اسلام - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کوتاهى در کار را پشیمانى بار است و دور اندیشى را سلامت در کنار . [نهج البلاغه]
امروز: یکشنبه 103 آذر 4

بررسی شرایط سیاسی امروز و وظایف پیش‌رو ‌‌در گفت‌وگوی «جوان» با مهندس مرتضی نبوی
دستور حمله به اسلام از لانه اصلاح‌طلبان به جریان فتنه رسید

 

 

محمدمهدی اسلامی- ‌‌مهندس مرتضی نبوی، ‌‌اگرچه عضو کمیسیون فرهنگی- اجتماعی مجمع تشخیص مصلحت نظام است اما بیشتر با وجهه سیاسی‌اش شناخته می‌شود. ‌‌مصاحبه با او بیشتر برای دستیابی به پاسخ این پرسش بود که وظیفه امروز در نبرد نرم چیست، اما پاسخ‌های او به این پرسش برخلاف انتظار ما، ‌‌بیش از آنکه به منازعات سیاسی اشاره داشته باشد، ‌‌ناظر به عمق فرهنگی آن بود و در ساحت آسیب‌شناسی نیز بسیار صریح ظاهر شد. ‌


آقای مهندس نبوی، ‌‌یک سؤال کلیدی در ذهن حامیان نظام مطرح است که وظیفه‌ای که امروز در برابر فرقه یا فتنه سبز به عهده ماست، ‌‌چیست؟

به نظر من وظیفه کنونی ما پاسخ به این سؤال است که ابعاد و نوع فتنه چه بود و رهبری چگونه این قضیه را کنترل کردند. ‌‌ما برای آینده کاری نیازمند بررسی هرچه بیشتر هستیم. ‌‌در فتنه اخیر اوباما، ‌‌سارکوزی، ‌‌براون و مراکز پژوهشی غرب و تمام ابزارهای سرویس‌های امنیتی غرب بسیج شده بودند تا فرقه سبز شکست نخورد. ‌‏ به نظر من این مسأله، ‌‌ساده نیست، ‌‌خیلی پیچیده است. ‌‌پس از جنگ سردی که بین آمریکا ‌‌و شوروی جریان داشت و با یک سرمایه‌گذاری سنگین، ‌‌موجب فروپاشی یک ابرقدرت شدند و توانستند از طریق تهاجم فرهنگی آنها را از پا درآورند، ‌‌با استفاده از تمام آن تجربه‌ها و با کار مداوم فکری و نظری که انجام می‌دهند، ‌‌در حال حاضر دارند این برنامه را علیه جمهوری اسلامی پیگیری می‌کنند و ادامه می‌دهند و حالا با این فتنه و جنبشی که در ایران با آن روبه‌رو هستیم، ‌‌می‌شود اسمش را گذاشت جنبش ضدفرهنگ. ‌

به هر حال انقلاب ما یک انقلاب عمیقاً فرهنگی بوده، ‌‌یعنی بر اساس یک مکتب، ‌‌دین و ایدئولوژی صورت گرفته و وجه تمایز آن با انقلاب‌های دیگر و آنچه تا روزگاران ما مرسوم بوده، ‌‌جنبه دینی بودن این انقلاب است. ‌‌از طرفی ما با یک دشمن جهانی روبه‌رو هستیم که در تثبیت موقعیت خودش تجربه بیش از 100 سال را دارد و فراز و نشیب‌های فراوانی را هم از سر گذرانده. ‌‌مدرنیته وقتی متولد شد و حاصل پشت کردن به کلیسا و قهر کردن با آسمان بود، ‌‌اینها همه گونه سرمایه‌گذاری روی ایدئولوژی خودشان کردند و با آن فلسفه‌ها بافتند و آن فلسفه‌ها را متکامل کردند و نظریه‌های مختلفی را ارائه کردند که ما امروز به عنوان علوم انسانی با آنها روبه‌رو هستیم. ‌‌این کار آنچنان گسترده است که تمام فضای دانشگاهی ما را به تسخیر خود درآورده است، یعنی برخی از جوانانی که در جمهوری اسلامی تربیت شده‌اند. ‌‌ناگهان چشم باز کردیم و دیدیم سرباز همین جنبش ضدفرهنگی هستند. ‌‌همین‌ها حاضرند همه گونه خطر و ریسک را بپذیرند و در شرایط بسیار پرخطری به میدان بیایند و کاملاً هم مشخص است که اینها جنبش‌های ضدفرهنگ هستند. ‌

مشخصه‌های این جریان چیست؟

شاید بتوان گفت که سه مشخصه بارز این جنبش ضدفرهنگ، ‌‌یکی اتکا بر مجموعه نظریه‌های علوم انسانی مدرن است که فلسفه مادی پشتوانه آنهاست و متأسفانه خود ما به‌شدت اینها را ترجمه کردیم و در دانشگاه‌هایمان داریم تحویل جوان‌ها می‌دهیم. به هر حال آنها سال‌ها کار و برای مباحث مختلف نظریه‌پردازی کرده‌اند. ‌‌یکی دیگر از ویژگی‌های این جنبش ضدفرهنگ، ‌‌اصالت مصرف و رفاه است و حتی ماه رمضان هم که برای راهپیمایی می‌آیند‌‌، باید شیشه‌های آب معدنی دستشان باشد که تشنه‌شان شد، ‌‌بخورند! یکی دیگر از ویژگی‌های این جنبش هم مسأله جدایی دین از سیاست و سیاست منهای دین است و این همان چیزی است که حضرت امام (ره) و مرحوم مدرس در باره آن هشدار دادند و تأکید‌‌ کردند که سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ما. ‌‌اینها کاملاً در مقابل این مسأله هستند. ‌

این مسأله را هم عرض کنم که این جنبش‌ها مختص ایران نیست. ‌‌همه کشورها با چنین پدیده‌ای روبه‌رو هستند. ‌‌خاستگاه و پایگاه این جنبش، ‌‌طبقه متوسط شهری است. ‌‌اینها آدم‌های تحصیلکرده‌ای هستند که این سه ویژگی را دارند و با توجه به پدیده جهانی شدن یا به تعبیر دقیق‌ترش جهانی‌سازی، ‌‌غیر از آنکه یک پشتوانه فکری و نظری دارند، ‌‌یک پشتوانه تدارکاتی جهانی هم دارند و به قدرت، ‌‌ثروت و ابزار تاثیر و تبلیغاتی و رسانه‌ای صهیونیست‌ها و سرمایه‌داران آمریکایی یا مسیحیان صهیونیست در سراسر دنیاست. ‌

مصادیق این سرمایه‌گذاری‌ها آیا تا کنون احصا هم شده است؟

همان طور که در اول بحثم اشاره کردم، ‌‌ابعاد این کارخیلی گسترده است. ‌‌مرکز پژوهش‌های مجلس جزوه‌ای را منتشر کرده و بعضی از موسساتی را - که بعضی از آنها دانشگاهی هم هستند - ‌‌اسم برده که نشان می‌دهد چه سرمایه‌گذاری عظیمی شده. ‌‌اینها در زمینه براندازی نرم هم تجربه‌های گسترده‌ای دارند و در مورد شوروی سابق این آزمایش شده به نتیجه رسیده‌اند. ‌‌اگر بخواهیم از این موسسات نام ببریم، ‌‌باید به موسسات امریکن اینترپرایز اشاره کرد که شخصیت‌های مهمی در آن هستند و اسامی بعضی از آنها مثل مایکل لدین، ‌‌ریچارد پرل، ‌‌داگلاس فیث، ‌‌مارک پالمر، ‌‌مارتین ایندیک، ‌‌کنت پولاکف، ‌‌جان پل ولفوویتز، ‌‌کاندولیزا رایس و ... را شنیده‌اید. ‌‌در اینجا کمیته‌ای وجود دارد به نام «کمیته خطر جاری» که یکی از مراکز پژوهشی حامی گسترش نافرمانی مدنی است. ‌‌با این اصطلاحات در دوران دوم خرداد آشنا شدیم که عیناً ترجمه همان ادبیاتی است که در امثال این کمیته‌ها ایجاد می‌شود. ‌‌یا مرکز پژوهشی هادسن به ریاست هربرت لندن از دیگر مراکز پژوهشی است که از گسترش نافرمانی مدنی به‌ویژه پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری حمایت کرده است. ‌‌این کمیته یکی از روش‌های تعدیل سیاست هسته‌ای دولت دهم را تهاجم نرم معرفی کرده است. ‌ مرکز بین‌المللی محققان وودرو ویلسون که یک مؤسسه پژوهشی است و در راستای مدیریت انقلاب‌های مخملی فعالیت می‌کند. ‌‌توجه داشته باشید که این مؤسسه از سال 1968 تاسیس شده و سابقه‌‌دار است و 30، 40 سالی است که فعالیت می‌کند. ‌

دیگری، بنیاد سوروس است که اسم آن را در تلویزیون زیاد شنیدیم. ‌‌این آقای تاج‌بخش که در دادگاه محکوم شد، ‌‌یکی از مغزهای متفکر آن بود. ‌‌

تولیدات این مراکز چگونه در ایران عملیاتی شد؟

مؤسسه هوور وابسته به دانشگاه استانفورد یکی از مراکز پژوهشی پیرو سیاست فشار از بیرون، ‌‌تغییر از درون است. ‌‌این اصطلاح فشار از پایین، ‌‌چانه‌زنی از بالا عیناً ترجمه همین واژه‌هایی است که خود آنها طراحی‌ کرده‌اند و ساخته آقای سعید حجاریان نبود. ‌‌او در زندان گفت من این ادبیات را گرفتم و آمدم در جامعه خودمان پیاده کردم. ‌‌این اصطلاحات در آنجا وضع و عیناً در اینجا ترجمه شده است. ‌‌به این ترتیب که در جامعه از پایین فشار بیاورند و در بالا بر سر منافع و تقسیم قدرت، ‌‌چانه‌زنی کنند و همزمان از بیرون فشار بیاورند تا تغییر را در درون عملی کنند. ‌‌اینها به ظاهر یک مشت واژه هستند، ‌‌ولی پشت سرشان کلی برنامه و روش و راه خوابیده‌ و عیناً در اختیار بوده و امثال آقای حجاریان اقرار می‌کنند که آمده و این روش‌ها را در جمهوری اسلامی پیاده کرده‌اند. ‌

از جمله ابزارهایی که برای مدیریت نافرمانی مدنی از آنها استفاده می‌کنند، ‌‌یکی تنش‌زایی با بهره‌گیری از ظرفیت سازمان‌های بشردوستانه است. ‌

بهره‌گیری حداکثری از ظرفیت جنگ اطلاعاتی که هر کدام از اینها توضیحات و اطلاعات قابل توجه و قابل مطالعه‌ای دارد. ‌‌بهره‌گیری هدفمند از ظرفیت تهاجم رسانه‌ای که الی ماشاء‌الله می‌بینیم که استفاده شده و در این زمینه چقدر سرمایه‌گذاری کرده‌اند. ‌‌راه انداختن صدای آمریکا ‌‌یا بی. ‌بی. ‌سی که با سرمایه اولیه 30 میلیون پوند راه اندازی شده، ‌‌اینها ارقام کوچکی هستند و الان کنگره آمریکا ‌‌مرتباً بودجه تصویب می‌کند که این شبکه‌هایی که در اختیار اینها می‌گذارد پشتیبان کارهای آنها باشد، ‌‌گسترش پیدا کند و خلاصه کم نیاورند و به روز باشند. ‌

با چنین وصفی، ‌‌اینها دقیقاً چه اهدافی را دنبال می‌کنند؟

چند سال بود که با افتخار می‌گفتیم که جمهوری اسلامی برای کشورهای منطقه تبدیل به الگو شده است. ‌‌یکی از اهداف آنها این است که این طور نشود و می‌بینیم بعد از انتخابات مدتی تلاش کردند گرفتار خودمان شویم برای جلوگیری از الگو شدن جمهوری اسلامی برای سایر کشورهای اسلامی. ‌‌اگر ما رفتیم و در حیاط خلوت آمریکا ‌‌یعنی آمریکای لاتین دوستانی پیدا کردیم و کشورهایی در آنجا و آفریقا و لبنان و عراق، ‌‌ضد آمریکا می‌شوند، ‌‌آنها هم بیکار ننشستند و تلاش کردند. ‌‌

درست است که ما در دولت نهم در این زمینه پیشرفت خوبی داشته‌ایم. ‌‌در زمینه سیاست خارجی تهاجمی، ‌‌در زمینه انرژی هسته‌ای، ‌‌اما اینها از نظر اقتصادی ما را قفل کردند و در این چند سال تقریباً سرمایه‌گذاری قابل توجهی انجام نشده، ‌‌گرچه علی‌رغم میل آنها درآمدهای نفت افزایش پیدا کرد و بعضی از این سال‌ها صرفاً به دلیل خرج همین افزایش، ‌‌عددی از توسعه رشد اقتصادی را داشتیم، ‌‌ولکن تقریباً سرمایه‌گذاری‌های بزرگ نفت تعطیل شد و مقدار زیادی بیکاری ایجاد شد و خلاصه مهار توسعه بومی، ‌‌بازدارندگی متعارف موشکی، ‌‌کندکنندگی نهضت نرم افزاری تولید علم اتفاق افتاده و شما می‌بینید که تقریباً در همه دانشگاه‌ها را در غرب به روی دانشمندان ما بستند و خیلی از جاها را در حوزه فناوری‌های نوین و هوافضا برای دانشجویان ایرانی ورود ممنوع کردند. ‌

‌مرکز این جنبش در کجا واقع شده است؟

مرکز این جنبش ضدفرهنگی دانشگاه‌های ما هستند، ‌‌به‌ویژه دانشگاه‌های تهران و این هم مختص دانشجویان نیست. ‌‌به نظر من نقطه ضعفی که سران فتنه از آن سوءاستفاده کردند ایجاد شوک و گفتمان در سطح جامعه بود. ‌‌به زعم اصلاح طلبان جامعه ایران یک جامعه جنبشی است. ‌‌اگر کسی بتواند گفتمانی را در جامعه ترویج کند در پی این گفتمان یک جنبش رخ می‌دهد. ‌‌جریان فتنه توانایی غلبه بر گفتمان انقلاب را در سطح کلان مردم نداشت اما در فضاهای بسته‌ای مانند دانشگاه‌ها و شهرهای بزرگ که افراد دسترسی بیشتری به فضای سایبری دارند با شبکه‌سازی گفتمان سکولاریستی را غالب کردند. ‌‌امروز اساتید تندتر از دانشجویان دارند آنها را برای نافرمانی تحریک می‌کنند. ‌‌خیلی از دانشگاه‌ها مرکز این جنبش نافرمانی مدنی و مرکز این جنبش ضدفرهنگی است و اینها تحت تاثیر همین علوم انسانی هستند که در آنها خدا مرده است. ‌‌اینها در کتاب‌های علوم سیاسی‌شان به صراحت می‌گویند «خدا مرده است، ‌‌در صحنه سیاست حضور ندارد و انسان، محور است». ‌‌این پایه تعلیمات آنهاست. ‌‌تمام تعالیم آنها در علوم سیاسی و جامعه‌شناسی و سایر علوم در برابر ارزش‌هایی است که انقلاب ما بر آنها تکیه دارد ‌‌و این جوان‌ها خیلی گستاخ در این صحنه وارد شدند و مطالبات خودشان را مطرح می‌کنند و به آنها یاد داده‌اند که حتی از فرصت‌هایی مثل تاسوعا و عاشورا هم استفاده کنند. ‌

آقای بشیریه که یک جامعه‌شناس ضد دین است و متأسفانه کتابش مثل نقل و نبات در دانشگاه‌ها دست به دست می‌گردد و ایدئولوگ جریان دوم خرداد شده بود، ‌‌در کتاب جامعه‌شناسی‌اش رسماً می‌گوید فراماسونری یک شبکه مترقی است. ‌‌در حالی که فراماسونری شبکه‌ای است که در آن عناصر روشنفکر وابسته را تربیت می‌کردند تا به نمایندگی از غرب در اینجا در حکومت نفوذ داشته باشند. ‌‌چنین آدمی استاد امثال آقای حجاریان بوده است و در زمان آقای موسوی لاری پاتوقش در وزارت کشور بود. ‌‌کتابی به اسم «جامعه‌شناسی جمهوری اسلامی» منتشر کرد و در آنجا می‌گفت تضاد اصلی، بین سنت و مدرنیته، ‌‌یعنی بین اسلام و مدرنیته است و باید در این زمان این شکاف به نفع مدرنیته تمام شود یعنی دین از صحنه بیرون برود و آنها در مجلس ششم به دنبال این بودند که رفراندوم برگزار و جمهوری اسلامی را تبدیل به جمهوری مطلق کنند. ‌‌ همین آقای بشیریه که حالا به آمریکا ‌‌رفته و در آنجا سنگر گرفته، ‌‌در همین زمینه دستوراتی می‌داد، ‌‌از جمله اینکه به اسطوره‌های انقلاب حمله کنید و از نظام بیرون بیایید. ‌‌تشخیص او این است که این جمهوری اسلامی در حال فرسایش است و کمک کنید که این فرسایش تسریع شود و یکی از دستورالعمل‌هایش هم این است که به ارزش‌های انقلاب مثل مردم‌سالاری دینی، ‌‌جمهوری اسلامی و سایر ارزش‌ها حمله کنید و دستورالعمل‌هایش هم دارد پیاده می‌شود، ‌‌البته اگر او هم نگوید همه اینها طراحی شده و دسته‌بندی شده است. ‌

معنای سخنان شما این است که آنها اعتقادات ما را هدف قرار داده‌اند؟

دقیقاً، ‌‌تضعیف بنیان‌های اعتقادی جامعه، ‌‌مسأله‌ای است که رویش شدید کار می‌کنند، ‌‌یعنی در نسل جدیدی که در این جنبش سبز حضور دارد پیاده شده و می‌توان گفت که این جنبش اساساً یک جنبش ضدفرهنگ با تمام ویژگی‌های خودش هست که ابایی هم ندارد که عکس امام (ره) را پاره کند و در بیانیه بگوید که اینها پشت عکس پاره شده سنگر می‌گیرند. ‌‌از این گرفته تا اهانت به پیامبر (ص) و سایر مقدسات و نشر تصاویر غیراخلاقی و کلیپ‌هایی که توسط بلوتوث‌ها منتقل می‌شوند و تضعیف وحدت ملی و شایعه‌سازی، ‌‌افزایش سطح انتظارات و مطالبات، ‌‌فریب افکار عمومی و به چالش کشاندن نظام امنیت اقتصادی. ‌

به نظر می‌رسد یکی از فعالیت‌های آنها بحران سازی ساختاری با هدف تفرقه افکنی و تضعیف ثبات فکری رویه‌ای کارگزاران نظام است. ‌

دقیقاً، ‌‌ما الان این را به‌نوعی احساس می‌کنیم آن ثباتی که باید در مسؤولان ما باشد و همه یک جور فکر کنند و در برخوردها منسجم باشند، ‌‌وجود ندارد و حتی در بین نخبگان اصولگرا هم تفرقه و تشتت آرا دیده می‌شود و از ثبات فکری برخوردار نیستند و بعضی از دوستان نزدیکمان با صراحت می‌گویند ما بریده‌ایم! و در صحنه مقابله، ‌‌شما اینها را مشاهده نمی‌کنید. ‌‌چهره‌های معدودی الان در صحنه هستند و از مواضع مقام معظم رهبری دفاع می‌کنند. ‌

مهم‌ترین اقشاری که مورد هدف اینها هستند، ‌‌اقشار دانشگاهی و دانشجو است و بعد هم دامن زدن به تشتت‌ها و اختلافات قومی. مسائل صنفی هم است، ‌‌یعنی مثلاً کارگران هم جزو اهدافشان هستند. ‌‌یک آدرسی را هم آقای هاشمی رفسنجانی در مشهد دادند که اگر نظام، سپاه و بسیج دارد، ‌‌آن طرف هم دانشجو، نخبه، کارگران و اصناف مختلف را دارد. ‌‌اگر در ادبیات براندازی نرم نگاه کنید، ‌‌اقشار جزو اهداف و مخاطب اینها هستند. ‌

و به طور مفصل از فضای مجازی، ‌‌اینترنت، ‌‌شبکه‌های ماهواره‌ای، ‌‌تلفن همراه، ‌‌ایمیل‌ها و وبلاگ‌ها استفاده می‌کنند، ‌‌تجربه‌هایی هم داشته‌اند. ‌

به این صورت جمع‌بندی می‌کنم که زیربنای ساختار تهاجم نرم را ناتوی فرهنگی و روبنای آن را انقلاب‌های رنگی شکل می‌دهد که به عنوان یکی از شاخک‌های انشعابی دکترین براندازی نرم با هدف تنش‌افزایی در پنج سطح دانشجویی، ‌‌قومی، ‌‌فرقه‌ای، ‌‌صنفی و اجتماعی سازماندهی می‌شوند. ‌‌این فرقه سبز که الان ما داریم، ‌‌یک جنبش اجتماعی است و می‌خواهد در سطح اجتماع ناامنی اجتماعی ایجاد کند و از لحاظ ادبیات امنیتی در قالب دکترین تنش‌زایی از پایین، ‌‌چانه‌زنی از بالا قابل تعریف است که در آن با بحران‌افزایی در لایه‌های زیرین و میانی جامعه برنامه‌ریزی می‌شود، ثبات فکری رویه‌ای رجال نظام در کانون‌های مذاکرات استراتژیک تضعیف شود، ‌‌به همین دلیل بایسته است که متولیان امر با خرد جمعی و حداقل‌رسانی هزینه‌های کنترل بحران با اتخاذ نقشه راهی پیشدستانه و پیشگیرانه و از رویکرد بایسته‌های امنیت ملی، ‌‌پیش‌زمینه‌های وقوع نافرمانی مدنی را خنثی کنند که این رویکرد، ‌‌پاشنه آشیل انقلاب‌های مخملی است که تحقق آن مستلزم کار گروهی، ‌‌حداکثرسازی انسجام فکری رویه‌ای متولیان امر و هم‌افزایی بهینه ظرفیت‌هاست. ‌

به نظر شما برای جلوگیری از پیش‌زمینه‌های وقوع برنامه نافرمانی مدنی چه باید کرد؟

تا زمانی که ما از قبل آماده شده‌ایم و نگذاشته‌ایم اصلاً این مسأله پیش بیاید ـ پزشکان هم همیشه می‌گویند هزینه پیشگیری خیلی کمتر از درمان است- ما باید طوری پیشگیری کنیم که این کار به وقوع نپیوندد و زمینه ظهور پیدا نکند. ‌‌

راه حل پیشگیری چیست؟

در این چند سال رهبر معظم انقلاب مرتباً هشدار می‌دادند و کمتر گوش شنوایی بود. ‌‌بصیرتی بود برای اینکه عمق این خطر را بتواند حس کند. ‌‌یعنی اگر بخواهیم خلاصه کنیم که راه حل این مسأله و پیشگیری آن چیست در یک عبارت یعنی همانی که آقا گفتند خلاصه می‌شود و آن هم مهندسی فرهنگ در سطح کلان و مهندسی فرهنگی در سطح اجرایی کردن مهندسی فرهنگ است. ‌‌در مهندسی فرهنگ شما سیاستگذاری و در مهندسی فرهنگی ساختارسازی و اجرا می‌کنید. ‌

اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی ما می‌توانست این پیام را درک کند و ظرفیتی داشت و روی این برنامه سرمایه‌گذاری می‌کرد، ‌‌شاید ما امروز به این وضعیت دچار نمی‌شدیم. ‌‌بعد از سه دهه هنوز نیامده‌اند به جای این کتاب‌های ضد دین و ضد ارزش‌های الهی و انسانی، ‌‌کتاب‌هایی را تالیف کنند که اقلاً اسمی هم داشته باشد و بگویند که اگر یک کسی خودش نخواست جامعه‌شناسی ضد دین بخواند، ‌‌بگویند بیا این کتاب را که ما به جای آن گذاشته‌ایم بخوان. ‌‌جمهوری اسلامی و مؤسسه نشر کتب دانشگاهی آمدند و همین کتاب‌ها را چاپ کردند، ‌‌شورای عالی انقلاب فرهنگی هم دائماً جلسه گذاشت و به یک سری مسائل روزمره و جاری پرداخت و از این مسائل غافل شد، البته اخیراً تلاش‌هایی در این زمینه آغاز شده است. ‌

پس از نگاه شما شرایط خیلی ناامید کننده است؟

نه، ‌‌به دنبال این مطالب نومیدکننده من معتقدم جمهوری اسلامی موجودی است که متولد شده، ‌‌رشد کرده، ‌‌30 ساله شده و ‌نیازهای خود را شناخته و آنها را تأمین‌‌ کرده. ‌‌نسل جوان ما خیلی توانمندتر از ما این مسائل را حس می‌کنند و توانمندی‌های لازم را هم در این جریان دارند. ‌‌ماها دیگر نه حال و حوصله و نه توانش را داریم که در فضای سایبر و وب سایت و این حرف‌ها برویم ‌و مقابله کنیم. ‌‌فکر می‌کنم هنر ما این باشد که زمینه را باز و استقبال کنیم و نسل جوان را در این صحنه بیاوریم و امکانات را برایشان فراهم کنیم. ‌‌آنها می‌توانند ‌‌ما دیگر باید اقرار کنیم که نمی‌توانیم از پس این تهدیدهای نرم بر بیاییم. ‌‌بزرگ‌ترین هنر ما این است که جوان‌هایمان را تشویق کنیم و زمینه‌سازی کنیم. ‌‌آقا خودشان را به روز نگه داشته‌اند و حتی جلوتر را هم می‌بینند. ‌‌از 10 ، 20 سال پیش تذکر می‌دادند. ‌‌ایشان مانند نخبگان اصولگرای فرتوتی مثل من نیستند که از زمان عقب باشند. ‌‌به روز هستند، ‌‌همان طور که امام هم تا آخر عمرشان به روز بودند، ‌‌یعنی ادبیات ایشان یک ادبیات جوان بود. ‌‌امروز هم مقام معظم رهبری این گونه هستند و به خاطر مسؤولیت و پشتوانه الهی‌ای که دارند، ‌‌حتی جلوتر از زمان حرکت می‌کنند و نسل جوان متعهد ما که توانمندی‌های علمی و فناورانه هم دارند، می‌توانند به ایشان لبیک بگویند. ‌‌

برای رسیدن به این دستاورد، ‌‌چه باید کرد؟

یکی از مسائلی که صحبتش هم زیاد می‌شود، ‌‌مسأله سرمایه اجتماعی است. ‌‌این عبارت‌ها هم غربی هستند و اسم اعتماد را گذاشته‌اند سرمایه اجتماعی. ‌‌نظام سرمایه‌داری همه چیز را با نگاه سرمایه می‌بیند: ‌‌سرمایه اقتصادی، ‌‌سرمایه مالی، ‌‌حتی انسان را هم سرمایه می‌بیند و می‌گوید سرمایه نیروی انسانی و نیز سرمایه اجتماعی. ‌‌می‌گویند اعتمادی که در جامعه هست، ‌‌قابل تبدیل به سرمایه مادی است و می‌شود از آن استفاده کرد. ‌‌مطالعه کرده‌اند و می‌گویند مثلا در شمال ایتالیا که سرمایه اجتماعی بالاست، ‌‌پیشرفت‌های فنی و اقتصادی و توسعه علمی بیشتری هم دارند و در جاهایی که سرمایه اجتماعی پایین است، ‌‌پیشرفت‌های اقتصادی و توسعه علمی کمتری دارند. ‌

این یک واقعیتی است. ‌‌می‌بینیم اگر در جامعه اعتماد مردم به حکومت، ‌‌اعتماد مردم به یکدیگر گسیخته شود، ‌‌جامعه دائماً دچار ناامنی و بی‌ثباتی است و به فکر پیشرفت و این چیزها نیست. ‌‌آقا دهه چهارم را دهه پیشرفت و عدالت نامیدند، ‌‌ولی بعد از انتخابات آن قدر همه ما گرفتار این فضا شدیم که فراموش شد. ‌‌پس این سرمایه اجتماعی که آنها استفاده می‌کردند و در فرهنگ ما هم آمده، ‌‌بر می‌گردد به اعتماد بین مردم و مردم و مسؤولان. این اعتماد چگونه ایجاد می‌شود؟ مهم‌ترین راه حل آن این است که مردم ‌‌متشکل شوند. ‌‌خوشبختانه در جامعه ما تشکل‌هایی سنتی در قالب هیأت‌های مذهبی و مساجد وجود دارند، ‌‌به نظرم باید از این به بعد وجهه اصلی کارمان را وجهه فرهنگی قرار دهیم. ‌‌ما احتیاج به دیپلماسی فرهنگی داریم. ‌‌مهم‌ترین سرمایه ما امروز بسیج و سپاه هستند و امروز اینها را هم مورد تهاجم قرار داده‌اند. ‌‌یکی از مقامات آمریکایی گفته بود تا وقتی بسیج و سپاه هست، ‌‌مخالفان ول معطل هستند و به جایی نمی‌رسند. ‌‌باید اینها هدف تهاجم قرار بگیرند و ضد ارزش بشوند که در همین تهاجمات بعد از انتخابات سعی کردند محبوبیت بسیج و سپاه را زیر سؤال ببرند. ‌

عرض کردم در دنیا دولت‌ها بیشترین بودجه‌ها را به پژوهش درباره شیوه‌های مقابله با یک پدیده اختصاص می‌دهند. ‌‌ما که نمی‌توانیم فقط حرفش را بزنیم. ‌‌باید مهم‌ترین بخش سرمایه‌ها و فعالیت‌هایمان را متوجه این تهدیدی کنیم که مقام معظم رهبری تشخیص دادند و آن تهدید نرم است و تمام قد در برابر جمهوری اسلامی ایستاده و امروز هم نتیجه‌هایی گرفته است. ‌‌باید روی آنها متمرکز شویم تا هم این پدیده را خوب بشناسیم ‌که چیست و چگونه می‌توان با آن برخورد کرد. ‌‌آن وقت نیروی انتظامی در این فضا تعریف دیگری پیدا می‌کند. ‌‌من یک بار در سرمقاله‌ای نوشتم نیروی انتظامی برای این نیست که برود و کتک بزند. ‌‌چه کسانی را کتک می‌زند؟ همین جوان‌هایی را که خودمان تربیت کرده‌ایم. ‌‌نیروی انتظامی در چنین فضایی باید یاد بگیرد که کتک بخورد تا مقداری از انرژی آنها تخلیه شود، ‌‌از دماغ کسی هم خون نیاید. ‌‌

برخی معتقدند که دیگر از خطر جنگ نرم عبور کرده‌ایم، ‌‌نظر شما چیست؟

امروز سرشاخه‌های شبکه‌سازی غربی از بین رفته است اما همچنان احتمال بازسازی ارتباطات وجود دارد. ‌‌چرا که هنوز آن تحریکات ‌در کشور وجود دارد. ‌‌به هر حال باید دانست به دلیل گسترش روزافزون مجاری ارتباطی خطر گسترش تفکر سکولاریستی نیز وجود دارد. ‌‏ ما باید خطر تهاجم فرهنگی و جنگ نرم را خیلی جدی بگیریم. ‌‌آمریکایی‌ها در این زمینه خیلی جدی هستند و تجربه زمین زدن شوروی را هم دارند که آن هم بر مبنای یک نظام ایدئولوژیک بود و با شعارهای خلقی و ضد سرمایه داری آمد، ‌‌ولی آن را وادار به توبه و غلط کردن کردند. ‌‌همه آن تجربه‌ها به اضافه سرمایه‌گذاری‌های جدید را دارند به کار می‌گیرند و اگر در مقاطعی موفق نشدند، ‌‌در این مقطع انتخابات توفیقاتی را به دست آوردند و ثبات فکری رویه‌ای مسؤولان ما را تا حدی به هم زدند و تشتتی را ایجاد کردند و حتی بین نخبگان اصول‌گرا و نظام هم فاصله‌ای را فراهم کردند. ‌‌این را جدی بگیریم و اگر بخواهیم ببینیم راه مقابله با آن چیست، ‌‌مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی و سرمایه‌گذاری جدی روی مسأله فرهنگ و شناخت، ‌‌پیش‌بینی، ‌‌پیشگیری قبل از اینکه بخواهیم به انفعال بیفتیم، ‌‌چون برخورد سخت و خشن، ‌‌مثل یک غده سرطانی باعث تکثیر و گسترش آن می‌شود. ‌‌ممکن است در بعضی از مقاطع چاره نداشته باشیم و این کار را بکنیم. ‌‌

اما در عین حال راه چاره اصلی را میان‌مدت می‌بینیم و باید با تدبیر و همه جانبه وارد شد و خود ما هم باید در این زمینه احساس مسؤولیت کنیم. ‌‌نظام تعلیم و تربیت ما جایی است که نسل جدیدمان را به جای اینکه آنها را به عنوان سربازان جنبش ضدفرهنگ تربیت کند، ‌‌تبدیل بشود به نظامی که سرباز، ‌‌افسر و فرمانده برای انقلاب اسلامی تربیت کند. ‌‌
ما می‌توانیم تسلیم این تهدیدها شویم یا به فرمایش امام و مقام معظم رهبری، ‌‌آنها را به فرصت تبدیل کنیم. ‌‌به نظر می‌آید این فضایی که ایجاد شده و این ابعادی که قضیه دارد، ‌‌فرصت خیلی خوبی هم هست که استعداد انقلاب اسلامی در این زمینه شکوفا شود، ‌‌یعنی اگر ما بتوانیم با خون دل خوردن و سرمایه‌گذاری کردن، ‌‌از این میدان مبارزه، ‌‌پیروز بیرون بیاییم، ‌‌می‌توانیم بگوییم که ان‌شاءالله مدرنیته را با تمام ظرفیت‌های نظامی، ‌‌اقتصادی و رسانه‌ای آن به خاک خواهیم سپرد و این نمی‌شود مگر با همان کاری که آقا گفته‌اند یعنی فرهنگ باید مهندسی شود، ‌‌نهضت نرم‌افزاری انجام شود، ‌‌تولید علم داشته باشیم، ‌‌چون از زمانی که آقای میشل فوکو که آدم منحرفی هم بود، ‌‌نظریه داد و انقلاب اسلامی را یکی از موارد نظریه خودش دانست که گفتمان‌ها تبدیل به قدرت می‌شوند؛ این نظریه می‌گوید علم مساوی قدرت است، ‌‌یعنی شما اگر امروز بخواهید قدرت داشته باشید، ‌‌باید علم داشته باشید و هر قدر علمتان بیشتر باشد، ‌‌قدرتتان بیشتر است و لذا باید در زمینه فرهنگ و تولید علم بیشترین سرمایه‌گذاری بکنیم و همت و تلاشمان را مضاعف کنیم. ‌



  انتهای خبر / پایگاه اطلاع رسانی جوان / کد خبر 292850

 

منبع ما : http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=292850


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 89/2/15 و ساعت 8:18 عصر | نظرات دیگران()
با نمایش یک فیلم توهین آمیزصورت گرفت:
استهزا اسلام در سینماهای انگلستان با همکاری بهاییان

 

 

جهان-سرویس فرهنگی:

 فیلم کمدی توهین‌آمیز و ضد دینی «کافر» جمعه گذشته با همکاری بهاییان و صهیونیستها در سینماهای انگلستان به نمایش درآمد.
 
به گزارش روزنامه یو ‌اس ‌ای تودی، فیلم سینمایی «کافر» که جمعه گذشته در سینماهای انگلستان اکران شد، قرار است تا اواخر ماه میلادی جاری در جشنواره فیلم "تربیکا" نیز به نمایش درآید.
 
فارس به نقل از این روزنامه نوشت:این فیلم که خشم بسیاری از مسلمانان را برانگیخته، داستان شخص مسلمانی به نام «محمود نصیر» است که در پی یک اتفاق در‌می‌یابد که پدر و مادرش، او را به فرزندخواندگی پذیرفته‌اند و او در واقع در خانواده‌ای یهودی متولد شده است.
 
نقش اصلی این فیلم را یک ایرانی بهایی به نام «امید ‌جلیلی» بازی کرده و «ایگال نائور» دیگر بازیگر این فیلم، اسرائیلی است.

 

منبع ما : http://jahannews.com/vdcdo90foyt0zf6.2a2y.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 89/1/23 و ساعت 1:17 عصر | نظرات دیگران()
گزارش صراط از مناظره رادیویی سیدحسین علوی و صادق زیباکلام
از منافق در مورد رابطه اسلام و علوم انسانی نپرسید
علوی: شما گفتید با تک تک سلولهای بدنتان لیبرالید. حالا باید ثابت کنید که چجور مسلمانی هستید. مومن یا منافق * زیبا کلام: آی مردم! یک جوان سی ساله دارد من را متهم می کند!
برنامه بحث روز رادیو تهران باز هم شاهد مناظره ای داغ میان موافقان و مخالفان اسلامی سازی علوم انسانی بود.
به گزارش صراط این برنامه رادیدیویی که اخیرا با محوریت «کرسی های آزاد اندیشی» از این رادیوی پرشنونده پخش می شود آقایان سید حسین علوی (کارشناس تاریخ سیاسی و کارشناس ارشد فلسفه غرب) و صادق زیباکلام (استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران) را رودرروی هم قرار داده بود تا زیباکلام به نمایندگی از لیبرالها و علوی به نمایندگی از هواداران انقلاب اسلامی به مناظره بنشینند.
در ادامه، متن کامل این مناظره خواندنی را تقدیم حضور علاقه مندان می کنیم؛
 
 اسکندری گوینده برنامه خطاب به زیبا کلام :
در برنامه هفته پیش شما فرمودید که علوم انسانی اسلامی وجود ندارد و ما در عرصه نظریه پردازی در علوم انسانی کم کاری کردیم و دلایل مختلفی را ذکر کردید که یکی از اون دلایل سیر تاریخی بوده که از ابتدای انقلاب فرهنگی تا الان رخ داده و ثابت شده که ما نتوانستیم و یا نمی توانیم به سمت یک علوم انسانی اسلامی حرکت کنیم و اشاره کردید که نه تنها سر فصل ها عوض نشده و بلکه همان عناوین و کتابها تدریس می شود.
سوال : به نظر شما به عنوان یک استاد دانشگاه چه اتفاقی افتاده که بعد از یک انقلاب سیاسی و فرهنگی در اواخر قرن بیستم یک انقلاب علمی در کشور رخ نداده ، حداقل طی این سی سال گذشته؟

زیبا کلام : ببینید انقلاب ما یک انقلاب صددرصد مدرن بود. اگر ما فرض بگیریم که یک رابطه منطقی بین انقلاب و پیشرفت در علوم وجود دارد و اگر در کشوری انقلاب اتفاق بیفتد آن کشور باید در علم هم پیشرفت کند. اما من با این موضوع مشکل دارم .در خیلی از کشورهایی که انقلاب سیاسی اتفاق افتاده از نظر علمی پیشرفتی نداشتند مثل اتحاد شوروی ، چین ، کره جنوبی و... در کشور ما هم همین طور و معتقدم که بین انقلاب و پیشرفت در علوم انسانی رابطه ای نیست.
جامعه ما از نظر علمی یک جامعه عقب مانده است شما می توانید عدم پیشرفت را در دارو سازی ، ساخت اتومبیل ، نیروگاه و... ببینید . یعنی آثارش پیداست من می گویم ما در صنعت اتومبیل عقب هستیم چون فرانسه ، ژاپن ، کره جنوبی ، آمریکا اتومبیل هاشون را در عرصه جهانی عرضه می کنند .در علوم کاربردی عقب ماندگی را می شود دید ولی در علوم انسانی عقب ماندگی با چشم معمولی دیده نمی شود .

 
گوینده برنامه : چرا یک انقلاب سیاسی و فرهنگی در کشور ما رخ داد ولی منجر به یک انقلاب علمی نشد ؟
 
علوی : ابتدا باید به نکته مهمی درمورد فرمایشات آقای زیبا کلام اشاره کنم و آن اینکه من اساسا آقای زیبا کلام را یک آدم غرب زده می دانم ایشان می گویند انقلاب ما یک انقلاب صد در صد مدرن بوده درحالی که خیلی از اون غربی هایی که ایشان مریدشون هستند هم این حرف بی بنیاد و غلط را رد کرده اند.
ثانیاً هیچ کدام از نظریه های انقلابی که انقلابهای مغرب زمین را تحلیل کردند هم در حقیقت امر نتوانستند انقلاب اسلامی را توجیه واقعی و علمی کنند .انقلاب اسلامی اولین انقلاب «ضد مدرن» است ، ماهیت انقلاب اسلامی ماهیت دینی است ، مردم به خاطر دین بلند شدند. این در حالی است که تمام انقلابهای مدرن با اهداف مادی و دقیقا برای محو دین از عرصه اجتماع بوجود آمدند.
 آقای زیبا کلام بعد از سی سال تدریس علوم سیاسی هنوز پی به این اختلاف فاحش میان یک انقلاب ضدمدرن با انقلابات مدرن نبرده اند. البته دلیلش هم کاملا روشن است. نگاه آقای زیبا کلام یک نگاه کاملاً غرب زده است و به همین دلیل است که می گویند لازمه انقلاب اسلامی تولید علم در حوزه علوم انسانی نیست چون ایشان قایل به این هستند که انقلاب اسلامی یک انقلاب مدرن است پس چه ضرورتی دارد که ما پارادایمی که در آن انقلاب کرده ایم (مدرنیته) را بشکنیم و طرحی نو دراندازیم؟! در پارادایم مدرنیته نهایتا انقلاب اسلامی باید بشود یک چیزی شبیه لندن یا توکیو. مدینه فاضله مدرنیستهایی مثل آقای زیبا کلام که پیشرفت را در تولید اتومبیل می بینند نه کمال انقطاع الی الله همان جامعه حیوانی آمریکا و اروپاست نه جامعه انسانی و الهی موعود. و نکته دیگر اینکه آقای زیبا کلام می گویند جامعه ما از نظر علمی عقب افتاده است . من می گویم اگر ما از نظر علمی عقب افتاده هستیم و نتوانستیم در علوم انسانی انسان را از دریچه حقایق عالم (که همان اسلام ناب باشد) مطالعه کنیم، دلیلش امثال آقای زیبا کلام هستند. چون آدم های غرب زده ای مثل ایشان که امروز در دانشگاه های ما تدریس می کنند مانع این هستند که بچه های حزب الهی که ادبیات انقلاب اسلامی را باور دارند و با عمق جانشان با اومانیسم و اسلام ستیزی مدرن مشکل دارند، عضو هیئت علمی شوند و تولید علم بکنند. کسانی که غرب را با پوست و گوشت و استخوانشون باور دارند اجازه تولید علم اسلامی در حوزه علوم انسانی را ندادند .
مشکل مملکت ما اگر به علوم انسانی اسلامی نرسیده این بوده که قاطبه متولیان میدانی آن اصلاً به اسلام باور نداشتند. در تلویزیون چند شب پیش همین آقای زیبا کلام گفتند «من با تمام سلولهای بدنم لیبرال هستم». آقای زیبا کلام! گفتید یا نه؟!
 
زیباکلا: همین الآن هم می گویم!
 
علوی:  این حرف یعنی با تمام سلولهای بدنم از خدا متنفرم . یک آدم لیبرال نمی تواند اصلا مسلمان باشد. امام خمینی (ره) بارها و بارها یادآور شدند که خطر لیبرالها هم طراز خطر منافقین است. نگاه اسلامی اساساً یک آدم لیبرال را مسلمان واقعی نمی داند، ایشان صراحتا می گوید «من لیبرالم» آنوقت برای به انحراف کشاندن ذهن مخاطبانش سخنان خود را با نام خدا هم آغاز می کند!!! آقای زیباکلام! شما یا لیبر الیسم را نفهمیده اید. یا اسلام را نفهمیده اید. یا هر دو را فهمیده اید و دارید برای مخاطبان رادیو و تلویزیون نقش بازی می کنید! چه نقشی؟ نقش یک منافق تمام عیار را! نقش کسی را که مصداق «ما هُم مِنکُم وَ لا مِنهُم» است. نقش کسی که حقیقتا با مومنین نیست و بلکه با تک تک سلولهای بدنش داد میزند که یک اسلام ستیز لیبرال است. اما از آنجایی که ایشان می داند اگر در بلاد اسلامی واضح و شفاف بگوید که دشمن اسلام ناب است مردم دمار از روزگارش در می آورند، دقیقا به همین دلیل  کلام لیبرالیستی خود را با نام خدا آغاز می کند!

نکته مهم دیگر اینکه سوژه علوم انسانی «انسان» است. حال این انسان را می شود هم از دریچه تنگ اومانیستی-ماتریالیستی به مثابه موجودی متکبر که نفش عماره خویش را خدای خود می داند نگریست، همچون غرب زدگان لانه کرده در هیئت علمی دانشکده های علوم انسانی، هم می شود از منظر حقیقی اسلام ناب محمدی (ص) به عنوان بنده و مخلوق خداوند تبارک و تعالی به آن نگریست.
آقای اسکندری! سوال اصلی به شما هم برمی گردد. واقعا چرا شما از کسی که با تک تک سلولهای بدنش فریاد می زند که باور به اسلام ندارد، می پرسید چرا ما علوم انسانی اسلامی نداریم ؟ شما باید از آقای زیبا کلام بپرسید چرا ما در غرب آزادی بیان نداریم ؟ از یک آدم غرب زده که درباره اسلام نباید سوال کرد. از ایشان بپرسید؛ چرا مدرنیته کارش به آزاد سازی همجنس بازی کشیده؟ چرا به دروغ شعار آزادی بیان می دهند ولی در ماجرای هولوکاست محققان دانشگاهی را محاکمه می کنند؟ چرا بر سر کودک عراقی بمب پنج تنی ریختند و بر سر کودک فلسطینی بمب فسفری انداختند؟ از ایشان در مورد حوزه باورهایشان بپرسید نه در مورد چیزهایی که ذره ای به آنها ایمان ندارند..

گوینده (اسکندری) : شما به ماقال توجه کنید نه به من قال.

علوی : آقای مجری! کدام ماقال؟ ماقال ایشان را شنیدید. ایشان صاف و پوست کنده به شما گفتند علوم انسانی محال است که اسلامی شود! دیگر از این واضح تر می خواستید جلوی اسلام بایستند؟! ریشه این به قول شما «ماقال» در آن «من قالی» است که عرض کردم. ایشان از آن جهت که لیبرال هستند رودرروی اسلام ایستاده اند. آیا می توانیم بر انحرافات عقیدتی اساتید لیبرالی مثل ایشان چشم فروبندیم و در عین حال دنبال آن باشیم که همین افراد برای ما علوم انسانی را اسلامی کنند؟!

زیبا کلام : می خواهم چند کلمه با مردم صحبت کنم. آی مردم! کاش می توانستید چهره کسی که من را متهم می کند را ببینید. این فرد تنها سی سال سن دارد و می خواهد منِ 60 ساله را متهم کند! من خوشحالم که امروز می بینم به این جایگاه معرفتی ارتقا پیدا کردم که از من انتظار میرود در خصوص علوم انسانی که چرا من در این رابطه کاری نکردم.
 در مورد مساله دین هم باید بگویم:
کمال تار زنم تار می زنم                         واسه خاطر یار می زنم !          دین من ربطی به آقای علوی ندارد!
من سال 72 کتابم را به عباس و محمد و عاطفه تقدیم کردم که هرگز از میدان ژاله برنگشتند . سال 73 هم کتابم را به امام محمد غزالی و به شهید همت و حاج حسین خرازی تقدیم کردم . البته کتاب بعدی ام را هم به مهندس بازرگان تقدیم کردم. من اگر متهم به ابد بشوم خیلی ها باید متهم به اعدام بشوند چون من متعهد به اسلامی کردن علوم انسانی نبودم و تولید علم هم نکردم ولی خیلی ها تعهد داشتند و از اسلام حقوق می گرفتند چرا اونها نکردند .

 
علوی : آقای زیبا کلام به جای آنکه ثابت کنند منافق نیستند استدلالی را به کار می برند که اتفاقا منافقین صدر اسلام در مقابل پیامبر به کار بردند و آن اینکه؛ وقتی که پیامبر اسلام (ص) جوان 19 ساله ای به نام اثامه ابن زید را به فرماندهی سپاه مسلمین انتخاب کردند عده ای از ریش سفیدان گفتند ما نمی خواهیم زیر بیرق این آدم رفته و جنگ کنیم ، پیامبر هم خطاب به آن جماعت منافق و در عین حال ریش سفید فرمودند: خداوند لعنت کند هر کسی که سپاه اثامه را ترک کند .
آقای زیبا کلام! شما از همان فرقه ای نبودید که فریاد زنده باد جوانانتان گوش فلک را کر کرده بود؟ آیا جوانان را فقط می خواستید برای اینکه در چهارشنبه سوری برایتان ترقه در کنند و به سبک انسانهای سبُک‌سر ینگه دنیا شهوت رانی کنند؟ اخوی به جای این فحشهای ژورنالیستی ثابت کنید می شود هم مسلمان بود و هم لیبرال! و اگر نمی شود با صدای بلند اعلام کنید که یا لیبرالیسم را نفهمیده اید، یا اسلام را نفهمیده اید یا منافقید.
راستی من هم می خواستم چند کلمه با مردم صحبت کنم. آی مردم! بدانید در رادیوی جمهوری اسلامی آنقدر آزادی بیان هست که یک آدم لیبرال آمده در برابر بچه هایی که با گوشت و پوست و استخوانشون از انقلاب و اسلام دفاع کردند، می گوید من التزامی به تولید علوم انسانی اسلامی ندارم، تازه ماهی چند میلیون هم از بیت المال مسلمین باید به من حقوق و مزایا و پاداش و چه و چه بدهند!

گوینده خطاب به علوی : چه نهادی متولی تولید علوم انسانی بوده در این 30 سال گذشته :
 
علوی : قطعا دانشگاه و نه حوزه های علمیه و امثالهم. اما مشکل اینجاست که ما در دانشگاه مافیای هیئت علمی خصوصاً در حوزه علوم انسانی داریم. یعنی اگر شما می خواهید استاد جذب گروه های علوم انسانی کنید باید از فیلتر همین اعضای فعلی هیئت علمی رد شود و این اعضا هم خودشان یا از فیلتر هیئت علمی سابقی رد شده اند که پرورش یافته دانشگاه ماسونی عهد پهلوی بوده اند یا در چنبره دانشگاه های غرب، دشمنی با دیانت را آموخته اند. جهت استحضارتان باید بگویم که تمام اعضای هیئت امنای دانشگاه تهران در عصر پهلوی بدون استثناء فراماسونر بوده اند و دانش آموختگان مکتب ماسونها نسلا بعد نسل این مافیای هیئت علمی را امتداد داده اند.

در مورد این ادعای آقای زیبا کلام که حوزه ها چرا کار نکردند هم باید بگویم: حضرت امام (ره ) فرمودند: «اگر دانشگاه اصلاح شود مملکت اصلاح می شود» ایشان نگفتند که اگر پژوهشگاه ها یا حوزه های علمیه اصلاح شوند مملکت اصلاح می شود . دانشگاه دچار افساد اومانیسم بوده، دچار سکولاریسم بوده، دچار آدمهای لیبرالی مثل شما ( زیبا کلام ) بوده.
شما پاتونو از دانشگاه بگذارید بیرون، انقلاب نفس خواهد کشید .مشکل دانشگاه اسلامی ما استاد سکولاری به اسم صادق زیبا کلام و امثال اوست.
 
زیبا کلام: سی سال پیش انقلاب شده و کمتر از دو سال بعدش جنگ شد حدود 70 یا 80 درصد نیرو های جبهه دانشجویان و فارغ التحصیلانی بودند که در زمان شاه در دانشگاه درس خوانده بودند ، خدا نکند که دوباره جنگ بشود چون معلوم نیست که اگر دوباره جنگ بشود فوج فوج از دانشگاه ها برن به جبهه یا نه چون شما (علوی) متوجه شدین که نخواهند آمد، آمدین و یقه زیبا کلام را گرفتین که تو باعث شدی این جوری بشه .

 
علوی: اولا دانشجویان در جبهه ها 80 درصد نبودند بلکه اقلیت قاطع بودند. این بی خبری شما از تاریخ این مملکت واقعا عجیب است. شما چجوری علوم سیاسی درس می دهید؟! ثانیا همان دانشجویانی هم که به جبهه رفتند اکثرا دانشجویان فنی و پزشکی بودند و قلیلی از آنها علوم انسانی خوانده بودند. ثالثا در نهم دی ماه 88 ثابت شد که نسل های بعد از انقلاب چطور پوزه آمریکا و ایادیش را در هر جبهه ای به خاک خواهند مالید پس نگرانی ای از آینده در کار نیست . رابعا این حرفها جواب سوال من نیست. طفره نروید. یا اعتراف کنید که به اسلام و لیبرالیسم جاهلید یا اعتراف کنید که منافقانه به رادیو و دانشگاه وارد شده اید.

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 88/12/26 و ساعت 9:23 صبح | نظرات دیگران()
با صدور بیانیه ای به مناسبت روز 8 مارس؛
رهنورد برخی از قوانین اسلام را "واپسگرایانه" خواند

زهرا رهنورد برخی از قوانین اسلام را "واپسگرایانه" خوانده است. وی که به تقلید از همسر خود، به مناسبت روز جهانی زن بیانیه ای صادر کرده، از آنچه "اقدامات تبعیض‌آمیز علیه زنان" نامیده، انتقاد کرده است.

به گزارش رجانیوز، در حالی که سران جریان اصلاحات به علت ایستادگی در برابر قانون و رای مردم از آینده سیاسی کشور حذف شده اند، موضع گیری های برخی سیاسیون همراه آنان علیه احکام اسلام، ماجرای حذف جبهه ملی و نهضت آزادی از جمهوری اسلامی را که با دستور امام راحل صورت گرفت، زنده کرده است. جبهه ملی نیز در ابتدای انقلاب اسلامی، به دلیل زیر سوال بردن حکم قصاص، به فرمان حضرت امام (ره) صلاحیت خود را برای حضور در نظام اسلامی از دست داده بود.

بر همین مبنا، همسر میرحسین موسوی به تقلید از همسرش دست به قلم شد و در بیانیه‌ای به مناسبت 8 مارس، روز جهانی زن، از آنچه "قوانین من‌درآوردی مجلس" نامیده، انتقاد کرده است. این در حالی است که امام راحل در سالیان ابتدایی انقلاب با توجه به نقش و جایگاه ویژه زنان در پیروزی انقلاب اسلامی، روز میلاد اسوه زنان عالم و و برگزیده ترین آنها، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به عنوان روز زن معرفی کرده بودند

زهرا رهنورد در این بیانیه با کنار هم قرار دادن بزرگ زنان اسلام و شخصیت‌های افسانه‌ای، برخی زنان قصه ها را به عنوان الگو معرفی کرده است: "تاریخ مذهبی و اسلامی و تاریخ ملی ما سرشار از روزهای بزرگی چون تولد حضرت زهرا( س ) و پیام آوری زینب( س) است و همچنین سرشار از شخصیت های بزرگ ایران باستان چون آذر میدخت ها و ایران دخت ها و زنان ایثارگر شاهنامه ای و اسطوره ای چون آناهیتا و تهمینه و رودابه و گردآفرید است"

. رهنورد در ادامه این بیانیه مدعی شده است که در ایران، "رفتارهای تبعیض خواهانه و ضد زن" وجود دارد. او "فرهنگ حاکم و قوانین من‌درآوردی مجلس" را علت این امر دانسته است. وی برخی احکام دین اسلام را "ظلم و بی‌عدالتی" در حق زنان خوانده و نوشته است: "در آستانه هزاره سوم میلادی، دنیای ماهواره و دیجیتالیسم و قدرت رسانه ها، همچنان متحجرانه به زنان می نگرند. در این دنیای مدرن و پیچیده فهرست شگفت انگیزی پیش روی ماست، مالامال از ظلم و تبعیض و بی عدالتی به بهانه حمایت از خانواده، قانون چند همسری مطرح می شود". وی همچنین گفته است که دنیای فعلی، "دنیای فردیت‌ها است". خانم رهنورد در ادامه این بیانیه از رسانه ملی هم انتقاد کرده و نوشته است: "به رسانه ملی بیاموزید از ارائه الگوی رفتاری زن سلیطه بد اخلاق، زن مطیع، زن سلطه‌طلب دست بردارد". البته او اشاره نکرده است که منظورش کدام زنان است.

همسر موسوی، از حکم صریح اسلام درباره دیه هم انتقاد کرده و با "واپسگریانه" خواندن این حکم، گفته است: "در قوانین واپس‌گرا زن به عنوان جنس دست چندم تلقی شده، در کدام قلمرو است که تبعیض وبی عدالتی در قوانین ما لحاظ نشده...دیه نامساوی زن و مرد، قوانین تبعیض آمیز مربوط به طلاق و تابعیت و غیره". خانم رهنورد در پایان این بیانیه، زنانی که به جرم شرکت در اغتشاشات بعد از انتخابات دستگیر شده‌اند را افرادی خواند که تمام خواسته‌های خود را در آنچه او جنبش سبز خوانده یافته‌اند. این اظهارات زهرا رهنورد درباره اقدامات تبعیض‌آمیز علیه زنان در ایران در حالی مطرح می‌شود که به تازگی اولین وزیر زن کار خود را در دولت دهم آغاز کرده و حضور زنان و دختران ایرانی در عرصه‌های مختلف داخلی و بین‌المللی بسیار پررنگ بوده است.

خانم رهنورد که از سوی همسرش به عنوان "روشنفکرترین زن ایران" معرفی شده است، پیش از این هم، پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جهموری دهم، با این استدلال که آقای موسوی "فرزند آذربایجان" و "داماد لرستان" است، مدعی شده بود مگر ممکن است مردم لرستان به داماد خود رای ندهند و این نشانه ای از تقلب در انتخابات است.

او در سخنانی جالب به شبکه انگلیسی "بی‌بی‌سی فارسی" گفت که حتما تقلب شده است زیرا "آذربایجان و ترک زبان‌ها هیچ وقت فرزند خودشان را نمی‌گذارند که به کسی دیگر رای بدهند. یا لرستان که خود من لر هستم و موسوی هم بارها گفته من داماد لرستان هستم. بنابراین اهالی لرستان موسوی را نمی‌گذارند به آقای احمدی نژاد رای بدهند. این دو تا ملاک است و باقی موارد هم شبیه همین است"

در همین حال رهنورد، در سال گذشته میلادی به دلیل حضور فعال در هدایت اغتشاشات پس از انتخابات ایران از سوی مجله فارین پالسی هم به عنوان یکی از 100 چهره روشنفکر سال معرفی شده یود.این عنوان در حالی از سوی ارگان شورای روابط خارجی امریکا به رهنورد اعطا شده است که در مورد چگونگی امکان تحصیل وی در دوره کارشناسی ارشد و دکتری به صورت همزمان، سوالات جدی در افکار عمومی مطرح است.

به نظر می رسد زیر سوال بردن ضروریات دین از سوی همسر موسوی به بهانه روز جهانی زن نشان از ورود جریان انحرافی موسوی به فاز جدید حریم شکنی و اینبار در سطح شکستن حدود و مرزهای دینی دارد.

منبع ما : http://www.rajanews.com/detail.asp?id=46000


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 88/12/15 و ساعت 6:52 عصر | نظرات دیگران()

گزارش تحلیلی خبری مهر/
سایبان رسانه ای بر سر تروریستها ؛ "ریگی" را چگونه "ریگی" کردند
خبرگزاری مهر- گروه سیاسی: تروریسم زائیده یازده سپتامبر 2001 نبوده و از قضا کسانی که از این تاریخ به بعد ادعای مبارزه با این پدیده شوم را دارند ، بیش از همه در پروراندن نسل جدید و شیوه های تازه تروریسم نقش داشته اند.

به گزارش خبرگزاری مهر یکی از نمونه های بارز تروریسم جدید ، روز سه شنبه به دست سربازان امنیت کشور بازداشت شد ولی تاسف برای اینگونه از افراد فقط منحصر به رفتار وحشیانه آنها نیست ، بلکه آن چیزی که دل را می آزارد مواضع و رفتار دوگانه ای است که بر فضای جامعه جهانی حاکم شده است.

آمریکا آن روزی که در فضای دو قطبی به دنبال دفع شر شوروی کمونیستی بود ،خیلی به مقوله گروهای خشونت طلب توجه نمی کرد ولی پس از فروپاشی قطب شرقی قدرت به یک باره با خلا دشمن و متعاقب آن خطر سقوط قریب الوقوع  روبرو شد. به محض این احساس خطر تیم استراتژیست آمریکا نقشه راه خود را که همان تئوری جنگ تمدنهای هانتینگنون وپایان جهان فوکویاما بود، پیش کشیدند و اسلام را مهمترین دشمن فرضی خود ساختند در حالی که به واقع دین اسلام و مسلمانان این خصوصیت را نداشتند و تنها فرقه ای از افراطیون بودند که می توانستند همچون خوارج زمان حضرت امیر(ع) اسلام را مطابق با خواست معاویه ها و یزیدیان معرفی کنند.

وهابیون و سلفی های افراطی همان چیزی بودند که آمریکا برای دشمن فرضی می توانست با بوق کر کننده رسانه های خود به افکارعمومی معرفی کند. جعبه سیاه یازده سپتامبر این معادله را در خود مضبوط دارد ولی اگر اجازه بازگشایی جعبه سیاه یازده سپتامبر داده می شد امیدوار بود که افکار عمومی از پشت پرده این بازی نیز آگاه شوند.

آن چیزی که در سالیان بعد از یازده سپتامبر عیان شد اینکه دست مدعی مبازه با تروریسم با خود تروریست در یک کاسه است. زیرا اخبار و اطلاعات حاکی از ارتباط تنگاتنگ رهبران گروهک تروریستی القاعده با دولتمردان آمریکا است و علاوه بر این، سال گذشته خود این کشورها تاکید کردند که باید با برخی از سران تروریستها پای میز مذاکره نشست و با آنها توافقاتی را تنظیم کرد. این گفته البته جدای از اخباری است که از دستگیری رهبر القاعده توسط امریکا و آزادی دوباره او حکایت دارد.

فارغ از تمامی این اسناد ، اسامه بن لادن بهانه خوبی را برای آمریکا فراهم کرده است که هر از چند گاهی یکی از کشورهای منطقه پایگاه نظامی ایالات متحده شود و جالب اینکه نوع تفکر القاعده مورد محبت ویژه آمریکا باشد.

تفکر القاعده ای اما آثاری نیز در برخی از کشور ها به جا گذاشته و گروهک تروریستی ریگی را می توان از آن جمله دانست . شاید حتی برخی از وجوه رفتاری این گروهک را خطرناک تر از القاعده باید دانست زیرا بن لادن با هماهنگی قبلی دست به اقداماتی می زد که آمریکا مورد بهره برداری قرارداده وآن را مستمسک لشگرکشی خود قراردهد ولی گروهک ریگی باهماهنگی همان منبع مستقیما علیه امنیت ملی ایران اقدام می کرد.اسناد بلاتردید از ارتباط ارگانیک این گروهک با مدعیان دروغین مبارزه با تروریسم  دشمنی این قدرتها را با جمهوری اسلامی تبلور بخشید و شاید دستگیری و اعتراف این عنصر پلید بتواند چشم های تار از غفلت را برای خوب شناختن دشمنان انقلاب روشن کند هرچند که برخی از این پرده ها قبلا نیز رویت شده بود.

در کنار العربیه ، رسانه وهابیون افراطی و همچنین برخی شبکه های سخیف اپوزیسیون خارج از کشور ، بی بی سی فارسی رسانه وابسته به دولت انگلیس نیز در مسیر فضا دادن به دشمنان انقلاب با عبدالمالک ریگی گفتگو کرد و اگر چه مدعی پرهیز از خشونت است ، اما فرصتی به وی داد که جنایات آشکار تروریستی خود را توجیه کند.

در این میان و در کنار العربیه ، رسانه وهابیون افراطی و همچنین برخی شبکه های سخیف اپوزیسیون خارج از کشور ، بی بی سی فارسی رسانه وابسته به دولت انگلیس نیز در مسیر فضا دادن به دشمنان انقلاب با عبدالمالک ریگی گفتگو کرد و اگر چه مدعی پرهیز از خشونت است ، اما فرصتی به وی داد که جنایات آشکار تروریستی خود را توجیه کند. حال آنکه نگاهی به فهرست طویل قربانیان این شرور آدمکش ، نشان می دهد که بیشتر قربانیان جنایات او مردم بی گناه اعم از زن و مرد و کودک و اهل سنت و شیعه مذهب و نیز سران طوایف سیستان و بلوچستان بودند. بی بی سی درمهر ماه پس از واقعه سرباز که تعدادی از پاسداران این مرز بوم و اهالی بومی سیستان درعملیات تروریستی این گروهک به شهادت رسیدند درگفتگویی جهت دار تریبون خود را برای توهین به اعتقادات مردم در اختیار این تروریست قرار داد و ریگی با اهانت به جان باختگان و مجروحان حوادث تروریستی سرباز سیستان؛ به جهانیان اعلام کرد که از موفقیت آمیز بودن این عملیات خرسند است! در این گفتگو که مجری سعی داشت به ظاهر قاطعانه با ریگی سخن بگوید از او در مورد کشته شدن تعدادی از شهروندان بلوچ پرسیده شد که ریگی هم برای توجیه عمل غیر انسانی خود، آنها را سرسپرده گان رژیم ایران خواند که کشته شدن حقشان بوده است!

نکته جلب توجه اینکه ریگی در ابتدای راه نام گروهک خود را برای ایجاد انحراف و تهییج مذهبی برخی از جوانان بلوچ "جندالله" گذاشته بود ولی به مرور و درجریان ارتباط و آشنایی با تفکرات و راهبردهای رسانه های غربی مثل شبکه بی بی سی ، صدای آمریکا،رادیو فردا ، ای بی سی نیوز آمریکا و در نهایت شبکه سلطنت طلبان معارض با انقلاب نام "جنبش مقاومت ملی ایران! " را بر گروهک تروریستی خود گذاشت.

البته مهمترین مجرای تبلیغاتی ریگی ، رادیو صدای بلوچ بود که ازاستکهلم سوئد پخش می شد. ولی بسیاری ازقرائن حاکی ازارتباط نزدیک وی با کشورهای بیگانه بود به طوری که برادر او پس از دستگیری در اعترافاتش اذعان کرد که این اقدامات در ارتباط با امریکا بوده است.عبدالحمید ریگی که نفر دوم گروهک تروریستی ریگی بود درجمع علما، روحانیون وسران قبایل وطوایف سیستان وبلوچستان گفت بیشتر این عملیات‌ها به خاطر نشان دادن قدرت گروهک در استان سیستان و بلوچستان و خارج از آن به آمریکا بود تا امکانات مالی، اطلاعاتی لازم را برای ادامه کار گروهک فراهم کند.

البته گروهک ریگی همواره مدعی بود که اقداماتش با دستور رهبران مذهبی(!) صورت می گیرد ولی نوع فعالیت این گروه نشان از امکانات پشتیبانی گسترده ای می داد که در منطقه دیده نشده بود. آنان از شبکه اینترنت و همچنین از رسانه های گروهی تلویزیونی و رادیویی ، در انعکاس خبر عملیات و طرح دیدگاهایش استفاده می کردند و بسیاری از عملیات مسلحانه این گروه، شیوه های کار طرفداران القاعده در عراق بود.

به هر تقدیر ریگی بازداشت شد و به احتمال زیاد همانند دیگر گروهک های تروریستی که با نابودی سرکرده متلاشی می شوند این گروه نیز زوال خواهد یافت ولی ریشه های این نوع از تفکر و رفتار همچنان درمنطقه باقی بوده و هر لحظه با حمایت بیگانه احتمال رویش گروهکی دیگر وجود دارد. چرا که اغلب کشور های منطقه جولانگاه دشمنان انقلاب بوده و فرصت برای علم کردن فردی جاهل همچون ریگی بسیار است . ریگی بنابر اطلاعات تائید نشده سال گذشته نیز در جریان مراسم حج توسط نیروهای عربستانی دستگیر شده بود ولی به رغم قرارداد استرداد مجرمین از تحویل این شخص به ایران سرباز زده و تحت فشار وهابیون تند رو آزاد شده بود. لذا نیرو های امنیتی کشورمان نباید به خاطر بازداشت این عنصر نا مطلوب خیال آسوده کنند زیرا پیش از ریگی نیز مردم خوزستان شاهد عملیات هایی شبیه به اقدامات ریگی در اهواز و دیگر مناطق مرزی کشور بودند.

امریکا، اسرائیل ،انگلیس و برخی از سازمانهای اطلاعاتی منطقه به تجربه ثابت کرده اند که کماکان در سایه نامی از مبارزه با تروریسم هزاران تروریست را تربیت و تجهیز کرده و با استفاده از اهرم های رسانه ای خود به اقدامات آنها مشروعیت می بخشند .

گروهک تروریستی منافقین از جمله بزرگترین این گروه هاست که به واسطه همین رویکرد غرب همچنان با حال نزار خود به بقا در سایه این قدرتها ادامه می دهند و هر لحظه که نیاز به تقویت و احیای آنها احساس شد دوباره میدان برایشان باز می شود. از همین روست که ریگی این جوان شرور تبدیل به مهره اول سیا ، موساد و انتلیجنت سرویس شد.

http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1040514


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 88/12/5 و ساعت 6:30 عصر | نظرات دیگران()
گزارش پایگاه اینترنتی FAIR
آنچه غرب و امریکا برای اسلام‌هراسی از اسلام تحریف می‌کنند

غرب در زمینه اسلام هراسی کارهای زیاد و متنوعی انجام داده است، مثلاً در حوزه نشر، کتاب "هنگامی که اروپا درخواب است: چگونه رادیکال‌های مسلمان غرب را از درون متلاشی می‌کنند؟" که در سال 2006 کاندیدای دریافت جایزه نقد کتاب ملی سال 2006 شد، از جمله این فعالیت‌ها است. این انتخاب البته باعث واکنش تند نامزد قبلی دریافت جایزه یعنی "الیوت وینبرگر" در نشست سالانه ان‌بی‌سی‌سی شد و وی آن را "نژاد پرستی با عنوان نقد ادبی و انتقاد" خواند. جان فریمن از اعضای ان‌بی‌سی‌سی می نویسد: «من تاکنون هیچ‌وقت به اندازه زمانی که کتاب بروس بوور، برنده جایزه شد، احساس شرمندگی و خجالت نکرده بودم... این امر شیوه جدیدی بود که موج انتقاد را از نقد واقعی به‌سوی اسلام هراسی کشیده است.»

به گزارش رجانیوز به نقل از پایگاه اینترنتی FAIR، با این حال، تاریخچه اسلام هراسی به کتاب "پروتکل‌های یهود" بازمی گردد که حاوی القائات اسلام هراسانه به‌مانند کتاب "وقتی اروپا در خواب است"، می‌باشد و شامل سخنانی است که در آن ادعا می‌شود اسلام برای تسلط بر غرب نقشه‌های زیادی دارد.

در عین حال، مؤسسات اسلامی و مسلمانان نیز به‌شدت مورد نقد و حمله قرار می گیرند. به‌عنوان نمونه، هنگامی که شورای اسلام نروژ، نحوه برخورد با همجنس بازان را مورد بحث قرار داده بود، به مانند کاری که بروس در کتابش انجام داد، پاجاماس مدیاپست "مذاکره مسلمانان اروپا: آیا همجنس‌بازان باید محاکمه شوند" را تیتر خود کرد.

در این زمینه، پس از خبر تیراندازی شرکت امنیتی بلک واتر به سر بچه عراقی، روزنامه لس آنجلس‌تایمز تأکید می کند: «تیراندازی و عواقب بعدی آن، نشان از ادامه تضاد پروسه قانونی امریکایی ها و فرهنگ و سنت عراق است، بدان معنا که ارزش های جامعه سنتی عربی بالاتر از همه چیز است.»

در حرکتی مشابه، روزنامه نیویورک تایمز در مقاله ای درباره پاسخ مردم افغانستان به حمله اشغالگران در کشورشان که بیش از 90 شهروند افغانی کشته می شوند، نوشت: «بمباران و تخریب خانه ها؛ افغان ها این کشتار را از نظر فرهنگی قابل قبول نمی دانند و در مقابل آن ایستادگی می کنند.» در حالی که دستگیری صدها افغانی بدون محاکمه را اینچنین منعکس می کند: "افغان ها به طور سنتی و قدیمی در مقابل هجوم احساس خود مختاری می کنند." و علت مقاومت افغان ها در مقابل کشته شدن و غارت‌شان در رسانه های غربی اینگونه القاء می شود که مسلمانان به‌طور بنیادی امریکایی‌ها را دوست ندارند.

در رسانه های غربی از عوامل و شیوه های مختلفی برای القای اسلام هراسی استفاده می کنند. یک خط این است که مسلمانان را به‌طور ذاتی شیطانی و خشونت طلب نشان دهند، مانند این عنوان "دین خونخواه و وحشی" که توسط مبلغ اوانجلیست یعنی "پت روبرسون" در برنامه "کلوپ 700" استفاده شد.

یکی دیگر ازرسانه های فعال در زمینه ترویج اسلام هراسی، شبکه فاکس نیوز است. این شبکه در برنامه‌ای به‌نام "سکوت مسلمان معتدل"، مسلمانان را متهم به دین دزدی می کند و چنین القا می نماید که مسلمانان می خواهند دین مسیحیت را نابود کنند. همچنین شبکه سی‌ان‌ان نیز در بخش تیتر اخبار در خبر "انتخاب اولین نماینده مسلمان در کنگره" می گوید: «آقا، اول به من ثابت کن که تو همدست دشمنان ما نیستی و با آنها رابطه نداری.»

از دیگر شیوهای اسلام هراسی غرب، ایجاد وحشت از حمله نظامی مسلمانان است. فیلم مستند "وسواس: جنگ مسلمانان رادیکال در مقابل غرب" توسط دیوید هورویتز "هشدار درباره اسلام فاشیستی هفته"، "مسلمانان رادیکال" را با ادولف هیتلر مقایسه می کند. این فیلم در بعد وسیعی توسط شبکه ها و روزنامه های غربی تحت پوشش قرار می گیرد.

حرکت دیگر غرب درزمینه اسلام هراسی توسط "دانیل پایپ" است که درباره خطر اسلام از طریق انجمن های دانشجویی مسلمانان و گروه‌های سکولاری مانند لیک ضد افترا عرب- آمریکایی توسط "اینترپرس سرویس" است و چنین القا می کنند که این گروه ها در صدد ایجاد چالش هستند.

جنگ با تروریست یکی دیگر از شاخه های اسلام هراسی غرب است که در برنامه های ان‌بی‌سی برنامه ای با عنوان "متخصصان مسلمان تروریست" اقدام به القای این اسلام هراسی می کند. در برنامه سی‌بی‌اس خبری نیز حرکت بمب گذاری در اوکلاهاما را یکی از "ویژگی‌های کشورهای خاورمیانه" می پندارند.

دیگر حرکت اسلام هراسی غرب در زمینه القای خطر افزایش جمعیت مسلمانان در اروپا است که در مجله "نشنال ریویو" منعکس شده است و به ایجاد هراس در افزایش جمعیت مسلمان در جهان و فرافکنی در مورد آن می پردازد.

این حجم از اسلام هراسی در برنامه های غربی از تنوع زیادی برخوردار است که در برنامه های رادیویی و اینترنتی نیز قابل مشاهده است. برای مثال در سایت های زیر به فراوانی دیده می شود:

Little Green Footballs, Front Page, WorldNetDaily, Gates of Vienna, Michell

منبع : http://www.rajanews.com/detail.asp?id=39435


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 88/8/20 و ساعت 12:21 عصر | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا