آیت الله هاشمی رفسنجانی: سیاست دولت موسوی بدترین نوع اداره مردم است مشکلات را به حساب جنگ نگذاریم | ||
|
منبع ما : http://www.bangdad.com/bangdad/pages/details.asp?id=484
خبر روز
آیت الله هاشمی رفسنجانی: سیاست دولت موسوی بدترین نوع اداره مردم است مشکلات را به حساب جنگ نگذاریم | ||
|
منبع ما : http://www.bangdad.com/bangdad/pages/details.asp?id=484
20ـ تورم اسکناس
در ظرف این چند سال سیاست چاپ اسکناس ما بدین شکل بوده که البته چاپ اسکناس در کشور یک امر طبیعی است یعنی در هر سال در حد تورم اسکناس منتشر میشود و هیچ اشکالی ندارد اما وقتی نرخ تورم افزایش مییابد و نقدینگی روبه افزایش میباشد و دولت هم با کسری بودجه مواجه باشد دائماً به امر انتشار اسکناس مشغول میشوند که این وضع، چندان مثبت و مفید نخواهد بود.
1369.6.3
21ـ نرخ تورم
در خصوص نرخ تورم اکنون نرخ تورم مهار شده است نه این که نرخ آن به صفر رسیده باشد. چون هنوز قیمت بسیاری از اجناس ما روند رو به افزایش دارد، بسیاری از قیمتها هم در مرحله متوسطی قرار دارد و بسیاری از اجناس هم قیمتشان نزول یافته است.
در مجموع ارزیابی رشد نرخها به این صورت بوده است که در سال 7،65/23 یعنی 23 درصد تورم را در مورد تعدادی از کالاها اطلاق مینمایند که البته این رقم را بانک مرکزی با مقیاس قرار دادن قیمت تعدادی از کالاها اعلام میکند.
در این میان ممکن است بعضی از آنها به میزان 100 درصد گران شده باشد و بعضیها به میزان 5 درصد و یا بعضیها هم اصلاً افزایش نداشته باشد. همچنین در سال 66 هم نرخ تورم 7/27 درصد بوده که رقم بالایی است.
در سال 67، 89/28 درصد که نزدیک 29 درصد میباشد.
در سال 68، 25/17 درصد یعنی نزدیک 11، 12 درصد پائین تر از سال گذشته که باز هم مجموعه کالاهایی که مردم مصرف میکنند 17 درصد گران شده است.
1369.6.3
22ـ مشکل حمل و نقل
الآن بسیاری از محصولات و کالاهای موردنیاز مردم که در کارخانهها، بنادر و انبارهای مزارع وجود دارد که وسیلهای که ما اینها را به بازار مصرف برسانیم نداریم.
چند تا از کارخانههای سیمان ما در تولیدشان مشکل دارند. چون انبارها پر شده و آسیابها نمیتوانند کار کنند که ما آمدیم و بعضیها را آزاد کردیم و گفتیم مردم خودشان بردارند بروند با این که سیمان کم داریم و سهمیهای است گفتیم اینها را آزاد کنند. مثل ارومیه و یک مقداری در تهران. گفتیم حدود 400 هزار تن الآن ما گندم در مزارع خریدهایم و در آنجاها جمع شده است که میخواهیم به سیلوها برسانیم ولی مشکل حمل و نقل داریم. کارخانه شیشه قزوین را شنیدید که موقع زلزله حدود 100 میلیون تومان یا بیشتر از شیشههایش شکست. ما به عنوان یک تخلف این قضیه را تعقیب کردیم و به آخرین نتیجهای که رسیدیم این بود که حمل و نقل نتوانستهبود این شیشه را به نوبت برساند. حواله صادر شده بود. مردم در انتظار شیشهها بودند ولی نتوانستند از کارخانه به شهرها برسانند.
البته عذر حمل و نقل هم این بود که لاستیک به موقع به او ندادهاند. عذر لاستیک هم این بود که ما ارز نداشتیم که لاستیک بیاوریم. یعنی مجموعه رسید به اینجایی که کمبود تولید بود و ما لاستیک را به موقع نرسانده بودیم. شیشهها در کارخانه به این شکل خرد شد.
همین حالا حدود یک میلیون و نیم تن کالا در بنادر و در کشتیها مانده که حمل و نقل مشکل دارد.
1369.6.3
23 ـ بانکهای خالی
بسیاری از نقدینگیهای شناور در دست مردم، جمعآوری و به سمت تولید هدایت و یا در سیستم بانکی متمرکز شد. معلوم شد که موجودی بانکها افزایش یافته است. علیرغم اینکه مردم پول خود را در خانه خود نگهداری و یا میان دستها گردش میکرد، به بانکها اعتماد کرده و آنها را تحویل بانکها دادند.
حجم مسکوک و اسکناس در دست مردم پائین آمده است. از خطرناکترین موارد در اقتصاد این است که حجم مسکوک و اسکناس نزد مردم زیاد باشد.
همچنین نرخ تورم که از رشد شتابانی برخوردار بود هر سال اینگونه بود که پیشبینی میکردیم اینقدر درآمد، اینقدر هزینه و وقتی اواخر سال میشد میدیدیم که درآمدها تحقق پیدا نکرده و هزینهها انجام شده و با چنین وضعیتی به مجلس میرفتیم و درخواست میکردیم که از بانکها قرض بگیریم. امسال برای اولین بار است که حرکت معکوس شده و آن مقدار که بنا بود قرض کنیم، قرض نکردیم.
1369.8.9
24- طرح های نیمه تمام
خیلی از امکانات و مراکز خراب شده که بلااستفاده مانده است و در واقع عدم النفع آنها برعهده ما است. وقتی که جنگ خاتمه یافت، مبلغ 500 میلیارد تومان طرح نیمه تمام داشتیم که به تأخیر افتاده بود و به مرحله بهرهبرداری رساندن آنها کار بسیار دشواری بود.
البته همه این طرحها به خاطر طولانی شدن دوران ساختش، هزینهشان به چند برابر رسیده است. مثلاً فولاد مبارکهای که اول حدود 30 میلیارد تومان برایش در نظر گرفته بودند، الآن ما حدود 80 میلیارد تومان باید خرج آن کنیم تا کارش به پایان برسد.
1370.3.4
25- مشکلات را به حساب جنگ نگذاریم
این تناسب در اکثر طرحهای صنعتی، اقتصادی مشهود است. کارهای انجام نشدهای را در دسترس داریم که به این وضع باقی مانده است که این بدترین و مخفیترین فصل مربوط به مشکلات است.
ما در این 8-7 سال اقدامی در جهت خرید کامیون به عمل نیاوردیم و یا کم خریدیم. باید اقدام به خرید کامیون نماییم. اتوبوس نیز نخریدهایم. باید بخریم. واگن راه آهن نخریدهایم. باید بخریم. راههایمان را مرمت ننمودیم که باید مبادرت به این امر نماییم. بندرهایمان هم آسیب دیده که باید نسبت به اصلاح آن اقدام کنیم و یا این که بندرهایمان آسیب دیده که باید آنها را ترمیم نماییم.
همچنین نیروگاه نساختیم. کم ساختیم و به تبع آن با خاموشی مواجه هستیم. سد نساختیم که آبهایمان در حال هرز رفتن هستند و باید سد بسازیم. پالایشگاه نساختیم که الآن باید وارد کنیم.
برای شهرهای کشور فاضلاب نساختیم که تمامی آنها در این رابطه مشکل دارند. نتوانستیم به شهرها آب برسانیم که بسیاری از شهرهای کشورمان در حال حاضر با مشکل کمآبی مواجهاند.
به کشاورزی به اندازه کافی بها ندادیم. کشاورزان کمبود تراکتور و کمباین دارند و به همین دلیل گاهی اوقات محصول از روی زمین برداشت نمیشود. همچنین وضعیت حمل و نقلمان به آن مرحله از ضعف رسیده است که به میزان دو میلیون تن از بارها و وسایلمان در دریا معطل مانده و لذا کارخانهها و انبارها منتظر رسیدن این وسایل هستند که همه این مسائل در ارتباط با جنگ میباشد.
همه این مسائل چیزهایی است که ما باید اکنون اقدام به انجام آنها کنیم و به حساب جنگ هم نمیتوانیم بگذاریم مثلاً ما نیروگاه نساختیم چون پولش را در آن زمان نتوانستیم فراهم سازیم ولی حالا باید با تعجیل نسبت به ساخت آنها اقدام کنیم.
الآن به جای این که سالانه برای تولید دو هزار مگاوات برق نیروگاه بسازیم، ما باید برای تولید 5 هزار یا 7 هزار مگاوات برق قرارداد ساخت نیروگاه را دنبال کنیم.
از طرف دیگر انبارها در زمان جنگ تقریباً خالی شده بود و باید این انبارها شارژ شود. زمانی که ما کار در کارخانهها را شروع کردیم، کارخانهها هیچ گونه مواد اولیهای در انبارهایشان موجود نداشتند.
قطعات ماشینها مستهلک و فرسوده شده که باید کاملاً تعویض گردد. قالبهای کارخانجات باید عوض بشود در طول 10 سال گذشته تمام اینها به طور راکد به سر میبردند و باید اینها را مجدداً تأمین نماییم.
مسکن عقب مانده چون که ما هیچ گونه مصالحی در دسترس نداشتیم که اقدام به احداث مسکن نماییم. در این زمینه عقب ماندگی زیادی وجود دارد.
همه این مشکلاتی که عرض کردم و همه آنها با استناد به آمار و ارقام است که کسی هم نمیتواند بر روی صحت و سقم آنها به خود شک و تردید روا بدارد.
1370.3.4
26ـ عبور از اقتصاد متمرکز
یکی از مشکلات جدی کشور مان در ساختار اقتصادی که حالا که میخواهیم از اقتصاد متمرکز عبور کنیم و به طرف اقتصاد متعادل زمان صلح برویم، یک مشکلات بسیار جدی داریم منجمله قیمتهای بعضی از کالاهای دولتی است.
در زمان جنگ خطرناک بود و این کارها را نکردند و یا نخواستند بکنند، اما الآن ببینیم میتوانیم اینها را اینجوری تحمل کنیم یا نه.
شما فکر میکنید گازوئیل چه قیمتی دارد و دولت چطوری به مردم میدهد، اولاً مال چه کسی است و ببینیم که با عدالت سازگار است یا نه.
ما نفت کوره را لیتری یک ریال و نیم میدادیم، شما میتوانید خاک بیابان را این مقدار تحویل دهید؟ خوب این آتش زدن به کشور است. این اداره کردن کشور که نیست.
البته یک کسی که به فکر خودش باشد شاید این کار را بکند اما اگر من به فکر باشم که آینده این مردم باید درست شود و باید اقتصاد درست شود و مردم به اندازهای که حقشان است بهرهببرند، این را خیانت میدانم.
1370.4.22
27ـ سالها بد عمل کردیم
البته به علت اینکه سالها بد عمل کردهایم نمیتوانیم یک دفعه شوک وارد کنیم.
از طرفی در کشور کاری باب شده بود که کامیونهایی بودند که به پمپ بنزینها میرفتند و گازوئیل میزدند و به شوفاژدارها میدادند چون چهار ریال میخریدند و 10 ریال میفروختند.
کارشان این بود، خب این فساد را چه کسی قبول دارد.
ما چای شمال را ارزان میخریدیم، نه چایکار سود میبرد و نه کارخانهچای خشک کنی سود میبرد، بلکه همه ضرر میکردند. نتیجه آن این شد که حدود 10 هزار هکتار از اراضی با ارزش چای کاری ما از مدار خارج شد و بنا شد که چای وارد کنیم.
ما مشکلات بسیار جدی در این نحوه قیمتگذاری داریم. مس را کیلویی 25 تومان میدادیم و مسگر میخرید و چند چکش روی آن میزد و آن را به قراضه تبدیل میکرد و از کشور خارج مینمود و سه دلار میفروخت.
سه دلار با 25 تومان چقدر فاصله دارد و همه به قاچاق افتاده بودند.
هی میگویند سهمیهبندی، خب شما دیدید که در دوره سهمیهبندی چه شد. ما سهمیه می دادیم ولی سر از بازار آزاد احتکار در میآورد. اکنون اکثر محصولات داخلی کشور دیگر دو بازاری نیست.
1370.4.22
28- استقراض
گفتم در خارج حدود 12 میلیارد دلار تعهد ارزی داشتیم که اینها خریدهای نسیه و گشایش اعتبارات بود و بدهی به بانک مرکزی در طول این مدت که عراق از بیرون قرض میکرد. ما مخارجمان را از بانک مرکزی میگرفتیم و هر سال کسر بودجه تا اینکه جمع و رقم وحشتناکی شد.
مثلاً صندوقهای بازنشستگی بسیار در طول سالهای چند آنطور که لازم است به آنها پرداخته شود، توجه نشد و ترفیعاتی که نیروهای نظامی باید میگرفتند نگرفته بودند و طلبکار بودند. خیلی از فوقالعادههایی که باید نظامیان میگرفتند نگرفتند و بدهی از این قبیل مسئله سوم مسئولیتی که نظام در برابر رزمندگان و خانوادههای آسیبدیده از جنگ داشت. خب این همه شهید و خانواده شهید و خانواده اسیر و اسیر و جانبازان و این همه رزمنده که عمر و جوانیشان را در جبهه طی کرده بودند.
اینها نوعاً از طبقات محروم روستاها و مردم مستضعف بودند که خب در دوران جنگ حسابی خدمات بسیجی اینها را با مشکلات اقتصادی روبهرو کرده بود.
1370.5.19
29 – بدترین دردها
طرحهای نیمه تمامی که روی دست دولت مانده بود. شاید بدترین دردها بود. کسی هم احساس نمیکند آن روز محاسبه کردیم دیدیم حدود 500 میلیارد تومان طرح نیمه ساخته روی دست دولت و ملت جمهوری اسلامی ایران مانده ممکن است بعضیها بگویند طرح نیمه تمام حالا باشد این خودش ثروتی است بله این مقدار نعمتی است ولی وضع تأخیر یک مصیبت و مشکل غیرقابل تحملی است.
من حالا عرض میکنم، اولاً رقم 500 میلیارد تومان بدانید با بودجه عمرانی که ما آن زمان داشتیم یعنی حدود شش برابر بودجه یکسال ما. یعنی به اندازه شش سال که ما بودجه بریزیم این طرحها را میتوانستیم در برنامه عمرانی قرار دهیم. تا خبر طرح یعنی چه؟
مثلاً فولاد مبارکه که یکی از طرحهای ما بود. اگر در زمان خودش این طرح اجرا میشد و در زمان خودش محصولش به بازار میآمد بسیاری از مشکلات را برطرف میکرد مثلاً ورق آهن، یعنی حدود دو میلیون تن ورق آهن که الآن مصرف ما در کشور خیلی کمتر از این است. تأخیر در پایان این طرح یعنی این. آن روزها حدود 30 میلیارد تومان هزینه آن بود. ولی حالا حدود 80 میلیارد تومان شده و این تأخیر یعنی سه برابر شدن هزینهها.
شما اگر خودتان احداث خانهای را در سال 62 شروع کرده باشید و روی دست شما مانده باشد و خرده خرده ساخته باشید تا به حال میفهمید که تفاوت قیمت یعنی چی یعنی آن سال، چند تمام میشد و امسال برای شما چند تمام میشود. انتظار نیروها و تورمی که ایجاد میکند. چون این طرحها دائماً پول میخورد بدون اینکه محصولی به ما بدهد.
ما 500 میلیارد تومان اینگونه طرحها را داشتیم، پتروشیمی بندر امام، نیروگاه بوشهر و شهید رجایی و چوب و کاغذ مازندران و راهآهن بافق - بندرعباس اینها طرحهای بزرگ است و طرحهای کوچک از این قبیل مانند سرب و روی زنجان و همه اینها برای مملکت حیاتی و چیزهایی بود که ضرورت زندگی بود.
1370.5.19
30 - عقب ماندگی
عقبماندگی در امکانات زیربنایی بود که این ده سال یک مشکل بسیار بسیار سنگین و غیرقابل تحملی را بر دوش شما مردم گذاشته است و زیاد نیاز به توضیح ندارد.
خودتان میدانید یعنی مثلاً ما راههایی که نساختیم، راهآهنهایی که نساختیم، نیروگاههایی که نساختیم، و وسایل حمل و نقلی که نخریدیم. لولهکشی آب، گاز و لولهکشیهای دیگر و چیزهایی از این قبیل، جنگلها و مراتع که با نساختن سد در حال از بین رفتن است. شما ببینید از این ناحیه چه اشکالات عظیمی برای مردم فراهم شده است.
وقتی آن روز را محاسبه کردیم یک رقم عظیمی را با یک سرعت عمل فوقالعاده و نیروی انسانی عظیمی را لازم داشتیم تا ما این هفت تا هشت سال را جبران کنیم و به وضع روز برسانیم.
1370.5.19
31- 500 شهر راکد
وضع شهرداریهای کشور، حدود 500 شهر در کشور هست که نتوانستند خودشان را به روز برسانند خیابانها، میادین، پارکها، آب، برق و... خب در تهران زندگی میکنید و وضع شهر را میدیدید شهرهای دیگر از اینجا بدتر بود. باز قدری به تهران رسیدگی میشد 500 شهر راکد و 10 سال عقب مانده که همه چیزشان عقب بود. از سینما، ورزشگاه و از کتابخانه از آب و برق و... و آن چیزی که وسیله ضروری زندگی است عقب و راکد مانده به اضافه اینکه ماشینآلات اینها به جبهه رفته بود.
شهرداریها از ما مطالبات ماشینآلات میکنند که ما باید به آنها بدهیم چراکه مال مردم است و از عوارض گرفته شده است.
1370.5.19
32- افت تولید
مشکل بعدی ما که باز از اینها مشکلتر است افت تولید است.
تولید در کشور بشدت نزول کرده بود، بعد از انقلاب ما، در آن دو سال اول نتوانستیم تولید را سامان دهیم، مدیریتها بهم خورد، خیلی از مدیران فرار کردند، کارخانهها مصادره شد، سرمایهها را بردند و این ده سال افت تولید جیب مردم را خالی کرد.
من فقط یک رقم را میگویم و شما میتوانید بفهمید معنای تولید یعنی چه؟ تولید ناخالص ملی یکی از شاخصهای اساسی رونق اقتصادی کشور است که میگویند این مقدار تولید در کشور بوده و قبل از انقلاب هم مطلوب نبوده و بعد از انقلاب تا این مدت به این شکل درآمده، وضع تولید ناخالص اینطوری شده که اگر یک نفر ایرانی از مجموعه تولیدات کشور، مثلاً 40 هزار تومان سهمش میشده، در سال 67 که ما برنامه را بررسی کردیم، 20 هزار تومان سهم میبرد.
حتماً معنای این را درک میکنید و دو دلیل هم داشت یکی اینکه تولید کم شده و یکی جمعیت زیاد شده بود.
1370.5.19
33- فقر مضاعف
سهم سرانه ما از تولید در سال 67، 23 هزار ریال بود که در اوج خوبی آن نزدیک به 40 هزار تومان بوده است، یعنی 53 درصد ما داشتیم و هر ایرانی در این دوران 50 درصد فقیر شده بود.
فقر واقعی یعنی این و بقیه چیزها را آدم نمیفهمد.
حالا خانهاش، فرشش، غذایش چطوری است، اینها را هر کسی میتواند در معیارهای اقتصادی تحمل کند و مسائل خاص خودش را دارد.
اما فقر واقعی در اقتصاد کشور یعنی کم شدن تولید سرانه و ما دچار این مصیبت شده بودیم یعنی جامعه ایرانی را وقتی محاسبه کردیم درآمد هر فردش در مجموع تولیدات کشور تقریباً نزدیک 50 درصد کم شده بود که این فقر را خیال میکنیم که با فشارها و تقسیمها و سهمیهبندیها و امثال اینها بتوانیم جبران کنیم که فقر جبران نمیشود. اگر دولت موفق باشد فقر را میتواند به صورت صحیح بین افراد تقسیم کند.
اگر نظام توزیع درست باشد، هنرش این است که این فقر را تقسیم کند و همه کم بخورند، کم بپوشند که ما این کار را نتوانستیم انجام دهیم.
شما در زمان جنگ دیدید که یک عده زالوصفت ماندند و نه در جنگ شرکت کردند و رفتند در بازار سیاه و از این چند نرخیها استفاده کردند و آنها هم این فقر را نسبت به طبقه مستضعف قویتر کردند.
بنابراین طبقه مستضعف ما فقر مضاعف داشت.
1370.5.19
34- مرض خطرناک
در کشوری که تولید نیست، سرمایهگذاری هم نیست یکی از ارقامی که خیلی سقوط کرده بود سرمایهگذاری بود بخش خصوصی سرمایهگذاری جدی نمیکرد و دولت هم چیزی نداشت، لذا بیکاری بود، این مشکل بیکاری یک مرض بسیار خطرناکی است که عوارض آن در جاهای دیگر مشخص میشود.
کارهای دلالی رشد میکند که خودش ضرر دارد.
کارهای دست فروشی و تکراری، یک کالا به جای اینکه از مزرعه بیاید و به دست مصرفکننده برسد در این میان چند نفر نانخور پیدا میکند تا به دست مردم برسد.
یکی با فروش آدامس خودش را سیر میکند، یکی با فروش سیگار، یکی با فروش یک تکه یخ خودش را سیر میکند، دیگری با فروش دستمالی که از این مغازه میگیرد و در خیابان میفروشد خودش را سیر میکند، خوب این که کار نیست، اینها تحمل کردن مخارج اضافی بر مصرفکننده است. قاچاق به همین دلیل رشد پیدا کرد حال آنهایی که به دنبال قاچاق میرفتند، سرانشان فاسد و پولپرست بودند اما عوامل اینها مردم مستأصلی بودند که زندگی اینها را به قاچاق میرساند و این هم مشکل جدی دیگر.
1370.5.19
35- مقررات دست و پاگیر
ما دچار یک تمرکز کمرشکن اداری شده بودیم که به خاطر سهمیه کردن کالا و انحصاری کردن صادرات و واردات، زندگی اقتصادی، دست دولت باید در همه جا باشد و دائماً برای اینکه مأموران را حفظ کنیم، قانون و آئیننامه و تعزیرات گذراندیم.
آنقدر قانون حفاظتکننده برای حفظ این تمرکز گذاشتهایم که حالا وقتی میخواهیم چیزی را اصلاح کنیم میبینیم که یک کتاب آئیننامه و قانون داریم، ما میخواستیم صادرات را تسریع کنیم میدیدیم یک نفر آدم صادراتچی حدود 70 تا 80 جا باید مراجعه کند.
وقتی جنسی از خارج وارد میشود برای آزاد کردن آن از گمرک گاهی آنقدر این مقررات طول میکشد که جنس در گمرک به صورت کالای متروکه درمیآید و یا فاسد میشود. و دلالی در این وسط بوجود آمده به عنوان یک حرفه پیچیده فنی که چگونه آزاد کند و چگونه صادر نماید و این تمرکز آنقدر مشکل و دست و پاگیر است که شاید تا به حال دهها مورد آن را در این لنگرگاهها و جاهای حساس حل کردیم ولی باز میبینیم هنوز دست و پای ملت بسته است.
1370.5.19
36- فرسودگی کارخانهها
مشکل مهم دیگری که ما گرفتار آن بودیم و هنوز هم حل نشده و در بعضی از جاها مشکل خاصی داریم، فرسودگی کارخانجات ماست. خوب این کارخانجاتی که حالا کار میکند نوعاً چیزهایی هستند که در سالهای 50 تا 60 تهیه شده بودند.
اینها هم کهنه هستند و هم قدیمیاند و هم نمیتوانند با کارخانههای جدیدی که در دنیا هست رقابت کنند و هم قطعات یدکی ندارند و این مشکل، کارخانه را از بازدهی مناسب میاندازد.
در کنار این مسئله خالی بودن انبارها مشکل دیگری بود.
یعنی مواد اولیه ندارد و اگر امروز کار کند نمیداند که فردا چه خواهد شد.
1370.5.19
37- وابستگی به یارانهها
مشکل دیگر، مشکل وابستگی شدید مردم ما به سوبسید و هزینه دولت بود عمده زندگی مردم اعم از نانشان، قندشان، چایشان و گوشتشان و شکر و روغن نباتی وابسته به کمک دولت شده بود. شما ببینید اکنون در هیچ کجای دنیا اینطوری نیست و هیچ کشوری حتی کمونیستها هم اینطوری عمل نمیکردند.
خوب یک جامعه اقتصادی از لحاظ اصولی فنی دستش و چشمش به دست دولت باشد که سر ماه یک کیلو شکر و مرغ بدهد و اگر ندهد زندگی او فلج است. زندگی سوبسیدی، زندگی کوپنی اصلاً حرکت را در جامعه کند کرد و به ناچار این را انتخاب کردیم، تنها دوایی بود که میتوانستیم در آن شرایط به مردم بدهیم. و این هنوز روی دستمان مانده و برای حل آن مشکل داریم و آسان نیست که یک دفعه حمایت دولت را برداریم و بنا هم نداریم تا این کار را انجام دهیم.
1370.5.19
38- ناتوانی از رسیدگی به محرومان
مشکل دیگر، محرومیت شدید بخشهای محروم کشور بود.
یکی از آرزوهای ما، در انقلاب این بود که به محرومها برسیم و این فاصلهها را کم کنیم.
نزدیک 50 درصد جامعه ما یعنی بخشهای کشور ما محروم هستند یعنی از استانداردی که ما، در شهرها از آن برخورداریم، آنها برخوردار نیستند مثل آب، برق، آموزش، بهداشت، راه و کار و امثال اینها، خب این درد که از زمان شاه مانده بود و ما امید اصلاح آن را داشتیم و در این مدت هم به مردم وعده داده بودیم نتوانستیم به نقاط محروم برسیم، گرچه همه تلاش دولت و مجلس این بود که یک مقداری که داریم به نقاط محروم برسانیم ولی این مقدار ناچیز که آنها را غنی نمیکرد.
1370.5.19
39 – نفت ما را نمیخریدند
مشکل دیگر، ادامه محاصره بود، علیرغم اظهاراتی که میشد ما از محاصره بیرون نیامده بودیم، و هنوز هم بیرون نیامدهایم. و در محاصره هستیم و تا به حال کسی هم کمک درستی به ما نکرده است.
آنهایی که باید از ما نفت میخریدند نمیخریدند، آنکه باید جنس صادراتی ما را بخرد نمیخرید، ما تقریباً همان محاصره زمان جنگ را داشتیم و هنوز هم خیلی از آنها را داریم.
آلمان به قراردادش در مورد اتمام نیروگاه بوشهر عمل نمیکند، نیروگاهی که ما 85 درصد مخارج آن را پرداختهایم.
امریکا هنوز حاضر نیست پولهای ما را بپردازد. اینکه فرانسه پول ما را نپرداخته، اینکه ژاپن حاضر نشد پتروشیمی که تا 90 درصد آن تمام شده را تکمیل کند، اینها سندهای جدی محاصره ماست. و بر همه اینها مشکلات و حوادث عجیبی که ما داشتیم از قبیل زلزله، سیل و آوارگان عراقی و امثال اینها که اضافه شد اینها در محاسبات آن زمان نبود.
1370.5.19
40- شاخصها بدتر شد
شاخصها در سال 67 بدتر شد چون مردم توقعات بعد از جنگ پیدا کردند، دولت درآمد بعد از جنگ پیدا نکرد و مخارج جنگ هم مانده بود و خیلی از مشکلات مثل دردهای خاصی که تا گرم است خودش را نشان نمیدهد در بقیه سال 67 خودش را نشان داد که حال آثار آن را شما مشاهده میکنید.
ما بیشترین کسر بودجه را در سال 67 پیدا کردیم، در سالهای قبل کسر بودجه به این نسبت نبود، نصف بودجه ما در سال 67 کسری داشت.
1/50 درصد رشد کسری بودجه ما، از حدود 400 میلیارد تومانی که ما خرج کردیم حدود یکصد میلیاردش را از بانک قرض کردیم، خب این نتیجه همان چند ماهی بود که بعد از جنگ با آن شرایط گرفتار شدیم و این تورم ما بود.
آن تولید ناخالص را برای شما گفتم، مقایسه عملکرد بودجه عمرانی ما بودجه جاری بسیار اسفانگیز است.
در سال 67 به قیمت ثابت ما حدود 30 میلیارد تومان البته در بودجه رقم بیشتر بود ولی قیمت ثابت را عرض میکنم خرج کردیم ولی بودجه جاری آن رقم هنگفت بود که حدود پنج برابر و نیم بودجه جاری از بودجه عمرانی ما بیشتر بود و این مصیبت است یعنی یک کشور در حال ساخت اگر یک چنین وضعیتی داشته باشد یعنی ورشکستگی یعنی هیچ.
این مبلغ یعنی نگه داشتن همان طرحهای در جا و هیچ چیزی پیش نرود و این وضع ما بود.
ما با توجه به این وضع کشور، سیاستهایی را ترسیم کردیم، راههای پیدا کردن امکانات جدید و در آمدن از این تنگناها.
من یک مطلبی از مسئله تورم را دیدم و آمدم که برای شما بخوانم و ببینید که سیر تورم در سال 53 تاکنون که به عنوان ارقام رسمی کشور تلقی میشود، در سال 53 تورم شدید شروع شده موقعی که نفت ما دفعتاً گران شده و آن مسائل خاص بوجود آمده بود. 50/15 درصد میزان تورم در سال 53 بود، در سال 54 این رقم 9/9 درصد، در سال پنجاه و پنج 4/16 درصد، در سال پنجاه و شش 9/24 درصد، در سال پنجاه و هفت که انقلاب به وقوع پیوست و تا حدودی هم روحیه انقلابی حاکم شد و قیمتها ارزان شده بود 9/9 درصد یعنی حدود 10 درصد تورم در آن سال نمایان شد، در سال پنجاه و هشت 2/11 درصد که دوباره رو به رشد نهاده، در سال پنجاه و نه 5/23 درصد که جنگ نیز همزمان آغاز شد که یک دفعه به بالا کشید.
در سالهای 60 و 61، 23 درصد و 1/19 که سه درصد فروکش نمود چراکه قیمت نفت تا حدودی گرانتر شده بود و ما هم اقدام به صدور نفت نموده بودیم. در مقابل مقداری هم واردات داشتیم که اینها مؤثر بود، در سال شصت و دو 7/14 درصد و در سال شصت و سه 10/10 درصد مجدداً باز هم تعدیل یافت، در سال 64 بهترین سال ما بود که در آن سال ارز ما زیاد شده بود و به کارخانهها ارز واگذار نمودیم، همانند سال گذشته که تولید بالا رفت و به میزان 5/6 درصد رسید.
دوباره از سال 65 افزایش یافت یعنی در سال 65 به 6/23 درصد رسید، در سال 66 به 8/27 درصد رسید که خیلی رشد داشته است. سال 67 به 9/28 درصد و آخرین سالی بود که مربوط به دوران پیش از برنامه بوده است.
منبع | نویسنده : بانگداد به نقل از فارس - www.bangdad.com
منبع ما : http://www.bangdad.com/bangdad/pages/index.asp
پایگاه اینترنتی دویچه وله (صدای آلمان) گزارش داد: غلامحسین الهام، از نزدیکان محمود احمدی نژاد و سخنگوی سابق دولت می گوید که ریشه همه حوادث سال 88 نیز زیر سر اکبر هاشمی رفسنجانی است و کلید بحث تقلب در انتخابات ریاست جمهوری را اکبر هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه سال 76 زده است.
به گزارش حقیقت نیوز ، دویچه وله افزود: الهام، عضو حقوقدان شورای نگهبان است و در دولت نخست محمود احمدی نژاد سخنگوی دولت و وزیر دادگستری بود و اعتراض ها به چند شغله بودن وی در دستگاه احمدی نژاد، او را ناگزیر به کنارهگیری از دولت کرد.
دویچه وله ادامه داد: الهام در مصاحبه منتشر نشدهای که متن آن را در وب سایت شخصیاش قرار داده، به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران و ریشه های این حوادث پرداخته است. به نظر الهام همه حوادث سال 88 زیر سر هاشمی رفسنجانی است.
این منبع خبری در ادامه نوشت: الهام در این مصاحبه که با روزنامه خراسان انجام شده است، منشاء اتفاقات بعد از انتخابات 22 خرداد 1388 را دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی می داند و می گوید که این حوادث با شکل گیری کارگزاران سازندگی در اواسط دوره رفسجانی کلید خورد.
اشاره الهام به مقطع آستانه انتخابات دوره پنجم مجلس است که جناح موسوم به راست حاکمیت از قرار دادن نزدیکان هاشمی رفسنجانی در فهرست انتخاباتی خود امتناع ورزید و موجب انشعاب گروه مهمی از اطرافیان رفسنجانی از این جناح شد که بعدها با نام کارگزاران سازندگی مشهور شدند.
غلامحسین کرباسچی، شهردار وقت تهران، عطاء الله مهاجرانی، برادر و دختران رفسنجانی و برخی از تکنوکرات های دولت رفسجانی از اعضای اصلی این گروه بودند.
جریان شگل گیری کارگزاران سازندگی برای نخستین بار شکاف میان جناح راست را علنی کرد. فائزه هاشمی، دختر کوچک هاشمی که با حمایت کارگزاران نامزد مجلس شده بود، رای اول را در میان نامزدهای تهران به دست آورد.
صدای آلمان افزود: از آن روز تا حال جناح محافظه کار حکومت در میان تحلیل گران همواره با دو سر مشخص می شود: محافظه کاران میانه رو به رهبری هاشمی رفسنجانی و متشرعین تندور به رهبری آیت الله خامنهای که ایشان در راس نظام قدرت در جمهوری اسلامی را در دست دارد.
آیت الله خامنهای از حمایت شورای نگهبان و همه نهادهایی برخوردار است که روسا و مسئولین آن را خود وی انتخاب می کند.
دویچه وله در ادامه افزود: اشاره الهام به نماز جمعه سال 76 آستانه انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری است که محمد خاتمی، نامزد مورد حمایت جناح چپ حاکمیت و ناطق نوری، نامزد مورد حمایت نظام و اطرافیان آیت الله خامنهای رویاروی یکدیگر قرار داشتند.
در محافل غیر رسمی گفته می شد جناحی که از نامزدی ناطق نوری حمایت می کرد، در هفته های پایانی رقابت ها با آگاهی از افزایش روز به روز مقبولیت رقیب، تقلب گستردهای را تدارک دیده بود، اما سخنرانی اکبر رفسنجانی در نماز جمعه درباره احتمال تقلب و اطمینان به مردم که جلوی تقلب را خواهد گرفت، نقش برآب شد. این انتخابات با پیروزی چشمگیر محمد خاتمی به پایان رسید.
با وجود آنکه هاشمی رفسنجانی در دو دوره ریاست جمهوری خاتمی زیر فشار اصلاح طلبان جوان قرار داشت و بیشتر به محافظه کاران نزدیک بود، اما با آغاز ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد زیر فشار حامیان دولت نهم قرار گرفت. این فشارها در آستانه رقابت های انتخاباتی دوره دهم ریاست جمهوری تشدید شد.
در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری با وجود آنکه رقیب اصلی احمدی نژاد در رقابتها میر حسین موسوی بود، در آخرین روزهای تبلیغات انتخاباتی، به ویژه در مناظره های تلویزیونی نوک حمله احمدی نژاد متوجه هاشمی رفسنجانی و خانواده او شد.
در تمام ماه های بعد از انتخابات نیز با وجود آنکه هاشمی رفسنجانی مواضع میانه روانهای داشت، اما او و خانوادهاش همچنان در کانون حملات محافظه کاران تندرو قرار داشت.
درباره علت این حملات بی امان به هاشمی رفسنجانی این نظر در میان پارهای از تحلیل گران ایرانی وجود دارد که این حملات علیه رفسنجانی در چهارچوب نقشه کلانی صورت می گیرد که جناج تندرو اصول گرایان که از آنها با نام محافظه کاران بنیادگرا نیز نام برده می شود، برای آینده رهبری در ایران طراحی کرده و به اجرا گذاشته است.
بنا براین تحلیل ،محافظه کاران بنیادگرا در صدد هستند که رهبری بعد از آیتالله خامنهای را نیز در چنگ خود نگه دارند و بنابر تفسیری که آیت الله مصباح یزدی از تعیین ولی فقیه دارد، فرد مورد خود را از طریق خود آیت الله خامنهای تعیین و به تصویب مجلس خبرگان برسانند.
از این نقطه نظر، حفظ احمدی نژاد در پست ریاست جمهوری و یکپارچه نگه داشتن قدرت در دست محافظه کاران بنیاد گرا برای اجرای این نقشه اهمیت اساسی داشت.
علاوه براین، برای "بنیادگرایان محافظه کار" در اجرای نقشه خود برای تضمین رهبری آینده نظام، حضور و نفوذ هاشمی رفسنجانی مانع بزرگی به شمار می رود و به همین آنان در صدد حذف او هستند.
به نظر این تحلیل گران آنچه که بنیادگرایان در محاسبات خود در نظر نگرفته بودند، شکل گیری جنبش اعتراضی سبز بود که تاحدودی نقشه آنان را برهم زده است.
دویچه وله در پایان خاطر نشان ساخت: اما آنان دست بردار نیستند که بازداشت نوه رفسنجانی و مصاحبه الهام از نشانه های استمرار رویکرد و سیاست های آنها تلقی می شود.
شبکه ایران: مناظره پنجشنبه شب عبدالرضا داوری، عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی و محمدباقر نوبخت، نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی، بار دیگر منجر به افشای موضوعات تامل برانگیزی درباره اقدامات دولت های گذشته شد.
گرچه انتقادات داوری از برنامه نویسی و عملکرد اقتصادی دولت آقای هاشمی رفسنجانی محور اصلی برنامه "رو به فردا" بود اما روشنگری او درباره یکی از اهداف دولت دوم محمد خاتمی در چهارم توسعه، مخاطبان این مناظره را به تعجب واداشت.
عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی در این باره گفت که در برنامه چهارم توسعه یا دومین برنامه دولت اصلاحات در سال 82 عنوان شده که سالیانه 20 درصد بودجه نظامی را کاهش دهیم و به جای آن عضو پیام منطقهای یا عضوپیمان نظامی بینالمللی شویم. البته آنجا رویشان نشد بنویسند پیمان ناتو، در حالی که منظورشان همان ناتو بود، کاری که دنبال میکردند به ناتو میرسید."
سازمان آتلانتیک شمالی(ناتو) پیمانی نظامی و امنیتی و متشکل از 28 عضو اروپایی و آمریکایی است که به گفته کارشناسان تحت نفوذ شدید آمریکا قرار دارد و در جهت تامین منافع این کشور حرکت می کند؛ چنانچه حضور آن در عراق و افغانستان هم در همین راستا بوده است.
استدلال دولت خاتمی
سخنان داوری، گرچه با واکنش آقای نوبخت و سپس حامیان آقای خاتمی همراه شد اما آنان نتوانستند مانع از اثبات این گفته ها شوند چرا که داوری در همان مناظره نشانی اسناد موردنظر را هم اعلام کرد.
با این حال در ادامه برخی شبهه پراکنی ها، عبدالرضا داوری در گفت و گو با شبکه ایران به تشریح نحوه تلاش دولت اصلاحات برای ادغام در ساختارهای نظامی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی بین المللی پرداخت.
او با اشاره به مبانی نظری برنامه چهارم توسعه گفت: "دولت آقای خاتمی استدلال می کردند که برای حفظ امنیت به جای اینکه بیاییم بر یک امنیت درون زا و بر ساختارهای نظامی و مردمی خود همچون سپاه تکیه کنیم، امنیت خود را به روندهای امنیتی بین المللی بسپاریم و حتی در این راستا پیشنهاد دادند که بودجه نظامی را کم کنیم و به جای آن عضو پیمان های بین المللی شویم."
شاید "جمع آوری و خمیر شدن این کتاب" و "متوقف شدن جهت گیری آن" هم، به دلیل افشای این موضوع و ترس از واکنش های مختلف بود.
بخش هایی از اهداف تامل برانگیز دولت خاتمی
داوری در ادامه به صفحه 349 کتاب مبانی نظری برنامه چهارم توسعه اشاره کرد که در آن آمده است: "در قیاس با ترکیه و پاکستان، سپاه و ارتش قدرت نظامی محسوب نمی شوند. مدل جنگ های افغانستان و عراق نشان داد که در ارتش های کلاسیک و نیروهای نظامی متعارف در مقابله با تکنولوژی نوین هیچ گونه کارایی ندارند. ممکن است ارتش و سپاه در مقایسه با کشورهای کوچک جنوب یا برخی کشورهای شمال ایران مطلوب باشد اما در مقایسه با قدرت های بزرگ و همچنین قدرت های منطقه ای قابل اعتنا نیست به دلیل اینکه ایران از اتحادهای کلان به دور است."
در بخش دیگری از این سند، گرچه از سازمان ناتو نامی برده نشده، اما عنوان شده است که "با توجه به حضور آمریکا در منطقه، ایران امکان هیچ اراده مثبتی را ندارد و قدرت ها هرگز امکان دستیابی ایران را به یک سلاح استراتژیک نخواهند داد. ایران کشوری خارج از مدار قدرت است و اگر می خواهد زنده بماند باید به پیمان های امنیتی بپیوندد. سهم ایران در نظام جهانی و حتی روندهای بین المللی به گونه ای است که نمی توان آن را یک قدرت در حال رشد جهانی و حتی منطقه ای نامید با دوری گزیدن از فرایندهای امنیتی جهان برای ایران امکان دستیابی به عوامل قدرت و تاثیرگذاری در نظام جهانی وجود ندارد."
به گفته داوری دولت آقای خاتمی در توجبه این ادعاها، چنین استدلال کرده است که "الحاق ایران به روندهای امنیتی و رژیم های امنیتی می تواند ایران را تبدیل به یک عامل تاثیرگذار کند."
"کاهش هزینه های نظامی به 20 درصد فعلی" از دیگر موضوعاتی است که در کتاب مبانی نظری برنامه چهارم مطرح و در جملاتی عجیب عنوان شده است: "ایران توانسته با اعمال قدرت ایضایی به هژمونی منطقه ای اسراییل و آمریکا زمینه را برای ابراز وجود و تهدید تلفات اما بدون احراز منزلت فراهم کند در مقابل "دو کشور" مذبور توانستند به واسطه این اقدامات به سرعت منزلت منطقه ای و جهانی خود را بهبود بخشند."
البته دولت اصلاحات علاوه بر بعد سیاسی و امنیتی مبانی برنامه چهارم توسعه، در دیگر ابعاد آن از جمله عرصه اقتصادی هم، به طرح موضوعات تامل برانگیزی پرداخت؛ چنانچه فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران در مناظره ای که سال 86 با ستاری فر، رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی دولت خاتمی داشت، گفت: اگر مستندات قانون برنامه چهارم مبانی درستی داشت و شما به آن اعتقاد دارید، چرا جمعآوری کردید.
منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=45481
هاشمی رفسنجانی: | |
موج فتنه علیه امام و ولایت کار دشمن است/ اشتباه مشروطه نباید تکرار شود | |
رئیس مجلس خبرگان رهبری با اعلام اینکه دوباره در این شرایط یکبار دیگر به این فکر افتادهاند که امام (ره) را حذف کنند، تصریح کرد: ما نباید بگذاریم که اشتباه تاریخی تکرار شود و داستان مشروطه دوباره در کشور احیا شود. دشمنان ما کارشناسان کارکشتهای هستند . موج فتنه بزرگی علیه امام (ره) و انقلاب و اسلام و ولایت و تقدس روحانیت شروع شده و این موج هیچ گاه نمیبینیم که بخواهد ذرهای کوتاه بیاید. | |
به گزارش خبرگزاری مهر، اعضای خبرگان رهبری صبح امروز پنجشنبه با حضور در حرم امام خمینی(س) و نثار تاج گل با آرمانهای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران تجدید میثاق کردند. در مراسم تجدید میثاق خبرگان رهبری با آرمانهای بلند امام خمینی(ره) که حجت الاسلام سید حسن خمینی نیز در آن حضور داشت، آیت الله هاشمی رفسنجانی اظهار داشت: متاسفانه تبلیغات به گونهای است که نسل جدید متوجه نمیشوند که امام (ره) چه کار بزرگی کردند و چه معجزهای با کمک مردم آفریدند. شاید بسیاری از حاضران آن زمان میدانند که بعد از دوران آیت الله العظمی بروجردی چه گذشت. در آن زمان روحانیت قدرت و صلابتی داشت. در آن زمان ما که طلبههای جوانی بودیم و با مسایل سیاسی و اجتماعی آشنا بودیم، به خصوص که کار مطبوعاتی و نشریه هم انجام میدادیم، عمیقترین خفقان را میدیدیم و فکر می کردیم چیزی نیست که این خفقان را بشکند و امیدی برای کسی نمانده بود. وی افزود: همه گروهها، شخصیتها، احزاب و هر کسی که حرف مردم را میزد، همه سرکوب شدند. قبرستان واقعی در کشور حاکم بود. یاس مطلق هم بر همه حاکم بود. به طوری که وقتی حضرت امام (ره) نهضتشان را آغاز کردند، ما طلبهها در جمع خود، حرکت امام (ره) را تعبیر میکردیم به مشت بر سندان کوبیدن یا بر درفش زدن. ما فکر میکردیم که کار طلبگی خودمان را کنیم و حکومت هم خودش میداند. شرایط این گونه بود. حرکتی که امام (ره) کردند در ابتدا مانند سنگی که در اقیانوسی بیندازیم، دوایری خلق میکرد. به تدریج جمع خوبی از شاگردان اطراف امام (ره) گردآمدند و با وجود همه سختیها، موج به وجود آمده را بلند و بلندتر کردند تا این که به ساحل رسید. آیت الله هاشمی رفسنجانی ادامه داد: امام (ره) در دوران طولانی تبعید ارتباط کمی با مردم داشتند و تنها پیامهایی بود که ما به آن دل گرم میشدیم. خیلی کوتاه بود عمر مبارزه ازسال 42 تا 57، که شاهد بودیم مردم آگاه شدند، به میدان آمدند و همه چیز به هدف نزدیک شد. وی اضافه کرد: رفتار و کلمات امام (ره) در آن زمان رمز پیروزی ما بود. متاسفانه امروز نسل نویی داریم که خبرهای خوبی از آن دوران ندارند و چیزهایی میشنوند. دوباره در این شرایط یکبار دیگر به این فکر افتادهاند که امام (ره) را حذف کنند. طبیعی است که کشورهای استکباری ضربه سنگینی از امام (ره) در آن زمان خوردهاند، هم در ایران و هم درسایر کشورهایی که تفکر امام (ره) به آنجا راه یافت. الان این کشورها انتقام میگیرند. هر مسالهای که درکشور اتفاق میافتد آن را به گذشته اتصال میدهند و میگویند که در گذشته هم همینطور بود. روحانیت همین است. دین و تفکرات شیعی همین است. از همه چیز انتقام میگیرند. آنها میدانند که از کجا ضربه خوردهاند. نگران بودند که ضربه کاریتر شود و ترس آنها این است. رئیس مجلس خبرگان رهبری خاطرنشان کرد: ما نباید بگذاریم که اشتباه تاریخی تکرار شود و داستان مشروطه دوباره در کشور احیا شود. دشمنان ما بسیار حرفهای کار میکنند. کارشناسان کارکشتهای هستند که عمدتا هم از ایران رفتهاند و در امور فرهنگی و اطلاعاتی و نظامی مشغول بودهاند. کسانی که با ایران آشنایی دارند و تحلیل معکوس میکنند. موج فتنه بزرگی علیه امام (ره) و انقلاب و اسلام و ولایت و تقدس روحانیت شروع شده. این موج هیچ گاه نمیبینیم که بخواهد ذرهای کوتاه بیاید. کارهایش را با مسایل سیاسی و اقتصادی و ... همراه میکنند و از اینجا به گذشته اتصال میدهند. وی گفت: ما یعنی بقایای نیروهایی که زمان انقلاب ایستادند، به اضافه نسل بعدی، وظیفه سنگینی داریم. البته خود تشیع و امام زمان و اسلام برای ما سرمایه بزرگی است ولی امام (ره) یک سنبل و نمونه بود. نباید از این نمونه غفلت کنیم. درست مثل کسانی که رسیدهاند و میوههای پربار درختی را مصرف میکنند ولی آهسته آهسته درخت را از بیخ میزنند. این اشتباه بزرگی است که اتفاق میافتد. ان شالله که هوشیار باشیم و بدانیم که مسیری که آمدهایم تا به حال مسیر درستی بوده است و تعبیر دیگری نشود و افراد نورسیدهای نخواهند کار جدیدی را شکل بدهند که از عهدهشان خارج است. ان شاالله که با آگاهی بهخصوص ما خبرگان که شاگردان یا حداقل با واسطه کمی از شاگردان مستقیم امام (ره) هستیم، از عهده وظیفه سنگینمان برآییم. خوشبختانه امروز کسی را مثل مقام معظم رهبری در راس کشور داریم که ایشان بیش از همه میدانند که تاثیر امام (ره) چه بوده و همیشه هم در کلماتشان بر آن تکیه دارند. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پایان گفت: متاسفانه افراد ناآگاه به جای این که مسوولیت کارهای خود را به عهده بگیرند، به گونهای، همه مسوولیتها را به گردن ایشان میاندازند. رفتارها وحرفهایی را که میدانند مردم آنها را قبول نمیکنند به نحوی با جاخالی دادن، یا ترکش حرفهای نامربوطشان را به آن سو میفرستند. ما باید خیلی هوشیار باشیم، دشمن بسیار حرفهای عمل میکند. ما هم باید با اطلاعرسانی درست آگاهی مردم را تقویت کنیم. ان شاءا لله که ما هم بتوانیم وظیفهای که برعهده داریم و اتمام حجتی که بر ما شده، از موقعیتمان استفاده کنیم و از مسوولیت سنگینی که داریم شانه خالی نکنیم. نمیدانیم فردا به خداوند چه پاسخی بدهیم اگر میراث امام (ره) را در مسیر درست حرکت ندهیم. در ادامه این مراسم آیت الله هاشمی رفسنجانی و هیات همراه، پس از قرائت فاتحه بر قبور مرحومه خانم ثقفی ـ همسر مکرمه امام خمینی(س) ـ و نیزآیت الله توسلی به زیارت مرقد هفتاد و دو تن از شهیدان هفتم تیر و شهدای دفاع مقدس رفتند. |
منبع ما : http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1041192
سخنان مهم حسین فدایی پیرامون نقش هاشمی رفسنجانی در حوادث اخیر دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی گفت: فتنه گری های هشت ماه اخیر علیرغم ادعاهایی که مطرح می شود، ربطی به موضع گیری های انتخابات نداشت؛ ریشه در ستیز این افراد با گفتمان انقلاب اسلامی داشت و از قبل انتخابات برنامه ریزی شده بود. |
خبرگزاری فارس: مهدی هاشمی رفسنجانی در پاسخ به سئوالات متعدد افکار عمومی درباره عدم بازگشت وحضور در دادگاه گفت: مثل شهروند عادی برای تحصیل دکترا و ماموریت به خارج رفتم.
به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاه خبرگزاری فارس، در پی انتشار گزارشی در خبرگزاری فارس و پیرو آن موضعگیریهای فعالان دانشجویی درباره حضور طولانی مدت مهدی هاشمی در خارج از کشور به رغم اتهامات وی در جریان حوادث پس از انتخابات، وی توضیحاتی را منتشر و ارسال کرد.
مهدی هاشمی در پاسخ به گزارش خبری فارس با عنوان "5 ماه از حضور مهدی هاشمی در لندن گذشت؛ مأموریتی که مرد شماره 2 دانشگاه آزاد از جزئیات آن بیخبر است "، نوشته است: " خبرگزاری فارس ... هر از چند گاهی به بهانه سفر تحصیلی اینجانب به خارج از کشور، آن را مستمسکی برای تکرار ادعاهای غیرقانونی برخی محکومین جریانات بعد از انتخابات در دادگاه قرار میدهد و لابد شخص، ارگان یا سازمان و مسئولین قضایی نیز به این سایت خبری به دلیل تکرار ادعاهای محکومین علیه اینجانب که رهبری معظم انقلاب رسما در خطبههای نماز جمعه خود آن را بیاعتبار توصیف کردند، هیچگونه اعتراض و یا بازخواستی نمیکند که این گونه خود را در حاشیه امن آهنین میدانند؟!
همچنانکه کرارا اعلام شده است یکبار دیگر اعلام میکنم که اینجانب برای ادامه تحصیل مقطع دکتری و رسیدگی به دفاتر و شعبات دانشگاه آزاد اسلامی در چندین شعب خارج از کشور به خارج سفر کردهام و از حدود 5 ماه اقامت در خارج از کشور حدودا یک ماه، آن را در لندن به سر بردهام و مابقی این مدت در سایر کشورها در تردد و سرکشی و ماموریت بودهام و مانند یک شهروند عادی به دور از جنجال های ساختگی خبرگزاری فارس و سایر سایتهای همسو و زنجیرهای به ادامه تحصیل در خارج از کشور ادامه میدهم. "
توضیح فارس:
1- همانطور که ذکر شد، خبرگزاری فارس در راستای روشنگری نسبت به سفر مهدی هاشمی که به گفته دفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد یک "مأموریت سازمانی " بوده است، گزارشی را منتشر و در آن با اشاره به تماسهای مکرر خود با کریم زارع و عدم اطلاع وی از جزئیات این "مأموریت سازمانی " که بیش از 5 ماه به طول انجامیده است، این سوال را مطرح کرد که چگونه ممکن است این عضو شاخص هیئت امنای دانشگاه آزاد و معاون پارلمانی رئیس دانشگاه آزاد که بعد از جاسبی به عنوان مرد شماره 2 این دانشگاه شناخته میشود، از جزئیات چنین مأموریتی بی اطلاع باشد؟
2- در گزارش مذکور با اشاره به اتهامات فراوان مهدی هاشمی در حوادث پس از انتخابات و اعترافات برخی متهمان به نقش وی در این حوادث و همچنین سخنان صریح اکبر هاشمی رفسنجانی پدر مهدی هاشمی رفسنجانی مبنی بر نقش مهدی هاشمی در کمیته غیرقانونی صیانت از آرا، این موضوع مطرح شده بود که تأخیر طولانی مدت مهدی هاشمی در بازگشت به ایران و عدم اطلاع عضو شاخص هیئت امنای دانشگاه آزاد از جزئیات مأموریت وی، این شائبه را به صورت جدی پیش میآورد که وی به دلیل اتهامات مذکور و واهمه از رسیدگی به اتهاماتش در دادگاه از بازگشت به ایران خودداری میکند. همانطور که مشخص است، مهدی هاشمی نسبت به این موضوع هیچ پاسخی نداده و در این باره رفع شائبه نکرده است.
3- همچنانکه برخی فعالان اتحادیههای بزرگ دانشجویی در کشور نیز در گفتگوهای خود با خبرگزاری فارس بر آن تأکید کردند، حدأقل انتظار در شرایط کنونی آن است که آقای مهدی هاشمی برای چند روز هم که شده به ایران اسلامی تشریف آورده و پس از رسیدگی به اتهاماتشان و در صورتی که بیگناه شناخته شدند، مجددا به لندن بازگشته و مأموریت سنگین خود را پیگیری کنند تا این شائبهها در اذهان عمومی و کارشناسان امر پیش نیامده و آقای مهدی هاشمی نیز به جای پاسخگویی به این شائبهها، رسانههای منتشر کننده افکار عمومی را مورد تهاجم قرار ندهند.
4- البته به نظر میرسد بهتر بود که مهدی هاشمی در پاسخ خود اشاره میکرد که آیا برای پاسخگویی به همه اتهامات و از جمله اتهام های مربوط به "کمیته غیرقانونی صیانت از آرا " که مورد تایید پدرش قرار دارد، قصد بازگشت به کشور و پاسخگویی به عملکرد خود را دارد؟
5- ذکر این نکته نیز ضروری است که تحصیل در دوره دکتری نیازمند صرف وقت فراوان برای مطالعه دروس سنگین این مقطع بوده و اخذ این مدرک آن هم در خارج به این سادگی نیست که فردی بتواند هم به یک "مأموریت سازمانی " رسیدگی کند، هم به قول خود مهدی هاشمی، بین شهرهای مختلف مدام در حال تردد باشد و هم به تحصیل در مقطع دکتری بپردازد.
6- وزیر اطلاعات در جلسه چندی قبل کمیسیون امنیت ملی و سیاستخارجی مجلس از لزوم بازگرداندن مهدی هاشمی به کشور برای پیگیری سرنخهای آشوبهای پس از انتخابات سخن به میان آورده و گفته بود: قوه قضائیه با توجه به مدارک و مستندات کاملی که در اختیار دارد باید وی را احضار کند که متاسفانه با اهمالکاری هنوز این اتفاق صورت نگرفته است.
جعفری دولت آبادی دادستان تهران نیز چندی قبل توصیه کرده بود که " مهدی هاشمی هر چه زودتر به ایران بازگردد و اگر وی معتقد است که اتهامی به او وارد نیست، با بازگشت به کشور از خود دفاع کند. "
گفته شده مهدی هاشمی از دوم شهریور ماه برای سرکشی به شعبه دانشگاه آزاد اسلامی در سایر کشورها، از طرف دانشگاه آزاد به ماموریت انگلیس اعزام شده است اما با گذشت بیش از پنج ماه از آغاز این ماموریت وی هنوز به کشور باز نگشته است. قبلا گفته شده بود وی در ماموریت است و اینک خود وی می گوید مشغول به تحصیل در دوره دکترا و ماموریت است و همچنان انتهایی در کار نیست. مهدی هاشمی همچنان زمان بازگشت خود را که از سئوالات مردم و افکار عمومی است بدون پاسخ باقی گذاشته است به جای آن اهانت هایی را متوجه فارس کرده است. ضمن اینکه از نظر حقوقی باید بررسی شود که آیا مطابق مقررات جمهوری اسلامی اشتغال به کارو ماموریت و همزمان با آن اشتغال به تحصیل در خارج کشور با توجه به عمومی بودن دانشگاه آزاد قانونی است یا اینکه برای کش دادن ماجرا و فرار از حضور در دادگاه می باشد. فارس یک سئوال روشن دارد و آن این است که این ماموریت و اخیرا تحصیل چه تاریخی به پایان می رسد؟
منبع:http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8811280922
طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ |