از - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش را به دست نیاورد، مگر کسی که درس خود را ادامه دهد . [امام علی علیه السلام]
امروز: یکشنبه 04 فروردین 31

پرویز جاهد منتقد و فیلمشناس در نامه ای برای سایت ضد انقلاب جرس اعلام کرد که پرویز جاهدی که برای جرس مقاله نوشته شخصی ناشناخته است و این پرویز جاهد نیست!




به گزارش حقیقت نیوز -از عجایب روزگار است که نویسنده ای حی و حاضر باشد و یکی دیگر هویت او را بدزدد و با نام او بنویسد! گفتند سعدی (یا انوری) از بازار می گذشت و دید کسی معرکه گرفته و شعر او را به نام خود برای مردم می خواند. رفت جلو گفت ببخشید ها ولی این شعر شعر سعدی است. گفت خب سعدی منم دیگر! حالا فردا نویسنده  سایت ضد انقلاب جرس لابد مدعی می شود که این پرویز جاهد خود منم دیگر. این سلسله گاف های روزنامه نگارانه سایت بی مغز و ضد اتقلاب جرس است.

نوشته ای  در سایت جنبش راه سبز(جرس)  به قلم نویسنده ای به نام پرویز جاهد منتشر شده است. همین جا اعلام می کنم که من نویسنده این مطلب نیستم و محتوای آن را تایید نمی کنم. من نمی دانم چه کسی این مطلب را به نام من در سایت ضد انقلاب جرس درج ره است  و بهتر است در این باره توضیح دهند.
 
برای جلوگیری از ایجاد هرگونه شبهه، این ای میل را در اینجا منتشر می کنم:
 مدیر  سایت جرس-  
به اطلاع می رسانم که در تاریخ ?? فروردین ماه ???? مطلبی با عنوان « انعکاس آوینی در اوین»  به قلم نویسنده ای به نام پرویز جاهد در سایت جرس منتشر شده است.
 
از آنجا که  این مطلب در باره  دو شخصیت سیاسی و سینمایی و فرهنگی است، این تصور وجود دارد که من یعنی پرویز جاهد، نویسنده و منتقد سینما این مطلب را نوشته ام. بنابراین می خواهم تاکید کنم که این مطلب هیچ ارتباطی به من ندارد و محتوای آن نیز مورد تایید من نیست.
 
تا آنجا که اطلاع دارم در حال حاضر جز من نویسنده دیگری با نام پرویز جاهد در مطبوعات و رسانه‌ها فعالیت نوشتاری ندارد. لذا خواهش من این است که اگر هویت واقعی نگارنده این مطلب بر شما روشن است آن را به من معرفی کنید و اگر کسی با نام مستعار دارد به نام حقیقی من برای شما مطلب می نویسد، لطفا از انتشار آن خودداری کنید.
 
با احترام،
پرویز جاهد
نویسنده، فیلمساز و منتقد سینما

 

منبع ما : http://haghighatnews.com/newsF-3192.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 89/2/11 و ساعت 10:52 صبح | نظرات دیگران()
دعوت فدراسیون تیراندازی از شکارچیان؛ به سالن‌های تیراندازی بیایید

"محمدجواد محمدی زاده" عضو هیات رییسه فدراسیون تیراندازی روز جمعه شکارچیان را دعوت کرد برای حفظ آمادگی خود در شکار، از سالن های تیراندازی برای آماده سازی خود استفاده کنند.

به گزارش رجانیوز به نقل از روابط عمومی فدراسیون تیراندازی، "محمدی زاده"‌ که علاوه بر عضویت در هیات رییسه فدراسیون تیراندازی، معاون رییس جمهوری و رییس سازمان حفاظت محیط زیست است، گفت:‌ شکارچیان در فصول غیرشکار می‌توانند با استفاده از سالن‌های تیراندازی، مهارت خود را حفظ کنند.

وی همچنین در این جلسه که آیت‌الله حائری شیرازی، سیدمهدی هاشمی، دبیر، نواب و سایر اعضای هیات‌ رییسه حضور داشتند، بر ایجاد بسترهای مناسب برای جذب سرمایه گذاری بخش داخلی و خارجی در این رشته ورزشی تاکید کرد.

عضو هیات رییسه فدراسیون تیراندازی گفت: باید هر چه سریعتر زمینه راه‌اندازی شهرک صنعتی تولید و تأمین تجهیزات و مهمات ورزش تیراندازی مهیا شود.

محمدی زاده گفت: با حضور سرمایه گذاران در این بخش می توان امیدوار بود، شهرک صنعتی تولید و تامین تجهیزات و مهمات ورزش تیراندازی با سرعت راه اندازی شود.

 

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=49155


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 89/2/10 و ساعت 11:20 عصر | نظرات دیگران()
 متحدان سبزها از کمونیستها هم بدتر عمل می کنند 




متحدان سبزها از کمونیستها هم بدتر عمل می کنند



وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: کمونیست‌ها قبل از انقلاب جرات انکار قرآن را نداشتند ولی متحدان اصلاح‌طلبان و جنبش سبز این کار را کردند و مورد طرد مردم قرار گرفتند.
محمد حسین صفارهرندی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی و مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران در مراسم تجلیل از وزیران بسیجی دولت نهم و دهم با اشاره به شخصیت شهید مطهری اظهار داشت: شناخت شخصیت این شهید بزرگوار جزء ضرورت‌های جامعه است و آثار شهید مطهری ابزار کارآمدی برای ما خواهد بود تا در نحوه رجوع به مسائل دچار انحراف نشویم.
وی افزود: زمان شهید مطهری افرادی بودند که در جمع نیروهای مذهبی مطرح می‌شدند و خود شهید هم با آنها کار می‌کرد و گاهی حتی با آنها پای یک اعلامیه را امضا می‌کرد. به عنوان مثال شهید مطهری پس از فوت علی شریعتی به همراه بازرگان یک اعلامیه صادر کردند و مطهری در دوره خود با افرادی محشور و هم پیمان فکری بود که اگر این مسیر ادامه پیدا می‌کرد و زندگی وی به پایان نمی‌رسید چه بسا زاویه‌ای که با آن افراد داشت نمایان می‌شد چرا که او به جمهوری اسلامی اعتقاد داشت ولی بازرگان به چیزی به عنوان جمهوری اسلامی توجه نمی‌کرد.
وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: اگر شهید مطهری الان در قید حیات بود احساسی که در دهه 50 داشت و به جنگ مارکسیست رفت، اگر امروز بود و می‌دید که افرادی با وجود ادعاهای قبلی که نمایانگر شخصیت آنها در شاگردی امام بوده و در گذشته عناوینی داشته‌اند و اگر جمهوری اسلامی نبود کسی چیزی بار آنها نمی‌کرد و تعریفی که از نظام می‌کنند با تعریف دشمنان از انقلاب شباهت دارد و خودشان را ورثه ظاهری و باطنی امام جلوه می‌دهند ولی وقتی به روح حرف‌هایشان دقت می‌کنیم مشخص است که مدت‌ها از آرمان‌های ما فاصله گرفته‌اند که خیلی از آنها علیه السلام‌ترند به جمهوری مشروطه اسلامی معتقدند و این برداشت من است، به مبارزه برمی‌خاست.
صفارهرندی ادامه داد: برخی از این افراد مدت‌ها بر منصب‌های مهم نظام بودند و حتی با دشمنان نظام سر جنگ داشتند الان می‌گویند جمهوری اسلامی کارآیی ندارد و باید تغییری در آن حاصل شود.
وی افزود: در دوران اصلاحات به اسم اصلاح سیستم پیشنهادهایی مطرح شد که می‌توان به لوایح موسوم به لوایح دوقلو اشاره کرد که این لوایح به معنای جمهوری مشروطه اسلامی بود. آنها که در آن روز پیشنهاد حذف نظارت شورای نگهبان را داده بودند الان نیز به دنبال همین کار هستند ولی با توجه به هوشیاری مردم، دست‌اندرکاران اصلی این پیشنهاد مایوس شدند و پیشنهاداتی که مجمع تشخیص مصلحت نظام برده و می‌خواستند شرایط نظارت شورای نگهبان و قانون انتخابات را دست‌کاری کنند و به مسیری ببرند که از دل آن دیگر جمهوری اسلامی درنمی‌آمد بلکه شان رئیس‌جمهور را به جای می‌بردند که تنه به تنه رهبری نظام می‌زد یعنی همان چیزی که در دوم خرداد عده‌ای می‌گفتند که به دنبال حاکمیت دوگانه هستند را از مجمع تشخیص مصلحت نظام پس گرفتند.
مشاور فرمانده کل سپاه در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: اگر شهید مطهری الان بود درگیری‌های فکری او با کسانی بود که امروز این حرف‌های انحرافی را می‌زنند؛ آنها دیروز از مارکسیست و حمایت از مجاهدین و منافقین دم می‌زدند و حالا تنور خود را با هیزم غربی شعله‌ور می‌کنند.
وی با اشاره به انتخابات سال گذشته اظهار داشت: در انتخابات ریاست جمهوری صرف‌نظر از اکثر مردم که به وعده‌ها و گذشته برخی افراد که خود را وابسته به امام معرفی می‌کردند دل بستند اگر این آقایان نیت خود را می‌گفتند و بیان می‌کردند که ما دیگر آدم دهه 60 نیستیم و با حرف‌ها و آرمان‌های امام فاصله گرفتیم مطمئنا مردم به هیچ عنوان او را همراهی نمی‌کردند.
صفارهرندی در پایان سخنان خود تصریح کرد: شاید قبلا کمونیست‌ها این طور وقیحانه حرمت دین اسلام را نشکسته بودند که برخی از این مدعیان دینداری زمانه ما شکستند. نمونه‌اش عبدالکریم سروش که کارش به جایی رسید که قدسی بودن قرآن را انکار کرد. کمونیست‌ها قبل از انقلاب جرات انکار قرآن را نداشتند ولی متحدان اصلاح‌طلبان و جنبش سبز این کار را کردند و مورد طرد مردم قرار گرفتند.



منبع | نویسنده : بانگداد به نقل از جوان آنلاین   -  www.bangdad.com

Print  پرینت صفحه

 

 

منبع ما : http://bangdad.com/bangdad/pages/details.asp?id=570


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 89/2/9 و ساعت 6:47 عصر | نظرات دیگران()
مصرف گاز ایران بیشتر از مصرف کل اروپا

مدیر‌کل سازمان حفاظت محیط زیست استان اصفهان گفت: مصرف گاز ایران بیشتر از مصرف کل اروپا است.

به گزارش خبرگزاری فارس، احمدرضا لاهیجان‌زاده در نشست پرسش و پاسخ و هم‌اندیشی اعضا اتاق بازرگانی و فعالان اقتصادی در جمع خبرنگاران اظهار داشت: طی 30 سال گذشته افزایش ناگهانی دمای هوا و مسائل اقلیمی در سطح دنیا بیشترین خسارت را در زمینه اقتصادی به کشورها وارد کرده و سبب خروج آنان از چرخه اقتصادی شده است.

وی بی‌توجهی به مسائل محیط زیست را به ضرر جامعه و اقتصاد کشور دانست و تصریح کرد: دمای زمستان سال گذشته اصفهان بهاری بود که این امر در چندین سال گذشته در استان کم‌نظیر بوده و به سبب بارش نامناسب و کمبود برف با گرمای هوا مواجعه شدیم.

مدیر‌کل سازمان حفاظت محیط زیست استان اصفهان در زمینه مصرف گاز در ایران که برابر با 530 میلیون مترمکعب است، خاطر‌نشان کرد: میزان مصرف گاز در کل اروپا 500 میلیون مترمکعب بیان شده است.

وی گفت: با وجود بیش از 7 ‌هزار مشاغل صنعتی فعال در استان اصفهان میزان آلودگی محیطی و صنعتی آن در سطح بالای قرار دارد و به سبب اینکه 55 درصد از سال هوا در این استان ساکن است مشکلات زیادی را برای محیط زیست ایجاد کرده و افزایش آلودگی را به همراه داشته است.

لاهیجان‌زاده با بیان اینکه موقعیت اقلیمی ویژه در استان اصفهان نگاه‌ها را به این استان متفاوت کرده است، اظهار داشت: نادیده گرفتن ظرفیت‌های زیست محیطی در استان عواقب خطرناکی به دنبال دارد و اگر در بحث مسائل اقتصادی واقف شویم و تمام مشکلات را برطرف کنیم باز در زمینه استاندارد‌ها نمی‌توانیم خود را با کشور‌های اروپایی مقایسه کنیم.

وی تصریح کرد: در مصرف میزان گازهای گلخانه‌ای رتبه 10 جهان را داریم که از نظر اقتصادی قابل مقایسه با غول‌های اقتصادی دنیا نیستیم و این ناشی از بی‌توجهی به مسائل زیست محیطی است.

در ادامه این جلسه معاون بخش خصوصی اتاق بازرگانی استان اصفهان گفت: اقلیم استان اصفهان موقعیتی جداگانه‌‌ای از استان‌های دیگر دارد و حاشیه کویری آن سبب عجین شدن مردم آن با کار و صنعت شده اما برخی از مسائل سبب از دست دادن صنایع در این استان شده است.

سرتیپی اظهار داشت: صنایع دستی استان اصفهان در کشورهای دیگر حرف برای گفتن داشته اما با آمدن جنس‌های چینی این صنایع از چرخه خارج شده و مشکلاتی را برای تولیدکنندگان ایجاد کرده است.

وی افزود: کم‌کاری کردن و آرام از گردنه خارج شدن نادانی محسوب شده و واگذاری بازار به دیگران نابودی خود و صنایع است و پاک کردن صورت مسئله، مشکلی را حل نمی‌کند.

معاون بخش خصوصی اتاق بازرگانی استان اصفهان با بیان اینکه ادارات بازوهای پرتوان ما به حساب می‌آیند نه ترمزهای برای ایستادن، تصریح کرد: ما برای ایجاد اشتغال‌زایی نباید محیط زیست اطراف خود را نابود کنیم این فضا برای چپاول و غارت نیست و باید آن را به آیندگان تحویل دهیم و با حفظ محیط در واقع مشکلات خود را بیشتر حل می‌کنیم.

 

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=49121


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 89/2/9 و ساعت 6:39 عصر | نظرات دیگران()
آیت الله مصباح یزدی:
تصمیم قاطع رهبری نمونه‌ای از تصمیم علی(ع) در جمل بود

رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفت: در جریان فتنه اخیر اگر مقام معظم رهبری و به تبع ایشان مردم سکوت کرده بودند، عاقبت انقلاب اسلامی معلوم نبود و می‌توان گفت تصمیم قاطع ولی‌فقیه در آن شرایط نمونه‌ای از تصمیم قاطع امیرالمؤمنین علی(ع) در برابر اصحاب جمل، صفین و نهروان بود.

به گزارش رجانیوز آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی چهارشنبه شب در دفتر مقام معظم رهبری در قم در سخنانی ابعاد مختلف مسئله فتنه را مورد واکاوی قرار داد و گفت: عاملان فتنه در جامعه به سه دسته تقسیم می‌شوند که دسته اول کسانی هستند که آگاهانه و از روی عمد فتنه‌انگیزی می‌کنند، دسته دوم ابزاری هستند در دستان عاملان اصلی که با استخدام و استثمار به این کارها دست می‌زنند و دسته سوم افرادی هستند که قصد سوء نداشته و می‌خواهند خدمت کنند، اما از روی ناآگاهی کارهایی می‌کنند به نفع فتنه‌گران تمام می‌شود.

وی افزود: این سه دسته از عاملان مؤثر در فتنه مرزبندی مشخصی دارند و انسان در مقام عمل باید بداند که با هر کدام چگونه رفتار کند، اما لازمه وقوع فتنه غبارآلوده شدن فضای فکری جامعه است که بسیاری از مردم در این فضا قادر به تشخیص حق از باطل نمی‌شوند.

رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفت: فساد اخلاقی و انحراف عاملان اصلی فتنه است و گناه، دنیاپرستی و فراموش کردن آخرت به قدری شدید شده است که آنان برای رسیدن به اهداف خود آگاهانه هر کاری می‌کنند و با کفار هم تراز می‌شوند و خداوند بر قلوبشان و گوششان مهر زده است.

به گزارش فارس، آیت‌الله مصباح یزدی خاطرنشان کرد: انسان برای اتمام حجت، ارشاد و موعظه عاملان فتنه تکلیف دارد، اما آنها که جامعه را به گمراهی کشیده‌اند هیچگاه هدایت نمی‌شوند، زیرا خداوند آنها را گمراه کرده است، بنابراین باید تلاش اصلی برای دسته سوم باشد که بر اثر غفلت گمراه شده‌اند.

مهم‌ترین عامل برای درک وظایف اجتماعی و شناخت فتنه، بصیرت است

وی با بیان اینکه از آغاز خلقت تا به امروز جامعه‌ای به وجود نیامده است که در آن فساد، خونریزی، ظلم و بی‌عدالتی نبوده و از همه لحاظ ایده‌آل باشد، اظهار داشت: در این دوران امام راحل(ره) با مجاهدت بسیار توانست حکومت دینی را پس از قرن‌ها تشکیل دهد، اما باز هم در این جامعه امکان فساد و گناه از سوی مردم وجود دارد، که متأسفانه برخی افراد ناآگاه به جامعه القاء می‌کنند که چون فلان اشتباه و گناه در گوشه‌ای از کشور اتفاق افتاده پس حکومت، اسلامی نیست.

این استاد برجسته حوزه علمیه قم تأکید کرد: با این خیل عظیم دشمنان که برای ایجاد فساد و ظلم در کشورمان تلاش می‌کنند، نظام اسلامی اگر همه امکانات و ظرفیت‌های خود را به کار گیرد، نهایتا بتواند همه مجرمان را به سزای اعمالشان برساند، وگرنه نمی‌تواند آنها را از ارتکاب جرم و گناه بازدارد.

وی در ادامه افزود: بزرگترین رسالت طلاب و روحانیون در زمان فتنه نجات کسانی است که بر اثر غفلت و القای شبهات گمراه شده‌اند و انگیزه اطاعت از آموزه‌های دینی دارند و ما باید تلاش کنیم تا آنها را از راه غلط بازگردانیم، وگرنه نمی‌توانیم وقت و هزینه خود را صرف عاملان فتنه و یا افرادی که مزدور هستند و فقط پول را می‌شناسند بکنیم.

آیت‌الله مصباح یزدی همچنین تصریح کرد: عموم مردم به علما و افراد متقی و زاهد اعتماد می‌کنند، اما انسان باید در کنار تقوا و اجتهاد، از بصیرت سیاسی و اجتماعی برخوردار باشد تا بتواند مردم و جامعه را به سمت و سوی سعادت رهنمون کند که در غیر این صورت در اثر بی‌بصیرتی و با توجه به نفوذ در جامعه، مردم را به سمت گمراهی پیش می‌برد.

وی خاطرنشان کرد: مهم‌ترین عامل برای درک وظایف اجتماعی و شناخت فتنه، بصیرت است و اینکه مکتب والای اسلام، بزرگان دین و رهبر معظم انقلاب اسلامی بر این مسئله تأکید می‌کنند به دلیل اهمیت و ضرورت آن است.

باید قدر نعمت رهبری را به خوبی بدانیم

رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: در جریان فتنه اخیر اگر مقام معظم رهبری و به تبع ایشان مردم سکوت کرده بودند، عاقبت انقلاب اسلامی معلوم نبود و می‌توان گفت تصمیم قاطع ولی‌فقیه در آن شرایط نمونه‌ای از تصمیم قاطع امیرالمؤمنین علی(ع) در برابر اصحاب جمل، صفین و نهروان بود.

وی تأکید کرد: اگر کسی راه خود را به درستی شناخت و صادقانه با خداوند متعال پیمان بست که به تکلیف خود در هر شرایطی عمل کند، بی‌تردید پروردگار نیز از او حمایت می‌کند.

آیت‌الله مصباح یزدی رؤسای کشورهای دنیا را قابل مقایسه با رهبر معظم انقلاب ندانست و گفت: ما باید بدانیم اگر خدای ناکرده این نعمت بزرگ را نداشتیم و مویی از سر ایشان کم می‌شد، چه بلایی بر سر ما آمده و اگر امام راحل(ره) نبود همچون کشور افغانستان چه سرنوشتی در انتظار ما بود.

استاد برجسته حوزه علمیه قم در پایان تصریح کرد: ما باید قدر نعمت رهبری را به خوبی بدانیم و با مشاهده کوچکترین انحراف، گناه و فساد در جامعه، همه ارزش‌های انقلاب و مجاهدت امام راحل(ره) را زیر سئوال نبریم.

 

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=49099


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 89/2/9 و ساعت 6:36 عصر | نظرات دیگران()
آیت‌الله مکارم شیرازی:
دشمنان به شدت از اقتدار سپاه هراس دارند

خبرگزاری فارس: یک مرجع تقلید در قم گفت: دشمنان به شدت از سپاه هراس دارند و اخیراً برای این نیرو خط و نشان واهی کشیده‌ و تهدید کرده‌اند که همین امر دلیل بر اقتدار سپاه است.


به گزارش خبرگزاری فارس از قم، آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی پیش از ظهر امروز در دیدار جمعی از فرماندهان و مدیران سپاه علی‌ بن ابیطالب(ع) ضمن تسلیت شهادت فاطمه زهرا(س) اظهار داشت: امیدواریم عنایات حضرت زهرا(س) که بسیار کارساز است، شامل حال همه و به‌ویژه شما عزیزان شود.
وی با اشاره به خدمات سپاه در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بیان داشت: خدمات سپاه در طول تاریخ بعد از انقلاب اسلامی بر کسی مخفی نیست.
این مرجع تقلید افزود: حضور سپاه در برابر دشمنان، عرصه سازندگی، حفاظت از شخصیت‌ها، خنثی کردن توطئه‌ها و جنگ نرم دشمن بر همگان روشن و همین مسئله سبب علاقه‌مندی مردم به سپاه است.

*خط و نشان کشیدن دشمنان دلیل بر قدرت سپاه است

وی با اشاره به قدرت روزافزون سپاه ابراز کرد: دشمنان به شدت از سپاه هراس دارند و اخیراً برای این نیرو خط و نشان واهی کشیده‌ و تهدید کرده‌اند که همین امر دلیل بر اقتدار سپاه است.
وی وجود انگیزه اسلامی و الهی را عمده تفاوت سپاه با سایر ارتش‌های دنیا دانست و بیان کرد: سپاه با سایر ارتش‌های دنیا تفاوتی دارد که توانسته است در این مدت کوتاه خدمات ارزنده‌ای از خود نشان دهد.
استاد حوزه افزود: ارتش آمریکا و اسرائیل مجهزترین ارتش در دنیا هستند، اما در بسیاری موارد سربازان آنها زمین‌گیر یا به بیماری روانی مبتلا شده و حتی دست به خودکشی می‌زنند، در حالی که سپاه در طول هشت سال جنگ تحمیلی نه تنها دچار این مسائل نشد، بلکه درخشید و با کمک ارتش به پیروزی رسید.
وی با تاکید بر حفظ این تفاوت بیان کرد: تفاوت سپاه با ارتش‌های دنیا این است که ارتش‌های دنیا نیروهای خود را به وسیله حقوق و مزایای بالا و امکانات فراوان حفظ می‌کنند، در حالی که انگیزه سپاه برای حضور در میدان، تقویت اسلام و نظام اسلامی است.
مکارم شیرازی ادامه داد: وجود این انگیزه‌های معنوی قابل قیاس با انگیزه‌های دیگر نیست، نیروهای ارتش در دنیا از دشمن فرار می‌کنند، اما نیروهای ما در دل دشمن می‌روند، آنجا اگر یکی بمیرد عزاست ولی اینجا شهید و سبب افتخار خانواده و بستگان اوست.

*دشمن سعی در کمرنگ کردن انگیزه‌های معنوی سپاه دارد

وی با بیان اینکه این تفاوت تنها متعلق به سپاه نیست، افزود: این نتیجه یک هزار و 400 سال برنامه شهادت شهیدان راه خداست که به صورت فرهنگ از زمان پیامبر(ص) ساخته شده و در زمان امام حسین(ع) به اوج خود رسیده و اکنون به دست ما رسیده است.
این مرجع تقلید ادامه داد: ما وارث چنین فرهنگی هستیم و این سرمایه اصلی سپاه است و دشمن نیز تمام توان و نیروی خود را گذاشته تا این سرمایه را از سپاه بگیرد و انگیزه‌های معنوی را کمرنگ و مسائل اخلاقی را متزلزل کند.
وی بر ارائه آموزش‌های لازم به نیروهای سپاه تاکید کرد و افزود: شما باید مراقب هجمه و تحرکات فرهنگی دشمن باشید و در کنار آموزش‌های نظامی، آموزش‌های اخلاقی و معنوی را هم ادامه بدهید.
این استاد حوزه با بیان اینکه اسلام هیچ مخالفتی با مجهز شدن مسلمانان به تجهیزات روز دنیا ندارد، افزود: علما متفق‌القول هستند که باید به آخرین وسایل روز دنیا مجهز بوده و در مقابله با جنگ روانی آخرین برنامه را داشته باشیم، اما در کنار این مسائل باید انگیزه‌ها حفظ شود.
وی به نبرد اسرائیل با لبنان به عنوان نمونه اشاره کرد و افزود: لبنان از نظر نفرات، تجهیزات نظامی و اطلاعاتی با ارتش اسراییل قابل قیاس نبود، اما چیزی داشت که اسرائیل نداشت و باید آن را حفظ کرد.

*سپاه باید فرهنگ اسلام را تقویت کرده و نگذارد این فرهنگ متزلزل شود

آیت‌الله مکارم شیرازی بر بهره‌گیری از فرهنگ غنی اسلام تاکید کرد و گفت: فرهنگ اسلام و قرآن به اندازه‌ای قوی است که هرچه دشمنان بر شیطنتشان بیفزایند، باز می‌توانیم از این فرهنگ بهره لازم را ببریم و به همین دلیل باید این فرهنگ را تقویت کرده و نگذارید متزلزل شود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود ابراز داشت: سپاه به دلیل پیروزی‌های بی‌شمار و متعدد خود، دشمن فراوان دارد و بنابراین باید به‌گونه‌ای عمل کند که بهانه به دست دشمنان ندهد.
وی ابراز داشت: امید است سپاه این افتخارات کسب شده را حفظ کند چون گاهی حفظ کردن مشکل‌تر از کسب کردن است.
انتهای پیام/آ10

 

منبع ما : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8902090492


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 89/2/9 و ساعت 6:33 عصر | نظرات دیگران()

مبلغ قرارداد قطبى بالاتر از مربیان فرانسه و آمریکاارزش واقعى سرمربى تیم ملى چقدر است؟

 

قطبى بیش از مربیان سرشناس جهان، پول بیشترى دریافت کرده است.آیا بهتر نبود ما با پرداخت چنین مبلغى یکى از مربیان طراز اول به کشومان مى آوردیم که با یک تیر ? نشان بزنیم؟
 
به گزارش سرویس ورزشی جهان ، فوتبال یکى از پرطرفدارترین ورزشهاى جهان است که هواداران پرشمارى را به سوى خود جذب کرده است. این ورزش محبوب براى عده اى نقش یک شغل را ایفا مى کند اکنون در سراسر جهان جنجال هاى زیادى برا ه انداخته است. در این ورزش پر هوادار مبحث هاى فراوانى وجود دارد که یکى از مهمترین آنها مسائل مالى است . 

انتخاب سرمربى براى یک تیم از لحاظ مختلفى قابل توجه و بسیار پراهمیت مى باشد و مسئولان هر تیمى باید تا جایى که امکان دارد با بررسى هاى کافى به این مهم دست بزند. یکى از نکاتى دیگرى که باید در انتخاب سرمربى یکى تیم در نظر گرفت شایستگى هاى فنى و ارجعیت وى نسبت به گزینه هاى دیگر است. تمام نکات ذکر شده زمانى قابل اجرا هستند که مسئولان با دلسوزى هر چه بیشتر تنها خواهان کسب نتیجه و موفقیت باشند.
 
  افشین قطبى براى یک سال ونیم از مسئولان فدراسیون چیزى حدود ??? هزار دلار(با پاداش ها) درخواست کرد که با آن موافقت شد. این مبلغ چیزى حدود ??? هزار یورو در آن زمان بود. اکنون که لیست مبالغ قرارداد مربیان حاضر در جام جهانى فاش شده است مى بینیم که آقاى قطبى از خیلى از مربیان سرشناس جهان، پول بیشترى دریافت کرده است. 

«مارچلو بى یلسا» مربى فرانسه با دریافت ??? هزار یورو، «ریموند دومنش» مربى شیلى با دریافت ??? هزار یورو به ترتیب از نظر میزان دریافتى پایین تر از قطبى قرار دارند. آیا افشین قطبى از دومنش و بى یلسا براى فوتبال ما مفیدتر است؟ آیا بهتر نبود ما با پرداخت چنین مبلغى یکى از مربیان طراز اول به کشومان مى آوردیم که با یک تیر ? نشان بزنیم؟ 

ما مى توانستیم با استفاده از مربیان سطح اول جهان در کشورمان نکات خیلى خوب را هم براى یادگیرى مربیان داخلى به ارمغان بیاوریم. «اتو رى هاگل» از یونانى ها ??? هزار یورو دریافت کرد و هدایت تیم ملى کشورشان را برعهده گرفت. اگر قرار بود به جام جهانى نرویم پس چه بهتر که على دایى را حفظ می کردیم.
 
امیدواریم که مسئولان ورزش و فدراسیون فوتبال ما از این به بعد در انتخاب مربیان تیم ملى دقت بیشترى به خرج داده و تنها به فارسى حرف زدن یک مربى اکتفا نکنند. آنها باید بدانند که مربیان خارجى در وهله اول به آبروى خود در مجامع بین المللى فکر مى کنند و پس از آن به فکر موفقیت فوتبال ما هستند.
 
به همین دلیل با حضور در کشور ما ابتدا مى خواهند از آبروى بین المللى خود دفاع کنند. در زیر شما مبالغ قراردادهاى مربیان حاضر در جام جهانى را که در سایت هاى معتبر جهان منتشر شده است مى خوانید البته جا دارد یک نکته کوچک را یادآورى کنیم آن هم این که چند مربى از این لیست برکنار شده و افراد دیگرى جایگزین آنها شده اند که هنوز مبلغ قراردادشان فاش نشده است. 

?- فابیو کاپلو، انگلستان(?/? میلیون یورو) 

?- مارچلو لیپى، ایتالیا(?میلیون یورو)
?- یوآخیم لو، آلمان(?/? میلیون یورو)
?- برتر ون مارویک، هلند(?/? میلیون یورو)
?- اوتمار هیتزفلد، سوئیس(??/? میلیون یورو)
?- ویسنته دل بوسکه، اسپانیا(?/? میلیون یورو)
?- کارلوس کوئیروز، پرتغال(??/? میلیون یورو)
?- پیم وربیک، استرالیا(?/? میلیون یورو)
?- کارلوس آلبرتو پریه را، آفریقاى جنوبى(?/? میلیون یورو)
??- خاویراگیره، مکزیک(?/? میلیون یورو)
??- کارلوس دونگا،برزیل(??? هزار یورو)
??- دیه گو مارادونا، آرژانتین(??? هزار یورو)
??- تاکشى اوکادا،ژاپن(??? هزار یورو)
??- ریک هربرت، نیوزلند(??? هزار یورو) 

??- اوتو رى هاگل، یونان(??? هزار یورو)
??- پل لیگوئن، کامرون(??? هزار یورو)
??- مارچلو بى یلسا، شیلى(??? هزار یورو)
??- ریموند دومنش، فرانسه(??? هزار یورو)
??- وحید هلیل هودزیچ، ساحل عاج (??? هزار یورو)، (اسون گوران اریکسون جایگزین وى گردیده است.)
??- هوجونگ مو ، کره جنوبى(??? هزار یورو)
??- مورتن اولسن، دانمارک(??? هزار یورو)
??- میلووان رایواک ، غنا(??? هزار یورو)
??- رادومیر آنتیچ، صربستان(??? هزار یورو)
??- باب بردلى، آمریکا(??? هزار یورو)
??- ماتیاس کک، اسلوونى(??? هزار یورو)
??- جراردو مارتینز، پاراگوئه(??? هزار یورو)
??- رباه سادان، الجزایر(??? هزار یورو)
??- رینالدو روئدا، هندوراس (??? هزار یورو)
??- ولادیمیر ویز، اسلواکى (??? هزار یورو)
??- اسکار تابارز، اروگوئه، (??? هزار یورو)
??- کیم یونگ هو، کره شمالى(??? هزار یورو)
??- شاى بو آمودو، نیجریه (??? هزار یورو)، (لارس لاگر بک جایگزین وى گردیده است.) 

با این لیست مى توان مشخص کرد که افشین قطبى مى تواند در رده هاى پانزدهم و شانزدهم این جدول قرار گیرد.
 

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 89/2/9 و ساعت 6:32 عصر | نظرات دیگران()

هشدار آیت‌الله مکارم شیرازی به بانک‌ها:
کارمزد بیش از چهار درصد و جریمه دیرکرد رباخواری است

کارمزد بیش از چهار درصد رباخواری است، این اسم عوض کردن است وگرنه همان رباخواری است.

 

حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی در دیدار شماری از مسؤولان مؤسسه مالی و اعتباری مهر، نسبت به دریافت کارمزدهای کلان هشدار داد و گفت: کارمزد بیش از چهار درصد رباخواری است، این اسم عوض کردن است وگرنه همان رباخواری است.
به گزارش رسا، حضرت آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید، شب گذشته، هفتم اردیبهشت ماه در دیدار شماری از مسؤولان شعب مؤسسه مالی و اعتباری مهر گفت: نظام اقتصادی و مساله بانک ها و مراکز مالی در دنیای امروز یک ضرورت است.

وی اظهار داشت: امروز با گسترش اقتصاد و توسعه مبادلات و بالا رفتن حجم داد و ستدها آن نظام سابق امکان پذیر نیست، باید مراکز مالی وجود باشد که در واقع صندوق ذخیره مردم باشند و از این طریق مردم بتوانند فعالیت های اقتصادی خود را ادامه دهند و خود آن مراکز هم بتوانند به وسیله اموال مردم فعالیت‌های اقتصادی مطلوبی داشته باشند.

این مرجع تقلید در ادامه به تفاوت نظام بانکداری اسلامی و غربی پرداخت و افزود: تفاوتی که ما با دنیای غرب داریم عمدتا در یک چیز است؛ زیرا آن ها ادعا می کنند بانکداری هیچ نیازی به فعالیت‌های اقتصادی ندارد و براساس ربا خواری و سود پول مردم اداره می‌شود؛ در حالی که ما می گوییم تمام بانک ها باید تبدیل به یک مرکز فعال اقتصادی شود، نه اینکه پول مردم را به دیگری بدهند و سود بگیرند این مصداق واضح ربا و لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِل‏ خواهد بود.

وی ادامه داد: میان مکتب اسلام و غرب بسیار تفاوت وجود دارد؛ زیرا در مکتب غرب عده ای بی دلیل ثروتمند می شوند و عده ای بی دلیل برخاک سیاه می نشینند؛ اما در مکتب اسلام همه باهم باید رشد اقتصادی داشته و مراکز مالی تبدیل به مراکز فعال سرمایه گذاری و اقتصادی ‌شوند.

حضرت آیت الله مکارم شیرازی افزود: عده‌ای غرب زده می گویند«نمی‌توان بانک‌ها را به شکل اسلامی اداره کرد و باید اسم بانکداری اسلامی بر بانک‌ها گذاشت؛ ولی باید همچون برنامه و سیاست بانکداری غربی عمل کرد و مردم فاکتورهای قلابی بیاورند و بانک راضی شود و به آن ها سود بدهد، تنها صورت کار را عوض کنیم و ماهیت همان راه‌کار غربی باشد؛ زیرا راه چاره ای غیر از اینها نیست»؛ در حالی که ما اینگونه تفکرات را بی اساس می‌دانیم ما یقین داریم اگر طبق عقود اسلامی فعالیت مالی و بانکداری داشته باشیم، پیشرفت اقتصادی بسیار خوبی خواهیم داشت و هرگز فاصله طبقاتی در کشورهای اسلامی پیدا نخواهد شد. ما با مسؤولان بانکی و مالی اعتباری دربارة فاکتورهای قلابی صحبت کرده ایم و آن ها وعده‌ داده اند جلوگیری کنند؛ ولی تاکنون شکایت مردم باقی است.

وی در ادامه تصریح کرد: گاهی دیده می شود بانک‌ها و مؤسسات مالی و اعتباری نام کارمزد بر روی سودهای کلان خود می گذارند و می گویند ما 26 درصد کارمزد می گیریم.

این مدرس خارج فقه حوزه علمیه قم با هشدار جدی نسبت به دریافت کارمزدهای کلان گفت: کارمزد بیش از چهار درصد رباخواری است، این اسم عوض کردن است وگرنه همان رباخواری است؛ و اگر کارمزد که از چهار درصد بیشتر شود باید تحت عقود اسلامی همچون مضاربه و اجاره به قصد تملیک و امثال آن صورت گیرد و این مساله باید با جدیت پیگیری شود اداره پرسنل صندوق ها با چهاردرصد کاملاً ممکن است.

وی تصریح کرد: مسؤولان بانک‌ها و مؤسسات اعتباری به کارمندان خود آموزش‌های لازم را در خصوص بانکداری اسلامی ارائه دهند که فاکتورها صوری را دنبال نکنند نباید بانکداری اسلامی در کشور به این شکل اداره شود؛ و از همه بدتر اینکه برخی مؤسسات مالی اعتبای نام اسلامی و ائمه را هم بر آن می گذارند و این گونه داد و ستدها در آن‌ها وجود دارد که به نام ائمه لطمه می زند.

این مرجع تقلید همچنین خواستار رعایت عدالت در بانک‌ها شد و تاکید کرد: باید حق عدالت و انصاف را در بانک‌ها رعایت کرد، نه اینکه سرمایه های کلان بیندوزند و ساختمانهای سر به فلک کشیده تهیه کنند.

وی در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع جریمه دیرکرد بانک‌ها اشاره کرد و اظهار داشت: جریمه های دیرکرد از نظر شرعی صورت صحیحی ندارد، جریمه دیرکرد رباست، کسانی که توانایی پرداخت وام را دارند و نمی پردازند باید تعزیر و جریمه شوند؛ ولی حاکم شرعی می توانند جریمه کند و این جریمه باید به بیت المال تعلق دارد دلیل این که تعزیزات به صندوق دولت برمی‌گردد و گرنه بانک‌ها نمی توانند تعزیر کنند و جریمه دیرکرد از مردم بگیرند.

این مفسر قرآن کریم یادآور شد: البته باید کاری کرد مردم نیز بدهی‌ها خودشان را به موقع بپردازند و تعلل در آن گناه است و اگر مردم بدهی‌های خود را به موقع نپردازند بانک‌ها با مشکل مواجه می‌شوند؛ باید راه کاری یافت که نه جریمه‌ای وجود داشته باشد و نه تاخیری در ادای دین.



  انتهای خبر / پایگاه اطلاع رسانی جوان / کد خبر 291886

 

منبع ما : http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=291886

 

 


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 89/2/9 و ساعت 6:10 عصر | نظرات دیگران()
گفتاری از حسن عباسی پیرامون آزاداندیشی و نظریه پردازی؛
چهره‏های جوان به میدان بیایند

حسن عباسی، رییس مرکز بررسی‌های دکترینال در سخنانی، موضوع کرسی های آزاد اندیشی و نظریه پردازی را به طور مفصل مورد بحث قرار داده است.

به گزارش رجانیوز، در این گفتار تفصیلی که یکی از بخش های «ویژه نامه آزاد اندیشی بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر» را تشکیل می دهد، وی با توضیح پیرامون کرسی های آزاد اندیشی و کرسی های نظریه پردازی، به تبیین این دو موضوع پرداخته و سپس مراحل پروسه تکامل نظریه پردازی را تشریح کرده است.

با توجه به اهمیت مطالب عنوان شده و دقت در تفکیک و ارائه راهکارهای معین و شفاف در این زمینه، متن سخنان استاد عباسی را از نظر می گذرانید:

ماهیت نظریه پردازی و آزاد اندیشی متفاوت است

موضوعی که پیرامون کرسی های آزاداندیشی اهمیت دارد، این است که خیلی ساده مساله نظریه پردازی را میتوانیم عمدتا در حوزه اساتید بدانیم و حوزه آزاد اندیشی را مربوط به مجموعه دانشجویی. چون بالاخره نظریه پردازی یک ملاحظاتی دارد، جوری نیست که ما از یک دانشجو انتظار داشته باشیم که بصورت روش مند نظریه پردازی کند.

البته این امکان وجود دارد که بعضی از جوانهایی که حتی ممکن است دانشگاه هم نرفته باشند حتی مثلاً در اوایل مقطع کارشناسی در دانشگاه هم باشند، احیاناً از نبوغی برخوردار باشند که در تولید نظریه حرفی برای گفتن داشته باشند، اما این قاعده نیست. قاعده این است کسی که کرسی دارد در دانشگاه، بعنوان نظریه پرداز مطرح بشود و کار بکند. مثل اینکه ما الان بحثمان این باشد که کسی باید طبابت کند بعد بگوییم که خوب از طبیبان مثلا آن کسی که درجه پزشکی در حوزه جراحی گرایشهای مختلف دارد امکان جراحی نداشته باشد و جراحی نکند. بعد بگوییم کسانی از بیرون که اصلا کارشان این نیست مثلا کسی که مغازه مکانیکی دارد یا تعویض روغنی دارد بیاید در حد کسی که قرار است جمجمه سر یک انسانی را باز کند و مغزش را جراحی کند یا سینه اش را بشکافد و قلب او را جراحی کند یا یک اینچنین کاری انجام دهد، این نامربوط است.

بالاخره آزاداندیشی و نظریه پردازی دو بحث جداست. نظریه پردازی خیلی به علم و تولید علم نزدیک میشود اما آزاداندیشی خیلی به روشنفکری نزدیک میشود، روشنفکری یک فضایی دارد که شما نقد وضع موجود را میکنید. حالا نقد وضع موجود هر چیزی سه بخش عمده دارد. بخش اول آن این است که یک پدیده‌ای را نقد میکند مثلا در حوزه علم، در حوزه سیاست، در حوزه اقتصاد، در حوزه فرهنگ، یک موضوعی را نقد میکند که به آن برخورد Critical - رویکرد انتقادی – می گویند. بعضی وقتها خود این آنقدر برجسته است که یک مکتب فکری - فلسفی در این حوزه محسوب می­شود.

نظریه پردازی طبیعتا یک مساله ای است که ذاتا ماهیت آن، ماهیت تولید علم است. مثلا الان شما صدها رشته علمی در دفترچه کنکور می بینید که اسم هایشان هست، فرض کنید یک کسی یک علم جدیدی دارد تولید می کند که اصلا عنوانی تا حالا نداشته است مثلا فرض کنید تا حالا چیزی بنام علم اقتصاد نبوده، یک کسی بیاید اولین بار استارت این را بزند و شروع کند، یک چنین شرایطی. خوب اینجا یک علم تولید شده است. یا نه یک کسی میخواهد بیاید در درون یک علم یک نظریه بدهد ممکن است ماهیت روشنفکری هم پیدا کند اما همیشه مطلق نیست و این بخش عمدتا و قاعدتا اینجوری است که ما این را یک مقوله تولید علم بدانیم. لذا کرسی نظریه پردازی را یک ماهیت این چنینی برایش قائل باشید. این یک شرایطی را ایجاد کرد برای کشور و همین طوری که میدانید از سال 79 که برای اولین بار مطرح شد و بعد هم 81، در پاسخ به نامه آن تعداد دوستانی که نامه زدند، آقا این مساله را مطرح کردند.

با افزایش مقالات در ISI نمی توان به تولید علم رسید

الان حدود 7 سال میگذرد و توی این 7 سال اثر خاصی دیده نشده، دلیلش هم این بوده که اساسا این کار مردافکن است و کار ساده‌ای نیست. یعنی آن جایی که مشخص میشود که ما واقعا تولیدات دانشگاهی و حوزوی مان موثر بوده است یا نه اینجاست. بله آمار مدرک گیریمان خیلی بالاست، آنهایی که لیسانس می گیرند، فوق لیسانس می گیرند، دکترا می گیرند خیلی تعدادشان بالاست. این وضعیت هم مثلا در جایی مثل ISI که مقالات را ایندکس می کنند و مقالات را منتشر می کنند خوب سالی حدودا 10000 مقاله از ایرانی ها در ISI‌ های خارجی منتشر می شود که البته می گویند رکورد خوبی نیست، برخی از کشورها اعدادشان بالاتر است.

اما خوب، من حیث المجموع نشان می دهد که آن 10000 مقاله علم نیست. یعنی ممکن است که استادی در دانشگاه شما مطلبی را تولید کند، منتشر کند. بله حالا فلان وضعیت در فلان حوزه شیمی، در فلان حوزه متالورژی، در فلان حوزه مکانیک، در فلان حوزه مطرح شود اما این صرفا یک روش است، یک متد است یعنی متد را که شما مقاله کنید، منتشر کنید، معنی آن، این نیست که شما علم تولید کرده اید. مثلا بگویید در طبقه پنجم یک ساختمان هستیم، برای پایین رفتن از این ساختمان چند تا راه وجود دارد؟ مثلا بیاییم روش ها را بگوییم. بگوییم مثلا یک روش این است که با آسانسور برویم، یک روش این است که با پله برویم، یک روش این است که طناب بیندازیم بالای پشت بام را پل کنیم، یک روش این است که هلی کوپتر بیاید شما را از سقف طبقه پنجم بردارد و به پایین ببرد، یک روش این است که یک کسی خودش را پرت کند پایین. یعنی وقتی شما آمدید این روش ها را بیان کردید، تولید مقاله کرده اید.

عمده چیزهایی که شما می بینید در مقالات رسمی تولید می شود یک همچین ساز و کاری دارد. پس در واقع خروجی نهضت علمی و جنبش نرم افزاری می شود کرسی نظریه پردازی، بعد صرف خود آن کرسی هم نیست، صرف آن آدم است، آن آدمی که قرار است این حرف را بزند. چون وقتی که شما نظریه داشته باشید مهم نیست که شما این نظریه را در کجا ارائه می­کنید، اولین بار توی روزنامه منتشرش می کنید، توی یک برنامه تلوزیونی می گویید، توی یک نشریه صد در صد علمی منتشر می کنید یا در خانه می نشینید و یک کتاب برای آن می نویسید یا اینکه نه، سر کلاس توی دانشگاه آن را می گویید. چون شما در دانشگاه کرسی هم دارید مثلا در کرسی فرض کنید فلسفه، که به کرسی در غرب می گویند دپارتمان و در ایران معروف شده است به گروه.

حالا یک تعداد دیگری استاد هم هستند که آن ها هم استادیار و دانشیار هستند و حول و حوش آن بحثی که اصلش را شما می گویید آن ها مثلا نظریه پردازی می کنند. این نیست، یعنی ما الان در کشورمان یک همچین چیزی نداریم. در واقع اگر یک کسی در دانشگاه شما یا هر دانشگاه دیگری می شود رئیس گروه، معنای آن این نیست که مطلق آن گرایش است. شان کرسی و کلمه‌ای که می گویند آقا مثلا 1000 سال پیش فلان کس کرسی فلان درس را در فلان مدرسه داشته. این تلقی که الان شما از ساختار علمی دارید این است که بالاخره یک کسی در یک شرایطی می شود رئیس گروه، 5 تا، 6 تا، 10 تا، 20 تا، 30 تا استاد هم کنار دستش هست که با رتبه های مختلف یکی مدرس، یکی استادیار، یکی دانشیار و یکی هم استاد تمام است.

درس را تکه تکه می کنند 2 تا را شما درس بده، 4 تا را شما، 2 واحد را شما، 5 واحد را شما، 136 واحد لیسانس را در واقع قلع و قمع می کنند و دست یک سری افراد می دهند تا تدریس کنند. اما منظور از این که یک کسی کرسی دارد اینست که یک کسی می تواند از صفر تا صد رشته اش را خودش درس بدهد. مثلا یک کسی می تواند از ابتدای لیسانس شروع کند و تا انتهای فوق دکترا رشته خودش را خودش درس بدهد. بعد هر کجا این رشته شقوق پیدا می کند. به چه معنا؟ به این معنا که مثلا شما یک رشته‌ای را مثل مکانیک در نظر بگیرید، می بینید خودش بعدا به چند تا گرایش تقسیم می شود. یک کسی بتواند از اول مکانیک تا آخر برود و بعد مدام در مسیر که انشعاب پیدا می شود، این انشعاب ها را تحلیل کند.

تلقی که از مفهوم آکادمی وجود دارد که اولین بار افلاطون و ارسطو آن را بوجود آوردند بعد از اینجور بحث ها، این تلقی است که بالاخره کرسی مال یک نفر بوده است، مال افلاطون بوده و تا وقتی هم که زنده بوده ارسطو چیز خاصی را مدعی نبوده است. بعد هم که ارسطو میشود رئیس آکادمی، به فلسفه اش می گویند مشاء. یعنی مشی می کردند، راه می رفتند. یعنی فرض کنید یک باغی بوده است، یک حیاطی بوده است که راه می رفته و حرف می زده، جماعت هم با او می آمدند. بالاخره یک بحثی را مطرح می کرده و آن افرادی که حلقه های اول، دوم، سوم و چهارم بودند بحث را می گرفتند و بسط می‌دادند. آن سیستم پاشیده شده است، یک مدت زیادی هم حوزه علمیه خودمان اینجوری بوده، الآن دیگر همه کلاس می گذارند یعنی کلاسی هست و افرادی می آیند مرتب می نشینند و...

تا سال های قبل هم باز در حوزه علمیه خودمان انتخابی بود یعنی شما می رفتید سر کلاس یک عالمی و خوشتان نمی آمد، می رفتید سر یک کلاس دیگر. شما در انتخاب آزاد بودید، او هم آزاد بود که هر چه می خواهد بگوید. آزاد بود مثلا فلان درس را شروع کند، شما هم آزاد بودید که بروید بنشینید و گوش کنید یا اینکه نه بعد از یکی دو ماه به این نتیجه برسید که بدرد نمی خورد، این آدم مطلب ندارد. می رفتید سر درس یک فرد دیگری. متاسفانه این وضعیت چون همه می خواهند زود بیایند شسته رفته یک مدرکی بگیرند و بروند و از اول هم همه می دانند که چه خبر است. مثلا همه می دانند که اول که وارد دانشگاه می شوی یک برگه به شما می دهند که این 136 واحد لیسانس است، این 33 واحد فوق لیسانس است، 4 واحد از این 33 واحد پایان نامه است و 29 واحد آن هم درس است، شما دیگر مدام این­ها را تیک می زنید که زودتر این 3 واحدی پاس شد، این 4 واحدی پاس شد، حالا چی دست شما رو گرفت مهم نیست. حالا اینکه این درس 3 واحدی را 3 تا استاد ارائه می کنند، از کدام یک بگیریم که راحت تر باشد، گیر ندهد، این می شود کار ما.

ما 5، 6 تا قاعده را آمدیم بهم زدیم، خودمان هم هیچ قاعده جدیدی جایگزین نکردیم و این درد بسیار بسیار سنگینی است که الان کشور حدود 60 هزار استاد دارد، نزدیک به 20 تا 25 هزار استاد مدعو دارد که هیات علمی نیستند و دعوت میشوند و می آیند تدریس می کنند، 3 میلیون و 700 هزار تا دانشجو داریم، آن وقت 7 سال است که آقا دارد میگوید کرسی نظریه پردازی، نهضت نرم افزاری و ... . همان کاری که مقاله در نشریات ISIچاپ میکردند، شما نگاه کنید وزیر علوم 4 سال اول دولت نهم از هر دو مصاحبه‌ای که کرده است در یکی از آنها گفته ما مثلا 5632 تا مقاله داشتیم که شد 6737 تا، بعد شد 8 هزار و خورده‌ای این اواخر دیگر رسانده بودنش به 10 هزار تا. یعنی افتخار عمده شان این بود که ما کشور را رساندیم به جایی که به دست خودمان به زبان انگلیسی مقاله منتشر کنیم برای انسان های غربی. ما بررسی کردیم دیدیم که از این 9 هزار مقاله‌ای که الان سالانه اساتید ما می فرستند به ISI، کمتر از 5 درصد آن به فارسی ترجمه می شود. یعنی شما مطلب استاد دانشگاه تان در ISIخارجی چاپ می شود که انسان آنگلوساکسون به سادگی از آن استفاده میکند ولی خود شما امکان استفاده از آن را برای مردم کشورتان ندارید. پس ما وقتی که صحبت از نظریه پردازی می کنیم باید فضای نظریه پردازی مشخص شود.

استاد دانشگاه باید نظریه پردازی کند و با ضبط صوت متفاوت باشد

اجمالا آن چیزی که خیلی اهمیت دارد این است که مقوله نظریه پردازی را شما از ذهنتان بگذارید کنار. کار مجموعه شما نیست، انرژی شما را می گیرد و شما هم در واقع دچار مشکلاتی می شوید. به 2 دلیل، اولا به این دلیل که نگفتم مطلق ولی بپذیریم که بطور عمومی باید مقوله نظریه پردازی مربوط به اساتید فرض شود. یعنی اینکه استاد این کار را میکند نه دانشجو. انتظار این است که کسی که استاد است، صبح تا شب دارد تدریس میکند، مقاله میخواند، مقاله مینویسد، کتاب را تدریس میکند، کتاب را میخواند، کتاب مینویسد، در اثر این ممارست در گفتن و نوشتن و تعامل داشتن در حوزه خودش به این نتیجه برسد که خوب این موضوع اشکال دارد، یک حرف جدیدی بزند، این را بگذاریم کنار و یک حرف جدیدی در این حوزه بزنیم، به نتایج جدیدی برسیم. این انتظار از اوست.

آقا تصورشان این بود که من نوعی می‌ آیم بعد از 10 سال میگویم خوب این مطلبی که تا حالا درس می داده‌ام اشتباه است و حالا سال یازدهم یک چیز جدید بجای آن می گویم. وقتی طرف، ضبط صوت است و می رود صبح تا شب مدام همان حرف هایی را که ترم قبل درس داد، این ترم هم درس می دهد، چه توقعی از او دارید؟ یا اینکه منتظر می ماند کتاب جدیدی، مقاله جدیدی آن ور دنیا چاپ شود برای اینکه از قافله عقب نماند حالا یکی بدو بدو می رود در تلوزیون می گوید که آقای فلان، فلان نظریه را داد و برای اینکه جا نماند از هفته بعد سر کلاس شروع میکند این را به تدریس کردن از اینترنت و ...

قرار بود که ما خودمان تولید کنیم یعنی قرار بر این بود که ما حرف جدیدی تولید کنیم حالا در 3، 4 تا حوزه. حوزه اول این است که اگر می شد یک کسی بنیان یک علمی را میگذاشت و یک کرسی را به اسم خودش در سطح آن علم راه می انداخت، یک کرسی می گفتند.

مثلا تا دیروز فرض کنید شیمی وجود نداشت حالا یک کسی، یک چیزی بنام شیمی بوجود آورده و یک گروه، یک کرسی، یک دپارتمان در دانشگاه امیرکبیر برایش به راه انداخته اند و آمده شیمی درس بدهد. یک کار این جوری است، یک کار یک لایه خردتری است، یک کسی دارد در علم شیمی تدریس میکند و به این جمع بندی می رسد که این روش و این مدل غلط است. می آید یک مدل و یک الگو و یک ساز و کار متفاوتی را طراحی می کند، تا دیروز می گفتند مکتب 1 و 2 و 3، حالا می گویند یک مکتب چهارمی بوجود آمده است که مال این فرد است یعنی فلانی در ذیل آن علم شیمی یک مکتب ارائه کرد که حالا در علوم انسانی بیشتر خودش را نشان می دهد مثلا در فلسفه می گویند مکتب این، مکتب آن، مکتب آن و ...

ما نظریه مان یک بار خودش یک علم جدید بود، یک بار نظریه مان یک مکتب جدید بود در درون یک علم و در سطح میانی. اما این بار لایه سوم نظریه مان از یک مکتب جدید هم پایین تر است مثلا در حد یک حوزه مثلا یک مکتب بخصوص در یک موضوع بخصوص یک نظریه است. فرض کنید اینکه ما می آییم از کوانتوم دنده عقب می رویم تا انیشتین پری نسبیت بعد برمی گردیم می رویم تا خود نیوتن، این 3 مرحله در یک راستاست فرضا قوانینی که داده شده است این قوانین می گوید که قبلی اینجوری گفت بعد در همین حوزه این یکی این را گفت، آن یکی آن را.
اینجا یک نظریه است یعنی کرسی نظریه پردازی، حداقلش را آقا گفت یعنی گفت مثلا بیایید یک نظریه ارائه کنید، یعنی یک کرسی نظریه پردازی. خیلی خوب، پس اگر ما آمدیم یک نظریه در یک حوزه فکری دادیم یا آمدیم یک سطح بالاتر و یک مکتب در یک علم ایجاد کردیم یا در یک سطح کلان تر، آمدیم اصلا یک علم جدید بوجود آوردیم، هر کدام از این 3 تا بود شما یک کرسی می گذارید برای طرف که این کرسی، صندلی و جمعیت و اینها نیست. آن اعلامی است که میخواهید این را نهادینه کنید. آقا یک آدمی یک حرف جدیدی تولید کرده می خواهد بیاید بزند، این عملیاتی می شود. این 3 تا کار گفتم قویا مردافکن است، نمی خواهم بگویم خیلی خیلی دشوار است می خواهم بگویم آن چیزی نیست که شما از بیرون دانشگاه بتوانید برنامه ریزی اش بکنید، بعد در دانشگاه انجامش دهید. این باید توسط خود استادها انجام می شد. چنین حس و حالی هم استادها ندارند، یعنی سر کلاس خودتان دارید می‍بینید که همان حرف هایی گفته می شود که از بچه های ترمهای قبل هم بپرسید میگویند همین ها را به ما درس داده اند. یک ویژگی این 3 لایه، چه اینکه یک کسی در یک گرایشی از یک رشته یک نظریه‌ای را بدهد، چه اینکه یک کسی یک مکتب در یک رشته علمی بوجود بیاورد و چه کسی که یک رشته علمی جدید پدید بیاورد این است که کسی که در آن موضوع تدریس می کند قادر باشد که از صفر تا صد آن رشته را خودش تدریس کند. یعنی اگر کسی اقتصاد درس می دهد بگوید آقا از اول لیسانس تا انتهای فوق دکترا هر 4 مرحله را از اول تحویل بگیرد و تدریس کند. چطور؟ بیاید مثلا یک دفعه همین 30، 40 نفری که سر کلاس لیسانس می نشینند، این 50 نفر را به او بدهند، این شروع بکند با این ها مثلا با همین استاندارد رایج لیسانس و فوق لیسانس و دکترا، 4 سال به این ها لیسانس بگوید، همه اش را یعنی 140 واحد را خودش بگوید بعد از دل این ها مثلا با استاندارد های فوق لیسانس امروز 15 نفر، 20 نفر در بیاورد - یعنی 30 نفرشان بریزند - 20 نفرشان بمانند. با 20 نفر یک کلاس فوق لیسانس تشکیل بدهد، 33 واحد هم به آن ها فوق لیسانس درس بدهد همان رشته خودش را دیگر خودش می اند که آن دفعه چه درس داده است. این را هم کامل کند بعد خودش از این به اصطلاح 20 نفر یک عده حدودا 6، 7 نفره‌ای دربیاورد بعنوان دانشجوی دکترا. این دانشجویان دکترا را خودش دوباره 3 سال 40، 45 واحد باهاشان سر و کله بزند تا انتهای تزشان. بعد آن قسمت آخر یعنی گرایش فوق دکترا را از آن 5، 6 نفر مثلا 2،3 نفر در بیاورد. این می شود چیزی حدود 12 سال - 4 سال لیسانس، 3 سال فوق لیسانس، 3 سال دکترا و 2 سال هم فوق دکترا. 12سال 50 نفر را تحویل گرفته و این 50 نفر را به لیسانس رسانده، 20 نفرشان را رسانده به فوق لیسانس، مثلا 10 نفرشان را رسانده به دکترا و 2 نفر، 3 نفرشان را هم رسانده به فوق دکترا. این می شود موثر اما وقتی قرار باشد یک کسی صبح تا شب همین جوری برود سر کلاس، این کلاس به آن کلاس به آن کلاس و ... پیش انبوه دانشجو، استاد مطالعه نکرده، تمرین نکرده همین جوری دارد عین ضبط صوت مطالب را تکرار می کند. به این خاطر ما این مشکل را داریم، پس شما خیلی عمرتان را صرف مقوله‌ای بنام نظریه پردازی نکنید مگر اینکه خلافش ثابت شود، مگر اینکه پیدا کنید دانشجویی را، استادی را که حاضر باشد بیاید یک حرف جدیدی را از صفر تا صد در دانشگاهتان بزند، آن را برایش ایجاد کنید، شرایط را فراهم کنید تا بیاید.

به 2 دلیل این کار از مجموعه شما بر نمی آید یکی اینکه استادها عموما باید نظریه پردازی کنند که نمی کنند و بعد هم اگر قرار باشد کاری بکنند عموما نمی آیند در یک فضای دانشجویی. دنبال این می گردند که حالا یک زحمتی کشیدند، یک حرف جدیدی تولید کردند درشت و قلمبه سلمبه، مثلا یک فضایی باشد که ببرند ارائه دهند. همین استاد دانشگاه شما که امروز برای ارتقاء رتبه هیات علمیش باید مثلا چند تا مقاله توی ISI خارجی چاپ کند که ارزشی هم ندارد، آیا حاضر است مثلا فصلی یک مقاله که به ISI می دهد که می شود سالی 4 تا، آن 4 تا را ندهد به ISI خارجی؟ بلند شود بیاید، بهار یک کرسی برای او بگذارید بیاید در 2 ساعت آن 30، 40 صفحه مقاله را پرزنت کند برای مثلا 50، 60 تا دانشجو، 100 تا، 200 تا دانشجو. یک مقاله بسوزد، همه هم با رکوردر و دوربین فیلمبرداری و... ضبط کنند. بگویند استاد این رو پرزنت کردید امکان این را داریم که ما مثلا از شما بگیریم. بله، همه هم به اصطلاح فلش مموری هایشان را وصل کنند به لب تابش و ازش بگیرند. هیچ، دیگه رفت. بعد مثلا تابستان بگوید مقاله جدید نوشته ام دوباره صدایش کنیم، بیاید بعد پاییز و ... بعد آخر سر، به آخر اسفند که رسید بعد نگاه می کند می بیند رتبه اش در دانشگاه شما بالا نرفته است. چون دانشگاه اصلا این حرف‌ها را قبول ندارد، وزارت علوم قبول ندارد، شورای عالی انقلاب فرهنگی قبول ندارد. رفتی مثلا بسیج دانشجویی برایت 4 تا کرسی نظریه پردازی گذاشت، که چی؟ اگر یک نشریه ویژه‌ای آوردی از آن طرف دنیا ما رتبه علمی شما را می بریم بالا.

ساختار اداری و آموزشی کشور با انتظارات رهبری تناسبی ندارد

یک مشکلی که شما نمی توانید، معلول این است که نظام اداری کشور با آقا هماهنگ نیست یعنی وزارت علوم، شورای عالی انقلاب فرهنگی و نهادهای دیگر یک ساز و کار دیگری برای ارتقای استاد گذاشته اند، استاد زحمت می کشد، با سختی مطلبی را در رشته خودش تولید می کند مناسب تر می بیند که این را به زبان انگلیسی بنویسد، 30 صفحه، 40 صفحه بردارد بفرستد که در یک نشریه خارجی ایندکس شود، آن نشریه را بردارد کپی بگیرد و بدهد بدست این جماعت در دانشگاه تا رتبه اش را ببرند بالا. وگرنه در دانشگاههای این کشور یک میلیارد شما نظریه بدهید. ابن سینا که در فلسفه یکی از سه نفر اصلی در 1000 سال گذشته ما بوده است یعنی بنیان گذار فلسفه مشاء بوده، بزرگ فلسفه مشاء بوده، سهروردی بزرگِ فلسفه اشراق بوده، ملاصدرا هم بزرگ فلسفه متعالیه. این 3 تا که در فلسفه 3 تا مکتب بوجود آوردند، این از فلسفه شان. می دانید که ابن سینا در پزشکی هم بالاخره سرآمد بوده و چند تا رشته‌ای که این آدم می دانسته الان اگر بیاید، نظام دانشگاهی ما به او می گوید که علم تولید کردی؟ قانون و شفا و به اصطلاح اشارات و تنبیهات و این ها را همه تو نوشتی اما ISI مطلب منتشر نکردی؟ بابا من ابن سینا هستم. اگر همین الان رازی بیاید در دانشگاه شما، به او می گویند که زحمت کشیدی توی شیمی و ... اما زحمت بکش مقاله ات را بده توی ISIتوی نشریه نیچر (Nature) چاپ کن. چاپ کرد ما در خدمتیم، در غیر اینصورت ببخشید شما مرحله مدرسی به استادی را طی نکردی، مرحله استادی به دانشیاری را طی نکردی لذا مثلا این مشکلات هست.

هنوز به کرسی آزاد اندیشی نرسیده ایم. این دلیل اولش بود، دلیل دومش این است که بالاخره یک بار این را توی مثلا یک دانشگاه هایی که دانشکده علوم انسانی دارد بحث می کند، چون نظریه پردازی بیشتر توی این حوزه منظور 2 گرایش است. یکی گرایشی است که اینجا گفته می شود به آن علوم انسانی، یکی هم گرایش علوم پایه است. والا مثلا نظریه پردازی توی خیلی از از رشته های فنی تکنیکی اصلا معنی ندارد، تکنیک است آنجا. چون شما صبغه به اصطلاح علوم انسانی دانشگاهتان کمرنگ است، اگر انرژیتان را بخواهید آنجا بگذارید باز دوباره یعنی شما زمینه ایجاد کنید که کرسی نظریه پردازی توی دانشگاهتان باشد، خوب طبیعتا فرض کنید بگویند آقا یک نظریه در علوم انسانی امروز در دانشگاه امیرکبیر مطرح شد. طرف خودش را خورد نمی کند برود دانشگاه پلی تکنیک! اصلا به عنوان مثال چرا نظریه در حقوق در آنجا آمده ؟ بیشتر دوست دارد نظریه مثلا توی دانشگاه علامه طباطبایی مطرح شود یا شهید بهشتی یا دانشگاه تهران. این دلیل دوم است. یعنی سنخیت دانشگاه شما با نظریه پردازی بخصوص آن چیزهایی که حوزه علوم انسانی دارد و مساله قبلی آن هم این است که نظام اداری حمایت نمی کند از اینکه یک استادی نظریه اش را بیاید آنجا مطرح کند جز اینکه یک استادی آنقدر آزاده و وارسته باشد که در قید و بند اینکه حالا مدارج چی شد، نباشد. بگوید آقا من اصلا می­خواهم بروم حرفم را در محیط و محفل دانشجویی بزنم. منتهای مراتب از این قضیه نباید نا امید شوید، من برای بچه های دانشگاه های دیگر چارچوب های دیگری را مشخص می کنم. لذا اینجا بحث نظریه پردازی را می بندیم. می گویم شما این مواردی که اینجا نوشتید، انرژیتان را بیهوده صرف نکنید...

مراحل سه گانه نظریه پردازی چیست؟

نظریه پردازی به فضای تولید علم نزدیک است، که این کار علمی است. هر کار علمی لزوما کار روشن فکری نیست همان طور که هر کار روشن فکری لزوما کار علمی نیست. اما در قضیه آزاداندیشی متغیرش چیست؟ متغیرش این است که شما می خواهید کارکرد انتقادی بدهید به کار، آزاداندیشی3 فرض دارد، یا یکی یا دوتا یا هر سه تایش محقق می شود. فرض اولش این است که شما یک رویکرد انتقادی دارید که به آن رویکرد critical می گویند. در رویکرد critical اتفاق مهمی که می افتد، این است که شما به یک چیزی انتقاد دارید، منتها نه به حدی که در کشور ما جا افتاده است. اینقدر این حوزه در آزاداندیشی قوی است که در دنیا یک مکتب فلسفی - جامعه شناختی- اقتصادی برای آن وجود دارد: «مکتب انتقادی». جریان انتقادی یک ساز و کاری دارد. حالا ما در کشورمان که کار انتقادی می کنیم، فضای روشن فکری نداریم. آن ها کاملا در انتقاد مانده اند که البته آن هم خوب نیست؛ ولی یک بخش آزاداندیشی، رویکرد critical است. مثلا فرض کنید در اقتصاد، یکی بیاید وضع موجود را نقد کند. حتما کسی که رویکرد آزاداندیشی و روشن فکری دارد، حتما به شرایط روز برمی گردد. یعنی حتی اگر شما یک چیز انتزاعی در عالم را مطرح کنید، ممکن است شما نظریه علمی بدهید که اصلا ربطی به زندگی روزانه مردم نداشته باشد، یک چیز مثلا بی ربط را بگویید، اما لزوما فضای آزاداندیشی به اینجا برمی گردد. یعنی کاملا در همین چهارچوب سیر می کند. خب، در این چهارچوب، رویکرد انتقادی (critical) مرحله اول است.

خیلی خب، شما آمدید نقد کردید که چنین چیزی نیست. مثلا وضع اقتصادی موجود را نقد کردید. بعد باید شما یک رویکرد تحلیلی داشته باشید به اینکه چرا خوب نیست؟ چرا این وضع مثلا از نظر علمی، از نظر تکنیکی، از نظر روش و ... خوب نیست؟ مرحله دوم، مرحله analytic است. مرحله analytic یا مرحله تحلیلی، یک حوزه آزاداندیشی تحلیلی است، اینکه شما در تلویزیون بنشینید به تحلیل گری، می گویند فلانی تحلیل گر است، اهل تحلیل است؛ مثلا تحلیل پدیده های سیاسی، پدیده های اقتصادی، فرهنگی و ... این متأسفانه یکی از ضعف های کلیدی است، در گرایش علوم سیاسی 2 واحد درس تحلیل گری نداریم. در روابط بین الملل نداریم، در اقتصاد نداریم، در جامعه شناسی و فرهنگ نداریم، در هیچ یک از رشته هایمان گرایش تحلیل گری نداریم که شما بعنوان کسی که لیسانس گرفتید، فوق لیسانس گرفتید، دکترا گرفتید در این حوزه ها، صدایتان می کنند که بیایید در روزنامه ای، رسانه ای، تلویزیونی، مسجدی، دانشگاهی... که آقا بیا بگو این چی بود؟ شما تحلیل گر ندارید، تحلیل گر پدیده­های سیاسی؛ یعنی کسی که بتواند آنالیز کند.

بعد از این که انتقاد کردید و تحلیل کردید که چرا خوب نیست و چرا این جوری شده است، بخش سوم، تبیین است؛ یعنی باید بگویید که پس چی به جای آن؟ این رویکرد تبیینی در فلسفه علم می شود رویکرد doctorinal. پس شما از برخورد critical، به analytic، و به doctorinal، یک سیر کامل در آزاداندیشی می بینید. کسی که همین شرایط روز و موجود وضع اقتصاد و ترافیک و دود و وضع آلوده هوا و بهداشت و همین وضع فرهنگی و مدرک گرایی و جو فرهنگی و وضع بدحجابی و... همه چیز را پذیرفته است، می گویید: پس آزاداندیشی نکن! اما کسی که می خواهد آزاداندیشی کند، اولین مسأله اش این است که به همین وضع موجود نقد داشته باشد و رویکردش critical است. بعد که نقد کرد، می بینید که این توی نقد ماند، خیلی خب، حالا ذهن همه را شفاف کردیم که دود هست و مثلا برای بهداشت و درمان مردم ضرر دارد. ترافیک هست، اعصاب مردم اینجوری می شود. خیلی خب، این را شما همه را شفاف کردی، روشن کردی، اما دیگر ادامه نداشت، این یک قسمت آزاداندیشی است. بعد می آید قسمت دوم را می گوید، می آید آنالیز می کند، تحلیل میکند پدیده ها را. این دومی هم انجام می شود. ولی آزاداندیشی جامع زمانی است که طرف بیاید سومی آن را هم انجام دهد. می گوید آقا اگر این وضع آلودگی هوا بود و این جوری بود و نقد کرد، تحلیل می کند که چرا؟ و تبیین می کند و طرح جایگزین به جای آن می دهد. این می شود برخوردی که دیگر دکترین دارد. پس اگر این 3 جزء critical، analytic و doctorinal انجام شد، آزاداندیشی صورت گرفته است؛ حالا چه یکی از آن ها چه هر سه تای آن ها، منتها اگر سومی انجام شود، کار زیباتر از همه است. به دلیل اینکه دیگر شما نسخه پیچیده اید که چه کار باید کرد. خب، این به شدت در فضای روشن فکری است. یعنی اگر شما چنین کارکردی ترتیب بدهید، فضای آن، فضای روشن فکری است. پس کار روشن فکر نقد وضع موجود و ارائه راهکار است.
وقتی شما آمدید مساله آزاداندیشی را اینجوری مطرح کردید، دست گذاشته اید روی مسائل روز که جذابیت دارد برای همه. چون اگر بحث علمی باشد، احتمالا 50 نفر در آن سالن می نشینند ، وسطش خمیازه می کشند و شبکه 4 هم ضبط میکند و پخش میکند! اما مسائل آزاداندیشی، مسائل مبتلا به روز است، یعنی یک حرف ذهنی و فضایی نیست. به این دلیل، شما بهتر است بجای تمرکز روی کرسی نظریه پردازی، بروید سراغ آزاداندیشی، مگر اینکه شرایط استثنایی پیش بیاید.

باید چهره های جدید و جوان پا به عرصه بگذارند

ما اگر در هر کدام از مجموعه هایمان یک بحث آماده کنیم، و کسی که این کار را کرده است، راه بیفتد و در بقیه ی کرسی ها این را بگوید، کار، عملیاتی می شود. این تا این یک موضوع را 10 بار برود بگوید، هر بار که جایی ارائه می کند، یک تجربه جدید کلاس داری است، یک سوال جدید است که به آن فکر نکرده است و حالا باید برود در مورد آن تحقیق کند و مدام پخته تر می شود. یعنی اگر بار یازدهم بیاید بگوید، دیگر با آن بار دهم زمین تا آسمان فرق می کند.

منتها اگر شما تصمیم گرفتید که همه این را شما خودتان عمل کنید، این کار را مجموعه مثلا فلان پژوهشگاه با فلان بودجه و فلان دانشگاه نتوانستند انجام دهند. برای شما هم مقدور نیست. ته آن هم می رسید به 10، 20 تا آدم، خب این 10، 20 تا آدم مگر واقعا قرار است که همه چیز را این ها پاسخ بدهند؟ بعد هم همه اش موضوعاتی است که این ها می توانند بیایند بگویند؟ دامنه 2 چیز را باید بست، یکی دامنه موضوعات و دوم دامنه آدم هایی که باید بروند درس بدهند، این ها را باید بست.

این معنایش این است که یک دوره 2، 3 ساله تربیت سخنران، تربیت استاد و چهره کردن ...، چرا من می گویم شما مطلبی را که یک آدمی در دانشگاه شما آمد در دانشگاه خودتان گفت سریع هماهنگ کنید که به دانشگاه های دیگر هم برود و بگوید. برای اینکه 2 تا حالت رخ بدهد، یکی اینکه این تربیت شود بعنوان سخنران و کلاس دار، دوم اینکه این چهره بشود. وقتی که پایش را از دانشگاه خودش گذاشت بیرون و رفت مثلا دانشگاه صنعتی اصفهان یک جلسه سخنرانی کرد و آمد بعد می گویند که یک نفر از بچه های امیرکبیر آمده سخنرانی کند. آن ها هم کنجکاوی می کنند ببینند کسی که از امیرکبیر آمده چه می گوید؟ این خودش وقتی که بیرون از فضای دانشگاه خودشان بحث می کند، هم این راتجربه می کند و هم چهره می شود. ما باید تا 2 سال دیگر 1000 تا 2000 تا آدم داشته باشیم که سخنرانی کنند. آن روز وقتی 100 تا برنامه اجرا کرده است، دیگر می تواند مطالب خیلی گسترده تری هم بگوید. ما باید با ذخیره واژگان یک موضوع فعلا برویم جلو، پس روش کار این است. منظور از این آزاداندیشی، این است که یک آدمی یک موضوعی را تولید کند.

 

منبع ما : http://www.rajanews.com/detail.asp?id=49005


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 89/2/8 و ساعت 7:5 عصر | نظرات دیگران()
فرار چهره‌های اصلاح‌طلب از مناظره با کوچک‌زاده

محمدرضا خباز، جواد اطاعت و سیدکامل تقوی‌نژاد از مناظره با مهدی کوچک‌زاده در دانشگاه شاهد سرباز زدند.

مجتبی ثابتی مسئول سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه شاهد در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، با اعلام این خبر گفت: بسیج دانشجویی دانشگاه شاهد درصدد بود مناظره‌ای با موضوع "بررسی عملکرد فرهنگی دوران پس از انقلاب اسلامی " و با حضور دو تن از چهره‌های اصلاح‌طلب و اصولگرا برگزار کند.

وی افزود: این تشکل دانشجویی با مهدی کوچک‌زاده نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی تماس حاصل کرد که وی برای حضور در این مناظره اعلام آمادگی کرد.

این فعال دانشجویی خاطرنشان کرد: در ادامه با محمدرضا خباز از نمایندگان اقلیت مجلس شورای اسلامی، جواد اطاعت از نمایندگان اصلاح‌طلب سابق مجلس شورای اسلامی و سید کامل تقوی‌نژاد از اعضای حزب اعتماد ملی برای حضور در این مناظره دعوت به عمل آمد که این سه چهره اصلاح‌طلب از مناظره با کوچک‌زاده به دلایلی سرباز زدند.

به گفته وی این مناظره قرار بود دوشنبه هفته آینده 13 اردیبهشت ماه در دانشگاه شاهد برگزار شود.

 

منبع ما : http://www.rajanews.com/detail.asp?id=49025


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 89/2/8 و ساعت 6:59 عصر | نظرات دیگران()
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا