جوان - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بدترینِ برادرانت، کسی است که تو را به مدارانیازمند کند و به عذرخواهی ناچارت سازد . [امام علی علیه السلام]
امروز: یکشنبه 103 آذر 4
بعد از حقیقت نیوز و بلایی که سرشون آمد و ماجرای شریعتمداری نوبتی هم باشه نوبت روزنامه جوانه ، احتمالا باید شاهد به دادگاه کشیده شدن اکثر عزیزان در خبر گزاری های مستقل باشیم  . صاحبان سایت ها بماند احتمالا تمام این کار ها برای این است که یک رجانیوز ، یک حقیقت نیوز دیگر سر بلند نکند .بیایید ما را هم بگیرید ما هم با افتخار خبر های این آقایون را زده ایم .
 
  امروز جای طلبکار و بدهکار عوض شده. انگار نه انگار که این آقایون گفته بودند تقلب شده تجاوز شده و لا مدرک  .
 
 شاید  اقدام بعدی آقای موسوی  شکایت از مردم باشه . این در حالیه که مردم ایران هر چه قدر هم از اقدامات آقای موسوی و طرفدارانشون شکایت می کنند حتی یک احضاریه هم براشون نمیاد. چه برسد به دادگاه  .آیا این ها مستحق تر نیستند از آن ها . قضاوت رو به تاریخ بسپارید .تاریخ بهترین قاضی است  . (مدیریت  وبلاگ خبر روز )
 
 


واکنش فعالین سیاسی - دانشجویی به دادگاه روزنامه جوان

فردی که محرک و عامل اصلی اغتشاشات و دامن زدن به مسائل بعد از انتخابات است چطور می‌تواند از روزنامه جوان شکایت کند.

 

رسالت روزنامه جوان بیان حقایق بوده است
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس با اشاره به شکایت موسوی از مدیر مسئول روزنامه جوان گفت: وظیفه و رسالت روزنامه جوان بیان حقایق و روشنگری مردم درباره سران فتنه بوده است.
محمد کرمی‌راد در گفتگو با  فارس با اشاره به شکایت میرحسین موسوی از مدیر مسئول روزنامه جوان، اظهار داشت: فردی که خود از سران فتنه بوده و در معرض اتهامات بسیاری قرار دارد نمی‌تواند علیه یک روزنامه انقلابی که اقدام به افشاگری علیه جریان نفاق کرده است، شکایت کند.


وی با تأکید بر اینکه این نامزد انتخابات خود در راس فتنه‌ بعد از انتخابات بوده و در موضع اتهام قرار دارد، تصریح‌کرد: فردی که محرک و عامل اصلی اغتشاشات و دامن زدن به مسائل بعد از انتخابات است چطور می‌تواند از روزنامه وزین جوان که وظیفه اطلاع‌رسانی را بر عهده دارد، شکایت کند.
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس بر همین اساس وظیفه و رسالت روزنامه را بیان حقایق دانست و متذکر شد: جای بسی تأسف است اگر دستگاه قضایی بخواهد نسبت به این موضوع با روزنامه جوان برخورد داشته باشد چرا که این روزنامه در راستای فرمایش مقام معظم رهبری اقدام به روشنگری مردم کرده است.
وی با اشاره به اینکه درخواست بیش از 140 نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی دستگیری، مؤاخذه و محاکمه سران فتنه بود، گفت: شکایت از روزنامه‌هایی که وظیفه اطلاع‌رسانی و روشنگری مردم را بر عهده دارند، هیچ معنایی ندارد.
کرمی‌راد در خاتمه به خواسته مردم در نهم دی‌ماه و 22 بهمن که محاکمه سران فتنه توسط قوه قضائیه بود اشاره و خاطرنشان‌کرد: دستگاه قضایی باید با افرادی که امنیت سیاسی و اجتماعی مردم را به مخاطره انداخته‌اند، برخورد کند. 

دادگاه روزنامه جوان نمایانگر اوج مظلومیت انقلاب اسلامی است

نمایندگان مردم به مانند عموم جامعه انتظار محاکمه عوامل اغتشاشات را دارند.  نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: نمایندگان مردم به مانند عموم جامعه انتظار محاکمه عوامل اغتشاشات را دارند و از این حیث از مدیران مسئول روزنامه‌های دلسوز نیز اعلام حمایت می‌کنند.

زهره الهیان نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفتگو با فارس، با بیان اینکه دادگاه‌های شکایت موسوی از روزنامه‌های ارزشی از جمله کیهان و جوان نمایان‌گر عدالت جامعه اسلامی است که حتی برای فتنه‌گران نیز این حق را قائل است که به ذم خود از حقشان دفاع کنند، اظهار داشت: این دادگاه نمایانگر اوج مظلومیت و عدالت انقلاب اسلامی است که حتی به دشمنان خود که سال گذشته امنیت و آرامش را بر مردم حرام کردند نیز حق طرح شکوائیه می‌دهد.
وی در ادامه افزود: البته نمایندگان مجلس نیز شکایت‌های مختلفی از سران فتنه به قوه قضائیه ارسال کرده‌اند که امید است دستگاه قضا به این شکایت‌ها هم به مانند شکایت سران فتنه رسیدگی کند.
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس با اشاره به نامه نمایندگان در حمایت از مدیر مسئول کیهان، تاکید کرد: نمایندگان مردم به مانند عموم جامعه انتظار محاکمه سران فتنه را دارند و از این حیث از مدیران مسئول روزنامه‌های دلسوز نیز اعلام حمایت می‌کنند.
وی همچنین افزود: دادگاه شکایت سران فتنه از روزنامه‌های ارزشی مجالی را برای مدیران مسئول این روزنامه‌ها فراهم می‌کند تا در راستای روشن‌تر شدن افکار عمومی جامعه مستندات خود را از خیانت‌های این افراد بیان کنند و به گوش مردم برسانند.
الهیان به هزینه‌های جبران ناپذیر معنوی که سران فتنه در سال گذشته بر پیکره مردم وارد کردند اشاره کرد و گفت: هزینه‌هایی که فتنه‌گران در سال گذشته بر مردم وارد کردند باید در دادگاه رسیدگی شود و مردم منتظرند تا سران فتنه را در دادگاه ببینند. 

در دادگاه جوان جای شاکی و متشاکی عوض شده است

شکایت فله‌ای فتنه‌گران از نیروهای رسانه‌ای انقلاب برای انحراف افکار عمومی است.  رامین محمدی گفت: شکایت فله‌ای فتنه‌گران از نیروهای رسانه‌ای انقلاب، برای انحراف افکار عمومی و ممانعت از ادامه افشاگری‌های این روزنامه‌نگاران در قبال توطئه‌های جریان فتنه صورت می‌گیرد.

رامین محمدی دبیر سیاسی دفتر تحکیم وحدت در گفتگو با فارس، با اشاره به برگزاری دادگاه شکایت میرحسین موسوی از سید نظام‌الدین موسوی مدیرمسئول روزنامه جوان گفت: درست است که حضور افرادی مانند سید نظام‌الدین موسوی در دادگاه، مدل عدالت حکومت شیعی را نشان می‌دهد، اما واضح است که اینگونه شکایت‌های فله‌ای توسط فتنه‌گران از روزنامه‌نگاران انقلابی کشور، اقدامی برنامه‌ریزی شده توسط این جریان برای انحراف افکار عمومی و عوض شدن جایگاه شاکی و متشاکی است.
محمدی افزود: قوه قضائیه بهتر بود به جای رسیدگی فوری به شکایت سران فتنه از نیروهای انقلاب، کمی در دادگاهی کردن فتنه‌گران و برخی آقازاده‌ها که اتهامات بسیاری علیه آنان در خصوص حوادث پس از انتخابات مطرح است، تعجیل می‌کرد تا مردم انقلابی و متعهد کشورمان بیش از پیش به اقتدار این قوه امیدوار شوند.
وی ادامه داد: در حکومت اسلامی همه در مقابل قانون برابرند و از این منظر می‌توان به مسئله نگاه کرد و در واقع این دادگاه تریبونی برای مشخص شدن حق و ناحق بودن افراد است.
دبیر سیاسی دفتر تحکیم وحدت با اشاره به پخش دادگاه شکایت شیرین عبادی از حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان از طریق صدا و سیما گفت: پخش این دادگاه باعث مشخص شدن حقیقت برای مردم و آگاه شدن آحاد جامعه نسبت به چهره واقعی شیرین عبادی بود.
محمدی با بیان اینکه قوه قضائیه در حکومت اسلامی بایستی عدالت را به درستی اجرایی شود، خاطرنشان کرد: کسانی در دست‌اندازی به بیت‌المال نقش فعال دارند باید از جانب دستگاه قضا فرا خوانده شده و مورد بازخواست قرار گیرند.
وی افزود: اگر زمانی که عقیل‌ها آن آهن گذاخته‌ را تجربه کردند اگر این آهن دست افراد را از بیت‌المال کوتاه می‌کرد دیگر امروز بحث آقازاده‌ها را نداشتیم تا این افراد هر طور که بخواهند با قانون برخورد کنند.
این فعال دانشجویی با ابراز انتقاد نسبت به نبود قاطعیت در گذشته دستگاه قضایی گفت: اگر در همان ابتدا با آقازاده‌ها برخورد می‌شد اکنون این افراد در نظام رخنه نمی‌کردند و قطع دست‌هایشان نیز اینقدر هزینه‌بردار نبود.
محمدی همچنین تعلل در قوه قضائیه برای برخورد با آقازاده‌ها را باعث کمک به فعالیت آنها عنوان کرد و گفت:‌ این تعلل، توجیه قابل قبولی ندارد، البته ممکن است دستگاه قضایی بحث شرایط کنونی کشور را مطرح کند اما با توجه به شرایط کنونی کشور و خواست و مطالبه مردم و مقام معظم رهبری حجت بر این دستگاه تمام است.
وی با اشاره به حماسه ملت ایران در 22 بهمن و 9 دی گفت: با این حماسه مردم، حجت برای قوه قضائیه در خصوص برخورد با اغتشاشگران و مفسدان اقتصادی تمام شده‌ است و بایستی محافظه‌کاری‌ها را کنار گذاشت.
این فعال دانشجویی در خصوص پیگرد قانونی اغتشاشگران و مفسدان اقتصادی نیز گفت: اگر این اقدام اجرایی شود قاطعیت دستگاه قضایی برای مردم مشخص می‌شود و در غیر این صورت مردم اعتمادشان را نسبت به دستگاه قضایی از دست می‌دهند.
محمدی با اشاره به برگزاری دادگاه متهمان حوادث بعد از انتخابات گفت: در این دادگاه بسیاری از متهمان مطرح می‌کردند که نقش اصلی سمپاتی را آقایان موسوی و کروبی انجام داده‌اند اما متاسفانه با اینکه عده‌ای بر این موضوع علم دارند اما به دیدار نوروزی چنین افرادی می‌روند.
 

در دادگاه روزنامه جوان جای متهم و شاکی عوض شده است

مردم خواستار محاکمه عوامل اغتشاش در دادگاه اسلامی هستند.  عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی گفت: در دادگاه رسیدگی به شکایت موسوی از روزنامه جوان جای متهم و شاکی عوض شده است و مردم خواستار محاکمه عوامل اغتشاش در دادگاه اسلامی هستند.

محمد کریم عابدی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفتگو با فارس ، با اشاره به طرح شکایت موسوی از مدیر مسئول روزنامه جوان، اظهار داشت: ما هم‌چنان منتظر محاکمه عاملان فجایع، قانون‌شکنی‌ها و حوادث تلخ پس از انتخابات هستیم.
وی تاکید کرد: اینکه عده‌ای بیایند و امنیت سیاسی و اجتماعی مردم را به مخاطره بیاندازند و وحدت ملی را خدشه‌دار کنند، نباید اقدام آنان از سوی دستگاه قضایی کشور بی‌پاسخ گذاشته شود.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در ادامه با بیان اینکه سران فتنه در سال گذشته اندک اعتبار خود را نیز از دست دادند و مردم در 9 دی بر این موضوع مهرتایید زدند، گفت: کودتای مخملی سال 88 که از سوی لابی‌های صهیونیستی و استکبار برنامه‌ریزی می‌شد خود بزرگترین نشانه بر انحراف سران فتنه بود که این مهم نباید از سوی قوه قضائیه با اهمال برخورد شود.
عابدی افزود: مردم همچنان انتظار محاکمه این افراد را در دادگاه صالحه انقلاب می‌کشند. این نماینده مجلس با اشاره به برگزاری دادگاه شکایت موسوی از روزنامه‌ جوان، تصریح کرد: در این دادگاه شاهد هستیم که جای متهم و شاکی عوض شده و روزنامه‌ای که در راستای فرمایشات امام‌(ره) مبنی بر اینکه "حفظ نظام از اوجب واجبات است " اقدام به افشاگری علیه این جریان نفاق کرده حال باید در جایگاه متهم از انجام وظیفه خود دفاع کند.
عابدی همچنین به آشکار بودن مجرمیت سران فتنه در حوادث انتخابات و مسئول بودن آنها در قبال کشته‌ها و شهدای جریان آشوب‌های پس از انتخابات اشاره کرد و اظهار داشت: این شکایت‌ها و فعالیت‌هایی که از آن به عنوان فرار به جلو یاد می‌شود مثل آن فرد که در حال غرق شدن است و به هر علف خشکی چنگ می‌زند را در ذهن تداعی می‌کند.
نماینده مردم فردوس و طبس و سرایان در پایان تاکید کرد: مردم انتظار دارند هرچه زودتر عوامل اغتشاش در دادگاه اسلامی محاکمه شوند. 
 


شکایت موسوی از مدیرمسئول روزنامه جوان از طنزهای روزگار است

در قوه قضائیه جای شاکی و وزن‌ پرونده‌ها به درستی مشخص نیست .  دبیر سیاسی اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل با اشاره به برگزاری دادگاه شکایت میرحسین موسوی از مدیر مسئول روزنامه جوان گفت: شکایت یکی از سران اصلی فتنه از مدیرمسئول روزنامه جوان که جزو نیروهای متعهد رسانه‌ای است، از طنزهای روزگار است.

مهدی طوسی دبیر سیاسی اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل در گفتگو با  فارس، با یادآوری اینکه پس از حماسه بزرگ 22 بهمن و 9 دی که روز‌های پرافتخار جدیدی در تاریخ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رقم زد، مطالباتی از مسئولان و سران قوا علی‌الخصوص آیت‌الله آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه از سوی مردم مطرح شد، اظهار داشت: در میان شعارها و خواسته‌های مردم شاهد این بودیم که آحاد ملت به برخورد با سران فتنه و کسانی که غریب به 9 ماه آسایش، امنیت و اعتقادات مردم را خدشه‌دار کردند، مطرح شد.
وی با اشاره به دادگاه شکایت میرحسین موسوی از سیدنظام‌الدین موسوی مدیر مسئول روزنامه جوان که قرار است فردا یکشنبه برگزار شود، افزود: متأسفانه امروز با وجود چنین شرایطی با خبر می‌شویم بعد از گذشته تنها چند ماه از شکست جدی گروه‌های تروریستی و سیاست‌باز که به دنبال کسب قدرت در ایران و نابودی نظام بودند، قوه قضائیه در اقدامی تعجب‌آور دادگاهی را برگزار می‌کند که در آن به جای پیگیری مطالبه مردم برای دادگاهی کردن سران فتنه و حامیانشان، ماجرا بالعکس شده و به شکایت فتنه‌گران از نیروهای رسانه‌ای انقلاب که اقدامات فتنه‌گران را افشا می‌کردند، رسیدگی می‌شود.
طوسی با بیان اینکه دردآورتر از نکته ذکر شده این است که شاکیان این افراد کسانی هستند که مردم از آنها شکایت دارند، خاطرنشان کرد: این مسئله نشان از یک وادادگی، تساحل و تسامح با افرادی دارند که کینه‌توزی آنها در طی این سالها بر هیچ کس پوشیده نیست و این وادادگی تا جایی پیش رفت که مردم تصور کنند که قوه قضائیه سنگ کسان دیگری را به سینه می‌زند.
این فعال دانشجویی در ادامه تصریح کرد: در قوه قضائیه جای شاکی و وزن‌ پرونده‌ها به درستی مشخص نیست و کسانی که علیه امنیت ملی اقدام کردند، امروز در جایگاهی قرار گرفتند که از پاسداران حریم کشور شکایت می‌کنند و قوه قضائیه نیز به جای پیگیری شکایت مردم، شکایت این عده را در دستور کار قرار می‌دهند.
طوسی با تأکید بر اینکه مطالبه مردم در مبارزه با سران فتنه و مفسدان اقتصادی همواره به آینده موکول می‌شود، خاطرنشان کرد: این عملکرد به دور از شعارهایی است که آیت‌الله لاریجانی مطرح کرد به همین دلیل بهتر است قوه قضائیه با یک وزن‌کشی سیاسی و قضائی آنهم در کفه عدالت به دنبال محاکمه کسانی بروند که به میلیون‌ها ایرانی اهانت کرده‌اند و بعد شکایت این افراد از مدافعان ملت را دنبال کند. 

  انتهای خبر / پایگاه اطلاع رسانی جوان / کد خبر 293376

 

منبع ما : http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=293376


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 89/2/18 و ساعت 9:10 عصر | نظرات دیگران()


در دادگاه روزنامه جوان جای متهم و شاکی عوض شده است

مردم خواستار محاکمه عوامل اغتشاش در دادگاه اسلامی هستند.

 

 عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی گفت: در دادگاه رسیدگی به شکایت موسوی از روزنامه جوان جای متهم و شاکی عوض شده است و مردم خواستار محاکمه عوامل اغتشاش در دادگاه اسلامی هستند.
محمد کریم عابدی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفتگو با فارس ، با اشاره به طرح شکایت موسوی از مدیر مسئول روزنامه جوان، اظهار داشت: ما هم‌چنان منتظر محاکمه عاملان فجایع، قانون‌شکنی‌ها و حوادث تلخ پس از انتخابات هستیم.
وی تاکید کرد: اینکه عده‌ای بیایند و امنیت سیاسی و اجتماعی مردم را به مخاطره بیاندازند و وحدت ملی را خدشه‌دار کنند، نباید اقدام آنان از سوی دستگاه قضایی کشور بی‌پاسخ گذاشته شود.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در ادامه با بیان اینکه سران فتنه در سال گذشته اندک اعتبار خود را نیز از دست دادند و مردم در 9 دی بر این موضوع مهرتایید زدند، گفت: کودتای مخملی سال 88 که از سوی لابی‌های صهیونیستی و استکبار برنامه‌ریزی می‌شد خود بزرگترین نشانه بر انحراف سران فتنه بود که این مهم نباید از سوی قوه قضائیه با اهمال برخورد شود.
عابدی افزود: مردم همچنان انتظار محاکمه این افراد را در دادگاه صالحه انقلاب می‌کشند.
این نماینده مجلس با اشاره به برگزاری دادگاه شکایت موسوی از روزنامه‌ جوان، تصریح کرد: در این دادگاه شاهد هستیم که جای متهم و شاکی عوض شده و روزنامه‌ای که در راستای فرمایشات امام‌(ره) مبنی بر اینکه "حفظ نظام از اوجب واجبات است " اقدام به افشاگری علیه این جریان نفاق کرده حال باید در جایگاه متهم از انجام وظیفه خود دفاع کند.
عابدی همچنین به آشکار بودن مجرمیت سران فتنه در حوادث انتخابات و مسئول بودن آنها در قبال کشته‌ها و شهدای جریان آشوب‌های پس از انتخابات اشاره کرد و اظهار داشت: این شکایت‌ها و فعالیت‌هایی که از آن به عنوان فرار به جلو یاد می‌شود مثل آن فرد که در حال غرق شدن است و به هر علف خشکی چنگ می‌زند را در ذهن تداعی می‌کند.
نماینده مردم فردوس و طبس و سرایان در پایان تاکید کرد: مردم انتظار دارند هرچه زودتر عوامل اغتشاش در دادگاه اسلامی محاکمه شوند.
 



  انتهای خبر / پایگاه اطلاع رسانی جوان / کد خبر 293342

 

منبع ما : http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=293342


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 89/2/18 و ساعت 8:52 عصر | نظرات دیگران()
گفتاری از حسن عباسی پیرامون آزاداندیشی و نظریه پردازی؛
چهره‏های جوان به میدان بیایند

حسن عباسی، رییس مرکز بررسی‌های دکترینال در سخنانی، موضوع کرسی های آزاد اندیشی و نظریه پردازی را به طور مفصل مورد بحث قرار داده است.

به گزارش رجانیوز، در این گفتار تفصیلی که یکی از بخش های «ویژه نامه آزاد اندیشی بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر» را تشکیل می دهد، وی با توضیح پیرامون کرسی های آزاد اندیشی و کرسی های نظریه پردازی، به تبیین این دو موضوع پرداخته و سپس مراحل پروسه تکامل نظریه پردازی را تشریح کرده است.

با توجه به اهمیت مطالب عنوان شده و دقت در تفکیک و ارائه راهکارهای معین و شفاف در این زمینه، متن سخنان استاد عباسی را از نظر می گذرانید:

ماهیت نظریه پردازی و آزاد اندیشی متفاوت است

موضوعی که پیرامون کرسی های آزاداندیشی اهمیت دارد، این است که خیلی ساده مساله نظریه پردازی را میتوانیم عمدتا در حوزه اساتید بدانیم و حوزه آزاد اندیشی را مربوط به مجموعه دانشجویی. چون بالاخره نظریه پردازی یک ملاحظاتی دارد، جوری نیست که ما از یک دانشجو انتظار داشته باشیم که بصورت روش مند نظریه پردازی کند.

البته این امکان وجود دارد که بعضی از جوانهایی که حتی ممکن است دانشگاه هم نرفته باشند حتی مثلاً در اوایل مقطع کارشناسی در دانشگاه هم باشند، احیاناً از نبوغی برخوردار باشند که در تولید نظریه حرفی برای گفتن داشته باشند، اما این قاعده نیست. قاعده این است کسی که کرسی دارد در دانشگاه، بعنوان نظریه پرداز مطرح بشود و کار بکند. مثل اینکه ما الان بحثمان این باشد که کسی باید طبابت کند بعد بگوییم که خوب از طبیبان مثلا آن کسی که درجه پزشکی در حوزه جراحی گرایشهای مختلف دارد امکان جراحی نداشته باشد و جراحی نکند. بعد بگوییم کسانی از بیرون که اصلا کارشان این نیست مثلا کسی که مغازه مکانیکی دارد یا تعویض روغنی دارد بیاید در حد کسی که قرار است جمجمه سر یک انسانی را باز کند و مغزش را جراحی کند یا سینه اش را بشکافد و قلب او را جراحی کند یا یک اینچنین کاری انجام دهد، این نامربوط است.

بالاخره آزاداندیشی و نظریه پردازی دو بحث جداست. نظریه پردازی خیلی به علم و تولید علم نزدیک میشود اما آزاداندیشی خیلی به روشنفکری نزدیک میشود، روشنفکری یک فضایی دارد که شما نقد وضع موجود را میکنید. حالا نقد وضع موجود هر چیزی سه بخش عمده دارد. بخش اول آن این است که یک پدیده‌ای را نقد میکند مثلا در حوزه علم، در حوزه سیاست، در حوزه اقتصاد، در حوزه فرهنگ، یک موضوعی را نقد میکند که به آن برخورد Critical - رویکرد انتقادی – می گویند. بعضی وقتها خود این آنقدر برجسته است که یک مکتب فکری - فلسفی در این حوزه محسوب می­شود.

نظریه پردازی طبیعتا یک مساله ای است که ذاتا ماهیت آن، ماهیت تولید علم است. مثلا الان شما صدها رشته علمی در دفترچه کنکور می بینید که اسم هایشان هست، فرض کنید یک کسی یک علم جدیدی دارد تولید می کند که اصلا عنوانی تا حالا نداشته است مثلا فرض کنید تا حالا چیزی بنام علم اقتصاد نبوده، یک کسی بیاید اولین بار استارت این را بزند و شروع کند، یک چنین شرایطی. خوب اینجا یک علم تولید شده است. یا نه یک کسی میخواهد بیاید در درون یک علم یک نظریه بدهد ممکن است ماهیت روشنفکری هم پیدا کند اما همیشه مطلق نیست و این بخش عمدتا و قاعدتا اینجوری است که ما این را یک مقوله تولید علم بدانیم. لذا کرسی نظریه پردازی را یک ماهیت این چنینی برایش قائل باشید. این یک شرایطی را ایجاد کرد برای کشور و همین طوری که میدانید از سال 79 که برای اولین بار مطرح شد و بعد هم 81، در پاسخ به نامه آن تعداد دوستانی که نامه زدند، آقا این مساله را مطرح کردند.

با افزایش مقالات در ISI نمی توان به تولید علم رسید

الان حدود 7 سال میگذرد و توی این 7 سال اثر خاصی دیده نشده، دلیلش هم این بوده که اساسا این کار مردافکن است و کار ساده‌ای نیست. یعنی آن جایی که مشخص میشود که ما واقعا تولیدات دانشگاهی و حوزوی مان موثر بوده است یا نه اینجاست. بله آمار مدرک گیریمان خیلی بالاست، آنهایی که لیسانس می گیرند، فوق لیسانس می گیرند، دکترا می گیرند خیلی تعدادشان بالاست. این وضعیت هم مثلا در جایی مثل ISI که مقالات را ایندکس می کنند و مقالات را منتشر می کنند خوب سالی حدودا 10000 مقاله از ایرانی ها در ISI‌ های خارجی منتشر می شود که البته می گویند رکورد خوبی نیست، برخی از کشورها اعدادشان بالاتر است.

اما خوب، من حیث المجموع نشان می دهد که آن 10000 مقاله علم نیست. یعنی ممکن است که استادی در دانشگاه شما مطلبی را تولید کند، منتشر کند. بله حالا فلان وضعیت در فلان حوزه شیمی، در فلان حوزه متالورژی، در فلان حوزه مکانیک، در فلان حوزه مطرح شود اما این صرفا یک روش است، یک متد است یعنی متد را که شما مقاله کنید، منتشر کنید، معنی آن، این نیست که شما علم تولید کرده اید. مثلا بگویید در طبقه پنجم یک ساختمان هستیم، برای پایین رفتن از این ساختمان چند تا راه وجود دارد؟ مثلا بیاییم روش ها را بگوییم. بگوییم مثلا یک روش این است که با آسانسور برویم، یک روش این است که با پله برویم، یک روش این است که طناب بیندازیم بالای پشت بام را پل کنیم، یک روش این است که هلی کوپتر بیاید شما را از سقف طبقه پنجم بردارد و به پایین ببرد، یک روش این است که یک کسی خودش را پرت کند پایین. یعنی وقتی شما آمدید این روش ها را بیان کردید، تولید مقاله کرده اید.

عمده چیزهایی که شما می بینید در مقالات رسمی تولید می شود یک همچین ساز و کاری دارد. پس در واقع خروجی نهضت علمی و جنبش نرم افزاری می شود کرسی نظریه پردازی، بعد صرف خود آن کرسی هم نیست، صرف آن آدم است، آن آدمی که قرار است این حرف را بزند. چون وقتی که شما نظریه داشته باشید مهم نیست که شما این نظریه را در کجا ارائه می­کنید، اولین بار توی روزنامه منتشرش می کنید، توی یک برنامه تلوزیونی می گویید، توی یک نشریه صد در صد علمی منتشر می کنید یا در خانه می نشینید و یک کتاب برای آن می نویسید یا اینکه نه، سر کلاس توی دانشگاه آن را می گویید. چون شما در دانشگاه کرسی هم دارید مثلا در کرسی فرض کنید فلسفه، که به کرسی در غرب می گویند دپارتمان و در ایران معروف شده است به گروه.

حالا یک تعداد دیگری استاد هم هستند که آن ها هم استادیار و دانشیار هستند و حول و حوش آن بحثی که اصلش را شما می گویید آن ها مثلا نظریه پردازی می کنند. این نیست، یعنی ما الان در کشورمان یک همچین چیزی نداریم. در واقع اگر یک کسی در دانشگاه شما یا هر دانشگاه دیگری می شود رئیس گروه، معنای آن این نیست که مطلق آن گرایش است. شان کرسی و کلمه‌ای که می گویند آقا مثلا 1000 سال پیش فلان کس کرسی فلان درس را در فلان مدرسه داشته. این تلقی که الان شما از ساختار علمی دارید این است که بالاخره یک کسی در یک شرایطی می شود رئیس گروه، 5 تا، 6 تا، 10 تا، 20 تا، 30 تا استاد هم کنار دستش هست که با رتبه های مختلف یکی مدرس، یکی استادیار، یکی دانشیار و یکی هم استاد تمام است.

درس را تکه تکه می کنند 2 تا را شما درس بده، 4 تا را شما، 2 واحد را شما، 5 واحد را شما، 136 واحد لیسانس را در واقع قلع و قمع می کنند و دست یک سری افراد می دهند تا تدریس کنند. اما منظور از این که یک کسی کرسی دارد اینست که یک کسی می تواند از صفر تا صد رشته اش را خودش درس بدهد. مثلا یک کسی می تواند از ابتدای لیسانس شروع کند و تا انتهای فوق دکترا رشته خودش را خودش درس بدهد. بعد هر کجا این رشته شقوق پیدا می کند. به چه معنا؟ به این معنا که مثلا شما یک رشته‌ای را مثل مکانیک در نظر بگیرید، می بینید خودش بعدا به چند تا گرایش تقسیم می شود. یک کسی بتواند از اول مکانیک تا آخر برود و بعد مدام در مسیر که انشعاب پیدا می شود، این انشعاب ها را تحلیل کند.

تلقی که از مفهوم آکادمی وجود دارد که اولین بار افلاطون و ارسطو آن را بوجود آوردند بعد از اینجور بحث ها، این تلقی است که بالاخره کرسی مال یک نفر بوده است، مال افلاطون بوده و تا وقتی هم که زنده بوده ارسطو چیز خاصی را مدعی نبوده است. بعد هم که ارسطو میشود رئیس آکادمی، به فلسفه اش می گویند مشاء. یعنی مشی می کردند، راه می رفتند. یعنی فرض کنید یک باغی بوده است، یک حیاطی بوده است که راه می رفته و حرف می زده، جماعت هم با او می آمدند. بالاخره یک بحثی را مطرح می کرده و آن افرادی که حلقه های اول، دوم، سوم و چهارم بودند بحث را می گرفتند و بسط می‌دادند. آن سیستم پاشیده شده است، یک مدت زیادی هم حوزه علمیه خودمان اینجوری بوده، الآن دیگر همه کلاس می گذارند یعنی کلاسی هست و افرادی می آیند مرتب می نشینند و...

تا سال های قبل هم باز در حوزه علمیه خودمان انتخابی بود یعنی شما می رفتید سر کلاس یک عالمی و خوشتان نمی آمد، می رفتید سر یک کلاس دیگر. شما در انتخاب آزاد بودید، او هم آزاد بود که هر چه می خواهد بگوید. آزاد بود مثلا فلان درس را شروع کند، شما هم آزاد بودید که بروید بنشینید و گوش کنید یا اینکه نه بعد از یکی دو ماه به این نتیجه برسید که بدرد نمی خورد، این آدم مطلب ندارد. می رفتید سر درس یک فرد دیگری. متاسفانه این وضعیت چون همه می خواهند زود بیایند شسته رفته یک مدرکی بگیرند و بروند و از اول هم همه می دانند که چه خبر است. مثلا همه می دانند که اول که وارد دانشگاه می شوی یک برگه به شما می دهند که این 136 واحد لیسانس است، این 33 واحد فوق لیسانس است، 4 واحد از این 33 واحد پایان نامه است و 29 واحد آن هم درس است، شما دیگر مدام این­ها را تیک می زنید که زودتر این 3 واحدی پاس شد، این 4 واحدی پاس شد، حالا چی دست شما رو گرفت مهم نیست. حالا اینکه این درس 3 واحدی را 3 تا استاد ارائه می کنند، از کدام یک بگیریم که راحت تر باشد، گیر ندهد، این می شود کار ما.

ما 5، 6 تا قاعده را آمدیم بهم زدیم، خودمان هم هیچ قاعده جدیدی جایگزین نکردیم و این درد بسیار بسیار سنگینی است که الان کشور حدود 60 هزار استاد دارد، نزدیک به 20 تا 25 هزار استاد مدعو دارد که هیات علمی نیستند و دعوت میشوند و می آیند تدریس می کنند، 3 میلیون و 700 هزار تا دانشجو داریم، آن وقت 7 سال است که آقا دارد میگوید کرسی نظریه پردازی، نهضت نرم افزاری و ... . همان کاری که مقاله در نشریات ISIچاپ میکردند، شما نگاه کنید وزیر علوم 4 سال اول دولت نهم از هر دو مصاحبه‌ای که کرده است در یکی از آنها گفته ما مثلا 5632 تا مقاله داشتیم که شد 6737 تا، بعد شد 8 هزار و خورده‌ای این اواخر دیگر رسانده بودنش به 10 هزار تا. یعنی افتخار عمده شان این بود که ما کشور را رساندیم به جایی که به دست خودمان به زبان انگلیسی مقاله منتشر کنیم برای انسان های غربی. ما بررسی کردیم دیدیم که از این 9 هزار مقاله‌ای که الان سالانه اساتید ما می فرستند به ISI، کمتر از 5 درصد آن به فارسی ترجمه می شود. یعنی شما مطلب استاد دانشگاه تان در ISIخارجی چاپ می شود که انسان آنگلوساکسون به سادگی از آن استفاده میکند ولی خود شما امکان استفاده از آن را برای مردم کشورتان ندارید. پس ما وقتی که صحبت از نظریه پردازی می کنیم باید فضای نظریه پردازی مشخص شود.

استاد دانشگاه باید نظریه پردازی کند و با ضبط صوت متفاوت باشد

اجمالا آن چیزی که خیلی اهمیت دارد این است که مقوله نظریه پردازی را شما از ذهنتان بگذارید کنار. کار مجموعه شما نیست، انرژی شما را می گیرد و شما هم در واقع دچار مشکلاتی می شوید. به 2 دلیل، اولا به این دلیل که نگفتم مطلق ولی بپذیریم که بطور عمومی باید مقوله نظریه پردازی مربوط به اساتید فرض شود. یعنی اینکه استاد این کار را میکند نه دانشجو. انتظار این است که کسی که استاد است، صبح تا شب دارد تدریس میکند، مقاله میخواند، مقاله مینویسد، کتاب را تدریس میکند، کتاب را میخواند، کتاب مینویسد، در اثر این ممارست در گفتن و نوشتن و تعامل داشتن در حوزه خودش به این نتیجه برسد که خوب این موضوع اشکال دارد، یک حرف جدیدی بزند، این را بگذاریم کنار و یک حرف جدیدی در این حوزه بزنیم، به نتایج جدیدی برسیم. این انتظار از اوست.

آقا تصورشان این بود که من نوعی می‌ آیم بعد از 10 سال میگویم خوب این مطلبی که تا حالا درس می داده‌ام اشتباه است و حالا سال یازدهم یک چیز جدید بجای آن می گویم. وقتی طرف، ضبط صوت است و می رود صبح تا شب مدام همان حرف هایی را که ترم قبل درس داد، این ترم هم درس می دهد، چه توقعی از او دارید؟ یا اینکه منتظر می ماند کتاب جدیدی، مقاله جدیدی آن ور دنیا چاپ شود برای اینکه از قافله عقب نماند حالا یکی بدو بدو می رود در تلوزیون می گوید که آقای فلان، فلان نظریه را داد و برای اینکه جا نماند از هفته بعد سر کلاس شروع میکند این را به تدریس کردن از اینترنت و ...

قرار بود که ما خودمان تولید کنیم یعنی قرار بر این بود که ما حرف جدیدی تولید کنیم حالا در 3، 4 تا حوزه. حوزه اول این است که اگر می شد یک کسی بنیان یک علمی را میگذاشت و یک کرسی را به اسم خودش در سطح آن علم راه می انداخت، یک کرسی می گفتند.

مثلا تا دیروز فرض کنید شیمی وجود نداشت حالا یک کسی، یک چیزی بنام شیمی بوجود آورده و یک گروه، یک کرسی، یک دپارتمان در دانشگاه امیرکبیر برایش به راه انداخته اند و آمده شیمی درس بدهد. یک کار این جوری است، یک کار یک لایه خردتری است، یک کسی دارد در علم شیمی تدریس میکند و به این جمع بندی می رسد که این روش و این مدل غلط است. می آید یک مدل و یک الگو و یک ساز و کار متفاوتی را طراحی می کند، تا دیروز می گفتند مکتب 1 و 2 و 3، حالا می گویند یک مکتب چهارمی بوجود آمده است که مال این فرد است یعنی فلانی در ذیل آن علم شیمی یک مکتب ارائه کرد که حالا در علوم انسانی بیشتر خودش را نشان می دهد مثلا در فلسفه می گویند مکتب این، مکتب آن، مکتب آن و ...

ما نظریه مان یک بار خودش یک علم جدید بود، یک بار نظریه مان یک مکتب جدید بود در درون یک علم و در سطح میانی. اما این بار لایه سوم نظریه مان از یک مکتب جدید هم پایین تر است مثلا در حد یک حوزه مثلا یک مکتب بخصوص در یک موضوع بخصوص یک نظریه است. فرض کنید اینکه ما می آییم از کوانتوم دنده عقب می رویم تا انیشتین پری نسبیت بعد برمی گردیم می رویم تا خود نیوتن، این 3 مرحله در یک راستاست فرضا قوانینی که داده شده است این قوانین می گوید که قبلی اینجوری گفت بعد در همین حوزه این یکی این را گفت، آن یکی آن را.
اینجا یک نظریه است یعنی کرسی نظریه پردازی، حداقلش را آقا گفت یعنی گفت مثلا بیایید یک نظریه ارائه کنید، یعنی یک کرسی نظریه پردازی. خیلی خوب، پس اگر ما آمدیم یک نظریه در یک حوزه فکری دادیم یا آمدیم یک سطح بالاتر و یک مکتب در یک علم ایجاد کردیم یا در یک سطح کلان تر، آمدیم اصلا یک علم جدید بوجود آوردیم، هر کدام از این 3 تا بود شما یک کرسی می گذارید برای طرف که این کرسی، صندلی و جمعیت و اینها نیست. آن اعلامی است که میخواهید این را نهادینه کنید. آقا یک آدمی یک حرف جدیدی تولید کرده می خواهد بیاید بزند، این عملیاتی می شود. این 3 تا کار گفتم قویا مردافکن است، نمی خواهم بگویم خیلی خیلی دشوار است می خواهم بگویم آن چیزی نیست که شما از بیرون دانشگاه بتوانید برنامه ریزی اش بکنید، بعد در دانشگاه انجامش دهید. این باید توسط خود استادها انجام می شد. چنین حس و حالی هم استادها ندارند، یعنی سر کلاس خودتان دارید می‍بینید که همان حرف هایی گفته می شود که از بچه های ترمهای قبل هم بپرسید میگویند همین ها را به ما درس داده اند. یک ویژگی این 3 لایه، چه اینکه یک کسی در یک گرایشی از یک رشته یک نظریه‌ای را بدهد، چه اینکه یک کسی یک مکتب در یک رشته علمی بوجود بیاورد و چه کسی که یک رشته علمی جدید پدید بیاورد این است که کسی که در آن موضوع تدریس می کند قادر باشد که از صفر تا صد آن رشته را خودش تدریس کند. یعنی اگر کسی اقتصاد درس می دهد بگوید آقا از اول لیسانس تا انتهای فوق دکترا هر 4 مرحله را از اول تحویل بگیرد و تدریس کند. چطور؟ بیاید مثلا یک دفعه همین 30، 40 نفری که سر کلاس لیسانس می نشینند، این 50 نفر را به او بدهند، این شروع بکند با این ها مثلا با همین استاندارد رایج لیسانس و فوق لیسانس و دکترا، 4 سال به این ها لیسانس بگوید، همه اش را یعنی 140 واحد را خودش بگوید بعد از دل این ها مثلا با استاندارد های فوق لیسانس امروز 15 نفر، 20 نفر در بیاورد - یعنی 30 نفرشان بریزند - 20 نفرشان بمانند. با 20 نفر یک کلاس فوق لیسانس تشکیل بدهد، 33 واحد هم به آن ها فوق لیسانس درس بدهد همان رشته خودش را دیگر خودش می اند که آن دفعه چه درس داده است. این را هم کامل کند بعد خودش از این به اصطلاح 20 نفر یک عده حدودا 6، 7 نفره‌ای دربیاورد بعنوان دانشجوی دکترا. این دانشجویان دکترا را خودش دوباره 3 سال 40، 45 واحد باهاشان سر و کله بزند تا انتهای تزشان. بعد آن قسمت آخر یعنی گرایش فوق دکترا را از آن 5، 6 نفر مثلا 2،3 نفر در بیاورد. این می شود چیزی حدود 12 سال - 4 سال لیسانس، 3 سال فوق لیسانس، 3 سال دکترا و 2 سال هم فوق دکترا. 12سال 50 نفر را تحویل گرفته و این 50 نفر را به لیسانس رسانده، 20 نفرشان را رسانده به فوق لیسانس، مثلا 10 نفرشان را رسانده به دکترا و 2 نفر، 3 نفرشان را هم رسانده به فوق دکترا. این می شود موثر اما وقتی قرار باشد یک کسی صبح تا شب همین جوری برود سر کلاس، این کلاس به آن کلاس به آن کلاس و ... پیش انبوه دانشجو، استاد مطالعه نکرده، تمرین نکرده همین جوری دارد عین ضبط صوت مطالب را تکرار می کند. به این خاطر ما این مشکل را داریم، پس شما خیلی عمرتان را صرف مقوله‌ای بنام نظریه پردازی نکنید مگر اینکه خلافش ثابت شود، مگر اینکه پیدا کنید دانشجویی را، استادی را که حاضر باشد بیاید یک حرف جدیدی را از صفر تا صد در دانشگاهتان بزند، آن را برایش ایجاد کنید، شرایط را فراهم کنید تا بیاید.

به 2 دلیل این کار از مجموعه شما بر نمی آید یکی اینکه استادها عموما باید نظریه پردازی کنند که نمی کنند و بعد هم اگر قرار باشد کاری بکنند عموما نمی آیند در یک فضای دانشجویی. دنبال این می گردند که حالا یک زحمتی کشیدند، یک حرف جدیدی تولید کردند درشت و قلمبه سلمبه، مثلا یک فضایی باشد که ببرند ارائه دهند. همین استاد دانشگاه شما که امروز برای ارتقاء رتبه هیات علمیش باید مثلا چند تا مقاله توی ISI خارجی چاپ کند که ارزشی هم ندارد، آیا حاضر است مثلا فصلی یک مقاله که به ISI می دهد که می شود سالی 4 تا، آن 4 تا را ندهد به ISI خارجی؟ بلند شود بیاید، بهار یک کرسی برای او بگذارید بیاید در 2 ساعت آن 30، 40 صفحه مقاله را پرزنت کند برای مثلا 50، 60 تا دانشجو، 100 تا، 200 تا دانشجو. یک مقاله بسوزد، همه هم با رکوردر و دوربین فیلمبرداری و... ضبط کنند. بگویند استاد این رو پرزنت کردید امکان این را داریم که ما مثلا از شما بگیریم. بله، همه هم به اصطلاح فلش مموری هایشان را وصل کنند به لب تابش و ازش بگیرند. هیچ، دیگه رفت. بعد مثلا تابستان بگوید مقاله جدید نوشته ام دوباره صدایش کنیم، بیاید بعد پاییز و ... بعد آخر سر، به آخر اسفند که رسید بعد نگاه می کند می بیند رتبه اش در دانشگاه شما بالا نرفته است. چون دانشگاه اصلا این حرف‌ها را قبول ندارد، وزارت علوم قبول ندارد، شورای عالی انقلاب فرهنگی قبول ندارد. رفتی مثلا بسیج دانشجویی برایت 4 تا کرسی نظریه پردازی گذاشت، که چی؟ اگر یک نشریه ویژه‌ای آوردی از آن طرف دنیا ما رتبه علمی شما را می بریم بالا.

ساختار اداری و آموزشی کشور با انتظارات رهبری تناسبی ندارد

یک مشکلی که شما نمی توانید، معلول این است که نظام اداری کشور با آقا هماهنگ نیست یعنی وزارت علوم، شورای عالی انقلاب فرهنگی و نهادهای دیگر یک ساز و کار دیگری برای ارتقای استاد گذاشته اند، استاد زحمت می کشد، با سختی مطلبی را در رشته خودش تولید می کند مناسب تر می بیند که این را به زبان انگلیسی بنویسد، 30 صفحه، 40 صفحه بردارد بفرستد که در یک نشریه خارجی ایندکس شود، آن نشریه را بردارد کپی بگیرد و بدهد بدست این جماعت در دانشگاه تا رتبه اش را ببرند بالا. وگرنه در دانشگاههای این کشور یک میلیارد شما نظریه بدهید. ابن سینا که در فلسفه یکی از سه نفر اصلی در 1000 سال گذشته ما بوده است یعنی بنیان گذار فلسفه مشاء بوده، بزرگ فلسفه مشاء بوده، سهروردی بزرگِ فلسفه اشراق بوده، ملاصدرا هم بزرگ فلسفه متعالیه. این 3 تا که در فلسفه 3 تا مکتب بوجود آوردند، این از فلسفه شان. می دانید که ابن سینا در پزشکی هم بالاخره سرآمد بوده و چند تا رشته‌ای که این آدم می دانسته الان اگر بیاید، نظام دانشگاهی ما به او می گوید که علم تولید کردی؟ قانون و شفا و به اصطلاح اشارات و تنبیهات و این ها را همه تو نوشتی اما ISI مطلب منتشر نکردی؟ بابا من ابن سینا هستم. اگر همین الان رازی بیاید در دانشگاه شما، به او می گویند که زحمت کشیدی توی شیمی و ... اما زحمت بکش مقاله ات را بده توی ISIتوی نشریه نیچر (Nature) چاپ کن. چاپ کرد ما در خدمتیم، در غیر اینصورت ببخشید شما مرحله مدرسی به استادی را طی نکردی، مرحله استادی به دانشیاری را طی نکردی لذا مثلا این مشکلات هست.

هنوز به کرسی آزاد اندیشی نرسیده ایم. این دلیل اولش بود، دلیل دومش این است که بالاخره یک بار این را توی مثلا یک دانشگاه هایی که دانشکده علوم انسانی دارد بحث می کند، چون نظریه پردازی بیشتر توی این حوزه منظور 2 گرایش است. یکی گرایشی است که اینجا گفته می شود به آن علوم انسانی، یکی هم گرایش علوم پایه است. والا مثلا نظریه پردازی توی خیلی از از رشته های فنی تکنیکی اصلا معنی ندارد، تکنیک است آنجا. چون شما صبغه به اصطلاح علوم انسانی دانشگاهتان کمرنگ است، اگر انرژیتان را بخواهید آنجا بگذارید باز دوباره یعنی شما زمینه ایجاد کنید که کرسی نظریه پردازی توی دانشگاهتان باشد، خوب طبیعتا فرض کنید بگویند آقا یک نظریه در علوم انسانی امروز در دانشگاه امیرکبیر مطرح شد. طرف خودش را خورد نمی کند برود دانشگاه پلی تکنیک! اصلا به عنوان مثال چرا نظریه در حقوق در آنجا آمده ؟ بیشتر دوست دارد نظریه مثلا توی دانشگاه علامه طباطبایی مطرح شود یا شهید بهشتی یا دانشگاه تهران. این دلیل دوم است. یعنی سنخیت دانشگاه شما با نظریه پردازی بخصوص آن چیزهایی که حوزه علوم انسانی دارد و مساله قبلی آن هم این است که نظام اداری حمایت نمی کند از اینکه یک استادی نظریه اش را بیاید آنجا مطرح کند جز اینکه یک استادی آنقدر آزاده و وارسته باشد که در قید و بند اینکه حالا مدارج چی شد، نباشد. بگوید آقا من اصلا می­خواهم بروم حرفم را در محیط و محفل دانشجویی بزنم. منتهای مراتب از این قضیه نباید نا امید شوید، من برای بچه های دانشگاه های دیگر چارچوب های دیگری را مشخص می کنم. لذا اینجا بحث نظریه پردازی را می بندیم. می گویم شما این مواردی که اینجا نوشتید، انرژیتان را بیهوده صرف نکنید...

مراحل سه گانه نظریه پردازی چیست؟

نظریه پردازی به فضای تولید علم نزدیک است، که این کار علمی است. هر کار علمی لزوما کار روشن فکری نیست همان طور که هر کار روشن فکری لزوما کار علمی نیست. اما در قضیه آزاداندیشی متغیرش چیست؟ متغیرش این است که شما می خواهید کارکرد انتقادی بدهید به کار، آزاداندیشی3 فرض دارد، یا یکی یا دوتا یا هر سه تایش محقق می شود. فرض اولش این است که شما یک رویکرد انتقادی دارید که به آن رویکرد critical می گویند. در رویکرد critical اتفاق مهمی که می افتد، این است که شما به یک چیزی انتقاد دارید، منتها نه به حدی که در کشور ما جا افتاده است. اینقدر این حوزه در آزاداندیشی قوی است که در دنیا یک مکتب فلسفی - جامعه شناختی- اقتصادی برای آن وجود دارد: «مکتب انتقادی». جریان انتقادی یک ساز و کاری دارد. حالا ما در کشورمان که کار انتقادی می کنیم، فضای روشن فکری نداریم. آن ها کاملا در انتقاد مانده اند که البته آن هم خوب نیست؛ ولی یک بخش آزاداندیشی، رویکرد critical است. مثلا فرض کنید در اقتصاد، یکی بیاید وضع موجود را نقد کند. حتما کسی که رویکرد آزاداندیشی و روشن فکری دارد، حتما به شرایط روز برمی گردد. یعنی حتی اگر شما یک چیز انتزاعی در عالم را مطرح کنید، ممکن است شما نظریه علمی بدهید که اصلا ربطی به زندگی روزانه مردم نداشته باشد، یک چیز مثلا بی ربط را بگویید، اما لزوما فضای آزاداندیشی به اینجا برمی گردد. یعنی کاملا در همین چهارچوب سیر می کند. خب، در این چهارچوب، رویکرد انتقادی (critical) مرحله اول است.

خیلی خب، شما آمدید نقد کردید که چنین چیزی نیست. مثلا وضع اقتصادی موجود را نقد کردید. بعد باید شما یک رویکرد تحلیلی داشته باشید به اینکه چرا خوب نیست؟ چرا این وضع مثلا از نظر علمی، از نظر تکنیکی، از نظر روش و ... خوب نیست؟ مرحله دوم، مرحله analytic است. مرحله analytic یا مرحله تحلیلی، یک حوزه آزاداندیشی تحلیلی است، اینکه شما در تلویزیون بنشینید به تحلیل گری، می گویند فلانی تحلیل گر است، اهل تحلیل است؛ مثلا تحلیل پدیده های سیاسی، پدیده های اقتصادی، فرهنگی و ... این متأسفانه یکی از ضعف های کلیدی است، در گرایش علوم سیاسی 2 واحد درس تحلیل گری نداریم. در روابط بین الملل نداریم، در اقتصاد نداریم، در جامعه شناسی و فرهنگ نداریم، در هیچ یک از رشته هایمان گرایش تحلیل گری نداریم که شما بعنوان کسی که لیسانس گرفتید، فوق لیسانس گرفتید، دکترا گرفتید در این حوزه ها، صدایتان می کنند که بیایید در روزنامه ای، رسانه ای، تلویزیونی، مسجدی، دانشگاهی... که آقا بیا بگو این چی بود؟ شما تحلیل گر ندارید، تحلیل گر پدیده­های سیاسی؛ یعنی کسی که بتواند آنالیز کند.

بعد از این که انتقاد کردید و تحلیل کردید که چرا خوب نیست و چرا این جوری شده است، بخش سوم، تبیین است؛ یعنی باید بگویید که پس چی به جای آن؟ این رویکرد تبیینی در فلسفه علم می شود رویکرد doctorinal. پس شما از برخورد critical، به analytic، و به doctorinal، یک سیر کامل در آزاداندیشی می بینید. کسی که همین شرایط روز و موجود وضع اقتصاد و ترافیک و دود و وضع آلوده هوا و بهداشت و همین وضع فرهنگی و مدرک گرایی و جو فرهنگی و وضع بدحجابی و... همه چیز را پذیرفته است، می گویید: پس آزاداندیشی نکن! اما کسی که می خواهد آزاداندیشی کند، اولین مسأله اش این است که به همین وضع موجود نقد داشته باشد و رویکردش critical است. بعد که نقد کرد، می بینید که این توی نقد ماند، خیلی خب، حالا ذهن همه را شفاف کردیم که دود هست و مثلا برای بهداشت و درمان مردم ضرر دارد. ترافیک هست، اعصاب مردم اینجوری می شود. خیلی خب، این را شما همه را شفاف کردی، روشن کردی، اما دیگر ادامه نداشت، این یک قسمت آزاداندیشی است. بعد می آید قسمت دوم را می گوید، می آید آنالیز می کند، تحلیل میکند پدیده ها را. این دومی هم انجام می شود. ولی آزاداندیشی جامع زمانی است که طرف بیاید سومی آن را هم انجام دهد. می گوید آقا اگر این وضع آلودگی هوا بود و این جوری بود و نقد کرد، تحلیل می کند که چرا؟ و تبیین می کند و طرح جایگزین به جای آن می دهد. این می شود برخوردی که دیگر دکترین دارد. پس اگر این 3 جزء critical، analytic و doctorinal انجام شد، آزاداندیشی صورت گرفته است؛ حالا چه یکی از آن ها چه هر سه تای آن ها، منتها اگر سومی انجام شود، کار زیباتر از همه است. به دلیل اینکه دیگر شما نسخه پیچیده اید که چه کار باید کرد. خب، این به شدت در فضای روشن فکری است. یعنی اگر شما چنین کارکردی ترتیب بدهید، فضای آن، فضای روشن فکری است. پس کار روشن فکر نقد وضع موجود و ارائه راهکار است.
وقتی شما آمدید مساله آزاداندیشی را اینجوری مطرح کردید، دست گذاشته اید روی مسائل روز که جذابیت دارد برای همه. چون اگر بحث علمی باشد، احتمالا 50 نفر در آن سالن می نشینند ، وسطش خمیازه می کشند و شبکه 4 هم ضبط میکند و پخش میکند! اما مسائل آزاداندیشی، مسائل مبتلا به روز است، یعنی یک حرف ذهنی و فضایی نیست. به این دلیل، شما بهتر است بجای تمرکز روی کرسی نظریه پردازی، بروید سراغ آزاداندیشی، مگر اینکه شرایط استثنایی پیش بیاید.

باید چهره های جدید و جوان پا به عرصه بگذارند

ما اگر در هر کدام از مجموعه هایمان یک بحث آماده کنیم، و کسی که این کار را کرده است، راه بیفتد و در بقیه ی کرسی ها این را بگوید، کار، عملیاتی می شود. این تا این یک موضوع را 10 بار برود بگوید، هر بار که جایی ارائه می کند، یک تجربه جدید کلاس داری است، یک سوال جدید است که به آن فکر نکرده است و حالا باید برود در مورد آن تحقیق کند و مدام پخته تر می شود. یعنی اگر بار یازدهم بیاید بگوید، دیگر با آن بار دهم زمین تا آسمان فرق می کند.

منتها اگر شما تصمیم گرفتید که همه این را شما خودتان عمل کنید، این کار را مجموعه مثلا فلان پژوهشگاه با فلان بودجه و فلان دانشگاه نتوانستند انجام دهند. برای شما هم مقدور نیست. ته آن هم می رسید به 10، 20 تا آدم، خب این 10، 20 تا آدم مگر واقعا قرار است که همه چیز را این ها پاسخ بدهند؟ بعد هم همه اش موضوعاتی است که این ها می توانند بیایند بگویند؟ دامنه 2 چیز را باید بست، یکی دامنه موضوعات و دوم دامنه آدم هایی که باید بروند درس بدهند، این ها را باید بست.

این معنایش این است که یک دوره 2، 3 ساله تربیت سخنران، تربیت استاد و چهره کردن ...، چرا من می گویم شما مطلبی را که یک آدمی در دانشگاه شما آمد در دانشگاه خودتان گفت سریع هماهنگ کنید که به دانشگاه های دیگر هم برود و بگوید. برای اینکه 2 تا حالت رخ بدهد، یکی اینکه این تربیت شود بعنوان سخنران و کلاس دار، دوم اینکه این چهره بشود. وقتی که پایش را از دانشگاه خودش گذاشت بیرون و رفت مثلا دانشگاه صنعتی اصفهان یک جلسه سخنرانی کرد و آمد بعد می گویند که یک نفر از بچه های امیرکبیر آمده سخنرانی کند. آن ها هم کنجکاوی می کنند ببینند کسی که از امیرکبیر آمده چه می گوید؟ این خودش وقتی که بیرون از فضای دانشگاه خودشان بحث می کند، هم این راتجربه می کند و هم چهره می شود. ما باید تا 2 سال دیگر 1000 تا 2000 تا آدم داشته باشیم که سخنرانی کنند. آن روز وقتی 100 تا برنامه اجرا کرده است، دیگر می تواند مطالب خیلی گسترده تری هم بگوید. ما باید با ذخیره واژگان یک موضوع فعلا برویم جلو، پس روش کار این است. منظور از این آزاداندیشی، این است که یک آدمی یک موضوعی را تولید کند.

 

منبع ما : http://www.rajanews.com/detail.asp?id=49005


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 89/2/8 و ساعت 7:5 عصر | نظرات دیگران()
جوان "آنچنانی" به خاطر من، "ته‌ریش" گذاشت!

شبکه ایران:میرحسین موسوی که پیش از این خود را "نخست وزیر امام" نامیده بود،در جدیدترین اظهارات خود، "ته‌ریش" گذاشتن برخی حامیانش را سبب شباهت آن‌ها به رزمندگان دفاع مقدس دانسته است.

آقای موسوی که در ماه‌های اخیر بارها به بسیجیان توهین کرده و آنان را "مشتی قمه‌کش" نامیده است، مدعی شده که اقدامات او در سال گذشته سبب شده تا یک جوان با ظاهر "آنچنانی"، "ته‌ریش" بگذارد و خود را شبیه بسیجیان در دوران دفاع مقدس بکند.

وی گفته است: "عکس‌های قبل و بعد از انتخابات این فردبرای من خیلی تکان دهنده بود، زیرا نشان می‌داد که یک جوان دانشجوی آنچنانی، با آن طبع جوانی در جریان بحث‌های انتخاباتی و راهپیمایی‌ها چنان تغییر کرده بود که با ته‌ریش و پیشانی بند یاحسین(ع) یعنی همان چهره‌ی بسیجیان در طول دوران دفاع مقدّس که مادران آنها را می بوسیدند و روانه جبهه می‌کردند، عکس گرفته بود."

میرحسین البته درباره آنچه "جوان آنچنانی" نامیده توضیحی نداده است اما به نظر می رسد، افرادی موردنظر اوست که به احکام دینی پایبند نیستند.

آقای موسوی که با وجود دفاعش از هتاکان به امام راحل هنوز هم خود را "نخست وزیر امام" می نامند،در حالی به بیان این موضوع پردخته است که حامیان وی در سال گذشته به روز عاشورا و همچنین بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران اهانت کردند و حتی در میان تعجب ناظران سیاسی با حمایت میرحسین هم مواجه شدند. آقای موسوی پس از این هتک حرمت، هوادارانش را "مردم خداجوی" و خود را همراه آنان نامید.

علاوه بر این، میرحسین در شرایطی سعی کرده است که "ریش" گذاشتن را اقدامی مثبت و شیوه رزمندگان دفاع مقدس عنوان کند که حامیان وی در جریان آشوب های سال گذشته،بسیاری را به جرم "ریش داشتن" مورد تهاجم و ضرب و شتم قرار داده اند.

دو نفر از رهگذران عادی که به جرم "ریش داشتن" مورد ضرب و شتم حامیان آقای موسویقرار گرفتند



البته بنا به گفته کارشناسان،ادعای وی درباره تغییر و تحول مذهبی در میان حامیانش نیز تطابقی با واقعیت ندارد چرا که بافت حامیان میرحسین در پیش از انتخابات و هفته اول پس از آن، چندی بعد جای خود را جمعی از افراد و گروه های ضد انقلاب(همچون سلطنت طلبان، منافقین، توده ای ها و...) و کسانی که در میان آن‌ها افراد مشهور به فساد اخلاقی و حتی همجنس‌بازی هم حضور داشتند، داد.

یک خواننده لس‌آنجلسی در تجمع حامیان آقای موسوی در آمریکا


تظاهرات همجنس‌بازان در حمایت از آقای موسوی در خارج از کشور


کارشناسان سیاسی معتقدند که سخنان اخیر آقای موسوی که درباره موضوعاتی نظیر "سرنوشت کرم‌ها در فضا"، "ریش گذاشتن برخی جوانان به خاطر او" و غیره بیان شده، در راستای اظهارات مهدی کروبی در سال گذشته است؛ اظهاراتی که موجب انبساط خاطر مخاطبان شده است.

 

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=48825


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 89/2/6 و ساعت 5:27 عصر | نظرات دیگران()




گزارش اختصاصی جوان از رواج پدیده شرط بندی روی تیمهای فوتبال

جدال نافرجام برنده و بازنده
گزارش اختصاصی جوان از رواج پدیده شرط بندی روی تیمهای فوتبال


امید سلیمی بنی

دوباره همان
کلمات، دوباره همان شگردها، همان آرزوها، همان قصه ها. اینجا هم بحث به
قلاب انداختن مشتری جدید و به قول خودشان "پرزنته" کردن طرف داغ است. "اول
می تونی به 3 تومن شروع کنی، دوست نداشتی، با بیشتر شروع کن. مثلا با 10
هزار تومن. هر چی بیشتر پول بدی، بیشتر می تونی زیرگروه بگیری و بیشتر می
تونی پول درآری. آره داداش! این طوریه، پول بیشتر بدی، آش داغتر می خوری."
مانده ام این بازی تا کی ادامه دارد. پول درآوردن از حماقت عده ای که راه
میانبر پولدار شدن خود را از میان گروه ها و زیر گروه ها و عضو شدن ها و
لاتاریها گشوده اند. راهی که به جای اسکناس، آنها را به ترکستان زندان و
بی نوایی می کشاند.
شرط ببندید، پول بدید، ببازید
کاغذی را که به دستم داده، می خوانم. مربوط به یکی از شهرهای شمالی کشور
است. این طور که نوشته، برای حدس زدن نتیجه فوتبالهای آخر هفته، با پرداخت
6 هزار تومان و رفتن به فضای بی سر و ته اینترنت، می توانم برای خودم ثبت
و نشانی پیدا کنم و حدس بزنم آخر هفته تماشاچیان برای چه کسی هورا می
کشند. اگر درست گفته باشم، بنا به سایر حدسها، سایر پولها، سایر آدمهای
زیر مجموعه، سایر آدمهای بالا، سایر شرط بندها و سایر خیلی چیزهای دیگر یک
پول قلمبه گیرم می آید. واقعا؟ قدیمها از این پولهای قلمبه به این سادگی
نمی دادند!؟ رحمان، دوست جوانم که الان دیگر زورش می آید پشت یخچال مغازه
دایی اش، لبنیات بفروشد، حالا شده است یک پا دلال کار کشته این کاغذهای
اعلامیه. یک دسته از آن ها را چپانده توی کیفش و با ژست شق و رق راه رفتن،
یک پا آدم حسابی شده. می گوید: شکر خدا درآمدم بد نیست. می گذرونم. می
پرسم: چقدر؟ چقدر تا حالا گیرت آمده؟ می گوید: راستش تازه شروع کرده ام.
یکی دو ماهی می شود. تا حالا فقط پول گذاشته ام، ولی قرار است آخر این
ماه، حق ویزیت زیر شاخه هایم را شرکت به حسابم بریزد. آن وقت تلافی نو و
کهنه را درمی آورم.
این طور که معلوم است دوست جوان من فقط تاکنون نزدیک به 300هزار تومان
هزینه کرده است و قرار است این طور که به او گفته اند تا سر ماه، اصل این
پول با مشتقاتش برگردد. امیدوارم. می پرسم: حدسهات چی؟ تا حالا درست حدس
نزدی نتیجه چی می شه تا پولی به جیب بزنی؟ می گوید: من حدسهام رد خور
نداره، ولی چون شرط بندها زیاده، تا حالا شانسم برنده نشده. بعد براق می
شود که: بالاخره آره یا نه؟ می خوای یکی از این برگه ها رو ببری؟ می گویم:
باشه، فقط من حدس زدن بلد نیستم. تازه، خیلی هم پول ندارم بذارم تو این
بیزینس! از گوشه چشم نگاهم می کند، چپکی. کاغذ، جدول بلندبالایی از لیست
تیمهای لیگ ایران، اسپانیا، ایتالیا، آلمان، هلند، انگلستان و چند کشور
دیگر را دارد. پشتش هم نحوه پول دادن و قوانین جالب شرط بندی را نوشته.
کنار این برگه یک شماره تلفن هم هست، جایی در حوالی میدان ولیعصر تهران.
باید سری به آنجا بزنم، بلکه بختم باز بشود!
توتو، منو ببر آمریکا
فرامز در آن آدرس کذایی نشسته و چند منشی هم دارد. می گوید زمانی صاحب یک
فروشگاه محصولات باغی در شمال بوده و خود حالا به یکی از عوامل توزیع این
برگه ها تبدیل شده. حالا دیگر حسابی آلوده شده است. به قول خودش کم کم
تمام سرمایه خود را از کار بیرون می کشد و با پیش بینی چند بازی فوتبال
قرار است یک هفته ای چند میلیون تومان پول به جیب بزند.
شریک گرفتنش هم جالب است . تعریف می کند که یکی از اقوامشان ماهیگیر است و
هربار برای صید می رود با برخورد نامناسب عوامل اداره حفاظت از محیط زیست
روبرو می شود. یکی دیگر از دوستان این فروشنده جوان هم که با ساخت صنایع
دستی از چوبهای جنگلی گذران می کرده توسط محیط بانان دستگیر شده. هرچند به
گفته وحید حالا همه مردم صنایع دستی وارداتی از چین می خرند و به عنوان
سوغات با خود به تهران می برند. بعد که می بینند ممکن است چند بار برنده
نشوند و ضرر کنند اما بالاخره یکی از آن سه نفر با در نظر گرفتن همه حالات
برد - مساوی و باخت رقبا خواهد توانست رقم طلایی مسابقه را ببرد و پولدار
شود، هر سه با سرمایه چند ملیون تومانی وارد این بازی شوند. حالا دیگر
وحید و آن دوست ماهیگیر و چوب برش، شده است سلطان بازی جدید توتو در قسمتی
از درندشت تهران.
برگه های این بازی جدید یا همان "توتو" به راحتی و از هرجایی قابل دریافت
و در دسترس است. نکته جالب چاپ متحدالشکل و در تیراژ چندصدهزار نسخه ای
فرمهای آن است که هر هفته با شکلی جدید بازیهای لیگ هفته در اروپا را درج
می کنند. برای خود شرط بندها هم جالب است که این برگه ها چگونه با سرعت
ظرف کمتر از یک هفته تصحیح و نتیجه اعلام می شود.
سیستم توزیع مافیایی و هرمی
بررسی شیوه توزیع این برگه ها نشان می دهد برگه های هر محل توسط فرد خاصی
توزیع می شود . او بعد از پس گرفتن پاسخنامه ها به آنها مهر رسید می زند و
برگه های جمع آوری شده خود را به نفر بالا دستی می دهد نفر دوم هم برگه
های بیشتری را که از مناطق بیشتری به او رسیده تحویل رابط سوم می دهد اما
حلقه اول هرگز از هویت نفر سوم خبر ندارند همانگونه که نفر دوم فرد چهارم
را نمی شناسد. ظاهرا برای کسی مهم نیست اینها چه کسی هستند. آنچه برای شرط
بندها اهمیت دارد این است که بالاخره تا کی جایزه 50هزار تومانی را می برد
و پول به دستش می رسد.
ظاهرا در این صنعت هم جای پای مارکتینگ هرمی خوب سفت شده است، چون تا
زمانی که یک شرط بند، دار و ندار خود را در این بیزینس نگذاشته است، همه
را یک دنیا قبول دارد و بعد وقتی کفگیر به ته دیگ می خورد، تازه می شود
اول مکافات و پاسگاه و دادگاه و شکایت کشی.
ساقی، بده در راه خدا
سایت‏های اینترنتی فارسی‏زبان که توسط عده‏ای در داخل کشور اداره می‏شود
نیز در این بازی نقش خود را عنوان می کنند. آنها دویده اند تا از تجارت
جدید باز نمانند. این سایتها با عنوان پیش‏بینی نتایج راه‏اندازی شده‏اند
و در اقدامی غیرقابل باور اقدام به شرط بندی بر روی نتایج مسابقات فوتبال
می‏کنند.
روال این سایت‏های شرط‏بندی به این شکل است که متقاضی شرکت در این شرط‏
بندی‏های آنلاین که علاوه بر لیگ برتر ایران، در خصوص نتایج بازیهای
لیگ‏های اروپایی نیز انجام می‏شود، پس از ثبت‏نام و عضویت آنلاین در این
سایت‏ها، با واریز مبالغی، شارژ مالی خریداری کرده و با توجه به میزان
شارژی که در اختیار دارند، بر روی مسابقات مختلف قمار می‏کنند که در نهایت
بخش اعظم مبلغ میان برندگان قمار تقسیم می‏شود و بخشی از این مبلغ نیز به
عنوان حق کارگزاری اداره کننده سایت که در گذشته ساقی‏گری خوانده می‏شد،
برداشت می‏شود و بدین شکل روال قمار آنلاین در حال رقم خوردن است.
برخی از این سایت‏ها که به نظر می‏رسد شیادان نقش ساقی‏شان را برعهده
دارند، حتی مدعی شده‏اند برندگانی تا چند ده میلیون در شرط‏بندی‏هایشان
داشته‏اند که البته بعید به نظر می‏رسد چنین استقبال گسترده‏ای در مدتی نه
چندان طولانی از این اقدام خلاف شرع، اخلاق و قانون شده باشد.
از خیریه سبز تا قماربال
در حالی که مسابقات بخت آزمایی طی چند سال پیش با نام خیریه های سبز
برگزار می شد و در ابتدا با اقبال گسترده مردم رو به رو شد اما به دلیل
کلاه برداری ها و نیز متضرر شدن شرکت کنند گان در این مسابقات و نیز موضع
گیری مراجع تقلید این مسابقات به حالت تعلیق در آمد و از سطح عمومی به
صورت زیرزمینی ادامه یافت.
اما در حال حاضر گردانندگان شرکت های گلدکوئیستی که بازار این شرکت هادر
حال بسته شدن است با روی آوردن به مسابقات بخت آزمایی در صدد کلاه برداری
های مجدد هستند.
گفته می شود شرکت هایی با نام سامسونگ پی ریز این لاتاری ها هستند این
مسابقات بخت آزمایی که در حال حاضر عمده به مسابقات ورزشی به وی‍ژه فوتبال
معطوف است با پیش بینی این مسابقه ها هزینه های کلانی را از مردم دریافت
می کند و در قبال آن مبلغی اندک را به عنوان جایزه به برندگان می دهند.
این مسابقات در حال حاضر به صورت گسترده در حال شیوع است به نحوی که
خبرهای واصله نشان می دهد یکی از روزنامه ها ی ورزشی مطرح کشور نیز با
پرداخت مبلغی زیاد درصدد پوشش این بخت آزمایی است، به تعبیری قماربال جدید
مانند آتش، تماشاگران حرفه ای فوتبال را می بلعد.


پیش به سوی فلج کردن ورزش سالم
می گویند حداقل مبلغ پرداختی یک برگه مسابقه شرط بندی فوتبالی، برای اینکه
بتوانی خانه تیم مورد نظرت را تیک بزنی، 1024 تومان و نیز و حداکثر مقدار
آن در حدود 130هزار تومان است. به نظر می آید این نحوه بخت آزمایی که به
سبک قمار های بازی های لیگ انگلیس و ایتالیا است تنها به فکر بالا کشیدن
پول مردم و نیز صدمه به ورزش کشور است. در حال حاضر این مسابقات در استان
های بزرگ چون تهران و فارس و مازنداران و گیلان در حال برگزاری است و
تبلیغات گسترده این مسابقات در شرق تهران نیز در حال حاضر در حال انجام
شدن است. انگار شرایط مطروحه در برگه این بخت آزمایی به نحو ه ای است که
عمدتا باعث می شود خریدار برگه ها در حداقل امکان بتواند برنده باشد. قابل
توجه آنکه عمده این مسابقات توسط یک اقلیت دینی اداره و راه اندازی شده
است. به نظر می رسد سرمایه‌گذاری بعضی برنامه های تلویزیونی ورزشی و به
ویژه نود باعث شده است تا گردانندگان این مسابقات به علت فلج کردن هرچه
بیشتر ورزش کشور به سمت ورزش و بالاخص فوتبال بروند.
گفتار از یک تازه به دوران رسیده
این کامنت را در یکی از سایتهای شرط بندی گذاشته بودند. سلام، من به تازگی
با سایت .... آشنا شده ام. این سایت این امکان را به اعضای خود می دهد که
مسابقات فوتبال داخلی و خارجی را پیش بینی کنند و در صورت پیش بینی درست
جایزه دریافت کنند.
مسابقات سایت معمولا به صورت هفتگی ارائه میشود. اعضا میتوانند به صورت
حقیقی یا مجازی در مسابقات شرکت کنند. اگر به صورت مجازی در مسابقه شرکت
کنید در صورت برنده شدن جایزه اصلی به شما تعلق نخواهد گرفت و تنها مبلغی
به عنوان تشویق به شما تعلق می گیرد ولی اگر با پرداخت حداقل 10240 ریال
در مسابقه شرکت کنید در صورت برنده شدن جایزه دریافت خواهید کرد.
جایزه سایت از مبالغی که اعضا بابت شرکت در مسابقه پرداخت میکنند تامین
میشود. 65 درصد از کل مبلغ جمع آوری شده به عنوان جایزه برای نفرات اول و
دوم در نظر گرفته میشود. 70 درصد مبلغ جایزه به نفرات اول و 30 درصد مبلغ
جایزه به نفرات دوم تعلق خواهد گرفت.
با شرکت در مسابقات پیش بینی فوتبال سایت ............. می توانیم هیجان
تماشای مسابقات فوتبال را چند برابر کنیم و همچنین از جوایز ارزنده آن
بهره مند شویم.
می بینید نویسنده این کلمات، چقدر "به تازگی" با سایتش آشنا شده!؟

گلد کوئیستهای مستطیل سبز
گلدکوئیست، دایاموند، خیریه سبز، یک بده، ده تا بگیر و هزار و یک اسم دیگر
که کلاهبرداریهای سازمان یافته و هرمی اخیر را در چند سال گذشته باب کرده
بودند، اکنون شکل و صورت جدیدی به فعالیتهای خود داده اند. به نظر می رسد
این شرکت های گلدکوئیستی که درحال بسته شدن هستند با روی آوردن به مسابقات
بخت آزمائی صحنه جدیدی از کلاهبرداری را تدارک دیده‌اند. این مسابقات بخت
آزمایی که درحال حاضر عمده به مسابقات ورزشی به ویژه فوتبال معطوف است با
پیش بینی این مسابقه ها هزینه های کلانی را از مردم دریافت می کند و در
قبال آن مبلغی اندک را به عنوان جایزه به برندگان می دهند.
کارشناسان معتقدند این مسابقات درحال حاضر به صورت گسترده درحال شیوع است
به نحوی که خبرهای واصله نشان می دهد یکی از روزنامه های ورزشی مطرح کشور
نیز با پرداخت مبلغی زیاد درصدد پوشش این بخت آزمایی است.
از سویی، با توجه به قوانین سختگیرانه ای که مجلس برای بر هم زنندگان نظم
اقتصادی وضع کرده و با وجود اظهار نظر قریب به اتفاق کارشناسان اقتصادی و
حقوقی درباره غیر قانونی بودن وضعیت فعالیت این شرکتها، به نظر می رسد
پوشش جدید هرم سازی از انسانهای فریب خورده و البته طماع، در قالب چنین
شرط بندیهایی، نوعی فرار قانونی باشد. فراری که به نظر می رسد با توجه به
نوع برخورد مراجع قضایی و انتظامی با چنین شرکتهای شرط بندی مضحکی، موفق
آمیز باشد.
از طرفی با وجودی که مراجع قضایی و انتظامی با شدت و حدت زیادی با عاملان
شرکتهای گلدکوئیستی مقابله می کنند، سکوت آنها در قبال شرط بندیهای هرمی
چه مفهومی می تواند داشته باشد؟ آشکار شدن حضور برخی شرکتهای شرط بندی
هرمی در روزنامه های ورزشی، در حقیقت نوعی دهن کجی به ساختار وضع و اجرای
قانون در مورد مفسدین اقتصادی است. نکته قابل تامل این است که عمده این
مسابقات توسط یک اقلیت دینی اداره و راه اندازی شده است. به عبارت واضحتر،
آیا می توان امیدوار بود سیستم تقنینی و قضایی ما با پیش بینی دقیق فعالیت
های زیرزمینی و آشکار این سودجویان، خود را برای مقابله با قانون شکنی و
جرم آماده نماید؟




  انتهای خبر / پایگاه اطلاع رسانی جوان / کد خبر 112659

منبع ما : http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/Default.aspx?Id=112659


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 88/12/22 و ساعت 4:51 عصر | نظرات دیگران()
کلاهبرداری از دختران جوان با وعده ازدواج

سرویس: اجتماعی - حوادث
1388/11/26
02-15-2010
15:25:39
8811-14010: کد خبر

خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران
سرویس: اجتماعی - حوادث

فردی که با وعده ازدواج از دختران جوان کلاهبرداری می‌کرد دستگیر شد.

به گزارش سرویس «حوادث» ایسنا، زن جوانی در مردادماه امسال با مراجعه به شعبه هشتم بازپرسی دادسرای ناحیه یک تهران طی شکواییه‌ای اظهار کرد که در مسیر دانشگاه به منزل در محدوده خیابان ولیعصرمنتظرتاکسی بوده که با یک مرد جوان که لباس خلبانی به تن داشت آشنا شد.

بنابراظهارات این زن،‌ در ملاقات‌های بعدی مرد موردنظر خود را فردی تنها که پدر و مادرش را از دست داده و دیگر اعضای خانواده‌اش هر یک دنبال کار و زندگی خود هستند، معرفی اظهار کرد که علیرغم اینکه شغل و درآمد مناسبی دارد به شدت احساس تنهایی می کند و مدتی است که به دنبال همسر برای خود می‌گردد.

شاکی پرونده ادامه داد که مردجوان با برانگیختن احساسات او اظهار کرد که تمام پولهایش را به یکی از بستگانش که قصد عزیمت به شهرستان را داشته داده است و برای کاری نیاز به پول زیادی دارد.

بنابراظهارات این شاکی، این زن هم که کاملا تحت تاثیر حرفهای مردکلاهبردار قرار گرفته بود، به جزمبلغ موجود در کیفش، گوشواره و دستبند و گردنبندش را نیز به ارزش 5/1میلیون تومان به او داد، اما پس از آن دیگر خبری از مردموردنظر نشد.

به گزارش ایسنا، به دستور روستا، پرونده جهت رسیدگی تخصصی،شناسایی و دستگیری متهم به کارآگاهان مبارزه با کلاهبرداری پایگاه یکم ارجاع داده شد و کارآگاهان در نخستین اقدام خود تحقیقات مقدماتی را از این شاکی آغاز کردند.

از آنجایی‌که مالباخته هیچ نشانی و مشخصات دقیقی از متهم نداشت، حتی در چهره نگاری نیز نتوانست اطلاعاتی در اختیار کارآگاهان قرار دهد تا این که یک ماه بعد پرونده ای از شعبه دیگری از دادسرای ناحیه یک شمیران به کارآگاهان پایگاه یکم پلیس آگاهی ارجاع داده شد، در این پرونده شاکی که دختر جوانی بود به کارآگاهان اظهار کرد که در مسیر برگشت به منزل با خودرو شخصی‌اش بوده که یک جوان را که لباس خلبانی به تن داشت سوار کرد و در طول مسیر این جوان خود را خلبان و استاد زبان انگلیسی معرفی کرد و در ادامه که سر صحبت را با او باز کرد ادعا کرد پدر و مادرش فوت کرده و فردی تنهاست.

این شاکی هم اظهار کرد که در زمان خداحافظی آدرس و شماره تلفنش را به او داد در نتیجه، روز بعد این کلاهبردار با او تماس گرفت و پس از قرار ملاقات به بهانه این که به کسی بدهکار است، از زن جوان خواست تا گردنبند و دستبندش را به اوبدهد پس از آن دیگر خبری از مرد کلاهبردار نشد.

کارآگاهان در پرونده مشابه قبلی که تحقیقات آنها به نتیجه نرسیده بودند با تحقیق از شاکی دوم و بررسی وضعیت ظاهری این شیاد ، احتمال این‌که متهم هر دو پرونده یکی باشد از نظر کارآگاهان قوت گرفت . لذا با بررسی موارد مشابه در دادسرای ناحیه یک ، در روزهای بعد نیز پرونده هایی از شعب مختلف این دادسرا به پایگاه یک ارجاع شد و در تمامی این پرونده ها شاکیان دختران جوانی بودند که در خیابان یا پارک با یک جوان حدود 30 ساله آشنا شده بودند.

همچنین فردکلاهبردار در تمامی این کلاهبرداری‌ها با ظاهری آراسته و شیک و با روش های متعددی مالباختگان را طعمه قرار داده و در همان ملاقات اولیه و یا ملاقاتهای بعدی از آنان با وعده های ازدواج و یا دوستی کلاهبرداری کرده بود .

کارآگاهان مبارزه با کلاهبرداری پایگاه یکم پرونده ها را از شعبات متعدد دادسراهای مختلف، درشعبه هشتم بازپرسی دادسرای ناحیه یک تجمیع کردند که به دستور روستا، تیم ویژه‌ای از کارآگاهان تحقیقات گسترده ای را جهت شناسایی و دستگیری متهم مورد نظر مورد اجرا گذاشتند.

در ادامه با کمک تعدادی از مالباختگان، از متهم چهره نگاری بعمل آمد تا این کارآگاهان از طریق چهره نگاری و با تحقیقات وسیع میدانی و محلی ، در نهایت نشانی‌هایی از متهم در خیابان میرداماد را بدست آوردند که در 19بهمن ماه امسال وی در یک مغازه شناسایی و توسط ماموران دستگیر شد.

این متهم 32ساله به نام«علی»، با تعدادی از مالباختگان به صورت حضوری مواجه شد و به بزه انتسابی اعتراف و اظهار کرد که بیش از یک سال است به این فکر افتاده تا به شیوه فوق از دختران جوان کلاهبرداری کند.

گفتنی است در ادامه رسیدگی به این پرونده، کارآگاهان در تلاشند تا سایر مالباختگان را شناسایی کنند، همچنین شناسایی طلافروشی‌های متعددی که متهم طلاجات را بدون ارائه فاکتور به آن‌ها فروخته در دستور کار قرار دارد .

به گزارش ایسنا،سرهنگ کارآگاه علی اکبرپور، رییس پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این که ارزش ریالی این کلاهبرداری‌ها از حدود 50 شاکی بیش از یکصد میلیون تومان برآورد شده است، گفت: متهم متأهل، بیکار و ساکن منزل پدری اش در شمال پایتخت بوده که سوابق اتهامی وی در دست بررسی است.

وی با اشاره به این که با توجه به اعترافات به نظر می رسد بسیاری از مالباختگان به علت حفظ آبروی خود و خانواده اقدام به طرح شکایت نکرده باشند افزود: با تحقیقات به عمل آمده، مشخص شد که در برخی موارد این فرد به بهانه ازدواج به منازل مالباختگان نیز راه پیدا می کرد که در تعدادی از این موارد خانواده ها شرایط دعوت متهم را به منزل برای آشنایی بیشتر فراهم می کردند.

سرهنگ اکبرپور تصریح کرد: به دستور روستا، رییس شعبه هشتم بازپرسی دادسرای ناحیه یک تهران، مبنی بر چاپ عکس بدون پوشش درجراید از شهروندانی که در یک سال اخیر توسط متهم از آنان کلاهبرداری یا سرقت به عمل آمده دعوت می شود به پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ واقع در میدان تجریش ـ سه راهی یاسر یا شعبه هشتم بازپرسی دادسرای ناحیه یک شمیرانات مراجعه ویا با شماره تلفن 21868306 تماس بگیرند.

http://isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1491710&Lang=P


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 88/11/26 و ساعت 9:54 عصر | نظرات دیگران()
عناوین برخی از روزنامه‌های صبح امروز کشور

برخی روزنامه‌های صبح امروز عناوین خود را به موضوعات زیر اختصاص دادند.

به گزارش فارس اکثر روزنامه‌های کثیرالانتشار امروز یکشنبه 25 بهمن منتشر نشده‌اند و تنها روزنامه‌های همشهری، ایران، جام‌جم و جوان روی کیوسک‌های روزنامه‌فروشی قرار گرفته‌اند. عناوین این روزنامه‌ها را مرور می‌کنیم؛

* ایران
- پیام تبریک رهبرمعظم انقلاب به دنبال حماسه‌آفرینی ایرانیان؛ ملت ایران برای پیشرفت و سعادت هر مانعی را از سر راه بر‌می‌دارد
- عظمت اتحاد سراسری مردم در راهپیمایی تاریخی و ده‌ها میلیونی 22 بهمن دنیا را مبهوت کرد
- فرمانده پلیس راه کشور اعلام کرد: محدودیت‌های ترافیکی در آخرین روز تعطیلات بهمن
- رئیس اتحادیه مشاوران املاک کشور پیش‌بینی کرد؛‌ کاهش قیمت مسکن در سال 89
- معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس‌جمهور: افزایش حقوق بازنشستگان و کارمندان دولت در سال آینده

* جوان
- دفن فتنه زیرگام‌های 50 میلیون ایرانی
- پیام تقدیر رهبر معظم انقلاب از حماسه باشکوه ملت ایران؛ آیا حضور ده‌ها میلیونی ملت برای به راه‌آمدن فریب‌خوردگان کافی نیست؟
- کروبی،‌ موسوی و خاتمی چگونه از دست مردم گریختند؟

* همشهری
- پیام قدردانی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی از حضور شگفتی‌آفرین مردم در راهپیمایی 22 بهمن:
ملت،‌ تصمیم خود را برای رسیدن به قله پیشرفت و سعادت گرفته است
- افزایش 10 برابری مصرف آب در پایتخت طی 40 سال
- آغاز بزرگ‌ترین عملیات نظامی نیروهای ائتلاف در افغانستان
- رکورد مصرف گاز کشور شکسته شد

* جام جم
- نمایش میلیونی عزت و بصیرت ملت
- وام ساخت مسکن مهر 20 میلیون تومان شد
- وزیر اقتصاد: حقوق کارکنان دولت افزایش می‌یابد
- فرهنگیان کارت بیمه طلایی می‌گیرن

http://www.rajanews.com/detail.asp?id=44623


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 88/11/25 و ساعت 11:37 صبح | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا