فارس: از اقدامات مجرمانه دیگر عباس عبدی، میتوان به فروش اطلاعات سری به مؤسسات سازمان جاسوسی آمریکا اشاره کرد. وی به دلیل موقعیت و ارتباط گسترده سیاسی، حزبی و امکان دسترسیاش به اسناد سری و محرمانه، گرداننده اصلی "مؤسسه آینده " به شمار میرفت.
در ادامه واکاوی کتاب آسیبشناسی حزب مشارکت پس از بررسی اقدامات مشارکتیها در مجلس ششم (لوایح دوگانه، ارسال نامه به مقام معظم رهبری، تحصن و حمایت معاندین نظام و ضد انقلابیون خارج نشین از متحصنین و...)به دفاع مشارکتیها از مجرمین سیاسی - امنیتی و ( عبدالله نوری و باند نوار سازان، بازخوانی شبکه براندازان) پرداختیم که در این بخش به بازخوانی حمایت حزب مشارکت از پروندههای امنیتی و اخلاقی عباس عبدی، محسن کدیور و آغاجری میپردازیم:
* عباس عبدی
عباس عبدی در مرداد 1377 به فرانسه رفت تا با " باری روزن "، گروگان لانه جاسوسی آمریکا در ایران، ملاقات کند. این ملاقات به دعوت شخصی به نام "اریک رولو "، سهامدار نشریه "لوموند " و از روزنامهنگاران متمایل به اسرائیل، صورت گرفته بود و سرانجام با هماهنگی "علیخانی "، دلال سیاسی ضدانقلاب، در هتل متعلق به همسر "رولو " میسر گردید.
خرداد 1378 نیز عبدی در کنفرانس قبرس شرکت کرد که در این کنفرانس، مقامات آمریکایی و عوامل اطلاعاتی آمریکا حضور یافته بودند؛ که از آنها میتوان به شخصیتهایی نظیر "گری سیک "، دیپلمات کهنهکار آمریکایی و "ساموئلهانتینگتون "، نظریهپرداز جنگ تمدنها، اشاره نمود.
این مجرم سیاسی در دفاعیه خود از شرکت در کنفرانس قبرس و ملاقات با جاسوس آمریکایی، اظهار پشیمانی کرد:
"در هر دو مورد، یعنی شرکت در کنفرانس قبرس و مناظره با گروگان آمریکایی، باید بپذیریم که ضروری بوده است به انگیزه و نیز آثاری که اینگونه کنفرانسها، در مرزبندی میان نیروهای داخل و بیرون حاکمیت دارد، توجه بیشتری صورت میگرفت ".(1)
از اقدامات مجرمانه دیگر عباس عبدی، میتوان به فروش اطلاعات سری به مؤسسات سازمان جاسوسی آمریکا اشاره کرد. وی به دلیل موقعیت و ارتباط گسترده سیاسی، حزبی و امکان دسترسیاش به اسناد سری و محرمانه، گرداننده اصلی "مؤسسه آینده " به شمار میرفت.
مؤسسه مذکور به اسم فعالیتهای علمی با دو مرکز آمریکایی، به نامهای مؤسسه اطلاعات "گالوپ " و بنیاد صهیونیستی "زاگبی "، متعلق به عناصر یهودی و صهیونیستی در آمریکا و یک مؤسسه فرانسوی به نام "وی. ام "، متعلق به مسئول انجمن دولتی فرانسه و آمریکا، در ارتباط بوده است. مؤسسه عباس عبدی در قبال مبالغ هنگفتی، اطلاعات مورد نیاز آمریکاییها را به طور منسجم و دستهبندی شده در اختیار آنها قرار داد.
عباس عبدی در اعترافات خود از این حرکت نیز اظهار پشیمانی نمود: " انجام نظرسنجیهای مذکور برای مؤسسات خارج از کشور، در شرایط حاضر را اشتباه میدانم که توسط مؤسسه آینده صورت گرفته است ".(2)
در حالی که عبدی به اشتباهاتش اذعان کرده و عذرخواهی نموده بود، حزب مشارکت که حزب متبوع عباس عبدی بود، بر صحت فعالیتهای عبدی اصرار ورزید:
این حزب در بیانیهای به تاریخ 1381.8.19 در حمایت از عبدی، از وی به عنوان " انعکاسدهنده خواست واقعی و حقیقی ملت ایران " یاد کرد:
" عباس عبدی تنها به این جرم به زندان افتاده است که انعکاسدهنده خواست واقعی و حقیقی ملت ایران است. گناه عباس عبدی این است که خواسته واقعی مردم را مبنی بر نفی اقتدارگرایی و استقرار مردمسالاری و حاکمیت قانون به تصویر میکشد ".(3)
حزب مشارکت عملکرد مؤسسه آینده با مدیریت عباس عبدی را نیز علمی و پژوهشی دانست و ارتباط این مؤسسه با مؤسسات آمریکایی ـ صهیونیستی را تحسین کرد:
"ما مؤکداً اعلام میداریم این دادگاه و این کیفرخواست نه فقط علیه سه شهروند ایرانی بلکه علیه علم، پژوهش، تحقیق، نظرسنجی و علیه همه محققان و پژوهشگران آزاد و غیر وابستهای است که نمیتوانند چشم خود را بر روی واقعیتهای جاری کشور ببندند و از طرف دیگر به مقتضای حرفهی خود با مرکز پژوهشی و علمی معتبر داخلی و خارجی در ارتباط هستند ".(4)
مشارکتیها همچنین در صدد القای وجود اختناق در کشور برآمدند و مدعی گشتند:
"... ما اصل تشکیل این پرونده را گامی در جهت فروبستن چشمها از دیدن واقعیتها و شنیدن گوشها از حقیقت جاری کشور میدانیم و همین جا ابراز تأسف شدید خود را از این رفتارها ابراز میداریم و صریحاً اعلام میکنیم با پاک کردن صورت مسئله نمیتوان به حل هیچ مشکل نایل آمد ".(5)
در همین راستا اعضای حزب مشارکت نیز در حمایت از عبدی به موضعگیری پرداختند. محمدرضا خاتمی، دبیرکل وقت حزب مشارکت، قبل از برگزاری دادگاه عبدی، در ادعاهایی به دستگاه قضایی حمله برد:
"دوستان ما امروز در مظلومیت کامل به سر میبرند... همه رفتارهایی که با بازداشت شدگان صورت میگیرد، تنها برای وارد آوردن فشار برای گرفتن اقرار و اعتراف است ".(6)
حجاریان، عضو برجسته حزب مشارکت، نیز خطای صورت گرفته از سوی عباس عبدی را فاقد اشکال دانست:
"عبدی نظر مردم ایران را نسبت به رابطه و مذاکره با آمریکا پرسیده است. کجای این کار اشکال دارد؟ "(7)
در حالی این اتهامات از سوی مشارکتیها مطرح شد که عبدی در دادگاه تصریح کرده بود:
"تمام مطالبی که در بازجوییها گفتهام مورد قبول است و میتوانید به آن استناد کنید ".(8)
* محسن کدیور
محسن کدیور، از تجدیدنظرطلبان و حامی سرسخت آقای منتظری، در 1377.11.29 طی برگ احضاریه رسمی برای اول اسفند به دادگاه ویژه روحانیت احضار شد و در آن روز در شعبه سوم دادگاه تهران به مدت سه ساعت به سؤالات دادیار آن شعبه و دادستان تهران پاسخ داد. علت احضار کدیور به مصاحبهاش با چند روزنامه چپ و همچنین سخنرانی در اصفهان باز میگشت که اتهامات "تضعیف نظام جمهوری اسلامی، اهانت به حضرت امام(ره)، اهانت به مقام معظم رهبری، تشویش اذهان عمومی، تبلیغ منتظری و تبلیغ جدایی دین از سیاست " را برای وی به دنبال آورد.
از مستندات پرونده اتهامی کدیور میتوان به مصاحبهای که با روزنامه خرداد در اواخر بهمن 1377 انجام داد، اشاره کرد.
کدیور در این مصاحبه با روزنامه خرداد در 1377.11.26نظام جمهوری اسلامی را به نظام دیکتاتور پهلوی تشبیه نموده بود:
"درباره حذف صوری نظام سلطنتی هم اگر چه این نظام را در صورت حذف کردیم ولی آنچه که باقی مانده به شدت درگیر آن هستیم بازتولید روابط سلطنتی سابق است ".(9)
وی همچنین به مسئولان ارشد نظام اینگونه حمله نموده بود:
"مشاهده میشود که تلقی آنها از حکومت اسلامی هیچ تفاوتی با یک نظام سلطنتی ندارد، تنها تفاوتی که دارد این است که در رأس حکومت یک فرد عادل و عدم وابسته به اجنبی باشد... دیگر هیچ تفاوتی ندارد که او با مردم چه نوع برخوردی میکند... که آن نظام سلطنتی اسلامی [است] ".(10)
با دستگیری کدیور، مشارکتیها با بهانه بهدست آمده در اولین گام به "دادگاه ویژه روحانیت " حمله بردند. در همین زمینه شکوری، عضو ارشد حزب مشارکت، این عمل دادگاه ویژه روحانیت را بدتر از توطئههای معاندین انقلاب تلقی نمود:
"دفاع بدی که آقایان از اسلام و انقلاب میکنند از هر توطئه و تهاجمی که معاندین روا میدارند، در تخریب ذهن و اندیشه مردم و به خصوص جوانان و نسل دوم انقلاب مؤثرتر است ".(11)
روزنامه صبح امروز، جریده حزب مشارکت، نیز در پی بازداشت کدیور، ضمن حمله به دادگاه ویژه روحانیت، به تخریب قوه قضائیه پرداخت:
"... علیرغم اعتراض جریانها و اشخاص مختلف به نحوه برخورد با دکتر کدیور، دادگاه ویژه بدون توجه به اعتراضات و بدون آنکه خود را ملزم به توجه به افکار عمومی و نصیحت ناصحین بداند، به روش خود ادامه داد. البته این شیوه تنها روش قوه قضائیه و دادگاه ویژه روحانیت نیست ".(12)
این روزنامه حزب مشارکت که توسط سعید حجاریان اداره میشد، در ادامه تهدید کرد که اگر اصلاحطلبان تحملشان تمام شود، به روشهای تخریبی و شورشی دست خواهند زد:
"در نتیجه اعمال این روش، افرادی که به اصلاح امور در عین حفظ چارچوبهای کلی میاندیشند، به بنبست میرسند و زمینه برای تقویت دیدگاهها و روشهای تخریبی و شورشی فراهم خواهد گردید ".(13)
امامخمینی(ره) برای حفظ شأن روحانیت، در 1366.3.25 با تشکیل دادگاه ویژه روحانیت، حکم انتصاب برای آقایان رازینی و فلاحیان صادرکردند. در حکم انتصاب امام(ره) به آقای رازینی به عنوان حاکم شرع دادگاه ویژه روحانیت آمده بود که:
"جنابعالی با کمال دقت و ظرافت و قاطعیت به وظیفه شرعیتان عمل نمایید و خداوند متعال را حاضر و ناظر دانسته و تحتتأثیر هیچکس و هیچ چیز قرار نگیرید ".(14)
در این حکم موارد ذیل تصریح شده است:
"1- رسیدگی به تخلفات روحانیون؛
2- دقت، ظرافت و قاطعیت در عمل؛
3- تحت تأثیر هیچکس و هیچ چیز نبودن ". (15)
امام در حکم انتصاب به آقای فلاحیان به عنوان دادستان ویژه روحانیت نیز اینگونه میآورند:
"نظر به اهمیت و لزوم حفظ شئون روحانیت و حوزههای علمیه به جرایم روحانینمایان و دین به دنیافروشان رسیدگی نمایید ".(16)
امام در این حکم به جوسازان و قانون ستیزان پیشاپیش پاسخ صریحی دادهاند و فرمودهاند که:
"بجاست تا بدون در نظر گرفتن فشارهای جانبی از طرف هر شخص و شخصیت به وظیفه خطیر خود با کمال دقت و قاطعیت عمل نمایید ".(17)
* آغاجری
در 1381.3.29 آغاجری، از نیروهای شاخص سازمان مجاهدین انقلاب، در خانه معلم همدان، به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد درگذشت علی شریعتی به سخنرانی پرداخت و در سخنرانیاش با عنوان "پروتستانیسم اسلامی " به دین مبین اسلام، مذهب شیعه و روحانیت، اهانت کرد. در واکنش به این سخنان اهانتآمیز وی، "مراجع، فقها، عالمان حوزه علمیه قم، امامان جمعه، گروههای مذهبی و شخصیتهای فرهنگی و سیاسی " سخنان وی را محکوم کردند و خواستار برخورد قاطع قوه قضائیه با وی شدند. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در واکنش به هتک مقدسات توسط آغاجری و همچنین حمایت بیچون و چرای سازمان مجاهدین از وی، بیانیهای که به امضای آیتالله مشکینی رسیده بود، صادر نمود. در این بیانیه آمده است:
"سازمان موسوم به مجاهدین انقلاب اسلامی برای بدبین کردن نسل جوان به اسلام و روحانیت و تفکیک دین از سیاست، که هدف دشمنان جهانی اسلام نیز هست، تلاش میکند... سخنان موهن یکی از اعضای مرکزیت این سازمان در همدان (توهین او به عقاید دینی، مراجع تقلید و مردم متدین ایران) و حمایت بیدریغ آن سازمان از گفتههای او، شاهدی بر این مدعاست ".(18)
در پایان بیانیه، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم حکم غیرشرعی بودن سازمان مجاهدین را صادر و همکاری با آن را حرام اعلام کرد:
"جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را فاقد مشروعیت دینی میداند و متدینین را از همکاری با آنها برحذر میدارد ".(19)
به دنبال شکایت رئیس دادگستری استان همدان به منزله مدعیالعموم، پروندهای در دادگستری استان همدان برایهاشم آغاجری تشکیل شد و شعبه 14 دادگاه عمومی همدان، وی را در مورخه 1381.4.1 احضار نمود. اما وی از حضور در دادگاه سرباز زد و برای دومین بار نیز در 1381.8.15 از حضور در دادگاه خودداری کرد. بدین ترتیب با توجه به عدم توجه آغاجری به احضاریههای دادگاه، دستگیر شد و طی جلسات متعددی با حضور وکیل مدافعش مورد تحقیق قرار گرفت. سرانجام دادگاه بدوی در 1381.8.15 وی را به اتهامات:
"1- اهانت به دین حنیف اسلام و تشبیه آن به مسیحیت محرّف و منسوخ و ارتجاعی خواندن آن؛
2- اهانت به علمای اسلام و مرجعیت شیعه و مقلدان؛
3- اهانت به ائمه طاهرین (علیهم السلام) و انکار مقام قدسی و الهی آنان؛
4- اختلال در نظم و آرامش شهروندان همدانی و ایجاد تشنج در سرتاسر کشور " محکوم نمود.
بهدنبال صدور حکم دادگاه برای عضو ارشد سازمان مجاهدین، اعتصاب در دانشگاههای تهران انجام و کلاسها به تعطیلی کشانده شد.
محمدرضا خاتمی، که در آن زمان دبیر کل حزب مشارکت بود، در حمایت از تحرکات انجام گرفته در دانشگاهها بیان داشت که: "این تحرکات طبیعی است معلوم است که وقتی با استاد دانشگاه اینگونه برخورد میشود کل دانشگاهیان احساس ناامنی میکنند ".(20)
حزب مشارکت در حمایت از آغاجری بیانیهای نیز صادر کرد و در آن، ضمن ستایش هاشم آغاجری، در عباراتی محاکمه این اهانتکننده به مقدسات را در جهت ایجاد رعب در دل اصلاحطلبان دانست. این حزب، قوه قضائیه جمهوری اسلامی را نیز به خاطر اجرای عدالت مورد حمله قرار داد: "این حکم چیزی جز نقطه سیاه دیگری در پرونده قوهی قضائیه نیست ".(21)
* سخنان هاشم آغاجری
آغاجری در سخنرانیای که در همدان ادا کرد، در مورد داستان ابراهیم و اسماعیل(ع) بیان میکند که:
"به نام خدا و نایب خدا و مسیح که پاپ روحانیت مسیح بود. انسان را قربانی میکردند؛ البته این سنتی است بسیار قدیمی در طول تاریخ بتپرستی، یعنی قربانی انسانی به نام بت در قالب خدا؛ خدایی که بت میشود قربانی انسان میطلبد. خدای ابراهیم قربانی انسان نمیخواهد. داستان نمادینی که دکتر شریعتی به او خوب پرداخته، وقتی ابراهیم در خواب میبیند که خدا به او فرمان میدهد که اسماعیل را بکش و بلند میشود تا اسماعیل را بکشدـ در جامعه ابراهیم سنت انسان کشی، سنت قربانی پسران یک سنت رایج بود - اما خداوند در بیداری به او دستور میدهد که نه، اسماعیل را نکش و به جای اسماعیل یک گوسفند را قربانی بکن ".(22)
همچنین وی در این نطق پس از برشمردن خصوصیات کلیسای قرون وسطا در گریزی میگوید:
"کتاب مقدس یعنی انجیل و تورات مستقیماً توسط هیچ مؤمن مسیحی قابل فهم شمرده نمیشود. یعنی حتماً مسیحیان برای فهم کتاب مقدس خودشان، نیازمند روحانی بودند. روحانیان هم واسطه بین خلق با خدا بودند و هم واسطه بین مسیحیان یا مسیح بودند. نه با خدا بدون روحانی میشد ارتباط برقرار کند، نه با مسیح بدون روحانی میشد ارتباط برقرار کرد، نه با کتاب مقدس، هیچ کدام. گویی که این کتاب مقدسی که به قول قرآن "لایمسه الاالمطهرون " هیچکس به این کتاب نباید دست بزند و او را لمس کند جز پاکان، گویا که این پاکان فقط روحانیان هستند. پس مردم به دو گروه تقسیم میشدند: روحانی و جسمانی، روحانی، مطهر و پاک است و جسمانی، نجس و این ناپاکها و نجسها اگر میخواهند پاک باشند، باید دست روحانی را ببوسند و لمس کنند ".(23)
عضو سازمان مجاهدین با برداشتهای سطحی خود از روایات، گمان میبرد که دستاورد خوبی برای حمله به متون مذهبی پیدا کرده است؛ حال آنکه نقل و عقلش هر دو مردود است. وی در مورد سنت استحباب انگشتر در دست راست مدعی میشود که:
"گاهی شما میبینید که مراسم بسیار ساده شده جز عناصر اصلی دین و علایم اصلی مسلمانی. ما روایت داریم که شیعه انگشتر را در دست چپ بکند، آن هم انگشت وسط. همین روایت میآید تبدیل میشود به یک اصل ثابت. امروز اگر شما بپرسی از آقا، آقا جواب میدهد که یک انگشتر عقیق بکن در انگشت خودت، این علامت مسلمانی است ". (24)
آغاجری در سخنرانیاش پا را از این فراتر میگذارد و اسلام مکه و مدینه 1400 سال قبل را نیز نارسا به حل مسائل امروز معرفی میکند:
"مسلم [است که] انسانی که در قرن 20 و 21 میخواهد مسلمان باشد متفاوت است از اسلامی که در مکه و مدینه 1400 سال پیش که به اندازه کوچکترین روستاهای امروز ایران جمعیت داشته. اسلام امروز متفاوت است. معلوم است که ما یک شیوه و متد دیگری درک میکنیم. در همه زمینهها، اقتصاد، سیاست، تمام حوزه زندگیمان، شیوه شناخت اسلام برای انسان امروزی، هر دورهای و هر نسلی باید آنگونه فکر بکند که او خود مخاطب کتاب مقدس، مخاطب خداوند و پیامبران است... ". (25)
در جایی دیگر از این سخنان، وی حوزههای علمیه را متهم میکند که:
"تا همین اواخر در حوزههای علمیه ما، یادگیری زبان انگلیسی خلاف شرع بود. این همان روحانیت است که از آسمان نیامده بود، روحانیت همین جامعه بود ". (26)
در قسمتی دیگر از سخنان عضو ارشد سازمان مجاهدین، روحانیان مخالف علوم جدید دانسته میشوند:
"تمام آموزههای دینی که دستگاه رسمی و سنتی مذهبی ارائه میکرد، آموزههای گردگرفته یا تاریک و عتیقه بود... شما همین تاریخ صد سال اخیر را زمانی که بهداشت در جامعه داشت به وجود میآمد، آن خزینههای قدیمی را غیربهداشتی اعلام کرد. بخشی از مؤمنان و مؤمنین به اعتراض برخاستند که نه خیر، تنها و تنها و تنها آن خزینههاست که غسل کردن در آنها غسل دینی و شرعی است. غسل کردن در زیر دوش و شیر شبههناک است در یکی از رسالههای یکی از این آقایون روحانی نوشته، مصادق با مشروطیت علیه علوم جدید، علوم شیمی، علیه علوم جدید، علم شیمی و فیزیک اینها که فراگرفتن این علوم حرام است. علم شیمی یعنی خدا نیست، علم شیمی میگوید خدا نیست... ".(27)
آغاجری درباره مسئله تقلید بیان میدارد که:
"شریعتی میگفت، رابطه با مردم رابطه معلم و متعلم است نه رابطه مراد و مرید، نه رابطه مقلِّد و مقلَّد که تقلید بکنید. مگر مردم میمون هستند که تقلید بکنند، متعلم میفهمد و عمل میکند و سعی میکند فهم خود را رشد بدهد تا روزی خودش بینیاز شود از این معلم، خودش مراجعه کند و استنباط بکند و درک نماید... رابطه نهاد سنتی با عوام، رابطه مراد و مرید است یعنی اینکه مراد همیشه مراد باشد و مرید همیشه مرید باشد. این حلقه برگردنش باشد. رابطه عالم یا هر دو، یک رابطه انتقادی است... او یک موجود قدسی ملکوتی نیست که ما به او یک شخصیت غیرعادی لاهوتی بدهیم ". (28)
همچنین وی از طبقه روحانی اعلام بینیازی مینماید و سلسله مراتب آن را برگرفته از نظام کلیسایی تلقی میکند:
"کی گفته است حتماً یک آخوند باید امام جماعت باشد ]دست زدن ممتد تعدادی از حضار[ اگر قرار باشد هر دو جوانی که با هم ازدواج میکنند این طبقه را دعوت نکنند، بینیاز باشند از آن در عزایشان، در تولدشان و خیلی از چیزهای دیگر تعطیل میشود. طبقه بیکار میشود... ما در اسلام طبقه روحانی نداشتهایم، طبقه روحانی طبقه جدیدی است در تاریخ ما، بسیار از این عناوین آن چنان تازه است که گاه عمرش از پنجاه تا شصت سال تجاوز نمیکند. کی قبل از صفویه ما این سلسله مراتب را داشتهایم؟ این سلسله مراتب در نظام کلیسایی بود، از پاپ شروع میشود ".(29)
آغاجری در ادامه سخنانش جنبه لاهوتی ائمه را به روحانیت نسبت میدهد، ولی صفاتی را برای امامان معصوم میشمارد که جز استهزا، هیچ تفسیر دیگری ندارد:
"این طبقه [روحانی] ابتدا امامان معصوم را لاهوتی میکرد تا خودش هم به عنوان نایبان آن معصوم لاهوتی بشود و اتفاقاً یکی از کارهایی که شریعتی در نقد این کارکرد، گفت: امامان، پیامبران، اینها را نباید به عنوان موجودات فرا انسان نگاه کنیم، یک موجودات غیربشری، غیرانسانی که اصلاً همه چیز آنها با ما فرق بکند. اصلاً قبل از خلقت یک چیز دیگر است، ناف بریده متولد میشوند، وقتی متولد میشوند، از شکم مادر که بیرون میآیند با دست میآیند زمین و پاهایشان روی هواست، در همان حال اذان میگویند. وقتی که راه میروند اصلاً سایه ندارند، برخلاف آدمهای دیگر که سایه دارند، آنها سایه ندارند. دو چشم جلوی سر دارند و دو چشم پشت سرشان، چهارچشمی هستند. اول امام را یک موجود دست نیافتنی لاهوتی میکردند که البته او دیگر یک الگو نبود... ". (30)
ادامه دارد....
پا نوشت:
1. روزنامه مردمسالاری، 1381.10.4
2. روزنامه توسعه، 1381.9.13
3. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پروندهی 15373
4. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پروندهی 15574
5. همان
6. روزنامه توسعه، 1381.9.4
7. همان
8. روزنامه رسالت، 1381.10.5
9. روزنامه خرداد، 1377.11.26
10. همان
11. روزنامه سلام، 1377.12.13
12. روزنامه صبح امروز، 1377.12.22
13. همان
14. صحیفه نور، ج 20، صص 96 ـ97
15. همان
16.همان
17. همان
18. روزنامه سیاست روز، 1381.4.19
19.همان
20. خبرگزاری ایسنا، 1381.8.22
21. همان، 1381.8.19
22. روحالله حسینیان، ماجراهایهاشم آغاجری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 17
23. همان، ص 25
24. همان، ص 33
25. همان، ص 37
26. همان، ص 43
27. همان، ص 47
28. همان، ص55
29.همان، ص 63
30. همان، ص 75
منبع: کتاب آسیبشناسی حزب مشارکت ایران اسلامی
(انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی)
