سر - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، انگشت نما شدن در عبادت و انگشت نماشدن در برابر مردم را ناخوش می دارد . [امام رضا علیه السلام]
امروز: یکشنبه 103 آذر 4

گفت وگوی انتقادی سید احمد خاتمی با وزیر ارشاد سر میز ناهار

گفتنی است چندی پیش نیز "آیت الله امینی" امام جمعه قم در دیدار با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، با انتقاد از مناسب ‌نبودن وضعیت سینما در کشور گفت: هنرمندانی که در زمینه سینما فعالیت می‌کنند طبق سلیقه خودشان هنر را ظاهر می‌کنند و خیلی وقت است که وضعیت سینما مطلوب نیست و محتوای آن چیزی نیست که قابل توجه باشد.
خطر گسترش روزافزون ابتذال در سینمای ایران مدتی است از سوی برخی مسئولین خارج از مجموعه وزارت ارشاد، احساس شده و حتی با اظهار نظرهای رسانه ای هم همراه گشته است.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر جهان، این اظهار نظرها و در واقع نگرانی ها چندی است از سوی ائمه جمعه نیز عنوان شده است؛ به گونه ای که در ابتدای سال جاری  حجة الاسلام والمسلمین «علم الهدی» امام جمعه مشهد در خطبه های نماز جمعه  با انتقاد شدید از وضعیت سینمای ایران، پخش برخی از فیلمهایی که در راستای ترویج فساد، شهوت و اخلاق سوء در جامعه و ....است را دشمنی و اهانت به هنر و هنرمند دانست.

اما خبرنگار جهان در همین راستا مطلع شد که آیت الله سید احمد خاتمی نیز به جمع منتقدین وضعیت سینمای ایران پیوسته و طی دیداری که وی با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هنگام صرف ناهار در نمایشگاه کتاب داشته، از وضعیت کنونی سینمای ایران به شدت انتقاد کرده است.

گفتنی است چندی پیش نیز "آیت الله امینی" امام جمعه قم در دیدار با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، با انتقاد از مناسب ‌نبودن وضعیت سینما در کشور گفت: هنرمندانی که در زمینه سینما فعالیت می‌کنند طبق سلیقه خودشان هنر را ظاهر می‌کنند و خیلی وقت است که وضعیت سینما مطلوب نیست و محتوای آن چیزی نیست که قابل توجه باشد.

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 89/3/5 و ساعت 12:36 عصر | نظرات دیگران()
پیشنهاد تبدیل یک تهدید ملی به فرصتی فوق ملی
بر سر "حقابه"های محلی دزفول چه می‌آید؟

مهران موزونی:

سخن اول

کشور ما ایران به لحاظ منابع آبی یکی از کشورهای فقیر جهان محسوب میشود. آمار نشان می دهد استان خوزستان، که در علم جغرافیای ایران از آن به "استان رودخانه ها" یاد می شود، نقشی ویژه در بالا بردن همین معدل کمِ ایران در رتبه بندی جهانی دارد.

لذا آب همیشه برای کشورمان از نقشی حیاتی و استراتژیک برخوردار بوده و تاکیدهای مقام معظم رهبری بر مدیریت منابع آبی ارتباطی ویژه با این حقیقت داشته و دارد.

آنگونه که گفته شده در قراردادهای جهانی مربوط به "حقابه"های محلی، منطقه ای و بین المللی، قانونی وجود دارد براین مبنا که " اگر حقابه‌ای، قدمتی بیش از 20 سال پیدا کند، کسی یا کسانی و یا دولتی، حق سلب آن را ندارد."

امری که طی 16 سالِ دولت های "سازندگی و اصلاحات" عدم رعایت آن، به کرات دیده و شنیده شده است و از آنجا که این وقایع تلخ بیش از هر جای دیگر، در استان مظلوم و ستمدیده و جنگ‌زده خوزستان رخ داده است، مبنای بحث حاضر را بر همین استان قرار می دهیم.

سخن دوم

در اوائل دهه هفتاد و از همان روزی که مردم شریف و نجیب خوزستان، دهان به دهان شنیدند که رئیس‌جمهور وقت (که خود فرزند کویر بوده و قدر نعمت آب را به خوبی می دانستند)، طی تشریف فرمایی به این استان، در دیداری از رودخانه عظیم اروند و خروج آن همه آب شیرینِ ایران زمین به "خلیج پارس" متعجب شده و گفته بود: (نقل به مضمون) "حیف این همه آب که به خلیج ریخته و هرز رود"، این دغدغه برای خوزستانی ها ایجاد شد، که مبادا به رودخانه های درونِ استان، دست اندازیِ خاصی شود و اکوسیستمِ میلیون‌ها ساله‌یِ سرزمینِ بهشتیِ خوزستان بر مبنای این سخن، به هم بخورد؟

اما مدیران محلی وقت در استان، به مردم آن دیار دلداری می دادند که نگران نباشید دولت تمام کارهایش براساس کارشناسی است و می داند که حفظ هرزآبه های اروند، لزوما به معنای بر هم زدن امنیت آبی و آسایش هزاران ساله منطقه نباید باشد.

و این چنین بود که مردم، آرامش خود را حفظ کرده و برای رصدِ نتایج این نگرش دولت وقت، صبوری به خرج دادند. با گذشت زمان و ساخت وساز سدهای متعدد در استان، این گمان که "دولت می داند دارد چه‌کار می کند" و مراقب حفظ دِبی آب در سطح استان خوزستان خواهد بود، افزایش یافت، ضمن اینکه مردم خونگرم و همسایه نواز خوزستان از اینکه ایجاد سدهای متعدد در استان شان، به سود استان‌های همجوار نیز است، خرسند بودند.

لیکن در سال های پایانی دهه 70، خبرهای نگران کننده و تلخ، شامه‌ی تیز و صبورِ خوزستانی ها را نگران و آزرده خاطر کرد: "اخبارانحراف سرشاخه های کارون و دز به استانهای همجوار".

با گذشت زمان، این حقیقیت در کاهش چشمگیرِ دبی رودخانه هایی همچون دز و کارون به وضوح قابل مشاهده بوده و ناراحتی پنهان مردم این مناطق، تبدیل به گلایه‌های درگوشی و سینه به سینه شد که اکنون یکی از مطالبات و اعتراضات روزمره مردم این منطقه است.

این یک حقیقت است که انحراف بخشی از حقابه‌های خوزستان مظلوم به میهمانان خود خوانده ی شمالی، نقشی مستقیم در خشکیِ بخش‌های وسیعی از هور العظیم در جنوب غربی استان داشته، فلذا این بزرگ‌ترین هورِ جهان، دیگر توان ایفای نقش فیلترینگ میلیون‌ها ساله را در مقابله با وزش بادهای موسمی عربستان و گرد و خاک های ورودی از همسایه های غربی را از دست داده است. ضمن اینکه وجود این تالاب بزرگ، ارتباطی تنگاتنگ با زندگی عشایر و روستاییان کشورمان در مرزهای غربی خوزستان داشته و دارد.

سخن سوم

جناب آقای احمدی‌نژاد،

اجازه می خواهم تا برای تبیین بیشتر بحث، سرنخِ مقوله را به دشت بزرگ رودخانه دز، به مرکزیت دزفول ببریم:

دزفول، به لحاظ کشاورزی یکی از قطب‌های تولیدی ایران زمین است، شاید دزفول تنها شهری در ایران باشد که نَه 6ماه، بلکه 9 ماه سال، خروجی محصولات کشاورزی دارد.

دزفول یکی از بزرگ‌ترین مناطق تولید گُلِ خاورمیانه و بزرگ‌ترین صادر کننده گل ایران است.

نیک مستحضرید که سد دز در شمال شهرستان دزفول، نقشی بسیار کلیدی در تنظیم فرکانسِ 50 هرتز شبکه برق کشور داشته و دارد، که نیازی به شرح فنی آن در این مقال نیست.

اگر دزفول نقشی اساسی و فوق کلیدی در دفاع مقدس ایفا کرد، تا آنجا که پیرجماران، به مردمانش فرمود: "شما دِین خود را به اسلام ادا کردید" و یا به آقای واعظ طبسی فرموده بود: اگر روزی از جماران برای دیدن ایران خارج شوم اول به ملاقات مردم دزفول خواهم رفت، وجود ذی وجود این رودخانه باستانی با ماندگاری و سلحشوری مردم دزفول، ارتباط بسیار اساسی داشته و دارد، لذا دزفول بدون " دز" فقط نامی از "پایتخت مقاومت" را خواهد داشت.

جناب رئیس‌جمهور،

رود دز با آبیاری دشت بزرگ دز، قرن‌هاست که معیشت ساکنان این منطقه باستانی را رقم می زند، شما می‌دانید که عناصر "زمین و آب"، اجزاء لاینفک یکدیگرند و غَصبِ آب، همانا غصب زمین محسوب می شود، امری که بی سروصدا در طی دو دهه گذشته، توسط دولت های قبل از شما، به سود همسایگان شمالی خوزستان رخ داده است.

لذا دستور فرمایید تا از فرمانداری و محاکم قضایی شهرستان دزفول برای حضرتعالی استعلام نمایند، تا صحت این ادعا بیشتر روشن شود که کشاورزان منطقه دزفول و حومه، تاوان کاهش دِبی رودخانه ی آبا و اجدادی شان را که از جای دیگری ناشی می شود، با درگیری های فیزیکی با یکدیگر و از هم گسیختگی پیوندهای محلی پرداخت می نمایند.

ریاست محترم جمهور،

مردم شهری همچون اصفهان، هموطنان عزیزِ مردم صبور خوزستان هستند، اما اگر به خاطر داشته باشید، در جمع پرشور اصفهانی ها فرمودید که، دلیل استقرار بخشی از تاسیسات هسته ای در مجاورت اصفهان، روحیه خاص اصفهانی‌هاست که چیزی را که به‌دست بیاورند حاضر به از دست دادن آن نیستند (نقل به مضمون) و صد البته این "حس خاص" مردم اصفهان در نهایت به سود ملت ایران تمام خواهد شد.

اما...

برادر ارزشی و بزرگوار، جناب آقای احمدی‌نژاد،

آیا مردم دزفول در هشت سال دفاع مقدس برای حفظ سرزمین پاک ایران، کاری نکردند کارستان؟

آیا خدشه وارد نمودن به انگیزه های دفاعی مردم و تضعیف حس پایداری و سلحشوری آنان، لا اقل از دیدگاه پدافند غیر عامل (در زمان صلح) و پدافند عامل (در زمان جنگ) نامعقول به نظر نمی رسد؟ ما امیدواریم که دولت مردمی شما، دغدغه‌ی اصلاح اشتباهات استراتژیکی اینچنینی را دارد و اگر دیگران " حقابه‌ها" را تضییع کردند، شما "حق آب" را نگاه خواهید داشت.

تصور نمی کنید که برای خوزستانی ها و بالاخص دزفولی های مظلوم، تلخ و زجرآور است که از کادر تلویزیون رسانه ملی، هر از گاهی شاهد درگیری رسانه‌ایِ مردم اصفهان و کویرنشینان، بر سر آبی که اصولا متعلق به دزفول بوده و هست باشند؟

جناب دکتر احمدی‌نژاد عزیز،

بیش از چهار سال است که تصمیم به نوشتن این مطلب داشتم، لیکن بر این باور بوده و هستم که گفتن این سخنان ممکن است مورد طمع، دشمنان فرصت طلب دولت ارزشی و اسلامی حضرتعالی قرار گیرد، اما متاسفانه ملاحظه می شود که صبر و انتظار برای جلوگیری از خسارت فوق ملی و خاموشی، که در دشت دزفول جریان است چندان افاقه نکرده و نگارنده این احتمال را می دهد که شهر دزفول از این منظر، مغفول مانده است؟ که این امر ریشه در مظلومیت ذاتی مردمان این دیار دارد، مشت نمونه خروار این مقال، یکی از مردمان این دیار است که چهار سال تمام، در کابینه شما نجیبانه خدمت کرده و محجوبانه و مخلصانه الک آویخت و از خدمت تان مرخص شده و به پای تخته سیاه بازگشت، براستی خلقیاتِ دکتر غلامحسین الهام نمونه‌ی بارز یک دزفولی اصیل، نجیب و ولایتمدار است.

جناب آقای دکتر، مردم و مسئولین دزفول عمدتا اینگونه اند.

خبر سفر نوروزی شما را در سال‌های قبل به دزفول و حرکت متواضعانه و خاکی شما در سفر موتوری و تنهایتان از دزفول به منطقه دشت عباس و شوش و... را شنیدم و برای هر ولایت‌مداری جالب و غرورانگیز بود، اما ای کاش با همان موتور تریل، به سمت شمال دزفول تشریف می بردید و با کشاورزان منطقه و مردم "صمیمی و احمدی‌نژاد دوستِ" دزفول دیداری غیر منتظره و عامیانه برگزار می کردید تا از درد دلشان به‌خاطر چنگ اندازی به سرشاخه های رودخانه ی اجدادیشان و سنگ اندازی در قوت روزانه آنها بیشتر آگاه شوید.

ریاست محترم دولت دهم،

صمیمانه عرض می کنم: "همه ایران سرای من است"

درحالی که مردم غیور آذربایجان، یک شوخی نابجا در روزنامه ایران را برنتابیده و به آن محکمی واکنش نشان دادند و این غیرت قومی را بزرگان نظام، جزو دارایی های معنوی و ملی ایران زمین می شمارند، چگونه است که نجابت و صبوری خوزستانی های شجاع و متجاوز ستیز، به خصوص دزفولی های دلیر، در تاراج حقابه‌های هزاران ساله‌شان نادیده گرفته می‌شود؟

لطفا به معاونت محترم محیط زیست ریاست جمهوری (که دست بر قضا فرزند همان دزفول قهرمان هستند) دستور فرمایید تا با تهیه یک گزارش و تحقیق میدانی، استعلام شما را از فرمانداری و محاکم قضایی شهرستان دزفول تکمیل نمایند.

متاسفانه این یک حقیقت است که رودخانه زاینده رود اصفهان، بیش از آنکه ارزش کشاورزی داشته باشد، مکمل میراث فرهنگی عهد صفویه است و مصرفی فراتر از چشم نوازی توریست‌های خارجی نداشته و ندارد، نشان به این نشان که در سال‌های قبل از انحراف سر شاخه های رود دز (از طریق تونل کوهرنگ) به زاینده رود، این رودِ نسبتا نازا، فقط یک رودخانه فصلی بوده و بس.

در حالی که سفره‌ی مردم شریف "نصف جهان" همیشه‌ی خدا، متبرک به تولیدات کشاورزی دزفول مظلوم بوده است.

شما بهتر از دزفولی ها آمار دارید که، از پیاز گرفته تا مرکبات و صیفی جات، دزفول نقشی اساسی در تنظیم بازار تره بار کشور دارد و این غیر از تولیدات صدها هزار تنی غلات این منطقه است، یادمان باشد که دزفول گل سرسبد بزرگ‌ترین جلگه حاصلخیر ایران یعنی خوزستان عزیز است، یادمان باشد که خاک دزفول، از معدود خاک‌های کشور است که قابلیت سه بار کشت در سال رادارد، پس شایسته نیست که با دست خود این سرمایه عظیم را به نیستی سوق دهیم. مردم مظلوم دزفول اگر هنوز راست قامت ایستاده اند و شهرشان را چون جان شیرین دوست می دارند، جسم و جان‌شان با رودخانه مقدس دز، پیوندی دیرینه و سرنوشت ساز دارد.

آیا این نکته ساده اما مهم، از قلم نیفتاده که مردم شهری چون دزفول، از دیرباز با خنکای آب همین رودخانه توانسته اند گرمای پنجاه درجه را تحمل کرده و دژ تسخیر ناپذیر خوزستان را برای "مام میهن" حفظ نمایند؟ گرمایی که شهروندان محترم "نصف جهان" تحمل یک دقیقه آن را نداشته و ندارند! خواهشمند است، صحت و سقم این نکات ساده و کلیدی را از عزیزانی چون دکتر الهام و یا معاونت محیط زیست خود جویا شوید، هرچند که شما خود از رزمندگان قدیمی و میهمان دزفول بوده و اشراف خوبی به این مسائل دارید.

جناب رئیس‌جمهور،

لطفا دستور یک نظر سنجی ساده را در دزفول صادر فرمایید تا دریابید که مردم آن دیار، روزانه و با چشم خود، سطح آب رودخانه پدری را کنترل کرده و دردِ این سهم خواهی ناخوانده را درون ریزی می کنند، نکته‌ای که لازم است در محاسبات پدافند غیر عامل شما، حتما لحاظ شود، نکته‌ای که به هیچ وجه نباید مورد طمع و بهره برداری شیاطین زمان قرار گیرد.

جناب احمدی‌نژاد،

مطلع باشید که مردم دزفول نمی توانند این تناقض بزرگ را هضم نمایند که، از یک‌سو به‌خاطر آن رشادت ها در دفاع مقدس، لوح قهرمانی جنگ را تقدیم‌شان کنند و از سوی دیگر برای زیباسازی و جذب توریسم اصفهان، آبِ آباءُ و اجدادی شان را به یغما ببرند و دست آخر شاهد و شنونده‌ی اخبارِ آهُ و فغان اهالی "نصف جهان" باشند که چرا، آب زاینده رودِ نازا را به باغ های پسته‌ی استان دیگری می برند؟ غافل از آنکه آبی که از زاینده رود می گذرد زائیده زاینده رود نیست، بلکه فرزند خوانده‌ای است که بی اذن والدین دزفولی و علی‌رغم میل، ازدامان ایشان ستانده شده است.

لطفا دستور فرمایید تا وزارت محترم نیرو، آمار کاهش غمبار دِبی آب رودخانه های متعدد خوزستان، من جمله کارون و دز را روی میز حضرتعالی قرار دهند تا تفاوت دهشتناکِ ارقام را بین سالهای دهه 60 و امسال ملاحظه فرمایید.

لطفا دستور فرمایید تا کمیته پدافند غیرعامل، تحقیقی محرمانه و میدانی، در دزفول و خوزستان به عمل آورند تا بدانید یکی از وظایف دولت، التیام زخم‌های این چنینی، در مردم مظلوم و صبور این منطقه است، نه خیرات کردن از کیسه‌ی آنان به مناطقی که پای دشمن بعثی به آنان نرسید.

سخن چهارم

جناب رئیس‌جمهور

قبول بفرمایید که تخریب زیست محیطی جلگه خوزستان به وسیله انحراف حق میراث آبی این استان به نقاط مرکزی ایران نه تنها کاری به‌شدت غیر کارشناسانه، بلکه تصمیمی خودخواهانه از سوی دولتمردانِ قبل از شما بوده است، ضمن اینکه هنوز هم مردم صبور، خونگرم، مهمان نواز و همسایه پرور دزفول و خوزستان، براین باورند که: حیف است تا آن همه آب شیرین از طریق رودخانه اروند به "خلیج همیشه پارس" بریزد.

لذا:

پیشنهاد می شود، طرح مطالعاتی احداث "لوله ملی آب اروند رود به کویر مرکزی ایران" را در دستور کار قرار دهید، لوله هایی که خروجی پنج رودخانه آب شیرین خوزستان را، به‌جای آنکه به شکل هرزآبه به آب‌های شور و آزاد تحویل دهد، به فلات مرکزی ایران زمین سوق داده و تحولی عظیم در تمدن جغرافیایی کشور را رقم خواهد زد.

منافع مهم اجرای این طرح:

1 – تبدیل کویر عظیم مرکزی ایران به دریاچه‌ای آب شیرین و تبدیل آب و هوای جهنمی کویر به جغرافیایی مدیترانه‌ای

2 – ایجاد صدها هزار شغل کشاورزی، دامداری، ماهی‌گیری، کشتیرانی و.... در استان‌های مرکزی و شرقی ایران

3 – عقب نشینی (هر چند اندک) سواحل آب‌های آزاد جهان، نکته‌ای که مورد پسندِ اعضای پیمان کیوتو بوده و خطر زیر آب رفتن برخی سواحل حساس جهان را تا حدی کاهش خواهد داد.

4 – تسهیل و تسریع سیستم حمل و نقل کشور بصورت سیصد وشصت درجه‌ای ( به دلیل مرکزیت دریاچه مورد بحث)

5 – اشباع منابع آب زیر زمینی بخش عظیمی از جنوب کشور مانند فارس و هرمزگان و...

6 – افزایش جاذبه های توریستی شهرهای کهنی مانند یزد، کاشان، کرمان، طبس، بیرجند و...

7 – افزایش جاذبه های شغلی و معیشتی قشرهای محروم در استان‌های شرقی کشور و در نتیجه کاهش آسیب های اجتماعی همچون قاچاق مواد مخدر و شغل های کاذبی همچون تجارت چمدانی

8 – سهولت در استخراج و افزایش صرفه در صدور منابع معدنی و کانی شرق و شمال شرق کشور

9 – امکان احتمالی حفر کانال آبی وپلکانی فوق استراتژیک خزربه خلیج در سالهای آینده، به واسطه گری ایجاد همین دریاچه در مرکز ایران، برای دسترسی همسایه های شمالی به آب های گرم و افزایش تعاملات دیپلماتیک و مثبت بین همسایگان شمالی که صد البته بنوعی اهرمی در حفاظت حقوق دریایی ایران در خزر نیز خواهد بود.

10 – افزایش چشمگیر قدرت ترانزیت کشور به دلیل جایگزینی مسیرهای آبی با زمینی

11 – حل همیشگی و ریشه کنی مطلق معضل تاریخی بیابان زایی و رفع قطعی نیاز به بیابان زدایی

12 – ایجاد زمینه وسیع پرورش آبزیان در حوزه یی درون مرزی و انحصاری

13 – ایجاد یک فضای آبی انحصاری و درون مرزی گسترده برای تحقیقات علمی و رزمایش های نظامی


جناب رئیس‌جمهور،

اگر امکان کشیدن صدها کیلومتر لوله برای رساندن گاز کشور تا هند امکان پذیر است، اگر نفت و گاز داخل کشور (مانند لوله های نفت پالایشگاه آبادان و آغاجاری) ده ها و صدها کیلومتر امکان انتقال این منابع زیر زمینی را دارند و اگر امکان کشیدن لوله های آب از همان خوزستان تا کشور کویت برای صدور آب وجود دارد، چرا کشیدن لوله‌ای فوق حیاتی آب اروند به مرکز ایران و تبدیل کویر مرکزی ایران به یک دریاچه مدیترانه ای امکان پذیر نیست؟

نگارنده، متخصص جغرافیا ویا صنعت کشیدن لوله های اینچنینی نیست، لکن با مروری جزیی می توان به این نتیجه رسید که لازم است تا بدون برهم زدن اکوسیستم و محیط زیست جلگه ارزشمند خوزستان، فکری برا ی حفظ هرزآبه های اروند رود نمود.

سخن آخر

بر این باورم که درقبال تضییع حقوق آبی استانی چون خوزستان در درون کشور، جایی برای گلایه از همسایه شرقی در قطع حق آبه ی ایران از رودخانه هیرمند باقی نمی ماند، چرا که رسول الله فرمود: رطب خورده منع رطب کی کند؟

این روزها هرگاه اخبار هیرمند از صفحه تلویزیون در خانه های دزفول پخش می شود، دزفولیان در دل و به زبان می گویند:

بیگانه اگر می شکند حرفی نیست، از دوست بپرسید چرا می شکند.

منبع ما: http://www.rajanews.com/detail.asp?id=49505


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 89/2/14 و ساعت 7:23 عصر | نظرات دیگران()

به جای فتح خاکریز، خاک بر سر شدیم

 

سایت صهیونیستی بالاترین در پی ناامیدی از اینکه سران فتنه بتوانند معارضه جدی با جمهوری اسلامی بکنند، به فحاشی علیه آنان روی آورد.
این شبکه صهیونیستی به اتفاقات قرقیزستان استناد کرد و بی آن که به ماهیت آمریکایی دولت سرنگون شده قرقیزستان اشاره کند، نوشت: هفت شهر عشق را عطار گشت، ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. همه جلو زدند و رفتند ولی هنوز گیج و حیران مانده ایم چرا که حتی یک خاکریز را هم بعد از ده ماه نتوانستیم فتح کنیم و سرمان را به دیوارنویسی گرم کرده ایم. مشکل اصلی ما ضعف وحشتناک و فلج کننده کروبی و موسوی است. آنها ضعیف و ناتوانند. وقتی بخواهند، خوب به سفر می روند و دید و بازدید و سخنرانی می کنند و غیره. راه به رویشان باز است. متاسفانه پس از ده ماه به این نتیجه رسیده ایم که جمهوری اسلامی این آقایان را دستگیر نمی کند چون به چنین افراد ضعیف و ناتوانی احتیاج دارد. رژیم خوب می داند که اگر اینها را دستگیر کند آن وقت میدان برای رهبران واقعی و مصمم از قماش قیام قرقیزستان (!) باز می شود. سوال این است که چه طور می شود این ها را هل داد و با خود به جلو کشید!
مغالطه «بالاترین» در مقایسه قرقیزستان با ایران در حالی است که در آنجا هم مردم مخملی ها را - ولو با پنج سال تاخیر- پایین کشیده اند یعنی همان کاری که مردم ایران در همان چند ماه اول تکوین کودتای مخملین انجام دادند و راه فتنه را بستند.

 

 

منبع ما : http://www.esteghamat.ir/pages.asp?id=6542


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 89/1/26 و ساعت 10:52 عصر | نظرات دیگران()
یک پژوهشگر تاریخ:
افسانه هولوکاست بزرگترین مانع بر سر راه صلح و احترام میان ملت‌هاست

خبرگزاری فارس: یک پژوهشگر غربی تصریح کرد که افسانه‏های مربوط به هولوکاست بزرگترین مانع بر سر راه فهم دقیق وقایع جنگ دوم جهانی و در نتیجه مانعی بزرگ بر سر راه صلح و امنیت و احترام میان ملت‌هاست.


به گزارش فارس، پایگاه اینترنتی "اینکانونینت هیستوری " (Inconvenient History) در مقاله‏ای به قلم یک مورخ غربی به نام "ریچارد ای. ویدمن " (Richard A. Widmann) نوشت: با آغاز به کار یک مجله تاریخی جدید که به‏طور خاص به مقولات "تاریخ غامض " یعنی تاریخ پر کش و قوس و بعضا ناراحت‏کننده می‏پردازد، بد نیست به گذشته نگاهی افکنده و ببینیم عقبه مورخینی که خود را "تاریخ‏دانان تجدیدنظرطلب " (Revisionist Historians) می‏خوانند چه بوده و ایشان تاکنون چه پیروزی‏ها و شکست‏های علمی را در کارنامه خود ثبت کرده‏اند؟ هر چند که گفته می‏شود تجدیدنظرطلبی تاریخی عمری به طول تاریخ دارد اما باید دانست که محتوای این رویکرد به تاریخ چیزی نیست جز روشنگری در خصوص واقعیت‏های تاریخی و کنار زدن داستان‏سرایی‏های معروف و تبلیغات دولتی از چهره تاریخ. به‏طور خاص چنین رویکردی در سال‏های پس از جنگ اول جهانی ریشه دارد.
تردیدی نیست که نام تجدیدنظرطلب شایسته این گروه از تاریخ‏دانان است چرا که ایشان کار خود را از تلاش برای اصلاح سخت‏ترین مواد قرارداد ورسای بالاخص بندی از این قرارداد که آلمان را مسئول آغاز جنگ اول جهانی خوانده بود، شروع کردند. این حرکت در میان لیبرال‏ها و ترقی‏خواهان آن عصر از طرفداران زیادی برخوردار شد. هر چند که اصلی‏ترین عامل پیدایش تجدیدنظرطلبی تاریخی غور در علل واقعی آغاز جنگ اول جهانی دانسته شد اما این تصور هم وجود داشت که این رویکرد جدید به تاریخ می‏تواند از وقوع مجدد فجایعی چون جنگ اول جهانی ممانعت کند. در آن زمان باور بر این بود که روشن کردن دقیق آنچه منجر به جنگی بدین بزرگی شده بود و آگاه ساختن جوامع نسبت به علل واقعی آن می‏تواند جوامع را از درگیر شدن در مسایلی که منجر به جنگ دیگری شود بازدارد. واقعیت این است که جریان تجدیدنظرطلبی تاریخی در اصل جریانی صلح‌‌طلب بود.

* سراب پیروزی

ویدمن در ادامه تصریح کرد: با انتشار کتاب "جاده‏ای به سوی جنگ: آمریکا بین سال‏های 1914 تا 1917 " نوشته "والتر میلیس " (Walter Millis) در سال 1935 میلادی، تجدیدنظرطلبان از دستیابی به یک پیروزی علمی در پوست خود نمی‏گنجیدند اما بعدها ثابت شد که خیال پیروزی سرابی بیش نبوده است. با اینکه بسیاری از تجدیدنظرطلبان در سال‏های منتهی به واقعه "پرل هاربر " (Pearl Harbor) به حمایت از گروه‏های مخالف دخالت نظامی در سایر نقاط جهان پرداختند اما تهاجم نظامی هواپیماهای ژاپنی به نیروهای آمریکایی در پرل هاربر باعث شد که محبوبیت تجدیدنظرطلبی با خدشه‏ای سترگ مواجه شود.
قبل از پایان یافتن دهه 1940 میلادی، تجدیدنظرطلبان بار دیگر تلاش کردند تا به منشا جنگ‏ جهانی دوم پی ببرند. افرادی چون "جان تی. فلاین " (John T. Flynn)، "اف. جی. پی ویل " (F.J.P. Veale)، "فرد اوتلی " (Freda Utley)، "لئونارد ون‏مورالت " (Leonard von Muralt) و "جورج مورگنسترن " (George Morgenstern) مطالب فراوانی نوشتند که افسانه‏های عامه‏پسند در خصوص جنگ را زیر و رو کرد.
نویسنده مقاله اضافه کرد: در دهه 50 میلادی، "هاری المر بارنز " (Harry Elmer Barnes) که در دوران پس از جنگ اول جهانی هم یک تجدید نظرطلب به حساب می‏آمد، به مرکز ثقل تجدیدنظرطلبانی بدل شد که در پی یافتن نقش انگلستان در وقایع سپتامبر 1939 بوده و می‏خواستند بدانند که آیا "فرانکلین روزولت " (Franklin Roosevelt) رئیس جمهور وقت آمریکا با هماهنگی قبلی آمریکا را به بهانه واقعه پرل هاربر وارد جنگ جهانی دوم نکرده است؟ تجدیدنظرطلبان از شیوه برگزاری دادگاه‏های رسیدگی به جنایات جنگی سران آلمان نازی نگران بودند و از آن واهمه داشتند که از این پس تمامی جنایات صورت گرفته در جنگ‏های مدرن به گردن طرف بازنده جنگ انداخته شود. آنها اکنون نگرانی دیگری هم داشتند، این نگرانی همانا افزوده شدن تسلیحات کشتار جمعی همچون بمب اتم به زرادخانه‏های نظامی بود. به نظر می‏رسید که جنگ سوم جهانی در صورت وقوع، با نابودی هر دو طرف به پایان خواهد رسید.
این مورخ غربی ادامه داد: علی‏رغم عمق قابل توجه مطالعات تاریخی و آثار منتشر شده در دهه 50 میلادی، تجدیدنظرطلبان تاریخی دریافتند که میزان پذیرش عمومی نظراتشان نسبت به سال‏های پس از جنگ اول جهانی کاهش یافته است. در این سال‏ها طی آنچه بارنز "خاموش‏سازی تاریخ " خوانده است، مراکز انتشاراتی مختلف از انتشار آثار تجدیدنظرطلبان امتناع می‏ورزیدند. مجلات چپ و لیبرال که در دهه 20 میلادی بیشترین بار انتشار آثار تجدیدنظرطلبان را به دوش کشیده بودند نمی‏خواستند در خصوص فاشیست‏ها، کمونسیت‏ها یا رژیم‏های ناسیونال سوسیالیست مطلبی چاپ کنند که برایشان دردسرساز شود.
بیشترین میزان نوشته‏های تجدیدنظرطلبان تاریخی در دهه 50 میلادی توسط دو انتشاراتی کوچک به نام‏های "هنری رگنری " (Henry Regnery) در شیکاگو و "دوین - اندیر " (Devin-Adair) در نیویورک چاپ شد. خوانندگان این آثار عموما چندان روی خوشی به آنها نشان نمی‏دادند.
ویدمن در ادامه می‏نویسد: در سال 1966، بارنز در مقاله‏ای تحت عنوان "تجدیدنظرطلبی: کلید صلح " به جمع‏بندی تحرکات جریان تجدیدنظرطلبی تاریخی پس از جنگ جهانی دوم پرداخت. این مقاله در مجله "رامپارت " (Rampart) به چاپ رسید. وی در این مقاله مدعی شد که "تجدیدنظرطلبی در نبرد تاریخی پیروز شده است " اما ضمنا نوشت که "باید در نظر داشت که ادبیات گسترده‏ای که تجدیدنظرطلبان به کار گرفته‏اند ثبت خواهد شد و به درد زمانی می‏خورد که حقایق تاریخی در دسترس عموم قرار گرفته و از شر سانسور، دروغ پراکنی، جانبداری و تقلب رها شده باشند. "

* تاریخ را خفه کردند تا حقایق روشن نشود!

بارنز برای توضیح راهکارها و راهبردهای به کار گرفته شده علیه تجدیدنظرطلبان برای جلوگیری از پذیرش عمومی عقایدشان از عبارت "خفه کردن تاریخ " بهره جست. وی در توضیح آن می‏نویسد: "هدف اصلی اکنون این است که به افکار عمومی گفته شود که هیتلر و سایر رهبران حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان چنان موجودات خونخواری بوده‏اند که بریتانیای کبیر اخلاقا حق داشته است به برنامه‏ریزی برای سرکوب ایشان بپردازد و همچنین ایالات متحده مجبور بوده است که وارد این جنگ شده و بریتانیا را در این مبارزه اخلاقی یاری دهد. "
نویسنده مقاله در تشریح نظرات بارنز می‏افزاید: بارنز بر این باور بود که نظریات تجدیدنظرطلبان با اغراق در وحشیگری‏های نازی‏ها نادیده گرفته شده‏اند. در پرتو ادعاهایی همچون کشتار 6 میلیون یهودی و استفاده از سلاح‏های کشتار جمعی نظیر اتاق‏های گاز که در یک دقیقه می‏توانستند هزاران نفر را به قتل برسانند و ...، مواردی همچون پشت پرده مسایل سیاسی و دیپلماتیک به سختی می‏توانستند در افکار عمومی تاثیری بگذارند.
بارنز نوشت: "اینکه از عموم مردم انتظار داشته باشیم که به سخنان متین و موقر تجدیدنظرطلبان در میان سیل فحاشی به آلمان پیش و پس از جنگ دوم جهانی گوش فرا دهند مانند آن است که از زنی که منزلش در آتش می‏سوزد و بچه‏هایش در خطرند بخواهیم که به آواز یک فروشنده دوره‏گرد گوش فرادهد. "
بارنز در واقع بر این باور بود که مهمترین مانع در مقابل تجدیدنظرطلبی سیل خروشان داستان‏هایی همچون هولوکاست است که نشان از سبوعیت نازی‏ها داشتند. داستان هلوکاست طی 50 سال گذشته با جنبه‏هایی افسانه‏ای آغشته شده و به‌شدت از آن دفاع می‏شود. از جمله روش‏های دفاع از این افسانه سیستم‏های قانونی است که اقدام به پیگرد کسانی می‏کنند که هرگونه سوالی در خصوص هولوکاست مطرح کنند.
ویدمن افزود: بارنز هولوکاست را به عنوان بزرگترین مانع بر سر پذیرش تجدیدنظرطلبی و در نتیجه بزرگترین مانع بر سر راه صلح، امنیت و احترام میان ملت‏ها می‏داند. شبح هولوکاست اکنون به توجیهی برای مداخله‏های نظامی بدل شده است. رسانه‏ها و دولت‏های غربی اکنون مخالفین خود را به هیتلرهای جدید تعبیر کرده و ایشان را به داشتن قصد نسل‏کشی و استفاده از تسلیحات کشتار جمعی متهم می‏کنند.
برای هر تجدیدنظرطلبی اولین گام مقابله با دروغ‏ها، اغراق‏ها و تبلیغاتی است که تحت نام هولوکاست صورت پذیرفته است. در این مسیر خطر متهم شدن به نفی هولوکاست، نژادپرستی، ضدیهودی‏گری و نئونازیسم وجود دارد. با این وجود تجدیدنظرطلبان اطمینان دارند که افسانه‏های مربوط به هولوکاست بزرگترین مانع بر سر راه فهم دقیق وقایع جنگ دوم جهانی هستند.
ویدمن در پایان تاکید کرد: تجدیدنظرطلبان نه به دنبال احیای رژیمی تمامیت‏خواه همچون رژیم آلمان نازی بلکه به دنبال ایجاد جامعه‏ای آزادتر نسبت به جوامع امروزی هستند. تجدیدنظرطلبان خواهان روشن شدن حقایقی هستند که از دخالت‏های نظامی و ده‏ها هزار کشته ناشی از آنها جلوگیری کنند. در طی 40 سال گذشته، بارنز مجبور به سکوت شد اما اکنون تجدیدنظرطلبان باید تلاش کنند که راه وی را ادامه دهند. درست است که تجدیدنظرطلبی و روایت غامض از تاریخ در وهله اول چندان خوشایند به نظر نمی‏آیند اما تنها راه برای صلح همین است.

انتهای پیام/

 

منبع ما : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8901221218


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 89/1/24 و ساعت 11:45 صبح | نظرات دیگران()

پایگاه اینترنتی دویچه وله (صدای آلمان) گزارش داد: غلامحسین الهام، از نزدیکان محمود احمدی ‌نژاد و سخنگوی سابق دولت می‌ گوید که ریشه همه ‌‌حوادث سال 88 نیز زیر سر اکبر هاشمی رفسنجانی است و کلید بحث تقلب در انتخابات ریاست جمهوری را اکبر هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه سال 76 زده است.




به گزارش حقیقت نیوز ، دویچه وله افزود: الهام، عضو حقوقدان شورای نگهبان است و در دولت نخست محمود احمدی ‌نژاد سخنگوی دولت و وزیر دادگستری بود و اعتراض‌ ها به چند شغله بودن وی در دستگاه احمدی ‌نژاد، او را ناگزیر به کناره‌گیری از دولت کرد.

 دویچه وله ادامه داد: الهام در مصاحبه‌ منتشر نشده‌ای که متن آن را در وب سایت شخصی‌اش قرار داده، به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران و ریشه ‌های این حوادث پرداخته است. به نظر الهام همه‌ ‌حوادث سال 88 زیر سر هاشمی رفسنجانی است.

 این منبع خبری در ادامه نوشت: الهام در این مصاحبه که با روزنامه خراسان انجام شده است، منشاء اتفاقات بعد از انتخابات 22 خرداد 1388 را دوره‌ ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی می ‌داند و می ‌گوید که این حوادث با شکل‌ گیری کارگزاران سازندگی در اواسط دوره رفسجانی کلید خورد.

 اشاره الهام به مقطع آستانه‌ انتخابات دوره پنجم مجلس است که جناح موسوم به راست حاکمیت از قرار دادن نزدیکان هاشمی رفسنجانی در فهرست انتخاباتی خود امتناع ورزید و موجب انشعاب گروه مهمی از اطرافیان رفسنجانی از این جناح شد که بعدها با نام کارگزاران سازندگی مشهور شدند.

 غلامحسین کرباسچی، شهردار وقت تهران، عطاء الله مهاجرانی، برادر و دختران رفسنجانی و برخی از تکنوکرات ‌های دولت رفسجانی از اعضای اصلی این گروه بودند.

 جریان شگل‌ گیری کارگزاران سازندگی برای نخستین بار شکاف میان جناح راست را علنی کرد. فائزه هاشمی، دختر کوچک هاشمی که با حمایت کارگزاران نامزد مجلس شده بود، رای اول را در میان نامزدهای تهران به دست آورد.

 صدای آلمان افزود: از آن روز تا حال جناح محافظه ‌کار حکومت در میان تحلیل‌ گران همواره با دو سر مشخص می ‌شود: محافظه‌ کاران میانه ‌رو به رهبری هاشمی رفسنجانی و متشرعین تندور به رهبری آیت الله خامنه‌ای که ایشان در راس نظام قدرت در جمهوری اسلامی را در دست دارد.

 آیت الله خامنه‌ای از حمایت شورای نگهبان و همه‌ نهادهایی برخوردار است که روسا و مسئولین آن را خود وی انتخاب می‌ کند.

 دویچه وله در ادامه افزود: اشاره الهام به نماز جمعه سال 76 آستانه‌ انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری است که محمد خاتمی، نامزد مورد حمایت جناح چپ حاکمیت و ناطق نوری، نامزد مورد حمایت نظام و اطرافیان آیت ‌الله خامنه‌ای رویاروی یکدیگر قرار داشتند.

 در محافل غیر رسمی گفته می‌ شد جناحی که از نامزدی ناطق نوری حمایت می ‌کرد، در هفته ‌های پایانی رقابت ‌ها با آگاهی از افزایش روز به روز مقبولیت رقیب، تقلب گسترده‌ای را تدارک دیده بود، اما سخنرانی اکبر رفسنجانی در نماز جمعه درباره احتمال تقلب و اطمینان به مردم که جلوی تقلب را خواهد گرفت، نقش برآب شد. این انتخابات با پیروزی چشمگیر محمد خاتمی به پایان رسید.

 با وجود آنکه هاشمی رفسنجانی در دو دوره‌ ریاست جمهوری خاتمی زیر فشار اصلاح‌ طلبان جوان قرار داشت و بیشتر به محافظه‌ کاران نزدیک بود، اما با آغاز ریاست جمهوری محمود احمدی‌ نژاد زیر فشار حامیان دولت نهم قرار گرفت. این فشارها در آستانه‌ رقابت‌ های انتخاباتی دوره دهم ریاست جمهوری تشدید شد.

 در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری با وجود آنکه رقیب اصلی احمدی‌ نژاد در رقابت‌ها میر حسین موسوی بود، در آخرین روزهای تبلیغات انتخاباتی، به ویژه در مناظره ‌های تلویزیونی نوک حمله احمدی‌ نژاد متوجه هاشمی رفسنجانی و خانواده‌ او شد.

 در تمام ماه ‌های بعد از انتخابات نیز با وجود آنکه هاشمی رفسنجانی مواضع میانه ‌روانه‌ای داشت، اما او و خانواده‌اش همچنان در کانون حملات محافظه‌ کاران تندرو قرار داشت.

 درباره علت این حملات بی‌ امان به هاشمی رفسنجانی این نظر در میان پاره‌ای از تحلیل ‌گران ایرانی وجود دارد که این حملات علیه رفسنجانی در چهارچوب نقشه‌ کلانی صورت می ‌گیرد که جناج تندرو اصول‌ گرایان که از آنها با نام محافظه‌ کاران بنیادگرا نیز نام برده می ‌شود، برای آینده رهبری در ایران طراحی کرده و به اجرا گذاشته است.

 بنا براین تحلیل ،محافظه ‌کاران بنیادگرا در صدد هستند که رهبری بعد از آیت‌الله خامنه‌ای را نیز در چنگ خود نگه دارند و بنابر تفسیری که آیت ‌الله مصباح یزدی از تعیین ولی فقیه دارد، فرد مورد خود را از طریق خود آیت ‌الله خامنه‌ای تعیین و به تصویب مجلس خبرگان برسانند.

 از این نقطه نظر، حفظ احمدی ‌نژاد در پست ریاست جمهوری و یکپارچه نگه‌ داشتن قدرت در دست محافظه ‌کاران بنیاد گرا برای اجرای این نقشه اهمیت اساسی داشت.

 علاوه ‌براین، برای "بنیادگرایان محافظه ‌کار" در اجرای نقشه‌ خود برای تضمین رهبری آینده‌ نظام، حضور و نفوذ هاشمی رفسنجانی مانع بزرگی به شمار می‌ رود و به همین آنان در صدد حذف او هستند.

 به نظر این تحلیل ‌گران آنچه که بنیادگرایان در محاسبات خود در نظر نگرفته بودند، شکل ‌گیری جنبش اعتراضی سبز بود که تاحدودی نقشه‌ آنان را برهم زده است.

 دویچه وله در پایان خاطر نشان ساخت: اما آنان دست بردار نیستند که بازداشت نوه رفسنجانی و مصاحبه الهام از نشانه ‌های استمرار رویکرد و سیاست‌ های آنها تلقی می ‌شود.

منبع ما : http://www.haghighatnews.com/newsF-2246.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 89/1/11 و ساعت 12:19 عصر | نظرات دیگران()

دانشجویان در فروردین49: با اره بریدند سر موشه دایان را، عجب کره خری بود!
خبرنامه دانشجویان ایران: «اتحاد، مبارزه، پیروزی؛ اسرائیل وق وق؛ با اره بریدند سر موشه دایان را، عجب کره خری بود!» شعارهای دانشجویانی بود که در حمایت از مردم فلسطین در هفته های پیش از برگزاری مسابقه فوتبال تیم های ایران و اسرائیل سرداده شد.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، در فرودین ماه سال 1349مسابقه فوتبال آسیایی در تهران برگزار شد و حدود یک هفته پیش از فرا رسیدن روز مسابقه فوتبال میان ایران و اسرائیل، دانشجویان با پخش تراکتهای گوناگون، خود را آماده تظاهرات علیه صهیونیسم و آمریکا و در پشتیبانی از مردم فلسطین می کردند.

بعضی از تراکتهایی که از طرف دانشجویان علیه برگزاری این مسابقه پخش شد به شرح زیر است:

"هموطن!
برای ابراز تنفر شدید به متجاوزان اسرائیل، روز فینال، دیدار در امجدیه
کمیته مرکزی دانشجویان استان تهران"

"دانشجویان ایران شرکت اسرائیل را در مسابقات جام آسیایی به شدت تحریم می نماید"

"اکنون که بدون توجه به افکار و احساسات مردم و به منظور خوشخدمتی به امپریالیسم و اسرائیل مسابقات به اصطلاح آسیایی با شرکت اسرائیل در تهران برگزار می شود وظیفه ماست که با اعتراض و تحریم این مسابقات ضمن اعلام همبستگی خود با خلق مبارز فلسطین نقش مزورانه دستگاه تبلیغاتی را برملا سازیم"

"پایدار باد پیوند ناگسستنی دانشجویان مبارز ایران با رزمندگان فلسطین"

دانشجویان در روزهای مانده به برگزاری مسابقات تظاهراتی عظیمی از جلو دانشکده فنی تا خیابان لاله زار جنوبی و مقابل تئاتر تهران تدارک دیدند که شعارهای آنان سند دیگری از مبارزات دانشجویان با اسرائیل است.

ساواک در گزارش خود آورده است:

"در تظاهرات روز جاری دانشجویان دانشگاه تهران شعارهای زیر داده می شد:

درود آزادگان به سازمان الفتح؛ درود ملت ایران به مردم فلسطین
با دشمنان اسلام مسابقه نمی دهیم
با دشمنان اعراب مسابقه نمی دهیم
مسابقه با اسرائیل ننگ برای ملت است
اسرائیل محکوم است...

نظریه رهبر عملیات: مفاد خبر از طریق منبع 364تائید شده است"

در گزارش دیگری از ساواک می خوانیم:

"موضوع: تصمیمات دانشجویان

روز جاری به طوری که از دانشجویان دانشگاه تهرانبه خصوص دانشجویان حقوق شنیده شده دانشجویان مذهبی تصمیم دارند روزی که مسابقه فوتبال بین تیم ایران و اسرائیل در امجدیه برگزار می شود تظاهرات عظیمی به راه انداخته تا بلکه خبرگزاریهای خارجی جریان را به خارج از ایران مخابره و دنیا نظر مردم ایران را نسبت به مخالفت با اسرائیل بدانند و احیانا از این جریان بهره برداری های دیگر بکنند.

حتی گفته می شود پول نیز جمع آوری کرده اند که آن روز به خصوص، همگی در امجدیه شرکت کنند.

نظریه منبع: این موضوع را دانشجویان دامن می زنند و برای جلوگیری از این اقدامات آنان لازم است پیش بینی های احتیاطی از طریق نیروی انتظامی به عمل آید.

نظریه رهبر عملیات: با توجه به اعلامیه های منتشره در دانشگاه تهران وقوع تظاهرات در روز مسابقه ایران و اسرائیل حتمی است و لازم است اقدامات احتیاطی دقیق عمل آید"

همان طور که ساواک پیش بینی می کرد دانشجویان در روز برگزاری مسابقه در تظاهرات چندصد هزار نفری علیه صهیونیسم  شرکت کردند و با شعارهایی در پشتیبانی از مردم فلسطین لرزه بر اندام صهیونیستها افکندند؛ در این مسابقه تیم ایران، اسرائیل را شکست داد.

 


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 89/1/10 و ساعت 7:15 عصر | نظرات دیگران()

اختلاف بر سر شمارش آراء در عراق بالا گرفت

با وجود اینکه هنوز نتایج نهایی و قطعی انتخابات پارلمانی عراق مشخص نشده، اختلافات برسر نتایج اولیه ای که از شمارش آراء به بیرون درز کرده در حال بالاگرفتن است.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، پیش افتادن اندک ائتلاف العراقیه به رهبری ایادعلاوی از ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری المالکی سبب شده تا طرف مغبون تقاضای بازشماری اراء را مطرح کنند و طرف پیروز نسبت به این موضوع اعتراض کند.

در این بین نوری مالکی، نخست وزیر عراق، روز یکشنبه با انتشار بیانیه ای از کمیسیون انتخاباتی عالی مستقل عراق خواسته آراء را دوباره به صورت دستی بازشماری کند. این اقدام می تواند فرایند انتخابات مجلس عراق را پیچیده تر از این کند.

در بخشی از این بیانیه آمده است به دلیل درخواست بسیاری از گروههای سیاسی برای شمارش مجدد آراء به صورت دستی، و به منظور حفظ مردم سالاری و تمامیت روند انتخابات، اینجانب به عنوان رئیس اجرایی که مستقیما مسئول برنامه ریزی و اجرای سیاستهای کشور است درخواست شمارش مجدد آراء به صورت دستی را دارم.

این درخواست البته با اعتراض شدید ایاد علاوی مواجه شده چرا که هم اینک در رقابت تنگاتنگی که میان او و نوری المالکی درگرفته جلو است و از هم اکنون درحال تعیین شروط برای احزاب و شخصیت هایی است که قرار است با آنها ائتلاف کند.

از این رو با توجه به مخالفت علاوی با خواسته بازشماری آراء، مالکی از طرفداران خود خواسته با پرپایی راهپیمایی در نجف، خواستار باز شماری آراء شوند.

ائتلاف العراقیه نیز در واکنش به این اقدام نخست وزیر عراق آن را تهدیدی روشن بر ضد کمیسیون انتخابات عراق توصیف و ان را تقبیح کرد .

انتصار علاوی از نامزدهای بلندپایه این ائتلاف، با اشاره به درخواست نوری المالکی مبنی بر بازشماری دستی ارای انتخابات روز هفتم مارس در این کشور اعلام کرد این تهدیدی اشکار بر ضد کمیسیون انتخاباتی است که با هدف اعمال فشار بر این کمیسیون به منظور تقلب در انتخابات به نفع ائتلاف دولت قانون ( مالکی ) صورت گرفته است .

او بیانیه نوری المالکی در خصوص بازشماری اراء را یک تناقض گویی اشکار دانست که در پی انتشار اخباری دال بر پیشی گرفتن ائتلاف العراقیه در انتخابات مطرح می شود .

وی افزود تا قبل از این نوری المالکی می گفت انتخابات دقیق، عادلانه ، شفاف و در فضایی سالم برگزار شده ولی وقتی معلوم شد ائتلاف العراقیه در روند شمارش ارای انتخابات پیش افتاده است، وی کمیسیون انتخابات عراق را متهم می کند .

انتصار علاوی تاکید کرد بازشماری دستی ارای انتخابات موجب به تعویق افتادن اعلام نتایج نهایی تا چند ماه دیگر می شود و این نوعی خلا سیاسی در کشور ایجاد می کند که بر اوضاع امنیتی در عراق تاثیرات نامطلوبی بر جای خواهد گذارد .

بر اساس تازه ترین نتایج اعلام شده از سوی کمیسیون انتخابات عراق و در پی شمارش نود و دو درصد ارای ماخوذه ، ائتلاف دولت قانون به رهبری مالکی حدود هفت هزار و نهصد و بیست و هشت رای از ائتلاف عراقیه عقب افتاده است .

منبع ما : http://jahannews.com/vdcg7w9qtak9zw4.rpra.html

 


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 89/1/2 و ساعت 11:17 صبح | نظرات دیگران()
دلخوری های کروبی از خاتمی ادامه دارد;
خاتمی سر ما کلاه گذاشت!

هدی کروبی به تازگی انتقادها و گلایه‌های جدی‌ای را نسبت به برخی اصلاح‌طلبان بویژه محمد خاتمی داشته است.
 
به گزارش جهان، مهدی کروبی پس از اطلاع از برخی جلسات دوم خردادی‌ها که بدون حضور وی برگزار شده، نسبت به طرح بعضی مسائل و اهمیت ندادن به نقش وی ابراز گلایه کرده است.
 
بنابراین گزارش، در برخی جلسات دوم خردادی که با حضور مرد خاکستری اصلاحات و یکی از مقام‌های سابق اجرایی کشور برگزار شده بود، با تقدیر از موسوی بابت آنچه که ایستادگی وی نامیده شده، گفته شده است: «واقعاً چه کسی جرأت داشت مانند موسوی مقابل نظام بایستد، واقعاً اگر «خاتمی» بود کوتاه می‌آمد. کروبی هم خودش کاره‌ای نیست، مشاورینش به او خط بعضی کارها را می‌دهند،کروبی فقط در حد ابزار برای اصلاح‌طلبان خوب است، اصولگراها هم که می‌گویند این به درد نمی‌خورد.» 

در همین حال گفته می‌شود کروبی نیز پس از اطلاع از چنین مواضعی گفته است «بعضی از این آقایان می‌خواهند سر سفره آماده بشینند، زمانی که باید حرف می‌زدند و عمل می‌کردند، پنهانی نامه‌نگاری کردند، خاتمی سر من کلاه گذاشت، آن از آن حرفش که یا من یا موسوی و این از حرف‌های امروزش که از ما عبور کرده است.»

منبع ما : http://jahannews.com/vdce778z7jh87pi.b9bj.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 88/12/17 و ساعت 5:42 عصر | نظرات دیگران()
نوری‌زاده: این اواخر ریگی به من قول داده بود دیگر سر نبُـرّد!
چهارشنبه شب علیرضا نوری‌زاده در یکی از شبکه‌های اپوزیسیون ظاهر شد و درباره عبد‌المالک ریگی ونحوه دستگیری او سخن گفت.

به گزارش پرچم به نقل از خبر نوری‌زاده که یکی از حامیان عبدالمالک ریگی به شمار می آید قبل از هر چیز به دنبال دفاع از خودش و توجیه حمایت‌هایش از ریگی بود. او ابتدا سعی کرد تا چهره‌ای اصلاح شده از عبدالمالک ارائه دهد.

نوری‌زاده که بارها طی سال‌های گذشته در برنامه‌هایش با ریگی مصاحبه تلفنی انجام داده و او را «مبارز» خوانده بود، گفت ریگی به او قول داده بود که «دیگر کسی را سر نبرد[!] و بی‌گناهان را هدف قرار ندهد».

او مدعی شد ریگی پس از گفت‌وگو با او راضی شد تا 4 تن از گروگان‌های خود را آزاد کند و به یکی دیگر از گروگان‌ها هم اجازه داده تلفنی با مادرش صحبت کند.

اما سیر تحولات روحی ریگی در نتیجه نصایح نوری‌زاده به اینجا ختم نمی‌شود؛ نوری‌زاده در ادامه گفت:«ریگی به من قول داد که تا به او حمله نشود دست به اسلحه نبرد».

تحلیلگر تلویزیون صدای آمریکا گفت: این اواخر کار به جایی رسیده بود که ریگی به من گفت «جنبش سبز در من چنان تاثیری گذاشته که مایلم در شیوه مبارزه خود تجدید نظر کنم».

اما گام دوم نوری‌زاده برای توجیه دفاع خود از ریگی از این هم عجیب‌تر بود. او در مقایسه‌ای حیرت انگیز ریگی و گروهک تروریستی‌اش را با جنبش مقاومت اسلامی فلسطین، حماس، حزب‌الله لبنان و شهید عماد مغنیه و مقاومت مشروع آنان در مقابل رژیم درنده‌خوی صهیونیست مقایسه کرد.

نوری‌زاده تلویحا و با بیانی پوشیده حمایت خود از ریگی و گروهش را چنین توجیه کرد و مدعی شد که «مگر نظام ایران از مقتدا صدر و حکمت‌یار حمایت نمی‌کند!؟» و افزود: خوب، من هم از ریگی حمایت کردم!؟»

نوری‌زاده در ادامه پس از توجیه رابطه خود با ریگی به سراغ جزئیات دستگیری این شرور رفت و گفت که مقامات سیاسی و امنیتی ایران از چند ماه پیش از دو مسیر دیپلماتیک و اطلاعاتی برای دستگیری ریگی تلاش می‌کردند.

نوری‌زاده افزود: نیروهای اطلاعاتی ایران موفق شدند از طریق رابط‌هایی که برادر ریگی معرفی کرده بود به عبدالمالک پیغام دهند که می‌خواهند با او مذاکره کنند. آن مذاکرات به ادعای نوری‌زاده دو ماه پیش بدون نتیجه پایان یافت، «اما ظاهرا طی آن نیروهای امنیتی موفق شدند در وسایل یکی از همراهان ریگی ردیاب کار بگذارند».

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/12/7 و ساعت 12:51 عصر | نظرات دیگران()
کروبی آسیبی ندیده است

به گزارش پارسانیوز NewsParsa فردا نوشت؛‌ یک منبع آگاه آسیب وارد شدن به شخص مهدی کروبی را رد کرد.

یک منبع آگاه با اشاره به تلاش نیروی انتظامی و تدابیر ویژه جهت برقراری نظم در راهپیمایی مراسم 22 بهمن، بویژه در محل حضور مهدی کروبی گفت که عده‌ای علیه مهدی کروبی شعار دادند و نیروی انتظامی جمعیت را کنترل کرد تا اتفاقات دیگری روی ندهد.

وی، ادعاهای سایت‌های ضدانقلاب مبنی بر شکسته شدن سر مهدی کروبی را به شدت تکذیب کرد.

به گفته وی، مهدی کروبی هم‌اکنون به منزل خویش بازگشته است.

مطالب مرتبط

 

 

تکذیب خبر بازداشت محمدرضا خاتمی و همسر وی
پارسانیوز NewsParsa: خبر بازداشت زهرا اشراقی و محمدرضا خاتمی برادر محمد خاتمی تکذیب شد.
به گزارش پارسانیوز NewsParsa برخی از رسانه‌های غربی از جمله رویترز به نقل از یک وب‌سایت مدعی شد نیروهای امنیتی زهرا اشراقی نوه دختری امام (ره) و همسر وی محمدرضا خاتمی را روز پنجشنبه دستگیر کرده‌اند.
 
 
برپایه این گزارش یک منبع آگاه به خبرنگار پارسانیوز گفت: انتشار این اخبار در حالی صورت می‌گیرد که هر دو این افراد در حال حاضر در منزل خود به استراحت مشغول هستند.
این منبع خبری که نخواست نامش فاش شود گفت:‌ محمدرضا خاتمی و همسرش که در میان راهپیمایان حضور پیدا کرده بودند با توجه به جو اعتراضی راهپیمایان و احتمال سوء استفاده برخی عناصر از این وضعیت توسط نیروهای مسئول برای حفظ امنیت و جانشان به سمت خودروهای سواری هدایت شده و از محل ازدحام برای حفظ جانشان دور شدند.
به گزارش پارسانیوز پیش از این یک سایت مرتبط با جنبش سبز نوشت؛ زهرا اشراقی و محمدرضا خاتمی برادر محمد خاتمی رییس جمهور سابق ایران در جریان راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران دستگیر شده‌اند.
گفتنی است این سایت تاکید کرده است، یکی از پسران مهدی کروبی و برخی از همراهان وی نیز بازداشت هستند.
این در حالی است که نامبرده نیز در حال حاضر آزاد می‌باشد.
منبع ما : http://newsparsa.com/
 

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 88/11/22 و ساعت 5:22 عصر | نظرات دیگران()
   1   2      >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا