جریان - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها! با رحمت خود که با آن، همه نیکی هارا برای اولیائت گِرد آورده ای و با آن، بدی ها را از دوستانت دور ساخته ای، مرا دریاب . [امام صادق علیه السلام]
امروز: سه شنبه 103 اردیبهشت 11

بررسی شرایط سیاسی امروز و وظایف پیش‌رو ‌‌در گفت‌وگوی «جوان» با مهندس مرتضی نبوی
دستور حمله به اسلام از لانه اصلاح‌طلبان به جریان فتنه رسید

 

 

محمدمهدی اسلامی- ‌‌مهندس مرتضی نبوی، ‌‌اگرچه عضو کمیسیون فرهنگی- اجتماعی مجمع تشخیص مصلحت نظام است اما بیشتر با وجهه سیاسی‌اش شناخته می‌شود. ‌‌مصاحبه با او بیشتر برای دستیابی به پاسخ این پرسش بود که وظیفه امروز در نبرد نرم چیست، اما پاسخ‌های او به این پرسش برخلاف انتظار ما، ‌‌بیش از آنکه به منازعات سیاسی اشاره داشته باشد، ‌‌ناظر به عمق فرهنگی آن بود و در ساحت آسیب‌شناسی نیز بسیار صریح ظاهر شد. ‌


آقای مهندس نبوی، ‌‌یک سؤال کلیدی در ذهن حامیان نظام مطرح است که وظیفه‌ای که امروز در برابر فرقه یا فتنه سبز به عهده ماست، ‌‌چیست؟

به نظر من وظیفه کنونی ما پاسخ به این سؤال است که ابعاد و نوع فتنه چه بود و رهبری چگونه این قضیه را کنترل کردند. ‌‌ما برای آینده کاری نیازمند بررسی هرچه بیشتر هستیم. ‌‌در فتنه اخیر اوباما، ‌‌سارکوزی، ‌‌براون و مراکز پژوهشی غرب و تمام ابزارهای سرویس‌های امنیتی غرب بسیج شده بودند تا فرقه سبز شکست نخورد. ‌‏ به نظر من این مسأله، ‌‌ساده نیست، ‌‌خیلی پیچیده است. ‌‌پس از جنگ سردی که بین آمریکا ‌‌و شوروی جریان داشت و با یک سرمایه‌گذاری سنگین، ‌‌موجب فروپاشی یک ابرقدرت شدند و توانستند از طریق تهاجم فرهنگی آنها را از پا درآورند، ‌‌با استفاده از تمام آن تجربه‌ها و با کار مداوم فکری و نظری که انجام می‌دهند، ‌‌در حال حاضر دارند این برنامه را علیه جمهوری اسلامی پیگیری می‌کنند و ادامه می‌دهند و حالا با این فتنه و جنبشی که در ایران با آن روبه‌رو هستیم، ‌‌می‌شود اسمش را گذاشت جنبش ضدفرهنگ. ‌

به هر حال انقلاب ما یک انقلاب عمیقاً فرهنگی بوده، ‌‌یعنی بر اساس یک مکتب، ‌‌دین و ایدئولوژی صورت گرفته و وجه تمایز آن با انقلاب‌های دیگر و آنچه تا روزگاران ما مرسوم بوده، ‌‌جنبه دینی بودن این انقلاب است. ‌‌از طرفی ما با یک دشمن جهانی روبه‌رو هستیم که در تثبیت موقعیت خودش تجربه بیش از 100 سال را دارد و فراز و نشیب‌های فراوانی را هم از سر گذرانده. ‌‌مدرنیته وقتی متولد شد و حاصل پشت کردن به کلیسا و قهر کردن با آسمان بود، ‌‌اینها همه گونه سرمایه‌گذاری روی ایدئولوژی خودشان کردند و با آن فلسفه‌ها بافتند و آن فلسفه‌ها را متکامل کردند و نظریه‌های مختلفی را ارائه کردند که ما امروز به عنوان علوم انسانی با آنها روبه‌رو هستیم. ‌‌این کار آنچنان گسترده است که تمام فضای دانشگاهی ما را به تسخیر خود درآورده است، یعنی برخی از جوانانی که در جمهوری اسلامی تربیت شده‌اند. ‌‌ناگهان چشم باز کردیم و دیدیم سرباز همین جنبش ضدفرهنگی هستند. ‌‌همین‌ها حاضرند همه گونه خطر و ریسک را بپذیرند و در شرایط بسیار پرخطری به میدان بیایند و کاملاً هم مشخص است که اینها جنبش‌های ضدفرهنگ هستند. ‌

مشخصه‌های این جریان چیست؟

شاید بتوان گفت که سه مشخصه بارز این جنبش ضدفرهنگ، ‌‌یکی اتکا بر مجموعه نظریه‌های علوم انسانی مدرن است که فلسفه مادی پشتوانه آنهاست و متأسفانه خود ما به‌شدت اینها را ترجمه کردیم و در دانشگاه‌هایمان داریم تحویل جوان‌ها می‌دهیم. به هر حال آنها سال‌ها کار و برای مباحث مختلف نظریه‌پردازی کرده‌اند. ‌‌یکی دیگر از ویژگی‌های این جنبش ضدفرهنگ، ‌‌اصالت مصرف و رفاه است و حتی ماه رمضان هم که برای راهپیمایی می‌آیند‌‌، باید شیشه‌های آب معدنی دستشان باشد که تشنه‌شان شد، ‌‌بخورند! یکی دیگر از ویژگی‌های این جنبش هم مسأله جدایی دین از سیاست و سیاست منهای دین است و این همان چیزی است که حضرت امام (ره) و مرحوم مدرس در باره آن هشدار دادند و تأکید‌‌ کردند که سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ما. ‌‌اینها کاملاً در مقابل این مسأله هستند. ‌

این مسأله را هم عرض کنم که این جنبش‌ها مختص ایران نیست. ‌‌همه کشورها با چنین پدیده‌ای روبه‌رو هستند. ‌‌خاستگاه و پایگاه این جنبش، ‌‌طبقه متوسط شهری است. ‌‌اینها آدم‌های تحصیلکرده‌ای هستند که این سه ویژگی را دارند و با توجه به پدیده جهانی شدن یا به تعبیر دقیق‌ترش جهانی‌سازی، ‌‌غیر از آنکه یک پشتوانه فکری و نظری دارند، ‌‌یک پشتوانه تدارکاتی جهانی هم دارند و به قدرت، ‌‌ثروت و ابزار تاثیر و تبلیغاتی و رسانه‌ای صهیونیست‌ها و سرمایه‌داران آمریکایی یا مسیحیان صهیونیست در سراسر دنیاست. ‌

مصادیق این سرمایه‌گذاری‌ها آیا تا کنون احصا هم شده است؟

همان طور که در اول بحثم اشاره کردم، ‌‌ابعاد این کارخیلی گسترده است. ‌‌مرکز پژوهش‌های مجلس جزوه‌ای را منتشر کرده و بعضی از موسساتی را - که بعضی از آنها دانشگاهی هم هستند - ‌‌اسم برده که نشان می‌دهد چه سرمایه‌گذاری عظیمی شده. ‌‌اینها در زمینه براندازی نرم هم تجربه‌های گسترده‌ای دارند و در مورد شوروی سابق این آزمایش شده به نتیجه رسیده‌اند. ‌‌اگر بخواهیم از این موسسات نام ببریم، ‌‌باید به موسسات امریکن اینترپرایز اشاره کرد که شخصیت‌های مهمی در آن هستند و اسامی بعضی از آنها مثل مایکل لدین، ‌‌ریچارد پرل، ‌‌داگلاس فیث، ‌‌مارک پالمر، ‌‌مارتین ایندیک، ‌‌کنت پولاکف، ‌‌جان پل ولفوویتز، ‌‌کاندولیزا رایس و ... را شنیده‌اید. ‌‌در اینجا کمیته‌ای وجود دارد به نام «کمیته خطر جاری» که یکی از مراکز پژوهشی حامی گسترش نافرمانی مدنی است. ‌‌با این اصطلاحات در دوران دوم خرداد آشنا شدیم که عیناً ترجمه همان ادبیاتی است که در امثال این کمیته‌ها ایجاد می‌شود. ‌‌یا مرکز پژوهشی هادسن به ریاست هربرت لندن از دیگر مراکز پژوهشی است که از گسترش نافرمانی مدنی به‌ویژه پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری حمایت کرده است. ‌‌این کمیته یکی از روش‌های تعدیل سیاست هسته‌ای دولت دهم را تهاجم نرم معرفی کرده است. ‌ مرکز بین‌المللی محققان وودرو ویلسون که یک مؤسسه پژوهشی است و در راستای مدیریت انقلاب‌های مخملی فعالیت می‌کند. ‌‌توجه داشته باشید که این مؤسسه از سال 1968 تاسیس شده و سابقه‌‌دار است و 30، 40 سالی است که فعالیت می‌کند. ‌

دیگری، بنیاد سوروس است که اسم آن را در تلویزیون زیاد شنیدیم. ‌‌این آقای تاج‌بخش که در دادگاه محکوم شد، ‌‌یکی از مغزهای متفکر آن بود. ‌‌

تولیدات این مراکز چگونه در ایران عملیاتی شد؟

مؤسسه هوور وابسته به دانشگاه استانفورد یکی از مراکز پژوهشی پیرو سیاست فشار از بیرون، ‌‌تغییر از درون است. ‌‌این اصطلاح فشار از پایین، ‌‌چانه‌زنی از بالا عیناً ترجمه همین واژه‌هایی است که خود آنها طراحی‌ کرده‌اند و ساخته آقای سعید حجاریان نبود. ‌‌او در زندان گفت من این ادبیات را گرفتم و آمدم در جامعه خودمان پیاده کردم. ‌‌این اصطلاحات در آنجا وضع و عیناً در اینجا ترجمه شده است. ‌‌به این ترتیب که در جامعه از پایین فشار بیاورند و در بالا بر سر منافع و تقسیم قدرت، ‌‌چانه‌زنی کنند و همزمان از بیرون فشار بیاورند تا تغییر را در درون عملی کنند. ‌‌اینها به ظاهر یک مشت واژه هستند، ‌‌ولی پشت سرشان کلی برنامه و روش و راه خوابیده‌ و عیناً در اختیار بوده و امثال آقای حجاریان اقرار می‌کنند که آمده و این روش‌ها را در جمهوری اسلامی پیاده کرده‌اند. ‌

از جمله ابزارهایی که برای مدیریت نافرمانی مدنی از آنها استفاده می‌کنند، ‌‌یکی تنش‌زایی با بهره‌گیری از ظرفیت سازمان‌های بشردوستانه است. ‌

بهره‌گیری حداکثری از ظرفیت جنگ اطلاعاتی که هر کدام از اینها توضیحات و اطلاعات قابل توجه و قابل مطالعه‌ای دارد. ‌‌بهره‌گیری هدفمند از ظرفیت تهاجم رسانه‌ای که الی ماشاء‌الله می‌بینیم که استفاده شده و در این زمینه چقدر سرمایه‌گذاری کرده‌اند. ‌‌راه انداختن صدای آمریکا ‌‌یا بی. ‌بی. ‌سی که با سرمایه اولیه 30 میلیون پوند راه اندازی شده، ‌‌اینها ارقام کوچکی هستند و الان کنگره آمریکا ‌‌مرتباً بودجه تصویب می‌کند که این شبکه‌هایی که در اختیار اینها می‌گذارد پشتیبان کارهای آنها باشد، ‌‌گسترش پیدا کند و خلاصه کم نیاورند و به روز باشند. ‌

با چنین وصفی، ‌‌اینها دقیقاً چه اهدافی را دنبال می‌کنند؟

چند سال بود که با افتخار می‌گفتیم که جمهوری اسلامی برای کشورهای منطقه تبدیل به الگو شده است. ‌‌یکی از اهداف آنها این است که این طور نشود و می‌بینیم بعد از انتخابات مدتی تلاش کردند گرفتار خودمان شویم برای جلوگیری از الگو شدن جمهوری اسلامی برای سایر کشورهای اسلامی. ‌‌اگر ما رفتیم و در حیاط خلوت آمریکا ‌‌یعنی آمریکای لاتین دوستانی پیدا کردیم و کشورهایی در آنجا و آفریقا و لبنان و عراق، ‌‌ضد آمریکا می‌شوند، ‌‌آنها هم بیکار ننشستند و تلاش کردند. ‌‌

درست است که ما در دولت نهم در این زمینه پیشرفت خوبی داشته‌ایم. ‌‌در زمینه سیاست خارجی تهاجمی، ‌‌در زمینه انرژی هسته‌ای، ‌‌اما اینها از نظر اقتصادی ما را قفل کردند و در این چند سال تقریباً سرمایه‌گذاری قابل توجهی انجام نشده، ‌‌گرچه علی‌رغم میل آنها درآمدهای نفت افزایش پیدا کرد و بعضی از این سال‌ها صرفاً به دلیل خرج همین افزایش، ‌‌عددی از توسعه رشد اقتصادی را داشتیم، ‌‌ولکن تقریباً سرمایه‌گذاری‌های بزرگ نفت تعطیل شد و مقدار زیادی بیکاری ایجاد شد و خلاصه مهار توسعه بومی، ‌‌بازدارندگی متعارف موشکی، ‌‌کندکنندگی نهضت نرم افزاری تولید علم اتفاق افتاده و شما می‌بینید که تقریباً در همه دانشگاه‌ها را در غرب به روی دانشمندان ما بستند و خیلی از جاها را در حوزه فناوری‌های نوین و هوافضا برای دانشجویان ایرانی ورود ممنوع کردند. ‌

‌مرکز این جنبش در کجا واقع شده است؟

مرکز این جنبش ضدفرهنگی دانشگاه‌های ما هستند، ‌‌به‌ویژه دانشگاه‌های تهران و این هم مختص دانشجویان نیست. ‌‌به نظر من نقطه ضعفی که سران فتنه از آن سوءاستفاده کردند ایجاد شوک و گفتمان در سطح جامعه بود. ‌‌به زعم اصلاح طلبان جامعه ایران یک جامعه جنبشی است. ‌‌اگر کسی بتواند گفتمانی را در جامعه ترویج کند در پی این گفتمان یک جنبش رخ می‌دهد. ‌‌جریان فتنه توانایی غلبه بر گفتمان انقلاب را در سطح کلان مردم نداشت اما در فضاهای بسته‌ای مانند دانشگاه‌ها و شهرهای بزرگ که افراد دسترسی بیشتری به فضای سایبری دارند با شبکه‌سازی گفتمان سکولاریستی را غالب کردند. ‌‌امروز اساتید تندتر از دانشجویان دارند آنها را برای نافرمانی تحریک می‌کنند. ‌‌خیلی از دانشگاه‌ها مرکز این جنبش نافرمانی مدنی و مرکز این جنبش ضدفرهنگی است و اینها تحت تاثیر همین علوم انسانی هستند که در آنها خدا مرده است. ‌‌اینها در کتاب‌های علوم سیاسی‌شان به صراحت می‌گویند «خدا مرده است، ‌‌در صحنه سیاست حضور ندارد و انسان، محور است». ‌‌این پایه تعلیمات آنهاست. ‌‌تمام تعالیم آنها در علوم سیاسی و جامعه‌شناسی و سایر علوم در برابر ارزش‌هایی است که انقلاب ما بر آنها تکیه دارد ‌‌و این جوان‌ها خیلی گستاخ در این صحنه وارد شدند و مطالبات خودشان را مطرح می‌کنند و به آنها یاد داده‌اند که حتی از فرصت‌هایی مثل تاسوعا و عاشورا هم استفاده کنند. ‌

آقای بشیریه که یک جامعه‌شناس ضد دین است و متأسفانه کتابش مثل نقل و نبات در دانشگاه‌ها دست به دست می‌گردد و ایدئولوگ جریان دوم خرداد شده بود، ‌‌در کتاب جامعه‌شناسی‌اش رسماً می‌گوید فراماسونری یک شبکه مترقی است. ‌‌در حالی که فراماسونری شبکه‌ای است که در آن عناصر روشنفکر وابسته را تربیت می‌کردند تا به نمایندگی از غرب در اینجا در حکومت نفوذ داشته باشند. ‌‌چنین آدمی استاد امثال آقای حجاریان بوده است و در زمان آقای موسوی لاری پاتوقش در وزارت کشور بود. ‌‌کتابی به اسم «جامعه‌شناسی جمهوری اسلامی» منتشر کرد و در آنجا می‌گفت تضاد اصلی، بین سنت و مدرنیته، ‌‌یعنی بین اسلام و مدرنیته است و باید در این زمان این شکاف به نفع مدرنیته تمام شود یعنی دین از صحنه بیرون برود و آنها در مجلس ششم به دنبال این بودند که رفراندوم برگزار و جمهوری اسلامی را تبدیل به جمهوری مطلق کنند. ‌‌ همین آقای بشیریه که حالا به آمریکا ‌‌رفته و در آنجا سنگر گرفته، ‌‌در همین زمینه دستوراتی می‌داد، ‌‌از جمله اینکه به اسطوره‌های انقلاب حمله کنید و از نظام بیرون بیایید. ‌‌تشخیص او این است که این جمهوری اسلامی در حال فرسایش است و کمک کنید که این فرسایش تسریع شود و یکی از دستورالعمل‌هایش هم این است که به ارزش‌های انقلاب مثل مردم‌سالاری دینی، ‌‌جمهوری اسلامی و سایر ارزش‌ها حمله کنید و دستورالعمل‌هایش هم دارد پیاده می‌شود، ‌‌البته اگر او هم نگوید همه اینها طراحی شده و دسته‌بندی شده است. ‌

معنای سخنان شما این است که آنها اعتقادات ما را هدف قرار داده‌اند؟

دقیقاً، ‌‌تضعیف بنیان‌های اعتقادی جامعه، ‌‌مسأله‌ای است که رویش شدید کار می‌کنند، ‌‌یعنی در نسل جدیدی که در این جنبش سبز حضور دارد پیاده شده و می‌توان گفت که این جنبش اساساً یک جنبش ضدفرهنگ با تمام ویژگی‌های خودش هست که ابایی هم ندارد که عکس امام (ره) را پاره کند و در بیانیه بگوید که اینها پشت عکس پاره شده سنگر می‌گیرند. ‌‌از این گرفته تا اهانت به پیامبر (ص) و سایر مقدسات و نشر تصاویر غیراخلاقی و کلیپ‌هایی که توسط بلوتوث‌ها منتقل می‌شوند و تضعیف وحدت ملی و شایعه‌سازی، ‌‌افزایش سطح انتظارات و مطالبات، ‌‌فریب افکار عمومی و به چالش کشاندن نظام امنیت اقتصادی. ‌

به نظر می‌رسد یکی از فعالیت‌های آنها بحران سازی ساختاری با هدف تفرقه افکنی و تضعیف ثبات فکری رویه‌ای کارگزاران نظام است. ‌

دقیقاً، ‌‌ما الان این را به‌نوعی احساس می‌کنیم آن ثباتی که باید در مسؤولان ما باشد و همه یک جور فکر کنند و در برخوردها منسجم باشند، ‌‌وجود ندارد و حتی در بین نخبگان اصولگرا هم تفرقه و تشتت آرا دیده می‌شود و از ثبات فکری برخوردار نیستند و بعضی از دوستان نزدیکمان با صراحت می‌گویند ما بریده‌ایم! و در صحنه مقابله، ‌‌شما اینها را مشاهده نمی‌کنید. ‌‌چهره‌های معدودی الان در صحنه هستند و از مواضع مقام معظم رهبری دفاع می‌کنند. ‌

مهم‌ترین اقشاری که مورد هدف اینها هستند، ‌‌اقشار دانشگاهی و دانشجو است و بعد هم دامن زدن به تشتت‌ها و اختلافات قومی. مسائل صنفی هم است، ‌‌یعنی مثلاً کارگران هم جزو اهدافشان هستند. ‌‌یک آدرسی را هم آقای هاشمی رفسنجانی در مشهد دادند که اگر نظام، سپاه و بسیج دارد، ‌‌آن طرف هم دانشجو، نخبه، کارگران و اصناف مختلف را دارد. ‌‌اگر در ادبیات براندازی نرم نگاه کنید، ‌‌اقشار جزو اهداف و مخاطب اینها هستند. ‌

و به طور مفصل از فضای مجازی، ‌‌اینترنت، ‌‌شبکه‌های ماهواره‌ای، ‌‌تلفن همراه، ‌‌ایمیل‌ها و وبلاگ‌ها استفاده می‌کنند، ‌‌تجربه‌هایی هم داشته‌اند. ‌

به این صورت جمع‌بندی می‌کنم که زیربنای ساختار تهاجم نرم را ناتوی فرهنگی و روبنای آن را انقلاب‌های رنگی شکل می‌دهد که به عنوان یکی از شاخک‌های انشعابی دکترین براندازی نرم با هدف تنش‌افزایی در پنج سطح دانشجویی، ‌‌قومی، ‌‌فرقه‌ای، ‌‌صنفی و اجتماعی سازماندهی می‌شوند. ‌‌این فرقه سبز که الان ما داریم، ‌‌یک جنبش اجتماعی است و می‌خواهد در سطح اجتماع ناامنی اجتماعی ایجاد کند و از لحاظ ادبیات امنیتی در قالب دکترین تنش‌زایی از پایین، ‌‌چانه‌زنی از بالا قابل تعریف است که در آن با بحران‌افزایی در لایه‌های زیرین و میانی جامعه برنامه‌ریزی می‌شود، ثبات فکری رویه‌ای رجال نظام در کانون‌های مذاکرات استراتژیک تضعیف شود، ‌‌به همین دلیل بایسته است که متولیان امر با خرد جمعی و حداقل‌رسانی هزینه‌های کنترل بحران با اتخاذ نقشه راهی پیشدستانه و پیشگیرانه و از رویکرد بایسته‌های امنیت ملی، ‌‌پیش‌زمینه‌های وقوع نافرمانی مدنی را خنثی کنند که این رویکرد، ‌‌پاشنه آشیل انقلاب‌های مخملی است که تحقق آن مستلزم کار گروهی، ‌‌حداکثرسازی انسجام فکری رویه‌ای متولیان امر و هم‌افزایی بهینه ظرفیت‌هاست. ‌

به نظر شما برای جلوگیری از پیش‌زمینه‌های وقوع برنامه نافرمانی مدنی چه باید کرد؟

تا زمانی که ما از قبل آماده شده‌ایم و نگذاشته‌ایم اصلاً این مسأله پیش بیاید ـ پزشکان هم همیشه می‌گویند هزینه پیشگیری خیلی کمتر از درمان است- ما باید طوری پیشگیری کنیم که این کار به وقوع نپیوندد و زمینه ظهور پیدا نکند. ‌‌

راه حل پیشگیری چیست؟

در این چند سال رهبر معظم انقلاب مرتباً هشدار می‌دادند و کمتر گوش شنوایی بود. ‌‌بصیرتی بود برای اینکه عمق این خطر را بتواند حس کند. ‌‌یعنی اگر بخواهیم خلاصه کنیم که راه حل این مسأله و پیشگیری آن چیست در یک عبارت یعنی همانی که آقا گفتند خلاصه می‌شود و آن هم مهندسی فرهنگ در سطح کلان و مهندسی فرهنگی در سطح اجرایی کردن مهندسی فرهنگ است. ‌‌در مهندسی فرهنگ شما سیاستگذاری و در مهندسی فرهنگی ساختارسازی و اجرا می‌کنید. ‌

اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی ما می‌توانست این پیام را درک کند و ظرفیتی داشت و روی این برنامه سرمایه‌گذاری می‌کرد، ‌‌شاید ما امروز به این وضعیت دچار نمی‌شدیم. ‌‌بعد از سه دهه هنوز نیامده‌اند به جای این کتاب‌های ضد دین و ضد ارزش‌های الهی و انسانی، ‌‌کتاب‌هایی را تالیف کنند که اقلاً اسمی هم داشته باشد و بگویند که اگر یک کسی خودش نخواست جامعه‌شناسی ضد دین بخواند، ‌‌بگویند بیا این کتاب را که ما به جای آن گذاشته‌ایم بخوان. ‌‌جمهوری اسلامی و مؤسسه نشر کتب دانشگاهی آمدند و همین کتاب‌ها را چاپ کردند، ‌‌شورای عالی انقلاب فرهنگی هم دائماً جلسه گذاشت و به یک سری مسائل روزمره و جاری پرداخت و از این مسائل غافل شد، البته اخیراً تلاش‌هایی در این زمینه آغاز شده است. ‌

پس از نگاه شما شرایط خیلی ناامید کننده است؟

نه، ‌‌به دنبال این مطالب نومیدکننده من معتقدم جمهوری اسلامی موجودی است که متولد شده، ‌‌رشد کرده، ‌‌30 ساله شده و ‌نیازهای خود را شناخته و آنها را تأمین‌‌ کرده. ‌‌نسل جوان ما خیلی توانمندتر از ما این مسائل را حس می‌کنند و توانمندی‌های لازم را هم در این جریان دارند. ‌‌ماها دیگر نه حال و حوصله و نه توانش را داریم که در فضای سایبر و وب سایت و این حرف‌ها برویم ‌و مقابله کنیم. ‌‌فکر می‌کنم هنر ما این باشد که زمینه را باز و استقبال کنیم و نسل جوان را در این صحنه بیاوریم و امکانات را برایشان فراهم کنیم. ‌‌آنها می‌توانند ‌‌ما دیگر باید اقرار کنیم که نمی‌توانیم از پس این تهدیدهای نرم بر بیاییم. ‌‌بزرگ‌ترین هنر ما این است که جوان‌هایمان را تشویق کنیم و زمینه‌سازی کنیم. ‌‌آقا خودشان را به روز نگه داشته‌اند و حتی جلوتر را هم می‌بینند. ‌‌از 10 ، 20 سال پیش تذکر می‌دادند. ‌‌ایشان مانند نخبگان اصولگرای فرتوتی مثل من نیستند که از زمان عقب باشند. ‌‌به روز هستند، ‌‌همان طور که امام هم تا آخر عمرشان به روز بودند، ‌‌یعنی ادبیات ایشان یک ادبیات جوان بود. ‌‌امروز هم مقام معظم رهبری این گونه هستند و به خاطر مسؤولیت و پشتوانه الهی‌ای که دارند، ‌‌حتی جلوتر از زمان حرکت می‌کنند و نسل جوان متعهد ما که توانمندی‌های علمی و فناورانه هم دارند، می‌توانند به ایشان لبیک بگویند. ‌‌

برای رسیدن به این دستاورد، ‌‌چه باید کرد؟

یکی از مسائلی که صحبتش هم زیاد می‌شود، ‌‌مسأله سرمایه اجتماعی است. ‌‌این عبارت‌ها هم غربی هستند و اسم اعتماد را گذاشته‌اند سرمایه اجتماعی. ‌‌نظام سرمایه‌داری همه چیز را با نگاه سرمایه می‌بیند: ‌‌سرمایه اقتصادی، ‌‌سرمایه مالی، ‌‌حتی انسان را هم سرمایه می‌بیند و می‌گوید سرمایه نیروی انسانی و نیز سرمایه اجتماعی. ‌‌می‌گویند اعتمادی که در جامعه هست، ‌‌قابل تبدیل به سرمایه مادی است و می‌شود از آن استفاده کرد. ‌‌مطالعه کرده‌اند و می‌گویند مثلا در شمال ایتالیا که سرمایه اجتماعی بالاست، ‌‌پیشرفت‌های فنی و اقتصادی و توسعه علمی بیشتری هم دارند و در جاهایی که سرمایه اجتماعی پایین است، ‌‌پیشرفت‌های اقتصادی و توسعه علمی کمتری دارند. ‌

این یک واقعیتی است. ‌‌می‌بینیم اگر در جامعه اعتماد مردم به حکومت، ‌‌اعتماد مردم به یکدیگر گسیخته شود، ‌‌جامعه دائماً دچار ناامنی و بی‌ثباتی است و به فکر پیشرفت و این چیزها نیست. ‌‌آقا دهه چهارم را دهه پیشرفت و عدالت نامیدند، ‌‌ولی بعد از انتخابات آن قدر همه ما گرفتار این فضا شدیم که فراموش شد. ‌‌پس این سرمایه اجتماعی که آنها استفاده می‌کردند و در فرهنگ ما هم آمده، ‌‌بر می‌گردد به اعتماد بین مردم و مردم و مسؤولان. این اعتماد چگونه ایجاد می‌شود؟ مهم‌ترین راه حل آن این است که مردم ‌‌متشکل شوند. ‌‌خوشبختانه در جامعه ما تشکل‌هایی سنتی در قالب هیأت‌های مذهبی و مساجد وجود دارند، ‌‌به نظرم باید از این به بعد وجهه اصلی کارمان را وجهه فرهنگی قرار دهیم. ‌‌ما احتیاج به دیپلماسی فرهنگی داریم. ‌‌مهم‌ترین سرمایه ما امروز بسیج و سپاه هستند و امروز اینها را هم مورد تهاجم قرار داده‌اند. ‌‌یکی از مقامات آمریکایی گفته بود تا وقتی بسیج و سپاه هست، ‌‌مخالفان ول معطل هستند و به جایی نمی‌رسند. ‌‌باید اینها هدف تهاجم قرار بگیرند و ضد ارزش بشوند که در همین تهاجمات بعد از انتخابات سعی کردند محبوبیت بسیج و سپاه را زیر سؤال ببرند. ‌

عرض کردم در دنیا دولت‌ها بیشترین بودجه‌ها را به پژوهش درباره شیوه‌های مقابله با یک پدیده اختصاص می‌دهند. ‌‌ما که نمی‌توانیم فقط حرفش را بزنیم. ‌‌باید مهم‌ترین بخش سرمایه‌ها و فعالیت‌هایمان را متوجه این تهدیدی کنیم که مقام معظم رهبری تشخیص دادند و آن تهدید نرم است و تمام قد در برابر جمهوری اسلامی ایستاده و امروز هم نتیجه‌هایی گرفته است. ‌‌باید روی آنها متمرکز شویم تا هم این پدیده را خوب بشناسیم ‌که چیست و چگونه می‌توان با آن برخورد کرد. ‌‌آن وقت نیروی انتظامی در این فضا تعریف دیگری پیدا می‌کند. ‌‌من یک بار در سرمقاله‌ای نوشتم نیروی انتظامی برای این نیست که برود و کتک بزند. ‌‌چه کسانی را کتک می‌زند؟ همین جوان‌هایی را که خودمان تربیت کرده‌ایم. ‌‌نیروی انتظامی در چنین فضایی باید یاد بگیرد که کتک بخورد تا مقداری از انرژی آنها تخلیه شود، ‌‌از دماغ کسی هم خون نیاید. ‌‌

برخی معتقدند که دیگر از خطر جنگ نرم عبور کرده‌ایم، ‌‌نظر شما چیست؟

امروز سرشاخه‌های شبکه‌سازی غربی از بین رفته است اما همچنان احتمال بازسازی ارتباطات وجود دارد. ‌‌چرا که هنوز آن تحریکات ‌در کشور وجود دارد. ‌‌به هر حال باید دانست به دلیل گسترش روزافزون مجاری ارتباطی خطر گسترش تفکر سکولاریستی نیز وجود دارد. ‌‏ ما باید خطر تهاجم فرهنگی و جنگ نرم را خیلی جدی بگیریم. ‌‌آمریکایی‌ها در این زمینه خیلی جدی هستند و تجربه زمین زدن شوروی را هم دارند که آن هم بر مبنای یک نظام ایدئولوژیک بود و با شعارهای خلقی و ضد سرمایه داری آمد، ‌‌ولی آن را وادار به توبه و غلط کردن کردند. ‌‌همه آن تجربه‌ها به اضافه سرمایه‌گذاری‌های جدید را دارند به کار می‌گیرند و اگر در مقاطعی موفق نشدند، ‌‌در این مقطع انتخابات توفیقاتی را به دست آوردند و ثبات فکری رویه‌ای مسؤولان ما را تا حدی به هم زدند و تشتتی را ایجاد کردند و حتی بین نخبگان اصول‌گرا و نظام هم فاصله‌ای را فراهم کردند. ‌‌این را جدی بگیریم و اگر بخواهیم ببینیم راه مقابله با آن چیست، ‌‌مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی و سرمایه‌گذاری جدی روی مسأله فرهنگ و شناخت، ‌‌پیش‌بینی، ‌‌پیشگیری قبل از اینکه بخواهیم به انفعال بیفتیم، ‌‌چون برخورد سخت و خشن، ‌‌مثل یک غده سرطانی باعث تکثیر و گسترش آن می‌شود. ‌‌ممکن است در بعضی از مقاطع چاره نداشته باشیم و این کار را بکنیم. ‌‌

اما در عین حال راه چاره اصلی را میان‌مدت می‌بینیم و باید با تدبیر و همه جانبه وارد شد و خود ما هم باید در این زمینه احساس مسؤولیت کنیم. ‌‌نظام تعلیم و تربیت ما جایی است که نسل جدیدمان را به جای اینکه آنها را به عنوان سربازان جنبش ضدفرهنگ تربیت کند، ‌‌تبدیل بشود به نظامی که سرباز، ‌‌افسر و فرمانده برای انقلاب اسلامی تربیت کند. ‌‌
ما می‌توانیم تسلیم این تهدیدها شویم یا به فرمایش امام و مقام معظم رهبری، ‌‌آنها را به فرصت تبدیل کنیم. ‌‌به نظر می‌آید این فضایی که ایجاد شده و این ابعادی که قضیه دارد، ‌‌فرصت خیلی خوبی هم هست که استعداد انقلاب اسلامی در این زمینه شکوفا شود، ‌‌یعنی اگر ما بتوانیم با خون دل خوردن و سرمایه‌گذاری کردن، ‌‌از این میدان مبارزه، ‌‌پیروز بیرون بیاییم، ‌‌می‌توانیم بگوییم که ان‌شاءالله مدرنیته را با تمام ظرفیت‌های نظامی، ‌‌اقتصادی و رسانه‌ای آن به خاک خواهیم سپرد و این نمی‌شود مگر با همان کاری که آقا گفته‌اند یعنی فرهنگ باید مهندسی شود، ‌‌نهضت نرم‌افزاری انجام شود، ‌‌تولید علم داشته باشیم، ‌‌چون از زمانی که آقای میشل فوکو که آدم منحرفی هم بود، ‌‌نظریه داد و انقلاب اسلامی را یکی از موارد نظریه خودش دانست که گفتمان‌ها تبدیل به قدرت می‌شوند؛ این نظریه می‌گوید علم مساوی قدرت است، ‌‌یعنی شما اگر امروز بخواهید قدرت داشته باشید، ‌‌باید علم داشته باشید و هر قدر علمتان بیشتر باشد، ‌‌قدرتتان بیشتر است و لذا باید در زمینه فرهنگ و تولید علم بیشترین سرمایه‌گذاری بکنیم و همت و تلاشمان را مضاعف کنیم. ‌



  انتهای خبر / پایگاه اطلاع رسانی جوان / کد خبر 292850

 

منبع ما : http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=292850


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 89/2/15 و ساعت 8:18 عصر | نظرات دیگران()


آیا جریان فتنه لایه پنهان بهائیت است؟

فرقه ضاله بهائیت از سوی مبلغان خود بطور جدی در پی آن است که شکاف میان خود و روشنفکری ایران را از میان بردارد.

 

مهدی نائینی  - با بررسی و تحقیق در تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران عصر قاجار به خوبی شاهد انتقادات سریع و بی پروا روشنفکران عصر قاجار نسبت به فرقه ضاله بابیه و بهائیت خواهیم بود.
 از میان روشنفکران دینی می توان از سید جمال الدین اسدآبادی و از روشنفکران متاثر از فرهنگ و تمدن غرب از آخوند زاده، طالبوف، میرزاآقاخان کرمانی (اگرچه او در آغاز خود بابی ازلی بود اما بعدها تحت تاثیر غرب از منتقدان جدی این فرقه شد) می توان نام برد. در این میان حتی اصلاح گران حکومت قاجار همچون امیرکبیر، سپهسالار، اعتضاد السلطنه و... از جمله کسانی بودند که فرقه ضاله بابیه و بهائیت را از موانع توسعه ایران می دانستند. در دوره ای که استقلال این سرزمین از سوی دو استعمارگر روس و انگلیس در مخاطره بود امیرکبیر به شدت با این فرقه برخورد کرد.
    در جریان نهضت مشروطیت ایران همکاری فرقه ضاله بهائیت با روس ها و محمدعلی شاه هیچگاه از خاطر نواندیشان ایران فراموش نمی شود در حالی که سرزمین ایران تحت نفوذ بیگانگان بود فرقه بهائیت شعار جهان وطنی را سر داد و در راستای خدمت به اهداف شوم بیگانگان دو عنصر مهم هویت ایران را که اسلام و ملیت بود اولی را با نسخ اسلام و دومی را با شعار تشکیل حکومت جهانی به چالش کشاند.
    در دوره پهلوی نیز فرقه ضاله بهائیت به شدت مورد انتقادات روشنفکران و حتی روشنفکران غرب گرایی همچون فریدون آدمیت، هما ناطق و... قرار گرفت و از این فرقه به عنوان خائنین به ایران و از همکاری آنان با استعمارگران و انحراف بخشیدن به نهضت مشروطیت ایران یاد می کنند. این فرقه ضاله حتی از سوی روشنفکران چپ همچون احسان طبری، محمدرضا فشاهی به عنوان سرسپردگان نظام بورژوازی معرفی شده اند.
    اما آنچه که امروزه باید مورد توجه قرار گیرد این است که فرقه ضاله بهائیت از سوی مبلغان خود بطور جدی در پی آن است که این شکاف میان خود و روشنفکری ایران را از میان بردارد. در این راستا از طریق کسانی همچون تورج امینی، شاپور راسخ، نادر سعیدی، کاویان صادق زاده میلانی در حوزه تاریخ سیاسی و فکری ایران دست به قرائت جدید از بهائیت پرداخته اند و تلاش می کنند که سهمی برای خود در نهضت مشروطیت ایران بدست آورند و نقشی را در هویت ملی ایران برای خود ایجاد کنند و از سوی دیگر نیز با قرائتی هرمنوتیک در پی آن هستند که فاصله خود را با روشنفکران دینی کم کنند و در واقع در تفسیرهایی که از خدا، انسان، پیامبر و نسبت آن با دنیای مدرن ارائه می دهند جایگاه خود را در نزد نواندیشان دینی نیز بدست آورند.
    شایان ذکر است که امروزه اصلاح طلبان و بالاخص جریان فتنه گر پس ا زانتخابات 88 به منزله ابزاری برای فرقه ضاله بهائیت در طراحی یک چنین قرائت تاریخی و کسب جایگاهی در تاریخ روشنفکری ایران درآمده اند. به طوری که امروزه بنا به گفته خود بهائیان، اصلاح طلبان، جامعه بهائی ایران را از حاشیه به مرکز ثقل اندیشه های معاصر منتقل کرده اند و جنبش اصلاحات و جریان روشنفکری دینی در ایران بهائیت را به عنوان عضوی از جامعه مدنی ایران پذیرفته است(1) در این راستا اصلاح طلبانی همچون اکبر گنجی به موانع پذیرش جامعه بهائی در جامعه مدنی ایران اشاره می کند:
    1- پرداختن به مباحث تاریخی در خصوص پیدایش و تکوین بهائیت و بیان وابستگی آنان به قدرت های استعماری.
    2- کثرت گرا و حتی شمول گرا نبودن مراجع تقلید نسبت به بهائیت برخلاف شمول گرایی آنان نسبت به ادیان آسمانی.
    3- ورود به مباحث تاریخی و کلامی بهائیت و هرگونه داوری در خصوص صدق و کذب باورهای بهائیان که آن را در شان اصلاح گران دینی نمی داند.
    4- عدم اعتقاد و گسترش پلورالیسم را مانع مهمی در ورود جامعه بهائی به جامعه مدنی ایران می داند. (2)
    سعید حجاریان از دیگر اصلاح طلبان در تعریف جدیدی که از رابطه میان ملت و دولت ارائه می دهد به تحلیل از جامعه بهائی ایران می پردازد و معتقد است بهبود مناسبات میان بهائیان و دولت تنها در یک جامعه سکولار فراهم می شود. (3) و معتقد است که این مناسبات تنها در سایه حقوق بشر و حقوق شهروندی اصلاح می شود. نه در پرتو فقه شیعه. (4)
    در این ارتباط حسن یوسفی اشکوری از دیگر اصلاح طلبان حتی به انتقاد از فتوای آیت الله منتظری می پردازد که او نیز در همان چارچوب فقه شیعه بهائیت را اولایک اقلیت مذهبی نمی داند ثانیا به همین دلیل بهائیت را از حقوق اساسی محروم می کند و تنها حقوق شهروندی برای بهائیان قائل است و ابراز امیدواری می کند که در آینده با وجود علمای جوان تر که زعامت مرجعیت را به عهده می گیرند این معضل جامعه بهائی ایران حل خواهد شد. بنابراین از دیدگاه حسن یوسفی اشکوری از موانع اساسی پذیرش جامعه بهائی ایران به منزله عضوی از جامعه مدنی ایران فقه شیعه می باشد. (5)
    احمد قابل نیز از دیگر اصلاح طلبان معتقد است که با تحول در فقه شیعه، با از بین بردن حساسیت های عرف جامعه نسبت به بهائیت، تصحیح نگاه جامعه ایران از وابستگی های خارجی بهائیت، موجبات پذیرش جامعه بهائی ایران به عنوان عضوی از جامعه مدنی ایران فراهم خواهد شد. (6)
    احمد زیدآبادی از دیگر اصلاح طلبان نیز پیشنهادهایی برای پذیرش عضویت جامعه بهائی در جامعه مدنی ایران ارائه می دهد:
    1- رفع حساسیت روحانیون بلندپایه شیعه نسبت به هرگونه همدلی یا دفاع از بهائیان.
    2- پاک کردن نگاه ایرانیان نسبت به وابستگی جامعه بهائی به استعمارگران روس، انگلیس و آمریکا خصوصاً اسرائیل.
    3- ایجاد عوامل مؤثر در درجه اول در تغییر دیدگاه فقیهان بلند پایه شیعه و درجه دوم نظام جمهوری اسلامی ایران.
    4- براساس اصول مناسبات ملت- دولت در عصر جدید می توان به تعریف جدیدی از رابطه میان بهائیان و دولت نائل شد که در چارچوب این مناسبات جدید بهائیان به خوبی به حقوق اساسی و حقوق شهروندی خود نائل خواهند شد.(7) اما اهدافی که تشکیلات بهائیت از طریق اصلاح طلبان دنبال می کند عبارتند از:
    1- موضوع بهائیت از دستور کار مراجع تقلید و روحانیت خارج شود.
    2- زمینه پذیرش جامعه بهائی به عنوان عضوی از جامعه مدنی ایران فراهم شود.
    3- موضوع بهائیت از دستور کار دستگاه های اطلاعاتی- امنیتی خارج شود و به موضوعی کاملاً فرهنگی و اجتماعی تبدیل شود.
    4- حذف سابقه تاریخی بهائیان که در خدمت استعمارگران بوده است و تبدیل آن به شهروندان عادی.
    5- امروزه از اهداف مهم تشکیلات بهائیت از طریق اصلاح طلبان در داخل جامعه ایران، ورود به مباحث حقوق بشر و حقوق شهروندی است که در حال حاضر تنها راه ورود جامعه بهائی ایران به جامعه مدنی ایران است و دقیقاً در این راستا است که نقش افرادی همچون شیرین عبادی پررنگ می شود.
    6- از اهداف مهم دیگر تشکیلات بهائیت این است که لزومی ندارد حتماً مردم ایران در مراحل اولیه در طیف وسیعی بهائی شوند بلکه همین اندازه که بهائیان را در کنار سایر اعضا جامعه ایران بپذیرند کافی است. آیا امروزه این نقش به اصلاح طلبان واگذار شده است؟
    نکته آخر اینکه آیا امروز اصلاح طلبان و جریان فتنه  لایه های پنهان تشکیلات بهائیت به معنای حمایت کنندگان آنها با بهانه هایی چون حقوق بشر و آزادی مذهبی هستند؟
    ــــــــــــــــــــــــ
    پاورقی:
    1- پیرامون فتوای منتظری در مورد بهائیان.
    wwwgofteman-Iranorg
    2- نکاتی پیرامون فتوای اخیر منتظری از حق بهائی بودن تا بهائی صاحب حق بودن.
    wwwpeiekhabaricom
    3- استاد مشاور (سعید حجاریان) تز دکتری رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران تحت عنوان: سیاست های دولت پهلوی در قبال اقلیت بهائی ایران. 2331-1357
    4- پاسخ های سعید حجاریان به سؤالات کاربران نوروز.
    http:..norooznewsir
    5- شریعت اسلامی و حقوق شهروندی.
    wwwasemandailvnews
    6- منتظری و بهائیان: مخالف سرسخت و حقوق شهروندی
    wwwBBCPERSIANcom
    7- مساله بهائیان
    wwwroozonlinecom

 
 



  انتهای خبر / پایگاه اطلاع رسانی جوان / کد خبر 292040

 

منبع ما : http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=292040


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 89/2/11 و ساعت 10:45 صبح | نظرات دیگران()
نماینده ولی فقیه در سپاه:
اتاق فکر جریان فتنه را سپاه کشف کرد

خبرگزاری فارس: نماینده ولی فقیه در سپاه گفت: یکی از پاشنه آشیل‌های فتنه‌گران ساماندهی نیروی سایبری بود چرا که اتاق فکر جریان فتنه در آنجا قرار داشت و جریان پشت صحنه فتنه از سایبری استفاده می‌کردند که کشف نشده بود و سپاه با قدرت وارد شد و آن را کشف کرد.


به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان، حجت‌الاسلام علی سعیدی ظهر امروز در همایش روحانیون و شورای نمایندگی ولی فقیه در سپاه استان‌های شمال‌ غرب کشور با اشاره به اینکه سپاه وارد هیچ حزبی نشده است، اظهار داشت: سپاه از اشخاص، احزاب و جریان‌ها مستقل است و تنها در خط رهبری بوده و در هیچ خطی نیست.
وی با بیان اینکه یکی از خطراتی که خواص را به زمین زد قرار دادن اعتبار شخصیت‌ها در کنار رهبری بود، خاطر نشان کرد: میزان و اعتبار هر شخصیتی برای ما به اندازه میزان ارتباط وی با رهبری است.
نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به اتکای محوری بر تدابیر و منویات و جهت‌گیری‌های رهبر معظم انقلاب در سپاه اظهار داشت: سپاه باید در همه جا پا به پای رهبری حرکت کند.
وی با اشاره به حرکت متوازن در راستای ارتقای بصیرت و معنویت گفت: معنویت موتور حرکت و بصیرت چراغ راه است که عدم وجود یکی از آنها باعث لغزش در انسان است که نمونه عدم بصیرت ابوموسی اشعری است.
‌سعیدی با بیان اینکه عصر امام خمینی (ره) با عصر آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدظله العالی) همانند عصر نبوی با عصر علوی متفاوت است خاطر نشان ساخت: 21 سال از عصر امام(ره) گذشته و برخی متغیرها تغییر کرده است که در عصر امام(ره) نبود.
وی با اشاره به اینکه امام(ره) سپاه را از کار سیاسی منع نکرده است، افزود: سپاه در روز قدس با ارم و تشکیلات وارد می‌شود و این کار سیاسی است و امام(ره) سپاه را از آن منع نکرده است.
نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ابراز داشت: عملکرد سیاسی، موضع‌گیری سیاسی و دخالت سیاسی را امام(ره) کجا منع کرده است، امام فرمود سپاه وارد احزاب نشود و ما پایبند به این اصل امام(ره) و رهبری هستیم.
وی با بیان اینکه دو عامل معنویت و بصیرت باید متوازن باشند، ادامه داد: معنویت کار عقیدتی و بصیرت کار سیاسی است.
حجت‌الاسلام سعیدی با اشاره به اینکه در جریان فتنه یکی از کارهای سپاه مراقبت و رصد عملکرد فتنه‌گران بود، گفت: یکی از آشیل‌های فتنه‌گران ساماندهی نیروی سایبری بود چرا که اتاق فکری جریان فتنه در آنجا قرار داشت و جریان پشت صحنه فتنه از سایبری استفاده می‌کردند که کشف نشده بود و سپاه با قدرت وارد شد و آن را کشف کرد.
وی با اشاره به مقابله جدی در راستای پیشگیری و اقدام اظهار داشت: پیشگیری در استان‌ها و اقدام برخورد در مرکز بود و سپاه در استان‌ها نقش پیشگیری کننده داشت تا این فتنه به استان‌ها نفوذ نکنند.
نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه در جریان فتنه هماهنگی کاملی در مرکز بین فرماندهی، نمایندگی و حفاظت وجود داشت تصریح کرد: فتنه اخیر یکی از پیچیده‌ترین فتنه‌ها در طول عمر انقلاب اسلامی بود.
وی در ادامه سخنان خود با اشاره به اینکه مردم نقش خود را در راهپیمایی 9 دیماه و 22 بهمن به خوبی ایفا و توطئه‌گران، جبهه کفار و استکبار جهانی را نا‌امید و مایوس کردند، افزود: مردم همیشه در صحنه بوده و نقشه‌های دشمنان را خنثی کرده‌اند.
وی گفت: این همایش چهارمین همایش بود و سه همایش دیگر در استان‌های تهران، فارس و خراسان رضوی برگزار شده است.
انتهای پیام/‌ش10

 

منبع ما : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8902081337


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 89/2/8 و ساعت 7:4 عصر | نظرات دیگران()
پرونده استات‏اویل به جریان افتاد

گروه سیاسی- محمد مهدی تهرانی: اگر چه تا پیش از این برخی پرونده استات اویل و ماجرای رشوه گیری در این پرونده را مختومه تلقی می کردند اما اطلاعات دریافتی حاکی از به جریان افتادن دوباره این پرونده در قوه قضائیه است.

ابهاماتی که پایان نیافت

مطبوعات نروژ ماجرای شرم آوری از رشوه گیری از سوی مقامات یک کشور مسلمان شیعی(ایران) را منتشر می کنند، مسئولین شرکت استات اویل به رشوه دادن اعتراف می کنند و یکی بعد از دیگری از مقام خود استعفا می دهند، رئیس بخش عملیات‌های بین‌المللی در پی این رسوایی شرکت را ترک می کند، مدیر اجرایی شرکت از سوی هیئت مدیره اخراج می شود و در نهایت حتی رئیس هیات مدیره هم استعفا می کند، نامه ریچارد هوبارد مدیر مستعفی استات اویل به هیئت مدیره این شرکت که در آن از یک مقام ایرانی، سخن به میان آمده در اختیار افکار عمومی دنیا قرار می گیرد، در آمریکا، نروژ و سوئیس تحقیقات گسترده ای در خصوص اتهامات استات اویل صورت می پذیرد، در پی اثبات این فساد اقتصادی، در نروژ استات اویل 3 میلیون دلار و در آمریکا 20 میلیون دلار جریمه می شود، رسانه های برون مرزی می نویسند:«رشوه خواران نفتی در نروژ جریمه شدند، در ایران حکومت می کنند.»، در گزارش هیئت تحقیق و تفحص مجلس غیر مستقیم از همان آقازاده بانفوذ به عنوان متهم احتمالی پرونده یاد می شود، اما با این همه...

سکوت می شکند. بعد از برخی بیانیه‌های دانشجویان، نوبت به مناظره احمدی نژاد با میرحسین موسوی می رسد، تا او بگوید:«جناب آقای موسوی! استات اویل بی‌قانونی است که طرف می‌آید اینجا محاکمه می‌شود و محکوم می‌شود، از زندان فراری داده می‌شود، می‌رود خارج...»

درخواست پلیس مبارزه با جرایم مالی نروژ(موسوم به اواکوکریم) برای بازجویی ایران از این مقام بانفوذ ایرانی بی پاسخ می ماند. اسنادی که دانشجویان به مسئولین ارائه می کنند، بی‌نتیجه می‌ماند و مناظره هم به خاطره ها می پیوندد و چندی بعد آمریکا به دنبال اثبات حسن نیت شرکت استات اویل و با وجود قطعی بودن تخلف آن، پیگرد قضایی اش را متوقف می کند! سوالات زیادی باقی می ماند؛ در بریتانیا چه خبر است؟ عباس یزدی کیست؟ چرا، چگونه و با دخالت کدام شخصیت برجسته آزاد شد؟ چرا فعالیت های شرکت هورتون محرمانه است؟ و...

ماجرا چه بود؟

«به: هیئت مدیره شرکت استات اویل؛ از: ریچارد هوبارد؛ می خواهم خلاصه ای از حقایق وقایعی که قبلا نیز به پلیس اقتصادی اعلام نموده ام به اطلاع اعضاء محترم هیئت مدیره برسانم.» ریچارد هوبارد رئیس هیئت مدیره استات اویل بود؛ همان کسی که بعدها به واسطه رسوایی ناشی از رشوه دادن به شرکت هورتون که ادعا شده بود ارتباط نزدیکی با برخی مقامات بلندپایه وقت ایران ودارد، از سمت خود استعفا داد.

سال 2000 صورت جلسه ای بین ایران از یک سو و استات اویل از سوی دیگر امضا شده بود. اولاف اسکلسن در نوامبر 2000 به ایران آمده بود و در دیداری بین شرکت ملی نفت ایران و استات اویل، درخواست ارزیابی ? یا ? پروژه مختلف مطرح شده بود. در این شرایط بود که کم کم باب ارتباط آقازاده بانفوذ با استات اویل باز شد.

حکم دادگاه آمریکا: «در بهار سال 2001 کارمندان شرکت استات اویل در ایران، دعوت یک مسئول ایرانی را از طریق یکی از وابستگان وی پذیرفتند. بعد از دیدار با مسئول ایرانی، استات اویل برای سنجش نفوذ این مقام ایرانی از او خواست تا پاسخ خود را از طریق وزیر نفت ایران به شرکت استات اویل بفرستد. کارمند شرکت استات اویل گفت که این مساله قدرت مقام ایرانی را نشان داد و راهی برای به دست آوردن فرصت‌های تجاری در ایران بود . بعد از تماس‌های اولیه، استات اویل دریافت که مسئول ایرانی مشاور وزیر نفت ایران بوده و خانواده او قدرت و نفوذ زیادی در تجارت نفت و گاز ایران دارد.»

ریچارد هوبارد گزارش می دهد: «درطی سال ???? درحالی که ارزیابی های مذکور (در خصوص 6 یا 7 پروژه پیشنهادی) در حال انجام بودند، شرکت استات اویل ایران با فردی که از او تحت عنوان "جونیور" یاد می شد. تماس برقرار نمود. اولین جلسه در دفتر استات اویل در " برگن" برگزار گردید...»

پیغام عجیب

آقازاده بانفوذ،بعدها ضمن تایید این جلسات، آنها را مربوط به سازمان بهینه سازی و مسئولیت های قانونی خود دانست اما این ادعا با توجه به مفاد پرونده چه قدر می توانست قانع کننده باشد؟ مطابق ادعای ریچارد هوبارد، درست یک ماه بعد از این ماجرا بود که پیغامی عجیب ازسوی یک طرف ایرانی به طرف نروژی فرستاده شد.

ریچارد هوبارد: «او اعلام کرد که آیا استات اویل در صورت موفقیت در پروژه های نفتی آمادگی کمک به موسسات عام المنفعه و آموزشی را دارد؟» این پیشنهاد برای استات اویل خیلی عجیب به نظر می رسید. کمک به موسسات عام المنفعه از سوی یک شرکت خارجی که در حوزه نفت فعالیت می کند، چه معنی ای می توانست داشته باشد؟

تری آدام که آشنایی بیشتری با نوع تعاملات داشت، به هوبارد توضیح داد که یک مفهوم شفاف در ایران وجود دارد که مطابق آن انتظار می رود کمپانی های فعال خارجی در ایران کمک هایی اجتماعی ارائه دهند!

از اینجا به بعد باید یک راه قابل قبولی برای کمک ها پیدا می شد. یک تیم حقوقی می بایست همه چیز را بررسی می کرد تا مشکلی پیش نیاید. رفت و آمدها و مکالمات زیادی در این میان وجود داشت. وزیر نفت ایران (زنگنه) نیز طرف برخی گفتگوها در خصوص مسائل نفتی با استات اویل بود.

شرکت هورتون (Horton) مسیری بود که در این راه انتخاب شد تا مشکل حقوقی نیز باقی نماند. هورتون، شرکتی ایرانی بود که در لندن دفتر نمایندگی داشت و برخلاف شرکت های رایج، نام و نشان زیادی هم از آن وجود نداشته و ندارد. یک قرارداد صوری برای مشاوره منعقد شد.

ریچارد هوبارد: «بر پایه جمع بندی استات اویل، مقرر شد به منظور دریافت مشاوره های مورد نیاز مقدماتی و ارتباط مستمر مشاوره ای در طول ?? سال فعالیت نفتی با NIOC قرارداد خدمات مشاوره ای مورد نیاز با یک شرکت معتبر منعقد گردد. براساس مطالعات جامعی که انجام شد از بین چند شرکت مطرح، شرکت انگلیسی هورتون که می توانست اطلاعات جامعی از مقررات و قوانین ایرانی را نیز در اختیار قرار دهد طی تشریفاتی انتخاب و عقد قرارداد صورت گرفت.»

15 میلیون دلار مبلغ قراردادی بود که با هورتون بسته شد. در روند تصمیم گیری انعقاد قرارداد به ظاهر مشاوره ای، ? نفر از مدیران اصلی استات اویل یعنی اولاف فیل، اینگ هانسن، ویلی اولسن، جاکوب میلدلتون و ریچارد هوبارد دخالت داشتند. و به این ترتیب به بهانه خدمات مشاوره ای قرارداد منعقد شد.

حکم دادگاه آمریکا: «هدف قرارداد مشاوره ای(که شامل پرداخت 15 میلیون دلار طی 11 سال می شد)، ترغیب مقامات ایرانی بود برای استفاده از نفوذشان تا سهم استات اویل در قراردادهای پارس جنوبی افزایش پیدا کند و در عین حال درها برای پروژه های بعدی نفت و گاز در آینده به روی استات اویل باز شود.»

با وجود صراحت رسیدگی ها مبنی بر رشوه گرفتن مقامات ایرانی، طرف ایرانی این ماجرا هیچ گاه مورد مواخذه جدی قرار نگرفت و معرفی نشد. عباس یزدی طرف استات اویل در شرکت هورتون بود؛ کسی که بعدها گفته می شد فراری داده شده است.

پرداخت ها به یک حساب offshore انجام می شد. حساب هایی که گفته می شود معمولا در مناطق آزاد یا مناطقی که کمتر با مقررات سخت حکومت ها دست و پنجه نرم می کنند، باز می شود و بعد از انجام معاملات هم به راحتی قابل بستن هستند.

ملاقات ها اما ادامه داشت. ریچارد هوبارد: «بعد از امضای قرارداد اعضاء تیم من با جلسات منظمی با عباس یزدی داشتیم. البته به طور موردی ملاقاتهای با جونیور داشتیم و در این ملاقاتها مشورت های خوبی در خصوص فضای کار و مسائل سیاسی جاری دریافت می کردیم که بسیار هم مفید بود. اعضای تیم ما که در جلسات با جونیور شرکت داشتند، عبارت بودند از: Olejohan Lydersen, Odd Mosberguik , Tor ivan pederson صورت جلسات نیز توسط اعضای تیم تهیه گردیده که مدارک آن موجود است. یکی از صورت جلسات خودم نیز در دست Okekrim می باشد. طرف قرارداد مشاوره نیز دسترسی به کارشناسان را برای ارائه گزارشات مورد نظر ما فراهم می نمود.»

نقش آفرینی مدیران پتروپارس

مسئولین استات اویل با چهره های مختلفی در ایران جلسات خود را برگزار می کردند. در این میان نام برخی چهره های فعال پتروپارس هم به چشم می خورد. شرکتی که از همان آغاز با حاشیه شروع به کار کرد و با استعفای بهزاد نبوی از هیئت مدیره اش همراه بود. بعدها یکی از اعضای هیئت مدیره همین شرکت، مسئول هیئت تحقیق و تفحص مجلس در ماجرای استات اویل شد تا استات اویل از سوی مجلس ششم به اندازه کافی ماست مالی شود.

رسوایی

با افشاگری روزنامه نروژی DN همه چیز به هم ریخت. پلیس نروژ (Okekrim) رسما پیگیری هایی را آغاز کرد و از آنجا که استات اویل در بازار بورس آمریکا نیز سهام داشت، دادگستری ایالات متحده آمریکا نیز رسما وارد میدان شد. در این شرایط بود که استات اویل اتهام وارده را پذیرفت. جریمه ای که نروژ برای استات اویل در نظر گرفت 3 میلیون دلار بود. استات اویل در آمریکا نیز 20 میلیون دلار جریمه شد. اما در ایران باز هم خبری نشد.

«آقایان و خانم ها، اعضای هیات محترم مدیره! شما خوب می دانید که شرکت ما در سال های اخیر به دنبال گسترش فعالیت های خود در خاورمیانه و بخصوص ایران بوده است و نیز خوب می دانید به دلیل عدم شفافیت در قراردادهای مالی چنین کشورهایی، گرفتن کار در چنین مناطقی قواعد خاص خود را دارد. همانطور که مطلع هستید ما از اوایل 2001، مطالعات و مذاکرات خود را با ایرانی ها آغاز کردیم. پس از آشنا شدن به قواعد بازی در بازار نفت و پروژه های نفت و گاز ایران، من به دنبال فرصتی برای ملاقات با پسر جوان بودم و این فرصت سرانجام در برگن در محل شرکت خودمان به من دست داد. او به من گفت "برای موفقیت کار" باید کمیسیونی از طریق هورتون و عباس یزدی 34 ساله که از ایرانیان مقیم لندن و موسس هورتون است، به وی پرداخت شود. البته او پیشنهادهایی را هم برای انتقال پول از طریق خیریه هایی که در ایران بنیاد نامیده می شوند، ارائه کرد. من بیشتر آنها را رد کردم تا اینکه بر سر یکی از آنها به توافق رسیدیم. اطلاع دارید که ما در ژوئن امسال یک قرارداد اسمی و فرمالیته مشاوره با هورتون منعقد کردیم که براساس آن قرار شد ظرف 15 سال، مبلغ 11میلیون دلار به هورتون پرداخت شود. هم چنین مطلع هستید که ما، بر اساس تقاضای آقای یزدی پس از این قرار داد با پرداخت حدود نیمی از مبلغ 11 میلیون دلار و طی دو فقره انتقال وجه از طریق یک حساب بانکی در نیویورک به یک حساب بانکی در شبه جزایر قبرس و جمعا به مبلغ 5.2 میلیون دلار، به اولین بندهای قرارداد عمل می کنیم. و نیز اطلاع دارید که چهار ماه بعد از قراداد اولیه مان، یعنی همین چند هفته پیش، اولین ثمره قرار داد مشاوره خود را با بردن یک پروژه 300 میلیون دلاری در پارس جنوبی به دست آوردیم. البته از جریانات بعدی هم لابد همه اعضا اطلاع دارند که چگونه با مشکوک شدن حسابرس ها به پورسانت غیر عادی ما برای این پروژه ها و جنجال های بعدی رسانه ای، آن ماجرا به دادگاه کشید. من، ریچارد هابرد، به عنوان نائب رئیس اجرایی استات اویل خود را در این رسوایی شریک می دانم و همانند همقطاران خود، رئیس و رئیس اجرایی استت اویل استعفا می دهم.»

عبدی: هدف منفعت بیگانگان بود

عباس عبدی طی یادداشتی با اشاره به خبر محکوم شدن استات اویل نوشت: «این خبر دارای دو وجه است. وجه اول آن مربوط به نروژ و آمریکاست که تا چه حد نسبت به تخلف‌های شرکت‌های خویش حساس هستند و آن‌را پیگیری و در نهایت محکوم می‌کنند، حتی اگر این شرکت‌ها، مقامات خارجی را خریداری کرده باشند تا از این طریق به منافعی دست یابند، منافعی که طبعاً و به ظاهر به نفع کشور متبوع آن شرکت نیز هست.»

او همچنین در ادامه گفت:«اما وجه دوم این خبر مهم است که مربوط به ما می‌شود. در واقع اخذ چنین رشوه‌ای از طرف یک ایرانی منفعتی برای کشور نداشته بلکه با هدف از میان بردن منافع کشور بوده، ضمن این که در هر حال عمل غیرقانونی است، اما در ایران قضیه به هیچ جایی ختم نشد. آن موقعی که من زندان بودم، ‌امکان پیگیری خبری این واقعه را نداشتم، اما اجمالاً فهمیدم که این قضیه فقط موجب یک سفر برای برخی از نمایندگان مجلس و گروهی دیگر شد تا از نروژ بازدیدی به عمل آورند. (با این حساب معلوم است که نگاه جامعه به فساد اداری و سیاسی چگونه خواهد بود؟) نکته‌ی دیگری که مهم است عدم انتشار رسمی نام مقام رشوه گیرنده در ایران از سوی نروژ و آمریکاست. در حالی که انتظار می‌رود که این نام از سوی آنان منتشر شود، اما ظاهراً آنان اعتمادی به بی‌طرفی قضایی ایران ندارند که حتی حاضر نیستند این نام را اعلام کنند.»

انصراف آمریکا از پیگرد قضایی استات اویل

با وجود اثبات جرم استات اویل و نهایی شدن حکم این شرکت در دادگاه، آمریکا اعلام کرد که با توجه به روند چند سال اخیر این شرکت و اثبات حسن نیت او پیگیری قضایی استات اویل را متوقف خواهد کرد. توقف این پیگیری در حالی بود که تداوم این داستان در جریانات انتخاباتی می توانست تاثیراتی را در فضای خبری ایران با خود به همراه داشته باشد.

دفاع هاشمی رفسنجانی از مهدی

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز چندی پیش، طی سخنانی به ماجرای استات اویل اشاره و ضمن یادآوری اتهاماتی که به فرزند خود در این ماجرا وارد شده بود، گفت: «در آن ماجرا که برخی از دانشجویان شلوغ‌بازی کردند و قضیه به مجلس کشانده شد ماجرا این بود که در داخل استات اویل چند نفر بازی در آورده بودند و بین خودشان پول‌هایی را رد و بدل کرده بودند و همه را به گردن مهدی انداخته بودند درحالی که پشت این قضیه اسرائیل بود و می‌خواست ما را خراب کند.»

به نظر می رسد اکنون این قوه قضائیه است که باید درستی یا نادرستی این اتهامات را بررسی کند و به حرف و حدیث ها در مورد پرونده جنجالی استات اویل پایان دهد.

منبع ما :‏ http://rajanews.com/detail.asp?id=48834


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 89/2/7 و ساعت 7:55 عصر | نظرات دیگران()


حامیان جریان سبز با اشاره به اظهارات میرحسین موسوی در جمع ایثارگران گفتند که بالاخره موسوی هم از نظام جدا شد.



به گزارش اختصاصی حقیقت نیوز؛ حامیان جریان سبز در سایت ها  و رسانه های خود با اشاره به اظهارات میرحسین موسوی در جمع ایثارگران اعلام داشتند که بالاخره موسوی از کشتی نظام پیاده شد و به اپوزسیون خارج کشور ملحق گردید.
حامیان جریان سبز ضمن ابراز خوشحالی از اظهارات ساختار شکن موسوی در جمع ایثارگران اعلام داشتند که ما از همان اول هم گفتیم که خواهان جدایی دین از سیاست هستیم.
حامیان جریان سبز تاکید کردند که بعد از 9 ماه تازه موسوی از اسلام و نظام جمهوری اسلامی به طور مشهود و ملموس انتقاد کرده است و خود را از نظام جدا ساخته است.
موسوی در اظهارات خودش با تایید این موضوع که از کشتی نظام پیاده شده است گفته است : می گویند شما از کشتی(نظام) پیاده شده اید از کشتی مسلمانی که پیاده نشده ایم!!
 

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 89/2/6 و ساعت 5:21 عصر | نظرات دیگران()


پیام حضرت آیت الله العظمی خامنه ای رهبر معظم انقلاب به اجلاس بین المللی خلع سلاح هسته ای و تاکید ایشان بر غیر نظامی بودن برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران بدون شک پیامی های رسایی برای باند الحادی-التقاطی رژیم صهیونیستی داشت. اما آن چیزی که در این میان از اهمیت وافری برخوردار است کالبد شکافی از مواجه سران جریان سبز با این برنامه ها است.




به گزارش اختصاصی حقیقت نیوز -شکی نیست که مهمترین دلیل برگزاری این کنفرانس اثبات حقانیت برنامه های هسته ای ایران  در برابر آمریکائیها و رژیم صهیونیستی بود و اکنون که باراک اوباما بر خلاف تصور حامیان سبز وی در ایران که مرتبا با تملق گوئی و چاپلوسی قصد زد و بند با اوباما را داشتند به شکلی خیلی واضح پیام خود را به رییس جمهور آمریکا رساند.

 اما واقعا پشت پرده فشارهای باراک اوباما به ایران و چیست؟ شکی  نیست که این خواسته اصلی باندهای صهیونیستی در کاخ سفید می باشد که با اخاذی از اوباما وی را وادار به موضع گیری در حد حمله اتمی به ایران اسلامی نموده اند..

از طرف دیگر مثلت موسوی – کروبی و خاتمی  از یک سو به حمایت ظاهری از دستاوردهای هسته ای ایران می پردازد و از سوی دیگر در پیامهای محرمانه ای که با مقامات لابی صهیونیستی در واشنگتن رد و بدل نموده است مرتبا  ایران را به «تلاش برای ساختن سلاحهای هسته ای» متهم نموده است.

به گفته برخی از بزرگان نظام اسناد مربوط به پیامهای رد و بدل شده توسط مثلت موسوی – کروبی و خاتمی  و مقامات آمریکائی همگی به قوه قضائیه تحویل داده شده اند و این یکی از دلایل تاخیر در رسیدگی به برخی از پرونده های امنیتی  بوده است تا با شناخت کافی و وافی از عملکرد سران جریان سبز به اتهامات آنها رسیدگی شود.

به هر تقدیر برگزاری کنفرانس خلع سلاح  هسته ای با میزبانی جمهوری اسلامی در حالی صورت می گیرد که بسیاری از افرادی که ادعای حمایت از این کنفرانس را دارند و داعیه حمایت از برنامه صلح آمیز اتمی ایران را نجوا کردند  خود دائما بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران مشغول به فعالیتهای خرابکارانه می باشند.

به عقیده برخی از مقامات بلند پایه نظام شکی نیست که فعالیتهای مثلت  موسوی – کروبی و خاتمی با هدف حمایت از تهدیدات اتمی اوباما و شروع فاز دوم کودتای سبز  صورت گرفته است. که با نگاهی به سایت های منتسب به این افراد می توان به وضوح سیر حرکتی این باند را در جهت خواست آمریکایی ها رصد کرد.

باند میرحسین موسوی  در حالی به ظاهر بر حفظ استقلال جمهوری اسلامی و همچنین تداوم عزت ایرانیان تاکید می کنند که خود باعث فرار شهرام امیری شدند و خود اطلاعات بسیار بیشتری در مورد تاسیسات فردو را از طریق کانالهای غیر رسمی در اختیار مقامات آمریکائی قرار دادند. اکنون نیز این افراد معلوم الحال با ادعای حمایت از نظام در خفا با مقامات مستکبر آمریکائی مشغول برگزاری جلسه می باشند.

اکنون اهداف شخصی و گروهکی این باند باعث شده تا منافع دراز مدت نظام مقدس ولائی فدای قدرت طلبی آقایان شود و شاید این گناهی نابخشودنی باشد.
 

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 89/1/30 و ساعت 8:59 عصر | نظرات دیگران()


مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی با تاکید بر طرد اساتید مساله دار و محرک از دانشگاه ها، گفت: متاسفانه برخی اساتید دانشگاه به نفوذی های جریان فتنه در دانشگاه ها تبدیل شده اند.



مجتبی کشوری در گفت و گو با خبرنگار سیاسی «شبکه خبر دانشجو»، با اشاره به حضور برخی اساتید محرک و موثر در مسموم کردن فضای دانشگاه‌ها اظهار داشت: متاسفانه کم نیستند اساتیدی که بعنوان نیروهای نفوذی برخی جریان های سیاسی در دانشگاه ها عمل می کنند و با تحریک و ترغیب دانشجویان به درگیری و اغتشاش، فضای علمی دانشگاه ها را مخدوش می کنند.

وی با ابراز تاسف از اینکه سال هاست که شاهد حضور تعداد قلیلی از اساتید سکولار و مخالف نظام در دانشگاه ها هستیم، تصریح کرد: اساتیدی که پرچمدار جریان نفاق و فتنه هستند نه تنها دانشجویان را از فضای علمی دور می کنند بلکه مانعی برای تحقق جامعه ایده‌آل اسلامی محسوب می شوند.

این فعال دانشجویی با اشاره به اینکه در ایام انتخابات به وضوح شاهد نقش آفرینی منفی برخی اساتید مساله دار در دانشگاه ها بودیم، اذعان داشت: این عده، اساتید کم سواد و بی تجربه‌ای هستند که همواره با سنگ اندازی مانع از توجه دانشجویان به مسائل علمی می شوند.

مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به سخنان اخیر دانشجو، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری مبنی بر اینکه اساتید سکولار در دانشگاه‌ها جایگاهی ندارند، ‌افزود: ضروری است که این شعار از سوی وزارت علوم و دیگر مسئولان تحقق یابد.

وی با ابراز تاسف از اینکه در دولت اصلاحات اساتید سکولار در دانشگاه‌ها نفوذ پیدا کردند، گفت: با توجه به فضای فعلی حاکم بر دانشگاه‌ها، وزارت علوم و دولت اصولگرا باید تصفیه این اساتید را هر چه سریعتر آغاز کنند.

کشوری همچنین نقش روسای دانشگاه‌ها را در تصفیه اساتید بسیار مهم دانست و تصریح کرد: خوشبختانه در دانشگاه علامه طباطبایی این امر تا حدودی تحقق پیدا کرده و اساتید غیرمذهبی و جریان ساز فتنه از دانشگاه به بیرون رانده شدند.

مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی تاکید کرد: این مسئله باید مطالبه جدی دانشجویان باشد چرا که با این وضعیت نه تنها پیشرفتی در محیط علمی حاصل نمی شود بلکه روز به روز کینه و نفاق در دانشگاه‌ها نیز بیشتر می شود.
 

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 89/1/28 و ساعت 8:26 عصر | نظرات دیگران()

اختصاصی«جوان آنلاین»
اذعان عضو موثر جریان فتنه به تلاش برای انقلاب رنگی/ تاکید به بازگشت به حاکمیت با محور و شعار های جدید

 

با گذشت نزدیک به یکسال از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ابعاد جدید و ناگفته های بیشتری از این انتخابات و حوادث پس ا زآن افشا می شود. به گزارش جوان آنلاین یکی ازچهره های برجسته  جریان فتنه و از مسئولین برجسته اجرایی سابق کشور  برتلاش جهت وقوع انقلاب رنگی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری توسط این جریان اذعان کرده است.
به گزارش«جوان آنلاین»،این شخصیت موثر اصلاحات در یکی از جلسات جریان متبوع خود گفته است،ما با تاسی از انقلاب های رنگی فعالیت های انتخاباتی خود را سازماندهی کردیم.دراین رابطه تلاش و سرمایه گذاری زیادی هم کرده ایم اما موفق نشدیم.
وی همچنین برضرورت بازگشت سریع اصلاح طلبان به حاکمیت تاکید کرده و خواستار«شناسایی ظرفیت های جدید»،«کادرسازی و چهره سازی»،«گفتمان سازی منطبق به خواست اجتماعی» شده و تصریح کرده است:ما باید یک عقب نشینی تاکتیکی کرده و سعی کنیم وارد حاکمیت شده و با محور و شعار جدید فعالیت های خودمان را پی گیری کنیم.



  انتهای خبر / پایگاه اطلاع رسانی جوان / کد خبر 117659

 

منبع ما : http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=117659


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 89/1/23 و ساعت 8:24 عصر | نظرات دیگران()

اختصاصی«جوان آنلاین»
طرح استانی جریان فتنه برای شبکه سازی

طرح جدید جریان فتنه برای اجرا در استان ها تدوین شده است.

 

 

طرح جدید جریان فتنه برای اجرا در استان ها تدوین شده است.
به گزارش«جوان آنلاین»،این طرح که توسط«م.ا»شهردار اسبق تهران و از اعضای ستاد انتخاباتی کروبی تهیه و تدوین شده است مبتنی بر چگونگی فعالیت های جدید جریان فتنه در سطح استان ها می باشد که در اختیار کاندیدای شکست خورده جریان فتنه قرار گرفته است.
گفته می شود این طرح سازماندهی جدید جریان فتنه را هدف خود قرار داده و در پوشش شعار نمادین«اجرای کامل قانون اساسی و...» قرار است به فعالیت مشغول شود.همچنین شنیده شده این طرح به تایید یکی از سران برجسته جریان فتنه نیز رسیده است.
از دیگر سو شنیده می شود طراحی چگونگی کسب کرسی های شورای شهر شهرستان ها و استان های مختلف و تلاش برای ارتباط بین آنهابرقرار کردن به عنوان یک شبکه از جمله محورهای این طرح می باشد که مورد موافقت سران فتنه قرار گرفته است.



  انتهای خبر / پایگاه اطلاع رسانی جوان / کد خبر 117441

 

منبع ما : http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=117441


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 89/1/21 و ساعت 8:32 عصر | نظرات دیگران()

«جوان» از راهبرد جدید جریان فتنه گزارش می‌دهد
سناریوی تقابل درونی اصولگرایان

از راهبردهایی این فراکسیون طی 5 سال گذشته پررنگ کردن اختلافات میان دولت و مجلس اصولگرابوده است.

 

 

پس از پایان دولت اصلاحات در سال 84 که جبهه دوم خرداد صحنه اجرایی کشور را به اصولگرایان واگذار کرد، تنها امید این جبهه اندک نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس بود که تحت عنوان فراکسیون اقلیت مجلس فعالیت می‌کرد. این فراکسیون در مجالس هفتم و هشتم از آنجا که به تنهایی قادر به مقابله با دولت و مجلس اصولگرا نبوده، سعی کرده است با سناریوهای مختلفی در جهت تحقق اهداف شخصیت‌های مؤثر در جبهه اصلاحات و رهبران آن بکوشد.

بزرگ نمایی اختلافات اصولگرایان

یکی از راهبردهایی که همیشه این فراکسیون طی 5 سال گذشته دنبال کرده، پررنگ کردن اختلافات میان دولت و مجلس اصولگرا و همچنین میان خود اعضای فراکسیون اصولگرایان مجلس بوده است تا بتواند در این راستا به اهداف خود برسد. این فراکسیون چه در مجلس هفتم و چه هشتم با متهم کردن مجلس به نداشتن استقلال و ابزار دست دولت سعی کرد با تحریک احساسات نمایندگان مردم، آنان را مقابل دولت قرارداده و انتقادهای خود را از زبان آنان مطرح کند.

ناکام ماندن طرح جنجالی

پس از فروکش کردن التهاب‌های اولیه پس از انتخابات و استقرار دولت دهم پس از مراسم تحلیف، زمزمه‌هایی شنیده شد که جناح اصلاح‌طلب با استفاده از فراکسیون‌ خود در مجلس قصد دارد مسأله عدم کفایت سیاسی رئیس‌جمهور که در قاموس جمهوری اسلامی فقط یک‌بار و آن‌هم برای بنی‌صدر مطرح شده بود را بار دیگر به صحنه بیاورد تا بتواند کاملاً قانونمند، استراتژی اردوکشی خیابانی برای ساقط کردن دولت را با تراژدی قانون اساسی پیاده ‌سازد اما برای این اقدام نیازمند حداقل همراهی بخشی از بدنه اصولگرایان و نمایندگان مستقل بود که کاری سخت بود. این افراد ابتدا سعی کردند در این خصوص زمینه‌سازی کنند و سپس طرح اصلی را مطرح سازند که از همان اول راه با هوشیاری اصولگرایان مجلس، طرح در نطفه خفه شد.

تقسیم کردن اصولگرایان به دو گروه

از راهبردهایی که این گروه طی چندماه گذشته انتخاب نمود، این است که برخلاف دوران قبل از انتخابات که سعی می‌کرد مرز خود را با اصولگرایان مشخص کند و استقلال هویت اصلاح‌طلبی را بروز دهد، طی این چندماه با کمرنگ کردن مرز خود با اصولگرایان منتقد دولت و شخص احمدی‌نژاد تلاش نموده است تا خود را با آنان همنوا سازد و به نوعی یک جبهه ساختگی علیه اصولگرایان حامی دولت در مجلس ایجاد کند. همچنین با بزرگ کردن مواضع اصولگرایان منتقد در رسانه‌های اصلاح‌طلبان، مانور دادن روی شخصیت‌های صاحب نفوذ اما منتقد مجلس همچون لاریجانی، باهنر، مطهری و?... سعی دارد مانع از شکل‌گیری یک فراکسیون منسجم در درون جبهه اصولگرایان شود.

هدفمند کردن یارانه‌ها، سوژه مناسب تقابل‌سازی

طرح هدفمندکردن یارانه‌ها که باید از آن به عنوان بزرگ‌ترین جراحی اقتصادی سالیان اخیر نام برد، چنانچه به‌طور اصولی اجرا گردد باعث تحولی شگرف در وضعیت معاش و اقتصاد مردم خواهد داشت. بنابراین اقلیت مجلس با درک این موضوع طی چندماه گذشته سعی کرده است اجرای این طرح کلان را با تأخیر مواجه ساخته و اگر توانست مانع از اجرای آن توسط دولت اصولگرا گردد. در این بین اختلاف دولت و مجلس بر سر شیوه اجرای طرح و درآمدهای حاصله از آن که طی یکی دو ماه گذشته بحث روز کارشناسان و سیاسیون بوده، سوژه مناسبی است که این گروه با دامن زدن به آن و بزرگنمایی واکنش‌های اعتراضی به این طرح سعی کرده است این طرح را ابزار مناسبی برای تقابل درونی جبهه اصولگرایان قرار دهد.

استراتژی چراغ خاموش و مأموریت اقلیت

در جلسات اخیر سران جبهه دوم خرداد جهت بررسی استراتژی‌های این طیف در سال 89 و خصوصاً انتخابات پیش‌روی شوراها، استراتژی چراغ خاموش به عنوان کم‌هزینه‌ترین راه این جناح پیشنهاد شده است، بدین صورت که این جریان در قبال موضوعات مختلف سکوت پیشه کرده و این روند را تا انتخابات ادامه دهد. این طرح باعث می‌شود که تقابل دیرینه اصولگرا ـ اصلاح‌طلب مجلس در صحنه سیاسی جامعه به تقابل اصولگرا ـ اصولگرا تغییر یابد و در این میان برخی از مؤثرین جناح اصلاح‌طلب خصوصاً اقلیت مجلس مأموریت می‌یابند که این اختلاف و تقابل را پررنگ سازند. راهکار آنان برای تحقق این خواسته خط‌دهی به نمایندگان و همچنین خبرنگاران همسو با اصلاح‌طلبان برای تحقق ایجاد «جبهه مخاصمه» علیه دولت است.

اهداف پنهان دیدار با سرانه فتنه

هرچند برخی از نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس به صراحت گفته بودند که راه خود را از موسوی جدا کرده‌ایم اما دیدارهای نوروزی اقلیت مجلس با مسبب اصلی حوادث پس از انتخابات که طی چند روز گذشته صورت گرفت، از آغاز سناریوهای جدید این طیف خبر می‌دهد که از جزئیات آن اطلاع دقیقی در دست نیست. بی‌شک رفتارهای بعدی آنان از توافقات صورت گرفته در این نشست‌های مثلاً دید و بازدید عید پرده برخواهد داشت.



  انتهای خبر / پایگاه اطلاع رسانی جوان / کد خبر 117301

 

منبع ما :  http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=117301


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 89/1/21 و ساعت 11:38 صبح | نظرات دیگران()
   1   2   3      >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا