یک روحانی که در روز عاشورا مورد ضرب و شتم و هتک حرمت از سوی اغتشاشگران قرار گرفته بود، گفت: برخی اغتشاشگران روز عاشورا «میرحسین» گفته و کف میزدند و برخی از زنان با اشاره به اعضا و جوارح خود وانمود میکردند که آزاد شدهاند و موارد دیگری اتفاق افتاد که به دلیل اشاعه فحشا از ذکر آن خودداری می کنم.
حجتالاسلام حسین امیری طلبه ای که برای اجرای مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین در روز عاشورا با یک دستگاه اتوبوس بی آر تی از میدان امام حسین عازم حسینیه امام محمدباقر (ع) در حوالی دانشگاه صنعتی شریف بود؛ مورد هتاکی های بیشمار و همچنین ضرب و شتم از سوی حامیان میر حسین موسوی و جریان فتنه و موسوم به سبز اموی قرار گرفت. لاابالیگری فتنه گران در حدی بوده که وی به دلیل تشییع فاحشه از بیان آن خودداری می کند. حجت الاسلام امیری در شرایطی مورد هتاکی و ضرب و شتم قرار گرفت که فرزند 11 ساله اش او را همراهی می کرد. برخی جزئیات وقایع روز عاشورای تهران که وی در داخل و خارج اتوبوس شاهد آن بوده و ماهیت پلید حامیان آشوبگر میر حسین موسوی و جریان فتنه را بیشتر نشان می دهد،به شرح ذیل است:
*حاج آقا امیری شما فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی خود را از چه زمانی آغاز کردید؟
من در طول سالهای گذشته در عرصههای مختلف فرهنگی و تبلیغی در نقاط مختلف از جمله شهر تهران فعالیتهای گستردهای داشتهام که از آن جمله میتوان به فعالیت در نهاد رهبری دانشگاه شاهد، تدریس معارف اسلامی در ستاد کل نیروهای مسلح، عضویت در هیئت موسس مسجد قائم منطقه پاسداران، شرکت در درس خارج مقام معظم رهبری و آیتالله هاشمی شاهرودی و ... اشاره کرد و فعالیتهای تبلیغی مختلفی را نیز داشتهام و برای ادامه درس خارج خود از تهران به قم آمدم.
در مناسبتهای مختلف تبلیغی نیز همواره از سوی اداره کل اعزام مبلغ سازمان اوقاف و امور خیریه کشور و یا دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم به مناطق مختلف اعزام شدهام. در محرم امسال در گفتگو با حجتالاسلام رضوی مدیرکل اعزام مبلغ سازمان اوقاف و امور خیریه کشور از او خواستم که برای دهه اول محرم عازم اصفهان شوم که ایشان گفت که بهتر است با توجه به آشنایی که با شرایط اجتماعی و جمعیتی تهران دارم، در دهه اول محرم امسال به تهران اعزام شوم و من هم این مسئله را پذیرفتم.
*در دهه اول محرم به فعالیت تبلیغی در کدام یک از مساجد شهر تهران پرداختید؟
مقابل دانشگاه شریف در ابتدای خیابان گرانمایه حسینیهای به نام امام محمدباقر (ع) راهاندازی شده است و این حسینیه محل اجتماع مردم انقلابی و مومن و همچنین جوانان مذهبی و متدین است و من نیز فعالیت تبلیغی خود را در دهه اول محرم در این حسینیه دنبال کردم و با توجه به استقبال صورت گرفته برنامههای بسیاری خوبی را در این حسینیه دنبال کردیم. مسئولان حسینیه هم بر امور تسلط کافی داشتند و در کنار برنامههای عزاداری، سخنرانی، تفسیر قرآن کریم، پرسش و پاسخ و ... داشتیم.
*چه برنامه تبلیغی برای روز عاشورا در نظر گرفته بودید و در مسیر عزیمت به حسینیه باقرالعلوم (ع) چه اتفاقی افتاد؟
قرار بر این بود که در روز عاشورا نماز ظهر عاشورا را به صورت جماعت اقامه کنیم و من هم در این ایام برای اینکه بتوانم ارتباط بیشتری با مردم داشته و به سئوالات مردم پاسخ بگویم از خودرو شخصی استفاده نکردم و با اتوبوس BRT از محل اسکان خود دو ساعت مانده تا ظهر عازم حسینیه شدم.
در این روز امیر مهدی فرزند 11 سالهام نیز که پیشانیبند یا ابوالفضل (ع) بر پیشانی بسته بود، با من همراه شد و ما در ایستگاه اتوبوس منتظر سوار شدن بر اتوبوس بودیم، اغلب اتوبوسها پر از جمعیت بود و امکان سوار شدن وجود نداشت که در نهایت به سختی سوار یکی از اتوبوسهای BRT شدیم.
در نزدیکی میدان امام حسین (ع) در حالی که سوار بر اتوبوس بودیم مشاهده کردم که عدهای به سمت خیابان تهراننو میدوند و وقتی به ایستگاه میدان امام حسین (ع) رسیدیم به دلیل تجمع جمعیت امکان توقف اتوبوس مهیا نشد.
*مسافران اتوبوس چه برخوردی با شما داشتند؟
وقتی عدهای جمعیت تجمعکننده و شرایط خیابانها را دیدند به طعنه به من گفتند که «حاجآقا شما هم برای شرکت در مراسم میروید» و من در حضور 70 یا 80 نفر از افرادی که سوار اتوبوس بودند گفتم که این مراسم، مراسم سبز اموی است و همه باید در روز عاشورا به عزاداری و ابراز ارادت نسبت به اهل بیت (ع) بپردازند و روز عاشورا روز برگزاری میتینگها و مراسم سیاسی نیست.
در این میان جوانی که ماسک زده و کاپشن سبز پوشیده بود سعی داشت که مردم را تحریک کند و فرد دیگری نیز اعتراض کرد که توی این 30 سال از انقلاب برای مردم چه کردید و چرا جوانها در مساجد نیستند و این فرد در حالی این سخنان را میگفت که امروز مساجد ما به خصوص در ماه محرم مملو از جمعیت جوان است.
فرد دیگری میگفت انقلاب اسلامی با عاشورا به پیروزی رسید و ما میخواهیم از همین عاشورا انقلاب را سرنگون کنیم و البته اینها نمیدانند که انقلاب اسلامی ایران از پشتوانه مردمی و همراهی مرجعیت دینی برخوردار بود.
در همین صحبتها بود و اتوبوس بر روی پل روشندلان قرار داشت که ناگهان 20 نفر ایستاده و نشسته به طرف من حملهور شدند و شروع به کتکزدن کردند و چند نفر که تیپ حزباللهی داشتند فقط سعی کردند که از این اقدام جلوگیری کنند و پسر من نیز همه این قضایا را شاهد بود.
*آیا قضیه به همین جا ختم شد؟
در طول مدت زمانی که من در اتوبوس بودم سه یا چهار بار به بنده حمله کردند و در دفعه سوم و چهارم تعداد کسانی که سعی در ضرب و شتم بنده داشتند با توجه به خالی شدن اتوبوس کم شده بود و آسیبی ندیدم.
بعد از میدان فردوسی اتوبوس وارد خیابان جمهوری شد و نرسیده به چهار راه جمهوری اتوبوس متوقف شد و از داخل اتوبوس مشاهده میکردم که خیابانهای فرعی برخی از گروهها تجمع کردهاند و به سر دادن شعارهای ساختارشکنانه میپردازند و آنها در گروههای خود تعدادی زن را در صف اول قرار داده بودند.
وقتی اتوبوس به سه راه جمهوری رسید ناگهان اغتشاشگران به یک دسته عزاداری حمله ور شدند و یک ایستگاه صلواتی را نیز تخریب کردند.
وقتی ما از جلوی سفارت انگلیس عبور کردیم برخی از این اغتشاشگران میگفتند که این سفارت پدرخوانده سیاسی برخی از آقایان است.
متاسفانه صحنههای دیگری را در این روز مشاهده کردم که بسیار متاثر شدم و در روز عاشورا دختر و پسرهایی در گوشه و کنار خیابان مشغول صحبت کردن با یکدیگر و خندیدن بودند و یکی از صحنههایی که از دیدن آن بسیار ناراحت شدم این بود که دختری که روسری وی از سرش کاملا افتاده بود در حالیکه سیگار میکشید در فاصله بسیار نزدیک به پسر دیگری قرار داشت و دود سیگار را به صورت وی فوت میکرد و پسر هم این کار را میکرد و آنها این اقدام را با توجه به منتشر شدن گاز اشکآور در فضا انجام میدادند.
حتی در برخی از موارد برخی از زنان به اعضا و جوارح خود اشاره میکردند و به نوعی وانمود میکردند که آزاد شدهاند و دیگران را نیز به چنین اقدامی تشویق و تحریک میکردند و به بنده نیز اشاره میکردند که ببین حکومت سرنگون شده و موارد دیگری اتفاق افتاده که به دلیل اشاعه فحشا از ذکر آن خودداری می کنم و طرح آن را به مصلحت نمی دانم.
در این جریانات بسیاری از دختران نیز روسریهای سبزشان از سرشان افتاده بود و برخی از اغتشاشگران نیز شعار حسین حسین سر میدادند و به سینه میزدند و وقتی که میگفتند «میرحسین» کف میزدند و دستهای خود را بالا برده و تکان میدادند.
در تقاطع نواب و آزادی اتوبوسی که سوار بر آن بودیم در بین نیروهای ضد شورش و اغتشاشگران گرفتار شد و به سمت اتوبوس ما از سوی اغتشاشگران تکههای بزرگ سنگ و آجر پرتاب میشد و من نیز به دلیل حملاتی که از سوی اغتشاشگران به من شده بود، حال مساعدی نداشتم. در این محل یک صحنه بسیار جالب دیدم و آن این بود که سرگروه یکی از گروههای پلیس ضد شورش در حالی که لباس محافظ خود را از تن درآورده و لباس نظامی به تن داشت به نشانه عزا به سر خود گل مالیده بود و در پیشاپیش گروه خود حرکت میکرد و این مسئله تاثیر فراوانی در روحیه مردم داشت.
در محل دیگری اغتشاشگران سعی داشتند که اتوبوس را واژگون کنند که با هوشیاری ماموران نیروی انتظامی از این کار ممانعت به عمل آمد و اتوبوسی که سوار بر آن بودیم حرکت خود را به سمت دانشگاه صنعتی شریف ادامه داد.
اتوبوس در ایستگاه آزادی هم نتوانست توقف کند و به راه خود ادامه داد، نزدیک دانشگاه شریف که رسیدیم به راننده اشاره کردم که یک لحظه توقف کند تا بتوانم پیاده شوم و او نیز که فردی جوان ولی با تدبیر بود این کار را کرد و من نیز پیاده شدم و از روی پل عابر پیاده عبور کردم و وارد خیابان گرانمایه شدم و با وجود اینکه با شرایط بسیار سخت خودم را به حسینیه رسانده بودم حدود ساعت 12 و 30 دقیقه شده بود. نماز ظهر عاشورا را اقامه کردیم و بعد از آن نیز سخنان تندی را در ارتباط با قاسطین، مارقین و ناکثین و ارتباط آن با منافقان مطرح کردم.
*با توجه به اینکه شما قبلا هم در تهران به فعالیتهای تبلیغی و ... میپرداختید، آیا نظیر چنین برخوردها و اهانتهایی به روحانیت را مشاهده کرده بودید؟
حدود 10 سال در مراکز فرهنگی، تربیتی و مدیریتی مشغول فعالیت و تدریس بودهام اما تاکنون بیاحترامی مشاهده نکرده بودم، اما اینکه چگونه میشود که ناگهان بدترین نوع رفتارهای انسانی را برخی افراد مرتکب میشوند، جای بسی تعجب دارد.
*به نظر شما چه عواملی باعث شد که حوادث روز عاشورای تهران اتفاق بیفتد؟
این جریانات عوامل مستقیم و غیرمستقیم زیادی داشته است و گروهها و جناحهای مختلف وارد مقولهای شدند که مشکلاتی را به بار آورد و در این میان تودهایها، سلطنتطلبها، منافقین و ... همه موافق یک جریان خاص شده و به ساختارشکنی علیه حکومت پرداختند.
متاسفانه در شرایط کنونی ما شاهد هستیم که تمام هجمهها متوجه شخص مقام معظم رهبری است و به جای اینکه دیگران سپر بلای رهبر شوند، برخیها رهبر را سپر بلای خود کردهاند.
برخی نخبگان هم باید بگویند چرا بعد از گذشت پنج و یا شش ماه که از انتخابات گذشته است، تازه میگویند جریان نفاق است.
خوشبختانه مردم بصیرت بیشتری دارند و درد دلهای خود را به ما میگویند و روحانیت نیز در راس هرم تشکیلات مردمی قرار دارد.
ما امروز در برابر خون شهیدان و جانبازان مسئول هستیم و در پایان این سخن امام خمینی که فرمودند « نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد» را یادآور میشوم و همه این جریانات که در روز عاشورا برای من اتفاق افتاد توفیقی بود که بنده جریان نفاق و فتنه را از نزدیک مشاهده کنم.
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=42814