کتاب - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
توکّل، دژ حکمت است . [امام علی علیه السلام]
امروز: پنج شنبه 103 آذر 8

حاشیه های خواندنی از حضور رهبر انقلاب در باغ کاغذی مصلا

کیهان: بالاخره از مزایای ناشر بودن و با جماعت نویسنده دم خور بودن یکی اش همین حضور در نمایشگاه کتابی است که می تواند هیجان حضور مسئولان کشور و در راس همه ایشان، رهبر کتاب خوان و اهل فرهنگ مان باشد.
اینطوری خیالت راحت است که هم قدم زدن در راسته کتاب فروشی های یک نمایشگاه آن هم پشت سر رهبری را تجربه می کنی و هم دیده ها و گفته ها و شنیده های ناشران با رهبر را ثبت و ضبط می کنی...لذتی که حلوای تن تنانی است! بین خودمان باشد علامه دهخدا معتقد است این تن تنانی یک غلط مصطلح است و اصلش حلوای تن ترانی است.

ساعت 9 صبح هشتمین روز برپایی نمایشگاه کتاب بود و طبق وعده مدیران اجرایی، ناشران آمده بودند برای استقرار در محل غرفه ها، کمی معطلی برای هماهنگی و بعد هم ورود...فضای مصلا به گونه ای هست که شاید در نگاه اول کسی باورش نشود که نمایشگاهی در این وسعت و با این میزان بازدید روزانه در این محل در حال برگزاری است، خاصه آن سمتی که 60 هزار متر مربع فضای سرپوشیده برای ناشران خارجی درست کرده اند، بدون ستون و مقاوم در برابر باد و باران و...سازه هایی که کاملا نشان از هوش و خلاقیت ایرانی دارد. این را گفتم که دست مریزادی باشد برای اهالی اجرایی جشن ملی کتاب در تهران که در هنگامه ای که «کارگران مشغول کارند» از پس این جشن بزرگ فرهنگی برآمدند.

طبق برنامه، راهروهای 12 تا 16 شبستان اصلی، محل بازدید رهبری انتخاب شده است؛ ساعت کمی از 10 صبح گذشته بود که صدای صلوات همه را متوجه ورود آقا کرد...چند نکته اصلی، فصل مشترک تمام این 2/30 دقیقه بازدید رهبری بود، مهمترینش دقت نظر ایشان در بحث کتاب های تجویزی دینی و البته پزشکی. از همین کتاب ها که «صد راه جوان ماندن تا 73 روش فرار از فقر و 217 توصیه برای قبولی حاجات» دارد؛ آقا با تاکید به غرفه داران و ناشران چنین آثاری می گفتند: «شما خودتان امتحان کردید؟ جواب گرفته اید؟...»

تحلیل نمی کنم ولی در جامعه ما همه دنبال میانبر هستند و برای همین هم بازار این کتاب ها که اغلب یک بازار محض است، بدجوری داغ است. و نکته دیگری که رهبری در این بازدید تاکید داشت، قیمت کتاب ها و همچنین مخاطب اصلی و میزان استقبال بود؛ نکته ای که در دیدار با دست اندرکاران کتاب «دا» هم گفتند: «چاپ 110 کتاب بد نیست ولی نهایت 300هزار نسخه، تعداد چاپ زیاد مهم نیست، شمارگان فروش باید میلیونی بشود...»

¤¤¤

ورودی ساده همراه با تعارف به مسئولان نمایشگاه و گذر از میان صفی از مسئولان اجرایی و ...که ایستاده بودند برای خوشامدگویی، آغاز ماراتون قدم زدن در باغ کاغذی مصلای تهران بود. وزیر، معاون فرهنگی، برخی مسئولان دفتری وزارت فرهنگ، رئیس دفتر رهبری و یکی از فرزندان رهبری حلقه اولیه همراهی را شامل می شدند اما...این اما داستان دارد که بماند برای بعد ولی همین را بدانید که قرار است 5 نفر همراه «آقا» باشند اما 45 نفر در راهروها دور می زدند و من هم یکی شان!

دیدی یادم رفت؟
غرفه «پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی» گویا آشنا بودند و زیاد نتوانستند حرفی بزنند، چندتایی کتاب معرفی کردند و گفتند این ها تازه است اما آقا گفت: «این ها را دیدم»! بعدا معلوم شد قبل از چاپ نسخه های جزوه گونه را فرستاده اند و ...بعد هم تازه ها را آقا خودش تهیه کرده و... اما بالاخره یکی دو تا کار نو پیدا کردند و نشان دادند. « رشد اخلاقی، اهداف دنیوی فقه، بررسی فقهی - حقوقی جرایم رایانه ای و فرهنگنامه اصول فقه...» که آقا این آخری را خوشش آمد و گفت: «کتاب خوبی است...»

غرفه دار که خیلی به وجد آمده می گوید این کتاب را آقا خیلی خوششان آمد: «سیاست متعالیه از منظر حکمت متعالیه» ...

غرفه دار مرا که می بیند انگار تازه یادش آمده باشد به آن یکی همکارش می گوید: اه...دیدی یادم رفت اینو نشون بدم!

کتاب «درآمدی بر زی طلبگی» را می گفت. نوشته محمد عالم زاده نوری. از این نویسنده کتاب دیگری هم در همین باره منتشر شده به نام «لباس طلبگی» که در همین کیهان خودم معرفی اش کرده ام.

سرعت بازدید خیلی بالاست مگر اینکه آن غرفه آنقدر کتاب های جدید داشته باشد که رهبری بماند و دقایقی کوتاه کتاب ها را تورق کند. نشر «پل» که رسیدند، درباره قصه های هزارویک شب به مسئول غرفه گفتند: این قصه ها را چرا جدا جدا منتشر کردید؟

جواب واضح است دیگر، رهبری بهتر می دانند که امروزه روز دیگر کسی حوصله ندارد مثل ایشان یک 8 جلدی تاریخی را در قطار تهران - مشهد مطالعه کند، همه دنبال راه های زود رسیدن هستند! غرفه دار هم گفت: اینطوری هم ارزان تر در می آید و هم مخاطب می تواند انتخاب کند از بین آن همه داستان...

سلام همسرم را رساندند!
غرفه دار «پیام عدالت» نخستین کسی بود که کتاب «نزاع تاریخی بر سر الگوی مصرف» را هدیه داد و چفیه را گرفت! و این داستان تا پایان بازدید حدود 10 بار تکرار شد.

«پیام کلیدر» غرفه ای بود که شکار عکاسان شده بود، خانم میانسالی با چهره ای شبیه به«دا» مادر نویسنده کتاب دا، مثل ابر بهاری اشک می ریخت...آقا هم که آمد، گفت انتشارات برای همسرم است و این ها هم کتاب هایش...چفیه آقا را گرفت و فی المجلس انداخت روی شانه هایش. مانتو و مقنعه داشت خانم متصدی. آقا که می رفت من جا پای ایشان قصه اصلی را دنبال می کردم. به این خانم که رسیدم گفتم چه خبر؟ گفت: سلامتی. و با چنان شوقی تعریف می کرد که...«آقا دو تا از کتاب های شوهرمو دست کشید...من خیلی دوستشون دارم...تازه گفتن سلام شوهرتان رو هم برسانید...امروز بهترین روز من بوده...»

بی فایده است خودم می دانم؛ نوشتن نه طعم دیدن و شنیدن دارد و نه عرضه تصور کردن؛ و این البته به ضعف نویسنده هم مربوط است بعلاوه عجله برای روزنامه! با این حال می نویسم و شما خود تصور کنید و ادامه بدهید لطفا!

«نشر پیکان» کتاب شعری رو کرد تا حال و هوای آقا را عوض کند اما رودست خورد! غرفه دار توضیح می داد که برای اولین بار گزینه موضوعی اشعار فارسی را کتاب کردیم و ...آقا سریع کتاب را باز کرد و یک مرتبه انگار موضوعات را در حافظه خود مرور کرده باشد، گفت: برای آینه و موضوع «آینه» باید به دیوان بیدل مراجعه می کردین...آینه سرتاسر آن دیوان را گرفته و چه بیت هایی دارد...
ما تا حالا رمان هندی نخواندیم
جوان داشت توضیح می داد که بله این همان کتابی است که شما گفتین اما به عربی.
- کی این را عربی کرده؟
- شریعتمداری نامی بوده که همراه ابوی بنده...
- ابوی شما؟
- دکتر غفاری...
- شما پسر دکتر غفاری هستین؟...خیلی خوب...خیلی خوب...آها...آشیخ محمد تقی شریعتمداری...خیلی خوب...
و غرفه دار را شما تصور کنید که تنها لبخند می زند و تایید می کند...کمی آنطرف تر چنین صحنه ای تکرار شد، آقا درباره مترجم پرسید و غرفه دار گفت: محمد مجلسی...آقا کمی مکث کرد و انگار بخواهد چیزی بگوید اما تردید داشته باشد...از غرفه بیرون آمدند، یکباره رو به معاون وزیر گفت: من فریدون مجلسی را می شناسم...خیلی از آثارش را هم خوانده ام، این نبود...کارهای آقای مجلسی را من زیاد خواندم...

«چی چاپ می کنین؟...جدید چی دارین؟ ...مخاطب این کتاب ها کیا هستن؟ فروش خوبی هم داره؟» این سوالات عمده ای بود که از بسیاری از غرفه ها به تناسب آشنایی رهبر با آثارشان پرسیده می شد...خانم غرفه دار ناگهان به ذهنش زد و گفت: ما رمان هندی چاپ کردیم...آقا گفت: ما تا حالا رمان هندی نخواندیم...غرفه دار نشر «دژ» مجموعه 4 جلدی « شوهر دلخواه من» را نشان داد و گفت: رمان های خوبی است مخصوص خانم ها...وقتی آقا رفت، داشت به همکارش می گفت: چقدر عالی بود! من تا حالا آقا رو از نزدیک ندیده بودم!

نشر «درّ دانش بهمن» رمان 4جلدی داشت از استفنی مه یر...رهبر کمی از کیفیت و چیستی رمان پرسید و بعد گفت: «این کار را سخت می کند که 4 جلد پیوسته باید خوانده شود...» آخر غرفه دار می گفت که رمان ها به هم پیوسته است و 4 جلد را باید کنار هم خواند.

قرآنی آوردند کوچک و حجیم با کاغذ نفیس و ضخیم؛ از همان ها که مجموعه شعر چاپ می کنند باهاش. آقا دست گرفت و بوسید و گذاشت روی میز ناشر. بعد گفت: چرا این کاغذ؟ اگر برای خواندن باشد سنگین می شود دیگر...
« خادم الرضا» کتابی منتشر کرده بود به نام«همت مضاعف، کار مضاعف».آقا تا کتاب را دید، گفت: همتی کردین این کتاب را به این سرعت درآوردین ها!

ناشری بود که به زبان ترکی مجموعه شعری را منتشر کرده بود، آقا از طرف کمی ترکی پرسید و بعد گفت: زبان بیش از آنچه که به واژه تکیه داشته باشد به ترکیب، جمله بندی و رابطه میان جمله ها وابسته است...ممکن است یک جمله بگوییم با تمام کلمات عربی اما یک عرب متوجه نشود، چون اساس کلام، رابطه بین جمله هاست...»

بعد هم در غرفه ترسیم، سؤالاتی درباره اینکه آیا اصلا خیاطی نیز به عنوان هنر تلقی می شود یا خیر؟...پرسید و دست گذاشت روی کتاب راسته دوزی! کتاب های خانگی بدی نداشت.

پذیرایی مفصل میان روز
ساعت 12 بود که تیم همراه یکباره به چپ چپ کرد و رفت انتهای سالن و در غرفه «علمی و فرهنگی» جا خوش کرد...ما که عقب تر بودیم از سروصدای خوش مزه ای فهمیدیم که «پذیرایی» مفصلی به راه است و یک استکان کمرباریک چای همراه با قند، منتظر همراهان رهبری است. آقا خیلی راحت عصا را تکیه داده به بغل صندلی و دارد استکان کمر باریک را با حبه قندهای خیلی کوچک، میل می کند...در حین میل کردن هم باقی دوستان دارند توضیح می دهند و می گویند چه شد و چه نشد و نمایشگاه ال است و می خواست بل باشد و...امامی، خبرنگار واحد مرکزی خبر که همراه تیم رسانه ای است، نزدیک می شود تا سوالی بپرسد و آقا هم به مزاح می گوید همان حرف هایی که پریروز درباره «دا» گفتم!

باز هم بین خودمان بماند بعد از پخش آن گزارش و دیدار دست اندرکاران«دا» با رهبری فروش این کتاب که از ابتدای نمایشگاه زیاد خوب نبود، یک صعود عجیبی گرفت...و این همان تاثیر حمایت مسئولان از کتاب است...با عرض پوزش باید بگویم که غرفه سروش وابسته به صداوسیما پر از خالی بود و رهبری در گذر از راهروی این غرفه طویل با محوطه ای خالی از سکنه روبرو شد!

وقتی راهرویی بازدید می شد و محافظ ها سرشان خلوت می شد، می رفتند سراغ ناشران و کتاب می خریدند، هدیه هم قبول نمی کردند، مثل خود آقا...دولتی ها که به هیچوجه و خصوصی ها هم گزیده...تازه محافظ ها از غرفه داران هم تشکر می کردند به خاطر اینکه وقتشان گرفته شده و یا احیانا کمی اذیت شده اند.

ساعت 12.30 دقیقه بود... آقا از راهروهای نمایشگاه که خارج شدند، جمعیتی پشت صف ماشین ها ایستاده بودند و با دیدن رهبر انگار آمده اند حسینیه امام خمینی(ره) برای دیدار...موج گرفتند و موج افشانی کردند...خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست... ابوالفضل علمدار، خامنه ای نگهدار... و این صدای جمعیت بدرقه رهبر تا خروج از نمایشگاه بود.

http://www.rajanews.com/detail.asp?id=50152


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 89/2/23 و ساعت 12:18 صبح | نظرات دیگران()
دو کتاب کاریکاتور و مستند پژوهشی
جنبش سبز مخملی و شورش اشرافیت بر جمهوریت در نمایشگاه کتاب

دو کتاب کاریکاتور "جنبش سبز مخملی" و مستند پژوهشی "شورش اشرافیت بر جمهوریت" در تبیین طنزگونه و دیگری مستند و تحلیلی فتنه پس از انتخابات سال گذشته در نمایشگاه کتاب عرضه شده و مورد استقبال بازدیدکنندگان قرار گرفته است.

به گزارش رجانیوز، کتاب جنبش سبز مخملی حاوی کاریکاتورهایی از مازیار بیژنی است. در این کتاب آمده است:

«پرونده انتخابات دهم در حالی بسته شده که جناح شکست خورده در طول دوره دولت نهم از همه ی ظرفیت های نرم و سخت خود برای بازگشت دوباره به عرصه قدرت استفاده کرده بود.

این جناح شکست خورده که طیف وسیعی از احزاب و گروههای سیاسی داخل و خارج نظام را شامل می شد آن چنان ماکیاولیسم را در عرصه سیاست نهادینه کرده بود که حتی از جاسوسی برای کشورهای غربی در پرونده هسته ای نیز ابایی نداشت. در شرایط بحران اقتصاد جهانی و وضعیت شکننده اقتصاد کشور که حاصل مدیریت 16 ساله طیف مورد اشاره بود با وارد و خارج کردن پول به بازارهای مختلف یک روز موجب افزایش قیمت مسکن می شدند و روز دیگر بازار مواد غذایی را دستخوش تغییرات میکردند. اما همه این رفتارها در مقابل رفتارشان در حوزه رسانه قابل چشم پوشی بود.

سنگین‌ترین عملیات روانی و تخریب در طول چهار سال به کار گرفته شد و حاصل آن رقم غیر قابل باور سی و نه هزار مورد سیاه نمایی علیه دولت در حوزه رسانه بود.

با نزدیک شدن ایام انتخابات، هجمه های تبلیغاتی روندی صعودی به خود گرفت و صرف هزینه های سرسام آور تبلیغاتی که منشایی جز بیت المال و منابع لایزال نفتی مملکت نداشت در راستای اجرای دستورات جین شارپ تئوریسین انقلابهای مخملی قرار گرفت. استفاده از نماد رنگی یکی از آن دستورات بود که پیشی گرفتن آرای مهندس موسوی در تهران را سبب شد و موج سبزی به راه انداخت تا علاوه بر کارکرد انتخاباتی کارکردهای پسا انتخاباتی و توهمی نیز داشته باشد. و اینچنین بود که موسوی به بادکنکی تبدیل شد که آرام آرام بالا می رفت. اما چه سود که در شب مناظره، احمدی نژاد یکی از استوانه های نظام را به این بادکنک بست و بادکنک موسوی به قعر دره مقبولیت سقوط کرد.

اصلاح طلبانی که روزی برای بالا کشیدن خود پا بر روی همه ی استوانه های نظام می گذاشتند حق داشتند پس از مناظره به مرز انفجار برسند، چون تمام رشته های چهار ساله خود را پنبه می دیدند. وقتی سونامی احمدی نژاد به راه افتاد نه مناظره موسوی با "مفرد مذکر غایب" در حضور کروبی به جایی رسید و نه کاری از دست "ننه جون" کروبی برآمد و اگر چه تهران هنوز سبز پوش به نظر می رسید اما سراسر ایران معتقد بودند که رنگ سبز در کنار سفید و قرمز معنی دارد و نباید پرچم کشور را تکه تکه کرد.



اما پس از انتخابات بالاخره انفجار اتفاق افتاد و موج سبز به کار آمد تا دستورات جین شارپ همچنان راهنمای عمل کسانی قرار گیرد که به نام جمهوریت، جمهوریت نظام را نشانه رفته بودند غافل از اینکه هجمه به جمهوریت و بی اعتنایی به رای مردم علاوه بر ظلم به خود، ظلم به مردم نیز هست و "الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع ظلم".

غفلت کودتاچیان مخملی اما فقط از حق نبود بلکه آنان از باطل نیز غفلت کردند و در حالیکه که از دستورات اساسی براندازی نرم، "عدم خشونت" و "عدم آسیب رساندن به اموال عمومی" بود اینان پایتخت را فردای انتخابات در آتش انفجار خود سوزاندند و هیچ سطل زباله، اتوبوس، کیوسک تلفن و ایستگاه اتوبوسی در محدوده خیابان ولیعصر و فاطمی در امان نماند و دامنه این عدم "آسیب به اموال عمومی" در روزهای بعد به خودروهای سواری، موتورسیکلتها و مساجد نیز رسید و در نهایت دهها میلیارد تومان خسارت به تهران نتیجه این "عدم آسیب به اموال عمومی" بود.



در حوزه "عدم خشونت" نیز مانند حوزه قبل دستاوردها قابل توجه بود و آمار بیش از ده کشته و صدها زخمی در میان نیروهای امنیتی نشان دهنده عمق لطافت و عدم خشونت جنبش سبز است.


اینچنین بود که گرگ صفتان عالم پس از حماسه باشکوه حضور 85 درصدی مردم قصد زهر کردن آن در کام ملت را داشتند و " کارى که در داخل، ناشیانه از بعضى سر زد، اینها را به طمع انداخت، خیال کردند ایران هم گرجستان است (!) یک سرمایه‏دار صهیونیست آمریکائى چند سال قبل از این، طبق ادعاى خودش که در رسانه‏ها و در بعضى از مطبوعات نقل شد، گفت من ده میلیون دلار خرج کردم، در گرجستان انقلاب مخملى راه انداختم؛ حکومتى را بردم، حکومتى را آوردم. احمقها خیال کردند جمهورى اسلامى، ایران و این ملت عظیم هم مثل آنجاست."مقام معظم رهبری 29/3/88



مجموعه حاضر تلاشی است جهت به تصویر کشیدن فعالیت احمقانه عده ای برای اجرای 198 دستور انقلاب مخملی که از سوی پدر کودتاچیان مخملی در جهان یعنی جین شارپ صادر شده است.»

همچنین حسین قدیانی در مقدمه این کتاب که به تجلیل از مازیار بیژنی اختصاص دارد، می‌نویسد:

«سخت است مقاله نوشتن، بدون آنکه از کلمه‌ای، جمله‌ای، حتی حرفی استفاد کنی.

از این کار سخت، مازیار بیژنی به سهولت بر‌آمده است و بدون هیچ حرفی و کلمه‌ای مقالات بلند بالا می‌نویسد. نمکی که در قلم او هست، از کاریکاتورهایش، مقاله‌های تأثیرگذار ساخته، پس بر مخاطب خرده نباید گرفت که چرا وقتی چشم بر کارهای بیژنی می‌دوزد، انگار دارد مقاله می‌خواند. میاگین زمان توقف برای فهم یک کاریکاتور آن طور که نخبگان این رشته ادعا کرده‌اند، پنج ثانیه است. مخاطبان طرح‌های بیژنی اما این زمان را برای فهم آثار دقیق و عمیق او ناچیز می‌دانند. کاریکاتورهای او البته ثقیل و دیر فهم نیست و شاید در ثانیه‌ای مراد و منظور خود را به مخاطب نشان دهد اما سخن بر این است که به‌راحتی و بی‌تعمق نمی‌توان کاریکاتورهای او را تورق کرد.

آیا می‌توان کاریکاتور یک کاریکاتور را کشید؟ بیژنی در این کتاب زور خود را زده تا نشان دهد که کودتای مخملی در واقع کاریکاتوری از انقلاب اسلامی بوده است نامبرده در فصل اول مردان خاصی (!) را به تصویر کشیده که در حوادث پیش از انتخابات برای اثبات استقلال و آزادگی خود به بزرگانی چون جرج سوروس، جین‌شارپ و مایکل لدین آویزان شدند و دستور العمل‌های علمی آنها را نکته به نکته مو به مو به اجرا درآوردند. در بخش دوم نیز نشان داده که مردان نرم (!) قصد داشتند تا در چارچوب قانون اساسی، نظام جمهوری اسلامی را با یک کودتای چرب و نرم (!) براندازی و موجود ناقص الخلقه‌ای بنام جمهوری ایرانی را جایگزین آن کنند. سرانجام این نوزاد مبارک و میمون (!) در وضعیتی بحرانی برای جلوگیری از سقط جنین (!) طی یک عمل سزارین ضربتی و با مساعدت دست‌های داخلی و خارجی بیرون کشیده شد ولی با کمال تأسف و ناباوری مشاهده گردید که نوزاد بیچاره مدتهاست که در شکم مادر سقط شده است (!)

نثار روحش سه سوت و یک کف مرتب اهدا کنید.»

همچنین کتاب «شورش اشرافیت بر جمهوریت» که به تازگی روانه بازار کتاب شده از نخستین کتاب‌هایی است که به موضوع انتخابات دهم ریاست جمهوری و حوادث پس از آن به‌صورت تحلیلی و مستند می‌پردازد. نویسنده و ناشر این کتاب حمیدرضا اسماعیلی است.

در این اثر که از 9 فصل تشکیل یافته، تلاش شده است ریشه‌های ایدئولوژیک، سیاسی و اجتماعی حوادث پس از انتخابات بررسی شود. فصل نخست این کتاب به بررسی ایدئولوژی منازعه‌جوی به کار رفته در جریان فتنه می‌پردازد. در این فصل به راهبرد‌های سیاسی جبهه دوم خرداد در طول دهه گذشته اشاره می‌شود و به تبیین ارتباط آن‌ها با تولید خشونت سیاسی در سطوح مختلف جامعه و حکومت می‌پردازد.

فصل دوم درباره شرایط حاکم بر جبهه دوم خرداد در پیش از انتخابات است و به فرایند دستیابی این جبهه به گزینه میرحسین موسوی نظر دارد. فصل سوم به راهبرد تبلیغاتی جبهه دوم خرداد و گفتمان انتخاباتی موسوی می‌پردازد. در فصل چهارم گفتمان سیاسی احمدی‌نژاد از انتخابات نهم تا دهم ریاست جمهوری بررسی شده است. فصل پنجم هم به تحلیل گفتمانی نتیجه انتخابات دهم ریاست جمهوری می‌پردازد.

در فصل ششم به استناد 11 دلیل نشان داده شده است که جریان آشوب‌آفرین پس از انتخابات خود به سلامت انتخابات آگاه بوده است و با علم به سلامت انتخابات دست به اغتشاش زده است. لذا در فصل هفتم به اهداف اصلی مورد نظر جریان فتنه پرداخته شده است و به طور عمده از «انقلاب مخملی» مورد نظر «رادیکالیسم سبز» سخن گفته شده است.

فصل هشتم نیز به رفتار‌شناسی بازیگران خارجی حوادث پس از انتخابات می‌پردازد و از ائتلافی سه ضلعی میان بازیگران داخلی (تجدید‌نظر‌طلبان)، بازیگران خارجی و اپوزیسیون سخن می‌گوید.

در انتهای کتاب و در فصل نهم نیز به دلیل آن که جریان فتنه پس از انتخابات با هدایت‌ها و راهبری‌های رهبر معظم انقلاب شکست خورده است به بیان اقدامات و مواضع ایشان می‌پردازد.

همچنین مراکزی عرضه کننده کتاب در نمایشگاه کتاب به شرح زیر زیر است:

بوستان کتاب، سوره مهر، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کیهان، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، انتشارات نور و سروش.

 

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=49782


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 89/2/18 و ساعت 8:47 عصر | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا