میرباقری - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آغاز حکمت، ترک لذّتها و پایان آن، نفرت از چیزهای گذراست . [امام علی علیه السلام]
امروز: یکشنبه 103 آذر 4
حجت الاسلام میرباقری با انتقاد از برخی اقتصاددانان:
از احمدی‌نژاد دفاع می‌کنم چون می‌خواهد عدالت دینی را عمل کند
بجای تکرار مدل‌های غربی، اگر مدل اسلامی دارید به رئیس جمهور ارائه کنید

حجت الاسلام میرباقری در سخنانی با اشاره به دینداری ناقصی که ترویج می کنند و دینداری اصیل و همه جانبه، به ضعفی که جریان انقلاب اسلامی تا کنون در تولید مدل داشته است اشاره کرده و با انتقاد از برخی متفکرین انقلابی گفته است: نظام سرمایه‌داری اسلامی نیست، باید از بین برود، اما چگونه؟ رئیس جمهور تلاش می‏کند اما این برنامه را ندارد، شما اگر دارید به او بدهید، چرا با او در می‌افتید؟ روشنفکرها به رئیس جمهور می‌گویند غیر سرمایه‏داری راهی نداریم توهم بیا همین نظام سرمایه‌داری را عمل کن، شما خیال می‌کنید این الگوهای اقتصادی و غیراقتصادی که در مناظره با ایشان می‌دادند، چیز جدیدی بود؟ من به یکی از آنها پیغام دادم که آقاجان تو که استادهایت الآن زنده‌اند، آیا می‌خواهی حرف آنها را بزنی یا حرف جدیدی داری، حرف آنها کهنه شده است.

به گزارش رجانیوز، وی در سخنان خود که در آخرین شماره نشریه پنجره منتشر شده است، با آسیب شناسی انواع دینداری رایج در جامعه از برخی رویکردها انتقاد کرده است. نظر به اهمیت مطالب مطرح شده در این سخنرانی، رجانیوز متن آنرا در اختیار خوانندگان قرار می دهد.

دینداری یعنی چه؟ آیا دینداری عمل به شریعت است؟ بله این حتماً بخشی از دین است، ولی دین ظاهر و باطن دارد؛ باطن آن دفاع از ولایت حقه و استقامت پای این ولایت و توحید است؛ شریعت ظاهر دین است و قیمت دارد، ولی قیمت آن به اندازه‌ی قیمت باطن دین نیست، که سر آن در توحید است.

دینداری اگر با مقیاس خُرد سنجیده شود، یک تحلیل از جامعه به دست می‏آید و اگر با مقیاس کلان، نتیجه دیگری دارد؛ مثلا ملت شجاع و متدین ایران، در دوره‌ی لیبرال دموکراسی و به قول آنها پایان تاریخ و پایان انواع حکومت و رسیدن به بهترین نوع حکومت یعنی سرمایه‏داری، انقلاب کرده و یک مدل جدید حکومت در جهان به وجود آورده است؛ این مدل به تدریج از مرزها عبور کرده و به یک موج جهانی تبدیل شده و موازنة جهانی را تغییر داده است؛ دشمنان اول خیال می‌کردند می‌توانند از طریق عوامل داخلی آن را کنترل کنند، اما انقلاب مقاومت کرد؛ بعد به شورشهای طایفه‌ای تحریک کردند، بعد هم جنگ‌های مسلحانه داخلی و بعد هم جنگ هشت ساله، و توطئه‏های دیگر، اما انقلاب از همه اینها به سلامت عبور کرده و در نهایت به یک نقطه‌ای رسید که یکی از دو قطب قدرت در جهان که قطب کمونیسم بود را شکست داد. قابل اثبات است که شکست مارکسیسم بیش از آنکه مستند به 40 سال جنگ سرد باشد، مستند به انقلاب اسلامی است. تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در کشورهای فراوانی مقابل امریکا و دولت‌های وابسته به امریکا جنبش‌های کمونیستی به وجود می‏آمد. کوبا در هفده یا هجده کشور امریکایی لشکر داشت و از مبارزات مارکسیستی دفاع می‌کرد؛ اما در سال 58 و بعد از اشغال لانه‌ی جاسوسی یک مبارزه کمونیستی بنام در جهان به وجود نیامده است، معنایش این است که انقلاب اسلامی پرچم عدالتخواهی را به دست گرفته است؛ و مبارزات زیر چتر اسلام و یا حداقل فرهنگ بومی اتفاق می‌افتد که این عامل اصلی از بین رفتن قدرت سیاسی شوروی و فروپاشی آن است.

نظریه برخورد تمدن‌ها تقریباً همزمان با فروپاشی شوروی ارائه شد، زیرا آنها متوجه شدند هدف بعدی این موج، نظام سرمایه‏داری است؛ این است که هانتینگتون سال 2000 را به عنوان برخورد تمدن‌ها معیّن و این نظریه را در جهان منتشر کرد؛ همان سال از طریق یک خودزنی (ماجرای برج‏های دوقلو) جنگ راه انداختند و به دنیای اسلام حمله کردند. از اول گفتند ایران مرکز شیطان یا شرارت است، سال 2001 افغانستان، 2003 عراق و 2005 ایران، الآن پنج سال می‌گذرد نصف ناتو را آورده‏اند، کمربندشان را دور ایران چیده‏اند، اما جرأت نمی‌کنند ماشه را بکشند، چه کسی این را نگه داشته است؟ دست الهی ولایت امام زمان (عج) و همه اینها محترم و اصل است، اما بار مبارزه روی دوش همین ملت است؛ این ملت سختی کشیدند، جنگ و فقر تحمل کردند، اما خسته نشدند؛ پرچم حکومت دینی را در مقابل لیبرال دموکراسی در قرن 21 روی دوش نگه داشتند احسان نراقی جامعه شناس دربار فرح و مدیر جشن هنر او سه چهار سال قبل گفت هزینه‌ای که غرب در طول این ربع قرن بر علیه جمهوری اسلامی ایران کرد بیش از هزینه‌ای است که در چهل سال جنگ سرد بر علیه کل بلوک شوروی و سوسیالیسم کرده است!

چه کسی جز همین ملت مقاومت کرده است، اگر این دین‏داری نیست پس چیست؟ چرا بعضی دین‏داری را غلط معنا می‌کنند؟ شیعه و سنی نقل کرده‏اند، که نبی اکرم(ص) فرموده‏اند که اگر کسی بین رکن و مقام به اندازه‌ی عمر حضرت نوح (ع) عبادت کند بدون ولایت تو یا علی، او در جهنم است؛ این اهمیت ولایت است؛ چون ولایت اساس دین است. این روایت نبوی است که شیعه و سنی به تعابیری نقل کرده‏اند که «بُنی الاسلام علی خمس: صلاه و زکات و حج و جهاد و ولایه ...» ولایت عمود خیمه است؛ پس سر پا نگه داشتن پرچم حکومت دینی و یا پرچم اسلام بالاترین عبادت است. این ملت پای افراد نایستاده، پای حکومت و اصل دین ایستاده است، این اگر دینداری نیست پس چیست؟ با کدام ترازو می‏کشند آنها که می‌گویند اینها اسم‌شان مسلمان است، اما رسمشان نیست؟

مناسبات، خُرد، کلان و توسعه دارد. چطور می‌توان گفت جوانان ایرانی بی‌دین هستند؟ اگر فقط نمازخواندن معیار است امیرالمؤمنین علیه السلام نشان می‏دهند؛ ابلیس 6 هزار سال نماز خوانده «لقد عبد الله سته آلاف سنه لا یدری عن من سنه الدنیا ...» اما به خاطر یک تکبر و زیر بار خلیفه الله نرفتن، خدای متعال او را از بهشت بیرون کرد.

عارف بزرگ مرحوم حاج شیخ جواد انصاری همدانی به شاگردانشان می‏گفتند شما همین جایی که هستید، اگر بایستید خیلی آدم خوبی هستید، گفته بودند چرا؟ گفته بود که من جوان بودم رفتم در فرات شنا کنم، خیلی هم توانا بودم، یک ساعت و نیم بر خلاف جریان آب شنا کردم آمدم بیرون دیدم کنار لباسهایم هستم؛ وقتی موج و فشار آن طرف تند است شما سر جای خودت هم بایستی آدم خیلی خوبی هستی. سال 56 در ایران چند شبکه محدود رادیویی بود باضافه‌ی یک شبکه تلویزیونی که چند ساعت کار می‌کرد، اما اکنون در کشور چند شبکه ماهواره‏ای، شبکه تلویزیونی و سایت و غیره وجود دارد؟ چقدر آنها فشار می‌آورند که ملت ما را فاسد کنند؟ فاسد کنند یعنی در نظام لیبرال دموکراسی منحل کنند، فقط بحث فیلم‌های پرنو نیست، اخبار بی‌بی‌سی از فیلم‌های پرنو مضرتر است! اخبار الآن اطلاع رسانی نیست، مثل روزنامه‌های یک قرن گذشته نیست؛ مدیریت خبر است، از طریق تنظیم خبر اوضاع روانی جهانی را به هم می‌زنند، حادثه ایجاد می‏کنند! طوری خبر می‌دهند که اتفاق بیفتد، نه اینکه فقط از آنچه که اتفاق افتاده خبر بدهند، منویات خودشان را با سیاست خبری به واقعه تبدیل می‌کنند؛ مصداق این آیه ما نیستیم «فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» انسان عبادالله بشود، فرقان پیدا بکند، هر حرفی که می‏خواهد گوش کند؛ اگر کسی جزء عباد الله نیست، آیه‌اش این است «فلینظر الانسان إلی طعام» ببینید علم‌تان را از کجا و چه کسی می‌گیرید؟ آن کسی که اول دشمن ملّت ایران و اول دشمن حکومت اسلام است، یعنی امریکا،اسرائیل و انگلیس حتماً برای منافع اسلام کار نمی‌کند؛ با این همه هجمه فرهنگی این جوانی که هنوز می‌ایستد نماز شب می‌خواند چقدر قیمت دارد، این جوانی که در این فضا به جمکران می‌آید چقدر قیمت دارد؟ ما قبل از انقلاب چقدر جوان اینطوری داشتیم؟

فقط این را نبینید، مساجد را هم ببینید، حرم امام رضا (ع) را هم ببینید، حرم حضرت معصومه (س) را هم ببینید، خلوت‌های خانه‌شان را که دعا می‌خوانند را هم ببینید، هیئت‌های عاشورا و محرم، اعتکاف و راهیان نور را هم ببینید آن وقت وضع دینداری معلوم می‌شود. اصل دینداری تولی به ولایت ولی الله است، آیا عزاداری امام حسین در عاشورا رونق گرفته است؟ آیا توجه و توسل به حضرت حجت (عج) افزایش یافته است؟ این معیار دینداری است. در یک فضای آرام نیستیم! دشمن می‌خواهد اخلاق مادی و تفکر مادی خود را تزریق کند، در جنگ که نمی‌شود به دشمن بگوئیم که تو نزن تا من بزنم! تو می‌زنی او هم می‌زند، شما در غرب نفوذ می‌کنیم، نهضت حرکت معنوی راه می‌اندازیم و هویت غرب را تهدید می‌کنیم، آنها هم حمله می‏کنند. ‌الآن مسلمان‌ها در اروپا و ... برای فرصت به حساب می‌آیند، آنها هم در داخل کشور ما عوامل دارند! در این جنگ دو طرفه این جوانی که مقاومت می‌کند خیلی قیمت دارد، همین جوانی که نماز می‌خواند! الآن دانشجوهای به ظاهر سکولار از خیلی از متدینین قبل بهتر هستند. نه اینکه همه بهتر شده‏اند، اما با بدبینی هم نگاه نکنیم، شاخصه‌هایمان را شاخصه‌های خُرد نگیریم؛

یک نفر به امام موسی بن جعفر علیه السلام عرض کرد که آقاجان بعضی از دوستان شما فلان گناه را (یک گناه زشت را نام برد) انجام می‌دهند، از آنها تبری بجوئیم؟ حضرت فرمود از خودشان نه، از عملشان چرا، عملشان از ما نیست ولی خودشان از ما هستند؛ گفت آقا بگویم فاسقند؟ فرمود نه فاسق العمل هستند. چرا بگویم این جوان فاسق است، می‌گویم فاسق العمل است! تلاش می‌کنیم اصلاحش کنیم، ولی آن آدمی که ادعای اسلام‏شناسی دارد و زیر پرچم امریکا می‏رود، از کافر بدتر است؛ امریکایی که در طول شش سال در عراق یک میلیون و دویست هزار آدم کشته است، سالی دویست هزار تا و روزی 700 تا، اگر اینقدر گنجشک در آمریکا کشته می‌شد بیداد می‌کردند، یک میلیون و دویست هزار نفر کشته شده‏اند، صدای کسی در نیامده است؛ آن به ظاهر مسلمانی که زیر پرچم آنهاست و به حکومت دینی ناسزا می‏گوید از کافر بدتر است؛ چهل کتاب مولوی و امثال آن را حفظ باشد این ملاک نیست! چرا آن را دیندار می‌دانند و این جوان را بد؟ ما از عیب هیچ وقت دفاع نمی‌کنیم، ما وظیفه نداریم که حتی از عیب حکومت دینی دفاع کنیم، عیب عیب است و دفاع ندارد، اما اگر یک آدمی خودش خوب است اما عملش بد است، باید گفت که خودش خوب است و عملش بد است، یک آدمی خودش بد است اما نماز می‌خواند، بگوییم خودش بد است و نمازش خوب است.

عده‌ای معتقدند برای پرهیز از آسیب رسیدن به چهره‌ی دین و بدبین نشدن مردم به دین باید دین از سیاست جدا شود؛ این از حقه‏های قدرتهای جهان است، می‌گوید سیاست بد است، دین بدنام می‌شود، اگر این حرف درست است پیامبری که مؤسس بود چرا دخالت کرد؟ همین پیامبر معصوم 80 تا جنگ کرد، همین امیر المؤمنین (ع) چهار هزار نفر از خوارج را در یک روز از دم تیغ گذراند؛ اگر اینها آن زمان هم بودند می‏گفتند دین را با سیاست آلوده نکنید، بد می‌شود! این مثل آن است که می‌گفت اسب چموش لگدزن مال من و این گربه‌ی ملوس میومیو کن مال تو؟ آیا اگر دین درویشی شد خیلی مقدس می‌‌شود؟ آن وقت هم می‌گویند دین افیون ملتهاست، آن وقت می‌گویند دین ناشی از جهالت است، می‌گویند دین ناشی از عقده‌های روانی است، بعد به جای آن روان‏شناسی می‌آورند؛ اینهایی که امروز می‌گویند دین را با سیاست قاطی نکن بد می‌شود، چون از حضور دین در سیاست ضربه خورده‏اند چنین می‏گویند؛ ‌اگر دینداران به میدان بیایند و بر علیه ظلم بجنگند، می‌گویند دین با سیاست آلوده شد، اگر کنار بروند می‌گویند دین افیون ملتهاست، اهل مبارزه نیست که دعوت به درویشی می‌کند.

ثانیاً چرا اگر دین با سیاست باشد بدنام می‌شود! امروز اسلام در جهان از اسلام سی سال قبل خوشنام‏تر است؛ الآن اسلام نظام استکباری را بیشتر تحت فشار قرار داده است بنابراین آنها برخورد تمدنی می‌کنند، حتی دموکراسی را در منطقه سر می‌برند، جنگ نظامی و اردوکشی نظامی راه می‏اندازند؛ دو قرن بعد از مرگ استعمار کهنه، به استعمار فرامُدرن رسیده‏اند، این سربریدن دموکراسی است، چرا دموکراسی را سر می‌برند، چون از اسلام شکست خورده‏اند، حتماً اسلام با حضورش در سیاست در مقیاس جهانی عزیزتر شده است.

ممکن است بگویند بعضی جاها مسئولین ما خطا کرده‏اند، این درست است ولی این خلط کردن مسئله است، زیرا همیشه یک نقطه‌ی استراتژیک در جنگ وجود دارد که باید پای آن ایستاد تا نتیجه گرفت؛ نقطه‌ی استراتژیک، درگیری اسلام و کفر است؛ انقلاب اسلامی مطالبات اسلام را علیه کفر در کل جهان به فعلیت رساند؛ نباید همه چیز را همسنگ کرد، مثل اینکه شما پولهایتان را خرج می‌کنید اما نظام تخصیص دارید. در نظام هم همینطور است. نقطه استراتژیک درگیری تقابل اسلام با کفر (امریکا و اسرائیل) است؛ چطور وقتی یک نفر را با توطئه‌ی خودشان در ایران می‌کشند (ندا آقاسلطان) آن قدر رویش سرمایه‌گذاری می‌کنند! اما همان‌ها وقتی یک میلیون و دویست هزار نفر در عراق کشته شد، یک خط ننوشتند. آیا باید در مبارزه کتک خورد و صبر کرد، یا در آنجایی که با انسان می‌جنگند او نجنگد و برود جای دیگری بجنگد؟ این تحلیل غلط است، ‌در جنگ باید یک مرکزیت استراتژیک انتخاب کرد که در حال حاضر امریکاست، نظام استکبار محور دارد، امریکا را بیندازیم، چین هم می‌افتد، آلمان و فرانسه هم می‌افتند. امام با امریکا می‌جنگید، طرفداران امریکا در ایران و یا لیبرالیست‌های به ظاهر مسلمان می‏گفتند با شوروی بجنگید، چون کمونیست هستند، اینها نمی‌فهمیدند که دو تا محور که نمی‌شود انتخاب کرد؛ امام دقیقاً درست انتخاب کرد؛ اما استکبار همین را می‌خواست که امام با شوروی بجنگد و بعد آنها بگویند دیدید ما گفتیم دین افیون ملت‌هاست! دین با عدالت (به تعریف آنها نظام کمونیسیتی) مبارزه می‌کند؟ در نتیجه آنها دوباره پرچم را به دست بگیرند. امام با آمریکا به اسم دین جنگید، اما پرچم عدالتخواهی را از شوروی گرفت، راه ساقط کردن شوروی جنگ با شوروی نبود بلکه جنگ با امریکا بود، الآن هم راه ساقط کردن همه مستکبران جنگ با امریکاست. غلط است که ما در جنگ برنامه استراتژیک نداشته باشیم و بخواهیم نیروهای خودمان را به صورت برابر تقسیم کنیم، حتماً باید در همه‌ی جبهه‌ها بجنگیم، ولی با یک استراتژی و برنامه‌؛

اما این نکته را قبول دارم که در مدل‏های کلان اجتماعی ما هنوز مدل مدیریت اسلامی را تولید نکرده‏ایم. اما این به عهده‌ی چه کسی است؟ به عهده‌ی کل روشنفکران دنیای اسلام اعم از دانشگاه و حوزه است؛ داخل ایران هم فقط نیست! جنگ اسلام و مادی‏گرائی است، جنگ ایران و تجدد که نیست! همه‌مان باید تلاش کنیم تا تولید کنیم؛ تا تولید نکنیم یکی که بزنیم دو تا می‌خوریم؛ من همیشه از آقای احمدی نژاد دفاع می‌کنم چون می‌خواهد عدالت دینی را عمل کند؛ اما او هم مدل کامل ندارد، خوب می‌فهمد که نظام سرمایه‌داری اسلامی نیست، نظام تمرکز سرمایه است، نظام قربانی کردن انسان به نفع سرمایه است؛ در این نظام ثروت و دارایی انسان، کرامت و اخلاقش، عواطف انسانی او مثل سوخت فصیلی خرج توسعه می‌شود؛ نظام سرمایه‌داری اسلامی نیست، باید از بین برود، اما چگونه؟ رئیس جمهور تلاش می‏کند اما این برنامه را ندارد، شما اگر دارید به او بدهید، چرا با او در می‌افتید؟ روشنفکرها به رئیس جمهور می‌گویند غیر سرمایه‏داری راهی نداریم توهم بیا همین نظام سرمایه‌داری را عمل کن، شما خیال می‌کنید این الگوهای اقتصادی و غیراقتصادی که در مناظره با ایشان می‌دادند، چیز جدیدی بود؟ من به یکی از آنها پیغام دادم که آقاجان تو که استادهایت الآن زنده‌اند، آیا می‌خواهی حرف آنها را بزنی یا حرف جدیدی داری، حرف آنها کهنه شده است.

ما می‌خواهیم راه جدیدی برویم اما مدلش را نداریم، من قبول دارم که در کلان فاقد مدلیم! اما در جهت توسعه ایمان تلاش کرده‏ایم و جهت‌مان را در این سی سال اشتباه نکرده‏ایم، در زیرمجموعه گاهی اشتباه کرده‏ایم اما تلاش می‏کنیم و خدا انشاء الله راه را به ما نشان می‏دهد، کمک می‏کند تا خودمان تولید کنیم، هیچ وقت از دانشگاه‌های دنیا مدل اقتصاد اسلامی یا تنظیمات اجتماعی دینی بیرون نمی‏آید. آنها را برای این درست نکرده‏اند. معنای بومی سازی و علم دینی همین است که این کار روشنفکران دنیای اسلام است، کسی از بیرون نمی‌آید تولید کند، الگوبرداری از ژاپن یا جای دیگر مشکل ما را حل نمی‌کند، عده‏ای هر کسی حرف جدیدی بزند می‌گویند غیر علمی است. این حرفهای علمی که می‌گویند مال آنها نیست، تولید کنندگانش به اسمشان ثبت شده است. این حرف‏ها به درد کشور ما نمی‌خورد، اگر برای کشور خودشان هم درست باشد، برای ما مفید نیست. اصلاً نقطه مختصات ما با آنها دو تاست. باید در آن تغییرات ایجاد کنیم و بومی‏سازی کنیم.

آن تئوری‌ای که در ژاپن جواب می‌دهد در ترکیه جواب نمی‌دهد، چون نقطه‌ی مختصاتش فرق دارد، آنکه در ترکیه جواب می‌دهد در کویت جواب نمی‌دهد، اینطور نیست که ما خیال کنیم که این مدل‏ها را همه جا می‌شود برد، خودمان باید بر اساس فرهنگ اسلامی خودمان بومی‌سازی کنیم، این کار چه کسی است؟ این وظیفه همه است، اقتصاد اسلامی فقط مکتب و تئوری و معارف اسلام نیست، بخشی از اقتصاد اسلامی از دین باید استنباط بشود، این کار فقیهان است، بخشی از آن باید به صورت کارشناسی و علمی در حوزه‌ی تجربه و میدان نظریه‏پردازی درست شود، این وظیفه دانشگاه است. ترکیبی از تفقه و روش‌های علمی، مدل دینی تولید می‌کند، نمی‌شود گفت فقیهان مدل اقتصاد دینی تولید می‌کنند، همان گونه که نمی‌شود گفت کارشناسان به تنهایی تولید می‌کنند. این قلمروها باید در یک جا با هم ترکیب شوند، اگر ترکیب نشوند، هیچ وقت مدل دینی به دست نمی‏آید، ترکیب هم به معنای الصاق و سنجاق کردن نیست، از الصاق ترکیب بیرون نمی‌آید. چگونه باید اینها را ترکیب کرد؟ دین چه چیزی را می‌دهد و عقلانیت چه چیزی را؟ مدل ترکیبی چیست؟ من سؤالم همین است که پیامبر(ص) برای امروز ما چه داده‏اند؟ آن چیزی که پیامبر(ص) داده‏اند را در عقلانیت اصل کنیم، ترکیب کنیم، مدل جدید بسازیم، مدل‏های عقلانیت موجود، عقلانیت سکولار و برآمده از رنسانس است، اگر در جامعه‌ی دینی به کار گرفته شود جواب نمی‌دهد، ‌اگر هم جواب بدهد جامعه را در جامعه‌ی آنها منحل می‌کند. دانشگاهیان به جای اینکه جدال سیاسی کنند، در دانشگاه مناظره علمی کنند؛ دعوا کنند اما دعوای علمی و منطقی، از این دعوا محصول بیرون می‌آید. آزادانه با اخلاق و منطق این سه شرط بحث علمی است.

«والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته»

 

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=48412


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 89/1/30 و ساعت 8:0 عصر | نظرات دیگران()
 اسلام ‌گراهای سازشکار 

حجت الاسلام میرباقری


اسلام ‌گراهای سازشکار



حالا زمینه برای رشد قرائت امام و رهبری و احیای مجدد این قرائت و جریان یافتن آن فراهم شده است؛ قرائتی که 16 سال سعی شد به فراموشی سپرده شود. زیر دست و پای ادبیات بازسازی و اصلاحات له شود؛ خیال هم می‌کردند که موفق شده‌اند و کار تمام شده است ولی قرائت انقلابی، از نو، از اعماق جامعه سربرداشت و خود را بازسازی و ارائه کرد.

مواجهه‌ تمدن غرب با اختلاف ایدئولوژیک و شکاف ایدئولوژیک چیست؟ غرب در نقطه‌ برخورد تمدن‌ها است، می فهمد که انقلاب اسلامی از نو هویت مسلمان‌ها را زنده کرده است؛ مسلمان‌ها دنبال یک تمدن اسلامی هستند و از پا نمی‌نشینند، تلاش می‌کند بر این تمدن غالب شود.

یک جنگ همه جانبه‌ نرم و سخت را طراحی کرده است در کل دنیای اسلام لشکر چیده است و پیوسته هم ظهور خودش را گسترده‌تر می‌کند، افغانستان و عراق را گرفته است! جنگ نرم راه انداخته است، در این جنگ نرم روی اموری که مهمترین آن شکاف ایدئولوژیک است سرمایه گذاری کرده است.

نیروهای متحد آنها چه کسانی هستند؟اسلامگراهای میانه‌رو، اسلامگرای سازشکار، که همان گروه اول و دوم است؛ که در کل دنیای اسلام و از جمله در ایران هم هستند؛ روی اینها سرمایه‏گذاری کرده‏اند برای اینکه این متحدان بالقوه‌ خودشان را به متحد بالفعل تبدیل کنند و این شکاف ایدئولوژیک را به یک لبه‌ درگیری درون تمدنی در خود دنیای اسلام برسانند؛ از به قدرت رسیدن این گروه به قول خودشان میانه‌رو و سازشکار حمایت می‏کنند؛ از اول سعی کردند با یک بمباران تبلیغاتی و ایجاد یک جریان ترور، یک اسلام انحرافی متحجر طالبانی و القاعده در دنیا، یک اسلام خوب و بد درست کنند و بگویند اسلام انقلابی یعنی تندرو یعنی اسلام تروریست‌ها، اسلام خوب یعنی اسلام میانه‌روها، در حالی که این غلط است، ما یک اسلام انقلابی یا به تعبیر امام (رض) اسلام ناب داریم و یک اسلام امریکایی، اسلام سوم نداریم؛ اما آنها تقسیم بندی دیگری می‌کنند اصل ایجاد القاعده و طالبان و همکاری امریکا برای گسترش قرائت سلفی‌گری از اسلام در جهان از زمان ریگان برای جا انداختن این تفکر است. آمارش را هم نماینده ریگان در خاورمیانه داد که در طول 20 سال عربستان حداقل 80 میلیارد دلار برای گسترش اسلام با قرائت سلفی‌گری در دنیا خرج کرده است، بعد مقایسه کرد که شوروی در طول 71 سال یعنی از سال 1920 تا 1991 فقط 7 میلیارد دلار برای گسترش مارکسیسم در بیرون مرزهای خودش خرج کرد.

غرب شبکه سازی اسلام‌های میانه رو را از شاخ آفریقا تا خاورمیانه و خاور دور همه جا دنبال می‌کند؛ تلاش می‌کند هم بلندگوها دست اینها باشد، مساجد، مراکز فرهنگی و شبکه های رسانه‌ای را به اینها می‌دهد؛ از رسیدن اینها به قدرت سیاسی حمایت می‌کند؛ البته معنایش این نیست که هر کس اینجا میانه‌رو است وابسته سیاسی است؛ اما این دو حرکت در یک جایی به هم گره می‌خورند، یک جریان از درون دنیای اسلام و یک جریان از بیرون؛ حتی بعضاً بدون اینکه یک وابستگی سیاسی مستقیم تعریف شده‌ای داشته باشند، با هم هماهنگ می‌شوند. چرا روزنامه نگارهای سکولار طرفدار امریکا در لبنان به نفع جنبش سبز در ایران بیانیه می‌دهند؟ خیلی روشن است، همان شبکه‏سازی اسلام‌گراهای سکولار است!

غرب روی شکاف ایدئولوژیک سرمایه گذاری می‌کند؛ سعی می‌کند آن را تعمیق کند، به سکولاریست‌ها فرصت و امکانات و بورسیه می‌دهد که فکر کنند، پرورش و تربیت‌شان می‌کند، شاگرد پوپر، پوپریست است، آنها را می‌فرستد به دنیای اسلام که اسلام با قرائت سکولاریسم را ترویج کنند؛ مثل حلقه‌ کیان ده‌ها حلقه در دنیای اسلام راه انداخته‏اند، مثل آن مردک ملحدی که امام زمان(عج) را انکار می‌کند فراوان تولید کرده‏اند؛ نمی‏گویم اینها عضو شبکه جاسوسی هستند، چون اینها اطلاعات ویژه می‌خواهد که من ندارم، ولی عضو شبکه‌ اسلامگراهای به قول آنها میانه‌رو و به قول ما سازشکار هستند. پس ببینید یک طرف قرائت اسلام انقلابی، اسلام ناب، اسلام امام (رض)، اسلام مقام معظم رهبری، اسلام علمای بزرگ سلف و صاحب جواهری و اسلام به قرائت انقلاب اسلامی است، یک طرف هم اسلام به قرائت سکولارها و فریفتگان تمدن غرب و مظاهر تمدن غرب است که از آن به اسلام میانه‌رو تعبیر می‌کنند، البته حلقه‌ اصلی اتصال غرب در بین مسلمان‌ها سکولاریست‌های مسلمان یعنی ملی مذهبی‌ها هستند، البته این قرائت از اسلام در دنیای اسلام طرفداران زیادی ندارد، هر چه هم که آنها تلاش کنند که بگویند اسلام دین سیاسی نیست، پذیرفته نمی‏شود، دینی که پیامبرش حکومت درست کرده، یازده سال در مدینه 80 جنگ داشته، با کشورها قرارداد امضاء کرده است، ... چطور می‌شود گفت سیاسی نیست؛ اینکه دین مسیحیت تحریف شده نیست! این عده در دنیای اسلام طرفداران زیادی ندارند بنابراین بیشتر روی گروه دوم سرمایه‌گذاری می‌کنند منتهی پل ارتباطی‌شان سکولارهای مسلمان هستند و می‌خواهند یک اتحاد حداکثری از سازش کارها ایجاد کنند.

این طرف هم یک عده مسلمان انقلابی معتقد به تمدن اسلامی هستند.من فرمایشات آقا در نماز جمعه را می‌خوانم ببینید شما چطور معنا می‌کنید؛ «من البته در موارد متعددی با آقای هاشمی اختلاف نظر دارم»، این اختلاف نظر شوخی نیست همین است که من عرض کردم! شما نگاه‌های این بزرگوار را بیاورید، صحبت‌هایشان راجع به آرمان انقلاب، مأموریت برای ایران هست. من ایشان و امثال ایشان را جزو سکولاریست‌های مسلمان نمی‌دانم، اینها قائل به حکومت دینی‌اند و برای حکومت دینی جنگیده‌اند و مبارزه کرده اند و زندان رفته اند، ولی مسئله این است که این قرائت با قرائت امام و رهبری و با قرائت سوم تفاوت دارد «من با آقای هاشمی اختلاف نظر دارم که طبیعی هم هست ولی مردم نباید دچار توهم شوند و چیز دیگری فکر کنند، البته ایشان و آقای رئیس‌جمهور از همان انتخاب سال 84 تا امروز اختلاف نظر داشتند و الآن هم هست، هم در زمینه‌ مسائل خارجی اختلاف نظر دارند و هم در نحوه اجرای عدالت اجتماعی اختلاف نظر دارند و هم در برخی مسائل فرهنگی اختلاف نظر دارند و نظر آقای رئیس‌جمهور به نظر بنده نزدیکتر است.»

پس حذف رئیس جمهور در این مقابله یعنی حذف فکر رهبری، او نباشد یعنی فکر رهبری نباشد؛ این اختلاف، اختلاف دو فکر و قرائت از حکومت است، دو قرائت از مأموریت انقلاب اسلامی، دو قرائت از بازسازی کشور، دو قرائت از موازنه قدرت در جهان و دو قرائت از نحوه‌ تعامل با قدرتهای جهانی است. یکی از این دو قرائت باید اصل باشد، در صحنه‌ انتخابات نهم و دهم این دو قرائت رو در رو قرار گرفتند. یک طرف قرائت اسلام انقلابی و یک طرف هم آن قرائت‏های دیگر، من آن سه نامزد محترم را متهم به وابستگی نمی‌کنم، اما حتی آنکه مواضع ملایم‏تری هم دارد می‌گوید فدرالیسم اقتصادی، این همان نظام سرمایه‌داری است منتها یک نوع از آن است. قرائت اول و دوم تا مرز تغییر قانون اساسی هم پیش خواهند رفت؛ توسعه‌ سیاسی که آقایان بعد از بازسازی می‌گفتند درست می‌گفتند، توسعه سیاسی یعنی فراهم کردن زیرساخت‌های توسعه؛ نظام سرمایه‌داری را که نمی شود روی شالوده اسلامی گذاشت، فونداسیونش را هم باید عوض کرد.اما خط امام و قرائت امام در انتخابات نهم ظهور پیدا کرد و مردم همراه با قرائت امام به یک رئیس جمهور انقلابی با ادبیات انقلاب رأی دادند. حالا در این مبارزه چه اتفاقی افتاد، به نظر من مواضع شفاف شد، همه کم‌کم فهمیدند که اختلافات، ایدئولوژیک است؛ حالا زمینه برای رشد قرائت امام و رهبری و احیای مجدد این قرائت و جریان یافتن آن فراهم شده است؛ قرائتی که 16 سال سعی شد به فراموشی سپرده شود. زیر دست و پای ادبیات بازسازی و اصلاحات له شود؛ خیال هم می‌کردند که موفق شده‌اند و کار تمام شده است ولی قرائت انقلابی، از نو، از اعماق جامعه سربرداشت و خود را بازسازی و ارائه کرد. به نظر من این جریان به موج جهانی تبدیل خواهد شد. اگر ما هم نخواهیم، اگر جمهوری اسلامی هم نخواهد از جریان مدرنیته عبور کند، اسلام از جریان تجدد عبور خواهد کرد.این جزو وعده‌های قطعی خدای متعال است؛ اسلام این جریان تجدد را زیر چرخ اقتدار خودش له خواهد کرد.طرفداران تجدد در دنیای اسلام باید بیدار شوند و این طرف بیایند، بسیاری از آنها هم می‌آیند تردید نکنید! اگر موضع اختلاف روشن شد، پیداست که خیلی‌ها جبهه‌ خودشان را تغییر می‌دهند و آن وقت این اختلاف به ظهور عقلانیت جدید می‌رسد، ما روزی باید با عقلانیت غربی تسویه حساب کنیم.

به هرحال به فضل خدا، این توطئه شکست خورده است، (البته هنوز تمام نشده است)انقلاب یکی از مهمترین ابزارهای جنگ نرم آنها را زیر ارابه خود خُرد کرده است. انقلاب مخملین ابزار بزرگی است، شیوه‌ براندازی بر مبنای دموکراسی است؛ آنها چندین بار این را در دنیا محقق کرده بودند و خیلی‌ها اصل واقعه را درک نمی‏کردند. ولی الآن همه انقلابی‌های دنیا فهمیدند که انقلاب مخملین یک شیوه‌ براندازی است، اما در ایران بحمدالله شکست خورده است! این پیروزی خیلی مهمی است، شما خیال نکنید ابزار استراتژی را هر روز می‌شود تولید کرد، ابزار استراتژیک قابل تولید هر روز نیستند!اگر شما ابزار مبارزه با سلاح اتمی را پیدا کردید، آیا آنها فردا می‌توانند سلاح دیگری به جای آن بگذارند؟! ممکن است یک قرن بگذرد تا سلاح ایدئولوژیک جدید تولید شود.

به نظر من ابزار مهم جنگ نرم شکسته شد، این همان بصیرت است، همان که آقا می‌گویند، باید خدا را بر این بصیرت مردم شکر کرد.



منبع | نویسنده : بانگداد به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی   -  www.bangdad.com

Print  پرینت صفحه


منبع ما : http://bangdad.com/bangdad/pages/details.asp?id=506
 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 89/1/21 و ساعت 8:31 عصر | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا