سخنرانی مهم و منتشرنشده سید حمید روحانی مورخ انقلاب و یار امام(ر - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه بیندیشد به بینش می رسد . [امام علی علیه السلام]
امروز: سه شنبه 103 خرداد 1
.... ادامه ی پست قبلی

اما ما در جریان این انتخابات کسانی را دیدیم که اگر از دستشان برمی‌آمد، اگر قدرت داشتند حاضر بودند ایران به یک ویرانه جغدنشین بدل شود ولی خودشان به قدرت برسند، حاضر بودند این کشور را به خاک و خون بکشند تا به قدرت برسند. دیدیم چگونه رأی و نظر مقام معظم رهبری را نادیده گرفتند، دیدیم که به اسم قانون چگونه قانون را زیر پا گذاشتند، دیدیم چگونه به نام مبارزه با دروغ‌گویی به این ملت دروغ گفتند. طبیعی است که اینها نمی‌توانند انسان‌هایی باشند که در جهت ظهور حضرت قدمی بردارند و کمکی بکنند. خودشان اسیر نفس هستند چگونه می‌توانند به این کشور خدمت بکنند؟ به اسم اینکه ‌می‌خواهند با قانون‌شکنی، با قانون‌گریزی مبارزه کنند کاندید شدند اما خودشان قانون‌شکنی کردند. هنوز رأی‌گیری تمام نشده بود، هنوز مردم پای صندوق‌های رأی بودند که اینها آمدند اعلام کردند: «خبرنگارها! بیایید! من رئیس جمهور شدم.» این دهن‌کجی به مردم بود، این پشت کردن به قانون بود، این زیر پا گذاشتن قانون بود. در کشوری که مردم پای صندوق‌های رأی آمدند و 40 میلیون رأی دادند، با اینکه نمایندگان آنها پای اکثر صندوق‌ها حضور داشتند نتوانستند کوچک‌ترین سندی ارائه بدهند که در این انتخابات تقلب شده است ولی آمدند با حیثیت این نظام، با حیثیت انقلاب، با حیثیت امام، با حیثیت اسلام بازی کردند و در بوق و کرنا دمیدند که در این انتخابات تقلب شده است! و آب به آسیاب دشمن ریختند. وزارت کشور به اینها اجازه تظاهرات نداد برخلاف قانون مردم را به خیابان‌ها کشاندند و به تظاهرات دست زدند؛ این کار کسانی بود که به اصطلاح ادعای قانون‌مداری داشتند! از آن طرف کسانی که به قدرت رسیدند دچار غرور شدند، ای کاش اینها از تاریخ عبرت می‌گرفتند! ای کاش اینها می‌آمدند می‌دیدند که آن کسانی که به خاطر قوم و خویش‌پرستی، خودپرستی و غرور راهشان را از امام و انقلاب جدا کردند به چه سرنوشتی دچار شدند و سرنوشت شیخ حسینعلی منتظری را مطالعه می‌کردند؛ سرنوشت کسی را که روزی مرد شماره 2 خوانده می‌شد مورد مطالعه قرار می‌دادند و می‌دیدند که این شخص وقتی که راهش را از مردم جدا کرد و خودخواهی و غرور او را به آن جایی کشاند که خواب امپراتوری می‌دید و فکر می‌کرد باید رهبر معظم انقلاب در دست او باشد، آلت دست او باشد نظر او را اجرا کند. وقتی دید که مقام معظم رهبری در مقابل نفسانیات تسلیم نمی‌شود و نمی‌خواهد تسلیم شود دیدید که راه خودش را جدا کرد شیوه‌ دیگری در پیش گرفت، ساز دیگری زد اما چوبش را خورد. دیدید همان کسی که در کشور مرد شماره 2 خوانده می‌شد در انتخابات مجلس پنجم یا ششم نفر سی‌ و دوم، سی و سوم قرار گرفت، دیدید که در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم با سر و مغز زمین خورد. ای کاش اینهایی که امروز دارند دچار غرور می‌شوند و به خودپرستی و قوم و خویش‌پرستی روی می‌آورند و به نظر رهبری توجه نمی‌کنند بدانند که سرنوشت شومی در انتظار آنها است! این ملت بیدار است. این ملت آگاه است؛ میدان را برای همه‌ کسانی که ادعا دارند باز می‌کند و می‌گوید: «بفرمایید!» ولی وقتی آمدند ماهیت خودشان را بروز دادند آن وقت است که می‌بینیم مردم به آنها پشت می‌کنند و دست رد به سینه آنها می‌زنند. خیلی‌ها فکر می‌کنند دوم خرداد جریان دیگری بود؛ نه! دوم خرداد با سوم خرداد و 15 خرداد و 22 خرداد هیچ فرقی نمی‌کرد آنهایی که در جریان دوم خرداد رأی آوردند با شعار «فرزند فاضل امام» با شعار «درود بر سه سید فاطمی؛ خمینی، خامنه‌ای، خاتمی» با این‌گونه شعارها جلو آمدند مردم فکر کردند اینها کسانی هستند که پیرو خط امام هستند، دارند راه امام را دنبال می‌کنند، بنابراین به آنها رأی دادند اما وقتی که معلوم شد راه اینها راه دیگری است، شعار اینها شعار امام نیست، شعار انقلاب نیست و اینها آرمان‌های انقلاب را زیر پا می‌گذارند؛ سخن از «تشنج‌زدایی» می‌کنند! می‌گویند، «مرگ بر امریکا نگویید» مردم به اینها پشت کردند و به دنبال آن دیدیم که آنها نه در انتخابات شهرداری رأی آورند نه در انتخابات مجلس رأی آوردند نه در جریان ریاست جمهوری نظام اسلامی رأی آوردند همین 13 میلیون رأیی که این‌دفعه یکی از کاندیداها آورد برای این بود که مردم فکر می‌کردند این شخصی که 8 سال نخست‌وزیر دوران امام بوده لابد به خط امام و خط رهبری وفادار است اگر یک روز دیگری او به صحنه بیاید مسلما یکصدم آن رأی را هم نخواهد داشت و آنهایی که امروز دچار غرور شده‌اند و حرکاتی از آنها سر می‌زند که نشان می‌دهد غرور آنها را به گونه‌ای فراگرفته که فکر می‌کنند می‌توانند نظر رهبری را نادیده بگیرند باید بدانند که به سرنوشت شوم کسانی مبتلا می‌شود که قبل از آنها بودند.

من در پایان نکته‌ای را به شما عزیزان یادآوری کنم و بعد هم برای پاسخ به سؤالات آماده هستم و تقاضایی که دارم این است که برادری سؤالات را بخواند و من جواب بدهم اما نکته‌ای که در پایان باید عرض کنم این است که عزیزان من! استکبار جهانی و در رأس آن شیطان بزرگ از آن روزی که انقلاب به پیروزی رسید تا به امروز توطئه‌های مختلفی را در جهت در هم شکستن انقلاب درپیش گرفت؛ تحریم اقتصادی، جنگ تحمیلی، ترورهای داخلی، جوسازی‌ها، باندبازی‌ها، جناح‌بندی‌ها این مسائل را به صورت مبسوط و مفصل دنبال کرد اما نتیجه‌ای نگرفت آمدند ارزیابی کردند که ببینند مشکل اساسی چیست؛ به این نتیجه رسیدند که بزرگ‌ترین سدی که در مقابل توطئه اینها ایستاده مقام معظم رهبری است امروز تمام قدرتشان را به‌کار گرفتند، بودجه اختصاص دادند، نیروهای ضدانقلاب را در داخل و خارج بسیج کردند و هدفشان در هم شکستن اصل ولایت فقیه و مسئله رهبری است من فقط به عنوان اشاره چند نمونه از سخنان و برنامه‌هایشان را برای در هم شکستن اصل ولایت فقیه و دور داشتن مردم از رهبری و تضعیف رهبری خدمتتان عرض کنم: «ادوارد واشرلی» مسئول سابق شبکه جاسوسی سیا، در میزگردی اعلام کرد: «اگر نظام ولایت فقیه در ایران از هم بپاشد آنگاه می‌توان گفت جمهوری اسلامی ایران تغییر ماهیت داده است» رادیو رژیم صهیونیستی اعلام کرد: «یک اصل در قانون اساسی ایران هست که در این سال‌ها بسیار دردساز بوده و آن اصل ولایت فقیه است» «هینری پرگت» از مسئولان سابق سازمان سیا در امور ایران، که در وزارت امور خارجه امریکا کار می‌کند، در این خصوص گفت: «اگر تجدید نظرطلبان در ایران بتوانند از حریم ولایت و رهبری عبور کنند و از آن طریق ولایت فقیه را در کشتی تردید سوار کنند در آن روز بار سنگینی از دوش امریکا برداشته خواهد شد» اینها تمام قدرتشان را به‌کار گرفته‌اند که مسئله رهبری را زیر سؤال ببرند؛ هدفشان مقام معظم رهبری است. امروز تکیه‌گاه مقام معظم رهبری در این دنیای وانفسا بعد از خدا فقط به شما ملت است می‌بینیم که دست‌های مرموز، عناصر خودخواه، انحصارطلب و قدرت‌طلب با تمام قوا سعی می‌کنند که به این ندای شیطان بزرگ لبیک بگویند و مقام معظم رهبری را تضعیف کنند. امروز بزرگ‌ترین وظیفه‌ ملت این است که در مقابل این توطئه‌ها بایستند و با همه‌ قدرت پشتیبان ولی‌فقیه باشند تا این استقلالی که امروز ایران دارد، این آزادی‌ای که ایران دارد، این قدرتی که ایران دارد حفظ شود و این انقلاب انشاءالله به انقلاب حضرت مهدی(عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف) پیوند بخورد. امام عزیز ما انقلاب اسلامی ایران را به‌وجود آوردند تا پایگاه و کانونی برای ظهور آن حضرت باشد و وظیفه‌ ماست که انشاءالله این انقلاب، این کانون و این پایگاه را به بهترین نحو حفظ کنیم و انشاءالله انقلاب را به انقلاب حضرت مهدی(عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف) متصل کنیم. من بار دیگر از شما عزیزان؛ خواهران و برادران که در این هوای گرم تحمل کردید و به عرایض من گوش دادید تشکر می‌کنم و از سروران روحانی به سهم خودم عذر می‌خواهم و آماده‌ پاسخگویی به سؤالات هستم.

مجری برنامه: بسم الله الرحمن الرحیم. اکثریت سؤالات در رابطه با سخنرانی آقای رفسنجانی هستند سؤال فرموده‌اند: دیدگاه شما نسبت به آقای هاشمی رفسنجانی به چه صورتی است؟

آقای روحانی: این آیه‌ شریفه همیشه جلوی چشم من قرار دارد: «احسب ‌الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لایفتنون» آیا مردم فکر می‌کنند همین که گفتند ما ایمان آوردیم رها می‌شوند و مورد آزمایش قرار نمی‌گیرند؟ همه‌ انسان‌ها در معرض آزمایش خدا هستند من در نجف که در خدمت امام بودم می‌دیدم امام در پایان غالب نامه‌هایی که برای اشخاص و افراد مختلف می‌نوشتند توجه داشتند که این جمله را بنویسند: «از جنابعالی برای حسن عاقبت خودم التماس دعای خیر دارم» عاقبت به خیری مسئله‌ بسیار مهمی است همه‌ ما در معرض خطر هستیم به تعبیر حضرت علی(علیه‌السلام): «والله لتغربلن غربله» همه ما را در این دیگ جوشان طبیعت انداخته‌اند و دارند زیر ورو می‌کنند تا جهنمی‌ها به درستی شناخته شوند؛ آقای هاشمی رفسنجانی سابقه‌ ممتدی در مبارزه داشتند از آن روزی که امام نهضت را آغاز کردند ایشان سر در راه امام گذاشتند مبارزه کردند، زندان رفتند، شکنجه دیدند، زجر کشیدند اما چیزی که باعث لغزش ایشان شد غروری است که ایشان را گرفت؛ شما اگر کتاب خاطرات ایشان را مطالعه کنید می‌بینید که ایشان مطالب را به گونه‌ای ذکر می‌کند که انگار ایشان به نحوی امام را هدایت می‌کرده!! راهنمایی می‌کرده!! رهنمود می‌داده!! و امام در خیلی موارد مجری نظرات ایشان بوده است!! و در مواردی که امام به نظریات ایشان توجه نمی‌کرده اشتباه پیش می‌آمده است! من اگر بخواهم وارد نکات نادرستی که در خاطرات ایشان مطرح شده بشوم بحث خیلی طولانی می‌شود اما برای شناخت ایشان خوب است که افراد خاطرات ایشان را مطالعه کنند در جای‌جای خاطرات، ایشان مطالب را به گونه‌ای ذکر می‌کند که انگار ایشان بوده که داشته نهضت اسلامی و این انقلاب را پیش می‌برده و راهنمایی می‌کرده است! در صورتی که وقتی ما نگاه می‌کنیم می‌بینیم بزرگ‌ترین اشتباهی که ایشان کرد، که جبران‌ناپذیر بود، در جریان سازمان منافقین بود؛ ایشان با همه قدرت به حمایت از سازمان منافقین برخاست، از آنها حمایت کرد و آنها را تقویت کرد، بهترین جوانان مسلمان را تشویق کرد که به سازمان بپیوندند و در مقابل نظر امام ایستاد. من یادم است که در سال 1354 آقای هاشمی رفسنجانی را در لبنان دیدم هم ایشان با لباس شخصی بود هم من با لباس عربی؛ با چفیه و دشداشه و عینک دودی بودم؛ لبنان محیطی جاسوسی بود جاسوس‌های شاه در آنجا قوی بودند اگر با لباس روحانی می‌رفتم در خطر بودم هر وقت به لبنان می‌رفتم تا کتابی چاپ کنم یا در آنجا کاری داشتم با لباس مبدل می‌رفتم. ایشان من را نشناخت، من ایشان را شناختم و بعد از 10 سال که همدیگر را ندیده بودیم با هم خوش و بش و حال و احوال کردیم بعد ایشان گفتند: «من [به] نجف رفته بودم خدمت امام رسیدم به امام عرض کردم: من پارسال هم به قصد آمدن به نجف از ایران بیرون آمدم ولی نتوانستم ویزای عراقی بگیرم و امسال موفق شدم ویزای عراقی گرفتم و برای ملاقات شما آمدم پارسال به یک قصد آمدم امسال به قصد دیگری آمدم، پارسال ...» یعنی در سال 1353 «آمدم که از شما در حمایت از سازمان مجاهدین خلق اعلامیه بگیرم و امسال آمدم بگویم ما اشتباه ‌کرده بودیم شما درست می‌فرمودید» حالا سال 53 سالی بود که سازمان منافقین تغییر ایدئولوژی داده، ماهیتش را برملا گردیده، بسیاری از آنان، کمونیست شده‌اند، بچه‌مسلمان‌ها را کشته‌اند، آن جنایات را کرده‌اند؛ خب این زندگی سیاسی‌ ایشان بوده است با این اشتباهات آشکار و فاحش خود را در حد امام می‌نمایانند و داعیه رهبری دارد، لیکن می‌بینیم امام در نجف غریب بود، تنها بود، راه ارتباط با ایران قطع بود، شاه و صدام بر سر اروندرود با هم اختلاف داشتند، به کلی مرزها را بسته بودند سال‌ها حتی یک ایرانی نتوانست به عراق بیاید در چنین شرایطی وقتی که نمایندگان سازمان منافقین آمدند با امام ملاقات کردند علی‌رغم اینکه از آقای هاشمی رفسنجانی، آقای منتظری، آقای طالقانی [و] از علمای دیگر نامه‌هایی در جهت تأیید خود آورده بودند امام گفت: «من به این نامه‌ها کار ندارم خودم باید شما را بشناسم» چند جلسه که با اینها حرف زد فهمید اینها منحرف هستند و اینها را تأیید نکرد ولی می‌بینیم که آقای هاشمی با تأیید اینها بزرگ‌ترین ظلم را به نسل جوان کرد که بهترین جوان‌های ما با تشویق او به سازمان پیوستند و نفله شدند؛ خب ایشان با این وضع می‌آید در خاطراتش به گونه‌ای خاطره‌بافی می‌کند که انگار او بوده که امام را هدایت و راهنمایی می‌کرده است! این روحیه خودخواهی کار دستش داد بعد از امام ایشان فکر می‌کرد که یک امپراتوری اسلامی در ایران به رهبری او تشکیل می‌شود، به ظاهر مقام معظم رهبری، رهبر است ولی مقام معظم رهبری هم حتما باید نظریات او را اعمال کند و دنباله‌رو نظریات او باشد الان ببینید وقتی صحبت می‌کند چه می‌گوید؛ می‌گوید: «50 سال است من با مقام معظم رهبری رفیقم» یعنی چی؟ امروز او رهبر است شما باید بگویید «من پیروم. بر من واجب است که مطیع ایشان باشم امر ایشان را اطاعت بکنم» ما 50 سال است با هم رفیق هستیم یعنی چی؟ خود این جمله نشان می‌دهد که طرف به اصل ولایت فقیه پایبند نیست غرور او را به حدی گرفته که دارد به گونه‌ای دیگر حرکت می‌کند تمام این مصیبت‌هایی که در جریان انتخابات بر سر این کشور آمد از آن نامه‌ سرگشاده‌ای بود که ایشان نوشت؛ جرقه را از آنجا زد، آتش نفاق و اختلاف را از آنجا روشن کرد و نسل جوان و مردم را به جان هم انداخت بعد حالا می‌آید دلسوزی می‌کند؟ می‌آید می‌گوید جنگ قدرت نیست؟ می‌آید می‌گوید چرا باید اختلاف باشد؟ دعوت به وحدت می‌کند؟ اگر می‌خواهد دعوت به وحدت بکند اول باید از آن نامه توبه کند [باید] بگوید «آن نامه خیانت بود من از آن نامه پشیمان هستم بعد هم بگوید پیرو رهبر هستم اطاعت از رهبری بر من و همه ملت واجب است»؛ «50 سال [است] با هم رفیقیم» یعنی چی؟ این نشان می‌دهد طرف دارد چه راهی می‌رود و چه کار می‌کند تمام این مشکلات از همان قدرت‌طلبی و خودخواهی منشأ می‌گیرد [از] قوم و خویش‌پرستی منشأ می‌گیرد این آقا‌زاده‌ها او را به روز سیاه نشاندند و نفهمید. ای کاش او از سرنوشت آقای منتظری عبرت می‌گرفت! دید آقای منتظری خودش را قربانی مهدی هاشمی کرد؛ امام، انقلاب، ایمان [و] خدا را به خاطر مهدی هاشمی قربانی کرد متأسفانه ایشان هم همین راه را رفت انگار ایشان هم دارد قربانی مهدی هاشمی خودش می‌شود در هر صورت مشکل ایشان گسترده‌تر از این است که من بتوانم در چند دقیقه‌ای که در خدمت شما هستم واقعیت‌ها را بیان کنم، بگذریم.

- : خیلی ممنون! حاج آقا اکثر سؤالاتی را که در رابطه با آقای رفسنجانی بود جوابگو بودند فقط یک سؤال است؛ حاج آقا! با توجه به مطالبی که فرمودید و با اینکه معلوم بود آقای رفسنجانی در نماز جمعه چه می‌خواهند بگویند چرا باز هم اجازه داده شد که ایشان خطبه‌های نماز جمعه را بخوانند و چرا مقام معظم رهبری با این شناختی که از هاشمی رفسنجانی دارند ایشان را از ریاست مجمع تشخیص مصلحت عزل نمی‌کنند؟

آقای روحانی: مقام معظم رهبری چون واقعا راه امام، انبیای خدا و بزرگان اسلام را دنبال می‌کنند و رحمت‌للعالمین هستند در حقیقت تا آنجایی که امکان دارد نمی‌خواهند کسانی را که خدمتگزار اسلام بودند، در مبارزه بودند، در سنگر انقلاب بودند از دست بدهند؛ همان روشی که خود امام در مقابل آقای منتظری داشتند؛ شما نمی‌دانید امام چه خون جگری خوردند، چه سال‌هایی تلاش کردند... شما اگر رنجنامه حجت‌الاسلام و‌المسلمین آسید احمد خمینی(رحمت‌الله علیه) را مطالعه کنید می‌بینید که امام چه کشیدند؛ تا آنجایی که توانستند سعی کردند آقای منتظری را هدایت کنند، اصلاح کنند، نگذارند از دست برود من یادم هست که وقتی آقای شریعتمداری در مقابل انقلاب به کارشکنی‌ها و آن‌گونه مسائل دست زده بود یادم است که امام خیلی تلاش کردند که نگذارند آقای شریعتمداری سقوط کند، بی‌آبرو شود، اعتبارش را از دست بدهد، در [میان] مردم پرستیژش از بین برود؛ در مورد آقای منتظری هم همین وضع بود ولی امام به آن نتیجه رسیدند که راهی جز اینکه او را کنار بزنند نیست. آن روزی که امام [فرمان] عزل آقای منتظری را نوشتند سه بار گریه کردند؛ آن امام عظیم‌الشأن قدرتمندی که وقتی که خبر شهادت پسرش، حاج آقا مصطفی، به او رسید خم به ابرو نیاورد، در مقابل آن مصیبت بزرگ مقاومت کرد، آه نگفت، اشک در چشمش نیامد ما دیدیم که در جریان آقای منتظری سه بار گریه کردند؛ برای امام شوخی نبود که شخصیتی مثل آقای منتظری با‌ آن سوابق، با آن زحمات، با آن رنج‌هایی که کشیده به آن روز مبتلا بشود الان مقام معظم رهبری هم همین مشکل را دارند خدا می‌داند که با چه خون جگری دارند با این مسائل مواجه می‌شوند. تمام تلاششان این است که نگذارند این شخصیت‌ها با آن سوابق مبارزاتی سقوط کنند؛ این وظیفه اسلامی و رسالت الهی ایشان است پیامبران الهی برای این مبعوث شدند که انسان‌ها را از لجنزار نجات بدهند مقام معظم رهبری نمی‌خواهند کاری بکنند که این شخص، با آن سوابق، به لجنزاری فرو غلطد که دیگر راه نجاتی برای او نباشد تمام تلاششان این است که حتی‌الامکان ایشان را حفظ کنند و از این گمراهی و منجلاب نجات بدهند؛ امیدواریم که چنین باشد.

- : فرموده‌اند که در قسمت خواهران از سخنان سرکار عالی برداشت شده است که منظور از کسانی که دچار غرور شده‌اند که در کلام شما آمد آقای احمدی‌نژاد هم هست. آیا به نظر شما آقای احمدی‌نژاد نیز مصداق این نکته هست؟

آقای روحانی: همچنان که عرض کردم متأسفانه از آقای احمدی‌نژاد انتظار نبود که به این مردم خون ‌جگر بدهد [و] دلشان را بشکند [مردمی] که با امیدی به او رأی دادند و تلاش کردند که او را به عنوان کسی که وفادار به اصل ولایت فقیه است، وفادار به آرمان‌های امام است در سر قدرت نگهدارند؛ آقای احمدی‌نژاد دید که جناب آقای مشایی با آن موضع‌گیری‌های مخالف اسلام و انقلاب در [میان] مردم منفور شد، مردم نسبت به او نظر منفی داشتند، به شدت نسبت به او متنفر بودند، گماشتن او به عنوان معاون اول رئیس جمهور نوعی دهن‌کجی به مردم بود. از او انتظار نمی‌رفت که به جای اینکه به مردم بگوید «دست شما درد نکند» این‌جوری به مردم جفا کند و این شخصی را که مردم از او نفرت دارند به عنوان معاون اول تعیین کند. بعد در 27 تیرماه گذشته مقام معظم رهبری یادداشتی [به او] دادند که: «انتصاب او به این مقام نه به صلاح شما و نه به صلاح دولت است و باعث اختلاف است» این‌قدر به این نامه اعتنا نکرد تا چند شب قبل این نامه از تلویزیون پخش شد. وقتی از تلویزیون پخش شد تازه آمد به جای اینکه از این تأخیر عذرخواهی کند به صورت بسیار زننده‌ای با دو کلمه خطاب به مقام معظم رهبری که «بله، نظر شما اجرا شد» به اصطلاح پاسخ داد!، اینها واقعا نشان‌دهنده‌ خطر است یعنی او فکر می‌کند مردم این 24 میلیون رأی را به او دادند؛ مردم وقتی دیدند او پیرو ولی‌فقیه است، وفادار به آرمان‌های امام است، اهداف امام را دنبال می‌کند [و] در مقابل استکبار جهانی ایستاده است به او رأی دادند. اگر این روش ناپسند و قوم و خویش‌پروری [او] ادامه پیدا کند این 4 سال می‌گذرد اما به قول معروف می‌گویند: «زمستان می‌رود و روسیاهی به زغال می‌ماند» آیا آقای احمدی‌نژاد بعد از این مرحله دیگر می‌تواند در مجلس [یا] در مقام [دیگری] کاندید شود؟ یا اینکه به سرنوشت کسانی دچار می‌شود که قبل از او دچار شدند؟ خوب است که ایشان از سرنوشت آقای هاشمی‌رفسنجانی عبرت بگیرد، تادیر نشده خودش را اصلاح کند و برگردد؛ این مردم بیدار هستند، در خط امام هستند، در خط انقلاب هستند [و] به انقلابشان، به ایمانشان، به رهبرشان وفادار هستند. همچنان که عرض کردم [مردم] همه را در میدان آزمایش می‌آورند اگر دیدند اینها واقعا از امتحان سربلند بیرون آمدند مردم در خدمت آنها هستند و نسبت به آنها وفادار می‌مانند اگر دیدند راه دیگری در پیش گرفتند طبیعتا مردم هم راه دیگری در پیش می‌گیرند.

- : امام گویا در بیانیه‌ای که در رابطه با کشتار حجاج و قطعنامه 598 منتشر کردند دلایلی برای قبول قطعنامه داشتند که در آن بیانیه اعلام کردند [دلایل خود را] در آینده بیان می‌کنند؛ آیا بیان کردند؟ آن دلایل چه بود؟

آقای روحانی: این تعبیر را ظاهرا نداشتند که «بعدا دلایل را ذکر می‌کنند» [گفتند]: « واقعیت‌ها بعدا روشن خواهد شد». نگفته بودند که من دلایل را ذکر می‌کنم فقط به این مضمون بود که علت پذیرفتن قطعنامه منوط به مسائلی بود که بعدا در تاریخ روشن خواهد شد.

- : حاج آقا! فرموده‌اند که: امام خمینی با توجه به اینکه زادگاهشان در خمین بود در زمانی که زنده بودند نسبت به خمین دید منفی داشتند امام خمینی گفته‌اند: «اگر دولت شاه به جای اینکه من را به ترکیه تبعید کند به خمین تبعید می‌کرد شاید من بیشتر زجر می‌کشیدم» آیا این واقعیت دارد و نظر امام خمینی نسبت به خمین منفی بود یا نه؟

آقای روحانی: این هم باز از همان شایعاتی است که من فکر می‌کنم برای اینکه مردم مؤمن، متعهد، انقلابی و وفادار خمین را به نحوی دلسرد سازند این‌گونه شایعات را می‌بافند امام نسبت به خمین، وطن عزیز خودش، خیلی علاقه داشت. بعد از انقلاب [وقتی] روزنامه‌ها می‌خواستند در سالگرد شهادت فرزند عزیز ایشان، حاج آقا مصطفی، مطلبی بنویسند امام دستور دادند: «این کار را نکنید!» دوست نداشت که نسبت به فرزندانش از طرف او حرفی زده شود و تأییدی شود [درمورد] خمین [هم] چون [آن را] شهر خودش می‌دانست، اهالی خمین را عزیزان خودش می‌دانست، وابسته به خودش می‌دانست نمی‌خواست از خمین نامی بیاورد [یا] از اهالی خمین سخن بگوید که حاکی از مثلا مسائل ناسیونالیستی و نژادی باشد؛ امام از این مسائل به شدت دوری می‌گزید خود اینکه امام حاضر نشد از خمین نام بیاورد و از خمینی‌ها سخنی بگوید نشان می‌دهد که به خمینی‌ها علاقه‌مند بود؛ آنها را عزیزان خودش می‌دانست، وابسته به خودش می‌دانست به همان نحوی که از فرزند عزیزش، حاج آقا مصطفی، در تمام دوران بعد از انقلاب [سخنی‌ نگفت و] فقط بعد از شهادت ایشان گفت: «از الطاف خفیه الهی بود» [و از آن روز] تا روزی که چشم از جهان فرو بست هیچ‌گاه حاضر نشد از آن فرزند عزیز، از آن عالم مجتهد یادی بکند و حرفی بزند برای اینکه وابسته به خودش بود. یادم است امام در پاسخ به پیام تسلیت یاسر عرفات نوشته بود: «ما مصائبی داریم که باید از مسائل شخصی به طور کلی اغماض کنیم و مسائل شخصی را نادیده بگیریم» قهرا مسئله خمین هم همین بود آن ارتباطی که بین امام و مردم خمین بود اقتضا می کرد که امام یادی از آنها نکند [و] اسمی از آنها نیاورد که مسئله خودخواهی، قوم و خویش‌پروری، نژادپرستی و ناسیونالیسم مطرح نباشد.

- : سه سؤال دیگر باقی مانده که آنها را عرض می‌کنم اگر امام خمینی با بنی‌صدر مخالف بوده و از ماهیت او خبر داشت چرا مسئولیت فرماندهی کل قوا را برعهده او گذاشت؟

آقای روحانی: این هم احترام به افکار مردم بود وقتی که آقای بنی‌صدر از طرف مردم به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد امام هم با احترام به افکار مردم، هم رأی مردم را تنفیذ کرد هم فرماندهی کل قوا را به او داد و در مورد او هم باز امام همان روشی [را] که در مورد آقای منتظری داشت دنبال کرد؛ تلاش زیادی کرد که نگذارد بنی‌صدر هم به لجنزار گمراهی سقوط بکند، تلاش کرد او را نجات بدهد او را اصلاح کند، او را به راه بیاورد واین روشی است که از مردان خدا انتظار می‌رود.

- : و آخرین سؤال هم فرمودند که اگر جنابعالی جهت عضویت در کابینه دولت دهم دعوت شوید آیا قادر به همکاری با آقای احمدی‌نژاد هستید؟

آقای روحانی: من آماده همکاری با هیچ کس نیستم من در نجف عهد و پیمانی با امام بستم که تاریخ انقلاب را بنویسم و به همین دلیل هم از آن روزی که انقلاب پیروز شد تا لحظه‌ای که در خدمتتان هستم به این عهد و پیمان وفادار مانده‌ام و جز نگارش تاریخ و تحقیق در زمینه مسائل تاریخی هیچ مسئولیتی نپذیرفته‌ام و امیدوارم که در آینده هم از این امتحان سربلند بیرون بیایم ولی اگر یک چنین مسئولیت و رسالتی نداشتم و می‌خواستم کار اجرایی بپذیرم مسلما اگر الان در کابینه آقای احمدی‌نژاد بودم هم استعفا داده بودم و مسلما اگر نبودم هم [چنین مسئولیتی] را از این به بعد نمی‌پذیرفتم.

- : تشکر می‌کنم.

- : فرموده‌اند که: با عرض سلام و تشکر از شما، بعد از انقلاب بر اثر توطئه منافقان افراد خالص و مخلص کشور که 72 تن بودند به شهادت رسیدند که از جمله آنها آیت‌الله بهشتی بود حالا برای کشور ما در مقابل [نامفهوم] قانون‌ها و تورم بی‌حد و حساب چه تصمیمی گرفته‌اند؟

آقای روحانی: من مسئولیت اجرایی برعهده ندارم که از من این سؤال‌ها [پرسیده] شود این باید از مسئولان پرسیده شود البته من فقط نکته‌ای را در خدمت عزیزان عرض کنم؛ تا آنجایی که من دستی از دور بر آتش دارم و مسائل را دنبال می‌کنم مسئولان مملکتی ما خائن نیستند درست است هرکدام از انسان‌ها خطاهایی دارد، لغزش‌هایی دارد، اشتباهاتی دارد، غرور دارد، نفسانیات دارد و همین باعث می‌شود که دچار این مشکلات بشود، این باندبازی‌ها و این جناح‌بندی‌هایی که وجود دارد به ما واقعا لطمه زده؛ این چپ، راست، اصولگرا، اصلاح‌طلب، محافظه‌کار، چیزهایی هستند که از خارج [برای ما] به ارمغان آمده. آن وحدتی که امام می‌خواست که همه در زیر پرچم توحید با هم متحد و همراه باشند متأسفانه آسیب دیده ولی نکته‌ای که هست این است که تمام تلاش مسئولان مملکتی، خدمت است و کوشش می‌کنند که بتوانند مشکلات مردم را حل بکنند و کار را پیش ببرند نه نعوذبالله مثل دوران طاغوت و زمان شاه دنبال عیش و نوش و عیاشی و ولنگاری در کاخ‌های آن‌گونه‌ای هستند نه دنبال پول جمع کردن و در بانک‌های خارج انباشتن [هستند]، هیچ‌کدام از اینها یک قران در بانک‌های خارجی ندارند، به خارج راهی هم ندارند، و در خارج جایی هم ندارند اما مشکلات زیاد است و مشکلات مملکت واقعا کمرشکن هست و تلاش زیادی برای آنها می‌شود انصافا کار زیادی هم شده اگر فرصت بود من یک آمار و ارقامی از کارهای عظیمی [را] که در این کشور صورت گرفته شده [که] در سیصد سال گذشته تاکنون سابقه نداشته برای شما بیان می‌کردم در هر صورت علی‌رغم ضعف‌ها، لغزش‌ها، خطاها، باندبازی‌ها، جناح‌بندی‌ها و مشکلاتی که هست مسئولان مملکت ما در خدمت مردم هستند و در جهت خدمت به مردم حرکت می‌کنند امیدوارم که خدا کمکشان کند و دعای خیر شما انشاء‌الله باعث بشود که مشکلات حل بشوند.

- : از حاج آقای روحانی تشکر می‌کنم که با صراحت کامل به سؤالات ما پاسخگو بودند. خود حاج آقا فرموده بودند: «سؤالات را بدون کوچک‌ترین سانسوری بخوانید» و ما هم سؤالات را بدون سانسور خواندیم. برای تعجیل در ظهور آقا امام زمان صلوات.

منبع : http://rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=39254


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 88/8/16 و ساعت 1:1 عصر | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا