تحلیل - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ عزّوجلّ ـ، کسی را که برای برادرانشروی در هم می کشد، دشمن می دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
امروز: سه شنبه 103 اردیبهشت 11
جدیدترین تحلیل کروبی از فتنه اخیر

شبکه ایران: شیخ اصلاحات که به گفته پسر ارشد و همسرش در معرض تهدید "قرص سرطان‌زای روسی" و "گاز سرطان‌زا" است، با این حال از بیان سخنان بامزه و تحلیل های سیاسی کوتاه نیامده است.

مهدی کروبی در ادامه دیدارهایی که به گفته سیاسیون برای اعلام موجودیت برگزار می شود، به ترسیم مرزبندی جدیدی و جالبی از فضای سیاسی کشور دست یافته و جایگاه تازه‌ای را برای مخالفان جمهوری اسلامی تعریف کرده است.

وی در جمع عده ای که نمایندگان سابق مجلس نامیده شده اند، بدون اشاره به نقش مثلث آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی در فتنه اخیر، آشوب های سال گذشته را "یک اختلاف جناحی" نامیده و گفته است: "در کشوری که ?? سال از پیروزی شکوهمند انقلابش می گذرد، دعوایی رخ داده است. ما معترض به نتایج انتخابات هستیم و طرف دیگر مدعی به صحت آن. بحث و مقصود بنده در اینجا، داوری این موضوع نیست که ما حق می گوئیم یا آنان راستگو هستند. چه معترضین و چه مدافعان، همگی از مسوولین این نظام و انقلاب هستند."

آقای کروبی البته توضیح نداده است که گروهک هایی چون منافقین، توده ای ها، سلطنت طلبان، همجنس بازان و سران و مقامات غربی هم که به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند و برای ایجاد انقلاب مخملی اقدام به تدارک آشوب کردند، در کدام بخش از این مرزبندی جدید قرار می گیرند.

همچنین شیخ اصلاحات به خسارات فراوانی که در نتیجه آشوب ها به جان و مال مردم، اموال عمومی و آبروی نظام وارد شده است، هیچ اشاره ای نکرد.

اما آقای کروبی در حالی خود و طرفدارانش را در چارچوب نظام که حتی از مسئولان انقلاب معرفی کرده است که میرحسین موسوی اخیرا خروج از چارچوب جمهوری اسلامی را پذیرفت و گفت: "می‌گویند شما از کشتی نظام پیاده شده‌اید؛ از کشتی مسلمانی که پیاده نشده ایم."

گفتنی است که مهدی کروبی به دلیل مواضع گیری علیه جمهوری اسلامی و مسئولان ارشد آن، از سوی محافل بیگانه مدتی به "شیخ شجاع" شهرت یافت.

 

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=48951


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 89/2/7 و ساعت 7:43 عصر | نظرات دیگران()
تحلیل حسین شریعتمداری از پروژه "توبه خاتمی"
خاتمی می خواهد نیاز خود را به عنوان امتیاز بفروشد
خیانت کار بعد از مکافات می تواند در میان مردم به زندگی عادی خود ادامه دهد، ولی بدیهی است که مجرمان را پیشنماز نمی کنند و به امور حساس نمی گمارند.
حسین شریعتمداری امروز هم با یادداشتی در کیهان خبر از فاز جدیدی از فتنه فتنه گران داد. به ههمین مناسبت این یادداشت را تقدیم حضور خوانندگان گرامی صراط می کنیم.

یادداشت امروز در پی آن است که با استناد به شواهد و قرائن موجود، تصویری گویا از اردوگاه فروپاشیده فتنه گران ارائه دهد. در ترسیم تابلوی پیش روی از برخی اخبار موثق ولی ناگفته و منتشر نشده نیز استفاده شده است. اخباری که شماری از افراد نزدیک به اردوگاه فتنه با احساس مسئولیت دینی و ملی و به قید غلیظ و شدید برای مخفی ماندن نام خویش در اختیار نگارنده گذاشته اند. این تابلو که در پی ترسیم آن هستیم فقط چند صحنه از اردوگاه یاد شده را به نمایش می گذارد و شرح بیشتر به فرصتی یا فرصت های دیگر موکول می شود. ترسیم این تابلو، از آن روی اهمیت دارد که این روزها سران فتنه و رسانه های بیرونی حامی فتنه نعل وارونه می زنند و بعید نیست برخی از ساده اندیشان نیز «ردپا» را دیگرگونه تلقی کنند!

1- استاد دانشکده پزشکی در آزمون بالینی دانشجویان پزشکی از دانشجویی پرسید؛ فرض کنید بیمار شما به عمل جراحی نیاز دارد و باید او را با استفاده از داروی هوش بری کلروفرم بیهوش کنید، چه میزان از این دارو برای هوش بری او به کار می برید؟ و چگونه؟ دانشجو در پاسخ گفت؛ ابتدا 4 قاشق غذاخوری از محلول کلروفرم به او می خورانیم و بعد... استاد ابرو درهم کشید و دانشجو با نگاه به چهره استاد متوجه شد که جواب به خلاف داده و در خلاف گویی به گزاف هم رفته است، با عجله گفت؛ استاد! اجازه بدهید کمی فکر کنم و استاد شانه بالا انداخت و گفت؛ باید پیش از این فکر می کردی، متاسفانه بیمار شما با همان تجویز اولیه، فوت کرده و جان به جان آفرین داده است!
در اظهارنظر سران فتنه و مواضع آنان که این روزها و هر از چندگاه بر زبان می آورند و یا - به فرموده!- بر کاغذ می دوانند دقت کنید. تمامی آنها در یک نقطه اشتراک نظر دارند، اگرچه این نکته را به تلویح و نه تصریح ابراز می دارند. آن نکته این که می دانند پروژه فتنه در اولین فاز حرکت آن که تجویز مثلث بیرونی آمریکا، انگلیس و اسرائیل بود، مرده است و از آنجا که سران فتنه هویت خویش را آشکارا و بی پرده- و در توهم پیروزی- به مثلث یاد شده گره زده بودند، اکنون باور کرده اند با مرگ فتنه، آنها نیز مرده اند و یا اگر نمرده باشند، دستکم این که دچار مرگ مغزی شده اند و زندگی نباتی دارند! مدیریت بیرونی فتنه هم درباره سران فتنه دقیقاً به همین باور رسیده است. بعد از حماسه های بی نظیر 9 دی و 22بهمن 88 مدیران بیرونی فتنه که تا آن هنگام وانمود می کردند همه تخم مرغ های خود را در سبد سران فتنه نهاده اند، به یک چرخش یکصدو هشتاد درجه ای دست زدند که قطع امید کامل آنها از کارآمدی فتنه را اعلام می کرد. اوباما از ضرورت مذاکره با ایران سخن گفت، هیلاری کلینتون با عجله به منطقه سفر کرد و پروژه «ایران هراسی» را با جدیت بیشتری پی گرفت. ترساندن کشورهای همسایه از ایرانی که تا چند هفته قبل پایان اقتدار آن را فریاد می زدند. ضرورت تحریم ایران- این دفعه نه به گفته و خواسته شیرین عبادی برای حمایت از اصلاح طلبان بلکه- با هدف وادار کردن ایران مقتدر به مذاکره با 1+5 پیش کشیده شد. نتانیاهو در اعلام شکست فتنه تردیدی به خود راه نداد. شبکه فاکس نیوز-ارگان پنتاگون- در اقدامی بی سابقه از حضور جمعیت چند میلیونی به حمایت از جمهوری اسلامی ایران و محکومیت فتنه گران در راهپیمایی 22بهمن خبر داد. واشنگتن پست اوباما و متحدانش را به اتهام سرمایه گذاری بی نتیجه و پرهزینه روی موسوی و خاتمی و کروبی، ملامت کرد. گروههای ضدانقلاب که تا آن هنگام در ائتلاف با سران فتنه بودند، درباره بی عرضگی آنها گفتند و نوشتند و...

در مصر باستان، غلامان و کنیزان فرعون را همراه با جسد او دفن می کردند و براین باور بودند که زندگی چاکران فرعون فقط در کنار او قابل تعریف است و پس از مرگ فرعون، آنها نیز مرده اند و باید در جوار او به خاک سپرده شوند. خدا بر درجات امام راحل ما بیفزاید که از آمریکا با عنوان فرعون جدید، یاد می کردند و در جایی دیگر خطاب به کسانی که با خیانت به ملت و برای کسب قدرت دست به دامان آمریکا شده اند، می فرمود «ابرقدرت ها، آن لحظه ای که منافعشان اقتضا کند، شما و قدیمی ترین وفاداران و دوستان خود را قربانی می کنند و پیش آنان دوستی و دشمنی و نوکری و صداقت ارزش و مفهومی ندارد» صحیفه امام(ره) جلد 20 ص .329

2- در این نوشته محدود، نوبت به موسوی و کروبی نمی رسد. پرداختن به شرایط کنونی آن دو را به فرصت دیگری موکول می کنیم. اما، به عنوان نمونه و فقط به عنوان نمونه در داستان زیر دقت کنید. داستانی عبرت آموز و ترحم برانگیز نسبت به پایان کار کسانی که در پایان کار خویش اندیشه نکردند. بعد از حضور عده ای در مقابل منزل آقای کروبی و اعتراض به اظهارات دشمن پسند وی که ظاهراً با پاشیدن رنگ به در و دیوار محل سکونت او نیز همراه بود، آقای موسوی در حالی که از شنیدن این خبر به شدت عصبانی شده و کنترل خود را از دست داده بود، خطاب به چند تن از اطرافیان می گوید؛ «این یک توطئه از قبل طراحی شده برای خراب کردن من است»! چرا...؟! آقای موسوی در ادامه می گوید «این عده با شعار دادن علیه آقای کروبی و رنگ پاشیدن به در خانه او قصد داشته اند که بگویند آقای کروبی مهم تر از من است(!!) اگر چنین قصدی نداشتند، چرا علیه من شعار ندادند و چرا به در و دیوار خانه من رنگ نپاشیدند»؟!

این ماجرا که فقط یک نمونه از دهها و شاید صدها نمونه مشابه دیگر است، و با چند دست به ما رسیده است - و در صحت آن تردیدی نداریم- به وضوح نشان می دهد که آقایان از کجا به کجا رسیده اند؟ و چی فکر می کردند و چی شده است؟! به اظهارنظرهای آقایان موسوی و کروبی در این روزها توجه کنید. ناسزاگویی ها و پرده دری های آنان علیه نظام، قبل از آن که با هدف به قول خودشان «مبارزه در بستر -به اصطلاح- جنبش سبز»! باشد، رقابت با یکدیگر برای ابراز وجود است و هر یک از آنها با ناسزاگویی بیشتر علیه نظام اسلامی و ارزش های دینی و برجان نشسته مردم تلاش می کنند حساسیت بیشتری برانگیخته و شعارهای بیشتری علیه خود کسب کنند! تا از این طریق بر دیگری فخر بفروشند که اگر من- همان من که امام(ره) می فرمود شیطان است- از تو مهم تر نبودم، شعارها بر ضد من- باز هم همان من- بیشتر از تو نبود! آیا نمی بینید که علی رغم بی محلی مردم، هر روز بر غلظت ناسزاها می افزایند؟! شما را به خدا کسب و کار جدید آقایان را ملاحظه بفرمائید!

3- آقای خاتمی اما، بعد از شکست فتنه و رسوایی حاصل از همراهی آشکار با مثلث بیرونی آمریکا، انگلیس و اسرائیل، راه دیگری را برگزیده است. در اظهارات اخیر وی دقت کنید؛
«ما قانون اساسی را قبول داریم»، «ما خواهان براندازی نظام نیستیم و خواست ما حفظ نظام است»! «اصرار ما این بوده و هست که باید در چارچوب قانون عمل کنیم»! «حرف ما اصلاح طلبان بازگشت به کل قانون اساسی و پذیرش داوری آن است»!

این سخنان از کسی است که در جریان فتنه، همراه و همصدا با سایر سران فتنه و با پیروی از فرمول جرج سوروس صهیونیست- بعد از دوبار ملاقات با وی- و نسخه مایکل لدین و جین شارپ و ریچارد دورتی عمر نظام اسلامی را پایان یافته می دانست، از پاره کردن عکس حضرت امام(ره)، اهانت به عاشورای حسینی(ع) حمایت می کرد، برای «جمهوری ایرانی» به جای «جمهوری اسلامی ایران» سینه چاک می کرد، به پیروی آشکار از دستور دیکته شده آمریکا و انگلیس و اسرائیل، در شیپور فریب و مضحک ادعای «تقلب 11 میلیونی در انتخابات»! می دمید، با منافقین، بهایی ها، سلطنت طلب ها، مارکسیست ها و تمامی گروههای ضد انقلاب و دشمنان اسلام و امام(ره) در ائتلاف بود و... حالا چه شده و غیر از شکست رسوایی برانگیز فتنه آمریکایی، انگلیسی و اسرائیلی چه اتفاق- از نظر آقای خاتمی- غیر منتظره ای رخ داده است که ایشان به یاد قانون اساسی و نظام و جمهوری اسلامی و امام(ره) و... افتاده است؟!

خاتمی در پی آن است که دست های خود را بالا ببرد، بی آن که هزینه خیانت خود را بپردازد و مجازات وطن فروشی خویش را تحمل کند! طرفه آن که می خواهد «نیاز» خود را به عنوان «امتیاز» بفروشد.آیا نظام و مردم می پذیرند؟ معلوم است که پاسخ منفی است. کسی مانع توبه او نیست، چرا که توبه مجرمان و خیانت کاران -اگر موفق به توبه شوند- از بار گناه آنان نزد خدای رحیم و رحمان می کاهد، اما خیانت- مخصوصاً خیانت به اسلام و مردم مسلمان، آنهم در همراهی با بیگانگان- نمی تواند بی مجازات و مکافات باقی بماند، چرا که کمترین آثار سوء آن، تجری به خیانت از سوی افراد مشابه در حال یا آینده و تلقی کم هزینه بودن توطئه از سوی دشمنان است. خیانت کار بعد از مکافات می تواند در میان مردم به زندگی عادی خود ادامه دهد، ولی بدیهی است که مجرمان را پیشنماز نمی کنند و به امور حساس نمی گمارند.

4- اما، دست بالا بردن و تسلیم خاتمی- ولو به ظاهر- برای یکی دیگر از دست اندرکاران ناخوشایند است، او به خاتمی هشدار می دهد که اگر دست های خود را بالا ببری، در یک بازی «باخت- باخت» وارد شده ای، چیزی به دست نمی آوری و همه چیزت را هم از دست می دهی! این در حالی است که شخص هشداردهنده، خود مدتی است دست ها را به صورت «نیمه بالا» درآورده است. یکی به نعل می زند و یکی به میخ. او می داند که فریب اولیه مردم به بهانه تقلب در انتخابات کارگر نبوده است، کف خیابان را به دلیل هوشیاری کسانی که با خوشبینی فریب خورده بودند، از دست داده اند. فتنه با شکست قطعی روبرو شده است. حامیان بیرونی حاضر به سرمایه گذاری روی ورشکستگان نیستند. موسوی و کروبی از مصرف افتاده اند، این دو در حلقه تنگ ضد انقلاب تابلودار قابل تعریف هستند و... پس چرا خاتمی را زینهار می دهد که مبادا دست های خود را بالا ببرد؟! این حکایت دیگری دارد که به آن خواهیم پرداخت. ان شاءالله.

5- و بالاخره، سخنی هم با برخی از دوستان- فقط شمار اندکی از آنان- در میان است که به هوش باشند و خدای نخواسته در زمین دشمن بازی نکنند. فتنه و سران فتنه از نفس افتاده اند و این روزها در محافل بزمی خود پز رزمی می دهند و مثلا درباره تجمع اعتراض آمیز در فلان روز و فلان محل خبر می دهند. نه این که مردم و مسئولان مربوطه، هوشیار و پی گیر نباشند، بلکه سخن آن است که این ترفندها فقط برای ابراز وجود است. باید مراقب شکل های دیگری از توطئه بود.
 

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 89/2/6 و ساعت 5:23 عصر | نظرات دیگران()

وظیفه هالیوود در امریکا چیست؟ <\/h2>
سه شنبه ?? فروردین ???? ساعت ??:?? خبرنامه
نامه الکترونیک چاپ
خبرنامه دانشجویان ایران:مطلب زیر بخش اول تحلیل سریال امریکایی "آلیاس" توسط دکتر حسن عباسی است که به خاطر استقبال مخاطبان محترم از تحلیل های پیشین ارائه می شود.

دکتر عباسی فبل از این سریال هایی همچون "لاست"، "24" و ... را هم تحلیل کرده بود.

بخوانید:

فیلم هایی که امروزه در آمریکا و هالیوود ساخته می شود خیلی بیش از آنچه که تصور می شود دارای عقبه فکری هستند و در این آرا و آثار بخش عمده ای از تأثیر گذاریشان آن عمقی است که وجود دارد لذا من یک بحث مقدمه ای را در ابتدای این جلسه عرض می کنم خیلی اجمالی به یکی از این سریالها می پردازیم که فتح بابی بشود برای آن سری موضوعاتی که  سنگین تر و طولانی ترند.

شکل دهی به جامعه و جامعه سازی نیازمند طراحی است، وقتی شما بخواهید یک بنایی را بسازید نیاز به  یک طر احی دارید جامعه سازی و تمدن سازی هم مبتنی بر طرحی صورت می گیرد حال این طرح امروز عنصر اصلی انتقالش سریالها و در لایه ی محدود تری فیلم های سینمایی هستند در واقع دوره ای که فیلسوفان بنشینند کتاب  فلسفی بنویسند برای  طراحی  جوامع این دوره سر آمده  و امروز  فیلسوفان ماهیت رفتارشان ماهیت یک کارگردان یک سناریست و یک تهیه کننده یا هنر پیشه است.

این طرح مذکور در عرصه سینما به اجرا در آمده و پیش قراولانش را هنرمندان تشکیل می دهند هر چند رقیب جدی به نام بازی های کامپیوتری برای آنها چالش آفرین است اما به هر جهت در آینده ی مشخصی تأثیر این سریالها و در لایه ی دوم  فیلم های سینمایی در تمدن سازی  تأثیر بسیار مهمی خواهد داشت.

تا قبل از پیدایش سینما و تلویزیون این مسئولیت به عهده ی ادبیّات بود، ابتدا در قالب شعر و حماسه سرایی ایلیاد و ادیسه ی هومر به عنوان اولین مدح مکتوب غربی ها، مبنای تمدن سازی بود و بسیاری از رشته های علمی در علوم انسانی را که می بینید گزاره ها و فکس هایی که دارند مربوط به ایلیاد و ادیسه  است لذا اگر فِروید مثلا  عقده ی اُدیف را مطرح می کند یک انگاره است در ایلیاد و ادیسه ی هومر.

اگر در سیاست یا اقتصاد یا نظامی گری از پاشنه ی آشیل یاد می شود به عنوان ضعف استراتژیک یک تمدن مربوط به ادبیاتی است که در ادیسه ی هومر آمده این انگاره، انگاره‌ایست که 1000 سال قبل در پدیده ی شاهنامه ی فردوسی با آن مواجه بودیم و تأثیری که شاهنامه ی فردوسی در این حوزه ها داشت.

در  جامعه ی ما از چشم رستم تا خون سیاوش، از 7 خان رستم تا نوش دارو بعد از مرگ سهراب، تمام اینها ضرب المثل هایی است که فرهنگ و تمدن ساز بوده است لذا نقش های استراتژیکی که در ایجاد بنای تمدنی که اشعار و حماسه سرایی ها می توانستند صورت دهند بی بدیل است.

دوره ی بعد آن دوره ی متن های مقیّد است؛ در قالب متن های مقیّد اولین متن مقیّدی که تمدن سازی را صورت می دهد جمهور افلاطون است و به عنوان اولین طرح استراتژیکی که در غرب تعریف و مطالعه و بررسی شده.

جمهور افلاطون و آن آتوپیای  مورد نظر افلاطون و یاد و تقدیری که از جزیره ی گمشده ای به نام آتلانتیس آقای افلاتون می کند در  2500 سال گذشته غایت همیشه ی بشر غربی بوده. چند صد سال قبل از افلاطون گفته می شود که یک جزیره ی گمشده وجود داشته به نام آتلانتیس و از آنجا تفکری شکل می گیرد به نام تفکر آتوپیا و مدینه ی فاضله ای که بشر غربی 2500 سال است که منتظر است به وجود بیاید لذا اگر در شیعه "مهدویت" مسئله‌ایست که انسان دنبال آن است که در روزی زمانی کسی به عنوان امام زمان (عج) ظهور کند یک بی مکانی و بی زمانی مدّ نظر هست.

آکرونیا، شیعه جامعه‎‌ی آرمانیش را آکرونیا می گیرد یعنی عنصر زمان در آن مطرح است و انسان غربی در 2500 سال گذشته دنبال پیدایش جامعه‌ایست که آن جامعه بی مکان است و در واقع آتوپیا است. نگاه آتوپیا گرا ،نگاه آکرونیا گرا دو نگاهیست که در جامعه وجود دارد. اگر ما می گویم که از زمان غیبت کبری تا به امروز شیعه منتظر پیدایش آن روز است انسان غربی هم یک همچین افقی دارد این افق را اسمش را می گذارد آتوپیاسازی و آتوپیا گرایی. هرچند امثال ارنست فلوح به این نگاه خیلی تاختند در   نگاه چپ ولی واقعیتی است که جامعه ی غربی به دنبال آتوپیا هست. فیلسوفی که دستگاه فلسفی‌اش منتجّه به آتوپیا نشده است و فلسفه اش ناقص است.

زمانی ما می گوییم یک فیلسوف دستگاه فلسفی دارد هگل، کانت ،قبل از آنها خود افلاطون ،ارسطو ،دکارت،اسپینازا  و هر کس دیگری، زمانی دستگاه فلسفی دارد که دستگاه فلسفی اش منتجّه به یک مدل برای ارائه ی یک جامعه باشد و یک طرح استراتژیکی ارائه کرده باشد که آن را در قالب یک آتوپیا می شناسیم. اولین آتوپیای شناخته شده ی مکتوب جمهور افلاطون است . به عنوان اولین طرح استراتژیک مطرح است یعنی در دانشگاه های علوم استراتژیک اولین طرحی را که مورد مطالعه قرار می دهند در تاریخ طرح های استراتژیک جمهور افلاطون است و آن حسرتی که نسبت به آن آتلانتیس گمشده وجود دارد این که می گویند در دریای مدیترانه غرق شده .این 2000 سال بعد توسط کسی مثل دِیکِن آتلانتیس نو نوشته  می شود یک آتوپیای فرضی و در واقع خیالی که یک جزیره‌ایست و کلبه ای وسط آن است و سازو کارهایی که دارد بعدا توسط تاناسمور تحت عنوان  خود آتوپیا کتابی نوشته می شود به نام آتوپیا، افرادی مثل جِرِمی بِنِتام با اصالت منفعت می آیند این مدل را ربط می دهند، لیدِرو و دیگران تا به امروز.

امروز اگر شما چیزی به نام سریال لاست را می بینید اهمیّت دارد لاست همان آتلانتیس نو است. یعنی همان آتلانتیس گمشده ی افلاطون، همان new آتلانتیس دِیکِن،همان آتوپیای تاناسمور و آن 3 نفر شاخصی که در این فیلم می  بینید؛ جان لایک، جِرِمی بِنِتام و بِیبی کیوم یعنی بزرگان تفکران لیبرال صرف نظر از کشش ها و کنش هایی که در سریال لاست دیده می شود، لاست همان طرح استراتژیک غرب است . همان جزیره ی گمشده است، همان آتلانتیس نو است.

خود گمشدن که در فیلم می بینید کلمه ی گمشده و گمشدگان چیزی نیست جز همان آتلانتیس نویی که یک روز افلاطون گفت غرق شده و بشر  در به در دنبال این است که آن را پیدا کند.

پس نگاه آتوپیا گرا  ذات استراتژیک است که این از ایلیاد و اُدیسه ی هومر شروع شده و تا به امروز در قالب متن های مقیّد و در قالب فیلم خودشان را نشان داده است پس جمهور افلاطون به عنوان اولین طرح استراتژیک نگاه دِیکِن در آتلانتیس نو نگاه تاناسمور در آتوپیا نگاه بنتام در منفعت گرایی و.... نمونه های این قضیه هستند.

در ایران ابونصر فارابی متأثر از افلاطون و ارسطو، کتاب معروف مدینه ی فاضله را می نویسد یعنی یک کتاب آتوپیا در اندیشه فلسفه‌ی اسلامی داریم که همین کتاب مدینه‌ی فاضله ی ابونصر فارابی است. این کتاب را اگر ببینید یک مدینه ی فاضله را با سیستم ها و دستگاه های متعدد آن  می توانید در تاریخ طرح ها ی استراتژیک مورد نظر فیلسوفان اسلامی ارزیابی کنید متن های مقیّد جای خودشان را در دوره ی جدید، طی 200، 300 سال  گذشته به رمان ها و داستان می دهند.

جامعه‌ی آرمانی هر فیلسوف دیگر در قالب یک داستان خودش را نشان می دهد، در قالب یک رمان؛ به ویژه فیلسوفان قرن 20اُم عمدتا رمان نویس اند و در حوزه ی اگزی سَمپیالیزم فرانسوی  سارچ دوبوآ و البرت کاموآ و دیگران اندیشه و آرای فلسفیشان در واقع جامعه‌ی آرمانی مورد نظرشان  را در قالب یک داستان می نگارند.

تولستوی و دیگران در روسیه و افرادی که در انگلیس یا فرانسه این کار را دنبال می کنند ژاندر و نوعی از این  حرکت را ارائه می کنند که آن طرح های استراتژیکشان در این قالب خود  را نشان می دهد اوج این کار را شما در عصر استعمار می بینید در عصر استعمار 3 رمان اصلی یکی آلیس در سرزمین عجایب دوم رابینسون کروزوئه و سوم گالیور و جزیره ی  گنج رمان هایی استراتژیک است که حرکت استعماری انگلیس برای گرفتن سرزمینهای دیگر را توجیح می کند.

در آنجایی که انگلیس114 برابر سرزمین خود سرزمین های دیگر را اشغال می کند توجیه اینکه چه طور جزایر دیگر را می گیرد آفریقا را اشغال می کند آمریکا بعد از اینکه توسط کریستف کلمب کشف شد انگلیسی ها بیشتر روی آن سیطره پیدا کردند تا اسپانیایی ها. استرالیا و نیوزلند سقوط می کند؛ 10 هزار جزیره در حوزه ی متن اقیانوس آرام  یعنی مجموعه جزایر میکرونزی کلونزی و سولومون را اشغال می کند. تمام اینها به وسیله 3 کتاب داستان توجیهش می کنند که یکی آلیس در سرزمین عجایب دوم رابینسون کروزوئه و سوم گالیور و جزیره ی گنج که در کتاب بسیار مهمّ رابینسون کروزوئه توجیه می شود که چه طور کسی کشتی اش غرق می شود و در آن جزیره فرود می آید و آنجا افراد سیاه پوست جزیره را که وحشی هستند رام می کند و به آنها دین می دهد و برای خودش مسئولیت و رسالت قائل است که آنها را برگرداند.

دامنه ی ادبیات و دامنه‌ی رمان در دوره ی بعد در 100سال اخیر  با پیدایش سینما شکل جدیدی به خود می گیرد. این شکل جدید در قرن 20 اُم  از حالت مکتوب به حالت تصویری در می آید و در واقع فیلسوف و جامعه شناس و استراتژیک امروز دوربین دست می گیرد تصویر جامعه اش را شبیه سازی می کند و آن را ارائه می کند.

نگرش آتوپیا سازی و آتوپیاگرایی در جامعه‌ی امروز و آینده نه در قالب طرح ها‌ی استراتژیک مستتر در کتابها که در قالب فیلم ها خودش را نشان می دهد. همیشه گفته ام که در 3،2 سال اخیر اگر افلاطون امروزه بود با نظرات خودش به جای نوشتن کتاب جمهور حتما فیلم لاست را می ساخت. اکر دِیکِن هم بود هگل و کانت ،دیدرو،لایک و بنتام هم بودند اینها به جا ی اینکه کتابی بنویسند در این حوزه ،حتما طرح استراتژیکشان را در قالب یک فیلم و سریال منعکس می کردند.

دوره ی اخیر دوره ایست که بازیگر اصلی در این زمینه هالیوود است و هالیوود عنصر اصلی است اگر نگاه کنیم ببینیم که ..... هالیوود در این حوزه پرچم آمریکاست؛ نماد آمریکا به عنوان یک عقاب چشمی دارد و چشم آن عقاب همان آمریکاست یا هالیوود است، ما هالیوود را عنصر اصلی و چشم این تمدن می دانیم. در واقع می توان گفت آمریکا غیر از هالیوود هیچ چیز دیگری نیست اهمیت هالیوود  و دستگاه image سازی و تصویر سازی و فضاسازی تمدنی یک سو و همه صنعت و اقتصاد و قدرت  نظامی آن کشور هم یک سوی دیگر.
هالیوود بعد از ضعفی که در انگلیس پیش آمد و انگلیس فرو پاشید؛ فضای ابَر قدرتی آمریکا فراهم شد لذا 4،3 دوره را تا این مرحله طی کرد و پیش قراول حرکت تمدنی آمریکا و تمدن امروز بشری بوده است. دوره اول دوره ی  45 سال، جنگ  موسوم به جنگ سرد است 1945-1990.

نقش هالیوود نقش بسیار بی بدیلی در این دوره بوده است و در بین چند کار اصلی که باید انجام می شد در اولویت اول کاری که باید صورت می گرفت این بود که تقابل جهان دو قطبی را که بین شوروی و آمریکا شکل گرفته بود را نشان می داد این تقابل اولین مسئله اش نشان دادن این است که آن سوی دیوار قرمز، آن سوی پرده ی آهنین یک دشمن شدیدی به نام کومونیسم وجود دارد.

سلسله فیلم هایی که آن زمان تحت عنوان جیمز باند ساخته شد در دهه ی 1960 شروع شد و تا بعد از فرو پاشی شوروی ادامه پیدا کرد 6،5 هنرپیشه ی شاخص در آن بازی می کردند با شون کَنِری شروع شد راجر مور، تیماتی دالتون، جورجز لاوَنلدی وپیِر.... ودانیال کِرَک و دیگران تعدادی از فیلم ها یجیمز باند مأمور 007 را بازی کردند؛ این سری فیلم ها ابتدا با خاطرات افسر نیروی دریایی انگلیس شروع شد که برای افسر اطلاعاتی intelligens servise سرویس اطلاعاتی انگلیس طرح اقدامات جهانی را می ریخت مربوط به دوره‌ی استعمار و یک افسر اطلاعاتی جهانی که در همه جای دنیا مأموریت ها‌ی نجات جهان را رقم می زد. در بعضی جاها برای حفظ جهان روبه روی شوروی و در مواقعی هم با شوروی ها بودند .  یک دوره ی بیش از سی سال مجموعه ی فیلم های جیمز باند که درست است که ذات کار انگلیسی بود و هنر پیشه ها عمدتا انگلیسی ایرلندی بودند اما سرمایه گذار و سازنده ی اصلی هالیوود بود هالیوود تقابل بین شرق و غرب را در این دسته  فیلم ها نشان می داد و عصر سیطره ی سرویس های اطلاعاتی بود لذا شما قدرت نظامی را همیشه در مناسبات سخت افزاری  فائق می بینید  اما واقعیت این است که در دوره ی جنگ سبز و بعد از آن عصر سیطره ی دستگاه های اطلاعاتی است.

عصری است که عناصر به نام  آن دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی با اشراف اطلاعاتی بر صحنه امنیت ملی را برای جامعه شان رقم می زنند این است که در همه جوامع بزرگترین شورای عالی ،شورای عالی امنیت ملی است.

برگردیم به  40 سال پیش یا همان اواسط دهه ی 60 و جایی که آقای شون کَنِری فیلم 007 و جیمز باند را بازی می کند و تا به امروز این یک ادبیات ویژه ای را در مناسبات جهانی  ایجاد کرده است ادامه دارد و سری 2اُم این فیلم ها که تقابل شرق و غرب را نشان می داد یا کوچک شده و مینیاتوری شده ی تقابل شوروی  و آمریکا در یک رینگ مشت زنی و یا کشتی کج نشان می داد سری فیلم ها ی راکی بود که با بازی فیلدِر فِرِستالونه توسط هالیوود رقم خورد که این تقابل متأثّر از پیمان هایی بود که در ایالات متّحده و اروپا بین آمریکا و شوروی منعقد می شد مثل پیمان سالت 1، سالت 2 ،پیمانهای منع گسترش سلاحهای هسته ای  و  پیمانهایی مثل ADM.

در این دسته از موارد هرگاه زد و خوردی بین آمریکا و شوروی به وجود می آمد سال بعد در قالب یک فیلم کوچک مینیاتوری و محدود می شد و نمونه و ماکت آن به افکار عمومی القا می شد، سال گذشته در 1387 آمریکایی ها یک فیلمی ساختند که "نیکی یوروک" هنرپیشه ی معروف این فیلم را بازی کرد و شبیه همان سری فیلم های راکی بود که فیلدِر فِرِستالونه بازی می کرد در این فیلم هم که "کشتی گیر" نام گرفته بود یک سوی قضیه نیکی یوروک بود و از سوی دیگر کسی که نماد ایران بود و در رینگ کشتی کج آن دو بندش پرچم ایران بود و آرم الله روی آن بود ،اسم آن فرد "آیت الله" بود و لحظه ی آخر هم وقتی فرد، نیکی یوروک را شکست می دهد پرچم ایران را بر می دارد میله ی پرچم را می شکند یعنی میله را گردن نیکی یوروک می اندازد و او را می کشد و پر چم را با زانو اش می شکند و پرت می کند اما فضایی که از تقابل آمریکا با کشور دیگری به وجود می آید  کوچک آن را و ماکتش را  در حوزه ی سیا ست جهانی در یک رینگ مشت زنی و رینگ مسابقه ی فوتبال یا یک مسابقه ی بسکتبال یا یک زدو خوردی که نماد دو حوزه ی تمدنی در آن باشند.

ولی می بینیم که یک فیلم بسیار ضعیف شرکت می کند ولی تا زانوی کارهایی که  فیلدِر فِرِستالونه و ترکاچوف در آن مجموعه راکی و مجموعه ی رَمبو ساختند نتوانست برسد. آنچه اهمیّت دارد این است که پیام فیلم های راکی پیام زد و خوردِ شرق و غرب بوده است .

اولین مسئولیت و مأموریت هالیوود در دوره ی جنگ سرد تبیین تقابل دو قطب شرق و غرب و شریر نشان دادن پشت پرده ی آهنین بوده است. دومین مأموریتش اَبَر قدرتی آمریکا بود اینکه بالاخره انگلیس به عنوان یک سوپر پاور دوره‌اش تمام شد و در جنگ جهانی دوم تضعیف شد و یکی یکی از کشور های مستعمره اش را از دست داد.

آخری آن که شاخصه اش هند بود را در سال 1949 از دست داد و در این مرحله است که می بینیم سوپر پاوری به نام آمریکا باید شکل بگیرد .برای القای اینکه آمریکا سوپر پاور و اَبَر قدرت است کارتونی ساخته شد به نام سوپر مَن یعنی القای اینکه تک تک آدم های این جامعه اَبَر انسانند

ادامه دارد...

 

منبع ما : http://www.iusnews.ir/news/37-1/9252-1389-01-24-02-09-58.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 89/1/24 و ساعت 11:49 صبح | نظرات دیگران()

تحلیل خبرنگار آلمانی از مصاحبه‌اش با رئیس‌جمهور ایران

 

رئیس‌جمهور گفت: با وجود آنکه ما قادر به تولید اورانیوم غنی شده 20درصد هستیم، ولی هنوز هم می توانیم بدون هیچ پیش شرطی سوخت مبادله کنیم.

به گزارش ایرنا ،محمود احمدی نژاد رییس جمهوری اسلامی ایران در گفت‌وگو با شبکه تلویزیونی "ار ت ال" آلمان که پنج‌شنبه‌شب به وقت محلی پخش شد، افزود: اگر به ما سوخت ندهند، ما خودمان آن را تولید می کنیم.

اهم اظهارات رئیس جمهور را در ادامه بخوانید:

•تحریم ،پیشرفت های ایران در برنامه هسته ای را متوقف نمی کند. برغم آنکه ما قادر به تولید اورانیوم غنی شده 20درصد هستیم، ولی هنوز هم می توانیم بدون هیچ پیش شرطی سوخت تبادل کنیم.
•ایران در مسئله اتمی تحت تاثیر دیگر دولت ها قرار نمی گیرد و به کشورهایی که فشار اعمال می کنند، نیازی ندارد.
•ما خواستار رابطه اقتصادی و فرهنگی خوب با آلمان هستیم، ولی می توانیم بدون آنها نیز کارهای خود را به پیش ببریم.
•برنامه اتمی کشورمان صرفا برای اهداف غیرنظامی بوده و ایران بصورت اصولی مخالف بمب اتمی است. از دید ما سلاح های کشتار جمعی غیرانسانی هستند و ما نیازی به آن نداریم.
•برخی سیاستمداران غرب ادعا می کنند که ایران به دنبال بمب اتمی است. می گویند ایران می خواهد یک بمب اتمی تولید کند. آنها خود ده‌ها هزار بمب در انبارها دارند. اگر نگران بمب اتمی هستید به نزد انگلیسی ها، فرانسوی ها و پایگاه‌های اتمی آمریکا در خاک آلمان بروید.
رییس جمهوری سوال خبرنگار را مبنی بر اینکه وی فرد خطرناکی است، چون به دنبال محو اسراییل است چنین پاسخ داد:

•چه کسی فکر می کند که من فرد خطرناکی هستم، مردم اروپا یا صهیونیست ها؟. این دو چیز متفاوت هستند.
•جمهوری اسلامی ایران آزادترین جمهوری در دنیاست. آیا اگر در کشور شما کسی ماشین آتش بزند، او را رد می کنید تا برود؟.
آنتونیو رادوف خبرنگار مصاحبه کننده با رییس جمهوری در ابتدای این مصاحبه با اشاره به اینکه یک رییس جمهور با اعتماد به نفس از وی استقبال کرد، افزود: این رییس جمهوری تحت تاثیر انتقاد غرب از برنامه هسته‌ای‌اش قرار نگرفته است.

در حین پخش این مصاحبه تصاویری از دیدار رییس جمهوری با مردم نیز پخش شد و خبرنگار آلمانی در این باره گفت: ما می بینیم که چطور حامیان احمدی نژاد در اطراف او هستند و وی علیه غرب بویژه اسراییل صحبت می کند.

در این برنامه همچنین صحنه هایی از زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری پخش شد.

خبرنگار در جمع بندی این مصاحبه گفت: احمدی نژاد که مواضع خود را تحکیم کرده است، از تحریم های جدید نگرانی ندارد.

به گفته وی این مصاحبه در جوی دوستانه انجام شد، ولی این احساس وجود داشت که رییس جمهوری و تیمش به کسانی که از غرب می آیند، اعتماد ندارند. بنابر این کار ساده ای نخواهد بود که بخواهیم رییس جمهوری ایران در مسئله اتمی کوتاه بیاید.

 

منبع ما : http://jahannews.com/vdcbzsb80rhbgsp.uiur.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 89/1/20 و ساعت 4:30 عصر | نظرات دیگران()


طرحی برای تحلیل وقایع پس از انتخابات

دکتر امیر محبیان-آنچه که پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر در ایران رخ داد؛فراتر از مواضع سیاسی جریانات ضروری است از منظر علمی واکاوی شود.

 

دکتر امیر محبیان-اشاره: آنچه که پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر در ایران رخ داد؛فراتر از مواضع سیاسی جریانات ضروری است از منظر علمی واکاوی شده و علاوه بر دلایل وقوع این رخداد ونیز تبعات سیاسی آن به ریشه های عمیق تر آن نیز پرداخته شود.هزینه هایی که کشوربابت این رخداد پرداخت تا حدی است که باید با شناخت دقیق و برنامه ریزی روشن؛ ضمن ایجاد فضای پر نشاط سیاسی در چارچوب آزادیهای تصریح شده در قانون اساسی از وقوع حرکت های غیر سامانمند و پر هزینه جلوگیری شود.در همین راستا ؛ نوشتار حاضر نگاهی گذرا به آن وقایع و ذکر پاره ای از پرسش هاو پاسخهایی اجمالی است که می تواند مبنایی برای طرحی پژوهشی جهت کاوش عمیق تر این پدیده باشد.
***
تحلیل یک پدیده سیاسی در دو سطح ممکن است:
- سطح لایه های بیرونی یا پروژه های در حال اجرا
-سطح لایه های درونی یا زیر ساخت اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی رخداد سیاسی
به عبارتی هر رخداد سیاسی که دایره تاثیر گذاری آن از سطح عادی فراتر رفت ومنشاء تاثیرات بر امنیت ملی شد؛ضرورتا باید دو پشتوانه دیگر آن هم مورد تحلیل قرار گیرد:
- پشتوانه اجتماعی ، یعنی طبقات یا اقشار اجتماعی حمایت کننده(چه کسانی حمایت می کنند؟)
- پشتوانه اقتصادی یا گروههای ذینفع(چه کسانی نفع می برند؟)
تعامل دو عنصر فوق بر شکل گیری فرهنگ سیاسی آن جریان سیاسی تاثیر مهمی دارد.
موضوع مورد بررسی:
" وقایع سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیرتحت عنوان جریان یا فتنه سبز چرا رخ داد؟ماهیت آن چه بود؟ ومدیریت آن چگونه ممکن است؟"
بحث مورد نظر را از سه منظر می توان بررسی کرد:
1. فاکت ها-واقعیت های اجتماعی و اقتصادی
2.فاکتورها- عوامل شاخص تاثیر گذار
3.آکتورها- بازیگران سیاسی
پرسش: وقایع بعد از انتخابات آیا یک پروژه سیاسی بود یا برون ریزی یک پروسه اجتماعی؟
براین باورم که هم دوم خرداد ، هم وقایع پس از آن وهم جریان سبز پروژه های مختلف سیاسی بودند که سعی در استفاده از ظرفیت های یک پروسه اجتماعی در جامعه ما داشتند.
ازاینرو، برای تحلیل این پروسه اجتماعی به فاکت های اجتماعی شکل دهنده این فرآیند اشاره می کنیم:
1.جهش جمعیتی (Baby boom) در سال های نخستین انقلاب که اثرات اجتماعی - فرهنگی- اقتصادی وسیاسی جدی بر جامعه ایرانی گذاشته و همچنان خواهد گذاشت ؛ تعدادی از این اثرات عبارتند از:
- پیدایش مسایل نوپدید اجتماعی
- تغییر ارزش های نسل جدید
2. تغییر گفتمان حاکمیت در زمان ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی (دوران موسوم به سازندگی) وبروز پدیده هایی مثل:
- تغییرادبیات سیاسی
-شکل گیری طبقه جدید
- تقویت و بهبود وضع طبقه متوسط
-افزایش شکاف های اجتماعی و اقتصادی
- شروع پر سرعت توسعه عمدتا در حوزه اقتصادی
فاکتورها ی مثبت و منفی قابل بررسی در شکل گیری این فرآیند:
فاکتورهای منفی(بحران ساز):
1. توسعه ناهماهنگ اساسا بحران ساز است،زیرا:
- باعث شکاف طبقاتی می شود.
- طبقه متوسط را فربه ومتوقع می کند.
-طبقات ضعیف را فقیر و معترض می کند.
از اینرو؛ این شکاف بر اساس تز تد رابرت گر با ایجاد نوعی احساس محرومیت نسبی زمینه ساز نوعی احساس محرومیت می شود.
2.مدیریت انتقال ارزشهای نسلی در صورت ناتوانی ، بحران هویتی و شکاف نسلی ایجاد می کند.
3.فقدان شبکه نخبگان سیاسی سامانمند درون احزاب ریشه دار احزاب موجود را در مسیری قرار می دهد که بجای مدیریت ملی جریانات در صدد سوء استفاده خطی و جناحی از معضلات جامعه برآیند.
فاکتورهای مثبت(برای کنترل بحران):
1.جامعه ایرانی مسلمان واتصال حاکمیت با بدنه جامعه بویژه طبقات مستضعف از طریق ارزش های دینی قدرتمند است.
2.رهبری نظام فراتراز درگیری های جناحی بروقایع و مسیر تحولات اشراف نظری و عملیاتی موثردارد.
3.قدرت بسیج اجتماعی نظام بدلیل پشتوانه های دینی و انقلابی بسیار بالاست.
44. طرح گفتمان عدالت توسط رهبری و توجه دولت نهم به طبقات محروم پتانسیل اعتراضی طبقات پایین یا امکان سوء استقاده از آنها را تا حدود زیادی خنثی کرد.
آکتورها(بازیگران سیاسی):
پرسش مهم اینست:چرا مهندس موسوی؟
مهندس میر حسین موسوی دارای مزیت هایی بود که در صورت بهره گیری می توانست برای وی موقعیت ویژه ایجاد کند.این مزیت ها عبارت بودند از:
- سکوت بیست ساله و ابهام راز آلود حول دیدگاه های او
-تکیه بر گفتمان عدالت در دوران نخست وزیری که می توانست او را شریک گفتمانی دکتر احمدی نژاد کند.
- وجهه ساده زیستی
-امکان جلب آرای طیف هوادار خاتمی
اهداف سیاسی موسوی درپیش ازانتخابات:
1.احیای ظرفیت رای خاتمی
2.افزایش میزان رای خاتمی با ایجادشکاف در سبد رای اصولگرایان
3. تبدیل موسوی به عنصر موردتوافق همه مخالفان احمدی نژاد و کسب رای " نه به احمدی نژاد".
اما اشتباهات استراتژیک موسوی:
قبل از انتخابات:
1.دوری از گفتمان عدالت و تکیه بر گفتمان دموکراسی خواهی شکست خورده دکتر معین.
2.ورود به عرصه مناظرات و ایجاد تصویری منفعل از خود
3.دوری از گفتمان امام و انقلاب
4.اتکاء به نیروها و دیدگاههای رادیکال
اهداف سیاسی موسوی بعد ازانتخابات:
1. تلاش برای تبدیل سرمایه رای موجود به سرمایه اجتماعی
2.تبدیل سرمایه اجتماعی به سرمایه آشوب برای اعمال فشار به حکومت
اشتباهات موسوی بعد از انتخابات:
- عدم محاسبه درست نوع،شدت، عمق و ماهیت واکنش نظام و رهبری
- عدم شناخت ماهیت طبقات حامی خود که در شعار رادیکال و در عمل محافظه کارمی باشند.
- ورود به عرصه های پر هزینه و ریزش شدید نیروهای حامی
-ناتوانی در مدیریت بحران و کشاندن خود به کوچه های بن بست سیاسی
- ارزیابی غلط ازامکان بسیج اجتماعی نظام در برخورد فیصله بخش22 بهمن
وضعیت فعلی جریان حامی موسوی:
-راس سیاسی که از نیروهای ریزش شده انقلاب بوده وازلحاظ تئوریک دچار چرخش شده بودند؛عملا ازجایگاه تاثیرگذارخارج شده اند.
- بدنه رادیکال که اساسا تعلق خاطربه نظام ندارد و موسوی صرفا بهانه ای برای آنها بود تا با انقلاب مبارزه کنند؛احتمالا بر اساس خط دهی های خارج تا مدت زمانی محدود به آشوب های مناسبتی کاهش یابنده دست خواهند زد.
- بدنه عادی رای دهنده در صورت عدم توجیه تا مدتی به درون لاک محافظه کاری سیاسی خواهند رفت.
اما چه باید کرد؟
- شناسایی ماهیت ولایه بندی جریان معترض
- شناسایی مسایل مهم این اقشار و حوزه های بحرانی
- تلاش برای حل ، پاسخدهی یا توجیه پذیرفتنی مسایل وشبهات
- اصلاح روند توسعه و خروج از فاز توسعه ناهماهنگ
- دسته بندی و حل معضلات اساسی طبقات مستضعف نظیر بهداشت؛تحصیلات و مسکن
-ایجاد راه حل های انتقال ارزش های انقلاب به نسل جدید از مسیرهایی نظیر هنرو سینما
 

?
 



  انتهای خبر / پایگاه اطلاع رسانی جوان / کد خبر 115809

منبع ما : http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=115809


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 89/1/5 و ساعت 12:51 عصر | نظرات دیگران()

ختصاصی//تحلیل روزنامه های روسی از نا کار آمدی تحریم ها بر علیه ایران؛ ایران با آرامش برنامه های هسته ایی خود را به پیش می برد دو روزنامه روسی در گزارش هایی جداگانه عنوان داشتند که ایران با آرامش برنامه های هسته ایی خود را پیش می برد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، روز نامه "گازتا" می نویسد : "یوری اوشاکوف" معاون رئیس دفتر دولت روسیه بلافاصله پس از گفتگوی پوتین و کلینتون که جمعه گذشته به پایان رسید ، اعلام کرد؛ "تحریم های روسیه علیه ایران  تنهادر شرایطی ممکن هستند که پیامدهایی غیرثمربخش نداشته باشند". سرگی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه نیز مشخص نمود که این کشور از تحریم بر علیه ایران تنها در صورتی حمایت خواهند کرد که توسل به آن امری ناگزیر باشد.
وزیر امور خارجه روسیه بعد از مذاکرات مدودوف و کلینتون تاکید کرد؛ "تحریم ها بندرت نتیجه می دهند.
 لاوروف در این باره گفت: گزارش هایی که مدیر کل آژانس بین المللی انرژی هسته ایی به طور دائم تنظیم و ارائه می دهد، حاوی ارزیابی های بسیار دقیقی است که بهانه ای برای سراسیمه شدن و عجولانه تصمیم گرفتن را فراهم نمی آورد.
 روز نامه "ودوموستی" هم در این باره نوشت: نشست مروری قرارداد منع گسترش سلاح هسته ای (ان پی تی) تحت حمایت سازمان ملل متحد که طی روزهای 23 تا 28 ماه مه  سال جاری برگزار خواهد شد، مانع وضع تحریم ها در رابطه با ایران است. ایران که قرارداد "ان پی تی "را امضا کرده است، در این نشست شرکت می کند و سعی خواهد کرد که از آن برای تحکیم مواضع خود استفاده کند. نشست فوق در حال حاضر تنها به نفع ایران می شد.
این روز نامه در ادامه نوشت: نخست وزیر روسیه اعلام کرد که مرحله اول نیروگاه هسته ایی بوشهر که شرکت "اتم استروی اکسپورت" پیمانکار آن است باید تابستان امسال راه اندازی شود. وی تاکید کردکه تابستان امسال باید مرحله اول نیروگاه هسته ایی ایران در بوشهر راه اندازی گردد.
 به نوشته  "ودوموستی"، در عین حال "ولادیمیر دوورکین" کارمند علمی موسسه اقتصاد جهانی و روابط بین الملل آکادمی علوم روسیه در تحلیلی عنوان داشت : موضع مسکو کمتر امیدی برای اعمال تحریم های موثر در رابطه با ایران باقی می گذارد و بخاطر همین روند بررسی تحریم های ضد ایرانی متوقف می شود./

 منبع ما : http://www.yjc.ir/news/NewsDesc.aspx?newsid=289654


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 89/1/3 و ساعت 8:7 عصر | نظرات دیگران()
تحلیل آیت الله مصباح‌یزدی پیرامون انواع فتنه
هرچه امتحان سخت‌تر، پاداش آن بیشتر

آن چه پیش رو دارید گزیده‌ای از سخنان حضرت آیت الله مصباح یزدی(دامت برکاته) در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ07/11/88 ایراد فرموده‌اند. باشد تا این رهنمودها بر بصیرت ما بیافزاید و چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.

«أَعُوذُ بِاللهِ مِن الشَّیطانِ الرَّجِیم * بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ‏ * الم *أَ حَسِبَ النَّاسُ أَن یُترَْکُواْ أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ»1

موارد ابتلا و امتحان در نهج البلاغه
در این جلسه اندکی به بررسی موارد استعمال واژه‌های ابتلا و امتحان در نهج‌البلاغه می‌پردازیم. امیرالمؤمنین - علیه السلام - در خطبه 192، معروف به خطبه قاصعه که بزرگ‌ترین خطبه نهج‌البلاغه است، بیان بسیار زیبا و منظّمی درباره امتحانات الهی در عالم خلقت دارند که گویا تاریخچه‌ای از امتحانات الهی است.

اولین مورد امتحان در عالم خلقت
حضرت در ابتدا می‌فرمایند: خدای متعال وقتی حضرت آدم را خلق کرد، فرشتگان و ابلیس را به وسیله حضرت آدم امتحان کرد. گویا اوّلین مورد امتحان در عالم خلقت، امتحان فرشتگان و ابلیس به وسیله حضرت آدم بود. خدای متعال به فرشتگان و ابلیس - که در صف ملائکه قرار داشت - امر فرمود: همه در مقابل او به خاک بیفتید: «فَقَعُوا لَهُ ساجِدین»1‏. فرشتگان همه بی چون و چرا به سجده افتادند. در رابطه با اینکه همه فرشتگان بودند یا فرشتگان ارضی - فرشتگان موکّل در زمین - قدر متیقن همه فرشتگان ارضی که موکّل به این عالم هستند، بوده‌اند؛ چون در برخی روایات اشاره شده که دسته‌ای از فرشتگان، آن‌چنان مستغرق در جلال و جمال الهی هستند که اصلاً از اینکه خدا انسان و آدمی آفریده است، با خبر نشده‌اند (نرد علمها الی اهلها.)
در میان این‌ها فقط ابلیس از جنس فرشتگان نبوده است؛ امّا از کثرت عبادت بسیار شبیه آن‌ها شده بود، به طوری که دیگر ملائکه گمان می‌کردند که وی نیز از آن‌هاست؛ لذا وقتی به ملائکه خطاب شد که سجده کنید، از آن‌جا که به این جمع خطاب شد، ابلیس هم با این‌که از جنّ بود، مکلّف بود سجده کند.
ابلیس مردود شد. «قالَ لَمْ أَکُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ»2: گفت: من به بشری که از گلی خشکیده خلق شده است، سجده نمی‌کنم. «صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ» یعنی گل خشکیده‌ و بعضی به لجن ترجمه کرده‌اند. به هرحال آدم از گل خشکیده‌ای خلق شد. به همین جهت هم ابلیس می‌گفت: من اشرف از او هستم چون من از آتش خلق شده‌ام. امیرالمؤمنین - علیه السلام - بعد از این‌که به این داستان اشاره می‌کنند، می‌فرمایند: «... وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ مِنْ نُورٍ یَخْطَفُ الْأَبْصَارَ ضِیَاؤُهُ وَ یَبْهَرُ الْعُقُولَ رُوَاؤُهُ وَ طِیبٍ یَأْخُذُ الْأَنْفَاسَ عَرْفُهُ لَفَعَلَ وَ لَوْ فَعَلَ لَظَلَّتْ لَهُ الْأَعْنَاقُ خَاضِعَةً وَ لَخَفَّتِ الْبَلْوَى فِیهِ عَلَى الْمَلَائِکَة ...»: اگر خدا می‌خواست آدم را از نوری خلق می‌کرد که روشنی او چشم‌ها را خیره می‌کرد و زیبائیش عقل‌ها را مبهوت می‌ساخت و از عطری که تمام نفس‌ها را به خودش مشغول می‌کرد و همه می‌خواستند او را ببویند. اگر آدم این گونه خلق می‌شد، ابلیس هم در مقابل او سجده می‌کرد و ملائکه خیلی راحت به چنین موجودی که این همه شکوه و عظمت دارد، این همه زیبا و دوست داشتنی است، سجده می‌کردند. ولی در این صورت دیگر امتحانی تحقق پیدا نمی‌کرد. ارزش سجده ملائکه از آن جهت بود که آن‌ها نگفتند: ما کجا و یک موجود خاکی کجا؟ بلکه چون خدا فرموده بود، گفتند: سمعاً و طاعتاً؛ امّا ابلیس گفت: «... أَنَا خَیْرٌ مِنْه ...»3.
پس خدای متعال برای امتحان ما در بسیاری از اموری که در این عالم بر ما مجهول است، حکمت‌هائی قرار داده که ما از آن حکمت‌ها بی‌خبر هستیم. گاهی درون دل‌مان و گاهی هم به زبان اعتراض می‌کنیم که چرا چنین است.
«وَ لَوْ فَعَلَ لَظَلَّتْ لَهُ الْأَعْنَاقُ خَاضِعَةً»: اگر خدا آدم را با آن صفات آفریده بود، همه در مقابلش کرنش می‌کردند. «وَ لَخَفَّتِ الْبَلْوَى فِیهِ عَلَى الْمَلَائِکَة»: آن وقت امتحان ملائکه امر خیلی ساده‌ای بود. مثلاً اگر از یک دیپلمه بخواهند که یکی از چهار عمل اصلی را انجام دهد، این امتحان نیست. امتحان آن وقتی است که برای شخص متناسب با موقعیتش، سخت باشد. امیرالمؤمنین - علیه السلام – در ادامه می‌فرمایند: «وَ لَکِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَبْتَلِی خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا یَجْهَلُونَ أَصْلَهُ»: خدا خلقش را به وسیله اموری که اصلش را نمی‌دانند، امتحان می‌کند. اگر بدانند که نمی‌توان نام آنرا امتحان گذاشت. امتحانی که جواب سؤال هم کنارش نوشته شده باشد، امتحان نیست. «تَمْیِیزاً بِالاخْتِبَارِ لَهُمْ وَ نَفْیاً لِلِاسْتِکْبَارِ عَنْهُمْ وَ إِبْعَاداً لِلْخُیَلَاءِ مِنْهُم»: حکمت این‌که خدا این‌ها را مجهول قرار می‌دهد و وسلیه آزمایش، این‌است که آن‌ها آزمایش شوند و مرتبه اطاعتشان معلوم شود و وقتی اطاعت کردند، روح استکبار و تکبّر و خودبزرگ بینی از آن‌ها سلب شود.

امتحان فقراء و اغنیاء
امیرالمؤمنین - علیه السلام - به مردم می‌فرماید: نگاهتان را به این ثروت‌ها یا به این تهدیدستی‌ها ندوزید و به این‌ها اهمیت ندهید؛ چراکه این‌ها ملاک نیست. این‌ها وسیله امتحان است. حضرت در ادامه به آیه‌ای از قرآن استدلال می‌کنند: «أَ یَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنینَ * نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ بَلْ لا یَشْعُرُونَ»4: آیا چنین می‌پندارند که وقتی مال و ثروت و فرزندان زیادی به آن‌ها می‌دهیم، به خاطر این است که حتماً ما خیلی خیر آن‌ها را می‌خواهیم؟ هیچ کلیت ندارد. این وسیله آزمایش است. نه معنایش این است که ما خیلی این‌ها را دوست داشتیم که این ثروت را به آن‌ها دادیم، نه معنایش این است که دشمن‌شان بودیم. البته گاهی همین نعمت‌ها باعث می‌شود که بر عذاب‌شان افزوده شود. پس به این‌که کسی ثروت دارد یا فقیر است، اهمیت ندهید. فقط فکر این باشید که در مقابل خدا چه وظیفه‌ای دارید که انجام دهید. حضرت در ادامه می‌فرمایند: «فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَخْتَبِرُ عِبَادَهُ الْمُسْتَکْبِرِینَ فِی أَنْفُسِهِمْ بِأَوْلِیَائِهِ الْمُسْتَضْعَفِینَ فِی أَعْیُنِهِم‏»: خدا آن کسانی را که پیش خود، برای خود بزرگی قائلند و خودبزرگ‌بین هستند - والمستکبرین فی انفسهم یعنی پیش خود، خود را بزرگ می‌شمارند - با اولیاء خودش که به نظر آن‌ها مستعضف هستند، امتحان می‌کند. خدا این‌ها را به وسیله این فقرا امتحان می‌کند. البته متقابلاً فقرا را هم از راه دیگری به وسیله اغنیا امتحان می‌کند. بسیاری از افراد در مقابل اغنیا وظایف واجبی دارند که انجام نمی‌دهند؛ مثلاً آن‌ها را نهی از منکر نمی‌کنند، برای این‌که ناراحت نشوند! عیب‌هایشان را به آن‌ها تذکر نمی‌دهند برای این‌که بتوانند از ثروت آن‌ها استفاده کنند! به آن‌ها احترام می‌گذارند برای این‌که رأی آن‌ها را برای خود جلب کنند! این‌هم امتحانی است که آیا وقتی به کسی احترام می‌گذارند به خاطر پول وثروت وی به او احترام می‌گذارند یا به خاطر دینش؟ این برای فقرا یک نوع امتحان است.

انبیاء وسیله امتحان مردم
فراز دیگری در همین خطبه درباره امتحانی است که خدای متعال مردم را با آن در مورد انبیاء امتحان می‌کند. می‌فرمایند: انبیاء غالباً از مردم طبقات پایین و فقیر بودند، موقعیت اجتماعی و شکوه و عظمت ظاهری نداشتند. همین امر که انبیاء در میان فقرا و از طبقه متوسط و فقیر جامعه انتخاب می‌شوند، برای مردم امتحانی است. «وَ لَوْ کَانَتِ الْأَنْبِیَاءُ أَهْلَ قُوَّةٍ لَا تُرَامُ ... لَکَانَ ذَلِکَ أَهْوَنَ عَلَى الْخَلْقِ فِی الِاعْتِبَار». عبارت‌ها، عبارت‌های بسیار زیبا، ادبی و جالبی است. اگر انبیاء از آن‌چنان قدرتی برخوردار بودند که کسی طمع در توان آن‌ها نمی‌کرد، ... این امر باعث می‌شد که مردم خیلی راحت برای آن‌ها اهمیت قائل شوند و حرف آن‌ها را بشنوند و به آن‌ها اعتنا کنند. چون در قرآن در مورد خود پیغمبر اکرم - صلی الله علیه و آله – از قول کافران می‌فرماید: «وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى‏ رَجُلٍ مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظیمٍ»5: اگر خدا می‌خواست پیغمبر بفرستد، پس چرا یکی از بزرگان این دو شهر را نفرستاد؟ چرا بر یک رجل عظیم نفرستاد - منظورشان از عظیم، پولدار و صاحب قدرت بود. آیا جوانی که از کودکی یتیم بوده، اکنون پیغمبر خدا شده است؟
«وَ لَکِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَرَادَ أَنْ یَکُونَ الِاتِّبَاعُ لِرُسُلِهِ ... أُمُوراً لَهُ خَاصَّةً لَا تَشُوبُهَا مِنْ غَیْرِهَا شَائِبَةٌ». - این جمله برای کسانی که دقت کنند و اهل معرفت باشند، تعبیر بسیار عالی‌ای است - می‌فرماید: خدا خواسته که پیروی انبیاء اختصاص به خودش داشته باشد؛ یعنی انگیزه مردم برای تبعیت از انبیاء فقط خدا باشد و در اطاعت از انبیاء هیچ شائبه‌ای در نیت نداشته باشند؛ نه به خاطر اینکه پول و موقعیت دارد و می‌توانند از او بهره‌ای ببرند و برای زندگی‌شان استفاده‌ای کنند و ... . این نکته برای ما بسیار آموزنده است که دقّت کنیم، ببینیم واقعاً اسلام و پیروی از اهل‌بیت - علیهم السلام - را که می‌پذیریم، آیا فقط به خاطر این است که خدا خواسته است، یا به خاطر این‌است که در کنارش یک منافعی هم داریم؟

هرچه امتحان سخت‌تر، پاداش آن بیشتر
حضرت در ادامه می‌فرماید: «وَ کُلَّمَا کَانَتِ الْبَلْوَى وَ الِاخْتِبَارُ أَعْظَمَ کَانَتِ الْمَثُوبَةُ وَ الْجَزَاءُ أَجْزَل‏». این یک قاعده کلی است که البته روشن است؛ ولی حضرت به آن تصریح فرموده است. می‌گوید: برخی از این امتحان‌ها، آسان‌تر، و برخی سخت‌تر است. هر چه امتحان سخت‌تر باشد، پاداش آن بیشتر خواهد بود. امتحان‌های ساده که افراد، راحت می‌توانند جواب دهند، مزد زیادی ندارد.
در مورد حضرت ابراهیم، در آتش افتادن، یک امتحان بود که آن‌را با رضا و رغبتِ فراوان پذیرفت. اگر اهمیت آن امتحاناتی که در مورد حضرت ابراهیم بود را هم کسانی بفهمند، مثل افتادن در آتش و ... (که کمابیش ما هم می‌فهمیم)، امّا یک امتحانات خیلی دقیق وجود دارد که اصلاً ما صورت مسأله را نمی‌فهمیم. به نظر من امتحانِ مهم‌تر برای آن حضرت، آن لحظه‌ای بود که جبرئیل آمد و گفت: «هَلْ لَکَ مِنْ حَاجَةٍ»: کاری با ما داری؟ ابراهیم بین زمین و هوا در فضائی است که او را از منجنیق پرت کرده‌اند تا داخل آتش بیفتد! در این فاصله جبرئیل آمده و می‌گوید: با ما کاری داری؟ فرمود: «أَمَّا إِلَیْکَ فَلَا»: به تو احتیاجی ندارم! این امتحان است. این از آن در آتش افتادن و از ذبح فرزند هم مهم‌تر است. در یک چنین حالی انسان بگوید: «فقط خدا»، و به هیچ کس دیگری اعتمادی نداشته باشد، مهم است. از این قبیل امتحانات برای پیغمبر اسلام فراوان بوده است. پیامبر گرامی اسلام هم امتحان داشت؛ امّا آنچه او در سایه امتحان به دست می‌آورد، از همه آنچه ما در عالم می‌شناسیم، ارزشمند‌تر بود.

حج، امتحان مشترک همه بنی آدم
در فراز دیگری می‌فرمایند: از زمان حضرت آدم تا زمانی که انسان روی زمین وجود دارد، همه را خدا به یک وسیله‌ای که برای همه مشترک است، امتحان کرده است. این‌هم یک نوع امتحان است، و آن این است که یکسری سنگ‌هائی را در یک بیابانی قرار داده است که نه آبی دارد، نه علفی، نه باغی و نه ساختمانی. آن‌جا چند سنگ به همراه یک سنگ سیاه است. به همه بنی آدم، از خود حضرت آدم گرفته تا همه کسانی که روی این زمین زندگی کنند، دستور داده است که باید بروید به این سنگ‌ها احترام بگذارید و دور آن‌ها طواف کنید. این‌هم یک جور امتحان است. سنگی که به تعبیر امیرالمؤمنین - علیه السلام - نه می‌بیند، نه می‌شنود، نه نفعی برای کسی دارد، نه ضرری به کسی می‌تواند برساند. البته این‌که صورت ملکوتی‌اش تأثیری دارد و می‌شنود، یک حساب دیگری است. آنچه که مردم در آن‌جا می‌بینند، یک سنگ است. باید در مقابل این سنگ طواف کنند و این‌ مهم‌ترین عبادتی است که ما و همه مسلمان‌ها هم به آن آزمایش می‌شویم. در حج به وسیله حجرالاسود یعنی یک سنگ سیاه، مسلمانان امتحان می‌شوند. «أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الْأَوَّلِینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ صَلَواتُ اللهِ عَلَیه إِلَى الْآخِرِینَ مِنْ هَذَا الْعَالَمِ بِأَحْجَارٍ لَا تَضُرُّ وَ لَا تَنْفَعُ وَ لَا تُبْصِرُ وَ لَا تَسْمَع»: خداوند حضرت آدم تا آخرین انسان‌هائی که در این عالم روی این زمین زندگی کنند، را با سنگ‌هائی که هیچ نفع وضرری از آن سراغ ندارند، نه می‌بیند و نه می‌شنود، امتحان کرده است. فقط برای اطاعت خدا باید بروند آن‌جا دور بزنند. آیا این کار را می‌کنند یا نمی‌کنند؟ بعد حضرت ادامه می‌دهند: «وَ لَوْ أَرَادَ سُبْحَانَهُ أَنْ یَضَعَ بَیْتَهُ الْحَرَامَ وَ مَشَاعِرَهُ الْعِظَامَ بَیْنَ جَنَّاتٍ وَ أَنْهَار ...». - در این‌جا هم چند عبارت بسیار زیبا و ادبی ذکر کرده‌اند که من این‌ها را تلخیص کرده‌ام- می‌فرمایند: اگر خدا می‌خواست خانه خودش را در یک جایی قرار بدهد که دارای باغ‌های زیبا، درخت‌های پر میوه، نهرهای جاری و منظره‌های چشم نواز بود، و چنین جایی را روی یک قطعه زمین حاصل‌خیزی قرار می‌داد ... - به جای این‌که چند تا سنگ را توی یک بیابان خشک بی آب و علف قرار بدهد - «لَکَانَ قَدْ صَغُرَ قَدْرُ الْجَزَاءِ عَلَى حَسَبِ ضَعْفِ الْبَلَاء»: لازمه‌اش این بود که امتحان، امتحان آسانی شود و به تبع، مزدش هم کم شود. چون در این صورت، در حقیقت امتحانی نبود. همه دل‌شان رفتن به یک چنین جائی را می‌خواهد. مگر مردم همه عالم برای رفتن به کشورهای معروف که جاهای تماشایی دارد پول‌های کلان خرج نمی‌کنند تا چند روزی آن‌جا تفریح کنند؟ با این اوضاع کنونی که خداوند قرار داده است، امتحان معنا پیدا می‌کند.
با این شرایط امتحان شکل می‌گیرد. جایی که مکان دیدنی نیست. چند سنگ است و بیابان خشک. یک چنین سرزمینی خانه خداست. امّا اگر این خانه مثلاً در سوئیس بود، یا در یک کشور دیگری که سرشار از باغ و مناظر زیبا بود، امتحان محقق نمی‌شد؛ بلکه همه دلشان می‌خواست به آن‌جا بروند و آن مناظر را تماشا کنند. این‌هم یک نوع امتحان است که در یک بخش دیگر از این خطبه بیان شده است.

تدبر در احوال مؤمنین گذشته
در همین خطبه در رابطه با امتحان می‌فرماید: «... وَ تَدَبَّرُوا أَحْوَالَ الْمَاضِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ قَبْلَکُم»: تاریخچه مؤمنین قبل از خودتان را مطالعه کنید. به تعبیر بنده: در گذشته اکثریت مؤمنین، کسانی بوده‌اند که با گرفتاری زندگی کرده‌اند و زندگی مرفّه، آرام و آسوده‌ای نداشته‌اند؛ «کَیْفَ کَانُوا فِی حَالِ التَّمْحِیصِ وَ الْبَلَاءِ أَ لَمْ یَکُونُوا أَثْقَلَ الْخَلَائِقِ أَعْبَاءً وَ أَجْهَدَ الْعِبَادِ بَلَاءً وَ أَضْیَقَ أَهْلِ الدُّنْیَا حَالًا» آیا اینان بارشان از همه سنگین‌تر نبود؟ آیا دستشان از همه خالی‌تر نبود و تنگدست‌تر از دیگران نبودند؟ بعد حضرت به بنی اسرائیلی که در چنگال فرعونیان بَرده بودند، مثال می‌زند: «اتَّخَذَتْهُمُ الْفَرَاعِنَةُ عَبِیدا»: با اینکه فرزندان پیغمبران بودند، ولی فرعونیان اینان را به بیگاری و بردگی کشیدند. این امر برای اینان امتحان بود. حضرت می‌فرمایند: «... حَتَّى إِذَا رَأَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ جِدَّ الصَّبْرِ مِنْهُمْ عَلَى الْأَذَى فِی مَحَبَّتِهِ وَ الِاحْتِمَالَ لِلْمَکْرُوهِ مِنْ خَوْفِهِ جَعَلَ لَهُمْ مِنْ مَضَایِقِ الْبَلَاءِ فَرَجاً فَأَبْدَلَهُمُ الْعِزَّ مَکَانَ الذُّل‏ ...» وقتی خدا دید که این گروه از بنی‌اسرائیل با اینکه در چنگال فرعونیان اسیرند، بر بلای خدا صبر می‌کنند و دست از دینشان بر نمی‌دارند، و فرعونی و بت پرست نمی‌شوند، و وقتی خدا دید اینان جداً صبر می‌کنند، و این همه به خاطر دوستی و محبّت خدا بود، خداوند از آن سختی‌ها، فرجی بر این‌ها قرار داد و ذلّت آن‌ها را تبدیل به عزّت کرد. این همه سختی را برای چه تحمّل کردند؟ حضرت امیر می‌فرمایند: «فِی مَحَبَّتِهِ»: برای این‌که خدا را دوست داشتند و در راه محبّت خدا سختی‌ها را تحمل کردند. کار به جایی رسید که فرعونیان غرق شدند و اینان نجات پیدا کردند.
این‌ها نمونه‌هایی از امتحان بود که تنها در یک خطبه از نهج البلاغه ذکر شده است. حضرت در این خطبه به ذکر نمونه امتحانات از پیش از خلقت آدم تا پایان این عالم پرداخته است، که همه ما نیز مورد این امتحانات قرار می‌گیریم.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین.


--------------------------------------------------------------------------------

1 . الحجر / 29.

2 . الحجر / 33.

3 . الاعراف / 12.

4 . المومنون /55و56.

5 . الزخرف / 31.

http://www.rajanews.com/detail.asp?id=44630


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 88/11/26 و ساعت 10:12 صبح | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا