هاشمی رفسنجانی در قامت خطیب جمعه تهران در سال 60 مطالبی را با موضوع آزمایش الهی مطرح کرده است که نظر به شرایط سیاسی کشور و برخی اقدامات و مواضع سیاسی در نزدیک به یک سال گذشته، بازخوانی آن خالی از لطف نخواهد بود.
به گزارش رجانیوز،آنچه پیش رو دارید خلاصه ی سخنان هاشمی رفسنجانی در خطبه نخست نماز جمعه تهران در 19 تیرماه 1360 می باشد که طی آن با تببین آزمایش های الهی، از لزوم مراقبت نفس انسان در برابر آن سخن می گوید. هاشمی رفسنجانی به آزمایش های سخت برای مردم و افراد مختلف اشاره می کند و اینکه «خیلی هایی که در گذشته شعار می دادند، امروز معلوم شد دروغ می گفتند» این سخنان توسط سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است:
آزمایش انسان
آزمایش انسان در تمام تاریخ از سنن الهی است، سنتی است که از قرآن استفاده میشود، تغییرپذیر نیست و همیشگی و عمومی است و با ابزاری از هر نوع پیش میآید. اولین سوالی که به ذهن انسان خطور میکند این است که: برای خداوند، آزمایش انسان چه معنا دارد؟ خداوند که همه چیز را با علم حضوری و مطلق میداند، چه نیازی به آزمایش است؟ در خلال بحث مختصراً جواب این سوال هم داده خواهد شد.
...
وسیلة آزمایش خداوندی هم، منحصر به وسائل خاصی نیست نعمتهای الهی، مصائب و خیر و شر حوادث روزگار همه، وسیلة آزمایشاند، همة امکانات و مسائل منفی که در زندگی ماست وسیله آزمایشاند. و هدف از این آزمایش هم این است که: انسان از این کوران سالمتر، صادقتر، و پاکتر و راهپوتر درآمده و در جامعه یکی از اهداف آزمایش این است که: صفوف مشخص بشود، خبیث از طیب جدا شده و شناخته شود. راهها مشخص شده و ائمه طرق هم شناخته شوند.
چرا ما آزمایش میشویم؟
و اما این قسمت بحث برای این مطرح میشود که در جامعه ما و در بین ملت ما شاید طبقاتی باشند که ممکن است توقعات و برداشتهایی از اسلام و کمکهای الهی و مسائل جاری داشته باشند که برای هدایت نیاز به این توضیحات و روشنگریها دارد.
بسیار سوال شده و خیلی از مردم با وسواس میخواهند بفهمند که اگر اسلام دین حق است، اگر راه ما حق و اگر انقلاب ما انقلاب اسلامی است، و با وجود حقانیت امام، چرا باید متحمل خسارت بشویم؟ و چرا خداوند با کرم و اعجاز و قدرتش، همة عقبات را از بین ما برنمیدارد؟ و چرا راه ما را با قدرت الهی صاف نمیکند؟
اسلام و قرآن از انسان میخواهد که اگر خواستار مقام عالی انسانیت است، باید راه خویش را خود باز کند. اگر باز کرد و به راه افتاد، در اینجا خداوند وعده داده که: والذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا.
آری در چنین موقعی خداوند راهها را نشان خواهد داد.
مصیبتهایی در تاریخ دیده شده و خیلیها با دید ساده فکر میکنند که، اگر این مصیبتها و شهادتها و خسارتهای وارده بر اموال و ارواح را قرار داه است؟ چرا خداوند، این همه صدمات را از این جمعیت حق و راه حق در این دنیای باطل، با کرم خویش دفع نمیکند؟
اگر خداوند میخواست، جامعهای بسازد، که با ارادة قهریة الهی سعادتمند باشد، جوامع ملائکه و فرشتهها بود. و بنابر قول اکثریت در آن جوامع تکلیف وجود ندارد و هدایت، قاطع است و مقام انسانیت هم نیست... آزمایشهای فردی هم که در زندگی انسان دائمی است، و هر روز و هر ساعت ممکن است برای ما آزمایش پیش بیاید و هر قدر هم که هدف بزرگتر و شخصیت عظیمتر و راه طولانیتر باشد، آزمایشها سنگینتر است.
جامعه ما و آزمایشات الهی
جامعة ما، به نظر کسانی که
جدائی پلید از پاکیزه
از خاصیتهای این آزمایشها این است که صفوف را مشخص میکند و در فراز و نشیبهایی که پیش میآید، افراد شناخته میشوند. به عنوان مثال: در اوایل انقلاب، اکثر مردم، همة افراد معمم و روحانی، یا لااقل بخش عظیمی از آنها را به یک چشم نگاه میکردند دو سال از انقلاب گذشته، امروز صفوف مشخص شده، جامعه میفهمد که کدام روحانی حق و کدام ناحق است، چه کسی راست و چه کسی دروغ میگفته است. حادثهای، مثل ریاست جمهوری آقای بنیصدر پیش میآید، صفوف مشخص میشود، سرمایهدارها، ولگردها، کافهچیها، ساواکیها، فرصتطلبها، دشمنان اسلام همه خود را نشان میدهند. لیمیزالله الخبیث من الطیب. (تا آن که خدا پلید را از پاکیزه جدا سازد.) این از خاصیت همین آزمایشات است. طبقة زحمتکش و مولد و جانباز و فداکار و مسلمان، کمکم صفوفشان مشخص شد و تشکیل حزبالله طیف وسیعی از خلق را در برگرفت. اکنون ما تکلیفمان را فهیمده و مسائلمان را درک کرده و دوست و دشمنان را از هم تشخیص میدهیم. یک سال قبل خیلیها شعار میدادند که امروز معلوم شد که دروغ میگفتند. دو سال قبل کسانی که شعار میدادند، بیشتر بودند و حالا معلوم شد که آنها هم دروغ میگفتند. اگر این آزمایشها نبود، اگر این جامعه یکنواخت حرکت میکرد، مجاهد از منافق، ایثارگر از فرصتطلب و حق از ناحق جدا نمیشد. جامعه در تباهی فرو میرفت، توطئهها عمیقتر میشد و این حرکتهای خوب یا بد، مصیبتها یا نعمتها همه آزمایش خداوندی است. وبلوناهم بالحسنات و السیئات لعلهم یرجعون.
یکی از فوائد این جزر و مدها که اشاره شد و روح این بحث را تشکیل میدهد و احتیاج به دقت و توجه بیشتری دارد این است که: مسئلهای اتفاق افتاد که ما کمتر انتظارش را داشتیم و بعد از وقوع آن، متوجه شدیم که قرآن چقدر زیبا و ظریف به این حرکتهای اجتماعی پرداخته است؛ گروههای متعددی بودند که قبلاً به آنها اشاره شد. نفاق چپ و نفاق راست که در مقابل ما بودند.
... حال توجه کنید به این آیه، که چقدر جالب معنا میدهد: لیمیزالله الخبیث من الطیب.
این یک سطر قرآن، به اندازه یک کتاب در تحلیل جامعهشناسی مطلب دارد. اما کوتاه و پشت سر هم مطلب را بیان کرده و مصداق تمام آیه، همان اجتماع نیروهای شیطانی است که روز دوشنبه 30 خرداد، بعد از جریان عدم کفایت سیاسی آقای بنیصدر، به دور هم جمع شده بودند و خیال میکردند تهران و ایران را به خاک و خون
یکی دیگر از آیات قرآن که در این رابطه مضمون خوبی مییابد، میفرماید: لیحملوا او ذارهم کامله یوم القیمه و من اوذار الذین یضلونهم بغیر علم ... خداوند میفرماید: با این که هر کس مسئول عمل خویش است، عدهای هستند که مسئولیت اعمال دیگران را هم به عهده دارند و آنها کسانی هستند که باعث اضلال
و اگر این روحیهای که امروز در میان ما هست، محفوظ بماند میتوانیم امیدوار باشیم که انقلاب ما راه اصلی خویش را در پیش دارد.
والسلام علیکم و رحمتالله و برکاته
خطبه اول نماز جمعه
منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=48693