تئوری سیاسی جدید یکی از سران فتنه
تاریخ انتشار: چهارشنبه 15 اردیبهشت 1389
یاسر مهدوی- یک روز پس از سخنان میرحسین موسوی در جمع اصلاحطلبان آذربایجانی، روز گذشته نوبت خاتمی بود تا در دیدار نمایندگان ادوار مجلس، تئوریهای جدید خود را مطرح سازد.
عوض شدن جای مدعیان و متهمان
خاتمی در بخشی از این دیدار میگوید: «اعتراض داشتن به مسائل نباید سبب شود که معترضان به همه اتهامات متهم شوند. من مطمئن هستم که اگر قوه قضائیه دقیقاً به وظایف خود عمل کند، جای مدعیان و متهمان عوض خواهد شد.»
ظاهراً مماشات چند ماهه دستگاه قضا با عوامل اصلی اغتشاشات و مرتکبین جرم بزرگ، امثال آقای خاتمی را خواب نماکرده است و یا اینکه براثر یک عارضه فراموشی، حوادث سال گذشته را از یاد بردهاند. اگر اینگونه است بد نیست چند کلمهای را به خاطر مبارک ایشان بیاوریم.
جناب آقای خاتمی! جنابعالی 8 سال بالاترین مقام اجرایی این کشور را داشتهاید و بهتر از هر کس با سازوکارهای انتخاباتی آشنا هستید. همانگونه که ادعای تقلب 500 هزار رأیی آقای کروبی را در سال 84 نپذیرفتید پس چگونه ادعای تقلب 11 میلیونی را شنیدید و با سخنان دوپهلو آن را تأیید کردید؟ آیا معنای دموکراسی که همیشه فریاد میزدید، این بود؟
بیست و یکم اردیبهشت سال گذشته یعنی یک ماه مانده به انتخابات گفتید: «مسئله فوری لزوم تغییر وضع کنونی است که اگر تغییر نکند همه زیان میکنند». چه زیان و بحران حادی متوجه همگان بود که بایستی در انتخابات تغییر میکرد.
طی 3 ماه مانده به انتخابات شما و اصلاحطلبان برخلاف هشدار رهبری مدام از سلامت انتخابات ابراز نگرانی کردید تا اینکه موسوی پس از باخت دچار این توهم شد که در آرا «شعبدهبازی» صورت گرفته است. آیا این دلسوزی برای نظام بود؟ پس از اولین بیانیه میرحسین، جنابعالی به جای نصیحت وی و توصیه وی به عملکرد در چارچوب قانون اساسی همراه با سایر اعضای مجمع روحانیون مبارز تأکید کردید که مهندس موسوی عزیز را تنها نخواهید گذاشت، موسوی را در چه راهی نمیخواستید تنها بگذارید، در راه سیلی زدن به جمهوریت نظام؟ همراه با مجمع روحانیون فراخوان غیرقانونی تجمع 30 خرداد را دادید، آن هم درست یک روز پس از خطبههای وحدت آفرین نماز جمعه رهبری و در سالروز عملیات منافقین. تا ساعت 14 اعلام لغو راهپیمایی را به تأخیر انداختید تا معترضان به خیابانها بیایند و آن فجایع اتفاق افتد.
آیا این از خیرخواهی نظام بود؟ در برابر تهمتهای کروبی و موسوی به نظام یا سکوت کردید و یا اینکه تأیید کردید. بدون اینکه صحت و سقم آنها را جویا شوید. شعارهای ضد نظام و ضد امام (ره) روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و روز عاشورا را شنیدید اما محکوم نکردید. سخنان هتاکانه دوستان قدیم خود مانند مهاجرانی (وزیر نمونهتان)، اکبر گنجی، سروش، کدیور، مخملباف و سازگارا را در شبکههای ضدانقلاب میشنیدید اما حتی یک بار تلویحی هم شده آنان را نفی نکردید. وقتی گفتند امام (ره) مستبد بود و اهل دموکراسی نبود آیا نیاز به واکنش نداشت؟ آیا این موارد و دهها مورد دیگر مصداق اتهام نیست و نبایستی بررسی شود.
تهاجم از دو جهت
خاتمی در بخش دیگری میگوید: «ما از دو جهت مورد تهاجم قرار میگیریم، یکی از جانب دستگاه و امکانات تبلیغی که در اختیار جریانات خاص است و دیگر آنهایی که در خارج کشورند و با اسلام و با امام (ره)و ایران میانهای ندارند و خوشحال میشوند که امام (ره) زیان و لطمه ببیند.» آقای خاتمی! آیا در 10 ماه اخیر که تمامی ضدانقلاب از ربع پهلوی گرفته تا منافقین تمام قد به صحنه آمدند تا انقلاب خمینی را به بهانه حمایت از کاندیدای اصلاحطلب واژگون سازند، آیا نمیدانستید که اینها با امام (ره) و اسلام میانهای ندارند و برای آنها اصلاحطلب و اصولگرا فرق ندارند.
پس چرا حتی یکبار حتی در یک جمله کوتاه شما و میرحسین سخنی نگفتید و دخالت آنها را محکوم نکردید.
نظارت لازم است!
آقای خاتمی در این دیدار برخلاف رویه قبلی چند ماهه اخیر سران اغتشاش جایگاه نظارت شورای نگهبان را میپذیرد و میگوید: «وقتی میگوییم انتخابات آزاد و سالم و فراگیر باشد، مراد نفی نظارت نیست. نظارت لازم و نهاد نظارت کننده هم معلوم است» این در حالی است که وی و دوستانش طی یک سال اخیر بر ساختار شورای نگهبان میتاختند و خواستار نظارت دستگاهی چون مجمع تشخیص بر انتخابات بودند البته او در ادامه نظارت استصوابی را کنار میگذارد و جایگاه شورای نگهبان را در حد یک تماشاچی بیخاصیت مسابقه ورزشی که هیچ اختیاری ندارد و فقط بایستی تماشا کند تقلیل میدهد.
انحلال احزاب با کدام معیار قانون اساسی سازگار است؟
آقای خاتمی در ادامه از انحلال مشارکت و مجاهدین انتقاد و ادعا میکند این رفتار با قانون اساسی و مصلحت جامعه سازگار نیست. اما آقای خاتمی آیا نمی داند در همان قانون اساسی که فعالیت احزاب را به رسمیت شناخته، چارچوبی برای آنان قائل شده و آن مخل نبودن نسبت به اسلام و امنیت جامعه است. حضرت امام?(ره) که آقای خاتمی و همفکرانش مدعی پیروی از خط ایشان هستند، به محض شنیدن فراخوان جبهه ملی جهت تظاهرات علیه لایحه قصاص، این حزب را مرتد اعلام کردند و پس از آن این حزب به موزه تاریخ پیوست. اگر رفتارهای این دو حزب اصلاحطلب مروری کوتاه شود، صدها برابر بالاتر از اقدام جبهه ملی علیه اسلام و امنیت ملی و مصلحت جامعه است.
اختلافی وجود ندارد، اهداف ما مشترک است
ظاهراً انتقادهای اخیر میرحسین وکروبی از خاتمی باعث موضع انفعالی وی شده که وجود اختلاف در میان سران اصلاحات را جنگ روانی رقیب میشمرد و اهداف آنها را یکسان میداند. آقای خاتمی با این سخن اعتراف میکند که در تمامی ساختارشکنیهای میرحسین و کروبی با آنان همرأی است و در کشیدن شمشیر از رو بر صورت نظام مسئلهای است که او نیز قبول دارد.
از نکات جالب این جلسه آنجاست که پس از انتقادهای اخیر میرحسین از خاتمی که گفته بود خاتمی حتی یکبار اسم جنبش سبز را نیاورده است، خاتمی در این دیدار کلمه جنبش سبز را بر زبان جاری میسازد. هر چند سعی میکند ابتدا نام اصلاحات را بیاورد و بعد نام جنبش سبز را تامشخص کند که اولویت او هنوز اصلاحات است و سعی دارد آن را از سیطره جنبش سبز خارج سازد.
آوردن نام جنبش سبز برای اولین بار
منبع ما : http://www.esteghamat.ir/pages.asp?id=6731