دست - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نزدیکترین مردم به درجه پیامبری، اهل دانش و جهادند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
امروز: سه شنبه 103 اردیبهشت 11
دست‌نوشته‌ی طلبه سیرجانی در بازداشتگاه

اشاره: آنچه پیش رو دارید بخشی از دست‌نوشته‌های آقای جهانشاهی در بازداشتگاه اداره اطلاعات شیراز است: خاطراتی که در سی و هفتمین و سی و هشتمین روز بازداشت انفرادی نوشته شده‌اند. این بازداشت مربوط به قبل از محکومیت ایشان است. حجت‌الاسلام جهانشاهی دوران محکومیت خود را در زندان اوین تهران گذراند و یکی دو روز مانده به نوروز ?? با دستور مستقیم رهبر انقلاب آزاد شد. کاری که به محکومیت آقای جهانشاهی منجر شده بود عبارت بود از راهپیمایی از سیرجان به سمت تهران در اعتراض به زمینخواری در سیرجان.

الان حدود ساعت هفت صبح می باشد و در هواخوری بازداشتگاه می‌باشم. شنبه 26/5/87 (سی و هفتمین روز). از چند روز قبل منتظر بودم وقتی به هواخوری می‌آیم، احادیثی را که از حضرت علی علیه السلام بر روی درب‌های اینجا نوشته شده است، به‌عنوان یادبودی از ایام یادداشت کنم و امروز این توفیق حاصل شد. درب اول: «مومن نگاهش عبرت است و سکوتش فکرت، چون لب گشاید ذکر گوید، چون...»

(داشتم می‌نوشتم که مامور زندان آمد و آینه و قیچی آورد تا محاسنم را قدری کوتاه کنم. خودم گفته بودم بیاورد. و یک ربع ساعتی که وقت داشتم برای هواخوری به اصلاحات گذشت و نوشتن احادیث به فرصتی دیگر موکول شد.)

ادامه حدیث:«...چون لب گشاید ذکر می‌گوید، چون توانگر شود شکر گزارد، چون سختی بیند صبر کند، زودرضا و دیررنج است، با نعمت اندک از خدا راضی می‌شود، با بلای زیاد خشم نمی‌گیرد، نیتش در کار خیر از عملش افزون است، نکوکاریهای زیاد در دل دارد که در عمل به همه دست نیابد و بر آنچه از دست رفته حسرت خورد.»

درب دوم: «اما منافق نگاهش لغو است و سرگرمی، سکوتش سهو و گفتارش لغو. بی‌نیاز شود، طغیان می‌کند؛ سختی بیند، زبون می‌گردد؛ زودرنج و دیررضاست؛ به بلای اندک از خدا به خشم می‌آید و به عطای بسیار راضی نشود؛ شر زیاد در دل دارد و خوشبختانه به همه دست نیابد و بر آن شر و فتنه ها که نتوانسته بپا کند افسوس برد.»

اما پیشنهادم به برادران مسئول این بازداشتگاه این است که اولا این احادیث را که بسیار کم‌رنگ شده‌اند بازنویسی کنند. ثانیا مطالب دیگری بر روی دیوارهای روبرو و اطراف حیات هواخوری بنویسند تا افرادی که هر روز حدود یک ربع ساعت در اینجا هوا می‌خورند، فکر و دلشان هم به نور احادیث اهل بیت علیهم‌السلام و آیات نورانی قرآن کریم روشن گردد. امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «همانا احادیث ما قبلها را زنده می‌کند»

یادم می‌آید سال‌های اول طلبگی‌ام در قم رفیقی داشتیم به نام آقای امیرحسینی. بچه تهران بود و سالهاست رفته در همان تهران کار تبلیغی می‌کند و از او خبری ندارم. او و دوستانش سال سوم طلبگی بودند و ما سال اول بودیم. در مدرسه عترت آل‌محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) قم. آنها از بچه‌های جبهه و جنگ بودند و خیلی بامعنویت و باصفا بودند. همان آقای حسینی می‌گفت علت اینکه متحول شدم و آخرش هم باعث شد به حوزه بیایم، حدیثی بود که بر روی یک تابلوی کوچک در جاده بین دو شهری که تردد می‌کردم نوشته بود. حدیث از آقا امام رضا علیه‌السلام بود و آن اینکه: «هیچ کاری را بر نماز اول وقت مقدم نکن» (تقریبا به این مضمون. من حدیث را نمی‌دانم چه بوده. جمله‌ای را که او نقل می‌کرد نوشتم) خلاصه می‌گفت هر وقت من از کنار این تابلو رد می‌شدم خیلی فکر می‌کردم که چرا باید هیچ کاری بر نماز اول وقت مقدم نشود. حاصل همان تفکرات این شد که من همه چیز را رها کنم و به حوزه علمیه بیایم. (آقای امیر حسینی و آقای سید عبدالوهاب میراشرفی از بچه‌های خیلی خوب مدرسه عترت بودند که ما کوچکترها آنها را خیلی دوست داشتیم و همواره با دیده احترام به آنها نگاه می‌کردیم. هر کجا هستند خدا حفظشان کند و در خدمت به اسلام و انقلاب توفیقشان دهد. ان‌شاء‌الله)

الان حدود ساعت هشت صبح همان شنبه 26/5/87 - چهاردهم شعبان‌المعظم 1429 – می‌باشد که برگشته‌ام به اتاق انفرادی. سلول انفرادی نمی‌گویم چون تصور من این است که سلول به جایی کوچکتر از اینجا گفته می‌شود. اتاقی که من تاکنون سی و هفت روز را در آن گذراندم ابعاد و برخی مشخصاتش چنین است: دو متر عرض دارد، هفت متر طول و حدود سه و نیم متر هم ارتفاع دارد. یک متر اولش فرش ندارد و جایی است برای گذاشتن کفش و سطل آشغال و سطل نون خشک و جارو. بعد از آن یک موکت سبزرنگ می‌باشد. بالای این قسمت چیزی شبیه پنجره قرار دارد که حدودا می‌شود موقعیت خورشید را از روی آن تشخیص داد. دیوارها تا ارتفاع یک متری سنگ هستند و در کل مکان تمیزی است.

همان روز اول سه عدد پتو دادند. وسائلی که اینجاست: قرآن و مفاتیح و چند جلد کتاب و یک کلمن کوچک برای یخ -که هر روز می آورند - و سفره کوچکی برای نان و تشتی بزرگ برای شستن لباس. روزها معمولا به یکی از این امور می‌گذرد: استراحت، نماز و قرآن و مفاتیح، قدری مطالعه و قدری تفکر، صبحانه و نهار و شام و دوش گرفتن و لباس شستن. این چند روز که قلم و کاغذ به دستم افتاد هر وقت حوصله و حس و حالی باشد چند دقیقه‌ای به نوشتن می‌گذرد. در مورد هواخوری عرض کنم که دوستان اینجا (ماموران بازداشتگاه) هر روز می‌آیند و پیشنهاد رفتن به هواخوری را می‌دهند. ولی اکثر اوقات من نمی‌روم چون برایم اینجا و آنجا فرقی ندارد. (هواخوری هم تنها هستی) اخلاق و رفتار افرادی که در این بازداشتگاه مشغول خدمت‌اند روی هم رفته خیلی خوب است و بجز یکی دو مورد در همان روزهای اول، هیچ مشکلی با هم نداشته‌ایم.

البته از مجموع هفت، هشت نفرشان چهار پنج نفرشان خیلی خوش‌اخلاق‌تر و بهترند؛ بطوری که من با آنها احساس دوستی و محبت می‌کنم و همچنان این نکته را خطاب به همه عزیزانی که در چنین مکانهایی خدمت می‌کنند عرض کنم که افراد زندانی اولا اسیر دست شما هستند و ثانیا قدری دلتنگ و دلشکسته و تحقیر شده‌اند و ثالثا به شماها به‌عنوان نیروهای انقلاب و اسلام نگاه می‌کنند و هر رفتاری از شما - خوب یا بد- ببینند، به حساب اسلام و انقلاب و نیروهای حزب‌الله می‌گذارند. لذا نظر بنده این است که اگر یک ذره محبت از طرف شما ببینند تاثیرش در جذب به اسلام و انقلاب از صد منبر من روحانی بیشتر است. از این حرف‌ها که بگذریم اگر بخواهم خلاصه‌ای از اتفاقات سی و هفت روز گذشته را بنویسم از این قرار است:

عصر پنج شنبه بیست و چهارم تیرماه ?? لحظه ورود بنده به این اتاق بود و اولین شامی که مهمان برادران اطلاعات شیراز بودیم، نان وپنیر و طالبی بود که هر شب جمعه تکرار می‌شود. شب جمعه دعای کمیل و صبح جمعه دعای ندبه و عصر جمعه به یاد بچه‌های سیرجان که عصرهای جمعه دعای «اللهم عرفنی نفسک...» را که دعایی است اواخر مفاتیح تحت عنوان «دعا در غیبت امام زمان ارواحنا فداه» می‌خوانند، خواندم و همان عصر جمعه اول، اولین دیدار ما با دادستان ویژه روحانیت شیراز بود. در بین راه که مرا از بازداشتگاه به دادسرای ویژه روحانیت می‌بردند یکی از برادران مامور از من پرسید مهمترین تجربه زندگی‌ات چیست. گفتم مهمترین تجربه من این است که اگر تقوای انسان از قدرتش بیشتر باشد به مردم خدمت می‌کند و اگر قدرت آدم از تقوایش بیشتر باشد به مردم ظلم می‌کند. گفت اینکه سیاسی شد؛ گفتم سیاسی نیست. (چون قبلش گفته بود سیاسی نباشد.)

اولین برخورد دادستان ویژه روحانیت شیراز (آقای نعمت‌اللهی) با من بسیار خوب بود. روبوسی کرد و خیلی تحویل گرفت و من در چند برخوردی که با او داشتم، از او خیلی راضی بودم و او را دوست می‌داشتم. حتی قصد داشتم هر حکمی علیه من دهد ناراحت نشوم و از بزرگواری و مهربانی و تواضع آقای دادستان نزد دیگران تعریف کنم و حتی می‌گفتم ای کاش ایشان به جای دادستان قم بود ولی از روزی که یکی از همکارانش آمد و اینجا و حکم مرا اعلام کرد، بسیار از او و از همه کسانی که در صدور این حکم نقش داشته‌اند ناراحت شده‌ام. البته ناراحتی من از این نیست که چرا علیه من حکم شده - کم یا زیاد- بلکه ناراحتی و خشم و عصبانیت من وقتی حاصل شد که دیدم نوع احکام صادره بگونه ایست که مهمترین ویژگی آنها، حمایت از دزدان بیت المالی است که من حداقل دو سال است تلاش می‌کنم به هر نحوی شده قوه قضائیه و سایر مسئولین نظارتی و بازرسی کشور را متوجه آنان کنم و حالا می‌بینم قوه قضائیه و دادگاه ویژه روحانیت بجای برخورد با آنها با من برخورد می‌کنند و دست آنها را باز می‌گذارند. در این موضوع در مباحث بعدی بیشتر خواهم گفت- ان شاءالله.

حکایتی یادم آمد که نقل آن بی‌مناسبت نیست. می‌گویند شخصی وارد روستایی شد. زمستان بود و کوچه‌ها یخ زده بودند و سنگ‌ها در لابلای یخها گیر کرده بودند. در این هنگام سگهای روستا به او حمله ور شدند. هر چه خواست سنگی بردارد و از خود دفاع کند، نتوانست. گفت لعنت بر این مردم که سگهای‌شان را رها کرده‌اند و سنگهای‌شان را بسته‌اند. عصبانیت بنده هم از این بود که می‌دیدم سنگها را می‌بندند و سگها را رها کرده‌اند. بگذرم و برگردم به وقایع روزهای قبل.

دومین دیدار ما، یعنی من و آقای دادستان، در روز سه‌شنبه همان هفته اول بود. در این دو دیدار اولا من به عنوان اعتراض نسبت به نوع رفتار و نوع برخورد دادگاه ویژه با مسئله پیاده‌روی من در جواب سوالات آنها هیچ مطلبی نمی‌نوشتم و هیچ چیز را امضا نکردم و البته این امتناع تاکنون ادامه دارد. چرا که معتقد بودم بجای دستگیری و برخورد قهرآمیز می‌بایست مسئولین مربوط می‌آمدند و مشکل را حل می‌کردند. بالاخره ما دو سال است که پیگیر موضوع زمین خواری های سیرجان هستیم و در حرکت اخیر به‌عنوان دادخواهی به سمت مسئولین تهران می‌رفتم. انصاف نبود که با کسی که به قصد دادخواهی به سوی شما می‌آید چنین برخوردی داشته باشید. از این جهت من تاکنون به اصل دستگیری و محاکمه و این شیوه برخورد آنها با مسئله، اعتراض دارم و لذا به قول معروف تاکنون تمکین نکرده‌ام و با آقایان راه نیامده‌ام و این دستگیری و محاکمه را به رسمیت نشناخته‌ام. البته، آنها هم کار خودشان را می‌کنند و منتظر تمکین و به‌رسمیت‌شناختن من نمی‌مانند ولی من هم به وظیفه خودم عمل می‌کنم و آنها به وظیفه خودشان.

خلاصه در این جلساتی که قبل از جلسه محاکمه با آقای دادستان داشتیم حرف آنها این بود که یک نفر به عنوان ضامن و کفیل بجای خودم معرفی کنم و برگردم سیرجان (این حداقل خواسته آنها بود). حرف من این بود که چرا مرا دستگیر کرده‌اید؟ اول مرا آزاد کنید، بعد با هم سر حل مسئله گفت‌وگو می‌کنیم. نه ما کوتاه آمدیم و نه آنها. تا روزی که جلسه محاکمه برگزار شد یعنی12/5/87 که ساعت شش عصر محاکمه شروع شد و تا ساعت ده شب ادامه پیدا کرد و البته به همراه نماز مغرب و عشا. بعد از جلسه محاکمه ضیافت شامی بود که احتمالا به افتخار بنده ترتیب داده بودند.

قبل از اینکه بعضی نکات راجع به جلسه محاکمه را بگویم یادم آمد به نکته‌ای دیگر. در یکی از همان جلسات با آقای دادستان، یکی از کارمندان اینجا یا آنجا (اینجا یعنی بازداشتگاه اطلاعات شیراز و آنجا یعنی دادسرای ویژه روحانیت. البته من بعضی قضایا را مبهم می‌گذارم تا برای کسی دردسر درست نشود. این نوشته‌ها را دوستان (ماموران اطلاعات) نیز خواهند خواند. چرا که شرط کرده‌اند یک نسخه از آن را به آنان هم بدهم.) خلاصه یکی از کارمندان اینجا یا آنجا در حضور دادستان، حرکت مرا محکوم می‌کرد و حرف دادستان را تایید می کرد ولی بعدا به من گفت: «وقتی در روزنامه‌ها موضوع شما را خواندم به خودم گفتم اگر در مملکت یک مرد باشه همینه.» منظورم از نقل این جریان غیر از حدیث نفس، مطلب دیگری نیز هست و آن اینکه برداشت من از مجموع رفتارهای مسئولین و غیرمسئولین در اینگونه مسائل این است که آنچه اقتضای شغلی افراد است تا آنچه که نظر واقعی خود آنهاست، در بسیاری موارد فرق دارد. به تعبیر دیگر، در همین موضوع ما، خیلی افراد هستند که ته دلشان کار ما را تحسین می کنند و می‌گویند آره باید جلوی این دزدهای پدرسوخته را گرفت؛ اما همین افراد وقتی ملاحظه مصلحت‌های شغلی و سیستمی را که در آن قرار دارند، می‌کنند به‌گونه‌ای دیگر فکر می‌کنند و حرف دیگری می‌زنند؛ تا مافوقشان چه بگوید و چه بپسندد.

شبیه این مطلب، گفته یکی دیگر از کارمندان اینجا یا آنجا بود که می‌گفت: «شما باید مدتی بیایید در شیراز هم زندگی کنی» که من در جوابش گفتم: «خود شیرازی‌ها باید همت کنند من چکاره‌ام.» می‌خواهم بگویم حتی خیلی از مسئولین و کارکنان دولتی نیز دلشان برای عدالتخواهی تنگ است. به‌طوری که آرزو می‌کنند ای کاش مثل منی که خیلی حقیر و کوچکم در شیراز بودم تا شاید عدالتخواهی کنم. (قحطی عدالتخواهان را ببین!)

قرار بود فقط یک نکته بگویم ولی نکته دیگری هم از همان اولین جلسه با آقای دادستان به یادم آمد که خالی از لطف نیست. من بودم و آقای دادستان و یک نفر دیگر. او داشت با من بحث می‌کرد که «فلان آقا را قبول داری؟ اگر به تو بگوید کار شما اشتباه است دست بر‌می‌داری؟...» همین طور یکی دو نفر را اسم برد تا رسید به این که گفت: «آقای هاشمی رفسنجانی را قبول داری؟» همینکه این حرف را زد، چند لحظه همگی سکوت کردیم و بعد از آن چند لحظه، هر سه نفرمان (یعنی من و او و آقای دادستان) با هم زدیم زیر خنده؛ نمی‌دانم چرا! (الان - ا/5/88- می‌گویم که شاید رابطه محکم عدالتخواهی با آقای هاشمی رفسنجانی بود که همه ما را به خنده انداخت.) برگردم به ماجرای محاکمه.

صبح شنبه 12/5/87 که عصرش جلسه محاکمه بود ابتدا مرا بردند پزشکی قانونی و بالاخره رفتیم به خدمت یک خانم روانپزشک. خانم دکتر پرسید مشکل چیه؟ گفتم نمی‌دانم من داشتم از سیرجان با پای پیاده می‌رفتم تهران مرا دستگیر کردند و آوردند اینجا. گفت: مگر پیاده‌روی جرم است؟ گفتم نمی دانم از دادگاه ویژه روحانیت شیراز بپرس. متوجه شد ماجرا چیست. گفت برای چه می‌رفتی تهران؟ گفتم برای دادخواهی. گفت: دادت را گرفتی؟ گفتم آره اینجوری و اشاره کردم به وضعیتی که دارم. خندید. خانم دکتر هم به ریش ما می‌خندد چه رسد به زمین‌خوارهای سیرجانی... دست دادگاه ویژه روحانیت درد نکند و باز هم باید یاد کنم از آن بیچاره مفلوک که می گفت: «سنگها را بسته اند و سگ ها را رها کرده‌اند.»

 

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=50678


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 89/2/31 و ساعت 9:25 صبح | نظرات دیگران()

رضا صادقی، درمانده از دست شبکه های ماهواره ای!

 

رضا صادقی خواننده موسیقی پاپ در اظهاراتی به شدت از پخش صدایش در شبکه های ماهواره ای انتقاد کرد و از این شبکه ها خواست تا کلیپهایش را پخش نکنند.
 
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر جهان، او در این باره گفته: من شدیدا به این کار آنها (یعنی پخش ویدئو کلیپ هایم) اعتراض دارم. از مسؤولان شبکه‌های ماهواره‌ای تقاضا می‌کنم که این ویدئوکلیپ‌ها را روی آنتن نفرستند. من اگر قصد چنین کاری را داشتم، این همه هزینه نمی‌کردم و اصلا پیش از آنکه پخش کلیپ بعضی‌ها از شبکه ماهواره‌ای برایشان دردسرساز شود کلیپ‌های خود را در اختیار شبکه‌های مورد نظر می‌گذاشتم، پس وقتی این کار را نکرده‌ام، یعنی نخواسته‌ام چنین اتفاقی بیفتد.

به گزارش جهان، رضا صادقی که با وطن امروز مصاحبه کرده در پاسخ به سؤالی که آیا از آنها شکایت نکرده‌اید، گفته است:
 
آقای حسین‌خانی این قضیه را پیگیری کرده است. او طی درخواستی از مسؤولان این شبکه‌ها خواسته که این کارها را پخش نکنند اما متاسفانه آنها به هیچ صراطی مستقیم نیستند. من نمی‌دانم دیگر با چه زبانی با آنها صحبت کنم تا به حرف‌هایم گوش کنند. امیدوارم خودشان متوجه حساسیت موضوع باشند. اگر قرار بود من کارهایم را به این شبکه‌ها واگذار کنم که به دنبال گرفتن مجوز برای آن نبودم.
 

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 89/1/28 و ساعت 7:0 عصر | نظرات دیگران()
"گوگل " برای تطهیر آشوبگران دست به کار شد

جستجوگر اینترنتی گوگل در اقدامی مشکوک، عکس دیدار نامزد یکی از کشته شدگان حوادث سال گذشته با مقامات رژیم صهیونیستی را از بانک اطلاعاتی خود حذف کرده است.

شبکه ایران نوشت؛ یک جستجوگر اینترنتی آمریکایی، عکس‌های مربوط به دیدار نامزد یکی از کشته شدگان حوادث سال گذشته با رئیس رژیم صهیونیستی را از نتایج جستجوی خود حذف کرد.

درحالی که در روزهای اخیر رسانه های مختلف از دیدار کاسپین ماکان، نامزد ندا آقاسلطان با رئیس رژیم صهیونیستی خبر می‌دادند و عکس دیدار او با شیمون پرز را منتشر کردند، جستجوگر اینترنتی "گوگل " در اقدامی جهت‌دار، عکس این دیدار را از بانک اطلاعاتی خود حذف کرده است.

اگر برای جستجوی عکس "کاسپین ماکان " سری به گوگل بزنید، متوجه خواهید شد در نتایج صفحات ابتدایی گوگل هیچ عکسی از ماکان در دیدارش با شیمون پرز نشان داده نمی‌شود؛ و البته به جای آن تصاویری از ندا آقاسلطان و اغتشاشات سال گذشته و … به نمایش در خواهد آمد.

بر اساس خبر تریبون مستضعفین، در جریان به قتل رسیدن "مروه الشربینی "، زن مسلمان مصری در آلمان نیز، گوگل در جستجوی تصاویر، هیچ عکسی در این رابطه نشان داده نمی‌داد و پس از اعتراضات گسترده نهادهای مسلمان در کشور آلمان، این سایت مجبور شد چند عکس محدود از این شهید را منتشر کند.

فعالان سیاسی، اقدام سایت "گوگل " در حذف عکس دیدار نامزد ندا آقاسلطان با شیمون پرز را نشانه دخالت رژیم صهیونیستی در قتل ندا آقاسلطان و تبعات نامطلوب آن برای اپوزیسیون جمهوری اسلامی، ارزیابی کرده‌اند.

*قتل مشکوک ندا؛ خوراک خبری رسانه‌های ضدانقلاب
در جریان اغتشاشات سال گذشته اگرچه اتفاقات ناگوار بسیاری از جمله کشته شدن تعدادی از هموطنانمان و هتک حرمت نظام جمهوری اسلامی رخ داد اما در این میان ماجرای کشته شدن مشکوک دختری به نام "ندا آقاسلطان " در یکی از محله‌های تهران، به طرز ویژه‌ای در رسانه‌های ضدایرانی بازتاب داشت.

در این میان، انتشار گزارش های پزشکی که حاکی از شلیک گلوله از پشت و فاصله نزدیک به ندا بوده و همچنین گزارش پلیس مبنی بر غیرسازمانی بودن سلاح‌ مورد استفاده قاتل ندا، بر شدت ابهامات این موضوع افزود.

با این حال، رسانه های خبری بیگانه نظیر "بی بی سی " انگلیس و "سی ان ان " آمریکا، این اتفاق را به شدت تحت پوشش قرار دادند و سعی در اسطوره سازی از وی و نسبت دادن قتل او نظام جمهوری اسلامی را داشتند.

با این حال، انتشار گزارش های پزشکی که حاکی از شلیک گلوله از پشت و به فاصله نزدیک به ندا بوده و همچنین گزارش پلیس مبنی بر غیرسازمانی بودن سلاح‌ مورد استفاده قاتل ندا، بر شدت ابهامات این موضوع افزود.

چند ماه پیش نیز فیلمی در اینترنت پخش شد که در آن به شیء مشکوکی که در صحنه قتل ندا در دست او قرار داشت اشاره شده است. در فیلم، به یک بطری در دست چپ ندا اشاره شده که او با زیرکی آن را بالای صورت خود آورده و سپس مقداری خون را از آن بر روی صورتش می ریزد تا عکاس حاضر، بلافاصله این صحنه و عکس معروف ندا را ثبت کند.

این فیلم نشان می‌دهد که ندا با همکاری آرش حجازی و استاد موسیقی خود سناریویی را اجرا می‌کند که شاید خود او هم فکر نمی‌کرده پایان آن به منجر کشته شدنش شود.

پش از افشای پشت پرده قتل ندا کاربران فعال اینترنت، پوستری از صحنه قتل ندا و بطری خونی که در دست او قرار دارد، طراحی و منتشر کرده اند که صحنه قتل را یک سناریوی طراحی شده نشان می دهد.

 

منبع ما :‏ http://rajanews.com/detail.asp?id=47775


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 89/1/21 و ساعت 11:48 صبح | نظرات دیگران()
دست ودلبازیهای میلیونی موسوی در عید نوروز
 
دید و بازدیدهای سیاسی میرحسین در ایام نوروز با دست و دلبازی های ویژه ای همراه بود.
به گزارش پرچم :شنیده های موثق حاکی است که میرحسین موسوی در ایام نوروز به دید و بازدیدهای خاصی پرداخت. وی روز اول فروردین به منزل آقای هاشمی رفسنجانی رفت و در جمع افراد حاضر ابراز ارادت ویژه ای به رئیس مجمع تشخیص تحویل داد.
موسوی در روزهای بعد به دیدار متهمان آزاد شده حوادث بعد از انتخابات و برخی دانشجویان بازداشت شده که اخیرا آزاد شده اند و همچنین به دیدار خانواده زندانیانی که هنوز در زندان هستند رفته و ضمن توجیه اقدامات خود که منجر به بروز خسارات مالی و جانی به مردم شده، انتقاداتی را
یک طرفه بر علیه نظام عنوان کرد و به گفته برخی خانواده هایی که مورد عنایت نوروزی جناب میرحسین قرار گرفته اند وی در این دیدارها عیدی های چندین میلیون تومانی هدیه داده است. ناگفته نماند دیدارهای موسوی با خانواده های زندانیان و افراد آسیب دیده در حوادث بعد از انتخابات بسیار حساب شده بوده زیرا جناب میرحسین حاضر نشد به دیدار از خانواده کشته شدگان مصلحتی مانند سعیده پورآقایی که موسوی حتی در مجلس ختم وی شرکت کرده بود و یا عناصر حزب اللهی که بروز حوادث ناگوار پس از انتخابات را به خاطر عدم پایبندی موسوی به قانون می دانستند و معترض وی بودند برود
 

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 89/1/19 و ساعت 9:17 عصر | نظرات دیگران()
جلیلی در کنفرانس مطبوعاتی در پکن:
ایران و چین معتقدند که تحریم‌ها اثر بخشی خود را از دست داده‌اند

خبرگزاری فارس: دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران در جمع خبرنگاران در چین گفت که تهران و پکن در این موضوع هم عقیده هستند که تحریم‌ها اثر بخشی خود را از دست داده‌اند.


به گزارش فارس به نقل از رویترز، "سعید جلیلی " در کنفرانس مطبوعاتی تاکید کرد که ایران و چین در جریان گفت‌وگوها در پکن بر این موضوع موافق بودند که تحریم‌ها اثر بخشی خود را از دست داده است.
وی که یک مترجم چینی سخنانش را برای خبرنگاران ترجمه می‌کرد، ادامه داد: در گفت‌وگوهایمان با چینی‌ها این موضوع مورد موافقت [هر دو طرف] بوده است که ابزارهایی نظیر تحریم‌ها تاثیرگذاری خود را از دست داده‌اند.
یکی از خبرنگاران از جلیلی درباره حمایت چینی‌ها از تحریم‌ها علیه ایران به دلیل برنامه هسته پرسید که جلیلی پاسخ داد این موضوع به چینی‌ها ارتباط دارد و آنها باید پاسخ دهند.
دولت چین بارها مخالفت صریح خود با اعمال تحریم‌های بیشتر علیه ایران را اعلام کرده است و سخنگوی وزارت امور خارجه این کشور نیز روز گذشته تاکید کرد که پکن تمام تلاش خود برای یافتن راه حلی مسالمت‌آمیز درباره برنامه هسته‌ای ایران را به کار خواهد بست.
جلیلی در ادامه این کنفرانس مطبوعاتی بار دیگر بر عدم قبول پیشنهاد معاوضه سوخت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تاکید کرد.
آژانس بین‌المللی انرژی اتمی سال گذشته میلادی به ایران پیشنهاد داد که برای تامین سوخت مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی خود بخش عمده‌ای از ذخایر اورانیوم با درصد پایین غنی‌سازی را به روسیه انتقال دهد تا آنجا پس از غنی‌سازی بیشتر و انتقال به فرانسه برای تبدیل به میله‌های سوختی به ایران بازگرداند شود.
مقامات جمهوری اسلامی ایران با رد این پیشنهاد اعلام کردند که تجارب پیشین نشان می‌دهد که نمی‌توان به غربی‌ها اعتماد کرد.
ایران پیشنهاد معاوضه همزمان سوخت 3،5 درصد با سوخت 20 درصد را در خاک خود ارائه کرد که کشورهای غربی با آن موافقت نکردند.
دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران در ادامه سخنان خود گفت: منطق این [معاوضه] همچنان غیر قابل قبول است و مذاکراتی که بر اساس اعمال فشار باشد کارآیی نخواهد داشت.
انتهای پیام/ق

منبع ما :

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8901130180


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 89/1/13 و ساعت 7:44 عصر | نظرات دیگران()
 دیکتاتوری روشنفکری 

حاکمیت غرب و سرمایه داری به دست روشنفکران

 



دیکتاتوری روشنفکری شاید لفظی باشد که تا کنون کمتر کسی از آن نام برده باشد . ترکیب دو واژه ای که تا پیش از این اکثرا در مقابل هم قرار می گرفتند . این که آیا روشنفکران نیز می توانند دیکتاتور شوند ؟ این که آیا روشنفکری شأن است یا یک طبقه اجتماعی ؟ این که روشنفکران دینی مراد ما هستند یا قسم دیگری ازاین واژه نیار به تعریف دقیق و تشریح واژه ی روشنفکر داریم .
روشنفکری از لفظ انتلنکتوئل فرانسوی بر گرفته شده است . وارد شدن این کلمه به ساختار زبان فارسی در ابتدا با کلمه منور الفکر شکل گرفت که بعد ها به روشنفکری تغییر نام داد . حقیقتی نا گزیر است که که باید ایمان بیاوریم روشنفکری در ایران بیمار متولد شده است . اما گاهی به اشتباه چهره های موجه نیز روشنفکر شناخته می شوند که به ناچار باید این کلمه ی پررمز و ابهام را به دو دسته ی روشنفکران دینی و روشنفکران غیر دینی تقسیم نماییم .

روشنفکر دینی کسی است که در عرصه ی اجتماع زیست می کند . او با بهره گیری از جایگاه ممتاز روحانیت در میان اقشار مختلف به مردم بخصوص در ایام انقلاب در روشنگری افکار عمومی اهتمام ویژه ای دارد . روشنفکری دینی با تقید به شریعت سعی در به عرصه ی اجتماع آوردن آن دار. و در هر لباسی که باشد چه روحانی و چه دانشگاهی با قشر طرف مقابل در ارتباط است . روشنفکری دینی دغدغه ی بازگشت به خویش دارد و با کنار زدن شخصیت های اسطوره ای و خیالی از مبارزان نهضت اسلامی اسطوره هایی در جهت قیام علیه استبداد و طاغوت می پردازد . روشنفکر دینی در جهت حکومت الهی است و مدل آن را در نظامی مبتنی بر ولایت الهی پیدا می کند . این تعریف از روشنفکری یک شأن است . شأنی که هرکس میتواند به اندازه ای از آن در فراز و فرود شخصیتی خویش تا آنجا که تعریف دیگری نگیرد برخوردار شود . چه آیت ا... طالقانی باشد و چه مرحوم جلال آل احمد چه استاد شهید مطهری باشد و چه دکتر شریعتی . اما آن تعریف از روشنفکری که در این مقاله پیشوند دیکتاتوری گرفته است روشنفکری غیر دینی یا لاییک یا سکولار است . البته روشنفکران لیبرال یا کمونیست نیزهستند که حتی با دغدغه ی دینی ممکن است در جامعه ظاهر شوند اما با از نظر کارکرد گرایی در دسته دوم تعریف می شوند . و البته هنگامه سر برآوردن همه ی روشنفکران عمدتا در هنگام ایجاد انقلاب ها یا نهضت ها است .
روشنفکر غیر دینی در هر جامعه ای چهره ی کنتروورسیستهای قرن 18 انقلاب فرانسه را بخود می گیرد و با هر نوع جهان بینی در پاتوق ها و کافه ها افکار خود را به همدیگرعرضه میکنند با این خیال که بیشترین کمک را به انقلاب کرده اند . رو شنفکر سکولار در جهت جدا کردن دین از سیاست می اندیشد . و تنها سهمی که برای دین قایل است محدود کردن آن به حوزه ی زندگی فردی انسان است . روشنفکری لاییک در جهت برپایی دیکتاتوری گام بر میدارد و به صورت ذاتی برای این کار ساخته شده است . این تعریف از روشنفکری یک طبقه اجتماعی است طبقه ای که متشکل از هر صنف و صفت . چه روحانی و چه دانشگاهی ، چه اگزیستانسیال ها و چه لیبرال ها و هر آنچه رنگ و بویی از اسلام ندارد . این نوع روشنفکر شباهت زیادی به قشری گرایان و طالبانیسم دارد . چرا که اولی دین را با محدود کردن به دنیا از اجتماع دور می کند و قشری مسلکان با محدود کردن آن به آخرت به دین ضربه می زنند که خطر دومی به مراتب از روشنفکران بیشتر است . جامعه ی ایرانی تا کنون 5 بار دستخوش این طبقه از روشنفکری قرار گرفته است . که به اجمال به بررسی این پنج عرصه می پردازیم.


1- مشروطه و طفل نامشروع روشنفکری : با آغاز نهضت مردم ایران جهت برپایی عدالتخانه و رسیدگی به تظلم خواهی مسلمین در دوران مظفرالدین شاه (نه مشروطه) به رهبری روحانیت روشنفکران نیز سربرآوردند و در این مسیر همراه شدند . روشنفکر داستان مشروطه که سر از فراماسونری اروپا در آورده بود با ایده ها ی خود از غرب سعی در پیاده کردن عقاید و سیاست های حکام اروپایی در ایران داشت .
فراماسونی تشکیلاتی بود که یهودیان با در اختیار گرفتن آن به پیاده کردن اومانیسم و سکولاریسم و دیگر دست آورد های فلسفه غرب در آن کردند . روشنفکران ایران مانند میرزا ملکم خان و میرزا حسین خان سپهسالار و...که دورانی را در لژ های فراماسونی غرب مشغول بودند یا سعی در تاسیس فراماسونری در ایران کردند با قوت گرفتن نهضت تاسیس عدالتخانه در قیام صغری روحانیت مهاجر به شهر ری شاه قاجار دستور تاسیس عدالتخانه را صادر می کند . اما پس از افشای دروغ بودن این وعده علما این بار تصمیم به مهاجرت به سمت شهر مقدس قم می کنند . پس از تجمع مردم در سفارت انگلستان با پیشنهاد سفیر انگلستان لفظ مشروطه شکل می گیرد .
سفیر انگلستان برای کنار زدن رقیب خود روسیه که اختیارات شاه قاجار را در دست داشت و همچنین تاثیر پذیری روشنفکران از انگلستان در جهت دراختیار گرفتن مجلس در جهت مشروطیت گام بر می دارد . و مظفر الدین شاه نیز به ناچار فرمان تشکیل مجلس شورای اسلامی (نه ملی) را صادر می کند (14 مرداد 1285) پس از تشکیل مجلس و راهیابی نمایندگان ملت در آن درگیری مابین دوقشر سهیم در انقلاب مشروطه شکل می گیرد . روحانیت خواستار تطبیق قانون اساسی با شریعت اسلام و مشروطه مشروعه شد و در مقابل روشنفکران لاییک خواستار الگو برداری از قانون اساسی فرانسه و بلژیک شدند . با آغاز در گیریها دولت روسیه در این فضا با تحریک محمد علی شاه قاجار و ماجرای ترور صوری او دستور به توپ بستن مجلس را عملی می کند .
دوران استبداد صغیر آغاز می شود و مشروطه چیان در سرتاسر کشور به سمت تهران حرکت می کنند و با فتح تهران محمد علی شاه به روسیه گریخته می شود و بار دیگر مجلس شورای ملی (نه اسلامی ) شکل می گیرد . اما حادثه ای شوم در کمین بود . روشنفکران غرب زده که از آغاز روحانیت را مانعی بر سر راه خود می دید این بار با خشونت تمام با این صاحبان اصلی نهضت بر خورد می کند و در راس همه حکم اعدام شیخ فضل ا... نوری را از یک آیت ا... فراماسونر به نام آیت ا... زنجانی می گیرند و این بار شیخ بر سر دار می رود و دیگر نمایندگان روحانیت همچون آیت ا... بهبهانی نیز با تیر غضب به قتل می رسند و روشنفکران با تکیه بر مجلس به صدر می نشینند اما دیری نمی پایدکه دیکتاتوری رضاخان برسر کار می آید . گویا تنها هدف آن ها کنار زدن قاجاریه و پوشاندن لباس پهلوی بر اندام استبداد بود که نباید نقش روشنفکرانی امثال وثوق الدوله و فروغی را در این میان نادیده گرفت .


2- نهضت ملی شدن صنعت نفت و گاه مصدق : پس از تبعید رضاشاه به آفریقای جنوبی توسط گروه متفقین و برسر کار آوردن محمد رضاشاه فرزند وی ، زمزمه ی ملی شدن صنعت نفت توسط مجلسیان به گوش رسید . در این میان نیروهای مذهبی به رهبری آیت ا... کاشانی و نیروهای ملی برهبری مصدق زمینه ملی شدن نفت فراهم میشود. در این راه گام بسیار برداشتند . اما پس از چندی نگذشته از شیرینی این پیروزی اختالاف بین نیروهای ملی – مذهبی شکل می گیرد .
شاه پس از قیام30 تیر مردم به خارج از کشور گریخته بود و مصدق به عنوان رییس دولت و وزیر جنگ ( که پست اختصاصی شاه بود )و آیت ا... کاشانی با اصرار به عنوان رییس مجلس انتخاب شد . با شدت اختلاف در میان نیروهای ملی و مذهبی ، جبهه ی ملی به رهبری مصدق دست به اعمالی نا شایست زد که به تبع روحانیت را زیر سوال برد . همچنین ارتباط مصدق با تشکیلات فراماسونری را نباید فراموش کرد . در این میان نباید از جان گذشتگی های فداییان اسلام را نادیده گرفت . فی المثل اعدام انقلابی هژیر و رزم آرا توسط خلیل طهماسبی از نیروهای فداییان اسلام را می توان نام برد که زمینه ی راهیابی مصدق و کاشانی و دیگران در مجلس و ملی شدن صنعت نفت شد .


3- انقلاب اسلامی و رویای کنتروورسیست ها : هنگام فرا رسیدن نهضت انقلاب اسلامی ایران و پیروزی آن ، روشنفکران این بار نیز در صدد برامدند تا در جهت غرب و شرق گام بردارند . اما این بار با استقرار حکومت دینی به جای حکومت استبدادی و قوام جایگاه رهبری مذهبی در قامت ولایت فقیه و همچنین تلاش های روشنفکران دینی و تقابل آن ها با جریان های انحرافی با زحمات افرادی چون شهید مطهری و آیت ا... طالقانی و دکتر شریعتی و... جبهه ی مذهبی انقلاب بر خلاف مشروطه و صنعت نفت با آسیب شناسی خود توانست میدان را از گروه های روشنفکر نما همچون لیبرال ها و کمونیست ها که در قالب جبهه ملی نهضت آزادی و سازمان مجاهدین خلق و مائوییست ها فعالیت می کردند بگیرد .
با پیروزی انقلاب ابتدا با مخالفت با اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی و پس از آن بیرون آمدن اسناد لانه جاسوسی و فاش شدن خیانت افرادی چون عباس امیر انتظام از اعضای کابینه بازرگان و همچنین استعفای دولت موقت ناتوانی لیبرال ها را در برابر غرب نشان می داده و از طرفی مارکسیست ها نیز بعد از فرار بنی صدر دست به ترور های وحشیانه ای زدند و با شهادت شخصیت های انقلابی و کشتار بیش از پانزده هزار نفردر خیابان های این کشور برگی از خیانت را به ارمغان گذاشتند . در این دوره روشنفکران یا نهضت آزادی و جبهه ی ملی بودند که از همان ابتدا در صدد سهم خواهی از انقلاب بر آمدند .
خیانت روشنفکرانی چون بنی صدر ، بازرگان، سحابی ، امیر انتظام ، رجوی و... باعث نشد هیچ گونه تزلزلی در ارکان نظام نوپای اسلامی بوجود بیاید بلکه مقاومت ملی مردم از انقلاب ، امام ، و اسلام بیش از پیش رنگ گرفت .


4- خرداد 76 و انتقام دوباره ی روشنفکران : با روی کار آمدن اصلاح طلبان در 2 خردا 1376 آن ها که ارتباط عمیق دیرین فکری و سیاسی با روشنفکران لاییک مانند ابراهیم یزدی ، حسین بشیریه ، مجتهد شبستری و در راس آن ها عبدالکریم سروش بود در راستای برقراری دیکتاتوری روشنفکری پای در مسیر نهادند .
اصلاح طلبان که بعد از تعطیلی کیهان فرهنگی در نشریه کیان مشغول به کار شدند با طرح نظراتی مانند پلورالیسم دین ، هرمنوتیک ، قبض و بسط شریعت و... اولین گام را در جهت برچیدن ریشه های اعتقادی انقلاب اسلامی بر داشتند . آنها بعد از به قدرت رسیدن در 2 خراد 1376 در جهت اقدامات سیاسی برای برپایی استبداد در لباس توسعه سیاسی و جامعه مدنی برآمدند . آن ها با انجام پروژه هایی مانند قتل های زنجیره ای ، ترور سعید حجاریان ، کوی دانشگاه ، غائله خرم آباد و... با مظلوم نمایی و مقصر جلوه دادن دلسوزان نظام و در رآس آن ها رهبری فرزانه انقلاب به ایجاد جوی پر از تشنج و درگیری سیاسی در جامعه پرداختند .
اما با اثبات بی کفایتی آن ها در سیستم اجرایی کشور و در دوران محمد خاتمی در ریاست جمهوری و در مجلس ششم رای مردم و همچنین با فرایند سکولاریسم ذهنی به سکولاریسم عینی در جامعه ی مذهبی ایران عدم صلاحیت ملی – مذهبی آن ها برای ملت آشکار گشت . در این دوران از اولین بدعت ها بحث (واتیکانیزاسیون ولایت فقیه) بود . در تیررس قراردادن مشروعیت و اختیارات ولایت فقیه برای تبدیل شخصیت ولی امر مسلمین به شخصی مانند پاپ که با امکانات تمام در کلیسای واتیکان زیست می کند و با سکوت خود در برابر اعمال وحشیانه دولت های غربی به جنایات آنها مشروعیت می بخشد از جمله اقدامات آن ها بود .
همچنین کنفرانس ننگین برلین را باید برگی در دفتر خیانات اصلاح طلبان در دوران محمد خاتمی در یاست جمهوری دانست . این کنفرانس که به دعوت بنیاد هاینریش بل آلمان (وابسته به حزب سبزها ی آلمان که متهم به فراماسونر بودن هستند و در انتخابات دوره ی دهم ریاست جمهوری از موسوی حمایت نمودند) شکل گرفت . در این کنفرانس که با حضور زنان فمینیست مانند مهر انگیز کار ، شهلا شرکت و شهلا لاهیجی ، برخی چهره های ملی - مذهبی مانند یوسفی اشکوری و عزت ا... سحابی کارگزاران دولت خاتمی مانند جلایی پور و گنجی تشکیل شد حاوی اظهارات سخیفی علیه امام راحل (ره) ، انقلاب اسلامی ، مردم و ... بود . از جمله دیگر اقدامات غرب برای انقلاب مخملی در ایران حضور جهانبگلو برای انجام کودتای فکری- فرهنگی بود . او چتر خود را در دانشگاه ها و بالاخص دفتر تحکیم وحدت و مثلث شوم دولت اصلاحات (خانه هنرمندان ، بنیاد گفت و گوی تمدن ها ، مرکز تحقیقات استراتژیک ریات جمهوری) پهن کرده بود . بعد از دستگیری جهانبگلو عبدالمالک ریگی (که جنایات او نیازی به بازگو کردن ندارد و اکنون در چنگال نظام جمهوری اسلامی است ) اظهار کرد که حاضر است که تمام گروگان های خود را آزاد کند تا جهانبگلو آزاد شود !!!!


5- شنبه بعد از انتخابات : با فرا رسیدن موج انتخابات دهم اصلاح طلبان که تمامی شانس های خود را برای حضور در صحنه های سیاسی از شورای شهر تا انتخابات ریاست جمهوری از دست داده بودند این بار با سرمایه گزاری بر برگ برنده ای که بیست سال سکوت کرد ه بود آغاز کردند مهندس میر حسین موسوی . موسوی که در دوران ریاست جمهوری آیت ا... خامنه ای نخست وزیر بود .
بعد از حذف این پست از قانون اساسی جمهوری اسلامی با کناره گیری از پست های سیاسی در انزوای خود بسر می برد و مشغول کارهای هنری می گردد . موسوی در اذهان مردم ایران چهره ای انقلابی و خط امامی شناخته می شد و با کتمان گذشته خود در هاله ای از تقدس که از نور شهیدان صدر انقلاب ساطع می شد بسر می برد اما می توان موسوی را ذخیره ضد انقلاب برا ی نظام دانست .
از جمله مخالفین موسوی در آن زمان شهید دیالمه بود که با در دست داشتن مدارکی مبنی بر عضویت میر حسین موسوی در حزب خدا پرستان سوسیالیست قصد داشت تا این مدارک را علیه موسوی در مجلس ارایه کند که متاسفانه در حادثه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در 7 تیر به شهادت رسید . نفر بعدی شهید حسن آیت بود که با اطلاع از سوابق موسوی در تشکیلات فراماسونری با جمع آوری مدارکی می خواست تا علیه وی در مجلس به هنگام گرفتن رای اعتماد از میرحسین موسوی برای پست وزارت امور خارجه اقامه دعوا کند اما صبح هنگام سوار شدن به خودروی خود مورد حمله ی منافقین قرار گرفت و به شهادت رسید و مدارک موجود در هنگام ترور وی سرقت شد .
همچنین عضویت رهنورد در سازمان مجاهدین خلق نیز حقیقتی غیر قبل کتمان است و عقاید مارکسیستی وی در برخی از آثار مربوط به قبل از انقلاب او کاملا مشهود است . از طرفی اندیشه های اقتصادی کابینه ی موسوی بر پایه ی تفکرات کمونیستی و اشتراکی گذاشته شده بود که نمی خواهیم سخن به درازا بکشد . با حضور موسوی در عرصه ی انتخابات بجای سرمایه گذاری بر روی مهره های گفتمان سوخته مانند خاتمی و مشارکت و مجاهدین انقلاب (لیبرال های سکولار ) این بار سراغ تکنو کرات های دولت هاشمی و موسوی می رود . سخن از حوادث تلخ بعد از انتخابات وضربه زدن به پیکره ی نظام که در آستانه ی چهارمین دهه که بقول رهبر خردمند انقلاب دهه ی پیشرفت و عدالت نامگذاری شده بود بسیار تلخ است و جنایت اهل فتنه و ریزه خواران سفره ی ضد انقلاب هیچ گاه از ذهن ملت ایران پاک نخواهد شد .
اغتشاشات و آشوب طلبی های ماه های نخست بعد از انتخابات ، طرح مسئله تقلب، بیانیه های پی در پی ، آسیب به اموال عمومی ، به شهادت رساندن مردمی با دست خالی برای دفاع از دست آورد های خون شهدا به خیابان ها آمده بودند ، شعار های انحرافی در روز قدس ، تقدیر از جنایات آمریکا در روز سیزده آبان ، هتک حرمت به ساحت امام (ره) در روز دانشجو ، فاجعه ی درد آمیز حرمت شکنی سالار شهیدان در عاشورای حسینی و بیانیه ی خفت بار و خداجو خطاب کردن آشوب گران توسط میر حسین برگ سیاهی در پرونده ی این جبش است .


طرح مسئله ی جمهوری ایرانی که در واقع چیزی جز حاکمیت غرب و سرمایه داری بر کشور ندارد و در تمام مراحل قبلی دیکتاتوری روشنفکران رد پای این شعار دیده می شد . همچنین بیانیه پنج روشنفکر سکولار خارج نشین ( مهاجرانی ، سروش ، گنجی ، عبدالعلی بازرگان ، کدیور) و حمایت بسیار از این بیانیه نشان از خیانت دوباره ی این طبقه از ساختار جامعه ی ایرانی است .
سخن را بیش از این طولانی نمی کنم چرا که این قصه سر دراز دارد و به اندازه ی چندین جلد کتاب می توان خیانت نامه نوشت . این موج سرکش هرچند فروکش کرده اما همچون آتش زیر خاکستر روز ی دیگر سر بر خواهد آورد و دامان ملت ایران را خواهد سوزاند . اگر سران فتنه را هم دستگیر و به سزای اعمالشان برسانند با این تفکر در سطح جامعه چه باید کرد و یا انجمن حجتیه و حکایت مقدس نماهای بی شعور که با جدا کردن دین از سیاست و رسیدن به آخرت خود به مراتب از دسته اول ضربه ی مهلک تری بر پیکره ی اسلام و نظام اسلامی وارد می کنند و اکنون زمان آن است که پیاده نظامان این حکومت الهی که با در یافت مبشراتی از سوی خدای متعال مبنی بر پایان ظلم و استبداد و تشکیل مدینه فاضله به دست مبارک صاحب اصلی این سرزمین با تمام قوا در برابر این تفکرات انحرافی قد علم کنند تا مرحله ی ششم از خیانت طبقه ی روشنفکر اتفاق نیفتد و درود خدا بر روان پاک سید مرتضی آوینی که فرمود :
وای بر ما اگر اجازه دهیم روشنفکران وارث انقلاب شوند .




منبع | نویسنده : اختصاصی بانگداد   -  www.bangdad.com
منبع ما : http://bangdad.com/bangdad/pages/details.asp?id=472
 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 89/1/9 و ساعت 12:1 عصر | نظرات دیگران()
نصرالله درباره شایعه دست داشتن حزب‌الله در ترور حریری سخنرانی می‌کند

خبرگزاری فارس: دبیرکل حزب‌الله لبنان اعلام کرد که تا چند روز آینده در مورد شایعات مربوط به تحقیقات بین‌المللی در خصوص ترور نخست‌وزیر اسبق لبنان و احضار چند نفر از اعضای حزب‌الله در این رابطه، سخنرانی می‌کند.


به گزارش فارس به نقل از شبکه خبری "المنار "، سید "حسن نصرالله " دیروز طی سخنانی در مراسم بیستم و پنجمین سالگرد تأسیس جمعیت پیشقراولان امام مهدی (عج) که در مجمع سید الشهداء در منطقه الرویس ضاحیه بیروت برگزار شد، گفت: فکر می‌کنم مناسب است تا آنچه که باید گفته شود را بگویم و مردم از این مسئله آگاه شوند.
وی تلاش‌های مسئولان این جمعیت را ستود و بر ضرورت ادامه تلاش‌های برای ایجاد نسلی مومن، تعلیم دیده و متخصص برای ساختن وطن و جامعه و دفاع از وجود و کرامت آن تأکید کرد.
برخی رسانه‌های خبری اخیرا شایعاتی را مبنی بر احضار 6 نفر از اعضای حزب‌الله لبنان به دادگاه بین‌المللی رسیدگی به ترور "رفیق حریری " منتشر کرده بودند.

منبع ما :  http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8901080032


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 89/1/8 و ساعت 11:29 صبح | نظرات دیگران()

سینما در اختیار ابتذال قرار خواهد گرفت:افشاگری یک کارگردان درباره دست بوسی سرمایه سالاران سینما!

کیومرث پوراحمد پیرامون وضعیت فعلی شورای صنفی نمای، متنی را با تیتر«شورای صنفی،فیلم‌سوزان اکران و باقی قضایا ...» منتشر کرد.

این کارگردان و سخنگوی مجمع فیلم‌سازان سینمای ایران در این متن  آورده است:

ساقی ! به جام عدل بده باده تا گدا غیرت نیاورد که جهـان پر بلا کند

ما اعضای شورای مرکزی مجمع فیلمسازان و شورای عالی تهیه‌کنندگان سینمای ایران بسیار مشعوف شدیم که ‌رضایت دوستان را جلب کردیم تا اعضاء شورای صنفی را از پنج نفر به نه نفر افزایش ‌دهند. به این امید که در اکران فیلم‌ها نیمچه عدالتی رعایت شود. اما زهی خیال باطل.این نه نفر شامل چهار سینمادار،یک تهیه‌کننده صاحب سینمای سرگروه هستند و یکی از دوستان ما در کانون کارگردانان که به نظر می‌رسد یا تجربه کافی ندارد یا شاید هم (شاید) عقربه تمایلاتش بیشتر به سمت و سوی سالن‌سالاری باشد.(خدا کند که اشتباه کرده باشیم). و سه نفر باقی‌مانده نمایندگان شورای عالی تهیه کنندگان هستند که در اقلیت‌اند و هنوز موفق نشده‌اند، یکی از خواسته‌های حداقلی ما (تشکیل گروه‌های سه سینمایی را به جای یک سینمایی به کرسی بنشانند) خیلی جالب،حیرت‌انگیز و عبرت‌آموز است که بدانید سه نفر اعضاء سه گروه رسمی صنف تهیه‌کنندگان فقط یک نفر علی‌البدل دارند و اتحادیه تهیه‌کنندگان هم به تنهایی یک علی‌البدل دارد!!!

به یاد بیاوریم که حضور یک نفر نماینده کانون کارگردانان در شورای صنفی یادگار زنده‌یاد سیف‌الله داد است و نظرآن آزاده مرد این بود که همین یک نفر کافی‌ست تا مراقب اکران فیلم‌های فرهنگی باشد.

منظور ما و منظور سیف الله داد از فیلم‌های فرهنگی مطلقاً فیلم‌هایی نیستند که تماشاگر را به چرت زدن وا می‌دارند.اگرچه هرنوع فیلمی برای سلیقه‌های گوناگون باید ساخته و اکران شود اما بدانید و خوب هم بدانید که حتی فیلم‌های ارزشمندی که ظرفیت فروش خوب و خیلی خوب را هم داشته باشند، اگر به یکی از معدود محافل سرمایه‌سالار وابسته نباشند سرنوشت‌شان این است که در اکران بسوزند و تهیه‌کننده‌شان را به توبه وا دارند !!

بزرگداشت گرفتن برای نازنینی مثل سیف‌الله داد کار بسیار شایسته‌ای است اما شایسته‌تر آن است که افکار و اهداف او را از یاد نبریم و راهش را ادامه بدهیم.اما متأسفانه نماینده کانون کارگردانان انگار هدف حضورش را در شورای صنفی فراموش کرده است و نمی‌داند که سرمایه ترحم نمی‌شناسد. اگر همکار دوست داشتنی ما (نماینده کانون کارگردانان) به همین شیوه ادامه بدهد باید بداند که دیگر نمی‌تواند «چه کسی امیر را کشت» بسازد و به‌زودی مجبور خواهد بود به سازسلیقه سالن و سرمایه برقصد. از کرم‌پور عزیز پوزش می‌خواهم اگر رک و راست حرف می‌زنم. شرط دوستی را به‌جا می‌آورم.»

پوراحمد در ادامه آورده است:«با آئین‌نامه‌ای که در شورای صنفی تصویب شده است از تشکیل گروه‌های سینمایی که ما اعضاء شورای عالی طرفدار آن بودیم اثری نیست و فقط یک سینمای سرگروه باقی‌مانده است و این یعنی بی‌توجهی مطلق به منافع تهیه‌کننده. بی تردید سال 1389 بیش از هر زمان دیگر منافع سینمای ملی تابعی از منافع سینماداران خواهد بود و به این ترتیب اصلی‌ترین سفارش‌دهنده سینمای ایران چند سینمادار و معدودی پخش‌کننده خواهند بود و تولید هر گونه فیلمی که با ذائقه سینماداران جور در نیاید باید در مرحله اکران بسوزد و تهیه کننده‌اش اگربخواهد به حیاتش (در سینما) ادامه بدهد باید برود به دست بوس حضرات و پنبه ذوق و قریحه و سلیقه و زیباشناسی و خلاقیت و تعهد را از گوش‌هایش در بیاورد و چشم و گوش بسپارد به آن‌چه سالاران سرمایه امر می‌فرمایند. و سینما دربست در اختیار ابتذال،کپی‌برداری و کلیشه قرار خواهد گرفت.

معاونت محترم امور سینمایی (آقای شمقدری) و مدیرکل محترم اداره نظارت (جناب سجادپور) هر چقدر بخواهند می‌توانند درباره فرهنگ، سینمای فرهنگی ، سینمای متعالی ، سینمای ارزشی و قس‌علی هذا سخنرانی و مصاحبه کنند. اصل آن چیزی است که در عمل اتفاق می‌افتد. آن چه که درحال وقوع است فعلاً گلوله برفی ست که از کوهی بلند سرازیر شده و تا چشم به‌هم بزنی به یک بهمن عظیم تبدیل می‌شود و همه آرمان‌ها و ایده‌آل‌های بلند را در هم می‌کوبد و نابود می‌کند. این خط این هم نشان.»

منبع ما : http://jahannews.com/vdcefw8z7jh87fi.b9bj.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/12/28 و ساعت 9:31 صبح | نظرات دیگران()

ماجرای دختر مخترع ایرانی که با رییس جمهور دست نداد + عکس

به گزارش جهان، آزاده اسدنژاد دانش آموز گلستانی چندی پیش برنده مدال طلای جشنواره مخترعین کشور کره جنوبی به همراه سه تن از دوستان خود شد. 

اختراع این دانش آموز که به کمک دو تن دیگر از دوستان دانش آموزخود به ثبت رسانده است نوعی آسفالت است که وظیفه جذب گازهای سمی و تولید اکسیژن و هوای پاک را برعهده دارد. 

اسد نژاد در زمینه حضور خود درجشنواره مخترعین کره جنوبی به برنا گفت: خوشحالم که توانستم در این جشنواره با یاری خداوند از میان 600 مخترع از 50 کشور مدال طلا را به همراه دو ایرانی دیگر کسب کنم و پرچم پرافتخار ایران را به اهتزاز درآورم و نماینده خوبی برای ایران باشم. 

وی همچنین در خصوص مراسم اهدای جوایز گفت: در مراسم اهداء جوائز رئیس جمهور کره که توزیع مدال طلا را برعهده داشت خواست به من دست بدهد که من از دست دادن خودداری کردم که این مساله بسیار مورد توجه خبرگزاری ها قرار گرفت. 

وی در تشریح این ماجرا می گوید:

روز اهدای جوایز که مصادف با عید غدیر بود، هیچ امیدی نداشتم بین این همه آدم دست بالا، جایزه ویژه را دریافت کنم وقتی صدایم کردند اصلا باورم نمی شد. آن لحظه جمله ای از امام سجاد در ذهنم آمد؛ خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری، من چون تویی دارم و تو چون خود نداری. وقتی خواستم بروم جایزه ام را دریافت کنم، از خدا خواستم که ظرفیت همچین موفقیتی را به من بدهد. زمانی که رییس جمهور کره دستش را دراز کرد که به من دست بدهد، شاید شعار گونه باشد، اما حضرت فاطمه در ذهنم آمد که جلوی یک نابینا خودش را پوشاند. من آن لحظه تنها ادای احترام کردم، اما دست ندادم. بعد از مراسم از ایشان معذرت خواهی کردم و گفتم این اعتقاد قلبی من بود. من نمی توانستم خیلی راحت از اعتقاداتم بگذرم.

منبع ما : http://jahannews.com/vdcdnz0foyt0zx6.2a2y.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 88/12/15 و ساعت 1:12 عصر | نظرات دیگران()
چین بار دیگر دست رد به سینه غرب زد

خبرگزاری فارس: پکن امروز نیز یکبار دیگر ضمن رد تلاش‌های غرب برای طرح تحریم‌های شدیدتر علیه ایران، بر راه‌حل دیپلماتیک در قبال تهران تاکید کرد.


به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس، چین امروز پنج‌شنبه ضمن رد تلاش‌های قدرت‌های غربی برای مطرح کردن مجموعه جدیدی از تحریم‌ها علیه ایران اعلام کرد که به تلاش‌ها برای دستیابی به راه‌حلی دیپلماتیک در قبال موضوع هسته‌ای ایران ادامه می‌دهد.
"چین گانگ " سخنگوی وزارت خارجه چین اعلام کرد: ما در حال انجام تلاش‌های دیپلماتیک هستیم و معتقدیم که این تلاش‌ها همچنان ادامه دارد و ما به همکاری با دیگر طرفین برای پیشبرد توافقی در خصوص این موضوع ادامه خواهیم داد.
برخی دیپلمات‌های کاملا آگاه در سازمان ملل اعلام کردند: تحریم‌های پیشنهادی علیه ایران، تحریم‌های موجود را علیه بخش‌های بیمه، بانکداری و کشتیرانی این کشور شدیدتر می‌کند.
بنا بر این گزارش، آمریکا، انگلیس و فرانسه از این تحریم‌های جدید حمایت می‌کنند و روسیه که در شرایط کنونی مخالف این تحریم‌ها است، به نظر می‌رسد که به دیدگاه این سه کشور نزدیک می‌شود. بنابراین، چنانچه روسیه نیز با آمریکا، انگلیس و فرانسه همراه شود، تنها عضو دائم شورای امنیت که با تحریم‌های ایران مخالف است، چین خواهد بود که به شدت نیز به بخش انرژی ایران وابسته است.
این گزارش افزود: تمامی 5 کشور عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل حق وتو دارند، بنابراین چین به تنهایی نیز قادر خواهد بود تصویب تحریم‌های شورای امنیت را متوقف کند.
سخنگوی وزارت خارجه چین اعلام کرد: پکن به تلاش‌های خود برای از سرگیری گفت‌وگوها درباره برنامه هسته‌ای ایران ادامه خواهد داد و تلاش‌هایی سازنده را در جهت دستیابی به راه‌حلی از طریق گفت‌وگو و مذاکرات در قبال برنامه هسته‌ای ایران صورت خواهد داد.
بر اساس این گزارش، ایران هم‌اکنون نیز تحت 3 دوره تحریم‌های شورای امنیت قرار دارد که به دلیل نپذیرفتن درخواست‌ها برای متوقف کردن برنامه غنی‌سازی اورانیوم تصویب شده است.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8812130437


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 88/12/13 و ساعت 7:0 عصر | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا