روشنفکران - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بزرگى آفریننده در اندیشه‏ات ، آفریده را خرد مى‏نمایاند در دیده‏ات . [نهج البلاغه]
امروز: سه شنبه 103 اردیبهشت 11
مریم امینی، همسر شهید آوینی در جمع دانشجویان دانشگاه تهران:
چسباندن امثال ابراهیم نبوی به مرتضی کار حضرت فیل است
روشنفکران می خواهند از آوینی سوء استفاده کنند

گروه فرهنگی: سید مرتضی آوینی گنگ خواب دیده ای بود که در زمانه خویش فهم نمی شد و حتی باید گفت هنوز هم دوره فهم تفکر او فرانرسیده است؛ چه اینکه از سوی دوست و دشمن، به غلط دشمن و دوست تلقی می شد و هنوز می شود. این مخالفت ها گاه پایه نظری داشت؛ چنانکه انتلکتوئل ها و شبه روشنفکران در نشریات شان و یا مثلا در سمینار سینمای پس از انقلاب با او مخالفت می کردند؛ گاه نیز از سوی کسانی ابراز می شد که اگرچه همچون او سلک انقلابی داشتند اما در انتخاب طریق اشتباهات فاحشی کرده بودند و از گزند تیزی نگرش آوینی در امان نمانده بودند. برخی از آنها بواسطه بهره مند نبودن از عمق نظری و فرهنگی سیدمرتضی و یا فی المثل دانش سینمایی او، از پایگاهی ایدئولوژیک و سیاسی در برابر او می ایستادند.

در نشست "صمیمانه با همسر شهید آوینی" که عصر دیروز از سوی انجمن اسلامی دانشگاه تهران در تالار شهید دهشور دانشکده علوم دانشگاه تهران برگزار شد، مریم امینی همسر شهید آوینی به پرسش های دانشجویان پاسخ داد.

همسر سید مرتضی آوینی در پاسخ به پرسش های دانشجویان تهران، با اشاره به برخی از این مخالفت ها و نیز برخی سوء استفاده ها در زمان کنونی، تعریضی به نوشته اخیر ابراهیم نبوی دارد. متن کامل سخنان وی که توسط برنا منتشر شده است در ادامه آمده است:

در ابتدا مجری از امینی پرسید: شهید آوینی در دوره ای که تحصیل می کرد، هنرمندهایی مثل مخملباف و محمد رضا لطفی هم او را می شناختند. همین طور است؟

همسر شهید آوینی در پاسخ گفت: مخملباف را نمی دانم. چون از نظر سنی همسن نبودند. اما آقای لطفی چرا. چون دوره کوتاهی منزل ما می آمدند ولی آن هم آشنایی غیر مستقیم بود. امثال عطا امیدوار یا هم دوره های معمار ایشان بیشتر او را به یاد دارند. مرضیه برومند هم یکی دو دوره با آوینی اختلاف داشت و ایشان را کاملا به یاد دارند. منظورم برخوردهای فیزیکی است. تحصیل ایشان در دانشگاه تهران حدود 10 سال طول کشید و چون منظم نمی رفتند در این 10سال، افراد زیادی او را می شناختند. این ویژگی را داشت که آدم ها دور او جمع می شدند.

سوال بعدی درباره علت ازدواج آوینی با مریم امینی بود که او پاسخ داد: اگر بخواهم آن چیزی که بود بگویم انگار از خود تعریف می کنم. اما احساس می کردم یک انسان منحصر به فرد است. نفوذ کلامش عادی نبود. نوعی خلوص و یک طور جست و جوگری در او بود احساس می کردم کلامش از یک یافتن حاصل می شود.

یکی از سوال های کتبی دانشجویان درباره رابطه مرتضی آوینی با امام و انقلاب بود،که امینی جواب داد: ورود ما به انقلاب پس از آن و با امام بود. چون پیش از آن اصلا دغدغه این نبود ولی شخصیت امام این نقطه عطف را ایجاد کرد. جوهر وجود مرتضی یکی بود که بسیار جست و جوگر و آرمان خواه بود و تمام تفکرات فلسفی و حضوری که در حوزه های هنری داشت، زمینه هایی برای دست یافتن به حقیقت مطلوب او بود.

وی ادامه داد: مرتضی کتاب هایی را به عنوان اینکه حدیث نفس بودند، سوزاند. در آن کتاب ها جملاتی دیدم که پس از انقلاب فقط فاعل و مفعولش عوض شده بود. یعنی مصداق و آرمان عوض شده بود، ولی جوهر یکی بود به نظرم در مرتضی یک پازل داریم که کامل بود ولی بعضی قطعات آن جابه جا بود. یعنی این فرد از اول تا آخر عمر فقط یک سوال داشته و برای آن تلاش می کرده. اینطور نبوده که خود را برکنار از مسایل نگه دارد و راجع به یک موضوع خاص فقط اظهار نظر کند. البته این اشکالی ندارد او خودش را در دهانه آتشفشان نگه داشت.

همسر آوینی تصریح کرد: بعضی سوال می کنند تا جوابی که می خواهند بشنوند و از مرتضی هم همین را می خواهند. در این سال ها بسیار دیدم که در مراسم های او فقط خواسته اند جوابی که دوست دارند از مرتضی بگیرند. اما اینکه چه بود و کی بود و چرا بزرگ شد، مهم است. بعد از شهادت مرتضی هر سال مراسم برگزار می کنیم و هر کس از نسبتی که با آوینی داشته صحبت می کند. اما در واقع می خواهیم جوابی که دوست داریم را بگیریم.

وی ادامه داد: در حالی که این برنامه ها به شناخت نمی رساند و به نظرم مساله اصلا شناخت نبوده است. اما مرتضی اینطور نبود. حتی در پایان نامه او که رجوع می کنم احساس می کنم که در عالم نظمی می بیند که به آنها اشاره می کند و بر اساس آن طراحی شهری را می کند که از همان نظم برخوردار باشد و قابلیت گسترش و تعمیم خود را داشته باشد.

پایان نامه ام هم روی فتح خون کار کردم
پس از آن درباره تحصیلات امینی از او پرسیدند که وی گفت: من از سال 54 در دانشگاه شریف ریاضی کاربردی می خواندم و فوق لیسانس زبان شناسی ام را هم سال 82 از دانشگاه تهران گرفتم. در پایان نامه ام هم روی فتح خون کار کردم. یعنی تحلیل متن و تحلیل گفتمان نثر و کلام این کتاب. نثر او برای من مثل یک دریاست و به آن عطش دارم.

وی در مقایسه فتح خون و روایت فتح گفت: هر دو سه لایه مشترک دارند یک لایه مستند است لایه دوم وجه آیینی وسنتی است. یک لایه عمیق تر هم وجود دارد که لایه ای عرفانی-شاعرانه است. این سه لایه در خود او هم وجود داشت. کتاب فردایی دیگر دو بخش اصلی دارد بخش اول که به نیهلیسم و فلسفه غرب می پردازد. بخش دوم هم مقالات درباره شعر است. اگر انسان دغدغه داشته باشد، سوال برایش پیش می آید که این کتاب را او چرا اینطور تنظیم کرده. به نظرم اینها جای سوال دارد در عین حال تناقضی ندارد. چون با اینکه بسیاری از فعالیت های او بالفعل است یعنی کنار نکشیده اما عمیق است. طوری که شاعرانه و عارفانه به نظر می رسد.

سوال بعد درباره فرزندان آوینی بود که امینی پاسخ داد: دختر بزرگم متولد سال 58 است. دختر دومم متولد 63 است و پسرم هم متولد64

وی درباره شیوه تربیتی مرتضی آوینی هم گفت: در زندگی خصوصی او دو روش و منش درباره بچه ها داشت، که به نظرم هماهنگ با دوره ای است که در آن رشد می کرد. شاید به نظر تبعیض آمیز باشد؛ ولی این روش از خود او برمی خواست. روش تعصب آمیز و سختگیرانه درباره دختر بزرگمان وجود داشت ولی درباره دو فرزند بعدی مان نه. از بعد از جنگ خیلی سعی می کرد بچه ها را خوشحال کند. خیلی هم دوست داشتند بچه ها را مستقل بار بیاورند.

سوال بعد هم درباره ارتباط آوینی با امام بود که پاسخ داد: او عاشق امام بود، دکتر داوری در مقاله بعد از شهادت مرتضی نوشت: آوینی شیدای امام بود. شیدا توصیف دقیقی از وضعیت او بود همه ابعاد امام با هم در او اثر گذاشته بود.

یکی از دانشجویان از او درباره مشکل چاپ کتاب های آوینی پرسید که وی پاسخ داد: از سال 76 کتاب های مرتضی در انتشارات ساقی چاپ شد. من قراردادی به عنوان مالک مادی و معنوی این کتاب دارم که برطبق آن هر بار اجازه یک بار چاپ را می دادم. این موضوع ادامه داشت تا اینکه از ابتدای 88 برای اینکه می خواستم کتاب ها از طرف خانواده منتشر شود. بر طبق قرارداد درخواست مجوز انتشاراتی دادم. چند ماهی برای دریافت مجوز انتشارات طول کشید و به زودی انتشارات «واحه» کتاب های او را چاپ می کند.

وی گفت: از طرف نشر ساقی حرف هایی مبنی بر اجازه ندادن من منتشر شد و من تعجب می کنم چون آوینی 12 عنوان کتاب دارد و 10 عنوان در سال 86 تجدید چاپ شد. تاریخ هایی که ناشر ذکر کرده همه مربوط به یک دوره قبلی چاپ است و این موضوع کاملا قابل بررسی است سال پیش هم در نمایشگاه کتاب، کتاب های او فروش می رفت. اصولا آوینی به عنوان هنرمند هر چه کرده برای شنیده شدن و دیده شدن بوده و چیزی برای پنهان کردن نداشته است.

امینی توضیح داد: در این 12 سال که همیشه با همین تیراژ کتاب ها چاپ می شده هیچ وقت نشنیدم که کتاب نبود. من هم نمی دانم چرا اخیرا گفته می شود که کتاب های او چاپ نمی شود(!) چون منطقی نیست. همیشه کتاب ها چاپ می شد. پیش بینی ام این بود که هر 3 سال یک بار تجدید چاپ می شود و تا دریافت مجوز انتشار نیازی به تجدید چاپ مجدد در ساقی نیست. ولی 2 عنوان فتح خون را با 9900 و انفطار صورت را هم با 5500 تیراژ چاپ کردیم و این بیشترین تیراژ برای کتاب های او بود اصلا متوجه نمی شوم این حرف هایی که درباره نبود کتاب او و عدم اجازه من برای نشر او مطرح می شود از کجا آمده است.

مجری برنامه در ادامه پرسید: با پیروزی انقلاب طیف آکادمیک تعلیم دیده ای که با هنر در ارتباط باشد یا نبود یا کم بود . تیپ هنری قبل از انقلاب خود را هماهنگ با این جریان نمی دیدند و روحانی ها هم که مالک اصلی انقلاب بودند.علاقه زیادی نشان نمی دادند آن زمان دو جبهه بود یکی بنی صدر که تلویزیون را در اختیار داشت و دیگری حزب اللهی ها. وقتی خان گزیده ها پخش می شد دید عمومی این بود که حزب اللهی ها به تلویزیون راه یافتند و این فیلم نقطه عطفی بود.فشاری از طرف تلویزیون به او نیاوردند؟

امینی پاسخ داد: نامه ها و فشارهای زیادی از اعوان خان ها به تلویزیون می آمد که ظاهرا آنها را گزیده بود. اما از طرف تلویزیون و ... نه

سوال بعد که پرسیده شد این بود: اگر آوینی بود با توجه به وقایع اخیر دیدگاه سیاسی اش چه طور بود؟ امینی پاسخ داد: این سوال از من زیاد شده. به نظرم باید بخشی از آن را فیزیکی دید. یعنی او یک زمان به دنیا آمده یک زمان هم از دنیا رفته. یعنی اگر بود، جا ندارد و نمی شود آدم ها و تفکراتش را مصداقی امتداد داد. از ما بر نمی آید و درباره آوینی این پاسخ مشکل تر است چون آوینی اهل جست و جو بود. آدمی بود که تغییر و تکامل پیدا می کرد. بنابراین همان طور که الان با توجه به محدوده زندگی این سوال ها اشتباه است گسترش هم اشتباه است. او اهل فکر و تغییر بود. یعنی خود را ادامه می داد و از ظرفیت های خود برای دریافت بهتر استفاده می کرد. چون هنوز پرسش هایش تمام نشده بود.

مجری برنامه همچنین با تاکید پرسید: به نظر می رسد فرد یا گروه خاصی از اندیشه های او استفاده می کنند، موافقید؟

امینی هم پاسخ داد: با توجه به قراین و شواهد این مساله روشن است. از موقع شهادتش تا الان دربرهه های مختلف می بینم که هر کس مقاله خاصی از او را رو می کند و به عنوان نظر مرتضی در موضوعی دیگر منتشر می کند. مثلا وقتی خاتمی رییس جمهور شد مقاله تحجر و تجدد آوینی را که مربوط به دوره وزارتش بود چاپ می کند و آن هم نصفه و نیمه و این را انتقادی به شخص خاتمی جلوه دادند.

مجری مجددا پرسید: این جریان را با فشارهایی که موقع پخش خنجر و شقایق اعمال شده پیوسته نمی دانید؟

وی گفت: با اتفاق هایی که در مجامع مطبوعاتی نسبت به سوره رخ داد، پیوسته می دانم. در مقاطع مختلف مقاله ای از چاپ می شود و ادعا می شود که آوینی سیاسی بوده و درباره آدمی که در مقام سیاسی قرار گرفته نظر می داده در حالی که او بنا بر اقتضای زمان در مجله فرهنگی- هنری سوره و درباره مسایل فرهنگی مقاله می نوشت. چاپ مقاله او به طور ناقص جز سوء استفاده نیست. من درباره آوینی با وسواس و نگرانی از اینکه نظر خودم را دخیل کنم نگاه می کنم و پرهیز دارم و احساس مسوولیت می کنم که نکند ناخواسته فکر خودم را منتقل کنم.

یکی از دانشجویان پرسید پس چه طور جرأت می کنید نظر خود را به آوینی نسبت دهید. شما 17 سال سکوت کردید و بسیار کم حاضر شدید حالا این نظرات چیست که به نام شهید آوینی می دهید؟

امینی پاسخ داد: این طور نیست. هر وقت که روایت فتح دعوت کرد من حضور داشتم در دانشگاه های مختلف مثل تربیت مدرس شرکت کردم و سکوت واقعیت ندارد بعد از شهادت او اولین مقاله ای که نوشتم مرتضی و ما بود که چاپ شد. اگر منظور مناسبت های جمعی است، بسیار شرکت کردم و این استناد شما به چیست؟ اینقدر برای این کار مسافرت می کردم که شاید در تربیت فرزندانم کوتاهی کردم.

وی ادامه داد: اما در مجموعه مراسم هایی که شرکت کردم احساس نمی کردم که اگر نکنم اتفاق خاصی می افتد خیلی ندیدم که مخاطب آوینی تشنه او باشد. البته ادعای جوابگویی هم ندارم آوینی خوشبختانه آثار فراوانی دارد که شما می توانید بر اساس آثارش استناد دهید. می گویید «چرا جرأت می کنید دوباره او نظر بدهید» چرا نکنم تعجب می کنم دیگران چه طور جرأت می کنند؟

همسر شهید آوینی گفت: قشر روشنفکر در صدد سوء استفاده از آوینی هستند. اما به آن اشاره نمی کنم چون این قدر آوینی واضح است که مصادره کردن او از سوی روشنفکر ها کار حضرت فیل است. تصویری که آوینی برجا گذاشته نمی گذارد که آنها او را مصادره کنند و بگویند ضد انقلاب بوده. با این حرف ها نمی توانند خود را به آوینی بچسبانند.

در ادامه مجری برنامه پرسید فشار هایی که از سمت کیهان می آمد به چه دلیل بود؟ تیپ کیهانی ها آوینی را قبول نکردند و حتی موقع شهادت او اسم شهید برای او نزدند و در کیهان هم خبر شهادت را ندادند.

امینی گفت: کار خوبی کردند چون صداقت داشتند. این در ادامه کاری بود که با آوینی می کردند چون آوینی را قبول نداشتند. این خوب است که با صداقت بگوییم آوینی سوره را قبول نداریم و آوینی روایت فتح را قبول داریم. این خوب است که بر همان موضع خود بمانند. این برخورد روشن و شفاف خوب است. مشکل اینجاست که قبول نکنیم آوینی هم این است هم آن.

مجری پرسید: اما صداقت را بعد از او هم ادامه ندادند. همان کیهان مقالاتی در مدح او چاپ کرد.

همسر آوینی گفت: بسیاری از اشخاص که پیرو جریان فکری مشخص بودند بعدها 180 درجه رفتارشان فرق کرد و پای حرفشان نایستادند و طوری رفتار کردند که انگار عاشق تر از آنها نسبت به آوینی نبوده. درباره کیهان و جمهوری خصوصا حرف نمی زنم چون تفاسیر سیاسی خاصی نسبت به آن وجود دارد.

اینکه از طرف بیت رهبری تحت فشار باشد، حرف بیخودی است
در اینجا یکی از حاضران پرسید: نظرتان درباره یادداشت های آخر ابراهیم نبوی و بهنود چیست؟ نبوی گفته که آوینی در 3 سال آخر از نظام نا امید شده بود و فشار های زیادی از طرف بیت رهبری به او می شد.

امینی گفت: این هم سوء استفاده قشر روشنفکر است. آنها هم در صدد این سوء استفاده بودند. اما به آن اشاره نمی کنم چون این قدر آوینی واضح است که مصادره کردن او از سوی روشنفکر ها کار حضرت فیل است. چون تصویری که آوینی برجا گذاشته نمی گذارد که آنها او را مصادره کنند و بگویند ضد انقلاب بوده. با این حرف ها نمی توانند خود را به آوینی بچسبانند.

وی تصریح کرد: من هم قبول دارم که صحبت بهنود در فیلم مرتضی و ما بی خود بود. بهنود در آن فیلم گفته بود: آوینی مودب بود و با اینکه موضعش با من مخالف بود ولی مقاله اش هم مودبانه بود. این حرف او بی خود بود چون آن مقاله خیلی تند بود و اصلا مودبانه نبود.

امینی تاکید کرد: آن آدم ها خیلی زود خودشان را لو می دهند. اینکه آوینی از نظر فرهنگی آوینی در سه سال آخر تحت فشار بود، درست است ولی اینکه از طرف بیت رهبری تحت فشار باشد، حرف بیخودی است.

وی ادامه داد: آوینی فکر می کرد که گفتن حرف های زمان جنگ سخت شده اما وقتی آوینی برای کاری می رفت با تمام وجود می رفت و مثلا در «شهری در آسمان» کلام ماورایی او بر این اعتقاد مشهود است. آدمی که با فشار برود این کلام را نمی تواند بنویسد من نمی توانم کسانی که با این نگاه بخواهند آوینی را تحت فشار رهبری نشان دهند را باور کنم اصلا چنین جایی ندارند و ذی مدخل نیستند.

مجری پرسید: از زمان جنگ چه تحولی رخ داد که 3 سال آخر اینقدر فشار به او آمد؟

همسر آوینی گفت: چون آدم های دیگر او را تحت فشار خود قرار می دادند و به او اجازه نمی دادند که تغییر کند. او از چیزی برنگشته بود. او داشت تکامل پیدا می کرد. دامنه مخاطبان او داشت گسترده می شد فکر می کرد این حرف ها را به روشنفکر ها هم می توان زد، اما این به معنی برگشت نیست.

وی ادامه داد: او در مسایل فرهنگی نظر روشنفکر ها را هم می پرسید. او هم با تحجر مخالف بود هم تجدد. ولی به این معنی نیست که چون طرف فرج سرکوهی است نباید حرف های او را شنید. این رفتار در حوزه فرهنگ عملی نیست. البته او مشتاق بود از طیف جوان های متعهد انقلاب نسلی هنرمند رشد کند. شاید سال های آخر البته از این ایده آل خودش ناامید شده بود. شاید هم در آن مدت زمان نمی شد، برآورده شود.

امینی گفت: الان هم چنین نسل و جریانی را نمی بینم شاید یکی دو نفر باشند ولی جریانی که روح انقلاب را منعکس کند دیده نمی شود. البته این خیلی خوب بود که حرف هایی که از دهان روشنفکرها بیرون می آید از زبان انقلابی ها بیرون می آمد. اما واقعیت این است که «یک تجربه ماندگار» تنها مطلب مربوط به اثر گرانقدر روایت فتح را مجله «فیلم» می کند. آوینی این طور نبود که آن برخوردی که در عرصه اعتقادی می کند باید در عرصه هنر هم بکند.

دانشجویی از نظر شهید آوینی درباره ولایت و ولایت پذیری پرسید. همسر شهید آوینی پاسخ داد: در کتاب های او این مطالب به شکل مبسوط، آمده است به نظرم تبعیت کامل داشت و مقاله های زیادی هم نوشته است.

مجری برنامه درباره اشاره داماد شهید آوینی- معززی نیا- به سوء استفاده ابزاری از آوینی پرسید.

امینی گفت: نمی خواستم اسم ببرم اما ظاهرا ده نمکی هر جا می نشیند از آوینی مایه می گذارد. اینکه اگر آوینی بود فقر و فحشا را می ساخت، این را هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد. اینکه از نظر احساسی به او علاقه داریم دلیلی بر این نیست که او همان چیزی را بسازد که آوینی اگر بود می ساخت.

از امینی پرسیدند: نظر شما درباره بحران سال 88 چیست و چه توصیه ای می کنید؟

وی گفت:اگر توصیه ای دارید بکنید جواب دادن یا ندادن تعبیر دارد پس این سوال ها را نپرسید.

مجری پرسید: معمایی که هست رابطه او با دستگاه های دولت مثل صدا و سیما است او در آن دولت
” وقتی آوینی برای کاری می رفت با تمام وجود می رفت و مثلا در «شهری در آسمان» کلام ماورایی او بر این اعتقاد مشهود است.آدمی که با فشار برود این کلام را نمی تواند بنویسد من نمی توانم کسانی که با این نگاه بخواهند آوینی را تحت فشار رهبری نشان دهند را باور کنم اصلا چنین جایی ندارند و ذی مدخل نیستند. “
کار می کند ولی وقتی قرار است مستند خنجر و شقایق پخش شود، مشکل پیدا می کند. آوینی تغییر کرده یا سیستم تغییر کرده و او را نمی پذیرد؟

همسر شهید آوینی گفت: زمان و دوره فرق کرده. آوینی مقاله های زیادی درباره تلویزیون دارد برنامه های جدی تلویزیون را با برنامه هایی مثل جنگ هفته مقایسه می کرد و آن را گرفتار ابتذال می دید مشکلاتی که در پخش خنجر پیش آمد یکی از نمونه هایی بود که نشان می داد جامعه برای آوینی جا ندارد.

یکی از دانشجویان پرسید نظر شما درباره مقایسه نوری زاده و آوینی چیست؟

وی گفت: نوری زاده تا وقتی در کیهان بود مقاله هایش شبیه تفکری بود که آوینی را مصادره به مطلوب می کرد. اما از بعدش بی خبرم . با این مقایسه ها موافق نیستم به جای مقایسه انرژی را صرف شناخت کنیم چون جا برای کشف زیاد است.

وی تصریح کرد: توجه لازم به تفکر آوینی نشده و زیاد هم برای شناخت، دغدغه نمی بینم در حالی که اگر به آن توجه می شد بسیار راهگشا بود.

دانشجوی دیگری پرسید: آن شرایطی که آوینی قبل از انقلاب را به بعد از انقلاب تبدیل می کرد الان هست یا شرایط طوری است که فرد را برعکس می کند.

همسر شهید آوینی گفت: آوینی در نامه به برادرش در آمریکا می نویسد: هر چه دنبال آن بودم در وجود امام هست. جو انقلاب در مرتضی تاثیر نداشت وجود امام بسیار اثر گذار بود شاید چون الان وجود امام دورتر شده، سخت تر این تحول به وجود بیاید. استاد داوری درباره مرتضی می گوید:«شاید وجود مرتضی را فراموش کنند ولی عدم او را فراموش نمی کنند.» امروز به نظرم وجود مرتضی فراموش شده و این فراموشی از نوعی نیست که از عدم به شناخت برسیم شرایط بسیار هیاهو محور است.

وی ادامه داد: آوینی فرزند انقلاب و امام است. در منحنی صعود شهید آوینی شهادت نقطه کمالش است و انگار می گوید این زندگی را یکبار دیگر باز خوانی کنید و این کلیت را دوباره نگاه کنید. ببینید درباره کسی که به این کمال رسیده سوالی ندارید. یعنی این کمال این اطمینان را می دهد که تناقضی که بر ذهنمان درباره او می رسد شاید مربوط به خودمان باشد. آوینی متفکری بود که یک صدم اندازه اش هم او را نشناختند.

 

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=48542


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 89/2/1 و ساعت 6:56 عصر | نظرات دیگران()
 دیکتاتوری روشنفکری 

حاکمیت غرب و سرمایه داری به دست روشنفکران

 



دیکتاتوری روشنفکری شاید لفظی باشد که تا کنون کمتر کسی از آن نام برده باشد . ترکیب دو واژه ای که تا پیش از این اکثرا در مقابل هم قرار می گرفتند . این که آیا روشنفکران نیز می توانند دیکتاتور شوند ؟ این که آیا روشنفکری شأن است یا یک طبقه اجتماعی ؟ این که روشنفکران دینی مراد ما هستند یا قسم دیگری ازاین واژه نیار به تعریف دقیق و تشریح واژه ی روشنفکر داریم .
روشنفکری از لفظ انتلنکتوئل فرانسوی بر گرفته شده است . وارد شدن این کلمه به ساختار زبان فارسی در ابتدا با کلمه منور الفکر شکل گرفت که بعد ها به روشنفکری تغییر نام داد . حقیقتی نا گزیر است که که باید ایمان بیاوریم روشنفکری در ایران بیمار متولد شده است . اما گاهی به اشتباه چهره های موجه نیز روشنفکر شناخته می شوند که به ناچار باید این کلمه ی پررمز و ابهام را به دو دسته ی روشنفکران دینی و روشنفکران غیر دینی تقسیم نماییم .

روشنفکر دینی کسی است که در عرصه ی اجتماع زیست می کند . او با بهره گیری از جایگاه ممتاز روحانیت در میان اقشار مختلف به مردم بخصوص در ایام انقلاب در روشنگری افکار عمومی اهتمام ویژه ای دارد . روشنفکری دینی با تقید به شریعت سعی در به عرصه ی اجتماع آوردن آن دار. و در هر لباسی که باشد چه روحانی و چه دانشگاهی با قشر طرف مقابل در ارتباط است . روشنفکری دینی دغدغه ی بازگشت به خویش دارد و با کنار زدن شخصیت های اسطوره ای و خیالی از مبارزان نهضت اسلامی اسطوره هایی در جهت قیام علیه استبداد و طاغوت می پردازد . روشنفکر دینی در جهت حکومت الهی است و مدل آن را در نظامی مبتنی بر ولایت الهی پیدا می کند . این تعریف از روشنفکری یک شأن است . شأنی که هرکس میتواند به اندازه ای از آن در فراز و فرود شخصیتی خویش تا آنجا که تعریف دیگری نگیرد برخوردار شود . چه آیت ا... طالقانی باشد و چه مرحوم جلال آل احمد چه استاد شهید مطهری باشد و چه دکتر شریعتی . اما آن تعریف از روشنفکری که در این مقاله پیشوند دیکتاتوری گرفته است روشنفکری غیر دینی یا لاییک یا سکولار است . البته روشنفکران لیبرال یا کمونیست نیزهستند که حتی با دغدغه ی دینی ممکن است در جامعه ظاهر شوند اما با از نظر کارکرد گرایی در دسته دوم تعریف می شوند . و البته هنگامه سر برآوردن همه ی روشنفکران عمدتا در هنگام ایجاد انقلاب ها یا نهضت ها است .
روشنفکر غیر دینی در هر جامعه ای چهره ی کنتروورسیستهای قرن 18 انقلاب فرانسه را بخود می گیرد و با هر نوع جهان بینی در پاتوق ها و کافه ها افکار خود را به همدیگرعرضه میکنند با این خیال که بیشترین کمک را به انقلاب کرده اند . رو شنفکر سکولار در جهت جدا کردن دین از سیاست می اندیشد . و تنها سهمی که برای دین قایل است محدود کردن آن به حوزه ی زندگی فردی انسان است . روشنفکری لاییک در جهت برپایی دیکتاتوری گام بر میدارد و به صورت ذاتی برای این کار ساخته شده است . این تعریف از روشنفکری یک طبقه اجتماعی است طبقه ای که متشکل از هر صنف و صفت . چه روحانی و چه دانشگاهی ، چه اگزیستانسیال ها و چه لیبرال ها و هر آنچه رنگ و بویی از اسلام ندارد . این نوع روشنفکر شباهت زیادی به قشری گرایان و طالبانیسم دارد . چرا که اولی دین را با محدود کردن به دنیا از اجتماع دور می کند و قشری مسلکان با محدود کردن آن به آخرت به دین ضربه می زنند که خطر دومی به مراتب از روشنفکران بیشتر است . جامعه ی ایرانی تا کنون 5 بار دستخوش این طبقه از روشنفکری قرار گرفته است . که به اجمال به بررسی این پنج عرصه می پردازیم.


1- مشروطه و طفل نامشروع روشنفکری : با آغاز نهضت مردم ایران جهت برپایی عدالتخانه و رسیدگی به تظلم خواهی مسلمین در دوران مظفرالدین شاه (نه مشروطه) به رهبری روحانیت روشنفکران نیز سربرآوردند و در این مسیر همراه شدند . روشنفکر داستان مشروطه که سر از فراماسونری اروپا در آورده بود با ایده ها ی خود از غرب سعی در پیاده کردن عقاید و سیاست های حکام اروپایی در ایران داشت .
فراماسونی تشکیلاتی بود که یهودیان با در اختیار گرفتن آن به پیاده کردن اومانیسم و سکولاریسم و دیگر دست آورد های فلسفه غرب در آن کردند . روشنفکران ایران مانند میرزا ملکم خان و میرزا حسین خان سپهسالار و...که دورانی را در لژ های فراماسونی غرب مشغول بودند یا سعی در تاسیس فراماسونری در ایران کردند با قوت گرفتن نهضت تاسیس عدالتخانه در قیام صغری روحانیت مهاجر به شهر ری شاه قاجار دستور تاسیس عدالتخانه را صادر می کند . اما پس از افشای دروغ بودن این وعده علما این بار تصمیم به مهاجرت به سمت شهر مقدس قم می کنند . پس از تجمع مردم در سفارت انگلستان با پیشنهاد سفیر انگلستان لفظ مشروطه شکل می گیرد .
سفیر انگلستان برای کنار زدن رقیب خود روسیه که اختیارات شاه قاجار را در دست داشت و همچنین تاثیر پذیری روشنفکران از انگلستان در جهت دراختیار گرفتن مجلس در جهت مشروطیت گام بر می دارد . و مظفر الدین شاه نیز به ناچار فرمان تشکیل مجلس شورای اسلامی (نه ملی) را صادر می کند (14 مرداد 1285) پس از تشکیل مجلس و راهیابی نمایندگان ملت در آن درگیری مابین دوقشر سهیم در انقلاب مشروطه شکل می گیرد . روحانیت خواستار تطبیق قانون اساسی با شریعت اسلام و مشروطه مشروعه شد و در مقابل روشنفکران لاییک خواستار الگو برداری از قانون اساسی فرانسه و بلژیک شدند . با آغاز در گیریها دولت روسیه در این فضا با تحریک محمد علی شاه قاجار و ماجرای ترور صوری او دستور به توپ بستن مجلس را عملی می کند .
دوران استبداد صغیر آغاز می شود و مشروطه چیان در سرتاسر کشور به سمت تهران حرکت می کنند و با فتح تهران محمد علی شاه به روسیه گریخته می شود و بار دیگر مجلس شورای ملی (نه اسلامی ) شکل می گیرد . اما حادثه ای شوم در کمین بود . روشنفکران غرب زده که از آغاز روحانیت را مانعی بر سر راه خود می دید این بار با خشونت تمام با این صاحبان اصلی نهضت بر خورد می کند و در راس همه حکم اعدام شیخ فضل ا... نوری را از یک آیت ا... فراماسونر به نام آیت ا... زنجانی می گیرند و این بار شیخ بر سر دار می رود و دیگر نمایندگان روحانیت همچون آیت ا... بهبهانی نیز با تیر غضب به قتل می رسند و روشنفکران با تکیه بر مجلس به صدر می نشینند اما دیری نمی پایدکه دیکتاتوری رضاخان برسر کار می آید . گویا تنها هدف آن ها کنار زدن قاجاریه و پوشاندن لباس پهلوی بر اندام استبداد بود که نباید نقش روشنفکرانی امثال وثوق الدوله و فروغی را در این میان نادیده گرفت .


2- نهضت ملی شدن صنعت نفت و گاه مصدق : پس از تبعید رضاشاه به آفریقای جنوبی توسط گروه متفقین و برسر کار آوردن محمد رضاشاه فرزند وی ، زمزمه ی ملی شدن صنعت نفت توسط مجلسیان به گوش رسید . در این میان نیروهای مذهبی به رهبری آیت ا... کاشانی و نیروهای ملی برهبری مصدق زمینه ملی شدن نفت فراهم میشود. در این راه گام بسیار برداشتند . اما پس از چندی نگذشته از شیرینی این پیروزی اختالاف بین نیروهای ملی – مذهبی شکل می گیرد .
شاه پس از قیام30 تیر مردم به خارج از کشور گریخته بود و مصدق به عنوان رییس دولت و وزیر جنگ ( که پست اختصاصی شاه بود )و آیت ا... کاشانی با اصرار به عنوان رییس مجلس انتخاب شد . با شدت اختلاف در میان نیروهای ملی و مذهبی ، جبهه ی ملی به رهبری مصدق دست به اعمالی نا شایست زد که به تبع روحانیت را زیر سوال برد . همچنین ارتباط مصدق با تشکیلات فراماسونری را نباید فراموش کرد . در این میان نباید از جان گذشتگی های فداییان اسلام را نادیده گرفت . فی المثل اعدام انقلابی هژیر و رزم آرا توسط خلیل طهماسبی از نیروهای فداییان اسلام را می توان نام برد که زمینه ی راهیابی مصدق و کاشانی و دیگران در مجلس و ملی شدن صنعت نفت شد .


3- انقلاب اسلامی و رویای کنتروورسیست ها : هنگام فرا رسیدن نهضت انقلاب اسلامی ایران و پیروزی آن ، روشنفکران این بار نیز در صدد برامدند تا در جهت غرب و شرق گام بردارند . اما این بار با استقرار حکومت دینی به جای حکومت استبدادی و قوام جایگاه رهبری مذهبی در قامت ولایت فقیه و همچنین تلاش های روشنفکران دینی و تقابل آن ها با جریان های انحرافی با زحمات افرادی چون شهید مطهری و آیت ا... طالقانی و دکتر شریعتی و... جبهه ی مذهبی انقلاب بر خلاف مشروطه و صنعت نفت با آسیب شناسی خود توانست میدان را از گروه های روشنفکر نما همچون لیبرال ها و کمونیست ها که در قالب جبهه ملی نهضت آزادی و سازمان مجاهدین خلق و مائوییست ها فعالیت می کردند بگیرد .
با پیروزی انقلاب ابتدا با مخالفت با اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی و پس از آن بیرون آمدن اسناد لانه جاسوسی و فاش شدن خیانت افرادی چون عباس امیر انتظام از اعضای کابینه بازرگان و همچنین استعفای دولت موقت ناتوانی لیبرال ها را در برابر غرب نشان می داده و از طرفی مارکسیست ها نیز بعد از فرار بنی صدر دست به ترور های وحشیانه ای زدند و با شهادت شخصیت های انقلابی و کشتار بیش از پانزده هزار نفردر خیابان های این کشور برگی از خیانت را به ارمغان گذاشتند . در این دوره روشنفکران یا نهضت آزادی و جبهه ی ملی بودند که از همان ابتدا در صدد سهم خواهی از انقلاب بر آمدند .
خیانت روشنفکرانی چون بنی صدر ، بازرگان، سحابی ، امیر انتظام ، رجوی و... باعث نشد هیچ گونه تزلزلی در ارکان نظام نوپای اسلامی بوجود بیاید بلکه مقاومت ملی مردم از انقلاب ، امام ، و اسلام بیش از پیش رنگ گرفت .


4- خرداد 76 و انتقام دوباره ی روشنفکران : با روی کار آمدن اصلاح طلبان در 2 خردا 1376 آن ها که ارتباط عمیق دیرین فکری و سیاسی با روشنفکران لاییک مانند ابراهیم یزدی ، حسین بشیریه ، مجتهد شبستری و در راس آن ها عبدالکریم سروش بود در راستای برقراری دیکتاتوری روشنفکری پای در مسیر نهادند .
اصلاح طلبان که بعد از تعطیلی کیهان فرهنگی در نشریه کیان مشغول به کار شدند با طرح نظراتی مانند پلورالیسم دین ، هرمنوتیک ، قبض و بسط شریعت و... اولین گام را در جهت برچیدن ریشه های اعتقادی انقلاب اسلامی بر داشتند . آنها بعد از به قدرت رسیدن در 2 خراد 1376 در جهت اقدامات سیاسی برای برپایی استبداد در لباس توسعه سیاسی و جامعه مدنی برآمدند . آن ها با انجام پروژه هایی مانند قتل های زنجیره ای ، ترور سعید حجاریان ، کوی دانشگاه ، غائله خرم آباد و... با مظلوم نمایی و مقصر جلوه دادن دلسوزان نظام و در رآس آن ها رهبری فرزانه انقلاب به ایجاد جوی پر از تشنج و درگیری سیاسی در جامعه پرداختند .
اما با اثبات بی کفایتی آن ها در سیستم اجرایی کشور و در دوران محمد خاتمی در ریاست جمهوری و در مجلس ششم رای مردم و همچنین با فرایند سکولاریسم ذهنی به سکولاریسم عینی در جامعه ی مذهبی ایران عدم صلاحیت ملی – مذهبی آن ها برای ملت آشکار گشت . در این دوران از اولین بدعت ها بحث (واتیکانیزاسیون ولایت فقیه) بود . در تیررس قراردادن مشروعیت و اختیارات ولایت فقیه برای تبدیل شخصیت ولی امر مسلمین به شخصی مانند پاپ که با امکانات تمام در کلیسای واتیکان زیست می کند و با سکوت خود در برابر اعمال وحشیانه دولت های غربی به جنایات آنها مشروعیت می بخشد از جمله اقدامات آن ها بود .
همچنین کنفرانس ننگین برلین را باید برگی در دفتر خیانات اصلاح طلبان در دوران محمد خاتمی در یاست جمهوری دانست . این کنفرانس که به دعوت بنیاد هاینریش بل آلمان (وابسته به حزب سبزها ی آلمان که متهم به فراماسونر بودن هستند و در انتخابات دوره ی دهم ریاست جمهوری از موسوی حمایت نمودند) شکل گرفت . در این کنفرانس که با حضور زنان فمینیست مانند مهر انگیز کار ، شهلا شرکت و شهلا لاهیجی ، برخی چهره های ملی - مذهبی مانند یوسفی اشکوری و عزت ا... سحابی کارگزاران دولت خاتمی مانند جلایی پور و گنجی تشکیل شد حاوی اظهارات سخیفی علیه امام راحل (ره) ، انقلاب اسلامی ، مردم و ... بود . از جمله دیگر اقدامات غرب برای انقلاب مخملی در ایران حضور جهانبگلو برای انجام کودتای فکری- فرهنگی بود . او چتر خود را در دانشگاه ها و بالاخص دفتر تحکیم وحدت و مثلث شوم دولت اصلاحات (خانه هنرمندان ، بنیاد گفت و گوی تمدن ها ، مرکز تحقیقات استراتژیک ریات جمهوری) پهن کرده بود . بعد از دستگیری جهانبگلو عبدالمالک ریگی (که جنایات او نیازی به بازگو کردن ندارد و اکنون در چنگال نظام جمهوری اسلامی است ) اظهار کرد که حاضر است که تمام گروگان های خود را آزاد کند تا جهانبگلو آزاد شود !!!!


5- شنبه بعد از انتخابات : با فرا رسیدن موج انتخابات دهم اصلاح طلبان که تمامی شانس های خود را برای حضور در صحنه های سیاسی از شورای شهر تا انتخابات ریاست جمهوری از دست داده بودند این بار با سرمایه گزاری بر برگ برنده ای که بیست سال سکوت کرد ه بود آغاز کردند مهندس میر حسین موسوی . موسوی که در دوران ریاست جمهوری آیت ا... خامنه ای نخست وزیر بود .
بعد از حذف این پست از قانون اساسی جمهوری اسلامی با کناره گیری از پست های سیاسی در انزوای خود بسر می برد و مشغول کارهای هنری می گردد . موسوی در اذهان مردم ایران چهره ای انقلابی و خط امامی شناخته می شد و با کتمان گذشته خود در هاله ای از تقدس که از نور شهیدان صدر انقلاب ساطع می شد بسر می برد اما می توان موسوی را ذخیره ضد انقلاب برا ی نظام دانست .
از جمله مخالفین موسوی در آن زمان شهید دیالمه بود که با در دست داشتن مدارکی مبنی بر عضویت میر حسین موسوی در حزب خدا پرستان سوسیالیست قصد داشت تا این مدارک را علیه موسوی در مجلس ارایه کند که متاسفانه در حادثه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در 7 تیر به شهادت رسید . نفر بعدی شهید حسن آیت بود که با اطلاع از سوابق موسوی در تشکیلات فراماسونری با جمع آوری مدارکی می خواست تا علیه وی در مجلس به هنگام گرفتن رای اعتماد از میرحسین موسوی برای پست وزارت امور خارجه اقامه دعوا کند اما صبح هنگام سوار شدن به خودروی خود مورد حمله ی منافقین قرار گرفت و به شهادت رسید و مدارک موجود در هنگام ترور وی سرقت شد .
همچنین عضویت رهنورد در سازمان مجاهدین خلق نیز حقیقتی غیر قبل کتمان است و عقاید مارکسیستی وی در برخی از آثار مربوط به قبل از انقلاب او کاملا مشهود است . از طرفی اندیشه های اقتصادی کابینه ی موسوی بر پایه ی تفکرات کمونیستی و اشتراکی گذاشته شده بود که نمی خواهیم سخن به درازا بکشد . با حضور موسوی در عرصه ی انتخابات بجای سرمایه گذاری بر روی مهره های گفتمان سوخته مانند خاتمی و مشارکت و مجاهدین انقلاب (لیبرال های سکولار ) این بار سراغ تکنو کرات های دولت هاشمی و موسوی می رود . سخن از حوادث تلخ بعد از انتخابات وضربه زدن به پیکره ی نظام که در آستانه ی چهارمین دهه که بقول رهبر خردمند انقلاب دهه ی پیشرفت و عدالت نامگذاری شده بود بسیار تلخ است و جنایت اهل فتنه و ریزه خواران سفره ی ضد انقلاب هیچ گاه از ذهن ملت ایران پاک نخواهد شد .
اغتشاشات و آشوب طلبی های ماه های نخست بعد از انتخابات ، طرح مسئله تقلب، بیانیه های پی در پی ، آسیب به اموال عمومی ، به شهادت رساندن مردمی با دست خالی برای دفاع از دست آورد های خون شهدا به خیابان ها آمده بودند ، شعار های انحرافی در روز قدس ، تقدیر از جنایات آمریکا در روز سیزده آبان ، هتک حرمت به ساحت امام (ره) در روز دانشجو ، فاجعه ی درد آمیز حرمت شکنی سالار شهیدان در عاشورای حسینی و بیانیه ی خفت بار و خداجو خطاب کردن آشوب گران توسط میر حسین برگ سیاهی در پرونده ی این جبش است .


طرح مسئله ی جمهوری ایرانی که در واقع چیزی جز حاکمیت غرب و سرمایه داری بر کشور ندارد و در تمام مراحل قبلی دیکتاتوری روشنفکران رد پای این شعار دیده می شد . همچنین بیانیه پنج روشنفکر سکولار خارج نشین ( مهاجرانی ، سروش ، گنجی ، عبدالعلی بازرگان ، کدیور) و حمایت بسیار از این بیانیه نشان از خیانت دوباره ی این طبقه از ساختار جامعه ی ایرانی است .
سخن را بیش از این طولانی نمی کنم چرا که این قصه سر دراز دارد و به اندازه ی چندین جلد کتاب می توان خیانت نامه نوشت . این موج سرکش هرچند فروکش کرده اما همچون آتش زیر خاکستر روز ی دیگر سر بر خواهد آورد و دامان ملت ایران را خواهد سوزاند . اگر سران فتنه را هم دستگیر و به سزای اعمالشان برسانند با این تفکر در سطح جامعه چه باید کرد و یا انجمن حجتیه و حکایت مقدس نماهای بی شعور که با جدا کردن دین از سیاست و رسیدن به آخرت خود به مراتب از دسته اول ضربه ی مهلک تری بر پیکره ی اسلام و نظام اسلامی وارد می کنند و اکنون زمان آن است که پیاده نظامان این حکومت الهی که با در یافت مبشراتی از سوی خدای متعال مبنی بر پایان ظلم و استبداد و تشکیل مدینه فاضله به دست مبارک صاحب اصلی این سرزمین با تمام قوا در برابر این تفکرات انحرافی قد علم کنند تا مرحله ی ششم از خیانت طبقه ی روشنفکر اتفاق نیفتد و درود خدا بر روان پاک سید مرتضی آوینی که فرمود :
وای بر ما اگر اجازه دهیم روشنفکران وارث انقلاب شوند .




منبع | نویسنده : اختصاصی بانگداد   -  www.bangdad.com
منبع ما : http://bangdad.com/bangdad/pages/details.asp?id=472
 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 89/1/9 و ساعت 12:1 عصر | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا