پناهیان - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرچیز راهی دارد و راه بهشت، دانش است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
امروز: پنج شنبه 103 آذر 8

پناهیان:حذف عده‌ای ازصحنه سیاسی

 

وی با بیان اینکه حرف ولی فقیه فصل الخطاب است، این تنها کف قضیه است، گفت: فتنه گران در فتنه پس از انتخابات، حتی قانون های عادی را که انعطاف پذیری هم نمی خواست رعایت نکردند، و به نوعی می خواستند از چراغ قرمزها رد شوند
ایلنا: حجت الاسلام پناهیان گفت:عده‌ای باید از صحنه سیاسی کشور حذف شوند.

حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان دوشنبه شب در نشستی با عنوان نشست بصیرت که در مسجد اهل بیت(ع) قم برگزار شد، اظهار داشت: دو نوع خوب بودن وجود دارد، یکی خوب بودن در برنامه‌های ثابت و دیگری خوب بودن در برنامه‌های سیاری است که گاهی پیش می آید، ا ین امر انعطاف انسان را می طلبد، برای مثال زمانی که شما پشت چراغ قرمز ایستاده‌اید، این خوب بودنی عادی است، اما زمانی که شما، عجله دارید و مدت نسبتا طولانی را پشت چراغ قرمز ایستاده اید، در موقعی که چراغ برای شما سبز شده است و حق شماست که بروید، مأمور راهنمایی و رانندگی به شما فرمان توقف می دهد، که اجرای این امر انعطاف پذیری شما را می خواهد.

وی با بیان اینکه ولایت یعنی روشن ترین میزان انعطاف پذیری، گفت: اگر انسان در مقابل دستورات ویژه ولایت از خود انعطاف نشان ندهد، هیچ کدام از اعمالش قبول نیست.

پناهیان اضافه کرد: فردی را در نظر بگیرید که خیلی به قرآن احترام می گذارد، اما زمانی که امام علی(ع) در جنگ فرمان می دهد که قرآن بر سر نیزه‌ها را بزنید، چرا که من قرآن ناطق‌ام، که اجرای این امر هم توسط آن فرد انعطاف پذیر بودن او را می خواهد.

وی با اشاره به اینکه دینداری بدون امتحان انعطاف پذیری آسان است، گفت: اینکه کسی با یک سری برنامه های ثابت به جامعه خدمت کند، دست گرمی بیش نیست، اما مهم آن جاست که در مواقع ویژه دستورات ویژه ولایت را که انعطاف پذیری را می خواهد، اجرایی کند.

این استاد حوزه و دانشگاه تاکید کرد:جمهوری اسلامی درست نشده است که تنها در شرایط عادی خدمت به مردم داشته باشد، بلکه اصل این است که در مقابل دستورات ولایت که اصلی‌ترین کمال در جمهوری اسلامی است، انعطاف پذیر باشد.

وی با بیان اینکه حرف ولی فقیه فصل الخطاب است، این تنها کف قضیه است، گفت: فتنه گران در فتنه پس از انتخابات، حتی قانون های عادی را که انعطاف پذیری هم نمی خواست رعایت نکردند، و به نوعی می خواستند از چراغ قرمزها رد شوند.

پناهیان ائامه داد: اگر کسی ولایت مدار باشد، ملاک را با اشخاص نمی سنجد، که همین امر هم نقطه کمال مملکت شیعی است.انعطاف پذیری سخت است، اما برای مسئولان سیاسی سخت تر است، وی افزود: خدا می گوید درست عمل کردن بندگان به درد من نمی خورد، چرا که گاهی باید حتی خلاف شرایط عادی عمل کرد که همین امر هم نقطه کمال است.

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه ما هنوز به ولایت مداری نرسیده ایم، گفت: فرض کنید که مملکت به جایی می‌رسید که شورای نگهبان هم به نتیجه انتخابات شک می‌کرد، و طبق قانون باید انتخابات دوباره برگزار می‌شد، که در چنین زمانی هم دشمنان منتظر چنین موقعیتی بودند، تا بتوانند به کشور حمله کنند، در همین زمان ولایت فقیه وارد می‌شدند و می‌فرمودند، بنابر مصلحت مهم‌تر کشور، انتخابات تجدید نشود، آنجا انعطاف پذیری می‌خواست، و باید آن دستور ولایت عملی می‌شد.

وی تصریح کرد: در فتنه اخیر حتی شرایط و دستورات ویژه هم نبود، چرا که آقایان فتنه‌گر حتی خلاف قانون‌های عادی رفتار کردند و به نوعی از چراغ قرمز رد شدند.

پناهیان تاکید کرد: انتظار ما از سیاسیون درست عمل کردن و خدمت به مردم نیست، بلکه ما می خواهیم که در مواقع ضروری انعطاف پذیر باشند.

وی گفت: این که مملکت در راه سعادت است و هرجایی که اشکال باشد باید رهبری وارد شوند، این نگاهی حاشیه ای است.

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه درست عمل کردن بعنی ولایت مداری و انعطاف پذیر بودن در مقابل آن است گفت: کمال در مملکت نه درست عمل کردن که ولایت مدار بودن است، که متأسفانه بعضی ها حتی درست هم عمل نکردند.آقایان خارج از انصاف حداقلی و عقل و منطق رفتار کردند.

وی با بیان اینکه تا به امروز هنوز امتحان‌های ولایت مداری شکل نگرفته است، و فتنه گران حتی خلاف قوانین عادی را رفتار کردند گفت: هرکس ادعای خوبی را با قصد و غرض بیان کند و بدان معتقد نباشد، خدا رسوایش می‌کند، هرکس معتقد به امام راحل نباشد و مدام از او دم بزند و از طرفی مدام با دشمنان امام راحل هم هدف باشد، خدا رسوایش می کند.

پناهیان گفت: امروزه دفاع از ولایت کار سختی نیست، چرا که دشمنان ولایت خلاف قانون رفتار کرده‌اند و ما به استناد قانون می‌توانیم از ولایت دفاع کنیم، ولی گاهی مصلحت‌هایی پیش می‌آید که دستور ویژه‌ای از طرف ولایت داده می‌شود که مصلحت آن از اجرای قانون بیشتر است، و اجرای آن انعطاف پذیری و بصیرت می خواهد.

وی با تأکید مجدد بر این که تا به حال امتحان ولایت مداری نداشته ایم، گفت: تا به حال که امتحان ولایت مداری نداشته ایم، این همه ریزش داشته ایم، و باید گفت که خدا رحم کند روزی که امتحان ولایت مداری پیش بیاید که انعطاف داشتن در آن زمان بسیار سخت خواهد بود، امتحان ولایت مداری اگر پیش بیاید، بسیاری از انسان‌ها در آن می‌مانند، چرا که بسیاری از قانون استفاده می‌کنند و در مقابل دستور ولایت می ایستند و می‌گویند ولایت در این مورد اشتباه کرده است و مگر او معصوم است.

این استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: فتنه گران اگر امسال پرچم امام حسین را آتش زدند، سال بعد پرچم دست می‌گیرند و زیر آن سینه میزنند.

وی با بیان این که اگر می خواهیم که فتنه نداشته باشیم، باید مدام، گذشته انقلاب را مرور کنیم، اظهار داشت: اگر گذشته انقلاب را مرور کنیم، می بینیم که آدمی که امروزه مشکل پیدا کرده، قبل ها هم مشکل داشته است.

پناهیان افزود: نتیجه می گیریم که کسانی که می توانند در آینده فتنه کنند، را باید امروز افشاء کرد؛ کسی که در نامه‌اش به امام خمینی(ره) ادبیات درستی به کار نبرد و احترام ایشان را رعایت نکرد، چگونه می تواند امروزه ولایت مدار و تابع مقام معظم رهبری باشد؟

وی تاکید کرد: ما نباید منتظر باشیم تا دیگران به ما حمله کنند و هر وقت هم خسته شدند، بگویند آتش بس، مانند اسرائیل که هر وقت می خواهد حمله می کند وهر وقت خسته می شود آتش بس اعلام می کند.

این استاد حوزه و دانشگاه افزود: کاری که امام نگذاشت صدام در مقابل ما انجام دهد، چرا که صدام در بسیاری مواقع می‌گفت که آتش بس و امام هم قبول نمی‌کرد.

وی با طرح این سوال که آیا وقت آن نرسیده است که بعد از 30سال از انقلاب اسلامی، عده ای به دلیل عدم التزام به قانون از صحنه سیاسی کشور حذف شوند؟ گفت: ما چرا باید نهضت آزادی را در انتخابات شرکت دهیم تا دیگران به ما بگویند که شما انتخابات آزاد دارید؟ آن ها که همیشه بهانه داشته اند و باز هم خواهند داشت.

پناهیان خطاب به حاضران گفت: هشیار باشید که این حرف رهبر معظم انقلاب مبنی بر این که عده‌ای صلاحیت‌شان را برای حضور در صحنه سیاسی کشور از دست داده‌اند، روی زمین بیافتد.
وی افزود: شما باید آن ها را بشناسید، و بدانید که اینان حتی اگر پشت سر هرکسی هم باشند او را آلوده می‌کنند.

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه چه دلیلی دارد که این ها دوباره در صحنه سیاسی کشور حضور پیدا کنند؟ادامه داد: کسی که از پادشاهان عربی، برای فعالیت‌های حزبی خود پول طلب می‌کند، صلاحیت حضور در صحنه سیاسی کشور را ندارد.

وی با بیان این که ما در آینده به اندازه کافی مشکل داریم، گفت: عده‌ای باید از صحنه سیاسی کشور حذف و بازنشسته شوند و وظیفه ماست که این اصطلاح بازنشستگان سیاسی، یعنی کسانی که صلاحیت حضور مجدد درصحنه سیاسی کشور را ندارند، را ایجاد کنیم.


پناهیان با بیان این که اگر لازم باشد، نام آن ها را هم بیان می‌کنیم، گفت: کسانی اگر می‌خواهند، در آینده مهره‌بازی کنند، ما هم مهره‌های جدیدی را می‌آوریم.

وی با بیان اینکه راهبردی‌ترین راه نجات مملکت نشان دادن هیبت و عظمت ولایت در دل دشمنان است، افزود: وقتی که حضرت مهدی (عج) ظهور کند، خداوند رعب ایشان را در دل دشمنان می‌اندازد و کمکش می‌کند تا به این طریق بسیاری از قدرت‌ها به فرمان ایشان باشند.
این استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: ما هم باید هیبت و عظمت ولایت را نشان دهیم، چرا که وقتی دشمن بترسد، مزاحم ما نمی‌شود.

وی با بیان این که باید کسانی را که در صحنه سیاسی و اجرایی کشور، امید را به دل دشمن می‌اندازند، حذف کرد، گفت: دشمن به تعداد افراد سیاسی که مترود شده‌اند، به نفوذ در کشورمان امید پیدا می‌کند.

پناهیان افزود: اگر امروز تحریم‌ها برای کشور ما هزینه دارد، تمام جرمش متوجه کسانی است که در داخل کشور امید را به اردوگاه دشمن می رسانند.

وی تاکید کرد: اگر در انقلاب اسلامی ایران، کسانی مانند نهضت آزادی در کشور حاکم نمی شدند، شاید جنگ رخ نمی داد. دشمن زمانی حمله می کند که امید پیدا کند ،دشمن ما مانند سگی است که اگر فرار کنی به دنبالت می‌آید و اگر بایستی کاری با تو ندارد.

این استاد حوزه و دانشگاه گفت: امروز اگر هر قطعنامه ای در زمینه های اقتصادی و ... توسط غرب برای کشور ما صادر شود، جرم آن گردن کسانی است که به دشمن امید می‌دهند. کسانی که به اردوگاه دشمن امید می‌دهند، باید از صحنه سیاسی کشور حذف شوند، تا امید دشمن از بین برود، چرا که اگر امید از دل دشمن بیرون رفت، در دلش ذلت می آید و دیگر جرأت نمی کند با ما کاری داشته باشد و مزاحم مان شود.

وی با بیان این که چرا باید معاندان، دشمنان و کافران به ما حمله کنند، تا ما اذیت شویم؟، اظهار داشت: دشمن باید از ما بترسد و این ترس هم زمانی در دل آن ها پیش می‌آید که ما بتوانیم ولایت مداری مردم را نشان دهیم و اگر این کار را کردیم، رعب را در دل آن‌ها ایجاد می‌کنیم و آن گاه دیگر هیچ گاه دشمن مزاحم‌مان نمی‌شود و ما راحت هستیم. ترسیدن دشمن از ما به این معنی نیست که چماق دست بگیریم، بلکه ترس در دل دشمن زمانی ایجاد می شود، که ما اصرار بر ولایت مداری داشته باشیم.

پناهیان با تأکید مجدد بر این که باید امید را از دل دشمنان از بین برد، گفت: در مورد فتنه گران بی آبروی اخیر که صحبت کردن لازم نیست، بلکه باید از امروز علیه اصولگرایانی که در فتنه اخیر، آداب ولایت مداری را درست رعایت نکردند، حرف زد و کار داشت، و باید آن‌ها را افشاء کرد.

وی افزود: ما باید بدانیم که چه کسی در پشت پرده به مقام معظم رهبری پیشنهاد حکمیت داد، و همان‌ها باید یک بار جمله غلط کردم را بگویند.

این استاد حوزه و دانشگاه بیان داشت: آموزش و پرورش باید بعد از 30سال، کلاس های معارف ولایت مداری را در مدارس ایجاد کند.

وی در پایان گفت: متأسفانه با وجودی که حقانیت ولایت مطلقه فقیه، آن قدر مشخص و روشن است، اما آموزش ولایت فقیه درمیان بچه های حزب اللهی محصور مانده است.

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 89/2/28 و ساعت 8:52 عصر | نظرات دیگران()
شاکری:هاشمی پسرش را به انقلاب ترجیح ندهد

عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران با ابراز امیدواری برای اینکه رئیس مجمع تشخیص از فرزندش بخواهد به ایران برگردد، تاکید کرد که "آقای هاشمی فرزند خود را به انقلاب ترجیح ندهد."

به گزارش شبکه ایران، در حالی که مدتی از صدور حکم بازداشت مهدی هاشمی رفسنجانی و درخواست های مختلف برای بازگشت او به کشور می گذرد، اما تاکنون خبری از بازگشت پسر رئیس مجمع تشخیص نشده است.

بر همین اساس، برخی درخواست آقای هاشمی رفسنجانی از پسرش برای بازگشت به ایران را، گزینه مناسبی برای رفع شائبه "تبعیض" و پایان دادن به اعتراضات، می دانند.

مجتبی شاکری، عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران، در گفت وگو با شبکه ایران در این رابطه گفت: باید جریان فتنه را به مسیر قانونی سوق داد، مسیری که جریان فتنه از آن گریز دارد.

وی تصریح کرد: مجموعه افرادی که در فتنه های اخیر متهم هستند باید در رسیدگی به اتهاماتشان مسیر قانونی را طی کنند البته ممکن است فشارهای بسیاری بر دستگاه قضایی باشد اما با شجاعتی که از این قوه سراغ داریم تحت تاثیر فشارها قرار نمی گیرد.

شاکری با اشاره به اینکه انتظار جامعه این است که کسی نتواند از داوری قانون فرار کند، گفت: برخی آقازاده ها نیز از این مسئله مبری نیستند.

عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران ادامه داد: در صورتیکه توصیه هایی برای بازگشت برخی آقازاده ها انجام نشود و روند رسیدگی به پرونده این افراد طولانی تر شود به ضرر شخصیتها تمام شده و بار اصلی بر دوش آنها خواهد بود. بنابراین حداقل اقدامی که می توان در این زمینه انجام داد این است که پدر از فرزند خود بخواهد که به ایران برگردد.

وی تاکید کرد: با توجه به اینکه پرونده مهدی هاشمی در حال طی کردن مراحل قانونی است حداقل انتظار ما از آقای هاشمی این است که ایشان نیز داوری قانون را قبول کند.

شاکری با ابراز امیدواری برای اینکه رئیس مجمع تشخیص از فرزندش بخواهد که به ایران برگردد، تاکید کرد که "آقای هاشمی فرزند خود را به انقلاب ترجیح ندهد."

گفتنی است، مهدی هاشمی که حدود 9 ماه پیش ایران را ترک کرده، در واکنش به اقدام قوه قضائیه در انتشار خبر "صدور حکم جلب" برای او، بیانیه‌ای صادر کرد و خبر صدور این حکم را "غوغاسالاری" نامید!

 

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=49747


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 89/2/18 و ساعت 2:9 عصر | نظرات دیگران()
علیرضا پناهیان در جمع دانشجویان:
"امروز" زمان انقلابی بودن است

گروه فرهنگی: جلسه جمع و جور بود و حرف برای گفتن بسیار. سخن از انقلابی گری بود و شرایط کنونی انقلاب. نسل سومی ها باز گرد هم آمده بودند تا رسم برداشتن باری را بیاموزند که بر زمین مانده ومختصات مسیری رادریابند که جز با روحیه انقلابی گری نمی توان در آن گام نهاد.

به گزارش رجانیوز، علیرضا پناهیان را امروز اهل فکر تنها با عنوان یک سخنران معروف و مشهور نمی شناسند. بلکه او را در قامت یک تئوریسین می بینند که شرایط موجود را خوب حس می کند و بهجا سخن می گوید؛ کسی که ملاحظات هم او را از سخن باز نمی دارد و آنجا که باید حرف هایش را می گوید. آنچه در پی می آید متن سخنان اوست درخصوص انقلابی گری و سالی که با عنوان همت مضاعف و کار مضاعف می شناسیمش؛ اولین جلسه از جلسات هفتگی هیئت دانشجویان و فارغ التحصیلان هنر، با سخنرانی حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان و با حضور دانشجویان دانشگاه‌های تهران، برگزار شد. این هیئت اولین هیئت در سطح شهر تهران است که این استاد حوزه و دانشگاه به صورت ثابت و هفتگی در آن سخنرانی خواهد کرد.

پناهیان، در اولین جلسه موضوع مباحث خود در این جلسه را «مفهوم انقلابی بودن» معرفی کرد و در اولین جلسه، به علت انتخاب این موضوع، و سپس به «شیرینی انقلابی بودن» و برخی آثار و زیبایی‌های انقلابی بودن پرداخت، که گزیده‌هایی از این سخنرانی در ادامه می‌آید.

قابل ذکر است که جلسات هفتگی این هیئت، هر چهارشنبه بلافاصله بعد از نماز مغرب و عشاء، با سخنرانی حجت‌الاسلام پناهیان آغاز می‌شود. محل برگزاری جلسات، خ طالقانی، نرسیده به میدان سپاه، کوچه مفیدی، پ2، دفتر هنر و ادبیات دانشجویی، می‌باشد.

حرفهای خوب، به ظاهر بی‌زمان و بی‌مکان هستند و نسبت به همه کس رابطه مساوی دارند. اما همیشه اینطور نیست. بعضی از حرفهای خوب زمان دارند، و در آن زمان بهتر شنیده می‌شوند و بهتر درک می‌شوند. چون نیاز آن زمانه هستند و وقتی سخنی مورد نیاز یک زمان باشد، مصرفش در آن زمان بیشتر خواهد شد و اکثر مردم با آن ارتباط برقرار کرده و دلها برای درک و دریافت آن حرف آماده تر خواهد بود.

زمان بعضی از حرفهای خوب که قبلا زده شده امروز رسیده است. مفهوم «انقلابی بودن» با اینکه مصداقش قبلا رخ داده، و حتی حضرت امام زیاد از آن صحبت کرده‌اند، اما امروز زمانش رسیده است. پس از گذشت سی سال از انقلاب، مفهوم انقلاب و انقلابی بودن، مفهومی است که امروز بهتر فهمیده می‌شود، بهتر می‌شود به آن عمل کرد، بیشتر می‌شود قدرش را دانست، و امروز جوان‌ها به دلیل نیاز مبرمی که به این مفهوم احساس می‌کنند، بیشتر با آن ارتباط برقرار می‌کنند.

از زیر مجموعه های مفهوم انقلاب، امروز می‌توان از مفهوم «انقلابی بودن» به عنوان یک مفهوم تازه، بکر، ضروری، مهم و مفهومی که زمینه پذیرش آن بصورت فراگیری بسیار بالا است، سخن گفت. مفهومی که هم نیاز داریم به آن عمل کنیم و زندگیمان را مطابق آن سامان دهیم، و هم به آن نیاز داریم تا نه فقط با آن زندگی کنیم، بلکه با آن زنده باشیم، جان پیدا کنیم، و از آن لذت ببریم.

گرچه انقلاب سی سال پیش رخ داد، و سخنان انقلابی حضرت امام، این انقلاب را جان داد، ولی آن زمان، هیجانی از انقلاب بود که جلوه‌ای از انقلابی بودن را به نمایش گذاشت. امروز بعد از سی سال بیشتر از گذشته می‌شود عمق این رخداد بزرگ و عمق این مفهوم عمیق را فهمید و از آن لذت برد. انقلاب 57 در واقع پیش‌درآمد و مقدم? مفهوم انقلاب و انقلابی بودن بود. حتی دوران دفاع مقدس هم، پیش‌درآمد مفاهیم و حقایق و اتفاقات بسیار بزرگتری است که در آینده رخ خواهد داد.

برخی از کلماتی که در مقطع انقلاب صادر شدند، مستقیماً در زمان خوشان مصرف نداشتند و عمیق درک نمی‌شدند. باید یک نسل و یک زمانی از آنها می‌گذشت، تا آن کلمات از آن اوج فرود بیایند و موقع عملشان بشود.

در تمام این مدت خیلی‌ها سعی داشتند «انقلابی بودن» را در تاریخ دفن کنند
در تمام این مدت خیلی‌ها سعی داشتند «انقلابی بودن» را در تاریخ دفن کنند. بعضی‌ها فکر می‌کردند که این مفهوم خودبه‌خود در حال دفن شدن است و برای از بین رفتنش جشن می‌گرفتند. خیلی‌ها برای از بین بردنش تئوری‌ها و توجیه‌های مختلفی بیان می کردند.

یکی از توجیهای خیلی رایج این بود که انقلابی بودن، اقتضای آن زمانه بوده و الان دیگر می‌خواهیم در یک وضعیت با ثبات زندگی کنیم، بنابراین بهتر است که هیچکس انقلابی نباشد. انگار انقلابی بودن با زندگی کردن منافات دارد! انگار انقلابی بودن در شرایط به‌ظاهر عادی معنا و لزومی ندارد و جرم تلقی می‌شود! انگار انقلابی بودن با قانونمند بودن منافات دارد! انگار زندگی تعریف تثبیت شده‌ای دارد که در آن تعریف، انقلابی بودن یک مزاحم و یک خار به نظر می‌رسد.

فقط یک نوع زندگی است که ذاتاً با انقلابی بودن مغایرت دارد
در حالی که فقط یک نوع زندگی است که ذاتاً با انقلابی بودن مغایرت دارد. آن هم زندگی گوسفندوار یا به تعبیری گرگ‌وار است. و گرچه این دو برای ما فرق می‌کنند و دو سر یک طیف ممکن است باشند، ولی برای خدا فرق نمی‌کند. خدا هردو را با هم به جهنم می‌ریزد. آنجا گوسفندصفتان ناله می‌زنند که «این گرگها به ما ظلم کردند، لااقل اینها را دو برابر عذاب کنید.» خدا به آنها پاسخ می‌دهد: «هر دو گروه، دو برابر عذاب می‌شوند. گروه اول چون هم خودشان بد بودند و هم به شما ظلم کردند. و شما هم به دلیل اینکه به ظلم آنها میدان دادید، و جدا از اینکه خودتان نخواستید آدمهای خوبی باشید، راضی شدید گرگهایی شما را بدرند و به واسط? رضایت شما، میدان و قدرت بیشتری برای ظلم پیدا کنند.(1)

انقلابی نه گرگ است نه گوسفند. انقلابی نسبت به گرگها انقلابی می‌شود و از حالت گوسفندوار زندگی کردن نجات پیدا می‌کند. هر کسی، یا انقلابی است یا گرگ یا گوسفند. در این میان، صورت دیگری برای زندگی انسان نمی‌شود تصور کرد. انقلابی کیست؟ کسی که مقابل گرگ‌ها مقاومت می‌کند و گوسفندوار زندگی نمی‌کند.

«انقلابی بودنِ» جامعه در دوران آرامش، خیلی زیبا و لذت‌بخش است
چقدر لذت‌بخش است که امروز مفهوم انقلاب بهتر درک می‌شود و ضرورت انقلابی بودن بیشتر در جانها موج می‌زند. چون خیلی لذتبخش است که انسان در جامعه‌ای زندگی کند که بدون اینکه مقدمات و شرایط پیچیده و بحرانی در خارج از وجود انسان، او را وادار به انقلابی بودن کند، و در شرایطی که انسان‌ها می‌توانند گوسفندوار زندگی کنند، نیاز به انقلابی بودن را احساس کنند..

در شرایطی که گرگها کمی فاصله گرفته‌اند و انسان می‌تواند احساس کاذب امنیت داشته باشد، احساس انقلابی بودن خیلی ارزشمندتر از زمانی است که گرگها به تو نزدیک هستند و دارند پیراهن تو را پاره می‌کنند. الان که دیگران همه تو را به زندگی بره‌وارانه دعوت می کنند، انقلابی بودن زیباست. الان اگر انقلابی باشی معلوم می‌شود که چشم و دلت بیناتر، قدت بلندتر و کشیده‌تر، و برای دیدن آن نقاط دوردست از همیشه بیشتر آمادگی پیدا کرده‌ای.

جامعه‌ای که در دوران آرامش، بدون اینکه حادثه خاصی بصورت مستقیم او را تحت فشار قرار داده باشد، احساس نیاز و عطش به انقلابی بودن بکند، جامعه‌ای است که زندگی در آن لذت‌بخش و افتخارآمیز است.

در مورد انقلابی بودن، سوالات فراوانی وجود دارد
در شرایطی که جامعه به ظاهر آرامش دارد، در زمانی که گرگها نزدیک نیستند، در زمانی که نه کسی ما را از چریدن منع می‌کند، و نه کسی ما را مذمت می‌کند، چه ضرورتی دارد ما یک دفعه انقلابی شویم؟ آنگاه اگر انقلابی شویم چه کار خواهیم کرد؟ آیا اوضاع را بهم می‌ریزیم؟ آیا غیرضابطه‌مند عمل خواهیم کرد؟ خشونت خواهیم داشت؟ عوارض انقلابی بودن در زمان ما چگونه خواهد بود؟ اساساً یک انقلابی، چگونه انسانی است؟ ویژگیهای انقلابی بودن چیست؟ اینها سوالات فراوانی است که باید به پاسخش پرداخت.

شیرینی و جذابیت مفهوم انقلابی بودن، برای جوانان
در این 25 سال گفتگو با مردم، خاطراتی فراوانی را می‌توان مرور کرد، از اینکه اگر کسی بالای منبر و یا در جمعی می‌خواست در مورد انقلاب صحبت کند، چقدر صحبتش دموده و بی‌مزه می‌شد، و چقدرصحبتش پرت وغیر جذاب تلقی می‌شد. حتی در میان کسانی که به سخنرانی معنوی علاقه داشتند هم، استقبال نمی‌شد. ولی امروز اصلاً اینجوری نیست.

من نسبت به زمان? خودمان بسیار خوشبین هستم. فکر می‌کنم که این زمان، زمانی است که مفهوم انقلابی بودن مفهوم بسیار جذابی است. امروز جانها و جوانهای ما به شدت به این مفهوم علاقمند هستند، گرچه ممکن است خودشان دلیلش را ندانند. اما وقتی معنای انقلابی بودن را برایشان توضیح می‌دهی، احساس می‌کنند گمشده‌شان را پیدا کردند. درست است که امروز جوانهای ما به زندگی گوسفندوارانه و به گرگ بودن دعوت و تحریک می‌شوند، ولی با طبع‌شان ناسازگار است. امروز، جوانها تشنه انقلابی بودن هستند.

آنهایی که می‌گفتند بعد از سی سال جوانها از دست رفتند، و از انقلاب فاصله گرفتند، بیایند امروز جامعه را ببینند. البته آنها باید خیلی درشت‌تر واقعیتها را ببینند تا حقایق را درک کنند، لذا آنها صبر کنند فردا جامعه را ببینند. اما آنهایی که می‌توانند، همین امروز را ببینند.

آثار انقلابی بودن
پیش از پرداختن به معنای انقلابی بودن، کمی با آثار آن آشنا شویم، تا بتوانیم کمی از این مفهوم لذت ببریم، وقتی لمسش کردیم و از آن لذت بردیم، بهتر معنایش را می‌فهمیم.

1. انقلابی بودن، مهمترین انگیز? خودسازی معنوی

انقلابی بودن مهمترین انگیز? خودسازی معنوی است. هیچ انگیزه ای مثل انقلابی بودن نمی‌تواند انسان را بسوی زندگی عارفانه، و به سوی قله های کمال و معنویت سوق بدهد. در دفاع مقدس بود که بعضی‌ها یک شبه راه صد ساله را طی می‌کردند. دفاع مقدس از حاج احمد متوسلیان یک انسان بزرگ ساخت. دفاع مقدس جلوه‌‌ای از جلوات انقلابی‌گری بود.

انقلابی‌گری معنویت انسان را رشد می‌دهد. اگرانقلابی نشدید، از خودتان انتظار نداشته باشید عارف بشوید. برای سیر و سلوک الی الله، و برای رسیدن به نقطه کمال چرا خودت را خسته می کنی؟ شدنی نیست. اوحدی از مردم استثنائاتی هستند که بشوند کسانی مثل آقای بهجت. او که از 14سالگی می‌گفت من چیزهایی سرنماز می‌دیدم، فکر می‌کردم همه اینها را می‌بینند.

امام به خوبها و عرفا فرمود: «این وصیتنامه‏هایى که این عزیزان مى‏نویسند مطالعه کنید. پنجاه سال عبادت کردید، و خدا قبول کند، یک روز هم یکى از این وصیتنامه‏ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید.»(2) ، اینها یک شبه ره صد ساله را طی کردند.(3) واقعاً امام(ره) سخن به گزافه نمی‌گفت. این حرف را با اعتقاد می‌زد، واقعاً می‌گفت اینها ره صد ساله را یک شبه طی کردند.

در انقلابی‌گری می‌شود ره صد ساله را یک شبه طی کرد، و الا ببین کی به مقصد می‌رسی؟ از کجا می‌توان فهمید زمانه، زمانه انقلابی‌گری است؟ از اقبال روزافزون به معنویت. از میزان حضور جوانان در تشییع آقای بهجت. جوانهایی که یکبار ایشان را ندیدند، و فقط چند خاطره مختصر شنیده‌بودند. طبیعت نورانی‌شان دارد می‌شکفد. این عشق به معنویت نتیجه اش چه خواهد شد؟ این عشق بالاخره بیرون می‌زند و سر به انقلابیگری خواهد زد. فقط کافی است اینها بفهمند برای عارف شدن، باید انقلابی بود.

الان پرحمعیت‌ترین همایشهایی که در دانشگاه‌ها گرفته می‌شود، همایشهایی است که از شخصیت‌های عرفانی سخن به میان می‌آید. شما فکر می‌کنید تا کی این عطش پشت پرده خواهد ماند و رو به سرچشمه معنویت و عرفان نخواهد برد؟

2. انقلابی، فوق‌العاده مهربان می‌شود

یکی از آثار انقلابیگری این است که انسان عارف میشود. یکی از آثار دیگر انقلابیگری این است که انسان پس از اینکه انقلابی شد به‌شدت مهربان می‌شود. چون اگر ویژگیهای انقلابی را مرور کنیم، یکی از ویژگی‌هایش این است که از خودگذشته است. یک موجود انقلابی، فوق‌العاده مهربان می‌شود. چون انقلابی‌گری خودخواهی‌ها را می‌کشد.

انقلابی برایش زشت است که برای موفقیت خودش کار کند. یک انسان انقلابی اگر بخواهد برای موفقیت خودش تلاش کند، احساس می‌کند وجودش بوی بد گرفته است. من نمی‌دانم در خاطرات دفاع مقدس، چرا نمی‌گویند اینها انقلابی بودند؟ خوب بودن خیلی کلی است. سراغ شاخص‌های مشخص‌تر بروید.

انقلابی، برای موفقیت خودش درس نمی‌خواند، انقلابی، برای موفقیت خودش تلاش نمی‌کند. اگر شهید آوینی را در یک کلمه بخواهم توصیف کنم، می‌گویم یک آدم انقلابی. شهید مطهری هم همینطور. شهید مطهری وقتی که می‌خواست کتاب «داستان راستان» را بنویسد یک لحظه فکر نمی‌کرد که در نگاه دیگران، برای استادی که در دانشگاه تهران فلسفه درس می‌دهد، نوشتن کتاب داستان برای کودکان چقدر زشت است. او زشت و زیبایی را برای خودش اصلاً نگاه نمی کرد. انقلابی بود.

انقلابی تپش قلبش و ضربان قلبش برای جامعه است
انقلابی، تپش و ضربان قلبش برای جامعه است. انقلابی، چون خودخواه نیست، مهربان می‌شود. کسانی که در فیلم‌ها و فیلم‌نامه‌ها دنبال کاراکترهای قدرتمند و مهربان می‌گردند، در واقع دنبال یک انسان انقلابی می‌گردند.

در این برنامه‌ها و کتابهای نیمه پنهان ماه، که بر اساس خاطرات همسران شهدای نام‌آور تهیه شده، این وصف مشترکشان است: یک مهربانی ویژه که بدون هیچ ادا و اطفاری با یک نگاه، سیلی از محبت را سرازیر می‌کردند به خانواده‌شان، در حدی که این سیل آنها را تا ابد می‌برد، و هنوز دارد می‌برد. بدون خیلی از لوس‌بازیها و اداهای بیخودی که ما فکر می‌کنیم.

امروز انسان‌ها، به دنبال مهربانی هستند
آن وقت مردم ما امروز چقدر به مهربانی و مهربان بودن نیاز دارند. دلیل من هم? علاقه‌ها و عطش‌هایی است که مردم به فیلمهای عشقی دارند. دنبال مهربانی می‌گردند. نه دنبال بی دینی. مردم که اینقدر بی‌دین نیستند.

چرا در اوج داستانها یک پیوند را قرار می‌دهند؟ مردم در ارتباط زن و مرد در داستانها دنبال چی می‌گردند؟ دنبال آن لحظه‌ای که این دو مهربانی کردن به یکدیگر را آغاز می‌کنند. آن وقتی که این دو دلشان برای هم نرم می‌شود.

و مردم، بیچار? مهربانی هستند. الانسان عبید الاحسان. انسان نوکر مهربانی است. و تا یک ذره نیازهای اولیه و حیاتی او، و امنیت او، تامین شود، در به در دنبال مهربانی می‌گردد. هرکسی دنبال مهربانی نگردد گرگ می‌شود، او به جای مهربانی، باید با منفعت خودش را سرگرم کند. همه کسانی که از محبت رویگردان شده‌اند و به منفعت روی کرده‌اند، همه از خود پشیمان و ناراحت هستند. می‌گوید: در زندگی بدی افتاده‌ام. افتاده‌ام در کاسبی. حالم بده. می‌گویم: کاسبی خوبه. می‌گوید: نه. دوران جوانی من دوران با طراوتی بود. دیگر بیشتر نمی‌تواند توضیح دهد. چرا؟ چون دوران جوانی بیشتر دنبال محبت بوده.

مردم کمی آرامش پیدا بکنند، یکی از نیازهای حیاتی‌شان می‌شود مهربانی. و این یعنی امروز مردم آماده‌اند انقلابی شوند. آماده‌اند انقلابی بودن را تحسین کنند.

3. انقلابی، فوق العاده فعال و پرتلاش می‌شود

یک موجود انقلابی فوق العاده فرز و فعال می‌شود. مقام معظم رهبری امسال از کار مضاعف و همت مضاعف صحبت کردند. کار و همت مضاعف، یکی از اوصاف انقلابیگری است. و یکی از دلایل ما برای اینکه سخن از انقلابی بودن، سخن زمانه است، همین نام امسال است. انسان انقلابی، جدی، پرتلاش و بلندهمت است.

الان زمانی است که مردم جدی بودن و جمع شدن و به تعبیری، انقلابی بودن را دوست دارند. خلأش را احساس می‌کنند. ذهن بیدار و دل هوشیار این را احساس می‌کند. انقلابیگری آدم را جمع می‌کند و فرز و تیز می‌کند.

آدم اینگونه از زندگی‌اش لذت می‌برد. مردم تفریحاتشان را کرده‌اند، هیجاناتشان را گذرانده‌اند، نمایندگانی از ما در ایام تعطیلات نوروز به کشورهای اطراف رفته‌اند، و بازی‌های آبی، خاکی، قواصی، موسیقی های تند، و ... را تجربه کرده اند و برگشته اند و خسته به دنبال هیجانات بیشتر می‌گردند. و هیچ چیز مانند انقلابی بودن، یک هیجان دائمی و اصیل که خسته کننده نیست، در وجود انسان ایجاد نمی‌کند.

در حدی که تو می‌توانی بگویی اصلاً انقلابی زنده است، بقیه مرده‌اند و درحال تشییع جنازه خوشان هستند. جنازه خودشان را روی دو پا راه می‌برند، بدون اینکه ذکر لااله الاالله بگویند. جنازه‌هایی که دو تا تشییع‌کننده دارند؛ یکی پای راست و یکی پای چپ، اما هیچ دستی به سر پای این جنازه نمی کوبد، دستها هم آویزان است و حال ندارند بکوبند،مدام به همه می‌گویند «نگو لااله الا الله».

انقلابی بودن لذتبخش است. انقلابی مهربان است و به فکر دیگران. انقلابی راحت حاضر است در این راه بمیرد، هیچ وقت به ذهنش خطور نمی‌کند که چرا من؟ چرا دیگری نمیرد و چرا من بمیرم؟ انقلابی گلیم خودش را از زیر پای جامعه نمی‌کشد، خودش را گلیم می‌کند و زیر پای جامعه می‌اندازد. او از زندگیش لذت می‌برد. او یک آدم بزرگ است، و یک فامیل بزرگ دارد. او بخاطر انقلابی‌گری تمام زندگیش را تعریف می‌کند. او بخاطر انقلابیگری و آرمان‌های انقلابیش ازدواج می‌کند، بخاطر انقلابیگری بچه‌دارمی‌شود، بخاطر انقلابیگری نام برای بچه اش می‌گذارد، بخاطر انقلابیگری شغل انتخاب میکند، بخاطر انقلابیگری در شغلش موفق می‌شود.

زیرا هرکسی با هر استعدادی که دارد، اگر به خاطر انقلابیگری و با روحیه انقلابی، در شغل خودش تلاش کند، حتی استعدادهایش افزایش پیدا می‌کند، چه برسد به تلاش‌ها و موفقیت‌های مضاعف.

چگونه لحظه‌های زیبای انقلابی بودن را تجربه کنیم؟
از آثار انقلابیگری هرچی بگوییم کم گفتیم. از آسمان تا زمین همه چیز برای انقلابیون است. و اما انقلابی به چه کسی می‌گویند؟ و ویژگیهای یک انقلابی چیست؟ و سوال‌های فراوان دیگر بماند برای یک جلسه دیگر.

ما تا زمان ظهور باید انقلابی باقی بمانیم. و بعد از ظهور نوع دیگری از انقلابی بودن در وجود ما شعله خواهد کشید که دیدن دارد. اصلاً بعد از ظهور ما دیگر انقلابی نیستیم. ما خودمان انقلاب هستیم.

ولی لحظه‌های انقلابی بودن هم لحظه های خیلی قشنگی است، هر کسی در لحظ? روضه قرار بگیرد، می‌تواند لحظ? انقلابی بودن را یک ذره تجربه کند. یک دفعه یک شورش و تحرکی در دلها رخ می‌دهد. برای کسانی که می‌خواهند به فضا بروند، اتاق‌هایی را درست می‌کنند که در آن اتاق‌ها بی‌وزنی را تجربه کنند و برای قرار گرفتن در فضا، آمادگی پیدا کنند. اینجا هم هر کس که هنوز روحش در متن انقلاب و اوج انقلابیگری قرار نگرفته، و می‌خواهد آن فضا را حس کند، برود مجلس روضه. روضه، هدیه و لطف خداوند به ما است. روضه آن لحظه را برای انسان قابل تجربه می‌کند، آن شوری که به دلها می افتد.... آن صحنه خداحافظی، صحنه قابل تحملی نیست، و این انقلاب دائمی حسین است در دلهای ما.

(1) رک: تفسیر المیزان، ذیل آیه: .... قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُون.(اعراف/38)
(2) صحیفه امام، ج‏14، ص: 491
(3) صحیفه امام، ج‏18، ص: 395


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 89/1/25 و ساعت 6:42 عصر | نظرات دیگران()

دو تکه جالب برنامه دیروز امروز فردا استاد پناهیان که دو خطاب جالب یکی به هاشمی و یکی به موسوی داره..

در مورد هاشمی

831 کیلوبایت

دانلود کلیپ تصویری

مستقیم یا غیرمستقیم

 در مورد موسوی

603 کیلوبایت

دانلود کلیپ تصویری

مستقیم یا غیرمستقیم

 

شادی روح امام و شهدا صلوات

 

 

منبع ما : http://mobarezclip.com/


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 89/1/21 و ساعت 8:30 عصر | نظرات دیگران()
حجت‌الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان
گناهکاران سیاسی را حتی با دعا هم نمی‌توان نجات داد

حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان گفت: کسانی که با فتنه اخیر همراهی کرده‌اند حق حضور در عرصه سیاسی کشور را ندارند و نباید از این به بعد در امور سیاسی دخالتی داشته باشند

به گزارش رجانیوز، حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان در دومین نشست بصیرت در سایه ولایت اظهار داشت: جریانات انقلاب ما از ابتدا بر این موضوع دلالت داشت که مردم ما از هوشیاری بالایی برخوردار هستند که این هوشیاری از 15 خرداد به وضوح قابل مشاهده بود و کسی که در این روند تامل کند، درخواهد یافت که این مسئله بی‌نظیر است و در این راستا باید گفت که این قضیه به ایمان مردم ما تکیه داشت.

وی ادامه داد:‌ 15 سال رشد باعث پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن شد و این 15 سال طوری روند خود را ادامه داد که کارشناسان سازمان سیا اعلام کرده بودند که در ایران انقلابی رخ نخواهد داد و از آن زمان تا امروز این رشد ادامه پیدا کرده است.

پناهیان گفت: اگر پایگاهی برای بیگانه در میان خود و در کشور نداشته باشیم مطمئنا شاهد رشد بیشتری خواهیم بود و بر این اساس باید در رفتار خود تجدید نظر کنیم و نخبگان ما هم باید به این مسئله توجه ویژه‌ای داشته باشند.
این استاد حوزه و دانشگاه اظهار داشت: یکی از مقدماتی که برای رشد لازم است، ایجاد فضای تبادل افکار و نقد و بررسی در جامعه می‌باشد که این فضا در حال حاضر فضای مطلوب و مورد نظر ما نیست.

*نباید برخی افراد و احزاب پیشتازانه تعیین‌کننده محل نزاع باشند

این کارشناس مسائل دینی خاطرنشان کرد: نباید برخی افراد و احزاب پیشتازانه تعیین‌کننده محل نزاع باشند و ادبیات و مفاهیم به کار گرفته شده را به دست گیرند، بلکه این ما هستیم که باید ادبیات جامعه را به دست گیریم و نباید فرصت طراحی سوال را به دیگران بدهیم و خودمان در مقام پاسخگویی برآییم.

پناهیان گفت: فضای گفتگوی سیاسی باید در اختیار نیروهای اصیل انقلاب باشد چرا که این فضا تعیین‌کننده است و این فضا است که می‌تواند باعث تسریع و تسهیل در رشد شود.

وی ادامه داد: قبل از انتخابات زمانی که عده‌ای از افراد مذهبی برنامه‌ای تحت عنوان تریبون آزاد را تهیه کردند من در یک دانشگاه با این برنامه مواجه شدم و دیدم که دو گروه مخالف و موافق نسبت به این برنامه وجود دارد.

پناهیان افزود: گروه مخالف ادعا می‌کرد این برنامه حرف‌های آنها را پخش نخواهد کرد و موافقین این برنامه هم نظری دیگر داشتند ولی من در آنجا گفتم که بعد از 30 سال از گذشت انقلاب پخش برنامه‌ای با عنوان تریبون آزاد درست نیست چرا که با اجرای این برنامه ما بعد از 30 سال از انقلاب برگشته‌ایم به اینکه ارزش آزادی در کشور ما وجود ندارد.

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه مسئله ما بودن یا نبودن آزادی نیست، اظهار داشت: زمانی که این موضوع مطرح می‌شود یعنی اینکه این مسئله منکر دارد و کسی تا امروز به ما نگفته که ما تریبون آزاد در این مملکت نداریم.
وی خاطرنشان کرد:‌ رشد سیاسی باید با بیان حرف‌های درست و غلط مطرح شود و بر این اساس ما نباید در چاله‌هایی که دیگران بر سر راه ما می‌کنند، قرار بگیریم و تنها باید در پی طرح چالش‌های واقعی جامعه باشیم.
پناهیان تاکید کرد: ادبیات جامعه را ما باید طرح کنیم چرا که خود ادبیات در بعضی مواقع تعیین‌ کننده است که ما به چه نتیجه‌ای می‌خواهیم برسیم.

این کارشناس مسائل دینی ادامه داد:‌ ما نباید حالت بدهکاری یا محافظه‌کاری به خود بگیریم چرا که نمی‌توانیم ساختمانی را که هنوز ساخت آن پایان نیافته، حفاظت کنیم و بر این اساس باید سعی داشته باشیم که ساختمان نیمه‌کاره انقلاب را به پایان برسانیم.

* رهبری جزء نیروهای ادبیات ساز انقلاب به حساب می‌آیند

پناهیان گفت: زمانی که دیگران یک فضا را برای ما طراحی می‌کنند، انسان احساس خستگی می‌کند و ما مجبور به حرکت در این فضا می‌شویم در حالی که ما از نعمت وجود رهبری برخورداریم و ایشان جزء نیروهای ادبیات ساز انقلاب به حساب می‌آید.

این استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: یکی از پایه‌های رشد جامعه ما رشد فرهنگ سیاسی است و رهبری و حضرت امام هم بارها بر این مسئله تاکید کردند.

وی ادامه داد: فرهنگ سیاسی مهمترین نوع سنجش فرهنگی است که باید در جامعه اصلاح و رشد داده شود، چرا که با اجرای آن ما به عقب برنمی‌گردیم و دچار نوعی ارتجاع نمی‌شویم وسخن باطل و بیهوده کمتر در جامعه بیان می‌شود.

این کارشناس مسائل دینی اظهار داشت: استفاده از کلمه انقلاب همچنان جوش و خروش و حرکت به سمت آرمان‌ها را در ما حفظ خواهد کرد و یکی از اشکالات افرادی که در طول سال‌های بعد از انقلاب از قطار انقلاب پیاده شدند، این بود که نگاه خود را در قبال انقلاب اسلامی تغییر دادند.

وی ادامه داد: انقلاب اسلامی ما یک سری آداب و فرهنگ و اخلاقیات دارد و زمانی که ما از این کلمه استفاده می‌کنیم موارد یاد شده را باید رعایت نماییم و در این راستا زمانی می‌توانیم ادعا کنیم که انقلاب اسلامی ما پایان یافته که به تمدن اسلامی و دولت اسلامی و اسلام انقلابی رسیده باشیم و در این رابطه باید گفت که ما هنوز در حال انقلاب کردن هستیم.

* همراهان فتنه اخیر حق حضور در عرصه سیاسی کشور را ندارند

پناهیان اظهار داشت: از آنجا که هنوز بسیاری از موارد مطرح در جریان انقلاب برای ما محقق نشده، ما باید مقاومت کنیم و از خودگذشتگی انجام دهیم و همچنان کلمه انقلاب را مورد استفاده قرار دهیم.

این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه این نشست اظهار داشت: هر جامعه ایمانی و آرمانی در سه مرحله قرار می‌گیرد که اولین مرحله آن مومنان با کافران درگیر خواهند شد که منظور از کافران در این مورد همان کسانی هستند که شعارهایشان شعارهای خلاف اسلام است که در این دوره از مبارزه نیاز به پول و همچنین اهدای جان احساس می‌شود.

پناهیان ادامه داد: دوره بعدی مبارزه،‌ مبارزه با نفاق است که این نفاق یا از اول وجود داشته یا کم کم و در طول زمان شکل می‌گیرد و بر این اساس کسانی که نمی‌توانند در قبال قوانین طاقت بیاورند خط خود را عوض می‌کنند و یا اینکه افراد جدیدی در این مسیر تولید خواهند شد.

این کارشناس مسائل دینی خاطرنشان کرد: در دوران سوم از مبارزه جامعه اسلامی شاهد درگیری میان مومنان با یکدیگر خواهیم بود و در این مبارزه حرف‌های التقاطی زده نمی‌شود و همه حرف‌ها رنگ و بوی اسلامی دارد و تمام افراد در نظرات خود از ارزش‌ها دفاع می‌کنند.

وی ادامه داد: در دوران سوم از مبارزه که احتمالا ما هم در این دوره قرار داریم مبارزه بر سر اولویت‌ها است و افراد بر این موضوع درگیر هستند که آیا باید بر صداقت پافشاری کرد یا بر ولایت و یا بر عدالت پافشاری کرد و یا بر وحدت.
پناهیان همچنین گفت: در دوران سوم از مبارزه جامعه اسلامی کسی که اولویت‌ها را تشخیص نمی‌دهد دشمن نیست و تنها ممکن است اشتباه کند و بسیاری از نخبگان ما هم در حوادث اخیر مرتکب این اشتباه شدند.

وی خاطرنشان کرد: اولین تظاهرات خیابانی که بعد از انتخابات انجام شد، این سوال را ایجاد کرد که آیا نخبگان نمی‌دانستند که این تظاهرات چه نتیجه‌ای را در بر خواهد داشت و اگر نمی‌فهمیدند یعنی اینکه این افراد بصیرت نداشتند و اگر می‌فهمیدند که این اتفاقات چه پیامدهایی در پی دارد این سوال مطرح می‌شود که چرا در قبال آن سکوت اختیار کردند.

این استاد حوزه ودانشگاه با بیان اینکه طرف من سران فتنه نیستند، اظهار داشت: من با سران فتنه کاری ندارم چرا که این افراد به واسطه حضور فعال مردم در صحنه باید از عرصه محو شوند که این اتفاق هم افتاده است.

پناهیان ادامه داد: سوالی که مطرح است این است که چرا نخبگان با جریان فتنه همراهی کرده‌اند چرا که نتیجه اعمال این جریان از اول مشخص بود و اگر واقعا نخبگان ما نتیجه اعمال فتنه‌گران را نمی‌دانستند، دیگر در عرصه سیاسی کشور جایی نخواهند داشت و اگر هم نتایج آن را می‌دانستند، باید در قبال سکوت خود پاسخگو باشند.

وی تاکید کرد: در حال حاضر ما در دوران تشخیص اهمیت‌ها و اولویت‌ها قرار داریم و کسانی که نتوانند خطر برخی رفتارها را اندازه‌گیری کنند، دچار بی‌بصیرتی هستند.

پناهیان ادامه داد: اختلافات کنونی کشور اختلافاتی نیست که یک دفعه به وجود آمده باشد بلکه این اختلافات از زمان حضرت امام هم وجود داشت و در حال حاضر باید گفت ما در دوران سوم جامعه اسلامی قرار داریم و کسانی که نتوانند اهمیت امور را تشخیص دهند، از عرصه جامعه حذف خواهند شد.

این استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: در آینده نزاع‌های سیاسی همراه با گریه‌هایی در دفاع از ارزش‌ها صورت می‌گیرد و حتی من می‌توانم افرادی را که در این عرصه بهتر گریه می‌کنند را پیش‌بینی کنم.

وی گفت: هیچ اشکالی ندارد که عده‌ای از سیاسیون اعلام کنند که ما از این به بعد توانایی ادامه کار سیاسی را نداریم و از کار خود کناره بگیرند.

این کارشناس مسائل دینی تصریح کرد: در زمان انقلاب معنی ولایت پذیری به اندازه دوران دفاع مقدس در جامعه جا نیفتاده بود به طوری که به طور متوسط در وصیت‌نامه هر شهید 4 بار به مسئله ولایت تاکید شده بود.

وی ادامه داد: دفاع مقدس ما بزرگترین پایگاه آگاه شدن نسبت به ولایت فقیه بود و ثمره خون شهیدان را باید در این مسئله جستجو کرد.

* امید صهیونیست‌ها به افرادی است که آداب ولایت‌مداری را درست اجرا نمی‌کنند

پناهیان اظهار داشت: امید صهیونیست‌ها تنها به افرادی است که آداب ولایت‌مداری را درست اجرا نمی‌کنند و با اعمال خود شکاف‌هایی را در این بین بوجود می‌آورند که بیگانگان نیز از شکاف به وجود آمده توسط این افراد سوءاستفاده می‌کنند.

این کارشناس مسائلی دینی تصریح کرد: طبق فرمایش رهبری دشمن تا زمانی که امید داشته باشد، به ما ضربه خواهد زد و هرگاه دشمن ناامید شود تسلیم می‌شود و در این راستا باید گفت که دشمن تا زمانی که حتی کوچکترین روزنه امیدی را پیدا کند از فعالیت باز نخواهد ایستاد و تلاش خود را ادامه خواهد داد.

* گناهکاران سیاسی را حتی با دعا هم نمی‌توان نجات داد

پناهیان گفت: سیاسیون و نخبگان باید دقت کنند که اگر جایی با سکوت یا موضع‌گیری دوپهلو باعث ایجاد هزینه یا امید به دشمن شوند در آینده زمین خواهند خورد و حتی با دعا نمی‌توان این عده را نجات داد چرا که گناه سیاسی با گناه شخصی فرق دارد و خداوند در خصوص گناهان شخصی ستار العیوب است ولی در مورد گناهان سیاسی این طور نیست.

این استاد حوزه و دانشگاه تاکید کرد: کسانی که با فتنه اخیر همراهی کرده‌اند حق حضور در عرصه سیاسی کشور را ندارند و نباید از این به بعد در امور سیاسی دخالتی داشته باشند.

پناهیان در پاسخ به سوالی در خصوص هاشمی رفسنجانی و مواضع وی اظهار داشت: ادامه حیات سیاسی آقای هاشمی در عرصه سیاسی کشور کاملا به رفتار وی بستگی دارد و در این راستا ما هم دعا می‌کنیم که آقای هاشمی رفتارهایی را در پیش گیرد که بتواند همراه رهبر باقی بماند.

این استاد حوزه ودانشگاه همچنین در پاسخ به سوال دیگری در خصوص ادامه ریاست هاشمی در مجلس خبرگان اظهار داشت: کسانی که در مجلس خبرگان هستند، نباید با دوپهلو گری، دو پهلو برخورد کنند چرا که خواسته مردم هم در همین راستا شکل گرفته است.

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=45417


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/12/7 و ساعت 12:50 عصر | نظرات دیگران()

اضطرار به حجت چیست؟

 خبرنامه دانشجویان ایران: نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام است، بلکه آغاز دوره ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می آید؛ پس از شهادت مظلومانه امام عسکری(ع) عثمان بن سعید عمری، به نمایندگی از حجت بن الحسن علیه السلام متصدی غسل و کفن و دفن حضرت شد و بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان علیه السلام با کنار زدن عمویش جعفر که قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند.
 
News image

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، احساس نیاز به حضور بقیه الله الاعظم(عج) و احساس نیاز به فرج و انقلاب جهانی حضرت، در دورانی که فتنه ها جهان را پر کرده، بیشتر شده است؛ حجه الاسلام علیرضا پناهیان، در یک سخنرانی مفصل، این احساس نیاز را در سطح عالی، اضطرار به حجت دانسته و تاکید می کند این اضطرار تنها در سیاسیون، متبلور است.

متن این سخنرانی به شرح زیر است:

احساس نیاز به امام و احساس نیاز به حضور بقیه الله الاعظم(عج) و احساس نیاز به فرج و انقلاب جهانی حضرت از چند جهت قابل بررسی است؛ یک وقت از بعد عرفانی و آن عاطفه معنوی انسان احساس نیاز می کند که این بعد اگرچه لطیف ترین بعد اضطرار نسبت به فرج حجت و به ظهور او و فرج او هست اما بعد اصلی نیست.

چون اگر کسی شخصا آنقدر به ظهور حجت اضطرار پیدا کند که دیگر غیبت حضرت، برای او قابل تحمل نباشد و شب و روز، چشمش بارانی باشد و سینه اش پر از اشکهای جاری باشد و حنجره اش پر از ناله و فریاد تمنای ظهور باشد، این فرد را آخر یک گوشه ای می برند و آقایش را به او نشان می دهند و قلبش را آرام می کنند و به او می گویند که حالا صبر کن تا آقا بیاید.

اضطرار نسبت به حضرت حجت و احساس نیاز شدید نسبت به دیدار او و نسبت به فرج او، بلکه نه فقط دیدار او، در آنجایی که بعد شخصی، عاطفی و عرفانی پیدا می کنند، پاسخ دارد و پاسخش هم این است که او را می برند یک گوشه ای تا آقایش را ببیند؛ به همین دلیل است که حضرت آیت الله العظمی بهجت در یکی از بحث‌هایشان فرموده‌اند: "بعضی ها که اعلام می کنند فرج، فلان زمان است، فرج شخصی خودشان را به وی دارند، اعلام می‌کنند و اگر هم گفتند که مثلا بعضی ها فرج را بنا بر اینکه به آنها مژده ای داده شده و به او خبر دادند و فرد هم به دوستان نزدیکش گفته که به من خبر دادند که فرج فلان موقع است، فرج شخصی اش را گفتند" یا آن موقع او از دنیا رفته، یا در آن موقع به ملاقات حضرت رسیده است.

احساس نیاز به حضرت از یک بعد، کاملا شخصی، کاملا عاطفی، کاملا عرفانی است؛ هم احساس نیاز نسبت به شخص امام و هم احساس نیاز به فرج حضرت؛ که بین این دو هم باید فرق گذاشت؛ این احساس نیاز را من نمی خواهم الان حداقل درباره اش زیاد صحبت کنم؛ از بعد دیگری این احساس نیاز را به بررسی بیشتر قرار بدهیم.

این بعد اول را که از لحاظ عاطفی، فرد آنقدر شدید محتاج امام است که امامش را می خواهد، او را می برند یک گوشه ای و به ملاقات امامش می رسانند یک همچنین فردی، این آدم، دو جور می تواند این احساس عرفانی خودش را داشته باشد؛ یکی اینکه می گوید من به وضع عالم کاری ندارم و من امام خودم را می خواهم، که در دعای ندبه زیاد اینجوری نیست، در دعای عهد یکی یا دو جمله می توانید اینجوری پیدا کنید؛ یکی دیگر هم احساس نیاز نسبت به فرج، نه اینکه من امامم را می خواهم بلکه من می خواهم امامم ظهور کند؛ اینکه من را ببرید یک گوشه ای آقایم را ببینم یا در رویایی امامم را ببینم با این دلم آرام نمی گیرد و باید فرج رخ بدهد.

آن دیوانه ای که آن مست لایعقلی که به این نقطه از اوج عرفان و عاطفه می رسد که دیگر نیازش با یک دیدار خصوصی هم تعدیل نمی شود، این انسان اوج یافته، این انسان سرمست و لبریز از معرفت و عرفان است.

در دعای ندبه بیشتر این جملات هست: "متی ترانا و نریک" کی تو ما را می بینی و ما تو را می بینیم، یک ملاقات عمومی؛ "و قد نشرت لواء النصر تری" در حالی که پرچم نصر و فتح را برفراز کردی، دیده شوی؛ "نحف بک و انت تام الملا" ما دور تو باشیم و تو امامت کنی.

"متی ترانا و نریک" دیدار خصوصی نیست دیدار فرج است؛ بعد البته آنجا اعلام می کند که تقاضای من این است که وقتی تو آمدی من خصوصی تو باشم، "نحف بک و انت تام الملا" ما دور تو باشیم و تو امام مردم باشی، نه اینکه به ما یک کارت ملاقات بدهند و بگویند شما مثل آن مردم اولی که گفتم، برو به ملاقات آقا.

بعد می فرماید: "متی نغادیک و نراوحک فنقر عینا" یک دیدار خصوصی و تکی به چه درد من می خورد، البته به چه درد من می خورد را بنده اضافه می کنم؛ به درد می خورد اما من را سیراب نمی کند و مرا اشباع نمی کند، من می خواهم با تو روز و شب را پشت سر بگذارم؛ "نغادیک و نراوحک" صبح چشمم را به سوی تو باز کنم و لحظه خوابیدنم چشمم را از تو ببندم و خداحافظی کنم و بروم بخوابم، صبح و شب با تو باشم و اینجوری چشم من روشن می شود.

یک وقت این جوری تقاضا می کنی و این فراز دعای ندبه است و یک فراز هم در دعای عهد داریم: "اللهم ارنی الطلعه الرشیده و الغره الحمیده واکحل ناظری بنظره منی الیه" هر دو هم جالب است و هر دو جایگاه خاص خودش را دارند، می خواهم تفکیکش را بدانید و برای هر کدام گوشه دلتان حساب بازکنید.

در اینجا می گوید، خدایا می شود من آقایم را ببینم، حتی یک نگاه؛ ببینید این با آن قبلی چقدر فرق می کند! البته این دومی که اوج اضطرار نسبت به دیدار هست، اما به صورت فردی، این هم به جای خودش جایی دارد ولی هیچ عاشقی اینقدر بی رحم نمی شود که بگوید آقا، من تو را ببینم آرام بشوم، حالا شما پشت پرده غیبت رنج می کشی حالا برای من لااقل مهم نیست! و هیچ عاشقی اینقدر بی رحم نمی شود، و هیچ بی رحمی هم اینقدر عاشق نمی شود که بخواهد آنقدر اصرار داشته باشد که بخواهد ببیند، البته خیلی ها اصرار دارند که ببینند چون برایشان جالب است،که حالا ببینیم این آقا اصلا چه جوری هستند؟ این را کسی بها نمی دهد و ارزش ندارد.

یک عده اضطرار عاطفی، معنوی و عرفانی داریم، شما کلمه عرفانی را که بگذارید، همه اینها را در برمی گیرد؛ یک اضطرار عاطفی، عرفانی و معنوی داریم که این اضطرار دو نوع است.

یکی اضطراری که با یک دیدار خصوصی تامین می شود و این عاطفه تسکین پیدا می کند، یکی با امر فرج تسکین پیدا می کند؛ آقا من به شما آقایت را نشان دادم دیگر برو به دنبال کارت و وی می گوید نه، من که این جوری آرام نمی گیرم، آقایم باید ظهور کند.

آن وقت دو آیه "اللهم کن لولیک الحجه..."  این دعا بیشتر از نوع عاطفی-عرفانی برای فرج است نه از نوع عاطفی- عرفانی برای دیدار شخصی، و دیگر برای دیدار شخصی خودش اصلا دعا نمی کند و می گوید تا اینکه آن آقا بیاید و من برای او دارم دعا می کنم؛ خیلی دعای عاطفی خاصی است که در آن هیچ خودخواهی نیست، "ترانا و نریک" یعنی اصلا ما ببینیم ایشان را، فقط ایشان بیایند و سالم باشند، ایشان خوب باشند، و تو به ایشان کمک بکنی.

اینها سفارشهای بی موردی هم هست ولی شما دارید به خدا سفارش می کنید، آنوقت شما اینجا چه کاره هستید که سفارش می کنید مواظبش باش؟! اصلا شما تا حالا کجا بودید؟! این شدت عاطفه است که انسان را تا این حد دیوانه می کند؛ مثل دعای ندبه که یک نوع دیگری از جنون در انسان ایجاد می کند که من این همه ضجه می زنم تا بیایی و انتقام خون انبیاء و ابناء انبیا را بگیری!  این جنون است و الا به تو چه ربطی دارد که این حرفها را بزنی و بگویی که انتقام خون انبیا را بگیر! شدت این جنون هم آنقدر بالاست که می گوید اگر همین الان کسی پیش من نیاید، داد نزند و گریه نکند، من دق می کنم و یکی بیاید به من کمک کند تا با هم ناله بزنیم، و این دور هم گریه کردن یک نوعی به انسان تسکین می دهد؛ ما هیچ وقت به این نوع اضطرار نرسیدیم و این نوع اول اضطرار است.


نوع دوم اضطرار چگونه است؟

عاشقی این طور نیست که انسان بخواهد کمبودهای عاطفی خودش را در خانه حضرت بیاورد و بعد از برطرف شدن آن کمبودها بگوید که دیگر ما زیاد مزاحم شما نمی شویم و دیگر به کارهایمان برسیم و... ، این طوری نیست؛ انشاءالله جامعه ما به جایی برسد که ما همان قدر که برای مصیبتهای امام حسین(ع) اشک می ریزید و داغ می شود، همانقدر هم برای غیبت حضرت داغ شود و اشک بریزد.

اما چه می شود که اینقدر احساس نیاز و اضطرار می کنیم؟ و چه شده است که آنقدر که باید احساس اضطرار و نیاز نکردیم؟ و چه کنیم که این احساس نیاز نسبت به حضرت در ما بیشتر شود؟ در زمان حضرت دیگر فیلم های عشقی و عاشقانه زیاد رونق نخواهد داشت، برای اینکه یک محبت قویتر را همه تجربه کردند و دیگر اینها برایشان بی مزه است که مثلا از عاطفه زن و شوهری کسی بخواهد صحبت کند، عاطفه زن و شوهری هم شیرینیش به این است که هر دو، عاشق یکدیگر باشند، و آن آقا و مولایشان است، وقتی محبت مولا چشیده شود محبت های دیگر مثل سنگریزه های پای کوهپایه است، و به همین سادگی یکی از عوامل بی دینی از بین می رود.

چون مهمترین عامل بی دینی کمبود محبت است و تلاش بی فرجام برای جبران این محبت، که بعضی وقتها با شهوت می خواهد جای محبت را پر کنند چون محبت را پیدا نمی کنند، یا با محبت های نیم بند و برای آدمهای کمبود محبت دار، کمترین محبت ها را به عنوان آن کوه آتشفشان قالب کنند، و بعد هم نقش در می آید و کدورت پدید می آید و...

بالاخره انسان باید وجودش لبریز  و سرشار و آتشفشان و داغ و پرحرارت باشد، و این هم فقط با محبت درست می شود؛ و الا مثل شهربازی، این الاکلنگ را بالا و پایین رفتن است و یک هیجان، ولی بعدش چه می شود، حالا مثلا یک سیرک برویم و حرکتهای حیوانات را ببینیم و ... تا چقدر؟ شهوت تا چقدر؟ خوردنی چقدر؟ افاده آمدن ها برای همدیگر چقدر؟ لذت های دنیا چوقت رنگ می بازند؟ وقتی که آدم یک محبت برتر را تجربه کند.

این محبت برتر است که غذا و زندگی او می شود و زندگیش هم سر جایش است، و این آدمها به زن و بچه اشان هم بیشتر علاقه دارند و خانمهایشان هم بیشتر به خانواده شان علاقه دارند و بچه ها به پدر و مادرشان بیشتر علاقه دارند و همین طور همه به همدیگر و همه به هم عشق می ورزند، و یک آرامشی پدید می آید.

زمانی که حضرت ظهور بفرمایند همه آنرا تجربه می کنند، ولی تا مادامی که حضرت ظهور نکرده‌اند یک عده ای آنرا تجربه می کنند، آن عده چه کسانی هستند؟

در جامعه ما هنوز تجربه محبت حضرت زیاد نشده است، لذا من ناراحت می شوم وقتی گاهی می گویند غیر از احساسات نسبت به حضرت مهدی(عج) بیایید به چیزهای دیگر هم بپردازیم، انگار ما احساسات را تمام کردیم و واحدهایش را پاس کردیم و مدرکش را هم گرفتیم حالا باید به چیزهای دیگر بپردازیم و برویم حضرت را بشناسیم.

اولا خیلی ها احساسات را یک نکته عوامانه می دانند و می گویند این عوام خیلی به دنبال گریه کردن می روند، کو و کجاست که عوام گریه کنند؟ یک گریه کن حسابی که برای حضرت گریه کند را نشان بدهید؟! اصلا گریه کردن کار عوام نیست، و هرچه دانشمندتر و هوشمندتر و آگاهتر و خودساخته‌تر وعارف‌تر از آنجا به بعد احساسات عمیق تر می شود؛ مثل فیلسوف فقیهی مثل حضرت امام که عارف هم هست می فهمد و او می تواند این گریه ها را داشته باشد.

آنها می گویند که گریه برای عوام است و خواص باید بنشینند و فکر کنند، ما می گوییم که خواص که اگر گریه نکنند نمی توانند فکر کنند و فکرشان هم کار نمی کتند و عقل سالم در دل سالم است، چون در قرآن می فرماید که آنهایی که عقلشان درست کار نمی کند برای این است که دلشان مریض است.

انشاءالله خدا محبت ما را به حضرت بقیه الله الاعظم به عالیترین نوع محبت قرار دهد و ما را شرمنده آقا نکند، چون آدم اینجوری شرمنده حضرت می شود که بعد از اینکه حضرت آمد تازه می خواهد به حضرت علاقه مند شود، مثل همه مسیحی ها و یهودی ها و همه ادیان عالم اینجوری علاقه مند به حضرت شود!

اما در مورد علاقه باید بدانید حداقل براساس متن دعای ندبه که عاشق آنگونه می شود، ما آن طور که باید نیستیم، یا اینها دروغ است یا ما دروغ هستیم؛ آنها که دروغ نیست چون امام صادق(ع) خیلی شدیدتر از دعای ندبه از آن نقل شده است که گریه می کردند، به ایشان می گفتند: که برای چه کسی گریه می کنید؟ دستش را روی زمین می گذاشت و اشک می ریخت و می گفت: "آقای من غیبت تو خواب را از چشمان من ربوده" گفت: بعد از گریه های طولانی حضرت من پرسیدم آقا شما با چه کسی مناجات می کردید؟ حضرت فرمودند: "یاد مهدی‌مان و غیبت افتادم اینجور دلم گرفت و آتش گرفتم"

امام صادق(ع) مثل ما مبتلا به غیبت حضرت نبودند، اصلا ایشان خودشان قطب عالم امکان است، ایشان اصلا خاصیت عجیبی دارند، در بهشت هم که بروید نسبت به آقا امام زمان، همین وضعیت است، مبنای آن هم این است که ببینید مثلا خدا روزی را تقسیم می کند مثلا به یکی قد بلندتر می دهد و به یکی قد کوتاهتر، به یکی پول بیشتر می دهد و به یکی پول کمتر، البته تلاش ما هم به جای خودش، به یکی حافظه قویتر می دهد و به یکی ضعیفتر، به یکی قدرت خلاقیت و تخیل قویتر می‌دهد و به یکی ضعیفتر، به هرکسی یک چیزی داده است و تقسیم کرده، رزق محبوبیت را هم همین جوری تقسیم می شود.

خدا بیشترین رزق محبوبیت را در عالم یک جوری به آقا امام زمان(ع) داده است، لذا اگر تو آقا را دوست داری، آقا را دوست داشتن اینطوری نمی شود و خیلی فاصله داریم؛ محبت به آقا اینجوری است، چون ببینید این چند ساله اخیر که بحث ایشان در جامعه افتاده چه ولوله ای در جامعه به راه افتاده است، این ولوله از کجاست؟ کار سنگینی هم نشده است، این پیش لرزه های آن انفجار سهمگین و با عظمت محبت است که اگر ایشان نزدیک بشود دیگر هیچ چیز را باقی نخواهد گذاشت.

در روایات هم نوشته شده است که آقا امام زمان هم در بهشت، طاووس اهل جنت است، یعنی همه اولیاء خدا را پرنده حساب کن و هر کدام یک صدایی و یک نوایی و یک رنگ قشنگی دارند آنوقت حضرت مهدی(ع) در بین آنها طاووس است، طاووس بین پرنده های دیگر چگونه است؟! آنوقت شما می گویید من به این آقا علاقه دارم، آن علاقه کجاست و چرا تا به حال زنده مانده ای؟

این محبت آدم را می کشد و زنده می کند، این محبت چیزی در مایه های محبت به امیرالمومنین(ع) و یک چیزی در مایه های مصیبت اباعبدالله الحسین(ع) است، شما هنر نکردید که برای اباعبدالله الحسین(ع) خودتان را بکشید، ببینید این مصیبت های امام حسین(ع) است که شما را خراب کرده است؛ بدون مصیبت و به خاطر معرفت باید این آتش محبت نسبت به حضرت باشد، آنوقت جالب است که از امیرالمومنین برایتان خاطره نقل می کنند و از حضرت برایتان خاطره نقل نمی کنند و تو باید فقط به معرفتت اکتفا کنی.

بنا بر این است که ما با معرفت عاشق حضرت شویم، با معرفتهای کلی که او امام است و لذا شما اصلا خواب و رویا و ملاقات پنهانی با حضرت را بین خودتان نقل نکنید؛ پس ما چه کار کنیم که به آقا امام زمان خیلی علاقه پیدا کنیم؟

راهش این است که شما باید باور کنید امام زمان(ع) دوستتان دارد و به شما شخصا علاقه دارد، پدر و مادرت هم هفته ای دو بار پرونده ات را نمی بیند، او کلا می خواهد ببیند تو سالمی، و کلا داری درس می خوانی، کلا موفق هستی، کلا مشکلی برایت پیش نیامده، آن کسی که جزئیات زندگی تو را تعقیب می کند.

والله قسم، امام زمان تک تک شماها را آنقدر دوست دارد، نه به دلیل اینکه شما آدمهای خوبی هستید، به دلیل اینکه شما آدمهای زمان او هستید و او متولی شماست و او سرپرست شماست، وقتی شما مریض می شوید حضرت به خاطر شما مریض می شوند؛ وقتی توانستی این را باور کنی آنوقت می توانی به حضرت علاقه پیدا کنی، اگر قیاس به نفس می کنی و می گویی آقا چرا مرا باید دوست داشته باشد؟ من کی‌ام؟ فکر می کنی حضرت هم مثل جنابعالی احیانا خودخواه است (نعوذ بالله)، یا ما چرا باید آدمها را دوست داشته باشیم و دلیلی ندارد که دوست داشته باشیم؟ چرا حضرت را مثل خودت می دانی؟ ولی تو باور نمی کنی و تو باور می کنی که حضرت تو را دوست داشته باشد؟

در مقام اینکه چه باید کرد تا محبتمان نسبت به حضرت بیشتر شود و به حد یک اضطرار برسد چه کار کنیم؟ مثلا یک راهش این است که باور کنیم که آقا دوستت دارد و اگر توانستی باور کنی این ایمان به غیب است؛ نشان آن هم در قرآن در سوره توبه است.

خداوند متعال می فرماید: "لقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ" من این پیغمبری را فرستاده ام که حریص شماست، حریص شماست یعنی چه؟ مادر شما در دوران بچگی یک کمی حریص شما بود اما آن موقع را شما یادت نمی آید لذا شاید احساس مزاحمت هم می کردی وقتی مادرت حریص تو بود؛ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ و برایش سخت است آن چیزی که شما را اذیت کند، و این نسبت به همه آدمهاست و نسبت به آدم خوبها  بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ دو برابر می شود.

امام صادق(ع) در معارف ولایی ما می فرماید: هرچه ویژگی پیغمبر(ص) دارد غیر از نبوت، امامان هم آن ویژگی را دارند، این حریص و دوست داشتن در امیرالمومنین(ع) این جوری است که وقتی فهمید یکی از دوستانش مریض است فرمود به خدا قسم ما به خاطر مریضی شما مریض می شویم، گفت آقا نسبت به همه دوستانتان این گونه هستید؟ فرمود حتی نسبت به آنهایی که بعدها به دنیا می آیند، آنها که دوست ما هستند و شیعه ما هستند،  ما برای آنها هم این طوری می شویم؛ حالا نسبت به عموم مردم بالاخره ائمه هدی یک ویژگی هایی دارند.

هر که باور کرد یک دل دیگری پیدا می کند و زجر می کشد از اینکه حضرت پشت پرده غیبت هستند، مثل یک پدری که زندان است و پشت شیشه و بچه اش باید بیمارستان برود ولی خودش نیست که بچه اش را برساند و دلواپس است که چه کسی این بچه را به بیمارستان می رساند، و در آنجا هلاک می شود؛ من یک بار رفتم در زندان و از امام زمان حرف می زدم دیدم که زندانی ها اصلا داشتند دق می کردند همه خوب و بد، همه شان می فهمیدند که من چه می گویم، حضرت دوست دارد در هر حرکتی بچه هایش را کمک کند، دوست دارد به ما کمک کند، هر کسی که زمین می خورد و هر کسی که گرفتاری دارد آن دردی روی قلب حضرت است؛ و ما کی می فهمیم و یعنی چه این همه درد؟! و چه جوری می شود که یک نفر این قدر زجر بکشد و این خیلی عجیب است.

انشاءالله خدا آن اضطرار به حضرت حجت را از بعد عرفانی (چه شخصی و چه به صورت اجتماعی) در ما بیدار بگرداند، و البته این یک مدتی ممارست می خواهد، ممارست داشته باشیم نسبت به حضرت و رفت و آمد داشته باشیم و توجه نسبت به حضرت داشته باشیم، کم کم یک عشقی را در وجود خودت پیدا می‌کنید.

عشق به غذای شیرین از بچگی خود به خود پیدا می شود، عشق به بزرگ شدن در اواخر دوران کودکی و نوجوانی در انسان خود به خود تولید می شود، علاقه به گروه همسالان در آغاز جوانی پیدا می شود، علاقه به همسرداشتن پیدا می شود، علاقه به مقام و علاقه به شهرت و... یکی یکی پیدا می شود، پس هنر نیست اگر کسی این علاقه ها را پیدا کند؛ اگر کسی خودش را کشت و سر خودش را گذاشت لب جوی و برید، می تواند یک علاقه ای در وجودش به مولا هم پیدا کند، و آن علاقه به مولا را وقتی پیدا کرد این حرفها برایش ملموس خواهد شد و حرف دلش خواهد بود.

از بعد دیگری ما می توانیم اضطرار به حضرت را پیدا کنیم و آن بعد سیاسی اجتماعی است؛ آدمی می تواند اضطرار به وجود حضرت را درک کند که فوق العاده آدم سیاسی باشد، و ما فوق العاده آدم سیاسی خیلی کم داریم.

اول باید توضیح داد که کار سیاسی چیست؟ و بعد بگویم که چه کسانی می توانند انسانهای سیاسی باشند؟ و بعد کدام سیاسیون می توانند اضطرار نسبت به حضرت حجت را پیدا کنند؟ در این بخش از صحبت جامعه ما تمام اصلاحاتش وابسته به این بحث است.

اولا کار سیاسی و اندیشه سیاسی داشتن و درک سیاسی داشتن و نگاه سیاسی داشتن و فعالیت سیاسی داشتن یعنی چه؟ شخصی از امام صادق(ع) پرسید: ما یاران شما امام صادق قیمتمان بالاتر است یا یاران آخرین امام وقتی که ظهور می‌کند؟ حضرت پاسخ داد: "شما یاران من اجرتان بیشتر است" شخص گفت: چرا؟ امام فرمودند: "برای اینکه امام شما غریب است و آخرین امام بر جهان حکومت می‌کند".

به تعبیر بنده هنر نکرده است کسی که یاری کند آن امامی را که سلطنت برعالم می کند، شمایی که در  تقیه از یک امامی تبعیت می کنید خوب معلوم است که اجرتان بیشتر است، حالا من از شما می پرسم ما یارانی که امام صادق(ع) را هم ندیدیم، اجر ما بیشتر است یا آن یارانی که در زمان خود امام صادق(ع)  بودند؟ معلوم است که اجر ما بیشتر است، پس ما دو پله از کسانی که یاران حضرت هستند مقاممان بالاتر است.

حالا ادامه آن روایت را می گویم، شخص از امام پرسید که: اگر ما مقاممان بالاتر است پس چرا باید دعا کنیم که فرج آخرین امام رخ دهد؟ من جواب را الان می دهم، الآن نمازهایی که می خوانید و خوبیهایی که دارید یه جورهایی قیمتش بالاتر از همین نمازهایی است که بخواهی بعد از فرج بخوانید، الآن درست است که نمی دانی یک کارهایی را باید انجام بدهی آنها چیست، بحران تکلیف دارید، حیرت دارید، غربت دارید، مظلومیت دارید؛ شخص گفت: آقا ما برای چه باید دعا کنیم؟

به این فرد یک آدم غیر سیاسی می گویند، شخص باید یک عمق سیاسی داشته باشد تا بفهمد برای چه باید دعا کند برای حضرت، اگر آن یک فرد سیاسی بود این سوال را نمی کرد؛ حضرت جواب دادند: "به دو دلیل، یکی به دلیل محبت به خلق، دوم به دلیل محبت به حق"

محبت به خلق یعنی اینکه دلت می آید این همه آدم در اوج عرفان نباشند من به این جواب حضرت یک جوابیه می دهم و بعد یک جواب به جواب خودم می دهم؛ الآن یک مسیحی در گوشه ای از دنیا به دین خودش و به مسیحیت خودش دارد خوب رفتار می کند، آیا جایش در بهشت هست یا نه؟ والله جایش در بهشت است، خدا در آن دنیا از او سوال می کند که علی بن ابیطالب کیست؟ و او جواب می دهد که من نمی دانم که او کیست، یا اصلا در آنطرف دنیاست و دین هم ندارد و هیچ دینی هم به او نرسیده، خدا دیگر مسیح بن مریم هم از او نمی پرسد و فقط می گوید تو کجا ظلم کردی و خودت هم آنرا فهمیدی؟ حالا اگر ظلم هم نکرده باشد او هم به بهشت می رود.

خب خدا که گیر نمی دهد و اوضاع همه خوب است پس ما می خواهیم چه کار که حضرت بیاید؟ دلت می آید که خلق عالم اینجوری به بهشت بروند؟! این آن اضطرار است که اگر توانستی آنرا پیدا کن! فکرکردی اضطرار یعنی اینکه سر ما را گذاشتند لب جوی و دارند می برند با چاقو و آن زمان باید اضطرار پیدا کنی؟ نه آنها بحرانهایی است که می آید و رد می شود و این هنر نیست که در اوج بلا حضرت را صدا بزنی، اصلا ما برای چه به دین احتیاج داریم؟ محبت به خلق یعنی اینکه من دوست ندارم این آدمها اوج آگاهی و عرفان را نداشته باشند.

پاسخ دوم حضرت این بود که به خاطر محبت به حق.

تو دلت می آید حق پنهان باشد و کسی حق را نشناسد، خیلی وضعیت عرفانی عجیبی است، ولی این دو تا را که داشتی فرد سیاسی عجیبی خواهی شد، سیاسی می شوی به دلیل اینکه دیگر سرت توی کار خودت نیست و سرت را بالا گرفتی؛ باور کنید یک زمانی می رسد که می آیند روی پای جمهوری اسلامی می افتند و می گویند آقای جمهوری اسلامی استقلالت را نوکرشیم مال خودت، اسلامت هم مال خودت، قبول، انرژی هسته ای و هر چی هم که می خواهی مال خودت تمام، ولی دست از سر ما بردار ما را چرا نابود می کنی، و از نظر سیاسی یک زمانی کار به اینجا خواهد کشید و علائمش را دارید می بینید.

یک زمانی خواهد رسید که وضعیت سیاسی عالم به گونه دیگری رقم خواهد خورد، البته الآن باید ماهشماری کنید فوقش سالشماری، ولی یک زمانی می شود که شما باید روزشماری کنید برای فرج حضرت، در یک چنین شرایطی ما سیاسیونی هستیم که سیاسی بودنمان را تازه داریم نشان می دهیم؛ بحث منافع شخصی نیست و حتی بحث منافع ملی هم نیست و بحث منافع قومی هم نیست که جهان اسلام را بخواهیم نجات دهیم، چیزی که مهم است جهان بشریت است؛ تو به جهان بشریت چه کار داری؟

نه مگر می توانم تحمل کنم که مردم آقایم را نشناسند، همه باید آقایم را بشناسند، کفار و مستکبرین عالم می گویند که اگر آقای تو را بشناسند که ما بیچاره می شویم؛ ما می گوییم که این مشکل خودتان است ما نمی توانیم تحمل کنیم؛ و سیاسیونی از این قبیل درست خواهند شد، سیاسی بودن یعنی چه؟ یعنی دغد غه بشریت را داشتن و دغدغه ابناء بشر را داشتن، سیاسی بودن یعنی بین خدا و بنده های خدا ارتباط برقرار کردن؛ این انگیزه وقتی پدیدار شد، سیاسی بودن یک امر مقدس و فوق عرفانی می شود، چون عرفان در مرحله اول فردی است و در اوجش جمعی خواهد شد، آن وقت عرفان به آدم شجاعت می دهد و شجاعت هم که به آدم داد، آدم نترس هم می شود و بصیرت هم که به آدم هم می دهد، تدبیر هم پیدا می کند و چه خواهد کرد در این عالم!

و سیاسی شدن یک امر مقدس می شود، سیاسی بودن یعنی دغدغه بشریت را داشتن؛ بعضی ها کم سیاسی هستند و می خواهند روستای خودشان را درست کنند و بعضی ها به شهرستان و بعضی ها به استان و بعضی ها در حد ملی فکر می کنند و بعضی ها در حد منطقه ای، و بعضی ها در حد کره زمین و جهان کنونی و بعضی ها در اندازه های بشریت فکر می کنند، بعضی ها در اندازه های کائنات و در اندازه های تاریخ بشریت و آینده همیشه بشریت سیاسی هستند؛ لذا سیاسی بودن یک امر مقدس می شود.

ما یک انقلاب در جامعه ما و انقلاب در انقلاب نیاز داریم هرچند ممکن است به مرور پدید بیاید و آن انقلاب چیست؟ انقلابی است که ما درست جا بیندازیم که سیاست یعنی یک امر مقدس، یک دهه پیش در روزنامه ها، بعضی ها می نوشتند که تا ما سیاست را از قداست جدا نکنیم توسعه سیاسی رخ نمی دهد، ولی الآن من دارم دقیقا برعکس آنها حرف می زنم.

کسی که عارف نباشد و به عرصه سیاست وارد شود یا خطا می کند یا خیانت، از این حرف کوتاه نیایید اگر منطقش را قبول دارید، کسی عارف نباشد و این همه دلداده نباشد به خطا می افتد و بصیرتش دچار اشکال خواهد شد، سیاسی بودن یعنی بین خدا و بنده ها ارتباط برقرار کردن؛ با این انگیزه سیاست یعنی یک امر مقدس، و فوق العاده مقدس.

و کسانی که این طور سیاسی باشند، اضطرار به حجت دارند؛ اینها می فهمند چرا حضرت باید بیاید، بقیه نمی فهمند؛ بقیه مثل بچه هایی هستند که در یک خواستگاری در حالی که بزرگترها دغدغه دارند، ولی بچه ها بازی می کنند.

من گاهی آنقدر ناراحت می شوم که در بعضی از محافل فرج حضرت تبدیل می شود به یک موضوع غیر سیاسی در حالی که این یک مسئله کاملا سیاسی است.

در این سی سال بگردید و ببینید چه کسانی چه حرفهایی زدند، چه کسانی چه مواضعی داشتند و حالا تغییر موضع دادند و این بخاطر این است که این افراد چون درک عمیق و بصیرت نداشتند، نمی توانستند درست تصمیم بیگیرند.

سوره محمد(ص) است در قرآن که بیان که تکلیف را برای ما روشن می کند، همان آیه اول می فرماید: «الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ (1)» کسانی که کافرند و نمی گذارند مردم در راه خدا باشند و با این مبارزه می کنند، خدا می فرماید من اثر عمل آنها را از بین می برم؛ یعنی آنها زحمت کشیدند، پول خرج کردند، بمب اتم دارند، قدرت اول اقتصادی هستند، خدا می فرماید أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ، مگر می شود؟ بله، خدا گفته، تو راحت باش، دشمن را به حساب نیاور؛ حساب نیاور را که می دانید منظورم چیست! خدا گفته من نابود می کنم! خدا گفته!

اما می دانید خدا اثر اعمال چه کسانی را باطل نمی کند که هیچ، اثر هم می دهد؛ خداوند در همین سوره می فرماید: «...وَ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُم(4)» کسانی که در راه خدا کشته می شوند، خدا می فرماید: من اثر اعمال آنها را از بین نمی برم؛ لذا زخمی ها و کتک خورده های مدرسه فیضیه را پیش امام می بردند تا امام کوتاه بیاید، اما امام می فرمود: "گوارای وجودتان" امام خمینی(ره) سیاسی است و می فهمد چه کاری اثر دارد و چه کاری اثر ندارد.

لذا وقتی در جنگ تحمیلی عده ای می خواستند با اسرائیل بجنگند، امام می فرمود: "راه قدس از کربلا می گذرد"، لذا حزب الله شکل گرفت با چندتا طلبه، و خدا مدام به کارهای آنها اثر می داد؛ که حتی بعضی ها مسخره می کردند که شما نمی توانید در برابر اسرائیل کاری کنید، اما مهم این است چه کاری اثر دارد.

بعد می فرماید: «وَ الَّذینَ کَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُم(8) ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ (9)» و امام می نشست و می گفت: آمریکا هیچ غلطی نمی کند، امام که حرف تبلیغاتی نمی زد، امام به این آیات ایمان داشت.

پس چه کسانی اضطرار ظهور حجت را دارند؟ آدمهای سیاسی، سیاست هم به معنی عمیق، و یک راه هم برای سیاسی شدن عمیق هم وجود نداردکه این 30 سال انقلاب را مورد بررسی قرار داد، سیاسیون بسیار عمیق می توانند از طریق حکمت به این عمق برسند و از طریق علم و آگاهی هم می توان به این عمق رسید.

در آخر اگر کسی گفت من نمی خواهم اضطرار برای ظهور حضرت داشته باشم، ولی من می خواهم بدونم اگر به او بگویند آقا دارد می آید باز هم بی تفاوت می نشیند و صبر می کند که سیاهی زمستان برود و روسیاهی به ذغال بماند؟! به این افراد کافیست یک تلنگر زده شود تا به خود آیند، و این وظیفه به دوش همگان است.

مخلص کلام برای اینکه اضطرار پیدا کنیم برای ظهور حجت(عج) این است که علم داشت و آگاهی بدست آورد، به واسطه آن شما حکمت پیدا می کنید، حکمت هم که بدست آمد آدم بصیرت پیدا می کند، آنوقت آن آدم با بصیرت سیاسی خوبی هم می شود، یک سیاسی عمیق، که قدرت تحلیل و تفکر در امور را دارد.

یک راه دیگر برای پیدا کردن اضطرار نسبت به فرج حجت(عج) این است که به افراد تلنگر بزنیم؛ با فردی که می گوید که من برای فرج دعا نمی کنم و دارم زندگی خودم را می کنم، چه باید کرد؟! کافیست که به او بگویید که آقا دارند می آیند، آنوقت دیگر بازهم می نشیند دست روی دست بگذارد،که سیاهی زمستان برود و روسیاهیش به ذغال بماند؟!باید به افراد تلنگر زد که آقا دارند می آیند، و تو چه کاری برای خودت انجام دادی؟

و راستی ما برای فرج امام که گشایش برای ماست چه کرده ایم؟

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 88/12/6 و ساعت 10:45 صبح | نظرات دیگران()

 

دوستان عزیز میتوانند فایل صوتی کامل برنامه دیروز امروز فردا با حضور جناب آقای رسایی ،پخش شده از شبکه سوم سیمادر تاریخ 1388.11.08را در سه قسمت دریافت نمایند.

فایل های مورد نظر به صورت زیپ شده و با پسوند mp3 میباشند.که در سه قسمت آماده ی دریافت هستند.


"از سرور 4shared"

دانلود قسمت اول با حجم 3.4 مگابایت

(مدت زمان=45 دقیقه)
------------------------------------------------

دانلود قسمت دوم با حجم 2.9 مگابایت

(مدت زمان=28 دقیقه)
-------------------------------------------------

دانلود قسمت سوم با حجم 1.8 مگابایت

 

http://f.imagehost.org/0382/D_E_F.jpg

دوستان عزیز میتوانند فایل صوتی کامل برنامه دیروز امروز فردا ،پخش شده از شبکه سوم سیمادر تاریخ 1388.11.07را در دوقسمت دریافت نمایند.

فایل های مورد نظر به صورت زیپ شده و با پسوند mp3 میباشند.که در دوقسمت آماده ی دریافت هستند.


"از سرور 4shared"


دانلود قسمت اول با حجم تقریبی 2.7مگابایت

(مدت زمان=27 دقیقه)


دانلود قسمت دوم با حجم تقریبی4.4 مگابایت

(مدت زمان=47 دقیقه)

منبع ما :  http://mohafez.blogfa.com/


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/11/9 و ساعت 10:42 صبح | نظرات دیگران()
حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان در برنامه دیروز، امروز، فردا
متفرعنانه نمی‌توانند تحمل کنند مردم به آن‌ها رأی ندهند/ به چه حقی بخود اجازه تحمیل موضوعاتی به امام را می‌دادید؟

استاد حوزه و دانشگاه گفت: برخی در خاطرات خود این گونه ادعا می کنند که هرچه سعی و اصرار می کردیم موضوعی را بر امام راحل تحمیل کنیم، نمی شد، در حالی که سوال ما این است که شما به چه حقی به خود اجازه می دادید موضوعاتی را به امام تحمیل کنید؟

به گزارش رجانیوز، حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان در برنامه "دیروز، امروز، فردا" که شب گذشته از شبکه سوم سیما پخش شد، افزود: مردم در انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری نشان دادند که از راست و چپ خسته شده اند و اگرچه منتخبشان به راست نزدیک تر بود اما نه چپ بود و نه راست.

پناهیان در بخش دیگری از سخنانش ادامه داد: انقلاب ما در سال ‏1357‏ ضد استبداد بود و سپس ضداستکبار شد و اتفاقاتی که هم اکنون رخ می دهد، ضداستعلاء و ضدخودبزرگ طلبی های موهوم برخی خواص است.

وی افزود: اکنون برخی متفرعنانه وارد عرصه سیاسی شده اند و نمی توانند تحمل کنند که مردم به آنها رأی ندهند و به جوان ترها اقبال کنند، البته همین جوان ها هم اگر متفرعنانه عمل کنند، به زمین می خورند.

پناهیان گفت: استکبار هم اکنون به زمین خورده است و از استعلاء طلب‌ها استفاده می کند که برگردد.

وی استعلاء طلب‌ها را افرادی خواند که حب جاه و مقام و منفعت دارند و اضافه کرد: حضور حماسی مردم در ‏9‏ دی امسال بر ضد استعلاء طلب‌ها بود و اتفاقی که در عاشورای امسال افتاد، نتیجه خودبزرگ طلبی برخی‌ها بود.

استاد حوزه و دانشگاه گفت: همه باید متواضعانه برخورد کنند و هیچ کس نمی تواند بگوید من زنبیل گذاشته ام و جلوترم.

پناهیان افزود: مقام معظم رهبری در سخنانی فرمودند همانطور که انقلاب مال جوان های ‏57‏ بود، به جوان های کنونی هم اختصاص دارد اما ظاهرا عده ای انقلاب را از آن خود می دانند.

وی گفت: یک روز، دوره دفاع مقدس از جسم انقلاب بود و اکنون دوره دفاع مقدس از روح انقلاب است.

پناهیان در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه صداوسیما باید از دو سال پیش جلسات مناظره را برگزار می کرد، ادامه داد: اگر این اقدام صورت می گرفت، هم شفاف سازی و هم هزینه ها کم می شد.

وی افزود: از ابتدای انقلاب تاکنون حرکاتی از مصلحت به حقیقت داشتیم، عزل منتظری و افول بنی صدر و موضوع نهضت آزادی نمونه این حقیقت گرایی‌هاست اما متاسفانه برخی‌ها هم اکنون می خواهند موتور حقیقت گرایی انقلاب متوقف شود.

این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه بسیاری از ریزش‌های امروز انقلاب مسئله تازه ای نیست، اضافه کرد: مواضع سیاسی گذشته این افراد موضوع را روشن می کند و نشان می دهد که هیچ کس خطش تغییر نکرده است.

پناهیان با اشاره تلویحی به استعفای موسوی از نخست‌وزیری گفت: همان هایی که در زمان کنونی ریزش کردند، کسانی بودند که ‏3‏ روز مخفی شدند و استعفا کردند.

وی افزود: این آقا، همان آقاست اما آن زمان مصلحت نبود، راز از پرده برون افتد اما اکنون حقیقت برملا شده است.

پناهیان، نظام جمهوری اسلامی را نظامی ولایی خواند و اضافه کرد: جمهوری بدون ولایت معنا ندارد و نظام ولایی معنای دقیقی است برای حقیقت جمهوری اسلامی.

پناهیان در ادامه سخنان خود گفت: قصد ندارم به مظلومیت های اصل ولایت فقیه بپردازم اما برخی که در آن زمان موضوعاتی را به امام تحمیل می کردند، اکنون نیز قصد دارند تحمیل گری خود را به ولایت ادامه دهند.

استاد حوزه و دانشگاه گفت: برخی در خاطرات خود این گونه ادعا می کنند که هرچه سعی و اصرار می کردیم موضوعی را بر امام راحل تحمیل کنیم، نمی شد، در حالی که سوال ما این است که شما به چه حقی به خود اجازه می دادید موضوعاتی را به امام تحمیل کنید؟

وی با اشاره به اینکه بر حضرت علی(ع) نیز برخی تحمیل گری می کردند، گفت: مردم ما از تحمیل بر ولایت خوش‌شان نمی آید و اینکه برخی به مقام معظم رهبری نامه می نویسند و آن را علنی می کنند، از این اقدام بوی تحمیل به مشام می رسد. در هر حال، جریان تحمیل گری به ولایت رو به کاهش است

پناهیان در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه از آغاز انقلاب تاکنون روند جدایی ما از تمدن غرب آغاز شده است، افزود: هم اکنون غرب‌گرا به معنای واقعی کلمه نداریم اما در مناظره های انتخاباتی برخی می گفتند این خرافات است که برخی می گویند تمدن غرب رو به فروپاشی است.

پناهیان ادامه داد: اگر به تمدن غرب کاری هم نداشته باشیم، این تمدن رو به افول است.

در ادامه، گزارشگر این برنامه با موضوع مقایسه جوانان امروز و دیروز با مردم مصاحبه هایی داشت که پناهیان پس از این مصاحبه ها گفت: شما فکر می کنید همه جوانان گذشته ما به جبهه ها می رفتند؟ خیلی‌ها بودند یک بار رفتند و از ترس‌شان دیگر نرفتند اما آنهایی که رفتند، الگو شدند.

پناهیان گفت: یادم نمی رود وقتی که عده ای در حال اعزام به جبهه بودند، برخی فوتبال بازی می کردند.

استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: آن زمان در لشکر ‏27‏ روحانی گردان بودم و سخنرانی می کردم و اکنون هم در جمع دانشگاهیان هستم و به طور قطع می توانم بگویم که جوانان امروز هزاران برابر بهتر و عمیق ترند.

وی گفت: این جوانان در فضایی تربیت شده اند که متاسفانه ما خوب عمل نکردیم و یک سریال خوب درباره حجاب و یک سریال سیاسی خوب و یک سریال که اصل ولایت فقیه را جا بیاندازد، تولید نکردیم و برخی هنرمندان اصلاً جرأت نمی کنند وارد این عرصه شوند.

وی ادامه داد: اگرچه اندکی کارهای تبلیغاتی هم کرده ایم اما اگر این همه دانشجوی محجبه در دانشگاه ها وجود دارد، به سبب فطرت پاک آنهاست.

پناهیان در ادامه در پاسخ به سوال مجری مبنی بر اینکه مردم باید با نخبه ها چه کنند، گفت: مردم خودشان می دانند و در ‏9‏ دی نشان دادند اما صداوسیما فقط بخش هایی از خشم مردم و کیفیت فریادهای آنها را پخش کرد.

وی گفت: در روز ‏9‏ دی، دانشجویانی حضور یافتند که به افراد مختلفی رأی داده بودند اما در آن روز فریادهایی داشتند که رسانه ملی جزئیات آن را پخش نکرد و نباید مسائل ر ا جسته گریخته بیان می کردیم. در همان روز ‏9‏ دی، برخی نخبگان هم در تظاهرات شرکت کردند اما سپس نامه ای ضعیف نوشتند و به قول عوام ماست مالی کردند.

استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه برخی نخبگان مردم را درک نمی کنند و هنوز در حال و هوای ‏25‏ سال پیش هستند، گفت: سرعت جامعه فوق العاده بالاست.

پناهیان جوانان را پربصیرت خواند و گفت: گروهی از این جوانان به من می گفتند اگر برخی امسال در روز عاشورا امدند و پرچم امام حسین(ع) را آتش زدند، سال اینده دیگر اشتباه نمی کنند و پرچم امام حسین(ع) را بر می دارند و در قالب عزاداری حرف های خود را می زنند. این دانشجویان تاکید می کردند که باید از اکنون آماده باشیم.

وی گفت: جوانان ما بسیار هوشیارند و به نخبگان پیام می دهند اما آنها به روی خود نمی آورند.

استاد حوزه و دانشگاه گفت: در شرایط کنونی، رسانه ها باید نخبگانی را که در میان مردم می جوشند، برجسته کنند.

وی در ادامه به ارادت خود به شهید دیالمه و سخنرانی های جذاب این شهید اشاره کرد و گفت: اکنون امثال شهید دیالمه کم نداریم و رسانه ها باید آنها را مطرح کنند.

وی گفت: رسانه باید در ارتقای فرهنگ سیاسی جامعه تلاش کند تا بازار نقد و گفت‌وگو رونق پیدا کند.

این استاد حوزه و دانشگاه، طرح موضوعات موهومی چون چپ و راست و محافظه کار را مربوط به عصر حجر خواند و گفت: محیط های مذهبی ما باید با شفافیت موضوعات سیاسی را تحلیل کند و بیشترین انحرافات سیاسی در جمع هایی رخ می دهد که مدعی می شوند باید از سیاست فاصله گرفت.

پناهیان ادامه داد: امروز هیچ کس نباید ساکت باشد و محیط غیرسیاسی نداریم اما متاسفانه برخی ها مانند ابوموسی اشعری ژست می گیرند که دخالت ما در مسائل سیاسی اختلافات را بیشتر می کند.

استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به ویژگی های دوران فتنه گفت: یکی از ویژگی های این دوران دوپهلو و مبهم صحبت کردن برخی نخبگان است.

منبع ما : http://rajanews.com


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/11/9 و ساعت 8:22 صبح | نظرات دیگران()
سخنرانی مهم حجت‌الاسلام پناهیان + فایل‌صوتی و کلیپ
بعد از مناظره، تمایل به دشمن، عداوت به دوستان و فتنه شدیدتر از دجال را در او دیدم

حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان، استاد حوزه و دانشگاه در شهریورماه گذشته، طی سخنانی، از سه زاویه به
تحلیل حوادث جاری کشور پرداخت. باز خوانی این سخنرانی در شرایطی که قبل از
وقوع حوادث 13آبان، 16آذر، فوت مرحوم منتظری(ره)، ظهر عاشورای تهران و
نامه آقای رضایی و... ایراد شده، جالب و تامل برانگیز است.

فایل صوتی

کلیپ

به گزارش رجانیوز، متن پیاده شده این سخنرانی با اندکی تلخیص به این شرح است:

سه تحلیل درباره حوادث پس از انتخابات

ما درباره سیر انقلاب و تکامل انقلاب و
جامعه انقلابی از زوایای مختلف می توانیم تحلیل های گوناگونی داشته باشیم
که بنده این تحلیل ها را خدمتتان عرض می کنم؛ و هم می توانیم فراتر از
حوادث اخیر به تحلیل روند انقلاب بپردازیم و هم می توانیم با توجه به
حوادث اخیر به این تحلیل ها اقدام کنیم و هم می توانیم با توجه به آینده
ای که در پیش داریم، یعنی ظهور حضرت، تحلیل های مختلفی ارائه بدهیم. من
سعی می کنم از همه جهات این مباحث رو تحلیل کنم البته باید عرض کنم مباحثی
که من مطرح می کنم مباحثی نوعا دینی-سیاسی هستند نه مباحثی سیاسی– دینی و
من سعی می کنم از منظر دین به عرصه سیاست نگاه می کنم.

تحلیل اول: جریان سازشکاری

خبرنامه دانشجویان ایران نوشت: یک روایت
از آقا امام رضا(ع) می خوانم که هم کلاممان متبرک به بیان شریف ایشان بشود
و هم از زاویه نگاه به مهدویت، امروز خودمان را تحلیل کنیم یعنی از آینده
آغاز کنیم و به تحلیل امروز برسیم. شما در مفاهیم آخر الزمان با کلمه دجال
آشنا هستید؛ در حدیثی در «وسایل الشیعه» امام رضا(ع) می فرمایند: در آخر
الزمان میان شیعیان ما خطری پیش می آید که این خطر، فتنه اش از دجال شدید
تر است. حال شما بروید روایات مربوط به دجال را ببینید که چه طور مردم را
فریب می دهد، دجالی که با ظهور حضرت سقوط خواهد کرد، دجالی که به عنوان
یکی از دشمنان جدی حضرت و یکی از موانع ظهور حضرت مطرح است، دجالی که عبور
از فریب های او تنها راه رسیدن به فرج است؛ امام رضا(ع) خیلی صریح می
فرمایند خطر این فتنه از فتنه دجال برای شیعیان بالاتر است.

طبق روایت، این فتنه در درون جامعه شیعی
است و توسط کسانی که شیعه و دوستان اهل بیت(ع) هستند اجرا می شود، ظاهرا
دجال عموم مردم را فریب می دهد اما این فتنه جامعه شیعی را می خواهد فریب
بدهد. مهمترین مشخصه این فتنه، دوستی کردن با دشمنان اهل بیت و دشمنی کردن
با دوستان اهل بیت است و اما نتیجه این فتنه آن است که حق و باطل به هم
آمیخته می شود و مومن و منافق از هم شناخته نمی شوند. نمی شود ادعا کرد
فلان کس منافق است چون دوست اهل بیت(ع) است، تنها مومن را در میانه آن
دشمن هایی که ایجاد شده می شود از بقیه جدا کرد و این کار خیلی دشواری
خواهد بود. امام رضا(ع) می فرمایند: "از کسانی که راه مودت ما اهل بیت را
بر گزیدند، کسانی هستند که فتنه ی آنها از دجال شدیدتر است."

راوی حدیث می گوید: پرسیدم چگونه فتنه می
کنند؟ امام(ع) می فرمایند بواسطه دوستی کردن با دشمنان ما اهل بیت(ع) و
بواسطه دشمنی کردن با دوستان اهل بیت(ع). زمانی که این اتفاق افتاد حق با
باطل در هم آمیخته می شود و امر مشتبه می شود _معمولا در روایات منظور از
امر "ولایت" است یعنی یک کاری می کنند که در ولایت تشکیک بکنند_ و مومن از
منافق شناخته نمی شود.

این حدیث را من به چند مقصود عرض می کنم،
یکی اینکه در آخرالزمان فتنه ها و امتحانات بسیار سهمگینی از مردم جهان،
مسلمان ها و بویژه شیعیان گرفته می شود؛ در فتنه های آخرالزمان گروه های
زیادی از شیعیان ریزش می کنند.

جای این سوال است که من و شما چرا باید
جز دسته ی ریزشی ها باشیم؟ برای عبور از فتنه های آخرالزمان خیلی هوشیاری
و تقوا و پاکی دل لازم است.

امیرالمومنین امام علی(ع) می فرماید: در
آخر الزمان شیعیان ما این طور می شوند، همانند یک انبار آرد یا گندم یا جو
که این انبار را آفت بزند؛ صاحب انبار این ها را بیرون می آورد و آن قسمت
هایش را که آفت زده دور می ریزد و بقیه را داخل انبار قرار می
دهد و این کار آنقدر ادامه پیدا می کند و استمرار پیدا می کند تا جایی که
به اندازه چند لقمه غذا بیشتر از آن باقی نمی ماند. ریزش در زمان ظهور یک
مسئله جدی است و جز با بصیرت و از خودگذشتگی فوق العاده نمی توان از فتنه
های آخرالزمان عبور و برای نائب امام زمان(عج) سربازی کرد. نتیجه این فتنه
این است که دوست و دشمن گم می شوند.

حضرت امام(ره) در سخنرانی های خودشان یک
کلمه کلیدی به ما داده بودند، این کلید یک کلید راهبردی تا ظهور حضرت است؛
این کلید یک سخن ژورنالیستی و مقطعی نیست، در فتنه ی سخت تر از فتنه دجال
هم می بینید که امام رضا(ع) به این کلمه ی کلیدی اشاره می کند. آن کلید
همان طور که امام در این جمله می فرمایند "هر زمان دشمن ما را تایید کرد
معلوم می شود اوضاع نا به سامان است". هر موقع ما نسبت به دشمن تمایلی
نشان دادیم، معلوم می شود وضع فکری سیاسی ما خراب است تایید ما از سوی
دشمن است.

اخیرا شبهه کرده اند شاید آمریکا که
دشمنی می کند با خط رهبری و دوستی می کند با خط دیگران، این شاید یک فریب
باشد و آن دشمن اصیل ما نیست! همان طور که یک صهیونیست گفت: "خدمتی که
آقای احمدی نژاد به ما کرد هیچ کس نتوانست در این سالها بکند." این یک
بلوف است، یک دروغ محض است؛ شما بدانید واقعا این طور نیست، سخت ایستادن
های آقای احمدی نژاد در این بخش موجب عزت اسلام نه فقط در ایران بلکه در
کل جهان شده است و ضربه های بسیار محکمی به آنها وارد کرده است و کاخ
پوشالی آنها را به هم ریخته است؛ من وقتی در اولین مناظره دیدم که اون
بنده خدا دارد عزت ایران اسلامی را زیر سوال می برد یا برخورد های قوی
رئیس جمهور در عرصه سیاست خارجی! بنده در جمعی از دانشجوها بودم و بعد از
مناظره گفتم به نظر من آقای فلانی موجود خطرناکی است هر کس هر کاری که از
دستش بر می آید و می تواند انجام بدهد؛ گفتند: چرا خطرناک؟ گفتم من تمایل
به دشمن را در ایشان می بینم، من عداوت نسبت به دوستان در او دیدم، فتنه
شدیدتر از دجال در او دیدم.

من به حاشیه ها اصلا کاری ندارم مثلا به
این که اساسا رنگ سبز مخصوص ماسون هاست و حزب سبزها در آلمان متهم هستند
به فراماسونر بودن و در روایت هم هست که دجال در آخرالزمان رنگ سبز را
برای خود بر می گزیند و حتی شایعه ای هم هست که همین آقا در زمانی که در
دولت بودند گرایش به ماسون ها دارند، و در بین نخبگان مطرح بود که او
فراماسون است. من به این بحث ها کاری ندارم، این ها بحث ها حاشیه ای است
ولی غیر از این بحث ها چیزی که خیلی روشن است این است که به حدی که در 14
خرداد هیچ وقت حضرت مقام معظم رهبری صحبت فرعی مطرح نکردند، کلیدی ترین
بحث ها را مطرح کردند و 14 خرداد تمام صحبت های مقام معظم رهبری پاسخی بود
به آن حرفی که گفته شد که با محکم ایستادن شما عزت ایرانیان لکه دار شد؛
آقا فرمودند من به هیچ وجه این حرف را قبول ندارم من معتقدم که با محکم
ایستادن بر سر ارزش ها، عزت ما پایدار شده است.

بوی تمایل به دشمن می آید تازه الان که
مساله حل شده، الان که فلانی توی بغل صهیونیست ها می رقصد، آنها امیدشان
یک چنین وضعیتی شده و یک جور فتنه شدید تر از دجال بعید هم هست این فتنه
به سهولت خاموش بشود.

ریشه این فتنه در مباحث سیاسی حضرت
امام(ره) همان سخن است که فرمودند مواظب باشید دشمن ما را تایید نکند. این
یک ملاک عمده است. الان هر کس می خواهد بالا و پائین بکند، بکند همین که
مورد تائید دشمن باشد یعنی تمام! یعنی فتنه ی شدیدتر از دجال. هر کس در
این مسئله تردید داشته باشد فقط خودش را گول زده و بیمار است؛ «فی قلوبهم
مرض فزادهم الله مرضا...» و اصراری برای اصلاحش نداشته باشید.

ریشه قرآنی بحث تمایل به کفار را عرض می
کنم که خیلی بحث جالبی دارد. در تقسیر سوره ماعده در المیزان شریف از آیه
51 بحثی شروع می شود؛ دقت بفرمائید.

قرآن می فرماید: «یا ایها الذین امنوا
لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولهم منکم فانه
منهم ان الله لا یهدی القوم الظالمین ای کسانی که ایمان آورده اید یهود و
نصاری را تکیه گاه خود قرار ندهید، آنها تکیه گاه یکدیگرند و کسانی که از
شما به آنها تکیه کنند از آنها هستند خداوند جمعیت ستمکار را هدایت نمی
کند» چرا شما به سمت یهود و نصارا می روید؛ اگر کسی به آنها علاقه پیدا
کند جزو آنهاست؛ و در آیه بعد می فرماید: «فتری الذین فی قلوبهم مرض
یسرعون فیهم یقولون نخشی ان تصیبنا دائره فعسی الله ان یاتی بالفتح او امر
من عنده فیصبحوا علی ما اسروا فی انفسهم ندمین؛ گروهی منافق را که
دلهایشان ناپاک است خواهی دید که در راه دوستی ایشان می شتابند و می
گویند: ما از آن می ترسیم که در گردش روزگار مبادا آسیبی از آنها به ما
رسد؛ باشد که خدا فتحی پیش آوردو یا امر دیگر از طرف خود تا منافقان از
آنچه به نفاق در دل نهان کردند سخت پشیمان شوند» کسی که در دلش یک مرض
دارد یک تمایلی به سمت آنها دارد سازشکارانه برخورد می کند؛ کلیدی ترین
اختلاف مقام معظم رهبری در این 20 سال اخیر و حتی 3 و 4 سال آخر زندگی
امام(ره) با اصلی ترین مسئولین نظام صرفا سر همین مفهوم بود. حتی بنده
«جام زهر» را در ارتباط با این موضوع تحلیل می کنم آن برخورد بسیار محکم
حضرت امام(ره) با سخنان آقای منتظری را هم در همین راستا تحلیل می کنم و
از شما تقاضا می کنم به سخنان امام(ره) 10 روز قبل از پذیرش قطع نامه و
بعد از پذیرش قطع نامه توجه کنید ؛ چرا 10 روز قبل از پذیرش قطع نامه
امام(ره) این همه از جنگ تقدیر کردند چون کسانی بودند که داشتند جنگ را می
بستند.

امام(ره) اطلاعیه دادند که جلوگیری بکنند
از بستن جنگ ولی این اطلاعیه امام(ره) کارساز نبود. امام(ره) اطلاعیه که
دادند در آن اطلاعیه فرمودند: «امروز باید در جبهه ها تحول ایجاد کنیم؛
امروز کوتاهی کردن در جنگ خیانت به رسول الله است» چطور است یک مرد با آن
همه هوش سیاسی که چنین حرفی را می زند و در 10 روز بعد همه چیز را قبول می
کند. بعد از اینکه امام(ره) قبول کردند قطع نامه را یک اطلاعیه ای دادند
آن جا را هم نگاه کنید. در صحیفه امام(ره) هم هست؛ در این اطلاعیه نیمی از
اطلاعیه از دشمنی با استکبار صحبت می شود. چرا امام(ره) از دشمنی پایان
ناپذیر و گسترده حتی بعد از پذیرش قطع نامه صحبت می کند؟ چون ایشان می
بیند مسئله ای که کشور بواسطه آن در معرض خطر است، کوتاه آمدن در مقابل
دشمن است.

3 یا 4 سال مقام معظم رهبری در سالگرد
های حضرت امام(ره) مدام تاکیدشان بر این یک ویژگی حضرت امام(ره) و آن
شجاعت حضرت امام(ره) بود؛ آقا با چه مسئله ای درگیره چه کسی مورد خطاب
ایشان است؟ این مسئله خیلی بالاتر از مسئله لیبرال مسلکی در اقتصاد سرمایه
داری، لیبرال مسلکی در مسائل فرهنگی و... است. قرآن می فرماید کسانی که
قلوبشان مرضی دارد، یک سرعتی به سمت آنها دارند، خواهش می کنم این کلمه
قرآن را تحلیل سیاسی بکنید.

«... یقولون نخشی ان تصیبنا دائره...»
وقتی به اینها گفته می شود که چرا سازشکارانه با کفر، با دشمن برخورد می
کنی، چه استدلالی می آورند؟

معقول ترین استدلالی که یک انسان انقلابی در خط امام(ره)، یک حزب اللهی می تواند در زبان سازشکاری بیاورد چیست؟

مصلحت!

چرا مصلحت باشد؟ «... یقولون نخشی ان تصیبنا دائره...»

می گویند که: ما می ترسیم که آنها ما را
اذیت کنند! چرا باید هزینه های خودمان را الکی بالا ببریم! یک کمی در
مقابل آنها سازش کنیم تا آنها ما را اذیت نکنند!

دوستان من در انقلاب 25 سال بود این قصه
حاکمیت داشت؛ چهار سال جلوی این قضیه گرفته شد. این 25 سال از اون مصاحبه
سخیف آقای منتظری که درباره جنگ شد را در نظر می گیرم تا پذیرش قطع نامه
تا آخرین تحمیل ها سر قصه هسته ای.

مهمترین امری که در جریان این نبرد
_نبردی که بین شجاعت حضرت امام(ره)، دشمن ستیزی حضرت امام(ره)؛ نبرد بین
کسانی که مقابل دشمن یک ذره کوتاه نمی آید با جریان سازشکاری_ باید به آن
توجه شود چیست؟ ما باید به تقویت بنیان های ولایت توجه بکنیم. در جریان
نبرد ما یک چیز بیشتر نمی خواهیم آن هم قدرت ولایت است. هر کلامی که برود
توی شبکه BBC فارسی خیانت به اسلام است؛ الان نبرد اصلی این نقطه است. خط
سازشکاری در سوره مائده مشخص شده است: «... نخشی ان تصیبنا دائره...» و در
ادامه سرانجام این گروه را می فرماید.

«یا ایها الذین امنوا من یرتد منکم عن
دینه فسوف یاتی الله بقوم یحبهم و یحبونه اذله علی المومنین اعزه علی
الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومه لائم ذلک فضل الله یوتیه
من یشاء و الله واسع علیم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید هر کس از شما از
آئین خود باز گردد (به خدا زیانی نمی رساند) خداوند در آینده جمعیتی را می
آورد که آنها را دوست دارد و آنها نیز او را دوست دارند، در برابر کافران
نیرومندند، آنها در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش کنندگان هراسی
ندارند. این فضل خدا وسیع و خداوند داناست مائده آیه 54»

اگر شما مرتد بشوید من کس دیگری را
جایگزین شما می آورم، معنای مرتد شدن در این آیه تمایل سازشکارانه به کفار
است اینها را خدا اسمشان را مرتد می گذارد. سرنوشت این گروه چیست؟

این سنت خداست که خدا می فرماید: من این
گروه سازشکار را بر می دارم و گروه دیگر را جایگزین شما می کنم که ویژگی
گروه بعدی این است که: «... اذله علی المومنین اعزه علی الکافرین یجاهدون
فی سبیل الله و لا یخافون لومه لائم ...» آن گروه از سرزنش سرزنش کنندگان
نمی ترسند. اگر همین رئیس جمهور، همین مجلس، همین دولت مرد ها هم روحیه
سازشکارانه به خودشان بگیرند خدا عوض می کند، خدا اینها را بر می دارد یک
گروه دیگر جای آن ها می آورد.

حال این که می گویند خدا بر می دارد،
چگونه بر می دارد؟ خداوند خودش بهانه اش را درست می کند، پسر یکی را خراب
می کند، همکار یکی را خراب می کند و بالاخره بالا پایین می کند و برمی
دارد.

پس ما اگر با یک نگاه به ظهور حضرت و
فتنه های آخر الزمان، به داستان خودمان برگردیم و نگاه کنیم؛ امام رضا(ع)
فرمودند فتنه بدتر از دجال چیست؟ آن فتنه ای که در آن موالات با اعداء است
و معادات الاولیاء است. همان طور که می بینید بر سر پشتبان ها حرف های رکیکی در کنار الله اکبر گفته می شود که مصداق معادات الاولیاست.
این فتنه توانسته یک آثاری از خودش به جا بگذارد. این فتنه می خواهد این
خط را جلو ببرد؛ این فتنه بدتر از فتنه دجال است. این فتنه آخرش یک روحیه
ی سازشکارانه است و اگر مبانی نظری سیاسیون در قرآن نگاه کنیم می بینیم
این یک مساله مقطعی نیست این یک منش و تفکری است که همیشه وجود داشته.

ای کاش آن محاصره برای حضرت امام(ره) صورت نمی گرفت!

کلام کلیدی حضرت امام(ره) هم فراموش نشود که فرمودند: هر موقع دشمن ما را تائید کرد، آن روز روز بدبختی ماست.

در روایت داریم: خدا بزرگترین نصرتی که برای مومنان و بندگان خودش فرستاده «وجود دشمن» است. مساله دشمن را به شدت جدی بگیرید.

تحلیل دوم: جریان تحمیل گری

بر می گردیم به گذشته تاریخ و از شهر
کوفه شروع می کنیم و به دوران انقلاب خودمان می رسیم. در شهر کوفه که شهر
نخبگان جامعه بود، مهمترین مساله ای که امیرالمونین علی(ع) را اذیت کرد و
همین مساله و دقیقا همین مساله منجر به شهادت حضرت اباعبد الله الحسین(ع)
به دست پارکابی ها و سربازان علی(ع) شد جریان تحمیل گری بود.

امیرالمومنین(ع) از جریان تحمیل گری چنین
سخن می فرمایند: «لقد کنت امسا امیرا فاصبحت مامورا لقد کنت امسا ناهیا
فاصبحت منهیا» من امیر بودم اما الان مامور شدم، از بس که شما حرف های
خودتان را تحمیل می کنید، شما نهی می کنید، شما دارید تحمیل می کنید.
جریان تجمیل هایی که رسول گرامی اسلام(ص) و علی(ع) پذیرفت، جریان تحمیلگری
که توسط نخبگان بر ایشان انجام می گرفت، جریان تحمیلی که بر امام حسن
مجتبی(ع) شد، به جایی رسید که تا امام حسین(ع) تصمیم گرفت دیگر تحمیل
نپذیرد و سیدالشهدا را قطعه قطعه کردند.

نبرد سید الشهدا(ع) به این دلیل بود که ایشان تحمیل را از جانب دوستان! را نپذیرفت و قطعه قطعه شد.

دوستان یا دشمنان؟

دوستان! چون تحمیل از جانب دوستان را نپذیرفت کار بدان جا کشید.

شمر و عمرسعد جزء خوارج نبودند اینها دوستان امام حسین(ع) محسوب می شدند. شمر جزء مجروحین پای رکاب امیرالمومنین(ع) بوده است.

عمرسعد در جوانی خطاب به امام حسین(ع) می
گفت: "این مردم دیوانه اند! به من می گویند بر اساس برخی اخبار و روایات،
تو قاتل حسین خواهی شد" امام حسین(ع) به عمرسعد می فرمود: "من کاری ندارم
مردم چه می گویند ولی عمرسعد من هر موقع که از دنیا بروم، تو بعد از من
زیاد زندگی نمی کنی" و حضرت این سخنان را در روز عاشورا به وی یاداور شد.

تمام عظمت قطعه قطعه شدن حضرت امام
حسین(ع) برای لو دادن دوستانیست که ظرفیت قتل دارند. آقا جان این یارو
ظرفیت داره حسین تیکه تیکه بکند! چرا ما شعورمان نمی رسد؟

چرا باید شهید دیالمه 27 سال پیش این
ظرفیت ها را در بعضی ها تشخیص بدهد اما ما این ظرفیت ها را در جلوی چشممان
ببینیم و تشخیص ندهیم؟! کربلای امام حسین(ع) که نمی خواهد یزید را به ما
معرفی کند. خواسته دوستان امیرالمومنین(ع) را به ما معرفی کند! و بگوید
ببینید اینها چه ظرفیت هایی دارند. اما مگر اینها چه ویژگی ای داشتند؟
مهمترین ویژگی اینها تحمیلگری بود.

عمرسعد تا چند روز قبل از عاشورا می گفت،
من می ترسم آخر شمر مرا وادار به کشتن حسین کند! عمرسعد می خواست بیعت با
یزید را هم به حسین(ع) تحمیل کند.

خب در انقلاب ما در چه تاریخی آقا فرمان
دادند به دوستان خودش که جوان ها را جمع کنید می خواهم با آنها صحبت کنم؟
که در آنجا یک جوان به علت ازدحام جمعیت شهید شد (که خواب هم دیده بود که
شهید می شود، غسل شهادت هم کرده بود) که از آن جا بود آقا چفیه انداختند
گردنشان و دیگر برنداشتند و گفتند پس از این اگر کسی بخواهد صلح امام
حسن(ع) را تحمیل کند، دیگر تحمیل را نمی پذیریم، و ما برخورد حسینی خواهیم
کرد. از آن جا آقا به مرور مقابل تحمیلگری ها ایستادند، تحمیلگری هایی که
امام(ره) هم بعضا مجبور به پذیرش بود.

تحمیل گر ها هم مشخص هستند چه کسانی اند؛
داریم، فلان شخص در خاطراتش می نویسد به امام(ره) گفتیم این؛ امام مخالفت
کردند، اصرار کردیم، وادار شدند پذیرفتند.

جریان تحمیل گری از ابتدای انقلاب بوده؛
سخنان امام(ره) در رابطه با این که چه چیزهایی به ایشان تحمیل شده در نامه
6/1 را به خاطر بیاورید. "والله من از اول به بنی صدر راضی نبودم، والله
از اول با آقای منتظری راضی نبودم". شما در خاطرات آقای ری شهری می خوانید
قبل از اینکه آقای منتظری مطرح بشود به معضی از دوستان خودش فرمود قصه
آقای منتظری را مطرح نکنید ولی آنها ایستادند جلوی امام(ره) و گفتند ما
مطرح می کنیم و مطرح کردند.

جریان تحمیلگری نسبت به ولایت چرا صورت می گیرد؟

و حالا دو حالت بیشتر ندارد یا این قدر
تحمیلگری می شود که روزگار همانند زمان سیدالشهدا(ع) می شود یا ایستادگی
می کنید و فرج آقا امام زمان(عج) فرا می رسد، لذا زمانی که مقام معظم
رهبری تحمیل گری را نمی پذیرد و بنا شده سفت و محکم بایستد. حتی برای
کسانی که در خط آقا هم حرکت می کنند و یک اشتباهی می کنند آقا محکم می
ایستد.

بعضی ها همش می خواهند مدام آقا را قانع کنند که ایشان کوتاه بیاید!

امیرالمومنین(ع) به ابن عباس می فرمایند:
تو می توانی به من مشورت بدهی و من آنوقت نگاه می کنم ببینم مشورت تو
چگونه بوده و اگر من تو را اطاعت نکردم تو باید مرا اطاعت بکنی.

ابن عباس! تو باید بگویی چشم!

اوج جریان تحمیلگری در این 4 سال بود و
آنها تمام تلاش خود را کردند، دشمنان تقلا کردند، و در این جریان تحمیلگری
مشارکت کردند و الحمدلله مقام معظم رهبری ایستادگی کردند. ایستادگی در
مقابل این تحمیل، یکی از دلایل ظهور نزدیک آقا امام زمان(عج) است که این
اعتقاد شخصی بنده است.

این جریان تحمیلگری را هر چه ما محکم تر،
بی هزینه تر در مقابلش بایستیم، جامعه ما کمتر آسیب خواهد دید و هرچه
پرهزینه تر بخواهیم در مقابل جریان تحمیلگر بایستیم، ضربه های بیشتری
خواهیم خورد.

چاره ای نیست؛ ما برای اینکه جلوی جریان
تحمیل گری را بگیریم، باید شخصیت ها را افشا کنیم. باید تحمیلگری ها را
افشا کنیم. باید خط تحمیلگری را برملا کنیم و این خط را کاملا توضیح بدهیم.

تحلیل سوم: رفتن به سمت حقیقت، نه مصلحت

هر جامعه ی اسلامی که تشکیل می شود،
مجبور است بعضی مصلحت ها را تحمل کند. ولی جامعه ی اسلامی بعد از گذشت
زمان، از مصلحت ها فاصله می گیرد و به حقیقت ها رو می آورد. جامعه ای که
پیامبر گرامی اسلام(ص) در آن هست و آن جامعه را تاسیس کرده؛ چقدر مصلحت ها
را پیامبر گرامی(ص) اسلام پذیرفتند؟ از ازدواج های ایشان تا نزدیک کردن
خیلی ها به خودشان، تا تحمل کردن آن تروریست هایی که می خواستند پیامبر را
ترور کنند، تا آنجایی که می خواهد وصیت نامه بنویسد و ننوشتن را تحمیل می
کند و ایشان این مصلحت را می پذیرد.

این مصلحت پذیری ها در دوران
امیرالمومنین(ع) و 25 سال خانه نشینی ایشان و دوران 5 ساله حکومت ایشان
ادامه دارد که حضرت می فرماید: اگر من می خواستم تمام احکام اسلامی را به
حقیقت عمل کنم و اجرا کنم، همین چهار نفری که در کنار من بودند هم از بین
می رفتند، لاجرم مصلحت ها را می پذیرد.

جامعه تا صلح امام حسن(ع)، تا قیام امام حسین(ع) پیش می رود.

قیام امام حسین(ع) نقطه ایست که جریان
مصلحت به حقیقت، به نقطه ی نهایی خود می رسد و امام حسین در شرایطی قرار
می گیرد که به حقیقت عمل می کند.

اما دوباره در یک دوران تاریخی به این نقطه می رسیم.

روی داستان خوارج یک کمی فکر کنید که این می تواند جز تحلیل چهارم قرار بگیرد.

در روضه ها همیشه از نمکدان شکنی کوفیان
می گویند که چه کردند و چه ها کردند با اباعبدالله الحسین(ع) چه کردند، با
امیرالمومنین(ع) چه کردند. خب درست است دیگر کارهای امیرالمونین(ع) اثری
نداشت، مردم به طعنه امیرالمومنین(ع) می گفتند: مردان ما را کشته ای و
حالا می آیی به یتیمان ما غذا می دهی؟

ببینید فضا تا چه حد می تواند تاریک
بشود. ببینید اگر شما با زبان روشنگری نکنید، باید1400 سال بگذرد تا بشود
این حرف ها را زد. همین امروز هم نمی توان به سادگی رفت وسط شهر و قصه و
ماجرای خوارج را شفاف گفت. قبول دارید اگر بخواهیم داستان خوارج را رک و
پوست کنده بگوئیم، یک عده ای با امیرالمومنین(ع) بد می شوند؟ ما که قتل
عامی نکرده ایم. قبول دارید در آن صورت امیرالمومنین(ع) را به ضایع کردن
حقوق یشر محکوم می کنند؟ این علی که اسوه ی ازلی و ابدی تاریخ است، ببینید
چقدر در فشار و منگنه است؟

از شما می پرسم... خون کوفیان که از ما
رنگین تر نیست؟ ما چرا نباید این امتحان ها را پس ندهیم؟ چرا نباید بین ما
خوارج تولید شود؟ تا ملتی نشان ندهد که مثل مردم کوفه نیست! امام زمان(عج)
خواهد آمد؟

من فقط یک پیشنهاد دارم برای اینکه این آزمایش سهمگین از ما گرفته نشود.

روشنگری کنید تا کار به خوارج نکشد. در
زمان امیرالمومنین(ع) که صحنه اینقدر تیره و تار شد، چه رسد به زمان نائب
امام زمان(ع) یعنی مقام معظم رهبری، همان شیطان الان هم هست، همان تجربه
را هم دارد! همان مومنین ضعیف هم الان هستند! شما دلیلی دارید آن کسانی که
در مردم کوفه بودند و نمک امیرالمونین(ع) را خوردند، سر سفره ایشان
نشستند، و آخر نمکدان شکستند؛ آیا دلیلی دارید که الان چنین اشخاصی
نباشند؟! چه دلیلی هست؟! چرا آن نفاق و آن ضعف ایمان در جامعه ما نباشد؟!
پس روشنگری کنید.

امتحان خوارج یکی از امتحان های سهمگینی
بود که امیرالمونین(ع) مجبور شد به حقیقت بیشتر عمل بکند. جنگ شد. امان از
آن وقتی که نوبت به انجام حقیقت باشد و تحمل کردن مصلحت دیگر مصلحت نباشد!
آن وقت چه فتنه ها و آشوب های سهمگینی ایجاد می شود. کدام یک از پیامبران
و اولیای الهی را بالای منابر لعن کردند، غیر از علی بن ابی طالب(ع). چرا؟
چرا لعن کردند؟ آن وقت مقام معظم رهبری در مقابل امیرالمومنین(ع) چه چیزی
دارد که امیرالمومنین(ع) بخواهد اینقدر متهم و مظلوم بشود و ایشان نشود؟
خب طبیعی است که آقا هم مظلوم خواهد شد.

شما و روشنگری نباشد ایشان مظلوم تر هم
خواهد شد. آن امیرالمومنین(ع) که پیامبر(ص) دستشان را به عنوان ولی بالا
برد، «من کنت مولا فهذا علی مولا» را داشت، این طور مظلوم می شود. مقام
معظم رهبری که یک نامه از آقا امام زمان(عج) ندارد که بگوید من نائب
ایشانم. خب اگر من و تو بیدار نباشیم ایشان هم مظلوم می شود! چرا بعضی وقت
ها باید به مماشات رفتار کرد؟

جان دادن در راه خدا خیلی آسان تر از
آبرو دادن در راه خداست. والان نوبت آن است که خواص و نخبگان مملکتی آبرو
در راه خدا بدهند؛ اما بهترین ها خساست می کنند. مثل کسی که در خط مقدم
جبهه، فرار کند.
چرا شما این نخبگانی را که می شناسید محاصره و دوره شان نمی کنید؟! چرا به ایشان نمی گوئید که خجالت بکشند از سکوتشان؟

ای کسانی که نان ولایت فقیه را می خورید!
ای کسانی که نان حزب اللهی بودن و اصولگرا بودن را می خورید! این طور آدم
اصولگرا می شود؟ تو زنده ای؟ تو نفس می کشی؟ تو زبان در کامت
هست؟ و عوامل فتنه محاکمه نمی شوند فقط بخاطر اینکه آقایان ترسو هستند.
جگر ندارید؟ چرا آنها را به دادگاه نمی کشید؟ مگر کم فتنه کرده اند؟ مگر
حکم امام نیست؟ مگر حکمشان اعدام نیست؟ چرا مصلحت اندیشی می کنید؟ نتیجه
مصلحت اندیشی تو چیزی جز گمراهی مردم نخواهد بود. اصولگراهایی که با رای
مردم بالا آمدند، خوابند؟ کجا رفتند؟ پیک نیک رفتند؟ جایشان گرم و نرم
شده؟ چرا از آبروی خود نمی گذرند؟ آن قوم آخرالزمانی که در سوره مائده
توصیف شده و برای شما خواندم.

فرموده که : « لا یخافون لومه لائم» از سرزنش نمی ترسند، از آبرو دادن نمی ترسند.

امام زمان(عج) نمی آید چون 313 نفر که از آبرو دادن نترسند، نداریم. با کی بیاد؟!

از نمایندگان اصولگرای خود بخواهید جواب
بدهند؛ که چرا روشنگری نکردند؟ چرا شکایت نکردند؟ چرا به دادستانی، به قوه
قضائیه فشار نیاوردید که بعضی ها را به دادگاه بکشد؟ چرا شوخی می کنید،
چرا بازی می کنید با خون مملکت؟ با خون شهدا؟ کی باید این حرفها را بزند؟

به من می گویند حاج آفا شما وجهه خودتون
را خراب نکنید! سیاسی حرف نزنید! خاک بر سر اون وجهه ای که بخواهد ما را
از انجام وظیفه دور کند. من با سکوت در برابر این دجال های کثیف که
استعداد قتل اباعبدالله الحسین از شراره های چشم های کثیفشان می بارد،
خیانت به فرج امام زمان بکنم؟ من دوست و دشمن را قاطی نمی کنم ولی دوستان
حسین را کشتند. داریم همه مسائل را ماستمالیزیشن می کنیم!
ما باید جریان رسیدن از مصلحت به حقیقت را دنبال بکنیم و به جایی می رسد که فرج آقا امام زمان(عج) رخ دهد.

علامت اینکه کمتر به مصلحت عمل شود در
خطبه های نماز جمعه آقا چه بود؟ فرمودند این مناظره ها خوب بود، فقط
احساساتی نشوند. یعنی چی؟ یعنی همان حقایق را بگویند اما بدون احساساتی
شدن. و بعد فرمودند بایستی ادامه پیدا کند. اما می دانید که ما الان جرات
نداریم ادامه بدهیم؟ می دانید اگر بنا بود همان مناظره ها ادامه پیدا می
کرد، الان باید چه حرف هایی در تلویزیون مطرح می شد؟ حداقل باید این بحث
مطرح بشود که چرا آنهایی که می خواستند شکایت کنند چرا شکایت نکردند؟ ولی
خواص جامعه جا زدند؟ آن قدر حقیقت گرا نیستند؟

در به سمت حقیقت رفتن چه اتفاقی می افتد؟
ریزش ها و رویش هایی رخ می دهد؛ اگر من و تو ساکت نمانیم، این رویش ها بر
ریزش ها غلبه خواهد کرد.

منبع : http://rajanews.com


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 88/10/27 و ساعت 11:51 عصر | نظرات دیگران()

کلیپ صوتی 58 دقیقه با 3 کیفیت

با کیفیت 40 کیلو بایت بر ثانیه  حجم 16.9 مگا بایت

 

با کیفیت 20 کیلو بایت بر ثانیه حجم   8.4   مگابایت

 

با کیفیت   8 کیلو بایت بر ثانیه  حجم   3.4 مگابایت

دقیقه 45 این سخنرانی

چرا شوخی میکنید ، چرا با خون شهدای مملکت بازی  می کنید

کی باید این حرف ها رو بزنه...

میگن حاج آقا شما وجهه خودتو از دست میدی سیاسی حرف نزن

خاک بر سر اون وجهه ای که بخواد ما رو از انجام وظیفه...

من خیانت به امام زمان و فرجش  بکنم با سکوت در این مقابل این رجاله های کثیف

که استعداد قتل اباعبداله الحسین از شراره های چشم های کثیفشون می باره

من دوست و دشمن را قاطی نمیکنم ولی دوستان حسین را کشتند

یک نفر بلند شه در تاریخ بگه دشمنان حسین را کشتند

ماسمالیزیشن داریم میکنیم همه مسائل رو ، مماشات داریم میکنیم

حق بگید ، ما باید جریان رسیدن از مصلحت به حقیقت را دنبال بکنیم

به جایی می رسیم که فرج آقا امام زمان رخ بده

هر چه جلوتر می ریم کمتر مقام ولایت تن به مصلحت خواهند داد و به حقایق رفتار خواهند کرد

 

دانلود این قطعه 5 مگابایت

 

شادی روح امام و شهدا صلوات

مستند شقایق های آتش گرفته به معرفی شهدای شاخص بهشت زهرای تهران می پردازد قبلا تکه هایی از این مجموعه  منتشر شده بود، که این بار کل مجموعه را برای دانلود خدمتان تقدیم می گردد. 

 

                                                                  16،3 مگابایت

دانلود کل مستند غیر مستقیم

فرمت: 3gp

25 دقیقه

----------------------

شهیدی که امام زمان عج را ملاقات کرده/ با کیفیت بالا

11،3 مگابایت

دانلود کلیپ تصویری غیر مستقیم

فرمت:wma

----------------------

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کلبه ننه علی

مادر شهیدی که از سال 57 در کنار قبر پسرش زندگی کرد...

بهشت زهرا- قطعه 24 شماره 19ردیف 15

2،8 مگابایت

دانلود کلیپ تصویری یا دانلود غیر مستقیم

 

 

شهدایی که قبلا معرفی شدند:

شهیدی که امام زمان عج را ملاقات کرده است (اینجاکلیک کنید)

شهیدی که بنابر .وصیتش، روی قبرش نوشته شده مرگ بر آمریکا(اینجا کلیک کنید)

روی قبرم بنویسید مسافر بوده است( اینجا کلیک کنید)

شهدایی که گمنام نبودند ولی می خواستند گمنام باشند(اینجا کلیک کنید)

 

شادی روح شهدا صلوات


منبع : http://mobarezclip.com/


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 88/10/27 و ساعت 11:59 صبح | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا