صنعت - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در آغاز سرما خود را از آن بپایید و در پایانش بدان روى نمایید که سرما با تن‏ها آن مى‏کند که با درختان . آغازش مى‏سوزاند و پایانش برگ مى‏رویاند . [نهج البلاغه]
امروز: سه شنبه 103 اردیبهشت 11
اجرای طرح "مدیران سایه" در صنعت نفت

معاون وزیر نفت با اشاره به اینکه اجرای قانون خدمات کشوری در صنعت نفت فعلا مطرح نیست از اجرای طرح "مدیران سایه" در این صنعت خبر داد و گفت: قرار است در طرح دیگری مدیران جوان ابتدا قائم مقام و سپس در آینده مدیرعامل شرکتهای مختلف شوند.

علیرضا میرمحمد صادقی در گفتگو با مهر با بیان اینکه در حال حاضر یکی از مشکلات پیش روی وزارت نفت مهاجرت متخصصان این صنعت نفت به خارج از کشور است، گفت: هم اکنون نیروهای شاغل در صنعت نفت ایران نیروهای بین المللی هستند که در همه جا برای آنها بازار کار وجود دارد.

معاون توسعه منابع انسانی وزیر نفت یکی از طرحهای وزارت نفت را برای جذب متخصصان صنعت را افزایش پایه حقوق آنها عنوان کرد و افزود: بر این اساس، قرار است پایه حقوق کارکنان صنعت نفت حدود 23 درصد افزایش یابد.

این مقام مسئول همچنین در خصوص اجرای قانون خدمات کشوری در صنعت نفت، توضیح داد: در صورت اجرای این قانون حقوق کارکنان تعدیل نخواهد شد.

وی با تاکید بر اینکه اجرای قانون خدمات کشوری در صنعت نفت فعلا مطرح نیست، تصریح کرد: قانون گذار هم هنوز وزارت نفت را ملزم به اجرای این قانون نکرده است.

جانشین پروری مدیران با اجرای طرح مدیران "سایه" و "دوقلو"

به گزارش مهر، میرمحمد صادقی همچنین درباره راهکارهای وزارت نفت برای آموزش، تربیت و جانشین پروری مدیران جوان در مجموعه صنعت نفت، اظهار داشت: برای تربیت و آموزش نیروها و مدیران در صنعت نفت تاکنون دو طرح عمده در دستور کار قرار گرفته است.

معاون وزیر نفت از اجرای طرح پرورش مدیران سایه در صنعت نفت خبر داد و افزود: در این طرح قرار است مدیران جوانی در کنار مدیران با تجربه و پیشکسوت مشغول به کار شوند و به تدریج تجربه و دانش مدیران قدیمی به مدیران جوان تر منتقل گردد.

وی همچنین با اشاره به اجرای طرح جانشین پروری مدیران به روش مدیران "دو قلو" ، تبیین کرد: بر این اساس ابتدا مدیر جوان به صورت قائم مقام مدیرعامل در یک مجموعه مشغول به کار می شود و در آینده قائم مقام به عنوان مدیرعامل مشغول به کار خواهد شد.

به گفته این مقام مسئول برای اجرای این طرح باید ابتدا نمودار سازمانی شرکتها اصلاح شود تا امکان اجرای این طرح فراهم شود.

به گزارش مهر، میرمحمد صادقی پیشتر با اشاره به فعالیت حدود چهار هزار نفر مدیر در سطح صنعت نفت، گفته بود: متوسط سن مدیران صنعت نفت حدود 50 سال بوده و از این رو پیش بینی می کنیم در یک دوره 10 سال تعداد زیادی از این مدیران به طور طبیعی از چرخه مدیریتی صنعت نفت خارج شوند.

وی اعلام کرده بود: با توجه به خروج مدیران با سابقه و قدیمی صنعت نفت در شرایط فعلی یکی از مهمترین برنامه های وزارت نفت آموزش و جانشین پروری مدیران جوان خواهد بود.

منبع ما : http://www.rajanews.com/detail.asp?id=50444


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 89/2/28 و ساعت 11:6 صبح | نظرات دیگران()

ربل نیوز بررسی کرد:

صنعت هولوکاست در خدمت رژیم صهیونیستی

پایگاه خبری ربل نیوز نوشت: یهودستیزی بارها برای اهداف خودپرستانه مورد سوءاستفاده قرار گرفته است بطوریکه برخی این مسئله را "صنعت هولوکاست " نامیده‏اند.

 

فارس، نویسنده گزارش در قسمت پایانی مقاله‌ای که در پایگاه خبری "ربل نیوز " (Rebel News) منتشر شده است به تحلیل جامع اخلاقی موضوع یهودستیزی پرداخته و می‏پرسد: که آیا از این قدرت به نحوی اخلاقی استفاده می‌شود یا خیر؟ 

نویسنده در ابتدای مقاله خود به طرح سوالاتی مهم پرداخته است: چرا هنگامی که یک غیریهودی، مطلب بدی را در مورد یک یهودی بیان کند، بسیاری از یهودیان با حالت تدافعی واکنش نشان می‌دهند؟ چرا سخن از قدرت مافیا در جامعه ایتالیا، اشکالی ندارد ولی حتی اشاره به وجود یک سازمان یهودی مشابه مافیا یهودستیزی محسوب می‌گردد؟ چرا صحبت در مورد کشتار دختربچه‌ها و جنین‌ها در چین یا سوزاندن زنان شوهردار در روستاهای هند مانعی ندارد اما صحبت از آیین مذهبی دزدیدن و قربانی کردن کودکان مسیحی در عید "فصح " در قرون وسطی ممنوع است؟
 
چرا اگر پاپ را همدست نازی‌ها بنامیم، رئیس‌جمهور آمریکا را یک کودک‌آزار و همجنس‌باز بنامیم هیچ اشکالی ندارد ولی اگر بگوییم برخی از یهودیان اطلاعی قبلی از حادثه 11 سپتامبر داشته‌اند و یا در آن دست داشته‌اند، مثل "لاری سیلورستین " (Larry" Silverstein) خوش‌شانس که چند ماه قبل از یازده سپتامبر WTC را به قیمت 124 میلیون دلار خریداری کرد و پس از حادثه 4 میلیارد دلار به عنوان بیمه دریافت کرد، سخنی نژادپرستانه گفته‌ایم؟ چرا می‌توان گفت روزولت تعمداً اندکی پس از تحریم فلج کننده نفتی علیه دولت ژاپن، ناوگان دریایی "پسیفیک " (Pacific) را در بندر "پرل ") (Pearl) در مقابل نیروی دریایی ژاپن برپا کرد تا آماده شلیک باشد، ولی اگر بگوییم ممکن است گزارش مشهور هولوکاست یهود اندک ایراداتی داشته باشد، جرمی را مرتکب شده‌ایم که مستحق سخت‌ترین مجازات است؟ چه چیز باعث می‌شود که انتقاد یک غیریهودی از یک یهودی، بدون توجه به شایستگی و مناسب بودن این انتقاد، به معنای نژادپرست بودن آن غیریهودی باشد؟

* سوءظن، ضمیر بد، برتری‌طلبی نژادی یا سیاست‌های ظالمانه؟

وی در بررسی سوالات فوق می‏نویسد: این حالت تدافعی فوق‌العاده یهودیان غالباً با تجربه هولوکاست توجیه می‌شود. گفته می‌شود وقتی که یهودیان مورد انتقاد قرار گیرند بخاطر بهتان‌ها و آزار و اذیتی که اجداد سه نسل قبل آن‌ها در دوران آلمان نازی تجربه کرده‌اند، واکنشی پارانویدی و با سوءظن شدید از خود نشان می‌دهند. آیا این توجیه خوبی برای حبس و نابود کردن منتقدان، بدون توجه به استدلال آن‌ها و با اتهام ارتکاب اعمال یهودستیزانه، است؟
نویسنده یکی دیگر از توجیهاتی که برای حالت تدافعی گسترده یهودیان می‌تواند بیان شود، "وجدان ناسالم " یهودیان دانسته است و می‏نویسد: کارگرانی که احساس می‌کنند شایسته وظیفه خود نیستند معمولاً در مواجهه با انتقاد، حالت تدافعی بیشتری نسبت به کارگران آسوده خاطر و مطمئن‌، از خود نشان می‌دهند. آیا اینگونه است که یهودیان به این دلیل نسبت به هرگونه انتقادی واکنش شدید از خود نشان می‌دهند که گمان می‌کنند که این انتقاد درست است و بنابراین بجای مقابله با استدلال ارائه شده به خود منتقد حمله‌ور می‌شوند؟
نویسنده با "کمتر متملقانه " خواندن این نظریه می‏افزاید: این نظریه بیان می‌دارد که بسیاری از یهودیان احساس می‌کنند به اندازه‌ای برتر از غیریهودیان هستند که هیچ یک از انتقادات ارائه شده توسط غیریهودیان را قابل قبول نمی‌دانند، درست شبیه نجیب‌زادگان و صاحب‌منصبان سالهای بسیار دور، که نمی‌پذیرفتند توسط کسی غیر از همتایان خودشان مورد قضاوت قرار گیرند. از این گذشته، مقدس‌ترین کتاب یهود، یعنی "تلمود "، غیریهودیان را احشامی توصیف می‌کند که می‌توانند کشته شده و مورد سوءاستفاده و استثمار یهودیان قرار گیرند. غیریهودیانی که در کتاب تلمود توصیف شده‌اند، همانند احشام و بردگان فقط برای راحت‌تر و غنی‌تر کردن زندگی یهودیان آفریده شده‌اند. برای کسی که چنین عقایدی را قبول دارد، انتقاد از سوی یک غیریهودی همانند کفر و توهین به مقدسات می‌ماند.

* تهمت یهودستیزی به مثابه یک سلاح سیاسی منفعت طلبانه

وی در ادامه بررسی علل ترویج مفهوم یهودستیزی اینچنین می‎نویسد: همانطور که برخی از منتقدین بیان کرده‌اند، مسئله از این قرار است که تهمت یهودستیزی تنها یک سلاح سیاسی نفع‌طلبانه است که لابی‌های قدرتمند برای دفع دشمنان سیاسی خود از آن سوءاستفاده می‌کنند.
وی با مشکل دانستن تحقیق در مورد هر مسئله‏ای که پیرامون یهود وجود دارد می‏نویسد: شاید آمیزه‌ای از هر چهار مورد ذکر شده و به نسبت افراد مختلف، صحیح باشد اما با توجه به درنده‌خویی و سبعیت صهیونیست‏ها که بوسیله آن هرگونه تردید در پاکی قدیسانه یهودیان، بطور خودکار مجازات می‌شود، تحقیق در این رابطه بسیار مشکل است.

* ایپک سیاستمداران آمریکایی را مجبور به حمایت کورکورانه مالی، نظامی و سیاسی از اسرائیل می‌کنند
در ادامه این مقاله می‏خوانیم: تصمیماتی که نتایجی اخلاقی در پی دارند، ممکن است بواسطه فلسفه‌های اخلاقی متفاوتی ایجاد شده باشند. از منظری غایت شناختی و ترتیب‌گرایانه که تمرکز آن بر اهداف و نتایج است، اعمال زمانی به لحاظ اخلاقی درست و قابل‌قبول در نظر گرفته می‌شوند که نتیجه‌ای مطلوب داشته باشند. از این دیدگاه می‌توان استدلال کرد که ضدیهودستیزی امروزی به این دلیل اخلاقاً قابل‌قبول است که این نتیجه مطلوب را دارد که از تکرار تبعیض و شکنجه نازی‌گونه یهودیان جلوگیری می‌کند. هرچند جنبه منفی این رهیافت این است که بارها برای اهداف خودپرستانه مورد سوءاستفاده قرار گرفته است؛ "نورمن فینکلستاین " این مسئله را "صنعت هولوکاست " می‌نامد، یعنی سوءاستفاده از هولوکاست یهودی برای ساختن منافع شخصی سیاسی و مالی. به عنوان مثالی دیگر در این مورد، گروه‌های لابی حامی اسرائیل مثل، ایپک سیاستمداران آمریکایی را مجبور به حمایت کورکورانه مالی، نظامی و سیاسی از اسرائیل می‌کنند، در غیر این صورت یهودستیز نامیده شده و در انتخابات بعدی با مخالفانی در درون و بیرون حزب خود مواجه خواهند بود که در پول یهودیان شنا می‌کنند.

* نمی‌توان از مردم به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدف استفاده کرد

وی همچنین عنوان می‏کند: منتقدان رهیافت غایت‌شناسانه و ترتیب‌گرایانه استدلال می‌کنند که همه انسان‌ها باید محترم شناخته شوند چرا که دارای حقوق جهانشمولی چون آزادی اندیشه، رضایت، حریم خصوصی، آزادی بیان و حقوق دادرسی هستند. طبق این فلسفه تعهد اخلاقی، نباید حقوق افراد نقض شود. بر اساس این دیدگاه هم فعل و هم نیت رفتار ما باید مطابق با اصول جهانشمول اخلاقی باشد.
از منظر این فلسفه، به سختی می‌توان توجیه کرد که یک فرد بخاطر استفاده از حق آزادی بیان و انتقاد از برخی جنبه‌های یهودیت مدرن و یا بیان اینکه گزارش رایج هولوکاست یهودی دروغ بوده و باید مورد بررسی قرار گیرد، از حقوق خود محروم شده، مقامش را از دست داده و آزادیش گرفته شود.

* آیا ضدیت با یهودستیزی جزو اخلاقیات ذهن‌گرایانه محسوب می‌شود؟

نویسنده در این فراز از نوشتار خود به مفهوم نسبی‏گرایی اخلاقی اشاره کرده و می‏نویسد: نسبی‌گرایان اخلاقی بر خود و مردم پیرامونشان تمرکز دارند. اخلاقیات آن‌ها برمبنای اجماع گروه مربوط به خودشان است. اخلاقیات برای آن‌ها ذهنی و بر اساس تجربه فرد و گروه است. اجماع گروه مربوطه، استانداردهای اخلاقی آن‌ها را تنظیم می‌کند که با تغییر نگرش‌ها یا افراد گروه، این استانداردها می‌توانند تغییر کنند.
وی معتقد است که نسبی‌گرایی اخلاقی درمیان سیاستمداران، نظامیان و دیگر گروه‌های حرفه‌ای بسیار رایج است. به عنوان یک نمونه خوب می‌توان به موضوع شرکت Enron اشاره کرد که در آن استانداردهای اخلاقی نسبی به راحتی منجر به رفتارهایی شد که -از دید یک ناظر بیرونی- به روشنی غیراخلاقی است. این مثال نشان می‌دهد که اخلاقیات نسبی‌گرایانه مستعد انحراف و دستکاری بوسیله افراد و گروه‌های قدرتمند است.

* مردم آمریکا در مسئله یهودستیزی شتشوی مغزی شده‏اند

این گزارش با ادعا بر اینکه شکی نیست که بخش‌های گسترده‌ای از جامعه، یهودستیزی را بکلی شریرانه و خطری مهلک برای جامعه می‌دانند علت را اینچنین توضیح می‏دهد: جامعه احساس می‌کنند که یهودستیزی موجب می‌شود که آن‌ها [یهودیان] از حقوق انسانی و شهروندی خود محروم شوند و باید یهودستیزان را محکوم به مرگ کرده و یا تا زمانی که امکان دارد آن‌ها را در مکانی با امنیت بالا محبوس کنند. این همان واکنش شدیدی است که مردم هنگام مواجهه با تابوهایی دیگر مثل کودک‌آزاری از خود بروز می‌دهند و نشان می‌دهد که جوامع غربی در مورد مسئله یهودیان تا چه اندازه شستشوی مغزی شده‌اند. این نوع واکنش‌های شرطی بی‌خردانه در مورد تابوهای اجتماعی و همچنین خطر فساد و دستکاری فوق‌الذکر که در مورد مسئله Enron رخ داده است، اسنادی متقاعد کننده برای این امر هستند که اخلاقیات نسبی‌گرایانه ابزاری نامناسب برای تنظیم رفتار انسان است.

* یک فرد بالغ با شخصیت اخلاقی خوب، چه چیزی را مناسب می‌داند؟

نویسنده سپس به بررسی برخورد یهودیان با منتقدان از دیدگاه ارزش‏های اخلاقی پرداخته است: اخلاقیات مرسوم، فضائلی مثل اعتماد، خودداری، همدلی، انصاف و صداقت را ارزش می‌نهد. واضح است که بسیاری از یهودیان نسبت به کسانی که بخاطر اتهام یهودستیزی نابود شده‌اند، بی‌اعتماد هستند. شاید اینگونه استدلال شود که یهودیان چگونه به کسی که یهودستیز است اعتماد کنند. اما اعتماد دقیقاً در همین رابطه است: یعنی اعتماد به دیگری حتی در صورت وجود خطر خیانت و ناکامی. در موضوع انتقاد از یهود، فضیلت اعتماد یعنی به انتقاداتی که بواسطه نفرت نژادپرستانه و آرزوی کشتار تمامی یهودیان نیست، اعتماد شود.
دومین فضیلت، یعنی خودداری، یعنی از موقعیت‌های خودستایانه اجتناب شود. بسیاری از منتقدان مثل نورمن فینکلستاین و "جفری بلنکفورت " (Jeffrey Blankfort) استدلال کرده‌اند که "صنعت هولوکاست " و لابی حامی اسرائیل تماماً در رابطه با بهره‌برداری از موقعیت‌های خودستایی هستند.
سومین فضیلت، همدلی، که به معنای ارتقای نزاکت و پیش‌بینی نیازهاست، کاملاً از بین رفته است. چهارمین فضیلت یعنی انصاف نیز همینگونه است، چرا که نمی‌توان زندانی و نابود کردن فرد صرفاً بخاطر استفاده از حق آزادی بیان، را منصفانه دانست.
اما آخرین مورد البته از حیث ترتیب، نه از حیث اهمیت، صداقت است. منتقدان یهود و هولوکاست بدون اینکه صحت و شایستگی ادعاهایشان بررسی شود مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. برای مثال در آلمان صحت هولوکاست "بدیهی " انگاشته می‌شود و به تجدیدنظرطلبانی چون "گرمار رادولف " (Germar Rudolf ) و "ارنست زاندل " (Ernst Zündel)، فرصت ارائه مدرک برای اظهاراتی که به خاطر آن محاکمه شده‌اند داده نمی‌شود. به همین صورت کسی که اسرائیل و یا قدرتی که لابی حامی اسرائیل بر سیاست‌های آمریکا دارد را نقد کند، مثل کاری که جیمی کارتر در کتاب اخیر خود به نام فلسطین: صلح نه آپارتاید انجام داده است، بدون توجه به استدلال‌هایش بطور خودکار یهودستیز نامیده می‌شود.

* مسئله عدالت

آیا پنجمین فلسفه اخلاقی، عدالت، که به معنای انصاف در نتایج، روندها و ارتباطات است با به زندان انداختن مردم، ترور شخصیتی و نابودی حرفه‌ای آن‌ها به جرم انتقاد از یهودیان، رعایت می‌شود؟ اکثر مردم به زندان انداختن فرد و نابودی حرفه‌ای او بخاطر انتقاد از یهود یا بیان اینکه هولوکاست دروغی بزرگ برای تحقیر یک دشمن مغلوب و بدست آوردن و تداوم حمایت از ایجاد یک کشور یهودی است، را ناعادلانه می‌دانند البته اگر این انتقادات در مورد یهودیان نباشد.

* ایجاد سندروم یهودستیزی

وی با تاکید بر اینکه آگاهی مردم نسبت به جنایت‏های صهیونیست‏ها موجب یهودستیزی آنها نمی‏شود، اضافه می‏کند: هرچه مردم بیشتر در مورد آپارتاید آفریقای جنوبی بدانند، بیشتر از ایده تحریم حمایت خواهند کرد. آیا این مسئله باعث نفرت مردم از سفیدپوستان آفریقای جنوبی می‌شود؟ البته که نه. مسئله اسرائیل و رفتار آن با مردم فلسطین نیز کاملاً به همین صورت است. هرچه آگاهی مردم نسبت به مسائلی مثل ویران کردن منازل و باغ‏های شخصی فلسطینیان توسط سربازان اسرائیلی، کشتار کودکان و نوجوانان توسط تیراندازهای اسرائیلی، استفاده منظم از شکنجه و کشتار غیرقانونی، تأثیر مرگبار حصارهای حفاظتی کذایی، ارعاب و اذیت هر روزه مردم توسط مهاجران مسلح و سربازان اشغالگر، بیشتر باشد، بیشتر عصبانی می‌شوند. این عصبانیت باعث به جوش آمدن حس عدالت است. آیا مورد سوال قرار دادن لابی حامی اسرائیل باعث می‌شود مردم یهودستیز شوند؟
گفته شده است که بیان یک حقیقت صرفاً باید بر اساس شایستگی و درستی آن مورد قضاوت قرار گیرد. حقیقت، حقیقت است، بدون توجه به اینکه چه کسی آن را بیان می‌کند. تا زمانی که فرد می‌تواند منطقی و معقول بودن ادعایش را ثابت کند، ما آن را حقیقت می‌دانیم، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. انگیزه یا گرایش‏های شخصی آن فرد، مسئله را عوض نمی‌کند، حتی اگر او به اصطلاح یهودستیز باشد.
وی در پایان تاکید می‏کند: هرچه یهودیان شرایط را برای اظهار نظر منتقدان سخت‌تر کنند، خشم و غضب آنان بیشتر می‌شود. هرچه بیشتر منتقدان را متهم به انگیزه‌های نژادپرستانه و متعصبانه کنند، با عصبانیت بیشتری روبرو می‌شوند. هرچه شرایط سخت‌تری را برای علاقمندان به تاریخ و سیاست ایجاد کنند تا آن‌ها نتوانند در مورد جنایات یهودیان تحقیق کرده و تحقیقاتشان را منتشر کنند، بیشتر نسبت به یهود مشکوک و بدگمان می‌شوند. به عبارت دیگر هرچه یهودیان بیشتر با یهودستیزی فرضی مبارزه کنند، مردم بیشتر یهودستیز می‌شوند.

منبع ما : http://www.jahannews.com/vdcgtn9qzak9zy4.rpra.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 89/1/22 و ساعت 11:5 صبح | نظرات دیگران()

گزارشی خواندنی از تلاشBBC ضد نهضت ملی شدن صنعت نفت

خبرنامه دانشجویان ایران: با آنکه در سال 1927دولت انگلستان اولین رادیو خود را با نام "پایگاه تبلیغات گسترده بریتانیا BBC" را تأسیس کرده بود اما برای کاستن از هجمه تبلیغاتی آلمان ها در جنگ جهانی دوم، بخش بین المللی خود که "سرویس جهانی" نام داشت را تاسیس کرد.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، با توجه به گرایش سیاسی رضاشاه به هیتلر و مقارن با حملات متفقین به ایران، برنامه زبان فارسی رادیو بی بی سی تاسیس شد که عمده هدف آن آماده سازی ذهن ایرانیان برای برکناری رضاشاه از سلطنت بود.

در آن زمان قهوه خانه ها و کافه های ایران مملو از جمعیتی بود که هر روز به مدت 15دقیقه شنونده اخبار رادیو لندن و با صدای خانم
M. Lambton وابسته مطبوعاتی سفارت انگلیس در تهران و اشخاصی مانند "حسن بالیوزی" رئیس محفل بهائیان در لندن، بودند.

چرخش سیاست های رادیو لندن در گویش خبر که در مقطعی زمینه را برای برکناری رضاشاه از سلطنت بود دیری نپائید و با ورود متفقین به ایران این سیاست تغییر کرد تا جایی که "سر ریدر بولارد" در این خصوص می نویسد:

"این واقعیت تأسف آور بود که درست زمانی که ما احتیاج به همراهی و مساعدت مردم ایران در جنگ جهانی دوم را داشتیم، آنها به سرزنش ما بپردازند و از اینکه حامی شاه مورد تنفرشان بودیم اظهار گله مندی کند، ولی این وضع دیری نپایید و ما توانستیم با آغاز پخش برنامه های فارسی از لندن و دهلی تا حدود زیادی بر این مشکل فائق آئیم و با تکذیب شایعات بی اساس و مطلع نمودن و پاسخ گفتن به بسیاری از سئوالات مربوط به رضاشاه ذهن مردم را نسبت به حقایق روشن سازیم"!

با تبعید رضا شاه و ورود متفقین به ایران رادیو زبان فارسی بی بی سی، بتدریج در اواسط سال های دهه بیست سیاست رادیو لندن با توجه به نیاز اقتصاد آن کشور به نفت ایران، به پخش برنامه های تفسیری در خصوص نفت ایران معطوف شد که هدفی جز بدست آوردن نفت ایران و تداوم استعمار انگلستان در ایران، دنبال نمی کرد.

با ملی شدن صنعت نفت ایران در 29 اسفند 1329/1951م رادیو بی بی سی در راستای سیاست های استعماری دولت بریتانیا به نفاق افکنی در میان ایرانیان و تحریک مخالفان دولت مصدق ادامه کار داد به طوری که رادیو لندن در صبح روز 23 تیر 1330/1951م همزمان با ورود اورل هریمن فرستاده مخصوص آمریکا به ایران که به منظور میانجی گری برای حل اختلافات انگلیس و دولت ایران به تهران آمده بود، در خبری گفت:

"امروز بعد از ظهر حوادث خونین در تهران روی خواهد داد و تعداد زیادی کشته خواهند شد"

که اتفاقا در همان روز حزب توده تظاهراتی علیه ورود هریمن به ایران و مداخله دولت آمریکا در مسئله نفت بر پا کرد که نه نفر کشته و دهها نفر زخمی شدند.

فردای آن روز رادیو بی بی سی ضمن تفسیر وقایع ایران گفت:

"فاجعه روز یکشنبه در تهران نشان داد که دکتر مصدق حاکم و مسلط بر اوضاع نیست و کمونیست ها در کمین هستند که ایران را ببلعند و اگر انگلستان پای خود را کنار بکشد، کار ایران تمام است"

با توجه به اهمیت موضوع نفت برای دولت بریتانیا 15 دقیقه به برنامه های روزانه رادیو لندن اضافه گشت، تا در جهت تغییر ذهنیت سوء ایرانیان نسبت به دولت بریتانیا گام بردارد که:

"این دارائی اگر در دل زمین می ماند ارزشی نداشت و این دولت انگلیس بود که با استخراج آن به آن بها داد"

با دو شکست پی در پی بریتانیا در سال 1331 در واقعه 30 تیر و نیز پیروزی ایران در دیوان بین المللی لاهه، دولت انگلستان که تمام ترفند های خود را چه از نظر تهدیدات نظامی، تحریم های اقتصادی و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد مأیوس بود به این نتیجه رسیدند که بایستی کودتایی علیه حکومت ملی ایران به مرحله اجرا درآید که هدایت و بدست گرفتن افکار عمومی را رادیو لندن پی گیری می کرد.

شهربانی کل کشور (اداره کار آگاهی) دایره نگارستان در 27 تیر ماه 1331 در گزارش اخبار شب گذشته می نویسد:

"خلاصه اخبار مهم رادیو در شب گذشته

دیروز عصر جناب آقای دکتر مصدق استعفای خود را تقدیم داشته امروز مجلس محرمانه خصوصی در مجلس تشکیل و آقای حسین علاء وزیر دربار گزارش داد مجلس برای انتخاب نخست‌وزیر آتی شروع به مذاکره کرد . امروز عصر جلسه محرمانه نیز تشکیل شده تا در اطراف نخست‌وزیر آتی مذاکره کند.

آقای دکتر مصدق اظهار داشته چون وی پست وزارت جنگ و نخست‌وزیری را تواما تقاضا داشته و چون اعلیحضرت همایونی رد کرده است خوب است دولت دیگری تشکیل و منویات وی را برآورد از قرار معلوم آقای دکتر مصدق نه تنها پست وزارت جنگ بلکه همچنان فوق‌العاده مالی و اقتصادی را تقاضا کرده بود.

آقای دکتر مصدق لایحه‌ای به مجلس تقدیم داشته و خواسته بود چنین تقاضایی به وی داده شود؛ گفته می‌شود این تقاضاها مواجه با مخالفت گردیده حامیان آقای دکتر مصدق اصرار می‌ورزند که وی را مجددا در پست نخست‌وزیری نامزد کنند.

فرماندار نظامی طبق اعلامیه منتشره می‌گوید اطلاعاتی رسیده که طرحهایی برای ایجاد اغتشاش و آشوب ریخته شده لذا دستور داده شد مسئولین در مقامات نظامی با تمام وسایلی که در اختیار دارند جلب و از این طرح‌ها جلوگیری بعمل آید."

معاون وزارت امور خارجه فضل‌الله نبیل در اعتراض به اقدام رادیو لندن در نامه ای به سفارت می نویسد:

"وزارت امور خارجه
اداره سوم سیاسی
سفارت کبرای شاهنشاهی ایران – لندن
عطف به نامه شماره 791 موضوع گفتار رادیو لندن در تاریخ 20/11/1330 اشعار می‌دارد خواهشمند است ایرانی مزبور را که ضمن گفتار در تاریخ فوق نهضت ملی ایران را بی حاصل و ملی شدن صنعت نفت را به قیمت ورشکستگی ملی اعلام کرده است بهر نحو که مقتضی می‌دانند متنبه سازید"

شهربانی کل کشور در گزارش اخبار مهم از رادیوهای جهان می نویسد:

"از رادیو لندن روز 7/10/31 ساعت 15/19 الی 20

پاسخ به یکی از شنوندگان خرم‌آباد که پرسیده است چرا انگلستان دست از استعمار برنمی‌دارد و به نهضت ملی ایران وقعی نمی‌گذارد؟

جواب: اشاره‌ای که به نهضت ملی کرده‌اید درست واضح نیست کدام نهضت ملی است در اثر انقلاب مشروطیت در سال 1906 که در ایران به وقوع پیوست انگلیسها نسبت به آن نظر مساعد ابراز داشته‌اند؟!
مقصودمان از نهضت ملی جنبش حزب توده است انگلیسها نمی‌توانند با آن مساعد باشند. زیرا حزب توده و جنبش آن نهضت ملی نیست و نهضت روسی است و انگلیسها نمی‌توانند با آن موافق باشند باید شما اطمینان داشته باشید اگر در ایران نهضتی بوجود آید و درصدد اصلاح امور برآید انگلیسها آن را استقلال خواهند کرد"

و نیز در خلاصه اخبار مهم رادیو در 17 اردیبهشت ماه 1331 می نویسد:

"اخبار رادیو لندن به زبان فارسی 15/19 روز 16/2/1331

از گفتارهای رادیو لندن در جواب شنونده موسوم به مسلم از خرم‌آباد؛ سؤال کرده‌اید بنگاه رادیو انگلستان قبل از آنکه نفت در ایران ملی بشود چرا در باب میزان محصولات نفتی جهان اطلاعی پخش نکردند؛ در جواب می‌گوییم... احتیاج انگلستان به نفت ایران نیست و انگلستان و امریکا از نفت ایران نگرانند که از کار افتاده است می‌ترسند وضع اقتصادی ایران بدتر شود و سطح زندگی مردم ایران تنزل یابد و در نتیجه ایران طعمه کمونیستها شود علی‌الخصوص طعمه استعمارطلبی روسیه که هم‌اکنون عده‌ ای متوجه این خطر هستند اصرار دارند امریکا کمک مالی به ایران بدهد و نگذارد ایران کمونیست شود"!

شب قبل از کودتا رادیو بی بی سی در برنامه فارسی خود این شعر فارسی را که دوازده سال پیش در شب 3 شهریور 1320 خوانده بود تکرار کرد:

"چو فردا برآید بلند آفتاب من و گرز و میدان و افراسیاب"

بدین ترتیب کودتای 28 مرداد 1332 از جانب بریتانیا و آمریکای به اصطلاح طرفدار ملل آزاد! اجرا شد و نهضت ملی مردم ایران سرکوب گردید و در سال بعد دکتر علی امینی- وزیر دارایی کابینه سر لشکر زاهدی نفت ایران را طی قراردادی بنام «قرارداد کنسرسیوم» به غربی ها تسلیم کرد و با تشکیل این کنسرسیوم نفتی اهداف مورد نظر آمریکا و بریتانیا در ایران تأمین شد.

آنتونی پارسونز در سال های پس از کودتا در باره بدبینی ایرانیان نسبت به رادیو بی بی سی می گوید:

"ایرانی ها از شاه گرفته تا دولتمردان و سیاستمداران دست پائین هرگز فراموش نکرده بودند که بخش فارسی رادیو بی بی سی در اوایل جنگ دوم با هدف ضمنی تضعیف رضا شاه و بر کناری او از سلطنت تأسیس شده است و حتی پس از گذشت چهل سال قانع کردن ایرانیان به اینکه بی بی سی، یا به قول ایرانیان (رادیو لندن) صدای دولت انگلیس نیست، غیر ممکن به نظر می رسید... من سعی کردم بقبولانم که بی بی سی تشکیلات مستقلی است و دولت بریتانیا خط مشی آن را تعیین نمی کند"

منبع ما :‏ http://www.iusnews.ir/news/34-other/8512--bbc-.html

 

 


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 88/12/25 و ساعت 11:32 صبح | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا