اعتراف سبزها به شکست اگرچه از همان ساعات اولیه روز آغاز شد، اما با گذشت زمان و بی نتیجه ماندن روحیه و امید دادن ها، ماجرای لشگر شکست خورده ای که می خواست با ایده اسب تروآ میدان آزادی را تسخیر(!) کند، وارد فاز جدیدتری شد.
به گزارش رجانیوز حضور بی سابقه ملت از همان ساعات اولیه یکپارچگی مردم در مقابل فتنه گران را به تصویر کشید. این همه، یأس و ناامیدی گسترده اقلیت سبزپوش را به دنبال داشت. کسانی که نمی توانستند به خواست و رأی اکثریت احترام بگذارند، کوشیدند تا با روحیه دادن به یکدیگر به خود تلقین کنند که پیروز خواهند شد!
ساعاتی بعد اما کشتی روحیه و امید دادن هم به گل نشست و باب متهم کردن و دنبال مقصر گشتن باز شد. عمده ترین انتقادات متوجه طرح اسب تروآ بود. مطابق این طرح سبزها قرار بود به صورت کاملا عادی و بدون نمادهای سبز از همان ساعات اولیه میدان آزادی را به تسخیر(!) خود درآورند تا بدون ممانعت نیروی انتظامی بتوانند جایگاه را در اختیار بگیرند.
قرار بود با آغاز سخنرانی رییس جمهور، با هماهنگی هایی که انجام شده بود، سبزها به یکباره نمادهای سبز خود را بیرون بیاورند و با شعارهای یکپارچه در سخنرانی احمدی نژاد اختلال ایجاد کنند؛ به گونه ای که صدای شعارهایشان از تلویزیون هم پخش شود!
این ایده کودکانه محصول تلاش های شبانه روزی و برنامه ریزی های متفکرانه سیاستمداران برون مرزی بود؛ همان کسانی که میرحسین هیچ گاه حساب جنبش سبز را از آنان جدا نکرد.
با بالاگرفتن یأس و ناامیدی، برخی سازگارا و چهره های خارج نشین را به باد انتقاد و ناسزا گرفتند و برخی نیز میرحسین را عامل این بدبختی ها دانستند.
به نظر می رسد طی روزهای آتی دعوای سبزها وارد فازهای جدی تری شود و طرح این سوال که مسئول وضعیت کنونی اصلاح طلبان چه کسی است، موضوعیت بیشتری پیدا کند.
در این میان البته باز هم رؤیاپردازی ها ادامه پیدا کرد. یکی از کاربران بالاترین در مطلبی با عنوان "طرح مسخره اسب تروا" نوشت:«چقدر نوشتیم و چقدر فریاد زدیم که این طرح مسخره، محکوم به شکست است. چقدر بحث کردیم که با چهره و لباس حزب اللهی رفتن به قصد فتح میدان آزادی ، آب به آسیاب دشمن خواهد ریخت. کو گوش شنوا. دخترک میگریست وقتی سوارشان کردم. میگفت همه از ما بودند اما نتوانستیم تکانی بخوریم. از ساعت 6 صبح آمده بودند. همراهش که پسری بود با ظاهر حزب اللهی، عرقش را با چفیه دور گردن پاک کرد و گفت از کجا میدانی همه از ما بودند. دخترک در بین گریه بیصدایش گفت: آخه شعارهای اونا رو تکرار نمیکردند. و پسر فحش میداد به ...»
یکی دیگر از کاربران با تاکید بر اینکه ما شکست نخورده ایم! نوشت:«مقصر تضعیف روحیه کسانی هستند که توقعات را بالا بردند.» این اگر چه انتقادی روشن بود نسبت به رؤیاپردازی های اصحاب فتنه اما در عین حال اعتراف روشنی نیز بود به در اقلیت قرار داشتن سبزها؛ اقلیتی که رای اکثریت را نمی پذیرند و جمهوریت نظام را با خودخواهی های خود مورد هجمه قرار داده اند.
البته برخی هم بودند که تقصیر را بر گردن عدم اطلاع رسانی و زمین و زمان و کائنات و ... انداختند! شاید اوج رؤیاپردازی ها نوشته ای بود که با عنوان "تلویزیون ایران یه صحنه کوتاه از خیابون آزادی نشون می ده، اونم با فیلتر رنگی!" منتشر شد. در این مطلب آمده بود:«تلویزیون صحنه خیابون انقلاب رو با یه فیلتر رنگی سبز نشون می ده که پارچه های سبز مردم به چشم نیاد!»
در مطلب دیگری هم با عنوان"شما را به خون شهدای سبزمان قسم می دهم انقدر ناامید نباشید..." آمده بود:«دوستان به خدا قسم ایران قیامت بوده(!) گول رسانه های رژیم رو نخورید. اینها جنگ روانیه. من از ایران خبر موثق دارم که ایران غوغا بوده(!) سبزها غوغا کردند(!) صدای این ملت سبز مظلوم رو به دنیا برسونید. انقدر ناامید نباشید.»
با مروری گذرا در سایت بالاترین عناوین دیگری هم البته به چشم می خورد. عناوینی نظیر:«چرا پا پس کشیدین؟ چرا شروع کردین به غر زدن؟ هنوز که نباختیم... هر چی می کشیم از دست این رهبرای خارج نشین می کشیم...حکومت کودتا 8 ماهه که شکست خورده ولی ادعای پیروزی می کنه و بعضی از ما با وجود مقاومت 8 ماهه داریم شکست را زمزمه می کنیم...روحیه خودتونو نبازید، اینا نمی تونند این حضور(!) رو از ما بدزدن... ناامیدی ممنوع...دوستانی که مسافرت رو بر مقاومت ترجیح دادند حالشون چه طوره؟ سواحل زیبای شمال خوش می گذره؟»