شبکه ایران: فرقه ای که همگام با نخستین گامهایش ده ها راهبرد و برنامه کلان برای آینده ملت ایران ترسیم کرده بود، در کمتر از چند ماه در آستانه حذف از صحنه سیاسی قرار گرفته است.
شاید بدبین ترین ناظر سیاسی هم، گمان نمی کرد که زندگینامه فرقه سبز در صحنه سیاسی جمهوری اسلامی، به یک سال هم نرسد.
البته همان زمانی که این گروه با نخستین شعارها و اقدامات خود، پایه های اعتقادی انقلاب را هدف گرفت، برخی از سیاسیون نسبت به عاقبت این رویکرد هشدار دادند؛ انذاری که با واکنش تند سران اصلاحات مواجه شد.
اما گذشت چند ماه کافی بود تا هتک حرمت امام خمینی(ره) و روز عاشورا ، مهر تاییدی بر این هشدارها و انذارها باشد و هشدار جدید را البته این بار، ملت مسلمان ایران به "سران فتنه" اعلام کند.
راهپیمایی ده ها میلیونی مردم در روز 9 دی ماه در سراسر کشور، گرچه از تریبون های غربی و صهیونیستی تنها "ده ها هزار نفر" اعلام شد، اما اثراتی که هشدار جدی ملت به سیاسیون و حامیان این فرقه در پی داشته، نشانه واضحی از
*
درست دو روز پس از این
تنها قرائت متن بیانیه و مقایسه لحن و محتوای آن با بیانیه های قبلی مهندس موسوی مشخص می کرد که سایه راهپیمایی 9 دی بر سر این بیانیه سنگینی می کند، چنانچه بعدها هم مشخص شد که موسوی این بیانیه را با مشورت طولانی و چندین باره با یکی از شخصیت های مطرح که "شخصیت سایه" در هدایت فتنه نامیده می شود، تنظیم و منتشر کرده است.
شاید به همین دلیل بود که فعالان اصلاح طلب دیگر مانعی برای اعلان رسمی "بی اساس بودن ادعای تقلب" نمی بینند، و نمایندگانی از این جریان که در مناظرات تلویزیونی حضور می یابند، پیش از آغاز هرگونه بحثی، به باطل بودن ادعای تقلب انتخاباتی اذعان می کنند.
اما در این میان هنوز خشم محافل خارج نشین حامی گروه سبز از این موضوع فروکش نکرده که رویدادهای دیگری موجی از تعجب و انفعال را در میان آنان به راه انداخته است.
بر این اساس، محمد خاتمی، رئیس بنیاد باران هم برای بار دوم دست به قلم شده و با نوشتن نامه ای با مضمون همان نامه قبلی به مسئولان کشور و البته با تاکیدی بیشتر، از افراطی گری های فرقه سبز و برخی سران و فعالان اصلاح طلب، اعلام برائت کرده است.
حجتالاسلام علی اکبر محتشمی پور، از عاملان اصلی طرح "ادعای تقلب" در انتخابات، دیگر فردی است که مطالبه مردم را جدی گرفت و سعی کرد بدون آنکه "صدایش در بیاید" خود را در مسیر بازگشت و ندامت از اقدامات اخیرش قرار دهد.
آقای محتشمی پور با نوشتن نامه ای "مخفیانه" به مسئولان نظام، ضمن ابراز ندامت از رویکرد و اقدامات خود در ماه های اخیر، از افراطیون و دشمنان نظام جمهوری اسلامی هم اعلام برائت کرده است.
* پاسخ مسئولان ارشد نظام به ابراز پشیمانی سران اصلاحات
البته به اعتقاد فعالان سیاسی، نباید نقش و تاثیر "ریزش شدید" پایگاه مردمی اصلاح طلبان را در این "تغییر مسیر" و بازگشت به سمت چارچوب های نظام نادیده گرفت چرا که این نامه نگاری ها درست از زمانی آغاز شد که فرقه سبز در نتیجه تندروی ها، از یکسو به جماعتی اندک و مخالف دین محدود شد و از سوی دیگر کنترلش از دست رهبران دیروز این فرقه و نامه نگاران این روزها خارج گشت.
این درحالیست که از سوی دیگر، ایستادگی و پایداری ارکان نظام در برابر خواسته های غیرقانونی عوامل فتنه اخیر و اصرار مقامات عالی رتبه بر تبعیت از قانون و رای مردم، سران اصلاحات را بر سر دو راهی مهم و سرنوشت سازی قرار داد: "حذف همیشگی از حاکمیت" همچون نهضت آزادی،انجمن حجتیه، جبهه ملی و...
ورود افراد شاخص اصلاح طلب به عرصه "نامه نگاری های پنهان" به مسئولان و اعلام برائت از افراطیون، البته حاکی از آن است که سران اصلاحات گزینه دوم را به سود خود دیده اند.
با این حال آنچنان که از اصرار اصلاح طلبان بر فاش نشدن جزئیات این نامه نگاری ها بر می آید، آنان درصدند که مسیر بازگشت خود را با "اعلام پنهان پشیمانی" و در جریان "تعاملات پشت پرده" هموار کنند که البته با موضعی که مسئولان ارشد نظام اتخاذ کرده اند، به نظر می رسد این سناریو با مشکلات مختلفی روبرو شده است.
بر این اساس، گزارشها نشان می دهد که مسئولان بلندپایه نظام و حامیان انقلاب اسلامی تاکید دارند که سران اصلاحات باید پشیمانی خود را از رویدادهای اخیر به صورت "رسمی و آشکار" و در مرعی اعلام کنند.
علاوه بر این، این گزارشها حاکیست که از سوی مسوولین نظام تاکید شده است خسارت هایی که در ایام پس از انتخابات و در نتیجه مواضع و رفتار این افراد به مردم و نظام تحمیل شده است، لازم است تا از سوی خود آنان جبران شود و در نهایت، لازم است تا این افراد تبعیت عملی خود از قانون را با تسلیم در برابر محاکم احتمالی قضایی نشان دهند.
فرزند شهید محراب آیت الله سید عبدالحسین دستغیب گفت: کروبی و موسوی به خاطر هوای نفس و خرده حساب هایی که از گذشته با رهبری دارند این کارها را انجام می دهند.
سید بهاء الدین دستغیب روز دو شنبه در گفتگو با ایرنا
وی با بیان این مطلب که شهید دستغیب در دفاع از ولایت فقیه حاضر به انجام هر کاری بود، اظهارداشت : وقتی که علیه امام خمینی (ره) موضع گیری هایی صورت می گرفت شهید دستغیب بارها در خطبه های نماز جمعه اعلام کرد که هر کس از امام اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است که این به معنی اعتقاد بالای ایشان به ولایت فقیه بود.
دستغیب ادامه داد: اعتقاد شهید دستغیب به ولایت فقیه مربوط به بعد از انقلاب اسلامی نیست و شهید دستغیب در قبل از انقلاب اسلامی نیز به این امر توجه زیادی داشت.
وی اضافه کرد: شهید دستغیب از سال 1342 برای امام خمینی(ره) پیغام فرستاد و به امام اعلام کرد من در اختیار تو هستم و پرچم مبارزه را از همان زمان برداشته و منبر به منبر و مسجد به مسجد از آرمان های امام(ره) دفاع می کرد.
فرزند شهید دستغیب گفت: شهید دستغیب همیشه می گفت اگر سعادت و خوشبختی را می خواهید باید از فرمان های امام و ولایت فقیه اطاعت کنید و اطاعت از ولی فقیه را بر اطاعت از همه علما واجب می دانست.
دستغیب اظهارداشت: بعد از مطرح شدن بحث ولایت فقیه در مجلس خبرگان رهبری عده ای مخالف این مساله بودند و این ها ولی فقیه را با دیکتاتوری اشتباه گرفته بودند و شهید همیشه می گفتند باید پاک ترین فرد را برای ولی فقیه انتخاب کنیم تا بتواند مسوولیت هدایت مردم را برعهده بگیرد.
وی افزود: شهید دستغیب وقتی که آیت الله خامنه ای در سال 1360 می خواستند رییس جمهوری شوند در مورد ایشان می گفت که آیت الله خامنه ای فردی است که هوای نفس ندارد و بنده مخلص خداست.
دستغیب بیان کرد: اگر امروز شهید دستغیب بود، قطعا از مقام معظم رهبری اطاعت می کرد، چون اعتقاد داشت که ولی فقیه باید یک نفر که از هر لحاظ اعلم باشد و علاوه بر آن شجاع باشند که الحمد لله همه این صفات در مقام معظم رهبری وجود دارند.
وی ادامه داد: شهید در خطبه های نماز جمعه همیشه می گفت که باید باورتان شود که امام خمینی(ره) نایب امام زمان(عج) است.
فرزند شهید دستغیب گفت: شهید دستغیب پنج پسر به نام های سید هاشم ، سید محمود ، سید محمد هادی ، سید محمدعلی ، سید بهاء الدین و سه دختر به نام های صدیقه ، بتول و زهرا بیگم دارد و به غیر از این ها احدی حق ندارد خود را به عنوان بیت شهید دستغیب معرفی کند.
دستغیب با بیان این مطلب که زمانی که پدرم به شهادت رسید، من دانشجوی رشته ادبیات بودم و دوسال بعد فارغ التحصیل شدم و سربازی هم رفته بودم، اظهارداشت: آن زمان میرحسین موسوی نخست وزیر بود و من برای استخدام در آموزش و پرورش رفتم که دو سال مرا در گزینش معطل کرد و یکی از دلایل دوسال معطل کردن من این بود که چرا به مسجد آتشی ها (محل اقامه نماز سید علی محمد دستغیب) نمی روم.
وی ادامه داد: موضع گیری های سید علی محمد دستغیب درست نیست و این موضع گیری ها همسو با مشی و اندیشه شهید دستغیب نمی باشد و اگر شهید امروز بود، با این موضع گیری ها مخالفت می کرد.
دستغیب اظهارداشت: من در انتخابات اخیر به مهدی کروبی رای دادم و الان هم از رای دادن به او پشیمان هستم، چون یکی از ویژگی های یک روحانی باید گذشت بوده و از رهبری اطاعت کند، ولی آقای کروبی با کارهای پس از انتخابات خود باعث تعجب همه شد.
وی افزود: در زمان انتخابات، یکی از آقایان که از منسوبین ما بودند و از نام شهید دستغیب هم استفاده های زیادی کردند، می گفتند به هر ماشینی 80 تا 100 هزار تومان داده است که به نفع میرحسین موسوی شعار بدهند که این با اعتراض ما مواجه شد.
دستغیب ادامه داد: بعد از شهادت شهید دستغیب، فرزندان شهید مظلوم واقع شده اند و هیچ توجهی به آنان نشده است و خیلی از افراد به اسم شهید دستغیب وارد مجلس شدند.
فرزند شهید دستغیب با بیان این مطلب که مرحوم شهید دستغیب یک وزنه ای بود که الان کمبود آن در جامعه احساس می شود، افزود: ما نباید روحانیت را طوری در جامعه مطرح کنیم که دشمن فرصت بهره برداری پیدا کند.
دستغیب اظهارداشت: خیلی از خبرگزاری ها و رسانه های خارجی سید علی محمد دستغیب را به عنوان فرزند شهید دستغیب معرفی کرده اند، در حالی که سید علی محمد دستغیب خواهر زاده شهید دستغیب است و ما روابط عمومی نداریم.
وی ادامه داد: امام خمینی(ره) شهید دستغیب را متعهد به نظام جمهوری اسلامی ایران معرفی کردند و اگر امروز هم شهید در حیات بود، قطعا متعهد به جمهوری اسلامی بودند.
دستغیب اضافه کرد: در زمان پهلوی کسی جسارت و جرات توهین به عکس شاه را نداشت ولی امروز می بینیم افرادی به مقدسات و آرمان های ما به راحتی توهین می کنند.
فرزند شهید دستغیب گفت: باید فراموش نکنیم که در قبل از انقلاب اسلامی در چه شرایطی بودیم و الان در چه شرایطی هستیم و باید این شرایط را قدر بدانیم.
دستغیب اظهارداشت: کروبی و موسوی به خاطر هوای نفس و خرده حساب هایی که از گذشته با رهبری دارند این کارها را انجام می دهند.
وی افزود: این ها به این نتیجه رسیده بودند که پیروز می شوند ولی وقتی دیدند که پیروز نیستند بحث تقلب در انتخابات را مطرح می کنند و من تقلب در انتخابات را قبول ندارم.
دستغیب ادامه داد: اگر کسانی ولی فقیه را قبول ندارند یعنی با قانون اساسی و رای مردم مخالفند و این ها چه جور می خواهند رییس جمهور بشوند.
وی اضافه کرد: در انتخابات اخیر عده ای می خواستند با هیاهو رای را به نفع خود رقم بزنند.
دستغیب با بیان این مطلب که شرایط کشور ما با 31 سال پیش خیلی فرق کرده است، اظهارداشت: اگر کسی امروز بخواهد مقابل مردم بایستد و در مقابل مردم مقاومت کند توسط خود مردم کنار می رود.
او افزود : دشمن در کشور ما به دنبال جای پا برای خود می گردد و در این انتخابات با شعار سبز وارد شد.
وی با بیان این مطلب که باید به عنوان نقطه اتکا از مقام معظم رهبری اطاعت کنیم یادآور شد: امروز دلیل اینکه شهید دستغیب می گفتند هر کس از امام اطاعت کند از خدا اطاعت کرده است را می فهمیم.
دستغیب ادامه داد: آقایی که روزی رییس بنیاد شهید و نماینده امام (ره) بودید امروز نباید فراموش کنید که ما چقدر شهید و جانباز برای حفظ این انقلاب دادیم.
در حالی که از زمان بمباران 28 دی ماه مناطق شهری سنندج توسط رژیم صدام بیش از 23 سال می گذرد اما هنوز زخمهای این حمله ناجوانمردانه بر چهره شهر سنندج خودنمایی می کنند.
به گزارش مهر، در روز 28 دی ماه سال 1365 در سنندج مثل دیگر روزهای سال مردم در میان سرمای سخت زمستان کار خود را آغاز کردند، ادارات سر ساعت مشغول خدمت رسانی به مردم شدند، صدای بچه ها در زنگ تفریح مدارس به گوش می رسید و همه چیز شهر رنگ و بوی عادی می داد.
عقربه های ساعت به 10 صبح رسیده بود که به ناگاه دیوار صوتی شهر شکسته شد. فضای رعب و وحشت همه جا را فرا گرفت همه به گمان اینکه هواپیماهای جنگی هستند و از آسمان این شهر عبور می کنند تاحدودی بی خیال از کنار موضوع عبور کردند ولی این بار قضیه کمی فرق می کرد و پنج هواپیمای بمب افکن عراق در آسمان شهر سنندج هویدا شدند.
هیچ کس فکرش را نمی کرد که این هواپیماهای بمب افکن قصد بمباران شهر و مناطق مسکونی را دارند ولی به یکباره صدای اولین انفجار به گوش رسید و آپارتمان های میدان شهرداری سنندج به خود لرزیدند.
اولین بمب به شلوغ ترین منطقه مسکونی شهر سنندج برخورد کرد. آن روزها در این آپارتمانها که امروز نیز هنوز یادگارهای جنگ را بر پیشانی خود دارند بالغ بر 600 خانوار زندگی می کردند.
اولین بمب در یک آپارتمان مسکونی و در نزدیکی یک مدرسه ابتدایی فرود آمد و هنوز صدای انفجار اول به پایان نرسیده بود که صداهای بعدی هم شروع شد. این بار محله چهارباغ و بعد خیابان انقلاب و در نهایت خیابانهای اکباتان و میدان لشکر هدف بمب افکنهای رژیم بعث عراق قرار گرفتند.
این پایان راه نبود مثل اینکه هواپیماهای بعثی قصد داشتند سنندج را به خاک و خون بکشند زیرا به شلوغ ترین محله سنندج هم رحم نکردند و با بمباران محله "پیرمحمد" باعث خلق یکی از فجیع ترین جنایتهای بشری شدند و دست آخر هم به مجتمع مسکونی لشکر واقع در پادگان سنندج یورش برده و آنجا را با خاک یکسان کردند.
سکوت و آرامش شهر شکست و 18 نقطه سنندج در فاصله کمتر از شش دقیقه توسط پنج بمب افکن رژیم بعث عراق مورد حمله ای ناجوانمردانه قرار گرفت که هنوز هم آثار آن در کوچه پس کوچه های شهر خودنمایی می کند و هنوز هم که از کوچه های شهر عبور می کنی صدای زجه مادران و گریه کودکان به گوش می رسد.
شهید بیژن گرامی و تعدادی از هم سن و سالانش در زمین خاکی آپارتمانهای ادب مشغول بازی بودند، او که10 روز از دعوت شدنش به تیم ملی جوانان می گذشت در فکر فراهم کردن مقدمات کار برای حضور در اردوی تیم ملی بود ولی زمانی که جنازه اش را پیدا کردند به سختی قابل شناسایی بود.
خانواده ای شش نفره در منزل خود به خون غلطیدند و امروز تنها باقی مانده آن جمع یعنی پدرشان هنوز هم وقتی اسم 28 دی ماه به گوشش می خورد اشک از چشمانش سرازیر می شود و تنها کار زندگی اش سرزدن به بهشت محمدی سنندج و دیدار با اعضای در خاک خفته خانواده اش است.
وی می گفت: صبح از خانه بیرون رفتم تا مقداری نان بخرم بعد از چند دقیقه صدای انفجار آمد به سرعت خود را به منزل رساندم ولی هرچه دنبال درب خانه گشتم نبود فقط دختر چهارساله ام را دیدم که چند متر جلوتر از خانه از شدت درد به خود می پیچید دنبال بچه های دیگر می گشتم ولی هیچ کدام را پیدا نکردم و وقتی همه آوارها را برداشتیم همه شهید شده بودند.
لیلا، گلی، فاطمه، مهین، زهرا و ... دانش آموزان دبیرستان جماران سنندج تازه ساعت دوم کلاسشان شروع شده بود که با برخورد بمب به مدرسه آنها همه در خون غلطیدند و به شهادت رسیدند.
جنازه روناک را وقتی که پیدا کردند سرش را روی قالی گذاشته بود که شاید تا چند روز آینده باید آن را تمام می کرد ولی با ناجوانمردی تمام شهید شد.
فاطمه و هیوا در تدارک برگزاری مراسم عروسی خود بودند و زمانی که می خواستند برای خرید مراسم عروسی از خانه بیرون بروند در کوچه پیرمحمد شهر سنندج شهید شدند تا مراسم عروسی شان به عزا تبدیل شود.
در آن روز افراد زیادی تمامی اعضای خانواده را از دست دادند و بسیاری دیگر از اعضای خانوده های سنندجی نیز هنوز از جراحات وارده در بستر بیماری اند.
در کمتر از چند دقیقه بیش از 220 نفر شهید و بالغ بر 123 نفر نیز به شدت مجروح شدند که تنها بیمارستان شهر سنندج نیز گنجایش و ظرفیت این همه میهمان ناخوانده را در آن روزها نداشت.
یکی از پرسنل بیمارستان توحید سنندج در شرح ماجرای آن روز می گوید ما کار عادی خود را آغاز کرده بودیم که به ناگاه سیل افراد و مراجعان ما زیاد شد و شهدا و مصدومین فراوانی را به این بیمارستان انتقال دادند وضعیت به گونه ای بود که تمامی راهروهای بیمارستان مملو از افراد مجروحی بود که هر کدام با جراحتی در انتظار کمک بودند.
آری آن روز که دانش آموزان سنندجی به مدرسه آمدند هیچ وقت فکرش را نمی کردند که امروز روز آخر و امتحان نهایی آنها باشد و هرگز دیگر همکلاسی های خود را نمی بینند.
هرچند که هدف اصلی صدام حسین از بمباران مناطق مسکونی کشور به ویژه شهرهای استان کردستان ایجاد موج نارضایتی مردم علیه نظام بود ولی قضیه به کلی فرق کرد و مردم نه تنها علیه نظام جمهوری اسلامی شعار نداند بلکه چند ساعت بعد از تشییع پیکر پاک شهیدان 28 دی ماه به خیابانها ریختند و با شعارهای مرگ برآمریکا و مرگ بر صدام بار دیگر سیاستهای جنگ طلبانه رژیمهای استعمارگر را محکوم کردند.
روز 28 دی ماه یکی از روزهای دردناک برای مردم شهری است که در زمان جنگ تحمیلی هم شهدای زیادی را تقدیم نظام مقدس جمهوری اسلامی کردند اما این حادثه را باید جز فجیع ترین جنایتهای بشری نامید زیرا باعث مرگ کودکان و زنانی و جوانانی شد که بیگناه به شهادت رسیدند.
استان کردستان در جریان جنگ هشت ساله بارها این اقدامات فجیع را به چشم دید بمباران 15 خرداد 64 شهر بانه نیز در نوع خود یک فاجعه واقعی بود که هرگز در جریان محاکمه صدام حسین به آن اشاره ای نشد.
استان کردستان در جریان بمباران های مختلف مناطق مسکونی اش در طول هشت سال جنگ تحمیلی بالغ بر 935 شهید و بیش از 600 جانباز تقدیم انقلاب کرد.
هرچند که شاید امروز با گذشت زمان اندکی از زخمهای آن زمان التیام یافته باشد ولی هنوز کوچه پس کوچه های شهر سنندج صدای ضجه مادران و در خون غلطیدن جوانانش در روز 28 دی ماه را از یاد نبرده است.
هنوز هم وقتی که گذرت به بهشت محمدی سنندج می خورد یادگارهای بمباران 28 دی ماه این شهر در قطعه شهدا خودنمایی می کنند.
منبع : http://www.rajanews.com