ایران - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صبح و شام جامهای حکمت نوشند . [امام علی علیه السلام ـ در توصیف مؤمنان عصر قائم علیه السلام]
امروز: پنج شنبه 103 آذر 8
همایش شاعران ایران و جهان؛ فردا

نخستین همایش بین‌المللی شاعران ایران و جهان با حضور رییس جمهور و جمعی از مسئولان فرهنگی کشور فردا، شنبه 28 فرودین، در تالار وحدت افتتاح می شود.

به گزارش ایرنا به نقل از ستاد همایش شاعران ایران و جهان؛ در این مراسم 50 شاعر خارجی و 50 شاعر ایرانی شرکت خواهند کرد.

این برنامه که رأس ساعت 16 در تالار وحدت برگزار می‌شود، علاوه بر سخنرانی‌ها و برنامه های دیگر ، چهار تن از شاعران خارجی همایش و چهار شاعر ایرانی شعرخوانی می‌کنند.

میهمانان این همایش بیست و نهم فروردین به شهر اصفهان سفر می‌کنند.

نخستین همایش شاعران ایران و جهان 28 فروردین تا 1 اردیبهشت در سه شهر تهران، شیراز و اصفهان برگزار می‌شود. http://www.rajanews.com/detail.asp?id=48224


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 89/1/27 و ساعت 11:20 عصر | نظرات دیگران()


حسین شریعتمداری : اوباما و غلط های زیادی !

واین برگرگفته بود:ایران رابه عنوان یک ملت باید نابود کرد!

 

ساعت 8 و 15 دقیقه روز دوشنبه 6 اوت 1945- 15 مرداد 1324- هواپیمای آمریکایی 29-B که با دستور مستقیم هری ترومن- رئیس جمهور وقت آمریکا- به پرواز درآمده بود یک فروند بمب اتمی 9000 پوندی با نام رمز «پسر کوچک-LITTLE BOY» را بر فراز شهر هیروشیما رها کرد.

 

 

ساعت 8 و 15 دقیقه روز دوشنبه 6 اوت 1945- 15 مرداد 1324- هواپیمای آمریکایی 29-B که با دستور مستقیم هری ترومن- رئیس جمهور وقت آمریکا- به پرواز درآمده بود یک فروند بمب اتمی 9000 پوندی با نام رمز «پسر کوچک-LITTLE BOY» را بر فراز شهر هیروشیما رها کرد. حرارت تولید شده از این بمب چند میلیون درجه سانتیگراد بود. این گرمای عظیم همه آنچه را که تا شعاع 5/1 کیلومتری محل اصابت بمب قرار داشت، به طور کامل ذوب کرد. بمب اتمی رها شده بر فراز هیروشیما در لحظه اصابت جان بیش از 90 هزار نفر از مردم این شهر را گرفت و ده ها هزار نفر دیگر تا پایان همان سال -1945- بر اثر جراحات وارده جان باختند. صدها هزار نفر نیز طی چند دهه اخیر و در پی آثار تخریبی آن بمباران اتمی، معلول و همراه با بیماری های صعب العلاج به دنیا آمده اند. 3 روز بعد از بمباران هیروشیما، آمریکایی ها دومین بمب اتمی با همان مختصات و با اسم رمز «مرد چاق-FAT MAN» را بر فراز شهر ناکازاکی رها کردند و تلفات مشابهی به بار آوردند که رقم انسانی این دو بمب اتمی در اولین دقایق پس از اصابت 220 هزار نفر بوده است.
بازخوانی پرونده بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی نشان می دهد که آمریکایی ها تا چه اندازه وحشی، خونریز، بی رحم و فاقد کمترین ارزش های اخلاقی و انسانی هستند. این وحشی گری تاکنون در تمامی دولت های بعدی آمریکا نیز به وضوح دیده شده است. هیچ یک از دولت های آمریکا طی 65 سال گذشته نه فقط آن جنایت هولناک را محکوم نکرده اند بلکه ادعا می کنند با بمباران هیروشیما و ناکازاکی به جنگ جهانی دوم خاتمه داده و از کشتار بیشتر در جریان جنگ یاد شده جلوگیری کرده اند! این ادعای مسخره و برخاسته از خوی وحشی گری دولت های آمریکا در حالی است که جنایت هیروشیما و ناکازاکی بعد از قطعی شدن پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم صورت پذیرفته بود. زیرا از 3 دولت محور آلمان، ایتالیا و ژاپن که در مقابل متفقین قرار داشتند، دولت های آلمان و ایتالیا در ژوئن 1945- خرداد 1324- یعنی نزدیک به 2 ماه قبل از بمباران هیروشیما و ناکازاکی، بدون قید و شرط تسلیم شده بودند، هیتلر، رهبر آلمان نازی در پناهگاه خود دست به خودکشی زده و موسولینی رهبر ایتالیا بازداشت و به جوخه آتش سپرده شده بود و ژاپن درباره شرایط تسلیم با متفقین در حال رایزنی و گفت و گوی رسمی بود. بنابراین در حالی که دو کشور اصلی و قدرتمند در ائتلاف محور، بی آن که از بمب اتمی علیه آنها استفاده شود، تسلیم شده بودند، به کارگیری سلاح اتمی برای وادار کردن ژاپن به تسلیم- آنگونه که دولت های آمریکا ادعا می کنند- با هیچ تاکتیک جنگی و منطق نظامی قابل توجیه نبوده و نیست و این حرکت وحشیانه آمریکا برای همیشه به عنوان یک داغ ننگ بر پیشانی دولت های آمریکا باقی است.
گفتنی است، ژنرال «هنری آرنولد» فرمانده ارتش آمریکا و نیروی هوایی این کشور در دولت ترومن تاکید می کند «همیشه به نظر ما اینطور می رسید که ژاپنی ها در هرحال سقوط می کردند و فرقی نمی کرد که از بمب اتمی استفاده شود یا نشود» و ژنرال «ویلیام لیهی» رئیس وقت ستاد مشترک ارتش آمریکا اعتراف می کند که «ژاپن قبل از بمباران هیروشیما و ناکازاکی شکست خورده و آماده تسلیم بود. ژاپنی ها از دو ماه قبل یعنی ژوئن 1945 برای تسلیم اعلام آمادگی کرده و با ما در حال مذاکره بودند، بنابراین احساس من آن است که استفاده ما از بمب اتمی چیزی شبیه برخورد آدم های وحشی و قرون وسطایی بود». درباره این جنایت هولناک اگرچه گفتنی های فراوان دیگری نیز هست که شنیدن آن نشان می دهد مقایسه این جنایت با «برخورد آدم های وحشی و قرون وسطایی» که در اعترافات ژنرال لیهی آمده، بسیار محترمانه!! است ولی از آن میان تنها به دو نکته دیگر بسنده می کنیم، و آن این که؛ آمریکایی ها پروژه تولید بمب اتمی را با نام «پروژه منهتن» از مدت ها قبل کلید زده بودند و این پروژه در ژانویه 1945 به نتیجه رسیده بود. «جک مدیگان» مشاور وقت وزارت جنگ آمریکا اعتراف می کند که «دانشمندان آمریکایی آزمایش های اولیه خود را با تزریق پلوتونیوم به بیماران و زندانیان و بدون اطلاع آنها آغاز کردند» و در ژانویه 1945، پروژه منهتن با تولید بمب هسته ای به موفقیت رسید و تاکید می کند که «بمب اتمی تولید شده نیاز به آزمایش داشت و چنانچه نتیجه آزمایش موفقیت آمیز بود، دیگر نیازی به ادامه تحقیق نبود و فرصت آزمایش نیز همیشه به دست نمی آمد»! تا همین جا میزان اعتقاد دولت های آمریکا به انسانیت و حقوق بشر و ده ها ادعای دهان پرکن دیگر را ارزیابی کنید! تا به نکته دوم که فقط «یک حرف از آن هزاران است» بپردازیم.
روز 20 ژوئن 1945 شورای عالی سیاستگذاری جنگ ژاپن که با حضور امپراتور، وزیر خارجه و فرماندهان نیروهای دریایی و هوایی ژاپن تشکیل شده بود با تسلیم ژاپن مشروط به باقی ماندن نظام امپراتوری- یعنی درخواستی که بعد از پایان جنگ نیز متفقین پذیرفتند- موافقت می کنند و این موافقت را رسما به اطلاع متفقین می رسانند، اما آمریکا خواستار تسلیم بدون قید و شرط می شود. برخی از ژنرال های آمریکایی از مخالفت آمریکا با درخواست تسلیم ژاپن- با حفظ امپراتوری- تعجب می کنند، چرا که تسلیم با حفظ نظام امپراتوری ژاپن، خواسته قبلا اعلام شده آمریکا بود!
سه هفته قبل از بمباران هیروشیما و ناکازاکی- اواسط جولای 1945- ژنرال «رالف بارد» معاون فرمانده نیروی دریایی آمریکا با ارسال نامه ای رسمی برای «استیسون» وزیر جنگ، ضمن اشاره به تلفات انسانی سنگین و هولناک بمب اتمی و با تاکید بر درخواست ژاپن برای تسلیم، و ضرورت «بازی عادلانه»! توصیه می کند اکنون که تصمیم برای بمباران اتمی ژاپن در حال قطعی شدن است، بهتر است «اطلاعات لازم درباره قدرت تخریبی بمب اتمی اعلام شود» و نتیجه می گیرد که «ژاپن در حال تسلیم به طور قطع بعد از اطلاع از قدرت تخریبی بمب های اتمی، بدون قید و شرط تسلیم خواهد شد.» اما این توصیه کمتر وحشیانه از سوی «ترومن» رئیس جمهور وقت آمریکا رد می شود و انتشار هرگونه اطلاعات درباره بمب اتمی ممنوع اعلام می شود. ژنرال «رالف بارد» بعدها در خاطرات خود نوشت: «رد پیشنهاد وی تردیدی باقی نمی گذارد که ادعای آمریکا درباره استفاده از بمب اتمی برای پایان دادن به جنگ جهانی دوم، فقط می تواند یک شوخی تلخ - BITTER JOKE- باشد و انگیزه اصلی در این جنایت هولناک، آزمایش تلفات انسانی بمب اتمی و ایجاد رعب و وحشت از قدرت آمریکا در جهان بوده است و....»
آنچه گذشت، تنها شرح مختصر و البته مستندی بود از جنایت هولناک آمریکا در هیروشیما و ناکازاکی و انگیزه دولتمردان آمریکا از آن جنایت وحشیانه. آیا هیچ انسانی که کمترین بویی از انسانیت - دین و اخلاق و آزادگی و جوانمردی پیشکش!- برده باشد را می توان یافت که دولتمردان آمریکایی را وحشی، آدمکش، حیوانات درنده زنجیر گسیخته و جنایتکاران حرفه ای نداند؟! ممکن است گفته شود که این جنایت را دولتمردان وقت آمریکا - دوران ریاست جمهوری ترومن - مرتکب شده اند و نمی توان همه دولتمردان آمریکایی را اینگونه تلقی کرد! که باید گفت؛ اگرچه می توان برخی از دولتمردان آمریکایی را بیرون از این قاعده دانست ولی اولاً؛ تعداد آنها بسیار اندک بوده و هست و ثانیاً؛ این عده اندک فقط یک استثناء در مقابل قاعده کلی هستند که شرح آن به درازا می کشد. اما اوباما، رئیس جمهور کنونی آمریکا بی تردید و به یقین یکی از همان دولتمردان وحشی آمریکاست. تعجب نکنید، بخوانید!
روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در شماره روز سه شنبه 17 فروردین 89- 6 آوریل 2010- به نقل از اوباما در مصاحبه با این روزنامه نوشت «من به عنوان رئیس جمهور آمریکا متعهد می شوم که آمریکا هرگز از سلاح هسته ای علیه رقبای خود که این سلاح را در اختیار ندارند و به مقررات منع گسترش تسلیحات اتمی احترام می گذارند، استفاده نکند... البته کشورهای خارج از این معیار، مانند ایران از استثناهای این مقررات جدید خواهند بود»!
اوباما، رئیس جمهور مدعی حقوق بشر آمریکا در این مصاحبه که بازتاب جهانی گسترده ای داشته و خشم بسیاری از مجامع رسمی و ملت ها را برانگیخته است، با تلویحی نزدیک به تصریح، مردم ایران را به حمله اتمی تهدید می کند. اکنون با توجه به شرح مختصری که از جنایت وحشیانه و هولناک بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی گذشت، چه احساسی نسبت به اوباما دارید و آیا در پس آن لبخندهای مصنوعی، جانوری درنده، وحشی و زنجیرگسیخته ای را نمی بینید که کمترین نشانه ای از انسان و انسانیت ندارد؟! آدم نمایی که صد البته، حماقت او خیلی بیشتر و غلیظ تر از وحشی بودن اوست. وقتی اوباما با شعار «تغییر» و پز حقوق بشری و صلح طلبی به ریاست جمهوری آمریکا رسید، کیهان با بهره گیری از آموزه های امام راحل(ره) و خلف حاضر او درباره ماهیت آمریکا با تیتر «آن باز در لباس کبوتر آمد!» به استقبال ریاست جمهوری او رفت و هنگامی که در نقاب صلح دوستی از مذاکره با جمهوری اسلامی ایران سخن گفت؛ رهبر معظم انقلاب که بارها نشان داده است، هرجا، همه «مو» می بینند، ایشان از «پیچش مو» خبر می دهند، با درایتی مثال زدنی و همیشگی فرمودند «دولت جدید آمریکا می گوید ما مایلیم با ایران مذاکره کنیم، ما به سوی ایران دست دراز کردیم، خب! این چه جور دستی است؟ اگر دستی دراز شده باشد که یک دستکش مخملی رویش باشد، اما زیرش یک دست چدنی باشد، این هیچ معنای خوبی ندارد».
و دیروز وقتی با تهدید اتمی آمریکا آنچه را که آقا در خشت خام دیده بودند، همه جهانیان در آینه شفاف مشاهده کردند، ضمن تحقیر شخصیت رئیس جمهور بی شخصیت آمریکا فرمودند؛ «این سخن بسیار عجیب است و دنیا نباید از آن بگذرد، زیرا در قرن بیست ویکم که قرن ادعاهای حمایت از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم است، رئیس یک کشور تهدید به حمله اتمی می کند» ایشان با اشاره به تبلیغات آمریکایی ها درباره غیرقابل اعتماد بودن برنامه هسته ای ایران، گفتند «غیرقابل اعتماد، آن دولت هایی هستند که بمب اتمی دارند و با بی حیایی دیگران را تهدید به بمب اتم می کنند بنابراین سخنان رئیس جمهور آمریکا رسواکننده است».
اوباما می داند- یعنی به او فهمانده اند- که به قول حضرت امام(ره)، «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند» و اظهارات اخیر وی قبل از آن که قلدرمآبانه باشد، نشان دهنده وحشت از اقتدار جمهوری اسلامی است. اما اظهارات اوباما برخلاف انتظار وی نه فقط از نگاه جمهوری اسلامی ایران تهدید تلقی نمی شود، بلکه حاوی نکات خشنودکننده ای نیز هست. این- به زعم اوباما- تهدید، نشان می دهد که؛
1- دشمنی آمریکا با ملت ایران است. پیش از آن نیز «واین برگر» وزیر دفاع وقت آمریکا گفته بود «ایران را به عنوان یک ملت باید نابود کرد»! رجز خنده داری که ماهیت واقعی آمریکا را برملا می کند و این افشای ماهیت، به نوبه خود موهبت بزرگی برای ایران و همه ملت های مسلمان است.
2- اوباما در اظهارات اخیر خود اعتراف می کند که تمامی توطئه ها و سرمایه گذاری های آمریکا و متحدانش برای مقابله با ایران اسلامی ناکام مانده و شکست خورده است که تازه ترین نمونه آن فتنه 88 بود.
3- او تاکید می کند که آنهمه رجزخوانی درباره جنگ نرم و سرمایه هنگفت رسانه ای و جاسوسی که با بهره گیری از وطن فروشان داخلی برای مقابله با ایران اسلامی به کار گرفته بود، دود شده و به هوا رفته است. یعنی به قول آقا، مردم ایران نشان داده اند در مقابله با جنگ نرم، نیز به اندازه مقابله با جنگ نظامی و سخت، کارآمد و قدرتمندند.
4- و بالاخره، اگرچه دراین باره سخن بسیار است ولی در محدوده این یادداشت محدود، این نکته نیز گفتنی است که هرچند ایران اسلامی درپی تولید و بهره گیری از سلاح هسته ای نیست ولی استفاده از سلاح اتمی در دنیای امروز نمی تواند یکجانبه باشد و از کجا معلوم که آمریکا در خاک خود با حملات تلافی جویانه مشابهی روبرو نشود؟ سلاح هسته ای که فقط در اختیار آمریکا نیست. هم اکنون صدها موشک با کلاهک های ویران کننده هسته ای به سوی آمریکا نشانه رفته است. به قول حضرت امام(ره) قصه قدرت های استکباری شبیه حلقه گرگ های درنده است که هریک منتظر کوچکترین حرکت دیگری برای پیشدستی در حمله هستند. و صد البته ایران اسلامی نیز از تمامی قوای خود و سایر ملت های مسلمان و فداکار جهان برای حملات پشیمان کننده و ضربات خردکننده علیه آمریکا در همه جای دنیا استفاده خواهد کرد. بنابراین بهتر است اوباما سخن امام راحل(ره) ما را آویزه گوش کند و دیگر از این غلط های زیادی نکند!
حسین شریعتمداری

 

منبع ما : http://www.esteghamat.ir/pages.asp?id=6509


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 89/1/26 و ساعت 10:51 عصر | نظرات دیگران()
 موقعیت ژئودکترین جمهوری اسلامی ایران  

دکتر حسن عباسی رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال


موقعیت ژئودکترین جمهوری اسلامی ایران



همواره در رسانه‌ها و در اظهار نظر کارشناسان حوزه‌های مسایل امنیتی، دیپلماتیک، و حتی اقتصادی و فرهنگی، از مفاهیمی هم‌چون موقعیت ژئوپلیتیک یا موقعیت ژئواستراتژیک ایران یاد می‌شود. پرسش این است: موقعیت واقعی ایران چیست؟ 

متن حاضر مصاحبه دکتر حسن عباسی رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال در رابطه با این موضوع است :

در آغاز، یک پرسش ساده و کلی مطرح است: موقعیت هر کشور چیست؟ و چگونه برآورد می‌شود؟
بسم الله الرحمن الرحیم. در علوم استراتژیک، موقعیت هر کشور از ابعاد مختلفی بررسی می‌شود، مانند موقعیت تاریخی، موقعیت اقتصادی، موقعیت اجتماعی، موقعیت فرهنگی، یا موقعیت سیاسی. یکی از مهم‌ترین گونه‌های تبیین موقعیت هر کشور، موقعیت محیطی آن است که در آن ابتدا محیط جغرافیایی تبیین می‌شود، سپس سایر مؤلفه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در نسبت با محیط جغرافیایی تعریف می‌گردد. در بررسی «موضوع‌محور»، ابتدا محورهای موضوعی مانند سیاست، اقتصاد، فرهنگ یا موضوع نظامی تبیین، و سپس سایر مؤلفه‌های قدرت موضوعی، از جمله «محیط» در نسبت با آن بررسی می‌شود.
مثلاً اگر موقعیت یک کشور، از حیث سیاسی بررسی شد، سایر مؤلفه‌ها در نسبت با آن تعریف می‌شود، از جمله مؤلفه‌ی جغرافیایی. یا اگر این بررسی از حیث اقتصادی انجام شد، دیگر مؤلفه‌ها، از جمله محیط جغرافیایی، در نسبت با موضوع اقتصاد تعریف می‌شوند. اما در بررسی «محیط‌محور» ابتدا ابعاد محیطی و جغرافیایی تبیین می‌گردد، سپس سایر مؤلفه‌ها در نسبت با آن سنجش و ارزش‌گذاری می‌شود.
موقعیت محیطی یا به تعبیر غربی‌ها Situation در سه مرحله سنجش و برآورد می‌شود. مرحله‌ی نخست یا مرحله‌ی تبیین قدرت محیطی، مرحله‌ی تبیین موقعیت کشور مورد مطالعه در سه مؤلفه‌ی قدرت محیطی، یعنی زمین Geo، دریا Hydro و هوا Aero است. در مؤلفه‌ی زمین Geo، سرزمین هر کشور از حیث کیفیت، ابعاد، مساحت، و هم‌چنین منطقه‌ای از کره‌ی زمین، که آن کشور در آن واقع شده، منبع متفاوتی از قدرت محیطی محسوب می‌شود و هیچ دو کشوری موقعیت سرزمینی یکسانی ندارند. برای نمونه، سرزمین کشور شیلی هم‌چون یک مار دراز و باریک است، اما سرزمین روسیه یا کانادا و یا آمریکا، موقعیتی مستطیلی و پهناور دارند. در مؤلفه‌ی دریا Hydro ، نیز وضعیت کشورها متفاوت است. این تفاوت به دو بخش تقسیم می‌شود. ابتدا این‌که آیا کشور مورد مطالعه دسترسی به دریا دارد یا ندارد. کشورهایی مانند افغانستان، تاجیکستان یا اتریش، دسترسی به دریا ندارند، لذا یکی از مؤلفه‌های سه‌گانه زمینی، دریایی و هوایی، در قدرت ملی آنها غایب است. دیگر این‌که کیفیت موقعیت دریایی کشور مورد مطالعه چقدر است. این کیفیت، با گزاره‌هایی چون طول سواحل،‌ بازبودن یا بسته بودن دریایی که در جوار سرزمین آن کشور قرار دارد، کیفیت فلات قاره در آب‌های ساحلی و سرزمینی آن کشور، و ... سنجش می‌شود. مؤلفه‌ی هوا Aero نیز متأثر از محل و منطقه‌ای است که آن کشور در کره‌ی زمین در آن واقع شده است.
اما در مرحله‌ی دوم، که مرحله‌ی تبیین قدرت موضوعی است، باید به تبیین موقعیت آن کشور از حیث قدرت سیاسی، قدرت اقتصادی، قدرت نظامی، قدرت فرهنگی و قدرت اجتماعی پرداخت.
در مرحله‌ی سوم، آن‌چه در تبیین قدرت موضوعی برآورد شد، با آن‌چه در تبیین قدرت محیطی سنجش شد، با یکدیگر تلفیق می‌شوند. نتیجه‌ی این انطباق و تلفیق را می‌توان موقعیت آن کشور نامید.




صورت‌بندی این تلفیق چگونه است؟ یعنی موقعیت یک کشور پس از طی این سه مرحله چگونه معرفی می‌شود؟
از انطباق قدرت موضوعی سیاست با جغرافیا، ژئوپلیتیک Geopolitic شکل می‌گیرد. هنگامی که از ژئوپلیتیک یک کشور سخن به میان می‌آید، منظور انطباق قدرت سیاسی با قدرت جغرافیایی آن کشور است.
از انطباق قدرت موضوعی اقتصاد با جغرافیا، ژئواکونومی Geoeconomy پدید می‌آید. از انطباق قدرت موضوعی نظامی با جغرافیا، ژئومیلیتاری Geomilitary به دست می‌آید. از انطباق قدرت موضوعی فرهنگی
یا اجتماعی نیز با جغرافیا، ژئوکالچر Geoculture یا ژئو سوشال Geosocial به وجود می‌آید.
اما اگر انطباق قدرت‌های موضوعی سیاست، اقتصاد، فرهنگ، نظامی و اجتماعی، با بعد دریایی قدرت محیطی صورت پذیرد نتیجه به ترتیب می‌شود: هیدروپلیتیک Hydropolitic، هیدرواکونومی Hydroeconomy، هیدروکالچر Hydroculture، هیدرومیلیتاری Hydromilitary و هیدروسوشال Hydrosocial. همواره موقعیت کشورها از حیث محیطی، با یکی از این حوزه‌های قدرت موضوعی- محیطی معرفی می‌شود.


مفاهیمی هم‌چون ژئواستراتژی در کجای این تقسیم‌بندی قرار دارند؟
موقعیت ژئواستراتژیک یا ژئوتاکتیک یا ژئوتکنیک، تقسیم‌بندی موضوعی نیستند، بلکه در سطح‌بندی محیط مطرح هستند. یعنی یک موقعیت محیطی، «استراتژیک» است، دیگری «تاکتیکی». به موقعیت محیطی استراتژیک، ژئواستراتژیک، یا هیدرواستراتژیک و آئرواستراتژیک گفته می‌شود، و به موقعیت محیطی تاکتیکی، ژئو تاکتیک یا هیدروتاکتیک و آئروتاکتیک.
در واقع این سطح‌بندی، بعد سوم مکعب مطالعات محیطی را در کنار دو بعد قدرت محیطی- زمین، دریا، هوا- قدرت موضوعی- سیاست، اقتصاد، فرهنگ، نظامی و اجتماعی- شکل می‌دهد.


اکنون می‌توان پرسید موقعیت ایران از حیث محیطی چیست و چه عواملی این موقعیت را پدید آورده‌اند؟
پرسش خوبی است. امروز ایران، حساس‌ترین و ویژه‌ترین موقعیت را در چند صد سال اخیر داراست که هم می‌توان آن را یک سرمایه عظیم به حساب آورد، و هم زمینه‌ی طمع دشمنان.
من این موقعیت را در چند محور معرفی می‌کنم.

1- در حال حاضر ایران از نظر ژئودکترین، به «هارتلند» یا قلب حیاتی سرزمین جهانی تبدیل شده است. در سطح کره زمین، بخش محدودی به خشکی‌ها اختصاص دارد. در میان خشکی‌های کره‌ی زمین، قطعه‌ی بزرگ و یکپارچه‌ی آسیا- اروپا، به عنوان جزیره‌ی اصلی کره‌ی زمین مطرح است که به جزیره‌ی جهانی معروف است.
حدود یک‌صد سال قبل، هالفورد مکیندر قلب جزیره‌ی جهانی را منطقه‌ی آسیای مرکزی معرفی کرد که شامل قزاقستان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان، بخش‌هایی از شمال افغانستان و شمال خراسان ایران، و بخش‌هایی از شکم روسیه در مرز کشور قزاقستان می‌شود، یعنی منطقه‌ی عمومی شرق دریای خزر. فرض مکیندر این بود که هر کس بر این هارتلند یا قلب حیاتی سرزمین جهانی حکومت کند، بر جهان حکومت خواهد کرد. گمان بر این است که هیتلر تحت وسوسه-های ژئوپلیتیسین خود هاوس هافر، در لشکرکشی به سوی شرق، در صدد دستیابی به سرزمین‌های ماوراء آرال و خزر بود که البته تا منطقه‌ی چچن بیشتر نتوانست پیش‌روی کند.
آمریکا و ناتو نیز با همین انگیزه و البته به بهانه‌ی مقابله با القاعده و طالبان، افغانستان را اشغال کرد تا از آن طریق بتواند آسیای میانه یا همان هارتلند را کنترل کند. اما مسایلی پدید آمد که برای قدرت‌های استکباری مشخص شد که هارتلند جهان، پس از فروپاشی شوروی، به دلایل گوناگون از آسیای میانه، به ایران منتقل شده است. اکنون ایران به عنوان قلب سرزمین حیانی (جزیره‌ی جهانی) در جهان ژئودکترین مطرح است و برآورد می‌شود که از سال 2005 میلادی به مدت بیش از پنجاه سال جمهوری اسلامی ایران می‌توان این موقعیت را حفظ کند.

2- هم‌چنین در حال حاضر ایران از نظر هیدرودکترین به «هارت‌سی» یا قلب حیاتی دریای جهانی تبدیل شده است. هارت‌سی جهان از بدو جنگ دوم جهانی در منطقه‌ی عمومی غرب اقیانوس اطلس شمالی شکل گرفت. دلیل آن هم تردد گسترده‌ی ناوگان تجاری آمریکا و اروپا در این منطقه، میان اروپای غربی و سواحل شرقی آمریکا و کانادا بود. اروپای سال 1945 که شاهد تسلیم آلمان هیتلری بود، با ویرانی عظیم حاصل از جنگ جهانی دوم و مشکلات آن درگیر شد، لذا به مدت ربع قرن نیازمند کمک‌های آمریکا از طریق اقیانوس اطلس بود. در یک منطقه‌ی مثلثی در غرب اقیانوس اطلس شمالی، یعنی از دریای ساراگاسو تا جزیره‌ی برمودا، و در نهایت دریای کاراثیب، منطقه‌ای تحت عنوان هارت‌سی جهان شکل گرفت. فرض بر این بود که هر کس کنترل این منطقه را عهده‌دار شود، کنترل دریای اصلی جهان را در اختیار دارد. اقتصاد ماوراء اقیانوسی (ترانس اوشنیک) آمریکا عمیقاً به این اقیانوس وابسته بود. به این دلیل و برای منحرف کردن اذهان از این موضوع، آمریکا اقدام به افسانه پردازی پیرامون جزیره‌ی انگلیسی برمودا نمود، که در آن مساله‌ی غرق کشتی‌ها و سقوط هواپیماها در این منطقه مطرح می‌شد و به مرموز بودن آن دامن می‌زد.
پس از پایان جنگ سرد در 1990 از اهمیت و حساسیت دریای ساراگاسو به عنوان «هارت‌سی» جهان کاسته شد و به مرور نقش خلیج فارس، تنگه‌ی هرمز، دریای مکران( که عمان خوانده می‌شود )، دریای کوروش(که آن نیز به غلط دریای عربی خوانده شده )، و دریای قزوین(که خزر خوانده می‌شود )، در جهان برجسته شد. از آنجا که این آب‌ها، در جوار ایران و بخش‌های عمده‌ی آن، متعلق به ایران هستند و تحت نفوذ جمهوری اسلامی می‌باشند، لذا «هارت‌سی» از اقیانوس اطلس شمالی به سواحل جنوبی و شمالی ایران منتقل شد. پنچاه سال قبل، فاصله‌ی میان قلب حیاتی سرزمین جهانی با قلب حیاتی دریای جهانی بیش از 000/10 کیلومتر بود، اما اکنون این دو در یک نقطه بر هم منطبق شده‌اند، در ایران. یعنی امروز جمهوری اسلامی ایران همزمان هم قلب حیاتی سرزمین جهانی است، و هم قلب حیاتی دریای جهانی، و حداقل تا پنچاه سال آینده این موقعیت برای ایران محفوظ است.

3- فضای ایران نیز آئرواستراتژیک است و پس از منطقه‌ی فضایی تحت کنترل نوراد(فرماندهی عالی دفاع هوافضایی آمریکای شمالی) ،‌دومین منطقه‌ی فضایی حساس جهان است.

4- از نظر قدرت اقتصادی، موقعیت ژئواکونومیک و هیدرواکونومیک ایران، بسیار حساس است. شریان‌های انرژی فسیلی جهان هم‌چون رگ‌های این قلب تپنده، از جوار ایران، به اعضاء و جوارح جهان پمپ می‌شود. بازار منطقه، بازار هدف کالاهای شرق و غرب است. هم‌چنین منابع زیرزمینی منطقه، منابع اقتصاد استراتژیک کشورهای مختلف است.
5- از نظر قدرت سیاسی، در محیط استبدادی و استعمارزده‌ی منطقه، موقعیت ژئوپلیتیک ایران، به دلیل وجود حکومت مستقر و مستقل، بسیار حائز اهمیت است. غرب تلاش می‌کند در تبلیغات خود دولت ترکیه و دولت غاصب و جعلی اسراییل را تنها دموکراسی‌های منطقه بخواند و زیر بار فشار روانی اتهام حمایت از دولت‌های مرتجع و استبدادی کشورهای عربی، رژیم اسراییل را نماد دموکراسی واقعی بخواند. حال آن که جمهوری اسلامی به‌عنوان یگانه حکومت مردم سالاری دینی در جهان، از حیث استقلال سیاسی می‌درخشد و این موضوع که حکایت از عدم تعهد واقعی به قدرت‌های بیگانه دارد، موقعیت ایران را در منطقه و جهان حائز اهمیت روز افزون نموده است. اکنون ایران بازی‌گری مهم در پهنه‌ی منطقه است که در معادلات جهانی نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

6- از نظر فرهنگی، موقعیت ژئوکالچر ایران بسیار ممتاز است. ایران امروز با یک دامنه‌ی فرهنگی فارسی زبانان از کردستان عراق تا افغانستان و قلب آسیای میانه، نفوذ فرهنگی دارد. هم‌چنین با یک دامنه‌ی فرهنگی شیعی، از افغانستان و پاکستان در شرق، تا عراق و لبنان در غرب و آذربایجان در شمال و بحرین در جنوب، نفوذ مذهبی چشمگیری دارد. تاثیر این نفوذ را می‌توان در معادلات فرهنگی، سیاسی و نظامی منطقه‌ی جنوب غرب آسیا دید.

7- از نظر اجتماعی، موقعیت ژئوسوشال ایران، با توجه به تنوع اقوام و طوایف گوناگون، جمعیت مناسب و نیروی جوان، موقعیتی ممتاز است.

8- از نظر نظامی نیز، موقعیت ژئومیلیتاری و هم‌چنین هیدرومیلیتاری ایران، از حیث قدرت بازدارندگی زمینی، دریایی، موشکی، و عملیات ویژه، یکی از استثنایی‌ترین موقعیت‌های اقتدار نظامی منطقه‌ای را برای کشور در 300 سال اخیر پدید آورده است .


این موقعیت ایران، قطعاً پیامدهایی در جهان دارد. پرسش این است که این موقعیت، متضمن چه نتایجی در سطح جهان است؟
اگر نظام جهانی یک پیکر واحد در نظر گرفته شود، جمهوری اسلامی ایران، قلب این پیکره‌ی جهانی محسوب می‌شود. در مقابل، آمریکا طی نیم قرن تلاش نموده است تا به مغز جهان تبدیل شود. اکنون ایالات متحده، با وجود سازمان گسترده‌ای هم‌چون NSA توانسته است به ایجاد اینترنت در جهان مبادرت نموده و حافظه‌ی جهان را در 9 هکتار مساحتی که سوپر کامپیوترهای آژانس امنیت ملی آمریکا NSA در زیرزمین اشغال کرده‌اند، پدید آورد. این حافظه‌ی جهانی، روزانه سه میلیارد پیام را دسته‌بندی و ذخیره می‌کند.
موقعیت ایران به عنوان قلب در کنار موقعیت آمریکا به عنوان مغز این پیکره، شرایطی را پدید آورده که در یک بدن انسان می‌توان دید: قلب انسان بدون مغز، زنده می‌ماند، مانند بیمارانی که مرگ مغزی می‌شوند، اما مغز انسان، بدون قلب او زنده نمی‌ماند. موقعیت استراتژیک جمهوری اسلامی ایران متضمن سه نکته است:


الف- در میان 200 کشور جهان، جمهوری اسلامی قلب جهان Global heart محسوب می‌شود.
ب- آمریکا مغز جهان Global brain محسوب می‌شود.
ج- قلب، بدون مغز زنده می‌ماند، اما مغز بدون قلب زنده نمی‌ماند.
به یک نکته باید توجه داشت و آن هم این‌که وقتی کشوری دارای موقعیت جهانی است، به‌عنوان ثقل جهانی یا منطقه‌ای عمل می‌کند. مانند آمریکا، که چون موقعیت جهانی دارد، لذا خود را مرکز عالم می‌پندارد و سایر نقاط و مناطق را با خود می-سنجد. برای نمونه، در قاعده‌ی مرکز پیرامون که آمریکا خود را مرکز عالم می‌شناسد، در یک صد سال اخیر، جزیره‌ی جهانی (یا قاره‌های به هم پیوسته‌ی آسیا- اروپا) را که در موقعیت شرق آمریکا قرار دارند با نام کلی «خاور» می‌شناسد، سپس آن را به سه قسمت خاورنزدیک، خاورمیانه و خاوردور تقسیم می‌کند. در یک صد سال اخیر که منطقه‌ی ما از سوی آمریکایی‌ها خاورمیانه خوانده شده است، هر یک از مردم این منطقه که واژه‌ی خاورمیانه را برتافته و بازگو کند در واقع پذیرفته است که در حاشیه‌ی قطب! عالم امروز، یعنی آمریکا قرار دارد. حتی در 6 سال اخیر، آمریکا تلاش نمود با طرح خاورمیانه‌ی بزرگ، ابعاد آنچه را در یک صد سال گذشته توسط آدمیرال آلفردماهان تعریف شده بود گسترش دهد.
موقعیت جمهوری اسلامی به‌عنوان «هارتلند» جهان، در برابر موقعیت آمریکا به عنوان «برین‌لند» جهان، مفهوم خاورمیانه را متزلزل ساخته است و اکنون این پرسش مطرح است که « شرق میانه‌ی چه کشوری؟!». مانع اصلی طرح خاورمیانه‌ی بزرگ، جمهوری اسلامی بوده است، و لذا موقعیت فعلی ایران، به عنوان قطب جهان «خداگرا» و هم‌چنین «هارتلند» جهان، نظام بین-الملل را وارد صورت بندی جدیدی نمود که در سوی دیگر آن، آمریکا به عنوان قطب جهان «بشرگرا» و «برین‌لند» جهان مطرح است. اکنون اگر کسی آمریکا را به تبع موقعیت آن، مرکز عالم امانیسم بداند، مفاهیمی هم‌چون خاورنزدیک، خاورمیانه و خاوردور موضوعیت دارند، اما هنگامی که موقعیت ایران کنونی، آن را مرکز عالم خداگرا قرار داده، می‌توان از باخترنزدیک (کشورهای اروپایی ارتدوکس و کاتولیک) باخترمیانه (کشورهای پروتستان مرکز و شمال اروپا با محوریت آلمان) و باختردور (کشورهای آنگلوساکسن، شامل انگلیس، آمریکا، کانادا، استرالیا و نیوزیلند) نام برد.


چه عواملی این موقعیت ایران را تهدید می‌کند و آن را می‌فرساید؟
عوامل متعددی به عنوان تهدید این موقعیت ایران مطرح هستند. فهرست بلندی از تهدیدهای غربی‌ها علیه جمهوری اسلامی وجود دارد که همواره در تلاش‌اند تا این موقعیت را متزلزل و نابود و بی‌اثر سازند:

سکتاریزاسیون (فرقه‌گرایی)- بالکانیزاسیون (تجزیه‌ی سرزمینی)- گلوبالیزاسیون (ذوب در نظام سیاسی، اقتصادی و فرهنگی غرب به بهانه‌ی جهانی‌سازی)- واتیکانیزاسیون (تحدید نهاد ولایت فقیه)- لیبرالیزاسیون فرهنگی و اقتصادی- سکیولاریزاسیون- ایندیویدوآلیزاسیون تربیتی- امانیزاسیون اعتقادی- پرنوکراتیزاسیون سیاسی- الیناسیزاسیون اجتماعی و هویت زدایی به ویژه در نسل جوان- و مواردی دیگر.


راه‌های مقابله با این تهدیدها کدامند؟
بخشی از این تهدیدها باید توسط نهادهای حکومتی و دولتی خنثی شوند، و بخشی نیز توسط مردم. اما یک نکته میان هر دو مشترک است و آن هم نیاز به بصیرت است.
اگر مردم و حکومت مداران ندانند که کشور چه جایگاه و موقعیت ممتازی دارد و از وجود چنین نعمتی غفلت کنند، یقیناً آن را از کف خواهند داد. از سوی دیگر اگر این موقعیت را نشناختند، قطعاً متوجه تهدیدها و آسیب‌های آن نیز نخواهند بود، که این غفلت موجب خسارت‌ها و فجایع جبران ناپذیری خواهد شد. لذا بصیرت حکومت و مردم، عامل اساسی خنثی-سازی این تهدیدها و حفظ این موقعیت ممتاز به عنوان میراثی برای نسل‌های بعدی است.


این موقعیت چه ربط و نسبتی با حوزه‌ی فکری و فرهنگی ایران اسلامی شیعی پیدا می‌کند؟
موقعیت ژئوکالچر ایران امروز، عمیقاً متاثر از فرهنگ شیعی ایران است. اگر این فرهنگ نبود، انقلاب اسلامی ایران نیز نبود و حداکثر در حد یک انقلاب ملی رقم می‌خورد.
انقلاب اسلامی ایران، جهان را از حالت دوقطبی درون پارادایم امانیسم (بشرگرایی) که جهان را به دو قطب لیبرال کاپیتالیسم غرب و سوسیالیسم شرق تقسیم می‌کرد، به درآورد، و به جهان دوقطبی جامع‌تری رساند: جهان دوقطبی امانیسم (بشرگرایی) و تئوئیسم (خداگرایی).
پس موقعیت ژئوکالچر ایران در جهان امروز مقوم جهان ژئوپارادایم دوقطبی خداگرا- بشرگراست. و اگر فرهنگ ایرانی شیعی نبود، نظام دوقطبی نوین در جهان شکل نمی‌گرفت. اهمیت ژئواستراتژیک ایران در جهان از این روست که نه تنها خود یک قطب این نظام دوقطبی است، بلکه خود، این نظام را شکل داده است. این یعنی بازی‌گری در عرصه‌ی جهانی . البته مایل نیستم این مطلب به نوعی خود بزرگ‌بینی فرهنگی یا اعتماد بنفس کاذب بدل شود، زیرا موقعیت و جایگاه برتر داشتن، نیازمند زحمت و تلاش گسترده‌تر برای حفظ آن است. لذا از حیث توجه و تنبه عرض می‌کنم تا به نوعی بتوان حساسیت‌ها را نسبت به داشته‌ها و سرمایه‌های ملی و دینی برانگیخت.


با توجه به روی‌کرد انقلاب اسلامی به آینده‌ی جهان اسلام و نقش ایران در واقعه‌ی شریف ظهور حضرت ولی‌عصر(عج) جایگاه این موقعیت در این روی‌کردها چیست؟
با پدید آمدن نظام دوقطبی خداگرا- بشرگرا، موقعیت ژئوپارادایم ایران به عنوان مرکز جهان خداگرا، مقوم روی‌کرد انقلاب اسلامی در جهان اسلام به ویژه در حوزه‌ی الهام بخشی برای رهایی از سلطه‌ی بیگانگان بود که نمونه‌های آن در لبنان و فلسطین مشهود است. ظهور مهدی موعود(عج) متضمن حضور دین در عرصه‌ی زندگی بشر و تقویت قطب خداگرا و بسط جامعه‌ی موحدین و متقین در عالم است. موقعیت ایران کنونی، متضمن این حرکت بوده است و برای نهادینه‌سازی و تقویت آن باید تلاش کرد. گام بعدی که بسیار دشوار است، «دینی‌سازی سبک زندگی» بشر است. در واقع کار اساسی که روی‌کرد جدی انقلاب اسلامی، پس از تحقق نظام ژئوپارادایم امانیسم و تئوئیسم است، مسأله‌ی تحقق «سبک زندگی مهدوی» است. اگر سبک زندگی بشر مهدوی شود، زمینه‌سازی برای ظهور به نتیجه خواهد رسید. موقعیت ویژه‌ی ایران امروز، در این مسیر بسیار مؤثر است.


وظیفه‌ی دولت اسلامی و مردم در قبال این موقعیت در سطح منطقه‌ای و جهانی چیست؟
هر پدیده‌ی اجتماعی، در حرکت کلی خود از سه مرحله عبور می‌کند: ایجاد، حفظ و بسط. موقعیت کنونی محیطی ایران در نظام اجتماعی جهان امروز نیز از این قاعده مستثنی نیست.
مرحله‌ی نخست که مرحله‌ی ایجاد این موقعیت بوده، اکنون محقق شده است. باید این موقعیت را درک کرد.
مرحله‌ی دوم، حفظ این موقعیت است. وظیفه‌ی دولت و مردم در این مقطع حساس، حفظ و پاسداشت این موقعیت بسیار ارزشمند است. اما آن‌هم کافی نیست، بلکه باید به سراغ مرحله‌ی سوم رفت و مسأله‌ی بسط این موقعیت ممتاز را مدنظر داشت. اگر مرحله‌ی سوم، یعنی بسط موقعیت جمهوری اسلامی محقق شود، گامی در جهت زمینه‌سازی برای ظهور مهدی موعود(عج) محقق شده است.

هوشیاری و بصیرت دولت و مردم از یک‌سو، و اهتمام به بسط این موقعیت از سوی دیگر، وظایف کلی ما در نسبت با موقعیت ممتاز «ژئودکترین نهضت انتظار» محسوب می‌شود.



منبع | نویسنده : بانگداد به نقل از اندیشکده یقین   -  www.bangdad.com

Print  پرینت صفحه

 

 

منبع ما: http://www.bangdad.com/bangdad/pages/details.asp?id=493


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 89/1/26 و ساعت 6:50 عصر | نظرات دیگران()
فیلم تخیلی هالیوود درباره ایران

فیلم پرهزینه شاهزاده ایرانی که به کارگردانی مایک نیول و تهیه کنندگی کمپانی والت دیزنی تولید شده است روز 28 می، در بیش از 35 کشور جهان اکران می شود.

پرچم نوشت؛ این فیلم با هزینه‌ای معادل 150 میلیون دلار (حدود 150 میلیارد تومان) تولید شده و به این ترتیب از پروژه‌های سنگین(big production) در هالیوود محسوب می‌شود. با توجه به این که ستاره چندان گران‌قیمتی در این فیلم حضور ندارد به احتمال زیاد بخش اعظم بودجه فیلم صرف طراحی جلوه‌های ویژه فیلم شده است. این فیلم از پروژه‌های ویژه سال‌های اخیر در هالیوود است و گلشیفته فراهانی پس از حضور در فیلم "مجموعه دروغ‌ها " قرار بود برای این فیلم تست گریم بشود ولی نتوانست به موقع به ایالات متحده سفر کند.

تاریخ سراسر اسطوره ایران باعث شده تا هالیوود تمایل خاصی به تولید فیلم‌های تاریخی با ارجاع به اسطوره‌های تاریخ ایران پیدا کند. فیلم "اسکندر " به کارگردانی الیور استون هم از دیگر فیلم‌های پرهزینه هالیوود بود که بخشی از اتفاقات آن در کشور ایران روی می‌داد. فیلمسازان هالیوود علاقه دارند که این فیلم‌ها را در خود ایران فیلمبرداری کنند که امکان آن میسر نیست. تمام صحنه‌های خارجی فیلم "شاهزاده ایرانی " مانند بیشتر فیلم‌های هالیوودی که داستان آن در خاورمیانه می‌گذرد، در مراکش فیلمبرداری شده است و در آن بیش از 800 سیاهی لشکر از مردم محلی ایفای نقش کرده‌اند. داستان "شاهزاده ایرانی " در فضای قرون وسطایی روایت می‌شود، اما ماجراهای آن افسانه‌ای است و به واقعیات تاریخی ارتباطی ندارد. یک شهسوار دلیر و نیکدل در دفاع از سرزمین خود (ایران) با نیروهای شرور و بدسرشت می‌جنگد و برای ملت خود عزت و افتخار می‌آورد. این فیلم درامی عاشقانه و حماسی است با این که معلوم نیست ارجاعات تاریخی این فیلم مربوط به کدام دوره می‌شود اما اثراتی از داستان‌های "هزار و یک شب " و شاهنامه فردوسی در آن آشکار است.

قهرمان فیلم "دستان " نام دارد که نقش او را جیک جیلن‌هال ایفا کرده که فیلم‌های نظیر "کوهستان بروکبک " و "زودیاک " را در کارنامه کاری خود دارد. دستان یکی القاب رستم است.

دشمنان قصد دارند با روان کردن توفان شن سرزمین متمدن و آباد دستان را نابود کنند، مردم را به اسارت بگیرند و نیروهای خبیث و شیطانی را بر آنها مسلط سازند.

رسالت اصلی قهرمان داستان این است که شمشیری باستانی را که رمز پایداری و افتخار قوم اوست از دست دشمنان دور کند، زیرا هر کس به این شمشیر اسطوره‌ای دست یابد، می‌تواند زمان را برگرداند و سرنوشت قوم را تغییر دهد.دستان در رشته‌ای از ماجراهای خطرناک و عجیب که گاه یادآور هفت‌خوان رستم است، به جنگ دشمنان شرور می‌رود. او با شاهزاده خانم‌ سرزمین همسایه ارتباط عاطفی برقرار می‌کند که نام او تامیناست؛ یادآور "تهمینه " دختر شاه سمنگان. بن کینگزلی بازیگر نامی انگلیسی نیز نقش "نظام " را به عهده دارد، که نامی عام برای وزرای مدبر و بانفوذ است.

کینگزلی قبلا هم در فیلم "خانه ای از شن و مه " نقش یک شخصیت ایرانی را بازی کرده بود. فیلم "شاهزاده ایرانی؛ شن‌های زمان " بر پایه‌ بازی کامپیوتری پرهیجانی تهیه شده که از سال 1989 چند سری از آن به بازار آمد و محبوبیت زیادی پیدا کرد.فیلم را جری بروکهایمر، تهیه کرده که از تهیه‌کنندگان معتبر هالیوود است و پیش از این تریلوژی پرفروش "دزدان دریایی کارائیب " را تولید کرده بود.

مایک نیول کارگردان بریتانیایی الاصل و با سابقه هالیوود، فیلم‌هایی همچون "هری پاتر و جام آتش "، "دانی براسکو " و "چهار عروسی و یک عزا " را در کارنامه کاری خود دارد.

منبع ما :

http://www.rajanews.com/detail.asp?id=48180


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 89/1/26 و ساعت 6:48 عصر | نظرات دیگران()

اعلام موضع فهرست العراقیه درباره حمله به ایران


 


سخنگوی رسمی فهرست العراقیه اعلام کرد که کشورش هرگز اجازه هدف قرار گرفتن ایران از خاک خود را نمی‌دهد.

 


به گزارش فارس، "میسون الدملوجی " در تماس با خبرگزاری رسانه‌های مستقل اعلام کرد: ما هرگز اجازه نخواهیم داد که خاک عراق سکو یا محل عبوری برای تجاوز به ایران باشد. 

وی ادامه داد: ما خواستار برقراری مناسبات متوازن با تمام کشورهای همسایه بویژه ایران بر اساس احترام متبادل و عدم دخالت در امور یکدیگر هستیم. 

الدملوجی افزود که هیئت العراقیه در سفر خود به ایران به بررسی تمام جوانب در مناسبات دو کشور خواهد پرداخت. 

یک منبع آگاه‌ عراقی در دفتر "ایاد علاوی " رئیس ائتلاف العراقیه در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس اعلام کرد که هیئت ائتلاف العراقیه‌ امروز (سه‌شنبه‌) به‌ ریاست "رافع العیساوی " وارد تهران می‌شود.
 
قرار بود سفر این هیئت روز پنجشنبه‌ گذشته‌ صورت گیرد که‌ بنا به‌ دلایلی این سفر به‌ روزهای آینده‌ موکول شد. 

پیش از این "حسن کاظمی قمی " سفیر جمهوری اسلامی ایران در عراق از درخواست فهرست العراقیه‌ برای سفر به‌ تهران و دیدار با مقامات کشورمان استقبال کرده‌ بود.


 


منبع ما : http://jahannews.com/vdcd990f5yt0z96.2a2y.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 89/1/24 و ساعت 8:56 عصر | نظرات دیگران()
نگارگر مشهور ایران:میرحسین مرا تحقیر کرد


منصوره حسینی یکی از پیشگامان هنرنوگرای ایران در رشته نقاشی در گفتگوی خود با روزنامه جوان به ابعاد جدیدی از سواستفاده های سیاسی میرحسین موسوی از فرهنگستان هنر در زمان تصدی ریاست این نهاد و همچنین بی احترامی وی به قشر هنرمند پرداخت.


به گزارش جوان، منصوره حسینی در این مصاحبه تفصیلی ، به دعوت فرهنگستان هنراز خود برای برگزاری نمایشگاه آثارش اشاره کرد و گفت: « صحبت از اردیبهشت 87 است. گفتند افتخار داریم که نمایشگاه مروری بر آثارتان را در 45 روز برگزار کنیم. موافقت ما را گرفتند. کارها را جدا جدا کردند. آبرنگ‌ها جدا، پرتره‌ها، منظره‌ها و آغاز خط نگاری‌ها جدا و گفتند از کارهایی که خط کم‌کم به طرف فرم رفته 5 اثر برای موزه جدید می‌خواهیم که پذیرفتم. افتتاح نمایشگاه را در اردیبهشت 88 گذاشته بودند که با سرود ملی و بسیار رسمی برگزار شد.»


وی به تحقیرهای میرحسین موسوی در سمت ریاست فرهنگستان هنر به خود اشاره و افزود: « در زمان برپایی نمایشگاه آقای میرحسین از طبقه بالا نیامد پایین کارها را ببیند. با آنکه آن همه به دنبال گذاشتن نمایشگاهم بود و آن همه جلسه گذاشت. حتی دو کلام نامه ننوشت که بگوید نمی‌توانم بیایم، کار دارم. عزیز، نباید اینطور کنی. چرا که آن یکی رئیس‌جمهور شد و تو نشده‌ای که اگر رئیس‌جمهور شده بود شرکت می‌کرد. موسوی مرا صرف اهدافش کرد. یک سال ایشان برای نمایشگاه من فرصت داشت اما گذاشت اردیبهشت ماه برگزار کرد و اینطور شد و عذرخواهی هم نکرد.»


وی همچنین با اعتراض به وارد آمدن خساراتی به آثار خود در فرهنگستان هنرافزود:« زمان انتخابات رسید و خبر دادند که در موزه‌ که به سمت خیابان ولیعصر بود شکسته شده در درگیری‌ها و عده‌ای ریخته‌اند داخل موزه برای همین کارها را فوراً خارج کرده‌اند. کارها را با عجله و بدون بسته‌بندی آوردند که دو تا از کارهای قدیمی‌ام خراب شده بود.»


این هنرمند اضافه کرد:« اینها نه به دنبال یافتن بازار برای کار من هستند و نه به دنبال پیشرفت و پشتیبانی سلامت من هیچی. من برایش یک صفر گنده‌ام! که اگر بتواند زیر پایش بگذارد و له بکند که البته کرده اگر نشده تا به حال به خاطر این است که جلویش ایستاده‌ام و از خودم دفاع کرده‌ام.»


منصوره معتمدی در پاسخ به این سوال که آیا خسارت کارهایی که خراب شده بود را دادند؟ اظهار کرد: «نه، ابداً ابداً. این موضوع هنوز در گلویم مانده. روی یکی از کارها یک ماه کار کردم اما درست نشد. می‌دانید اگر یک گوشه کار خراب می‌شد می‌دوختم، 10 بار. تا به حال اینطور شده و دوختم. حتی جای سوزن هم روی کار معلوم بوده و کسی ایراد نگرفت حتی در حراج کریستی. کارها را با ایبک، قنداق کرده بودم که خیلی محترمانه پنج نفر آمدند و با بنزهای خاور سقف‌دار بردند. اما روزی که می‌آوردند همین‌طور ریخته بودند در یک وانت بدون سقف در آفتاب 40 درجه تیر و مرداد ورنگ‌ها پخته شده بود که وقتی نایلون ها را می‌بریدم دستم کشیده شد روی تابلو و رنگی شده بود. رنگ‌ها را در آن ایبک‌ها پخته و روی بوم گریه کرده بود. نمی‌توانم حالم را برایتان بگویم. هنوز هم با آنکه این همه گذشته با گفتنش چشم‌هایم پر از اشک می‌شود. شوخی نیست کم مانده بود خودکشی کنم. باطل شدم باطل! از 10 سالگی‌ام تا حالا یک دفعه کاخ فرو ریخت رویم. یکدفعه خرد شدم، تحقیر شدم. به خدا قسم دروغ نیست.»


 


منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=48016

 


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 89/1/24 و ساعت 8:55 عصر | نظرات دیگران()

حامیان متجاوز به ایران، دشمن محسوب می‌شود

 

در صورت حمله به ایران، تمامی منافع کشور متجاوز مورد هدف قرار خواهد گرفت و هر کشوری که او را مورد حمایت قرار دهد نیز دشمن ما محسوب می‌شود.

 

به گزارش فارس، امیر احمد رضا پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در نشست خبری صبح امروز خود با تاکید بر اینکه دشمنان همواره در حال جنگ روانی به منظور ترساندن ملت ایران هستند، اظهار داشت: چشم انداز حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان می‌تواند برای ما تهدید به حساب بیاید که در این خصوص نیز پیش بینی‌های لازم صورت گرفته است. 

پوردستان با یادآوری توان بالا و آمادگی کامل نیروهای مسلح در دفاع هر تجاوز گفت: یکی از تاکتیک‌های که ما در مقابل با حمله احتمالی دشمن به کار می‌گیریم، جنگ فرسایشی و پدافند سطحی و در عمق است. 

وی ادامه داد: جنگ ما با دشمن تنها جنگ رو در رو نیست و در صورت حمله به ایران، تمامی منافع کشور متجاوز مورد هدف قرار خواهد گرفت و هر کشوری که او را مورد حمایت قرار دهد نیز دشمن ما محسوب می‌شود و جواب لازم به آنها داده خواهد شد.
 
فرمانده نیروی زمینی همچنین از برگزاری دو رزمایش بزرگ زمینی و دریایی در سال جاری خبر داد.

 

منبع ما : http://jahannews.com/vdcizqazut1aup2.cbct.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 89/1/23 و ساعت 1:13 عصر | نظرات دیگران()
برجی: قرار نبود سینمای ایران به جایی برسد که سانتی‌مانتالیسم را تبلیغ کند

رضا برجی؛ مستندساز کشورمان با بیان اینکه سینمای مستند امروز ما 50 – 40 سال عقب‌تر از سینمای مستند آوینی است، گفت: آنچه که الان در سینما می‌بینیم یک سینمای سانتی‌مانتالی است که سانتی مانتالیسم را تبلیغ می‌کند و قرار نبود سینما به اینجا برسد.


رضا برجی در گفت‌و‌گو با برنا در خصوص نوع نگاه شهید آوینی به فیلم‌سازی و سینما گفت: در سینمای مستند مشخص است که آقا مرتضی چه نوع دیدگاه‌هایی داشت، چون می‌توان آن را در «روایت فتح» و آثاری که در زمان جنگ خلق کرد، دید. خود آوینی اسم نوع نگاهش را «مستند اشراق» گذاشته بود. اینکه چرا این نام را انتخاب کرده‌بود، بحث مفصلی را می‌طلبد. یکی به خاطر این بود که او فلسفه و از طرف دیگر غرب را خیلی خوب می‌شناخت و می‌دانست که سینما در چه ساحتی متولد شده‌است. همچنین در ساحت شرق زندگی می‌کرد و بر فلسفه اسلام نیز اشراف کامل داشت.

نوع نگاه آوینی در نقدهایش بر فیلم‌ها مشهود است
وی افزود: آوینی عرفان «نظری» و «علمی» را توأما انجام می‌داد. مسلماً او با این ویژگی‌ها نگاه خاصی به سینما دارد. از روی انتقادهایی که روی فیلم‌ها داشت و تمجید و تعریفی که از آنها می‌کرد، می‌توانیم نوع نگاه شهید آوینی را به سینما متوجه شویم. همچنین نوع نگاه او به سینمای ملی و فیلم‌های مذهبی نیز مشهود است.

فیلمساز و سینماگر باید جامعه خود را خوب بشناسد
برجی به سینمای مستند شهید اهل قلم اشاره کرد و گفت: تکنیکی که ایشان در سینمای مستند به کار برده، بسیار پیچیده است. این پیچیدگی ناشی از پیچیدگی خود مرتضی بود. مرتضی‌ای که عارف بود، فلسفه و تکنیک را می‌دانست، سینمای غرب و شرق را خوب می‌شناخت، روی اطرافیان خود و به طور کلی نسبت به جامعه خود شناخت خوبی داشت. وی شناخت فیلمساز از جامعه خود را از اهمیت بالایی دانست و گفت: چیزی که در سینمای ما از اهمیت بالایی برخوردار است این است که فیلمساز و سینماگر جامعه خود را خوب بشناسد و بداند که جامعه‌اش چه چیزی می‌خواهد که این مورد را مرتضی درک کرده بود که جامعه از او چه می‌خواهد.

آوینی «هیجان» را از آثارش حذف کرد
این مستندساز در ادامه گفت: در سینمای ما مرسوم است که سینماگر هیجان را به مخاطب بدهد و این موضوع جزئی از سینما شده‌است. در حالیکه مرتضی این مقوله را از سینمای مستند حذف کرد. به عنوان مثال اگر قرار بود در «روایت فتح» کسی شهید شود، بهترین کار این بود که ایشان یک بار نشان دهد که تیر به او اصابت کند و به زمین بیفتد و به بیننده هیجانی را انتقال دهد. آوینی این‌کار را نکرد؛ در مستندهایش می‌گفت که تا چند دقیقه دیگر این فرد به میعادگاه خود و جایی که قرار است با خدای خود عشق بازی کند، نزدیک می‌شود. ایشان معتقد بودند که نباید به مخاطب هیجان کاذب داد و به بیننده می‌گفت که آن کسی که الان می‌بینید تا چند دقیقه دیگر به شهادت می‌رسد و بیننده هیجانی به فیلم نگاه نمی‌کرد. این تکنیک مرتضی در ساخت مستند بود.

سینمای مستند امروز ما 50 – 40 سال عقب‌تر از سینمای مستند آوینی است
وی در پاسخ به سوال خبرنگار سینمایی برنا مبنی بر وضعیت سینمای مستند امروز ما و مقایسه آثار با مستندهای آوینی تصریح کرد: سینمای مستند امروز ما با سینمای مستندی که مرتضی از آن می‌گفت، نزدیک به 40 و 50 سال عقب‌تر است. با صراحت بگویم که در سینمای مستند فعلی ما آنچه که مرتضی از سینمای مستند توقع داشت، نداریم.

سینمای مستند امروز با سینمای آرمانی آوینی فاصله دارد
برجی افزود: در چندین جشنواره که داور بودم و فاصله سینمای مستند را با آنچه که مد نظر شهید آوینی بود، دیده‌ام. نگاه شهید آوینی به سینمای مستند را می‌توان در مستندهایی که از ایشان به جای مانده‌است دید و با دیگر آثار و مستندهای امروز مقایسه کرد. می‌توان فهمید که دیدگاه‌های آوینی در سینمای مستند در چه جایگاهی قرار دارد و چه فاصله‌ای با سینمای آرمانی مرتضی دارد.
وی در پاسخ به سوال برنا در خصوص دلیل ایجاد فاصله سینمای مستند آوینی با سینمای مستند امروز ایران گفت: یکی از این دلایل فاصله گرفتن افراد از خودشان است. مرتضی می‌گفت که می‌دانم که بعد از چند سال کدام فیلمبردار بخیل است، کدام فیلمبردار ترسو است و... او کاملا درونیات همه بچه ها را از تصاویر و کادری که می‌گرفتند، متوجه می شد. حتی مرتضی در نوشته‌هایش این را آورده‌است که من از کادری که فیلمبردار می گیرد، به درونیاتش پی برده‌ام.

کسانی‌که در تلویزیون هستند در مقام تعلیم قرار دارند
وی به فرمایشات رهبر کبیر انقلاب اشاره کرد و گفت: ما از خویشتن خویش دور شده‌ایم که به این بلا مبتلا شده‌ایم. خویشتن خویش همان تفکر حضرت امام(ره) است. امام رسانه را دانشگاه و جامعه را دانشجو خواند و می‌فرمایند هیچ جامعه‌ای به فساد کشیده نمی‌شود مگر اینکه رادیو و تلویزیون آن جامعه به فساد کشیده شود. فرمودند رادیو و تلویزیون دانشگاه است، پس به طبع کسانی‌که در تلویزیون هستند در مقام تعلیم و معلم قرار دارند؛ یعنی معلم هستند.
برجی در ادامه گفت: در جایی دیگر امام(ره) می‌فرمایند تزکیه قبل از تعلیم. یعنی کسانیکه می‌خواهند تعلیم دهند باید خودشان را ابتدا تزکیه - تزکیه از نفس اماره - کنند. وقتی که معلم خود را تزکیه نکرده باشد و در مقام تعلیم قرار بگیرد به طبع آنچه که خروجی خواهد داشت خروجی نفس او است. بدین معنا که هنر هنرمند نفس او و خروجی هنر، هنر نفسی می‌شود.

قبل از اینکه تزکیه کنیم رو به تعلیم آورده‌ایم!
وی بااشاره به سخنی از امام راحل که فرمودند «سینما باید برای تعالی انسان باشد»، تصریح کرد: آنچه که ما امروز در سینمای ایران می‌بینیم، با این سخن امام فاصله دارد. چرا این فاصله به وجود آمده؟! برای این است که از خویشتن خویش دور شده‌ایم و آنچه که باید باشیم نیستیم. ما قبل از اینکه تزکیه کنیم رو به تعلیم آورده‌ایم، درحالیکه شهید مرتضی آوینی قبل از تعلیم تزکیه کرده بود و حتی حین تعلیم نیز تزکیه می‌کرد؛ این‌گونه نبود که تزکیه را رها کند و با خود بگوید به جایی رسیده‌ام که باید تعلیم دهم. ایشان تزکیه و تعلیم را در کنار هم و با هم پیش می‌برد.
برجی ادامه داد: اینکه الان چرا در سینمای فعلی ایران به این مصیبت دچار شده‌ایم، برای این است که سینماگران ما نمی‌دانند تزکیه یعنی چه؟ حتی تزکیه عرفی جامعه را نیز رعایت نمی‌کنند چه برسد به شرع جامعه. گاهی ممکن است بعضی مسائل به لحاظ شرعی مشکل نداشته باشند، اما در عرف مشکل باشد و بالعکس. خیلی از فیلمسازهای ما عرف جامعه را درک نکرده‌اند و به نفسانیات روی آورده‌اند. از این رو هر وقت که به نفسانیات روی آورده شود، آنچه که از فیلمساز تراوش می‌کند، نفسانیات است. این موضوع در دیگر آثار هنری نیز صدق می‌کند.

نسبت سینما با شیطان نزدیک‌تر از هنرهای دیگر است
این مستندساز به تعریفی از شهید مرتضی آوینی از سینما اشاره کرد و گفت: مرتضی می‌گفت؛ در هنرهای هفتگانه نسبت سینما با حق دور تر از همه هنرهای دیگر است و از طرفی دیگر نسبت سینما با شیطان نزدیک‌تر از هنرهای دیگر است. پس کسی که می‌خواهد وارد هنر سینما شود، باید تزکیه بیشتری نسبت به دیگر هنرها داشته باشد. سینماگر باید تزکیه بیشتری نسبت به خطاط داشته باشد. چون خطاط با مخاطب کمتری نسبت به سینما رو به رو است.

چه بلایی به سر سینمای ما آمده است که از تزکیه دور افتاده‌ایم
برجی بیان داشت: شاید حرف‌های من برای سینماگران خیلی غریب باشد و من را به خیلی چیزها متهم کنند و بگویند که حرف‌های سال 59 را تکرار می‌کنم. اما باید بگویم مرتضی می‌گفت که حق ندارید وقتی وضو ندارید، به دوربین دست بزنید. حق ندارید بدون اینکه رو به قبله بنشینید، مطلب بنویسید. چون اعتقاد داشت در مقام تعلیم هستید و باید تزکیه شوید. چه بلایی به سر سینمای ما آمده است که از تزکیه دور افتاده‌ایم؟! به خاطر این است که از خویشتن خویش دور افتاده‌ایم. گاهی تک مضراب‌هایی در سینمای ایران دیده می‌شود. هر چقدر که از تزکیه عقب بیفتیم، فاجعه عمیق‌تر می‌شود و فاجعه وقتی عمیق‌تر می‌شود که به مخاطب منتقل شود.

قرار نبود که سینما به این‌جا برسد! قرار بود که رسانه ما دانشگاه باشد
این مستندساز به یکی از فیلم‌های سینمایی که سال 88 به اکران درآمد اشاره کرد و گفت: چند وقت پیش فیلمی را در سینما دیدم که از دیدن آن بسیار خجالت کشیدم. فیلمی در جمهوری اسلامی ایران ساخته شده‌است که از دیدن آن با خانواده‌ام در جمع خانم‌ها خجالت کشیدم. این خیلی وحشتناک است. قرار نبود که سینما به این جا برسد، قرار بود سینما به جایگاهی برسد که دست انسان را بگیرد و به بالا ببرد نه اینکه آن را به پایین بکشاند. قرار بود ذائقه مردم را به حق متمایل کند. با اینکه ذائقه نفسانی انسان نمی‌تواند به ذائقه حقش بچربد، ولی قرار بر این بود که سینما این ذائقه را تغییر دهد. قرار بود که رسانه ما دانشگاه باشد و حرفهایی را بزند که جامعه به این جا نرسد.
برجی اظهار داشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی هر ساله مطلبی را مطرح می‌کنند و حتی دو فیلم در ارتباط با آنچه که آقا میگویند در سینما ساخته نمی‌شود. این برای جامعه سینمای کشور فاجعه است که داعیه‌ی اُم القُرایی جامعه اسلامی را دارد، یا نباید این داعیه را داشته باشیم و بگویم که ما نیز مثل دیگران هستیم، یا اگر داریم باید درست عمل کنیم.

در سینمای داستانی کشور فاجعه رخ داده است
وی با بیان اینکه در سینمای داستانی کشور فاجعه رخ داده‌است، اظهار امیدواری کرد: امیدوارم که با مسئولان سینمایی که وارد عرصه شده‌اند و قصد و داعیه این را دارند که می‌خواهند سینما را از وضعیتی که دارد، بیرون بکشند و یا حداقل آن را به سینمای ملی نزدیک کنند وضعیت سینمایی بهتر شود. چون اگر سینمای ملی داشته حداقل از این چیزی که وجود دارد، وضعیت سینما خیلی بهتر می‌شود.

سینمای امروز سانتی‌مانتالی است که سانتی مانتالیسم را تبلیغ می‌کند
برجی تصریح کرد: آیا ما در آثار سینمایی رواج انسانیت، دوستی، دوست داشتن، عشق و محبت را می‌بینیم؟!، نه نمی‌بینیم. آنچه که الان در سینما می‌بینیم یک سینمای سانتی‌مانتالی است که سانتی مانتالیسم را تبلیغ می‌کند. واقعا قصه‌های سینمای فعلی مبتلابه چند درصد از مردم عامه ما هستند؟! چه درصدی از مردم در جاهایی که در سریال‌های تلویزیونی به تصویر کشیده‌ می‌شود، زندگی می‌کنند؟! چه درصدی از مردم آنگونه که رسانه ملی نشان می دهد، زندگی می‌کنند؟! چه درصدی از مردم پشت میز غذا می‌خورند؟! یاد مستندهای مرتضی افتادم. شما در هیچ‌یک از آثار آوینی و حتی در یک فریم غذا خوردن بسیجی‌ها را نمی‌بینید. او اعتقاد داشت که بسیجی‌ها به قدری متعالی هستند که نمی‌خواهم هیچ نشانه‌ای از مشترکات بین حیوان و انسان را نشان دهم. وقتی که تزکیه وجود داشته باشد، این اتفاق می‌افتد. او می‌گفت حتی اگر تصویر شهادت یک بسیجی تاثیر گذار باشد آن را ثبت نکنید، چون احتمال دارد او با دیدن دوربین به عالم دنیا بیاید و با فکر دنیا به شهادت برسد. او می گوید اگر این اتفاق بیفتد تو مقصری که او با فکر دنیا از دنیا رفت. می‌گوید نزدیک او نشوید، بگذار در لحظه عشق بازی با خدا تنها باشد.
وی خاطر نشان کرد: در لحظه شهادت آوینی ترکش به دوربین می‌خورد و از کار می‌افتد، برای همین لحظه شهادتش گرفته نشده‌است و تنها جایی که دارند به او تنفس مصنوعی می‌دهند به تصویر کشیده شده‌است که در آن لحظه نیز او به شهادت رسیده بود. تنها چند عکس از لحظه شهادت او به جای مانده است و این موضوع به این برمی‌گردد که خود او به این اعتقاد داشت که نباید از لحظه شهادت فیلم گرفت.
برجی به آثار سینمایی و تلویزیونی اشاره کرد و گفت: در 80 درصد از فیلم‌های سینمایی که ساخته می‌شود مهمترین حرفها سر میز غذا زده می‌شود. کارگردان می‌خواهد این حرف‌ها را سر میز غذا به مخاطب منتقل کند. می‌خواهم بگویم که مقایسه کنید و ببینید که چقدر بین نگاه و اندیشه آوینی و سینمای امروز ما فاصله افتاده است. امیدوارم دوستان یک بار دیگر به آثار مرتضی آوینی و اندیشه‌ها و تفکرات او رجوع کنند.

مرتضی را آرمانی نکنیم!
وی با تأکید بر اینکه مرتضی را آرمانی نکنیم، اظهارداشت: مرتضی در بین ما زندگی می‌کرد، حتی گاهی مثل ما اشتباه می‌کرد و معصوم نبود. اما بعضی‌ها او را به گونه‌ای معرفی می‌کنند که انگار او معصوم بود و افراد عادی که می‌خواهند دنبال این شهید بروند، طوری به مرتضی نگاه می‌کنند که می‌گویند او کجا و ما کجا! چرا اینگونه مرتضی را معرفی می‌کنید؟ او همچون آدم‌های عادی بود. اما بعضی از دوستان به مرتضی چنان قداستی داده‌اند که حتی نشود آثار او را مورد نقد قرار داد. می‌توان آوینی را نقد کرد اما بعضی از دوستان این اجازه را با این طرز فکر می‌گیرند.
برجی ادامه داد: من که خود را یکی از شاگردان کوچک آوینی می‌دانم، می‌گویم که این کار را نکنید. این دوست داشتن مرتضی نیست بلکه دور کردن او از یک جامعه هنری است.

اگر آوینی را دوست دارید، افکار او را در سینما و دانشگاه‌های هنر رواج دهید
این مستند ساز در ادامه اظهار داشت: آیا مرتضی را دوست دارید؟ پس بیایید افکار او را در سینما و دانشگاه‌های هنر ایران رواج دهید. این را که مرتضی می‌گفت «از دانشکده هنر دانشجوی هنرمند بیرون نمی‌آید» را اصلاح کنیم. الان نیز به همه کسانی که در وادی عرصه فیلم‌سازی هستند و یا می‌خواهند وارد شوند، می‌گویم که یک بار دیگر مقالات و نوشته‌های آوینی را بخوانید.

این مستندساز با بیان اینکه روشنفکرهای امروزه تاریک‌العقل هستند، گفت: یکی از منتقدان مرتضی که فرد روشن فکری است، می‌گوید: آن موقع که من با مرتضی مخالفت می‌کردم، نمی‌دانستم که 30 سال جلوتر از زمانه خود فکر می‌کند. این را کسی می‌گوید که بیشترین مخالفت‌ها را با مرتضی می‌کرد. بله مرتضی جلوتر از زمانه خود فکر می‌کرد و روشنفکر یعنی همین. اما امروزه به برخی‌ این لقب را می‌دهند، در حالی که روشنفکر نیستند، بلکه تاریک‌العقل هستند.
برجی در ادامه گفت‌وگوی خود با خبرنگار سینمایی برنا اظهار داشت: در طول این صد و چند سال با حضور روشنفکر چه کار مثبتی در ایران انجام شده‌است. به قول یکی از اندیشمندان که می‌گوید؛ پای هیچ قرارداد ننگینی را هیچ ملایی امضا نکرد اما پای هر قرار داد ننگینی، می‌توان اسم چند روشنفکر را دید.
وی افزود: مرتضی یک روشنفکر مسلمان، شیعه، طرفدار امام(ره) و بسیجی بود. بسیجی بودن و دوست داشتن عاشقانه مردم، خیلی به کارش کمک می‌کرد. مردم با صدای مرتضی آشنا بودند و صدای او را می شنیدند، نه تصویرش. او با صدای خودش مردم را شیفته خود کرد. روز تشییع پیکر مرتضی نصف بیشتر کسانیکه حضور داشتند، او را ندیده بودند و تنها صدایش را شنیده بودند. باید توجه داشت که یک فرد چقدر می‌تواند تزکیه نفس داشته باشد که صدایش اینقدر تاثیرگذار باشد، همچنین نوشته‌های او نیز همین طور است. کسی که تزکیه نفس دارد، نوشته‌هایش همیشه تازه است.

کسانیکه می‌خواهند تحولی در سینما ایجاد کنند، سیری در افکار آوینی داشته باشند
برجی با بیان اینکه آوینی در ارتباط با سینما و مبانی آن متفکر بزرگی بود، گفت: مرتضی از سینما و مبانی اندیشه سینمایی چیزهایی گفته‌است که هیچ وقت کهنگی ندارد. کسانیکه می‌خواهند تحولی در سینما ایجاد کنند، سیری در افکار او داشته باشند و ببینند مرتضی در مورد سینمای دینی، اجتماعی، ابتذال، روشن فکری، کودکان، ملی و ...چه نظراتی داشته است. نمی‌خواهم بگویم که او پیامبر و معصوم بود، ولی در ارتباط با سینما و مبانی آن متفکر بزرگی بود.

«همت مضاعف و کار مضاعف» را نه برای امسال، بلکه در طول عمرمان داشته باشیم
وی اظهار داشت: امیدوارم تیم جدید معاونت سینمایی، من و دوستان دیگر که عزم خودمان را جزم کرده‌ایم، تحولی را در سینمای ایران انجام دهیم و دعا کنیم که در سال جدید، «همت مضاعف و کار مضاعف» را در کارمان نه برای امسال، بلکه در طول عمرمان داشته باشیم. چون کار برای انسان یعنی کار برای خدا و کار برای خدا یعنی کار برای انسان و هیچ وقت خستگی ندارد. چطور می‌توانستیم در جنگ 20 ساعت کار کنیم 4 ساعت بخوابیم، آنجا که در جنگ بودیم الان که در شهر هستیم پس الان باید بتوانیم 21 ساعت کار کنیم.
برجی با بیان اینکه تیم جدید معاونت سینمایی باید اندیشه‌هایش را به اندیشه‌های شهید آوینی نزدیک کند، گفت: شهید آوینی عاشق مردم بود. کسی که برای مردم کار می‌کند همه تلاشش این است که آنها را به سعادت برساند. او خود به سعادت رسیده بود و دوست داشت حلاوت و شیرینی این را به مردم بچشاند و آن را در کام آنها بریزد.

با تأسیس دانشکده اسلامی – هنری انقلابی در سینمای ایران به پا خواهد شد
برجی در خاتمه گفت‌وگوی خود با خبرنگار سینمایی برنا درخصوص خلاء ارتباط بین حوزه و هنر و همچنین تاسیس دانشکده اسلامی- هنری گفت: اگر این اتفاق بیفتند و چنین دانشکده‌ای تاسیس شود تا کسانیکه بر علوم دینی اشراف کامل پیدا کرده‌اند و چند سالی در علوم دینی حول کرده‌اند، وارد سینما شوند، بسیار خوب است. خود ما که نیز عنوان کردیم که در حوزه علمیه قم عده‌ای جمع شوند و تقاضا کنیم که هر چند وقت یک بار فیلمی به نمایش درآید و در مورد آن نقد و بررسی انجام شود و از کارگردان فیلم دعوت کنند از اثرش دفاع کند و بگوید که چه ساخته است. . به نظر من نیز با تشکیل این دانشکده، انقلابی در سینما اتفاق خواهد افتاد. انشاءالله که این اتفاق بیفتد.


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 89/1/23 و ساعت 1:11 عصر | نظرات دیگران()
مقام معظم رهبری در جمع فرماندهان عالی رتبه نظامی:
تهدید به حمله اتمی علیه ایران بیانگر رسوایی وشرارت دولت آمریکا است

به گزارش جهان به نقل از پایگاه‌ اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی امروز در دیدار رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، فرماندهان کل ارتش و سپاه و جمعی از فرماندهان عالیرتبه نظامی و انتظامی، با اشاره به جایگاه نیروهای مسلح به عنوان حصن و حصار یک ملت و کشور و لزوم استحکام و هوشیاری دائمی این حصار، تأکید کردند: استحکام واقعی یک نظام و ملت، توکل به خداوند متعال، هوشمندی، داشتن اعتماد به نفس، باور به توانایی ایستادگی و تقویت قدرت ایستادگی است.

ایشان با اشاره به شرایط کنونی دنیا و حاکمیت زور، ظلم، جهل و شهوت خاطرنشان کردند: در چنین دنیایی، استحکام و قدرت نیروهای مسلح و حفظ هوشمندی و اقدام مدبرانه و شجاعانه، اهمیت دو چندان دارد.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به عملکرد ظالمانه و تجاوزکارانه برخی قدرتها و سران آنها تحت لوای شعارهای فریبنده افزودند: امروز کسانی که جنگ طلب واقعی هستند، نام صلح را بر زبان می‌ آورند و همین افراد که هیچ حق و اعتباری برای انسانها قائل نیستند، شعار حقوق بشر سر می دهند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای تأکید کردند: برخی دولتها و سران آنها از تجاوز، و پلیدترین شیوه ها از جمله ایجاد سازمانهای تروریستی و حمایت از تروریستها برای پیشبرد سیاستهای خود استفاده می کنند ولی در مقابل افکار عمومی دنیا، چهره ای آرام و انسان دوستانه به خود می گیرند و از الفاظ به ظاهر متین استفاده می کنند.

ایشان با تأکید بر اینکه در چنین دنیای مبتنی بر فریب، دروغ، ظلم و زور نقابدار، برخی قدرتها به دلیل غرور و اعتماد به پایه های پوشالی قدرت، اختیار خود را از دست می دهند، افزودند: نمونه این موضوع، سخنان اخیر رئیس جمهور امریکا است که ملت ایران را تلویحاً تهدید به استفاده از سلاح اتمی کرد.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: این سخن بسیار عجیب است و دنیا نباید از آن بگذرد زیرا در قرن بیست و یکم که قرن ادعاهای حمایت از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم است، رئیس یک کشور تهدید به حمله اتمی می کند.

حضرت آیت الله خامنه ای اینگونه سخنان را به ضرر امریکا دانستند و خاطرنشان کردند: معنای اینگونه سخنان این است که دولت امریکا، دولتی شریر و غیرقابل اعتماد است.
ایشان افزودند: امریکاییها در سالهای اخیر تلاش زیادی کردند تا بگویند جمهوری اسلامی ایران در موضوع هسته ای غیرقابل اعتماد است در حالیکه اکنون مشخص است، غیرقابل اعتماد، آن دولتهایی هستند که بمب اتمی دارند و با بی حیایی دیگران را تهدید به بمب اتم می کنند بنابراین سخنان رئیس جمهور آمریکا، رسوا کننده است.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه در چنین دنیایی باید بسیار هوشیار بود، خاطرنشان کردند: در این شرایط، مهمتر از آمادگی های نظامی و رزمی، آمادگی های روحی و معنوی و قدرت عزم و توان ایستادگی یک ملت در برابر تندبادها است.

حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: استحکام یک نظام، به ایمان، قدرت و توانایی ایستادگی، عزم راسخ، و فریب الفاظ فریبنده را نخوردن، است.

ایشان با اشاره به دائمی نبودن تندبادها افزودند: ملت ایران اکنون بعد از گذشت 30 سال، در همه زمینه ها پایدارتر و قوی تر است و نشان داده که توانایی ایستادگی در مقابل انواع دشمنی ها را دارد.

فرمانده کل قوا در بخش دیگری از سخنان خود نیروهای مسلح را به اتخاذ تدابیر لازم جهت ارتقای توان رزمی و دفاعی توصیه و تأکید کردند: نیروهای مسلح باید همواره آمادگی و هوشیاری کامل در برابر تهدیدها را داشته باشند و لازمه آن هم برنامه ریزی و جدی گرفتن آموزش و تدابیر مورد نیاز نظامی و دفاعی است.

رهبر انقلاب اسلامی یکی از ویژگیهای نیروهای مسلح را دارا بودن تجربه های امیدآفرین دوران دفاع مقدس برشمردند و بر لزوم ارتقاء معنویت و بصیرت و تعمیق اعتقادات دینی تأکید کردند.

در ابتدای این دیدار سردار سرلشکر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ضمن ارائه گزارشی از آمادگی ها و توانمندیهای نیروهای مسلح تأکید کرد: نیروهای مسلح ضمن حفظ آمادگی و هوشیاری، مصمم هستند با کار و تلاش مضاعف، آموزشها و آمادگی های خود را در زمینه های نظامی، دفاعی، و ترویج روحیه جهادی و بسیجی، ارتقاء بخشند.

در پایان این دیدار، نماز جماعت ظهر و عصر به امامت حضرت آیت الله خامنه ای اقامه شد.

http://jahannews.com/vdcdf90f5yt0zf6.2a2y.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 89/1/22 و ساعت 7:49 عصر | نظرات دیگران()


برگزاری انتخابات در ایران ،هر دو سال یک بار

با تصویب یکی از سیاست های کلی قانون انتخابات در مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجامع قانونی موظف شدند برگزاری انتخابات به صورت هر دو سال یک بار در کشور را پیگیری کنند.

 

با تصویب یکی از سیاست های کلی قانون انتخابات در مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجامع قانونی موظف شدند برگزاری انتخابات به صورت هر دو سال یک بار در کشور را پیگیری کنند.
محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با اعلام این خبر افزود: با تصویب یکی از بندهای سیاست های کلی انتخابات، مجامع قانونی باید تاریخ و همزمانی برگزاری دو یا چند انتخابات را پیگیری کنند. محسن رضایی با بیان اینکه بر این اساس مقرر شد به جای داشتن هر ساله انتخابات، هر دو سال یک بار در کشور انتخابات داشته باشیم گفت: نظر مجمع تشخیص مصلحت نظام بر این شد که انتخابات ریاست جمهوری همزمان با انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا و انتخابات مجلس شورای اسلامی همزمان با انتخابات مجلس خبرگان رهبری برنامه ریزی شود. دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به سوالی درخصوص "سال همت مضاعف و کار مضاعف" اظهار داشت: این نامگذاری بسیار حکیمانه بود چون در داخل و بیرون از کشور دلایلی وجود دارد که اثبات می کند این شعار و هدف گذاری به موقع صورت گرفته است. رضایی با بیان اینکه در سی سال گذشته زحمات بسیار زیادی برای رو به جلو بردن کشور کشیده شده است تصریح کرد: به رغم همه این زحمات سی ساله، آنچنان که می بینیم بین انتظارات مردم و بهره مندی آنها از زمان و محیطی که در آن زندگی می کنند شکافی وجود دارد که باید با همت مضاعف و کار مضاعف آن را پر کنیم. دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام به ناامیدی غرب از براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد و گفت: آنها به خاطر ناامیدی از براندازی، حالا می خواهند به هر قیمتی که شده است جلو پیشرفت ملت ایران را بگیرند و ما فقط با همت مضاعف و کار مضاعف می توانیم در مقابل آنها بایستیم. وی افزود: دیروز غرب را از براندازی نظام جمهوری اسلامی ناامید کردیم و امروز باید مخالفان جمهوری اسلامی ایران را از مانع تراشی در برابر پیشرفت کشورمان ناامید کنیم. رضایی به سیاست گذاری پیش بینی شده در چشم انداز 20 ساله کشور اشاره کرد و گفت: جهش علمی، فناوری، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی که در چشم انداز 1404 پیش بینی شده است جز با همت مضاعف و کار مضاعف تحقق نمی یابد و باید همه تلاشمان را در این مسیر انجام دهیم



  انتهای خبر / پایگاه اطلاع رسانی جوان / کد خبر 117403

 

منبع ما : http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=117403


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 89/1/22 و ساعت 11:2 صبح | نظرات دیگران()
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا