يُؤتى بِاَحَدٍ يَومَ القيامَةِ يوقَفُ بَينَ يَدَىِ اللّهِ وَ يُدفَعُ إِلَيهِ كِتابُهُ فَلايَرى حَسَناتِهِ فَيَقولُ: اِلهى لَيسَ هذا كِتابى فَاِنّى لا اَرى فيها طاعَتى! فَيُقالُ لَهُ: اِنَّ رَبَّكَ لا يَضِلُّ وَ لايَنسى ذَهَبَ عَمَلُكَ بِاغتيابِ النّاسِ ثُمَّ يُؤتى بِآخَرَ وَ يُدفَعُ اِلَيهِ كِتابُهُ فَيَرى فيهِ طاعاتٍ كَثيرَةً فَيَقولُ: اِلهى ما هذا كِتابى فَاِنّى ما عَمِلتُ هذِهِ الطّاعاتِ فَيُقالُ: لاَِنَّ فُلانا اغتابَكَ فَدُفِعَت حَسَناتُهُ اِلَيكَ؛
روز قيامت فردى را مىآورند و او را در پيشگاه خداوند نگه مىدارند و كارنامهاش را به او مىدهند، اما حسنات خود را در آن نمىبيند. عرض مىكند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من در آن طاعات خود را نمىبينم! به او گفته مىشود: پروردگار تو نه خطا مىكند و نه فراموش. عمل تو به سبب غيبت كردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد ديگرى را مىآورند و كارنامهاش را به او مىدهند. در آن طاعت بسيارى را مشاهده مىكند. عرض مىكند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را بجا نياوردهام! گفته مىشود: فلانى از تو غيبت كرد، حسنات او به تو داده شد.
اللهم عجل لوليک الفرج