سخنرانی مهم و منتشرنشده سید حمید روحانی مورخ انقلاب و یار امام(ر - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندیشه مایه عبرت گرفتن است و از لغزش ایمن می سازد و پشت گرمی می آورد . [امام علی علیه السلام]
امروز: سه شنبه 103 خرداد 1
سخنرانی مهم و منتشرنشده سید حمید روحانی مورخ انقلاب و یار امام(ره)
جرقه تمام مصیبت‌هایی که بر سر کشور آمد از نامه سرگشاده هاشمی زده شد

چندی پیش حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر سید حمید روحانی طی سخنرانی مهمی در شهرستان خمین به ریشه‌های حوادث انتخابات و پس از آن پرداخت.

به گزارش رجانیوز، به دلیل اهمیت این سخنرانی که در مردادماه سال جاری ایراد شده اما انعکاس رسانه‌ای چندانی نداشته است، متن کامل سخنان این مورخ انقلاب اسلامی و از یاران نزدیک امام راحل را منتشر می‌کند:

به عنوان مقدمه باید عرض کنم: وقتی که به تاریخ نگاه می‌کنیم می‌بینیم که اصولا همه پیامبران الهی، همه مردان خدا برای توحید کلمه و گسترش عدالت مبعوث شده‌اند؛ بزرگ‌ترین هدف پیامبران خدا این بود که انسان‌ها را از خودپرستی، طاغوت‌پرستی، بت‌پرستی برهانند و به خداپرستی سوق بدهند. بی‌تردید تا روزی که انسان‌ها از خودپرستی رهایی نیافته‌اند [و] به معنای واقعی کلمه خداپرست نشده‌اند جامعه توحیدی و جامعه‌ای که در آن عدالت حاکم باشد به‌وجود نمی‌آید. ما آن روز می‌توانیم امید داشته باشیم که عدالت در جامعه حاکم بشود، انسان‌ها همه عدالت‌خواه شوند، به عدل و قسط و داد اهتمام بورزند، به حق دیگران تجاوز نکنند، ظلم و ستم در جامعه برچیده شود که در جامعه خداپرستی حاکم باشد، انسان‌ها از خودپرستی رهیده باشند، خودخواهی‌ها، خودبینی‌ها، طاغوت‌پرستی‌ها و صفات رذیله طاغوتی از انسان‌ها زدوده شود؛ این امکان ندارد مگر اینکه انسان‌ها به معنای واقعی کلمه خدا را بشناسند و خدایی بشوند و تمام تلاش انبیا و اولیای خدا همین بوده که انسان‌ها را به خدا متوجه کنند «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط»؛ تمام تلاش‌ها [برای] این است که انسان‌ها به قسط و عدل بسیج بشوند [و به سوی آن] کشیده بشوند و این امکان ندارد مگر اینکه خداپرست بشوند؛ وقتی که انسان به خداپرستی کاملا عنایت پیدا کرد [و] از شرک و خودپرستی رهایی پیدا کرد آن وقت است که می‌تواند در انتظار منجی عالم باشد. وقتی که باب مسائل انتظار را مورد بررسی قرار می‌دهیم می‌بینیم که ما دو نوع انتظار داریم؛

1. انتظار سازنده
2. انتظار مخرب و ویران‌کننده

اگر انسان به معنای واقعی کلمه خدایی شد، از خود رهید [و] از نفسانیات دوری گزید انتظار او می‌تواند انتظاری سازنده‌ باشد. اگر دچار نفسانیات شد دچار پلیدی‌ها و آلودگی‌ها شد آن وقت است که می‌بینیم انتظار او انتظاری فلج‌کننده است، انتظار درستی نیست. یک تفاوت اجمالی بین انتظار سازنده و انتظار مخرب وجود دارد که باید آن را به طور مختصر خدمتتان عرض کنم؛ انتظار سازنده این است که انسان‌ها به معنای واقعی کلمه در انتظار ظهور هستند، در انتظار منجی هستند در این راه گام برمی‌دارند، در این راه تلاش می‌کنند؛ چگونه؟ شما ببینید وقتی مهمان محترمی دارید دو کار می‌کنید: یکی اینکه خودتان را آرایش می‌کنید و لباس نظیف می‌پوشید، یکی اینکه زندگی را نظافت می‌بخشید. در بعد معنوی کسانی که در انتظار آن حضرت هستند و انتظار آنها انتظاری سازنده است اقداماتی انجام می‌دهند؛

اولین ویژگی انتظار سازنده خودسازی است؛ انسانی که در انتظار ظهور حضرت است در گام نخست تلاش می‌کند خودش را اصلاح کند، خودش را از پلیدی‌ها نجات ببخشد؛ بغض و حسد و کینه و عداوت و خودخواهی و خودبینی در او نباشد، خودساخته باشد، مهذب باشد.

دومین ویژگی انتظار سازنده، محیط‌سازی است؛ انسانی که در انتظار ظهور است بعد از خودسازی بلافاصله به سراغ محیط‌سازی می‌رود؛ سر در لاک خودش فرو نمی‌برد و نمی‌گوید حالا که من سرگرم خودسازی هستم کاری به کار دنیا ندارم. سعی می‌کند که بلافاصله بعد از خودسازی جامعه را اصلاح کند و محیط اطراف خودش را مهذب سازد. انسانی که در انتظار ظهور است و انتظار او یک انتظار سازنده است تلاش می‌کند زمینه ظهور را فراهم کند؛ وقتی که قرار است یک مهمان عزیزی وارد بشود شما راه را درست می‌کنید، جاده را اصلاح می‌کنید، محیط را آماده می‌کنید، امنیت را حفظ می‌کنید. در جهت انتظار سازنده باید زمینه فراهم بشود؛ محیطی، پایگاهی، کانونی به‌وجود بیاید که از آن کانون و از آن پایگاه بتوان در جهت پیشبرد مسئله ظهور استفاده کرد اما اگر در کشوری جامعه به آلودگی کشیده شده، طاغوت حاکم است، ظلم و ستم حاکم است، در آن محیط و در آن جامعه انتظار به آن معنا نیست لااقل زمینه برای ظهور فراهم نشده است.

سومین گامی که در انتظار سازنده باید برداشته شود این است که با دشمنان ظهور و فرج حضرت مقابله ‌شود؛ کسانی که در انتظار ظهور هستند تلاش می‌کنند که با طاغوت‌ها، با شیاطین، با عناصر از خدا بی‌خبری که درست در مقابل راه عدالت حرکت می‌کنند، جنایتکارند، ظلم‌پیشه هستند، ستمگرند مقابله شود. انسانی که در انتظار ظهور است با طاغوت، با زورمداران، با جهانخواران مبارزه آشتی‌ناپذیر دارد. در مقابل آنها کوتاه نمی‌آید و با ستمگران، با انحصارطلبان، با خودپرستان مقابله می‌کند؛ این از علائم انتظار سازنده است. از دیگر ویژگی‌های انتظار سازنده مقاومت است، انسانی که در انتظار ظهور است از حرکت و خروش و خیزش و مقابله و مبارزه هیچ‌گاه خسته نمی‌شود تمام تلاشش این است که مبارزه را ادامه بدهد مقاومت داشته باشد، ثابت‌قدم باشد، چنین فردی هیچ وقت از مبارزه خسته نمی‌شود، هیچ‌وقت ناامید نمی‌شود، یأس و ناامیدی در حرکت و در قاموس او مفهوم ندارد؛ این معنای انتظار سازنده است. از دیگر ویژگی‌های انتظار سازنده این است که انسان در راه اتحاد و انسجام جامعه حرکت ‌کند، تلاش کند جامعه اسلامی را به اتحاد و انسجام بکشاند، وحدت را در جامعه حاکم کند، توده‌های مستضعف را با هم آشنا سازد و اینها را با هم همراه کند. اما انتظار مخرب؛ عمل کسی است که فقط با زبان می‌خواهد بگوید «عجل علی ظهورک»، اولین ویژگی کسی که به طور کلی از راه انتظار دور است و جز لفظ چیزی به همراه ندارد این است که عافیت‌طلب است. سستی و بی‌حالی و دوری‌گزینی از خطر، ضرر، خشم و قهر از ویژگی‌های او است. سعی می‌کند خودش را از همه بلاها، مشکلات، مصائب دور نگهدارد که کوچک‌ترین ضررو زیانی به شخصیت، مال، جان و اموال و اولاد او وارد نشود؛ این انتظار مخرب است.

دومین ویژگی انتظار مخرب این است که طرف سازشکار است، تسلیم‌طلب است، دنبال این است که با زورمداران و جهانخوران به نحوی کنار بیاید، در مقابل قدرتمندان همیشه تسلیم است، همیشه حالت ذلت‌پذیری دارد؛ «مرگ بر امریکا نگویید، پرچم امریکا را آتش نزنید، با سیاست امریکا مخالفت نکنید، با عرف بین‌المللی مخالفت نکنید، اینها برای ایران هزینه دارد» انگار دلش برای ایران و هزینه ایران سوخته. اصل قضیه چیست؟ اصل قضیه این است که در مقابل قدرتمندان ضعیف است، تسلیم است، کوچک‌ترین تهدیدی از سوی دشمن لرزه به اندام او می‌اندازد، این شخص در انتظار ظهور نیست، از انتظار دور است، اسیر نفس است، اسیر شیطان است و نمی‌تواند در مقابل قدرتمندان استقامت کند چرا؟ برای اینکه آن ویژگی‌ای که اول عرض کردم؛ خدایی شدن، فقط خدا را دیدن و خود را ندیدن در او نیست. وقتی انسان اسیر نفس باشد و برای او مسئله خویش و خود و خودخواهی و خودبینی وجود داشته باشد و در مقابل دشمن ضعیف باشد این‌گونه است. آنچه که می‌تواند انسان را در مقابل قدرت‌ها مقتدر سازد، مقاوم سازد ارتباط قلبی با خدا است «الا بذکر الله تطمئن القلوب» انسانی که قلبش با خدا است، با خدا ارتباط دارد، با خدا پیوند دارد، قلم او، قدم او، حرکت او، سخن او خدایی است از هیچ‌چیز نمی‌ترسد، از هیچ قدرتی پروا ندارد، هیچ کسی را اصلا قدرت نمی‌بیند اینها را در مقابل قدرت الهی ناچیز می‌بیند. انسانی که دچار خودخواهی و خودبینی است نمی‌تواند یک منتظر واقعی باشد، ممکن نیست انتظار او انتظار حقیقی باشد یکی از ویژگی‌های کسانی که انتظارشان واقعی نیست و ظاهری و زبانی است این است که گاهی با دشمن هم‌صدا می‌شوند. سخنانشان، موضع‌گیری‌هایشان، حرف‌هایشان حرف‌های دشمن است وقتی شما رادیوهای بیگانه را گوش می‌دهید، وقتی که سخنان استکبار جهانی و دشمنان اسلام و این ملت و این کشور را گوش می‌دهید می‌بینید این همان حرف‌هایی است که در ایران عده‌ای آنها را تکرار می‌کنند یا همان چیزی را که اینها می‌گویند خارجی‌ها تکرار می‌کنند؛ با هم هم‌صدا هستند، همراه هستند، یک‌جور سخن می‌گویند.

در جریان انتخابات امسال چیزی که بسیار برای ملت ما دردناک بود این بود که می‌دیدیم موضع بسیاری از کسانی که در این کشور نان انقلاب را خوردند اعتبارشان، حیثیتشان، شخصیتشان، آبرویشان به برکت امام و انقلاب بوده با موضع شیطان بزرگ با موضع رژیم صهیونیستی همسان بود، هم‌صدا بودند، همراه بودند این فاجعه است اینها راهشان از راه خدا جداست از راه امام زمان جداست اینها نمی‌توانند منتظران واقعی باشند اینها کسانی هستند که اسیر قدرتند، اسیر نفسند وقتی انسان اسیر نفس شد طبیعی است که در مقابل قدرتمندان و زورمداران این‌گونه خواهد بود.

یکی از بزرگ‌ترین ویژگی‌‌های امام خمینی (سلام الله علیه) این بود که از منتظران واقعی بود. چرا؟ برای اینکه در گام نخست از خودرسته بود یکپارچه خدایی بود، خدا را می‌دید، جز به خدا نمی‌اندیشید، هیچ‌گاه «خود» برایش مطرح نبود، منیت نداشت، سخنش، قلمش، قدمش یکپارچه برای خدا بود و چون یکپارچه خدایی بود، غیر خدا اصلا برای او اهمیتی نداشت. اینکه می‌گفت: «امریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» برای همین بود که امریکا را قدرت نمی‌دید جز خدا کسی برای او قدرت نبود دیگران ناچیز بودند برای اینکه امام در گام نخست خودش را اصلاح کرد؛ از منیت و از کیش شخصیت نجات پیدا کرد و بلافاصله به محیط‌سازی پرداخت. دوری‌گزینی امام از منیت و کیش شخصیت‌ تا آنجا بود که اگر در محفل و مجلسی از او ستایش می‌شد امام به شدت ناراحت می‌شد به شدت عصبانی می‌شد. بارها عرض کردم وقتی آیت‌الله عظمی بروجردی(اعلی‌الله مقامه) از دار دنیا رحلت کردند از روز رحلت تا چهلمین روز درگذشت ایشان در مساجد مختلف قم مجلس ترحیم برگزار می‌شد؛ علما، مراجع، بزرگان، حضور پیدا می‌کردند اما امام در این مراسم حضور پیدا نمی‌کرد. اینکه امام در مراسم ختم آقای بروجردی حضور پیدا نکردند باعث حرف و حدیث شد. جمعی می‌گفتند: «بین ایشان و آقای بروجردی اختلاف نظر بود و به همین دلیل ایشان در این‌گونه مراسم حضور پیدا نمی‌کنند» چند نفر از اساتید خدمت امام رفتند و عرض کردند: «خوب است که شما در مراسم بزرگداشت آقای بروجردی شرکت داشته باشید این عدم شرکت شما باعث حرف و حدیث شده» امام فرموده بودند: «اتفاقا من خیلی مایل بودم که در این مراسم حضور پیدا کنم اما یک بار که وارد یکی از این مجالس شدم برخوردی با من شد که برای من ناخوشایند بود لذا تصمیم گرفتم که دیگر در این‌گونه مراسم حضور پیدا نکنم» برخورد ناخوشایند چه بود؟ برخورد ناخوشایند این بود که وقتی امام وارد مجلس می‌شود قاری قرآن می‌گوید: «برای سلامتی آیت‌الله خمینی صلوات ختم کنید.»

این شعار برای امام به عنوان یک برخورد ناخوشایند تلقی می‌شود و لذا تصمیم می‌گیرد که دیگر در این مراسم حضور پیدا نکند که بعد آن اساتید گفتند: «ما قول می‌دهیم وقتی شما وارد مجلس می‌شوید کسی شعار ندهد» و بعد از آن امام در بعضی از آن مراسم شرکت می‌کرد. ببینید تا این حد امام از خودرسته بود، از خود دوری جسته بود این انسان از خودرسته می‌تواند عدالتخواه باشد اگر دم از عدالت می‌زند واقعی است، حقیقی است، جنبه شعار ندارد، جنبه ظاهری ندارد، به معنای واقعی کلمه می‌خواهد عدالت را در جامعه حاکم کند. خاطره‌ای برای شما بگویم:

تابستان بود؛ امام در نجف در حیاط منزلشان نشسته بود و مطالعه می‌کرد. شخصی به نام مشدی حسین، خدا رحمتش کند، در بیت امام کار می‌کرد و مأمور خرید بود از بیرون آمد گوشت خریده بود داشت آنجا گوشت را می‌شست امام که مشغول مطالعه بود چشمش به این گوشت افتاد سؤال کرد: «مشدی حسین! این قصاب به همه مشتریانش این‌گونه گوشت می‌دهد؛ گوشت لخم کم‌استخوان بی‌چربی؟» مشدی حسین که پیرمرد ساده‌ای بود گفت: «نه حاج آقا! این قصاب از علاقه‌مندان شماست، مقلد شماست، مرید شماست روی علاقه‌ای که به شما دارد این گوشت را می‌دهد.» امام فرمود: «مشدی حسین! از فردا دیگر حق نداری از این قصاب برای من گوشت بگیری. وقتی که این قصاب گوشت لخم کم‌استخوان بی‌چربی را به من می‌دهد پیه و چربی و استخوانش را به دیگری می‌دهد و حق دیگری ضایع می‌شود این اجحاف در حق دیگری است.» این قصاب نامش حاج محمود بود، پیرمردی بود خدا رحمتش کند، من یک‌بار رفتم از او گوشت بگیرم گفت: «من نمی‌دانم چه کار کرده‌ام که سید خمینی رابطه‌اش را، معامله‌اش را با من قطع کرده دیگر مشدی حسین نمی‌آید از ما گوشت بگیرد» و چشمهایش پر از اشک شد تعجب کردم رفتم تحقیق کردم معلوم شد قضیه این است. خب حساب کنید امروز من و شما وقتی به میوه‌فروشی می‌رویم اگر فروشنده به ما اجازه ندهد که میوه را سوا کنیم اصلا با او قطع رابطه می‌کنیم، قطع معامله می‌کنیم پس ما هنوز عدالتخواه نشده‌ایم، هنوز به مرحله‌ای نرسیده‌ایم که واقعا خواستار عدالت باشیم، همه از عدالت دم می‌زنیم همه می‌گوییم که چرا در کشور ما ظلم است، اجحاف است، تجاوز است، عدالت نیست اما این تنها در زبان است عدالت را برای خود می‌خواهیم همه چیز را برای خودمان می‌خواهیم سعی می‌کنیم در صف نانوایی یا دیگر بتوانیم چند قدمی جلوتر برویم دیگران را پشت سر بگذاریم و حق دیگران را نادیده بگیریم، در رانندگی سعی می‌کنیم که سبقت بیجا بگیریم، از چراغ قرمز رد بشویم اینها نشانه این است که هنوز به آن مرحله نرسیده‌ایم که عدالتخواه باشیم؛ امام به این مرحله رسیده بود؛ خود را نمی‌دید، کیش شخصیت را در خودش از بین برده بود، می‌بینید که دنبال این بود که عدالت را اجرا کند بلافاصله بعد از خودسازی به محیط‌سازی پرداخت؛ در چه زمانی؟ در همان دوران رضاخان. در همان زمانی که رضاخان در این کشور روضه را ممنوع کرده بود، تبلیغ و وعظ را ممنوع کرده بود، در مساجد را بسته بود امام عصر روزهای پنجشنبه‌ در مدرسه فیضیه مجلس وعظ داشت، درس اخلاق داشت. شخصیت‌هایی مانند شهید مطهری، شهید مدنی و شهید صدوقی در مکتب اخلاق امام تربیت شدند. امام بلافاصله بعد از خودسازی به محیط‌سازی پرداختند.

یکی از ویژگی‌های امام این بود که به مردم عشق می‌ورزید؛ به مردمش علاقه داشت، دوست داشت به مردمش خدمت بکند. وقتی که بعد از پیروزی انقلاب کسانی به حضور امام می‌آمدند و از کارهای عمران و آبادی، شهرسازی، خیابان‌بندی، پل‌سازی و سدسازی صحبت می‌کردند امام لذت می‌برد، خوشحال می‌شد. امام به افکار مردم احترام می‌گذاشت؛ کم نیستند کسانی که دم از مردم می‌زنند، سیاستمدارانی که تا وقتی به قدرت نرسیده‌اند از خلق سخن می‌گویند، از مردم حرف می‌زنند، دم از مردم می‌زنند اما وقتی به قدرت می‌رسند دیگر مردم فراموش می‌شوند وقتی که امام به قدرت رسید بر قلب‌ها حکومت می‌کرد یک ایران بود و یک امام؛ هرچه امام می‌گفت مردم با دل و جان می‌پذیرفتند ولی هرگز حاضر نشد نظر خودش را بر مردم تحمیل کند؛ وقتی که بنی‌صدر برای کاندیدای ریاست جمهوری شدن خدمت امام رفت، امام به او گفت: «صلاحیت نداری!» الان در فرانسه خاطرات بنی‌صدر منتشر شده خوشبختانه خودش در خاطراتش نوشته: «وقتی من رفتم به امام عرض کردم که می‌خواهم برای ریاست جمهوری کاندید بشوم امام فرمود: شما صلاحیت نداری برای اینکه اولا به اصل ولایت فقیه اعتقاد نداری ثانیا نسبت به روحانیت ذهنیت منفی داری سوم اینکه به طور کلی روحیه انقلابی نداری.» (ظاهرا سومین نکته این بود) در عین حال بنی‌صدر آمد کاندید شد مردم هم از او استقبال کردند و به او روی آوردند. امام حتی اگر به صورت غیرمستقیم به گوش مردم می‌رساند که نسبت به بنی‌صدر ذهنیت منفی دارد محال بود مردم به بنی‌صدر رأی بدهند ولی امام اجازه داد مردم بیایند نظر خودشان را بگویند، خودشان انتخاب کنند، روی پای خودشان بایستند، متکی به شخص دیگری نباشند درعین حال هم اگر اشتباه کردند بالاخره تجربه می‌آموزند امام نظر مردم را تنفیذ کرد؛ در روز تنفیذ رأی، امام جمله‌ای گفت که اهل نظر دریافتند که امام نسبت به بنی‌صدر ذهنیت دارد. فرمودند: «آقای بنی‌صدر بداند که حب الدنیا راس کل خطیئه» امام تا این حد نسبت به نظر مردم احترام گذاشت؛ درست است که با ریاست جمهوری بنی‌صدر ضرر زیادی دیدیم فاجعه بزرگی برای کشور به‌وجود آمد اما در عین حال امام احساس می‌کرد اگر مردم متکی به فرد باشند، حکومت فردی در جامعه حاکم بشود با رفتن فرد همه‌چیز می‌رود. مردم باید روی پای خودشان بایستند. و با اندیشه و تجربه خویش کشور را پیش ببرند، از این‌رو هیچ‌گاه نظر خود را بر مردم و مسئولین تحمیل نمی‌کرد. بلکه در برابر نظر اکثریت کوتاه می‌آمد وقتی می‌خواستند آقای شیخ حسینعلی منتظری را به عنوان قائم‌مقام تعیین کنند امام فرمودند: «این کار را نکنید!» شاید علتش را نفرمودند فقط گفتند: «این کار را نکنید! صلاح نیست.» مجلس خبرگان برخلاف نظر امام، آقای منتظری را به عنوان قائم‌مقام تعیین کرد می‌بینیم امام بعد از آن نه کوچک‌ترین اعتراضی کردند و نه انتقادی کردند، به نظر خبرگان احترام گذاشتند و تاروزی که آقای منتظری به طور کلی در مقابل نظام، امام و انقلاب نایستاده بود او را تحمل کردند. در موارد بسیاری امام نظر دیگری داشتند ولی به نظر مردم و به نظر مسئولان احترام می‌گذاشتند. از دیگر ویژگی‌های حضرت امام این بود که به اصل ولایت فقیه اهتمام ویژه‌ای داشتند. خیلی‌ها از من سؤال می‌کنند: «چرا امام تا سال 1342 نهضتشان را آغاز نکردند و به مبارزه برنخاستند؟» علت‌العللش این بود که که امام پیرو ولایت فقیه بود؛ تا وقتی که آیت‌الله عظمی بروجردی(اعلی‌الله مقامه) زعامت جهان تشیع را بر عهده داشتند امام به خودشان اجازه ندادند که برخلاف نظر و رأی ایشان حرکتی بکنند و سخنی بگویند و کاری صورت بدهند البته به محضر ایشان می‌رفتند، اعتراض می‌کردند، پیشنهاد می‌دادند، انتقاد می‌کردند اما وقتی از محضر ایشان بیرون می‌آمدند کوچک‌ترین سخنی برخلاف رأی و نظر ایشان نمی‌گفتند چون پیرو اصل ولایت فقیه بودند؛ این کسی است که منتظر ظهور حضرت است. که با همه قدرت خود، محیط و زمینه را برای ظهور حضرت آماده کرد.

ادامه در پست بعدی

 

منبع : http://rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=39254


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 88/8/16 و ساعت 1:2 عصر | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا