افول - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سخاوت بى خواستن بخشیدن است ، و آنچه به خواهش بخشند یا از شرم است و یا از بیم سخن زشت شنیدن . [نهج البلاغه]
امروز: یکشنبه 103 آذر 4


ظهور و افول جریان دوم خرداد

حوادث پس از انتخابات ریاست‌جمهوری دهم به دلیل مواضع و عملکرد جریان موسوم به اصلاحات رخ داد.

 

دکتریدالله جوانی-آشنایی با جریان‌های فکری- سیاسی فعال در صحنه کشور یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است. در تحولات سیاسی سال‌های اخیر، جبهه اصلاحات یکی از جریان‌های فکری- سیاسی مؤثر کشور به حساب می‌آید و حوادث پس از انتخابات ریاست‌جمهوری دهم به دلیل مواضع و عملکرد جریان موسوم به اصلاحات رخ داد. جبهه اصلاحات و جریان مدعی اصلاح‌طلبی از دوم خرداد 1376 و به‌دنبال پیروزی آقای سیدمحمد خاتمی در هفتمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری شکل گرفت. رقابت‌های انتخاباتی در هر کشوری براساس قانون و از سوی جریان‌ها، احزاب و گروه‌های سیاسی شکل می‌گیرد که معتقد به قانون اساسی و نظام سیاسی مستقر باشند. بر همین اساس برخی از احزاب، گروه‌ها و تشکل‌های سیاسی موسوم به جناح چپ در انتخابات دوم خرداد 76 وارد عرصه رقابت با دیگران شد و پس از پیروزی و به دست گرفتن قوه مجریه، جریان یا جبهه دوم خرداد و در نهایت جبهه اصلاحات را شکل داد. این جریان در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری شرکت و پس از ناکامی با ادعای تقلب و طرح دیگر مسایل واهی، فتنه عمیقی را در کشور به وجود آورد. مقابله و ایستادگی این جریان در برابر قانون و نظام اسلامی، این سؤال را در اذهان متبادر می‌سازد که جریان دوم خرداد دارای چه سیر گذر فکری بوده که برخی از احزاب و گروه‌های آن از درون نظام خارج شده و با نظام اسلامی مقابله می‌کنند. این موضوع در نوشتار حاضر به اجمال بررسی می‌شود.

 


جریان‌های سیاسی فعال در تاریخ معاصر ایران

در تاریخ معاصر ایران پنج جریان فکری سیاسی فعال قابل مطالعه است.

1- جریان فکری دینی و اسلامی

این جریان با محوریت روحانیت در تاریخ معاصر ایران فعال بوده و با اندیشه بازگشت به اسلام در نهضت تنباکو، نهضت مشروطه، نهضت ملی شدن صنعت نفت، نهضت امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی ایفای نقش کرده است.

2- جریان فکری ملی‌گرایی

این جریان با تکیه بر ناسیونالیسم ایرانی و زبان فارسی در تاریخ ایران نقش فعالی داشته و سابقه دیرینه‌ای در عرصه سیاست ایرانی دارد. تفکر ملی‌گرایی به ملیت، آب و خاک و سرزمین اصالت داده و بر همین اساس ناسیونالیست‌های ایرانی معتقد به برتری نژاد ایرانی هستند. این جریان ضد دین نیست، لکن دین را وارد عرصة سیاست نکرده و معتقد به جدایی دین از سیاست است.

3- جریان فکری لیبرالیسم

جریان لیبرالیسم اصالت را به انسان و آزادی‌های فردی می‌دهد. این تفکر از غرب وارد ایران گردید. سکولاریسم از شاخصه‌های برجسته تفکر لیبرالیسم است و این تفکر به دلیل اصالت دادن به انسان (اومانیسم) به‌نوعی در برابر تفکر دینی که اساس آن خدامحوری است قرار دارد. لیبرالیسم در غرب با اصالت دادن به انسان و نگاه صرفاً مادی به انسان، دین‌گریزی و دین‌ستیزی را در پی داشته است.

4- جریان چپ مارکسیستی

مادی‌گرایی و ماتریالیسم اساس تفکر این جریان را تشکیل می‌دهد. در این تفکر اعتقادی به ماوراءالطبیعه وجود ندارد و در نقطه مقابل ادیان الهی و جهان‌بینی توحیدی قرار دارد.

5- جریان سلطنت‌طلب

این جریان به لحاظ فکری ریشه در ایران باستان دارد. شاه را ظل‌الله دانسته و حکومت را در یک خاندان موروثی می‌داند.

در کنار این پنج جریان فکری، جریان ششمی در تاریخ معاصر ایران قابل شناسایی و مطالعه است. این جریان را می‌توان جریان التقاطی نامید. جریان فکری التقاطی، ترکیبی از اندیشه‌های مکاتب گوناگون است. در ایران جریان‌های التقاطی با ترکیب اندیشه‌های دینی و مادیگری، یا ترکیب اندیشه‌های دینی با لیبرالیسم به‌وجود آمده است. در شرایط کنونی جامعه سیاسی و انقلابی ایران این سؤال به‌صورت جدی وجود دارد که جریان فکری دوم خرداد با توجه به اندیشه و مواضع احزاب و گروه‌های آن با کدامیک از جریان‌های مذکور انطباق بیشتری دارد؟

جریان فکری دوم خرداد

دوم خردادی‌ها قبل از آنکه یک جریان فکری- سیاسی باشند، یک جبهه سیاسی متشکل از احزاب، گروه‌ها و تشکل‌های سیاسی گوناگون هستند که با پیروزی آقای خاتمی در سال 76 هویت پیدا کردند. جبهه دوم خرداد با طرح شعارهایی چون جامعه مدنی، توسعه سیاسی و اصلاحات با گذشت زمان به یک جریان فکری سیاسی در دهه سوم انقلاب اسلامی تبدیل شد. سؤال این است که جریان دوم خرداد به لحاظ فکری و اندیشه‌ای با کدام‌یک از جریان‌های نام‌برده قرابت دارد؟ چهره‌های برجسته دوم خردادی خود را خط امامی معرفی کرده و بر این اساس جریان خود را یک جریان اسلامی و دینی تعریف می‌کنند. این ادعایی است که میزان درستی آن را باید با بررسی مواضع و عملکرد این جریان به‌دست آورد. خط امام (ره) در واقع همان جریان اسلام ناب محمدی (ص) می‌باشد.


شاخص‌های جریان اسلام ناب

حضرت امام (ره)، اسلام را در عصر حاضر به اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام آمریکایی تقسیم‌بندی کردند. منظور حضرت امام (ره) قرائت‌ها و برداشت‌های مختلف از اسلام است. اگر کسانی خود را خط امامی معرفی نمایند باید بررسی کرد که آیا اندیشه و رفتار سیاسی آنان با شاخص‌های اسلام ناب محمدی (ص) همخوانی دارد یا خیر. مهمترین شاخص‌های جریان فکری سیاسی اسلامی منطبق با اسلام ناب محمدی (ص) و خط امام (ره) عبارت است از:

1- اعتقاد به ولایت مطلقه ائمه معصومین علیهم‌السلام

2- اعتقاد به پیوستگی دوران فقاهت با عصر امامت

3- اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه در عصر غیبت

4- اعتقاد به مشروعیت الهی رهبری در عصر غیبت به دلیل نصب توصیفی فقها از ناحیه معصومین علیهم‌السلام

5- اعتقاد به جامعیت اسلام، پیوند دین و سیاست و پاسخگو بودن اسلام به همه نیازهای بشر در حوزه‌های فردی و اجتماعی و تلاش برای پیاده‌سازی اسلام

6- اعتقاد به نقش مردم در فعلیت بخشیدن به حکومت دینی و نظام اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه

7- اعتقاد و التزام به اصول و مبانی انقلاب اسلامی و قانون اساسی و همگرایی و تبعیت از ولی فقیه

8- اعتقاد به مبارزه و ایستادگی در برابر نظام سلطه، آمریکا و صهیونیزم بین‌الملل

9- اعتقاد به دفاع از محرومین و مستضعفین به‌ویژه ملت مظلوم فلسطین

10- اعتقاد به جنگ فقر و غنا و ضرورت عدالت محوری و مبارزه با مفاسد، تبعیض و بی‌عدالتی

با توجه به شاخص‌های ده‌گانه که مهمترین شاخص‌های جریان فکری- سیاسی مذهبی در چارچوب اسلام ناب محمدی (ص) و تفکر حضرت امام خمینی (ره) می‌باشد، به راحتی می‌توان با بررسی اندیشه، مواضع و عملکرد جریان‌های فکری سیاسی موجود، دوری و نزدیکی هر یک از این جریان‌ها را با جریان اسلامی و خط امام (ره) به‌دست آورد. ادعای جریان دوم خرداد و جریان موسوم به اصلاح‌طلبی و یا جبهه اصلاحات مبنی بر خط امامی بودن، به پیشینة آنان با عنوان جناح چپ برمی‌گردد.

دوم خرداد و نسبت آن با جناح چپ سابق

انقلاب اسلامی با محوریت و پیشتازی جریان دینی و رهبری حضرت امام خمینی (ره) علیه جریان فکری سیاسی حاکم مبتنی بر اندیشه سلطنت ایران‌شهری که رژیم مستبد، فاسد و وابسته به اجانب (پهلوی) را شکل داده بود به پیروزی رسید. هرچند در فضای انقلابی سال 1357 برخی از احزاب، گروه‌ها و تشکل‌های سیاسی وابسته به جریان‌های فکری غیرمذهبی، خود را انقلابی معرفی کرده و بعضاً در مبارزه علیه رژیم ستم‌شاهی همراه توده‌های میلیونی مردم مسلمان و انقلابی شده بودند، لکن پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شکل‌گیری نظام مقدس جمهوری اسلامی با رفراندوم مردمی، به دلیل قبول نداشتن نظام اسلامی با محوریت ولایت فقیه، مسیر خود را از ملت ایران و نظام اسلامی جدا کردند. در سال‌های اول انقلاب حتی از سوی حضرت امام (ره) و دیگر رهبران دینی انقلاب اسلامی به عناصر با تفکرات لیبرالیستی چون مرحوم مهدی بازرگان مسؤلیت‌هایی چون نخست‌وزیری برای تشکیل دولت موقت داده شد و ایشان نیز در دولت موقت از عناصر ملی‌گرا و سکولار استفاده کرد. بنی‌صدر اولین رئیس‌جمهور ایران نیز یک فرد دارای تفکرات لیبرالیستی و التقاطی بود و به همین دلیل جریان‌های انحرافی چون گروهک منافقین در اطراف او گرد آمدند. عدم اعتقاد دولت موقت و بنی‌صدر به مبانی انقلاب اسلامی و سیاست‌های نظام اسلامی، آنان را به عرصه تقابل با حضرت امام (ره) و جریان مذهبی وارد ساخت و در این شرایط جریان دینی و مذهبی با یک انسجام بسیار خوب به مقابله با جریان‌های فکری سیاسی مخالف با نظام اسلامی شامل گروه‌های مارکسیستی، ملی‌گراها، لیبرال‌ها و جریان‌های التقاطی مانند منافقین پرداخت و با حمایت‌های گسترده مردم از نظام اسلامی این احزاب و گروه‌ها منزوی شده و از صحنه خارج گردیدند. البته خارج شدن از این مرحله که فضای فتنه را بر کشور حاکم ساخته بود هزینه‌های زیادی ازجمله به شهادت رسیدن تعداد زیادی از نخبگان سیاسی- مذهبی جریان مذهبی را به‌دنبال داشت.

با حذف جریان‌های انحرافی و حاکم شدن جریان مذهبی، به مرور اختلاف سلیقه‌ها در این جریان افزایش پیدا کرد و در نهایت با انشعاب در جامعه روحانیت مبارز تهران و شکل‌گیری مجمع روحانیون مبارز، جریان مذهبی و دینی در دو جناح راست و چپ آرایش پیدا کرد. اختلافات در حزب جمهوری اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جامعه روحانیت مبارز تهران عمدتاً در حوزه مسایل سیاسی و اقتصادی ازجمله بند ج قانون زمین شهری، قانون کار و قانون تعاونی‌های تولیدی بود و این اختلافات زمینه‌ساز انشعاب و رسمیت یافتن دو جناح موسوم به چپ و راست گردید. جناح چپ در ابتدا به یک گروه تندرو و رادیکال معروف بود و کم کم با عنوان جناح چپ موفق گردید خود را به‌عنوان جناح خط امام (ره) و جناح راست را به‌عنوان مخالف برخی از آراء و اندیشه‌های حضرت امام (ره) به ویژه در حوزه مسایل اقتصادی و دفاع از محرومان و مستضعفان معرفی نماید. جناح چپ حامی سیاست‌های اقتصادی دولت میرحسین موسوی بود و با شعار دفاع از محرومین و مقابله با اقتصاد سرمایه‌داری و همچنین متهم ساختن جناح راست به طرفداران اسلام آمریکایی توانست اکثریت مجلس سوم شورای اسلامی را به دست آورد. فضای تبلیغاتی سنگین و اتهامات علیه جناح رقیب از سوی جناح چپ سبب گردید در تهران افرادی مانند آیت‌الله یزدی عضو برجسته جامعه روحانیت مبارز تهران رأی نیاورد. پس از انتخابات مجلس سوم، حضرت امام (ره) با انتصاب آیت‌الله یزدی به‌عنوان یکی از فقهای شورای نگهبان، به صورت عملی خط بطلان بر نادرستی بسیاری از تبلیغات علیه جامعه روحانیت مبارز کشید.

پس از رحلت حضرت امام (ره)، جناح چپ به جناح منتقد نظام تبدیل گردید و حتی شعار حاکم شدن تفکر ضد امام (ره)‌در کشور را سر داد. این جناح به طرق مختلف در تبلیغات خود مدعی بود که بعد از فوت امام (ره)، جناح رقیب به‌دنبال امام‌زدایی از انقلاب و نظام می‌باشد.

مجمع روحانیون با گروه‌های همسو در انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری حضوری فعال پیدا کرد. در ابتدا این جناح قصد به صحنه آوردن میرحسین موسوی را داشت، لکن در نهایت سید محمد خاتمی کاندیدای آنان در انتخابات شد. پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد با رأی بسیار بالا نسبت به رقیب اصلی یعنی ناطق نوری به‌عنوان کاندیدای جامعه روحانیت مبارز و تشکل‌های همسو، موجب تشکیل جبهه دوم خرداد گردید. مجمع روحانیون و گروه‌های همسو با همان سابقه جناح چپ و معروف به جناح خط امام (ره) در انتخابات شرکت کرد و کاندیدای آن رأی آورد، لکن پس از پیروزی آقای خاتمی و تشکیل جبهه دوم خرداد، تحولات سیاسی بزرگی را در ایران اسلامی به‌دنبال داشت. این تحولات بیشتر در بعد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بود و تحت تأثیر شعارها، سیاست‌ها و اهداف جریان دوم خرداد به‌وجود آمد. در واقع پیروزی آقای خاتمی و تشکیل جبهه دوم خرداد دسته‌بندیهای سیاسی جدیدی را در ایران شکل داد. این دسته‌بندی جدید با عناوین جریان دوم خرداد یا جریان اصلاحات و جریان اصولگرایی یا جبهه اصولگرایی کاملاً متفاوت از گذشته آنان با عناوین جناح چپ و جناح راست می‌باشد. در واقع نه جریان اصلاحات کنونی مساوی و معادل جناح چپ زمان حضرت امام (ره) ‌بوده و نه جریان اصولگرا معادل و مساوی با جناح راست آن دوران می‌‌باشد. این تفاوت‌ها هم از نظر اندیشه و مواضع و هم از نظر احزاب، گروه‌ها و تشکل‌های شکل‌دهنده متفاوت می‌باشد. بسیاری از احزاب و تشکل‌های وابسته به جریان فکری دوم خرداد بعد از رحلت حضرت امام خمینی (ره) و حتی پس از دوم خرداد شکل گرفتند.

مواضع فکری سیاسی جریان دوم خرداد

بررسی و تبیین شعارها و سیاست‌ها و همچنین عملکرد جریان دوم خرداد از سال 1376 تاکنون، به خوبی نشان می‌دهد که این جریان روز به روز از جریان اسلامی و دینی و اسلام ناب محمدی (ص) و آراء و اندیشه‌های حضرت امام (ره) فاصله گرفته است. در واقع بررسی عمیق مواضع آنان، گویای این واقعیت است که بین ادعای خط امامی بودن و مواضع کارکردی، فاصله از زمین تا آسمان است. به اختصار مواردی از این مواضع بیان و در قالب شعارها، سیاست‌ها و عملکردها مرور می‌شود.

1- شعار جامعه مدنی

تحقق جامعه مدنی یکی از شعارهای اصلی آقای خاتمی در دوران تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری دوره هفتم بود و این شعار سپس تبدیل به شعار جبهه دوم خرداد گردید و در مقطع زمانی 76 و 77 گفتمان جامعه مدنی در کشور را شکل داد. هرچند خاتمی اعلام کرد منظور ما از جامعه مدنی همان مدینه‌النبی است، لکن تبیین‌های صورت گرفته در روزنامه‌های زنجیره‌ای، هفته‌نامه‌ها، فصلنامه‌ها و همایش‌های برگزار شده در این راستا، همگی حکایت از آن دارد که جامعه مدنی که جریان دوم خرداد دنبال می‌کرد یک جامعه سکولار می‌باشد. جامعه‌ای که با آرمان‌های انقلاب اسلامی هیچ تناسبی ندارد. روزنامه جامعه در اولین سرمقاله خود، رسالتش را تلاش برای رسیدن به جامعه مدنی اعلام می‌کند و نمونه پیشرفته و مناسب جامعه مدنی را کشورهای پیشرفته صنعتی در اروپا معرفی می‌کند. در واقع مدل مورد نظر آنان که باید ایران همانند آنها گردد جوامع اروپایی است. در بسیاری از روزنامه‌های زنجیره‌ای در دوران دوم خرداد، با پرداختن به جامعه مدنی،آرمان‌های انقلاب اسلامی و مبانی نظام جمهوری اسلامی به چالش کشیده شد. به‌عنوان نمونه در برخی از این روزنامه‌ها با صراحت اعلام شد که قانون در جامعه مدنی ریشه درخواست و اراده مردم دارد و قوانین بیش از هزار سال قبل که برای جوامع قبیله‌ای و بادیه‌نشین بوده، به درد جامعه مدنی و مدرن امروزی نمی‌خورد. در یکی دیگر از این روزنامه‌ها اعلام شد که ولایت فقیه در جامعه مدنی معنا ندارد.

2- شعار توسعه سیاسی

با واکنش‌های منفی در جامعه نسبت به شعار جامعه مدنی با قرائت دوم خردادی‌ها، شعار جدید توسعه سیاسی از سوی این جریان مطرح گردید. این شعار با سرعت گفتمان توسعه سیاسی با قرائت خاص در کشور را به‌وجود آورد. دوم خردادی‌ها با تلاش فراوانی از طریق نشریات زنجیره‌ای و سخنرانی‌ها و بیانیه‌ها به دنبال القای این مطلب به مردم ایران بودند که مشکل اصلی کشور توسعه نایافتگی سیاسی است و اگر ایران توسعه سیاسی پیدا کند همه مشکلات آن حل می‌شود. اسناد مربوط به کارگاه‌های توسعه سیاسی که در وزارت کشور زمان آقای عبدالله نوری (وزیر وقت کشور) و تاج‌زاده (معاون سیاسی) برگزار گردید، به خوبی نشان می‌دهد که جریان دوم خرداد با شعار توسعه سیاسی به‌دنبال چه اهدافی بود. در این کارگاه‌ها، مسأله اساسی این بود که ایران چگونه می‌تواند توسعه سیاسی پیدا کند. براساس اسناد این کارگروه‌ها، یک جامعه توسعه‌یافته، جامعه‌ای است که پنج اصل زیر بر آن حاکم باشد:

1- اصل برابری 2- اصل رضایت 3- اصل قانون 4- اصل اصالت فرد 4- حاکمیت ملی.

در تشریح این اصول مواردی مطرح می‌شود که در واقع جامعه توسعه‌یافته را یک جامعه لیبرال و سکولار ترسیم می‌کند. جامعه که در آن دین و مذهب در عرصه سیاست جایی ندارد.

3- شعار اصلاحات

شعار توسعه سیاسی تبدیل به شعار اصلاحات گردید و مجلس ششم با اکثریت دوم خردادی‌ها، به مجلس اصلاحات معروف شد. این شعار گفتمان اصلاحات را شکل داد و جریان دوم خرداد سعی کرد خودش را بیشتر با عنوان جبهه اصلاحات و جریان اصلاح‌طلب معرفی ‌کند. اگر درخصوص شعارهای جامعه مدنی و توسعه سیاسی تلاش زیادی برای تبیین از سوی حامیان آن صورت گرفت، برعکس در داخل کشور، هیچ‌یک از احزاب و گروه‌های دوم خردادی به تعریف و تبیین اصلاحات نپرداخت. مبهم نگه‌داشتن هدف و منظور از اصلاحات به‌گونه‌ای بود که حتی پس از خارج شدن دوم خردادی‌ها از قدرت که با عدم اقبال عمومی رخ داد، برخی از چهره‌های برجسته این جریان یکی از دلایل اصلی شکست اصلاح‌طلبان را نداشتن یک تعریف مشخص اعلام کردند. دوم خردادی‌ها از اصلاحات مقاصدی داشتند که در داخل جرأت تصریح به آن را نداشتند ولی در عمل رسیدن به آن را دنبال می‌نمودند. اکبر گنجی به‌عنوان یکی از چهره‌های برجسته روزنامه‌نگار دوم خردادی در حاشیه اجلاس برلین در سال 1379 در پاسخ به سؤال مجله اشپیگل آلمان در مورد چیستی و هدف اصلاحات با صراحت اعلام کرد، اصلاحات در حال انجام در ایران به‌گونه‌ای است که شما از این پس باید خمینی را در تاریخ مطالعه کنید. هیچ‌یک از احزاب، گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی دوم خرداد نسبت به این سخنان گنجی نه‌تنها واکنشی نشان ندادند، بلکه زمانی که اکبر گنجی به دلیل اقدامات ضد امنیت ملی زندانی گردید، از او حمایت کرده و برای آزادی وی تلاش‌های زیادی به‌عمل آوردند.

4- مانیفست جمهوری‌خواهی

زمانی که اکبر گنجی در زندان بود، مجموعه‌ای به نام ایشان منتشر گردید که به «مانیفست جمهوری‌خواهی اکبر گنجی» معروف شد. براساس اسناد به‌دست آمده بعدی مشخص گردید عناصر اصلی سازمان مجاهدین و حزب مشارکت مانند سعید حجاریان، عباس عبدی، علیرضا علوی‌تبار و ... در تهیه این مانیفست نقش داشته‌اند. جوهرة اصلی این مانیفست نفی جمهوری اسلامی و ضرورت حرکت برای استقرار یک رژیم سیاسی با عنوان جمهوری محض در ایران است. اساس استدلال آنها این است که اسلام با جمهوری ناسازگار است!

5- شعار حاکمیت دوگانه

در دوره اصلاحات افرادی چون عباس عبدی با پارادوکسیکال خواندن جمهوری اسلامی مدعی شدند در ایران حاکمیت دوگانه وجود دارد و عمده مشکلات کشور ریشه در همین دوگانگی حاکمیت دارد. آنچه مبنای این شعار بود همان مطالبی است که در مانیفست جمهوری‌خواهی تشریح شده است.

6- سیاست تنش‌زدایی در سیاست خارجی

جریان دوم خرداد با شعار تنش‌زدایی در عرصه بین‌الملل، اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی و اصول سه‌گانه حاکم بر این اصول شامل عزت، حکمت و مصلحت را نقض کرد. سیاست‌هایی که حضرت امام (ره)‌در قبال آمریکای جهانخوار، صهیونیسم بین‌الملل و رژیم غاصب و جعلی اسرائیل بنیان نهاده بود را به چالش کشید. با چنین سیاستی در دوره دوم خرداد جمهوری اسلامی در عرصه سیاست خارجی دچار انفعال گردید. دوم خردادی‌ها برای اجرای این سیاست، بر ضرورت تغییر برخی از سیاست‌های قبلی پافشاری و آنها را مغایر منافع ملی قلمداد کردند. به‌عنوان نمونه در دوره دوم خرداد در دانشگاه تربیت مدرس تهران، همایشی با عنوان «فلسطین و نگاه ایرانی» از سوی دوم خردادی‌ها برگزار گردید، در این همایش که در سطح مشاورین ارشد خاتمی مانند هادی خانیکی شرکت کردند، بر این مطلب تأکید شد که طی سال‌های پس از انقلاب سیاست جمهوری اسلامی در قبال فلسطین عمدتاً جنبه ایدئولوژیکی داشته و این سیاست به ضرر منافع ملی عمل کرده و باید در قبال فلسطین با شاخص منافع ملی سیاست‌گذاری شود.

7- بازدارندگی سیاسی

جریان دوم خرداد برخلاف خط امام (ره) که بر ایستادگی و مقاومت در برابر تهدیدات استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا تأکید دارد و این راهبرد از سوی مقام معظم رهبری با قوت دنبال می‌شود، معتقد به راهبرد بازدارندگی سیاسی در قبال تهدیدات است. در دوره دوم خرداد هنگامی‌که تهدیدات آمریکا علیه ایران پررنگ گردید سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با صدور بیانیه‌ای، این راهبرد را تنها راه نجات ایران دانست. بازنگری و تغییر برخی از سیاست‌ها و دست کشیدن از برخی آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی و در نهایت تغییر رفتار در قبال آمریکا و رژیم صهیونیستی در این راهبرد مورد تأکید می‌باشد. نامه 135 نماینده دوم خردادی در مجلس ششم به رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر ضرورت عقب‌نشینی در برابر آمریکا با نوشیدن «جام زهری» دیگر از سوی معظم‌له بر اساس منطق همین راهبرد نوشته شد.

8- اباحه‌گری و تساهل و تسامح

جریان دوم خرداد که دو قوه مجریه و مقننه و همچنین شوراهای اسلامی دور اول را در اختیار داشت تحت گفتمان‌های جامعه مدنی، توسعه سیاسی و اصلاحات، بسترها و زمینه‌های حرکت به سمت اباحه‌گری و به چالش کشیده شدن تمام ارزش‌های انقلاب اسلامی را شکل داد. این سیاست در دوره دوم خرداد درحالی دنبال گردید که دولت براساس قانون اساسی موظف به پاسداری از ارزش‌های اسلامی و ترویج فضایل اخلاقی و شعار دینی می‌باشد. در این دوره تفکر و روحیه بسیجی و انقلابی با اتهام تفکر خشونت‌طلبی مورد هجوم واقع شد و با پوشش شعار آزادی به جریان‌های ضد انقلابی، سکولار و فمینیسم در عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی میدان تاخت و تاز برای زیر سؤال بردن همه دستاوردهای انقلاب داده شد. سینما، تئاتر، موسیقی، کتاب و مطبوعات در این دوره با حمایت دولت اصلاحات به عرصه‌های رواج اندیشه‌های ضد دینی و ارزش‌های انقلاب اسلامی تبدیل گردید.

9- سیاست اقتصادی لیبرالیسم سرمایه‌داری

جریان دوم خرداد که احزاب و گروه‌های کلیدی آن در گذشته خود با عنوان جناح چپ با استناد به نگرش حضرت امام (ره) مبنی بر جنگ دائمی فقر و غنا و ضرورت توجه دولت اسلامی به قشر محرومین و مستضعفین بر روی سیاست اقتصادی دولتی تأکید داشت و بر همین مبنا از دولت میرحسین موسوی حمایت کرده و رقیب خود موسوم به جناح راست را متهم به طرفداری از اقتصاد سرمایه‌داری می‌نمود، در دوره اصلاحات سیاست ادغام در اقتصاد بین‌الملل را به‌عنوان یک ضرورت مورد تأکید قرار داد و به سمت اجرای آن به حرکت درآمد. پیروی از اقتصاد سرمایه‌داری با این منطق انجام شد که افرادی چون حسین مرعشی به‌عنوان سخنگوی حزب کارگزاران بر آن تصریح داشتند که اسلام نظام اقتصادی ندارد. نتیجه این سیاست تعمیق شکاف‌های طبقاتی و شکل‌گیری یک طبقه جدید با ثروت‌های بادآورده گردید. البته این سیاست در دولت سازندگی پایه‌گذاری شد و دوره اصلاحات با همان منطق دنبال شد.

10- جریان دوم خرداد و نقش آن در جنگ نرم

با بی‌اعتنایی مردم به احزاب و گروه‌های دوم خردادی در انتخابات شوراهای دوره دوم، مجلس هفتم و انتخابات نهم ریاست‌جمهوری، این جریان از قدرت خارج شد. دوم خردادی‌های ساختارشکن که در دوره اصلاحات به دلیل مواجه شدن با موانع قانونی با طرح شعار انسداد سیاسی، سیاست خروج از حاکمیت را سردادند، در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری تمام تلاش خود را به‌کار گرفتند تا با کاندیداتوری میرحسین موسوی به هر شکل ممکن قدرت اجرایی کشور را در دست گرفته و با ساز و کارهای جدید از تمامی موانع قانونی عبور کرده و تغییرات مورد نظر در عرصه‌های مختلف را انجام دهند. این نگرش سبب گردید تا جریان دوم خرداد در پیوند با دشمنان بیرونی و تمامی جریان‌های ضد انقلابی شامل سلطنت‌طلبان، منافقین، ملی‌گراها، لیبرال‌ها، چپ‌گراها، بهایی‌ها و ... انتخابات دهم ریاست‌جمهوری را بستر مناسبی برای پیاده‌سازی یک توطئه علیه نظام اسلامی تشخیص دهد. این توطئه چیزی جز همان انقلاب رنگی یا کودتای مخملی نبود. فتنه پس از انتخابات و حوادث ماه‌های اخیر چهره واقعی جریان دوم خرداد به‌لحاظ فکری و اندیشه‌ای را بیش از پیش آشکار ساخت. موضع‌گیری‌های سران فتنه و احزاب و گروه‌های دوم خردادی در قبال اغتشاشات و نقش آنان در ایجاد این حوادث و پشتیبانی دشمنان خارجی و جریان‌های ضد انقلابی از فتنه سبز، جریان دوم خرداد را در برابر نظام اسلامی قرار داد. اعترافات تکان‌دهنده متهمین فتنه سبز در دادگاه حوادث پس از انتخابات نشان می‌دهد که جریان دوم خرداد به چه سمت و سویی درحال حرکت است. اسناد به‌دست آمده از دفاتر و منازل متهمین مانند سند تأملات راهبردی، جزوه زیست مسلمانی میرحسین موسوی، مطالب نگارش شده از سوی حجاریان که در دادگاه قرائت شد و صدها سند دیگر، وضعیت فکری جریان دوم خرداد را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

با توجه به آنچه به اجمال در مورد جریان دوم خرداد از نظر فکری مورد بررسی قرار گرفت، می‌توان با قاطعیت گفت جریان دوم خرداد که زمانی با عنوان جناح چپ بخشی از جریان دینی و اسلامی را تشکیل می‌داد، اکنون بیشترین انطباق را با جریان فکری سیاسی التقاطی دارد. جریان التقاطی در تاریخ معاصر ایران و به‌ویژه در سه دهه اخیر بیشترین ضربه‌ها را به جریان ناب اسلامی وارد ساخته است.

سازمان منافقین یک جریان التقاطی بود که در سال‌های 60 و 61 با اقدام مسلحانه با نظام اسلامی مقابله کرد و جریان دوم خرداد در سال‌های اخیر در مسیری حرکت کرد که در نهایت فتنه پس از انتخابات را به‌وجود آورد. فتنه از کار ویژه‌های منافقین است و آنچه در ماه‌های اخیر در کشور رخ نمود، نشان داد که انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی با منافقین جدیدی روبه‌رو شده، هرچند این افراد سال‌های سال در درون نظام اسلامی بوده و مسؤولیت‌های مهمی را نیز در اختیار داشته‌اند. در پایان تأکید بر این نکته ضروری است که جبهه دوم خرداد یک جبهه یکدست و منسجم نبوده و این نتیجه‌گیری قابل تعمیم به تمامی کسانی‌که در سابقه خود عنوان دوم خردادی را به ثبت رسانده‌اند نمی‌باشد. امید آن است که از دوم خردادی‌ها، کسانی‌که معتقد به نظام اسلامی، آرمان‌های حضرت امام (ره) و قانون اساسی هستند و ولایت و رهبری را محور وحدت می‌دانند از منافقین جدید اعلام برائت کرده و جایگاه خود را در نظام اسلامی حفظ نمایند.



  انتهای خبر / پایگاه اطلاع رسانی جوان / کد خبر 115829

 

منبع ما : http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=115809


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 89/1/5 و ساعت 12:50 عصر | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا