بسیجی - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بدترینِ برادرانت، کسی است که تو را به مدارانیازمند کند و به عذرخواهی ناچارت سازد . [امام علی علیه السلام]
امروز: سه شنبه 103 اردیبهشت 11
ساندیس خوری یک بسیجی +عکس
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 89/2/13 و ساعت 5:46 عصر | نظرات دیگران()

چرا موسوی و کروبی با وجود شکایت بیش از 120نماینده مجلس، امضای طومار با بیش از یک‌ میلیون امضا از سوی مردم و تجمعات مختلف جلوی قوه قضائیه آزادانه به زندگی خود ادامه می‌دهند و با صدور بیانیه‌های مختلف سعی در سلب آرامش از جامعه را دارند؟




به گزارش شبکه ایران، اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان در نامه ای به آیت الله آملی لاریجانی، از عدم احضار و محاکمه آقازاده های متهم به اغتشاش گری توسط دستگاه قضا انتقاد کرد.

در ابتدای این نامه آمده است: اوایل اردیبهشت‌ماه سال گذشته بود که با توجه به رو به اتمام بودن دوران حضور آیت‌الله هاشمی شاهرودی در مسند ریاست قوه قضائیه، خبرهایی از حضور یک شخصیت عالم و جوان در این مسند به گوش می‌رسید و این امیدها را در دل زنده می‌کرد که حسرت‌های برخورد قاطع با مفاسد اقتصادی، جرائم، زمین خوری‌ها و ... در دل جنبش دانشجویی آرمانخواه و مردمی که دل به آرمانهای این انقلاب و نظام بسته‌اند، تمام خواهد شد.

*چرا موسوی و کروبی آزادند؟

جامعه اسلامی دانشجویان با یادآوری انتخابات سال گذشته و آشوب های پس از آن خطاب به رئیس قوه قضاییه آورده است: گرچه عده‌ای از عناصر درجه دو و سه دستگیر و محاکمه شدند اما همانا سران اصلی فتنه یعنی موسوی و کروبی با وجود شکایت بیش از 120نماینده مجلس، امضای طومار با بیش از یک‌ میلیون امضا از سوی مردم و تجمعات مختلف جلوی قوه قضائیه آزادانه به زندگی خود ادامه می‌دهند و با صدور بیانیه‌های مختلف سعی در سلب آرامش از جامعه را دارند. اگر امروز برخوردی با فتنه انگیزان نشود، چند سال بعد نیز این دمل چرکین سرباز خواهد کرد و شاهد حوادثی مشابه خواهیم بود. تنها راه جلوگیری از تکرار حوادث مشابه خشکاندن ریشه فتنه است و این نیز میسر نیست مگر با برخورد قاطعانه و محکم با عوامل فتنه.

*انتقاد از عدم محاکمه آقازاده ها

به گزارش خبرگزاری فارس، در ادامه این نامه آمده است: چرا آقازاده‌هایی که از آنها به عنوان عناصر اصلی اغتشاشات نام برده شد به دادگاه احضار نشدند؟ چرا در نظام جمهوری اسلامی هنوز عده‌ای از مصونیت آهنین برخورد دارند؟ چرا کروبی و موسوی دستگیر نشدند و هزاران چرای بی‌جواب دیگر. بی‌شک جنابعالی و همکارانتان پیام روشن و واضح حضور مردم در روز 9دی و 22بهمن را به خوبی درک کرده‌اید و به اهمیت آن واقفید و حال چرا این پیام‌ها جامه عمل نمی‌پوشد سوالی است که بی‌گمان دستگاه قضا باید جواب قانع‌کننده‌ای برای آن داشته باشد.

*انتقاد از بازداشت دانشجوی بسیجی

در بخش دیگری از نامه جامعه اسلامی دانشجویان به آیت الله لاریجانی از بازداشت مسئول بسیج دانشگاه امیرکبیر که در انتقاد از آزادی حسین مرعشی بیانیه صادر کرده بود، گلایه شده و آمده است: رهبر معظم انقلاب در پیام خود به یکی از تشکل‌های دانشجویی نقشه راهی برای آنها ترسیم می‌کنند و با عبارت «عدالتخواهی لب انتظار ما از دانشجویان است»؛ آنها را به وظیفه خطیر عدالتخواهی رهنمود می‌فرمایند اما متأسفانه شاهد آن هستیم که در پاسخ به بیانیه‌ یک تشکل دانشجویی در اعتراض به آزادی متهمی که به فاصله‌ چند ساعت پس از بازداشت آزاد شده بود، مسئول آن تشکل به دادگاه احضار می‌گردد و در راه مطالبه عدالت محکوم می‌گردد. قطعاً هیچ توجیهی از سوی مسئولین قوه قضائیه در برخورد با چنین فعالیتهای عدالت‌خواهانه دانشجویان توجیه‌پذیر نیست.

 

منبع ما : http://www.haghighatnews.com/newsF-2668.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 89/1/27 و ساعت 8:32 عصر | نظرات دیگران()
شجاعت یک بسیجی جان 20 نفر را نجات داد

هنگام برگزاری یک مانور آموزشی در شهرستان خمین در استان مرکزی، رشادت و ازخودگذشتگی یک افسر بسیجی، جان بیش از 20 نفر را نجات داد.

به گزارش جام‌جم،چندی پیش بسیجیان گردان امام حسین (ع)‌ به سرپرستی سرهنگ دوم پاسدار رضا سیاهپوش برای شرکت در یک دوره آموزشی به یکی از ارتفاعات شهرستان خمین رفته بودند. این گروه دوره آموزشی خود را در حالی که بیش از 20 نفر بودند، آغاز کردند. زمان بسرعت سپری می‌شد و آنها به روزهای پایانی دوره آموزشی نزدیک می‌شدند.

ساعت 15:13 روز شنبه گذشته وقتی اعضای گروه در آخرین روزهای دوره آموزشی بودند، ناگهان نارنجکی که ضامن آن کشیده شده و در دست یکی از افراد جوان گروه بود، یکباره مقابل اعضای گروه آموزشی به زمین افتاد.

در پی این ماجرا، جان همه اعضای گروه به خطر افتاد و آنها فرصتی برای فرار و نجات جان خود نداشتند.

سرهنگ سیاهپوش ، سرپرست گردان بلافاصله متوجه موضوع شد، جان دیگران را بر خود مقدم شمرد و با شیرجه رفتن روی نارنجک، یکباره حاضران صدای انفجار شنیدند.

نجات جان بیش از 20 نفر

دود غلیظی فضا را پر کرده بود. افراد آموزشی هراسان به سمت سرهنگ سیاهپوش رفتند، او بشدت زخمی شده بود.

با حضور مرکز اورژانس در محل حادثه، سرهنگ مجروح و بیهوش به یکی از مراکز درمانی انتقال یافت و تلاش پزشکان برای نجات وی آغاز شد. در حالی که وضعیت جسمانی وی نامناسب بود، او برای ادامه درمان به بیمارستان بقیه‌الله تهران انتقال یافت و تلاش پزشکان برای نجات وی از مرگ آغاز شد و سرانجام وی در جدال با مرگ نجات یافت.

با رشادت و دلیری این مرد، همگی اعضای گروه نجات یافتند و او با فداکاری خود، جان دوباره‌ای به آنها هدیه کرد.

به دنبال وقوع حادثه به ملاقات این مرد فداکار رفتیم و با او گفتگویی انجام دادیم:

چطور شد که دست به چنین اقدام فداکارانه‌ای زدید؟

من سال‌ها در جبهه بوده و رشادت‌های دلیرمردان را دیده‌ام. لحظه وقوع حادثه دیگر به خودم فکر نکردم. فقط نجات جان آنها، برایم مهم بود.خوشحالم که همگی نجات پیدا کردند. هیچ‌کدام در زمان حادثه فرصتی برای فرار نداشتیم. تنها از خدا می‌خواستم کمکم کند تا آنها را نجات دهم و شرمنده خانواده‌هایشان نشوم.

اولین جمله‌ای که پس از به هوش آمدن به زبان آوردید، چه بود؟

وقتی چشمانم را باز کردم، برادرم کنار تختم بود. از این که او را دوباره می‌دیدم خوشحال بودم. اول از او سوال کردم، همگی همراهانم سلامت هستند یا نه؟ وقتی از سلامت آنها باخبر شدم، اشک شوقم جاری شد و هزاران مرتبه خدا را شکر کردم.گزارش خبرنگار ما حاکی است، این مرد فداکار در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان بقیه‌‌الله تهران بستری است و پزشکان وضعیت عمومی او را رضایتبخش اعلام کرده‌اند.

منبع ما  : http://rajanews.com/detail.asp?id=46359  


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 88/12/20 و ساعت 7:15 عصر | نظرات دیگران()
 اصلاح طلبان به ریختن خون بسیجی ها افتخار کنند!  

تجلیل تروریستهای کومله از موسوی




سرکرده گروهک کومله که بمناسبت سالگرد تاسیس جمهوری (تاسیس نشده!) کردستان در شبکه ماهواره ای " روژهه لات " وابسته به این گروهک سخن می گفت،اغتشاشات پس از انتخابات دهم را بی نظیرخواند و به خاطر رشادتهای (!) سبزها از آنها تجلیل کرد. 

عبدالله معتدی  با بیان این مطلب که نفوذ ضدانقلاب به درون مرزهای سیاسی-حکومتی رژیم (نظام اسلامی) طی دو دهه و به آرامی انجام گرفته افزود: جمهوری اسلامی درعمر30 ساله خود با این نوع مبارزه روبری نشده بود.

این تروریست سابقه دار که تاکنون در چندین عملیات جنایت بار علیه ملت ایران اقدام کرده همگام با کاخ سفید و عوامل داخلی آن ادعا کرد: مبارزات فرزندان سبز موسوی درچند ماه گذشته برای سازمانهای حقوق بشر و کشورهای دموکراتیک و حتی خود امریکا تاثیربسزایی داشته است.

وی در ادامه با تجلیل از اقدام کسانی که دروغ بزرگ تقلب را مطرح کردند گفت:
این مبارزات از رای من کجا است ، شروع شد. مهم نبود که رژیم تقلب کرده است یا نه. مهم این بود که دوستان اصلاح طلب ما همان کاری را کردند که باید می کردند؛ مبارزه مدنی و خروج از دایره نظام
این سرکرده گروهک کومله مدعی شد: آغازاین مبارزات ربطی به موسوی و خاتمی نداشته بلکه موسوی، کروبی و خاتمی بهانه ای برای موج اعتراضات هواداران لیبرالیسم در ایران بود.

وی ایجاد ناامنی و اغتشاشات قبل و پس ازانتخابات دهم را نشانه دموکراسی درایران اعلام کرد و اظهار داشت: کشتن بسیجی ها افتخاری است که اگر هدایت هوشمندانه اصلاح طلبان در این ماجرا نبود هرگز در تاریخ پرافتخار مبارزه علیه استبداد(!) ثبت نمی شد!
رهبرحزب کومله حمایت همه جانبه از تروریستهای سبز را یکی از برنامه های این حزب اعلام کرد و گفت:‌ باید دراین مبارزات شرکت گسترده ای داشته و در سراسرایران با ایجاد وبلاگ و اینترنت جوانان را به مبارزه علیه حکومت اسلامی تشویق کنیم.



منبع | نویسنده : بانگداد به نقل از صراط   -  www.bangdad.com
منبع ما :
http://bangdad.com/bangdad/pages/details.asp?id=366
 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/12/7 و ساعت 12:42 عصر | نظرات دیگران()

 
جزئیات‌فعالیت‌های دو تروریست که اعدامشان موسوی‌وکروبی را ناراحت کرد

در پی اجرای حکم اعدام دو تن از متهمین به جرم محاربه که از سوی دادگاه به اعدام محکوم شده بودند، پایگاه اطلاع رسانی دادسرای عمومی وانقلاب تهران، گزارشی از اتهامات محکومین یاد شده و مراحل رسیدگی به پرونده های آنان را به منظور تنویر افکار عمومی منتشر کرد.

به گزارش رجانیوز، این اطلاعیه، پس از آن منتشر می‌شود که روز شنبه میرحسین موسوی و مهدی کروبی در دیداری ضمن اعتراض به آنچه که آن را تداوم وضعیت موجود نسبت به احکامی که بدون رعایت مراحل دادرسی برای اعدام برخی از شهروندان صادر شده و اجرای عجولانه آن می‌خواندند، نسبت به اعدام دو تروریست در روز پنج‌شنبه که از آنان به‌عنوان دو شهروند یاد کردند، اظهار تأسف نموده و خواستار رسیدگی قانونی به وضعیت بازداشت شدگان اخیر شدند.

بر اساس این اطلاعیه، آرش رحمانی پور فرزند داوود، درسال‌جاری به اتهام عضویت در گروهک ضد انقلابی انجمن پادشاهی دستگیر شده بود. وی در بازجویی اولیه، عضویت در گروهکی ضد انقلابی موسوم به تندر و برنامه ریزی برای آتش زدن مراکز عمومی مانند امام‌زاده زید در منطقه بازارتهران و امامزاده علی اکبر (ع) و هم‌چنین تهیه مواد منفجره را پذیرفته و اظهارداشت به علت شلوغی امامزاده و حضور نیروهای بسیجی و انتظامی موفق به اجرای طرح بمب گذاری خود نشده بود.

وی هم چنین اقرار نمود که به همراه یکی از دوستان خود به نام پیمان، خود را به انجمن پادشاهی معرفی نموده و ضمن عضویت در این انجمن ، با اعضای آن که بعضاً دارای کد و نام رمز بوده‌اند، از طریق ایمیل و چت در مورد ساخت مواد شیمیایی و بمب ارتباط برقرار نموده است و برخی از مواد منفجره ساخت خود را نیز در بیابان‌های اطراف تهران، پارک جنگلی و جاده‌های شمال کشور آزمایش کرده بود.

آرش رحمانی پور هم‌چنین اعتراف کرد که با فردی ضد انقلاب به نام "فرود فولادوند " که دارای شبکه ضد انقلابی در خارج از ایران است،ارتباط سازمانی داشته است و به این باور رسیده بود حکومت اسلامی باید از بین برود و حکومت پادشاهی به جای آن حاکم شود، به همین جهت مواد شیمیایی برای ساخت بمب خریداری و بیش از یکصد کیلوگرم مواد منفجره در محل سکونت خود نگه‌داری می‌کرد. تلاش برای انفجار بمب در حسینه ارشاد و مسجد النبی منطقه نارمک تهران نیز از جمله اقدامات نامبرده می‌باشد که البته با هوشیاری مامورین موفق به انجام آن نشد.

از دیگر اتهامات محکوم یاد شده اقدام تبلیغی علیه نظام و دین بود و در همین رابطه، مقالات و متن سخنرانی‌های فولادوند را بین بستگان و دوستان خود توزیع می کرد.

متعاقبا در پی تکمیل تحقیقات ، دادسرای عمومی و انقلاب تهران برای متهم یاد شده به اتهام محاربه از طریق عضویت در گروهک تروریستی انجمن پادشاهی ایران و همکاری مؤثر با آن و نیز اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرایم علیه امنیت، مستند به گزارش مامورین ، اقاریر متهم و سایر دلایل موجود در پرونده ، کیفرخواست صادر نمود.

با ارجاع پرونده به یکی از شعب دادگاه انقلاب اسلامی تهران، جلسه محاکمه با حضور متهم و وکیل وی تشکیل و دادگاه مستنداً به مواد 186، 187، 190 و 610 قانون مجازات اسلامی حکم به اعدام متهم به اتهام محاربه صادر نمود که با اعتراض وکیل محکوم علیه به رأی، پرونده به دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع و مرجع یاد شده نیز حکم صادره را عینا تایید کرد.

"محمدرضا علی زمانی"، فرزند اسماعیل، با نام مستعار بردیا، در سال جاری به اتهام عضویت در گروهک ضد انقلابی انجمن پادشاهی دستگیر شده بود. حسب اظهارات اولیه وی قبلاً از طریق غیرقانونی از مرز ایران خارج شده و به کردستان عراق رفته و درخواست پناهندگی سیاسی کرده بود. وی در مدت اقامت در عراق با فرود فولادوند ارتباط برقرار و با رابط ضد انقلاب خود به نام جمشید نیز آشنا می شود.

نامبرده با ادعای این که گروهکی ضد انقلابی به نام سیمرغ آریایی در ایران تشکیل داده، به جمشید پیشنهاد بهره‌گیری از گروهک مذکور در راستای مقابله با نظام را ارایه می دهد. وی همچنین در مدت اقامت در عراق، با نیروهای آمریکایی مستقر در سلیمانیه نیز مرتبط شده و به اشغالگران آمریکایی پیشنهاد تشکیل یک شبکه ماهواره‌ای برای تبلیغ علیه جمهوری اسلامی ایران را در صورت تأمین مالی از ناحیه آنان ارایه می کند و نهایتا نیز در مصاحبه با شبکه‌های ماهواره‌ای ضدانقلاب به ترویج تفکرات ضد دینی و انحرافی خود پرداخته و آنها را نیز در یک لوح فشرده جمع آوری و تکثیر نموده بود.

این گزارش افزود: زمانی همچنین در مصاحبه با شبکه‌های تلویزیونی بیگانه از جمله یور.تی. وی مطالبی در رابطه با قتل‌های زنجیره‌ای، تحریف آیات قرآن، تهدید افراد فعال اسلامی و امثال آن را به انجام رسانده و افرادی را جهت انجام عملیات تروریستی به رابط ضد انقلاب خود معرفی می‌کند.

علی زمانی هم‌چنین با عوامل فعال در گروهک ضد انقلابی انجمن پادشاهی در زمینه تامین منابع مالی و نیز کسب آموزش شیوه راه اندازی هسته‌های تروریستی، ساخت بمب‌های دستی و انفجاری مرتبط می‌شود. نامبرده همچنین طریقه ساخت بطری‌های انفجاری را از طریق پست الکترونیک به مرتبطین خود در ایران آموزش داده بود تا در زمان اعلام از سوی گروهک انجمن پادشاهی، برای انفجار در مراکز دولتی از آن استفاده شود.

وی همچنین اسامی و محل سکونت تعدادی از نیروهای بسیجی ساکن اسلامشهر را هم از طریق رابطین خود در ایران، به انجمن پادشاهی و رابط ضد انقلاب خود ارایه کرده بود.

زمانی پس از بازگشت به ایران با فردی با نام مستعار سام آشنا شده و در خصوص انجام عملیات تروریستی در نماز عیدفطر مصلای تهران نیز گفت و گو می‌کند و تا زمان دستگیری نیز، ارتباط‌‌های خود با گروهک انجمن پادشاهی ایران و رابط ضد انقلابی خود ازطریق ایمیل و تلفن را هم حفظ کرده بود.

این گزارش می افزاید: متهم به تمامی موارد فوق اقرار نموده و براین اساس کیفرخواستی به اتهامات محاربه، توهین به مقدسات، فعالیت تبلیغی علیه نظام، تبانی و اجتماع با هدف اقدام علیه امنیت و خروج غیرقانونی از کشور علیه نامبرده صادر و پرونده جهت رسیدگی به یکی از شعب دادگاه انقلاب اسلامی تهران ارسال می گردد.

متعاقبا در پی رسیدگی به اتهامات نامبرده، دادگاه انقلاب اسلامی نیز وی را به اتهام محاربه به اعدام و از باب توهین به مقدسات به پنج سال حبس محکوم نمود که حکم یاد شده پس از اعتراض محکوم ، در یکی از شعب دادگاه تجدید نظر استان تهران رسیدگی و عینا تایید می گردد.

http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=43938


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 88/11/13 و ساعت 9:21 صبح | نظرات دیگران()

سلام بر این فرزند شهید چه سخنان جالبی حیفم آمد براتون نزارم البته ما پیاده رفتیم از ساندیس و تی تاب  هم خبری نبود شانسه دیگه ؟؟؟ خبر روز

 

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

حسین قدیانی*   

چهارشنبه اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی، همان اتوبوسی بود که پدرم را برد جبهه. پلاک اتوبوس ایران 11 نبود. از آن قدیمی‌ها بود، نه از این لیزری‌ها. پلاک اتوبوس«BB-C068028H» بود و پلاک پدرم در جبهه«AK-S022-91H». من با همین اتوبوس رفتم راهی سرزمین نور شدم و بوسه زدم بر خاک کرخه نور. امسال عید باز هم با همین اتوبوس می‌خواهم بروم جنوب.

من هنوز هم سوار هوندا 125 پدرم می‌شوم. پدرم روی همین موتور، موتور ضدانقلاب را در همین خیابان‌های تهران پایین آورد. 200 کلاهک هسته‌ای اسرائیل، حریف هوندا 125 پدر من نشده‌اند!. پدر من روی همین موتور به شهادت رسید ولی اجازه نداد که آبادان «عبادان» شود و خرمشهر «المحمره»؛ زیر لاستیک هوندا 125 پدر من هنوز هم دارد استخوان‌های آمریکا خرد می‌شود. امروز هم فتنه‌گران، از صدای هوندا 125 «بابااکبر» بیشتر از هیبت ماشین‌های ضدشورش نیروی انتظامی می‌ترسند.

چهارشنبه اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی ضدگلوله نبود. لاستیکش عاج نداشت. تاج و تخت نداشت. شیشه‌هایش دودی نبود. دنده‌اش خوب جا نمی‌رفت. فرمانش هیدرولیک نبود. سقفش یکی- دو تا سوراخ داشت. مثل BMW نبود که سقف متحرک داشته باشد. راننده‌اش کت و شلواری نبود. پیراهن مشکی‌اش وصله داشت. کاپشنش را از «تاناکورا» خریده بود که قبلا «ادواردو آنیلی» آن را پوشیده بود. برلوسکنی کت شلوار می‌پوشد. آنجلا مارکل کت دامن، سارکوزی یک وقت‌هایی لخت می‌گردد و من به کوری چشم France24 اعتراف می‌کنم و افتخار می‌کنم که حکومت به ما ساندیس داد و من چون روزه بودم، «نی» اش را نگه داشتم تا در روضه علی‌اصغر در آن بدمم: "بشنو از نی". من نی‌ام را درون ساندیس فرو نکردم. فرو کردم در چشم رئیس‌جمهور آمریکا و انتقام حرمله را گرفتم. ساندیس من آب سیب بود، دادم به رباب تا طفل 6‌ ماهه‌اش را سیراب کند.

به کوری چشم ضدانقلاب رئیس‌جمهور آمریکا با ما نیست. او با ما نیست. با سران فتنه است. با آن بی‌سواد که مردم گفتند "عامل دست موساد". خانم کلینتون! ساندیس‌های جمهوری اسلامی الکل ندارد که 100 دلار آب بخورد. از شیر مادر حلال‌تر است. 150 تومان است که مش رجب 10 تایش را می‌فروشد هزار تومان. سران فتنه، کوکاکولا می‌خورند که گازش، اشک‌آور است و اشک کودکان فلسطینی را درمی‌آورد. نتانیاهو با سران فتنه است، فتحی شقاقی شهید با ما. علی عبدالله صالح با سران فتنه است، سید حسن نصرالله با ماست. چشم اسرائیل کور، حکومت به ما تی‌تاپ هم داد. من روزه‌ام را با همین تی‌تاپ باز کردم. خاک بر سر شما که به جای گوشت «بزغاله گوساله»، گوشت خوک را می‌خورید. دانشمندان می‌گویند گوشت خوک، آدم را خرف می‌کند. بنازم انقلاب اسلامی را که با ساندیس و تی‌تاپ و هوندا 125 و اتوبوس دهن‌کجی کرده به تمام دنیای غرب. آمریکا حریف ساندیس ما نمی‌شود. برادر کوچک من ساندیس خود را که خورد، آن را باد کرد و ترکاند جلوی چشم عکس نتانیاهو و مردک 2 متری عقب رفت. من یک ساندیس جمهوری اسلامی را با کل دنیای آمریکا و اسرائیل عوض نمی‌کنم و من حتی اگر به عشق خوردن فلافل، بروم «حاج منصور» شرف دارد که به عشق بی.بی.سی سر از لندن درآورم. ساندیس جمهوری اسلامی شراباً طهوراست. آب زمزم است. آب زمزم ما، ساندیس‌های جمهوری اسلامی‌اند نه چشمه‌ای که اختیارش دست سعودی‌های شیعه‌کش است.

چهارشنبه اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی، تلویزیون نداشت. نوار آهنگران گذاشته بود و من در خیابان انقلاب دیدم دختران وطنم وقتی پرچم انگلیس را آتش زدند دودش رفت در چشم آقازاده معروف. من دختر بن‌لادن را در سفارت عربستان ندیدم، ولی در چهارراه استانبول، دیدم آقازاده‌ای را که فقیر نبود اما کاسه گدایی دراز کرده بود جلوی در سفارت روباه پیر. من ادعا نمی‌کنم رهبرم «سید خراسانی» است، اما در دجال بودن شما شک ندارم. و البته که ظهور نزدیک است.

امروز صبح یکی به من پیامک داد که سران فتنه در رفته‌اند، رفته‌اند شمال. ویلای «احسان‌الله خان»! با ماشین ضدگلوله که ترمزش ABS دارد و همه چراغ قرمز‌ها را رد می‌کند! به میرزاکوچک‌خان زنگ زدم که حواست به وطن‌فروش‌ها باشد. میرزا گفت: «دکتر حشمت، نبض شیخ را گرفته؛ چهارشنبه‌ای، مردم را که دیده تبش بالا رفته آن یکی هم ساندیس بدنش کم شده!» به میرزا گفتم: «این بار مواظب سرت باش. اینها در سر سودای وطن‌فروشی دارند» وطن‌فروش، خواننده‌ای است که حنجره‌اش را پنجره‌ای کرده به سوی غرب. عالیجناب چهچه! «دود عود»‌ات بوی زغال سوخته می‌دهد. برای این ملتِ قوم طالوت، حضرت داوود باید نغمه بخواند. هان ای ابراهیم! تبر بردار! دیکتاتورهای مخملین، از دموکراسی بت ساخته‌اند. علامت کوچک‌تر، بزرگ‌تر سرشان نمی‌شود.

معلم کلاس اول من، یاد داده بود که 24 از 13 بزرگ‌تر است و آرای باطله از رای شیخ! معلم دینی من می‌گفت 13عدد نحسی نیست. نحس، کسانی هستند که به اسم خط امام، رای مردم را دزدیدند. نحس کسی است که آشوبگر عاشورا را هوادار خود می‌داند. سال بعد اول ژانویه، دهم محرم است. محرم که بیاید، حتی عید ارمنی‌ها هم عزا می‌شود. آن وقت هواداران آقای نخست‌وزیر، سوت می‌زنند در عاشورا و به افتخار شمر که سر امام را برید، کف مرتب می‌زنند. ای عیسی! بابانوئل سرش را در برف کرده و "مروه شربینی" را نمی‌بیند. امسال مجله تایم، بابانوئل را کرد مرد سال و نوبل را دادند به بابانوئل. حیف که عمر سعد هزار و چهارصد سال زود به دنیا آمد والا «یونیسف» یک تقدیری هم از او کرده بود. اینجا هم،‌ کسانی بودند که عکسش را شش ستونی کار کنند. ستون دین من نماز یزید نیست. آقازاده معاویه مست بود و «انا‌لله و اناالیه راجعون» را نوشت: «انا الله و اناعلیه الراجعون»(!). ستون دین من، آن نمازی است که سیدالشهدا خواند، در ظهر عاشورا و به‌ازای هر کلمه نماز یک تیر خورد. والا ابن‌ملجم هم زیاد نماز می‌خواند، اما قبله‌اش ولایت نبود، قطام بود. در نماز ابی‌عبدالله، خم ابروی یار در یاد آمد و در نماز ابن‌ملجم، رژ لب دختر اغیار!

چهارشنبه، اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی، راننده‌اش کمربند نبسته بود. جریمه شد 20 هزار تومان. 13 هزار تومانش البته به خاطر سیگار بود. "وینستون" می‌کشید. ریه‌اش آسیب می‌بیند، ولی در عوض محصول آمریکایی را آتش می‌زند. چرا کسی آنهایی را که «بهمن» می‌کشند، جریمه نمی‌کند؟! مگر «22 بهمن» را که محصول امام بود پاره نکردند؟ من کاری با قوه قضائیه ندارم. دلم برای محافظان سران فتنه می‌سوزد که به جای حفاظت از انقلاب مجبورند مراقب جان شیخ باشند. سربسته بگویم این سخت‌ترین کار دنیاست. شیعه علی بودن و محافظت از عثمان تا که این پیرهن دوباره شر نشود.

چهارشنبه، اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی، به راننده‌اش مرخصی داده بودند. به من هم مرخصی دادند. امتحان برادر کوچکم هم در مدرسه لغو شد. هان ای دشمن! از این پس قصه همین است. ساندیس نظام‌مان را می‌خوریم. از مرخصی‌اش استفاده می‌کنیم. سوار اتوبوس می‌شویم و در خیابان علیه شما شعار می‌دهیم و در برابرتان تمام قد می‌ایستیم. ما همه‌مان حکومتی هستیم. من مستأجر نیستم. بمن خانه هم داده اند. خانه‌ام «بیت ‌رهبری» است. بیت رهبری خانه فقط "سید‌علی" نیست. کاشانه ما هم هست. ناشیانه حرف نزنید. ما به این آشیانه ساده و صمیمی افتخار می‌کنیم. تا وقتی حاکم، «علی» است، راهپیمایی‌های ما، همه حکومتی است.

چهارشنبه، اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی، راننده‌اش می‌گفت 22 بهمن نوشابه و ساندویچ هم می‌دهند. ما 22 بهمن هم می‌آییم. برای چنین ملتی که جانش بر کف است، جان باید داد. جمهوری اسلامی به مردمش می‌رسد؛ حرفی هست؟! ما با رهبرمان آنقدر «نداریم»؛ که هر وقت اراده کنیم، چفیه‌اش را می‌گیریم؛ حرفی هست؟! آنقدر دوستش داریم که با یک اشاره‌اش نشانی خیابان انقلاب را می‌گیریم و می‌آییم. ساندیس هم می‌خوریم؛ حرفی هست؟! سران غرب، به فکر مردمان خود باشند که اول سال نو از سرما یخ نزنند. ما اینجا رابطه‌مان با رهبرمان گرم گرم است. خاک بر سرت سارکوزی! به ما چه که مردم فرانسه می‌خواهند سر به تن تو نباشد؟! نظام ما با ساندیس و نی و تی‌تاب و هوندا 125 همه حیثیت «همه ابرقدرت‌های دیگر+1+5» را به بازی گرفته. ما تا ساندیس داریم بمب هسته‌ای می‌خواهیم چه کار؟ حالا دیدی که ما چرا انرژی هسته‌ای را برای مصارف صلح‌آمیز می‌خواهیم؟! شما هر وقت نی ساندیس نظام ما را حریف شدید، آن زمان حرفی نیست، ما هم می‌رویم سراغ نیزه.

راستی! یادم رفت بگویم، برای این دل‌نوشته که تقدیمش می‌کنم به مولایم خامنه‌ای، 2 تا ساندیس گرفتم، یک تی‌تاب، حرفی هست؟!

* فرزند شهید اکبر قدیانی
 http://alef.ir/1388/content/view/61213/

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/10/18 و ساعت 3:13 عصر | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا