تصویر: وقتی بغض رئیس دادگستری میترکد...
این پست رو دوباره گذاشتم ایا کسی رو می شناسید که بتونه به این جوان کمک کنه . لطفا کمک کنید. از دوستانی که وبلاگ دارند خواهش می کنم این خبر رو لینک کنند شاید این گره به دست شما باز بشه . شاید یه روزم یکی دیگه گره از کار شما باز کنه .
وی میگوید: اواز کسی شکایت ندارد وتنها در انتظار دستی ا ست که یاریاش کند تا بتواند زنده بماند و به آرزوهای خود برسد. از دوست هایی که وبلاگ دارند میخوتم این خبر رو تو وبلاگشون بگزارند . خدا بهش کمک کنه .
![](http://tabnak.ir/files/fa/news/1388/7/30/40199_290.jpg)
وقتی علت را جویا میشوم، میگوید: یک جوان به علت فقر و ناتوانی برای معالجه خود در یک قدمی مرگ قرار گرفته است.
رئیس دادگستری پاکدشت ادامه میدهد: از وضعیت این جوان چند روز پیش اطلاع یافتم. او عضو یک خانواده فقیر است که ماهانه 30 هزار تومان از طریق بهزیستی دریافت میکنند. چندی پیش این جوان پس از سقوط از بلندی و شکستگی لگن، مدتی را در یکی از بیمارستانها بستری میشود و پس از ترخیص از بیمارستان، به یکباره یکی از پاهایش به طرز غیرمعمول شروع به عفونت شدید میکند و زمانی که او به سراغ بیمارستانی که در آن بستری شده بود میرود، از وی برای بستری شدن دوباره درخواست پول میکنند، اما چون قادر به پرداخت هزینه درمان خود نبوده، بناچار به خانه بازمیگردد و اکنون نیز در اوج جوانی به انتظار مرگ نشسته است.
وی میگوید: اواز کسی شکایت ندارد وتنها در انتظار دستی ا ست که یاریاش کند تا بتواند زنده بماند و به آرزوهای خود برسد.
رئیس دادگستری پاکدشت بغض میکند و میگوید: با دیدن این جوان احساس میکنم باید همه برای نجات او تلاش کنیم و نگذاریم او به دلیل فقر ... .
رئیس دادگستری سکوت میکند و متعاقب این سکوت معنیدار صدای بوق اشغال تلفن ....
قاضی نتوانست بغض ترکیدهاش را پنهان کندو....
در چنین مواقعی چارهای نداریم تا دست یاری به سوی شما هموطنان، مسئولان وزارت بهداشت و پزشکان متعهد دراز کنیم تا شاید جوان بیمار فردا شاهد طلوع دوباره آفتاب باشد.
منبع : تابناک . ای ار
لینک خبر : http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=69532
![Link](http://www.parsiblog.com/View/tempIMGs/sade/p/1/bullet.gif)