شهید - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدایا به تو پناه مى‏برم که برونم در دیده‏ها نیکو نماید و درونم در آنچه از تو نهان مى‏دارم به زشتى گراید ، پس خود را نزد مردم بیارایم به ریا و خودنمایى که تو بهتر از من بدان دانایى ، پس ظاهر نکویم را براى مردمان آشکار دارم و بدى کردارم را نزد تو آرم تا خود را به بندگان تو نزدیک گردانم ، و از خوشنودى تو به کنار مانم . [نهج البلاغه]
امروز: سه شنبه 103 اردیبهشت 11
از تشییع 89 شهید دفاع مقدس تا مظلومیت شهید دفاع از ولایت
ادای احترام به شهدای پس از انتخابات
شنبه ?? اردیبهشت ???? ساعت

 

روز گذشته پیکر پاک 89 شهید دفاع مقدس با حضور پر شور مردم تهران بعد از نمازجمعه تشییع شد.
 تشییع پیکر شهدای دفاع مقدس پس از سالها ،مجددا رنگ و بوی ایثار و جان دوباره به کالبد جامعه دمید. 

به گزارش خبرنگار جهان تشییع شهدای دفاع مقدس بیان واقعیتی انکار ناپذیر و همواره قرین و همزاد جامعه انقلابی و اسلامی این کشور است که با صدای بلند وفاداری به انقلاب و اسلام و ولایت را فریاد می کند. 
حضور مردم و مسئولین در این مراسم بیان دیگری از ایستادگی در برابر هرگونه تعرض به اسلام و انقلاب و خاک پاک این کشور است.
 
دیروز پیامبران مقاومت و ایستادگی روی دست مردم تشییع شدند و بار دیگر این ایران اسلامی بود که زیباترین ادای احترام به نماد جهاد و لبیک به ولایت را به نمایش می گذاشت.
روز گذشته همه جمع بودند.همه آنها که به عشق شهدای ایثار و فداکاری و ادای احترام به این بزرگان و عزیزان به محل نماز جمعه تهران آمده بودند.
حضور مردم لبیک مجددی به امام شهدا و نائب بر حقشان بود. 
                                                                ***
قریب یک سال است که از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری می گذرد.حوادث سال گذشته درسها و آموختنی های بسیار داشت و آزمونی بزرگ برای مردم و مسئولین بود. 

ایام و حوادث پس از انتخابات با همه رنج ها و گزند هایش، درسها و عبرت ها و بالاتر از آن برکات بسیاری برای انقلاب داشت. 

آزمونی عملی برای خواص،ولایت پذیری بزرگان و عمل به تکلیف مردم و افزایش بصیرت عمومی و افتادن پرده نفاق و شفاف شدن جبهه مبارزات و از بین رفتن فتنه ساختار شکنان و نقش برآب شدن نقشه غربی ها و غیره همه آموختنی ها و برکات حوادث پس از انتخابات بود. 

اما این همه به آسانی نیز به دست نیامد.این انقلاب برای رسیدن به این توفیقات هزینه های بسیاری داد و در میان همه این هزینه ، خون جوانان حق جو و شهادت مردان آزادی خواه و اسلام گرای و ولایت پیشه این مرز و بوم جایگاه ویژه داشت.
 
تشییع پیکر شهدای دفاع مقدس بهانه ای شد تا یادی هم از شهدای مبارزه با فتنه کنیم.خون و شهادت دهها جوان بسیجی و متدین در ایام پس از انتخابات نشان داد که بیعت این مردم با شهدای دفاع مقدس تنها به تشییع جنازه و گریه و شعار نیست بلکه هر زمان و هروقت ندایی از ولایت برسد این مردم گوش به فرمان و پای در رکابند. 

تکریم و ادای احترام به شهدا واجب است.روز گذشته این ادای احترام و تکریم به زیباترین وجه به نمایش گذاشته شد.مردم همواره در ادای احترام به شهدای دفاع مقدس و انقلاب سنگ تمام گذاشتند.در این بین هیچ تفاوتی نیز میان شهدای انقلاب و دفاع مقدس و مبارزه با اشرار و مقابله با اغتشاش نیست.
 
اما در این بین گلایه هایی در خصوص برخورد با شهدای اغتشاشات پس از انتخابات وجود دارد که بیش از آنکه به مردم برگردد به عملکرد مسئولین مرتبط است. 

شهدای پس از انتخابات بیان صادق از عمل به تکلیف و ولایت پذیری هستند.دهها شهید پس از انتخابات که به تعبیر فرمانده بسیج کل کشور بدون حمل هرگونه سلاح گرم و سردی به میدان آمده بودند، روایت دیگر از مقاومت تمام عیار در برابر زور گویی و زیاده طلبی و سهم خواهی غربی و مامور و مزدوران وطنی و فریب خورده های داخلی شدند.
 
با این همه به نظر می رسد آنچه لازم و درخور بود در حق شهدای پس از انتخابات صورت نگرفت.گرچه سهل انگاری های صورت گرفت ذره ای از احترام و ارادت مردم و جامعه و تاریخ از این عزیزان و بزرگان کم نخواهد کرد. 

با این حال مناسب بود مسئولین امر نیز همپای مردم نسبت به این موضوع توجه بیشتری به خرج می دادند.این در حالی است که مقام معظم رهبری پیش از این توجه مسئولین مربوطه را به گرامیداشت شهدای حوادث پس از انتخابات جلب کرده بودند. 

با این حال هیچ برنامه در خور شان این عزیزان برگزار نشد.در این رابطه نهاد های زیادی باید پاسخگو باشند.چرا صدا و سیما با گذشت ماهها از این حوادث هیچ برنامه مرتبط با موضوع شهدای دفاع از فتنه فتنه گران نساخت و یا منتشر نکرده است.چرا رسانه های مکتوب و غیر مکتوب اصولگرا سراغی از خانواده های این عزیزان نگرفتند.چرا دولت با گذشت ماهها از حوادث پس از انتخابات هیچ کمیته ای برای پی گیری نحوه و عاملین به شهادت رسیدن این افراد و شناسایی قاتلین آن تشکیل نداده است؟نقش قوه قضائیه نیز در این رابطه مهم است.چطور برای کشته شدن ندا آقا سلطان،کمیته ها و تیم های اطلاعاتی و کارآگاهی تشکیل می شود اما هنوز هیچ خبری در رابطه با شناسایی قاتلین شهدای بسیجی و مدافعان حریم ولایت منتشر نشده است.مسئواین امر منتظر چه چیز هستند؟آیا باید خون این بسیجی ها نیز همچون خیلی های دیگر چماقی می شد و هر روز با هدف تحت فشار قرار دان نظام با آبروی انقلاب بازی می شد تا مسئولین به فکر پی گیری و کشف حقیقت بیافتند.
رئیس جمهور محترم برای بررسی قتل ندا آقا سلطان کمیته بررسی تشکیل می دهد و قوه قضائیه برای ماجرای کهریزک تیم سه نفره از قضات برجسته می گذارد اما در رابطه نسبت به خون خواهی شهادت بسیجیان مکتب ولایت کم ترین کاری صورت نمی گیرد.در این رابطه نهاد هایی همچون بنیاد شهید نیز باید پاسخگو باشند. بسیج و سپاه نیز باید در خصوص شکایت و احقاق حق شهدای پس از انتخابات گزارش دهند که تا به حال چه مطالباتی در این رابطه داشتند و چه اقداماتی صورت دادند؟ 

بسیار دردناک است که با گذشت ماهها از شهادت این بسیجیان هنوز هیچ بزرگداشتی برای این بزرگان برگزار نشده است. 

الته این حرف به معنای زیر سوال بردن کارهای صورت گرفته نیست.از سویی هم غرض فراموشی دیگر کشته های به ناحق پس از انتخابات نیست.ماجرای قتل ندا آقا سلطان هم باید با جدیت پی گیری شود و عاملان آن دستگیر و معرفی و به مجازات برسند.داستان کهریزک و جنایت ان نیز باید بررسی شود و عامل اصلی آن در هر لباسی به مردم معرفی شود و به سزای اعمالش برسد.در فتنه پس از انتخابات، خون های زیادی به ناحق ریخته شد که تک تک آنها باید مورد بررسی دستگاههای قضائی و امنیتی قرار گیرد وعاملینش به شمشیر قاطع عدالت سپرده شوند.اما سوال این است که چرا باید برای قتل خانم ندا آقاسلطان که به گفته مادرش حتی در انتخابات هم شرکت نکرده بود و معلوم نیست برای کدام رای گم شده اش به خیابان امده بود همه و همه را بسیج کنیم ، اما مادران شهدای بسیجی پس از ماهها داغ برگزاری یک سالگرد و اربعین و مراسم درخور شان فرزندشان در سینه داشته باشند.

شهدای انقلاب بدانند که نام و یاد و خاطر سرخشان در سینه و راه پرصلابت سبزشان تا ظهور مهدی موعود ادامه دارد و فرزندان غیور این مرز و بوم اجازه نخواهند داد که کوچکترین گزندی به این انقلاب و کشور وارد شود. 

با ادای احترام نام و یاد همه شهدا را گرامی می داریم.

 

منبع ما : http://jahannews.com/vdchixnzm23nz6d.tft2.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 89/2/25 و ساعت 1:45 عصر | نظرات دیگران()
حضور احمدی‎نژاد و ناکامی اقلیت افراطی این‌بار در دانشگاه شهیدبهشتی

ناکامی اقلیت افراطی در دانشگاه های کشور با وجود تلاش زیاد برای استفاده از هر موقعیتی برای برهم زدن فضای دانشگاه ها به دلیل بی توجهی بدنه دانشجویی همچنان ادامه دارد.

به گزارش رجانیوز، در پی حضور رییس جمهور در دانشگاه شهید بهشتی جهت تقدیر از پروفسور ابراهیمی استاد برتر ریاضیات در جهان و تنی چند از اساتید نمونه کشور، و سخنرانی در جمع اساتید این دانشگاه، قریب به 10 نفر از دانشجویانی که با خود نمادهای سبز رنگ داشتند در این دانشگاه تجمع کردند.

این عده در ادامه و با توجه به اتمام کلاس های درسی، در سطح دانشگاه به راه افتاده و با شعارهایی همچون «دانشجوی باغیرت، حمایت حمایت» در صدد جلب توجه دیگر دانشجویان برآمدند.

این جمع 50 نفره که سرانجام و درخوش بینانه ترین حالت موفق شدند جمع خود را به100 نفر افزایش دهند، بواسطه سردادن برخی شعارهای تاریخ گذشته، با تمسخر دیگر دانشجویان مواجه شدند.

اما در همین حال و در واکنش به اقدام اقلیت افراطی در دانشگاه شهید بهشتی، تعدادی زیادی از دانشجویان این دانشگاه نیز با حضور در صحن دانشگاه و سردادن شعارهایی در حمایت از احمدی نژاد با هوشیاری خود عملا راه هر گونه تشنج و ناآرامی در دانشگاه را مسدود کردند.

گفتنی است پیش از این نیز رییس جمهور همزمان با روز کارگر، جهت پاسداشت شخصیت شهید مطهری به دانشگاه تهران رفته بود که قریب به 15 نفر از اقلیت افراطی این دانشگاه نیز با نمادهای سبز رنگ سعی در تشنج در دانشگاه را داشتند که این اقدام نیز با بی توجهی اکثریت دانشجویان این دانشگاه ناکام ماند.

 

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=49948


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 89/2/21 و ساعت 12:6 عصر | نظرات دیگران()

غفلت 28 ساله از توصیه‌ رهبر انقلاب در خصوص شهید مطهری

 


"یک توصیه به صاحبنظران و متفکران و نویسندگان دارم و آن این است که بیایند و کاری روی مجموعه آثار آقای مطهری بکنند همانطور در کشورهای غربی معمول است که وقتی فیلسوفی، محققی، و شخص بزرگی در میان آنها هست راجع به نظریات او می نشینند تفسیر و تحلیل و بحث می کنند، این کار در مورد استاد مطهری انجام بشود."
 
به گزارش جهان، رهبر معظم انقلاب در سومین سالگرد شهادت ایت الله مرتضی مطهری دو توصیه مهم در رابطه با تالیفات و کتب شهید مطهری به مسئولان، تحلیلگران و روشن فکران داشتند تا بتوان از آثار این استاد شهید به عنوان فیلسوفی ارزشمند در مراکز آموزشی چون حوزه و دانشگاه بیشتر بهره برد. 

ایشان با توصیه گنجاندن ایده های شهید مطهری در کتب درسی، می‌گوید: دو توصیه مهم می کنم یکی اینکه آثار مرحوم شهید مطهری را درسی و به عنوان کتاب درسی در دانشگاه‌ها، دانشسراها و دبیرستان‌ها از این آثار استفاده کنند. این آثار بسیارش آثاری است که برای خواندن تنهای یک نفر زیاد است و ممکن است قابل درک و فهم در مواقع بسیاری نباشد، مخصوصا آثار فلسفی ایشان مثل پاورقی های روش رئالیسم و عدل الهی و بعضی از کتاب های دیگر. ولذا این آثار می تواند به صورت کتاب درسی بیاید. یا اگر هم خود کتاب کاملا به صورت کتاب درسی یکجا درنمیآید از آن کتاب بخش‌هایی برداشته شده و یا خلاصه نویسی بشود. ایده آقای مطهری به صورت درس و کتاب های درسی گنجانده بشود. 

رهبر انقلاب همچنین با توصیه به فهرست بندی آثار شهید مطهری عنوان می‌کند: توصیه دوم این است که کتابهای آقای مطهری را از اول تا آخر فهرست بندی کنند. با استفاده از کتابهای آقای مطهری فهرستی از مطالب ایشان استخراج کنند. چون ممکن است درباره مثلا توحید، یا درباره انسان یا درباره قیامت شهید مطهری در 10 جا بحث کرده باشند که این بحث ها می تواند مکمل یکدیگر باشد. کسانی همت کنند این بحث ها را استخراج کنند تا نظریه ایشان در باب انسان، تاریخ، توحید، یا ابعاد دیگر آن مشخص بشود. این توصیه من به جوانان و علاقمندان آثار ایشان است. 

ایشان خطاب به صاحبنظران و متفکران و نویسندگان هم در این گفتگو که در ویژه نامه روزنامه کیهان در سال 61 منتشر شده، ادامه می‌دهد: اما یک توصیه هم به صاحبنظران و متفکران و نویسندگان دارم و آن این است که بیایند و کاری روی مجموعه آثار آقای مطهری بکنند همانطور در کشورهای غربی معمول است که وقتی فیلسوفی، محققی و شخص بزرگی در میان آنها هست راجع به نظریات او می نشینند تفسیر و تحلیل و بحث می کنند، این کار در مورد استاد مطهری انجام بشود. کما اینکه خوب است نسبت به مرحوم آیت الله طباطبایی هم انجام شود. 

رهبر معظم انقلاب نظرات فلسفی آیت الله طباطبایی و شهید مطهری را کتابی برای تمام جهان ذکر و تصریح می کند: نظرات فلسفی آیت الله طباطبایی یا شهید مطهری باید از مجموع کتاب های ایشان استخراج شود. که این خودش می تواند یک کتاب بزرگ و مفیدی برای همه جهان باشد. این کار خیلی بهتر از ترجمه آثار استاد مطهری است. البته ترجمه آثار ایشان هم خیلی کار خوبی است اما بهتر از آن، اینست که صاحبنظرانی بنشینند و صرف وقت کنند و مجموع نظرات ایشان را در ابعاد مختلف مباحث فلسفی و اجتماعی غیره استخراج کنند و بصورت کتاب دربیاورند و ارائه بدهند. این بهترین بیوگرافی برای مرحوم شهید مطهری است. 

یادآور می شود؛ این چند توصیه مقام معظم رهبری بعد از سال 61 بارها در جلسات خصوصی و عمومی از جانب ایشان بیان و مورد تاکید قرار گرفته است اما همچنان جای خالی دروس و کتب شهید مطهری در برنامه ریزی در حوزه‌های علمیه، آموزش عالی و وزارت آموزش و پرورش خالی است. البته اقداماتی در این خصوص انجام گرفته اما نه تنها به صورت رسمی و ملی بیان نشده بلکه گاه در مهجوریتی غیرقابل باور، اصلا دیده نشده است.

 

منبع ما : http://jahannews.com/vdcf0xdytw6dy1a.igiw.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 89/2/12 و ساعت 1:25 عصر | نظرات دیگران()
ترور شهید مطهری طرح موساد بود

شبکه ایران: شادروان احسان طبری جزو متفکران جهانی مارکسیسم بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از دستگیری سران حزب توده توفیق تحوّل روحی یافت و پس از آزادی از زندان هم تا آخر عمر با جدیت به دفاع از اسلام و نقد ماکسیسم و دیگر اندیشه های انحرافی مشغول شد و در این راه چندین کتاب نوشت. آشنایان با احسان طبری، نقش آثار شهید مطهری را در این تحول عقیدتی جدی می دانند.

حسین شریعتمداری یکی از دوستان نزدیک مرحوم احسان طبری پس از آن انقلاب روحی بود که در زمینه نظریات شادروان احسان طبری راجع به شهید مطهری خاطرات فراوانی دارد. 9 اردیبهشت سالروز درگذشت احسان طبری است و چند روزی هم بیشتر تا سالروز شهادت استاد مطهری فاصله ندارد، لذا بازخوانی بخشی از خاطرات حسین شریعتمداری در همین زمینه خالی از لطف نخواهد بود:

سال های اولیه دهه 60 بود. مرحوم احسان طبری، یکی از چند نظریه پرداز بلند آوازه مارکسیسم و عضو برجسته آکادمی علمی شوروی که شهرتی جهانی داشت، در پی خیانت حزب توده (که مرحوم طبری نیز عضو مرکزیت آن بود) بازداشت شده بود.

او بعد از مدتی مورد لطف و عنایت خدای سبحان قرار گرفت و در مقابل حیرت محافل آکادمیک و عصبانیت مجامع سیاسی شرق و غرب به اسلام بازگشت و با نگاهی عالمانه و جدیتی کم نظیر به نقد و نفی مارکسیسم نشست.

نگارنده [حسین شریعتمداری] در آن هنگام [سال 1362] از سوی شهید محلاتی (نماینده امام (رضوان الله علیه) در سپاه و نیز فرماندهی وقت سپاه پاسداران) برای مباحثه و گفت و گو با احسان طبری و برخی دیگر از اعضای مرکزیت حزب [توده] دعوت شدم و همراه با دو تن دیگر از برادران سپاهی از اولین هفته های بعد از دستگیری سران حزب، کار خود را آغاز کردیم و از نزدیک در جریان تحولات روحی و عقیدتی احسان طبری بودیم.

مرحوم احسان طبری در جریان این گفت و گو ها که بعد از بازگشت وی به آغوش اسلام و تا روزهای پایانی عمر وی نیز ادامه داشت، بارها و به مناسبت های مختلف از استاد شهید مرتضی مطهری یاد می کرد و با قاطعیت می گفت که ترور ایشان نمی تواند کار یک گروه بی شعور نظیر گروه فرقان باشد.

طبری به جد معتقد بود (و برای این اعتقاد خود نیز دلایل و شواهد فراوانی می آورد) که ترور استاد مطهری، طرح و برنامه سازمان سیا و موساد بوده و صرفاً با هدف خشک کردن یکی از چشمه های جوشان معارف اسلامی صورت پذیرافته است.

مرحوم طبری می گفت که آکادمی علوم شوروی نیز به اندازه آمریکایی ها از تولید فکر شهید مطهری نگران بود.

اظهارات مرحوم طبری در باره استاد، اگر چه فراوان و تمامی آنها عبرت انگیز و درس آموز است، ولی در این نوشته ها تنها به چند نمونه از آنها اشاره می کنم ... مرحوم طبری می گفت، «من و دوستانم در حزب توده و نیز در آکادمی علوم شوروی از آثار استاد مطهری استفاده فراوانی می کردیم» و در مقابل پرسش همراه با تعجب نگارنده توضیح داد، (نقل به مضمون) «آقای مطهری از جمله دانشمندانی بود که وقتی می خواست یک نظریه و یک عقیده مخالف اسلام، نظیر مارکسیسم را نقد و رد کند، مثل بعضی ها، عقیده مخالف را از ابتدا و به گونه ای ناقص مطرح نمی کرد که نفی و نقد آن ساده و آسان باشد.

او مارکسیسم را دقیقاً همان گونه که بود مطرح و تمامی دلایل و شواهدی را که ما برای اثبات مارکسیسم می آوردیم، بدون کم و کاست ارائه می کرد و نکته درخور توجه و مورد استفاده ما اینکه استاد علاوه بر آنچه نظریه پردازان مارکسیسم به عنوان دلیل برای اثبات نظر خود آورده بودند، به دلایل جدید و تازه دیگر نیز که به ذهن ما خطور نکرده بود، اشاره می کرد و سپس با نگاهی عالمانه و موشکاف به نقد آن می پرداخت و آنچه را که ما طی چند دهه رشته بودیم، به راحتی پنبه می کرد.

ما به دلایل جدید و بدیعی که استاد مطهری علاوه بر دلایل خودمان برای اثبات ایدئولوژی مارکسیسم می آورد، نیاز فراوانی داشتیم و البته طبیعی بود که به منبع آن اشاره نمی کردیم، زیرا اشاره به مأخذ، باعث مراجعه اعضا و هواداران به نظرات استاد می شد و این، یعنی فاتحه خواندن بر مارکسیسم.»

طبری می گفت، «فلانی! آیا به نظر تو اگر کسی فقط پاورقی استاد بر اصول فلسفه و روش رئالیسم را مطالعه کند، دیگر برای مارکسیسم و سایر مکاتب غیر دینی پشیزی ارزش قائل می شود؟»

گفتنی است که یک روز از نورالدین کیانوری، دبیر کل حزب توده پرسیدم، «چرا بخش قابل توجهی از تبلیغات حزب را به مخدوش کردن چهره استاد مطهری اختصاص می دادید؟» در پاسخ گفت، «پس انتظار داشتید که اعضا و هواداران را به مطالعه آثار ایشان تشویق کنیم؟»

تلاش برای مخدوش کردن چهره آقای مطهری منحصر به حزب توده نبود. در این زمینه میان گرو های مخالف نظام یک توافق نانوشته و البته قطعی وجود داشت. وی توضیح می داد که آثار مطهری برای همه خطرناک بود.

احسان طبری می گفت، «اگر استاد مطهری به اردوگاه مارکسیسم و یا اردوگاه امپریالیسم تعلق داشت، هرگز اجازه نمی دادیم اوقات گرانبهای این کانون تولید فکر و اندیشه برای انجام اموری نظیر فیش برداری و امثال آن تلف شود. در کجای دنیا برای تولید حرارت، به جای هیزم، مبل های گران قیمت را می سوزانند؟»

در جریان یکی از جلسات گفتگو، احسان طبری اصرار می کرد به مسئولان نظام بگویید، ترویج افکار و اندیشه استاد مطهری منحصر به چاپ و توزیع آثار ایشان نیست، باید بر اساس افکار و اندیشه استاد مطهری برای سطوح مختلف آموزشی (دبستان، دبیرستان و دانشگاه ها) فراورده فرهنگی و فکری تولید شود و برای این منظور به ارائه غیر مستقیم اندیشه استاد مطهری در قالب فیلم، سریال تلویزیونی و مخصوصاً رمان تأکید می ورزید.»
(نشریه شاهد یاران، شماره 5 و 6، صفحه 62)

 

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=49104


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 89/2/9 و ساعت 6:39 عصر | نظرات دیگران()
شهید دیالمه هشدار داده بود+ صوتی

مرکز اسناد انقلاب اسلامی: همین الآن هم هزاران نفر داد می زنند ولی به دلیل اینکه معروف نیستند کسی حرفشان را گوش نمی کند.

زمان بنی صدر هم ما می گفتیم ولی کسی حرفمان را گوش نمی کرد...
همانطور که آن زمان افرادی با شیوه فکری ما مخالف بودند و همه می‌گفتند که این مطالب را نباید بگویی، معتقد بودم که درست است و گفتم و مراحل بعدش را هم ادامه دادم...
همین الآن افرادی برای بعضی وزارتخانه ها کاندیدا هستند که به اعتقاد من خط فکریشان درست نیست ولی متاسفانه نمی‌توانم کاری کنم.

فقط می‌توانم به اندازه یک رأی مخالف به آنها بدهم، کار دیگری نمی‌توانم بکنم.
یکی از نمونه هایش را که می‌توانم به شما بگویم و آن هم آقای موسوی است، سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی.
اعتقادم بر این است که خط فکری او، خط فکری جنبش مسلمانان مبارز و پیمان است.
البته نمی خواهم بگویم عضو آن سازمان است ولی خط فکریش همان است و اگر رجوع کنید به روزنامه می‌بینید که در خیلی از جاها این خط مشی را طی می کند.

این ها را من از دید حزب نمی بینم... مکرر در جلسات حزب گفتم و ضبط هم شده و اگر نوارش را از بین نبرده باشند، دارند.
موضع‌گیری‌های روزنامه در بعضی از موارد، کم و بیش موضع‌گیری‌های روزنامه امت (منظور روزنامه دکترپیمان) است.
به عنوان مثال برای مصدق مطلب چاپ می‌کند اما حتی یک خط، خوب دقت کنید، حتی یک خط در مورد آیت الله کاشانی نمی‌نویسد.
بروید روزنامه‌های آن زمان را ببینید.
اگر شما یک خط در روزنامه، قبل از سالگرد آیت الله کاشانی، بعد از سالگرد آیت الله کاشانی از این روزنامه آوردید من اسمم را عوض می‌کنم.
بعد از اینکه آقای فلسفی در نماز جمعه علیه مصدق صحبت کرد، مقاله علیه آقای فلسفی را کدام روزنامه نوشت؟ روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان خیابان مصدق.
سرمقاله‌ای نوشت به اسم خیابان مصدق و شدیداً آن را کوبید به این بهانه که این‌ها اختلاف انگیز است.
یک شب که من در حزب صحبت کردم و این موارد را گفتم، بعد از من آقای موسوی آمد از خودش دفاع کند.
گفت ما اینها را نمی پذیریم به دلیل اینکه ما نمی‌خواهیم شیوه‌های آناکرونیستیکی را در ایران دوباره ایجاد کنیم.
البته لفظ را اشتباه به کار می برد، ولی من آن برداشتی را که او از این لغت داشت حالا می‌گویم والا معنایش این نیست.
برداشتش این بود که شیوه‌های آناکرونیستیکی یعنی این‌که ما یک چیزی را که در تاریخ اتفاق افتاده مجدداً بیاییم تطبیق کنیم بر تاریخ فعلی.
مثلا اگر یک کاشانی و مصدقی آن زمان بوده، حالا بیاییم الآن هم یک کاشانی و مصدق طراحی کنیم.
برداشتش از این لغت این بود.
اخیراً که امام در مورد مصدق این صحبت‌ها را کرد و گفت که او هم مسلم نبود و اینها تفاله‌های او هستند و حتی امام در صحبت دیروزش می‌گوید اینها مثل مصدق می‌خواهند رفراندم انجام دهند و این اندازه مصدق را می‌کوبد و آن تجلیل را از آیت الله کاشانی می کند، برای آقای موسوی پیغام فرستادم که برخلاف آن دیدی که شما داشتید، امام هم مثل اینکه آناکرونیستیکی فکر می کند.
البته ایشان سابقه‌های قبلی هم در گروه‌های منفی داشته است. از جمله بودنش در گروه نخشب به همراه پیمان و سامی1 و او همه در گروه نخشب2 بودند، بعد از آنجا جدا شدند، پیمان گروه جنبش مسلمانان مبارز را درست کرد، سامی گروه جاما را درست کرد و ایشان هم به ظاهر می گوید که من مستقل هستم، ولی در واقع همان شیوه فکری را دارد و به اعتقاد من دقیقا در داخل روزنامه [جمهوری اسلامی] هم همین شیوه فکری را اعمال کرده است...
علاوه بر موضعگیری ایشان من موضعگیری خانمش را هم نمی پسندم.
نظر من نیست نظر اسلام است. یک مشت مزخرفاتی را بهم بافته به اسم اسلام... او هم زیاد سابقه مسلمانی ندارد اما حالا چطور شد که مفسر قرآن شد معلوم نیست.
هر کسی در عرض یک سال مفسر قرآن می شود، مخصوصاً اینکه در جاهای مختلف هم به عنوان متفکر اسلامی با او مصاحبه می‌کنند!
در تلویزین می‌آید در مورد مسائل زن بحث می کند.
الآن با این شخصیت‌ها چه می شود کرد؟
وقتی الان برنامه این است که آقای موسوی بشود وزیر امور خارجه، من چه بگویم؟
هرچه هم داد بزنم صدایم به جایی نمی رسد.
مجبورم فقط یک رأی مخالف بدهم

فایل صوتی

 

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=48699


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 89/2/4 و ساعت 7:12 عصر | نظرات دیگران()
حاشیه‏های حضور همسر شهید مرتضی آوینی در دانشگاه تهران

ظهر امروز برنامه ای از سوی انجمن دنشگاه تهران دردانشکده علوم پایه با دعوت از همسر شهید آوینی برگزار شد.

به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران، این مراسم که برای موجه جلوه دادن و طرفدار شهید آوینی نشان دادن انجمن تهران بود به محل تناقض افکار این شهید با رفتار نجمن تهران بود.

خانم امینی همسر شهید آوینی در تبیین خصوصیات شهید آوینی مهم ترین ویژگی این شهید را ولایت پذیری دانست.

همسر شهید آوینی در مقابل مقایسه همسرش و نوری زاده واکنش نشان داد و از مسئولین انجمن خواست تا در عوض مقایسه آوینی و نوری زاده به شناخت بیشتر سید شهیدان اهل قلم بپردازند.

بنابر اخبار رسیده این اظهار نظر همسر شهید آوینی باعث تعجب چهره های انجمنی حاضر در جلسه چون ایمان ملکا و محی الدین فاضلیان و مریم عباسی نژاد شد.

اما انتشار ویژه نامه ای در سالن که در واقع نظرات شهید آوینی در مقابل نظرات خاتمی زمانی که وزیر ارشاد هاشمی بود، در جلسه ای در سال 70 با انجمن تهران بوده است، موج جدیدی از واکنش ها را میان دانشجویان و مسئولان انجمن به دنبال داشت.

در این مقاله که نامش «تجدد یا تحجر؟» است شهید آوینی ، خطاب به خاتمی رفتار وی را به علت رعب و وحشت وی در قبال غرب می داند و به او حمله می کند.

انتشار این نشریه در جلسه با مواجه تند ایمان ملکا روبه رو شد و وی با نامه ای از مجری خواست تا اعلام کند که این نشریه به هیچ وجه با انجمن رابطه ای ندارد.

از طرف دیگر یکی از دانشجویان حاضر در جلسه در حالی که بحث به نقد روزنامه کیهان کشید و به دفاع از نظرات ابراهیم نبوی از سوی مجری کشیده شد بود، با طرح این سئوال که آیا نظرات موهن نبوی در خصوص شهید آوینی را می دانید؟ حقیقت دفاع انجمن از نبوی و پشت پرده این برنامه را نشان داد.

لازم به ذکر است انجمن تهران نزدیک ترین تشکل به محمدخاتمی بوده و هست که قصد داشت با سانسور نظرات شهید آوینی در خحصوص خاتمی این برنامه را برگزار کند که البته پخش این نشریه باعث ترک سالن از طرف سردسته های انجمن شد.

 

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=48562


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 89/2/1 و ساعت 7:8 عصر | نظرات دیگران()
مریم امینی، همسر شهید آوینی در جمع دانشجویان دانشگاه تهران:
چسباندن امثال ابراهیم نبوی به مرتضی کار حضرت فیل است
روشنفکران می خواهند از آوینی سوء استفاده کنند

گروه فرهنگی: سید مرتضی آوینی گنگ خواب دیده ای بود که در زمانه خویش فهم نمی شد و حتی باید گفت هنوز هم دوره فهم تفکر او فرانرسیده است؛ چه اینکه از سوی دوست و دشمن، به غلط دشمن و دوست تلقی می شد و هنوز می شود. این مخالفت ها گاه پایه نظری داشت؛ چنانکه انتلکتوئل ها و شبه روشنفکران در نشریات شان و یا مثلا در سمینار سینمای پس از انقلاب با او مخالفت می کردند؛ گاه نیز از سوی کسانی ابراز می شد که اگرچه همچون او سلک انقلابی داشتند اما در انتخاب طریق اشتباهات فاحشی کرده بودند و از گزند تیزی نگرش آوینی در امان نمانده بودند. برخی از آنها بواسطه بهره مند نبودن از عمق نظری و فرهنگی سیدمرتضی و یا فی المثل دانش سینمایی او، از پایگاهی ایدئولوژیک و سیاسی در برابر او می ایستادند.

در نشست "صمیمانه با همسر شهید آوینی" که عصر دیروز از سوی انجمن اسلامی دانشگاه تهران در تالار شهید دهشور دانشکده علوم دانشگاه تهران برگزار شد، مریم امینی همسر شهید آوینی به پرسش های دانشجویان پاسخ داد.

همسر سید مرتضی آوینی در پاسخ به پرسش های دانشجویان تهران، با اشاره به برخی از این مخالفت ها و نیز برخی سوء استفاده ها در زمان کنونی، تعریضی به نوشته اخیر ابراهیم نبوی دارد. متن کامل سخنان وی که توسط برنا منتشر شده است در ادامه آمده است:

در ابتدا مجری از امینی پرسید: شهید آوینی در دوره ای که تحصیل می کرد، هنرمندهایی مثل مخملباف و محمد رضا لطفی هم او را می شناختند. همین طور است؟

همسر شهید آوینی در پاسخ گفت: مخملباف را نمی دانم. چون از نظر سنی همسن نبودند. اما آقای لطفی چرا. چون دوره کوتاهی منزل ما می آمدند ولی آن هم آشنایی غیر مستقیم بود. امثال عطا امیدوار یا هم دوره های معمار ایشان بیشتر او را به یاد دارند. مرضیه برومند هم یکی دو دوره با آوینی اختلاف داشت و ایشان را کاملا به یاد دارند. منظورم برخوردهای فیزیکی است. تحصیل ایشان در دانشگاه تهران حدود 10 سال طول کشید و چون منظم نمی رفتند در این 10سال، افراد زیادی او را می شناختند. این ویژگی را داشت که آدم ها دور او جمع می شدند.

سوال بعدی درباره علت ازدواج آوینی با مریم امینی بود که او پاسخ داد: اگر بخواهم آن چیزی که بود بگویم انگار از خود تعریف می کنم. اما احساس می کردم یک انسان منحصر به فرد است. نفوذ کلامش عادی نبود. نوعی خلوص و یک طور جست و جوگری در او بود احساس می کردم کلامش از یک یافتن حاصل می شود.

یکی از سوال های کتبی دانشجویان درباره رابطه مرتضی آوینی با امام و انقلاب بود،که امینی جواب داد: ورود ما به انقلاب پس از آن و با امام بود. چون پیش از آن اصلا دغدغه این نبود ولی شخصیت امام این نقطه عطف را ایجاد کرد. جوهر وجود مرتضی یکی بود که بسیار جست و جوگر و آرمان خواه بود و تمام تفکرات فلسفی و حضوری که در حوزه های هنری داشت، زمینه هایی برای دست یافتن به حقیقت مطلوب او بود.

وی ادامه داد: مرتضی کتاب هایی را به عنوان اینکه حدیث نفس بودند، سوزاند. در آن کتاب ها جملاتی دیدم که پس از انقلاب فقط فاعل و مفعولش عوض شده بود. یعنی مصداق و آرمان عوض شده بود، ولی جوهر یکی بود به نظرم در مرتضی یک پازل داریم که کامل بود ولی بعضی قطعات آن جابه جا بود. یعنی این فرد از اول تا آخر عمر فقط یک سوال داشته و برای آن تلاش می کرده. اینطور نبوده که خود را برکنار از مسایل نگه دارد و راجع به یک موضوع خاص فقط اظهار نظر کند. البته این اشکالی ندارد او خودش را در دهانه آتشفشان نگه داشت.

همسر آوینی تصریح کرد: بعضی سوال می کنند تا جوابی که می خواهند بشنوند و از مرتضی هم همین را می خواهند. در این سال ها بسیار دیدم که در مراسم های او فقط خواسته اند جوابی که دوست دارند از مرتضی بگیرند. اما اینکه چه بود و کی بود و چرا بزرگ شد، مهم است. بعد از شهادت مرتضی هر سال مراسم برگزار می کنیم و هر کس از نسبتی که با آوینی داشته صحبت می کند. اما در واقع می خواهیم جوابی که دوست داریم را بگیریم.

وی ادامه داد: در حالی که این برنامه ها به شناخت نمی رساند و به نظرم مساله اصلا شناخت نبوده است. اما مرتضی اینطور نبود. حتی در پایان نامه او که رجوع می کنم احساس می کنم که در عالم نظمی می بیند که به آنها اشاره می کند و بر اساس آن طراحی شهری را می کند که از همان نظم برخوردار باشد و قابلیت گسترش و تعمیم خود را داشته باشد.

پایان نامه ام هم روی فتح خون کار کردم
پس از آن درباره تحصیلات امینی از او پرسیدند که وی گفت: من از سال 54 در دانشگاه شریف ریاضی کاربردی می خواندم و فوق لیسانس زبان شناسی ام را هم سال 82 از دانشگاه تهران گرفتم. در پایان نامه ام هم روی فتح خون کار کردم. یعنی تحلیل متن و تحلیل گفتمان نثر و کلام این کتاب. نثر او برای من مثل یک دریاست و به آن عطش دارم.

وی در مقایسه فتح خون و روایت فتح گفت: هر دو سه لایه مشترک دارند یک لایه مستند است لایه دوم وجه آیینی وسنتی است. یک لایه عمیق تر هم وجود دارد که لایه ای عرفانی-شاعرانه است. این سه لایه در خود او هم وجود داشت. کتاب فردایی دیگر دو بخش اصلی دارد بخش اول که به نیهلیسم و فلسفه غرب می پردازد. بخش دوم هم مقالات درباره شعر است. اگر انسان دغدغه داشته باشد، سوال برایش پیش می آید که این کتاب را او چرا اینطور تنظیم کرده. به نظرم اینها جای سوال دارد در عین حال تناقضی ندارد. چون با اینکه بسیاری از فعالیت های او بالفعل است یعنی کنار نکشیده اما عمیق است. طوری که شاعرانه و عارفانه به نظر می رسد.

سوال بعد درباره فرزندان آوینی بود که امینی پاسخ داد: دختر بزرگم متولد سال 58 است. دختر دومم متولد 63 است و پسرم هم متولد64

وی درباره شیوه تربیتی مرتضی آوینی هم گفت: در زندگی خصوصی او دو روش و منش درباره بچه ها داشت، که به نظرم هماهنگ با دوره ای است که در آن رشد می کرد. شاید به نظر تبعیض آمیز باشد؛ ولی این روش از خود او برمی خواست. روش تعصب آمیز و سختگیرانه درباره دختر بزرگمان وجود داشت ولی درباره دو فرزند بعدی مان نه. از بعد از جنگ خیلی سعی می کرد بچه ها را خوشحال کند. خیلی هم دوست داشتند بچه ها را مستقل بار بیاورند.

سوال بعد هم درباره ارتباط آوینی با امام بود که پاسخ داد: او عاشق امام بود، دکتر داوری در مقاله بعد از شهادت مرتضی نوشت: آوینی شیدای امام بود. شیدا توصیف دقیقی از وضعیت او بود همه ابعاد امام با هم در او اثر گذاشته بود.

یکی از دانشجویان از او درباره مشکل چاپ کتاب های آوینی پرسید که وی پاسخ داد: از سال 76 کتاب های مرتضی در انتشارات ساقی چاپ شد. من قراردادی به عنوان مالک مادی و معنوی این کتاب دارم که برطبق آن هر بار اجازه یک بار چاپ را می دادم. این موضوع ادامه داشت تا اینکه از ابتدای 88 برای اینکه می خواستم کتاب ها از طرف خانواده منتشر شود. بر طبق قرارداد درخواست مجوز انتشاراتی دادم. چند ماهی برای دریافت مجوز انتشارات طول کشید و به زودی انتشارات «واحه» کتاب های او را چاپ می کند.

وی گفت: از طرف نشر ساقی حرف هایی مبنی بر اجازه ندادن من منتشر شد و من تعجب می کنم چون آوینی 12 عنوان کتاب دارد و 10 عنوان در سال 86 تجدید چاپ شد. تاریخ هایی که ناشر ذکر کرده همه مربوط به یک دوره قبلی چاپ است و این موضوع کاملا قابل بررسی است سال پیش هم در نمایشگاه کتاب، کتاب های او فروش می رفت. اصولا آوینی به عنوان هنرمند هر چه کرده برای شنیده شدن و دیده شدن بوده و چیزی برای پنهان کردن نداشته است.

امینی توضیح داد: در این 12 سال که همیشه با همین تیراژ کتاب ها چاپ می شده هیچ وقت نشنیدم که کتاب نبود. من هم نمی دانم چرا اخیرا گفته می شود که کتاب های او چاپ نمی شود(!) چون منطقی نیست. همیشه کتاب ها چاپ می شد. پیش بینی ام این بود که هر 3 سال یک بار تجدید چاپ می شود و تا دریافت مجوز انتشار نیازی به تجدید چاپ مجدد در ساقی نیست. ولی 2 عنوان فتح خون را با 9900 و انفطار صورت را هم با 5500 تیراژ چاپ کردیم و این بیشترین تیراژ برای کتاب های او بود اصلا متوجه نمی شوم این حرف هایی که درباره نبود کتاب او و عدم اجازه من برای نشر او مطرح می شود از کجا آمده است.

مجری برنامه در ادامه پرسید: با پیروزی انقلاب طیف آکادمیک تعلیم دیده ای که با هنر در ارتباط باشد یا نبود یا کم بود . تیپ هنری قبل از انقلاب خود را هماهنگ با این جریان نمی دیدند و روحانی ها هم که مالک اصلی انقلاب بودند.علاقه زیادی نشان نمی دادند آن زمان دو جبهه بود یکی بنی صدر که تلویزیون را در اختیار داشت و دیگری حزب اللهی ها. وقتی خان گزیده ها پخش می شد دید عمومی این بود که حزب اللهی ها به تلویزیون راه یافتند و این فیلم نقطه عطفی بود.فشاری از طرف تلویزیون به او نیاوردند؟

امینی پاسخ داد: نامه ها و فشارهای زیادی از اعوان خان ها به تلویزیون می آمد که ظاهرا آنها را گزیده بود. اما از طرف تلویزیون و ... نه

سوال بعد که پرسیده شد این بود: اگر آوینی بود با توجه به وقایع اخیر دیدگاه سیاسی اش چه طور بود؟ امینی پاسخ داد: این سوال از من زیاد شده. به نظرم باید بخشی از آن را فیزیکی دید. یعنی او یک زمان به دنیا آمده یک زمان هم از دنیا رفته. یعنی اگر بود، جا ندارد و نمی شود آدم ها و تفکراتش را مصداقی امتداد داد. از ما بر نمی آید و درباره آوینی این پاسخ مشکل تر است چون آوینی اهل جست و جو بود. آدمی بود که تغییر و تکامل پیدا می کرد. بنابراین همان طور که الان با توجه به محدوده زندگی این سوال ها اشتباه است گسترش هم اشتباه است. او اهل فکر و تغییر بود. یعنی خود را ادامه می داد و از ظرفیت های خود برای دریافت بهتر استفاده می کرد. چون هنوز پرسش هایش تمام نشده بود.

مجری برنامه همچنین با تاکید پرسید: به نظر می رسد فرد یا گروه خاصی از اندیشه های او استفاده می کنند، موافقید؟

امینی هم پاسخ داد: با توجه به قراین و شواهد این مساله روشن است. از موقع شهادتش تا الان دربرهه های مختلف می بینم که هر کس مقاله خاصی از او را رو می کند و به عنوان نظر مرتضی در موضوعی دیگر منتشر می کند. مثلا وقتی خاتمی رییس جمهور شد مقاله تحجر و تجدد آوینی را که مربوط به دوره وزارتش بود چاپ می کند و آن هم نصفه و نیمه و این را انتقادی به شخص خاتمی جلوه دادند.

مجری مجددا پرسید: این جریان را با فشارهایی که موقع پخش خنجر و شقایق اعمال شده پیوسته نمی دانید؟

وی گفت: با اتفاق هایی که در مجامع مطبوعاتی نسبت به سوره رخ داد، پیوسته می دانم. در مقاطع مختلف مقاله ای از چاپ می شود و ادعا می شود که آوینی سیاسی بوده و درباره آدمی که در مقام سیاسی قرار گرفته نظر می داده در حالی که او بنا بر اقتضای زمان در مجله فرهنگی- هنری سوره و درباره مسایل فرهنگی مقاله می نوشت. چاپ مقاله او به طور ناقص جز سوء استفاده نیست. من درباره آوینی با وسواس و نگرانی از اینکه نظر خودم را دخیل کنم نگاه می کنم و پرهیز دارم و احساس مسوولیت می کنم که نکند ناخواسته فکر خودم را منتقل کنم.

یکی از دانشجویان پرسید پس چه طور جرأت می کنید نظر خود را به آوینی نسبت دهید. شما 17 سال سکوت کردید و بسیار کم حاضر شدید حالا این نظرات چیست که به نام شهید آوینی می دهید؟

امینی پاسخ داد: این طور نیست. هر وقت که روایت فتح دعوت کرد من حضور داشتم در دانشگاه های مختلف مثل تربیت مدرس شرکت کردم و سکوت واقعیت ندارد بعد از شهادت او اولین مقاله ای که نوشتم مرتضی و ما بود که چاپ شد. اگر منظور مناسبت های جمعی است، بسیار شرکت کردم و این استناد شما به چیست؟ اینقدر برای این کار مسافرت می کردم که شاید در تربیت فرزندانم کوتاهی کردم.

وی ادامه داد: اما در مجموعه مراسم هایی که شرکت کردم احساس نمی کردم که اگر نکنم اتفاق خاصی می افتد خیلی ندیدم که مخاطب آوینی تشنه او باشد. البته ادعای جوابگویی هم ندارم آوینی خوشبختانه آثار فراوانی دارد که شما می توانید بر اساس آثارش استناد دهید. می گویید «چرا جرأت می کنید دوباره او نظر بدهید» چرا نکنم تعجب می کنم دیگران چه طور جرأت می کنند؟

همسر شهید آوینی گفت: قشر روشنفکر در صدد سوء استفاده از آوینی هستند. اما به آن اشاره نمی کنم چون این قدر آوینی واضح است که مصادره کردن او از سوی روشنفکر ها کار حضرت فیل است. تصویری که آوینی برجا گذاشته نمی گذارد که آنها او را مصادره کنند و بگویند ضد انقلاب بوده. با این حرف ها نمی توانند خود را به آوینی بچسبانند.

در ادامه مجری برنامه پرسید فشار هایی که از سمت کیهان می آمد به چه دلیل بود؟ تیپ کیهانی ها آوینی را قبول نکردند و حتی موقع شهادت او اسم شهید برای او نزدند و در کیهان هم خبر شهادت را ندادند.

امینی گفت: کار خوبی کردند چون صداقت داشتند. این در ادامه کاری بود که با آوینی می کردند چون آوینی را قبول نداشتند. این خوب است که با صداقت بگوییم آوینی سوره را قبول نداریم و آوینی روایت فتح را قبول داریم. این خوب است که بر همان موضع خود بمانند. این برخورد روشن و شفاف خوب است. مشکل اینجاست که قبول نکنیم آوینی هم این است هم آن.

مجری پرسید: اما صداقت را بعد از او هم ادامه ندادند. همان کیهان مقالاتی در مدح او چاپ کرد.

همسر آوینی گفت: بسیاری از اشخاص که پیرو جریان فکری مشخص بودند بعدها 180 درجه رفتارشان فرق کرد و پای حرفشان نایستادند و طوری رفتار کردند که انگار عاشق تر از آنها نسبت به آوینی نبوده. درباره کیهان و جمهوری خصوصا حرف نمی زنم چون تفاسیر سیاسی خاصی نسبت به آن وجود دارد.

اینکه از طرف بیت رهبری تحت فشار باشد، حرف بیخودی است
در اینجا یکی از حاضران پرسید: نظرتان درباره یادداشت های آخر ابراهیم نبوی و بهنود چیست؟ نبوی گفته که آوینی در 3 سال آخر از نظام نا امید شده بود و فشار های زیادی از طرف بیت رهبری به او می شد.

امینی گفت: این هم سوء استفاده قشر روشنفکر است. آنها هم در صدد این سوء استفاده بودند. اما به آن اشاره نمی کنم چون این قدر آوینی واضح است که مصادره کردن او از سوی روشنفکر ها کار حضرت فیل است. چون تصویری که آوینی برجا گذاشته نمی گذارد که آنها او را مصادره کنند و بگویند ضد انقلاب بوده. با این حرف ها نمی توانند خود را به آوینی بچسبانند.

وی تصریح کرد: من هم قبول دارم که صحبت بهنود در فیلم مرتضی و ما بی خود بود. بهنود در آن فیلم گفته بود: آوینی مودب بود و با اینکه موضعش با من مخالف بود ولی مقاله اش هم مودبانه بود. این حرف او بی خود بود چون آن مقاله خیلی تند بود و اصلا مودبانه نبود.

امینی تاکید کرد: آن آدم ها خیلی زود خودشان را لو می دهند. اینکه آوینی از نظر فرهنگی آوینی در سه سال آخر تحت فشار بود، درست است ولی اینکه از طرف بیت رهبری تحت فشار باشد، حرف بیخودی است.

وی ادامه داد: آوینی فکر می کرد که گفتن حرف های زمان جنگ سخت شده اما وقتی آوینی برای کاری می رفت با تمام وجود می رفت و مثلا در «شهری در آسمان» کلام ماورایی او بر این اعتقاد مشهود است. آدمی که با فشار برود این کلام را نمی تواند بنویسد من نمی توانم کسانی که با این نگاه بخواهند آوینی را تحت فشار رهبری نشان دهند را باور کنم اصلا چنین جایی ندارند و ذی مدخل نیستند.

مجری پرسید: از زمان جنگ چه تحولی رخ داد که 3 سال آخر اینقدر فشار به او آمد؟

همسر آوینی گفت: چون آدم های دیگر او را تحت فشار خود قرار می دادند و به او اجازه نمی دادند که تغییر کند. او از چیزی برنگشته بود. او داشت تکامل پیدا می کرد. دامنه مخاطبان او داشت گسترده می شد فکر می کرد این حرف ها را به روشنفکر ها هم می توان زد، اما این به معنی برگشت نیست.

وی ادامه داد: او در مسایل فرهنگی نظر روشنفکر ها را هم می پرسید. او هم با تحجر مخالف بود هم تجدد. ولی به این معنی نیست که چون طرف فرج سرکوهی است نباید حرف های او را شنید. این رفتار در حوزه فرهنگ عملی نیست. البته او مشتاق بود از طیف جوان های متعهد انقلاب نسلی هنرمند رشد کند. شاید سال های آخر البته از این ایده آل خودش ناامید شده بود. شاید هم در آن مدت زمان نمی شد، برآورده شود.

امینی گفت: الان هم چنین نسل و جریانی را نمی بینم شاید یکی دو نفر باشند ولی جریانی که روح انقلاب را منعکس کند دیده نمی شود. البته این خیلی خوب بود که حرف هایی که از دهان روشنفکرها بیرون می آید از زبان انقلابی ها بیرون می آمد. اما واقعیت این است که «یک تجربه ماندگار» تنها مطلب مربوط به اثر گرانقدر روایت فتح را مجله «فیلم» می کند. آوینی این طور نبود که آن برخوردی که در عرصه اعتقادی می کند باید در عرصه هنر هم بکند.

دانشجویی از نظر شهید آوینی درباره ولایت و ولایت پذیری پرسید. همسر شهید آوینی پاسخ داد: در کتاب های او این مطالب به شکل مبسوط، آمده است به نظرم تبعیت کامل داشت و مقاله های زیادی هم نوشته است.

مجری برنامه درباره اشاره داماد شهید آوینی- معززی نیا- به سوء استفاده ابزاری از آوینی پرسید.

امینی گفت: نمی خواستم اسم ببرم اما ظاهرا ده نمکی هر جا می نشیند از آوینی مایه می گذارد. اینکه اگر آوینی بود فقر و فحشا را می ساخت، این را هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد. اینکه از نظر احساسی به او علاقه داریم دلیلی بر این نیست که او همان چیزی را بسازد که آوینی اگر بود می ساخت.

از امینی پرسیدند: نظر شما درباره بحران سال 88 چیست و چه توصیه ای می کنید؟

وی گفت:اگر توصیه ای دارید بکنید جواب دادن یا ندادن تعبیر دارد پس این سوال ها را نپرسید.

مجری پرسید: معمایی که هست رابطه او با دستگاه های دولت مثل صدا و سیما است او در آن دولت
” وقتی آوینی برای کاری می رفت با تمام وجود می رفت و مثلا در «شهری در آسمان» کلام ماورایی او بر این اعتقاد مشهود است.آدمی که با فشار برود این کلام را نمی تواند بنویسد من نمی توانم کسانی که با این نگاه بخواهند آوینی را تحت فشار رهبری نشان دهند را باور کنم اصلا چنین جایی ندارند و ذی مدخل نیستند. “
کار می کند ولی وقتی قرار است مستند خنجر و شقایق پخش شود، مشکل پیدا می کند. آوینی تغییر کرده یا سیستم تغییر کرده و او را نمی پذیرد؟

همسر شهید آوینی گفت: زمان و دوره فرق کرده. آوینی مقاله های زیادی درباره تلویزیون دارد برنامه های جدی تلویزیون را با برنامه هایی مثل جنگ هفته مقایسه می کرد و آن را گرفتار ابتذال می دید مشکلاتی که در پخش خنجر پیش آمد یکی از نمونه هایی بود که نشان می داد جامعه برای آوینی جا ندارد.

یکی از دانشجویان پرسید نظر شما درباره مقایسه نوری زاده و آوینی چیست؟

وی گفت: نوری زاده تا وقتی در کیهان بود مقاله هایش شبیه تفکری بود که آوینی را مصادره به مطلوب می کرد. اما از بعدش بی خبرم . با این مقایسه ها موافق نیستم به جای مقایسه انرژی را صرف شناخت کنیم چون جا برای کشف زیاد است.

وی تصریح کرد: توجه لازم به تفکر آوینی نشده و زیاد هم برای شناخت، دغدغه نمی بینم در حالی که اگر به آن توجه می شد بسیار راهگشا بود.

دانشجوی دیگری پرسید: آن شرایطی که آوینی قبل از انقلاب را به بعد از انقلاب تبدیل می کرد الان هست یا شرایط طوری است که فرد را برعکس می کند.

همسر شهید آوینی گفت: آوینی در نامه به برادرش در آمریکا می نویسد: هر چه دنبال آن بودم در وجود امام هست. جو انقلاب در مرتضی تاثیر نداشت وجود امام بسیار اثر گذار بود شاید چون الان وجود امام دورتر شده، سخت تر این تحول به وجود بیاید. استاد داوری درباره مرتضی می گوید:«شاید وجود مرتضی را فراموش کنند ولی عدم او را فراموش نمی کنند.» امروز به نظرم وجود مرتضی فراموش شده و این فراموشی از نوعی نیست که از عدم به شناخت برسیم شرایط بسیار هیاهو محور است.

وی ادامه داد: آوینی فرزند انقلاب و امام است. در منحنی صعود شهید آوینی شهادت نقطه کمالش است و انگار می گوید این زندگی را یکبار دیگر باز خوانی کنید و این کلیت را دوباره نگاه کنید. ببینید درباره کسی که به این کمال رسیده سوالی ندارید. یعنی این کمال این اطمینان را می دهد که تناقضی که بر ذهنمان درباره او می رسد شاید مربوط به خودمان باشد. آوینی متفکری بود که یک صدم اندازه اش هم او را نشناختند.

 

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=48542


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 89/2/1 و ساعت 6:56 عصر | نظرات دیگران()
نامه‌ شهید آوینی به آیت‌الله خامنه‌ای

بسم‌الله الرحمن‌الرحیم

خدمت رهبر معظم انقلاب اسلامی، نائب امام عصر(عج) حضرت آیت‌الله خامنه‌ای أیدکم‌الله تعالی بتأییداته ‌الخالصه.
سلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته.

امتثال امر، فرصتی برای عرض ارادت در این مرقومه باقی نمی‌گذارد لذا حقیر مستقیماً با استمداد از فضل بی‌منتهای رب‌العالمین وارد در اصل مطلب می‌شوم بعد از عرض این مختصر که:

ما با حضرتعالی به‌عنوان وصیّ امام امت(ره) و نایب امام زمان(عج) تجدید بیعت کرده‌ایم و تا بذل جان در راه اجرای فرامین شما ایستاده‌ایم؛ همان‌گونه که پیش از این درباره‌ی امام امت(ره) بوده‌ایم و بسیارند هنوز جوانانی که عشق به اسلام و شوق رضوان حق، آنان را در میدان انقلاب نگه داشته است؛ با همان شوری که پیش از این داشته‌اند‌.‌ خدا شاهد است که این سخن از سر کمال و صدق و از عمق قلوب همان جوانانی سرچشمه گرفته است که در تمام این هشت سال بار جنگ را بر شانه‌های ستبر خویش کشیدند. ما به جهاد فی سبیل‌الله عشق می‌ورزیم و این امری است فراتر از یک انجام وظیفه‌ی‌ خشک و بی‌روح. این سخن یک فرد نیست؛‌ دست جماعتی عظیم است که به‌سوی حضرت شما دراز شده تا عاشقانه بیعت کند.‌ بسیارند کسانی که می‌دانند شمشیر زدن در رکاب شما برای پیروزی حق، از همان اجری در پیشگاه خدا برخوردار است که شمشیر زدن در رکاب حضرت حجت(عج) و نه تنها آماده،‌ که مشتاق بذل جان هستند. سرِ ما و فرمان شما.

کمترین مطیع شما

سید مرتضی آوینی

 

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=48558


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 89/2/1 و ساعت 6:50 عصر | نظرات دیگران()
بازخوانی سخنان رهبر انقلاب درباره مدرسه عالی شهید مطهری:
مدرسه عالی شهید مطهری «دانشگاه» نیست

خبرگزاری فارس: مقام معظم رهبری می‌فرمایند: مدرسه عالی شهید مطهری، حوزه نیست و ما نمی‌خواهیم در اینجا فقیه، به معنای حوزه تربیت کنیم. بلاشک ترازِ دانشگاه هم در اینجا مورد نظر ما نیست، چرا که اگر این چنین بود، لازم نبود درس مکاسب و کفایه تدریس شود.


به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاه خبرگزاری فارس، تصویب تغییر نام مدرسه عالی شهید مطهری به دانشگاه شهید مطهری که هفته گذشته در شورای عالی انقلاب فرهنگی و به پیشنهاد تولیت این مدرسه انجام شد، با بهت و شوک طلبه‌-دانشجویان این مدرسه عالی و اعتراضات آنان روبرو شد.
گروه دانشگاه خبرگزرای فارس در نظر دارد در پرونده‌ای ویژه به بررسی علل اعتراضات طلبه-دانشجویان، دانش‌آموختگان و برخی کارشناسان در این زمینه بپردازد.
در اولین گام، در ذیل متن سخنان رهبر معظم انقلاب رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با مسئولان و اساتید مدرسه عالی شهید مطهری که فروردین ماه 1372 برگزار شد، را در ذیل می‌خوانید که قسمتی از آن به بررسی ماهیت و کارکرد این مدرسه عالی اختصاص دارد.

بسم‌ الله الرحمن الرحیم
خیلی خوش آمدید. بنده وظیفه دارم از شما به خاطر کار بزرگی که بحمدلله بی سر و صدا، بی تبلیغات و بدون جنجال‌های رایج معمولی و به شکلی آرام و در گوشه‌ای، آن‌چنان که متناسب با خلوت معنوی علم و معلومات است، انجام می‌دهید، تشکر کنم و "خسته نباشید " عرض کنم. ان‌شاء‌الله که موفق باشید. بنده از این که می‌بینم جنابعالی [آیت‌الله امامی کاشانی] و آقایانی که در آن‌جا مشغول فعالیت هستند و این کارهای مهم و با ارزش را انجام می‌دهند، خیلی متشکرم.
به نظرم باید گفت که مدرسه‌ی عالی سپهسالار عاقبت به خیر شد و تبدیل به مدرسه‌ی شهید مطهری گردید. واقعاً این سیر اسمی و تحول اسمی، یک تحول معنوی و سیر معنوی را هم نشان می‌دهد. تبدیل نام سپهسالار به شهید مطهری، فاصله‌ای عحیب و ناپیمودنی است و این هنر شماست که الحمدلله کاری کردید که این فاصله پیموده بشود.
من، اگر چه با متخرجین [فارغ‌التحصیلان] مدرسه و دانشجوها به جز مواردی که جنابعالی اشاره فرمودید و بعضی پایان‌نامه‌هایی که برادران آورده‌اند و من تورّق و مروری کرده‌ام، بیش از این ارتباطی با محصولات مدرسه نداشته‌ام؛ اما همان‌طور که در عربی معروف است: "الثمره تدل علی الشجره " و عکس آن هم صادق است: "الشجره تدل علی ‌الثمره "، اگر درخت را شناختیم که درخت گلابی‌ است، می‌شود فهمید که میوه‌ی آن چگونه خواهد بود. هم اکنون که من به آقایانی که شما به عنوان علما و اساتید و هیئت علمی مدرسه از ایشان استفاده می‌کنید، نگاه می‌کنم، تا آن‌جایی که می‌شناسم، می‌بینم شما معقولاً، منقولاً و انصافاً مجموعه‌ی خوبی را جمع کرده‌اید و انسان احساس می‌کند ـ‌ان شاء‌الله‌ـ ثمرات این شجره، ثمرات با ارزش خواهد بود.
ما در مباحث اسلامی، فلسفه و فقه کم‌تر می‌توانیم اساتیدی را مثل بعضی از آقایانی که در این‌جا تشریف دارند، در مراکز علمی و دانشگاهی نشان دهیم. ولی ـ‌بحمدلله‌ـ این‌ها در این‌جا جمع شده‌اند و این هم از برکات انقلاب است و شاید هم روح مطهر امام(ره) و نفس آن بزرگوار که از اول انقلاب توجه خاصی به این مدرسه داشته‌اند و به جنابعالی هم، به خصوص نسبت به این‌جا، ماموریت داده‌اند و شما هم مشغول کار شدید، موثر بوده است.
نکته‌ای که دائماً در این قبیل مجموعه‌ها به ذهن من می‌رسد، ‌این است که ما ابتدا بایستی بدانیم که از متخرج این مدرسه چه می‌خواهیم تا بدانیم که چه استادی،‌ چه درسی و چه برنامه‌ای را در اینجا تنظیم کنیم. زمانی ما از طرف استاد و برنامه شروع می‌کنیم و این یک طریق کار است و زمانی هم‌ از طرف هدف آن علت غایی و آنچه که متوقع هستیم، شروع می‌کنیم که به نظرم می‌رسد این کار، هوشمندانه‌تر و عاقبت‌بین‌تر و کم اشکال‌تر خواهد در آمد و خطای آن کم خواهد شد. ما باید ببینیم چه می‌خواهیم از این جا در بیاوریم که بر اساس آن بفهمیم چه برنامه‌ها و اساتیدی را لازم داریم؟ و در کنار او بدانیم که چه تحقیقی باید انجام بگیرد و چه کتابی باید تصویب شود؟
شما ـ بحمدالله ـ به این معنا در پایان فرمایش‌تان اشاره کردید که هدف شما تربیت مبلغین اسلام و کسانی است که معرفتی از اسلام دارند و می‌خواهند مفید واقع شوند و این مسأله، حقا و انصافا، در کنار حوزه‌های علمیه که یک تراز ویژه‌ای از روحانیون را تربیت می‌کنند، خیلی خوب است. روحانی‌ِ تراز حوزه،‌ در کنار آنچه که فرضا در بخش‌های علوم انسانی متمایل به امور دینی در دانشگاه‌های ما تربیت می‌شوند، یک روحانی با تراز مخصوص و شکل مخصوصی است. مثلا فلسفه اسلامی و فقه اسلامی که در دانشکده الهیات و یا بخش فلسفه دانشکده ادبیات تدریس می‌شود، دارای ترازی است که مورد نظر آن‌هاست. چرا که آن‌ها محصول خاصی را در نظر دارند که نحوه برنامه‌ریزی، تنظیم واحدها، ترم بندی،‌ واحدگیری و زمان‌های تعطیلی دانشجویان هم، بر همان اساس و متناسب با همان تراز است و با متخرج و محصولی که در دانشگاه‌ها مورد نظر است، مطابقت دارد. و شاید بی‌وجه هم نباشد که همانی که هم اکنون هست،‌ درست باشد.
لذا، ما باید ببینیم در مدرسه عالی شهید مطهری، چه می‌خواهیم بسازیم؟ این، باید اصل باشد. علی القاعده، نمی‌خواهیم روحانیِ تراز حوزه بسازیم. به خاطر این‌که در حوزه نظر اصلی، بلاشک، بر فقاهت است. درست است که حوزه در رشته‌های مختلف،‌ ادیب، فیلسوف و حتی زمان‌هایی منجم و هیأت دادن تربیت می‌کرده؛ اما حوزه‌های شیعه به تربیت فقیه متوجه است. لذا،‌ می‌بینیم که همه چیز بر اساس این تنظیم شده و درس فقاهت هم آنجا روان‌تر است و دانشجوی فقاهت هم آن‌جا آسانتر تحصیل می‌کند تا دانشجوی بقیه رشته‌های دیگر. پس این مدرسه، حوزه نیست و ما نمی‌خواهیم در اینجا فقیه، به معنای حوزه تربیت کنیم؛ و الا جایش حوزه بود و همان درس‌ها، کتاب و شیوه کار باید در اینجا به دنبال می‌شد.
بلا شک، ترازِ دانشگاه هم در اینجا مورد نظر ما نیست، چرا که اگر این چنین بود، لازم نبود درس مکاسب و کفایه تدریس شود و شما آقایان علما، فقیهِ وارد و صاحب نظر را برای تدریس شرح منظومه سبزواری و یا شواهدالربوبیه به این جا بیاورید. این درس‌ها که بحث‌های ترازِ دانشگاه نیست.
پس اینجا، یک چیز دیگری است. من فکر می‌کنم که در اینجا یک هدف متمایز از آن دو هدف و یک چیز خوبی در ذهن شما هستد که شاید تحدید هم شده باشد. و من عرض می‌کنم که اگر تحدید نشده، باید دقیقا بشود و حتی روی کاغذ هم بیاید. یعنی ما، واقعا، بنویسیم که هدف ما در اینجا این است که چنین محصول و موجودی را بیرون بیاوریم. البته کلیات را می‌شود گفت، کما این که آن سپهسالاری هم که اینجا را درست کرده، او هم گفته بوده که در اینجا فقه و اصول، فلسفه و معقول و منفول بخوانند،‌ ولی نمی‌فهمیده که معقول و منقول یعنی چه؟ چیزی را شینده و یا برایش تنظیم کرده بوده‌اند.
ما باید بدانیم از این مدرسه، با این همه زحمتی که شما می‌کشید و خرجی که می‌کنید (و ان شاء الله می‌فرمایید بیش‌تر خرج خواهید کرد) چه معقول و منقولی و برای چه چیزی می‌خواهیم؟ البته من به نظرم می‌رسد شما در این‌جا باید بر روحانی بودن متخرجین تأکید بفرمایید. البته از پیش هم،‌ من وقتی نسبت به مدرسه جنابعالی فکر می‌کردم، دورادور این معنا به ذهنم می‌آمد. یعنی اینجا یک محلی است که باید روحانیونی تربیت کند که برای گسترش فکر متعالی اسلامی و همان تبیین "بالحکمه و الموعظه الحسنه " بسیار بسیار مفید باشند. و تبیین حکیمانه دین و نه بیین عامیانه دین کنند. من فکر می‌کنم امروز ما به این احتیاج داریم. شاید ـ‌ ان شاء الله ـ مدرسه شما الگویی شود که نظیر آن حتی در حوزه‌ها و جاهای دیگر ساخته بشود و یک ترازِ خاصی از روحانی را در اینجا پرورش بدهد. یعنی، شما بر روحانی بودن و معمم بودن به خصوص پا فشاری بفرمایید. البته این به صورت پیشنهاد است و شاید در ذهن شریف جنابعالی و دستگاه مفکره مدرسه در این زمینه مطالبی باشد که من از آن‌ها اطلاعی ندارم.
علی ایّ حال،‌ کار بسیار خوبی است و بحمدالله، شما هم خوب وارد میدان شده‌اید و خوب جمع و جور کرده‌اید و اساتید خوبی را هم انتخاب کرده‌اید. این هم از هنرهای شماست که توانسته‌اید از کسانی استفاده کنید که به راحتی نمی‌توان آن‌ها را دور هم جمع کرد. این‌ها هم "به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را ". اگر چنانچه مدرسه منطقه علم نبود و آقایان، مخاطبین خوبی نداشتند، معلوم نبود که در اینجا جمع بشوند. آن کسی که اهل علم است و دلش می‌خواهد متاع خودش را عرض کند، طبیعی است که می‌خواهد متاع خود را به کسی که آن متاع را می‌شناسد و قدر او را می‌داند عرضه کند. آن کسی که فقط به دهان استاد تماشا می‌کند و چیزی نمی‌فهمد، استاد را خون به دل می‌کند. لذا، اگر ما می‌بینم که شما اساتید خوبی را جمع کرده‌اید، باید کشف کنیم که محیط علمی آنجا از لحاظ دانشجویی و طلب [علم] و تحصیل محیط خوبی است. ان شاء الله موفق باشد و از جنابعالی و آقایانی که در اینجا تشریف دارند، صمیمانه به خاطر تلاش‌تان در مجتمع کردن چنین کار خوبی تشکر می‌کنم و منتظر می‌مانیم که ان شاء‌ الله، نتایج کار را هم ببینیم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
انتهای پیام/ع

 

منبع ما : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8901291274


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 89/1/29 و ساعت 7:13 عصر | نظرات دیگران()
بازخوانی سخنان رهبر انقلاب درباره مدرسه عالی شهید مطهری:
مدرسه عالی شهید مطهری «دانشگاه» نیست

خبرگزاری فارس: مقام معظم رهبری می‌فرمایند: مدرسه عالی شهید مطهری، حوزه نیست و ما نمی‌خواهیم در اینجا فقیه، به معنای حوزه تربیت کنیم. بلاشک ترازِ دانشگاه هم در اینجا مورد نظر ما نیست، چرا که اگر این چنین بود، لازم نبود درس مکاسب و کفایه تدریس شود.


به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاه خبرگزاری فارس، تصویب تغییر نام مدرسه عالی شهید مطهری به دانشگاه شهید مطهری که هفته گذشته در شورای عالی انقلاب فرهنگی و به پیشنهاد تولیت این مدرسه انجام شد، با بهت و شوک طلبه‌-دانشجویان این مدرسه عالی و اعتراضات آنان روبرو شد.
گروه دانشگاه خبرگزرای فارس در نظر دارد در پرونده‌ای ویژه به بررسی علل اعتراضات طلبه-دانشجویان، دانش‌آموختگان و برخی کارشناسان در این زمینه بپردازد.
در اولین گام، در ذیل متن سخنان رهبر معظم انقلاب رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با مسئولان و اساتید مدرسه عالی شهید مطهری که فروردین ماه 1372 برگزار شد، را در ذیل می‌خوانید که قسمتی از آن به بررسی ماهیت و کارکرد این مدرسه عالی اختصاص دارد.

بسم‌ الله الرحمن الرحیم
خیلی خوش آمدید. بنده وظیفه دارم از شما به خاطر کار بزرگی که بحمدلله بی سر و صدا، بی تبلیغات و بدون جنجال‌های رایج معمولی و به شکلی آرام و در گوشه‌ای، آن‌چنان که متناسب با خلوت معنوی علم و معلومات است، انجام می‌دهید، تشکر کنم و "خسته نباشید " عرض کنم. ان‌شاء‌الله که موفق باشید. بنده از این که می‌بینم جنابعالی [آیت‌الله امامی کاشانی] و آقایانی که در آن‌جا مشغول فعالیت هستند و این کارهای مهم و با ارزش را انجام می‌دهند، خیلی متشکرم.
به نظرم باید گفت که مدرسه‌ی عالی سپهسالار عاقبت به خیر شد و تبدیل به مدرسه‌ی شهید مطهری گردید. واقعاً این سیر اسمی و تحول اسمی، یک تحول معنوی و سیر معنوی را هم نشان می‌دهد. تبدیل نام سپهسالار به شهید مطهری، فاصله‌ای عحیب و ناپیمودنی است و این هنر شماست که الحمدلله کاری کردید که این فاصله پیموده بشود.
من، اگر چه با متخرجین [فارغ‌التحصیلان] مدرسه و دانشجوها به جز مواردی که جنابعالی اشاره فرمودید و بعضی پایان‌نامه‌هایی که برادران آورده‌اند و من تورّق و مروری کرده‌ام، بیش از این ارتباطی با محصولات مدرسه نداشته‌ام؛ اما همان‌طور که در عربی معروف است: "الثمره تدل علی الشجره " و عکس آن هم صادق است: "الشجره تدل علی ‌الثمره "، اگر درخت را شناختیم که درخت گلابی‌ است، می‌شود فهمید که میوه‌ی آن چگونه خواهد بود. هم اکنون که من به آقایانی که شما به عنوان علما و اساتید و هیئت علمی مدرسه از ایشان استفاده می‌کنید، نگاه می‌کنم، تا آن‌جایی که می‌شناسم، می‌بینم شما معقولاً، منقولاً و انصافاً مجموعه‌ی خوبی را جمع کرده‌اید و انسان احساس می‌کند ـ‌ان شاء‌الله‌ـ ثمرات این شجره، ثمرات با ارزش خواهد بود.
ما در مباحث اسلامی، فلسفه و فقه کم‌تر می‌توانیم اساتیدی را مثل بعضی از آقایانی که در این‌جا تشریف دارند، در مراکز علمی و دانشگاهی نشان دهیم. ولی ـ‌بحمدلله‌ـ این‌ها در این‌جا جمع شده‌اند و این هم از برکات انقلاب است و شاید هم روح مطهر امام(ره) و نفس آن بزرگوار که از اول انقلاب توجه خاصی به این مدرسه داشته‌اند و به جنابعالی هم، به خصوص نسبت به این‌جا، ماموریت داده‌اند و شما هم مشغول کار شدید، موثر بوده است.
نکته‌ای که دائماً در این قبیل مجموعه‌ها به ذهن من می‌رسد، ‌این است که ما ابتدا بایستی بدانیم که از متخرج این مدرسه چه می‌خواهیم تا بدانیم که چه استادی،‌ چه درسی و چه برنامه‌ای را در اینجا تنظیم کنیم. زمانی ما از طرف استاد و برنامه شروع می‌کنیم و این یک طریق کار است و زمانی هم‌ از طرف هدف آن علت غایی و آنچه که متوقع هستیم، شروع می‌کنیم که به نظرم می‌رسد این کار، هوشمندانه‌تر و عاقبت‌بین‌تر و کم اشکال‌تر خواهد در آمد و خطای آن کم خواهد شد. ما باید ببینیم چه می‌خواهیم از این جا در بیاوریم که بر اساس آن بفهمیم چه برنامه‌ها و اساتیدی را لازم داریم؟ و در کنار او بدانیم که چه تحقیقی باید انجام بگیرد و چه کتابی باید تصویب شود؟
شما ـ بحمدالله ـ به این معنا در پایان فرمایش‌تان اشاره کردید که هدف شما تربیت مبلغین اسلام و کسانی است که معرفتی از اسلام دارند و می‌خواهند مفید واقع شوند و این مسأله، حقا و انصافا، در کنار حوزه‌های علمیه که یک تراز ویژه‌ای از روحانیون را تربیت می‌کنند، خیلی خوب است. روحانی‌ِ تراز حوزه،‌ در کنار آنچه که فرضا در بخش‌های علوم انسانی متمایل به امور دینی در دانشگاه‌های ما تربیت می‌شوند، یک روحانی با تراز مخصوص و شکل مخصوصی است. مثلا فلسفه اسلامی و فقه اسلامی که در دانشکده الهیات و یا بخش فلسفه دانشکده ادبیات تدریس می‌شود، دارای ترازی است که مورد نظر آن‌هاست. چرا که آن‌ها محصول خاصی را در نظر دارند که نحوه برنامه‌ریزی، تنظیم واحدها، ترم بندی،‌ واحدگیری و زمان‌های تعطیلی دانشجویان هم، بر همان اساس و متناسب با همان تراز است و با متخرج و محصولی که در دانشگاه‌ها مورد نظر است، مطابقت دارد. و شاید بی‌وجه هم نباشد که همانی که هم اکنون هست،‌ درست باشد.
لذا، ما باید ببینیم در مدرسه عالی شهید مطهری، چه می‌خواهیم بسازیم؟ این، باید اصل باشد. علی القاعده، نمی‌خواهیم روحانیِ تراز حوزه بسازیم. به خاطر این‌که در حوزه نظر اصلی، بلاشک، بر فقاهت است. درست است که حوزه در رشته‌های مختلف،‌ ادیب، فیلسوف و حتی زمان‌هایی منجم و هیأت دادن تربیت می‌کرده؛ اما حوزه‌های شیعه به تربیت فقیه متوجه است. لذا،‌ می‌بینیم که همه چیز بر اساس این تنظیم شده و درس فقاهت هم آنجا روان‌تر است و دانشجوی فقاهت هم آن‌جا آسانتر تحصیل می‌کند تا دانشجوی بقیه رشته‌های دیگر. پس این مدرسه، حوزه نیست و ما نمی‌خواهیم در اینجا فقیه، به معنای حوزه تربیت کنیم؛ و الا جایش حوزه بود و همان درس‌ها، کتاب و شیوه کار باید در اینجا به دنبال می‌شد.
بلا شک، ترازِ دانشگاه هم در اینجا مورد نظر ما نیست، چرا که اگر این چنین بود، لازم نبود درس مکاسب و کفایه تدریس شود و شما آقایان علما، فقیهِ وارد و صاحب نظر را برای تدریس شرح منظومه سبزواری و یا شواهدالربوبیه به این جا بیاورید. این درس‌ها که بحث‌های ترازِ دانشگاه نیست.
پس اینجا، یک چیز دیگری است. من فکر می‌کنم که در اینجا یک هدف متمایز از آن دو هدف و یک چیز خوبی در ذهن شما هستد که شاید تحدید هم شده باشد. و من عرض می‌کنم که اگر تحدید نشده، باید دقیقا بشود و حتی روی کاغذ هم بیاید. یعنی ما، واقعا، بنویسیم که هدف ما در اینجا این است که چنین محصول و موجودی را بیرون بیاوریم. البته کلیات را می‌شود گفت، کما این که آن سپهسالاری هم که اینجا را درست کرده، او هم گفته بوده که در اینجا فقه و اصول، فلسفه و معقول و منفول بخوانند،‌ ولی نمی‌فهمیده که معقول و منقول یعنی چه؟ چیزی را شینده و یا برایش تنظیم کرده بوده‌اند.
ما باید بدانیم از این مدرسه، با این همه زحمتی که شما می‌کشید و خرجی که می‌کنید (و ان شاء الله می‌فرمایید بیش‌تر خرج خواهید کرد) چه معقول و منقولی و برای چه چیزی می‌خواهیم؟ البته من به نظرم می‌رسد شما در این‌جا باید بر روحانی بودن متخرجین تأکید بفرمایید. البته از پیش هم،‌ من وقتی نسبت به مدرسه جنابعالی فکر می‌کردم، دورادور این معنا به ذهنم می‌آمد. یعنی اینجا یک محلی است که باید روحانیونی تربیت کند که برای گسترش فکر متعالی اسلامی و همان تبیین "بالحکمه و الموعظه الحسنه " بسیار بسیار مفید باشند. و تبیین حکیمانه دین و نه بیین عامیانه دین کنند. من فکر می‌کنم امروز ما به این احتیاج داریم. شاید ـ‌ ان شاء الله ـ مدرسه شما الگویی شود که نظیر آن حتی در حوزه‌ها و جاهای دیگر ساخته بشود و یک ترازِ خاصی از روحانی را در اینجا پرورش بدهد. یعنی، شما بر روحانی بودن و معمم بودن به خصوص پا فشاری بفرمایید. البته این به صورت پیشنهاد است و شاید در ذهن شریف جنابعالی و دستگاه مفکره مدرسه در این زمینه مطالبی باشد که من از آن‌ها اطلاعی ندارم.
علی ایّ حال،‌ کار بسیار خوبی است و بحمدالله، شما هم خوب وارد میدان شده‌اید و خوب جمع و جور کرده‌اید و اساتید خوبی را هم انتخاب کرده‌اید. این هم از هنرهای شماست که توانسته‌اید از کسانی استفاده کنید که به راحتی نمی‌توان آن‌ها را دور هم جمع کرد. این‌ها هم "به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را ". اگر چنانچه مدرسه منطقه علم نبود و آقایان، مخاطبین خوبی نداشتند، معلوم نبود که در اینجا جمع بشوند. آن کسی که اهل علم است و دلش می‌خواهد متاع خودش را عرض کند، طبیعی است که می‌خواهد متاع خود را به کسی که آن متاع را می‌شناسد و قدر او را می‌داند عرضه کند. آن کسی که فقط به دهان استاد تماشا می‌کند و چیزی نمی‌فهمد، استاد را خون به دل می‌کند. لذا، اگر ما می‌بینم که شما اساتید خوبی را جمع کرده‌اید، باید کشف کنیم که محیط علمی آنجا از لحاظ دانشجویی و طلب [علم] و تحصیل محیط خوبی است. ان شاء الله موفق باشد و از جنابعالی و آقایانی که در اینجا تشریف دارند، صمیمانه به خاطر تلاش‌تان در مجتمع کردن چنین کار خوبی تشکر می‌کنم و منتظر می‌مانیم که ان شاء‌ الله، نتایج کار را هم ببینیم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
انتهای پیام/ع

 

منبع ما : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8901291274


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 89/1/29 و ساعت 7:13 عصر | نظرات دیگران()
   1   2   3      >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا