دانشجویان - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انسان خود رأی به خطا و غلط درافتد . [امام علی علیه السلام]
امروز: پنج شنبه 103 آذر 8
حمله دانشجویان سوئدی به طراح کاریکاتور موهن پیامبر اسلام
عده ای از دانشجویان هنگام سخنرانی ویلکس در یک دانشگاه به حضور وی اعتراض می کنند و شخصی نیز به او حمله می کند که وی صدمه جدی ندیده و از محل متواری می شود.
"صراط" - لارس ویلکس ، طراح سوئدی کاریکاتور توهین به پیامبر اسلام، از یک حمله جان سالم به در برده است.
به گزارش صراط  عده ای از دانشجویان هنگام سخنرانی ویلکس در یک دانشگاه به حضور وی اعتراض می کنند و شخصی نیز به او حمله می کند که وی صدمه جدی ندیده و از محل متواری می شود. ماموران پلیس در این درگیری 2نفر را بازداشت و عده ای از معترضین را با گاز فلفل و ضربات باتوم مسدوم می کنند.
در سال ????، گروهی که به القاعده در عراق نزدیک بود جایزه ای یکصدهزار دلاری را برای قتل ویلکس تعیین کرد.

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 89/2/26 و ساعت 1:57 عصر | نظرات دیگران()
"حمایت قاطع" دانشجویان و اساتید ایرانی اروپا و آمریکا از سخنان احمدی‌نژاد

"تشکل دانشگاهی پویش عدالت" در بیانیه ای، از سخنان روشنگرانه رئیس جمهور کشورمان در اجلاس بازنگری ان‌پی‌تی در نیویورک، "حمایت قاطع" خود را اعلام کردند.

به گزارش شبکه ایران، "تشکل دانشگاهی پویش عدالت" در بیانیه ای، از سخنان روشنگرانه رئیس جمهور کشورمان در اجلاس بازنگری ان‌پی‌تی در نیویورک، "حمایت قاطع" خود را اعلام کردند.

تشکل دانشگاهی پویش عدالت که متشکل از جمع کثیری از نخبگان، دانشجویان و اساتید ایرانی مقیم در اروپا و آمریکاست، تاکید کرده است که رویه جمهوری اسلامی ایران در مسیر هسته ای و دستیابی صلح آمیز به این انرژی، با اقتدار تمام باید روز به روز تقویت شده و نباید برای لحظه ای از این حق که متعلق به نسلهای آینده ایران است فرو گذاری شود.

تشکل فراگیر دانشجویان و اساتید ایرانی اروپا و آمریکا با بیان اینکه "معتقدیم شمارش معکوس فروپاشی نظام جهانی سرمایه داری در ربع پایانی قرن بیستم و با پیروزی نهضت اسلامی ایران شروع شده" است، عنوان کرده اند که "اکنون جنبش های عدالتخواه با تبعیت از سرمشق عملی و نظری این انقلاب تبدیل به بازیگران جدید عرصه روابط بین الملل شده اند. از این رو تمدن غرب به سرکردگی آمریکا و صهیونیسم بایستی بداند که موج برخاسته از اقیانوس خروشان جنبش عدالتخواهی در عرصه بین الملل، و به رهبری ایران و تبعیت از ولی امر مسلمین جهان، دیر یا زود ساحل نظام بی عدالتی را در خواهد نوردید تا پرچم اتقلاب را به دست صاحب اصلی آن برسانند."

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

بسم الله القاصم الجبارین

بیانیه تشکل فراگیر دانشجویان و اساتید ایرانی اروپا و آمریکا (پویش عدالت) در حمایت از سخنان دکتر احمدی نژاد در نیویورک

اندیشه عدالت ریشه در فطرت پاک بشری داشته و ودیعهای الهی در نهاد بشر است و با اندیشه خداجویی و یکتاپرستی و جستجوی اصل اصیل انسانی که همان " نفحت فیه من روحی" است، ارتباطی تنگاتنگ دارد. از این رو در طول تاریخ هرگاه پیامبران، منادیان و یادآوران فطرت الهی فراموشی مردمان را فریاد زده اند و انسان را به نسیان خویش (که قرابتی دیرینه با نام وی دارد) فراخوانده اند، همواره کسانی دعوت حق را لبیک گفته اند که غرق در مناسبات دنیوی نبوده اند.

اندیشه انقلابی خمینی کبیر نیز که ریشه در دعوت انبیا و سنت علوی حق جویی شیعی داشت، در فضای دو قطبی بین الملل در دوره پس از جنگ جهانی دوم و در طول دوره جنگ سرد آن چنان در ضمیر انسانهای پاکدل فرو نشست که اکنون پس از گذشت سی سال میتوان ثمرات آنرا در سایر کشورها ، و با ظهور نهضت های حق طلب و عدالت خواه در سراسر جهان بیش از پیش ملاحظه نمود.

لذا اندیشه عدالت و حقیقت که با خدا پرستی نسبتی دیرینه دارد، هیچ گاه به فراموشی سپرده نشده و مادامی که ظلم مستکبران وجود داشته باشد اراده معطوف به عدالت نیز روز به روز در نهاد آدمیان ریشه دار تر خواهد شد.

تشکل دانشگاهی پویش عدالت، متشکل از جمع کثیری از نخبگان، دانشجویان و اساتید ایرانی مقیم در اروپا و آمریکا ، ضمن حمایت قاطعانه از بیانات عدالت طلبانه و شجاعانه رئیس جمهوری اسلامی ایران، جناب آقای دکتر احمدی نژاد در کنفرانس باز نگری ان پی تی در نیویورک، معتقد است که رویه جمهوری اسلامی ایران در مسیر هسته ای و دستیابی صلح آمیز به این انرژی، با اقتدار تمام باید روز به روز تقویت شده و نباید برای لحظه ای از این حق که متعلق به نسلهای آینده ایران است فرو گذاری شود.

مفهوم امنیت در دنیای امروز آنچنان گسترده شده و به تمامی حیطه های ملی، فراملی و بین المللی بسط پیدا کرده است، که دیگرنمی توان آنرا محدود به فهم سنتی از این واژه نمود و بایستی آنرا در جهان به هم پبوسته امروز و در تمامی سطوح در نظر آورد. لذا داشتن سلاح های اتمی و تسلیحات کشتار جمعی به شدت ناقض مفهوم فوق بوده و داشتن این سلاح ها نه تنها با روح بشریت و انسانیت انسان مخالف است، بلکه از لحاظ حقوق بین المل نیز امری محکوم و مذموم است.

رژیم آمریکا در حالی با اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران در مجامع بین المللی تلاش دارد تا مانع اراده ملی فرزندان ایران زمین در دست یابی به انرژی صلح آمیز هسته ای شود، که خود فوق پیشرفته ترین انواع سلاح های آن را در اختیار داشته ودر گذشته ای نه چندان دور از آن استفاده کرده است و هم اکنون ایالت پنجاه و یکم آن یعنی رژیم غاصب صهیونیستی نه تنها به این سلاح ها مجهز است بلکه در مقابل هیچ یک از مجامع به اصطلاح بین المللی پاسخگو نیست.این رفتار دوگانه و اندیشه ناقض عدالت از آنجا که با فطرت بشری در تناقض است، در مناسبات انسانی جایی نداشته و محکوم به شکست است.

ما معتقدیم شمارش معکوس فروپاشی نظام جهانی سرمایه داری( که با فرافکنی بحران های ذاتی و عرضی خود تاکنون توانسته است از زوال خویش جلوگیری کند) در ربع پایانی قرن بیستم و با پیروزی نهضت اسلامی ایران شروع شده، و اکنون جنبش های عدالتخواه با تبعیت از سرمشق عملی و نظری این انقلاب تبدیل به بازیگران جدید عرصه روابط بین الملل شده اند. از این رو تمدن غرب به سرکردگی آمریکا و صهیونیسم بایستی بداند که موج برخاسته از اقیانوس خروشان جنبش عدالتخواهی در عرصه بین الملل، و به رهبری ایران و تبعیت از ولی امر مسلمین جهان، دیر یا زود ساحل نظام بی عدالتی را در خواهد نوردید تا پرچم اتقلاب را به دست صاحب اصلی آن برسانند

در پایان ضمن طلب دعای خیر و موفقیت روز افزون از خداوند متعال برای همه خدمتگزاران انقلاب اسلامی، از همه مسولین نظام جمهوری اسلامی ایران می خواهیم که اختلافات سلیقه ای را کنار گذاشته و با همت مضاعف و کار مضاعف ، هر روز بر قدرت و سربلندی ایران بیفزایند چراکه مادامی که اتحاد و همدلی بین مردم و مسولان حفظ شود، هیچ قدرتی توان ضربه زدن به این سرزمین را نخواهد داشت و دورنمای دستیابی به قله های رفیع پیشرفت و انسانیت و عدالت زیباتر و دست یافتنی تر خواهد بود.

اللهم عجل لولیک الفرج

پویش عدالت

تشکل فراگیر دانشجویان و اساتید ایرانی اروپا و آمریکا

 

منبع ما :‏ http://www.rajanews.com/detail.asp?id=49476


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 89/2/14 و ساعت 7:28 عصر | نظرات دیگران()

فارس: رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران با اشاره به نامه اعتراض‌آمیز تعدادی از دانشجویان به رئیس دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: بعد از ارسال این نامه موضوع رعایت شئونات اسلامی برای چندمین بار در جلسات شورای فرهنگی دانشگاه تهران مطرح شد که تمام مسئولین دانشگاه نیز به موارد مطرح شده در نامه دانشجویان مهر تایید زدند.



حجت الاسلام کلانتری خاطرنشان کرد: اکنون با توجه به فصل گرما متاسفانه شاهد نابسامانی و ناهنجاری‌های بیشتر در حوزه حجاب و عفاف در دانشگاه تهران هستیم.

وی با بیان اینکه برای پاسخ به این مطالبه عمومی در دانشگاه تهران 2 تصمیم اساسی اتخاذ شد، راهکار نخست را روشنگری جدی تر در حوزه پوشش اسلامی و به ویژه روابط دختر و پسر و تصمیم دوم را برخورد قانونی با کسانی که به تذکرات فرهنگی توجه نمی‌کنند، اعلام کرد.
 

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 89/2/3 و ساعت 8:54 عصر | نظرات دیگران()
دانشجویان خطاب به آیت الله هاشمی رفسنجانی:
وارد عمل شوید و فرزندتان را به ایران برگردانید

 

بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر در نامه سرگشاده خطاب به رئیس مجمع تشخیص، تاکید کرد که فارغ از وارد بودن یا نبودن اتهامات وارده به فرزندتان، وارد عمل شده و با فراخواندن وی به ایران، به اجرای سریع‌تر مراحل قانونی کمک کنید.
 
به گزارش سرویس دانشگاه جهان، بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر در نامه سرگشاده خود خطاب به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، آورده است: اکنون حدود 10ماه از انتخابات پرشکوه ریاست جمهوری دهم که با حضور حماسی مردم آزاده و با بصیرت ایران، صحنه‌ای بی‌بدیل از اعتماد مردم به این نظام مقدس را در سایه اسلام رقم زد، می‌گذرد.

بدون شک با ما هم‌عقیده هستید که اگر در امر مهم برخورد با نامردمی‌ها و معاندت‌ها و فتنه‌‌انگیزی‌های مغرضانه عده‌ای متظاهر و در یک کلام منافقین امروز انقلاب که پس از دهن‌کجی مردم به آنها در انتخابات، کمر به خیانت به راه
از آنجایی که حضرتعالی را طبق فرموده مقام معظم رهبری از سابقه‌داران و مبارزان پر افتخار نهضت امام‌خمینی(ره) و زحمت‌کشان نظام می‌دانیم، و همچنین طبق فرموده خودتان، خود شما به فرزندتان توصیه کرده‌اید که علی‌رغم میلش برای بازگشت، برای انجام کارهایش در خارج از کشور بماند(البته قبل از احضاریه قوه قضائیه)، تقاضا داریم فارغ از وارد بودن یا نبودن اتهامات وارده به فرزندتان، وارد عمل شده و با فراخواندن وی به ایران، به اجرای سریع‌تر مراحل قانونی کمک کنید تا خدای ناکرده شک و تردیدی نسبت به صلاحیت مسئولان نظام در دل‌ها ایجاد نشود.
امام(ره) و امت بستند، بیش از این کوتاهی شود، مردم دو گروه را هرگز نخواهند بخشید؛ یکی خائنان و متجاوزان به جمهوریت و اسلامیت نظام و دیگری مسئولانی که تمام دارایی و آبرو و اعتبار خود را مدیون این انقلاب هستند، در ادای تکلیف خود در برخورد با عوامل این توطئه‌ها عمدا یا سهوا اهمال کاری می‌کنند یا مانع از اقامه دعوی می‌شوند!

در ادامه این نامه سرگشاده، خاطرنشان شده است: در همین زمینه باخبر شدیم، طی مراحل رسیدگی به جرائم صورت گرفته پس از انتخابات- که متاسفانه باعث هدر رفتن برخی از سرمایه‌های مادی و معنوی نظام مقدس جمهوری‌اسلامی در برهه‌ای از زمان شد- برای یکی از فرزندان شما- آقای مهدی هاشمی - حکم جلب از سوی قوه قضائیه صادر شده است.

نویسندگان این نامه در ادامه تصریح کردند: تاریخ انقلاب ما شاهد برخوردهای عدالتخواهانه و افتخارآمیز مسئولان نظام با فرزندانشان بوده است، به طوری که شاید بتوان این میزان از عدالتخواهی مسئولان را در تاریخ بی‌نظیر نامید. لذا از آنجایی که حضرتعالی را طبق فرموده مقام معظم رهبری از سابقه‌داران و مبارزان پر افتخار نهضت امام‌خمینی(ره) و زحمت‌کشان نظام می‌دانیم، و همچنین طبق فرموده خودتان، خود شما به فرزندتان توصیه کرده‌اید که علی‌رغم میلش برای بازگشت، برای انجام کارهایش در خارج از کشور بماند(البته قبل از احضاریه قوه قضائیه)، تقاضا داریم فارغ از وارد بودن یا نبودن اتهامات وارده به فرزندتان، وارد عمل شده و با فراخواندن وی به ایران، به اجرای سریع‌تر مراحل قانونی کمک کنید تا خدای ناکرده شک و تردیدی نسبت به صلاحیت مسئولان نظام در دل‌ها ایجاد نشود.

در پایان این نامه تاکید شده است: همچنین انتظار داریم جلوی هرگونه فشار بر دستگاه قضایی در رسیدگی به اتهامات دیگر فرزندانتان بایستید تا فضای تردید و دو دلی در میان مردم نسبت به برخی مسئولان از بین برود.
 

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 89/2/3 و ساعت 8:42 عصر | نظرات دیگران()
مریم امینی، همسر شهید آوینی در جمع دانشجویان دانشگاه تهران:
چسباندن امثال ابراهیم نبوی به مرتضی کار حضرت فیل است
روشنفکران می خواهند از آوینی سوء استفاده کنند

گروه فرهنگی: سید مرتضی آوینی گنگ خواب دیده ای بود که در زمانه خویش فهم نمی شد و حتی باید گفت هنوز هم دوره فهم تفکر او فرانرسیده است؛ چه اینکه از سوی دوست و دشمن، به غلط دشمن و دوست تلقی می شد و هنوز می شود. این مخالفت ها گاه پایه نظری داشت؛ چنانکه انتلکتوئل ها و شبه روشنفکران در نشریات شان و یا مثلا در سمینار سینمای پس از انقلاب با او مخالفت می کردند؛ گاه نیز از سوی کسانی ابراز می شد که اگرچه همچون او سلک انقلابی داشتند اما در انتخاب طریق اشتباهات فاحشی کرده بودند و از گزند تیزی نگرش آوینی در امان نمانده بودند. برخی از آنها بواسطه بهره مند نبودن از عمق نظری و فرهنگی سیدمرتضی و یا فی المثل دانش سینمایی او، از پایگاهی ایدئولوژیک و سیاسی در برابر او می ایستادند.

در نشست "صمیمانه با همسر شهید آوینی" که عصر دیروز از سوی انجمن اسلامی دانشگاه تهران در تالار شهید دهشور دانشکده علوم دانشگاه تهران برگزار شد، مریم امینی همسر شهید آوینی به پرسش های دانشجویان پاسخ داد.

همسر سید مرتضی آوینی در پاسخ به پرسش های دانشجویان تهران، با اشاره به برخی از این مخالفت ها و نیز برخی سوء استفاده ها در زمان کنونی، تعریضی به نوشته اخیر ابراهیم نبوی دارد. متن کامل سخنان وی که توسط برنا منتشر شده است در ادامه آمده است:

در ابتدا مجری از امینی پرسید: شهید آوینی در دوره ای که تحصیل می کرد، هنرمندهایی مثل مخملباف و محمد رضا لطفی هم او را می شناختند. همین طور است؟

همسر شهید آوینی در پاسخ گفت: مخملباف را نمی دانم. چون از نظر سنی همسن نبودند. اما آقای لطفی چرا. چون دوره کوتاهی منزل ما می آمدند ولی آن هم آشنایی غیر مستقیم بود. امثال عطا امیدوار یا هم دوره های معمار ایشان بیشتر او را به یاد دارند. مرضیه برومند هم یکی دو دوره با آوینی اختلاف داشت و ایشان را کاملا به یاد دارند. منظورم برخوردهای فیزیکی است. تحصیل ایشان در دانشگاه تهران حدود 10 سال طول کشید و چون منظم نمی رفتند در این 10سال، افراد زیادی او را می شناختند. این ویژگی را داشت که آدم ها دور او جمع می شدند.

سوال بعدی درباره علت ازدواج آوینی با مریم امینی بود که او پاسخ داد: اگر بخواهم آن چیزی که بود بگویم انگار از خود تعریف می کنم. اما احساس می کردم یک انسان منحصر به فرد است. نفوذ کلامش عادی نبود. نوعی خلوص و یک طور جست و جوگری در او بود احساس می کردم کلامش از یک یافتن حاصل می شود.

یکی از سوال های کتبی دانشجویان درباره رابطه مرتضی آوینی با امام و انقلاب بود،که امینی جواب داد: ورود ما به انقلاب پس از آن و با امام بود. چون پیش از آن اصلا دغدغه این نبود ولی شخصیت امام این نقطه عطف را ایجاد کرد. جوهر وجود مرتضی یکی بود که بسیار جست و جوگر و آرمان خواه بود و تمام تفکرات فلسفی و حضوری که در حوزه های هنری داشت، زمینه هایی برای دست یافتن به حقیقت مطلوب او بود.

وی ادامه داد: مرتضی کتاب هایی را به عنوان اینکه حدیث نفس بودند، سوزاند. در آن کتاب ها جملاتی دیدم که پس از انقلاب فقط فاعل و مفعولش عوض شده بود. یعنی مصداق و آرمان عوض شده بود، ولی جوهر یکی بود به نظرم در مرتضی یک پازل داریم که کامل بود ولی بعضی قطعات آن جابه جا بود. یعنی این فرد از اول تا آخر عمر فقط یک سوال داشته و برای آن تلاش می کرده. اینطور نبوده که خود را برکنار از مسایل نگه دارد و راجع به یک موضوع خاص فقط اظهار نظر کند. البته این اشکالی ندارد او خودش را در دهانه آتشفشان نگه داشت.

همسر آوینی تصریح کرد: بعضی سوال می کنند تا جوابی که می خواهند بشنوند و از مرتضی هم همین را می خواهند. در این سال ها بسیار دیدم که در مراسم های او فقط خواسته اند جوابی که دوست دارند از مرتضی بگیرند. اما اینکه چه بود و کی بود و چرا بزرگ شد، مهم است. بعد از شهادت مرتضی هر سال مراسم برگزار می کنیم و هر کس از نسبتی که با آوینی داشته صحبت می کند. اما در واقع می خواهیم جوابی که دوست داریم را بگیریم.

وی ادامه داد: در حالی که این برنامه ها به شناخت نمی رساند و به نظرم مساله اصلا شناخت نبوده است. اما مرتضی اینطور نبود. حتی در پایان نامه او که رجوع می کنم احساس می کنم که در عالم نظمی می بیند که به آنها اشاره می کند و بر اساس آن طراحی شهری را می کند که از همان نظم برخوردار باشد و قابلیت گسترش و تعمیم خود را داشته باشد.

پایان نامه ام هم روی فتح خون کار کردم
پس از آن درباره تحصیلات امینی از او پرسیدند که وی گفت: من از سال 54 در دانشگاه شریف ریاضی کاربردی می خواندم و فوق لیسانس زبان شناسی ام را هم سال 82 از دانشگاه تهران گرفتم. در پایان نامه ام هم روی فتح خون کار کردم. یعنی تحلیل متن و تحلیل گفتمان نثر و کلام این کتاب. نثر او برای من مثل یک دریاست و به آن عطش دارم.

وی در مقایسه فتح خون و روایت فتح گفت: هر دو سه لایه مشترک دارند یک لایه مستند است لایه دوم وجه آیینی وسنتی است. یک لایه عمیق تر هم وجود دارد که لایه ای عرفانی-شاعرانه است. این سه لایه در خود او هم وجود داشت. کتاب فردایی دیگر دو بخش اصلی دارد بخش اول که به نیهلیسم و فلسفه غرب می پردازد. بخش دوم هم مقالات درباره شعر است. اگر انسان دغدغه داشته باشد، سوال برایش پیش می آید که این کتاب را او چرا اینطور تنظیم کرده. به نظرم اینها جای سوال دارد در عین حال تناقضی ندارد. چون با اینکه بسیاری از فعالیت های او بالفعل است یعنی کنار نکشیده اما عمیق است. طوری که شاعرانه و عارفانه به نظر می رسد.

سوال بعد درباره فرزندان آوینی بود که امینی پاسخ داد: دختر بزرگم متولد سال 58 است. دختر دومم متولد 63 است و پسرم هم متولد64

وی درباره شیوه تربیتی مرتضی آوینی هم گفت: در زندگی خصوصی او دو روش و منش درباره بچه ها داشت، که به نظرم هماهنگ با دوره ای است که در آن رشد می کرد. شاید به نظر تبعیض آمیز باشد؛ ولی این روش از خود او برمی خواست. روش تعصب آمیز و سختگیرانه درباره دختر بزرگمان وجود داشت ولی درباره دو فرزند بعدی مان نه. از بعد از جنگ خیلی سعی می کرد بچه ها را خوشحال کند. خیلی هم دوست داشتند بچه ها را مستقل بار بیاورند.

سوال بعد هم درباره ارتباط آوینی با امام بود که پاسخ داد: او عاشق امام بود، دکتر داوری در مقاله بعد از شهادت مرتضی نوشت: آوینی شیدای امام بود. شیدا توصیف دقیقی از وضعیت او بود همه ابعاد امام با هم در او اثر گذاشته بود.

یکی از دانشجویان از او درباره مشکل چاپ کتاب های آوینی پرسید که وی پاسخ داد: از سال 76 کتاب های مرتضی در انتشارات ساقی چاپ شد. من قراردادی به عنوان مالک مادی و معنوی این کتاب دارم که برطبق آن هر بار اجازه یک بار چاپ را می دادم. این موضوع ادامه داشت تا اینکه از ابتدای 88 برای اینکه می خواستم کتاب ها از طرف خانواده منتشر شود. بر طبق قرارداد درخواست مجوز انتشاراتی دادم. چند ماهی برای دریافت مجوز انتشارات طول کشید و به زودی انتشارات «واحه» کتاب های او را چاپ می کند.

وی گفت: از طرف نشر ساقی حرف هایی مبنی بر اجازه ندادن من منتشر شد و من تعجب می کنم چون آوینی 12 عنوان کتاب دارد و 10 عنوان در سال 86 تجدید چاپ شد. تاریخ هایی که ناشر ذکر کرده همه مربوط به یک دوره قبلی چاپ است و این موضوع کاملا قابل بررسی است سال پیش هم در نمایشگاه کتاب، کتاب های او فروش می رفت. اصولا آوینی به عنوان هنرمند هر چه کرده برای شنیده شدن و دیده شدن بوده و چیزی برای پنهان کردن نداشته است.

امینی توضیح داد: در این 12 سال که همیشه با همین تیراژ کتاب ها چاپ می شده هیچ وقت نشنیدم که کتاب نبود. من هم نمی دانم چرا اخیرا گفته می شود که کتاب های او چاپ نمی شود(!) چون منطقی نیست. همیشه کتاب ها چاپ می شد. پیش بینی ام این بود که هر 3 سال یک بار تجدید چاپ می شود و تا دریافت مجوز انتشار نیازی به تجدید چاپ مجدد در ساقی نیست. ولی 2 عنوان فتح خون را با 9900 و انفطار صورت را هم با 5500 تیراژ چاپ کردیم و این بیشترین تیراژ برای کتاب های او بود اصلا متوجه نمی شوم این حرف هایی که درباره نبود کتاب او و عدم اجازه من برای نشر او مطرح می شود از کجا آمده است.

مجری برنامه در ادامه پرسید: با پیروزی انقلاب طیف آکادمیک تعلیم دیده ای که با هنر در ارتباط باشد یا نبود یا کم بود . تیپ هنری قبل از انقلاب خود را هماهنگ با این جریان نمی دیدند و روحانی ها هم که مالک اصلی انقلاب بودند.علاقه زیادی نشان نمی دادند آن زمان دو جبهه بود یکی بنی صدر که تلویزیون را در اختیار داشت و دیگری حزب اللهی ها. وقتی خان گزیده ها پخش می شد دید عمومی این بود که حزب اللهی ها به تلویزیون راه یافتند و این فیلم نقطه عطفی بود.فشاری از طرف تلویزیون به او نیاوردند؟

امینی پاسخ داد: نامه ها و فشارهای زیادی از اعوان خان ها به تلویزیون می آمد که ظاهرا آنها را گزیده بود. اما از طرف تلویزیون و ... نه

سوال بعد که پرسیده شد این بود: اگر آوینی بود با توجه به وقایع اخیر دیدگاه سیاسی اش چه طور بود؟ امینی پاسخ داد: این سوال از من زیاد شده. به نظرم باید بخشی از آن را فیزیکی دید. یعنی او یک زمان به دنیا آمده یک زمان هم از دنیا رفته. یعنی اگر بود، جا ندارد و نمی شود آدم ها و تفکراتش را مصداقی امتداد داد. از ما بر نمی آید و درباره آوینی این پاسخ مشکل تر است چون آوینی اهل جست و جو بود. آدمی بود که تغییر و تکامل پیدا می کرد. بنابراین همان طور که الان با توجه به محدوده زندگی این سوال ها اشتباه است گسترش هم اشتباه است. او اهل فکر و تغییر بود. یعنی خود را ادامه می داد و از ظرفیت های خود برای دریافت بهتر استفاده می کرد. چون هنوز پرسش هایش تمام نشده بود.

مجری برنامه همچنین با تاکید پرسید: به نظر می رسد فرد یا گروه خاصی از اندیشه های او استفاده می کنند، موافقید؟

امینی هم پاسخ داد: با توجه به قراین و شواهد این مساله روشن است. از موقع شهادتش تا الان دربرهه های مختلف می بینم که هر کس مقاله خاصی از او را رو می کند و به عنوان نظر مرتضی در موضوعی دیگر منتشر می کند. مثلا وقتی خاتمی رییس جمهور شد مقاله تحجر و تجدد آوینی را که مربوط به دوره وزارتش بود چاپ می کند و آن هم نصفه و نیمه و این را انتقادی به شخص خاتمی جلوه دادند.

مجری مجددا پرسید: این جریان را با فشارهایی که موقع پخش خنجر و شقایق اعمال شده پیوسته نمی دانید؟

وی گفت: با اتفاق هایی که در مجامع مطبوعاتی نسبت به سوره رخ داد، پیوسته می دانم. در مقاطع مختلف مقاله ای از چاپ می شود و ادعا می شود که آوینی سیاسی بوده و درباره آدمی که در مقام سیاسی قرار گرفته نظر می داده در حالی که او بنا بر اقتضای زمان در مجله فرهنگی- هنری سوره و درباره مسایل فرهنگی مقاله می نوشت. چاپ مقاله او به طور ناقص جز سوء استفاده نیست. من درباره آوینی با وسواس و نگرانی از اینکه نظر خودم را دخیل کنم نگاه می کنم و پرهیز دارم و احساس مسوولیت می کنم که نکند ناخواسته فکر خودم را منتقل کنم.

یکی از دانشجویان پرسید پس چه طور جرأت می کنید نظر خود را به آوینی نسبت دهید. شما 17 سال سکوت کردید و بسیار کم حاضر شدید حالا این نظرات چیست که به نام شهید آوینی می دهید؟

امینی پاسخ داد: این طور نیست. هر وقت که روایت فتح دعوت کرد من حضور داشتم در دانشگاه های مختلف مثل تربیت مدرس شرکت کردم و سکوت واقعیت ندارد بعد از شهادت او اولین مقاله ای که نوشتم مرتضی و ما بود که چاپ شد. اگر منظور مناسبت های جمعی است، بسیار شرکت کردم و این استناد شما به چیست؟ اینقدر برای این کار مسافرت می کردم که شاید در تربیت فرزندانم کوتاهی کردم.

وی ادامه داد: اما در مجموعه مراسم هایی که شرکت کردم احساس نمی کردم که اگر نکنم اتفاق خاصی می افتد خیلی ندیدم که مخاطب آوینی تشنه او باشد. البته ادعای جوابگویی هم ندارم آوینی خوشبختانه آثار فراوانی دارد که شما می توانید بر اساس آثارش استناد دهید. می گویید «چرا جرأت می کنید دوباره او نظر بدهید» چرا نکنم تعجب می کنم دیگران چه طور جرأت می کنند؟

همسر شهید آوینی گفت: قشر روشنفکر در صدد سوء استفاده از آوینی هستند. اما به آن اشاره نمی کنم چون این قدر آوینی واضح است که مصادره کردن او از سوی روشنفکر ها کار حضرت فیل است. تصویری که آوینی برجا گذاشته نمی گذارد که آنها او را مصادره کنند و بگویند ضد انقلاب بوده. با این حرف ها نمی توانند خود را به آوینی بچسبانند.

در ادامه مجری برنامه پرسید فشار هایی که از سمت کیهان می آمد به چه دلیل بود؟ تیپ کیهانی ها آوینی را قبول نکردند و حتی موقع شهادت او اسم شهید برای او نزدند و در کیهان هم خبر شهادت را ندادند.

امینی گفت: کار خوبی کردند چون صداقت داشتند. این در ادامه کاری بود که با آوینی می کردند چون آوینی را قبول نداشتند. این خوب است که با صداقت بگوییم آوینی سوره را قبول نداریم و آوینی روایت فتح را قبول داریم. این خوب است که بر همان موضع خود بمانند. این برخورد روشن و شفاف خوب است. مشکل اینجاست که قبول نکنیم آوینی هم این است هم آن.

مجری پرسید: اما صداقت را بعد از او هم ادامه ندادند. همان کیهان مقالاتی در مدح او چاپ کرد.

همسر آوینی گفت: بسیاری از اشخاص که پیرو جریان فکری مشخص بودند بعدها 180 درجه رفتارشان فرق کرد و پای حرفشان نایستادند و طوری رفتار کردند که انگار عاشق تر از آنها نسبت به آوینی نبوده. درباره کیهان و جمهوری خصوصا حرف نمی زنم چون تفاسیر سیاسی خاصی نسبت به آن وجود دارد.

اینکه از طرف بیت رهبری تحت فشار باشد، حرف بیخودی است
در اینجا یکی از حاضران پرسید: نظرتان درباره یادداشت های آخر ابراهیم نبوی و بهنود چیست؟ نبوی گفته که آوینی در 3 سال آخر از نظام نا امید شده بود و فشار های زیادی از طرف بیت رهبری به او می شد.

امینی گفت: این هم سوء استفاده قشر روشنفکر است. آنها هم در صدد این سوء استفاده بودند. اما به آن اشاره نمی کنم چون این قدر آوینی واضح است که مصادره کردن او از سوی روشنفکر ها کار حضرت فیل است. چون تصویری که آوینی برجا گذاشته نمی گذارد که آنها او را مصادره کنند و بگویند ضد انقلاب بوده. با این حرف ها نمی توانند خود را به آوینی بچسبانند.

وی تصریح کرد: من هم قبول دارم که صحبت بهنود در فیلم مرتضی و ما بی خود بود. بهنود در آن فیلم گفته بود: آوینی مودب بود و با اینکه موضعش با من مخالف بود ولی مقاله اش هم مودبانه بود. این حرف او بی خود بود چون آن مقاله خیلی تند بود و اصلا مودبانه نبود.

امینی تاکید کرد: آن آدم ها خیلی زود خودشان را لو می دهند. اینکه آوینی از نظر فرهنگی آوینی در سه سال آخر تحت فشار بود، درست است ولی اینکه از طرف بیت رهبری تحت فشار باشد، حرف بیخودی است.

وی ادامه داد: آوینی فکر می کرد که گفتن حرف های زمان جنگ سخت شده اما وقتی آوینی برای کاری می رفت با تمام وجود می رفت و مثلا در «شهری در آسمان» کلام ماورایی او بر این اعتقاد مشهود است. آدمی که با فشار برود این کلام را نمی تواند بنویسد من نمی توانم کسانی که با این نگاه بخواهند آوینی را تحت فشار رهبری نشان دهند را باور کنم اصلا چنین جایی ندارند و ذی مدخل نیستند.

مجری پرسید: از زمان جنگ چه تحولی رخ داد که 3 سال آخر اینقدر فشار به او آمد؟

همسر آوینی گفت: چون آدم های دیگر او را تحت فشار خود قرار می دادند و به او اجازه نمی دادند که تغییر کند. او از چیزی برنگشته بود. او داشت تکامل پیدا می کرد. دامنه مخاطبان او داشت گسترده می شد فکر می کرد این حرف ها را به روشنفکر ها هم می توان زد، اما این به معنی برگشت نیست.

وی ادامه داد: او در مسایل فرهنگی نظر روشنفکر ها را هم می پرسید. او هم با تحجر مخالف بود هم تجدد. ولی به این معنی نیست که چون طرف فرج سرکوهی است نباید حرف های او را شنید. این رفتار در حوزه فرهنگ عملی نیست. البته او مشتاق بود از طیف جوان های متعهد انقلاب نسلی هنرمند رشد کند. شاید سال های آخر البته از این ایده آل خودش ناامید شده بود. شاید هم در آن مدت زمان نمی شد، برآورده شود.

امینی گفت: الان هم چنین نسل و جریانی را نمی بینم شاید یکی دو نفر باشند ولی جریانی که روح انقلاب را منعکس کند دیده نمی شود. البته این خیلی خوب بود که حرف هایی که از دهان روشنفکرها بیرون می آید از زبان انقلابی ها بیرون می آمد. اما واقعیت این است که «یک تجربه ماندگار» تنها مطلب مربوط به اثر گرانقدر روایت فتح را مجله «فیلم» می کند. آوینی این طور نبود که آن برخوردی که در عرصه اعتقادی می کند باید در عرصه هنر هم بکند.

دانشجویی از نظر شهید آوینی درباره ولایت و ولایت پذیری پرسید. همسر شهید آوینی پاسخ داد: در کتاب های او این مطالب به شکل مبسوط، آمده است به نظرم تبعیت کامل داشت و مقاله های زیادی هم نوشته است.

مجری برنامه درباره اشاره داماد شهید آوینی- معززی نیا- به سوء استفاده ابزاری از آوینی پرسید.

امینی گفت: نمی خواستم اسم ببرم اما ظاهرا ده نمکی هر جا می نشیند از آوینی مایه می گذارد. اینکه اگر آوینی بود فقر و فحشا را می ساخت، این را هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد. اینکه از نظر احساسی به او علاقه داریم دلیلی بر این نیست که او همان چیزی را بسازد که آوینی اگر بود می ساخت.

از امینی پرسیدند: نظر شما درباره بحران سال 88 چیست و چه توصیه ای می کنید؟

وی گفت:اگر توصیه ای دارید بکنید جواب دادن یا ندادن تعبیر دارد پس این سوال ها را نپرسید.

مجری پرسید: معمایی که هست رابطه او با دستگاه های دولت مثل صدا و سیما است او در آن دولت
” وقتی آوینی برای کاری می رفت با تمام وجود می رفت و مثلا در «شهری در آسمان» کلام ماورایی او بر این اعتقاد مشهود است.آدمی که با فشار برود این کلام را نمی تواند بنویسد من نمی توانم کسانی که با این نگاه بخواهند آوینی را تحت فشار رهبری نشان دهند را باور کنم اصلا چنین جایی ندارند و ذی مدخل نیستند. “
کار می کند ولی وقتی قرار است مستند خنجر و شقایق پخش شود، مشکل پیدا می کند. آوینی تغییر کرده یا سیستم تغییر کرده و او را نمی پذیرد؟

همسر شهید آوینی گفت: زمان و دوره فرق کرده. آوینی مقاله های زیادی درباره تلویزیون دارد برنامه های جدی تلویزیون را با برنامه هایی مثل جنگ هفته مقایسه می کرد و آن را گرفتار ابتذال می دید مشکلاتی که در پخش خنجر پیش آمد یکی از نمونه هایی بود که نشان می داد جامعه برای آوینی جا ندارد.

یکی از دانشجویان پرسید نظر شما درباره مقایسه نوری زاده و آوینی چیست؟

وی گفت: نوری زاده تا وقتی در کیهان بود مقاله هایش شبیه تفکری بود که آوینی را مصادره به مطلوب می کرد. اما از بعدش بی خبرم . با این مقایسه ها موافق نیستم به جای مقایسه انرژی را صرف شناخت کنیم چون جا برای کشف زیاد است.

وی تصریح کرد: توجه لازم به تفکر آوینی نشده و زیاد هم برای شناخت، دغدغه نمی بینم در حالی که اگر به آن توجه می شد بسیار راهگشا بود.

دانشجوی دیگری پرسید: آن شرایطی که آوینی قبل از انقلاب را به بعد از انقلاب تبدیل می کرد الان هست یا شرایط طوری است که فرد را برعکس می کند.

همسر شهید آوینی گفت: آوینی در نامه به برادرش در آمریکا می نویسد: هر چه دنبال آن بودم در وجود امام هست. جو انقلاب در مرتضی تاثیر نداشت وجود امام بسیار اثر گذار بود شاید چون الان وجود امام دورتر شده، سخت تر این تحول به وجود بیاید. استاد داوری درباره مرتضی می گوید:«شاید وجود مرتضی را فراموش کنند ولی عدم او را فراموش نمی کنند.» امروز به نظرم وجود مرتضی فراموش شده و این فراموشی از نوعی نیست که از عدم به شناخت برسیم شرایط بسیار هیاهو محور است.

وی ادامه داد: آوینی فرزند انقلاب و امام است. در منحنی صعود شهید آوینی شهادت نقطه کمالش است و انگار می گوید این زندگی را یکبار دیگر باز خوانی کنید و این کلیت را دوباره نگاه کنید. ببینید درباره کسی که به این کمال رسیده سوالی ندارید. یعنی این کمال این اطمینان را می دهد که تناقضی که بر ذهنمان درباره او می رسد شاید مربوط به خودمان باشد. آوینی متفکری بود که یک صدم اندازه اش هم او را نشناختند.

 

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=48542


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 89/2/1 و ساعت 6:56 عصر | نظرات دیگران()
رسانه‌های بیگانه از سخنان رئیس‌دولت اصلاحات استقبال کردند؛
بحران‌سازی خاتمی با قالب وارونه
 
اظهارات محمد خاتمی در جمع گروهی از دانشجویان که به عنوان دانشجویان دانشگاه تهران معرفی شده بودند فوراً مورد استقبال رسانه‌‌های بیگانه قرار گرفت. اظهارات وی که توسط رادیو فردا، بی‌بی‌سی فارسی و ارگان‌های فتنه مورد پوشش وسیع خبری قرار گرفت، در برگیرنده نکات مهمی است.
 
به گزارش "خدمت" به نقل از جوان ؛ اظهارات محمد خاتمی در جمع گروهی از دانشجویان که به عنوان دانشجویان دانشگاه تهران معرفی شده بودند فوراً مورد استقبال رسانه‌‌های بیگانه قرار گرفت. اظهارات وی که توسط رادیو فردا، بی‌بی‌سی فارسی و ارگان‌های فتنه مورد پوشش وسیع خبری قرار گرفت، در برگیرنده نکات مهمی است.

1-خاتمی در این سخنان به قول رسانه‌‌های فتنه هشدار داده است که سال 1389 سال بحران‌های اجتماعی خواهد بود.

اما باید از ایشان سؤال شود که با توجه به آنکه بارها نامبرده بر پافشاری بر قانون و عمل به فرامین رهبر معظم انقلاب تأکید‌ کرده است، این دیدگاه فکری را از کجا اخذ کرده و مبنای اظهار‌نظر وی برای سال جاری چیست؟ در حالی که همگان مطلع هستند که بحران سنگین سیاسی که به همت امثال وی و دوستانش به راه افتاده بود به پایان رسیده و مردم با این حرکت کودتا گونه برخورد قاطع داشته و پیام رسای خود را در 9 دی و 22 بهمن 1388 به گوش تمامی جهانیان رساندند.

آیا آقای سوروس می‌خواهد همچنان سال 1389 هم سال بحران‌سازی سیاسی در ایران باشد و آیا بین دیدارهای قبلی خاتمی با سوروس و این اظهارات نسنجیده ارتباطی جریان دارد؟

2-آقای خاتمی بارها در طول مدت 8 سال مسؤولیتش به عنوان رئیس‌جمهور به‌رغم هماهنگ بودن جریان ثروتمند و گسترده کارگزاران، مشارکت و مجموعه اصلاح طلبان و در اختیار داشتن مجلس ششم و همراهی مجمع تشخیص مصلحت نظام و سکوت و کم تحرکی قوه قضائیه در برخورد با مفاسد اداری و مالی مدیرانش اظهار کرده بود که هر 9 روز دولت وی با بحران مواجه بوده است. آیا این ادعای آقای خاتمی به این معناست که وی و هم گروهی‌هایش در نظر دارند که دوره دوم چهار ساله ریاست جمهوری احمدی‌نژاد را از ابتدا تا انتها به دوره‌ای از بحران‌سازی‌های شکست خورده علیه دولت و علیه ملت تبدیل کنند؟

3-خاتمی که پیشتر بارها با جورج سوروس عامل و محرک انقلاب‌های رنگین در جهان دیدار و مذاکره داشته است، چگونه قبل از مرور وقایعی که به تحریک او و دوستانش در کشور ایجاد شده است، دست به فراخوانی عمومی برای اغتشاش طلبی زده است. آیا دعوت خاتمی به ناآرامی‌های اجتماعی وعده و تهدیدی از جانب اصلاح طلبان علیه حاکمیت مشروع و مقبول جمهوری اسلامی برای کسب امتیازات نامعقول است؟

4-خاتمی در این دیدار از به کار بردن عبارت فتنه و آشوبگر و اغتشاشگر توسط رسانه‌ها و مردم در توصیف دوستان و همراهانش انتقاد کرده و ظاهراً فراموش کرده است که فتنه‌گری و نسبت دادن آن به جریان متبوع وی یک پیش‌فرض ذهنی عمومی درباره سلسله اقداماتی است که جریانات نزدیک و مورد حمایت وی به راه انداخته‌اند.

در هر حال امسال، سال همت مضاعف و کار مضاعف است و مردم و دولت با قوت و قاطعیت مسیرخود را طی خواهند کرد و با هر عاملی که در برابر آنان مقاومت کند به شدت برخورد کرده‌ و اجازه کارشکنی در مسیر تعالی کشور را نخواهند داد.

نیروهای موسوم به اصلاح طلب به اندازه‌ای مشروعیت سیاسی خود را به باد فنا داده‌اند که دیگر ظرفیتی برای دعوت به آشوب و هرج و مرج در اختیار ندارند.

به خاطر داریم که مهدی کروبی در مجلس ششم بارها اعلام کرد که عده‌ای می‌گویند ما می‌خواهیم از حاکمیت خارج شویم و دودستی آن را چسبیده‌اند.

حال باید از آقای خاتمی این سوال پرسیده شود که آیا نامه نوشتن ایشان به مقام معظم رهبری و ادعاهای پیاپی وی مبنی بر عدم تصمیم برای براندازی نظام (امری که قطعاً وی و جورج سوروس و صدها عنصر قابل‌تر و ارزشمند‌تر توان انجام آن را تا ابد نخواهند یافت) این فراخوان به ایجاد شورش‌های اجتماعی چگونه تفسیر می‌شود؟

در عین حالی که مردم کشورمان مشتاقانه خواهان اصلاحات واقعی اقتصادی و سیاسی در شؤون مختلف و لازم هستند و رهبر معظم انقلاب نیز نام همت مضاعف و کار مضاعف را بر این سال نهاده‌اند، مسلماً همسویی آقای خاتمی و سایر کسانی که در فتنه عمیق به نحوی دست داشته‌اند و آب به آسیاب دشمن ریخته‌اند، به عنوان یک خاطره تلخ در اذهان عموم ملت ایران ثبت خواهد شد. عجیب است که سید محمد خاتمی بدون توجه به دلایل واقعی رویگردانی توده‌‌های عظیم و میلیونی مردم و فرهیختگان از او و همفکرانش اینگونه خود را به یک چهره خبرساز آن هم در مسیری خلاف مصالح و منافع ملی تبدیل می‌کند.

مسلماً ماندگار شدن نام افراد در تاریخ کشور عزیزمان نیازمند همراهی و خدمت حقیقی ایشان به آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی است. اینکه افرادی به محض از دست دادن مشروعیت و مقبولیت عمومی و شکست خوردن در سه، چهار انتخابات کاملاً آزاد، سالم، رقابتی و باشکوه روانه خانه‌هایشان شوند، به هیچ عنوان حقی را برای ساختارشکنی و هنجارستیزی و بحران آفرینی برایشان ایجاد نمی‌کند.

بهتر است آقای خاتمی هرچه سریع‌تر قبل از آنکه عموم مردم دست‌های وی را از حاکمیت برای همیشه جدا کنند به آغوش نظام مقدس اسلامی نه در حرف و تبلیغات بلکه در عمل و فکر بازگشته و بکوشند تا خاطرات اقدامات زشت اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری 1388 را فقط اندکی از یاد ببرند.
در حقیقت وی به عنوان یکی از چند تئوریسین بازخوان جریان اصلاحات با چنین اظهارات عجولانه و شتابزده‌ای باعث می‌شود تا همواره بر خشم و ناراحتی نهادینه شده در بین مردم به واسطه اشتباهات و اقدامات کودتا گونه جریان متبوع وی افزوده شود.
 

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 89/1/27 و ساعت 1:33 عصر | نظرات دیگران()
علیرضا پناهیان در جمع دانشجویان:
"امروز" زمان انقلابی بودن است

گروه فرهنگی: جلسه جمع و جور بود و حرف برای گفتن بسیار. سخن از انقلابی گری بود و شرایط کنونی انقلاب. نسل سومی ها باز گرد هم آمده بودند تا رسم برداشتن باری را بیاموزند که بر زمین مانده ومختصات مسیری رادریابند که جز با روحیه انقلابی گری نمی توان در آن گام نهاد.

به گزارش رجانیوز، علیرضا پناهیان را امروز اهل فکر تنها با عنوان یک سخنران معروف و مشهور نمی شناسند. بلکه او را در قامت یک تئوریسین می بینند که شرایط موجود را خوب حس می کند و بهجا سخن می گوید؛ کسی که ملاحظات هم او را از سخن باز نمی دارد و آنجا که باید حرف هایش را می گوید. آنچه در پی می آید متن سخنان اوست درخصوص انقلابی گری و سالی که با عنوان همت مضاعف و کار مضاعف می شناسیمش؛ اولین جلسه از جلسات هفتگی هیئت دانشجویان و فارغ التحصیلان هنر، با سخنرانی حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان و با حضور دانشجویان دانشگاه‌های تهران، برگزار شد. این هیئت اولین هیئت در سطح شهر تهران است که این استاد حوزه و دانشگاه به صورت ثابت و هفتگی در آن سخنرانی خواهد کرد.

پناهیان، در اولین جلسه موضوع مباحث خود در این جلسه را «مفهوم انقلابی بودن» معرفی کرد و در اولین جلسه، به علت انتخاب این موضوع، و سپس به «شیرینی انقلابی بودن» و برخی آثار و زیبایی‌های انقلابی بودن پرداخت، که گزیده‌هایی از این سخنرانی در ادامه می‌آید.

قابل ذکر است که جلسات هفتگی این هیئت، هر چهارشنبه بلافاصله بعد از نماز مغرب و عشاء، با سخنرانی حجت‌الاسلام پناهیان آغاز می‌شود. محل برگزاری جلسات، خ طالقانی، نرسیده به میدان سپاه، کوچه مفیدی، پ2، دفتر هنر و ادبیات دانشجویی، می‌باشد.

حرفهای خوب، به ظاهر بی‌زمان و بی‌مکان هستند و نسبت به همه کس رابطه مساوی دارند. اما همیشه اینطور نیست. بعضی از حرفهای خوب زمان دارند، و در آن زمان بهتر شنیده می‌شوند و بهتر درک می‌شوند. چون نیاز آن زمانه هستند و وقتی سخنی مورد نیاز یک زمان باشد، مصرفش در آن زمان بیشتر خواهد شد و اکثر مردم با آن ارتباط برقرار کرده و دلها برای درک و دریافت آن حرف آماده تر خواهد بود.

زمان بعضی از حرفهای خوب که قبلا زده شده امروز رسیده است. مفهوم «انقلابی بودن» با اینکه مصداقش قبلا رخ داده، و حتی حضرت امام زیاد از آن صحبت کرده‌اند، اما امروز زمانش رسیده است. پس از گذشت سی سال از انقلاب، مفهوم انقلاب و انقلابی بودن، مفهومی است که امروز بهتر فهمیده می‌شود، بهتر می‌شود به آن عمل کرد، بیشتر می‌شود قدرش را دانست، و امروز جوان‌ها به دلیل نیاز مبرمی که به این مفهوم احساس می‌کنند، بیشتر با آن ارتباط برقرار می‌کنند.

از زیر مجموعه های مفهوم انقلاب، امروز می‌توان از مفهوم «انقلابی بودن» به عنوان یک مفهوم تازه، بکر، ضروری، مهم و مفهومی که زمینه پذیرش آن بصورت فراگیری بسیار بالا است، سخن گفت. مفهومی که هم نیاز داریم به آن عمل کنیم و زندگیمان را مطابق آن سامان دهیم، و هم به آن نیاز داریم تا نه فقط با آن زندگی کنیم، بلکه با آن زنده باشیم، جان پیدا کنیم، و از آن لذت ببریم.

گرچه انقلاب سی سال پیش رخ داد، و سخنان انقلابی حضرت امام، این انقلاب را جان داد، ولی آن زمان، هیجانی از انقلاب بود که جلوه‌ای از انقلابی بودن را به نمایش گذاشت. امروز بعد از سی سال بیشتر از گذشته می‌شود عمق این رخداد بزرگ و عمق این مفهوم عمیق را فهمید و از آن لذت برد. انقلاب 57 در واقع پیش‌درآمد و مقدم? مفهوم انقلاب و انقلابی بودن بود. حتی دوران دفاع مقدس هم، پیش‌درآمد مفاهیم و حقایق و اتفاقات بسیار بزرگتری است که در آینده رخ خواهد داد.

برخی از کلماتی که در مقطع انقلاب صادر شدند، مستقیماً در زمان خوشان مصرف نداشتند و عمیق درک نمی‌شدند. باید یک نسل و یک زمانی از آنها می‌گذشت، تا آن کلمات از آن اوج فرود بیایند و موقع عملشان بشود.

در تمام این مدت خیلی‌ها سعی داشتند «انقلابی بودن» را در تاریخ دفن کنند
در تمام این مدت خیلی‌ها سعی داشتند «انقلابی بودن» را در تاریخ دفن کنند. بعضی‌ها فکر می‌کردند که این مفهوم خودبه‌خود در حال دفن شدن است و برای از بین رفتنش جشن می‌گرفتند. خیلی‌ها برای از بین بردنش تئوری‌ها و توجیه‌های مختلفی بیان می کردند.

یکی از توجیهای خیلی رایج این بود که انقلابی بودن، اقتضای آن زمانه بوده و الان دیگر می‌خواهیم در یک وضعیت با ثبات زندگی کنیم، بنابراین بهتر است که هیچکس انقلابی نباشد. انگار انقلابی بودن با زندگی کردن منافات دارد! انگار انقلابی بودن در شرایط به‌ظاهر عادی معنا و لزومی ندارد و جرم تلقی می‌شود! انگار انقلابی بودن با قانونمند بودن منافات دارد! انگار زندگی تعریف تثبیت شده‌ای دارد که در آن تعریف، انقلابی بودن یک مزاحم و یک خار به نظر می‌رسد.

فقط یک نوع زندگی است که ذاتاً با انقلابی بودن مغایرت دارد
در حالی که فقط یک نوع زندگی است که ذاتاً با انقلابی بودن مغایرت دارد. آن هم زندگی گوسفندوار یا به تعبیری گرگ‌وار است. و گرچه این دو برای ما فرق می‌کنند و دو سر یک طیف ممکن است باشند، ولی برای خدا فرق نمی‌کند. خدا هردو را با هم به جهنم می‌ریزد. آنجا گوسفندصفتان ناله می‌زنند که «این گرگها به ما ظلم کردند، لااقل اینها را دو برابر عذاب کنید.» خدا به آنها پاسخ می‌دهد: «هر دو گروه، دو برابر عذاب می‌شوند. گروه اول چون هم خودشان بد بودند و هم به شما ظلم کردند. و شما هم به دلیل اینکه به ظلم آنها میدان دادید، و جدا از اینکه خودتان نخواستید آدمهای خوبی باشید، راضی شدید گرگهایی شما را بدرند و به واسط? رضایت شما، میدان و قدرت بیشتری برای ظلم پیدا کنند.(1)

انقلابی نه گرگ است نه گوسفند. انقلابی نسبت به گرگها انقلابی می‌شود و از حالت گوسفندوار زندگی کردن نجات پیدا می‌کند. هر کسی، یا انقلابی است یا گرگ یا گوسفند. در این میان، صورت دیگری برای زندگی انسان نمی‌شود تصور کرد. انقلابی کیست؟ کسی که مقابل گرگ‌ها مقاومت می‌کند و گوسفندوار زندگی نمی‌کند.

«انقلابی بودنِ» جامعه در دوران آرامش، خیلی زیبا و لذت‌بخش است
چقدر لذت‌بخش است که امروز مفهوم انقلاب بهتر درک می‌شود و ضرورت انقلابی بودن بیشتر در جانها موج می‌زند. چون خیلی لذتبخش است که انسان در جامعه‌ای زندگی کند که بدون اینکه مقدمات و شرایط پیچیده و بحرانی در خارج از وجود انسان، او را وادار به انقلابی بودن کند، و در شرایطی که انسان‌ها می‌توانند گوسفندوار زندگی کنند، نیاز به انقلابی بودن را احساس کنند..

در شرایطی که گرگها کمی فاصله گرفته‌اند و انسان می‌تواند احساس کاذب امنیت داشته باشد، احساس انقلابی بودن خیلی ارزشمندتر از زمانی است که گرگها به تو نزدیک هستند و دارند پیراهن تو را پاره می‌کنند. الان که دیگران همه تو را به زندگی بره‌وارانه دعوت می کنند، انقلابی بودن زیباست. الان اگر انقلابی باشی معلوم می‌شود که چشم و دلت بیناتر، قدت بلندتر و کشیده‌تر، و برای دیدن آن نقاط دوردست از همیشه بیشتر آمادگی پیدا کرده‌ای.

جامعه‌ای که در دوران آرامش، بدون اینکه حادثه خاصی بصورت مستقیم او را تحت فشار قرار داده باشد، احساس نیاز و عطش به انقلابی بودن بکند، جامعه‌ای است که زندگی در آن لذت‌بخش و افتخارآمیز است.

در مورد انقلابی بودن، سوالات فراوانی وجود دارد
در شرایطی که جامعه به ظاهر آرامش دارد، در زمانی که گرگها نزدیک نیستند، در زمانی که نه کسی ما را از چریدن منع می‌کند، و نه کسی ما را مذمت می‌کند، چه ضرورتی دارد ما یک دفعه انقلابی شویم؟ آنگاه اگر انقلابی شویم چه کار خواهیم کرد؟ آیا اوضاع را بهم می‌ریزیم؟ آیا غیرضابطه‌مند عمل خواهیم کرد؟ خشونت خواهیم داشت؟ عوارض انقلابی بودن در زمان ما چگونه خواهد بود؟ اساساً یک انقلابی، چگونه انسانی است؟ ویژگیهای انقلابی بودن چیست؟ اینها سوالات فراوانی است که باید به پاسخش پرداخت.

شیرینی و جذابیت مفهوم انقلابی بودن، برای جوانان
در این 25 سال گفتگو با مردم، خاطراتی فراوانی را می‌توان مرور کرد، از اینکه اگر کسی بالای منبر و یا در جمعی می‌خواست در مورد انقلاب صحبت کند، چقدر صحبتش دموده و بی‌مزه می‌شد، و چقدرصحبتش پرت وغیر جذاب تلقی می‌شد. حتی در میان کسانی که به سخنرانی معنوی علاقه داشتند هم، استقبال نمی‌شد. ولی امروز اصلاً اینجوری نیست.

من نسبت به زمان? خودمان بسیار خوشبین هستم. فکر می‌کنم که این زمان، زمانی است که مفهوم انقلابی بودن مفهوم بسیار جذابی است. امروز جانها و جوانهای ما به شدت به این مفهوم علاقمند هستند، گرچه ممکن است خودشان دلیلش را ندانند. اما وقتی معنای انقلابی بودن را برایشان توضیح می‌دهی، احساس می‌کنند گمشده‌شان را پیدا کردند. درست است که امروز جوانهای ما به زندگی گوسفندوارانه و به گرگ بودن دعوت و تحریک می‌شوند، ولی با طبع‌شان ناسازگار است. امروز، جوانها تشنه انقلابی بودن هستند.

آنهایی که می‌گفتند بعد از سی سال جوانها از دست رفتند، و از انقلاب فاصله گرفتند، بیایند امروز جامعه را ببینند. البته آنها باید خیلی درشت‌تر واقعیتها را ببینند تا حقایق را درک کنند، لذا آنها صبر کنند فردا جامعه را ببینند. اما آنهایی که می‌توانند، همین امروز را ببینند.

آثار انقلابی بودن
پیش از پرداختن به معنای انقلابی بودن، کمی با آثار آن آشنا شویم، تا بتوانیم کمی از این مفهوم لذت ببریم، وقتی لمسش کردیم و از آن لذت بردیم، بهتر معنایش را می‌فهمیم.

1. انقلابی بودن، مهمترین انگیز? خودسازی معنوی

انقلابی بودن مهمترین انگیز? خودسازی معنوی است. هیچ انگیزه ای مثل انقلابی بودن نمی‌تواند انسان را بسوی زندگی عارفانه، و به سوی قله های کمال و معنویت سوق بدهد. در دفاع مقدس بود که بعضی‌ها یک شبه راه صد ساله را طی می‌کردند. دفاع مقدس از حاج احمد متوسلیان یک انسان بزرگ ساخت. دفاع مقدس جلوه‌‌ای از جلوات انقلابی‌گری بود.

انقلابی‌گری معنویت انسان را رشد می‌دهد. اگرانقلابی نشدید، از خودتان انتظار نداشته باشید عارف بشوید. برای سیر و سلوک الی الله، و برای رسیدن به نقطه کمال چرا خودت را خسته می کنی؟ شدنی نیست. اوحدی از مردم استثنائاتی هستند که بشوند کسانی مثل آقای بهجت. او که از 14سالگی می‌گفت من چیزهایی سرنماز می‌دیدم، فکر می‌کردم همه اینها را می‌بینند.

امام به خوبها و عرفا فرمود: «این وصیتنامه‏هایى که این عزیزان مى‏نویسند مطالعه کنید. پنجاه سال عبادت کردید، و خدا قبول کند، یک روز هم یکى از این وصیتنامه‏ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید.»(2) ، اینها یک شبه ره صد ساله را طی کردند.(3) واقعاً امام(ره) سخن به گزافه نمی‌گفت. این حرف را با اعتقاد می‌زد، واقعاً می‌گفت اینها ره صد ساله را یک شبه طی کردند.

در انقلابی‌گری می‌شود ره صد ساله را یک شبه طی کرد، و الا ببین کی به مقصد می‌رسی؟ از کجا می‌توان فهمید زمانه، زمانه انقلابی‌گری است؟ از اقبال روزافزون به معنویت. از میزان حضور جوانان در تشییع آقای بهجت. جوانهایی که یکبار ایشان را ندیدند، و فقط چند خاطره مختصر شنیده‌بودند. طبیعت نورانی‌شان دارد می‌شکفد. این عشق به معنویت نتیجه اش چه خواهد شد؟ این عشق بالاخره بیرون می‌زند و سر به انقلابیگری خواهد زد. فقط کافی است اینها بفهمند برای عارف شدن، باید انقلابی بود.

الان پرحمعیت‌ترین همایشهایی که در دانشگاه‌ها گرفته می‌شود، همایشهایی است که از شخصیت‌های عرفانی سخن به میان می‌آید. شما فکر می‌کنید تا کی این عطش پشت پرده خواهد ماند و رو به سرچشمه معنویت و عرفان نخواهد برد؟

2. انقلابی، فوق‌العاده مهربان می‌شود

یکی از آثار انقلابیگری این است که انسان عارف میشود. یکی از آثار دیگر انقلابیگری این است که انسان پس از اینکه انقلابی شد به‌شدت مهربان می‌شود. چون اگر ویژگیهای انقلابی را مرور کنیم، یکی از ویژگی‌هایش این است که از خودگذشته است. یک موجود انقلابی، فوق‌العاده مهربان می‌شود. چون انقلابی‌گری خودخواهی‌ها را می‌کشد.

انقلابی برایش زشت است که برای موفقیت خودش کار کند. یک انسان انقلابی اگر بخواهد برای موفقیت خودش تلاش کند، احساس می‌کند وجودش بوی بد گرفته است. من نمی‌دانم در خاطرات دفاع مقدس، چرا نمی‌گویند اینها انقلابی بودند؟ خوب بودن خیلی کلی است. سراغ شاخص‌های مشخص‌تر بروید.

انقلابی، برای موفقیت خودش درس نمی‌خواند، انقلابی، برای موفقیت خودش تلاش نمی‌کند. اگر شهید آوینی را در یک کلمه بخواهم توصیف کنم، می‌گویم یک آدم انقلابی. شهید مطهری هم همینطور. شهید مطهری وقتی که می‌خواست کتاب «داستان راستان» را بنویسد یک لحظه فکر نمی‌کرد که در نگاه دیگران، برای استادی که در دانشگاه تهران فلسفه درس می‌دهد، نوشتن کتاب داستان برای کودکان چقدر زشت است. او زشت و زیبایی را برای خودش اصلاً نگاه نمی کرد. انقلابی بود.

انقلابی تپش قلبش و ضربان قلبش برای جامعه است
انقلابی، تپش و ضربان قلبش برای جامعه است. انقلابی، چون خودخواه نیست، مهربان می‌شود. کسانی که در فیلم‌ها و فیلم‌نامه‌ها دنبال کاراکترهای قدرتمند و مهربان می‌گردند، در واقع دنبال یک انسان انقلابی می‌گردند.

در این برنامه‌ها و کتابهای نیمه پنهان ماه، که بر اساس خاطرات همسران شهدای نام‌آور تهیه شده، این وصف مشترکشان است: یک مهربانی ویژه که بدون هیچ ادا و اطفاری با یک نگاه، سیلی از محبت را سرازیر می‌کردند به خانواده‌شان، در حدی که این سیل آنها را تا ابد می‌برد، و هنوز دارد می‌برد. بدون خیلی از لوس‌بازیها و اداهای بیخودی که ما فکر می‌کنیم.

امروز انسان‌ها، به دنبال مهربانی هستند
آن وقت مردم ما امروز چقدر به مهربانی و مهربان بودن نیاز دارند. دلیل من هم? علاقه‌ها و عطش‌هایی است که مردم به فیلمهای عشقی دارند. دنبال مهربانی می‌گردند. نه دنبال بی دینی. مردم که اینقدر بی‌دین نیستند.

چرا در اوج داستانها یک پیوند را قرار می‌دهند؟ مردم در ارتباط زن و مرد در داستانها دنبال چی می‌گردند؟ دنبال آن لحظه‌ای که این دو مهربانی کردن به یکدیگر را آغاز می‌کنند. آن وقتی که این دو دلشان برای هم نرم می‌شود.

و مردم، بیچار? مهربانی هستند. الانسان عبید الاحسان. انسان نوکر مهربانی است. و تا یک ذره نیازهای اولیه و حیاتی او، و امنیت او، تامین شود، در به در دنبال مهربانی می‌گردد. هرکسی دنبال مهربانی نگردد گرگ می‌شود، او به جای مهربانی، باید با منفعت خودش را سرگرم کند. همه کسانی که از محبت رویگردان شده‌اند و به منفعت روی کرده‌اند، همه از خود پشیمان و ناراحت هستند. می‌گوید: در زندگی بدی افتاده‌ام. افتاده‌ام در کاسبی. حالم بده. می‌گویم: کاسبی خوبه. می‌گوید: نه. دوران جوانی من دوران با طراوتی بود. دیگر بیشتر نمی‌تواند توضیح دهد. چرا؟ چون دوران جوانی بیشتر دنبال محبت بوده.

مردم کمی آرامش پیدا بکنند، یکی از نیازهای حیاتی‌شان می‌شود مهربانی. و این یعنی امروز مردم آماده‌اند انقلابی شوند. آماده‌اند انقلابی بودن را تحسین کنند.

3. انقلابی، فوق العاده فعال و پرتلاش می‌شود

یک موجود انقلابی فوق العاده فرز و فعال می‌شود. مقام معظم رهبری امسال از کار مضاعف و همت مضاعف صحبت کردند. کار و همت مضاعف، یکی از اوصاف انقلابیگری است. و یکی از دلایل ما برای اینکه سخن از انقلابی بودن، سخن زمانه است، همین نام امسال است. انسان انقلابی، جدی، پرتلاش و بلندهمت است.

الان زمانی است که مردم جدی بودن و جمع شدن و به تعبیری، انقلابی بودن را دوست دارند. خلأش را احساس می‌کنند. ذهن بیدار و دل هوشیار این را احساس می‌کند. انقلابیگری آدم را جمع می‌کند و فرز و تیز می‌کند.

آدم اینگونه از زندگی‌اش لذت می‌برد. مردم تفریحاتشان را کرده‌اند، هیجاناتشان را گذرانده‌اند، نمایندگانی از ما در ایام تعطیلات نوروز به کشورهای اطراف رفته‌اند، و بازی‌های آبی، خاکی، قواصی، موسیقی های تند، و ... را تجربه کرده اند و برگشته اند و خسته به دنبال هیجانات بیشتر می‌گردند. و هیچ چیز مانند انقلابی بودن، یک هیجان دائمی و اصیل که خسته کننده نیست، در وجود انسان ایجاد نمی‌کند.

در حدی که تو می‌توانی بگویی اصلاً انقلابی زنده است، بقیه مرده‌اند و درحال تشییع جنازه خوشان هستند. جنازه خودشان را روی دو پا راه می‌برند، بدون اینکه ذکر لااله الاالله بگویند. جنازه‌هایی که دو تا تشییع‌کننده دارند؛ یکی پای راست و یکی پای چپ، اما هیچ دستی به سر پای این جنازه نمی کوبد، دستها هم آویزان است و حال ندارند بکوبند،مدام به همه می‌گویند «نگو لااله الا الله».

انقلابی بودن لذتبخش است. انقلابی مهربان است و به فکر دیگران. انقلابی راحت حاضر است در این راه بمیرد، هیچ وقت به ذهنش خطور نمی‌کند که چرا من؟ چرا دیگری نمیرد و چرا من بمیرم؟ انقلابی گلیم خودش را از زیر پای جامعه نمی‌کشد، خودش را گلیم می‌کند و زیر پای جامعه می‌اندازد. او از زندگیش لذت می‌برد. او یک آدم بزرگ است، و یک فامیل بزرگ دارد. او بخاطر انقلابی‌گری تمام زندگیش را تعریف می‌کند. او بخاطر انقلابیگری و آرمان‌های انقلابیش ازدواج می‌کند، بخاطر انقلابیگری بچه‌دارمی‌شود، بخاطر انقلابیگری نام برای بچه اش می‌گذارد، بخاطر انقلابیگری شغل انتخاب میکند، بخاطر انقلابیگری در شغلش موفق می‌شود.

زیرا هرکسی با هر استعدادی که دارد، اگر به خاطر انقلابیگری و با روحیه انقلابی، در شغل خودش تلاش کند، حتی استعدادهایش افزایش پیدا می‌کند، چه برسد به تلاش‌ها و موفقیت‌های مضاعف.

چگونه لحظه‌های زیبای انقلابی بودن را تجربه کنیم؟
از آثار انقلابیگری هرچی بگوییم کم گفتیم. از آسمان تا زمین همه چیز برای انقلابیون است. و اما انقلابی به چه کسی می‌گویند؟ و ویژگیهای یک انقلابی چیست؟ و سوال‌های فراوان دیگر بماند برای یک جلسه دیگر.

ما تا زمان ظهور باید انقلابی باقی بمانیم. و بعد از ظهور نوع دیگری از انقلابی بودن در وجود ما شعله خواهد کشید که دیدن دارد. اصلاً بعد از ظهور ما دیگر انقلابی نیستیم. ما خودمان انقلاب هستیم.

ولی لحظه‌های انقلابی بودن هم لحظه های خیلی قشنگی است، هر کسی در لحظ? روضه قرار بگیرد، می‌تواند لحظ? انقلابی بودن را یک ذره تجربه کند. یک دفعه یک شورش و تحرکی در دلها رخ می‌دهد. برای کسانی که می‌خواهند به فضا بروند، اتاق‌هایی را درست می‌کنند که در آن اتاق‌ها بی‌وزنی را تجربه کنند و برای قرار گرفتن در فضا، آمادگی پیدا کنند. اینجا هم هر کس که هنوز روحش در متن انقلاب و اوج انقلابیگری قرار نگرفته، و می‌خواهد آن فضا را حس کند، برود مجلس روضه. روضه، هدیه و لطف خداوند به ما است. روضه آن لحظه را برای انسان قابل تجربه می‌کند، آن شوری که به دلها می افتد.... آن صحنه خداحافظی، صحنه قابل تحملی نیست، و این انقلاب دائمی حسین است در دلهای ما.

(1) رک: تفسیر المیزان، ذیل آیه: .... قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُون.(اعراف/38)
(2) صحیفه امام، ج‏14، ص: 491
(3) صحیفه امام، ج‏18، ص: 395


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 89/1/25 و ساعت 6:42 عصر | نظرات دیگران()

اعتراض شدید دانشجویان به سکوت رسانه ها و مسئولین در برابر جنایات جدید اسرائیل <\/h2>
 

خبرنامه دانشجویان ایران : بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران با صدور بیانیه‌ای از سکوت رسانه ها و مسئولین در مورد جنایات اسرائیل در فلسطین ابراز گله مندی کرد.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، متن کامل بیانیه بدین شرح است:

امسال هم سال، نو شد. سال نو مبارک. نوروز برای ما جشنی مقدس، ملی و مذهبی است. نوروز ایام شادی و بازگشت به دامان طبیعت است. ایام تجدید قوا برای یک سال کار، مبارزه و جهاد. اما امسال شاهد اتفاق عجیب و دردناکی بودیم؛ امسال متوجه شدیم در ایام نوروز مبارزه تعطیل است. آرمان‌خواهی تعطیل است. اهتمام به امور مسلمین تعطیل است و بالکل «غیرت دینی» تعطیل است.

قدس در التهاب است، سلام فیاض از جانب صهیونیست‌ها مأموریت می‌یابد که با خودشان مذاکره کند، وابستگان حماس در کرانه باختری بازداشت می‌شوند، اسرای فلسطینی در بند اسرائیل تحت فشار و شکنجه قرار می‌گیرند، اما در تهران، ام‌القرای جهان اسلام، صدایی از صدا و سیما، رسانه‌ای که با پول بیت‌المال مسلمین اداره می شود شنیده نمی شود. همان مسلمینی که 9 دی و 22 بهمن نشان دادند آرمان هایشان چیست و زیر کدام بیرق سینه می‌زنند. همان مسلمینی که به خاطر توهین به بیرق سیدالشهدا(ع) خشمگینانه به خیابان ریختند و خواستار مجازات آشوبگران شدند. حرم ابراهیمی به اشغال زنان ارتش اسرائیل درآمد، صدایی از رامین مهمان‌پرست، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی به گوش نرسید. سخنگوی وزارتی که قرار بود انقلاب را صادر کند و از «نهضت‌های آزادی بخش مستضعفین در سراسر جهان» حمایت کند. مستضعفین را که فراموش کردیم، آرمان فلسطین را هم بایکوت کردیم؟

سالهاست که به طور ضمنی از ساختن معبد سوم سلیمان به جای مسجد الاقصی صحبت می کنند، امسال اما به صورت علنی صحبت از این امر شد. در چند مرحله گروه‌های دست راستی اسرائیلی با بیل و کلنگ به اقصی حمله‌ور شدند که پلیس اسرائیل ریاکارانه جلوشان را گرفت. لوله‌های آبی که شالوده اقصی را فرسوده می‌کنند از کار نیفتاده‌اند و حفاری‌های دیوار ندبه همچنان ادامه دارد. آیا مردم ما این اخبار را می دانند؟ خیر! صدا و سیمای ما وضع راه های کشور و گزارش آب و هوا را به اخبار قبله دوم مسلمین ترجیح داده و افکار عمومی را منحرف کرده است.

لیبرمن و نتانیاهو صحبت از قدس به عنوان پایتخت اسرائیل سر داده‌اند و خودشان را برای انتقال پایتخت از تل‌آویو به «اورشلیم» آماده کردند، اما از تهران صدایی به گوش نمی رسد. فعالان سیاسی و «قیم‌های یقه‌سفید» که ادعای میراث امام روح‌الله را دارند، همان هایی که به فکر وحدت مسئولان هستند و امت واحده را فراموش کرده‌اند، به تعطیلات و مسافرت مشغول بودند. کنفرانس عربی در لیبی تشکیل می شود و عرب های سازش‌کار به «هرمنوتیک سازش» می‌پردازند اما تنها خبری که از رسانه ملی به گوش می رسد «عدم موفقیت» اعراب است. از وزارت خارجه و آقای مهمان‌پرست و جناب متکی هم خبری در دسترس نیست، آقایان شما را به وصیت‌نامه امام قسم لااقل یک کنفرانس ناموفق تشکیل می‌دادید.

اسرائیل در برابر اعتراض مجامع بین‌المللی به شهرک‌سازی در شرق قدس می‌پردازد و یهودی‌سازی کل بیت‌المقدس را با قدرت تمام به پیش‌ می‌برد. به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی حتی از مجامع بین‌المللی و حتی از دول سازشکار عرب هم در دفاع از فلسطین عقب افتاده است! سوال اینجاست: دولت جمهوری اسلامی در این 15 روز کجا بود؟ سوال اینجاست: مجلس شورای اسلامی و در رأس آن جناب آقای دکتر لاریجانی و کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در این 15 روز کجا بودند؟ سوال اینجاست: صدا و سیمای جمهوری اسلامی در این 15 روز جز «تشویش اذهان عمومی» کار دیگری می کرد؟ چرا اخبار صدا و سیما فقط خبر از تعطیلی دنیا می داد؟ گناهی بزرگتر از غفلت در برابر دشمن خونخوار وجود دارد؟

جنگنده‌های اسرائیل، شرق خان‌یونس، واقع در نوار غزه را مورد یورش قرار دادند. محاصره غزه به تنهایی نبض این منطقه یک و نیم میلیونی را متوقف کرده و مردم بی‌دفاع از بحران دارو و غذا رنج می‌برند. جنگنده‌های اسرائیل چندین بار حریم هوایی لبنان را نقض کرده‌اند، اما اینها هیچ کدام مهم نیستند. چرا که ام القرای جهان اسلام در تعطیلات نوروزی است!

آقایان مسئولان رسانه‌های دولتی، آقایان نماینده‌های مجلس، آقایان شورای عالی امنیت ملی، آقایان وزارت امور خارجه، ما به عنوان بزرگترین تشکل دانشجویی انقلابی و به عنوان فرزندان معنوی امام روح‌الله به شما هشدار می دهیم که این سکوت، خیانت آشکار به اسلام، قرآن، انقلاب و اندیشه‌های والای امام روح‌الله است و از پاره شدن عکس آن امام عزیز بیشتر به اسلام ضربه می‌زند.

ما به عنوان بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران از شما درخواست داریم که نسبت به جرم «تشویش اذهان عمومی مسلمین» در ایام نوروزی اظهار ندامت کنید. از شما می‌خواهیم که هر چه سریعتر این سکوت ننگین خبری و رسانه‌ای را بشکنید و به خط امام بازگردید. به پیوست نسخه‌ای از وصیت‌نامه آن امام عزیز را ضمیمه می کنیم تا مگر با خواندن آن، آرمان های انقلاب و امام را یادآور شوید.

آقایان مسئولان! این مردم ولی‌نعمت شما هستند و آرمان هایشان را در 9 دی و 22 بهمن به جهانیان نشان دادند. ننگ سکوت ذلیلانه را بر این مردم انقلابی نپسندید. آنان را آگاه کنید. هیچ مسلمانی یافت می شود که اشک و ضجه مادر فلسطینی را ببیند، آواره شدن برادر فلسطینی را ببیند، بمباران غزه و بیروت را ببیند و بر جای آرام گرفته باشد؟

شما را چه می‌شود؟ در سال «همت مضاعف، کار مضاعف» به فکر همایش برگزار کردن در مورد نام سال هستید یا آن را با تمام وجود دریافته اید؟ همت و کار شما در دفاع از آرمان قرآنی مسجد معراج نبوی چه شده است؟ نکند ولایت‌مداری شما به چاپ پوستر از تمثال حضرت آقا و نقل قول ایشان خلاصه شود! آقای مهندس ضرغامی! آقای دکتر متکی! و آقایان مسئولان! به عمل کار برآید به سخن‌دانی نیست!

بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران بر ذمه خود می‌بیند به عنوان بخشی از جبهه دانشجویی اسلام علیه کفر، تا پای جان در راه آرمان های اسلام و امام روح‌الله پای‌فشاری کند و در صورتی که این روند ننگین بر دیپلماسی خارجی و سیاست رسانه‌ای صدا و سیما ادامه یابد، اعتراضات خود را از مسیرهای دیگری پی‌گیری نماید.

منبع ما :

http://www.iusnews.ir/news/34-other/8969-1389-01-16-02-20-30.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 89/1/17 و ساعت 12:21 عصر | نظرات دیگران()

اعتراض دانشجویان امیرکبیری به عملکرد دستگاه قضایی
چرا مرخصی نوروزی نصیب رانت خواران برخی جریانها می شود؟

 

 

بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر با مقایسه برخورد قوه قضاییه در نوروز گذشته با طلبه سیرجانی و امسال با حسین مرعشی، به آنچه کوتاهی های صورت گرفته از طرف قوه قضائیه خواند، اعتراض کرد.
به گزارش جهان به نقل از بسیج دانشجویی دانشگاه امیر کبیر، متن این بیانیه بدین شرح است:

سال 88 سال باشکوهی در تاریخ انقلاب اسلامی بود. سالی که بسیاری از نکاتی که در پرده‌ی سیاسی‌بازی و ژست‌های دروغین سیاسیون پنهان مانده بود، آشکار شد. بسیاری از افرادی که خود را صاحبان انقلاب می‌دانستند نشان دادند که باید به گوشه ای رفته و خاطره‌های زمان انقلابی‌گری‌شان را بنگارند، که اگر همچنان اصرار به حضور بکنند، انقلاب را به مسلخ خواهند برد. در عوض ملت نشان داد که همچنان با چه شور و نشاط و بصیرت بی نظیری در وسط میدان دفاع از ارزش ها و آرمان های انقلاب حضور دارد و به هیچ کس اجازه‌ به انحراف کشیدن اهداف انقلاب را نمی دهد.

حماسه بزرگ 9 دی و فتح الفتوح 22 بهمن ملت سرافراز ایران پاسخی قاطع و کوبنده بود نسبت به 8 ماه فتنه گری دشمنان خارجی و دنباله روهای ذلیل داخلی‌شان. شکوه و عظمت خروش مردم در اعلام پیروی از رهبر عزیز انقلاب اسلامی و آرمان‌های جاودان امام خمینی(ره)، پیام‌هایی روشن و صریح برای دوستان ساده‌لوح و خام‌اندیشی که همواره اسلام از غفلت‌ها و خیانت­ های شان ضربه خورده است و همچنین برخی مسئولین و منسوبین به نظام، در برداشته است.
مسئولینی که شاید به دلیل روزمرگی، شاید به دلیل فضاسازی اطرافیان نادان یا خائن، شاید به دلیل حب دنیا و شایدهای دیگر، از اعتماد به آرمان‌های انقلاب ناامید و از استقامت در راه آن خسته شده‌اند.
 
پیام ملت، مبارزه بی‌امان، جدی، قاطع و سریع با فساد و تبعیض است. پیام ملت، تلاش هر چه بیشتر برای برقراری عدالت در همه‌ی ساحت‌های کشور و جهان است. پیام ملت، برخورد قاطع با خوی اشرافیت و استکباری در هر شکل آن است. چه در دولت آمریکا نمایان شود و چه در برخی وابستگان و مسئولین منتسب به نظام! سؤال اساسی در ذهن مردم این است که مسئولین قوه‌ی قضاییه تا چه زمانی می‌خواهند سستی کنند و از انجام وظایف خود سر باز زنند؟ سال ها است که به انجام دادن کارهای بزرگ و انقلابی به وسیله این قوه عریض و طویل امیدواریم؛ سال‌ها است که منتظر برخورد های قاطعانه با دانه درشت ها هستیم؛ سالها است که برخورد و محاکمه وابستگان به جریان‌های سیاسی و اقتصادی را تنها در شعار ها و الفاظ می‌بینیم. ملت انتظار زیادی ندارد؛ تنها می‌خواهد به قانون عمل شود. سوال جدی این است که آقایان اگر صدای صریح امروز ملت در این راهپیمایی های بی نظیر را نشنیده باشند، دیگر با چه صدایی برخواهند خواست؟

آیا مسئولین محترم قوه‌ قضائیه بر این باور نیستند که امنیت پایدار و اقتدار نظام مقدس اسلامی جز در سایه اجرای بی کم و کاست قانون بدست نمی آید و این موضوع هیچ استثنائی ندارد؟ سؤال ما از مسئولین محترم قوه‌ قضائیه این است که اگر قرار بر این باشد که هرگاه عده‌ای قدرت طلب برای کسب قدرت و جاه دنیا، آتش فتنه‌ای به پا کنند و هزینه های زیادی را به ملت مسلمان و نظام اسلامی تحمیل نمایند، در برابر اعمال خود متحمل هیچ هزینه ای نشوند و در هیچ محکمه ای هم پاسخگوی اعمال خود نباشند، آیا هیچگاه می‌توان انتظار امنیتی پایدار را داشت؟ آیا اگر در سالیان گذشته با خطا و خیانت برخی مسئولین و فرزندان شان مماشات نشده بود، امروز شاهد این فتنه‌های پیچیده بودیم؟ اگر دیروز برای جرمهای کوچکترشان محاکمه می‌شدند، آیا امروز کارشان به محاربه با نظام اسلامی می
رسید؟

برخورد با عوامل دون اگر چه کار خوبی است ولی هرگز جای برخورد با عوامل اصلی را نمی‌گیرد. مگر آنها که آزادانه در خیابان‌ها می‌گردند و در لندن و سوییس اوقات می‌گذرانند خون­شان رنگین­ تر از آن فریب‌خوردگان و عوامل رده پایین آشوب­ها است؟ چرا دلرحمی و رأفت قوه قضاییه تنها نصیب وابستگان قدرت و ثروت می‌شود؟

فاجعه‌ای که قوه قضاییه در این اهمال و خیانت‌ها می‌آفریند بسیار پر دامنه و مملو از مثال‌های موید است. نمونه اخیر آن آزادی آقای مرعشی با توجیه مرخصی نوروزی است. چرا این مرخصی فقط نصیب کسانی می‌شود که از رانت و رابطه با برخی جریانهای سیاسی-اقتصادی برخوردارند؟ چه طور است که کل زندانیان دیگر را از این عیدی بهره‌مند نمی‌کنید؟ چون اتهامات آنان خیلی کوچکتر است، نباید به مرخصی بروند؟ ملت ایران هیچ گاه این برخوردهای دوگانه را فراموش نخواهد کرد.

مردم فراموش نخواهند کرد که سال گذشته طلبه سیرجانی "علیرضا جهان‌شاهی " پس از تحمل چندین ماه حبس و انفرادی به دلیل مبارزه با زمین‌خواری در سیرجان(!)، روزهای پایانی سال را در زندان به سر می‌برد! در حالی که جرم او فقط پیاده‌روی از سیرجان به سمت تهران برای رساندن صدای مردم محروم سیرجان به مسئولین بود؛ و البته قوه قضاییه به جای برخورد با زمین‌خواران ترجیح داد تا این طلبه‌ انقلابی را بازداشت کند. با کتمان فرمان رهبری و کارشکنی های مسئولین دادگاه ویژه، ایشان تا روزهای پایانی سال در زندان نگه داشته شد تا جایی که رهبر انقلاب دستور دیگری مبنی بر آزادی وی دادند. عده
ای در قوه قضاییه همچنان قصد داشتند طلبه سیرجانی را تا بعد از تعطیلات نوروز در زندان نگه دارند. هرچند با پیگیریهای انجام شده، بالاخره ایشان آزاد شد. در آن روزها، حرفی از رأفت و ترحم قوه قضاییه و مرخضی نوروزی در رابطه با شخصی که به ناحق دستگیر شده بود، در میان نبود!

حال سوال اساسی اینجاست: چه می‌شود که حضرات نسبت به برخی وابستگان جریان‌های سیاسی که اتفاقا تلاش‌های جدی برای انحراف و حتی براندازی نظام داشته اند و بخش زیادی از فسادهای اقتصادی از پیوند همین جریانات سیاسی با عناصر فاسد اقتصادی-اجتماعی شکل گرفته است، دلرحم می‌شوند و خواهان آزادی آنها می‌گردند، ولی نسبت به دیگرانی که اتفاقا به جرم پیگیری آرمان‌های انقلاب اسلامی و اهداف عدالت‌خواهانه مورد بازداشت قرار می‌گیرند چنین برخوردهای مهربانانه‌ای نمی‌شود؟ تبعیض در رافت اسلامی آن هم نه به نفع آمرین به معروف و نهی کنندگان از منکر که به نفع آقازاده ها و منسوبین به برخی آقایان با چه توجیه شرعی، عقلی یا قانونی صورت می پذیرد؟

تا چه زمانی باید شاهد قربانی شدن فرزندان انقلاب، مبارزان و مخالفان فساد و تبعیض باشیم؟ فریاد عدالتخواهی و برخورد قاطع و قانونی با دشمنان اسلام، انقلاب و آرمان های آن را بشنویم و خشم مردم از سران فتنه را حس کنیم، اما مشتی برانداز و کبوتران حریم ثروت و قدرت و خاندانهای خاص رها باشند و زمزمه های دهشتناک مبنی بر تقدم وحدت ظالم و مظلوم بر عدالت از دستگاه قضا شنیده شود؟

"أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَکَثُوا أَیمَانَهُمْ وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُمْ بَدَءُوکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ * قَاتِلُوهُمْ یعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیدِیکُمْ وَیخْزِهِمْ وَینْصُرْکُمْ عَلَیهِمْ وَیشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ " (آیات 13 و 14 سوره مبارکه توبه)

آیا با گروهی که پیمانهای خود را شکستند، و تصمیم به اخراج پیامبر گرفتند، پیکار نمی‌کنید؟! در حالیکه آنها نخستین بار (پیکار با شما را) آغاز کردند؛ آیا از آنها می‌ترسید؟! با اینکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید! * با آنها پیکار کنید، که خداوند آنان را به دست شما مجازات می‌کند؛ و آنان را رسوا می‌سازد؛ و سینه گروهی از مؤمنان را شفا می‌بخشد (و بر قلب آنها مرهم می‌نهد).

 

منبع ما : http://jahannews.com/vdcb9ab8zrhbgfp.uiur.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 89/1/16 و ساعت 8:18 عصر | نظرات دیگران()

همکاری جاسوسان انگلیس و آمریکا در زمینه مبادله اطلاعات دانشجویان مسلمان

یک روزنامه انگلیسی از مبادله اطلاعات شخصی دانشجویان مسلمان حاضر در انگلیس بین سرویس اطلاعاتی انگلیس و آمریکا خبر داد.
به گزارش جهان نیوز، روزنامه "ایندیپندنت " در خبری ویژه از ارائه اطلاعات مربوط به دانشجویان مسلمان در انگلیس به سرویس جاسوسی آمریکا سیا پرده برداشت. 

این روزنامه نوشت که به دنبال تلاش یک فرد مسلمان برای حمله به هواپیمای آمریکایی در سال 2009 که راهی دیترویت بود، دولت انگلیس اطلاعات مربوط به هزار دانشجوی مسلمان را به سیا ارائه کرده است. 

بنا به این گزارش دانشجویان مسلمان ضمن واکنش به این موضوع از اینکه نام آنها در فهرست های تروریستی قرار گیرد ابراز نگرانی کرده اند.
 
 

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 89/1/14 و ساعت 8:42 عصر | نظرات دیگران()
   1   2      >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا