رفتار اقتدارگرایانه میرحسین موسوی در ارایه یک رهبری کاریسماتیک و امرانه بقدری غیرواقعی و بدور از حقیقت شده است که دیگر بیش از هر چیزی خنده دار به نظر میاید.
ظاهرا یاران و حامیان موسوی بر ماهیت انرژی منفی موسوی چشم دوخته اند که از نظر انان فاکتور موثری در توسعه وتوانایی ایجاد اغتشاش در ایران استوار است.نیروی منفی اساسا فاقد توانایی توسعه اجتماعی میباشد و اگر نتواند در زمان مقرر به اهداف مورد نظر دست یابد مانند دینامیت و باروت نم کشیده فاقد کارایی میگردد و این همان منطق ریزش نیروی گرد امده حول شورش سبز و میر حسین موسویست.
میر حسین موسوی اگر هوشمندی داشت در آن دوران سالهای پنجاه در کنکور سراسری پذیرفته میشد و به دانشگاه ملی پولی نمیرفت.
اما گذشته از میر حسین موسوی تلاش های مایوسانه و دست و پا زدن های باندهای معلوم الحالی مثل رادیو فردا قابل توجه است که دوستان مارکسیست لنینیست مک کارتیستی ما تا چه حد در دگم های خود کمافی السابق غرقند.
البته بخش هایی از این جماعات در فکر نوعی ازکاسبی حلالی هستند مثل انچه که سابقا اروپا با استفاده از اهرم مجاهدین خلق انجام میداد و با لولو کردن مجاهدین حساب هایی در بانکهای اف شور و موناکو و کاستاریکا....پر میشد و دولتهای رفسنجانی و خاتمی نفس راحتی میکشیدند.
ایران امروز به انکشافی بدیع از منافع ملی رسیده است و این همه در سایه مفهوم دوران ما که نفی ایدیولوژی و اقتدار ملتها میباشد مقدور شده است.این دنیای نویی است و تشبثات نه چندان هوشمندانه مافیاهای ضد ملت هایی مثل رادیو فرداها و سر انگشتان چرخاننده انها قادر نیستند بر این دوران نو غلبه کنند چون سطح هوشمندیشان برای درک فلسفی دوران ما کافی نیست.
شورش سبز شکست خورد و بدون استثنا همه آن کسانی که عمدتا به نیت تخریب و تجزیه ایران پشت آن ایستادند /هر کس و هر کشوری گو باشد/شکست خوردند و هرگز هم قادر به زنده کردن این مرده نیستند.
تنها کار نیکی که این جماعات ورشکسته میتوانند انجام دهند آن است که از ماوقع درس بیاموزند و از قربانی کردن دیگران/خصوص جوانان ایران بپرهیزند.
ازموده را ازمودن خطاست.
جهان ما پیچیده تر شد و زمانه بر مبنای درک و مصالح خود پیش میتازد نه بر مبنای یاوه های تروتسکیستی/ماجراجویانه و ضد بشری امثال رادیو فرداها.