منتظری - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه شیفته بازی و دل باخته سرگرمی و طرب است، خردورزی نکرده است . [امام علی علیه السلام]
امروز: پنج شنبه 103 آذر 8

تحرکات مشکوک در بیت منتظری

 

 فعالیت های بیت مرحوم آقای منتظری نسبت به دوره حیات وی افزایش یافته است. در حالی که طبق روال مرسوم در بیوت مراجع قبل و بویژه مراجع تقلید که در قم رحلت کرده اند این بوده که پس از وفات مرجع تقلید دفاتر آن بزرگواران تعطیل و فعالیت ها متوقف می شود اما شنیده های موثق حاکی است در مورد مرحوم آقای منتظری قضیه بر عکس شده و به میزان فعالیت های بیت آن مرحوم افزوده شده است.

دریافت وجوهات، پرداخت شهریه، برگزاری مراسم های مختلف در منزل آن مرحوم و برگزاری برخی جلسات خاص از جمله این فعالیت های می باشد که همچنان با تابلوی مشخص به نام دفتر آن مرحوم صورت می گیرد.
روزنامه رسالت نوشت :  اخبار رسیده حاکی است که تذکراتی به فرزند ارشد آن مرحوم داده شده اما موثر واقع نشده است. برخی اخبار رسیده حاکی است اخیرا کتابی که حاوی نظرات آن مرحوم در سال های اخیر نسبت به مسائل سیاسی بود با تغییراتی همراه با تحریف و افزودن چاشنی مخالفت با نظام با همکاری و دخالت افراد مستقر در دفتر آن مرحوم اما به نام دوستان وی به چاپ رسید که در آن نظرات مرحوم آقای منتظری در سال های اول انقلاب را حذف و دیدگاه های انتقادی وی را جایگزین کرده اند.

 

منبع ما : http://jahannews.com/vdciuzazpt1azw2.cbct.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 89/2/14 و ساعت 10:41 صبح | نظرات دیگران()
 اگر منتظری، ولی فقیه می‌شد! 

امید حسینی



بسیاری از آدم‌هایی که این روزها برای آقای منتظری گریه و زاری می‌کنند، اصلا کاری به مرجعیت و روحانیت و نظرات فقهی وی نداشته و ندارند. آنها در این مدت فقط از طرف آقای منتظری می‌توانستند مخالفت خود را با نظام و رهبری نشان دهند و در حقیقت می‌خواستند زیر سایه آقای منتظری، مخالفت خود را با امام خمینی و راه او نشان بدهند.

این آدم‌ها این روزها، دائما از وجود دیکتاتوری گله و شکایت می‌کنند و ما را متهم به دیکتاتوری می‌کنند. عده‌ای هم (مخصوصا نسل جوان) با شنیدن اظهارات چنین آدم‌هایی ممکن است دچار شک و تردید شوند. جوان‌هایی که روزگار سابق این آقایان را ندیده و نظرات افراطی آنها را نخوانده‌اند.

به همین دلیل تصمیم گرفتم بخشهایی از نظرات آقای منتظری را درباره «ولایت فقیه و دایره اختیارات ولی فقیه و نیز حدود اختیار سایر افراد از جمله رییس جمهور در برابر ولی‌فقیه» بنویسم تا خودتان ببینید حکومتی که قرار بود آقای منتظری ولی فقیهش باشد چه ویژگی‌هایی داشت و ایشان چه مقدار برای سایر آدمها و مسولان حق و حقوق و آزادی و اختیار قائل بودند؟! شاید معنا و مفهوم واقعی دیکتاتوری برای همه ما مشخص شود! (برای بررسی نظریات و نقد نظریات آقای منتظری، می‌توانید به کتاب نقد شماره هفتم، ویژه فقه دولت، تابستان 77 مراجعه کنید)

از همه خواهش می‌کنم که حوصله داشته باشند و علی‌رغم طولانی بودن این مطلب، آنرا به دقت بخوانند و خودشان قضاوت کنند. ضمنا به ادبیات خاص آقای منتظری برای اشاره به مسئولان کشور و مخصوصا به رییس جمهور دقت کنید!

در دیدگاه فقهی آقای منتظری، رئیس جمهور نه تنها هیچ استقلالی از حیث مشروعیت و دایره اختیارات نسبت به رهبری ندارد، بلکه تنها عامل و کارگزار ولی فقیه است.(دراسات فی ولایت فقیه ج2 فصل 3 ص 51 )

ایشان تصریح می‌کنند که وزن و نقش ولی فقیه در جمهوری اسلامی، از نوع تشریفاتی شاه در حکومت‌های مشروطه از قبیل ملکه انگلیس نیست که صرفا وجود تشریفاتی و نمایشی و نماد وحدت ملی باشد و بهترین امکانات در اختیار او باشد بی‌آنکه مسئولیت عملی و حق دخالت در حکومت متوجه او باشد. در حکومت اسلامی، مسئول اصلی و واقعی نظام، رهبر و ولی فقیه است و قوه مجریه ، رئیس جمهور ، وزرا، استانداران، مجلس شورای اسلامی و دستگاه قضایی و همه و همه بازوان حکومتی و ایادی رهبر و به فرمان اویند و مقام رهبری به منزله راس مخروط حکومت بر همه قوا، اشراف کامل (اشرافا تاما) دارد.

از آنجا که رئیس جمهور و دولتش در واقع کارگزاران و بازوی اجرایی رهبرند طبیعی‌تر آن است که توسط رهبری منصوب شود زیرا بار مسئولیت در اصل بر عهده رهبر است و اوست که باید افرادی را که در طرز تفکر و حتی سلیقه سیاسی مدیریتی هم سنخ او باشند برگزیند تا راحت تر با آنان کار کند! (ولایت فقیه قصل 4 ص 114)

آقای منتظری همچنین در دفاع از این اصل که کانون قانون اساسی، اصل ولایت فقیه است و قانون بدون ولایت فقیه، ساقط و بی‌اعتبار است در پاسخ به جریان سازی افرادی چون مقدم مراغه‌ای، بنی صدر و عزت‌الله سحابی در مجلس، اظهار داشتند:«ما آن قانون اساسی را که در آن ولایت فقیه و مساله اینکه تمام قوانین بر اساس کتاب و سنت نباشد، اصلا تصویب نخواهیم کرد بلکه ما یک قانون اساسی را تصویب خواهیم کرد که اصلا ملاک آن مساله ولایت فقیه باشد. اصلا اگر پایه طرح قانون اساسی بر اساس این مسائل نباشد، از نظر ما ساقط و بی اعتبار است. اگر هم بر فرض کسی بگوید چنین قانون اساسی، آخوندی است، بله ما آخوندیم. آخوندی باشد. ما می‌خواهیم صد در صد اسلامی و بر اساس ولایت فقیه باشد» (مشروح مذاکرات مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی ج 1 ص 107 )

ایشان همچنین مخالف نقش مجلس در تشخیص عدم صلاحیت رییس جمهور بود و اعتقاد داشت که خود رهبر باید مستقیما رییس‌جمهور را عزل کند! وی در اعتراض به پایین بودن اختیارات ولی فقیه در قانون اساسی گفت:«اینجا برای رهبر یک وظیفه و شانی درست کردید ولی همه‌اش توخالی و ظاهری است و هیچ شانی نیست. برای اینکه اولا اگر رییس جمهور متهم به یک جرمی باشد، به مجلس شورا چه مربوط است؟! و اما در مورد شورای عالی قضایی ، جرم که در دادگاه عالی قضائی ثابت شد دیگر عزلش احتیاج به رهبر ندارد؟! خوب هر بقالی هم چنانچه از رییس جمهور شکایت کرد و معلوم شد مجرم است او را کنار بگذارند، شما برای رهبر مقام و شانی قائل نشده‌اید و این یک امر تشریفاتی و زاید شده است. آنچه در این اصل مهم بوده، آن جهت است که تایید کاندیداهای ریاست جمهوری باید از طرف رهبر باشد! برای اینکه حکومت ، حکومت اسلامی است. من پیشنهاد می کنم این عبارت باید قطعا به اختیارات رهبری اضافه شود که: تایید کاندیداها برای ریاست جمهوری به منظور اسلامی بودن حکومت و ضمانت اجرایی آن! شما یک چیز لازم را حذف کرده‌اید و یک چیز لغو را اضافه نموده‌اید. آیا رهبر از یک بقال پایین‌تر است؟!» (مشروح مذاکرات مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی)

آقای منتظری همچنین در پاسخ به برخی اعضای مجلس خبرگان، آنها را غربزده خواند و شان بالای رهبری را یادآوری کرد و گفت:«حکومت اگر بخواهد اسلامی باشد باید متکی باشد به رهبری که از طرف خدا معین شده ولو به واسطه. اگر به یک رییس جمهور تمام ملت هم به او رای بدهند و ولی فقیه و مجتهد روی ریاست جمهوری او صحه نگذارد، این برای بنده هیچ ضمانت اجرا ندارد و از آن حکومت‌های جابرانه‌ای می‌شود که بر طبق آن عمل نخواهد شد. اگر این کار را نکنید حکومت اسلامی نیست. جمهوری هست اما جمهوری اسلامی نیست. بیایید به وظیفه اسلامیمان عمل کنیم. اروپا چه می‌گوید و حاکمیت ملی چه می گویند و دو تا بچه نفهم چه می‌گویند! اینها در واقع جزء ملت ایران نیستند»

ایشان حتی اعتقاد داشتند که تمامی کاندیداهای ریاست جمهوری را هم باید ولی فقیه معرفی کند!:«ما وقتی می‌خواستیم شرایط رییس جمهور را معین کنیم، عده‌ای گفتند شرایط او غیر از ایرانی‌الاصل بودن و مسلمان بودن، چیز دیگری نباشد و ما جرات نکردیم بگوئیم رییس جمهور باید فقیه هم باشد! ما در اینجا اصرار کردیم که لااقل رییس جمهور از طرف یک فقیه کاندیدا شود! یعنی ما گفته‌ایم کسانی که می‌خواهند کاندیدای ریاست جمهوری بشوند از طرف ولی فقیه باید تایید شوند. مثلا بگوید ده نفر، بیست نفر را به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری تایید می‌کنم و هرکس رای بیشتری آورد انتخاب می‌شود! ولی به هر حال عده‌ای حاضر نشدند که از وظایف فقیه، این هم باشد. بنابراین در شرایط رییس جمهور نه فقاهت را ذکر کرده‌اید نه تایید فقیه را. متاسفانه شما در شرایط رییس جمهور، شرط فقاهت را نگذاشته‌اید و نگفته‌اید که لااقل فقیه او را تایید کند. آنوقت ما بیاییم قدرت مملکت را به دست یک آدم الدنگ بدهیم که از قدرتش سو‌استفاده کند. خری را ببریم بالای بام که دیگر نتوانیم آنرا پایین بیاوریم! آدم مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسد و جرات نمی‌کند قدرت و زمام مملکتش را به دست کسی که فقاهت ندارد و به علوم اسلام آشنا نیست بدهد»


آقای منتظری به حدی در مورد استقلال رییس جمهور هراس داشتند که حتی معتقد بودند یک نفر به تنهایی نباید رییس جمهور شود:«من از اول با این که یک نفر رییس جمهور باشد مخالف بودم. ما هر چه بکنیم و کارها را دست یک نفر ندهیم به نظرم به صلاح مملکت است! ما به جای اینکه رییس جمهور داشته باشیم، باید یک شورای جمهوری داشته باشیم که اقلا سه نفر باشند و این سه نفر در راس قوه بعد از مقام رهبری باشند»

پافشاری آقای منتظری بر ریاست جمهوری یک فقیه و یا تحت امر فقیه جامع الشرایط بودن رییس جمهور، به حدی بود، که بنی‌صدر که خواب ریاست جمهوری را می‌دید، در واکنش به منتظری و کم شدن اختیارات خود گفته بود:«وقتی برای رهبری می‌خواستیم اختیارات معین کنیم آقای منتظری می‌فرمودند که ممکن است رییس جمهور الدنگ از آب درآید! حالا می‌خواهیم برای نخست وزیر اختیارات معین کنیم، دوباره رییس جمهور ممکن است قرم پف از آب دربیاید. به این ترتیب قانون ما را مواجه می‌کند با تناقضاتی» (مذاگرات مجلس خبرگان جلسه 47 ص 1285)

ایشان حتی در بحث سوگندنامه رییس جمهور و این عبارت در سوگندنامه که «قدرتی را که ملت به من سپرده» کوشید کفه رهبری را در مشروعیت رییس جمهور سنگین‌تر کند و نقش مردم را کمرنگ‌ کند:«این عبارت را به این ترتیب بنویسیم: «قدرتی را که به عنوان امانت به من سپرده شده» تو چه کار داری که چه کسی سپرده؟! هم از طرف مردم و از طرف رهبر»

استدلال آقای منتظری این بود که باید جلوی یک دیکتاتوری دولتی را بگیریم: «ما اگر تصویب کنیم که «اعمال قوه مجریه از طریق رییس جمهور و نخست وزیر» تمام قدرت اجرائی را داریم می‌دهیم به رییس جمهور و زیردستهایش، یعنی به این معنی که رییس کل قوا، رییس جمهور خواهد بود. بنابراین یک چنین رییس جمهوری که تمام اختیارات اجرایی کشور دست او باشد، این یک دیکتاتور و قلدری در آینده برای ما درست می‌کند که از قلدرهای سابق هم بدتر است. آن وقت خری که بالای بام بردیم، نمی‌توانیم بیاوریم پایین!»

ایشان همچنین به تفصیل در باب حاکمیت و اشراف تام و ولایت اجرایی رهبر در راس کل حاکمیت، بحث و استدلال فقهی کرده و اثبات کرده است که کلیه امور حکومتی در حیطه وظایف و اختیارات رهبر است. (ولایت فقیه ج 1 مقدمه ص 12)

آقای منتظری حتی تامین امور بهداشتی، تدبیر کلیه امور اجتماعی و اقتصادی و ارتباطات و مخابرات و راهسازی و مالیات و موسسات رفاهی و کلیه امور دولتی و حکومتی را جزء وظایف و اختیارات ولایت فقیه دانسته و نتیجه می‌گیرد که امکان ندارد خداوند این امور مهم را بلاتکلیف گذاشته باشد.

ایشان در خصوص انتخابات خبرگان هم نظرات جالبی دارند. به عقیده آقای منتظری حتی اگر اکثریت مردم از شرکت در انتخابات خبرگان، اجتناب کنند، مرتکب معصیت و گناه کبیره شده‌اند و حکومت می‌تواند مردم را مجبور به شرکت در انتخابات کند! و سپس می‌گوید اگر اجبار مردم عملی نباشد، اکثریت که در انتخابات شرکت نکرده‌اند، باید تابع رای اقلیت باشند! و حتی اگر اقلیتی هم در کار نباشد تا رای دهد، رهبر بدون انتخابات خود اقدام به انجام وظایف در حد توان و با دامنه‌ای کاملا وسیع کند! (ولایت فقیه جلد 2 ص 550 تا 570)

ایشان حتی انتقاد و مخالفت سایر فقها را با ولی فقیه ناشی از هوای نفس، حسادت، تکبر و خود بزرگ‌بینی و این مزاحمت‌ها را هم حرام دانسته بودند! (ولایت فقیه جلد 2 باب 5 فصل 2 ص 416) ایشان در نظر فقهی خود معتقد بودند که حتی به صرف وقوع چند خطا نمی‌توان حاکم را زیر سوال برد، نه تنها خطا، بلکه حتی برخی گناهان جزیی را هم نمی‌توان منتفی دانست و به صرف وقوع خطا یا عصیان، نمی‌توان علیه حکومت شورش و نقض بیعت کرد!

ایشان نه تنها تخلف از دستورات ولی فقیه را جائز نمی‌دانستند بلکه حتی مزاحمت را حرام دانسته و می‌افزایند که حتی اگر این یا آن فقیه، شخص رهبر را واجد شرایط رهبری ندانند، باز هم تضعیف رهبر و مخالف علنی با او جایز نیست!

ایشان در خصوص اتهام زدن به حاکم و تلاش برای برکناری وی، خواستار پرهیز از قصاوت‌های عجولانه علیه حاکم و یا تلاش برای تضعیف و تعویض بودند و در مذاکرات مربوط بع خلع رهبری در صورت فقدان یکی از شرایط رهبری می‌پرسد:« من سوالم این است این که می‌گوییم «فاقد یکی از شرایط» تهمت زننده کیست؟ اگر هر روز یک نفر در روزنامه یا در مقاله‌ای نوشت که این رهبر فاقد شرایط رهبری است، آیا ما باید فوری مجلس خبرگان تشکیل دهیم یا میزان معینی باید داشته باشد؟ … هر روز برای هر عذری نباید مجلس خبرگان تشکیل شود»

ایشان حتی جلوتر رفته و تصریح می‌کند که اگر کسانی احراز خلاف و انحراف در حکومت کنند، نمی‌توانند به سادگی و بدون لحاظ همه جوانب، نقض بیعت کنند به ویژه که ممکن است هرکس فردا چنین ادعایی کند و به این بهانه نظام اجتماعی را تضعیف و متزلزل کند و باعث هرج و مرج و بی‌قانونی شود.

اینهایی که نوشتم، تنها بخش کوچکی از نظرات سابق آقای منتظری در خصوص ولایت فقیه بود. بله وقتی شخصی تا این اندازه افراط کند و اینگونه از ولایت فقیه دفاع کند، کاملا طبیعی است که روزی هم از آن طرف بام بیفتد و ادعا کند: «ولایت فقیه، مثل ولایت امیرالمومنین، نظارت است!» (سخنرانی 13 رجب قم) و یا اینکه این اواخر نظراتی کاملا مغایر با دیدگاه‌های سابق خود ارائه دهد.

البته راحت‌ترین راه برای حل این همه تناقض این است که خیلی راحت سر خود کلاه بگذاریم و بگوییم، همه آدم‌ها می‌توانند نظرات سابق خود را کنار بگذارند، اما با توجه به اعتقادات سابق آقای منتظری، این سوال پیش می‌آید که اگر دست بر قضا آقای منتظری ولی فقیه می‌شد، به کدامیک از نظرات فقهی خود عمل می‌کرد؟! امیدوارم با خواندن این نظرات آقای منتظری، معنا و مفهوم دیکتاتوری برای شما و آن دسته‌ای که خیلی از دیکتاتوری مینالند، مشخص‌تر شده باشد!



منبع | نویسنده : بانگداد به نقل از آهستان   -  www.bangdad.com

 

 

منبع ما : http://www.bangdad.com/bangdad/pages/details.asp?id=524


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 89/1/27 و ساعت 2:33 عصر | نظرات دیگران()

گربه های ایرانی+لعبة من سیربح الملیون+مترجم قوقل+منتظری+محسن سازگارا+نوروز+ندای سبز آزادی+همراه اول+هاشمی رفسنجانی+یوتیوب+

 

 

 صفحه اول وبلاگ   http://khabareruz.parsiblog.com/


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 89/1/10 و ساعت 10:14 صبح | نظرات دیگران()
گزیده‌ای از رنجنامه مرحوم سید‌ احمد خمینی به مرحوم منتظری / 1
امام نشان داد که در مقابل مصلحت نظام از هیچ چیزی نمی‌گذرند

قریب به پانزده سال از وفات سید احمد خمینی، فرزند امام راحل می گذرد اما در این بین کمتر به مهم ترین اثر مکتوب به جا مانده از وی تحت عنوان «رنجنامه» پرداخته شده است. رنجنامه سید احمد خمینی نامه سرگشاده وی به آیت الله منتظری است که پس از عزلوی توسط امام راحل منتشر شد.

به گزارش رجانیوز، مرحوم سید احمد خمینی در این نامه سرگشاده و مفصل کوشیده است تا به صورت جزیی، حتی کوچک ترین انحرافات و ناراستی های کلامی و رفتاری اقای منتظری و اطرافیان آن را نیز بدون پاسخ نگذارد، لذا در قسمتی از مقدمه رنجنامه خویش آورده است:

« نوشته ای که در پیش روی دارید اشاره ای است به علل و عوامل و ریشه های مسائلی که عدم توجه به آنها و نصایح مکرر حضرت امام موجب واقعه تلخ قائم مقام رهبری گردید» و در ادامه نیز هدف خود از نگاشتن این سند تاریخی را «ادای دین به امام راحل» وصف می کند:
«گرچه نگارش این نامه برای کسی که عمری به جنابعالی عشق ورزیده است بسیار سخت و باورنکردنی است ولی فقط برای ادای دین خود به امام ـ که مظلوم است ـ و همچنین برای خدمت به مردم که مشتاقانه طالب حقیقتند، به چنین نوشته ای دست زده ام ... ملاک نوشته من رضایت حق است و روشن شدن حقیقت و قدر مسلم این است که پس از این نوشته حرف و حدیثها و تهمت ها از طرف همان طیفی که در این نامه از آن سخن رفته است آسوده ام نگذارند ولی چه باک، هر چه در باره من بگویند پذیرایم ولی ناسزا مطالب این نامه را تغییر نخواهد داد»

سید احمد در بخش دیگری از نامه خویش به برکنار نشدن یک شبه آقای منتظری اشاره دارد و عکس العمل امام راحل بعد از عزل مرحوم منتظری را یادآور می شود: « چه بسا نسل معاصر و آیندگان براساس ناآگاهی تصور کنند که جنابعالی را یک شبه و بدون مقدمه کنار گذاشته اند در حالیکه به هیچ وجه این گونه نبوده است. ذکر این نکته در بیان تلخی حادثه کافی است که حضرت امام روحی فداه پس از کنار گذاشتن شما ظرف چند ساعت چندین بار گریستند و بارها فرمودند که لحظه ای از آقای منتظری غافل نیستم ولی چه کنم که مصلحت نظام ایجاب می کرد که ایشان کنار بروند. نامه من به شما تا اندازه ای حقیقت را روشن می کند و گمان می کنم کسی به مطالعه گوشه هایی از دهها نامه و سند به نتیجه ای غیر از آنچه من رسیده ام برسد»

در آستانه سالروز وفات یادگار امام راحل (27 اسفندماه)، رجانیوز در سه بخش، گزیده ای از مهم ترین قسمتهای رنجنامه مرحوم سید احمد خمینی را منتشر می کند. بخش هایی که علاوه بر دربرداشتن نکات تاریخی و مهم در چگونگی روند عزل اقای منتظری، در تطابق با شرایط امروز چندان غریب نیست.

بخش نخست از رنجنامه مرحوم سید احمد خمینی را با محوریت «رفتار شناسی آقای منتظری در مواجهه با اطرافیان خویش» از نظر می گذارنیم:

مدت مدیدی بود تصمیم داشتم مسائلی را خدمتتان عرض کنم نه وقتم اجازه می داد و نه حال و ذهنیت جنابعالی را مساعد برای تحلیل واقعیات می دانستم. ولی واقعیات تلخ تر از زهری که اتفاق افتاد، زمینه را فراهم ساخت و من نیز احساس تکلیف بیشتر می کنم و با اجازه شما بدون مقدمه و تعارفات معموله به سراغ اصل مطلب می روم که مقصر در این واقعه کیست؟

شما راجع به هر کسی که بگویید با شما میانه ای نداشته است، در باره من چنین چیزی نمی توانید بگویید چرا که از وقتی که خودم را شناختم، مرید و مروج شما بودم، اگر شما همیشه امام را ترویج می کردید من هم همیشه بعد از امام شما را ترویج می نمودم ...


حضرت آیت الله!
باور نمی کردم روزی بیاید که ناچار باشم نامه ای تلخ برایتان بنویسم ولی از آنجایی که هنوز مانند سال 58 بر عقیده خود پابرجایم که امام مظلوم است، لازم دیدم با چند جمله ای در مورد شما و مواضع شما، جنابعالی را خسته کنم.

امروز که این نامه را برای شما می نویسم قلبم آرام و مطمئن است که وظیفه دوستی و ارادت و صداقت را تا آنجا که در توان داشته ام انجام داده ام. و از آنجا که هر روز احتمال می دادم بواسطه برخوردها و مواضع شما این حادثه اتفاق بیافتد صریحاً و بدفعات به آقای هادی هاشمی داماد حضرتعالی گفتم که اگر قضایا به همین شکل ادامه پیدا کند علی الظاهر امام تحمل نخواهند کرد و مصلحت نظام را بر همه چیز و همه کس مقدم می دارند. و همین پیغام را به شما دادم ولی هیچ گونه فایده ای نکرد. و من مطمئنم که آقای هادی هاشمی به این نتیجه رسیده بود که امام و نظام چاره ای ندارند جز این که دنبال آقای منتظری بدوند و چرا آقای منتظری آنچه را که مایل است نگوید؟ پس باید بگوید و امام هم باید قبول کند، که این حرف را از لابلای چند ساعت بحث با او درآوردم.

من برای این که حادثه پیش نیاید بارها فقط و فقط برای دیدن آقا هادی به قم آمدم و با او در تمام زمینه ها بخصوص این قضیه تلخ صبحت کردم و بازگشتم و به او گفتم که این کار من صرفاً برای دوستی و علاقه به آقا است یک مرتبه فکر نکنید از موضع ضعف است. او می گفت می دانم ولی من می فهمیدم که این گونه فکر نمی کرد و معتقد بود ما از روی احتیاج این گونه برخورد می کنیم چرا که حضرتعالی را نمی شود کنار گذاشت پس چرا او و طیف آقا مهدی از دهان حضرتعالی مسائلشان را حل نکنند؟


حضرت آیت الله!
من به آقای هادی هاشمی در یکی از ملاقاتهای چند ساعته ام گفتم که آقای منتظری مانند ظرف شیشه ای می ماند و امام ظرف فلزیند، اگر به هم بخورند ایشان خرد می شود. به ایشان بگویید امام نشان داده است که در مقابل مصلحت نظام و اسلام از هیچ چیزی نمی گذرند. ولی متأسفانه بعداً که از ایشان پرسیدم که به آقای منتظری گفتی؟ گفت نه مطلب تند بود...

حضرت آیت الله منتظری!
(عده ای) هستند که شما را منهای امام دوست دارند و شما را رها نمی کنند، خود قضاوت بفرمایید که این دسته چه تعدادی را تشکیل می دهند آیا با این دسته می توانید به مبارزات خود ادامه دهید یا خواه ناخواه جذب آنها می شوید و آنها هر گونه که مایل باشند شما را هدایت می کنند؟ متأسفانه شما امروز این گونه گشته اید یعنی نه مقلدین سایر حضرات آیات، مراجع بزرگوار را دارید نه دوستان امام را، که بدون امام شده اید، مانده اید تنها به تعدادی افراد ناباب که اگر دقیق عمل نکنید رفته اید.

از آنجا که در شما صفا وپاکی را سراغ دارم معتقدم خداوند شما را هدایت و حفظ می کند و از امام انشاء الله فاصله نمی گیرید و دوباره دوستان خوب قدیم خود را جذب خواهید کرد که انشاءالله این گونه بشود. البته این در صورتی است که یکی دوسال دست به هیچ کار غیر معقولی نزنید و کاملاً در خط امام باشید و از لیبرالها و منافقین فاصله بگیرید و از آخوندهای مرتجعی که تا دیروز وهابیتان می دانستند و احتمالاً امروز از غلاه امیرالمؤمنین و نیز از افرادی که تا دیروز سبک سرتان می خواندند ولی امروز مبارزی خستگی ناپذیر، جداً جدا شوید...

قبل از بحث در مورد نامه های جنابعالی به امام و بررسی نامه ها و نوارها و مصاحبات آقای مهدی هاشمی، نظر شما را به قسمتی از پیام امام خطاب به مجلس خبرگان که تیرماه سال 62 صادر گردید جلب می کنم. این پیام بیش از سه سال قبل از دستگیری آقا مهدی است، گویی فقط برای شما نوشته اند و گویی تنها کسی که گوش به آن نداده است شمایید. توجه بفرمایید:

"باید بدانید که تبهکاران و جنایت پیشگان بیش از هر کس چشم طمع به شما دوخته اند و با اشخاص منحرف نفوذی در بیوت شما با چهره های صددرصد اسلامی و انقلابی ممکن است خدای نخواسته فاجعه به بار آورند و با یک عمل انحرافی نظام را به انحراف کشانند و با دست شما به اسلام و جمهوری اسلامی سیلی زنند. الله الله در انتخاب اصحاب خود، الله الله در تعجیل تصمیم گیری خصوصاً امور مهمه و باید بدانید و می دانید که انسان از اشتباه و خطا مأمون نیست. به مجرد احراز اشتباه و خطا، از آن برگردید و اقرار به خطا کنید که آن کمال انسانی است و توجیه و پافشاری در امر خطا و نقص، و از شیطان است. در امور مهمه با کارشناسان مشورت کنید وجانب احتیاط را مراعات نمایید. "

گویی امام 5 سال بعد را می خوانده است و کانون خطر را دقیقاً از 5 سال قبل نشانه رفته است. آیا خدا را خوش می آید شما گوش به حرف چنین مرد زیرک و باهوشی ندهید؟

اما پرداختن به اعترافات مهدی هاشمی و نامه های جنابعالی به امام که بیش از دوسال است دل امام را خون کرده است و امام بنا به مصلحت اسلام و نظام با خاری در چشم و استخوانی در گلو صبر کرده است را به امید خدا شروع می کنم.

قدر مسلم این است که شما در جریان حساسیت مردم و مسئولین روی قضیه مهدی هاشمی بودید و با وجود قرار گرفتن در مظان تهمت و علیرغم هشدارها و تذکرات دوستانه همه ما بخصوص حضرت امام مسئله او را جدی نمی دانستید و متأثر از القائات مهدی هاشمی و آقا هادی هاشمی عمل می کردید.


مهدی هاشمی در صفحه 20 جلد اول پروند خود آورده است:
"هـ: از یکسال قبل از بازداشتم رفت وآمد مسئولین محترم جمهوری اسلامی خدمت آقا شروع شد و همه آنان نسبت به سوابق من قبل از انقلاب و نقاط ضعف بعد از انقلاب خدمت آقا صحبتهایی را مطرح می ساختند. از قبیل رابطه با ساواک، جمع کردن نیروهای تندرو، داشتن اسلحه و مهمات، جریان آقای شمس آبادی و... این روند چندین ماه به طول انجامید و حضرت آیت الله منتظری همچنان در مقابل صحبتهای آنان مقاومت می کردند من از اخبار رفت و آمدها توسط اخوی که در جلسات آنان حضور داشت مطلع می شدم و سعی نمودم با نوشتن گزارشاتی خدمت آقا تحلیلهای غلط انحرافی را در جهت جلب نظر ایشان به خودم و انتقاد از مسئولین کشوری و این که منشأ این بدگوئیها حسد آنان و ناراحتی ایشان از من است را القاءکنم تا بلکه نظر حمایت معظم له از خود را تقویت کرده باشم اخوی نیز سهم مؤثری داشت و او نیز همین تحلیلها را حضوراً با آقا مطرح می ساخت"

این مسئله نشان می دهد که امام از یک سال قبل از دستگیری مهدی هاشمی تلاش می فرمودند که شما را از این چاهی که برایتان کنده بودند نجات دهند ولی متأسفانه شما به دفاع از مهدی هاشمی آن قدر اصرار ورزیدید که حضرت امام برای شما نامه ای بسیار خوب و محترمانه و در عین حال هشدار دهنده از خطری که از ناحیه مهدی هاشمی شما را تهدید می کرد، نوشتند:

«خطر بسیار مهم از ناحیه انتساب آقای سید مهدی هاشمی است به شما ... ایشان متهم به جنایات بسیار از قبیل قتل مباشره یا تسبیباً و امثال آن می باشند و چنین شخصی ولو مبری باشد ارتباطش موجب شکستن قداست مقام جنابعالی است که بر همه حفظش واجب و مؤکد است ... آنچه از شما می خواهم در رتبه اول پیشنهاد مستقیم شما به دخالت وزارت اطلاعات و رسیدگی به این امر است و اگر برای شما محذور دارد به طوری که تکلیف شرعی از شما ساقط است، سکوت است. حتی در محافل خصوصی دفاع از یک همچو شخصی که خطر برای حیثیت شما است و احتمال فساد و خونریزی بی گناهان است سم قاتل است ... آنچه مسلم است و مایه تأسف، حُسن ظن جنابعالی به اعمال و افعال و گفته ها و نوشته ها است که به مجرد وصول، شما ترتیب اثر می دهید و در مجمع عمومی صحبت می کنید و به قوه قضائیه و غیره سفارش می دهید. و من از شما که دوست صمیمی سابق و حال من هستید و مورد علاقه ملت، تقاضا می کنم که با اشخاص صالح آشنا به امور کشور مشورت نمایید، پس از آن ترتیب اثر بدهید تا خدای نخواسته لطمه به حیثیت شما که برگشت به حیثیت جمهوری است نخورد. آزادی بی رویه چند صد نفر منافق به دستور هیئتی که با رقت قلب و حسن ظنشان واقع شد آمار انفجارها و ترورها و دزدیها را بالا برده است ـ ترحم بر پلنگ تیزدندان ستمکاری بود بر گوسفندان. من تأکید می کنم که شما دامن خود را از ارتباط به سید مهدی پاک کنید که این راه بهتر است و الا هیچ عکس العملی در رسیدگی به امر او از خود نشان ندهید که رسیدگی به امر جنایات مورد اتهام، حتمی است. سلامت وتوفیق جنابعالی را خواستارم»
12 مهرماه 65 روح الله الموسوی الخمینی


مهدی هاشمی در بازجویی (صفحه 33) نوشته است:

"روز آخری که قصد داشتم خود را به وزارت اطلاعات معرفی کنم آقا مرا احضار فرمودند و گفتند حضرت امام نامه ای برای من نوشته اند و قمستی از آن را که در باره من بود خواندند بعد اضافه کردند که من هم یک نامه برای امام نوشتم و آن قسمتی که در باره من بود را برایم خواندند بعداً گفتند: "امام با نامه خودشان خواب را از چشم من گرفته اند من هم نامه ای نوشتم که خواب را از چشم امام بگیرد. "

آقای منتظری، نامه امام را آوردم تا همه توجه کنند که کجای نامه خواب را از چشم شما گرفته است؟ نامه ای به این خوبی که سراپا از شما تجلیل است و کاملاً پدرانه و دلسوزانه چرا خواب را از شما گرفته است؟ این مطلب را شما شفاهاً هم به من گفتید که من هم نامه ای نوشتم تا خواب را از چشم آقا بگیرم. می دانید کجای نامه خواب را از چشم شما گرفته است؟ تنها آن جایی که امام فرمودند رسیدگی به امر جنایات مورد اتهام حتمی است...

مهدی هاشمی در صفحه 27 پرونده خود می نویسد:
" آخرین و خطرناکترین اندیشه انحرافی من این بود که با موقعیتی که نزد فقیه عالیقدر برای خودم درست کرده ام و اعتماد مطلق بیت ایشان را کسب کرده بودم انتقام بی مهری ها و کم لطفیهایی که مسئولین نسبت به من اعمال کرده و قصد حذف کامل مرا از صحنه دارند بگیرم. در این رهگذر از توطئه گری، افشاگری، تهمت زدن، جوسازی، ایجاد بدبینی دریغ نمی ورزیدم" ...

 ادامه دارد ...

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=46515


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 88/12/23 و ساعت 1:54 عصر | نظرات دیگران()

چند  خبر از : http://bangdad.com/

خاتمی ، در حد منتظری یا ناطق نوری از جنس دیگر 

یادداشت تحلیلی علیرضا ذوالفقار


خاتمی ، در حد منتظری یا ناطق نوری از جنس دیگر


 

شبی که آیت الله منتظری مرد ،فرزند ایشان با جناب موسوی و خاتمی تماس گرفت و با گلایه از سرما و سکوت مجلس ،این دو نفر را جهت بازار گرمی بر بالین جسد ایشان فراخواند

که ساعتی بعد حاضر شدند و مشغول انداختن عکس یادگاری با حضار شدند

موضع خاتمی در این باره چه بود؟

آیا به پیام تسلیتی که خاتمی برای فوت منتظری نوشت دقت کردید؟

او چه می خواست بگوید؟وچه بهره برداری قرار بود از این شرایط بکند

آیا آشوب طلبان به یک منتظری نیاز نداشتند؟

در قسمتی از پیام تسلیت خاتمی آمده است:

رحلت عالم زاهد ومجتهد والاقدر؛مجاهد نستوه؛فقیه، کلامی ، جامع معقول و منقول حضرت آیت الله العظمی منتظری رضوان اله علیه را به ساحت مبارک حضرت ولی الله الاعظم ؛به حوزه های علمیه؛به همه ارادتمندان؛دوستداران آن فقید سعید و بیت شریف و بستگان و فرزندان محترمشان از صمیم قلب تسلیت عرض می‌کنم.

چه کسی باید مشخص کند شخصی جامع منقول و مغقول و یا جامع بین منقول و معقول است؟

جز این است که خود باید در این درجه یا بالاتر قرار داشته باشد؟

ممکن است فکر کنید خاتمی از دستش در رفته است اما حساسیت بالای این نامه در شرایط موجود و همچنین مصطلح نبودن این عبارت این احتمال را از بین می برد

خاتمی دوست داشت خود را منتظری جدید معرفی کند اما این معرفی با سه نوع مشکل عمده رو به رو بود

اول : درجه فقهی ایت الله منتظری به هیچ هنوان با حجت الاسلام خاتمی قابل قیاس نیست و با توجه به اینکه ایشان در حال تحصیل نیستند هیچ گاه هم نخواهد شد

دوم : خاتمی در مقایسه با شیخ منتظری آیا سوابق انقلابی داشت؟

سوم : شیخ منتظری پس از خلع از قائم مقامی رهبری خود را از حاکمیت جدا کرده بود اما جناب خاتمی در تمام این مدت دارای سمت هایی در داخل حاکمیت بود ،همچنین ماجرای نامه ای که ایشان به رهبری نوشتند و از نظر اصلاح طلبان یک افتضاح سیاسی به شمار آمد نیز نباید در این مشکل نادیده گرفت


این سه فاکتور اساسی قیاس ایشان با منتظری را کاملا مردود می نایاند

شب گذشته وحید جلیلی هنگامی که می خواست دو خبر را مقابل هم قرار دهد یک مثال جالب زد

او گفت :از طرفی می گویند جناب خاتمی چنین گفت و در طرف دیگر جناب ناطق نوری چیز دیگری گفت

نمی دانم چه قدر با هدف این مثال را گفت ،اما بعید نیست که عمدی بوده باشد چرا که قبل از بیان آن تاکید کرد بگذارید مثال بزنم

تعمدی بود یا غیر تعمدی اما مثال زیبایی بود

هرچند هنوز هم جای شک است از نظر درجه فقهی و سوابق انقلابی به جناب ناطق رسیده باشند

اما قطعا قد و قامت ایشان در حدود ناطق نوری و یا کمتر است


لینک مطلب :
http://www.zolfeghar.com/mine/2-resolution-/155-khatami.html

 

 



منبع | نویسنده : بانگداد - علیرضا ذوالفقار

Print  پرینت صفحه

 اطلاعات عجیب از حضور سبزها در بازی تیم ملی + عکس 

سبزهای سنگاپور از هتل 5 ستاره آمده بودند


 


یکی از لیدرهای تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران در سنگاپور با بیان این مطلب که افرادی که در ورزشگاه سنگاپور شعارهای سیاسی می دادند همگی سازماندهی شده بودند، گفت: این افراد همگی از یکی از دانشگاه‌های مالزی بوسیله اتوبوس به ورزشگاه ملی سنگاپور آورده شده بودند.
عباس اسماعیل بیگی در گفتگو با رجانیوز درباره حضور افراد موسوم به فرقه موسوی در ورزشگاه ملی سنگاپور گفت: افرادی که با اغراض خاص به ورزشگاه ملی سنگاپور شعارهای سیاسی می‌دادند به طور سازماندهی شده و از یکی از دانشگاه‌های مالزی به این ورزشگاه آورده شده بودند و عده‌ای از این افراد اصلاً مالایی (مالزیایی) بودند.
وی افزود: هزینه بلیت رفت و برگشت این افراد، اسکان دریک هتل 5 ستاره و خرید بلیت‌های بخشی از جایگاه ورزشگاه توسط یک فرد ناشناس پرداخت شده بود.
اسماعیل بیگی ادامه داد: این افراد به صورت هماهنگ به همراه نمادهای متحدالشکل از جمله دستبند و تی شرت که روی برخی از آنها شعارهای سیاسی نیز درج شده بود به ورزشگاه آمده بودند.
این لیدر تیم ملی با بیان اینکه بعضی از این افراد حتی هزینه تهیه بلیت را برای ورود به ورزشگاه را نداشتند، اظهار داشت: هنگامی که به این افراد پرچم ایران داده می شد، عده‌ای از اینها از گرفتن پرچم مقدس ایران امتناع می‌کردند و می‌گفتند که ما برای تشویق ایران به اینجا نیامدیم.
وی ادامه داد: در ابتدای مسابقه همگی این افراد توسط شخصی به طرف راست جایگاه نقل مکان کردند تا سازماندهی آنها آسان‌تر انجام بگیرد.
اسماعیل بیگی در پایان با اشاره به حضور خبرنگاران رادیو فردا و BBC در میان این افراد گفت: این خبرنگاران با یک میکرفون و فرستنده حرفه ای با حضور خود در میان این جمعیت گزارش شعارها را به طور مستقیم پخش می‌کردند.



منبع | نویسنده : رجانیوز

Print  پرینت صفحه

چند  خبر از : http://bangdad.com/


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 88/10/20 و ساعت 10:37 صبح | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا