نگهبان - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برای آدمی زشت است که عملش از دانشش کمتر باشد و کردارش به گفتارش نرسد . [امام علی علیه السلام]
امروز: یکشنبه 103 آذر 4
الهام: به صلاحیت موسوی در شورای نگهبان رأی دادم/ امروز او را محارب نظام می‌دانم

دکتر غلامحسین الهام عضو حقوقدان شورای نگهبان، عصر روز یکشنبه به دانشگاه شهید عباسپور در شرقی‌ترین نقطه تهران رفت تا در کرسی آزاداندیشی دانشجویان این دانشگاه از روند تصویب قانون اساسی و برخی ناگفته‌های پیرامون آن سخن بگوید.

به گزارش رجانیوز، این جلسه دانشجویی البته بنا بر انتظار قبلی بدون حاشیه نماند و از آنجا که در عنوان برنامه نیز "پرسش و پاسخ" به‌عنوان یکی از دستورکارهای مراسم پیش‌بینی شده بود، سؤالات شفاهی متنوعی نیز از سوی دانشجویان مطرح شد.

با این حال، حاشیه‌دارترین این سؤالات مربوط به فتنه سال 88 و قانون‌شکنی‌های موسوی بود. اگرچه هنگام پرسیدن این سؤالات نه از سوت و کف خبری بود و نه اغلب دانشجویان حاضر در جلسه از این سؤالات استقبال ویژه‌ای می‌کردند، شاید همین هم باعث شد که الهام تصریح کند برای کسانی که هنوز با وجود این‌همه قانون‌شکنی و ترورهای خیابانی از موسوی طرفداری می‌کنند، متأسف است.

عضو هیئت علمی دانشکده پرحاشیه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران البته در سخنان خود تأکید کرد که به صلاحیت موسوی در شورای نگهبان رأی داده بوده اما وضعیت فعلی او را محاربه با نظام می‌داند.

وی خاطرنشان کرد: نماینده مجلس باید سوگند وفاداری به قانون اساسی بخورد و رئیس‌جمهور هم باید قانون اساسی را قبول کند و در خصوص این مسائل شکی وجود ندارد و همچنین افراد یاد شده باید به جمهوری اسلامی التزام داشته باشند.

الهام افزود: به طور مثال مسعود رجوی در دوره اول ریاست جمهوری کاندیدا شد و او کسی بود که به جمهوری اسلامی رأی نداده بود و به همین دلیل امام(ره) با او مخالفت کرد.

وی ادامه داد: قانون اساسی بیان کرده که نظارت بر انتخابات بر عهده شورای نگهبان است و این مسئله به صراحت در قانون بیان شده است و براین اساس شورای نگهبان در تمام مراحل انتخابات نظارت دارد.

به گزارش فارس، الهام با بیان اینکه تحجر در تفسیر قانون اساسی امری غلط است، بیان داشت: باید مشکلات را براساس یک منطق و حول محور عقلانیت حل کرد و همچنین در خصوص سنجش اعتقادات افراد باید از روی رفتار آنها اظهارنظر کرد.

عضو حقوقدان شورای نگهبان گفت: مثلاً کسی علیه قانون حرف زده و در عمل هم مخالفت خود را با قانون ثابت نموده اما در زمان احراز صلاحیت می‌گوید که اصل را بر برائت بگذارید که این موضوع صحیح نیست.

الهام در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان که انتخابات را مسخره‌بازی دانسته بود، گفت: اگر بگوییم انتخابات مسخره‌بازی است در واقع به شعور ملت و افراد شرکت‌کننده در انتخابات توهین کرده‌ایم.

وی همچنین در خصوص ردصلاحیت‌هایی که در مجلس هفتم انجام شد، گفت: در ردصلاحیت‌هایی که من طی آن در شورای نگهبان بودم هرکسی که به ردصلاحیت خود اعتراض داشت با وی جلساتی را برگزار و دلایل ردصلاحیت را به آن فرد اعلام کردیم.

الهام در ادامه به بیان خاطره‌ای از اوایل انقلاب پرداخت و اظهار داشت: موسوی خوئینی‌ها جزو افرادی بود که در انتخابات اول ریاست جمهوری مسئولیت احراز صلاحیت را برعهده داشت. در آن زمان وی در نماز جمعه در خصوص این مسئله گفت که من از یکی از افراد که کاندیدای ریاست جمهوری شده بود سؤال کردم که می‌خواهید چکاره شوید که آن فرد در جواب به من گفت می‌خواهم رئیس جمهور شوم. براین اساس باید گفت اگر چه آن فرد قصد خدمت داشت ولی سواد و صلاحیت تصدی ریاست جمهوری را نداشت و به همین دلیل ردصلاحیت شد.

الهام با بیان اینکه ما نمی‌توانیم انتخابات بدون معیار داشته باشیم افزود: نمی‌توانیم دلایل ردصلاحیت را در بوق و کرنا کنیم چرا که این مسئله آبروی افراد را می‌برد.

وی در این رابطه ادامه داد: بسیاری از افراد که ردصلاحیت می‌شوند با علم به اینکه می‌دانند نمی‌توان دلایل ردصلاحیت آنها را بیان کرد می‌گویند که این دلایل را بیان کنید و بعد از اینکه دلایل ردصلاحیت آنها اعلام می‌شوند این عده می‌گویند که چرا به ما تهمت می‌زنید.

الهام در ادامه این برنامه خطاب به هواداران موسوی که در سالن حضور داشتند، گفت: علی‌رغم اینکه من به آزادی اعتقاد دارم اما با این حال برای کسانی که هنوز طرفدار موسوی هستند متأسفم چرا که وی باعث برهم زدن نظم کشور، ترورهای خیابانی و مسائلی از این دست شده است.

عضو حقوقدان شورای نگهبان در پاسخ به سؤالی در خصوص انتخابات دور نهم ریاست جمهوری که طی آن معین و مهرعلیزاده ردصلاحیت شدند و سپس به دستور رهبر انقلاب صلاحیت آنها تأیید شد، گفت: شورای نگهبان در آنجا اشتباه نکرد و در آن مسئله رهبر انقلاب از اختیارات خود استفاده کردند که این موضوع اشکالی هم ندارد.

وی در این رابطه ادامه داد: بسیاری از افرادی که در آن زمان ردصلاحیت شدند سخنانی را علیه رهبری مطرح می‌کردند ولی بازهم شاهد بودیم که رهبری آنها را تأیید کرد و در واقع رهبری صلاحیت آنها را به مردم واگذار کردند که مشاهده کردیم مردم آنها را ردصلاحیت کردند.

الهام با بیان اینکه ممکن نیست اعضای شورای نگهبان بتوانند عقیده خود را مخفی کنند، افزود: من خروجی شورای نگهبان را خروجی قابل قبولی می‌دانم که بروز این مسئله را می‌توان در دوره‌های مختلف مجلس یا ریاست جمهوری مشاهده کرد.

سخنگوی سابق دولت اظهار داشت: یک روز گرایش مردم به سمت اصلاحات بود و آن افراد اصلاح‌طلب از فیلتر شورای نگهبان عبور کرده بودند و در حال حاضر هم گرایش مردم به سمت اصولگرایان است، در این راستا صحیح نیست زمانی که نظر مردم از اصلاح‌طلبان برگشته ما شورای نگهبان را زیرسؤال ببریم.

وی در ادامه این برنامه و در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان که نمایندگان ردصلاحیت شده در مجلس هفتم را افراد خوشنام در مجلس هشتم دانسته بود، گفت: شاید این عده‌ از نظر شما خوشنام بودند به طور مثال در حال حاضر من میرحسین موسوی را دیگر خوشنام نمی‌دانم اما زمانی که این فرد برای تأیید صلاحیت ریاست جمهوری کاندید شد به او رأی دادم.

الهام تأکید کرد: امروز من میرحسین موسوی را یک مبارز علیه نظام می‌دانم که البته این نظر من یک نظر حقوقی است و التزام عملی ندارد.

عضو حقوقدان شورای نگهبان اظهار داشت: تا امروز هیچ نهادی به اندازه رهبری در طول 30 سال گذشته حافظ منافع مردم نبوده است و اگر اختیارات رهبری را کاهش دهیم کشور دچار بحران خواهد شد، البته باید گفت که در همه جای دنیا اختیارات اینچنینی وجود دارد و در نهایت حرف آخر را یک فرد بیان می‌کند.

عضو حقوقدان شورای نگهبان گفت: قانون اساسی مهم‌ترین رکن ایجاد وحدت و همدلی در کشور و مهمترین پایه همگرایی همه کسانی است که به یک هدف مهم و اساسی که همان منافع و مصالح ملی در کشور است توجه دارد.

الهام افزود: قانون اساسی یک دیدگاه ملی است که می‌تواند نقطه فصل منازعات مدیریتی باشد و افق اداره کشور را در چارچوب مبانی تعریف شده در یک نظام سیاسی به طور شفاف پیش‌ ببرد.

وی با بیان اینکه اهمیت قانون اساسی یک اهمیت کلیدی برای همه کسانی است که حرکت قانون‌گرایانه را پایه رفتار خود قرار می‌دهند، خاطرنشان کرد: قانون اساسی جزء مواد آموزش عمومی در همه رشته‌ها است و اگر شما با آن کار نداشته باشید قانون با شما کار دارد و سرنوشت جامعه در گرو اجرای درست آن است.

عضو حقوقدان شورای نگهبان در ادامه به مرور و سابقه تصویب قانون اساسی در کشور پرداخت و اظهار داشت: خیلی از کشورها بعد از انقلاب و تحولات اساسی نیاز به قانون اساسی را قبول نمی‌کنند اما در کشور ما بعد از انقلاب دو نگرش درخصوص وجود قانون اساسی مطرح شد که یکی از این نگرش‌ها معتقد بود در فضای آن زمان نیازی به قانون اساسی احساس نمی‌شود و برای تصدیق حرف خود برخی کشورها را مثال می‌زد.

وی ادامه داد: امروز هم برخی کشورهای غربی هستند که قانون اساسی ندارند و براساس عرف‌های رایج کشور را اداره می‌کنند اما در کشور ما به رغم اینکه برخی این نظر را ابراز می‌کردند امام (ره) تأکید داشتند که کشور اولین گام‌هایش باید در راستای تصویب قانون اساسی باشد و اداره کشور به طور قانونمند باشد.

الهام همچنین گفت: آنهایی که مخالف وجود قانون اساسی بودند، می‌گفتند که امروز قانون اساسی اولویت ندارد و رهبری با اقتدار خود می‌تواند نهاد‌سازی کند اما امام(ره) در مقابل این اندیشه انرژی خود را صرف ساختن پایه‌های انقلاب کردند.

عضو حقوقدان شورای نگهبان همچنین بیان داشت: در حدود سال‌های 57 کمیته‌ای برای تنظیم قانون تشکیل شد و بر این اساس باید گفت که قبل از پیروزی انقلاب، امام(ره) توجه ویژه‌ای به بحث وجود قانون داشتند و لزوم وجود قانون در جامعه را احساس می‌کردند.

استاد حقوق دانشگاه تهران افزود: اولین گامی که امام (ره) برداشتند این بود که همه‌پرسی و رفراندوم را برای انتخاب نوع نظام سیاسی را برگزار کردند که با اکثریت کم‌نظیری جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد، یعنی بخشی از قانون اساسی که نوع نظام را مشخص می‌کرد شکل گرفت.

وی در ادامه اظهار داشت: بعد از آن امام(ره) مجلس تشکیل دادند که این مجلس در آن زمان با عنوان مجلس مؤسسان مطرح بود که این مؤسسان به معنی تأسیس کننده بود و وعده این مسئله را امام(ره) در 12 بهمن 57 و در بدو ورود به بهشت‌زهرا به مردم دادند.

الهام ادامه داد: رهبری سیاسی یک انقلاب آن هم از جایگاهی مانند جایگاه امام (ره) که شخصیت کاریزماتیک داشتند در هیچ جای دنیا قدرت خود را به قانون نمی‌دهد ولی امام(ره) این کار را انجام دادند چرا که ایشان به فکر بنیاد‌سازی در کشور بودند.

الهام گفت: در مجلس مؤسسان رویکردهای متفاوتی وجود داشت و با اینکه عموم مردم رویکرد اسلامی داشتند و خط مشی اعتماد به رهبری در میان آنان وجود داشت اما گروههای دیگری در مجلس مؤسسان حاضر شدند که بخشی از آن‌ها را مارکسیست‌ها تشکیل می‌دادند.

وی خاطرنشان کرد: البته مارکسیست‌ها در آن زمان پایگاه مردمی نداشتند و قالب این افراد از بیرون حمایت می‌شدند و همچنین گروه دیگری که در مجلس مؤسسان فعالیت می‌کردند ملیّون بودند که خود را متعلق به جبهه ملی مصدق می‌دانستند و نگرش‌های غیرمذهبی و سکولار داشتند.

الهام اظهار داشت: بخش دیگری از افرادی که در مجلس مؤسسان وجود داشتند از دل جبهه ملی آمده بودند و گرایش‌های مذهبی هم داشتند ولی اعتقاد نداشتند که سیاست باید منطبق با پایه‌های دینی باشد که نهضت آزادی بخشی از این‌ها بود و آن زمان دولت موقت را بر عهده داشت.

عضو حقوقدان شورای نگهبان در ادامه گفت: همچنین گروه‌های مذهبی تندرو که اسلام ویژه‌ای داشتند، در آن زمان فعالیت می‌کردند که این عده تلفیقی از نگرش‌های مادی‌گرا و جامعه مذهبی اسلام را داشتند. این عده گروه‌های کوچکی بودند که اعمال تروریستی انجام می‌دادند و البته خیلی هم موفق نشدند؛ به‌عنوان مثال می‌توان به گروهک فرقان یا سازمان مجاهدین خلق که از همان زمان به جریان نفاق معروف شده بودند اشاره کرد.

وی ادامه داد: سازمان مجاهدینی‌ها در پی این بودند که قدرت را به دست آورند و به همین دلیل چالش‌هایی را در برابر مطالبات گسترده مردم قرار می‌دادند ولی مردم به دنبال استقرار نظامی بودند که امام رحمةالله قرار بود آن را بیان کند.

الهام با اشاره به شکل‌گیری مجلس خبرگان قانون اساسی اظهار داشت: مجلس خبرگان رویکردها در جهت‌گیری‌ها را معین کرد و ظرفیت مجلس در آن زمان استانی شد تا مردم آنها را انتخاب کنند و اتکای مجلس به رای مردم باشد.

سخنگوی سابق دولت گفت: انتخابات مجلس خبرگان با این رویکرد که از هر استانی تعدادی نماینده انتخاب شوند برپا شد.

الهام ادامه داد: بحث دیگری که در آن زمان مطرح بود این بود که مجلس خبرگان نیاز به پیش‌نویس داشت و در آن زمان این بحث مطرح شد که آیا باید از پیش‌نویس قبلی استفاده شود یا اینکه پیش‌نویس تازه‌ای مطرح شود. امام(ره) در آن زمان این مسئله را تایید کردند که مجلس مقید به پیش‌نویس نباشد و می‌تواند از اندیشه‌های نو استفاده کند.

وی ادامه داد: بسیاری از مسائل پیش‌نویس قابل قبول نبود و اولین مسئله‌ای که در آن زمان مطرح شد مسئله رهبری دینی بود که در پیش‌نویس قبلی در خصوص آن چیزی وجود نداشت.

وی خاطرنشان کرد: یکی از بحث‌های پرچالشی که برخی طیف‌ها در آن زمان با آن مخالفت می‌کردند بحث ولایت فقیه بود و از همین‌جا اولین نقطه‌های درگیری پیش آمد.

عضو حقوقدان شورای نگهبان همچنین بیان داشت: در ابتدا بنا بود مجلس خبرگان قانون اساسی ظرف مدت سه ماه کار خود را تمام کند ولی بعد از اتمام سه ماه این اتفاق نیفتاد و در این زمان نهضت آزادی با مطرح کردن این شائبه قصد داشت خبرگان قانون اساسی را منحل کند چرا که می‌گفت مدت‌زمان آنها برای فعالیت تمام شده که البته در پشت صحنه سفارت آمریکا هم از آنها حمایت می‌کرد و سعی می‌کرد که دولت موقت خبرگان قانون اساسی را منحل کند تا بساط قانون جمع شود و قانون اساسی تصویب نشود اما در اینجا امام(ره) اعلام کردند که دولت موقت نمی‌تواند مجلس را که مردم برگزیده‌اند منحل کند.

الهام با اشاره به فضای سال‌های اول انقلاب، اظهار داشت: با توجه به اینکه ما از دوران طاغوت به دوران اسلامی بازگشته بودیم و عده‌ای زیادی نیز در جریان انقلاب شکنجه شده بودند بسیاری از افراد از قدرت می‌ترسیدند و نسبت به آن بدبین بودند.

وی افزود: به طور مثال در آن زمان بحث اختیارات رئیس‌جمهور مطرح بود و بنی صدر از طرفداران افزایش اختیارات رئیس‌جمهور بود که در آن زمان آقای منتظری در جواب به او گفت "اگر اختیارات رئیس جمهور را افزایش دهیم ممکن است فردا یک آدم الدنگ رئیس جمهور شود، در آن زمان چه کار باید کنیم؟ " بر این اساس باید گفت که یک بدبینی کلی در فضای آن زمان وجود داشت.

الهام ادامه داد: نگرش در آن زمان این طور بود که تمرکز قدرت فساد می‌آورد که البته این مسئله درست بود ولی باید توجه کرد که در این مسئله افراط نشود.

عضو حقوقدان شورای نگهبان همچنین گفت: یکی از مسائلی که در آن زمان و بعد از تصویب قانون اساسی مطرح بود بحث تضمین اجرای قانون اساسی بود چرا که در آن زمان تفسیرهای غلطی ازقانون ارائه می‌شد که این مسئله به نوعی باعث از بین رفتن قانون می‌شد.

سخنگوی سابق دولت اظهار داشت: در سلسله مراتب قانونگذاری، قانون اساسی در راس قرار می‌گیرد و تمام قوانین زیر پوشش آن هستند و باید تابع آن باشند، لذا قوانین مجلس نیز باید زیر مجموعه‌ای از قانون باشد و این موضوع در خصوص دولت صدق دارد.

الهام در ادامه این برنامه خاطرنشان کرد: شورای نگهبان به عنوان خط‌کش باید بر قوانین نظارت داشته باشد تا مقررات خلاف قانون اساسی نباشد و همچنین باید تمام مصوبات مجلس در کمیته 12 نفره این شورا بررسی شود تا مغایر قانون و شرع نباشد.

وی در این رابطه ادامه داد: فقهای شورای نگهبان ماموریت دارند که هیچ چیزی خلاف موازین شرع تصویب نشود و اعضای حقوقدان هم وظیفه دارند اجازه تصویب مسائل بر خلاف قانون اساسی را ندهند.

الهام با بیان اینکه قانون اساسی کلید مدیریت کشور در طول زمان است و نباید آن را نقض کرد، گفت: یکی از کارویژه‌های شورای نگهبان که معمولاً مورد غفلت قرار می‌گیرد بحث تفسیر قانون اساسی است یعنی اگر اعضا بخواهند از قانونی تفسیر ارائه کنند 9 رای از 12 رای باید وجود داشته باشد و این تفسیر در واقع همان اعتبار قانون اساسی را دارد.

وی در ادامه این برنامه گفت: یکی از بحث‌های مطرح بحث انحراف از نقش مردم در نظام‌سازی است و در این راستا باید گفت که جمهوری اسلامی یک نظام یک پارچه است و حاکمیت دوگانه هیچ معنایی ندارد.

الهام ادامه داد: این حاکمیت در بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها تکیه بر رای مردم دارد که این رای باید محافظت شود و در قانون هم آمده که نهادهای انتخابیه مردم باید به گونه‌ای عمل کنند که خلأ در کشور ایجاد نشود و حتی در طول 8 سال جنگ انتخابات در مناطق جنگ زده برگزار می‌شد و خرمشهر که یک منطقه جنگ زده بود در مجلس نماینده داشت.

سخنگوی سابق دولت در ادامه خاطرنشان کرد: نظارت در انجام انتخابات هم بر عهده شورای نگهبان است و این نظارت تنها در دوره‌ اول ریاست جمهوری به امام (ره) سپرده شده ولی بعد از آن این شورا نظارت بر همه انتخابات غیر از شورای شهر را بر عهده گرفت.

الهام در ادامه سه کار ویژه برای شورای نگهبان برشمرد و افزود: نظارت بر اصول قانون اساسی و نیز تفسیر قانون اساسی و همچنین نظارت بر قانون انتخابات از امور مهمی است که بر عهده شورای نگهبان است.

عضو حقوقدان شورای نگهبان در پاسخ به اظهارنظر یکی از دانشجویان که قانون اساسی را غیرمنطقی دانسته بود گفت: این قانون در واقع توسط مردم تأیید شده و مسئله‌ای را که شما مطرح می‌کنید بی‌احترامی به رای مردم است.

وی ادامه داد: کرسی آزاداندیشی به این معنی است که مسائل خود را مطرح کنیم و قانون اساسی هم که برگرفته از رای مردم است را نیز باید پاس بداریم و حافظ آن باشیم و در این راستا باید گفت که ما تنها می‌توانیم در حوزه نظر برخی مطالب را بیان کنیم.

الهام اظهار داشت: نباید انتظار داشته باشید که من مطابق میل شما حرف بزنم، چرا که این مسئله در واقع نوعی دیکتاتوری است و بر این اساس باید همه نظرات خود را مطرح کنند، تا بتوانیم به یک جمع‌بندی در نتیجه منطقی برسیم.

الهام اظهار داشت: بین کفر و دین هیچ وجه مشترکی وجود ندارد و براین اساس در خصوص برخی مسائل که عده‌ای در مورد قانون اساسی بیان می‌کنند باید بگویم که این مسائل واقعیت ندارد.

وی با اشاره به اصل برائت در قانون گفت: من در خصوص این موضوع طی مقاله‌ای نظریات خود را بیان کردم و این اصل در واقع دو حوزه دارد که یکی از این حوزه‌ها در چارچوب مبانی اسلام است.

وی ادامه داد: منظور از این چارچوب این است که همه امور مباح است مگر اینکه خداوند آن را حرام کرده باشد و بحث دیگر در خصوص اصل برائت مربوط به امور کیفری است که معمولاً در اظهارنظرها مدنظر قرار می‌گیرد.

الهام اظهار داشت: طبق اصل برائت که به امور کیفری اشاره دارد هیچ‌کس مجرم نیست و هیچ متهمی نباید در دادگاه دلیل بر بی‌گناهی بیاورد بلکه این دادگاه است که در راستای گناهکاری آن فرد باید دلایل خود را بیان کند.

عضو حقوقدان شورای نگهبان با بیان اینکه تمام انسان‌ها بی‌سواد به دنیا می‌آیند، گفت: تمام انسان‌ها بعد از طی دوره‌ه‌ای باسواد می‌شوند و برای اینکه سواد خود را نشان دهند چیزی ارائه می‌کنند یا مدرکی نشان می‌دهند. به طور مثال اگر کسی بگوید من مهندس برق هستم باید مدرک آن را هم نشان دهد و نباید بگوید که اصل بر برائت است و با این دلیل از ارائه مدرک امتناع کند.


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 89/2/20 و ساعت 6:33 عصر | نظرات دیگران()


حکم دانشگاه آزاد به جای شورای نگهبان!

هیأت موسس دانشگاه آزاد درآخرین جلسه خود، مصوبه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی را که توسط رئیس‌جمهور ابلاغ شده است، خلاف شرع و قانون خواند!

 

نفیسه انتظام-پس از آنکه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی درپی جلسات و مباحث تخصصی حدوداً 40ماهه، اساسنامه جدید دانشگاه آزاد اسلامی را تصویب کرد هیأت موسس این دانشگاه درآخرین جلسه خود، مصوبه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی را که توسط رئیس‌جمهور ابلاغ شده است، خلاف شرع و قانون خواند!
به گزارش «جوان» بعد از گذشت قریب به 26 سال از تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی، ‌‌‌اساسنامه ‌این دانشگاه از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد تجدید‌نظر قرار گرفت. ‌‌‌اصلاح اساسنامه جدید دانشگاه آزاد اسلامی که از سال 1385 و حدود 40 ماه پیش در دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفته بود، ‌‌‌پس از نهایی شدن، روز ‌شنبه 28 فروردین ماه از سوی رئیس‌جمهور برای اجرا ابلاغ شد. ‌‌‌

هیأت مؤسس یا شورای نگهبان؟
درحالی که مصوبه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی که توسط عالی‌ترین مقام اجرایی کشور ـ رئیس‌جمهور ـ رسماً ابلاغ شده و علی‌القاعده می‌بایست از سوی دانشگاه آزاد اجرایی شود، هیأت مؤسس این دانشگاه مصوبه مذکور را خلاف شرع و قانون اساسی عنوان کرد. مشخص کردن خلاف شرع و قانون اساسی بودن مصوبات مجلس، شأنی است که قانون اساسی صرفاً برای شورای نگهبان درنظر گرفته است. مضافاً اینکه مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی اصولاً نیازی به تأیید شورای نگهبان هم ندارد.
‌‌‌هیأت مؤسس و هیأت امنای دانشگاه آزاد در دو نشست جداگانه اعلام کردند: ‌‌‌مقرر شده است اساسنامه اخیرالتصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد دانشگاه آزاد اسلامی با توجه به وجود اشکالات شرعی، ‌‌‌قانونی و اجرایی و مغایرت آن با مفاد وقفنامه و اداره امور موقوفات دانشگاه و همچنین مغایرت‌های موجود در اساسنامه با قانون اساسی، ‌‌‌قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی، ‌‌‌اساسنامه الگو و آیین‌نامه مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، ‌‌‌با بهره‌گیری از راهکارهای قانونی برای رفع اشکالات مذکور، ‌‌‌اقدام مقتضی به عمل آید. ‌‌

نظر امام(ره) و رهبری درباره مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی
شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، یک نهاد عالی است که توسط حضرت امام (ره) پایه‌گذاری شده و علاوه بر شخصیت‌های حقیقی بارز حوزوی و دانشگاهی، مسئولان حقوقی ارشد کشور از جمله سران سه قوه درآن عضویت دارند.
به دنبال استفسار مورخ 29/11/63 رئیس‌جمهور وقت درباره اعتبار مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، ‌‌‌حضرت امام (ره) در تاریخ 6/12/63 پاسخ فرمودند: ‌‌‌«ضوابط و قواعدی را که شورای محترم عالی انقلاب فرهنگی وضع می‌نمایند باید ترتیب آثار داده شود». ‌‌‌مقام معظم رهبری نیز با تأکید‌‌‌ بر لازم‌الاجرا و مصداق قانون بودن مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، ‌‌‌حمایت خود را از مصوبات این نهاد تصمیم‌گیرنده در حوزه دانش و پژوهش و فرهنگ کشور اعلام کردند. ‌‌‌

دلایل تجدیدنظر شورا در اساسنامه دانشگاه آزاد
منصور کبگانیان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص علل این بازنگری به «جوان» گفت: ‌‌‌اساسنامه قبلی دانشگاه آزاد کمبودهای بسیار جدی داشت. ‌‌‌برخی مکانیزم‌های تصمیم‌گیری در آن در حلقه‌های ‌بسیار بسته‌ای قرار گرفته بود که امکان نظارت عالیه نظام بر دانشگاه را بسیار کم می‌کرد.
‌‌‌علاوه براین، ‌‌‌در اساسنامه سنتی قبلی، قدرت مدیریتی بسیار متمرکز بود. ‌‌‌در حالی که در اساسنامه جدید به هیأت‌های امنای استان‌ها بها داده شده، ‌‌‌باید توجه داشت که ‌اساتید هر دانشگاه برای آن دانشگاه نظراتی دارند که باید در برنامه‌ریزی‌های کیفی هیأت‌های امنا و ‌شوراها لحاظ شود. ‌‌‌آن هم برای دانشگاه بزرگی مثل دانشگاه آزاد که گاهی یک واحد شهرستان و یا حتی روستایی‌اش بیش از یک دانشگاه بزرگ کشور دانشجو دارد. ‌‌‌بنابراین حفظ کیفیت علمی این دانشگاه بسیار مهم است. ‌‌‌همچنین مدیریت متمرکز در کل کشور بر دانشگاه آزاد باعث افت کیفی این دانشگاه می‌شود. ‌‌‌در نتیجه در مصوبه اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ‌این موضوع مد نظر قرار گرفت و تعدیل شد. ‌‌‌

مصوبات شورا لازم‌الاجرا است
اساسنامه جدید دانشگاه آزاد اسلامی پس از گذراندن مراحل قانونی رأی‌گیری و رفع اشکال در 25 ماده توسط رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی برای اجرا، ‌‌‌‌ابلاغ ‌شده است. ‌‌‌این مصوبه که سیاست‌های کلی دانشگاه را مشخص می‌کند در حال حاضر در فاز اجرا قرار دارد و براساس قانون، ‌‌‌امکان توقف در اجرای آن میسر نیست. کبگانیان در این باره می‌گوید: ‌‌«کارها در ارتباط با دانشگاه آزاد رو به جلو است. ‌‌‌یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی دیگر عقب‌گرد را نمی‌پذیرد.» ‌‌‌
این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه می‌دهد: ‌‌‌«ما اعتقاد نداریم که مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی قابل نقد نیستند، ‌‌‌ولی کسی نمی‌تواند جلوی اجرای آنها را بگیرد. ‌‌‌یعنی در حین اجرا نقد هم باید باشد. ‌‌‌نقد هم باید باشد. اما یک مصوبه تا زمانی که تصویب شود در دفتر حقوقی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد بررسی دقیق قرار گیرد و توسط ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی ابلاغ شود، پیچ و خم‌های زیادی را طی می‌کند و معمولاً عاری از اشکال است. نقدی هم باشد شورای عالی انقلاب فرهنگی حاضر به شنیدن آنها است ولی هیچ کدام از اینها به معنای این نیست که مصوبه‌ای اجرا نشود.» ‌‌‌
به گفته کبگانیان این مصوبه از 28 فروردین سال جاری نه تنها لازم‌الاجرا است، ‌‌‌بلکه گام‌های بعدی‌اش نیز به سرعت طی و به زودی توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی ‌اعلام می‌شود. ‌‌‌کبگانیان خاطر نشان کرد: «‌‌‌این گام‌ها براساس تکالیفی است که اساسنامه جدید برای شورای عالی انقلاب فرهنگی تعیین کرده و باید اجرا شود. ‌‌‌به عبارتی نقش شورای عالی انقلاب فرهنگی در اساسنامه جدید دانشگاه آزاد اسلامی در نظارت پررنگ‌تر شده است.» ‌‌‌وی تصریح کرد: «شورای عالی انقلاب فرهنگی موظف است 5 نفر از اعضای هیأت امنای دانشگاه آزاد را در اولین فرصت انتخاب و معرفی کند. ‌‌‌این وظیفه سنگینی است که شورا در اولین فرصت به این موضوع خواهد پرداخت.» ‌‌

هیأت مؤسس دانشگاه آزاد مرجع ممیز نیست
از سوی دیگر با توجه به اینکه رئیس دانشگاه آزاد اسلامی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی است، ‌‌‌نقد مصوبه این شورا بعد از ابلاغ برای اجرای آن تناقضی را ایجاد می‌کند که اینگونه توسط کبگانیان توضیح داده شد: ‌‌‌« در طول روند تصویب اساسنامه جدید، ‌‌‌اشکال شرعی از طرف ریاست دانشگاه آزاد در جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح نشد. ‌‌‌البته آقای جاسبی انتقادات و نظراتی هم داشت که تعداد زیادی از آنها پس از بحث و بررسی پذیرفته شد. ‌‌‌بخشی از این نظرات هم توسط اکثریت اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد قبول واقع نمی‌شد. ‌‌‌اما تا جایی که من به خاطر دارم در ‌اشکالاتی که ایشان مطرح می‌کردند اشاره‌ای به اشکالات شرعی نشد. ‌‌‌علاوه بر این با توجه به اینکه در شورای عالی انقلاب فرهنگی برخی از حقوقدان‌های شورای نگهبان و رؤسای سه قوه حضور دارند، فکر نمی‌کنم ‌‌‌اعضای هیأت مؤسس دانشگاه در مقام ‌شرعی یا غیر شرعی شناختن مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی باشند و این هیأت نهایتاً می‌توانند در امور اختصاصی دانشگاه تصمیم‌گیری کنند.»



  انتهای خبر / پایگاه اطلاع رسانی جوان / کد خبر 293244

منبع ما : http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=293244


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 89/2/18 و ساعت 1:59 عصر | نظرات دیگران()
اظهارنظرصریح رهبرانقلاب درباره طرح مجمع تشخیص
نباید به وظایف شورای نگهبان تعرض شود
اگر کسی چارچوب‌ها را بشکند، از قاعده نظام خارج است

حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، با بیان اینکه "شکى نیست که شوراى نگهبان وظایفى قانونى دارد"، خاطرنشان کردند: روى مسئله‌ى اصلى نظام و نقشه‌ى نظام و کلیت نظام هیچ اهمالى را نباید روا بداریم. مسائل درجه‌ى دوئى وجود دارد که البته اینها را میتوان حل کرد. حالا من دیدم مثلاً این روزها طرحى که در مجمع تشخیص است، مورد توجه است. البته معلوم است؛ این طرح وقتى که در مجمع تشخیص مطرح بشود، بالاخره نظر مجمع، نظر مشورتى است؛ این پیش ما خواهد آمد و آن چیزى را که معتقَد ماست، اعمال میکنیم و به عنوان سیاست کلى گفته میشود."

به گزارش رجانیوز ، متن کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى‌ به شرح ذیل است:

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

اولاً تشکر میکنم از آقایان محترم که ارکان‌البلاد هستید، به خاطر زحمت حضور در این اجلاس مهم و بیان این مطالب و تشریف‌آوردنتان به اینجا. ان‌شاءاللَّه خداوند شما را موفق بدارد و همه‌ى ما را توفیق بدهد که بتوانیم به وظائفمان عمل کنیم.

درگذشت مرحوم آقاى فاکر را هم به همه‌ى شما برادران عزیز و همکاران ایشان تسلیت عرض میکنیم و براى از دست دادن یک عنصر خدمتگزار و غیور و پرتوان و پرکار، عرض تأسف میکنیم. از سال 1342 بنده شاهد فعالیت ایشان و تحمل زندان به وسیله‌ى ایشان بودم. ما سال 42 با مرحوم آقاى فاکر در مشهد همزندان بودیم. خدا ان‌شاءاللَّه درجات ایشان را عالى کند.

مسئله‌ى خبرگان و مجلس خبرگان - همین‌طور که بارها عرض شده است - یک مسئله‌ى بسیار مهم و استثنائى است؛ یکى از تمایزات نظام جمهورى اسلامى این است. مجموعه‌ى خبرگان، مجموعه‌ى علماى صاحب‌نام و صاحب شأن در بین مردم، و مورد اعتماد مردم در همه‌ى قضایا، بخصوص در قضیه‌ى بسیار مهم رهبرى و انتخاب رهبرى و قضایاى مربوط به آن محسوب میشود. و همین حضور اثرگذار و حساس در بین مردم، آثار و برکات خودش را داشته است و دارد. حضور مردم در حوادث بزرگ و مهم و اعلان موضعى که میکنند - مثل راهپیمائى مهم بیست و دوم بهمن، که واقعاً یک پدیده‌ى عظیمى بود در تاریخ انقلاب در این شرائط و با این اوضاع و احوال؛ و قبل از آن، حضور مردم در خیابانها در سراسر کشور در نهم دى - بدون اینکه علما و راهنمایان معنوى مردم که مورد اعتماد آنها هستند، دلهاى مردم را به حقائق این انقلاب متوجه کنند، میسر نمیشد. نقش علماى دین در هدایت مردم، منحصر نمیشود به هدایت در امور فرعى و مسائل شخصى و اینها. مهمتر از همه‌ى اینها، هدایت مردم است در مسئله‌ى عظیم اجتماعى و مسئله‌ى حکومت و مسئله‌ى نظام اسلامى و وظائفى که مترتب بر این هست در مقابله‌ى با حوادث جهانى. یقیناً اگر نقش علماى دین و راهنمایان روحانى حذف میشد و وجود نمیداشت، این انقلاب تحقق پیدا نمیکرد؛ این نظام به وجود نمى‌آمد و باقى نمیماند، با این همه مشکلات فراوانى که در سر راه این انقلاب به وجود آوردند. بنابراین علماى دین - که از جمله‌ى برترین آنها، مجموعه‌ى خبرگان هستند - تأثیر ماندگار و مستمرى در حوادث جامعه و سرنوشت جامعه دارند؛ که خوب، آثارش را بحمداللَّه مى‌بینیم.

اساس نظام اسلامى بر اطاعت از خداوند است؛ این آن مایز اصلى است؛ «اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرّسول»،(1) «ان کنتم تحبّون اللَّه فاتّبعونى یحببکم اللَّه».(2) بنابراین اساس نظام اسلامى، اطاعت از خداى متعال است.

اطاعت از خداى متعال، چند مرتبه دارد، چند مرحله دارد: یک اطاعت، اطاعت موردى است. در مواردى خداى متعال میفرماید که این عمل را انجام دهید - ولو این مسئله، مسئله‌ى شخصى است - مثلاً نماز بخوانید، یا فرض کنید که صوم و زکات و بقیه‌ى امور. این یک جور اطاعت است که انسان امر الهى را اطاعت میکند، نهى الهى را اطاعت میکند. از این مهمتر، اطاعت خطى است. یعنى روش و راه و نقشه‌اى که خداى متعال براى زندگى معین میکند؛ این را یک مجموعه‌اى از مردم اطاعت کنند تا این نقشه تحقق پیدا کند. این نقشه با اَعمال فردى حاصل نمیشود؛ این یک حالت دیگرى است، یک مسئله‌ى دیگرى است، مسئله‌ى بالاترى است؛ یک کار جمعى نیاز دارد تا اینکه نقشه‌ى الهى، هندسه‌ى الهى در وضع جامعه‌ى اسلامى تحقق پیدا کند. فرض بفرمائید که در مکه مسلمانها اعمال خودشان را انجام میدادند؛ اما جامعه‌ى اسلامى در مکه با جامعه‌ى اسلامى در مدینه که حکومت اسلامى در آن تشکیل شد، متفاوت است. یک کار جدید، یک حرکتِ فراتر از حرکات فردى به وجود آمد و لازم است؛ که اگر این تحقق پیدا کرد، آن وقت «لأکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم»؛(3) زندگى، زندگى خوبى خواهد شد؛ زندگى سعادتمندانه‌اى خواهد شد؛ آثار و برکات و نتائج مطلوبى که بر اطاعت امر الهى مترتب است، بر زندگى مترتب خواهد شد.

نظام اسلامى به انسانها سعادت میدهد. نظام اسلامى هم یعنى آن نظامى که مبنى بر هندسه‌ى الهى است براى جامعه؛ مبنى بر نقشه‌ى خداست در جامعه. اگر این نقشه تحقق پیدا کرد، خیلى از تخلفات فردى و شخصى و جزئى قابل اغماض خواهد بود. روایت معروفى است که نقل حدیث قدسى را میکند: «لأعذّبنّ کلّ رعیّة اطاعت اماما جائرا لیس من اللَّه و لو کانت الرّعیّة فى اعمالها برّة تقیّة». نقطه‌ى مقابلش: «و لأعفونّ عن کلّ رعیّة اطاعت اماما عادلا من اللَّه و ان کانت الرّعیّة فى اعمالها ظالمة مسیئة». یعنى کار فردى و تخلف فردى در یک نظام عظیم اجتماعى که حرکت عمومى به یک سمت درستى است، قابل اغماض است؛ یا شاید به تعبیر دقیق‌تر، قابل اصلاح است؛ بالاخره میتواند این جامعه را، این افراد را به سرمنزل مقصود برساند؛ برخلاف اینکه اگر چنانچه نه، اعمال فردى درست بود، اما روابط اجتماعى، نظامات اجتماعى، نظامات غلطى بود، نظامات جائرى بود، نظاماتِ از ناحیه‌ى خدا نبود، از ناحیه‌ى شیطان بود، از ناحیه‌ى نفس بود، اعمال فردى نمیتواند این جامعه را بالاخره به سرمنزل مقصود برساند؛ آن چیزى که مطلوب شرایع الهى است از سعادت انسان، آن را نمیتواند برایشان به وجود بیاورد. بنابراین مسئله‌ى اطاعت کلان و اینکه انسان خط الهى را جستجو کند و بیابد و آن را دنبال کند، بسیار اهمیت پیدا میکند.

نظام اسلامى بر اساس توحید است. پایه‌ى اصلى، توحید است. پایه‌ى مهم دیگر، مسئله‌ى عدل است. پایه‌ى مهم دیگر، مسئله‌ى تکریم انسان و کرامت انسان و آراء انسان و اینهاست. خوب، اگر چنانچه با این دید به جامعه‌ى اسلامىِ خودمان نگاه کنیم، خواهیم دید که نظام اسلامى توانسته است یک حرکت عظیمى را در دنیاى اسلام نسبت به این مجموعه‌ى خاص به وجود بیاورد که با هیچ حرکت فردى‌اى امکانپذیر نبود. یعنى امروز وقتى به دنیاى اسلام نگاه میکنیم، مى‌بینیم آن جامعه‌اى که بر شکل و هندسه‌ى الهى تشکیل شده، نظام جمهورى اسلامى است.

اساس، اساس الهى است. البته نقصهائى وجود دارد، ضعفهائى وجود دارد؛ باید این ضعفها را جبران کرد و درست کرد و در صدد اصلاح برآمد. مثل این است که فرض بفرمائید یک قطارى بر روى یک ریلى قرار دارد و به سمت یک هدفى دارد حرکت میکند. در داخل این قطار، البته مسلّم است کسانى به وظائفشان عمل میکنند، کسانى عمل نمیکنند، کسانى زمین را کثیف میکنند، آشغال جمع میکنند، کسانى مراقب وظائفشان هستند، کسانى نیستند؛ لیکن این قطار به سمت هدف دارد حرکت میکند و بلاشک به هدف خواهد رسید.

مسائل جزئى داخل جامعه را میشود اصلاح کرد. جزئى که عرض میکنیم، نه اینکه بى‌اهمیت است - داراى اهمیت است - لیکن مسائل فردى و شخصى و جزئى و مربوط به اشخاص است؛ اینها را میشود اصلاح کرد. اساس این است که انسان بتواند نظام را حفظ کند. چالش اصلى نظام اسلامى از روز اول تا امروز این بوده است؛ یعنى حفظ نظام اسلامى و حفظ این اساس و حفظ آن مرزها و شاخصهائى که این نظام را از بقیه‌ى نظامهاى دنیا جدا میکند.

ما یک شباهتهائى به دیگران داریم، مشترکاتى داریم؛ لیکن آن چیزى که هویت اصلى این نظام را تشکیل میدهد - که آن، اطاعت از خداى متعال و سیر بر مسیر الهى است - بایستى محفوظ بماند. چالش واقعى و اصلى نظام ما از اول هم همین بوده است؛ یعنى مخالفان، نظام را، این حرکتِ بر اساس حکم الهى و دین الهى را برنمیتابند. چرا برنمیتابند؟ حالا بعضى با یک نگاه عمیق و نافذشان میفهمند که این یک تحدى بر علیه نظامهاى مادى است، لذا از این جهت با آن مواجهه میکنند؛ بعضى هم نگاه میکنند، آثار مترتب بر این نظام را در دنیا مى‌بینند: همان طور که امام فرمودند هسته‌هاى حزب‌اللَّه باید در همه‌ى دنیاى اسلام تشکیل شود، مى‌بینند تشکیل شده است. مى‌بینند دلها به سمت اسلام گرایش پیدا کرده است. مى‌بینند احساس هویت اسلامى در تک تک مسلمانها در بسیارى از نقاط جهان اسلام به وجود آمده است؛ و این، منافع مادى آنها را تهدید میکند. به هر حال میفهمند منشأ، اینجاست؛ لذا مقابله میکنند، معارضه میکنند. واقعاً ما هیچ نظامى را سراغ نداریم که تا این حد معارضه‌ها با او شدید و جبهه‌ى استکبار در مقابل او همدست و متحد باشد. از اول انقلاب تا حالا این معنا وجود دارد.

خوب، ما بایستى به تحکیم و حفظ نظام اهتمام بورزیم. پایه‌هاى نظام، مشخص و معلوم است؛ همه باید بر اساس آن حرکت کنند؛ در جهت تحکیم این پایه‌ها بایستى تلاش کنند، حرکت کنند، اقدام کنند، ابتکار کنند.

یکى از مسائل، همین مسئله‌ى نقش مردم و حضور مردم است - این خیلى چیز بااهمیتى است - که یکى از مظاهر عمده‌ى آن، انتخابات است. لذا در نظام جمهورى اسلامى، انتخابات یک امر واقعى است؛ یک چیز شکلى و صورى نیست. اینجور نیست که بخواهیم از دیگران تقلید کنیم؛ که چون دیگران به نام دموکراسى انتخابات دارند، ما هم انتخابات داشته باشیم؛ نه، انتخابات یک امر واقعى است براى دخالت دادن نظر مردم و رضاى عامه؛ همانى که در فرمان معروف امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) به مالک اشتر هست که: رضاى عامه را بر سُخط خاصه ترجیح بده، و نترس از سُخط خاصه به خاطر رضاى عامه.

ما باید نگاه کنیم و ببینیم که مردم چه میگویند و چه میخواهند. حضور این مردم برکاتى دارد. یکى از برکاتش همین است که وقتى دشمنان نگاه میکنند و مى‌بینند که مردم پشت سر نظام هستند، احساس میکنند که نمیشود با این نظام معارضه کرد؛ چون با یک ملت نمیشود معارضه کرد. یک رژیم را با انواع و اقسام تضییقات، فشار اقتصادى، تبلیغات گوناگون و جنگ روانى میشود تضعیف کرد یا ساقط کرد؛ اما وقتى ریشه‌ها مردم هستند و این نظام و مسئولین نظام به مردم متصل هستند، دیگر کار دشمن مشکل میشود؛ همچنان که مشکل هم شده و ملاحظه میکنید.

از اول انقلاب دشمنى‌ها وسیع‌تر شده است، عمیق‌تر شده است، پیچیده‌تر شده است؛ اما در عین حال امید دشمن به شکستن انقلاب، کمتر شده است. یعنى دشمنان نظام جمهورى اسلامى امیدى را که بیست سال پیش یا سى سال پیش داشتند به اینکه بتوانند این نظام را زائل و منهدم کنند یا لااقل آنجورى تضعیف کنند که نتواند به حرکتش ادامه دهد، امروز این امید را ندارند. انسان این را از حرفهاى آنها میفهمد؛ از ابتکاراتى که میکنند، میفهمد؛ از عملکردهایشان انسان این را بخوبى احساس میکند. پس مسئله‌ى حضور مردم مهم است. و یکى از مهمترین نشانه‌هاى حضور مردم، انتخابات است.

در این فتنه‌هاى بعد از انتخابات، آن چیزى که اساس قضیه است، این است که رأى مردم و حضور مردم از نظر یک عده‌اى نفى شد، مورد خدشه قرار گرفت، نظام تکذیب شد، مورد تهمت قرار گرفت. گناه بزرگى که انجام دادند، این بود. اینها بایست تسلیم میشدند. بالاخره وقتى انتخابات با همین معیارهائى که در اسلام وجود دارد - که حالا بعضى از معیارها و شاخصهائى که براى انتخابات در نظر ما معتبر است، که نظر اسلام است، من عرض میکنم - اتفاق افتاد، بایستى در مقابل قانون، در مقابل داورى قانون تسلیم شد؛ همچنان که باید در مقابل آن داورى که قانون او را معین میکند، تسلیم شد. اگر قانون در مسئله‌ى مهمى مثل مسئله‌ى انتخابات یک داورى را مشخص کرده است، یا یک شیوه‌ى داورى را مشخص کرده است، باید تسلیم این بشوند، ولو برخلاف میلمان باشد؛ این میشود انتخابات سالم.

آن وقت این انتخابات اگر چنانچه به این شکل باشد و به همان شکلى که در نظام اسلامى معتبر است، باشد، این خصوصیات را دارد: اولاً در انتخابات، احترام به رأى و تشخیص و رضایت مردم هست. من عرض بکنم؛ امروز در دنیاى دموکراسى که انتخابات در آنجاها انجام میگیرد و پرچم دموکراسى را اینها بلند میکنند، آنچه وجود ندارد، «رضى العامّة» است؛ مسئله، صورى است؛ در واقع غالباً اینجور است. در کشور آمریکا اینجور است، در کشورهاى معروف دموکراسى دنیا اینجور است. پشت سرِ این کسانى که مى‌آیند وارد میدان انتخابات میشوند و مبارزه‌ى انتخاباتى میکنند، گروه‌هائى از جبهه‌ى خاصه وجود دارند؛ یعنى سرمایه‌دارها، کمپانى‌دارها، متنفذین مالى، باندهاى عظیم مالى؛ اینها هستند که دارند کارها را روبه‌راه میکنند؛ با تبلیغات گمراه‌کننده و با روشهاى گوناگون، آراء مردم را به این سمت و آن سمت میکشانند. در واقع، دعوا بین کمپانى‌دارهاست؛ دعوا بین آراء مردم نیست؛ یک چیزِ تخیلى است. در واقع، حکومت دموکراسى در آنجاها حکومت اقلیت است؛ حکومت خواصى است که خواص بودن آنها، نخبه بودن آنها، به خاطر امکانات مالى فراوان آنهاست؛ اینها هستند که دارند سیاستگذارى میکنند.

در انتخاباتِ نظام جمهورى اسلامى اینجور نیست. اینجا مردمند که دارند تصمیم میگیرند، مردمند که دارند تشخیص میدهند. ممکن است این تشخیص یک جا درست باشد، یک جا غلط باشد - بحث در این نیست - اما تصمیم‌گیر، خود مردم هستند. پشت سر آراء مردم، آراء باندهاى قدرت و ثروت و اینها قرار ندارد. در این انتخابات، واقعاً احترام به رأى مردم است؛ احترام به تشخیص مردم است. باید در مقابل این تشخیص تسلیم شد. این یک مسئله است.

مسئله‌ى دیگر در انتخابات و اهمیت انتخابات، مسابقه و رقابت سالمى است که وجود دارد؛ نشاط مردمى است که در انتخابات به وجود مى‌آید. انتخابات چیزى است که موجب میشود مردم احساس کنند مسئولیت دارند، باید تشخیص بدهند، باید بیایند توى میدان. نشاط مردمى، خون تازه‌اى به رگهاى نظام میریزد و روح تازه‌اى میدمد. تحول در مدیریت وجود دارد. این انتخاباتها یکى از بزرگترین محسّناتش این است که از رکود جلوگیرى میکند. بهترین شکل ادامه‌ى یک نظام اجتماعى این است که در عین ثبات، تحول داشته باشد. رکود بد است و ثبات خوب است. ثبات یعنى استقرار؛ یعنى این چهارچوب، این هندسه، در جاى خود محفوظ باشد، مستقر باشد، ریشه‌دار باشد؛ در عین حال در داخل این چهارچوب، تحولات، مسابقات و رقابتها وجود داشته باشد. این بهترین شکل است که کشتى نظام در دریاهاى طوفانى بتواند بدون دغدغه حرکت کند. «و هى تجرى بهم فى موج کالجبال»؛(4) این درباره‌ى کشتى نوح است. کشتى حرکت میکند، در بین امواج گوناگون هم هست؛ لیکن این امواج سهمگین نمیتوانند استقرار او را از بین ببرند. این استقرار بایست وجود داشته باشد. البته در درون این استقرار، در درون این چهارچوب، تحول وجود دارد.

بنابراین همه‌ى تحولات باید در چهارچوب باشد. اگر چنانچه کسى وارد میدان رقابت انتخاباتى و مسابقه‌ى انتخاباتى بشود، اما بخواهد چهارچوب را بشکند، او از قاعده‌ى نظام خارج شده است، از قواعد حرکت انتخاباتى خارج شده؛ این غلط است، این درست نیست. باید همه چیز در چهارچوب نظام باشد. این چهارچوب، قابل تغییر نیست.

تأکید بر خطوط مرزى نظام با مخالفان و دشمنان، در انتخابات لازم است. ممکن است دو نظر مختلف در باره‌ى یک مسئله‌ى اجتماعى یا اقتصادى بین نامزدها وجود داشته باشد؛ هیچ مانعى ندارد، این دو نظر را بگویند؛ لیکن مرزبندى کنند با آن چیزهائى که نظراتِ مخالف با نظام است. مشخص بکنند که مرز ما چیست؛ این مرزبندى لازم است. بارها ما بر روى این مرزبندى تأکید میکنیم؛ این به خاطر این است که اگر مرزبندى‌ها ضعیف بشود، مرزها کمرنگ بشود، موجب اشتباه مردم میشود. مثل مرزهاى کشورى، که اگر مرزها تضعیف شد و کمرنگ شد، عده‌اى میتوانند داخل مرز بشوند، با قصد خیانت، بدون اینکه شناخته شوند؛ عده‌اى میتوانند از این مرز خارج بشوند با غفلت، بدون اینکه بدانند دارند از مرز خارج میشوند. لذا بایستى بر مرزها تأکید بشود. اشتباه و خطاى فاحش کسانى که این مرزها را در انتخابات رعایت نمیکنند، همین است که مردم را دچار زحمت میکنند، دچار حیرت میکنند. بایستى خطوط مرزى نظام با مخالفان نظام، با دشمنان نظام، کاملاً مشخص شود، بر آن تکیه شود و از مخالفان نظام اعلام برائت بشود.

البته در انتخابات باید منافع نظام، منافع کشور، مصالح کشور بر مصالح حزبى و جناحى و شخصى و امثال اینها ترجیح داده شود و نظرات، نظرات شفاف و روشنى باشد؛ معلوم باشد که چه میخواهند. اگر چنانچه یک چنین انتخاباتى انجام بگیرد، این بلاشک به نفع نظام، به نفع پیشرفت کشور و به نفع مردم خواهد بود؛ نظام را زنده و بانشاط نگه میدارد و پیش میبرد.

و من میخواهم عرض بکنم، امروز خوشبختانه وضع کلى نظام از گذشته‌ى ما به هیچ وجه عقب‌تر نیست و در موارد زیادى بمراتب بهتر است؛ این را باید توجه کرد. این خیالپردازى نیست، بیان آرزوها نیست؛ بلکه با نگاه به واقعیتهاست.

امروز ملاحظه کنید ما نفس گرم امام بزرگوار را نداریم، حادثه‌ى جنگ را نداریم - که مردم به خاطر این حادثه به هیجان و حرکت مى‌آمدند و طبعاً جوششى در مردم به وجود مى‌آمد - از مبدأ انقلاب سى و یک سال فاصله گرفتیم، در عین حال شما مى‌بینید جمع کثیرى از جوانهاى این مردم - حالا افراد غیرجوان به جاى خود، حتّى جوانها که بیشتر از همه در معرض تهدید اخلاقى و فکرى و انحرافات گوناگون هستند - با کمال پاکى، با کمال آراستگى، در میدانهاى مختلف حضور پیدا میکنند. در دانشگاه هم همین جور است، در بیرون دانشگاه هم همین جور است، در عرصه‌هاى اجتماعى هم همین جور است.

در اجتماعات عظیمى که تشکیل میشود، غالباً جوانها حضور دارند. در بیست و دوى بهمن، شما نمونه‌ى کم‌نظیرش را مشاهده کردید؛ چه در تهران، چه در بقیه‌ى شهرها - آنطور که حالا در دوربینهاى تلویزیون انسان میدید و از بعضى از کسانى که از نزدیک دیده بودند، انسان میشنود - اغلب اینهائى که بودند، جوان بودند؛ اکثر این جمعیت، جوانها بودند. خوب، این نشان‌دهنده‌ى چیست؟ مردم احساس مسئولیت میکنند، مى‌آیند توى میدان. این احساس مسئولیت مردم و بخصوص جوانها، بعد از گذشت سى و یک سال از انقلاب، خیلى حادثه‌ى عظیمى است؛ خیلى حادثه‌ى بزرگى است.

چرا مردم امسال در بیست و دوى بهمن از سال گذشته گرم‌تر و متراکم‌تر آمدند؟ چون احساس خطر کردند؛ چون دیدند کسانى به بهانه‌ى مسئله‌ى انتخابات و مسائل بعد از انتخابات، دارند در اصل نظام خدشه به وجود مى‌آورند، دارند معارضه میکنند، دارند پنجه به چهره‌ى نظام میزنند. رفتار خطرناک آنها این بود که نام امام و انقلاب و نظام را هم گاهى مى‌آورند، اما حرفشان، عملشان، اقدامشان، تحریکشان، درست نقطه‌ى مقابل روش انقلاب و ممشاى انقلاب و اهداف انقلاب است؛ مردم این را احساس کردند. اینکه مردم این را میفهمند و احساس میکنند، این بصیرت بالائى است، این خیلى مهم است؛ و اینکه مردم بعد از این احساس، اینجور وارد میدان میشوند، مى‌آیند حضور خود را اعلام میکنند، این خیلى همت و عزم بالائى را نشان میدهد؛ اینها خیلى مهم است. ما باید اینها را ببینیم، باید قدر بدانیم و باید عاملش را بشناسیم. عاملش دیندارى مردم است؛ عاملش همین ملاک اصلى در نظام اسلامى است؛ یعنى اطاعت از پروردگار عالم. این به نظر من اساسى‌ترین مسئله است.

ما امروز مواجه هستیم با یک جبهه‌ى دشمنىِ بزرگ در سراسر دنیاى قدرتمندان؛ این جبهه‌اى است که شکل گرفته است در مراکز قدرت بین‌المللى، قدرتهاى مالى و اقتصادى، که غالباً هم در مشت صهیونیستها و سرمایه‌دارهاى بزرگ است. این جبهه در مقابل نظام اسلامى از همه‌ى وسائل استفاده میکند و در داخل هم متأسفانه کسانى به اینها جواب میدهند؛ کسانى میشوند طرف مورد اعتماد آنها، حرف آنها را تکرار میکنند، به آنها پاس میدهند، براى اینکه آنها بتوانند به نظام جمهورى اسلامى ضربه بزنند! یک چنین حالتى متأسفانه وجود دارد. لیکن در مقابل آن، بیدارى مردم، آگاهى مردم، انگیزه‌ى مردم، حضور مردم، دیندارى مردم، علاقه‌مندى مردم به مبانى نظام و پایه‌هاى نظام وجود دارد. اینها حقائقى است که در جمهورى اسلامى وجود دارد. و ما پیش رفتیم. ما در طول این سالهاى متمادى، خدا را شکر میکنیم که پیش رفتیم.

آنچه که وظیفه‌ى امروز ماست، حفظ این هندسه‌ى عظیم است؛ این را باید حفظ کرد. باید در حفظ این هندسه، مرزبندى کرد. این مرزبندى‌اى که من عرض میکنم، اینجاست؛ والّا در مسائل مادون این - حالا چه مسائلى که در درجه‌ى دوم اهمیت است، چه در مراتب پائین‌تر - ممکن است اختلاف نظرهائى باشد؛ این اختلاف نظرها به جامعه ضربه نمیزند. اختلاف نظر موجب پیشرفت میشود. این اختلاف نظرها مهم نیست؛ اینها در رقابتهاى انتخاباتى هم ممکن است تأثیر بگذارد، که اشکالى هم ندارد. آنچه که مهم است، اساس نظام، هندسه‌ى کلى نظام، نقشه‌ى جامع نظام است؛ این را باید در نظر داشت و نسبت به این باید حساس بود. باید دید حرفى که زده میشود و کارى که دارد انجام میگیرد، در مقایسه‌ى با این نقشه‌ى کلى، در چه وضعیتى قرار دارد.

باید دشمنى‌ها را شناخت. مشکل ما این است. اینکه بنده مسئله‌ى بصیرت را براى خواص تکرار میکنم، به خاطر این است. گاهى اوقات غفلت میشود از دشمنى‌هائى که با اساس دارد میشود؛ اینها را حمل میکنند به مسائل جزئى. ما در صدر مشروطه هم متأسفانه همین معنا را داشتیم. در صدر مشروطه هم علماى بزرگى بودند - که من اسم نمى‌آورم؛ همه میشناسید، معروفند - که اینها ندیدند توطئه‌اى را که آن روز غربزدگان و به اصطلاح روشنفکرانى که تحت تأثیر غرب بودند، مغلوب تفکرات غرب بودند، طراحى میکردند؛ توجه نکردند که حرفهائى که اینها دارند در مجلس شوراى ملىِ آن زمان میزنند، یا در مطبوعاتشان مینویسند، مبارزه‌ى با اسلام است؛ این را توجه نکردند، مماشات کردند. نتیجه این شد که کسى که میدانست و میفهمید - مثل مرحوم شیخ فضل‌اللَّه نورى - جلوى چشم آنها به دار زده شد و اینها حساسیتى پیدا نکردند؛ بعد خود آنهائى هم که به این حساسیت اهمیت و بها نداده بودند، بعد از شیخ فضل‌اللَّه مورد تعرض و تطاول و تهتک آنها قرار گرفتند و سیلى آنها را خوردند؛ بعضى جانشان را از دست دادند، بعضى آبرویشان را از دست دادند. این اشتباهى است که آنجا انجام گرفت؛ این اشتباه را ما نباید انجام بدهیم.

امام (رضوان اللَّه تعالى علیه) که جامع‌الاطراف بود، یکى از اطراف شخصیت ایشان همین بود؛ حساس بود. مثلاً بمجرد اینکه نسبت به قانون قصاص یک حرکتى انجام گرفت - که خوب، یک قانون بود - فوراً حساسیت امام مطلب را درک کرد؛ فهمید که معارضه‌ى با قانون قصاص اسلامى، معنایش چیست؛ و آن برخورد عجیب و قاطع را که یادتان هست، انجام داد. ما باید اینجور باشیم؛ باید حساس باشیم.

روى مسئله‌ى اصلى نظام و نقشه‌ى نظام و کلیت نظام هیچ اهمالى را نباید روا بداریم. مسائل درجه‌ى دوئى وجود دارد که البته اینها را میتوان حل کرد. حالا من دیدم مثلاً این روزها طرحى که در مجمع تشخیص است، مورد توجه است. البته معلوم است؛ این طرح وقتى که در مجمع تشخیص مطرح بشود، بالاخره نظر مجمع، نظر مشورتى است؛ این پیش ما خواهد آمد و آن چیزى را که معتقَد ماست، اعمال میکنیم و به عنوان سیاست کلى گفته میشود. شکى نیست که شوراى نگهبان وظائفى قانونى دارد. به این وظائف مصرّح در قانون اساسى - که نظارت بر انتخابات و تشخیص صلاحیتها و این چیزهاست - باید تعرض نشود. این چیزها را میشود اصلاح کرد. یعنى این قضیه را نباید مسئله‌ى مورد بحث و مورد دعوا و نزاع قرار داد؛ اینها چیزهائى است که قابل اصلاح است. ممکن است در آنجا یک کسى خطائى هم بکند؛ خطا قابل جبران است. اینها مسائل اصلى نیست؛ مسئله‌ى اصلى همین مسائلى است که در طول این هشت نُه ماهِ بعد از انتخابات، محل اختلاف بوده است بین مجموعه‌ى نظام اسلامى و مجموعه‌ى کفر و استکبار، که اینجا کسانى حرفهاى آنها را تکرار کردند.

آنها میخواهند نظام اسلامى، نظام دینى، نظام مبتنى بر اطاعت از خدا و رسول وجود نداشته باشد. هر آن چیزى که تضمین کننده‌ى اطاعت عمومى این نظام است، براى آنها دشمن محسوب میشود؛ علیه‌اش اقدام میکنند، علیه‌اش فعالیت میکنند، همه‌ى تلاش خودشان را براى زدن آن متمرکز میکنند. این طرف قضیه بایستى تلاش و سعى خودش را بکند، براى اینکه همین ارکان اصلى را، این مبانى و مبادى اصلى را حفظ کند. مسئله‌ى اصلى را نبایستى مغفولٌ‌عنه قرار داد.

صریح و روشن هم بایستى خطوط را مشخص کرد. یعنى آن کسانى که پایبند به نظام اسلامى و پایبند به حضور مردم - با همین انگیزه و ایمانى که مردم دارند - هستند، باید مرزشان با کسانى که دلشان نمیخواهد این حرکت به این شکل، اسلامى ادامه پیدا کند، مشخص شود. با قانون معارضه میکنند، با قانون مخالفت میکنند. باید این مرز هم، مرز روشن و واضحى باشد تا مردم دچار خطا و اشتباه نشوند. مردم به ماها نگاه میکنند؛ ما بایستى بدانیم که خط چه جورى است. این، اصل قضیه است. هر چیزى که مادون این است، قابل اغماض است، قابل حل است. ولو اختلاف نظرى هم وجود داشته باشد، این اختلاف نظر نباید به معارضه و مجادله و مخاصمه بینجامد؛ که از این مخاصمات، دشمن سود میبرد. حرف ما این است.

آن کسانى که این نقشه‌ى کلى را که متبلور است در قانون اساسى و حکمیت قانون و داورى قانون، قبول دارند، جزو مجموعه‌ى نظام اسلامى هستند. آن کسانى که اینها را رد میکنند، کسانى‌اند که خودشان به دست خودشان صلاحیت حضور در نظام اسلامى را دارند از دست میدهند و صلاحیت ندارند. کسانى که حاضر نیستند قانون را تحمل کنند، کسانى که حاضر نیستند اکثریت را قبول کنند، کسانى که آن انتخابات عظیم چهل میلیونىِ مایه‌ى افتخار را زیر سؤال میبرند، یک نقطه‌ى قوّت را براى نظام میخواهند تبدیل کنند به یک نقطه‌ى ضعف، اینها در واقع دارند خودشان، خودشان را از این کشتى نجات - که نظام اسلامى است - بیرون مى‌اندازند؛ والّا هیچ کس نمیخواهد کسى را از کشتى نجات بیرون بیندازد.

حضرت نوح نبى‌اللَّه (على نبیّنا و علیه السّلام) به فرزندش فرمود: «یا بنىّ ارکب معنا و لا تکن مع الکافرین».(5) نظام اسلامى هم تأسیاً به حضرت نوح، به همه میگوید: بیائید با ما باشید، بیائید وارد این کشتى نجات شوید، «و لا تکن مع الکافرین». هدف و مبنا این است. ما هیچ کس را از نظام بیرون نمیکنیم؛ اما کسانى هستند که خودشان، خودشان را از نظام بیرون میکنند؛ خودشان را از نظام خارج میکنند.

امیدواریم که خداى متعال به ما توفیق بدهد تا بتوانیم نظام اسلامى را با همین کلیت و با همین جهتگیرىِ درست که بحمداللَّه تا امروز آمده‌ایم، حفظ کنیم و بتوانیم به این نظام و به این مردم خدمت کنیم.

انسان وقتى نگاه میکند، مى‌بیند آگاهى مردم، بصیرت مردم، احساس مسئولیت مردم در قبال نظام اسلامى، حقیقتاً بى‌نظیر است. با این احساس مسئولیت، با این احساس آمادگى، یقیناً اگر امروز یک حادثه‌اى مثل حادثه‌ى دفاع مقدس در کشور ما پیش مى‌آمد، کسانى که وارد میدان میشدند، از آن روز که در دفاع مقدس جوانهاى ما مى‌آمدند، بیشتر خواهد بود و کمتر نخواهد بود. انسان این را از این حرکت عظیم مردمى احساس میکند.

امیدواریم ان‌شاءاللَّه خداوند متعال به ما، به مردم، به همه‌ى مسئولان توفیق بدهد تا بتوانند وظائف را انجام بدهند. بخصوص تکلیف مسئولان زیاد است. مسئولان گوناگون در قواى سه‌گانه، مسئولیتشان خیلى سنگین است؛ بایستى به وظائفشان با دقت بیشترى، با جدیت و اهتمام بیشترى عمل کنند تا ان‌شاءاللَّه خداى متعال هم رحمت خودش را بر ما نازل کند و تفضلات خودش را از ما نگیرد. آنچه که تا حالا شده است، از ناحیه‌ى پروردگار است و بعد از این هم اگر هدایت الهى و رحمت الهى شامل حال ما باشد، باز هم خداى متعال به ما کمک خواهد کرد.

من خیلى تشکر میکنم از آقایان محترم در مجلس خبرگان؛ از ریاست محترم مجلس خبرگان، از آقایان مسئولین، به خاطر زحماتى که متحمل میشوید و کارهاى خوبى که انجام میدهید و بیانات باارزشى که مطرح میکنید. امیدوارم که ان‌شاءاللَّه همه‌ى این زحمات و تلاشها مشمول رضاى حضرت بقیةاللَّه (ارواحنا فداه و عجّل اللَّه تعالى فرجه الشّریف) باشد و خداوند متعال کمک کند که بتوانیم قلب مقدس آن حضرت را شاد کنیم و خود را مشمول دعاى آن بزرگوار قرار دهیم و روح مطهر امام بزرگوار و ارواح مطهره‌ى شهدا از ما راضى و خشنود باشد.

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌

1) نساء: 59
2) آل عمران: 31
3) مائده: 66
4) هود: 42
5) هود: 42


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 88/12/19 و ساعت 7:45 عصر | نظرات دیگران()
دکتر الهام در جلسه هفتگی انصار حزب الله مطرح کرد:
هاشمی همواره به دنبال دور زدن شورای نگهبان بوده است
ساقط کردن دولت احمدی نژاد طرح بعدی سران فتنه است

دکتر غلامحسین الهام طی سخنانی به مواردی در خصوص فتنه اخیر و نقش برخی افراد و همچنین تاثیر هدایت مقام معظم رهبری، حضور مردم و شخص احمدی نژاد در خنثی سازی این فتنه اشاره کرد و پیرامون موضوعاتی چون حذف شورای نگهبان از انتخابات ها و جایگزینی کمیسیون انتخابات که وی آنرا ادامه فتنه می داند، توضیح داد.

به گزارش رجانیوز متن کامل این سخنرانی که در جلسه هفتگی انصار حزب الله ایراد شده است، بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

"مَا کَانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الأَعْرَابِ أَن یَتَخَلَّفُواْ عَن رَّسُولِ اللّهِ وَلاَ یَرْغَبُواْ بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ لاَ یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَلاَ نَصَبٌ وَلاَ مَخْمَصَةٌ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَطَؤُونَ مَوْطِئًا یَغِیظُ الْکُفَّارَ وَلاَ یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّیْلاً إِلاَّ کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ "

اهل مدینه و عرب‌های بادیه نشین اطراف آن را نرسد که از همراهی با پیامبر خدا تخلف ورزند و نباید که از او به خود پردازند زیرا هیچ تشنگی به آنها چیره نشود یا به رنج نیفتند یا به گرسنگی دچار نگردند یا قدمی که کافران را خشمگین سازد بر ندارند یا به دشمن دستبردی نزنند، مگر آنکه عمل صالحی برایشان نوشته شود، که خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمی سازد. مثل گام هایی که در 22 بهمن برداشته شد و هر چه که دشمن علیه اینها اقداماتی انجام دهد، ما به ازای آن برایشان عمل صالح نوشته می شود و خداوند اجر محسنین را ضایع نمی کند.

نتیجه عمل صالح جامعه ما امروز بارز شده. اما این عمل چه بود و نتایج آن چه شد؟ اجازه بدهید یک مروری کنیم بر وضعیت فتنه هایی که در مقابل انقلاب اسلامی صورت گرفت خصوصا فتنه اخیر که رقم خورد. دشمن از براندازی سخت نظام مایوس شد. اقداماتی که اینها در جنگ هشت ساله انجام دادند، کم از استفاده از بمب اتم نداشت. سخت‌ترین مقاومت در برابر این جریان بود. خوب این براندازی های سخت شکست خورد باید این تجربه را به کار می گرفتند که آن چیزی را بزنند که باعث شد مردم این سختی ها را تحمل کنند یعنی هشت سال دفاع ناشی از سلاح و تجهیزات نبود، باور و ایمان بود. این باور باید مورد هجمه و صدمه قرار گیرد؛ چیزی که رهبری فرمودند: جنگ فرهنگی، جنگ فرهنگی یعنی جنگ نرم که با باورها کار دارند؛ مغزها را هدف قرار می گیرد؛ فکر را هدف را می گیرد؛ انسان ها با باورها حرکت می‌کنند توجه قرآن هم به باور ها بیشتر از اقدامات مادی است همین آیه "فالینظر الانسان الی طعام" یعنی انسان باید به غذایش توجه کند یا تعابیری که ائمه در مورد این آیه نقل کرده اند؛ گفته اند که انسان نگاه کند از کجا تغذیه فکری می کند. از کجا علمش را اخذ می کند که از غذای جسم مهمتر است. اگر باور تغییر کند انسان تغییر می کند. از یک سو کار کردن روی این باور سخت است؛ از یک طرف موثر است. چون اگر آدم عوض شد، خیلی چیزها عوض می شود.

جنگ فرهنگی همین را دنبال می کرد. در این جنگ باید در بیرون، نظام را ناکارآمد می کردند که بگویند نظام توان پاسخگویی به نیاز دنیوی مردم را ندارد اسلام هم نفی نکرده که باید دنیای مردم را آباد کرد و هدف را آخرت گرفت اما نباید دنیا را فراموش کرد اگر دنیا نباشد آخرتی نیست، این دنیا باید با عدالت و ارتقا و پیشرفت و بهره مندی از مظاهر مادی نعم دنیایی ساخت. اگر حکومت نتواند دنیای مردم را بسازد، ناکارآمد جلوه می کند و مردم از آن مایوس می شوند. بعد فضا برای ایجاد نظام های ضد مردمی و اسلامی فراهم می شود، پس باید حکومت کارآمد باشد. کارآمدی هم همین ایجاد عدالت و پیشرفت جامعه است. این، با کار و خدمت مهیا می شود، دوم اینکه باید ذهن و باورهای انسان از ارزش‌های متعالی که بر اساس آن این حرکت انقلاب شکل گرفت لبریز باشد، انقلاب یک ارزش فرهنگی بالاتر دارد. اینکه انسان بداند مادیات را در اختیار معنویات به کار گیرد خود این یک عمل فرهنگی است. نفس اینکه باید در برابر ظلم ایستاد یک عمل فرهنگی است. آنچه در انقلاب اتفاق افتاد یک عمل فکری و فرهنگی بود. لذا می خواستند آن را خراب کنند باید ارزش‌ها برگردد و زمانی که برگشت یک سری باورهای جدید جایگزین می شود. اگر این شد، نظام های سیاسی هم تغییر می کند ما این موج را در طول انقلاب داشتیم خصوصا بعد از فوت امام این حرکت شکل گرفت. لذا مهمترین ابزار دشمن تغییر گفتمان های دولت ها و انقلاب است با این طریق نفوذ دشمن فراهم می شود بعد از امام تاثیر عملی این حرکت را در دولتها دیدم یک سری مسئولین سیاسی داشتیم، این تهاجم فرهنگی قبل از اینکه روی مردم اثر کند روی کارگزاران حکومتی اثر گذاشت یا اینکه بارز شد که تغییر کردند.

اگر کارنامه انقلاب را از لحاظ اشخاص مرور کنید و آدم ها را تجزیه و تحلیل کنید، تحت تاثیر شخصیت افراد هم قرار نمی گیرم امام علی(ع) گفت حق وباطلی هست و هر کدام اهلی دارد، آدم را باید با حق محک زد، حق را بشناسیم و با معیار بسنجیم هر کس دور این معیار چرخید می شود بر حق، ما هم ملاک های حق را داریم.

*نباید مرعوب شخصیت افراد شد باید حق را دید

یک آقای هاشمی داریم که شخصیتی دارد در 57 که بحث های عدالت اجتماعی و غیره را پیگریی می کند یک شخصیتی دارد در دهه آخر 60، همین آدم را در76 ارزیابی کنید، از 83 که دوباره به صحنه باز می گردد بازهم ارزیابی کنید ببینید که این یکی منحنی خطی است یا سینوسی است، یک معیار هم داریم، حق هم یک تجلی عینی دارد و آن هم ولایت است، مرعوب شخصیت هم نشوید، فلسفه آقایی و آقازادگی را کنار می گذاریم و حق را می سنجیم، امام هم گفتند که من افرادی را تایید کردم ملاک من در تایید اینها تعهد به اسلام بوده بعد احساس کردم اغفال شدم، بعدا فهمیدم ملاک حال فعلی افراد است، این وصیت مانده برای ما، خیلی مهم است که امام رهبر بر حق، افرادی را تایید کند، مهمتر این است که این ملاک ها را حفظ کند، خوب ما این تغییر گفتمان را در این شخصیت ها ببینیم، انقلاب با نوساناتی مواجه شد، در ظاهر کار گفتمان های دولت ها تغییر کرد، سازندگی، اصلاحات، قبل از اینها وجه قالب عدالت بود، در اینجا یک آدم هایی همیشه هستند و ثابت اند، مثل تیم کارگزاران، در گفتمان عدالت هستند، در سازندگی هستند در اصلاحات هستند، این چه ملاکی است، درست است که برخی می گویند ما نوکر آقاییم، ملاک برای آن‌ها مهم است، این نوسان ملاک ها برای آنها سوال است، چه می‌شود که در تحولات گفتمانی اینها همیشه هستند، نظام عوض شده؟ مردم عوض شده اند؟ این ها عوض شدند؟ چی تغییر کرده است؟ نظام که هست و مردم هم هستند، لذا باید اینها خود را شفاف کنند اگر این کار را نکند یک موجی از نفاق، فراگیر خواهد شد، و اینجا شبهه ها پیش خواهد آمد و فتنه از اینجا بروز می کند.

این مشکلی است که ما داشتیم، خیلی آدم ها تند تند تغییر گفتمان دادند، تغییر فکر دادند اما بر اساس شرایط خود را همان آدم قبلی نشان دادند، اعتبارشان را از امام گرفتند ولی حرکتشان حرکت قبلی نبود. گفتند ما در پرتو امام بزرگ شدیم. ما در محضر امامیم، آمدند جلوتر دیدند هیچ نسبتی رفتارشان با امام ندارد، این دوگانگی و نفاق است، ما مشکلی داشتیم که عده ای تلاش کردن بر اساس فضا خود را به گونه ای نشان دهند که جلب رای بکند در عمل راه دیگری رفتند.

*امام گفت بسیجی ها مایه فلاح کشوراند، هاشمی آنها را بیل به دست و جولونبر نامید

در عمل شاهد بودیم در دوره سازندگی و اصلاحات به نحو تکاملی خط تغییر نظام از درون دنبال شد، اشکال مختلف، یک وقت امام گفت تفکر بسیجی ابزار فلاح و رستگاری کشور است، یک وقت بعد از امام اوایل دهه هفتاد یادتان هست که آقای هاشمی در نماز جمعه گفت، حزب اللهی های جولونبر، بسیجی های چسبیده به بیل، تفکر بسیجی تفکر نوک دماغ بین است و فهم سازندگی را ندارد، لذا باید حذف شوند تا کشور پیشرفت کند، به تدریج دیدیم که ارزشها چیزهای دیگری شد، در سیاست خارجی مسایل به گونه دیگری بروز کرد جلوتر آمدیم در اصلاحات شفاف تر شد، گفتند ولایت فقیه، شورای نگهبان، بسیج و غیره، این سمبل های اساسی را تخطئه کردند و می خواستند حذف کنند، بعد به تدریج گفتند ما به سمت فرهنگ تغییر نظام می رویم کنشهای جابجایی نظام، که نظام اسلامی به نظام دموکراتیک تبدیل شود، گفتمان توسعه و دموکراسی جایگزین گفتمان عدالت و حق و انقلاب قرار گرفت، بعضی مسایلی که مطرح شد پیامهای بسیاری داشت، یک حرفی را آن آقایی که امروز جزء اطاق فکر کودتا است که منکر امام زمان است، در اصلاحات گفت، "ما تلاش می کنیم که خمینی را به گونه ای تفسیر کنیم که مخالف با دموکراسی نباشد، خمینی دیگر وجود ندارد آنچه وجود دارد برداشتهای ما از سخنان اوست، اما او به هر حال یک روزی به موزه خواهد رفت، و هیچ کس نمی تواند جلوگیری کند، این یک تکامل تاریخی است" آن یکی از مبتکران فکری آنها که در نهایت ازش بابیت و صهیونیسم در می آید، می گوید "فرهنگ شهادت خشونت آمیز است اگر کشته شدن آسان شد کشتن هم آسان می شود" مهاجرانی که امروز به این روز افتاده می گوید "سر دادن شعار مرگ و آتش کشیدن پرچم آمریکا زشت و خشونت بار است" خود خاتمی می گوید "اگر حجاب مانع بروز شخصیت زن شود قطعا مضر است مشکلی نیست" از این دست مقوله ها در تبیین دیدگاه فکری آنها که صراط مستقیم را به صراط های مستقیم تغییر دادند زیاد است کدیور می گفت ائمه و امامان تنها در کلیات اسوه اند، و لذا با این گفتنمان آمدند که نظام را تغییر دهند و یک کمی هم عجله کردند، تند هم آمدند کودتای 18 تیر را به راه انداختند که از دل وزارت کشور هدایت می شد، خشن ترین رفتار را انجام دادند.

*در انتخابات سال 84 به یکباره هاشمی انقلاب شد هاشمی 2005

در دوره آقای هاشمی آمدند گفتند رئیس جمهوری وی مادام العمر شود، هاشمی دائم بماند که رهبر جلوی آن را گرفت، بعد در دوره ششم، مجلس را به دست گرفتند و برای دوره هفتم گفتند جلوی انتخابات را می گیرم چون ما توی آن نیستیم، یعنی تعطیل انتخابات توسط کسانی که شعار دموکراسی می دهند، حالا آمدیم در انتخابات نهم، همه ظرفیت ها به کار گرفته شد که بازگشتی به گفتمان امام انجام نشود، مردم در صحنه آمدند، انتخابات برای اولین بار به دور دوم رسید، این پیام مهمی برای آقای هاشمی داشت، نشان داد که مردم از او برگشته اند، و نمی توانند این کارکرد را قبول داشته باشند، آنهایی که خود را بی رقیب می دانستند خود را به محک گذاشتنند و دیدیم که چقدر از ارزشها عدول کردند، درآن دوره هاشمی انقلاب شد هاشمی 2005، این چه نسبتی داشت با انقلاب را نفهمیدیم.

*نگاه رهبر به دولت سازندگی و اصلاحات از لحاظ گفتمانی انتقادی ولی نسبت به دولت نهم حمایت آمیز بوده است

خوب حالا شما آقای هاشمی رای نیاوردید که نشان داد مردم شما را نمی خواهند، دور دوم هم این را نشان دادند، خوب اینها باید این واقعیت را می فهمیدند، در این دوره می خواستند فضا را بشکنند و نگذارند در این دوره نظام به جای اصلی برسد، در این دوره شعارهای انقلاب برنده شد. رهبری از گفتمان عدالت خوشحال شد و در همان دوره نهم هم فرمودند که اگر احمدی نژاد پیروز هم نمی شد، از این جهت که ارزشها ی امام و انقلاب را زنده کرده خود پیروزی است، ببینید چقدر رهبر در تنگنا قرار گرفته بودند که احیای شعار عدالت را هم پیروزی می دانستد، این نگرانی ایشان از اشرافیت در دولت است، نگران فراموش شدن ارزش ها است، دولت ها را در کارشان حمایت می کردند، حمایت مقام معظم رهبری از دولتها همیشه بوده چون دولت ها نمی تواند بدون حمایت کار کنند اما نگاه ایشان به دو دولت سازندگی و اصلاحات از نظر فکری و گفتمانی انتقادی است، رهبر را در عصر هاشمی ببینید که چقدر جوش اشرافیت، دنیا گرایی، عدالت را زدند، اما نسبت رهبر با دولت نهم از نظر گفتمانی حمایت است، حمایت گفتمانی به طور خاص بارز است، این یک اتفاقی بود که صورت گرفت، این بدین معنا نیست که دولت نهم از آسمان آمده اتفاقا از زمین روییده است، این نیست که ضعف نداشته باشد، جهت گیری اصلاح شد و مهمترین اطمینان خاطر مردم به خاطر تغییر گفتمان بود که تغییر رفتار را موجب شد.

*از الطاف الهی بود که جریان نفاق چالش خود را چالشی گفتمانی کرد

خوب خیلی در این دوره فشار آوردند، به یک باره برای رویارویی با دولت دهم یک چهره هایی ظهور کردند، از جمله نخست وزیر دوران دفاع مقدس و با شعار نسخت وزیر امام آمد ان هم با دو دهه سکوت، امد در میدان، رقابت همواره در انقلاب بوده است، در انتخابات چه چیزی پایه قرار می گیرد؟ این یکی از الطاف خدا و از اشتباهات اینها بود که آمدند چالش شان را گفتمانی کردند، نیامدند بگویند ما در عدالت قوی تریم، دست آمدند تکیه را به تفاوت گفتمان ها آوردند، چالش شد گفتمانی، اول گفتند ما حافظ و حامی ارزش های امام هستیم، اولین بیانیه موسوی این بود که می خواهم ارزش های امام را به سفره مردم بیاورم، به جای نفت، خوب این خوب است، اما خیلی زود این چالش گفتمانی به دولت مستقر کشانده شد یعنی همه تلاش ها معطوف شد به نفی دولت موجود، این اولین پرسش برای ما بود، آن کسی که دغدغه خط امام دارد نگران گفتمان انقلاب است چرا بعد از دو دهه می آید؟ در دوره ای که این شعارها زنده شد، موسوی از نظر فکری در جبهه هاشمی قرار گرفت و از او حمایت کرد، خوب اگر دغدغه اندیشه امام دارید چرا آن روز که اندیشه امام در خطر بود، تو در آن جبهه بودی؟ حالا وقتی آمده ای که مردم به این گفتمان امید پیدا کرده اند، در حالی که این امید ایجاد شده است، دولتی برآمده با همین پرچم و شما هم درست در مقابل همین دولت صف آرایی کردید این دولت که همان گفتمان امام را داشت.

*هاشمی خودش گفت که معمار اصلاحات است

لذا اینها مشکل گفتمانی با دولت داشتند؟ چرا چالش گفتمانی؟ می شد چالش اینها کارکردی باشد که بگویند مثلا ما در جهت خدمت به روستاها بهتریم برای مبارزه با فساد همین طور اما خیلی زود آمدند به تخریب این بنیانها پرداختند، سفرهای استانی زیر سوال رفت، سیاست خارجی که با یک قوتی پیش رفت خفت بار نامیده شد، حداقل ما خاکریز دشمن وآمریکا را از پشت مرزهایمان تا آمریکای لاتین عقب رانده بودیم، فضای انقلاب در دنیا پا گرفت، توجه مردم در همه جای دنیا به امام معطوف شده است، و این یک موفقیت بود، در زندگی مردم هم احساس رضایت پا گرفته است و اعتماد عمومی هم بالا رفته بود، تجمل و اشرافیگری بد بود، اینها آمدند به همه اینها حمله کردند، کسانی در گفتمان این آقا جمع شدند، که مورد حمایت آمریکا و اسرائیل و انگلیس بودند و یک باره رسانه های شیطانی حامی اینها شدند، از یک سال پیش بی بی سی فارسی تدارک این جنگ را انجام داد، آیا اینها با امام اند، زود این مساله بروز کرد اگر روی گفتمان تاکید نمی کردند دو تا مشکل پیدا می کردند، اینها می خواستند توده مردم را جذب کنند، دیدند مردم متمایل به گفتمان دولت مستقر هستند باید اعتماد آنها جلب می شد، از طرفی هم دنبال یک رای خاکستری بودند که این با آن قبلی نمی خواند، امر بر مردم مشتبه شد، در رقابت های انتخاباتی یک جرقه ای خورد و مرز بندی ها مشخص شد، اتفاق سال 76 نیافتاد، در آن سال عده ای فکر کردند گفتمان جدید از گفتمان دولت هاشمی فاصله می گیرد، و لابد خاتمی پرچمدار گفتمان مقابل است، اما طولی نکشید که مشخص شد این دولت هم از دامن آقای هاشمی در آمده است، هاشمی خودش گفت که معمار اصلاحات من هستم، اما آیا اگر مردم می دانستند که معمار هاشمی است می آمدند پای کار خاتمی؟ یک اتفاق در این دوره افتاد، و آن هم مناظره احمدی نژاد بود در مناظره مرز بندی مشخص شد، احمدی نژاد یک سوال کرد و آن سوال همان میوه ممنوعه بود، گفت نسبتت با هاشمی چیست؟ اگر موافقی که هیچ، اگر مخالفی خوب چرا در مدت این سالها سکوت کردی، احمدی نژاد گفت که مشکلم تو نیستی روسای آن دولتها در برابر من قرار گرفته اند.

*سوالهای احمدی نژاد در مناظره، مرزها را مشخص کرد

سوال کرد که آقازاده های آنها چه می کنند، اموال و املاک اینها از کجاست؟ اینها همه در حد پرسش مطرح شد و همین پرسش جرقه را زد و مرزبندی ها مشخص شد و آن گفتمان خود را در برابر این گفتمان باخت چون تصنعی بود و به چیز چیز افتاد. یعنی همه چیزشان فروریخت و مردم هم دریافتند، عیبی نیست که کسی شجاع باشد و حرفهایی را بگوید، مرزبندی ها را در جامعه روشن کرد، این شفاف سازی باعث حضور مردم در صحنه شد، نمی گویم نمی دانستند ولی برایشان شفاف شد.

*نامه تهدیدآمیز به رهبر زمانی بود که این جریان فهمید رای مردم را ندارد

شخصیت موسوی که امروز شناخته شده است قبل از مناظره در بین مردم اینگونه نبود، من که خودم اینقدر باور نداشتم که این آدم اینی باشد که در دی 88 می بینم. در این حد و به این سرعت سقوط و این مقدار انحراف را من هم باور نمی کنم. این مرزبندی مردم را به صحنه آورد، اینها هنوز مایوس نبودند فکر می کردند که مردم را دارند، مغرور هم شده بودند، به کمک های نامشروع و خارجی، به رانتها و غیره، یعنی رسما هم اینها را بروز دادند. هنوز هم باور نمی کردند، کی تکان خوردند؟ زمانی که شهرستان ها را مشاهده کردند، حس مردم را که ما نان نمی خواهیم عدالت می خواهیم، ارزش های انقلاب را می خواهیم، مردم وقتی این را حس کردند سه روز قبل از انتخابات متوجه شدند و آن نامه را نوشتند، و نظام و رهبر را تهدید کردند، در رهبری ثنویت ایجاد کردند، گفتند بعد از این قضایا دو نفر مانده است، یکی من یکی هم رهبر، اما رهبر فقط یک نفر است، بعد تهدید کردند که این جریان برنده هم شوند ما به کف خیابان می ریزیم، یعنی می گفتند احمدی نژاد را حذف کنید، آن روز ارزیابی شان از فضای مردم واقع بینانه شده بود، آن طراحی هایی که داشتند که یک کمیته انتخابات داشته باشند و در واقع یک نظامی در حاشیه نظام برای خود ایجاد کنند، خوب دیدند که اینجا باختند، امدند روی فاز دوم، فاز دوم این بود که اوضاع را آشفته کنند، لذا دیدیم که همسر همین آقایی که نامه را نوشت گفت اگر موسوی برنده نشد به خیابانها بریزید، ناشی گری کرد، بی بی سی هم همین را می گفت، نشان می داد که این یک برنامه هدفمند است که نقش یک کودتا را بازی می کند نه یک انتخابات را، انگیزه اینها کودتا بود، من گمان می کنم اگر اینها برنده می شدند اصلا تا تنفیذ منتظر نمی ماندند، همانهایی که بعد از انتخابات به خیابانها ریختند به ادارات می ریختند، و همه چیز را تغییر می دادند، و می گفتند ما رای مردم را داریم به همین واسطه می خواستند بنیان های انقلاب را عوض کنند، بعدا که دیدند توفیقی نداشته اند مرگ بر اصل ولایت فقیه گفتند.

در اصلاحات و سازندگی هم این راه طی شد، دیدند با وجود رهبری نمی شود با ولایت فقیه نمی شود لذا گفتند باید اینجا را زد، می خواستند یک رای جدی بسازند تا بر اساس آن سناریوی خود را اجرا کنند و الا دلیلی ندارد که امریکا از اینها حمایت کند.

*فتنه اخیر بالاتر و سنگین تر از هشت سال دفاع مقدس بود

واقعا یک کودتا بود این کودتا را خدا خنثی کرد، چطور خنثی شد؟ چه شد که ما از این فتنه عبور کردیم؟ امیرالمومنین می فرمایند وقتی فتنه رفع شد تازه می فهمید فتنه چه بوده است، حالا که این فتنه رفع شده من باورم این است که این فتنه بالاتر از هشت سال جنگ تحمیلی بوده است.

*بالاترین فریب وارد شدن با نقاب امام خمینی بود

بالاترین فریب این بود که نقاب امام زدند، اگر دشمن ناشناس وارد جبهه شد اسیر نیست محکوم به اعدام است، یعنی این به لباس دوست وارد شد، تقلب واقعی آنجا بود، تقلب واقعی زمانی بود که در محتوی شما نمی توانستید جواب بدهید، نظام را متهم به دروغ کردند ولی خود دروغگو بودند.

*این فتنه محل آزمون آقازاده ها بود/در اسلام آقازادگی ملاک نیست

در این قضایا خیلی از آقازاده ها را به میدان آوردند، آزمون آقازاده ها بود، همه آمده بودند نون پدرهایشان را بخورند، در این انقلاب کسی نان پدر نمی خورد، نوح را خداوند به او خطاب کرد "عملا غیر صالح" عمل صالح ملاک است، در اسلام کجا آقازادگی ملاک است، نسل امام یک نسل فکری است، امام در بیانیه حج گفت فرزندان معنوی رسول الله، مگر مردم ما سید بودند، دل و جان مردم با رسول الله است، همه اینها که در حرکت امام بودند فرزند امام اند، نسبت ما نسبت ژنی نیست بلکه نسبت فکری است، حالا اینها می آیند می گویند من فرزند فلانی هستم، باش، نسبتت با انقلاب چیست؟

*اگر آقازاده ها لشکر انگیزند که خون عاشقان ریزند...همه ملت به هم سازند و بنیادش براندازند

یک وقت حافظ گفت "اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد...من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم" حالا هم "اگر آقازاده ها لشکر انگیزند که خون عاشقان ریزند...همه ملت به هم سازند و بنیادش براندازند".

*قوه قضائیه اگر می خواهد جرم سران فتنه را به معاونت در ایجاد ترافیک تقلیل دهد، رسیدگی نکند

این کودتا بود و عاملین این کودتا خیانت کردند و مجازاتشان هم باید براساس خیانت به کشور باشد، قوه قضائیه اگر با این مرز جلو می آید رسیدگی بکند، اما اگر می خواهد بگوید معاونت در ایجاد ترافیک، از این گونه حکم ها مردم نمی خواهند، مردم داوری واقعی کرده اند اینها اتهامشان این است که خیانت کرده اند.

تراز ولایت در این کارها مشخص شد، کینه اینها با ولایت مشخص شد، روزی که احمدی نژاد دوره اول رئیس جمهور شد اینها گفتند این رئیس جمهور نیست، اینها تراز رای ملت را پایین آورده اند، گفتند رئیس دفتر رهبری است نه رئیس جمهور، می خواستند تحقیر کنند.

*روح ضد دیکتاتور بودن ولی فقیه در حوادث اخیر مشخص شد

جایگاه رهبری در میان این همه شخصیت هایی که در برابر تفکر انقلاب ایستادند مشخص شد، مدیریت اینها شخصیتی الهی می خواهد که آنرا شاهد بودیم، و این جایگاه تثبیت شد، روح ولایت فقیه تثبیت شد، روح ضد دیکتاتور بودن ولایت فقیه مشخص شد، نشان داد حقیقت احترام به حقوق مردم در ولایت فقیه است.

*حوادث روز قدس جز از خبیث ترین صهیونیست ها بر نمی آمد

در 22 بهمن اینها آمدند نظام را سوراخ کنند، بزرگترین خیانتی که اینها انجام دادند کاری بود که در روز قدس کردند، قدس روز وحدت مسلمین است، هیچ کس نمی توانست با این روز مخالفت کند اینها کردند، این نقطه وحدت را اینها شکستند، این کار جز از خبیث ترین صهیونیست ها بر نمی آمد.

*امام سوزی واقعی روز قدس بود نه 16 آذر

در نماز جمعه هایی که برگزار شد به جای آنکه عذر خواهی کنند آنرا تجلیل کردند، من در برابر روز قدس، 13 آبان و 16 آذر را چندان مهم نمی دانم، اینها امام را روز قدس سوزاندند، تصویر امام را در 16 آذر به آتش کشیدند ولی فکر امام را در روز قدس به آتش کشیدند، امام سوزی روز قدس اتفاق افتاد، عمق کینه را بروز دادند، 22 بهمن فکر کردند باز هم اتفاق می افتد، گفتند اگر بیایند از درون این اختلاف را بروز دهند پیروز خواهند شد، خیلی سرمایه گذاری هم کردند، از درون 22 بهمن می خواستند ضد آن را نمایش دهند، به قول مقام معظم رهبری اینها ابتدا کاریکاتور انقلاب را در آوردند بعد بروز دادند، الله اکبر گفتن اینها به آتش زدن امام حسین رسید.

*برخی ها گفتند شعار 22 بهمن وحدت بود تا نفاق خود را بپوشانند اما در فکر توطئه بعدی هستند

یک جایی یک نقشی وجود دارد، متاسفانه کسانی برخی این نقش را نادیده می گیرند، اما در واقع دارند توطئه بعدی را رقم می زنند، به ظاهر عده ای می آیند می گویند شعار 22 بهمن وحدت بود و غیره، بله وحدت بود اما حول انقلاب و امام و رهبری و ارزشها، اما اینها این شعار را دادند که این مرزبندی ها و این نفاق را بپوشانند و بخش دوم این فتنه را دنبال کنند.

*اگر تلاش های احمدی نژاد نبود رای 40 میلیونی و 25 میلیونی هم نبود

مهمترین نقطه پیروزی در برابر این جریان این بود که 40 میلیون به صحنه آمدند، در این میزان 25 میلیون به کسی رای دادند که جدا می دانستد که احمدی نژاد در خط امام و رهبری است، این 25 میلیون و 40 میلیون فوق العاده در خنثی سازی فتنه کارساز بود، اگر طرف مقابل کمی بیشتر رای می اوردند موجودیتی برای نظام قائل نمی شدند، در این نقطه قوت آیا احمدی نژاد نقشی دارد یا ندارد؟ در این میدان سهمی برای او قائلیم یا نه؟ انصاف بدهیم، اگر او با کارکردش در 4 سال و شعارش و شجاعتش به عنوان یک سمبل نمی آمد آیا 40 میلیون می آمدند و 25 میلیون به این سمت معطوف می شد؟ اگر مرزبندی های فساد را در مناظره بروز نمی داد این اتفاق می افتاد؟ من معتقدم نه، این نقش ایفا کرد این همه فشارها را خرید و سربازی کرد و این یک سرباز این عرصه است و فرمانده کس دیگری است.

*یکی از آقازاده های جلوتر زده از سایر آقازادگان دائما احمدی نژاد را عامل فتنه می نامد

من این حرف را از این جهت می گویم که الان یک عده ای برون رفت از این مسایل را عبور از احمدی نژاد میدانند، این همه تلاش کردیم حالا می گویند احمدی نژاد را فراموش کنید، یا اینکه اسم احمدی نژاد را نیاورید، یک آقازاده ای که اصلا از آقازاده ها هم جلوتر رفت، گفت عامل فتنه احمدی نژاد است، من یاد صفین می افتم، گفتند آن کسی که عمار را کشت علی بود که او را به جنگ فرستاد، در حالی که لشکر شام قاتل عمار بود، این ملاک حق و باطل است، حالا هم این آقازاده این چرت ها را می گوید.

*ابوموسی اشعری در حکمیت بازی نخورد، برنامه ریزی شده بود

طراحی کرده اند که احمدی نژاد را وسط دوره می زنیم و نمی گذاریم به چهار سال بکشد، و الان می خواهند یک کمی آرام شوند، دوتا مهره را بسوزانند و به کنار ببرند و دو تای دیگر نگه دارند بعد از آن بشوند "حکم" و منجی که حالا ما می آییم حل کنیم، اول می گویند نه علی نه معاویه بعد هم می بینید که ته آن با حکمیت عمروعاص می شود معاویه، امیرالمومنین یک سوال جدی بعد از حکمیت داشت که ابوموسی اشعری راست می گفت یا دروغ؟ اگر قبول داشت صفین فتنه است چرا در جمل که من دنبال او فرستادم نیامد؟ جنگ جمل امام حسن و مالک اشتر رفتند نزد ابوموسی که حاکم کوفه بود گفتند این فتنه دارد پا می گیرد پاشو بیا، بیا علی را یاری کن ولی نیامد گفت زره هایتان را در آورید و شمشیرهایتان را هم غلاف کنید، بعد در صفین شد حکم، من فکر نمی کنم که ابوموسی در صفین بازی خورده باشد، سناریو داشت، من این را بگم تو هم این را بگو، بعد شد من اینو گفتم تو نگفتی، اینها هم دنبال همین هستند، تا دوباره بازگردند، ما که عاشورا را فراموش نمی کنیم، می خواستند امام حسین را گرو گیرند که دولت را به تسلیم وادارند، آقا هم فرمودند ما باج بده نیستیم.

*احمدی نژاد یک سرباز ملی است/ احمدی نژاد هنوز برای ما احمدی نژاد است

می خواهند عبور از احمدی نژاد را در فاز بعدی از سناریوی مطرح کنند، در حالی که احمدی نژاد نقش سربازی مهمی در خنثی سازی این فتنه بازی کرد، من احمدی نژاد را یک سرباز ملی می دانم، و این سرباز رهبری را خرسند کرده است، رهبر نباید در خاکریز جلو باشد، باید حواسمان به همه ابعاد قضیه باشد، یک حرف هم داریم با خود احمدی نژاد، که چیزی که ایشان به دست آورده یک ودیعه الهی است و باید از آن حفاظت شود، حفاظت از به دست آوردن مهم تر است، همان عدالت و مبارزه بافساد باید جدی پیگری شود، یک دولت پاک و مطهر، و احمدی نژاد هنوز هم همان شاکله را برای ما دارد و حفظ کرده و همان حمایت ملت هم وجود دارد. اینکه ایشان خود را درگیر این مسایل نکرده است ارزشمند است باید به سرعت به دنبال همان عدالت بود.

*هاشمی همواره دنبال دور زدن شورای نگهبان بوده است

الان یک پروژه دیگری را هم دارند دنبال می کنند که بسیار از من سوال شده لذا لازم می دانم به آن جواب بدهم، این قضیه اخیر که در مجمع تشخیص مصلحت نظام در حال بررسی است و می خواهند یک کمیسیون انتخابات تشکیل دهند از این قرار است که این یکی از آن فتنه هاست که عرض کردم، و دنباله طرح کودتا است نه از دوره فتنه اخیر کودتای سبز بلکه از دوران اصلاحات و خاتمی، آقای هاشمی همواره دنبال این بود که شورای نگهبان را دور بزند، در انتخابات هم به عنوان منجی آمد گفت بیایید مجمع تشخیص موضوع را حل کند، ولی تلاش اینها بیهوده است. آنچه که می گویند وزیر کشور نامه ای به مقام معظم رهبری داده است این حرفها نیست، ما در انتخابات مشکلاتی داریم، مشکلات این است که هزینه های انتخاباتی ما بالاست، نفس انتخابات را ما هیچ گاه خدشه ای بر آن وارد نمی دانیم ما هر سال یک انتخابات داشتیم خوب برای مردم این هزینه دارد، از یک طرف اینکه هر ساله فضای انتخابات در کشور ایجاد می شود مطلوب است اما اثر منفی می گذارد روی نظام اداری، یک عده ای هستند که ببینند در نظام اداری چه اتفاقی می افتد، یک عده ای می خواهند خود را تنظیم کنند با فردا، این کمی فضا را تغییر می دهد، فرهنگ اسلامی می گوید که کار نباید آسیبی ببیند، هم هزینه های مالی و هم هزینه های اداری بالا می رود، ما اگر می توانستیم یک مقداری انتخابات را تجمیع کنیم مناسبت بود مثلا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری با انتخابات خبرگان، انتخاب مجلس با شوراها هماهنگ می شد، یک جوری تطبیق می کردیم که مردم همزمان به دو انتخاب رای می دادند، خوب ما مشکل قانون اساسی داشتیم، مثلا دوره مجلس فرضا خرداد تمام می شود، دوره ریاست جمهوری هم چهار سال است، سال بعد تمام می شود، دوره خبرگان هشت سال یک بار می تواند با یکی از اینها منطبق شود، لذا زمان یک جوری است که تطابق ندارد، برخلاف قانون اساسی هم نمی شود که مدت را کوتاه یا زیاد کرد، یک مورد باید اینکار را می کردیم، مثلا ریاست جمهوری کمتر یا بیشتر می شد یا مجلس کمتر یا بیشتر می شد، خبرگان هم که تحت آیین نامه خبرگان است و مشکلی ندارد، شوراها هم دست مجلس است، اما ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی دست قانون اساسی است، باید یک تدبیری می کردیم، یک طرحی داده شد برای تجمیع انتخابات، خوب به مجلس رفت و تصویب نشد، این نامه ای که وزیر وقت کشور نوشت یک قسمتی از آن همین است، فکر هم دادند که مجمع تشخیص مصلحت نظام راجع به این طرح تحقیق کند، یک سری مسایل هم که شفاف سازی کنیم برای هزینه های انتخاباتی و از این قبیل حرف ها هم زده شده است.

*به یکباره از یک نامه طرح حذف شورای نگهبان را در آوردند/ این خواسته دشمنان است که نهادی مثل شورای نگهبان حذف شود

به یکباره از آن نامه طرحی در آوردند مبنی بر حذف شورای نگهبان از انتخابات، این نبوده است، گفته اند شورای نگهبان را دور بزنیم و یک کمیسیون انتخابات تشکیل دهیم، این برای همیشه خلاف قانون اساسی است، چه دلیلی دارد؟ کارنامه شورای نگهبان نشان داده است که هم حقوق مردم حفظ می شود و هم حقوق نظام، اینها در انتخابات دیدید چه کودتایی می خواستند انجام دهند، می خواهند همان را ساختاری کنند تا ابزار قانونی اش فراهم شود، حالا میان دوره ای یا بعد از این دوره یک چیز دیگر رو می کنند که نظام را در دست بگیرند، خواسته غربی ها به خصوص فعالین حقوق بشری شان حذف شورای نگهبان و نهادهایی است که از نظام حراست می کند، مطمئن باشید در این طرح ها موفق نخواهند شد، چون شورای نگهبان تایید نمی کند، مجلس هم رای نخواهد داد و مهمتر از همه اینها جایگاه رهبری این موارد را تایید نمی کند.

منبع ما : http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=45076


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 88/12/3 و ساعت 12:41 عصر | نظرات دیگران()
حسین شریعتمداری خبر داد:
دور زدن قانون اساسی و حذف شورای نگهبان، نتیجه طرح موردنظر هاشمی، روحانی و رضایی

حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان، در سر مقاله صبح امروز(شنبه) این روزنامه به افشاگری درباره جزئیات و پیامدهای طرحی که با قید فوریت ساعتی دیگر در دستور کار مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار می گیرد، پرداخت.

به نوشته حسین شریعتمداری، این طرح که هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی و محسن رضایی برای قانونی شدن آن تلاش می‌کنند، قرار است به صورت ظریفی نظارت شورای نگهبان بر انتخابات های ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی را حذف کند و به کمیسیون موهومی به نام کمیسیون انتخابات که زیر نظر مجمع تشخیص مصلحت نظام است، واگذار شود.

همچنین براساس این طرح، التزام عملی کاندیداها به ولایت مطلقه فقیه حذف شده است.

گفته می شود این طرح در واقع ادامه تئوری های سران فتنه برای بازگشت به عرصه سیاسی با یک دوپینگ سیاسی است.

متن کامل سرمقاله امروز کیهان در ادامه می‌آید:

این نوشته در پی آن نیست که آیت الله هاشمی رفسنجانی ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و یا افرادی نظیر آقایان دکترحسن روحانی رئیس محترم کمیسیون سیاسی، دفاعی، امنیتی مجمع و دکتر محسن رضایی، دبیرمحترم این مجمع را به تلاش برای دور زدن قانون اساسی متهم کند و یا انگیزه آنان از اقدامی که در پی آن هستند را- خدای نخواسته- تأمین خواسته ها و منافع بر زمین مانده دشمنان اسلام و انقلاب بداند! ولی متاسفانه و با عرض پوزش باید گفت، نتیجه طرحی که آقایان در دست تهیه داشته و برای قانونی شدن آن تلاش می کنند، چه بخواهند و چه نخواهند -والبته که نمی خواهند- از یکسو «دور زدن قانون اساسی» و از سوی دیگر، تامین خواسته ای است که دشمنان بیرونی نظام و دنباله های داخلی آن طی 20 سال گذشته با همه توان برای دسترسی به آن تلاش کرده و می کنند. ماجرا در یک کلمه، حذف شورای نگهبان از چرخه تعیین صلاحیت نامزدهاست. این طرح که امروزه با قید «فوریت» و «خارج از نوبت» در دستور کار مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار دارد، به گونه ای تنظیم شده است که اهداف اصلی و نهایی آن در پوششی ازلفاظی ها و ظاهرسازی های دهان پرکن، مخفی شده و در نگاه اول به چشم نمی آید و بعید نیست که این پنهان کاری به مسئولان مجمع نیز تحمیل شده و افرادی با زرنگی خاص- بخوانید با موذی گری و لفاظی های هزار لایه- اهداف نهایی طرح را از نگاه آنان مخفی کرده باشند!

ماجرا، اما به طور خلاصه اینگونه است که در اردیبهشت ماه سال 1387 آقای پورمحمدی وزیر وقت کشور با اشاره به برخی از موارد مبهم و بعضاً مشکل آفرین در قانون انتخابات و چرخه اجرایی آن، نظیر منابع مالی نامزدها، چگونگی تبلیغات، برگزاری جداگانه چند انتخابات که قابل جمع هستند و... نامه ای خطاب به رهبر معظم انقلاب می نویسد و درخواست می کند که موضوع به عنوان یک «معضل» در مجمع تشخیص مصلحت نظام مورد بررسی قرار گرفته و راهکارهایی برای آن اندیشیده شود. مشکلاتی که آقای پورمحمدی خواستار چاره جویی برای آنها شده بود، از مدتها قبل- بیش از یک دهه- مورد توجه تمامی مسئولان نظام و مخصوصاً دست اندرکاران برگزاری انتخابات قرار داشته و تقریباً تمامی مسئولان ذیربط خواستار برطرف شدن آن بوده اند و برخی از این موارد، نظیر ضرورت تجمیع انتخابات ریاست جمهوری، مجلس، خبرگان و شوراها به صورت انتخابات همزمان «مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری» و «ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا» و یا دوگانه های دیگر، از مدتها قبل مطرح شده و درباره آن بحث و بررسی هایی صورت گرفته بود. روشن شدن منابع مالی نامزدها، اخلاق انتخاباتی و... نیز، از جمله همین موارد بوده است. بنابراین درخواست وزیرکشور وقت برای حل و فصل نهایی این اشکالات و رفع ابهامات و یا قانونمندی آنها، خواسته اکثریت قریب به اتفاق مسئولان-صرفنظر از سلیقه های سیاسی آنان- بوده و انجام آن کمترین نیازی به دور زدن قانون اساسی نداشته و ندارد. درخواست آقای پورمحمدی از سوی رهبرمعظم انقلاب به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع می شود تا پس از بررسی های لازم و ارائه نظر پیشنهادی مجمع، درباره آن «تصمیم مقتضی» گرفته شود. روالی که در امور و مسائلی از این دست، جاری و متداول است.

کمیسیون «سیاسی، دفاعی و امنیتی» مجمع تشخیص مصلحت نظام به ریاست آقای دکترحسن روحانی، بعد از چند جلسه بحث و بررسی، نظر پیشنهادی مجمع را از طریق ریاست محترم مجمع به محضر رهبرمعظم انقلاب تقدیم می دارد این پیشنهاد با دستور العمل بعدی معظم له به مجمع بازمی گردد و نهایتاً کمیسیون یاد شده با تشکیل 20 جلسه دیگر- و با حضور برخی از شخصیت های سیاسی، نمایندگان ادوار و کنونی مجلس و... - پیشنهاد نهایی خود را طی نامه ای در تاریخ 3/11/88 برای طرح در «صحن اصلی مجمع تشخیص مصلحت نظام» به ریاست محترم مجمع ارائه می دهد و از ایشان می خواهد « به دلیل اهمیت مسئله» مقرر فرمایند که «موضوع، خارج از نوبت و با فوریت در دستور کار مجمع قرار گیرد» که با این درخواست موافقت شده و طرح مورد اشاره هم اکنون با دو قید «خارج از نوبت» و «فوریت» در دستور کار صحن اصلی مجمع قرار دارد که گفتنی است ؛

1- در این طرح برای برخی از مشکلات نظیر، زمان برگزاری انتخابات و ضرورت تجمیع 4 انتخابات به صورت 2 به 2، تعیین قطعی حداقل سن رأی دهندگان و انتخاب شوندگان، ضوابط لازم الاجرا برای فعالیت انتخاباتی نامزدها، فراهم آوردن امکانات کافی و عادلانه برای کاندیداها، پیشگیری از تخریب نامزدها و قانونمند شدن اخلاق تبلیغاتی و... پیشنهادهای - در مجموع- راه گشایی ارائه شده است که این بخش از طرح یاد شده را می توان و باید از موارد مثبت آن تلقی کرد.

2- و اما، بخش ها و بندهایی از طرح پیشنهادی مجمع تشخیص مصلحت نظام، از یکسو با قانون اساسی مغایر است و از سوی دیگر، در صورت تصویب - که محال و غیر ممکن به نظر می رسد- آرزوی چندین ساله دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنان برای حذف نظارت شورای نگهبان و نفوذ افراد بی صلاحیت به مراکز حساس نظام را برآورده می کند. چرا...؟! بخوانید؛

بند 4 از فصل «ساماندهی اجرا» در طرح 28 ماده ای یاد شده می گوید؛«کمیسیون ملی انتخابات» مسئولیت برگزاری انتخابات، بررسی صلاحیت داوطلبان، کنترل و نظارت بر تبلیغات و هزینه های انتخاباتی و انجام بازرسی و رسیدگی به شکایات را برعهده دارد.» که باید گفت؛

الف: در اوایل آذرماه سال جاری و بعد از آن که نشانه های شکست قطعی فتنه اخیر آشکار شد و سران فتنه از دروغ بزرگ «تقلب در انتخابات»! حمایت بی پرده آمریکا، اسرائیل و انگلیس، ائتلاف اعلام شده با منافقین، بهایی ها، سلطنت طلب ها، مارکسیست ها و تمامی افراد و گروههای اپوزیسیون، اهانت به آرمان های اسلام ، امام (ره) ،انقلاب و... طرفی نبسته و به جایی نرسیدند، به ناگاه طرحی با همین عنوان «کمیسیون ملی انتخابات»!! که یکی از نامزدهای ناکام انتخابات در پشت صحنه آن قرار داشت، به میان کشیده شد و بلافاصله با استقبال گسترده فتنه گران و حامیان بیرونی آنها روبرو گردید. کیهان در همان هنگام، طرح یادشده را نقد کرده و ضمن تأکید بر مغایرت این طرح با قانون اساسی به بخش مضحکی از طرح مزبور اشاره و نوشته بود؛ «طراحان طرح موسوم به کمیسیون ملی انتخابات در ماده چهار آن شورای نگهبان را دور زده و نوشته اند: در صورتی که شورای نگهبان، مستندات و دلایل کمیسیون را نپذیرد اما کمیسیون همچنان با تکیه بر مستندات مربوطه بر وقوع تخلف اصرار کند در این حالت جهت حل اختلاف، دو راه حل پیشنهاد می شود: الف- به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع خواهد شد. رأی مجمع تشخیص، قطعی خواهد بود. ب- به کمیته ویژه ای که شش نفر از اعضای کمیسیون در آن حضور دارند و ریاست آن هم برعهده یکی از اعضای مجمع تشخیص خواهد بود ارجاع می شود. رأی کمیته مذکور، قطعی خواهد بود»!

همانگونه که ملاحظه می کنید در آن هنگام نیز از متن طرح موسوم به «کمیسیون ملی انتخابات» معلوم بود رد پای تهیه کنندگان آن به مجمع تشخیص مصلحت نظام می رسد! و کیهان به همین علت و با کنایه نوشته بود «اگر ارائه کننده این طرح به جای عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام، کارمند مثلاً وزارت نفت بود، مرجع رسیدگی به اختلافات احتمالی را «وزارت نفت»! معرفی می کرد»!

بنابراین، بعید به نظر می رسد که پیشنهاد اخیر کمیسیون مربوطه در مجمع تشخیص مصلحت نظام، به قول آقای دکتر روحانی «بعد از 20 جلسه کارشناسی و...» تهیه شده باشد، چرا که این پیشنهاد مدتی قبل، از سوی افراد وابسته به مجمع مطرح شده بود! و اکنون در پوشش لفاظی های دیگر به اصطلاح «پرورده» شده است، انگار قانون انتخابات «پنیر» یا «زیتون» است که پرورده آن قیمت بیشتری داشته باشد؟!

ب: مطابق نص صریح اصل 99 قانون اساسی، «نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آراء عمومی و همه پرسی بر عهده شورای نگهبان است» بنابراین، پیشنهاد «کمیسیون ملی انتخابات» که در طرح مجمع آمده است، با نص صریح قانون اساسی در تضاد است و «تغییر قانون اساسی» در صورت ضرورت، راه کار جداگانه ای دارد که به مجمع تشخیص مصلحت مربوط نیست.

ج: از اولین سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و مخصوصاً طی دو دهه اخیر، تمامی گروههای ضدانقلاب داخلی و خارجی و قدرت های استکباری حمله مشترک و هماهنگی را علیه نظارت شورای نگهبان آغاز کرده و بی وقفه ادامه داده اند. چرا که این شورا مطابق وظیفه قانونی خود مانع از ورود افراد بی صلاحیت به کانون ها و مراکز تصمیم ساز و سیاست پرداز نظام است. حمله به شورای نگهبان مخصوصاً در دوران مدعیان اصلاحات به اوج خود رسید تا آنجا که آقای خاتمی رئیس جمهور وقت، بخشی از لایحه موسوم به «دوقلو» را به حذف نظارت شورای نگهبان اختصاص داده بود و...

د:متاسفانه باید گفت که طرح مورد اشاره در چارچوب فتنه اخیر قابل ارزیابی است و از آنجا که برخی از تهیه کنندگان طرح، اگر با فتنه اخیر همراه نبوده اند- که بعضاً بوده اند- علیه فتنه گران نیز مواضع روشن و مرزبندی شده ای نداشته اند، احتمال آن که طرح یاد شده، تلاش و تقلایی- البته بی ثمر- برای دمیدن در تنور فتنه شکست خورده اخیر باشد، دور از انتظار نیست!

این تلاش مخصوصاً بعد از راهپیمایی بی نظیر 9 دی ماه و حماسه بی سابقه 22بهمن ماه، بسیار عجیب به نظر می رسد و گویی برخی از آقایان هنوز پیام روشن و پرصلابت توده های چند ده میلیونی مردم را دریافت نکرده اند ویا خدای نخواسته...!

3- آقایان لطف کرده! و در بند 5 طرح پیشنهادی خود که به ترکیب «کمیسیون ملی انتخابات» اختصاص دارد، از شورای نگهبان نیز یاد کرده و به عنوان یکی از اعضای این کمیسیون، آورده اند، «یک نفر از اعضای شورای نگهبان به انتخاب آن شورا، به عنوان ناظر و بدون حق رأی»!

4-طرح یاد شده، نکات درخور نقد و غیرقانونی و غیرمنطقی دیگری نیز دارد که از آنها می گذریم و تنها به بند 21 این طرح اشاره می کنیم که در آن به گونه ای زیرکانه درباره یکی از شرایط داوطلبان آمده است؛
«تعهد و پایبندی داوطلبان نسبت به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و التزام عملی نسبت به احکام اسلام (التزام اقلیت ها به احکام دین خود)»

در این بند با ظرافت خاصی، التزام عملی به اصل ولایت فقیه، یعنی همان نکته که مشکل اصلی و همیشگی دشمنان و از جمله سران فتنه بوده، حذف شده است. ممکن است گفته شود، التزام به قانون اساسی و «احکام اسلام» می تواند جایگزین آن باشد! که باید گفت؛ روال تعریف شده در قانونگذاری، اجتناب از «کلی گویی» و «ابهام» است. به عنوان مثال، فلان کاندیدا بعد از حضور در مسئولیت می تواند قانون اساسی و حکم و نظر ولی فقیه را نادیده بگیرد و در پاسخ ادعا کند که بنده، مثلاً مقلد آقای صانعی!!و یا ... هستم! و این آقایان، فلان نظر حضرت امام(ره) را قبول ندارند و یا همراهی و همکاری با آمریکا را «تعامل سازنده»! می دانند و...

6- و بالاخره، تردیدی نیست که این طرح در همان صحن اصلی مجمع- با توجه به حضور افراد متعهد و هوشمند- رد خواهد شد و بر فرض تصویب، با مخالفت مجلس و شورای نگهبان روبرو می شود. ولی چرا باید برای «هیچ» هزینه داد؟!

منبع ما : http://www.rajanews.com


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 88/12/1 و ساعت 10:26 صبح | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا