هولوکاست - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی احمق، چونان درخت آتش است که [خودرا می سوزاند و] پاره ای از آن، پاره دیگری را می خورد . [امام علی علیه السلام]
امروز: یکشنبه 103 آذر 4

گاف‌های مکرر VOA در برنامه حمایت از هولوکاست

 

شبکه تلویزیونی صدای آمریکا در ویژه‌برنامه‌ای با هدف حمایت از هولوکاست، دچار گاف‌های متعددی شد که آن را از یک برنامه با موضوعی تکراری و خسته‌ کننده، به ویژه‌برنامه‌ای سرگرم‌کننده تبدیل کرد!

به گزارش فارس، شبکه ایران نوشت؛ شبکه تلویزیونی صدای آمریکا در برنامه "روی خط " خود با دعوت از یک استاد ایرانی از دانشگاه حیفای اسراییل به نام "سلی شاهور " تلاش کرد با حمله به مواضع احمدی‌نژاد در مورد پدیده هولوکاست، به دفاع از حقانیت این پدیده بپردازد اما گاف‌های متعدد دست‌اندرکاران، آن را از یک برنامه تکراری و خسته‌کننده به ویژه‌برنامه‌ای سرگرم‌کننده تبدیل کرد!

* من هم معتقدم برخورد غرب با منتقدان هولوکاست ضد دموکراسی است!
این استاد دانشگاه در پاسخ به سوال مجری برنامه مبنی بر اینکه آیا ادعای احمدی‌نژاد درباره نبود آزادی بیان در غرب به خاطر عدم اجازه به افراد برای تحقیق در مورد هولوکاست، ادعای پوچی نیست؟ در کمال ناباوری مجری گفت: البته در برخی از کشورهای اروپایی تکذیب هولوکاست جرم به حساب می‌آید و به نظر من این موضوع، پدیده‌ای بر ضد دموکراسی است.
مجری برنامه با قطع صحبت مهمان حاضر در برنامه تصریح کرد: پس صحبت‌های احمدی‌نژاد دروغ است که گفته اظهار نظر درباره هولوکاست جرم است. بلکه در واقع فقط انکار یا تکذیب آن در کشورهای اروپایی جرم به حساب می‌آید و صحبت در مورد تایید آن جرمی محسوب نمی‌شود!
شاهور بی‌توجه به هدف صدای آمریکا از دعوت وی به این برنامه، در پاسخ به مجری ادامه داد: البته در برخی از کشورها حتی اظهار نظر در مورد هولوکاست هم جرم به حساب می‌آید.
مجری نیز در اظهارنظری جالب، اظهارات این استاد دانشگاه را اینگونه توضیح داد که البته این امر به این دلیل است که فضایی ایجاد نشود تا دوباره نازیست‌ها روی کار بیایند و در این صورت اگر دقت کنیم می‌بینیم که این حرکت، ضد دموکراسی نیست!

* گاف تهیه‌کننده در پخش تصاویر زمینه
گاف بعدی صدای آمریکا هنگامی رخ داد که مجری در بخشی از برنامه، با بیان این ادعا که صحبت‌های احمدی‌نژاد احساسات یهودیان را جریحه‌دار کرده است، اظهار داشت: یهودیان می‌گویند هولوکاست یک اعتقاد است و احمدی‌نژاد به اعتقادات آنها توهین کرده است.
اما در همین لحظه تصاویر دیدار احمدی‌نژاد با یهودیان ضد صهیونیست پخش می‌شد که نشان می‌داد یهودیان به خاطر اعتراض شجاعانه رییس‌جمهور ایران به سران رژیم صهیونیستی که آبروی یهودیان را در سراسر جهان خدشه‌دار کرده‌اند، از وی قدردانی می‌کنند.
در همین هنگام مجری برنامه پرسید آیا در قبال این توهین احمدی‌نژاد به یهودیان، تاکنون یک بار هم شاهد بوده‌ایم که اسراییل به اعتقادات مسلمانان توهین کند؟ و استاد ایرانی ـ اسراییلی نیز در پاسخ گفت : بله!
وی اینطور ادامه داد که در اسراییل هم کسانی هستند که به مسلمان‌ها توهین می‌کنند و در ادامه ادعا کرد که البته الان کمتر شده است.

* کوره‌های آدم‌سوزی در اسراییل!
در ادامه گاف‌های پی‌ در پی این ویژه‌برنامه صدای آمریکا در حمایت از هولوکاست، مجری تلویزیونی از شاهور پرسید آیا می‌شود دانشجویان ایرانی به صورت گروهی به اسراییل بیایند تا بتوانند کوره‌هایی را که در آن یهودیان را سوزانده‌اند و الان به عنوان یک سند موجود است را ببینند تا دروغ بودن اظهارات آقای احمدی‌نژاد بیش از پیش مشخص شود؟!
این استاد دانشگاه که از اطلاعات ناقص مجری برنامه متعجب شده بود، در جواب گفت: در اسراییل کوره‌ای وجود ندارد. در واقع مسئله کوره‌های آدم‌سوزی مسئله‌ای مربوط به جنگ‌های جهانی است و مکان کوره‌ها هم در آلمان و لهستان است.
مجری دوباره سریعاً با قطع صحبت‌های مهمان برنامه گفت پس می‌شود آنها به این کشورها بروند تا اسناد را ببینند؟!
این گزارش حاکی است که در خلال این ویژه‌برنامه نیز صحبت‌هایی از محمد خاتمی رییس‌جمهور سابق، محسن آرمین، صادق زیباکلام، مجتبی واحدی و مهدی کروبی در تایید تلویحی پدیده هولوکاست پخش می‌شد.
این سومین ویژه‌برنامه در رابطه با موضوع هولوکاست بود که از صدای آمریکا با اتفاقاتی خنده‌دار پخش شد.

 

منبع ما : http://jahannews.com/vdcj8aevyuqey8z.fsfu.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 89/1/28 و ساعت 9:12 صبح | نظرات دیگران()
یک پژوهشگر تاریخ:
افسانه هولوکاست بزرگترین مانع بر سر راه صلح و احترام میان ملت‌هاست

خبرگزاری فارس: یک پژوهشگر غربی تصریح کرد که افسانه‏های مربوط به هولوکاست بزرگترین مانع بر سر راه فهم دقیق وقایع جنگ دوم جهانی و در نتیجه مانعی بزرگ بر سر راه صلح و امنیت و احترام میان ملت‌هاست.


به گزارش فارس، پایگاه اینترنتی "اینکانونینت هیستوری " (Inconvenient History) در مقاله‏ای به قلم یک مورخ غربی به نام "ریچارد ای. ویدمن " (Richard A. Widmann) نوشت: با آغاز به کار یک مجله تاریخی جدید که به‏طور خاص به مقولات "تاریخ غامض " یعنی تاریخ پر کش و قوس و بعضا ناراحت‏کننده می‏پردازد، بد نیست به گذشته نگاهی افکنده و ببینیم عقبه مورخینی که خود را "تاریخ‏دانان تجدیدنظرطلب " (Revisionist Historians) می‏خوانند چه بوده و ایشان تاکنون چه پیروزی‏ها و شکست‏های علمی را در کارنامه خود ثبت کرده‏اند؟ هر چند که گفته می‏شود تجدیدنظرطلبی تاریخی عمری به طول تاریخ دارد اما باید دانست که محتوای این رویکرد به تاریخ چیزی نیست جز روشنگری در خصوص واقعیت‏های تاریخی و کنار زدن داستان‏سرایی‏های معروف و تبلیغات دولتی از چهره تاریخ. به‏طور خاص چنین رویکردی در سال‏های پس از جنگ اول جهانی ریشه دارد.
تردیدی نیست که نام تجدیدنظرطلب شایسته این گروه از تاریخ‏دانان است چرا که ایشان کار خود را از تلاش برای اصلاح سخت‏ترین مواد قرارداد ورسای بالاخص بندی از این قرارداد که آلمان را مسئول آغاز جنگ اول جهانی خوانده بود، شروع کردند. این حرکت در میان لیبرال‏ها و ترقی‏خواهان آن عصر از طرفداران زیادی برخوردار شد. هر چند که اصلی‏ترین عامل پیدایش تجدیدنظرطلبی تاریخی غور در علل واقعی آغاز جنگ اول جهانی دانسته شد اما این تصور هم وجود داشت که این رویکرد جدید به تاریخ می‏تواند از وقوع مجدد فجایعی چون جنگ اول جهانی ممانعت کند. در آن زمان باور بر این بود که روشن کردن دقیق آنچه منجر به جنگی بدین بزرگی شده بود و آگاه ساختن جوامع نسبت به علل واقعی آن می‏تواند جوامع را از درگیر شدن در مسایلی که منجر به جنگ دیگری شود بازدارد. واقعیت این است که جریان تجدیدنظرطلبی تاریخی در اصل جریانی صلح‌‌طلب بود.

* سراب پیروزی

ویدمن در ادامه تصریح کرد: با انتشار کتاب "جاده‏ای به سوی جنگ: آمریکا بین سال‏های 1914 تا 1917 " نوشته "والتر میلیس " (Walter Millis) در سال 1935 میلادی، تجدیدنظرطلبان از دستیابی به یک پیروزی علمی در پوست خود نمی‏گنجیدند اما بعدها ثابت شد که خیال پیروزی سرابی بیش نبوده است. با اینکه بسیاری از تجدیدنظرطلبان در سال‏های منتهی به واقعه "پرل هاربر " (Pearl Harbor) به حمایت از گروه‏های مخالف دخالت نظامی در سایر نقاط جهان پرداختند اما تهاجم نظامی هواپیماهای ژاپنی به نیروهای آمریکایی در پرل هاربر باعث شد که محبوبیت تجدیدنظرطلبی با خدشه‏ای سترگ مواجه شود.
قبل از پایان یافتن دهه 1940 میلادی، تجدیدنظرطلبان بار دیگر تلاش کردند تا به منشا جنگ‏ جهانی دوم پی ببرند. افرادی چون "جان تی. فلاین " (John T. Flynn)، "اف. جی. پی ویل " (F.J.P. Veale)، "فرد اوتلی " (Freda Utley)، "لئونارد ون‏مورالت " (Leonard von Muralt) و "جورج مورگنسترن " (George Morgenstern) مطالب فراوانی نوشتند که افسانه‏های عامه‏پسند در خصوص جنگ را زیر و رو کرد.
نویسنده مقاله اضافه کرد: در دهه 50 میلادی، "هاری المر بارنز " (Harry Elmer Barnes) که در دوران پس از جنگ اول جهانی هم یک تجدید نظرطلب به حساب می‏آمد، به مرکز ثقل تجدیدنظرطلبانی بدل شد که در پی یافتن نقش انگلستان در وقایع سپتامبر 1939 بوده و می‏خواستند بدانند که آیا "فرانکلین روزولت " (Franklin Roosevelt) رئیس جمهور وقت آمریکا با هماهنگی قبلی آمریکا را به بهانه واقعه پرل هاربر وارد جنگ جهانی دوم نکرده است؟ تجدیدنظرطلبان از شیوه برگزاری دادگاه‏های رسیدگی به جنایات جنگی سران آلمان نازی نگران بودند و از آن واهمه داشتند که از این پس تمامی جنایات صورت گرفته در جنگ‏های مدرن به گردن طرف بازنده جنگ انداخته شود. آنها اکنون نگرانی دیگری هم داشتند، این نگرانی همانا افزوده شدن تسلیحات کشتار جمعی همچون بمب اتم به زرادخانه‏های نظامی بود. به نظر می‏رسید که جنگ سوم جهانی در صورت وقوع، با نابودی هر دو طرف به پایان خواهد رسید.
این مورخ غربی ادامه داد: علی‏رغم عمق قابل توجه مطالعات تاریخی و آثار منتشر شده در دهه 50 میلادی، تجدیدنظرطلبان تاریخی دریافتند که میزان پذیرش عمومی نظراتشان نسبت به سال‏های پس از جنگ اول جهانی کاهش یافته است. در این سال‏ها طی آنچه بارنز "خاموش‏سازی تاریخ " خوانده است، مراکز انتشاراتی مختلف از انتشار آثار تجدیدنظرطلبان امتناع می‏ورزیدند. مجلات چپ و لیبرال که در دهه 20 میلادی بیشترین بار انتشار آثار تجدیدنظرطلبان را به دوش کشیده بودند نمی‏خواستند در خصوص فاشیست‏ها، کمونسیت‏ها یا رژیم‏های ناسیونال سوسیالیست مطلبی چاپ کنند که برایشان دردسرساز شود.
بیشترین میزان نوشته‏های تجدیدنظرطلبان تاریخی در دهه 50 میلادی توسط دو انتشاراتی کوچک به نام‏های "هنری رگنری " (Henry Regnery) در شیکاگو و "دوین - اندیر " (Devin-Adair) در نیویورک چاپ شد. خوانندگان این آثار عموما چندان روی خوشی به آنها نشان نمی‏دادند.
ویدمن در ادامه می‏نویسد: در سال 1966، بارنز در مقاله‏ای تحت عنوان "تجدیدنظرطلبی: کلید صلح " به جمع‏بندی تحرکات جریان تجدیدنظرطلبی تاریخی پس از جنگ جهانی دوم پرداخت. این مقاله در مجله "رامپارت " (Rampart) به چاپ رسید. وی در این مقاله مدعی شد که "تجدیدنظرطلبی در نبرد تاریخی پیروز شده است " اما ضمنا نوشت که "باید در نظر داشت که ادبیات گسترده‏ای که تجدیدنظرطلبان به کار گرفته‏اند ثبت خواهد شد و به درد زمانی می‏خورد که حقایق تاریخی در دسترس عموم قرار گرفته و از شر سانسور، دروغ پراکنی، جانبداری و تقلب رها شده باشند. "

* تاریخ را خفه کردند تا حقایق روشن نشود!

بارنز برای توضیح راهکارها و راهبردهای به کار گرفته شده علیه تجدیدنظرطلبان برای جلوگیری از پذیرش عمومی عقایدشان از عبارت "خفه کردن تاریخ " بهره جست. وی در توضیح آن می‏نویسد: "هدف اصلی اکنون این است که به افکار عمومی گفته شود که هیتلر و سایر رهبران حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان چنان موجودات خونخواری بوده‏اند که بریتانیای کبیر اخلاقا حق داشته است به برنامه‏ریزی برای سرکوب ایشان بپردازد و همچنین ایالات متحده مجبور بوده است که وارد این جنگ شده و بریتانیا را در این مبارزه اخلاقی یاری دهد. "
نویسنده مقاله در تشریح نظرات بارنز می‏افزاید: بارنز بر این باور بود که نظریات تجدیدنظرطلبان با اغراق در وحشیگری‏های نازی‏ها نادیده گرفته شده‏اند. در پرتو ادعاهایی همچون کشتار 6 میلیون یهودی و استفاده از سلاح‏های کشتار جمعی نظیر اتاق‏های گاز که در یک دقیقه می‏توانستند هزاران نفر را به قتل برسانند و ...، مواردی همچون پشت پرده مسایل سیاسی و دیپلماتیک به سختی می‏توانستند در افکار عمومی تاثیری بگذارند.
بارنز نوشت: "اینکه از عموم مردم انتظار داشته باشیم که به سخنان متین و موقر تجدیدنظرطلبان در میان سیل فحاشی به آلمان پیش و پس از جنگ دوم جهانی گوش فرا دهند مانند آن است که از زنی که منزلش در آتش می‏سوزد و بچه‏هایش در خطرند بخواهیم که به آواز یک فروشنده دوره‏گرد گوش فرادهد. "
بارنز در واقع بر این باور بود که مهمترین مانع در مقابل تجدیدنظرطلبی سیل خروشان داستان‏هایی همچون هولوکاست است که نشان از سبوعیت نازی‏ها داشتند. داستان هلوکاست طی 50 سال گذشته با جنبه‏هایی افسانه‏ای آغشته شده و به‌شدت از آن دفاع می‏شود. از جمله روش‏های دفاع از این افسانه سیستم‏های قانونی است که اقدام به پیگرد کسانی می‏کنند که هرگونه سوالی در خصوص هولوکاست مطرح کنند.
ویدمن افزود: بارنز هولوکاست را به عنوان بزرگترین مانع بر سر پذیرش تجدیدنظرطلبی و در نتیجه بزرگترین مانع بر سر راه صلح، امنیت و احترام میان ملت‏ها می‏داند. شبح هولوکاست اکنون به توجیهی برای مداخله‏های نظامی بدل شده است. رسانه‏ها و دولت‏های غربی اکنون مخالفین خود را به هیتلرهای جدید تعبیر کرده و ایشان را به داشتن قصد نسل‏کشی و استفاده از تسلیحات کشتار جمعی متهم می‏کنند.
برای هر تجدیدنظرطلبی اولین گام مقابله با دروغ‏ها، اغراق‏ها و تبلیغاتی است که تحت نام هولوکاست صورت پذیرفته است. در این مسیر خطر متهم شدن به نفی هولوکاست، نژادپرستی، ضدیهودی‏گری و نئونازیسم وجود دارد. با این وجود تجدیدنظرطلبان اطمینان دارند که افسانه‏های مربوط به هولوکاست بزرگترین مانع بر سر راه فهم دقیق وقایع جنگ دوم جهانی هستند.
ویدمن در پایان تاکید کرد: تجدیدنظرطلبان نه به دنبال احیای رژیمی تمامیت‏خواه همچون رژیم آلمان نازی بلکه به دنبال ایجاد جامعه‏ای آزادتر نسبت به جوامع امروزی هستند. تجدیدنظرطلبان خواهان روشن شدن حقایقی هستند که از دخالت‏های نظامی و ده‏ها هزار کشته ناشی از آنها جلوگیری کنند. در طی 40 سال گذشته، بارنز مجبور به سکوت شد اما اکنون تجدیدنظرطلبان باید تلاش کنند که راه وی را ادامه دهند. درست است که تجدیدنظرطلبی و روایت غامض از تاریخ در وهله اول چندان خوشایند به نظر نمی‏آیند اما تنها راه برای صلح همین است.

انتهای پیام/

 

منبع ما : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8901221218


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 89/1/24 و ساعت 11:45 صبح | نظرات دیگران()

ربل نیوز بررسی کرد:

صنعت هولوکاست در خدمت رژیم صهیونیستی

پایگاه خبری ربل نیوز نوشت: یهودستیزی بارها برای اهداف خودپرستانه مورد سوءاستفاده قرار گرفته است بطوریکه برخی این مسئله را "صنعت هولوکاست " نامیده‏اند.

 

فارس، نویسنده گزارش در قسمت پایانی مقاله‌ای که در پایگاه خبری "ربل نیوز " (Rebel News) منتشر شده است به تحلیل جامع اخلاقی موضوع یهودستیزی پرداخته و می‏پرسد: که آیا از این قدرت به نحوی اخلاقی استفاده می‌شود یا خیر؟ 

نویسنده در ابتدای مقاله خود به طرح سوالاتی مهم پرداخته است: چرا هنگامی که یک غیریهودی، مطلب بدی را در مورد یک یهودی بیان کند، بسیاری از یهودیان با حالت تدافعی واکنش نشان می‌دهند؟ چرا سخن از قدرت مافیا در جامعه ایتالیا، اشکالی ندارد ولی حتی اشاره به وجود یک سازمان یهودی مشابه مافیا یهودستیزی محسوب می‌گردد؟ چرا صحبت در مورد کشتار دختربچه‌ها و جنین‌ها در چین یا سوزاندن زنان شوهردار در روستاهای هند مانعی ندارد اما صحبت از آیین مذهبی دزدیدن و قربانی کردن کودکان مسیحی در عید "فصح " در قرون وسطی ممنوع است؟
 
چرا اگر پاپ را همدست نازی‌ها بنامیم، رئیس‌جمهور آمریکا را یک کودک‌آزار و همجنس‌باز بنامیم هیچ اشکالی ندارد ولی اگر بگوییم برخی از یهودیان اطلاعی قبلی از حادثه 11 سپتامبر داشته‌اند و یا در آن دست داشته‌اند، مثل "لاری سیلورستین " (Larry" Silverstein) خوش‌شانس که چند ماه قبل از یازده سپتامبر WTC را به قیمت 124 میلیون دلار خریداری کرد و پس از حادثه 4 میلیارد دلار به عنوان بیمه دریافت کرد، سخنی نژادپرستانه گفته‌ایم؟ چرا می‌توان گفت روزولت تعمداً اندکی پس از تحریم فلج کننده نفتی علیه دولت ژاپن، ناوگان دریایی "پسیفیک " (Pacific) را در بندر "پرل ") (Pearl) در مقابل نیروی دریایی ژاپن برپا کرد تا آماده شلیک باشد، ولی اگر بگوییم ممکن است گزارش مشهور هولوکاست یهود اندک ایراداتی داشته باشد، جرمی را مرتکب شده‌ایم که مستحق سخت‌ترین مجازات است؟ چه چیز باعث می‌شود که انتقاد یک غیریهودی از یک یهودی، بدون توجه به شایستگی و مناسب بودن این انتقاد، به معنای نژادپرست بودن آن غیریهودی باشد؟

* سوءظن، ضمیر بد، برتری‌طلبی نژادی یا سیاست‌های ظالمانه؟

وی در بررسی سوالات فوق می‏نویسد: این حالت تدافعی فوق‌العاده یهودیان غالباً با تجربه هولوکاست توجیه می‌شود. گفته می‌شود وقتی که یهودیان مورد انتقاد قرار گیرند بخاطر بهتان‌ها و آزار و اذیتی که اجداد سه نسل قبل آن‌ها در دوران آلمان نازی تجربه کرده‌اند، واکنشی پارانویدی و با سوءظن شدید از خود نشان می‌دهند. آیا این توجیه خوبی برای حبس و نابود کردن منتقدان، بدون توجه به استدلال آن‌ها و با اتهام ارتکاب اعمال یهودستیزانه، است؟
نویسنده یکی دیگر از توجیهاتی که برای حالت تدافعی گسترده یهودیان می‌تواند بیان شود، "وجدان ناسالم " یهودیان دانسته است و می‏نویسد: کارگرانی که احساس می‌کنند شایسته وظیفه خود نیستند معمولاً در مواجهه با انتقاد، حالت تدافعی بیشتری نسبت به کارگران آسوده خاطر و مطمئن‌، از خود نشان می‌دهند. آیا اینگونه است که یهودیان به این دلیل نسبت به هرگونه انتقادی واکنش شدید از خود نشان می‌دهند که گمان می‌کنند که این انتقاد درست است و بنابراین بجای مقابله با استدلال ارائه شده به خود منتقد حمله‌ور می‌شوند؟
نویسنده با "کمتر متملقانه " خواندن این نظریه می‏افزاید: این نظریه بیان می‌دارد که بسیاری از یهودیان احساس می‌کنند به اندازه‌ای برتر از غیریهودیان هستند که هیچ یک از انتقادات ارائه شده توسط غیریهودیان را قابل قبول نمی‌دانند، درست شبیه نجیب‌زادگان و صاحب‌منصبان سالهای بسیار دور، که نمی‌پذیرفتند توسط کسی غیر از همتایان خودشان مورد قضاوت قرار گیرند. از این گذشته، مقدس‌ترین کتاب یهود، یعنی "تلمود "، غیریهودیان را احشامی توصیف می‌کند که می‌توانند کشته شده و مورد سوءاستفاده و استثمار یهودیان قرار گیرند. غیریهودیانی که در کتاب تلمود توصیف شده‌اند، همانند احشام و بردگان فقط برای راحت‌تر و غنی‌تر کردن زندگی یهودیان آفریده شده‌اند. برای کسی که چنین عقایدی را قبول دارد، انتقاد از سوی یک غیریهودی همانند کفر و توهین به مقدسات می‌ماند.

* تهمت یهودستیزی به مثابه یک سلاح سیاسی منفعت طلبانه

وی در ادامه بررسی علل ترویج مفهوم یهودستیزی اینچنین می‎نویسد: همانطور که برخی از منتقدین بیان کرده‌اند، مسئله از این قرار است که تهمت یهودستیزی تنها یک سلاح سیاسی نفع‌طلبانه است که لابی‌های قدرتمند برای دفع دشمنان سیاسی خود از آن سوءاستفاده می‌کنند.
وی با مشکل دانستن تحقیق در مورد هر مسئله‏ای که پیرامون یهود وجود دارد می‏نویسد: شاید آمیزه‌ای از هر چهار مورد ذکر شده و به نسبت افراد مختلف، صحیح باشد اما با توجه به درنده‌خویی و سبعیت صهیونیست‏ها که بوسیله آن هرگونه تردید در پاکی قدیسانه یهودیان، بطور خودکار مجازات می‌شود، تحقیق در این رابطه بسیار مشکل است.

* ایپک سیاستمداران آمریکایی را مجبور به حمایت کورکورانه مالی، نظامی و سیاسی از اسرائیل می‌کنند
در ادامه این مقاله می‏خوانیم: تصمیماتی که نتایجی اخلاقی در پی دارند، ممکن است بواسطه فلسفه‌های اخلاقی متفاوتی ایجاد شده باشند. از منظری غایت شناختی و ترتیب‌گرایانه که تمرکز آن بر اهداف و نتایج است، اعمال زمانی به لحاظ اخلاقی درست و قابل‌قبول در نظر گرفته می‌شوند که نتیجه‌ای مطلوب داشته باشند. از این دیدگاه می‌توان استدلال کرد که ضدیهودستیزی امروزی به این دلیل اخلاقاً قابل‌قبول است که این نتیجه مطلوب را دارد که از تکرار تبعیض و شکنجه نازی‌گونه یهودیان جلوگیری می‌کند. هرچند جنبه منفی این رهیافت این است که بارها برای اهداف خودپرستانه مورد سوءاستفاده قرار گرفته است؛ "نورمن فینکلستاین " این مسئله را "صنعت هولوکاست " می‌نامد، یعنی سوءاستفاده از هولوکاست یهودی برای ساختن منافع شخصی سیاسی و مالی. به عنوان مثالی دیگر در این مورد، گروه‌های لابی حامی اسرائیل مثل، ایپک سیاستمداران آمریکایی را مجبور به حمایت کورکورانه مالی، نظامی و سیاسی از اسرائیل می‌کنند، در غیر این صورت یهودستیز نامیده شده و در انتخابات بعدی با مخالفانی در درون و بیرون حزب خود مواجه خواهند بود که در پول یهودیان شنا می‌کنند.

* نمی‌توان از مردم به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدف استفاده کرد

وی همچنین عنوان می‏کند: منتقدان رهیافت غایت‌شناسانه و ترتیب‌گرایانه استدلال می‌کنند که همه انسان‌ها باید محترم شناخته شوند چرا که دارای حقوق جهانشمولی چون آزادی اندیشه، رضایت، حریم خصوصی، آزادی بیان و حقوق دادرسی هستند. طبق این فلسفه تعهد اخلاقی، نباید حقوق افراد نقض شود. بر اساس این دیدگاه هم فعل و هم نیت رفتار ما باید مطابق با اصول جهانشمول اخلاقی باشد.
از منظر این فلسفه، به سختی می‌توان توجیه کرد که یک فرد بخاطر استفاده از حق آزادی بیان و انتقاد از برخی جنبه‌های یهودیت مدرن و یا بیان اینکه گزارش رایج هولوکاست یهودی دروغ بوده و باید مورد بررسی قرار گیرد، از حقوق خود محروم شده، مقامش را از دست داده و آزادیش گرفته شود.

* آیا ضدیت با یهودستیزی جزو اخلاقیات ذهن‌گرایانه محسوب می‌شود؟

نویسنده در این فراز از نوشتار خود به مفهوم نسبی‏گرایی اخلاقی اشاره کرده و می‏نویسد: نسبی‌گرایان اخلاقی بر خود و مردم پیرامونشان تمرکز دارند. اخلاقیات آن‌ها برمبنای اجماع گروه مربوط به خودشان است. اخلاقیات برای آن‌ها ذهنی و بر اساس تجربه فرد و گروه است. اجماع گروه مربوطه، استانداردهای اخلاقی آن‌ها را تنظیم می‌کند که با تغییر نگرش‌ها یا افراد گروه، این استانداردها می‌توانند تغییر کنند.
وی معتقد است که نسبی‌گرایی اخلاقی درمیان سیاستمداران، نظامیان و دیگر گروه‌های حرفه‌ای بسیار رایج است. به عنوان یک نمونه خوب می‌توان به موضوع شرکت Enron اشاره کرد که در آن استانداردهای اخلاقی نسبی به راحتی منجر به رفتارهایی شد که -از دید یک ناظر بیرونی- به روشنی غیراخلاقی است. این مثال نشان می‌دهد که اخلاقیات نسبی‌گرایانه مستعد انحراف و دستکاری بوسیله افراد و گروه‌های قدرتمند است.

* مردم آمریکا در مسئله یهودستیزی شتشوی مغزی شده‏اند

این گزارش با ادعا بر اینکه شکی نیست که بخش‌های گسترده‌ای از جامعه، یهودستیزی را بکلی شریرانه و خطری مهلک برای جامعه می‌دانند علت را اینچنین توضیح می‏دهد: جامعه احساس می‌کنند که یهودستیزی موجب می‌شود که آن‌ها [یهودیان] از حقوق انسانی و شهروندی خود محروم شوند و باید یهودستیزان را محکوم به مرگ کرده و یا تا زمانی که امکان دارد آن‌ها را در مکانی با امنیت بالا محبوس کنند. این همان واکنش شدیدی است که مردم هنگام مواجهه با تابوهایی دیگر مثل کودک‌آزاری از خود بروز می‌دهند و نشان می‌دهد که جوامع غربی در مورد مسئله یهودیان تا چه اندازه شستشوی مغزی شده‌اند. این نوع واکنش‌های شرطی بی‌خردانه در مورد تابوهای اجتماعی و همچنین خطر فساد و دستکاری فوق‌الذکر که در مورد مسئله Enron رخ داده است، اسنادی متقاعد کننده برای این امر هستند که اخلاقیات نسبی‌گرایانه ابزاری نامناسب برای تنظیم رفتار انسان است.

* یک فرد بالغ با شخصیت اخلاقی خوب، چه چیزی را مناسب می‌داند؟

نویسنده سپس به بررسی برخورد یهودیان با منتقدان از دیدگاه ارزش‏های اخلاقی پرداخته است: اخلاقیات مرسوم، فضائلی مثل اعتماد، خودداری، همدلی، انصاف و صداقت را ارزش می‌نهد. واضح است که بسیاری از یهودیان نسبت به کسانی که بخاطر اتهام یهودستیزی نابود شده‌اند، بی‌اعتماد هستند. شاید اینگونه استدلال شود که یهودیان چگونه به کسی که یهودستیز است اعتماد کنند. اما اعتماد دقیقاً در همین رابطه است: یعنی اعتماد به دیگری حتی در صورت وجود خطر خیانت و ناکامی. در موضوع انتقاد از یهود، فضیلت اعتماد یعنی به انتقاداتی که بواسطه نفرت نژادپرستانه و آرزوی کشتار تمامی یهودیان نیست، اعتماد شود.
دومین فضیلت، یعنی خودداری، یعنی از موقعیت‌های خودستایانه اجتناب شود. بسیاری از منتقدان مثل نورمن فینکلستاین و "جفری بلنکفورت " (Jeffrey Blankfort) استدلال کرده‌اند که "صنعت هولوکاست " و لابی حامی اسرائیل تماماً در رابطه با بهره‌برداری از موقعیت‌های خودستایی هستند.
سومین فضیلت، همدلی، که به معنای ارتقای نزاکت و پیش‌بینی نیازهاست، کاملاً از بین رفته است. چهارمین فضیلت یعنی انصاف نیز همینگونه است، چرا که نمی‌توان زندانی و نابود کردن فرد صرفاً بخاطر استفاده از حق آزادی بیان، را منصفانه دانست.
اما آخرین مورد البته از حیث ترتیب، نه از حیث اهمیت، صداقت است. منتقدان یهود و هولوکاست بدون اینکه صحت و شایستگی ادعاهایشان بررسی شود مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. برای مثال در آلمان صحت هولوکاست "بدیهی " انگاشته می‌شود و به تجدیدنظرطلبانی چون "گرمار رادولف " (Germar Rudolf ) و "ارنست زاندل " (Ernst Zündel)، فرصت ارائه مدرک برای اظهاراتی که به خاطر آن محاکمه شده‌اند داده نمی‌شود. به همین صورت کسی که اسرائیل و یا قدرتی که لابی حامی اسرائیل بر سیاست‌های آمریکا دارد را نقد کند، مثل کاری که جیمی کارتر در کتاب اخیر خود به نام فلسطین: صلح نه آپارتاید انجام داده است، بدون توجه به استدلال‌هایش بطور خودکار یهودستیز نامیده می‌شود.

* مسئله عدالت

آیا پنجمین فلسفه اخلاقی، عدالت، که به معنای انصاف در نتایج، روندها و ارتباطات است با به زندان انداختن مردم، ترور شخصیتی و نابودی حرفه‌ای آن‌ها به جرم انتقاد از یهودیان، رعایت می‌شود؟ اکثر مردم به زندان انداختن فرد و نابودی حرفه‌ای او بخاطر انتقاد از یهود یا بیان اینکه هولوکاست دروغی بزرگ برای تحقیر یک دشمن مغلوب و بدست آوردن و تداوم حمایت از ایجاد یک کشور یهودی است، را ناعادلانه می‌دانند البته اگر این انتقادات در مورد یهودیان نباشد.

* ایجاد سندروم یهودستیزی

وی با تاکید بر اینکه آگاهی مردم نسبت به جنایت‏های صهیونیست‏ها موجب یهودستیزی آنها نمی‏شود، اضافه می‏کند: هرچه مردم بیشتر در مورد آپارتاید آفریقای جنوبی بدانند، بیشتر از ایده تحریم حمایت خواهند کرد. آیا این مسئله باعث نفرت مردم از سفیدپوستان آفریقای جنوبی می‌شود؟ البته که نه. مسئله اسرائیل و رفتار آن با مردم فلسطین نیز کاملاً به همین صورت است. هرچه آگاهی مردم نسبت به مسائلی مثل ویران کردن منازل و باغ‏های شخصی فلسطینیان توسط سربازان اسرائیلی، کشتار کودکان و نوجوانان توسط تیراندازهای اسرائیلی، استفاده منظم از شکنجه و کشتار غیرقانونی، تأثیر مرگبار حصارهای حفاظتی کذایی، ارعاب و اذیت هر روزه مردم توسط مهاجران مسلح و سربازان اشغالگر، بیشتر باشد، بیشتر عصبانی می‌شوند. این عصبانیت باعث به جوش آمدن حس عدالت است. آیا مورد سوال قرار دادن لابی حامی اسرائیل باعث می‌شود مردم یهودستیز شوند؟
گفته شده است که بیان یک حقیقت صرفاً باید بر اساس شایستگی و درستی آن مورد قضاوت قرار گیرد. حقیقت، حقیقت است، بدون توجه به اینکه چه کسی آن را بیان می‌کند. تا زمانی که فرد می‌تواند منطقی و معقول بودن ادعایش را ثابت کند، ما آن را حقیقت می‌دانیم، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. انگیزه یا گرایش‏های شخصی آن فرد، مسئله را عوض نمی‌کند، حتی اگر او به اصطلاح یهودستیز باشد.
وی در پایان تاکید می‏کند: هرچه یهودیان شرایط را برای اظهار نظر منتقدان سخت‌تر کنند، خشم و غضب آنان بیشتر می‌شود. هرچه بیشتر منتقدان را متهم به انگیزه‌های نژادپرستانه و متعصبانه کنند، با عصبانیت بیشتری روبرو می‌شوند. هرچه شرایط سخت‌تری را برای علاقمندان به تاریخ و سیاست ایجاد کنند تا آن‌ها نتوانند در مورد جنایات یهودیان تحقیق کرده و تحقیقاتشان را منتشر کنند، بیشتر نسبت به یهود مشکوک و بدگمان می‌شوند. به عبارت دیگر هرچه یهودیان بیشتر با یهودستیزی فرضی مبارزه کنند، مردم بیشتر یهودستیز می‌شوند.

منبع ما : http://www.jahannews.com/vdcgtn9qzak9zy4.rpra.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 89/1/22 و ساعت 11:5 صبح | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا