پس لرزه های خودکشی با اسب تروا!
روزنامه کیهان نوشت:مهاجرانی که به همراه محسن کدیور و به واسطه سایت هایی نظیر جرس و بی بی سی نقش پررنگی در اغتشاشات خیابانی و فتنه پس از انتخابات سال گذشته داشت، برای روز 22بهمن نیز پروژه اسب تروا و به پایان رساندن کار جمهوری اسلامی را پیشنهاد کرد که اگر چه با هیجان استقبال شد اما فرجام کمیک و افتضاحی پیدا کرد به نحوی که محافل گوناگون ضدانقلاب او را مورد طعن و لعن قرار دادند.
زوج سیاسی مهاجرانی و کدیور پس از شوک 22 بهمن، مجبور به عقب نشینی تاکتیکی و تظاهر به دفاع فقیه و توأم با مخالفت! با جمهوری اسلامی و ولایت فقیه شدند. این مواضع آشفته اعتراض محافل بلاتکلیف ضدانقلاب را باعث شد چنان که سایت دنباله به نقل از وبلاگ گامرون نوشت: وزیر فرهنگ خاتمی بیش از حد از مغزش کار کشیده و به همین دلیل در بخش مغز و اعصاب بیمارستان سنت ماری لندن بستری شد.
در این طنز توام با دلخوری آمده است: دکتر رون ویلیامز پزشک معالج مهاجرانی درباره علل بروز این بیماری گفت: «عملکرد مغز آدمی همانند یک دستگاه است. فرض کنید شما یک دستگاهی با یک توان مشخص را در اختیار دارید، حال اگر بخواهید بیش از توان مشخص از آن دستگاه بار بکشید قطعاً دستگاه متحمل فشار و در نهایت دچار خرابی خواهد شد. وضع مزاجی آقای مهاجرانی نیز چنین است، ایشان بیش از اندازه مقرر از مغز خودشان کار کشیده اند که در نتیجه این موضوع باعث ایجاد فشار مضاعف و بروز بیماری شده است.»
آقای ویلیامز افزود: «طرح ها و تزهایی که آقای مهاجرانی می دهند بسیار بزرگتر از توان ایشان است و بنده پیشنهاد می کنم که ایشان یکی دو سالی از این عرصه کنار بکشند تا وضع مزاجی شان کاملاً بهبود یابد و در صورتی که توصیه های پزشکی را جدی نگیرند هیچ بعید نیست که در کنفرانس بعدی با خطر جدی تری مواجه شوند.»
به هم ریختگی وضعیت روحی محافل ضدانقلاب به ویژه پس از شوک بزرگ 22 بهمن به حدی است که سایت روزنت به قلم محمدرضا یزدان پناه (همکار سابق روزنامه های زنجیره ای و از جمله روزنامه کارگزاران) نوشت: از 22بهمن به این سو باید بیشتر مراقب باشیم. دشمن کمین کرده و بهانه دادن به دست او در حکم خودکشی است. تظاهرات شاهرگ حیاتی ما بود و نباید این برگ برنده مثل قیچی دو لبه دست خود ما را ببرد.
مگر 22 بهمن را فراموش کردیم که شبش برخی هامان به ناچاری گفتند: «برنامه ریزی برای تظاهرات سبز در چنین روزی از اساس اشتباه بود.» چرا؟ مگر 22بهمن قرار نبود روز فتح الفتوح ما باشد؟ مگر 22بهمن از هر سو که براندازش می کردیم، پتانسیل های بیشتری- خیلی بیشتری از 13 آبان و روز قدس و عاشورا و غیره- نداشت؟ پس چرا بعضی هامان روز 23بهمن که شد انگشت واحسرتا بر لب گزیدند؟
شاید پاسخ مسئله در این باشد که ما از ابتدا برآورد صحیحی از تحولات نداشتیم و 2 نکته را فراموش کردیم؛ اول تغییر تدریجی فاز اجتماعی از حضور در کف خیابان و دیگر توانایی حکومت برای مهندسی فضا. حکومتی که ما می شناسیم استاد این کارهاست. من نگرانم که نکند در سالگرد انتخابات هم انگشت حسرت به دهان بگیریم.
منبع ما : http://jahannews.com/vdciprazrt1azr2.cbct.html