پاییز 88 - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تیز فهمی و پرخوری گرد هم نیایند . [امام علی علیه السلام]
امروز: پنج شنبه 103 اردیبهشت 6
مصاحبه خاص خبرگزاری فرانسه با احمدی‌نژاد
خبرآنلاین نوشت: در مدت حضور رئیس جمهور در کپنهاگ خبرگزاری فرانسه با احمدی نژاد مصاحبه ای انجام داده و در ابتدای آن می نویسد «او ممکن است عامل وحشت غرب باشد اما احمدی نژاد تاکید می کند که واقعا انسان دیگری است».

احمدی نژاد به ای.اف.پی. گفت «من یک انسان عادی هستم، یک پدر، یک شوهر، یک برادر، یک عمو، یک دوست»، گفت «من دقیقا شبیه هر آدم دیگری هستم».

احمدی نژاد به خبرگزاری فرانسه که او را«مرد 53 ساله» توصیف کرده است گفت:«خانواده ای دارم» متشکل از یک همسر دو پسر و یک دختر «ما دور هم جمع می شویم،بیرون می رویم، ورزش و بازی می کنیم».

احمدی نژاد گفت: «چه کسی گفته من از غرب متنفرم؟ من فقط با بعضی کار های انجام شده توسط بعضی سیاستمداران در غرب که صادق نیستند و بد رفتار می کنند، مخالفم».

این خبرگزاری با اشاره به مسائل پس از انتخابات به نقل از احمدی نژاد نوشت حکومت قانون محقق خواهد شد و«عدالت راه خود را پیدا خواهد کرد».

خبرگزاری فرانسه نوشت: احمدی نژاد به طور نه چندان غیر منتظره ای به یک سیاستمدار تمام عیار تبدیل شد و بر ملا کرد که قهرمان مردم فقیر روستایی ایران واقعا کیست؛ «چه چیزی در ایران متفاوت است، آیا آن سیاستمداران همان چیزی را که به طور خصوصی به افراد می گویند به صورت عمومی هم اعلام می کنند؟»

این خبرگزاری می افزاید احمدی نژاد بدون لبخند گفت «ما باید صادق باشیم » و با تبریک کریسمس برای شرکت در جلسه ی بعدی دست ما را فشرد و رفت.

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 88/9/29 و ساعت 8:30 عصر | نظرات دیگران()











عکس:راهپیمایی اعتراض آمیز مردم ایران

http://www.rajanews.com/detail.asp?id=41564
 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 88/9/29 و ساعت 1:18 صبح | نظرات دیگران()

بسمه تعالی

ملت شریف ایران، نخبگان عزیز و علمای بزرگوار

حضور
با شکوه شما در نماز جمعه و شعار خاطره انگیز استقلال، آزادی، جمهوری
اسلامی، نمایش انسجام و قدرت نمایی به دشمنان بود که بدانند ملت ایران
هوشیار و متحد است. حضور شما آرامش، امنیت و وحدت ملی را تقویت کرد.
مدیریت شعارها و سخنان حکیمانه حضرات آیات امامی کاشانی و امینی، شرکت
نخبگان و اقشار گوناگون نشان داد که دشمنان ما، هنوز ملت ایران را
نشناخته‌اند.

حضور شما در پاسخ به اهانت کنندگان به عکس امام و
رهبری نشان داد که اعتراضات باید قاعده مند باشد. در حقیقت دموکراسی دو
روی یک سکه است. مشارکت یک روی آن است که مردم با کمک آن دولتها را انتخاب
می کنند و روی دوم آن اعتراض و انتقاد است که دولت ها و حکومت ها را در
مقابل مردم پاسخگو می‌کند. هر چند که سابقه مشارکت در ایران سی ساله است،
اما عمر اعتراض و انتقاد کمتر از آن است، مردم، احزاب، فعالان سیاسی و
دولتمردان تجربه کمتری در این عرصه دارند.

به همین دلیل بود که
حوادثی که باید کمتر از یک ماه و با هزینه‌های کمتری طول می‌کشید، چند ماه
و با هزینه های زیادتری صورت گرفت. مردمسالاری دینی در حال عبور از مرحله
تکاملی خود است و اگر این خدادها در این انتخابات هم پیش نمی‌آمد، در
انتخابات بعدی اتفاق می افتاد.

 همان گونه که مشارکت و انتخاب باید
از قواعدی پیروی کند اعتراض هم باید از قواعد اخلاقی و سیاسی برخوردار
باشد. از یک طرف معترضان باید ارزش های اخلاقی و انسانی را رعایت کنند و
از سوی دیگر در برخورد با معترضان هم باید از قواعد انسانی و اخلاقی
استفاده شود. پیشنهاد من این است که با تمرین و نهادینه کردن این قواعد از
حوادث اخیر یک فرصت بسازیم و گام بلند دیگری را به سوی مردمسالاری دینی
برداریم. همه به مردم و نظام کمک کنیم که از این مرحله عبور کند نه آنکه
عده‌ای بخواهند تسویه حساب کنند و یا منافع شخصی و حزبی خود را پیگیری
کنند و مردم و نظام را از رفتن به جلو باز دارند.

امروز همان گونه
که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی فرمودند، روز پرهیز از تفرقه و تقویت آرامش
و امنیت در کشور است. لازمه این کار این است که بار دیگر دست‌های یکدیگر
را بفشاریم، از اهانت و تخریب و بد اخلاقی دست بکشیم، ارزش‌های اخلاقی و
انقلابی را حفظ کنیم، از متهم کردن یکدیگر و فرافکنی پرهیز نماییم. همه
مسئولانه و با اخلاق و گذشت با شرایط کنونی برخورد کنیم. بگذارید هر کسی
که می‌خواهد از ما جدا شود خودش این کار را انجام دهد. ثابت کنیم که این
سخن نبوی که «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» الگو و سرمشق ماست.

اینکه
بلافاصله پس از حضور با شکوه شما یکی از رسانه‌های خارجی با نقل قول از
مصاحبه با یکی از سران معترضان جمله تنش‌آمیزی را پخش کرد تا اقدام بزرگ
شما را تحت‌الشعاع خود قرار دهد، یا آنکه جملات تندی از سوی یکی از مدیران
رسانه‌ای داخلی کشور اظهار و منتشر شد تا از فروکش شدن افراطی‌گرایی
جلوگیری شود و همچنین سکوت رسانه‌های خارجی در بازتاب اخبار حضور شما،
بیانگر عصبانیت آنها از حضور میلیونی شما و ترس آنها از پایان یافتن تفرقه
و اختلاف در داخل کشور و موفقیت شماست. کسانی که در این حماسه پر شکوه
شرکت نکردند فرصت مهمی را از دست داده اند که امیدوارم تا دیر نشده جبران
کنند.

دشمنان ما درصدد بوده و هستند که توجه و قهر شما را از
خودشان به سوی خودتان برگردانند تا شبانه به خانه‌مان حمله کنند. نباید به
دام دشمن بیفتیم. ما هر چه فریاد داریم باید بر سر آنها بزنیم و با خود،
دوست و مهربان و برادر باشیم.

مولای ما علی ابن ابیطالب به نقل از پیامبر خدا (ص) در نامه 47 نهج البلاغه می فرماید:

 «و صلاح ذات البین افضل من عامه الصلاه و الصیام». آشتی بین خودتان از یک سال نماز و روزه بالاتر است.

وحدت و انسجام خود را در مسیر امام و پشت سر رهبر انقلاب اسلامی حفظ کنیم.

سرباز ملت ایران و رهبر انقلاب اسلامی

محسن رضایی
منبع :http://tabnak.ir/fa/pages/index.php

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 88/9/29 و ساعت 1:4 صبح | نظرات دیگران()
عکس: کهنسال‌ترین موجود زنده در ایران
سرو ابرکوه یزد، با بیش از چهار هزار سال قدمت، بدون شک کهنسال‌ترین موجود زنده در ایران است.



منبع: خبر آنلاین

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 88/9/29 و ساعت 12:49 صبح | نظرات دیگران()
پاسخ وزارت کشور به نامه‌های مجمع روحانیون

وزارت کشور به جهت روشن شدن افکار عمومی، علاوه بر انتشار نامه‌های دبیر مجمع روحانیون مبارز به وزارت کشور پاسخ‌های دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب به این نامه‌ها را نیز منتشر کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وزارت کشور آورده است: بعد از اینکه برخی رسانه‌ها در راستای اهداف خاص خود اقدام به انتشار یک‌طرفه نامه دوم آقای مجید انصاری دبیر مجمع روحانیون مبارز در خصوص درخواست برگزاری راهپیمایی جهت اعلان انزجار از اهانت به ساحت مقدس امام خمینی (ره) نمودند، روابط عمومی وزارت کشور علاوه بر انتشار نامه‌های مجید انصاری پاسخ‌های مدیر کل سیاسی وزارت کشور به این درخواست‌ها را نیز برای تنویر افکار عمومی منتشر کرد.

مشروح نامه‌های دبیر مجمع روحانیون مبارز و پاسخ‌های دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب بدین شرح است:

*نامه مجمع روحانیون مبارز
وزیر محترم کشور جناب آقای محمدنجار
با سلام
احتراماً، مجمع روحانیون مبارز به منظور محکوم نمودن اقدام اهانت آمیز به ساحت مقدس امام خمینی (س) و اعلام وفاداری به راه و آرمان‌های بلند و جاودانه آن حضرت درخواست انجام راهپیمایی عمومی در تهران را دارد.
با توجه به مکاتبه انجام شده با فرمانداری تهران و پاسخ فرمانداری که به پیوست تقدیم می‌شود، (انتظار می‌رفت فرمانداری برابر ماده 36 قانون احزاب عمل می‌نمود) خواهشمند است موافقت خود را برابر تبصره ذیل ماده 30 از آیین‌نامه اجرایی قانون احزاب نسبت به اصل موضوع اعلام فرمایید.
ضمناً آقای محسن طهماسبی به عنوان نماینده مجمع برای هماهنگی جهت زمان، مکان و برنامه‌های راهپیمایی معرفی می‌گردد.

*جوابیه وزارت کشور
برادر ارجمند جناب آقای مجید انصاری
با سلام
در پاسخ به یادداشت واصله به شماره 1721 مورخ 24/9/88 با امضاء جنابعالی اعلام می‌دارد، براساس بند "ز " ماده 9 اساسنامه مجمع روحانیون مبارز انجام مکاتبات رسمی از جمله وظایف رئیس مجمع می‌باشد. لذا با توجه به عدم رعایت مفاد اساسنامه پاسخگویی به درخواست واصله امکانپذیر نمی‌باشد.
البته برای اطلاع جنابعالی گفتنی است همانطوری که در رسانه‌های عمومی نیز اعلام شده است با توجه به اشتیاق و درخواست اقشار گسترده مردم و سلایق و گروه‌های سیاسی مختلف برای نمایش وحدت و ابراز وفاداری به اندیشه‌های حضرت امام راحل و محکومیت اهانت به ساحت مبارک آن عزیز سفر کرده، با پیگیری و برنامه‌ریزی و دعوت شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی بعد از اقامه نماز جمعه این هفته فرصت لازم در سراسر کشور برای همه امت خداجو و علاقمندان شخصیت و سیره بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران فراهم شده است.
محمود عباس زاده مشگینی
مدیرکل سیاسی و دبیر کمیسیون ماده 10 قانون فعالیت احزاب و جمعیت‌ها

*نامه دوم مجمع روحانیون مبارز
وزیر محترم کشور جناب آقای محمدنجار
سلام علیکم
با کمال تأسف در پاسخ به درخواست کتبی مجمع روحانیون مبارز برای صدور مجوز راهپیمایی جهت اعلام انزجار از اهانت به ساحت مقدس امام خمینی (س) پس از دو روز انتظار، عصر چهارشنبه 25 آذر پاسخ ناموجه آن وزارتخانه را با امضای مدیر کل سیاسی و دبیر کمیسیون ماده ده احزاب دریافت کردیم. در این نامه پاسخگویی به درخواست مجمع را به این بهانه که نامه به امضای رئیس مجمع نرسیده است، ناممکن اعلام نموده و با یادآوری فراخوان شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی برای راهپیمایی پس از نمازجمعه، شرکت در آن را توصیه نموده است!!
لذا بدین وسیله اعلام می داریم:
1-گرچه شخیصت ممتاز و بی نظیر حضرت امام خمینی (س) از چنان تلألو و درخشندگی برخوردار است که غبار برخاسته از جهالت و غرض ورزی و کینه توزی ها نمی تواند از تابش آن نور الهی بکاهد، اما وظیفه همه دلباختگان و ارادتمندان آن حضرت است که به نحو شایسته از هتک حرمت به آن خورشید همیشه تابان اعلام انزجار و تنفر کنند و به همین سبب طی چند روز گذشته اقشار مختلف به دعوت گروه ها و شخصیت ها، تجمعات و راهپیمایی های متعددی داشته اند. مجمع روحانیون مبارز علاوه بر صدور بیانیه ای در تاریخ 22 آذر 88 طی مکاتبه رسمی با فرمانداری تهران و وزارت کشور تقاضای صدور مجوز برای راهپیمایی نموده است تا از این طریق هرگونه شائبه اقدام غیرقانونی مرتفع گردد. (گرچه مطابق روال سی سال گذشته بعد از انقلاب در اینگونه موارد که نوعی اجماع ملی بر آن استوار است نیاز به کسب مجوز احساس نمی شد)
2- با توجه به تبصره ذیل بند "ز " ماده 9 اساسنامه مجمع که صراحتاً واگذاری وظایف مذکور در این بند از جمله امضای مکاتبات رسمی را از وزارت کشور به جهت روشن شدن افکار عمومی، علاوه بر انتشار نامه های دبیر مجمع روحانیون مبارز به وزارت کشور پاسخ های دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب به این نامه ها را نیز منتشر کرد. سوی رئیس شورای مرکزی به دبیر اجرایی مجاز دانسته و این امر هم مطابق اساسنامه انجام شده است، عدم پاسخگویی به درخواست مجمع نوعی بهانه جویی ناموجه و دور از شأن وزارت کشور می باشد که تنها شأن آن اجرای دقیق قانون فارغ از مصلحت اندیشی های شخصی و سیاسی است.
3- انجام و یا اعلام راهپیمایی توسط سایر گروه ها از جمله شورای هماهنگی تبلیغات، نافی حق قانونی دیگران در انجام وظایف ملی، انقلابی و مذهبی خود نمی باشد.
اینک با توجه به اصل 27 قانون اساسی و نیز قانون احزاب و گروه ها و آیین نامه اجرایی آن، تقاضا دارد دستور فرمایید نسبت به خواسته قانونی مجمع، اقدام مقتضی معمول و پاسخ مثبت جهت صدور راهپیمایی توسط این تشکل روحانی و همفکران و همراهان آن را در اسرع وقت اعلام نمایند.
بدیهی است هماهنگی درباره زمان، مکان و برنامه راهپیمایی توسط نماینده مجمع آقای طهماسبی با آن وزارتخانه انجام خواهد شد.

*جوابیه وزارت کشور
بسمه تعالی
برادر ارجمند جناب آقای مجید انصاری
با سلام
بازگشت به نمابر شماره 1723 مورخ 25/9/88 اعلام می‌دارد بر اساس بند (ز) ماده 9 اساسنامه مجمع روحانیون مبارز انجام مکاتبه رسمی از جمله وظایف رئیس مجمع است و متأسفانه در پرونده گروه مذکور هیچ مدرکی مبنی بر تفویض اختیار مکاتبه به جنابعالی موجود نیست، بنابراین بر اساس بدیهیات حقوقی ثبت و قبول در خواست جنابعالی محملی ندارد.
لیکن با توجه به مطالب عنوان شده در بند سه گانه نمابر فوق الذکر صرفاً برای اطلاع شخص جنابعالی گفتنی است:
1- ضمن سپاس از تأکید آن برادر عزیز به شخصیت ممتاز حضرت امام راحل - که قطعاً موجب خرسندی تمامی علاقه مندان شخصیت روشنایی بخش و سیره و اندیشه آن عزیز سفر کرده است- بعرض می‌رساند اگر انتظار جنابعالی از وزارت کشوردر پاسخگویی به درخواست ها، شاخص قانون است، لازم است پس از مطالعه دقیق مواد30 الی 34 آیین نامه اجرایی قانون احزاب و عند الزوم پس ازمشورت با یک کارشناس آشنا به مسائل حقوقی در خواست مورد نظر را دقیقاً در چارچوب قانون مطرح کنید.
اما اگر همانطوری که در دو سطرآخر بند 1 نمابر آورده اید، مبنای در خواست شما روال راهپیمایی های سراسری سی سال گذشته مربوط به موضوعات مورد اجماع ملی است، جهت اطلاع باید عرض کنیم برنامه ریزی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در دعوت از همه مردم، گروهها و جناح‌های سیاسی برای شرکت در راهپیمایی بعد از نماز جمعه این هفته برای محکومیت اهانت نسبت به ساحت مبارک امام راحل، دقیقاً بر مبنای همین روال انجام گرفته و انتظار میرود همه اقشار مختلف مردم و گروههای سیاسی از سلایق مختلف طبق روال سی سال گذشته در این نماز جمعه و راهپیمایی وحدت بخش - که همین وحدت مهمترین استراتژی آن عزیز سفر کرده بود - شرکت نمایند.
در پاسخ به بند 2 نمابر عنایت فرمایید، هر شخصیت حقیقی و حقوقی به تناسب موضوع می تواند تمام یا بخشی از حقوق و حق امضاء خود را در چارچوب قانون به اشخاص واجد شرایط دیگری تفویض کند، لیکن هیچ کس نمی تواند قبل از اینکه امضاء فردی کتبا و رسماً به وی تفویض شود از طرف او سندی را امضاء کند. بنابراین مجاز بودن تفویض انجام مکاتبه رسمی از طرف رئیس مجمع، در شرایطی که هیچ سندی مبنی بر تفویض امضاء به جنابعالی در پرونده موجود نیست ، برای وزارت کشور در پاسخگویی به شما تکلیف ایجاد نمی کند.
در پاسخ به بند 3 مبنی بر اینکه اعلام راهپیمایی توسط سایر گروهها از جمله شورای هماهنگی تبلیغات نافی حق قانونی دیگران در انجام وظیفه ملی وانقلابی و مذهبی خود نمی باشد.
باید بگوییم جناب انصاری: انتظار از برخی از دوستان که سالهای سال خود را با عنوان پیرو خط امام معرفی کرده‌اند، این بوده که حداقل در موضوعات مربوط به شخصیت پر تلا لو امام راحل صادقانه تر رفتار کنند. چون اگر هدف جنابعالی از این همه تکاپو و نامه نگاری ایجاد بستری برای ادای وظیفه ملی، انقلابی و مذهبی دراعتراض به اهانت به ساحت مبارک حضرت امام راحل است (که امیدواریم همینگونه باشد) دعوت به راهپیمایی توسط شورای هماهنگی تبلیغات از همه اقشار مردم دقیقاً در همین راستا است و هر گونه تلاش برای ایجاد شکاف و مرزبندی بین نیروهای معتقد و وفاداربه اندیشه امام راحل عملاً بر خلاف اندیشه و سیره امام راحل است.
بنابراین در آغازین ایام ماه محرم از خداوند متعال مسئلت کنیم به همه ما توفیق دهد با اخلاص بیشتر و عملاً در راه امام راحل و سیره امامت و ولایت گام برداریم . انشاءالله
محمود عباس زاده مشگینی
مدیر کل سیاسی و دبیر کمیسیون ماده 10قانون فعالیت احزاب

http://rajanews.com/detail.asp?id=41558


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 88/9/28 و ساعت 5:33 عصر | نظرات دیگران()
رضازاده ، سرپرست فدراسیون وزنه برداری شد

دبیرکل کمیته ملی المپیک گفت: در جلسه ای که با علی سعید لو داشتیم ، حسین رضازاده به سرپرستی فدراسیون وزنه برداری برگزیده شد.

به گزارش واحد مرکزی خبر، بهرام افشارزاده افزود: در این نشست همچنین داراب ریاحی به عنوان نائب رئیس و جلایر به عنوان دبیر فدراسیون وزنه برداری انتخاب شدند.

وی ادامه داد: خبرهایی که مبنی بر محرومیت دائم رضازاده از مربیگری مطرح شده است هم به هیچ عنوان صحت ندارد.

پیش از این بهرام افشار زاده رئیس فدراسیون وزنه برداری بود.
http://rajanews.com/detail.asp?id=41566


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 88/9/28 و ساعت 5:12 عصر | نظرات دیگران()
کروبی پیشگویی هم می‌کند!

مهدی کروبی که در انتخابات دهم ریاست جمهوری تعداد آرایش از تعداد آراء باطله هم کمتر شده بود، در تازه ترین ادعای خود گفت: دولت احمدی نژاد چون با زور بر سر کار آمده است مانند سلطنت شده و نمی‌تواند 4 سال خود را به پایان رساند!

به گزارش شبکه ایران، مهدی کروبی که در انتخابات دهم ریاست جمهوری از مجموع 40 میلیون رای تنها موفق به کسب 300 هزار رای شده بود، به تازگی ادعا کرده که احمدی نژاد با نزدیک به25 میلیون رای، "با زور" بر سر کار آمده است!

وی که "جان لاین"، مجری تلویزیون "بی‌بی‌سی" را برای مصاحبه به منزل خود دعوت کرده بود، گفت: "دولت احمدی نژاد چون با زور بر سر کار آمده است مانند سلطنت شده و نمی‌تواند 4 سال خود را به پایان رساند."

او همچنین مدعی شد که دولت احمدی نژاد از سوی مجلس، مردم و جامعه جهانی با فشار روز افزونی مواجه خواهد شد.

البته کروبی توضیح نداد منظورش از اینکه "احمدی نژاد نمی‌تواند 4 سال خود را به پایان رساند" چیست اما بنابر اظهارات مشابه او در ماه های گذشته، گفته می شود که این سخنان به معنی "تلاش گسترده برای احیا و گسترش دامنه آشوب هاست."

پیشگویی کروبی درباره آینده دولت دهم در حالی است که او پس از اعلام نتایج انتخابات اخیر با انجام دادن مصاحبه‌ها‌، نامه نگاری‌ها و حضور در برخی تجمعات غیرقانونی کوشید تا نام خود را به عنوان رهبر متهور فرقه سبز مطرح کند.

اما در حالی که او در جریان همه رویدادهای اخیر، پیش از دیگر سران اصلاحات و حتی در بیشتر موارد به تنهایی اقدام به موضع گیری کرده، چندی پیش در نامه ای به موسوی و خاتمی خود را رهبر این گروه نامید.

کروبی به دلیل حضور در میان مردم بارها مورد اعتراض شدید و حتی برخورد فیزیکی مردم قرار گرفته و در نهایت مجبور به ترک آن مکان شده است.

گفتنی است، دبیر کل حزب اعتماد ملی در ماه های اخیر، علاوه بر ادعای تقلب، ادعای آزار جنسی بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات را مطرح کرده بود که این ادعاها با تبلیغات گسترده رسانه های اپوزسیون همراه و باعث ایجاد جنجال در کشور شده بود؛ ادعایی که با پیگیری و تحقیق کمیته سه نفره قوه قضائیه متشکل از آقایان رئیسی، اژه ای و خلفی کذب بودن آن محرز شد و البته کروبی حاضر نشد در قبال آن عذرخواهی کند.

http://rajanews.com/detail.asp?id=41574


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 88/9/28 و ساعت 5:12 عصر | نظرات دیگران()
نقد و بررسی دکتر حسن عباسی بر سریال گمشدگان: قسمت اول
لاست؛ تلویزیون استراتژیکی که با آن به جان جهان افتاده‌اند

تهیه و تنظیم: رسول عبادی

اشاره: متن زیر مشروح سخنرانی دکتر حسن عباسی درباره نقد و بررسی سریال لاست (Lost) است که سال گذشته در دانشگاه سوره انجام شده است.

گمشدگان یا لاست (Lost) مجموعه‌ای تلویزیونی است که پخش آن از ?? سپتامبر ???? از شبکه ABC آمریکا و تعداد زیادی از شبکه‌های خارجی آغاز شد.

این مجموعه تلویزیونی داستان 47 نفر از بازماندگان یک هواپیما را نشان می‌دهد که از سیدنی استرالیا به مقصد لس آنجلس در حال حرکت بوده که بر فراز جزیره‌ای ناشناس در اقیانوس آرام سقوط می‌کند.

افراد مختلف این مجموعه هر کدام به عنوان نماینده یک تمدن به شمار می‌روند که مخاطب بعد از دیدن این مجموعه تحت تأثیر القائات فراوانی درباره تمدن‌های مختلف قرار می‌گیرد.

مشروح سخنرانی را در زیر می‌خوانیم:

... اینها با تلویزیون استراتژیک امروزبه جان جهان افتادند. از سینمای استراتژیک عبور کردند. ناتوی فرهنگی امروز در تلویزیون استراتژیک است. امروز در ایران جوانان صرفاً به پای فیلم سینمایی نمی‌نشینند، سریال‌های بالای 40،‌50 قسمت می‌بینند. دانشجوی ما می‌آید می‌گوید سه شب غذا نخوردم، 86 قسمت سریال لاست (Lost) دیدم، زحمت بکش اینها را ببین بگو این استنباط من درست است و شما هم این را می‌بینید؟ سریال‌های 24، فرنس و لاست، دوره‌ای که اینها شروع کردند، با فیلم سینمایی صرف نیست. من فقط ابعاد یکی از این سریال‌ها را اجمالی معرفی می‌کنم، خیلی از شما دیدید. منتهی ملاحظات استراتژیک پشت صحنه فیلم را می‌گویم.

سریال لاست که هم، گمشده معنا می‌دهد و هم گمشده‌ها، داستان یک هواپیمایی است که از سیدنی استرالیا راه می‌افتد برود لس آنجلس بین راه گم می‌شود و سقوط می‌کند، در یک جزیره‌ای می‌افتد پایین مجمع‌الجزایر اندونزی، گوشه‌های اقیانوس آرام. 47 نفر زنده می ماند؛ اولاً آنجایی که سقوط می‌کنند در جزایر هاوایی است که عین بهشت است، یعنی تمام این فیلم کارت پستال است. القای اینکه بهشتی که مدنظر بود، همین است. در این فیلم برای شما یک بهشت ترسیم می شود. بروید در اینترنت ببینید فقط به زبان فارسی درباره این فیلم چه خبر است! اگر افلاطون بود می‌خواست امروز "جمهورش" را بنویسد فیلم لاست را می‌ساخت. اگر سر توماس مور می‌خواست کتاب "اتوپیا" را بنویسد، لاست را می‌ساخت. اگر بیکن بود می‌خواست "آتلانتیس نو" را بنویسد، لاست را می‌ساخت.


جزیره جهانی جزیره‌ای است که اینها در آن گمشده‌اند. 47 نفر باقی ماندند، که اینها افراد و عناصری هستند از مکان‌های مختلف جمع شدند. این 47 نفر را به تمدن‌های مختلف در کره زمین تقسیم کرده‌اند.

از تمدن اسلامی با یک میلیارد و 300 میلیون نفر یک نفر را آورده است. یک افسر شکنجه‌گر عراقی زمان صدام. اسم‌ آن سعید جراح (Sayid Jarrah) که یک هنرپیشه بسیار فاسد آمریکایی است. این هنرپیشه یک رگش هندی است، یک رگش غربی است، همانند سلمان رشدی؛ این در زندگی خانوادگی‌اش یکی از فاسدترین هنرپیشه‌های غرب است. یعنی بک‌گراندی که مخاطب از او دارد، این را انتقال می‌دهد به جامعه اسلامی. یعنی نماینده‌‌‌ی یک میلیارد و 300میلیون مسلمان، در آن جزیره جهانی این آدم است.

نماینده ‌کل 2میلیارد نفر شرق، یعنی چینی‌ها، ژاپنی‌ها، ویتنامی‌ها، لائوسی‌ها و کره‌ای‌ها، یک زوج کره‌ای هستند.

برای تمدن آمریکای لاتین که اسپانیولی زبان هستند یک زنی را در فیلم به نام آنالوسیا (Ana Lucia Cortez) قرارداده‌اند که این زن در خود امریکا در ایالت کالیفرنیا پلیس بوده است.

برای تمدن آفریقایی 3، 4 سیاه پوست گذاشته، اما پنبه کار آنها را زده! یعنی اصلاً حل شدند در فرهنگ امریکایی. می‌ماند بقیه که همه آنگلوساکسون (Anglo-Saxons)هستند.

از روسها یک نفر منفی که یک چشمش بسته است.

از فرانسوی‌ها یک زنی به عنوان نماد فرانسه ایفای نقش می‌کند، بقیه دو قطب اصلی هستند؛ یهود که نماینده اصلی آن بنجامین (Benjamin Linus) است و بازیگر آن اصلاً یهودی است، از یهودیان اشکنازی که قیافه‌اش کاملاً یهودی است و اسمش هم یهودی است. این از یکی دستور می‌گیرد بنام جکوب (Jacob) که ما به آن یعقوب می‌گوییم. یک اسم یهودی است. یعنی پشت صحنه اداره جزیره جهانی، یهود است. بازیگران اصلی همه آنگلوساکسون هستند، همه انگلیسی تبار هستند. یعنی آمریکایی، کانادایی و استرالیایی.

نقش اول فیلم یک آمریکایی است به نام "جک شفرد" (Jack Shephard) یعنی چوپان. مسیحی‌ها معتقدند که هرکسی مسئولیت دارد، چوپان گله است. یعنی از اول صحنه که هواپیما سقوط کرده، چوپانی گله را شروع می‌کند. اسم پدرش "کریستین شفرد" است. کریسیتین ((Christian یعنی مسیحی. چوپان مسیحی. این انسانِ تراز لیبرالیسم است. انسان باکلاس لیبرالها. بلافاصله انسان منفی لیبرالها را معرفی می کند. یعنی ساویر (Sawyer). از داستان "تام ساویر" این عنوان را گرفته است. ساویر، انسان تراز پایین است.

یک پرانتز بازکنم یک دقیقه فلسفه هنر بگویم. در فلسفه هنر می‌گویند که شما باید تراژدی ارائه کنید. هرکس کار هنری می‌کند باید تراژدی بدهد. تراژدی کشمکش بین دو گروه دیونیزوس (Dionysus) و آپولون Apollonius)). آپولون مرد است و نظم ایجاد می‌کند، باصطلاح خوب است. دیونیزوس نماد زن است بی‌نظمی و هرج و مرج را دنبال می‌کند و آشوب و به‌هم‌ریختگی را می‌خواهد. از زمان ارسطو قراربود بین این دو شخصیت کاتارزیس (Catastasis) صورت بگیرد. یعنی انسان تصفیه شود. از تقابل بین این دو مثلاً ما بزرگترین تراژدی را قضیه عاشورا می‌بینیم، می‌گوییم خوب‌ها یک طرف و بدها یک طرف اینها به تقابل رسیدند، تصفیه ما در این صورت می‌گیرد که نگاه کنیم و از آن درس بگیریم. از نیچه به این طرف، فلسفه هنر تغییر می‌کند؛ می‌گوید نظام آپولونی را کنار بگذارید. بچسبید به دیونیزوسی.

نمونه آن را ماه رمضان امسال در تلویزیون دیدید. این سری فیلم‌ها که اخیراً ساخته می‌شود مثل سریالهای 80 قسمتی و در طول سال می‌بینید، آن مدل که هیچکس در آن قهرمان نیست، همه عوضی هستند، همه کارهایشان بد است. همه از یک سطح بخصوصی به پایین است، این را "هنر دیونیزوسی" می‌گویند. سر افطار مردم می‌روند توالت دستهایشان را خشک می‌کنند، حرفهای زشت و رکیک می‌زنند، صدای مردم را درمی‌آورند. به این می‌گویند هنر دیونیزوسی. یعنی همه چیز بی‌نظمی و بی‌اخلاق. هیچکس انسان تراز ندارد. اصلاً در این فیلم آدم بزرگ نمی‌بینید. یک سریال هم بود شخصیتی داشت به نام "داداشی" که همه بچه پیغمبر بودند. از اول آن شما می‌دانستید بالاخره یک روز همه جمع می‌شوند، همه چیز درست می‌شود، نظم برقرار می‌شود. به آن می‌گویند هنر آپولونی.

این که سریالهای ما جذابیت ندارد و فیلم‌های خوبی نداریم، بدین علت است که آن ابزاری که از آن طرف آوردند بنیادش ایراد دارد. این که یک هنرپیشه زن را گریم کنند این که نمی‌شود هنر. کارگردان‌های ما را جمع کنید یک امتحان فلسفه هنر از آنها بگیرید 99 درصد آنها رد می‌شوند. دلیل اینکه این فیلم اینقدر جذابیت دارد، بدین خاطر است که انسان تراز لیبرالیسم با انسان دیونیزوسی آن، اینگونه نیستند. از صفر تا 100، انسانهای تراز لیبرالیسم را معرفی کرده است یعنی شما هرچه در سرزمین خود بودید آن را رها کنید! در تفکر لیبرالی وقتی آمدی اینجا حالا استعداد خود را بروز بده. اول سردر تمام فرودگاه‌های آمریکا وقتی پیاده شوید این جمله نوشته شده است: "آمریکا سرزمین فرصت‌ها". یعنی این سرزمین، سرزمین فرصت‌هاست. اگر پیاده شدی کار نداریم که در دنیای قبل تو چه بودی، بارها در این فیلم این جمله تکرار می‌شود، لذا هرکس امکان دارد استعداد خود را بروز دهد. یعنی لیبرالیسم از صفر آن "ساویر" و 100 آن "جک شفرد" که چوپان اینهاست.

جان لاک (John Locke) پدر لیبرالیسم است. نفر سوم این فیلم جان لاک است. تمام نکات اصلی کتابهای فلسفه لیبرالیسم را درآوردند و در دهان این آدم قرار دادند، درتمام این 86 قسمت. مثلاً جمله معروف دارد که می‌گوید "این تو نیستی که می‌توانی به من بگویی که چکار نمی‌توانم بکنم" ببینید جمله پیچیدگی دارد. این تو نیستی که به من بگویی چکار نمی‌توانم بکنم. این را در این فیلم تا شماره 5 آن 5 بار تکرار می‌کند. یعنی شما از پای فیلم بلند می‌شوید بدون اینکه خودتان متوجه شوید دوره ایدئولوژی لیبرالیسم را گذراندید. اندیشه جان لاک در القای غیرمستقیم کامل متوجه شدید.
نفر بعدی که نقشش خیلی مهم است در این فیلم دزموند (Desmond Hume)، یا دیوید هیوم (David Hume) همان که کانتImmanuel Kant) ) می‌گوید "این مرا از خواب جزمی بیدار کرد" کسی که رسماً می‌گوید من ملحدم؛ یعنی پدر امپریسم (Empiricism) پدر حس‌گرایی، یعنی هرچه در حس و تجربه نگنجید، باورپذیر نیست. پدر فلسفه انگلیس؛ اینقدر علنی اعلام کردند که این جزیره جهانی است، هرکدام از تمدنها یک درصدی دارند اما مدیران این تمدن که با یکدیگر دعوا می‌کنند، انسانهای لیبرال آمریکایی و انگلیسی هستند.

نفر بعدی مجموعه زنهای این فیلم هستند 10 نفر زن اصلی دارد. زن در ادبیات استراژیک یعنی سرزمین (Land) و عقیده(Oponion). مثلاً می‌گوییم مام میهن. عقیده هم تاء تأنیث دارد، مؤنث است. در ادبیات نمایشی زمان یونان می‌گفتند که زن را در تئاتر وقتی می‌آورید یعنی سرزمین و عقیده‌ای که تصرف می‌شود. یعنی در این فیلمها وقتی خانمی سیبی به کسی دیگری می‌دهند، نمادش این است که اجازه می‌دهد تصرف شود؛ نماد شب زفاف.

شما نگاه کنید 10 زن اصلی که در این فیلم است اولین که مهمترین آنهاست "کیت" (Kate) است. این دختر یک موسیونر(missioner) مذهبی بوده است. فامیلی اصلی او، لیلی اوانجلین (Evangeline Lilly) است. مدتی در فیلیپین بوده که برود موسیونر مذهبی شود. این کانادایی الاصل است.

نفر دوم یک زن آمریکایی است به نام "ژولیت" (Juliet Burke) که این کارش در جزیره که هیچ بچه ای به دنیا نمی‌آید تلاش می‌کند در این جزیره بچه به دنیا بیاورد و هر زنی که حامله شود، می‌میرد. وقتی یهودیان او را می‌آورند این جزیره به خاطر این است که زاد و ولد تمدنی ایجاد کند. زن یادتان باشد نماد سرزمین است. کسانی که تصرف می‌شوند.

نفر سوم اسمش "کلیر" (Claire Littleton)، هنرپیشه استرالیایی است. تنها کسی که در این جزیره حامله است و بچه به دنیا می‌آورد و به‌عنوان تنها تمدنی که زاد و ولد می‌کند و در آینده باقی می‌ماند این زن است و اسم بچه او "هارون" (Aarun) است. هارون در نگاه ما برادر "موسی(ع)" است، در کارکردی که وقتی موسی‌علیه‌السلام می‌رود کوه طور و برمی‌گردد، وقتی اینها گوساله پرست می‌شوند می‌گوید زورم به آنها نرسید. اما در یهود و مسیحیت هارون همان کسی است که "گوساله" را ساخت. تکرار می‌کنم هارون در اندیشه مسیحی و یهودی کسی است که خود سامری است یعنی آن گوساله را ساخت. تا برادرش رفت کوه طور و برگشت همه را گوساله پرست کرد. تنها کسی که در تمدن بشری باقی می‌ماند و از آنگلوساکسون‌هاست، سامری است و می‌نویسند که مسلمانها در قرآن به حرف ما اعتقاد ندارند. می‌گویند هارون، سامری نیست. اما یهود و مسیحیت معتقدند که سامری است. نسلی که باقی می‌ماند از آنگلوساکسون‌ها در نظام تمدن آینده سامری است.

زنبعدی، زنی است به نام "پنلوپه" (Penelope) در اندیشه یونانی یعنی زن وفادار. کسی است که تا وقتی شوهرش اودیسیوس رفت جنگ و برگردد 108 خواستگار داشت، ماند به پای شوهرش. انگلیس کشوری بود که ریخت در دریاها و سرزمین‌ها را گرفت. در این جزیره، کسی که بدون هواپیما آمده باشد، هیوم است. هیوم، پدر فلسفه انگلیس و پنلوپه نماد سرزمین و عقیده انگلیس که نمی‌خواهد غیر از خود هیوم با کس دیگری ازدواج کند، با یک کشتی سه سال دربه در دنبال هیوم می‌آید. زنی وفادار و آخر فیلم هم او افراد را از جزیره نجات می‌دهد. پدرش لرد (Lord) است. انگلیسیها طبقه اشراف دارند. نماد سرزمین انگلیس که به غیر از دیوید هیوم به کسی توجه ندارد.

زن بعدی آنگلوساکسون شانون (Shannon Rutherford) است. هتل هیلتون درتمام دنیا را می‌شناسید. این شخص، دختری داشته که مانکن و بسیار زن فاسدی است. نماد بخشی از زندگی آمریکایی با هیکلی مشابه هیکل باربی، شانون است. این پسر مسلمان، عاشق این می‌شود و در فیلم این القا را می‌کند که انسان مسلمان، فقط در علاقه و تصرف سرزمین غرب فقط حق دارد با بخش "لمپن" سرزمین غرب ارتباط برقرار کند. بسیاری از جذابیتهایی که غرب برای جوانهای ما دارد جدابیتهای بخش لمپنی غرب است، نه جذابیتهای به درد بخور غرب.

زن بعدی یک زن سیاه پوست است به نام "رز" (Rose Henderson). زن پیری است که نماد آفریقاست. آنالوسیا که اشاره کردم نماد آمریکایی لاتین است.

"سان" (Sun) که در زبان انگلیسی خورشید معنا می‌دهد، نماد سرزمینهای شرقی است و دَنیله (Danielle Rousseau)هم نماد سرزمین‌ فرانسه است. نسبت اینها چگونه تعریف می‌شود؟

چرا این فیلم جذابیت دارد و خط تعلیقش را جوانها دنبال می‌کنند؟ تعلیق یعنی پادرهوا بودن. فیلمی اگر تعلیق داشته باشد می‌گویند، کشش دارد. خط تعلیق فیلم به خاطر این 5،6 کاراکتر است.

عشق مثلثی، جک با ساویر نسبت به کیت. یعنی جک که که چوپان اینهاست و انسان لیبرال تراز آنهاست و ساویر که لمپن آن جامعه است (نمی‌آیند در جامعه‌شان فقط بگویند مثلاً ما یک بسیجی معرفی می‌کنیم مطلق انسان دینی است) هنرمند آنها می‌گوید ما لیبرال درجه یک و دو و سه و 88 و درجه 100. ما نمی‌آییم بگوییم بچه مسلمان انسان ایرانی یک، دو، سه تا 100 ما صرفاً می‌خواهیم یک ضرب بگوییم یک نفر مطلق ما است. بعد مردم نگاه می‌کنند که این دست یافتنی نیست. این شهیدی که شما معرفی می‌کنید نمی‌شود به آن رسید، "آسمانی" است. حالا یک فیلمی ساخته می‌شود بنام "اخراجیها" مردم می‌بینند که در جبهه بعضیها پشتک- وارو هم می‌زدند. چرا ما می‌آییم اینگونه برخورد می‌کنیم. طرف می‌آید بین این دو آدم، این زن را قرار می‌دهد، یعنی کیت، عشق مثلثی این دو یعنی خوب و بد تفکر لیبرال، سرزمین کانادا را می‌خواهند تصرف کنند و سرزمین کانادا به این دو گرایش دارد، پیامی که آمریکاییها می‌گویند (چون کانادا را مکانی لمپنی می‌دانند) که می‌خواهد متمایل شود به نماد آمریکا یعنی سرزمین کانادا می‌خواهد تصرف شود از سوی ساویر که آدم پست است. این عشق مثلثی اول.

http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=41463


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 88/9/28 و ساعت 12:52 عصر | نظرات دیگران()

عشق مثلثی دوم عشق بین جک، با آن یهودی یعنی بنجامین درباره ژولیت آن دکتر آمریکایی است. یعنی اصل سرزمین تمدن اصلی غرب نماد آن می‌شود ژولیت، بنجامین یهودی تا الآن دنبال او بوده است، برای تفکر یهود رقیب پیدا شده است، یعنی تفکر آمریکایی. آن صحنه‌ای که با هم شطرنج بازی می‌کنند جک و یهودی آن نماد این است که شطرنج بازی می‌کنیم تا جزیره را تصرف کنیم. مدیریت بر این جزیره، او می‌گوید "جزیره من" یعنی آن فرد یهودی می‌گوید دنیا برای من است، من شما را از این جزیره‌ام بیرون می‌کنم و جک می‌ایستد روبه روی او و آخر آن به توافق می‌رسند.

در آخرین قسمت این فیلم وقتی همه از جزیره فرار می‌کنند، می‌روند آمریکا دوباره مجبور می‌شوند برگردند که پیام آن این است که از اتوپیا و مدینه فاضله‌ی لیبرال هیچکس نمی‌تواند فرار کند، هرکجا بروید باید برگردید. ایدئولوژی متفاوتی وجود ندارد. آقای ژوزف استیک‌لیتس وقتی می‌گوید نئولیبرالیسم دوره آن تمام شد یا فرانسیس فوکویاما می‌گوید نابود شده است، در این فیلم این خبرها نیست، حرف اول و آخر شده لیبرالیسم و این جزیره و بهشت همین وضع موجود است و باید برگردیم. نیمه شعبان امسال مقام معظم رهبری فرمود: "منتظر کیست؟ کسی که به حفظ وضع موجود قانع نیست" در این فیلم برعکس است. می‌گوید که وضع موجود همین جزیره جهانی است و شما هیچ راه دیگری ندارید، اگر از اینجا بیرون بروید دوباره باید برگردید. دو نفری که توافق می‌کنند برگردند همین دو رئیس هستند، یعنی بنجامین یهودی و جان لاک. بالای سر چه کسی؟ بالای سر جنازه جک شفرد، بالای سر جنازه جان لاک. آخرین پلانی که در این سریال می‌بینید این است.

بین انسان تراز پایین لیبرال و انسان تراز بالای لیبرال دعوا بر سر سرزمین است. یعنی کیت نماد کانادا، دعوا بر سر خود اصل آمریکا یعنی سرزمین اصلی آنگلوساکسون‌ها، دعوا بین یهود، یعنی بنجامین و جک است. این عشق دوم بود.

عشق سوم عشق مثلثی زن کره‌ای با شوهرش و با فاسقش که علاقه به آمریکا دارد.

عشق بعدی عشق پنلوپه به همان دزموند که همان دیوید هیوم است که موجب تعلیق فیلم است.

عشق بعدی عشق سعید یعنی فرد مسلمان به زن آمریکایی که شانون(Shannon) است که نشان می‌دهد مسلمانان نمی‌توانند سرزمین آمریکا را تصرف کنند و از آنها بچه دار شوند. از پیوند تمدن اسلامی با تمدن غربی بچه‌ای به دنیا نمی‌آید آن یک نفر هم که از بیرون تمدن انگلوساکسون علاقه داشت کشته می‌شود وسط فیلم. یعنی این زن را حذف می‌کنند، یعنی اثری نماند از اینها که یکی ازآنها تصرف می‌شود و بچه‌ای که قرار است تمدن دورگه بوجود بیاورد.

عشق آنالوسیا به ساویر است. یعنی تمدن لمپنی یعنی آمریکای لاتینی‌ها، عشقشان به تمدن لمپنی آمریکاست. عشق رز به همسر آنگلوساکسونش است. شما صحنه‌ای که در این فیلم می‌بینید، صحنه علاقه این پیرزن سیاه پوست به یک شوهر پیرمرد سفیدپوستی است. القا می‌کند که این دو نفر را می‌بینید چقدر به هم علاقه دارند این زن تمدن آفریقایی بوده در جوانی‌هایش علاقه مند شد به تمدن سفیدپوست آغوشش را بازکرده و تصرف شده. حالا ببینید چه در فراغ همدیگر عین دو مرغ عشقی که از هم دور می‌افتند مریض می‌شوند.

عشق دَنیله، این فرانسوی قبلاً زن بنجامین بوده و از او دختری دارد به نام "الکس" (Alex). پیامی که در این فیلم القا می‌کند این است: اولاً تمام آدمهای این فیلم حرامزاده است، یعنی در هر قسمت، گذشته این افراد جزیره را بررسی می‌کند، تمام آدمهای این فیلم حرامزاده هستند از جمله این بچه‌ای که در این جزیره به دنیا می‌آید. یعنی به کلیر می‌گویند این بچه پدرش کیست؟ می‌گوید من اوپن (Open) هستم، فکرم باز است. خیلی امروزی هستم. یعنی چی پدرش کیست؟ یعنی تمدن حرامزاده. تمام کاراکترهای این فیلم همه حرامزاده هستند. زندگی آنها را نشان می‌دهد.

در آمریکاآمارهای رسمینشان می‌دهدبین 54 تا 56 درصد از بچه هایی که به دنیا می‌آیند پدرشان معلوم نیست چه کسانی هستند، اخیراً در شمال غرب آمریکا نیویورک، بوستون تا خود واشنگتن دادگاه‌هایی به وجود آمده که مجوز می‌دهد به پدرها که بروند فرزندان خود را تست ژنتیک کنند تا معلوم شود که بچه متعلق به خودشان است یا نه، کار به این افتضاح کشیده آمار غیررسمی فقط متعلق به خود فرانسه 92% است، یعنی92% از بچه‌هایی که در فرانسه به دنیا می‌آیند پدرانشان معلوم نیست که چه کسانی هستند! یعنی یک تمدن زنازاده؛ حالا پیام جامعه لیبرال در این فیلم این است که این بهشتی که می‌بینید وجود دارد، هیچ کدام از این آدمها سرجای خودشان نیستند. البته در این فیلم کشیش مسیحی که سیاه پوست است و آفریقایی است یک گانگستر قاچاقچی مواد مخدر است که هارون را غسل تعمید می‌دهد.

پیام دوم فیلم این است که نئولیبرالیسم آخرین راه است. بشر هیچ راهی ندارد. در این فیلم سهم هر تمدن را روشن کرده است، می‌گوید در این جزیره جهانی مسلمانها فقط تابعند. باید ما به آنها بگوییم. یعنی آن سفیدپوستها می‌گویند تو کجا برو کجا بیا، برای سیاه پوستها، چینی‌ها، ژاپنی‌ها و کره‌ای‌ها تصمیم می‌گیرند. تنها کسانی که تصمیم می‌گیرند برای سرنوشت جزیره آنگلوساکسون‌ها هستند. خود به خود کسی که این فیلم را می‌بیند به او القا می‌شود که اگر رفت در سازمان ملل بنشیند تا آگلوساکسون‌ها برای او تصمیم بگیرند.

پیام بعدی فیلم این است که جزیره جهانی همان بهشت لیبرالیسم است که بشر راه برون رفتی برای آن ندارد (حفظ وضع موجود) و اگر رفته باید برگردد. اتوپیاگرایی و مدینه فاضله لیبرالیسم را به بهترین نحو نشان می‌دهد. ببینید اصل بحث مردم‌سازی، دولت سازی و نظام‌سازی است. در این 47 نفر اینقدر اینها قشنگ تمرین نظام سازی کردند، می‌گویند مردم چینی(Nation bulding)، دولت سازی (State bulding)، تمدن سازی (System bulding) به دو روش صورت می‌گیرد یا مردم از ترس دور هم جمع می‌شوند یا از سر محبت اینها از ترس مشکلاتی که در جزیره وجود دارد دور هم جمع می‌شوند، از سر محبت بین آنها علاقه‌های عاطفی به وجود می آید، ملات رابطه‌شان می‌شود. لذا در عراق اصلی‌ترین مسئله‌شان دولت چینی است.

علوم استراتژیک، سه کار اصلی می‌کند، دولت چینی، مردم‌چینیونظام‌چینی. در افغانستان ملت سازی می‌کنند، کتابهای جدید فوکویاما را ببینید. در عراق دولت چینی می‌کنند. در لبنان و فلسطین دولت چینی می‌کنند. ما با آمریکاییها رقابت می‌کنیم، آمریکا در لبنان یک دولت به وجود آورده است یک شق‌ آن جریان حزب‌الله است. در فلسطین یک دولت آنها به وجود آوردند که ابومازن است، در کرانه باختری یک دولت به وجود آمده که جریان اسلامگراست و در نوار غزه است. یعنی این حکومتها دو سر دارند. در جمهوری آذربایجان، پاکستان، افغانستان و عراق اینها دارند دولت چینی- ملت چینی می‌کنند.

در این فیلم روش‌های دولت‌چینی، ملت‌چینی توسط اینها را به خوبی نشان می‌دهد. گروه دیگری از اینها که افتادند گوشه‌ای از جزیره، همه لت و پار می‌شوند، یعنی نمی‌توانند دولت چینی کنند. آنهایی که لیدر آنها اسپانیایی است. اما جک شفرد که چوپان اینهاست وقتی تهدید می‌شود 4 اسلحه در هواپیما بوده است. یک زن را صدا می‌کند که پلیس بوده است. می‌گوید می‌خواهیم ارتش راه بیندازیم، چه چیزی نیاز داریم؟ خودش بخش سیستم بهداشت و درمان را راه می‌اندازد، سیستم شکنجه راه‌ می‌اندازد.

فرد مسلمان را می‌گذارند که ساویر را شکنجه کند، همه وسایل را جمع کرده بود، نمی‌داد؛ یکی از اینها آسم دارد، ساویر وسایل این را می‌گرفت و از آنها باج می‌خواست. او را سیستم امنیتی و شکنجه گر این گروه می‌گذارند. ببینید دولت چینی ملت چینی نشان می‌دهد که آمریکاییها و انگلیسیها چقدر در این قضایا مسلط هستند. سیطره آنگلوساکسون‌ها بر جزیره جهانی را نشان می‌دهد، تقابل و همکاری آنگلوساکسون‌ها و یهود در مدیریت و سیطره جهان؛ تمام این فیلم بنجامین یهودی با جک ضد و دشمن هم هستند. یک موقع این اسیر اینها می‌شود، یک موقع آن اسیر اینها می‌شود. اما آخر سر غده‌ی در کمر یهودی را همین دشمن معروف یعنی جک درمی‌آورد. درواقع می‌گویند برای مدیریت بر جهان همکاری ما یعنی یهودی‌ها با آنگلوساکسون‌ها ضروری است.

در این فیلم و در این جزیره یک عدد رمزی وجود دارد که باید صفرش بکنند. عدد "108" مدام این کنتور می‌اندازد یک تأسیساتی زیر جزیره پیدا می‌کنند که اگر این کار را انجام ندهند جهان منهدم و متلاشی می‌شود. آن عدد 108 را وقتی در سایت اصلی فیلم لاست می‌بینید، می‌گویند این عدد را از بودا گرفته‌اند.

در اندیشه بودائیسم و هندوئیسم 108 گناه وجود دارد. یعنی هرکدام یک دقیقه است و هر 108 دقیقه یکبار باید اینها رمزی را وارد کنند که جهان منهدم نشود. چه کسی قبلاً پای کامپیوتر بود؟ هیوم ملحد انگلیسی، از اینجا به بعد جان لاک و جک می‌نشینند پای کامپیوتر کارشان این است که هر 108 دقیقه که این کنتور می‌اندازد یعنی هر 108 باری که بشر یک دور همه گناهان را انجام می‌دهد اینها هستند که نمی‌گذارند جهان متلاشی شود. القا از این آشکارتر؟ در هیچ کار سینمای اینها انجام نداده بودند.

یک آدم دارند العیاذبالله امام زمان آنهاست. در این فیلم یک فیزیکدان آوردند که فارادی (Dan Faraday)است. کاملاً المانها اصلی است. در خود این دائرة‌المعارف فیلم هم در اینترنت هم گفته‌اند همان فرادای فیزیکدان معروف انگلیسی است. وقتی که اینها می‌آیند در جزیره پیاده می‌شوند با همان زن مردم شناس با چتر سقوط می‌کنند، می‌آیند در فیلم یک موشک از روی کشتی تست می‌کنند، یک موشک کوچک آزمایشی که به جزیره برخورد کند. ساعت می‌گیرد می‌بیند دودقیقه اختلاف ساعت دارد. یک دقیقه و 30 ثانیه باید می‌آمده، 3دقیقه و 30 ثانیه می‌آید، همانجا متوجه می‌شوید این جزیره وجود ندارد، اصلاً در عالم برزخ است؛ یعنی از زمان عبور این جزیره وقتی که این موشک دو دقیقه اختلاف داشته است. وقتی گروه اول با هلی‌کوپتر می‌رود هیوم هم همراه آنها است، هیوم وقتی از زمان عبور می‌کند و وقتی برمی‌گردد درعالم واقع، ذهنش به هم‌ می‌ریزد. مثل کامپیوتر که می‌ریزد به هم، فارادای تلفن را به دست مرد عرب می‌دهد و بعد امامت می‌کند بر زمان.

ببینید ما یا در زمان هستیم مثل ما. بعضی‌ها با زمان هستند و بعضی‌ها بر زمانند. فارادای در این فیلم بر زمان است. چطور؟ تلفن را دستش می‌گیرد به دیوید هیوم می‌گوید بیا او را می‌برد 16 سال پیش. از لندن برو آکسفورد بیا در فلان طبقه و فلان کلاس و او را در کلاس خودش می‌برد. 16 سال پیش همین معادلات جزیره را طرح می‌کرده است. یعنی "بدون زمانی" تلقی که ما از امام زمان داریم این است که امام در زمان نیست که مثل ما شامل زمان باشد. امام با زمان هم نیست، امام بر زمان است. بقدری زیبا توانسته این امامت بر زمان را توسط این آدم القا کند که شما به سادگی متوجه می‌شوید آنها امام زمان دارند. یعنی غولی مثل دیوید هیوم معادلاتش ریخته به هم حالا تلفن را می‌دهد دستش بعد هدایت می‌کند از زمان فعلی به 16 سال پیش آرام آرام می‌گوید بیا اینجا بعد می‌بیند همین زمان فعلی است. یعنی این معادله ذهنی او را با تماس تلفنی درست می‌کند.

سینمای استراتژیک ناتوی فرهنگی در دوره جنگ سرد و بعد از جنگ سرد و دوره جدید هردفعه یک پیام داشت؛ اگر یک روز جیمز باند را در مقابل شوروی می‌ساختند اگر علیه سیستم هسته‌ای مس‌ساختند الآن مسئله‌شان تروریسم و اسلام‌هراسی و مواجهه با اینکه اسلام تمدن سازی نکند.

انگاره‌هایی که اسلام با آنها تمدن سازی می‌کند "تقوا"، "حیا"، "ایمان" و "یقین" است. در این فیلم‌ها هر چهار انگاره، مورد هجوم قرار می‌گیرد. من برای اینکه نقد فیلم لاست را جاهای مختلف انجام می‌دهم، دوبار مجبور شدم کامل ببینم و ابعاد مختلف آن را ارزیابی کنم. واقعاً اگر ما یک روز جوانانمان در هنر سینما به جایی برسند که جامعه آرمانی موردنظر جمهوری اسلامی و اسلام و انسانهای تراز اسلام و قرآن را با این ابعاد و هنر بتوانند انجام دهند، اندازه میلیونها جلسه سخنرانی و هزاران منبر و صدها کتاب ارزش دارد. ولی لیبرالیسم آمده حیازدایی، مقابله با تقوا، اصالت خرافه و جادو، تثبیت اینکه شما هر 108 گناه را انجام دهید ما آنگلوساکسون‌ها نشستیم پای آن و دنیا را رِست می‌کنیم، صفر می‌کنیم تا از نو شروع شود.

همان کاری که در فیلم کنسانتین(Constantine)، لوسیفر (Lucifer) انجام داد. یعنی پزشک به کنسانتین گفت اگر اینگونه سیگار بکشی ریه‌ات نابود می‌شود و می‌میری، تو سرطان گرفتی، در آخر فیلم کنسانتین، لوسیفر دست کرد در ریه‌های این تمام لجن‌ها و دود ریه‌اش را بیرون آورد. یعنی تو به آن اینکار را بکن و این کار را نکن‌ها گوش نکردی راحت باش من لوسیفر آخرمی‌خواهم گناهانت را ببخشم، اینجا در این فیلم القا می‌کند که 108 گناه را که هر بار بشر انجام می‌دهد یک دور این صفر می‌شود، یعنی آنگلوساکسون‌ها دوباره کنتور حرکت جهان را می‌زنند.

فضای کلی سینمای ناتوی فرهنگی القای بی حیایی است(Porn). فقط در دو سال قبل آمریکایی‌ها 35میلیون وب‌سایت پورن ثبت شده داشتند. یعنی آن تعداد وب‌سایت پورن و تصاویر مستهجنی که قبلاً ثبت شده هیچ، از دو سال پیش 35 میلیون وب سایت ثبت شده است. دفاع از همجنس‌گرایی و موارد از این قبیل، مگر غیر از این بود که قوم لوط بخاطر همین چیزها از هم پاشید.

پس سینمای ناتوی فرهنگی در یقین زدایی و ایمان زدایی و حیازدایی و تقوا زدایی پایه اصلی را دنبال می‌کند. پیام آن مثل فیم لاست این است که بهشت موعودی که گفته شده همین لیبرالیسم است. ببینید که تصاویر چقدر کارت پستالی است و شما راه برون رفت از این ندارید. اما یادتان باشد جوانهای مختلف جهان شما نمی‌توانید هیچ زن آنگلوساکسونی یعنی سرزمین و تفکر و تمدن آنلگوساکسون را صاحب شوید. در این فیلم در ماجرای آن پسر عرب، نه فقط دختر آمریکایی را می‌کشند که اینها با همدیگر علاقمند شدند، بچه دار نشوند، تمدن اسلامی نتواند حتی جزئی از آن قسمت لمپنی تمدن غرب را هم اشغال کند، بلکه خود نامزد این که یک دختر عراقی بود و زمان صدام انقلابی بود و شکنجه می‌شد، توسط خود اینها کشته می‌شود، یعنی در قسمت‌های آخر فیلم حتی خود تمدن اسلامی که نماینده آن، این آدم لمپن صدامی می‌شود، خود این از مسلمانها نیز نمی‌تواند زاد و ولد داشته باشد و ادامه دهد. اما تمدن آنگلوساکسون دارد، یعنی آن دختر کره‌ای برمی‌گردد سرزمین خودش و بچه دار می‌شود. پس بقای تمدنی را چگونه می‌بینند؟ ‌با نگاه نئولیبرالیسم.

دوست داشتم در این سینماگرهای ما یکی وجود داشته باشد مثل این، یک فیلم درست کند. مثلاً فرض کنید یک کاراکتری مثل "باربی" بیاید عاشق یک پسر ایرانی شود و پیام اینگونه بدهد. نه تنها نیست، بلکه ضربه آخری که زدند این بود که یک هنرپیشه ایرانی بازی کرده بود با بازی دی کاپریو. از این دلم می‌سوزد من 4 سال پیش در حوزه علمیه کلاس داشتم سر برخی از کلاسها خبرنگارها هم می‌آمدند.

من فیلمی را در سینما دیدم به نام "جایی دیگر" همین خانم بازی کرده بود. من اعتراض کردم خبرگزاری های مثل مهر، فارس این را منعکس کرد که فیلم جایی دیگر این فیلم در سینمای استراتژیک است و بسیار خطرناک است. فیلم جایی دیگر ماجرای فرار چند ایرانی بود به یک جزیره که یکی بیاید اینها را خارج ببرد. یک آدم دو جنسیتی است یک آدم سیاسی است که از شوهرش فرار کرده این خانم در فیلم یک دختر جنوبی است که حامله شده معلوم نیست که چه کسی حامله اش کرده برای اینکه بچه اش را سقط نکند از ترس خانواده‌اش فرار کرده که از اینجا بیرون رود. یکی از هنرپیشه‌ها باصطلاح روشنفکر در این فیلم هست که این فرد قبلاً جبهه می‌رفته عکاس بوده در جنگ. یعنی کسی که وقایع جنگ را ثبت می‌کرده این در فیلم می آید می شود محافظ و مراقب دختر. یعنی کسی که به این دختر نماد سرزمین و عقیده تجاوز کرده این را بچه دار کرده و این سرزمین و عقیده نمی‌خواهد این چیزی را که از آن حامله شده زمین بگذارد.

وقتی می‌خواهد از اینجا بیرون رود و از کشور فرار کند حالا چه کسی محافظش می‌شود کسی که از این سرزمین دفاع می‌کرده. لحظه دفاع مردم این سرزمین ثبت می‌کرده و خون دادن آنها که به عنوان اینکه مام میهن و زنان میهن عقاید را حفظ کنند.

خیانت فرهنگی که افراد این فیلم، آن را ساختند و پخش کردند و آمریکایی بودن آنها امروز که فیلم جدید این خانم را ساخته شده رو می‌شود که همه با هم خواب بودند.

هیأت اسلامی هنرمندان در سال 83 یک برنامه‌ای گذاشت، رفتم گفتم این فیلم جایی دیگر خطرناک است این ادامه دارد، امام می‌فرمود: "اینها برای صد ساله‌ آینده برنامه ریزی می‌کنند." از این خانم چرا در فیلم‌های انقلابی استفاده می‌کنید؛ "میم مثل مادر" این سینماگران که غول سینمای دفاع مقدس و روشنفکری محسوب می‌شوند، حداقل این ادبیاتی که من امشب برای شما گفتم نمی‌دانند!

این فیلم پخش شد، یک صحنه دارد در این فیلم که آقای مصفا با همین خانم می‌رود خرابه‌های همان جزیره، خرابه‌هایی که در جنگ‌های قدیم این ایرانیها دفاع کردند از آن و ویران شده است؛ (نقل به مضمون) می‌گوید: "چرا قدیمی‌های ما مقاومت می‌کردند، مرزها برای چیست؟!" یعنی چرا اجازه نمی‌دهید هر تجاوزی صورت گیرد؟! چرا می‌ایستید؟! یعنی پیام این فیلم در گفتگوی تمدنها، تسلیم مطلق است. بگذارید تمدن غرب بیاید بگیرد، چکار دارید که این از کجا حامله شده است؟‌ بگذارید عقیده‌تان حامله شود، بگذارید سرزمین‌تان اشغال شود، نطفه انسان غربی در این سرزمین ریشه بدواند.

عراق را گرفته‌اند، یک میلیون و ششصد هزار کشته ره‌آورد همین فضای باز فکری و فرهنگی و ناتوی سیاسی، نظامی و اقتصادی است. آن روز گفتم این داستان ادامه خواهد داشت؛ حالا این فیلم را با دی کاپریو بازی کرده است. این فرد خودش هنرپیشه‌ای همجنس باز است. زن در ادبیات سینمایی یعنی نماد سرزمین. وقتی این می آید عاشق خانم می‌شود، اولین برخوردی که با همدیگر دارند می گوید "تو ایرانی هستی؟" می گوید "نه! پدرم ایرانی است" این فیلم برای مصرف داخل ساخته شده و با استانداردهای هالیوود نیست. گفتند که گونه‌ای بسازیم فعلاً ‌داخل ایران مقاومت زیاد نشود، خیلی به هنرمندها فشار نیاورند، خیلی بد نشود، سنگین نشود.

بله! خانم در این فیلم پوشیده است. ارزشهای نیکول کیدمن، دمی مور و دیگر بازیگران توالت‌ها و رختخواب‌هایشان در این فیلم نیست. اما علناً‌ می‌گوید "انسان ایرانی! من این فیلم را برای جامعه تو ساختم، تو که از زمان کشتی تایتانیک تا به امروز دی‌کاپریو را می‌شناسی"، از دار و دسته نیویورکی‌ها تا بحال دی کاپریو را می‌شناسی و فکر می‌کنی این چهره علاقمندی است و تو جوان ایرانی که با او سمپاتی داری، می‌گوید که او عاشق سرزمین توست، عاشق عقیده توست.

آخر فیلم وقتی می‌آید از بیرون نگاه می‌کند به آن بیمارستان و آن دختر را در داخل می‌بیند؛ یعنی من از بیرون سرزمین تو ایستاده‌ام و عاشق تو هستم. "القای روانی" آنوقت یک احمقی به نام هنرمند در روزنامه‌ها می‌نویسد "بالاخره داریم دیده می‌شویم!" اگر ناموست را هم بخوابانند در رختخوابهایشان می‌نویسی دیده می‌شویم؟

روزی که داد زدم سر قضیه‌ی دختران ایرانی که به دوبی می‌رفتند، آخر بحثم گفتم این یک مسئله امنیت ملی است، مسئله 4 دختر نیست. قاضی در دادگاه گفت: "اگر خانمی خودش دلش خواست برود چی؟" گفتم: "مثل اینکه بقیه‌اش گوش ندادی، من به عنوان یک متخصص علوم استراتژیک می‌گویم مسئله امنیت ملی است." برای این تمدن "حیا" مطرح است که اگر زده شد نابود می‌شود. اینها آمدن سراغ زنان و دختران جامعه ما. حالا اگر خودش خواست برود، برود! آن هنرپیشه و سینماگر نفهم که این را بت می‌کند، به او نقش می‌دهد در فیلم سینمای شاخص دفاع مقدس، اگر نگفته بودم آن روز در قم، اگر خبرگزاری‌ها منعکس نکرده بودند، اگرهیئت اسلامی هنرمندان برنامه نگذاشته بود، همه اینها را جمع نکرده بود، می‌گفتم، نگفتیم.

می‌گفتند محیط روشنفکری کشور، مدیران فرهنگی سیاسی اجتماعی را توجیه نکرده است. اما امروز این فیلم را ساختند، ببینید چه وقت بوده، اگر همین آدمها را در رختخواب دراز نکردند و فیلم درست نکردند و القا نکردند به جوان ایرانی که ببین انسانی مثل دی‌کاپریو، شومپن و دیگران مثل ال پاچینو و رابرت دنیرو، عاشق سرزمین و عقیده تو هستند، آنوقت احمق می‌نویسد که "دیده می‌شویم" شاید تو دوست داشته باشی ناموست را بخوابانی کنار دست انسان غربی، اما این مملکت هفت‌هزار سال با غیرت روی پا مانده است، حتی زمانی که اسلام نبوده.

شما آنروز کجا بودی که خون داده می‌شد تا این مملکت ذره به ذره و میلی‌متر به میلی‌مترش دست غربی‌ها واسرائیلی‌ها و عراقی‌ها و دیگران نیافتد شما که حداقل ادبیات سینمایی را نمی‌دانید. حداقل سینمای دیونیزس و آپولونیس را نمی‌دانید، حداقل نمادها را نمی‌شناسید. دیدید یک آدمی از راه رسید یک فیلم "اخراجیها" ساخت، گفتید که شما حزب‌اللهی‌ها اصلاً سواد ندارید، ولی روی دست همه محیط روشنفکری سینمایی شما زد. حالا ما در این محیط می‌خواهیم چیزی نگوییم، حرفی نزنیم، آخر این چه مصیبتی است که بر سر مملکت آمده است. وقتی گفتند این خانم فیلم جایی دیگر را بازی کرده، دعوت می‌کند که بیایید ما را تصرف کنید، دعوت می‌کند که ما را اشغال کنید، اگر جنگ خواست صورت گیرد مقاومت نکنید، این پیام ضد مقاومت دارد.

چرا دستگاه اطلاعاتی ما با این فیلم برخورد نکرد. چرا دستگاه قضایی ما با این فیلم برخورد نکرد. حالا همه ماندند چه کنند با خانم که رفته این فیلم را بازی کرده است. حالا پوشیده بوده، مثل اینکه کلاه گیس سرش بوده! مگر فرقی هم می‌کند؟ صحنه‌های دیگری که این خانم برهنه ایستاده، مصاحبه می‌کند، کلاه گیس سرش است؟ چرا کلاه شرعی سر خودتان می‌گذارید؟ امروز اسنادش موجود است که این آدم را مطرح می‌کنند که یک روز بگذارند رو‌به‌روی هنرپیشه‌های غربی، حواسشان نبود! حیثیت سینمای کشور اینگونه می‌رود. این خانم -مثل همان فاحشه‌ای که می‌رود دوبی- با اختیار خودش می‌رود، این فیلم را بازی می‌کند، اما این خانم ایرانی نیست. سرزمین ایران به هیچ‌وجه توسط هیچ سرباز آمریکایی اشغال نخواهد شد؛ خطبه 27 نهج‌البلاغه این را به ما گفته که ذلیل و خوار نشد مگر کسی که در خانه خودش با دشمن جنگید.

ما پیرو علی علیه‌السلام هستیم، اجازه نمی‌دهیم که سرباز آمریکایی در سرزمین ما بیاید؛ اندیشه اسلامی و ایرانی توسط اندیشه لیبرالیسم حامله نخواهد شد، این را یادتان باشد روشنفکران سکولارهای ایرانی و استراتژیست‌های غربی، مادامی که ما اینجا ایستادیم چشم ما باز است، ذهن ما باز است، طول و عرض ابعاد تفکر شما را شفاف می‌کنیم و بزرگترین ضربه به یک تفکر مهاجم این است که مشتش را باز کنید.

من نگفتم که نئولیبرالیسم دارد نابود می‌شود، "ژوزف استیک لیتس" گفت؛ خیلی قبل از اینکه "فرانسیس فوکویاما" گفته که آمریکا از هم می‌پاشد گفته بودم، لذا باز هم می‌گویم شاید وزارت ارشاد جمهوری اسلامی خواب باشد، شاید دستگاه تبلیغاتی ما نداند، شاید نظام روشنفکری ما متوجه نباشد، اما صرف بازی یک خانم کنار دست یک هنرپیشه همجنس‌باز مسئله این نیست، بلکه مسئله این است که زن در ادبیات نمایشی یعنی سرزمین و عقیده و وقتی یک کسی به او دل می‌بندد یعنی می‌خواهد که سرزمین و عقیده را تصرف کند و این از اندیشه ایرانی، سرزمین ایرانی، تفکر ایرانی و زن ایرانی بدور است؛ مگر مرد ایرانی مرده باشد این اتفاق بیافتد. گفتم که بدانند که ما می‌دانیم و ما بیداریم، حالا هرکسی می خواهد برود هالیوود و هر غلطی دلش می‌خواهد بکند، هرکسی می‌خواهد در این مملکت بانک بسازد، هرکسی می‌خواهد منطقه آزاد تجاری ایجاد کند، هرکسی می‌خواهد لیبرالیسم را در فرهنگ و اقتصاد و سیاست به هر شکل آن پیاده کند، ما بیداریم و می‌ایستیم و ایستادیم.

پیام قرآن این است که "فإن حزب‌الله هم الغالبون" غلبه می‌کند. فساد و انحطاط و تمدن لیبرالی در جامعه آمریکا از درون مثل خوره، آن را می‌خورد. با فیلم دستگاه هالیوود می‌توانند روی پا نگاه دارند؟ به این خاطر و از این منظر گفتم که دوستان بدانند چهار سال پیش گفتم، دستگاه فرهنگی کشور از خواب بیدار نشد. امروز می‌گویم برای 4 سال دیگر.

سینمای ناتوی فرهنگی سربازانی دارد، سربازان آن از آن طرف مرزها نیستند، داخل هستند. اسم آنها استاد دانشگاه می شود، خبرنگار می‌شود، مدیر اقتصادی و مدیر بانک می‌شود، آدم منطقه تجاری می‌شود، سخنرانی و‌آدم فکری و دانشگاهی می‌شود. سینماگر و هنرپیشه می‌شود. سربازان ناتوی فرهنگی خود ما هستیم. هرکس که اجازه داد نفسش را شیطان قلاده بزند، ببرد.

این فیلم پیام می‌دهد به جهان که لیبرالیسم و نئولیبرالیسم و جزیره جهانی یک محیط گم شده است. راه به کجا می‌برید!؟ بیایید به همین محیط، وقتی هم از آن محیط برمی‌گردید، مجبورید که برگردید. پیامبران آنها کیانند؟ جان لاک و دیوید هیوم. آدمهایی که در آن فیلم هستند همه حرامزاده. جوانهای مملکت ریسه می‌روند که فیلم لاست را ببینند، ما واهمه نداریم؛ ما پیرو مکتب آن مطهری هستیم که می‌گفت روبروی دپارتمان اسلام شناسی دپارتمان مارکسیسم شناسی بگذارید، تازه بگویید خودشان بیایند درس بدهند. من نمی‌گویم که تبلیغ شود برای فیلم‌ها، می‌گویم بروید ببینید، ما نسل خودمان را واکسینه می‌کنیم. کلید پشت این فیلم‌ها را به آنها نشان می‌دهیم، حتی اگر استادان فلسفه و هنر در دانشگاه‌های ما نتوانند این مسائل را تبیین کنند.

http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=41463


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 88/9/28 و ساعت 12:51 عصر | نظرات دیگران()
داریوش سجادی از عناصر مایل به اپوزیسیون:
دروغ‌گویی سبزها از خس‌وخاشاک و قتل آقاسلطان تا جمعیت میلیونی روز قدس/ چرا انگل‌وار سوار بر تجمعات حکومت می‌شوید؟

داریوش سجادی از عناصر مایل به اپوزیسیون که شبکه ماهواره‌ای هما را نیز اداره می‌کرد، یک ماه پیش در مصاحبه‌ای که سایت ضدانقلابی گویانیوز به‌تازگی آن را منتشر کرده است، نکات قابل توجهی درباره دروغگو بودن جریان موسوم به سبز، ادعاهای غیرواقعی آنان درباره پایگاه مردمی، جریان مشکوک قتل آقاسلطان، ادعای ضدخشونت بودن جنبش سبز و آینده اصلاح‌طلبان بیان کرده است.

به گزارش رجانیوز، سجادی با تأکید بر اینکه رهبران جنبش سبز فاقد حداقل های پذیرفته شده برای رهبری یک جنبش هستند، می‌افزاید: من با اتکای بر ادله و تحلیل معتقدم جنبش موسوم به جنبش سبز تحقیقاً به انتها رسیده. تاریخ انقضای آن را هم در راهپیمایی روز قدس می دانم. آن چیزی که در حال حاضر به‌نام جنبش سبز در ایران موجوده، اسمی از جنبش است و ماهیتی متفاوت با آنی دارد که بود.

وی در ادامه می‌گوید "من اعتقاد دارم جنبش (سبز) اول از همه چوب دروغ (گویی‌اش) را می خورد" و سپس ادامه می‌دهد: (احمدی‌نژاد) خس و خاشاک نگفت؛ همین جا می خواهم بگویم این اولین دروغ جنبش بود. عین جمله آقای احمدی‌نژاد این بود: «پیروز انتخابات ?? میلیون شهروندی بودند که در انتخابات شرکت کردند، حال یک‌سری خس و خاشاک این گوشه ها سرو صدا می کنند را نباید خیلی توجه کرد»؛... آنجا دیگر شیطنت است که این خس و خاشاک را به طرفدارای موسوی نسبت بدهیم. جنبش سبز بی معرفتانه فردا در آمد گفت «آن خس و خاشاک تویی، پست تر از خاک تویی» این اولین دروغ جنبش.

سجادی اضافه می‌کند: من طرفدار آقای احمدی‌نژاد نیستم ولی دروغ را منتسب نمی کنم. وقتی ایشان می گوید که ?? میلیون پیروز هستند، یعنی مجموع آرای موسوی، کروبی و رضایی را هم حساب کرده. وقتی ایشان اعتبار می دهد به شهروندی که رأی داده که شما پیروز هستید، آنجا دیگر شیطنت است که این خس و خاشاک را به طرفدارای موسوی نسبت بدهیم. این اولین دروغ که جنجال‌های زیادی به‌دنبال داشت.

وی در بخش دیگری از مصاحبه با توجه به ادعای جریان موسوم به سبز مبنی بر میلیونی بودن، این سؤال را مطرح می‌کند که "چه شد آن اکثریت میلیونی که ناگهان بعد از خطبه های نماز جمعه آقای خامنه ای آب شده و ناپدید شدند؟"، سپس می‌گوید: اگر ترس، عامل آب شدن آن حضور میلیونی بود، چرا این ?? درصد شعار "یا حسین میر حسین" می دهند؟ کسی که شعار یا حسین می دهد یعنی با صراحت اعلام می کند الگوی مبارزاتی‌اش حسین بن علی و قیام عاشورا و مبارزه تا مرز شهادت است. اگر ترسیدند چرا شعار "ما همه مرد جنگیم بجنگ تا بجنگیم" سر می دهید؟ خوب بجنگید. چرا پس انگل‌وار سوار بر تجمعات حکومت می شوید؟

سجادی خاطرنشان می‌کند: از طرف دیگر مدام شعار می دهند «احمدی‌نژاد دروغگو، ?? درصدت کو» من همین سؤال را از جنبش سبز می کنم «?? میلیون شما کو؟» مگر نمی‌گفتید «اگر تقلب بشه، ایران قیامت می شه؟» پس چرا ایران قیامت نشد و اوج اعتراضات صرفاً محدود به تهران و آن هم در بدنه مرکزی و شمالی شهر تهران ماند؟

مصاحبه‌کننده در ادامه می‌گوید: "من با شما موافق نیستم که الزاماً همه 99 درصد با تکیه بر آرمان‌های قیام عاشورا شعار «یا حسین میر حسین» می‌دهند" و سجادی پاسخ می‌دهد: خوب پس این هم یک دروغ دیگر جنبش! اکنون چه اتفاقی افتاده که آیت‌الله منتظری فتوا صادر می کند اما آب از آب تکان نمی خورد؟ چون که آن بدنه‌ی معترض که در کف خیابان‌های تهرانند، اهل فتوا نیستد که خود را معطل فتوا کرده باشد تا تکلیف خود را با حکومت روشن کند، اینها نه وجوهات داده اند، نه نمازخوانده اند، بنابراین روحانیت شیعه مگر دیوانه است که نفوذ کلامی را که در اقشار مذهبی دارد، به‌پای کسی هزینه کند که هنوز به قدرت نرسیده می گوید: «استقلال ازادی جمهوری ایرانی» و از الآن زیر اب اسلام را زده؟

سجادی در بخش دیگری از مصاحبه، قتل آقاسلطان را سناریویی از پیش تعیین شده می‌داند و می‌گوید: یک نکته دیگر هم هست که از آرش حجازی شاهد قتل ندا آقاسلطان می پرسم. یا ایشان و یا هر کس دیگری که می خواهد جواب بدهد. ایشان ?? ساعت بعد از حادثه با ویزای آماده در جیب! سر از بی‌بی‌سی در آوردند و گفتند ما قاتل ندا را گرفتیم، کارتش را در آوردیم و بسیجی بود و... بنده سؤالم این است آقای آرش و کلیه کسانی که خبر را شنیدید، شما می گویید جنبش سبز یک جنبش نایس ِ ملاطفت طلب است بعد هم توانستید یک بسیجی آدم کش را که یک نفر را در مقابل چشم همه کشته خلع سلاح کنید و کارت شناسایی‌اش را هم در آورده اید، ایشان هم تمام مدت مثل ماست وایساده و شما را نگاه کرده؟!؛ از کی تا حالا جنبش سبز اینقدر دلاور شده که یک قاتل مسلح را خلع سلاح کند، بعد هم ولش کند؟ آیا روی پیشانی بنده و امثال بنده نوشته شده ابله!

وی دروغ دیگر، جریان موسوم به سبز را ادعای راهپیمایی میلیونی روز قدس در تهران می‌خواند و می‌افزاید: آقایان یا معنای میلیون را نمی دانند یا تصور می کنند دیگران از فهم میلیون عاجزند. من مایلم بدانم این چگونه تظاهرات میلیونی بود که چهار تا بسیجی توانستند رهبران جنبش سبز را با اعتراض های خود از صحنه خارج کنند. اگر تظاهرات میلیونی بود که آن میلیون ها نفر باید آقایان موسوی و خاتمی را همچون نگینی در حلقه محاصره میلیونی خود می گرفتند تا احدی نتواند معترض ایشان شود، چه رسد به آنکه ایشان را از صحنه نیز فراری دهند. جنبش سبز می تواند با آرزوهایش لذت ببرد اما قطعاً نمی تواند با آرزوها و توهمات و تخیلاتش واقعیت را گریم کند.

مصاحبه‌کننده می‌پرسد "شما فرمودید این خیلی عجیب است که بشود یک بسیجی مسلح را خلع سلاح کرد؟" و سجادی پاسخ می‌دهد: فیلمش را خودشان منتشر کردند که قاتل آقاسلطان را گرفتیم خلع سلاح کردیم لختش کردیم و... این تناقضات اینجاست که اگر برخورد کاملاً خشنی هم از طرف نیروهای سرکوبگر بروز کند، نباید ری اکشنی بروز کند. این چه جنبش مسالمت آمیزی است که در ?? خرداد حتماً دیدید که چند نفر در حاشیه در آن پایگاه بسیج کشته شدند. آیا بسیج آمد در جامعه و مردم را در خیابان به گلوله بست یا برخی از تظاهرات کنندگان بودند که به پایگاه بسیج حمله کردند؟ فیلمی که در روی اینترنت از این واقعه قرار دادید، به‌وضوح نشان میده که بسیجی‌ها بالای پایگاه سنگر گرفته دارند تیر می زنند. پس جنبش به یک مقر نظامی حمله کرده و حمله به مقر نظامی در تمام دنیا حکم تیر دارد، در قیام سیاه پوست‌ها در لس‌آنجس ?? نفر به‌خاطر حمله به مقر پلیس توسط پلیس درآن واحد کشته شدند. هیچ احدی هم نتوانست معترض آن باشد. یکی از عوامل خشونت آمیز همین حمله به پایگاه بسیج بود. بچه های بسیجی بالای پایگاه سنگر گرفتند، پس معلومه سبزها حمله کردن به پایگاه، بعد هم می گویند ما خشونت گریزیم.

سجادی در بخش دیگری از گفت‌وگو به این مسئله اعتراض می‌کند که چرا جنبش وقتی مطالبات خودشان را مطرح می کنند، می گویند ما مردم ایران این را می خواهیم یا آن را نمی خواهیم، یک کمی هم تواضع لازم است که بگویند ما سبزها این را می خواهیم یا نمی خواهیم.

وی همچنین در پاسخ به اینکه "فکر می کنید در انتخابات بعدی با این وضعیت که سران مخالف همچنان ناراضی هستند، اقبالی به انتخابات نخواهد بود؟"، تصریح می‌کند: با این افتضاحی که اقایان اصلاح‌طلب زدند متاسفانه اصلاح‌طلب‌ها در هیچ انتخاباتی امکان بازی نخواهند داشت.

http://www.rajanews.com/detail.asp?id=41531


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 88/9/28 و ساعت 12:49 عصر | نظرات دیگران()
<      1   2   3   4   5   >>   >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا