پس - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه آدمی خوراکش را کم کند، درون شپر نور گردد [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
امروز: یکشنبه 103 آذر 4
مصاحبه منتشر نشده غلامحسین الهام؛
نقش حزب کارگزاران در حوادث پس از انتخابات

خبرگزاری فارس: غلامحسین الهام می‌گوید:معتقدم که حوادث اخیر مربوط به دوره بعد از انتخابات نیست، ریشه قضیه از جریانی نشأت می‌گیرد که به دنبال تغییر محتوای نظام است و با نگاهی به عقب باید این مسائل را در اواسط دوره سازندگی ریشه‌یابی کرد.


به گزارش "سرویس فضای مجازی " خبرگزاری فارس، غلامحسین الهام در سایت شخصی‌اش مصاحبه منتشر نشده خود با ویژه‌نامه نوروزی خراسان با عنوان "آنها که میلیونها لوح فشرده در تخریب احمدی‌نژاد توزیع کردند یک لوح هم در دفاع از خودشان توزیع می‌کردند " را منتشر کرده است.
بر اساس این گزارش، سایت الهام در ابتدا توضیحاتی درباره علت چاپ نشدن این مصاحبه ارائه و سپس متن کامل این مصاحبه را درج کرده‌ است.

در این توضیح آمده است: " از حدود یکماه قبل خبرنگار محترم روزنامه خراسان درخواست مصاحبه با جناب آقای دکتر الهام را برای ویژه نامه نوروزی این روزنامه داشته و بدلیل اشتغالات ایشان برای تنظیم وقت مصاحبه پیگیریهای مکرری نیز انجام دادند تا اینکه این مصاحبه روز سوم اسفند 88 با طرح سوالات صریح و چالشی انجام شد و متعاقب آن اصلاح و غلط گیری مصاحبه نیز صورت پذیرفت. در اقدامی خلاف اصول اخلاقی و مذهبی و عرف حرفه ای روزنامه نگاری وپس از آنکه ویژه نامه نوروزی روزنامه خراسان امروز در دسترس عموم قرار گرفت شاهد عدم درج مصاحبه بودیم و پس از پیگیری خبرنگار محترم با عذرخواهی شدید و ابراز تاسف از این اتفاق، علت آنرا مخالفت شدید شخص جناب آقای مسیح مهاجری مدیر مسوول روزنامه جمهوری اسلامی و رییس هیئت امنای روزنامه خراسان با درج مصاحبه جناب آقای دکتر الهام و حذف آن در آخرین لحظات چاپ ویژه نامه بوده است .
این در حالی است که همواره و از جمله در این مصاحبه موافقت جناب آقای دکتر الهام با انجام مصاحبه اختصاصی با یک رسانه ، منوط به درج کامل متن مصاحبه بوده است. با ابراز تعجب از سعه صدر مدیر مسوول روزنامه جمهوری اسلامی که اکنون به روزنامه خراسان نیز گسترش یافته است ، متن کامل پرسشهای خبرنگار روزنامه خراسان و پاسخهای دکتر الهام را که بیشتر درباره حوادث پس از انتخابات بوده است تقدیم می داریم. "

- به نظر شما ریشه اتفاقات بعد از انتخابات دهم در کجا بود؟
معتقدم که این پدیده مربوط به دوره بعد از انتخابات نیست، ریشه قضیه از جریانی نشأت می‌گیرد که به دنبال تغییر محتوای نظام است. با نگاهی به عقب باید این مسائل در اواسط دوره سازندگی ریشه یابی کرد. در واقع شکل‌گیری کارگزاران سازندگی از بطن دولت و تلاش برای ماندگاری یک طیف فکری در قدرت کلید این جریان است. اگر سابقه را مرور کنیم خواهیم دید کارگزاران این جریان می‌خواستند گردش قدرت را محدود کنند. بحث دائمی شدن ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی و عبور از محدودیت‌های قانون اساسی برای کنترل قدرت نبض این حرکت بود. این مسأله می‌توانست انحراف بنیادین ایجاد کند، این مسأله مهار شد و نقش اصلی در رفع این قانون‌شکنی هم بر عهده رهبری بود. گام بعدی کنترل و سایه‌ افکندن بر روند کنترل قدرت در قوه مجریه است که با شکل‌گیری جریان دوم خرداد دنبال شد، این موضوع در دو قالب دنبال شد: یک قالب تقلب گفتمانی و یک قالب القای بی‌اعتمادی بود.
تقلب گفتمانی یعنی با ارزیابی نارضایتی عمومی مردم از کارکرد دولت‌ هاشمی سنجیده شود و با استفاده از آن امید به تغییر برای مردم ایجاد کرد. و این انگیزه‌ای برای مشارکت گسترده شد. این اتفاق افتاد؛ جریانی که در دوم خرداد روی کار آمد از طرف همان جریانی پشتیبانی شد که در دل قدرت بود ولی القای بیرونی این بود که رفتار ناصواب دولت سازندگی اصلاح خواهد شد. مردم این جریان را داخل نظام ارزیابی می‌کردند. بی‌اعتماد ‌سازی هم به خاطر این بود که تصور می‌شد گفتمان جریان راست پیروز خواهد شد و باید شرایط را تغییر داد و در این راستا با القای شبهه تقلب فضای ‌جامعه را نگران کرد.
کاهش اعتماد ایجاد کرد. طنز «بنویسید خاتمی بخوانید ناطق» محصول این القای تقلب است که کلید آن را آقای هاشمی در نماز جمعه زد. دولت اصلاحات هم که بر سرکار آمد دست به اقداماتی زد که از آن به عنوان دوره گذار یاد می‌شود. حرکت در بستر مطبوعات برای ایجاد زمینه، اصلاحات و تغییرات در قانون اساسی که بخشی از آن در تغییر خود قانون مطبوعات و بخشی در لوایح موسوم به دوقلو بود و همچنین گفتمان سازی سکولاریستی در کشور و تخریب ساختارهای محتواساز نظام مثل شورای نگهبان و همگرایی با گفتمان حقوق بشر غربی در این دوره اتفاق افتاد ، این جریان به دلیل عدم پاسخ‌گویی به مطالبات واقعی مردم و آشکار شدن حساسیت عمومی نسبت به ارزش‌های و مراقبت‌های رهبری مهار شد و به تدریج در مجلس هفتم و در انتخابات نهم یک رجعتی به گفتمان انقلاب صورت گرفت و تلاش‌های تغییر در درون نظام، استحاله و براندازی نرم ناکام ماند. انتخابات نهم این ناکامی را خیلی محکم نشان داد و در واقع برگشتی به گفتمان انقلاب و امام صورت گرفت. تلاش دولت در پاسخ‌گویی به مطالبات واقعی مردم، دولت را کارآمد نشان داد لذا انتخابات دهم نقطه تلاش جدی و بسیج همه جریانات شکست خورده در برگرداندن این آب رفته به جوی بود، هماهنگی و همگرایی که داخل و خارج کشور صورت گرفت دنبال آن بود تا روند رجعت به گفتمان انقلاب که همان گفتمان عدالت بود را محدود و در نهایت از دور خارج بکنند، اما روشن شدن مرزبندی‌ها مانع از پیشروی این روند شد. حساسیت مردم و اعتماد آن ها به دولت این حرکت را که تلاش می‌کرد با استفاده از ابزار تقلبی و گفتمان تقلبی؛ گفتمان موازی و تقلبی بسازد و در حقیقت محتوای نظام را مخدوش کند، از ریشه برانداخت. چهره‌هایی که صورت گفتمان امام را داشتند اما حقیقتشان عبور از امام بود؛ آن‌ها گفتمان تقلبی را به راه انداختند. تا فضای مطلوب گرایش به آرمانهای امام و انقلاب را منافقانه مصادره کنند.
مرزبندی‌ها به‌خصوص در مناظرات انتخاباتی حقیقت را روشن کرد. این‌ها برای تحقق اهدافی که از قبل برنامه‌ریزی شده بود و من فکر می‌کنم می‌توان آن را کودتای نرم نامید خیلی زود با سناریویی از پیش تعیین شده، موضوع تقلب (در صورت ناکامی) در انتخابات که آن را حدس می‌زدند را طرح کردند. لذا این طیف با این اهداف روشن آمده بود، حتی خود آن‌ها باور تقلب را نداشتند؛ بلکه این موضوع یک برنامه بود، لذا امر را مشتبه کردند و حوادث بعد از انتخابات را کلید زدند، حوادث بعد از انتخابات دنباله حوادث این دو دهه بود، هدف آنها تهی‌کردن محتوای نظام و فقط نگه‌داشتن ساختار صوری نظام بود. هوشمندی عمومی در مقابل یک تهاجم نرم. تغییر تفکر، غفلت و خیانت هر یک می‌تواند عواملی باشد تا کارکرد چهره‌هایی را که در این مسیر نقش عمده ایفا می کردند را تحلیل کند. بنده فکر می‌کنم داوری عمومی این افراد را خائن بداند اما این مهم نیست. مهم آن است، که به تعبیر مقام رهبری گاهی نتیجه غفلت‌ها با خیانت یکسان است. بنابراین بنده فکر می‌کنم از نظر خارجی ما یک دشمن سی‌ساله برای براندازی نظام داریم ابزارهای داخلی آن می‌تواند عواملی باشد که پیگیر استحاله و حذف محتوای نظام بودند. این مسأله قبل از انتخابات همگرایی خارجی و داخلی پیدا کرد و به این علت در این دوره تبلور پیدا کرد که چنان‌چه گفتمان انقلاب و امام تثبیت می‌شد (که این هم اتفاق افتاد) برگشت جدی به عقب برای آن‌ها دشوارتر می‌شد. و هدر شدن فرصت‌های آتی آن‌ها را در پی داشت.

- پس زمانی که دولت اصلاحات روی کار بوده، همان زمان هم به ساختار جمهوری اسلامی اعتقادی نداشتند؟
همه قراین موجود شاهدی بر این موضوع است؛ یک قسمت از جریانی که آن ها دنبال کردند قانون مطبوعات بود. از مطبوعات به‌عنوان ابزار فضا سازی و ابزار نرم برای تغییر استفاده شد که با حکم حکومتی مقام رهبری متوقف شد و این نشان می‌دهد که طرح این موضوع برای حفظ نظام یک بحث جدی بود. این‌ها برای استمرار جریان خود متوسل به خشونت شدند و به دنبال آن کودتای 18تیر 1378 را طرح‌ریزی کردند که به وسیلة مردم سرکوب شد. در مجلس ششم از طریق ساختار سازی به اصطلاح قانونی این حرکت به شدت دنبال می‌شد. بحث تعارضات جدی با شورای نگهبان بیشتر در این دوره دیده می‌شد. خود آن‌ها هم صراحتاً در دوران اصلاحات خاتمی را کنش‌گر، عصر گذار نامیدند. گذار به چه‌ چیزی؟ رسما هم گفتند گذار به نظام دموکراسی و دموکراسی یعنی ساختار کاملا سکولار و این طیف بعداً تبدیل شد به همین اتاق فکر کودتای سبز که این فرآیند را در عرصه سیاسی و فرهنگی دنبال می‌کنند. ولی ساختارهای نظام هم محکم بود و هم عبور از این وضعیت سخت بود، و به همین خاطر هدف اصلی را اصل ولایت فقیه قرار دادند که هم ذهنیت‌های غلط نسبت به جایگاه عملی ولایت ایجاد کنند و هم در عمل شروع به حذف ولایت فقیه از مدیریت مؤثر کشور کردند و تا فقط جنبه تشریفاتی به آن بدهند. در این دوره خیلی تلاش کردند تا در ذهن جوانان ولایت فقیه را مزاحم آزادی‌های جامعه تلقی کنند.ولی مواضع روشن و رویکرد‌های مبنایی دفاع به موقع از حقوق ملت به وسیلة ولایت فقیه این تلاش‌ها را خنثی می‌کرد. - چگونه این جریان از سال 78 تا 88 توانستند از حمایت یک طیف خاص که عموماً قشر دانشجو یا به اصطلاح روشنفکر بودند، به حمایت قسمتی از توده مردم هم در سال 88 دست پیدا کنند. بنده تقلب گفتمانی را ریشه مسئله می‌دانم؛ تقلب گفتمانی یعنی یک گفتمان جعلی را پرچم خودت قرار دهی که به آن‌ اعتقاد نداری؛ این یک تقلب و جعل معنوی است؛ شاخص میرحسین موسوی، ‌عنوان نخست‌وزیر امام بود و شعار اولیه او احیای ارزش‌های امام.
لذا این رفتار قابلیت جذب را داشت ولی حقیقت این قضیه و پشتیبانان این گفتمان کسانی بودند که هیچ سنخیتی با گفتمان امام نداشتند به ‌هر حال با فریب و جعل حمایت برخی را جلب کردند اما موفقیتی پیدا نکردند. این‌ها می‌خواستند مردم را گول بزنند و توفیقی هم در این جهت پیدا کردند، چون‌ این ها با این شاخص‌ها آمدند و شفاف نبودند. از طرفی یک گروه اقلیتی هم که به دنبال تغییر نظام بودند هم با آنان همراه شدند چون به دروغ بودن این گفتمان ایمان داشتند. بحث دیگر هم رقابت‌های شخصی انتخاباتی در این دوره بود که بین‌ اصولگرایان شکافی هم ایجاد کرد و مسائل شخصی که طیفی با شخص احمدی‌نژاد داشتند هم در شکل‌گیری این قضایا بی‌تأثیر نبود. بعضی بخل‌ها، تنگ نظری‌ها و حسادت‌ها هم به این موضوعات دامن زد. البته این هم برنامة تبلیغاتی آنها است که شکاف بین روشنفکران و نخبگان و مردم را دامن بزنند. و این اختلاف را برای اهدافی که در جایگزین دموکراسی لیبرال به جای مردم‌سالاری دینی ایجاد کنند. و این نقطة حذف مردم است.

- خود عملکرد دولت، مناظره ها، حمایت بعضی از اعضای شورای نگهبان از یک کاندیدا در اتفاقات بعد از انتخابات چقدر سهم داشت؟
معمولا حمایت های شورای نگهبان اگر به صورت طرفداری از کاندیدای خاصی مطرح باشد. در جامعه اثر منفی و معکوس دارد بنابراین در این اتفاقات نقشی ندارد. اما برخی افراد به عنوان شخصیت حقیقی خودشان موضع سیاسی دارند. در یک قالب حقوقی غیر از شورای نگهبان عضویت دارند. مثل جامعه مدرسین حوزه علمیه که بعضی از اعضای آن ها در شورای نگهبان عضویت دارند، خیلی از اعضای شورای نگهبان هم سمت هایی دارند که در مسائل سیاسی ورود می‌کنند مثل خطیب جمعه و به این اعتبار اظهار نظر می‌کنند تا آن نهادهای سیاسی و دینی موضع‌گیری می‌کنند. اینها طبیعی است. جامعه این امور را به منزله طرفداری شورای نگهبان نمی‌شناسد. - دولت چه نقشی داشت؟ خدمت رسانی و محدود نبودن دامنه خدمت دولت به خواص، نقش کارآمدی نظام را بالا برد و کارآمدی نظام را افزایش داد و این کاملا موثر بود و اثر حقیقی و مثبت داشت. در واقع عامل اصلی پیروزی کارآمدی دولت بود. که تجلی کارآمدی نظام اسلامی و گفتمان امام بود. - منظور رفتار دولت در حول و حوش انتخابات است مثل بعضی از موارد که ایجاد شائبه می کرد: مثلا پرداخت سود سهام عدالت، پرداخت معوقه حقوق بازنشستگان در نزدیکی انتخابات یا نوع مناظرات که اخلاق انتخاباتی خیلی در آن رعایت نشد.

این موارد تأثیری بر اتفاقات بعد از انتخابات ندارد؟
نه، این ها همان سناریویی است که اگر همه این ها هم نمی بود توجیه‌های دیگری می شد امیرالمومنین می‌گویند نفاق برای هر دری کلیدی دارد، یعنی در واقع برای هر شرایطی برنامه آتی دارد و اتفاقا عصبانیت جریان رقیب هم از کارآمدی دولت بود. خیلی از این اتهامات دروغ بود مثلا توزیع سود سهام عدالت در سال دوم دولت هم انجام شده بود. سیستم اداری ممکن است مشکلاتی داشته باشد. در یک جا سریع تر و به موقع عمل کندو در یک جا با تأخیر عمل کند. در زمان شروع سفرهای استانی جریانات تبلیغاتی همان روز اول می گفتند این ها تبلیغات انتخاباتی است، در حالی که دولت نهم تازه شکل گرفته بود؛ اگر کسانی بتوانند با جلب افکار عمومی و خدمت به مردم فضا را برای اعتماد به خودشان فراهم کنند اشکالی ندارد. نتیجة موضع‌گیری و تحلیل آنها این است که شما هیچ وقت به مردم خدمت نکنید چون در اثر خدمت ممکن است اعتماد مردم جلب شود و مردم بعدا به شما رأی دهند!! این چه نسخه ای است که می پیچند. این درست به مانند آن است که بگویند شما پلید باشید تا به بهشت نروید. در حالی که وظیفه دولت خدمت به مردم است. اما مناظرات بسیار موثر بود، هیچ اشکالی نداشت و بداخلاقی هم نبود. - موثر یعنی مثبت بود؟ مثبت بود در جلب مردم، بالا رفتن مشارکت و اعتماد به احمدی نژاد. - اخلاق انتخاباتی هم کامل رعایت شد؟ در این بحث بنده اشکالی نمی بینم، چون مسئله شفاف سازی بود. در فضایی که گفتمان تقلبی در حال حرکت خزنده است، شفاف سازی صراحت و صداقت تبیین کننده است و عصبانیت آن طیف از مرزبندی بود، مرزبندی بین آقای موسوی و نسبتش با گفتمان توسعه و اصلاحات و دقیقا روسای این دولت ها. این یک سوال طبیعی است و اصلا بحث های انتخاباتی همین است.

- شما یک حقوق دان هستید به لحاظ حقوقی اشکالی ندارد در مقابل افکار عمومی اتهاماتی به شخصی در غیاب او وارد شود که فرصت دفاع ندارد؟
من در اظهارات آقای احمدی‌نژاد تهمتی ندیدم.ولی دولتی که به عنوان مظهر و نماد قدرت قرار می گیرد این حق را برای ملت و تاریخ ایجاد می کند که او را نقد کنند. بنده یک عضو در حد وزیر از یک دولت و یک نظام بزرگ بودم الان هم 7 ماه است که دیگر مسئولیتی ندارم ولی هر از چندی رسانه ها یک سویه به نقد بنده می پردازند. بنده باید این را بپذیرم و این هیچ اشکالی ندارد و نقد و نقادی طبیعت کار سیاسی است. در مناظرات مسائلی مطرح شد. مسائلی که پرسش‌های افکار عمومی بود. منعی هم برای پاسخ به آن ها وجود نداشت. شخص ثالث حضور دارد، در جامعه حضور دارد و می تواند پاسخگو باشد. این طبیعت آزادی سیاسی است. امیرالمومنین در خطبه شقشقیه سه خلیفه قبل از خودش را خیلی شدید نقد می کند. هیچ کدام از آن‌ها هم حضور ندارند، یعنی دقیقا اشکالاتی که بر حرکت و رفتار این جریانات وجود دارد ارزیابی می کند و در تاریخ می‌ماند. می‌گویند چرا طرفهایی که در مناظره نبودند آن ها پاسخ ندادند، چه منعی برای پاسخ داشتند. آنها که میلیونها لوح فشرده در تخریب احمدی‌نژاد توزیع کردند یک لوح هم در دفاع از خودشان توزیع می‌کردند. فضای رسانه ای گسترده ای در دست آنها بود که می توانستند پاسخ دهند ولی ترجیح دادند پاسخ ندهند. شاید هر پاسخی می دادند افکار عمومی را علیه خود حساس تر می کردندو منافع شان ایجاب می کرد که از این قضیه با سکوت عبور کنند. - شما در سخنرانی اخیرتان انتقادات تندی را خطاب به آقای هاشمی مطرح کردید، این در حالی است که رهبر انقلاب در خطابه 29 خرداد و بعد از آن در خطبه عید فطر از ایشان حمایت کردند و فرمودند بعضی از اتهاماتی را که مطرح می شود، قبول ندارند. این صحبت های شما چون بعد از این صحبت ها بوده با نگاه رهبری در تعارض نیست؟ خطبه 29 خرداد رهبری می توانست فصل ختام این بحث باشد اما بعد از 30 خرداد اتفاقاتی که افتاد نشان داد آن ها به این تدبیر و گذشت رهبری تمکین نکردند بعد از 30 خرداد وقایع تندتری پیش آمد و استمرار پیدا کرد. خطابه آقای هاشمی بعد از خطبه 29 خرداد مقام معظم رهبری نشان داد که تبعیت از موضع رهبری نکردند. آقای هاشمی به رغم صحبت های رهبری در اساس تشکیک کرد و تحریک به بحران‌سازی نمود؛ اگر آقای هاشمی پشت بحران نمی ایستاد این بحران کششی برای استمرار نداشت. بعد از عید فطر هم که ایشان همان مواضع را اتخاذ کردند و برگشت نکردند. در طول زمان هم مواضع ایشان در زمان تنفیذ وبعد آن مواضعی بود که نشان می داد این ها به استمرار این بحران اصرار دارند. به خصوص رهبری، تکلیف به شفافیت در مواضع داشتند و مواضعی که رهبری داشتند یک دوران اتمام حجت با این جریان بود، الان حجت تمام شده است و این ها در عمل نشان دادند که حاضر نیستند در مسیر تعیین شده رهبری حرکت کنند بنابراین مسئولیت این رفتار با خودشان است و باید هزینه آن را بپردازند و مردم خود را معطل این کژتابی ها نمی کنند و بالاخره این جریانات را از سر انقلاب حذف خواهند کرد.

- پس این گونه اظهارنظرها مشکلی ندارد؟
مشکلی نمی بینیم، بلکه بالعکس تکلیف را در آن می بینم که مرزبندی ها روشن شود و نسبت افراد با امام، رهبری و گفتمان انقلاب معلوم شود ما چند رهبری که در کشور نداریم، رهبری واحد است. انقلاب ما چهلستون نیست. انقلاب ما یک ستون دارد و آن رهبری و ولایت است. اگر ما بخواهیم تشکیک و تفکیک در اصل و اساس رهبریت ایجاد کنیم این نقطه مبدأ و اساس فتنه خواهد بود. - رهبری سیاست نظام را جذب حداکثری و دفع حداقلی اعلام کردند اما بعد از آن فضا به گونه ای پیش رفت که احساس می شد بعضی از افراد تندرو متعلق به طیف حامیان دولت علاقه مندند طرف منتقد و معترض را به کل حذف کنند. این روند به نظر شما باعث نمی شود برخلاف نگاه رهبری نهایتا تبدیل شود به دفع حداکثری و این در تناقض با سیاست های نظام نیست؟ خیر؛ مصداق و شاخص جذب حداکثری ملت است؛ ما باید یک ملت را حفظ کنیم یا هاشمی را حفظ کنیم؟ ما هیچ وقت یک ملت را قربانی یک فرد نمی کنیم. انتخابات دهم همین را مطرح می کرد. فشار بر این بود که یک ملت فدای یک فرد شود و به خاطر خوشایند یک فرد خیلی از حقایق مکتوم بماند اما این اتفاق نیفتاد. انتخابات این پیام را داشت؛ بنابراین یکی از شاخص های صحبت های رهبری این است که افراد موضوعیت ندارند و افراد بر ملت مرجح نیستند ولو این که سوابق ارزشمندی داشته باشند؛ افراد باید خود را با این حقیقت محک بزنند، حقیقت اسلام، انقلاب و مردم؛ اگر این را بپذیرند و در این چهارچوب باشند نظام کسی را به خاطر اشتباهات دفع نمی کند. اما اگر کسانی دائم برای خود حق تخریب بنیان های نظام را قائل باشند و به خودشان اجازه دهند با سوء استفاده از مصادر قدرت آنچه که از نظام به دست می‌آورند بخواهند بنیان افکنی کنند و بر شاخ بنشینند و بن ببرند، خب این سوء استفاده از قدرت است. این معنا ندارد که چون مرا می بایست به هر قیمتی جذب می کردند، من هم مجاز هستم به هر قیمتی هر کاری انجام دهم. هر کس کارش باید در چهارچوب قانون باشد. قانون گرایی هم یکی از شاخص هایی است که رهبری فرمودند، اگر برگردند به قانون و چهارچوب های نظام اشکالی پیش نمی‌آمد و پیش هم نخواهد آمد.

- در این موقعیت فعلی باید دفع بشوند یا خیر؟
آن ها خودشان دفع شده هستند، باید برگردند، الان باید تصمیم بگیرند حرکاتی که در طول هشت ماه بعد از انتخابات انجام دادند تا 29 خرداد قابل اغماض، از 29 خرداد تا روز قدس قابل اغماض، از روز قدس تا 13 آبان قابل اغماض، از 13 آبان تا 16 آذر قابل اغماض، از 16 آذر تا عاشورا چه؟! به نظر من عاشورا نقطه پایانی بود، چون عاشورا نقطه وحدت اساسی اعتقادی آحاد مردم بود چون بعد از آن 9 دی رقم خورد، بعد از عاشورا هم این آقایان شفاف سازی نکردند لذا این ها دفع شده هستند. یک راهی باید پیدا کنند. این ها مسیر خود را کج رفته اند و می توانند برگردند. توبه را برای همین شرایط گذاشته اند. - شما فرمودید این افراد اگر می خواستند می توانستند این جریان را کنترل کنند. در حال حاضر اگر بخواهیم یک همگرایی در کشور ایجاد کنیم نیازی به همراهی این آقایان نداریم؟ معنی حرف من این نیست که کشور بدون اینها نمی‌چرخد و چون می‌توانند فتنه کنند باید به آنها باج داد. آنها خودشان فرصت ها را در این قضیه از دست دادند، چون این آقایان را مردم دفع کردند و تمام شد ما برای مرده هزینه نمی کنیم اما خطر برنامه ریزی دشمن نمرده است. حالا معقول نیست برای چیزی که هزینه ای ندارد مزد بپردازیم و این باج گیری است. رهبری هم فرمودند باج نمی دهیم. نظام جمهوری اسلامی در عرصه سیاست خارجی هم به هیچ کس باج نمی دهد. - پس عملا مشکلات داخلی بعد از انتخابات تمام شده است؟ وقتی که سرود ملی جمهوری اسلامی نواخته شود همه به پا می خیزند. این احترام ملی است و به خاطر ورود یک شخص خاص مردم قیام نکردند. بعضی ها تصور کردند این خیزش مردم به خاطر آنهاست، سرود که تمام شد مردم هم به مسیر خودشان ادامه دادند، آن ظرفیت سیزده میلیونی –که برخی ها می خواستند آنرا برای خود مصادره کرده و از نظام باج بگیرند- دیگر وجود خارجی ندارد و فتنه دفع شده است. جامعه یک جامعه پویاست و دشمن هم یک دشمن مستمر است. حق و باطل هم همیشه وجود دارد، دشمن هم نمی خوابد. بنده نمی گویم خطرات و تهدیدات تمام شده است اما فتنه ای که در بستر انتخابات شکل گرفت، آخرین تلاشش این بود که این فضای وحدت ملی و نقطه قدسی انقلاب یعنی 22 بهمن را مخدوش کنند که نتوانستند. - در حال حاضر می بایست در کشور به دنبال ساز و کار و برنامه ای برای وحدت طیف ها و جریانات مختلف و طرف دعوا باشیم یا لازم نیست؟ ایجاد وحدت میان این ملت و طیف فتنه گران حرکت غلطی است، این وحدت ممکن و اصولی نیست، بلکه باج دادن است اما جریانات و کسانی که معتقد به گفتمان انقلاب به شکل عام هستند، اگر درک نکنند که اهمیت همگرایی و وحدت بر سر گفتمان چقدر است و از آن غفلت کنند، آسیب می بینند و تا حدی هم ضعف ما به این خاطر است، بین حاملان گفتمان انقلاب همیشه می بایست وحدت و عاطفه وجود داشته باشد و باید در این مسیر فعالیت کنیم اما اگر فکر کنیم باید به این جریانات باج دهیم یعنی فرصت بازسازی به جریان نفاق جدید ارائه کرده ایم. نیازی نیست بعد از هزینه ای که مردم برای عاشورا پرداخت کرده اند، دوباره به این طیف دفع شده فرصت دهند. - طبق گفته شما چون سران این فتنه خود به خود از سوی مردم دفع شده اند. آیا نیازی به برخورد حاکمیت با این افراد نیست؟ حتما باید این افراد پاسخگوی کارهایشان باشند.

- در مورد آقای مشایی،هر زمان سوالی از شما پرسیده شد، در جواب گفتید :«مسائل مهم تری هست» الان این مسائل مهم تر تمام شده است که شما به عنوان یک اصولگرای حامی دولت چند مسئله را در رابطه با ایشان برای ما تبیین کنید؟
بنده یک پاسخ کلی داشتم، در دولت اسلامی نقد حق مشروع مردم است. یکی از مواردی که دولت نهم را کارآمد کرد این بود که هیچ محدودیتی برای نقد آن نبود. حتی نقدهای غیرمنصفانه. بنابراین این فضا باز شد. مردم در سانسور معنوی و مادی نبودند. برای اولین بار بعد از انقلاب کاریکاتور رئیس جمهور هم کشیده شد. نقادی در قالب طنز نسبت به رئیس جمهور یک حریم ممنوعه داشت که این هم در دولت نهم برداشته شد. بنابراین محدودیتی نیست که چه کسی نقد شود، چه مشایی و چه غیر مشایی! آقای رئیس جمهور اعلام کرد که مشایی را نقد کنید، نقادی و اعتراض حق مردم است، هیچ اشکالی ندارد که مردم کسانی را در دولت دهم نپذیرند و نقد جدی گفتمانی داشته باشند. منظور بنده گم کردن مسیر بود یعنی فکر کنید الان مشکل جامعه ما در این قضایای پس از انتخابات، خواصی که دارند به بنیان های نظام آسیب می زنند، نیستند بلکه مشکل کشور مشایی است این فهم نادرست مشکلات واقعی است لکن هیچ کس در دولت نهم و دهم قداست ندارد. همه هم قابل نقد هستند و به ویژه آقای احمدی نژاد که در مدیریت این انتخابات بی نظیر یک قهرمان ملی است و به همان نسبت مسئولیت حفظ این گفتمان و تداوم آن با اوست. کم ترین اشتباهات او هزینه های سنگین خواهد داشت و بنده حساسیت عمومی مردم را نسبت به گفتمان تمجید می کنم. حالا بنده ممکن است امروز یا فردا حرف بزنم این تأثیری در اصل قضیه ندارد.

- عملکرد چه بخشی را در شکل گیری قضایای پس از انتخابات قابل نقد می دانید؟ آیا رفتار نیروی انتظامی را موجب تشدید بحران نمی‌دانید؟
بنده برخورد قوه قضائیه را قابل نقد می دانم، برخورد قوه قضائیه می‌توانست با جدیت، تدبیر و قاطعیت بازدارنده باشد، رفتار رسانه ملی هم می توانست جنبه بازدارندگی داشته باشد، رسانه ملی ابتدا موضع روشنی نداشت و دو دل بود. با دودلی و شک و تردید نمی شود در بحران ورود کرد و روشنگری لازم اتفاق نیفتاد. برخورد نیروی انتظامی را در این بحران موثر نمی دانم. پلیس را در خیابان گذاشته ایم برای تأمین امنیت. پلیس هم فرزند من و یا برادر شماست. باید این موضوعات را در متن حادثه تحلیل کرد. پلیس در همه جای دنیا وظیفه دارد با اغتشاش و ناامنی برخورد کند، بعد که برخورد می کند یقه اش را هم می گیریم که چرا اینجا -اگر از باتوم استفاده کرده- چرا باتوم را محکم زدید. بنده همیشه در این قضایا هم مثل 18 تیر یاد این آیه قرآن می افتم که یک اتفاقی در زمان پیغمبر افتاد عده ای رفتند مأموریتی انجام دهند، درگیری با مشرکین پیش آمد دو سه نفر کشته شدند، در این حین طرف مقابل متوجه شد که ماه رجب است و قتال حرام است. گفتند پیغمبر می‌گوید ماه حرام نجنگید اما آن ها جنگیدند. این ها خودشان قانون خودشان را قبول ندارند. فضاسازی وحشتناکی شد تا خدا به داد رسید و وحی شد که جنگ در ماه حرام، حرام است ولی بستن مسجدالحرام و بیرون کردن مسلمانان از آن گناه بزرگ تر از قتال در ماه حرام است. قرآن می گوید بیرون کردن مسلمانان از مدینه و بستن مسجدالحرام، بزرگتر از قتل در ماه حرام است چون فتنه بزرگتر از قتل است. در حال حاضر هم اشتباهی بود که رسیدگی شد. بله پلیس و دستگاه قضایی ضعف هایی دارد ولی باید این ها را در شرایط عادی رفع کرد.

منبع ما : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8901030166


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 89/1/3 و ساعت 8:10 عصر | نظرات دیگران()
مستندی از اقدامات فتنه گران پس از انتخابات
 
 
مستندی از اقدامات فتنه گران پس از انتخابات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع ما :  http://yjc.ir/news/Default.aspx


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 88/12/26 و ساعت 9:31 صبح | نظرات دیگران()

جانشین مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری در بخش دوم گفت و گوی مشروح خود با ایرنا جزئیات بیشتری در خصوص "کودتای مخملی شکست خورده پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم" را بیان کرد و استدلال های مربوط به آن را برشمرد.  

حسن میرزاخانی در گفت و گو با خبرنگار سیاسی ایرنا با افشای نقش موسسه آمریکایی "بروکینگز" به عنوان یکی از شاخص ترین مراکز مطالعات استراتژیک که بر روی سیاست های ایالات متحده آمریکا کار می کند و مرکز "سابان" که در حوادث مربوط به انتخابات ریاست جمهوری دهم ایران نقش تعیین کننده ای داشت، نکات حایز اهمیتی را در این زمینه مطرح کرد. 
این کارشناس ارشد مسایل استراتژیک با استناد به گزارش سال 2009 مرکز "سابان" با عنوان "کدام راه به سمت ایران؟" اهداف آمریکا برای چنین طراحی را در چهار دسته شامل کارکردهای دیپلماتیک، رویکردهای نظامی، براندازی و بازدارندگی از طریق تحدید (محدود کردن) تشریح کرد. 
میرزاخانی ضمن آن که عملکرد لایه های مختلف داخلی این جریان در چندماه گذشته را تحلیل کرد و ناگفته های بیشتری را به آن افزود، گفت:‌ این ماجرا مانند یک پازل است که اگر به طور قطعه ای به آن نگاه کنیم، ممکن است به یک تحلیل برسیم، اما اگر کلی به آن بنگریم تردیدی در وقوع یک کودتای مخملی شکست خورده طی حوادث اخیر باقی نمی ماند. 
بخش دوم این گفت و گو که در مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری انجام شد، در پی می آید: 

**از کودتای مخملی جز جنازه ای دفن شده چیزی باقی نمانده است 
میرزاخانی مرور تمامی مسایل پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم ایران، راهبردهای مرکز "سابان" و در راس آن موسسه "بروکینگز" را موید چند واقعیت دانست و گفت:‌ صرفنظر از این که رهبران حوادث اخیر از آنها اطلاع داشتند یا نداشتند، متاسفانه حوادث ماه های اخیر در کشور، به طور کامل در مسیری که راهبرد مراکز و موسسات یادشده مشخص کرده بود، قرار داشت. 
وی گفت: متاسفانه باید بپذیریم آنچه در عمل رخ داد در راستای برنامه‌ریزی و سناریونویسی و ایجاد حوادثی بزرگ در جهت اهداف آمریکا بوده است. 
**رویکرد متناقض دولت های غربی در قبال حوادث ایران 
وی درباره موضع‌گیری‌های متناقض برخی دولت های غربی در قبال حوادث اخیر ایران گفت: موضع گیری های متناقض این دولت ها نشانگر ناامیدی کامل آنها از جریان فتنه است، چه بسا سفر اخیر "هیلاری کلینتون" وزیر خارجه آمریکا به منطقه می تواند در راستای تغییر همین رویکرد ارزیابی شود. 
کارشناس ارشد مسایل استراتژیک با اشاره به این که محدودکردن، افزایش تحریم و زمین گیرکردن ایران از طریق فشار دیپلماسی در دستور کار غربی ها قرار گرفته است، ادامه داد: همین شرایط موجب شد آنان با چنین رویکردی دوباره در وضعیت درماندگی، وزیر خارجه خود را به روانه منطقه کنند و فعالیت‌های دیپلماسی مستقیم خود را در دستور کار قرار دهند. 
میرزاخانی گفت: برای همگان باید تبیین شود که حتی دشمنان نیز متوجه شده اند، این ماجرا به اتمام رسیده و از کودتای مخملی در ایران جز جنازه‌ای دفن شده چیزی باقی نمانده است. 
اکنون که دشمنان و طراحان براندازی به این نتیجه رسیده‌اند این ماجرا به اتمام رسیده است، نوع تعامل با اتفاقات احتمالی در آینده به چه شیوه‌ای باید باشد؟ 
جانشین مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری در پاسخ گفت: باید با بخشی از جامعه که ابتدا ناخواسته با این جریان آشوب تا حدی همراهی کردند با آغوش باز برخورد کرد و البته تا امروز هم مشی مسوولان نظام در همین راستا بوده است، آنان صف خود را جدا کردند و به آغوش نظام برگشتند و در راهپیمایی ها و تجمعاتی که در خصوص محکوم کردن ساختار شکنی ها برگزار شد همراه و همگام با مردم حضور یافتند. 
وی اضافه کرد:‌ اما دستگاه های مسئول در خصوص معدود کسانی که هنوز دنبال حرف نادرست و توهم کاذب جریان فتنه هستند و در برخی رسانه‌ها و تریبون‌ها حرف‌های بی اساس و تاریخ گذشته دشمن را تکرار می‌کنند، باید تدبیر ‌کنند. 
میرزاخانی گفت:‌ چه بخواهیم، چه نخواهیم دشمن دست از توطئه و دشمنی علیه ملت ما بر نمی دارد اما انتظار از دوستان و همراهان قدیم این است که بتوانند شرایط و اتفاقات کنونی را رصد کنند و در برابر آن موضع‌گیری کنند. 
وی افزایش فشار، بالابردن ریسک، کم کردن شانس موفقیت و محدودکردن ارتباط ایران با مجامع بین المللی و کشورهای دیگر را تمرکز دشمن در راهبرد جدیدش دانست و در عین حال آن را تلاشی بیهوده ارزیابی کرد. 

شما گفتید آنچه پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم در کشور رخ داد، حادثه نبود، شاید برای برخی این سئوال مطرح باشد، آیا افرادی خواسته وارد این عرصه شدند یا ناخواسته زمینه نقش آفرینی خود را فراهم کردند؟ 
جانشین رییس مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری گفت: تفاوت چندانی در اصل موضوع وجود ندارد و چه این مسایل خواسته و یا ناخواسته به وقوع پیوسته باشد، نتیجه آن در راستای تحقق اهداف شوم دشمن است. 
وی در ادامه این گفت وگو به الگوی کودتاهای مخملی غربی ها در کشورهای دیگر اشاره کرد و افزود: باید توجه داشت در جریان انتخابات و بعد از آن حوادث با یک فرمول و سناریو دنبال می‌شود، گویی اتاق فرمان و تصمیم‌سازی آنها مشترک است و دستور‌العمل‌های "جین شارپ" (جز به جز) دنبال می‌شود. 
میرزاخانی گفت: انقلاب‌های مخملی نام‌های دیگری نیز دارد؛ از آنها تحت عنوان انقلاب رنگی یاد می‌شود چرا که همیشه یک رنگ نماد جریان برانداز است، همچنین به آنها انقلاب گلی نیز اطلاق می‌شود زیرا در دست گرفتن نمادهای گیاهی مانند گل "شاه بلوط" یا "رز زرد" و غیره در واقع رمز شروع این نوع انقلاب‌هاست. 
**انگیزه برخی سفرهای خارجی در ایام انتخابات باید بررسی شود 
وی با اشاره به سفرهای شخصیت های سیاسی به برخی از کشورها در ایام انتخابات، گفت: سفرهایی که از جمله به کشور تونس و مکان های مختلف انجام شد، باید مشخص شود، همزمانی این سفرها با سفر "اوباما" رییس جمهور آمریکا به مصر مواردی است که اطلاعات آن باید مشخص و مذاکرات آنها استخراج شود. 
میرزاخانی ارتباط بخش خارجی این جریان را با موسسه های یادشده، تردیدناپذیر دانست و گفت : این که سران جریان یادشده را بتوان به عنوان عوامل کاملا مطلع نام برد جای تردید دارد و این امری است که نهادهای ذیربط و مراجع قضایی باید مراتب را بررسی و اعلام نظر کنند. 
میرزاخانی گفت: آنچه مسلم است این که آنان به طور دقیق در جهت خواسته طراحان خارجی گام برداشتند، یعنی اگر یک کودتای مخملین را در 10 گام تعریف کنیم آنان تا 9 گام پیش رفتند، اما در گام دهم که همانا دسترسی به مراکز تصمیم گیری نظام بود، ناکام ماندند. 
شما گفتید در جریان این گونه انقلاب‌ها از گل و رنگ استفاده می‌شود آیا در جریانات اخیر شاهد اقداماتی از این دست بودیم؟ 
وی پاسخ داد: شما به تصاویر اولین تجمع انتخاباتی که دوم خرداد 1388 در ورزشگاه 12 هزار نفری آزادی تهران برگزار شد توجه کنید، تصویر لیدر این جریان را مشاهده خواهید کرد که یک گل گلایول سبز را در دست دارد. 
چرا در ایران از رنگ سبز استفاده شد؟ 
وی گفت: رنگ سبز جایگاه بسیار تعریف شده در تفکر شیعه دارد و برای مردم ما نشان مقدس است و متاسفانه باید گفت، بی انصافی شد که این رنگ را دست مایه یک نماد سیاسی قرار دادند، اما در نهایت بازیهای سیاسی غیرت دینی مردم را تحریک نمود و فریب کاری نهفته در آن را کنار زد. 
برخی در داخل عنوان کودتای مخملی را برای حوادث اخیر قبول ندارند و آن را یک جنبش اجتماعی ارزیابی می کنند، از دیدگاه شما تحلیل آنها ناشی از چیست؟ 
میرزا خانی پاسخ داد: اگر تعریف کودتا به معنای براندازی با روش‌های سخت و نیروی قهریه و سلاح گرم باشد که منجر به جابجایی حاکمیت توسط عده قلیل شود، باید پرسید جابجایی حاکمیت توسط اقلیت با روش‌هایی که پشت سر آن سرمایه‌گذاری دشمن، هزینه فراوان، رسانه های پرفریب و دروغ گو، طراحی سناریوهای مختلف باشد، آیا هدف دیگری جز براندازی و سرنگونی دارد؟ اگر به این اقدامات کلمه کودتا اطلاق نشود چه نام دیگری زیبنده آن خواهد بود؟ انقلاب مخملی را آنها به کار می‌برند که بگویند این جابجایی درون جامعه است. 
او افزود: وقتی جابجایی به کمک دشمنان و به صورت هوچی گری رسانه ای باشد، به آن جابجایی درون جامعه گفته نمی شود؛ این همان کودتا با روش های فریب است. 

**قتل "ندا آقاسلطان" 
وی گفت:‌ به طور نمونه مشخص شده است که در قتل "ندا‌ آقاسلطان" اساسا تشکیک واقعی وجود دارد، در تک تک صحنه‌های مربوط به نحوه تیراندازی، فیلمبرداری و به قتل رسیدن وی مسائل غیرطبیعی وجود دارد. 
میرزاخانی اظهار داشت: سوال اینجاست اگر کسی در جایی صدای تیر بشنود و احساس کند کسی تیراندازی می‌کند و حتی یک نفر تیرخورده است، نباید ابتدا به فکر نجات جان خود باشد؟ آیا نباید دوربین را به طور طبیعی به سمت جایی که تیراندازی شده است برگرداند؟ آیا هیچ تهدیدی برای فیلمبردار وجود ندارد که این چنین با خیال راحت فقط فیلم می‌گیرد؟ 
وی گفت: مسلم است که در این صحنه‌ها، سناریوها و داستان ها همواره علامت سئوال وجود دارد. به همین لحاظ پیشنهاد می‌شود این موضوعات باردیگر با نگاه کارشناسی بازنگری شود و نتایج آن در اختیار همگان قرار گیرد. 
آیا پروژه کشته سازی در حوادث اخیر ایران در کودتاهای مخملی نیز وجود داشته است؟ 
جانشین مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری پاسخ داد: در روش های انقلاب مخملی حتی‌الامکان از خشونت پرهیز می کنند، اگر در حوادث انتخابات اخیر ایران به سمت کشته سازی رفتند، بیشتر برای کپی برداری از روند پیروزی انقلاب اسلامی بوده است. 
وی خاطرنشان کرد:‌ اگر این فرضیه را قبول کنیم که انقلاب های مخملی جزو روش های خشونت گریز است، برای این که در ایران به نتیجه برسند نیز باید از همان روش های انقلاب اسلامی استفاده کنند، این که الله اکبر می گفتند، یا نماد سبز را انتخاب می کنند نگاه شان به باور های مذهبی است که در ایران ریشه دارد. 
** تحرک رسانه ای انگلیس در حوادث بعد از انتخابات مشهود است 
دولت انگلیس در حوادث اخیر ایران چه نقشی داشته است؟ 
وی گفت: به گواه تاریخ، انگلیس همیشه پیچیده عمل کرده است و آنچه مسلم است این که، تحرک انگلیس در حوزه رسانه ای در حوادث پس از انتخابات اخیر به طور کامل مشهود است. 
میرزاخانی ادامه داد:‌ در انقلاب های مخملی سفارت های آمریکا همواره نقطه تعیین کننده بوده اند اما چون آمریکا در ایران سفارت ندارد، انگلیس به عنوان عامل جایگزین نقش خود را ایفا کرد. 
جریان فتنه اکنون حیات خود را در چه می بیند؟ 
وی با اشاره به دو رکن خارجی و داخلی جریان فتنه گفت: رکن خارجی آن بدون بدنه داخلی فاقد معناست و وقتی می تواند نقش خود را به خوبی ایفا کند که رکن داخلی با آن هماهنگ باشد. 
جانشین مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری افزود:‌ رکن داخلی متوجه شده که در مدیریت صحنه تندروی کرده و از بدنه خود فاصله گرفته است، لذا بیانیه ها و موضع گیری های سران آن حاوی برخی انعطاف‌هاست. به عبارت دیگر همان اراده ای که دعوت به تظاهرات و معارضات خیابانی می کرد و به دنبال براندازی بود با تغییر تاکتیک خود دوباره دعوی اصلاحات درون نظام را دارد و ادامه حیات خود را در موضع نقد از تندروی های یکدیگر می بیند. 
وی تصریح کرد:در این بین همراهان هوشمند آنان و دوستان غافل نظام با بلندکردن پرچم حکمیت و یا پرهیز از افراطی گری عرصه ورود مجدد فتنه گران را به صحنه اجتماع زمینه سازی می کنند و همه این عوامل تدبیر و راهبرد جدید آنان است. 
** برخی ناخواسته با دشمن هم کلام و موجب تضعیف دولت در موضوع هسته ای می شوند 
وی در ادامه این گفت وگو اظهار داشت :‌ متاسفانه امروز شاهد موضع گیری کسانی که خود را استراتژیست می دانند، هستیم و در این مقطع حساس، ناخواسته‌ با دشمن هم کلام و موجب تضعیف استراتژی دولت در موضوع هسته ای می شوند. 
میرزا خانی تصریح کرد : پیشنهاد ما این است اگر این دوستان نمی توانند در موضوع هسته ای کمکی به افزایش صلابت موضع‌گیری نظام کنند حداقل در خصوص توانمندی دولت برای پیشبرد اهداف راهبردی تامین سوخت هسته ای و غنی سازی اورانیوم اظهارنظرهای شبهه برانگیز نداشته باشند. 
وی خاطرنشان کرد: مردم سال ها شاهد مدیریت افرادی در حوزه هسته ای بودند که مدیریت شان، مدیریت تعلیقی نام گرفت اما اکنون داعیه غرب ستیزی دارند. 
جانشین مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری افزود: راهبرد عمومی در این زمینه تک صدایی و وحدت رویه است، نه شبهه افکنی و تردید آفرینی. 
وی تاکید کرد :‌ دشمن در مقطع کنونی این هدف را دنبال می کند که مباحث سیاسی در کشور روند فرسایشی به خود بگیرد، در این صورت همه انرژی ها و زمان ها صرف پرداختن به این امور می شود. 
میرزا خانی یادآور شد:‌ آنان نمی خواهند ملت ایران و مسئولان کشور توان و ظرفیت خود را برای پیشرفت در عرصه های علمی، فناوری، اقتصادی و حضور فعال و اثرگذار در مناسبات و معادلات منطقه ای و جهانی متمرکز و منسجم کنند. 
میرزاخانی گفت: آنان برای پیشبرد اهداف خود درصدد هستند ملت ایران را با مسائل داخلی درگیر کنند تا از آرمان نهایی خود که نقطه استراتژیک نظام است، غافل شوند. 
وی افزود:‌ اگر دشمن بر تحریم تکیه یا روی تخریب خادمان نظام کار می کند و نسبت به طراحی کودتای مخملی اقدام می‌کنند، برای رسیدن به همین اهداف است. 
جانشین رییس مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری گفت: آرمان ملت ایران این است که الگویی از یک امت سرزنده، شاداب، صریح و هوشمند پشت سر رهبری فرزانه خود به نمایش گذارد. 
میرزاخانی، ریشه های انقلاب اسلامی و استواری آن بر این ریشه ها را علت اصلی محقق نشدن پیش بینی های بیگانگان در مورد ایران ذکر کرد و جایگاه مراجع، روحانیون، متدینین، دلسوزان و آحاد مردم را علت دیگر آن برشمرد. 
وی با اشاره به نقش آفرینی موثر و عموم مردم بویژه جوانان در حوادث اخیر، آن را ارزشمند و ماندگار خواند و گفت: با خواست خدا، درایت رهبری و بصیرت مردم به جرات می توان گفت جایگاه انقلاب و نظام بسیار قوی تر از پیش از انتخابات است. 
بخش نخست این گفت وگو پنجم اسفندماه جاری در ایرنا منتشر شد. 
گفت وگو از :رسول محمدحسنی

منبع ما : http://www.kheradnews.com/f_display_news.php?id=11304


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 88/12/18 و ساعت 1:42 عصر | نظرات دیگران()
مناظره داغ رادیو گفتگو با موضوع پس گرفتن شکایت رسایی از موسوی
رسایی: موسوی مشاعرش را از دست داده است
کوچک‌زاده: مخالفم!او از ابتدا هم 13را بیشتر از24 می‌دانست
نصیرپور: نباید با این اظهارات فضا را افراطی کرد

پس از انتشار آخرین مصاحبه میرحسین موسوی با موضوع راهپیمایی 22 بهمن حمید رسایی نماینده مردم تهران اعلام کرده است که شکایت خود از موسوی به دلیل فقدان عقل سالم سیاسی پس گرفته است. این در حالی است که موسوی در تحلیل حضور جمعیت مردم در این راهپیمایی، دلیل حضور انبوه جمعیت را اجباری بودن راهپیمایی و اجبار ادارات دولتی و استفاده از مردم شهرستان ها در تظاهرات تهران عنوان کرده بود. در روزهای پس از انتخابات نیز زهرا رهنورد که موسوی او را روشنفکرترین زن ایران نامیده بود در تحلیلی مشابه تحلیل همسرش و در مصاحبه با شبکه دولتی انگلیس در بیان مستندات خود مبنی بر تقلب در انتخابات، گفته بود که چون من فرزند لرستان هستم مردم لرستان قطعا به داماد لرستان رای داده اند!

به گزارش رجانیوز، حمید رسایی، در مناظره ای با کوچک زاده و نصیر پور که رادیو گفتگو متولی برگزاری آن بود، به بیان دلایل خود از انصراف نسبت به شکایت از موسوی پرداخته است. رسایی دلیل انصراف خود را رد بدیهی یات از سوی موسی دانست و گفت که به نظر وی ، ایشان مشاعر خودرا از دست داده است.

البته کوچک زاده معتقد بود که نگاه موسوی از ابتدا دچار اشکال بوده و با ذکر مثال هایی تلاش کرد بگوید مواضع ایشان بروز مواضع قبلی وی است.

نصیرپور نیز ضمن تاکید بر لزوم پیروی از مقام معظم رهبری برای سعادت کشور ، پرهیز از افراط گری و اتخاذ مواضع تند و یکسویه را خواستار شد. البته ایشان در توضیح دیدگاه خود توجه به مسائل رخداده پس از انتخابات را از جوانب مختلف خواستار شد.

در ادامه متن این گفتگوی داغ را می خوانید.

رادیو گفتگو: رسایی سلام و شب بخیر. در ابتدای صحبتتان علت انصرافتان را می فرمایید؟

رسایی: واقعیتش بعد از این همه اتفاقاتی که در کشور افتاده،بعد از حدود 17 بیانیه ای که آقای موسوی دادند و هر کدام از این بیانیه ها به نوعی توهین و تخریب مردم و نظام بوده و مورد بهره برداری ضد انقلاب و جبهه استکبارقرار گرفته روز گذشته آقای موسوی مصاحبه ای را با سایت خودشان انجام داده و حرکت چند ده میلیونی مردم در 22 بهمن امسال را زیر سوال بردند. ایشان گفته اند این جمعیتی که در راهپیمایی 22 بهمن حضور پیدا کرده بودند کسانی بودند که دولت اینها را با قطار و اتوبوس از شهرهای مختلف جمع کرده به تهران آورده. البته درجایی دیگر مدعی شده که میدان آزادی خالی بوده و کسی نبوده است. یعنی ایشان دقیقاً حرفهایی را زده که در طول این 30 سال رسانه های بیگانه و استکباری می زدند. ایشان همچنین بدون هیچ مناسبتی حرف از چهارشنبه سوری زده و تأکید می کند که ما از حرکتهای خشونت آمیز در چهارشنبه آخر سال خود داری می کنیم. این درحالی است که "بی بی سی "و "وی او ای "مردم را تحریک می کنند که در چهارشنبه آخر سال آشوب هایی ایجاد کنند.

لذا من به این نتیجه رسیدم که موسوی مشاعرش را از دست داده، یعنی ایشان دیگر توجه و دقت ندارد به این که چه دارد می گوید و جالب است همین امروز بعد از ظهر موقعی که از مجلس بیرون می آمدم به یکی از دوستان اقلیت گفتم که شما مصاحبه موسوی را دیدید. این بنده خدا بدون اینکه از موضع من اطلاع داشته باشد گفت که من فکر می کنم موسوی دچار اختلالات شده برای اینکه این موضوع را دیگر نمی شود انکار کرد.

یعنی طوری شده که دوستانش هم دیگر به این حرفها می خندند. شما نگاه کنید حتی روزنامه های هوادار هم مصاحبه ایشان را پوشش ندادند. این حکایت از این می کند که این حرفها آنقدر پیش پاافتاده و دور از واقعیت است که هیچ ارزشی برای آن قائل نیستند. واقعاً من به این نتیجه رسیدم که فشارهای زیاد باعث شده که موسوی مشاعرش را از دست بدهد.

رادیو گفتگو: اجازه دهید از آقای کوچک زاده هم نظرشان را بپرسم.

سلام شب بخیر.


کوچک زاده: من هم خدمت شما و شنوندگان و رسایی سلام عرض می کنم.

بر خلاف نظر آقای رسایی من فکر نمی کنم که موسوی اشکال و اختلالی در هوش و حواس یا مشاعرشان بوجود آمده باشد. چرا که از همان ایام انتخابات رویه ایشان انکار حقایق بزرگی بود که همه دنیا و همه ملت بر آن صحه گذاشتند. وقتی که ایشان انتخابات با شکوه 40 میلیون را نفی و تلاش کرد که یک واقعه منفی جلوه دهد. وقتی که زیر بار قانونی که خود ایشان شعار اصلی اش برای حضور در این عرصه بود نمی رود. وقتی ایشان با رضایت یا با سکوت از کنار جنایاتی که در حق آرمانهای حضرت امام در تظاهرات روز قدس یا 13 آبان شد گذشت. معلوم می شود که ایشان از ابتدا همین طور بوده یا در یک فضای توهم آمیز یا توهم آلودی در عرصه سیاست سیر می کند.

البته من قبول می کنم که این عدم اقبال مردم به ایشان موجب فشارهای روحی و روانی زیاد برایشان شده است.

رادیو گفتگو: آقای نصیرپور هم با ما ارتباطشان برقرار شده من از ایشان هم یک سوال بپرسم.

سلام .

نصیرپور: سلام شب تان بخیر.


رادیو گفتگو: شما صحبتهای رسایی و کوچک زاده را شنیدید؟

نصیرپور: خیر متأسفانه.

رادیو گفتگو: شاید دلیل انصراف آقای رسایی از شکایت شان را بدانید. چون همکار شما هستند و در مجلس هستند. آقای کوچک زاده هم صحبت می کردند که بر خلاف صحبتهای آقای رسایی است. یعنی آقای رسایی اعتقادشان بر این بود که آقای موسوی مشاعرشان را از دست دادند، آقای کوچک زاده خلاف این را دنبال کردند. نظر شما چیست؟

نصیرپور: من نظر خاصی ندارم آقای موسوی حتماً هم صلاحیت عقلی و هم صلاحیت اجتماعی دارند و می تواند راجع به خودش اظهار نظر کند، دوستان ما هم توصیه شان این است که در رفتار سیاسی اشان توجه داشته باشند. یعنی حرفهایی که می زنند در تاریخ سیاسی مردم حفظ خواهد شد، تقاضای من این است که کاری نکنیم با برخی الفاظ ، اخلاق هایی را در جامعه پایه گذاری کنیم که نتوانیم پاسخگوی ملت بزرگ ایران باشیم.

رادیو گفتگو: آقای رسایی. شما با توجه به صحبت دوستان؛ آقایان کوچک زاده و نصیرپور آیا به ادله خاصی غیر از مطلبی که عنوان کردید، رسیدید که شکایت خود را پس گرفتید؟

رسایی: بنده هم سلام دارم خدمت آقای نصیرپور. سوال می کنم از آقای نصیرپور که آیا واقعاً مصاحبه موسوی را دیده اند؟

نصیرپور: بله. دیدم.

رسایی: یعنی شما مطالب گفته شده را تأیید می کنید؟

نصیر پور: من عرض کردم من نه سخنگوی موسوی هستم نه ارتباط شخصی دارم.

رسایی: ما داریم نظر خودمان را می گوییم.

نصیرپور:اجازه دهید پاسخ دهم. شما علی رغم خواهش من مثل سابق رویه خود را در پیش دارید.

( گفتگو کنندگان دراین مقطع دائما بین سخنان یکدیگر سخن می گویند)

رسایی: پس ما در برنامه رادیویی می آییم چه کار کنیم. اگر قرار باشد ما در مورد این موضوع اعلام نظر نکنیم کلاً وقت مردم را برای چه می گیریم.

نصیرپور: سوال می کنید اجازه دهید پاسخ دهم.

سوال شما را متوجه شدم اجازه می فرمایید عرضم را بگویم.

عرض کردم من سخنگوی موسوی نیستم . آقای موسوی همین طور که شما و مردم شاهد هستید هر وقت لازم می دانند اظهار نظر می کنند و حرفهای خودشان را هم می زنند ما اینجا آمدیم حرف خودمان را بزنیم.

رسایی:ما حرف خودمان را در مورد چه چیزی باید بزنیم؟

نصیرپور: جناب مجری شما داوری کنید.

رادیو گفتگو:من در کار بزرگان دخالت نمی کنم.

نصیرپور: نه ما بزرگ نیستیم ما کوچک همه مردم ایران هستیم. من فکر می کنم آقای رسایی ، ما خود را جای مردم نگذاریم اجازه دهیم مردم در بزنگاهها نظر خود را اعلام کنند.

رسایی: هر کس که پیچ رادیو را روی رادیو گفتگو تنظیم کرده می خواهد نظر ما را در مورد این موضوع بداند.

نصیرپور: من خدمت مردم شریف عرض می کنم، آقای رسایی به نمایندگی از مردم ایران هر چه دوست دارند به زبان می آوردند و مردم هم حتماً هر چه آقای رسایی می گویند گوش می کنند.

رسایی: من سوال می کنم شما نمی خواهید جواب بدهید اشکال ندارد. آنجا آقای موسوی مباحثی را مطرح کردند.

نصیرپور: شما پاسخ دهید که انگیزه تان از این همه حرارتی که دارید و از این الفاظی که به کار می برید چیست؟

رسایی: هیچی من نظرم را می گویم.

نصیرپور:شما دنبال چه هستید در این اوضاع؟

رسایی: من یک نماینده مردم هستم. رادیو با من تماس میگیرد می گوید نظر شما در مورد این موضع چیست بنده نظرم را می گویم.

نصیرپور: خیر انگیزه شخصی شما از این همه حضو در این حوزه چیست؟ ما الان مشکلات اجتماعی و مشکلات سیاسی متعددی داریم. مثلاً موضوع طلاق در جامعه ما دارد رخ نمایی می کند. شما چقدر راجع به این مسئله صحبت می کنید؟ با توجه به اینکه حوزه تخصصی تحصیلی تان هم هست.

رسایی: همه صحبتهای من می رود روی سایتم.

نصیرپور: به سایت شما چند نفر دسترسی دارند؟ به رادیو افراد بیشتری دسترسی دارند.

رسایی: بنده با رادیو برای طلاق تماس گرفتم صحبت کردم.

نصیرپور: تکلیفات بعدی خودتان را بگویید شما.

رسایی: الان در رادیو موضوع برنامه این است.

نصیرپور: شما بگویید علاقه شخصی تان چیست؟من موضوع برنامه را متوجه شدم. انگیزه شخصی شما چیست؟

رسایی: از چه؟

نصیرپور: از همین فعالیت افراطی که در این حوزه دارید.

رسایی: فعالیت افراطی یا روشنگری برای اینکه مردم متوجه شوند.

نصیرپور: مردم موضع شما را در مورد اتفاقاتی که این روزها اتفاق افتاده و کام همه را تلخ کرده شنیدند. به کرات بیش از هزار بار شنیدند.

رسایی: موسوی که دیروز مصاحبه کرده برادر من.

نصیرپور: عرض می کنم. مردم موضع شما را که می دانند. این همه انگیزه شما چیست؟ شما مجال را مثلاً به آقای کوچک زاده بدهید. چرا به فرد دیگری مجال نمی دهید؟ پس شما یک چیزی دارید؟ شما یک چیزی در ذهنتنان دارید.

کوچک زاده: اجازه می دهید من صحبت کنم.

رادیو گفتگو: گویا آقای کوچک زاده هم صحبت دارند.

رسایی: من هنوز صحبت نکردم. ما یک کلمه از آقای نصیرپور پرسیدیم آقای نصیرپور شما که این طوری موضع میگیرید این بیانیه را خواندی؟ اگر این مصاحبه را خواندی به نظرتان حرفهای ایشان درست است؟ با واقعیت تطبیق دارد؟ ایشان رفت سراغ هزار چیز دیگر که جواب ندهد. فقط برای اینکه نگوید من با حرفهای موسوی موافق یا مخالفم.

نصیرپور: من یک پیشنهاد دارم. از آقای ضرغامی خواهش کنیم همین امشب رسماً از این تریبون که آقای رسایی را به خاطر انگیزه شخصی و علاقه ای که به این حوزه دارند، به عنوان مجری برنامه تعیین کنند و مشکلی هم ندارد فکر می کنم همه با طیب خاطر بپذیریند. فکر می کنم این طوری آقای رسایی هم به حد کافی مجال خواهد داشت حرفهایش را بزند.


رسایی: فکر می کنم شما دعوت رادیو را وقتی نمی خواهید حرف بزنید نپذیرید. وقتی آدم قبول می کند باید صحبت کند.

نصیرپور: نه من می خواهم ولی ما مشکلی که با شما داریم این است که شما برای دیگران وقتی قائل نیستید. من بدون اینکه برنامه شما را بشنوم، همکاران صدا و سیما محبت کردند ارتباط تلفنی برقرار کردند حتی بدون اینکه موضوع را به من بگویند.

رادیو گفتگو: ظاهراً آقای کوچک زاده هم صحبت دارند.

کوچک زاده: من در ادامه عرایضم یک مطلبی حالا با توجه به صحبتهای همکارم آقای نصیرپور باید بگویم. اگر شما فکر می کنید موضع گیری دوستانی مثل آقای رسایی از سر خیرخواهی نیست. شما که به خیرخواهی خود اعتماد دارید. توصیه می کنم از این ورطه ای که آقای موسوی در آن گرفتار شده، با اظهار نظر صریح در مورد حرفهای ایشان نجات دهید. موسوی چیزی را دارد انکار می کند. حالا در راهپیمایی 22 بهمن یک عده ای را از یک شهری آورده باشند اینجا در خود آن شهر چه کسانی بودند تظاهرات کردند؟ راهپیمایی 22 بهمن که یک چیز سراسری در ایران است. ما دیدیم . این صحبتها وقتی از یک کسی مثل میرحسین صادر می شود، کسانی که به ایشان علاقه دارند، این صحبتها را از موضع اخلاص و صدق به موسوی بگویند.

رادیو گفتگو: اجازه دهید آقای نصیرپور هم جواب دهند.

کوچک زاده: اینکه ایشان،بیاید مراسم چهارشنبه سوری را تعبیر کند به جشنواره نور علیه ظلمت. موضوعی را که آیت الله شهید استاد مرتضی مطهری چقدر در باب خرافی بودن این روز گفته است. خوب اینها واقعاً حیف است که ایشان ده ، دوازده میلیون رأی را این طور ضایع کند. به نظر من ایراد به آقای رسایی وارد نیست.

رادیو گفتگو: آقای نصیرپور.

نصیرپور: من صحبتهای آقای کوچک زاده را گوش می کنم.

رادیو گفتگو: ما چون فرصتمان اندک است.

نصیرپور: اگر این دو بزرگوار اجازه دهند، ما در محل مان یک حرفی هست می گویند چند نفر به ده نفر.

کوچک زاده: آقای نصیرپور من تقابلی نکردم با حضرتعالی.

نصیرپور: اگر اجازه دهند من حتماً عرضم را می گویم. من فرمایش دکتر کوچک زاده را کاملاً قبول دارم و ارادت دارم و مطمئنم اگر همه آدمهایی که در این کشور دلشان در گرو انقلاب اسلامی است حرفهای خودرا با یک روش معتدل و خالصانه در مسیر انقلاب بزنند مشکل ما حل می شود. من فرمایش دکتر کوچک زاده را کاملً قبول دارم. همه ما در مظان سقوط هستیم. اگر با رفتار غیر منطقی بخواهیم در جامعه تشویشی ایجاد کنیم مطمئن باشید در آینده دچار بحران خواهیم بود. اگر آقای رسایی اجازه می دادند و من عرضم تمام می شد شاید الان در این چند دقیقه به یک جمع بندی رسیده بودیم. عرض من این بود که بنده نه سمت سخنگویی موسوی را دارم نه ارتباط شخصی با ایشان دارم. شما مجری محترم فرمودید که بنده عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی هستم . به لحاظ سابقه سیاسی که تکلیف ما معلوم شد. یعنی ما ارتباط سازمانی که با مهندس موسوی نداریم. طبیعتاً باید کسانی که با ایشان ارتباط سازمانی و تشکیلاتی دارند، باید بیشتر وارد جزئیات شوند،اما من فرمایش کوچک زاده را قبول دارم. ما باید تلاش کنیم که هیچ کدام از سرمایه های این نظام از سبد این نظام خارج نشود. من در واقع سوالم از بعضی از دوستان این است که ما به جای اینکه خیلی افراطی با هر انگیزه ای وارد عرصه های سیاسی کشور شویم،خصوصاً در ایامی که ما به آرامش نیاز داریم. حساب و کتاب ، و همه رفتارها همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند همه اش باید محاسبه شود و ما هم به این اعتقاد داریم و معتقدیم که همه امورات هم، همانطور که مدعی هستیم براساس قانون اساسی باید باشد حول محور ولایت فقیه باشد. اینکه راهپیمایی 22 بهمن نماد حضور و مشارکت مردم است،این یک اصل پذیرفته شده است. به همین دلیل شما می بینید و ملاحظه می کنید که شاید ما مناسبتهای متعددی داریم ولی هیچ کدامش به اندازه 22 بهمن متوجه رسانه های خارج نیست و حجم بسیار زیادی از رسانه ها می آیند داخل کشور برای تصویربرداری از این همایش ملی مردم ایران. من معتقدم که آنچه که در 22 بهمن اتفاق افتاد تأکید مجدد مردم روی شعار اصولی انقلاب اسلامی بود که استقلال آزادی جمهوری اسلامی است. و خواهش من این است که دوستان در تشکل های سیاسی. ( رسایی حرف نصیر پور را قطع کرد)


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 88/12/10 و ساعت 7:58 عصر | نظرات دیگران()

رسایی: نه اینها با اتوبوس و مینی بوس و هواپیما و قطار آمدند در خیابانها،از شهرهای دیگر آورده شده اند.

نصیرپور: دوستان جریانات سیاسی ما این را مصادره به مطلوب نکنند. این حرکت مردم حمایت از انقلاب است،حمایت از نظام است و مهر تأییدی است بر حمایت مردم از نظام جمهوری اسلامی و ما باید همه مان تلاش کنیم . من به موسوی توصیه دارم که اقتضائات امروز کشور و نظری که به هر حال در حاکمیت وجود دارد توجه داشته باشند. این توصیه را ما به همه دوستان داریم. همانطوری که به موسوی توصیه می کنیم که به هر حال ایشان بپذیرند با این دولت که با رأی مردم روی کار آمده و این انتخابات حتی اگر اشکال هم داشته باشد برگزار و تأیید شده و همه مکانیزم های قانونی آن طی شده است. اگر از این زاویه به موضوع نگاه کنیم و دوستان تلاش نکنند که مثلاً این فراد را از دایره نظام خارج کنند. ما معتقدیم همان فرمایش مقام معظم رهبری که فرمودند این نظام آنقدر بزرگ است که کسی نمی تواند به آن آسیب بزند. بخش عمده ای. ( رسایی حرف نصیر پور را قطع کرد)

رسایی: من می خواهم شفاف در این مورد صحبت کنم. در هر چهار برنامه ای که آقای نصیرپور آمده مدام در 4 برنامه هم همین صحبتها را کرده.

نصیرپور: من مثل آقای رسایی فکر نمی کنم دیگر.

رسایی: نه من می خواهم شفاف بگویم آقا نظرم درمورد بیانیه چیست.

آقای موسوی می گوید این افرادی که در راهپیمایی 22بهمن آمدند اینها را با اتوبوس و قطار اینجا آوردند.

نصیرپور: فکر می کنم شما اگر عینک تان را عوض کنید موضوع حل می شود.

رسایی: موسوی می گوید 22 بهمن کسانی که در خیابانها آمدند با دعوت من آمدند، می گوید اینها جنبش سبز بودند در خیابانها آمدند. ما داریم مصادره به مطلوب می کنیم آقای نصیرپور یا موسوی ؟ اگر با دعوت ایشان آمده بودند چرا ایشان فرار کرد وقتی 4 نفر اطرافش شعار دادند و . ایشان تعبیر می کند که قمه زن و یک عده چماق زن دنبال من کردند.

نصیرپور: من موضعم را راجع به راهپیمایی 22 بهمن عرض کردم، شما احتمالاً گوش ندادید.

رسایی: من دارم با موسوی صحبت می کنم اجازه دهید صحبتم را کنم. کاری نداریم . من می خواهم صحبتهای موسوی را یکی یکی بگویم. ایشان می گوید یک عده چماق زن و قمه به دست به خیابان آمدند اینها اگر همه به دعوت موسوی به خیابان آمدند پس کجا بودند که دو نفرشان از موسوی حمایت کند.

نصیرپور: شما در سایت شخصیتان حرفهای شخصی تان را بزنید.

رسایی: لازم است یک داستانی را بگویم که آقای موسوی بداند از همان امامی که مردم آن امام را قبول دارند به خاطر این خلق و خویش. در تاریخ 10/6/78 ده سال پیش روزنامه جمهوری اسلامی در صفحه 13 این خاطره را نقل کرده به نقل از حمید روحانی. که در سال 59 سید حسین خمینی که نوه امام بود فرزند آقا مصطفی ، در زمانی که اختلافات بین بنی صدر و شهید رجایی تشدید شده بود سید حسین خمینی می رود در مشهد به نفع بنی صدر سخنرانی می کند مردم به او حمله می آورند می خواستند سید حسین خمینی را بزنند و ایشان که مسلح بوده،سلاح کمری داشته،دست به سلاح کمری اش می برد،بچه های کمیته جلوی او را می گیرند می برندش در یک اتاق دیگر. از همانجا مسئولین کمیته تماس می گیرند با دفتر امام. پیغام به امام داده می شود که سید حسین خمینی نوه شما در مشهد از بنی صدر دفاع کرده مردم به او هجوم آوردند دست به اسلحه برده ما چه کار کنیم. امام به مرحوم آیت الله اشراقی می فرمایند که به مسئولین کمیته مشهد پیغام دهید که سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش برد او را با تیر بزنند. ده سال پیش در تاریخ 10/ 6/78 روزنامه جمهوری اسلامی در صفحه 13. آن زمان نه احمدی نژاد بود نه جنبش سبز بود نه رسایی مطرح بود. این را چاپ کرده امام می گوید اگر سید حسین خمینی دست به اسلحه برد بچه های کمیته با تیر بزنندش. آقای اشراقی به دفتر می آید و از طریق آقای رحمانی که بعدها نماینده امام در نیروی انتظامی شدند،از طریق ایشان به بچه های کمیته پیغام می دهند. ولی بخش دوم پیام امام را اشراقی نمی دهد و فقط می گوید امام گفته سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود وقتی ایشان پیش امام بر می گردد امام می پرسد شما دستور من را ابلاغ کردی. ایشان می گوید بله. امام گفت اشراقی کامل ابلاغ کردی. اشراقی که نمی توانسته دروغ بگوید می گوید نه حضرت امام من قسمت دومش را نگفتم. امام به اشراقی می فرمایند بر می گردی مجدد تلفن می زنی و هر دو قسمت پیام من را می دهی. سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود اگر دست به سلاحش زد با تیر بزنید. مردم امام را دوست دارند برای همین آقای کوچک زاده عزیز، آقای نصیرپور.

ملت ایران اگر شما عشق به امام دارید به خاطر این است نه به خاطر اینکه برای منافع شخصی خود به خاطر حفظ خانواده خودش از اطرافیان خودش،فرزند خودش دور و بریهای خودش حاضر شود دست روی همه چیز بگذارد. الان هم همین است، ایشان می گوید یک عده چماق دار به من حمله کرد. بله وقتی شما داری حرفهای رادیو اسرائیل رادیو امریکا را می زنی مردم تحمل نمی کنند نمی توانند شما را ببینند. ایشان می گوید این جمعیتی که آمده دروغ است. سایت کلمه فیلتر نیست. مردم مراجعه کنند سایت کلمه را ببینند. سایت کلمه مصاحبه موسوی را گذاشته. تیترش هم هست،گشترش آگاهی ها ، استراتژی اصلی جنبش سبز. این مصاحبه 3 صفحه است. حدود 18 صفحه فقط پیام زیر این مصاحبه گذاشته شده ،من شمردم،347 پیام کاربران اینترنتی این زیرگذاشتند هر 347 تا تعریف از موسوی و بیانیه موسوی است، فقط یک انتقاد از موسوی است. دروغ یعنی این. خود من دیروز که مصاحبه موسوی را خواندم دو نظر گذاشتم خیلی منطقی گفتم موسوی به این دلیل حرفهای شما درست نیست. فقط دو تا پیام خود من گذاشتم که اصلاً آنجا نیامده. 347 تا پیام تعریف و تمجید شان گذاشتند این یعنی دروغ، یعنی بازی با مردم، یعنی به جای مردم رأی و نظر سازی،به جای مردم نظر نویسی. والا ایشان می گوید که این کار را دولت کرده من می گویم همان چیزی که رهبری گفت به رسانه های خارجی. گفت اگر نظام جمهوری اسلامی این اندازه قدرت داشت که در طی دو روز میلیونها انسان را به خیابانها بکشاند شما چه می گویید. اگر واقعاً دولت.

کوچک زاده: اجازه می فرمایید من هم یک مطلبی را عرض کنم. آقای رسایی صحبت این جلسه رادیو گفتگو در مورد این بوده که بالاخره این محتوای مصاحبه ای که میرحسین موسوی با خودشان در سایتشان منعکس کردند ناشی از از دست دادن مشاعر بوده یا ایشان از اول همین طور بوده. بنده برای اینکه از خدمتتان مرخص شوم تأکید می کنم که شما هم این حرفتان را پس بگیرید ، ایشان دیوانه نشده ، هر چه بوده از اول همین طور بوده. ایشان از اول هم رأی 40 میلیونی ملت را به سخره گرفت و 13 میلیون را بیشتر از 24 میلیون می دانست و هر چه بود همین بود شما هم انشاالله شکایت تان را پس نگیرید و ایشان به فرمایش رهبر معظم انقلاب باید پاسخگو باشند من نگرانم که این وصله ای که شما به ایشان می بندید موجب فرار ایشان از مجازات شود.


رسایی: واقعیتش آنچه که دیدم ،خیلی ها گفتند که این کار موسوی غیر از این حمل به چیز دیگری. حالا اگر فرار از مجازات است آن را دیگر.

کوچک زاده: از آنجایی که شما فرد پخته ای در سیاست هستید شکایت تان را پس نگیرید و بر پا استوار باشید چون با نمایندگان دیگر امضا کردیم و تقدیم دادستانی کل کشور کردیم و انشاالله به آن رسیدگی هم می شود ولی من یک شواهدی را هم ارئه دادم ، کسی که می گوید مردم فلان شهرستان نمی شود به دامادشان رأی ندهند. این از اول همین طوری بوده، طرز تفکرش این طور بوده و چشم به روی واقعیات بسته. شما الان اینگونه نتیجه گیری نکنید.

رادیو گفتگو: آقای کوچک زاده، آقای رسایی ،ما فرصتمان تمام شده ولی چون قول داده بودیم حتماً این صحبتها عادلانه باشد و وقتهایی که رادیو گفتگو و برنامه بدون خط خوردگی در اختیار میهمانان می گذارد به صورت عادلانه باشد اجازه دهید آقای نصیرپور هم دو سه دقیقه ای صحبت کند بعد ختم کلام.

نصیرپور: بالاخره نوبت ما شد.

رسایی: آقای نصیرپور همه اش صحبت می کند همه اش هم گله می کند.

نصیرپور: آقای رسایی فرمایش دیگری ندارید؟

رسایی: نه من می گویم شفاف صحبت کنید.

نصیرپور: البته به صحبتهای اخیر آقای رسایی ما تقریباً عادت داریم. آدمهایی که زود تصمیم می گیرند زود هم منصرف می شوند. حالا که بنا بر سوال است نه پاسخ از رسایی سوال می کنم. همه مردم ایران از تعرضی که به تصویر امام شد ناراحت شدند. تعرض به حسینیه جماران که محیط و محل جلوس امام بود و در بین همه آزادیخواهان دنیا جای مقدسی قلمداد می شود و درش را شکستند شیشه های آن را شکستند با آن کیفبت وارد شدند ، چه موضعی راجع به حادثه حسینیه جماران گرفتند؟

رسایی: خیلی ممنون من موضعم را عرض می کنم. قبلاً هم گفتم.

نصیرپور: من سوالم را بگویم بعد شما مطرح کنید. شما یک سخنرانی ده دقیقه ای کردید.

رادیو گفتگو: آقای رسایی من می توانم خواهش کنم که شما شنونده باشید.

چون وقت ما کم است، عدالت حکم می کند آن وقتی که به شما اختصاص دادیم به جناب نصیرپور هم اختصاص دهیم که شنوندگان از ما گله نکنند.

نصیرپور: من سوالم را مطرح می کنم بعد خداحافظی می کنم تریبون نیم ساعت در اختیار شما باشد. نمی دانم آقای رسایی سن شان به ایام جنگ یا دفاع مقدس می خورد یا نمی خورد یا مشارکت داشتند.

نمی دانم ایشان در خاطرشان هست، بعضی از نشریات به دستور امام ارسالشان به جبهه ها ممنوع شده بود. موضع ایشان در مورد این تصمیم و پیام امام چه بود و موارد بسیار متعددی . نه سید حسین خمینی که منتسب به رئیس جمهور وقت بود و طبیعتاً هم رفتاری در آن جهت داشت که طبیعتا مورد دلخوری همه ماست. راجع به بسیاری از موضوعات دیگر هم امام نظر داشتند. راجع به کسانی که می آیند و وحدت ملی را هدف می گیرند و تقریباً مطمئنناً می توانم عرض کنم که در همه صحبتهای امام اشاره ای به وحدت و همگرایی وجود دارد. آقای رسایی عملکردی از خودشان در این مدتی که در عرصه نمانیدگی حضور داشتند و حضور پر رنگشان که در عرصه های مطبوعاتی و رسانه ای داشتند، ارزیابی خودشان از این رفتار خودشان در تحلیل مسائل چیست؟ .

رسایی: بحث جماران،که من عرض کردم جنس صحبتهای خاتمی درجماران از جنس صحبتهای سید حسین خمینی است.

نصیرپور: این تحلیل شماست. مردم مراجعه کنند.

رسایی: وی اُ اِی، بی بی سی وهمین سازگارا از صحبتهای موسوی با چه آب و تابی صحبتهای خاتمی را در جماران بازتاب دادند؟ همه اینها گفتند که با خاتمی حمله شده. مردمی هم که آنجا بودند به خاتمی اعتراض کردند.

نصیرپور: فیلمش موجوداست.


رسایی: من با اینکه موقع جنگ 17 سالم بود یک سال و شش ماه سابقه حضور در جبهه های جنگ را دارم که همه اش هم خط مقدم است. امام آن موقع این کار را کردند و کار درستی هم کردند. مسئول روزنامه رسالت در آن ایام آقای آذری قمی بودند که بعد ها در برابر مقام معظم رهبری هم متأسفانه مواضع نادرستی داشتند. ما همان روز از روزنامه رسالت آن روز حمایت نکردیم البته روزنامه رسالت امروز آن روزنامه نیست. من سوال می کنم شما که امام را قبول دارید امام فعلی یعنی رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کردند که مطبوعات تبدیل شدند به پایگاه دشمن ، این دیگر معلوم است مواضع کدام یک از آقایان به پایگاه دشمن شبیه است. مقالات بی بی سی در سرمقاله کدام روزنامه است. سومین نکته ای که شما فرمودید درخصوص من فراموش کردم. گفتم همان موقع جواب دهم. سومین نکته چه بود آقای نصیرپور؟

کوچک زاده: من یک جمله بگویم که بشود صحبتهای آقای نصیرپور و آقای رسایی را جمع کرد.

رسایی: سومین نکته چه بود آقای نصیرپور؟

آها نظرت درمورد مواضع خودت چیست. موضع بنده را مردم می دانند بنده با رأی مردم در مجلس آمدم. آقای نصیرپور و دوستان دیگر هم با رأی مردم آمدند. مردم از مواضع بنده خوششان نیاید دفعه بعد به من رأی نمی دهند.من آنکه هستم شفاف روشن و صریح مواضع خودم را در خوص مطالبی که مبتلابه جامعه است اعلام می کنم. دوپهلو حرف نمی زنم ، وقتی که مناظره یا گفتگو تمام شود در صحن مجلس بگویم که من هم این حرفها را قبول دارم ولی آدم نمی تواند اینها را در پشت رادیو این طوری بگوید من این طوری هستم. خیلی صریح و روشن مواضع خودم را می گویم

کوچک زاده: اجازه می دهید در پاسخ به فرمایشات آقای نصیرپور مطلبی راعرض کنم. بنده از همه شنوندگان درخواست می کنم به این جمله خوب توجه کنند که مورد تأیید آقای نصیرپور هم هست،چون من تردیدی در ارادت ایشان به ولایت فقیه و رهبری ندارم. رهبر معظم انقلاب در خطبه ای که بعد از انتخابات خواندند در نماز جمعه، این جمله ایشان است: زورآزمایی خیابانی بعد از انتخابات کار درستی نیست. بلکه به چالش کشیدن اصل انتخابات و اصل مردم سالاری است. من از همه می خواهم به این روش خاتمه دهند. این روش روش درستی نیست. اگر خاتمه ندهند آن وقت مسئولیت تبعیت آن،هرج و مرج آن به عهده آنهاست. دو سه جای دیگر آقا می فرمایند که اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیرپا بگذارند یا برای اصلاح ابرو چشم را کور کنند چه بخواهند و چه نخواهند مسئول خونها، خشونتها و هرج و مرج ها هستند. آقای نصیرپور عزیز اینها فرمایاشات رهبری است که هر دوی ما ارادت داریم. درگیری در جماران یا در خیابان ازادی یا روز قدس اینها همه ذیل این جمله قرار می گیرد. در جماران مسئله این نیست که آنجا محوطه امام است یا خاتمی صحبت می کرد. مسئله این است که اینها همه اش سناریوهایی است در جهت ایجاد عدم پذیرش رأی اکثریت و عدم پذیرش قانون. رهبری می گوید اگر نپذیرید و این مسائل را به خیابانها بکشید مسئول همه خونها شما هستید. چه رسد به شیشه جماران که شکسته شده. این عین جمله آقاست.

نصیرپور: من نظرم را راجع به آنها گفتم فکر هم می کنم شفاف است. شنوندگان به عنوان قاضی برنامه می توانند نظارت کنند. مهم نیست که من بتوانم شما را قانع کنم و قطعاً این در توان من نیست.


کوچک زاده: خیر من خواستم یک معیار مشترک را برای شما مشخص کنم.

نصیرپور: من اعتراف می کنم به ناتوانی خودم در قانع کردن شما و آقای رسایی. بخش عمده ای از جامعه ً توانایی قانع کردن آقای رسایی را حتماً ندارند. البته من اصراری ندارم که آقای رسایی را قانع کنم. آقای رسایی روششان با سوال است. مقام معظم رهبری فرمایشات دیگری هم دارند. یکی از اشکالات ما که به نخبگان سیاسی کشور معطوف است این است که ما بخشی از فرمایشات ایشان را می گیریم و بخش دیگر را نادیده می گیریم.

کوچک زاده: الان در این بحث این بخش آن مورد نیاز است. الان ما می خواستیم ببینیم مسئول شکسته شدن شیشه های جماران کیست؟ یا مسئول کهریزک کیست؟ یا مسئول کتک کاری های خیابان،رهبری می فرماید همه اینها بازی کسانی است که گردن به قانون نگذاشتند.

نصیرپور: ما و شما وقتی می پذیریم در برنامه ای شرکت کنیم قضاوت را به مردم واگذار می کنیم. من سوالی که کردم می خواهم نشان دهم آقای رسایی رفتارشان و تحلیل هایشان یک جانبه است و همه چیز را با هم نمی بینند. در فرمایشات مقام معظم رهبری بود. نه اینکه احساسات خودشان را.

رسایی: شما توهین های خود را می کنی بعد می گویی من وقت ندارم فلانی به ما تحکم می کند.

نصیرپور: نه به من کسی نمی تواند تحکم کند مطمئن باشید. قضاوت را به مردم واگذار کنید. شما شهامت پذیرش رفتار منطقی را ندارید. دوتا کاری که از یک جبهه است یکیش را می پذیرید یکی را نمی پذیرید. این دیگر قضاوت بامردم است. در فرمایشات مقام معظم رهبری که اتفاقاً اخیراً هم اشاره شد و ما خیلی ناراحت شدیم که خاطر ایشان ناراحت شده. اشاره ای بود که به رفتارهایی از طرف برخی از افراد منتصب به جریان انقلاب هستند و فرمودند این در مسیر استکبار جهانی بوده. شما هیچ وقت راجع به این چیزها موضع نمی گیرید. اینها همان تضادهایی است که ما با آن مشکل داریم.

رسایی: هر کس که در کوی دانشگاه آن جنایت را انجام داده در راستای منافع دشمن بوده. در راستای حرکت غیرقانونی بوده حالا می خواهد هر که باشد فرقی نمی کند. با عوامل آن برخورد کنند.

نصیرپور: چرا مصادیق آن را اعلام نمی کنید؟

کوچک زاده: مصداق اول را رهبر اعلام کرده دیگر، آقای رسایی برای چه اعلام کند. رهبر معظم انقلاب می گوید اینهایی که سر بر قانون نگذاشتند و مسئله پای صندوق را به خیابانها آوردند مسئول همه اینها هستند. از کهریزک و جماران و...

رسایی: آقای نصیرپور شما مطمئن هستید اینها بسیج بودند ما که مطمئن نیستیم.

نصیرپور: آقای رسایی من دو مطلب را آن شب هم در برنامه عرض کردم،اینکه شما دو امتیاز دارید یکی اینکه چیزهایی را می توانید بر زبان بیاورید که من نمی توانم دیگر اینکه از قیامت و آخرت خیالتان راحت است که من این طور نیستیم.

رسایی: من فکر می کنم ما شفاف در رابطه با این موضوعات صحبت کنیم. رهبر معظم انقلاب در دیدار با خبرگان چه فرمودند؟ فرمودند که شخصیتها بیایند مرزبندی شان را شفاف اعلام کنند این مرزبندی وقتی شفاف روشن شود مردم هم تکلیفشان معلوم می شود.

ما امروز در مجلس بودیم آقای مصلحی وزیر اطلاعات به ما گزارش محرمانه از مسائل مربوط به ریگی داد. مردم که اطلاع ندارند بسیاری از اخبار و حوادث دیگر به صورت عمومی منتشر نمی شود. مواضع ما می تواند کمک کند. البته مردم هم نگاه می کنند چقدر حرف رسایی با عملش می خواند؟ چقدر حرف کوچک زاده ، نصیرپور با عملشان می خواند؟ در مورد این شخصیتها مردم نگاه می کنند. طرف می گوید قانون ولی قانون را زیر پایش می گذارد. من دیگر بیش از این نمی گویم چون تبدیل به جدل می شود. این آقایان در جلساتی که داشتند به این نتیجه رسیدند 22 بهمن این سران فتنه یک شکست بزرگ برای آنها بوده. گفتند همه تلاشمان را باید بکنیم تا احساس شکست در جامعه شکل نگیرد و این مصاحبه اخیر موسوی بعد از 22 بهمن در راستای همین توجیه است که جلوی این صحبتهایی که شده را بگیرند. خداحافظی می کنم.


رادیو گفتگو: آقای نصیرپور سوال دارند می پرسند این سوالات یا این صحبتها کجا شده؟

رسایی: کدام صحبتها؟

نصیرپور: همین صحبتهایی که گفتید نشستند با هم تصمیم گرفتند که ...

رسایی: آقای نصیرپور چون عضو حزب اعتماد ملی است ، الان می گوید من خبر ندارم. بنده خبر دارم آقایان با هم جلسه گرفتند و این جزء استراتژیهایشان بوده.

نصیرپور: شما در جلسه بودید؟

رسایی: بیانیه کروبی در چند روز قبل همان مصاحبه ای که موسوی با سایت خود کرده . حتی در مصاحبه آقای موسوی به ایشان گفتند. مشاورین موسوی به او گفتند شما 18 بیانیه دادید که نشون داده بیانیه تأثیرگذاری ندارد. روش را عوض کنید از بیانیه به سمت مصاحبه بروید.

رادیو گفتگو: آقای رسایی من می توانم سوال کنم منبع اطلاعاتی تان در رابطه با این مسائل چه بوده؟

(ارتباطمان قطع شد)

نصیرپور:انگار مقدر بود که برنامه همین جا تمام شود.

رادیو گفتگو: خیر من اتفاقاً آقای نصیرپور من از شما سوال داشتم.

نصیرپور:

ایشان به خاطر آن دو ویژگی که عرض کردم یک تسلطی هم به عالم غیب دارند. صحبتی که بین دو نفر شده باید یک راهی برای نفوذ این خبر به بیرون باشد.

رادیو گفتگو: حالا دوستانمان سعی می کنند این ارتباط را به طور مجدد با آقای رسایی برقرار کنند. اگر شد از ایشان سوال می کنیم.

نصیرپور: ما این اطلاعات را نداریم و یکی از چیزهایی که جامعه را بیش از همیشه حساس می کند نقل اخباری است که مستند به چیزی نیست تحلیل های ذهنی دوستان است. مستند به چیزهایی می کنند که ما هم آشنایی به آن نداریم. به هر حال من موضع خودم را راجع به بیانیه موسوی در پاسخی که راجع به راهپیمایی 22 بهمن دادند کاملاً شفاف و روشن بود و من معتقدم که باید با رفتار میانی حتی در تحلیل های سیاسی مان کمک کنیم کشور و انقلاب و مقام معظم رهبری به سمت جلو حرکت کند ما اگر علاقمندیم به این نظام حتی اگر به خودمان علاقمندیم باید تلاش کنیم افراط گرایی نشویم. تعیین مرزها واجب هستند و پیروی از فرمایشات مقام معظم رهبری حتماً واجب است و باید تلاش کنیم این انسجام ما در درون کشور به هم نخورد و این نمی شود مگر با حمایت از رهبر معظم انقلاب. همه ما به این اعتقاد داریم اما روش بنده با روش آقای رسایی کمی متفاوت است. حتماً هم مردم این را می پذیرند.

رادیو گفتگو: من خواهشم این است که قطع نکنید.

چون بحث مهم است وقت بیشتری به ما دادند.

نصیرپور: می دانم. من چون در نشستی بودم همکاران شما بدون هماهنگی قبلی وصل کردند و من ناچارم به خاطر اینکه به این جلسه هم برسم از شما عذرخواهی کنم. فکر می کنم که در همین حد موضوع بیانیه موسوی بحث شد . من یک توصیه هم به دوستان و همکارانمان دارم که تلاش کنیم و خودمان یک واقعه ای را که اتفاق می افتد بزرگتر از آنچه که هست نمایش ندهیم. من در کلام آقای کوچک زاده احساس صداقت کردم ، وقتی اظهار علاقه می کنند که سرمایه های نظام هدر نرود و همه دوست داشتیم کمک کنیم،هیچ کس به مسیر خارج از جریان نظام هدایت نشود یکی از راهکارهایش این است که ما همه آن وقایع را در اندازه خودش به آن بپردازیم. موسوی یک کاندیدای ریاست جمهوری بودند موضوع هم تمام شده، انتخابات تمام شده، نتیجه انتخابات را همه پذیرفتیم و داریم با همکاری دولت و مجلس تلاش می کنیم کشور را به شکل مناسبی با هزینه کمتر اداره کنیم. آقای موسوی هم به عنوان یک فعال اجتماعی یک اظهار نظری کردند و طبیعتاً خودشان هم پاسخگوی مسائل هستند و به نظر می آید با بزرگ نمایی کمکی به جریانی که در حال اتفاق است نمی کنیم. باید تلاش کنیم که طوری نشود ما هزینه تولید کنیم و نظام این هزینه را پرداخت کند. از شما تشکر می کنم.

رادیو گفتگو: خدانگهدارتان.

آقای کوچک زاده صحبت نهایی را از زبان شما می شنویم.

کوچک زاده: اگر فرصت باشد یک کلمه عرض می کنم گرچه شخصاً دیگر نه علاقه و نه امیدی به شخصیت میرحسین دارم . از همان دو سه روز بعد از انتخابات به این حالت رسیدم اما در عین حال اگر ایشان این صدا را امشب می شنود عرض می کنم به او که : آقای میرحسین موسوی ببین ، امثال نصیرپور در حزب اعتمادملی زیاد بودند که به رئیس حزب خودشان رأی ندادند یعنی به کروبی رأی ندادند و به شما رأی دادند. امروز از فهوای کلام امثال نصیرپور برمی آید که دیگر اینها هم شما را قبول ندارند. این چه راهی است که شما داری طی می کنی؟ اینکه این مطلب را طرح می کنم من امیدی ندارم ولی ایشان برای نجات خودش در پیشگاه خدا به همین سوال فکر کند که این 13 میلیون رأی چند میلیونش را شما ضایع کردی تا همین امروز دیگر دوستان خودت هم در صدد دفاع از حرکات شما بر نمی آیند.

رادیو گفتگو:خداحافظ.

آقای رسایی زحمت کشیدند و خودشان با برنامه تماس گرفتند از این بابت خیلی ممنونیم آقای رسایی .

رسایی: خواهش می کنم چون بدون خداحافظی قطع شد من دیگر در مورد مباحث صحبت نمی کنم می خواهم از رادیو گفتگو انتقاد کنم. رادیو گفتگو وقتی برنامه می گذارد مجری محترمش که صبرش زیاد است علاقمند است فرصت هم می دهد. در عین حال من فکر می کنم که باید به هر ترتیب کسانی که دعوت می شوند به برنامه از قبل با آنها صحبت شود این هم فریب مردم است که من به عنوان رسایی قبول کنم در این برنامه شرکت کنم .

رادیو گفتگو: البته ما از دوستان اصلاح طلب دعوت کردیم منتها هیچ کدام یا فرصتش را نداشتند یا تمایل نداشتند.

رسایی: بنده وقتی قبول می کنم بیایم در مورد این موضوع صحبت کنم بعد که می آیم اینجا نباید بگویم من سخنگوی فلانی نیستم. من کاری ندارم. پس برای چه آمدی برادر من؟ اگر شما نمی خواهی در مورد این موضوع یعنی مصاحبه دیروز موسوی صحبت کنی. مگر من که آمدم اینجا صحبت می کنم سخنگوی کسی هستم؟ بنده نظر خودم را به عنوان کسی که مردم به او رأی دادند در جایگاه مهمی مثل مجلس حضور دارد بنده دعوت می شوم بیایم تبیین کنم نظرم را بگویم حالا یا نظر من درست است یا غلط است مردم تصمیم می گیرند. دوستان زیادی که دعوت می شوند قبول می کنند می آیند فرصت را می گیرند بعد نه سوال جواب می دهند نه خودشان نظرشان را اعلام می کنند. تازه طرف شروع می کند از یکی تعریف می کند برای اینکه بگوید این تندرو است. بنده خدا هم کوچک زاده هر چه سوال می کند ایشان جواب نمی دهد که بالاخره موضع خودت چیست؟ این را رادیو گفتگو باید بگوید. اگر شما می خواهید که مردم وقتشان تلف نشود از این مباحث جواب بگیرند یک برادری باید پشت خط بیاید بنده را نقد کند بگوید این استدلال شما غلط است. اگر او هم این حرفها را قبول ندارد رسماً باید بگوید بنده با این بیانیه با این مصاحبه موافق نیستم. من این را قبول ندارم و موضع قبول نداشتنم این است به این دلیل ردش می کنم این استدلالهای بنده است این را رد می کنم . وگرنه بگوییم ما سخنگوی فلانی نیستیم.این بر می گردد به رادیو گفتگو. رادیو گفتگو حالا می بیند یک ی نمی آید به یک نفر از آن طرف رضایت می دهد. ولی به عقیده من مردم وقتی پای این برنامه می آیند دلشان می خواهد استدلال بشنوند،طرفهای موافق و مخالف شفاف به سوالات جواب دهند.

رادیو گفتگو: شما که صحبت از نقد فرمودید . من یک سوال دیگر هم بکنم اینکه اگر کسی بیاید از کسی شکایت کند بعد بیاید آن را پس بگیرد فکر نمی کنید ایجاد ابهام کند در جامعه.

رسایی: من دلایلم رامی گویم. می گویم آقا من روی شکایتم بودم ولی احساس می کنم این بنده خدا مشاعرش را از نظر فقهی از نظر قضایی آدمی است که از دست داده. مثل این است که الان شب است و آدمی در خیابان راه برود مدام بگوید روز است خوب این را چه کار می شود کرد؟

رادیو گفتگو: ممنون.

منبع ما : http://rajanews.com


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 88/12/10 و ساعت 7:57 عصر | نظرات دیگران()
رسایی شکایت خود از موسوی را پس گرفت
عضو فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس گفت که از نظر وی پیگیری قضایی موسوی دیگر لزومی ندارد.

حجت‌الاسلام والمسلمین حمید رسایی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی که پیگیر شکایت 4 نماینده مجلس از میرحسین موسوی کاندیدای ناکام انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری است در گفت و گو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس انصراف خود از پیگیری شکایتش از موسوی را اعلام کرد.

او گفت که به نظر می‌رسد میرحسین موسوی مشاعر خود را از دست داده است و از عقل سالم برخوردار نیست.

رسایی افزود: مصاحبه روز گذشته موسوی با سایت خودش و زیر سوال بردن حضور چند ده میلیونی مردم در راهپیمایی باشکوه 22 بهمن و نیز تحریک و ترغیب اراذل و اوباش به ادامه راه ریگی در چهارشنبه سوری حکایت از آن دارد، موسوی که ما تاکنون تصور می‌کردیم عقل سیاسی ندارد از عقل طبیعی نیز برخوردار نیست.

عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس که از دستگاه قضایی خواست از این پس توان خود را بر مجازات دیگر سران فتنه که از اندکی عقل طبیعی برخوردارند و با راه مردم مخالفت می‌کنند متمرکز کند.

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 88/12/9 و ساعت 11:34 عصر | نظرات دیگران()

عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس:

پس از بنی صدر، موسوی و کروبی بزگترین تهمت‌ها را به انقلاب زدند

عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس اظهار داشت: بزرگترین تهمت‌ها به انقلاب اسلامی پس از بنی صدر، موسوی و کروبی به انقلاب زدند.

محمود احمدی بی‌غش در گفت و گو با خبرنگار سیاسی «شبکه خبر دانشجو»، با بیان این مطلب که متاسفانه موسوی با اظهارات اخیر خود نشان داد مقابل ولی فقیه زمان ایستاده است، گفت: آنچه حائز اهمیت است، این که خوشبختانه پس از گذشت حدود 30 سال چهره زشت موسوی از پشت ابر بیرون آمد و مردم متوجه روش و منش وی شدند.

وی با بیان این مطلب که موسوی نشان داد که از آمریکا و انگلیس درس می‌گیرد، اظهار داشت: بیانیه گذشته موسوی که عده‌ای از آن تعبیر به توبه کردند، درست نبود؛ چرا که اظهارات اخیراً وی ثابت کرد این گونه توبه‌ها، توبه گرگ است.

عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس با اشاره به اینکه موسوی از همان ابتدا که مسئولیت داشت، انحرافاتی در اقدامات وی دیده می شود، گفت: امروز مشخص شد که واقعا موسوی دچار انحراف از مسیر امام و ارزش‌های انقلاب شده است.

احمدی بی‌غش با بیان این مطلب که موسوی و دیگر سران فتنه مرده متحرکی بیش نیستند، خاطرنشان کرد: اظهارات اخیر این آقایان به این دلیل است که جلوی مرگ جسمی، دستگیری و محاکه خود را بگیرند.

این نماینده اصول گرای مجلس با اشاره به اینکه با اقدامات و اظهاراتی که موسوی داشته، مجازات حداقلی وی مرگ است، اظهار داشت: تخریب اموال عمومی و بیت‌المال، خوشحال کردن دشمنان نظام و انقلاب جزو جنایات موسوی به شمار می‌آید.

عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس تاکید کرد: بزرگترین تهمت‌ها را به انقلاب ابتدا بنی‌صدر، سپس موسوی و کروبی به نظام زدند و نظام مقدس جمهوری اسلامی را متهم به تقلب در انتخابات کردند.

وی در پایان گفت: اقدامات و اظهارات این آقایان چیزی جز دشمنی برای نظام نیست./

http://www.snn.ir/NewsContent.aspx?NewsID=131896


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/11/23 و ساعت 5:1 عصر | نظرات دیگران()
<      1   2      
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا