زمستان 88 - خبر روز
ـ در آنچه به علیّ سفارش کرده است ـ : ای علی! خواب دانشمند برتر ازعبادت عابد است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
امروز: شنبه 03 اسفند 4

 از وبلاگ ها :

عبور از احمدی نژاد هرگز
!


« اقتصاد ایران بیمار است » همه ما
این تعبیر را بارها و بارها از زبان هاشمی ، خاتمی ، موسوی و ... شنیدایم و همه
اینان به روایت تاریخ ، در دوره مشخصی بر بالین این بیمار حاضر و نسخه ای نیز بر آن
پیچیده اند . موسوی با تمرکز اقتصاد ایران در دستان دولت ، نسخه ای از دکترین کارل
مارکس را بر حلقوم اقتصاد ایران فرو ریخت و همه ما را سوسیالیزه کرد ، نوبت به
هاشمی که رسید به سراغ حکیم دیگری رفت ، آدام اسمیت ، جان مینارد کینز ، هاشمی روح
سرگردان آنان را بر بام اقتصاد ایران به جولان در آورد و با دستان نامریی اولی و با
تئوری « دولت رفاه » دومی ، آمپول لیبرالیسم را در جان نحیف اقتصاد ایران تزریق کرد
و ما همه شدیم لیبرال . و آن دیگری یعنی سید خندان « راه سوم » را برگزید و آنتونی
گیدنز را بر بالین اقتصاد ایران حاضر ساخت و با تئوری های او آخرین میخ ها را بر
تابوت اقتصاد ایران کوبید و ما سوسیال دمکرات های سرگردان ، روی پل سید خندان آواره
شدیم .

و اما احمدی نژاد ... از
کجا باید آغاز کنم . بگذارید اوَل از فریاد های ابوذر گونه اش سخن بگویم ، از فریاد
هایش که به ما جان بخشید ، درست آنزمان که دست های « نامریی » آدام اسمیت تن مَان
را رنجور و روح مان را آلوده ساخته بود و یا وقتی که گرد و غبار « دولت رفاه » جان
مینارد ، بر روح نهج البلاغه سایه افکنده بود و یا آن روز که عاشورا در کوچه های
تعدیل گم شده بود و یا وقتی آنتونی گیدیز از دیوار بی اعتمادی بالا رفته و جنگ ، «
فقر و غنا » را نشانه رفته بود . او آمد و با آمدنش ، کام سرمایه های نظام ! را تلخ
ساخت عجیب و با شجاعتی وصف ناپذیر ، نسخه های نخ نما شده تعدیل و جامعه مشام آزار
مدنی سید خندان را به زباله دان تاریخ افکند .
او آمد و با آمدنش ، به جنگ رئیس
جمهور اسبقی رفت که روزگاری بنا داشت : « با یاری عطاالله مهاجرانی ( بقول آقای
شریعتمداری شما بخوانید بهاالله مهاجرانی ) و عبدالله نوری و حتی آیت الله ! طاهری
می خواستند ، ریاست جمهوری هاشمی را تمدید نمایند و حتی عده ای پا را فراتر گذاشتند
و طرح ریاست جمهوری مادام العمر را برای هاشمی در نظر داشتند »
( محتشمی پور
، ماهنامه پیام امروز ، ش 36 ، ص 8 )
اما او آمد و فرزندان روح الله ، او
را از دیوارهای وزارت کشور سید خندان بالا کشیدند و « چار تکبیر زدند بر هر چه که
بود » .
او آمد و با آمدنش ، استوانه های نظام در یافتند که دیگر نمی شود با
دلار های نفت ، ادای پادشاهان انگلستان را در آورد و جامه لرد های انگلیس بر تن
آقازادگان گشاد شد . جویبارهای آحزاب خشکید ، ماهواره های امید ، آسمان خدا را در
نوردید ، غرش موشک هایش ، خواب را از چشمان اعراب بی درد ربود . او « بر شمشیرها
صبر کرد و بر زنجیر ها هرگز » و آنگاه که با جرئت ، با شهامت به جنگ اژدهای هفت سر
رفت ، شقایق ها در چهره ولی خدا شکوفا شد . او « هدفمند کردن اقتصاد » کشور را از
هفت خان رستم عبور داد تا « حوض ماهیان سرزمین اش پر از آب شود »  و این یعنی
ستاندن چاه های نفت از دستان ، زر و زور و تزویر .
او آمد و ...
بعضی از
دوستان می گویند ، ما « او » را چون بت می پرستیم ، اما انصاف داشته باشید . این
شمائید که او را بت می پندارید ، این شمائید که تصور می کنید او فرشته خداست و عاری
از هر گونه خطا ، این شمائید که فکر می کنید او مسیح است و پسر خدا و تا می بینید
مگسی در کنار گوشش « وز وز » می کند و یا بر چهره اش نشسته است ، آشفته می شوید و
سنگی برداشته و دوستی خاله خرسه را در « بالاترین » به نمایش می گذارید .
ما او
را دوست خواهیم داشت ، حتی اگر مگسی بنام مشایی نیز در کنار گوشش وز وز کرده باشد
.

منبع :       

http://iran22.parsiblog.com


تحلیلی مستند از وقایع پس از انتخابات

آیا همه چیز از مناظره شروع شد؟

 اکنون که گرد وغبار انتخابات و حوادث پس از آن فرو نشسته
است با نگاه مجدد به مواضع، سخنرانی ها، مناظره ها و فیلم های انتخاباتی، راحت تر
می توان به تحلیل موضوع پرداخت وعامل اصلی فتنه ها را شناخت.

اظهارات آقای علی مطهری در برنامه "رو به فردا " که به
نحوی به مناظره با وحید جلیلی تبدیل شده بود حاوی مطالبی بود که از فردی مثل ایشان
به دور از انتظار بود. از آن جایی که شاه بیت سخن ایشان همان اظهارات اصحاب فتنه
است که برای توجیه عملکرد منفی خود همه چیز را به گردن مناظره احمدی نژاد و میرحسین
موسوی می اندازند، بر خود لازم دیدیم تا کنکاشی در باره آن داشته باشیم. آقای مطهری
در این برنامه می گوید: "نقطه آغاز آن در مناظره تلویزیونی بود که برخی حرمت ها
شکسته شد، پرده حیا میان مردم و حکومت تا حدودی دریده شد و در ادامه شاهد عکس العمل
ها بودیم که در نهایت به لج و لجبازی کشیده شد و شاید حتی خیلی جنبه اختلاف بینش و
تقلب در انتخابات هم نباشد."(جهان نیوز20/10/88)

این گونه اظهارات در مصاحبه ها و مقالات به وفور به چشم
می خورد. براستی مگر در آن مناظره چه اتفاقی افتاده که ملت ایران باید از ان تاریخ
تاکنون که بیش از 7 ماه می گذرد تا این اندازه هزینه آن را بپردازد؟ می گویند در آن
مناظره به آقای هاشمی و خانواده اشان اهانت شده و کار به لجاجت و عناد کشیده شده و
هم چنان این روند ادامه پیدا خواهد کرد. برخی می گویند اگر چنان چه احمدی نژاد د
رآن مناظره از آقای هاشمی نام نمی برد یا پس از مناظره رسما از ایشان عذر خواهی می
کرد این همه اتفاقات در کشور نمی افتاد. این افراد از این نکته غافلند که با این
گونه تحلیل ها عملا تمام عواقب فتنه های پس از انتخابات را به گردن آقای هاشمی
انداخته، ایشان راعامل آن ها معرفی می کنند! این درست همان نکته ای است که آقای
احمدی نژاد در مناظره در صدد اثبات آن بود که صحنه گردان همه این مسایل آقای هاشمی
است.

اما ماجرا از این قرار بود که آقای هاشمی که در انتخابات
84 در برابر رقیب نه چندان مطرح، شکست سختی خورد و تا مدت ها حاضر به رسمیت شناختن
آن نبود طی بیانیه ای که با تاخیر زیادی صادر شد اعلان کرد که از آن جایی که در
کشور جایی نیست که شکایتم را به آن ببرم ، شکایتم را به خدا می برم! وی تا پایان
دوره چهار ساله اول احمدی نژاد هم چنان به عنوان منتقد جدی دولت، البته به دون
مستند، باقی ماند و حاضر به همکاری با ایشان نشد. در پایان مرداد سال 87 درست در
سالی که به انتخابات دهم نزدیک می شدیم و زنگ تبلیغات غیر رسمی انتخابات در مطبوعات
به صدا در آمده بود آقای هاشمی در سفر به مشهد اعلام کرد" مقام معظم رهبری در
ابتدای فعالیت دولت نهم از ما خواستند مدتی با این دولت
مدارا
کنیم، ما هم در این سه ساله با قوه مجریه
مدارا کردیم اما
می‌توانیم بگوییم این مدت تمام شده است
."(جراید30/5/87)...این اعلام رسمی گر چه
مورد انتقاد جدی مقام معظم رهبری در هفته دولت قرار گرفت و آن را به جنگ احزاب علیه
دولت تشبیه کردند و فرمودند: «دولت نهم به این علت، هدف حملا‌ت بی‌وقفه
قرار دارد که گفتمان آن گفتمان امام و انقلا‌ب است"
»

 با اعلان پایان مدارا، عملا فرمان حمله به دولت و شخص
رییس جمهور صادر شد و به دنبال آن، تهاحم گسترده ای از سوی مدعیان اصلاحات و به
ویژه کارگزاران به دولت صورت گرفت. این تهاجم به حدی گسترده بود که کوچک زاده
،نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت:‌ آن چه آنان با ادعای قرار داشتن
تحت لوای ارشادات آقای هاشمی رفسنجانی در رسانه ها و تریبون ها مطرح می کنند، اگر
مدارا بوده است، پس باید از این پس منتظر کودتا بود."( پرتو
30/5/87)
در ماه های نزدیک به انتخابات، نامزدهای انتخاباتی که به دون مجوز
قانونی سفرهای تبلیغاتی خود را آغاز کرده بودند محور تبلیغات خود را نقد عملکرد
دولت قرار داده و شب ها نیز در اخبار 30/8 انعکاس می یافت. این در حالی بود که
احمدی نژاد تا روزی که رسما تبلیغات انتخاباتی آغاز شد به همان کارهای روزمره و
سفرهای استانی و کاری خودش مشغول بود. مقام معظم رهبری نیز در باره اقدامات صدا
وسیما در پخش زود هنگام تبلیغاتی به شدت انتقاد کردند و آن را در راستای جنجال
آفرینی در کشور دانستندو فرمودند:"در همین قضایاى انتخابات، تبلیغات انتخاباتى
مثلاً باید یک ماه یا بیست روز قبل از شروع انتخابات انجام بگیرد؛ اما از پیش از
عید نوروز تبلیغات انتخاباتى شروع شد! همین تلویزیونى هم که مورد انتقاد بعضى از
دوستان است، متأسفانه منعکس می کرد. بنده موافق هم نبودم. این را هم شما خیال نکنید
که حالا بنده چون رئیس صدا و سیما را انتخاب میکنم، همه‌ى برنامه‌هاى صدا و سیما را
مى‌آورند، دانه دانه بنده نگاه کنم، امضاء کنم. نخیر، از خیلى از برنامه‌هاى صدا و
سیما بنده راضى هم نیستم؛ از جمله، از همین من راضى نبودم که از سه ماه قبل از
انتخابات - انتخابات بیست و دوم خرداد بود - از ماه اسفند، بلکه زودتر از اسفند،
بعضى از سفرهاى تبلیغاتى و حرف هائى که زده شد و تظاهراتى که می شد و مجادلاتى که
انجام می گرفت، از تلویزیون پخش شود، که متأسفانه از تلویزیون پخش شد؛ به خاطر
همین، که یعنى ما آزاداندیشیم! این ها توهم است؛ این جنجال‌آفرینى در داخل کشور
است. جنجال فکرى غیر از مباحثات صحیح است"(6/8/88 در جمع دانشجویان)

استراتژی جریان مدعی اصلاحات به رهبری کارگزاران که با
انتخاب رنگ سبز به جنبش باصطلاح سبز تغییر عنوان داده بودند بر وحدت در جبهه
اصلاحات و کثرت در جبهه اصول گرایی قرار گرفته بود ولی با تلاش دلسوزان نظام این
تیر به سنگ خورد و جز آقای محسن رضایی که از آقای هاشمی اطاعت پذیری خاصی دارد و
همواره در سفرنیز یار غار ایشان است، هیچ کس به میدان نیامد. آن روزها در خبرها
آمده بود که هاشمی گفته است اگر رضایی یک میلیون رای احمدی نژد را کاهش دهد قابل
ستایش است. ا زسوی دیگر کروبی نیز که همانند رضایی در سال 84 یک بار بخت خود را
آزموده بود برای باقی ماندن در صحنه نیاز به روحیه داشت؛ از این رو حزب کارگزاران
دبیر کل خود یعنی کرباسچی را به ریاست ستادش منصوب و خود حزب د رپشت سر میر حسین
قرار گرفت و در روز انتخابات او نیز به کروبی خیانت کرد و با نشان دادن رایش به
خبرنگاران به میرحسین رای داد! طراح این سناریو که از پشت صحنه آن را اداره می کرد،
سناریو را طوری نوشته بود که پایگاه اجتماعی احمدی نژاد در همه کشور از جمله
روستاها و استان های دوردست که کمتر روزنامه می خوانند نیز منهدم کند. در همین
راستا  طوری برنامه ریزی شد که پس از گذشت چندین ماه از شکستن دوره باصطلاح مدارا،
در مناظرات تلویزیونی بتوانند میوه مطلوب خود را بچینند. نطق های تلویزیونی
کاندیداها به صورت سه بر یک شکل گرفت در تمام این نطق ها به جای ارایه برنامه از
عملکرد احمدی نژاد انتقاد می شد و بر اساس تئوری نظریه پرداز جنگ روانی سعی می شد
رییس جمهور را دروغگو جلوه دهند! مناظره ها نیز بر حول همین محور شکل گرفت. مناظرات
ضربدری کروبی و میرحسین و رضایی به دون کمترین انتقاد از برنامه های یک دیگر به نقد
عملکرد دولت پرداخته، مواضع انقلابی رییس جمهور در زیر سؤال بردن صهیونیسم و
هولوکاست و حمایت ایران اسلامی از غزه و لبنان و ارتباط با کشورهای آمریکای جنوبی و
آفریقایی را زیر سؤال می بردند ودایما اتهام دروغگویی را نیز تکرار می کردند. مردم
از این وضعی که در صدا وسیما می گذشت به شدت ناراحت بودند تا این که نوبت به اولین
مناظره احمدی نژاد یعنی با میر حسین فرارسید. بنای مناظره کنندگان این بود که احمدی
نژاد را در جایگاه متهم بنشانند و به صورت تهاجمی او را استیضاح کنند. که در همان
اولین مناظره، نتیجه عکس شد.

اکنون ببینیم که احمدی نژاد پس از شنیدن این همه توهین و
اتهام و تهاجم در این مناظره چه گفته است که آقایان مدعی اند همه چیز از مناظره
آغاز شده است. وی در آغاز می گوید:"  من می خواهم در ابتدای عرایضم گله بکنم از
برخوردهای بسیار غیرمنصفانه و ظالمانه بلکه دروغ پردازی های بزرگ و تخریب بی سابقه
ای که علیه یک دولت انجام شده است درطول تاریخ بعد ازانقلاب ما نداشتیم چه در طول
دوران یک دولت چه در ایام انتخابات این قدر هجمه سنگین علیه دولت، به نظرم علتش این
است دوستانی که تصمیم گرفتند وارد عرصه بشوند احساس کردند که در هیچ یک از عرصه های
مثبت و سازنده قدرت رقابت با این دولت را ندارند بخصوص درعرصه خدمات گسترده دولت که
بی نظیر بود در هربخشی که ما وارد می شویم در مقایسه با دولت های قبل گرچه آن ها
خدمات ارزشمندی را داشتند کار دولت به اندازه چند دولت بوده است.
به خصوص
درعرصه بین الملل متاسفانه پیروزی های بزرگ ملت را هم انکار کردند خدمات دولت را به
طور مطلق منکر شدند. ای کاش به جای این همه تخریب و این تبلیغات سنگین و بی سابقه
یک برنامه ای ارایه می شد ، متاسفانه در تبلیغات انتخاباتی به ملت بزرگ ایران توهین
شد که من بسیار متاثر شدم. ما چرا باید مردم را از خودمان ناامید کنیم چرا باید این
قدر خودمان را شیفته قدرت نشان بدهیم من شخصا علاقه مند به ورود به این بحث ها
نبودم چهار سال تحمل کردم و ازهمه توهین ها و افترائاتی که بخود من شد ونسبت داده
شد گذشت کردم الان هم می گذرم؛ بارها اعلام کردم که من همه را بخشیده ام اما
ازتوهین به مردم، توهین به انتخاب مردم از توهین به فهم وشعور مردم ومنافع مردم نمی
توانم بگذرم اجازه ندارم، مردم این اجازه ر ا نمی دهند که وقتی که حیثیت آن ها مورد
هجوم قرار می گیرد یک خادم آن ها گذشت بکند.
دردیدار هایی که من با مردم دارم
در شهرهای گوناگون قشرهای گوناگون به طور گسترده ازمن می خواهند که ازحق آن ها دفاع
کنم از موضع آن ها دفاع کنم من باید ریشه این بد اخلاقی ها ، این جفا ها و این فریب
ها را به مردم بگویم.
قبلا هم وعده کرده بودم که بگویم باور من این است که
امروز آقای موسوی در برابر من نیست تنها اقای موسوی نیست بلکه سه دولت پی درپی در
برابر بنده قرار گرفته اند هم آقای موسوی هم آقای هاشمی وهم آقای خاتمی که این سه
در گذشته باهم بودند؛ در دور گذشته هم آقای موسوی از آقای خاتمی حمایت کرد و هم از
آقای هاشمی حمایت کرد وهم آقای خاتمی از آقای هاشمی حمایت کرد در واقع این ها همه
باهم بودند؛ از روز اولی که این دولت تشکیل شد هجوم ها بود برای ضربه زدن، البته
مردم این ها را می دانند اما باید جوان ها هم بدانند که بنده دربرابر یک کاندیدا
نیستم دربرابر یک مجموعه ای هستم که با محوریت آقای هاشمی وهمکاری آقای موسوی و
خاتمی علیه بنده حرکت کردند.
علت این فشار سنگین به بنده در طول چهار سال و
فشارهای سنگین تر در ایام انتخابات بنظرمن به یک مسئله برمی گردد؛ این که در این سه
دوره یک ساختار اداری و حلقه های مدیریتی شکل گرفت که از مسیر انقلاب و ارزش های
انقلاب فاصله گرفت نه این که در این سه دوره خدماتی نشد؛ چرا شد. اما آرام آرام یک
جریانی شکل گرفت که خود را مالک ملت، مالک انقلاب، حاکم برمردم و دست خودش را در
بیت المال ومسایل کشور باز می دید.
آن ها درانتخابات قبل صف آرایی کردند اما
ملت برآن ها غلبه کرد در طول این چهار سال تلاش کردند که دولت را ناموفق جلوه بدهند
وبشکنند اما خدای متعال عنایت کرد با حمایت مردم تا اینجا آمدیم؛ درانتخابات قبل از
داخل وخارج رقیب من پشتیبانی شد و کمک شد در همان اوایل این دولت آقای هاشمی پیغامی
برای یکی از این پادشاهان حاشیه خلیج فارس فرستاد که شما نگران نباشید ظرف شش ماه
این دولت ساقط می شود که بعدا افرادی رفتتند توضیح دادند ومسئله تا حدودی حل شد.
معنای این حرف به روشنی طراحی های گسترده علیه این دولت را می رساند در حالی که این
دولت درخدمت مردم بود، در مدت کوتاه چهار سال افتخارات بزرگ در عرصه های داخلی
وجهانی به وجود آورد که البته کار ملت است"( خبر گزاری ایرنا 14/3/88) آقای احمدی
نِِِِژاد برای اثبات مدعای خود مبنی بر محوریت آقای هاشمی وهمکاری آقایان موسوی و
خاتمی در تهاجم به دولت نهم خطاب به موسوی گفت: " این که من می گویم،آقای موسوی،
آقای هاشمی و آقای خاتمی حرف درستی است.
شما سخنرانی دخترآقای هاشمی درجلسه ای
که همسرشما وجناب آقای خاتمی هم حضور دارند را ببینید. ایشان قشنگ تشریح می کند و
می گوید : دوره اصلاحات ادامه راه سازندگی است.که دراین دولت آسیب دیده است. ما
آقای موسوی را می خواهیم برای این که استمرار همان راه است. یعنی اشرافیتی که جناب
آقای هاشمی دراین کشور پایه گذاری کرد ، قرار است ادامه پیدا بکند. .
الان
نگرانی . آقای موسوی مردم هم می دانند . جنابعالی فرمودید افتخارمی کنید به حمایت
آقای هاشمی . معنایش چیست. بالاخره یک معنایی دارد.باور ما این است که صحنه گردان
اصلی آقای هاشمی است."(همان)

       

همان طور که ملاحظه می کنید مهم ترین اشکالی که به احمدی
نژاد می توان وارد کرد، این است که چرا ایشان آقای هاشمی را محور تهاجم به دولت
معرفی کرده است. براستی آیا این نکته  بر کسی پوشیده بوده است؟ مگر نه این است که
شخص آقای هاشمی بارها از جمله در مشهد بر نقش محوری خود تاکید کرده و رسما از پایان
مدارای سه ساله خود سخن به میان آورده است ؟ بعضا دیده می شود که گفته می شود آقای
احمدی نژاد اتهام اختلاس و ...را به آقای هاشمی زده است موضوعی که آقای صانعی در
گرگان آن را با آب و تاب نقل می کند؛ لیکن در هیچ کجای این مناظره به شخص آقای
هاشمی  چنین اتهامی زده نشده است. آ ن چه مطرح است موضوع برخی فرزندان و مدیران 
ایشان است " پسرهای آقای هاشمی چکار می کنند در کشور کدام یک از وزرای بنده در دوره
وزارتشان میلیاردرشدند یا رانتی را خوردند یا ملکی را گرفتند.
من فهرستی دارم
از زمین هایی که مدیران گرفتند برایتان بخوانم 40 هکتار، 50 هکتار، 80 هکتار و 400
هکتار، در دوره واگذاری بیشترین مشکلات ما درکارگاه ها برای واگذاری های دوره قبل
از این دولت است. کی گرفته؟ کسانی که الآن دارند از جنابعالی حمایت می کنند این
هزینه سنگین تبلیغاتی شما ازکجا می آید؟.
آقای موسوی! من دوست دارم شما را ،
این چه نحوه هزینه کردن است از کجا می آید؟ یک مورد" رشت الکتریک "بدون هیچ مزایده
ای دادند به دوستان جناب آقای کرباسچی ، همسر آقای کرباسچی و همسر آقای قبه ،
کارخانه را از بیخ تراشیدند و زمینش را بفروشند و ده ها مورد این طور ، 400 هکتار
زمین در هرمزگان گرفتند مردم برای دو هکتار و چهار تا جوان بتوانند بروند سرکار
لنگند.
بی قانونی این هاست جناب آقای موسوی! استات اویل بی قانونی است که طرف
می آید اینجا محاکمه می شود و محکوم می شود از زندان فراری داده می شود و می رود
خارج و تهش پسر آقای هاشمی است"(همان)

براستی آیا فرزندان و مدیران دولت آقای هاشمی هم باید از
مصونیت قضایی برخوردار باشند که اگر رییس جمهور در جلسه مناظره در باره آن ها سخنی
بگوید، باید کشور به آشوب کشیده شود؟ اگر در گذشته امکان انکار این مسایل بود آیا
اکنون کسی می تواند نقش محوری آقای هاشمی و خانواده ایشان را در آشوب های خیابانی
انکار کند؟ آقای هاشمی در نامه سرگشاده خود به مقام معظم رهبری که 3 روز به برگزاری
انتخابات منتشر شد و به تیتر اول سایت ها و روزنامه های حامی موسوی از جمله "جمهوری
اسلامی" تبدیل شد، وی خطاب به معظم له می نویسد: "اگر نظام نخواهد یا نتواند با
پدیده‌های زشت و گناه‌آلودی مثل تهمت ها ؛ دروغ‌ها و خلاف‌گویی های مطرح شده در آن
مناظره برخورد کند و اگر مسئولان اجرای قانون نخواهند و یا نتوانند به تخلّف‌های
صریح خلاف قانون در اعلان افراد به عنوان فاسد که فقط بعد از اثبات تخلّف در دادگاه
قابل اعلان است، رسیدگی کنند و اگر فردی در موقعیت ریاست جمهوری بدون مراعات ‌شأن
منصب مقدسش خود را مجاز به ارتکاب چنین گناهان کبیره و اخلاق‌شکن علی رغم سوگند به
مراعات شرع و قانون بداند، چگونه می‌توانیم خود را از پیروان نظام مقدس اسلامی
بدانیم؟" وی سپس با تهدید به وقوع فتنه و آشوب در انتخابات و پس از آن، خطاب به
مقام معظم رهبری می نویسد "از جناب‌عالی با توجه به مقام و مسئولیت و شخصیت‌تان
انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنه‌های خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم
اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح می‌دانید اقدام مؤثری بنمایید و
مانع شعله‌ورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید."

 مع الاسف این تهدید عملی شد وهمسر آقای هاشمی به هنگام
رای دادن مردم را به ریختن به خیابان ها دعوت  کرد و مهدی و یاسر و فایزه نیز در
متن جریان آشوب ها حضور چشم گیری داشتند که فیلم های برخی از آنان موجود است. علاوه
بر آن دستگیر شدگان آشوب های پس از انتخابات از جمله آقای ابطحی بر نقش محوری مهدی
هاشمی اذعان  کردند و از این بالاتر خود آقای هاشمی در سخنرانی خود در جمع
دانشجویان به نقش پسرش مهدی در کمیته صیانت از آراء اعتراف کرد و  گفت "من مطمئنم
مهدی در این انتخابات در هیچ بخشی دخالت نداشت، جز در مسئله کمیته صیانت از آراء،
آن‌ها نگران بودند و او در مجلس خبرگان در این زمینه کار کرده بود، تجربه خود را در
اختیار آنان گذاشت"(سخنرانی مشهد 14/9/88) والبته بنا بر اظهارات ایشان دخترشان
فائزه هم که در میان اغتشاش گران دستگیر شده بود برای تهیه ساندویچ در آن جا بوده
است !

اکنون جای طرح این پرسش است که آیا برای بیان یک واقعیتی
که خود آقای هاشمی نیز به آن معترف است به خاطر دستمالی باید قیطریه را به آتش کشید
و زمینه را برای دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب فراهم کرد تا با کودتای مخملی،
نظام اسلامی که وارث صدها هزار شهید و یادگار امام عزیز است از میان بردارند و
دوباره آمریکای جنایتکار را بر جان ومال و ناموس مردم حاکم کنند؟ آیا می توان این
گناه بزرگ را یک لعزش کوچک دانست ک آقایان مرتکب شده اند ؟!شایسته است آقای مطهری و
دوستانش اندکی بیشتر تامل کنند و از نگاه سطحی و ساده اندیشانه به مسایل بپرهیزند.
از مجموع اسناد فوق استفاده می شود که همه چیز از خرداد 84 آغاز شد نه مناظره 88
.

 منبع :

http://ravanbakhsh.blogfa.com/


شریعتمداری، آغاجری و صانعی بهانه های هجمه به جامعه
مدرسین

 مدافعان آغاجری، دلسوز صانعی
شدند

اقدام جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در اعلام عدم صلاحیت
صانعی برای مرجعیت اگر چه واگوییِصانعی خواست حوزه های علمیه و عالمان دین بود، اما مثل همیشه فرصتی را
فراهم کرد تا آنان که بغض جامعه مدرسین را در سینه دارند، به این نهاد انقلابی
بتازند.

هجمه ها به جامعه مدرسین البته چندان جدید و تازه نیست.
پیش از این نیز در موضوع آغاجری و شریعتمداری کسانی که نمی توانستند نقش آفرینی
انقلابی این نهاد را تحمل کنند، هجمه به آن را در دستور کار خود قرار داده بودند. و
این سومین باری بود که جامعه مدرسین این چنین وارد میدان می شد و این چنین مورد
هجمه قرار می گرفت.

این همه در حالی است که امام(ره) در نامه مکتوب خود خطاب
به آیت الله مشکینی فرموده بودند:«اگر آنان(فرزندان انقلابی ام) جذب آقایان محترم
مدرسین نشوند، در آینده گرفتار کسانی خواهند شد که مروج اسلام آمریکایی اند.»

در ماجرای عزل شریعتمداری از مرجعیت در مواجهه با کسانی
که عدم صلاحیت جامعه مدرسین را مطرح می کردند و در مواجهه با سازمان مجاهدین خلق و
گروهک هایی که هنوز در کشور حیات سیاسی داشتند، امام خود به میدان آمدند و در باب
تجلیل از این مجموعه و اقدام انقلابی اش جملاتی را بر زبان آوردند که در تاریخ
ماندگار شد.

امام در منشور روحانیت به صراحت فرمودند:«آیا مدرسین
محترم که ستون محکم انقلاب در حوزه‏هاى علمیه بوده‏اند- نعوذباللَّه- به اسلام و
انقلاب و مردم پشت کرده‏اند؟ مگر همانها نبودند که در کوران مبارزه حکم به
غیرقانونى بودن سلطنت دادند؟ مگر همانها نبودند که وقتى یک روحانى به ظاهر در منصب
مرجعیت از اسلام و انقلاب فاصله گرفت، او را به مردم معرفى کردند؟ آیا مدرسین عزیز
از جبهه و رزمندگان پشتیبانى ننمودند؟ اگر خداى ناکرده اینها شکسته شوند چه نیرویى
جاى آنان را خواهد گرفت؟ و آیا ایادى استکبار، روحانى نماهایى را که تا حد مرجعیت
تقویت نموده است، فرد دیگرى را بر حوزه‏ها حاکم نمى‏کنند؟ و یا آنها که در توفان
پانزده سال مبارزه قبل از انقلاب و ده سال حوادث کمرشکن بعد از انقلاب نه غصه
مبارزه و نه غم جنگ و اداره کشور را خورده‏اند و نه از شهادت عزیزان متأثر شده‏اند
و با خیالى راحت و آسوده به درس و مباحثه سرگرم بوده‏اند مى‏توانند در آینده
پشتوانه انقلاب اسلامى باشند؟»

سال ها گذشت و این بار موضوع اهانت های گستاخانه آغاجری
به حریم دین و مرجعیت مطرح شد. آغاجری در مراسم تجلیل از کدیور در دانشگاه شهید
بهشتی به تاسی از مارکس، دین را افیون توده ها و حکومت ها خواند. او در آنجا
گفت:«من امروز می خواستم از نهج البلاغه سخن بگویم... اما به اقتضاء حال و موقعیت
منصرف شدم... تصمیم گرفتم حکومت دینی را از منظری دیگر مورد توجه قرار دهم. به یاد
آوردم این جمله معروف مارکس را که گفته است "دین افیون توده هاست." سخنی که مارکس
در باب دین گفته است هر چند که تمام حقیقت نیست اما بخشی از حقیقت را در خود
دارد... دین در حکومت های دینی نه تنها افیون توده هاست، آن چنان که مارکس گفته
است؛ بلکه من می افزایم علاوه بر آن افیون حکومت ها هم هست.»

آغاجری پا را از این هم فراتر نهاد و با وجود اعتراضات
گسترده علما در خانه معلم همدان بدون در نظر گرفتن تفاوت های بنیادی مسیحیت قرون
وسطی و اسلام ناب از پروتستانتیزم اسلامی سخن به میان آورد و روحانیت، مرجعیت، مردم
و مقدسات را یک جا به باد تمسخر گرفت. او آموزه‌های دین را سیاه و تاریک لقب داد و
مردم را به واسطه تقلید میمون صفت خواند و تصریح کرد: «برای اصلاحات باید دین را
تغییر داد.»

آغاجری نهضت پروتستانتیزم را تئوریزه ‌کرد:«نهضت
پروتستانتیزم می‌گفت ما مسیحیت را باید از دست روحانیت سنتی کلیسایی آزاد کنیم و
دین را باید از دست پاپ نجات داد.» و از این مسیر حمله به روحانیت را در دستور کار
داشت:«کی قبل از صفویه ما این سلسله مراتب را داشته‌ایم؟ ...نظام کلیسایی. از بالا
شروع می‌شود، پاپ، اسقف‌ها، کاردینال‌ها، کشیش‌ها، کشیش محلی، کشیش فلان، بعد به
تدریج در دوره ما تأثیر این فرهنگ و البته تحت تأثیر زمینه‌های اجتماعی و
اقتدارگرایی در ایران، به سمت این سلسله مراتب طبقه‌ای با یک نظم سلسله مراتبی و یک
نفر در رأس آن به نام آیت‌الله العظمی فی العالمین و السموات و الارضین و... تا
آخر، این در رأس و بعد همین‌طور می‌آید پایین سلسله مراتب، آیت‌الله، حجت‌الاسلام،
ثقة‌الاسلام، چی چی‌الاسلام (خنده تمسخر حضار) حالا در این چند سال اخیر که حوزه ما
تبدیل به مسند دولتی هم شده، مسئله حساس شده، قبلا این عناوین دولتی نبوده.»

بعد از جملات هتاکانه آغاجری و دفاع تمام قد اعضای سازمان
مجاهدین از او بود که جامعه مدرسین وارد میدان شد و اعلام کرد:«مردم شریف و مسلمان
ایران! سازمان موسوم به "مجاهدین انقلاب اسلامی" در جهت بدبین کردن نسل جوان به
اسلام و روحانیت و تفکیک دین از سیاست -که هدف دشمنان جهانی اسلام نیز هست- تلاش
می‌کند. سخنان موهن یکی از اعضاء مرکزیت این سازمان در همدان (توهین او به عقاید
دینی، مراجع تقلید و مردم متدین ایران) و حمایت بی دریغ آن سازمان از گفته‌های او
شاهدی بر این مدعاست. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم چنین سازمانی را فاقد مشروعیت
دینی می‌داند و متدینین را از همکاری با آنها بر حذر می‌دارد.»

آغاجریو آن روز شاید دومین باری بود که هجمه ای
این چنین گسترده علیه جامعه مدرسین شکل می گرفت. محمد سلامتی دبیر کل سازمان
مجاهدین انقلاب اسلامی درباره بیانیه فوق الذکر گفت:«جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
فاقد صلاحیت برای تشخیص مشروعیت و یا عدم مشروعیت دینی گروه های دیگر به خصوص گروه
های رقیب خود می باشد. ما جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را به عنوان یک گروه سیاسی در
جناح رقیب تلقی می کنیم. نه به عنوان یک مجموعه مذهبی قابل قبول.»

برخی از اعضای جبهه اصلاحات پا را از این فراتر نهادند و
از اعلام آمادگی برای پیوستن به سازمان مجاهدین سخن گفتند. عباس عبدی عضو شورای
مرکزی جبهه مشارکت گفت:«اطلاعیه جامعه مدرسین قم نتیجه ای جز گرایش دیگر نیروها به
سوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نخواهد داشت و این عبرتی برای جامعه مدرسین قم
خواهد بود که متوجه باشند نیروهای اصیل انقلاب گوششان به حرف این آقایان بدهکار
نیست و اصولاً توجهی به آنها ندارند.»

گو آنکه همه افراطیون اصلاحات بسیج شده بودند تا سخنان
سخیف آغاجری را بدون نقص جلوه بدهند و معترضان را به شیوه های مختلف خاموش کنند.
آنها می کوشیدند تا مشکل آغاجری را سطحی جلوه بدهند و این گونه وانمود کنند که
انگار هیج حرف خاصی گفته نشده است. محسن آرمین: «من می دانم مشکل ایشان(آغاجری)
چیست. مشکل وی لحن و ادبیاتش است. معمولاً با همین ادبیات صحبت می کند و منظور بدی
ندارد!»

محسن آرمین بر آتش حمله به جامعه مدرسین افزود:«ما دین
خود را از آقایان نگرفته ایم تا با صدور اطلاعیه بتوانند از ما بگیرند.» و محسن
کدیور صراحتاً اعلام کرد:«این سازمان، ملی و مذهبی‌ترین سازمان ایرانی است و بیانیه
اخیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با سازمان مجاهدین انقلاب مستبدانه بود.»

در این میان حتی مجمع روحانیون مبارز هم بیکار ننشست و به
جمع افراطیون پیوست. منتجب نیا سخنگوی مجمع روحانیون طی مصاحبه ای گفت:«عدم مشروعیت
دینی را نباید آقایان مدرسین و فضلا صادر کنند و به این حربه ها متوسل شوند. بلکه
باید اجازه بدهند تا برخورد با چنین مسائلی با استدلال و منطق صورت بگیرد. متدینین
منتظر نیستند که آقایان حکم صادر کنند یا نکنند.»

این همه گذشت و گذشت تا نوبت به صانعی و فتاوا و اقدامات
ساختارشکن او رسید. اینجا بود که اعلام نظر دوباره جامعه مدرسین در واگوییِ حقایق
با مردم به مزاق همان ها که در دفاع از آغاجری به میدان آمده بودند، خوش نیامد.

جامعه مدرسین در پاسخ به سوال جمعی از اساتید و طلاب حوزه
علمیه قم که صلاحیت صانعی را برای مرجعیت جویا شده بودند، اعلام کرده بود:«با توجه
به پرسش‌های مکرّر مؤمنان، جامعه مدرسین حوزه‌ی علمیه قم براساس تحقیقات به عمل
آمده در یک سال گذشته و پس از جلسات متعدد به این نتیجه رسیده است که ایشان فاقد
ملاکهای لازم برای تصدّی مرجعیت می‌باشد.»

این بار نیز سازمان مجاهدین بیانیه صادر کرد و بدون اشاره
به سابقه خلع شریعتمداری از مرجعیت نوشت:«جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و دبیر آن
جناب آقای یزدی بیش از هر کس دیگری می دانند که مرجعیت مقامی نیست که کسی آن را به
کسی ببخشد یا از وی سلب کند.»

در عین حال مجمع روحانیون نیز که روزی اعضایش در باب دفاع
از آغاجری سخن می گفتند، بیانیه صادر کرد که:«این مرجعیت با بیانیه یک گروه مورد
پذیرش مقلدان قرار نگرفته است که با بیانیه گروهی دیگر از اعتبار بیفتد!»

در واقع موضوع صانعی بهانه ای شد تا آنان که در دفاع از
آغاجری برآمده بودند، بار دیگر جامعه مدرسین را هدف بگیرند. جامعه مدرسین از سوی
امام نقش بایسته خود را یافته بود و در زمان امام نیز به واسطه همین نقش آفرینی
مورد تجلیل قرار گرفته بود؛ اما کسانی که راهشان کم کم از راه امام و مکتب امام جدا
شد و در تجلیل از آغاجری برآمدند، اعلام یک واقعیت در مورد صانعی را هم بهانه کردند
تا این مجموعه را هدف تخریب ها و هجمه هایشان قرار دهند.


http://mehrabeandishe.blogfa.com/




 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 88/10/29 و ساعت 9:30 عصر | نظرات دیگران()
ده‌نمکی:به‌خاطر فیلم «فقر و فحشا» ممنوع‌الورود به دوبی
هستم!

مسعود ده‌نمکی در پشت صحنه سریال جدیدش، گفت: مسئله
من نه در سینما و در نه در تلویزیون رقابت نیست. فکر می‌کنم آدم‌ها حرف‌ها‌‌ی
خودشان را دارند و جای دیگری را تنگ نمی‌کنند و به شخصه، حتی خوشحال می‌شوم که در
سینما کسی پیدا شود و رکورد «اخراجی‌ها» را بزند.

به گزارش فارس، مسعود ده‌نمکی عصر امروز در جمع
خبرنگارانی که پشت صحنه سریال تلویزیونی «دارا و ندار» حاضر شده بودند حضور یافت و
در خصوص ویژگی‌های سریال نوروزی خود با خبرنگاران به گفت‌وگو پرداخت.

* تلویزیون، در بدترین شرایط یک کار بین 7
تا 10 میلیون بیننده دارد
براساس این گزارش، ده‌نمکی در شروع صحبت‌های
خود در خصوص خط کلی داستان گفت: ترجیح می‌دهم خط کلی داستان همانی باشد که پیش از
این اعلام شده بود و تأکید من هم این بود که به همان کلیات بسنده کنیم چرا که
فیلم‌نامه «دارا و ندار» تا امروز سه بار بازنویسی شده است که هر بار با تغییراتی
همراه بوده و در اجرا نیز فیلمنامه بازهم تغییر می‌کند، به همین دلیل می‌‌کنیم
تازگی و طراوات کار همچنان حفظ شود.
ده‌نمکی همچنین در خصوص تفاوت‌های کار در
سینما و تلویزیون اظهار داشت: تفاوت‌های زیادی میان مدیوم سینما و تلویزیون وجود
دارد و اولین تفاوت آن در بحث مخاطب است، چرا که ما در سال‌های اخیر در سینما با یک
ریزش مخاطب مواجه بوده‌ایم، اما در تلویزیون، در بدترین شرایط یک کار بین 7 تا 10
میلیون بیننده دارد که گاهی به 50 میلیون نفر هم می‌رسد و به همین دلیل، شرایط کار
در تلویزیون هم سخت‌تر از سینما است و هم وسوسه‌برانگیز است.
وی تأکید کرد:
شاید اولین دلیل همین احترام به مخاطب است که فکر می‌کنم در مدیوم تلویزیون نیز
می‌شود حرف‌های متفاوت زد، چرا که در چند سال اخیر تلویزیون در بیان موضوعات
پیش‌قدم‌تر بوده است و سعی می‌کنیم با بیان طنز بخشی از مشکلات را بیان کنیم.

* مسئله من نه در سینما و در نه در
تلویزیون رقابت نیست

کارگردان سریال تلویزیون «دارا و ندار» همچنین در
ادامه سخنان خود در پشت صحنه سریال «دارا و ندار» در خصوص رقابت با سایر سریال‌های
نوروزی گفت: مسئله من نه در سینما و در نه در تلویزیون رقابت نیست و فکر می‌کنم
آدم‌ها حرف‌ها‌‌ی خودشان را دارند و جای دیگری را تنگ نمی‌کنند و به شخصه، حتی
خوشحال می‌شوم که در سینما کسی پیدا شود و رکورد «اخراجی‌ها» را بزند. در تلویزیون
نیز ما سعی کرده‌ایم بهترین‌ها را دور هم جمع کنیم تا کار جدیدی ارائه دهیم، به
همین دلیل قرار نیست کار ما با سایر کارها مقایسه شود و امیدوارم هرکسی هرکاری که
می‌کند از ما موفق‌تر باشد.

* علت عدم حضور عوامل «اخراجی‌ها» در «دارا
و ندار»
ده‌نمکی همچنین در پاسخ به سؤالی در خصوص حضور عوامل
«اخراجی‌‌ها» در «دارا و ندار» گفت: در این کار به جز 2 تا 3 نفر از مجموع 40
بازیگر اصلی از «اخراجی‌ها» نیستند و به هر حال این خودش یک شگرد و روند غیر قابل
پیش‌بینی بود که شاید اگر این سریال کار خوبی شود نشان می‌دهد پتانسیل بازیگران ما
خیلی زیاد است.
این کارگردان سینما و تلویزیون همچنین در خصوص عدم حضور «جواد
رضویان» و بازیگران شناخته شده طنز در «دارا و ندار»‌ گفت:‌ «جواد رضویان» به دلیل
مشکلات شخصی نتوانست در کار حضور پیدا کند اما بقیه بازیگران به این منظور انتخاب
شده‌اند که یک مقدار مخاطب از بازیگران همیشگی طنز اشباع شده است و سعی کرده‌ایم از
نقش‌ها آشنایی‌زدایی کنیم.
کارگردان سریال «دارا و ندار» همچنین درباره عدم
حضور محمدرضا شریفی‌نیا در این پروژه و شایعات پیش آمده در این زمینه، گفت: ایشان
همزمان در دو سریال بازی دارند و نقشی که برایشان در نظر گرفته بودیم احتیاج داشت
تا سه ما به صورت تمام وقت کنار پروژه حضور داشته باشند و برخلاف اخبار برخی از
سایت‌ها هیچ مشکلی با هم نداشتیم.

* به خاطر ساخت فیلم «فقر و فحشا»
ممنوع‌الورود به دوبی هستم
وی همچنین در خصوص زمان فیلمبرداری کار در
دوبی گفت: این موضوع هنوز مشخص نشده است اما من به خاطر ساخت فیلم «فقر و فحشا»
ممنوع‌الورود به دوبی هستم و کار را در دوبی شخص دیگری پیگیری خواهد کرد اما اکثر
صحنه‌های مربوط به دوبی را با استفاده از کروماکی در تهران تصویربرداری خواهیم
کرد.

* 13 قسمت یک سریال برابر 7 کار سینمایی
است

ده‌نمکی همچنین در خصوص دلیل پذیرش یک کار مناسبی در تلویزیون
گفت: هیچ‌چیز این موضوع دست خودم نبود و یک مقدار در رودربایستی با تهیه‌کننده کار
گیر کرده‌ام و از طرف دیگر دوست داشتم بین اخراجی‌ها 2 و 3 یک تجربه جدیدی داشته
باشم که ساخت سریال این امکان را به من می‌داد و از طرف دیگر نیز بسیاری از افراد
سینما به خصوص کسانی که در تلویزیون ناموفق بوده‌اند می‌گفتند که آمدن از سینما به
تلویزیون سخت است و کار عادی نخواهد بود و ما نیز سعی کردیم کارمان عادی نباشد و
توقع مخاطب را برآورده کنیم.
ده‌نمکی همچنین در خصوص این که آیا «دارا و ندار»‌
قطعاً به پخش نوروزی خواهد رسید یا خیر گفت: در کار تولید اگر مشکلی پیش نیاید طبق
برنامه‌ریزی به نوروز خواهد رسید اما اگر حتی تداخلی یکی دو روزه در کار بوجود
بیاید به نظر من کار به پخش نوروزی نخواهد رسید چرا که سبک فیلمبرداری ما با توجه
به کاری که دوستان انجام می‌دهند و نوع دکوپاژهای سینمای کار یک مقدار سخت است و
باید همان کار سینما برای این سریال در نظر گرفته شود، یعنی 13 قسمت یک سریال برابر
7 کار سینمایی است، در طی 3 ماه که امیدوارم بتوانیم قبل از نوروز کار را تمام
کنیم. 

منبع : http://www.rajanews.com


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 88/10/29 و ساعت 9:23 عصر | نظرات دیگران()
 مشاور رئیس‌جمهور در امور روحانیت هم به مشایی حمله کرد

حجت الاسلام والمسلمین ناصر سقای بی ریا در پاسخ به سأالی درباره
اظهارات رحیم مشایی در مورد مدیریت حضرت نوح گفت: سأال این است که آیا وی
(رحیم مشایی) قصد زیر سأال بردن مدیریت انبیا را داشته است یا خیر. وی با
بیان اینکه شرایط اجازه نداد تا انبیا جوامع را مدیریت کنند، خاطرنشان
کرد: این عبارت با اینکه گفته شود انبیا به دلیل نقص خود نتوانند جوامع را
به صورت مناسب مدیریت کنند، متفاوت است.


مشاور رئیس جمهور در امور روحانیت با بیان اینکه نقص نداشتن انبیا از
بدیهیات مسلمانی است، خاطرنشان کرد: مسلماً این موضوع نمی تواند مراد از
این گفته باشد.


وی عصمت انبیا را یکی از اعتقادات مسلمانان دانست و اظهار داشت: ما
معتقدیم خداوند متعال بهترین انسان ها را به عنوان انبیا به سوی انسان
ارسال کرده است و یکی از خصوصیات بهترین انسان این است که مدیریت او هم
عالی است. سقای بی ریا گفت: حتی با مدیریت عالی اگر کسانی که در زیردست
مدیر هستند، اطاعت نکنند و عصیان کنند، نمی توان موفق بود، آن چنان که
قرآن می فرماید حضرت نوح به خداوند عرض کرده است «من شب و روز در راه
اصلاح امت تلاش کردم اما آنها جز استکبار نکردند».


وی یادآور شد: اگر حضرت نوح کوچک ترین کوتاهی در انجام وظایفش می کرد،
حتی اگر یک خلاف اولی مرتکب می شد، جریمه های سختی برای او وضع می شد چنان
که در مورد حضرت یونس هم این اتفاق افتاد.


مشاور رئیس جمهور در امور روحانیت با بیان اینکه چنین موضوعی مراد از
آن گفته نیست، گفت: البته بیان مشایی ناقص است. وی اظهار داشت: رئیس جمهور
بارها گفته است در زمان امام عصر(عج) است که مدیریت کامل بشریت اجرا می
شود و انسان به کمال خاص خود می رسد چنان که در روایات آمده است امام
عصر(عج) دست خود را بر سر مردم می کشد و عقولشان را رشد می دهد.


سقای بی ریا با بیان اینکه انبیا موفق نشدند مدیریت کاملی انجام دهند، گفت: دلیل این امر این بود که شرایط برای این کار آماده نبود.


وی چنین اظهاراتی را ناشی از نقص بیان دانست و افزود: کسی که این
اظهارات را داشته است باید سخنان خود را روشن کند و به مردم بگوید که
منظور او آن گونه که برداشت شده است، نیست.


مشاور رئیس جمهور در امور روحانیت تصریح کرد: هرکس چنین حرفی را بزند
حرف او محکوم و اشتباه است. وی با بیان اینکه ما با الفاظ مواجهیم، ادامه
داد: کسانی که اظهار نظری می کنند باید بیشتر مراقب الفاظ خود باشند.


وی از این مباحث به عنوان مسائلی «تخصصی» یاد کرد و گفت: همان گونه که
من به عنوان یک طلبه نمی توانم در کار تخصصی یک پزشک بدون اطلاع از
اصطلاحات و علوم آن وارد شوم و درمان کنم، دیگران هم نباید وارد مباحث
تخصصی از این دست شوند و یا اگر وارد می شوند دقت کافی را در الفاظ داشته
باشند تا این شبهات و سوءتفاهم ها به وجود نیاید.



  

نظر سنجی یک نهاد اصلاح طلب: ریزش 80 درصدی آرای موسوی

گذشت 7 ماه از انتخابات ریاست جمهوری و مشخص شدن برخی مسائل برای
افکار عمومی تغییرات زیادی در نظرات مردمی روی داده است که نشان می دهد
گروه های سیاسی بیش از آنکه تصور می کنند از خواسته های اصلی جامعه ایرانی
دور هستند.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران» بر اساس جدیدترین نظرسنجی
که توسط یک نهاد مهم دانشگاهی نزدیک به اصلاح طلبان در شهر تهران انجام
شده است نزدیک به 80 درصد آرای موسوی در تهران با ریزش مواجه شده است. 


بطوری که در حال حاضر تنها 10 درصد پاسخگویان انتظار پذیرش خواسته های موسوی و کروبی را از سوی نظام دارند. 


همچنین پس از حماسه تاریخی مردمی 9 دی، موسوی با صدور بیانیه ای از همه
ادعاهای خود عقب نشینی کرد و سعی نمود پیشنهادهایی برای کاهش فشارهای
مردمی بدهد که علیرغم همه عقبگردی ها، تنها 16 درصد پاسخگویان پیشنهادهای
مطرح شده در بیانیه آخر موسوی را قابل ملاحظه می دانند.


از نکات قابل توجه دیگر در این نظرسنجی این است که تنها 7 درصد
پاسخگویان، پلیس و نیروهای امنیتی را عامل خشونت های روز عاشورا دانسته
اند و بیش از 50 درصد پاسخگویان، معترضان، موسوی و کروبی و کشورهای خارجی
را عاملان اصلی خشونت های فوق می دانند.


بر اساس نظرسنجی دیگری که اخیراً توسط یک مرکز معتبر نظرسنجی در شهر
تهران انجام شده است بیش از 80 درصد شهروندان تهرانی نسبت به فعالیت جنبش
به اصطلاح سبز نگاه انتقادی دارند(54 درصد فعالیت سبزها را اصلاً به نفع
کشور نمی دانند و 25 درصد در حد کم و خیلی کم به نفع کشور دانسته اند). 


همچنین اکثر پاسخگویان (بیش از 60درصد) مهمترین مشکلات کشور را مسائل اقتصادی (گرانی و بیکاری و...) عنوان کرده اند.



  

پست‌های کلیدی VOA در دست بهاییان بدسابقه

در مارس 1942 رادیوی دولتی ایالات متحده با عنوان رادیوی عمومی
ملی(NPR) آغاز به کار کرد و چندی بعد نیز بخش بین‌المللی آن با عنوان صدای
آمریکا (VOA) شروع به کار کرد. هدف از تأسیس این بخش بین‌المللی، بهبود
چهرة آمریکا در جهان و گسترش آزادی و دموکراسی مورد نظر آمریکا در کشورهای
دیگر بود.


صدای آمریکا که روزی ادعا می‌کرد در میان ایرانیان 10 میلیون بیننده
دارد، به اعتراف امیر عباس فخر آور یکی از نیروهای این رسانه، هم‌اکنون
تعداد بیننده‌هایش از NITV لس‌آنجلسی هم کمتر شده و همة اینها به مدد سوء
استفادة بهاییان از پول مالیات دهندگان آمریکایی، حمایت دولتمردان
آمریکایی از آنها و مدیریت بهاییان بر این رسانه است. 


«شبکة ایران» پیش از این در مطلبی به تحلیل وضعیت تلویزیون رو به
تعطیلی صدای آمریکا وابسته به وزارت امور خارجة آمریکا پرداخته بود. در آن
گزارش، نویسندگان به تحلیل ابعاد مختلف فروپاشی درونی تشکیلات این رسانة
ضدّ ایرانی و سلطنت طلب پرداخته بودند. گزارش پیش رو نیز به بررسی نفوذ و
سیطرة فرقة بهاییت در ارکان و بدنة این شبکه تلویزیونی ضدّ ایرانی پرداخته
است. برای بازشناسی هدف تأسیس VOA، نگاهی به تاریخچة آن ضروری است. از 7
دسامبر 1941 که حملة ژاپنی‌ها به «پرل هاربر» در جنگ جهانی دوم زمینة ورود
آمریکا به جنگ را فراهم کرد، نخستین جرقه‌ها برای تأسیس Voice Of America
زده شد. 


نگاهی به تاریخچة صدای آمریکا 


در مارس 1942 رادیوی دولتی ایالات متحده با عنوان رادیوی عمومی
ملی(NPR) آغاز به کار کرد و چندی بعد نیز بخش بین‌المللی آن با عنوان صدای
آمریکا (VOA) شروع به کار کرد. هدف از تأسیس این بخش بین‌المللی، بهبود
چهرة آمریکا در جهان و گسترش آزادی و دموکراسی مورد نظر آمریکا در کشورهای
دیگر بود. «صدای آمریکا» در واقع ابزاری بود برای اجرای سیاست‌های وزارت
امور خارجة ایالات متحده و همچنین تأثیر بر افکار مردم جهان نسبت به
ایالات متحده که از طریق زبان رسانه دنبال می‌شد.


مجموعة صدای آمریکا دارای 44 پخش‌کنندة رادیویی به زبان‌های مختلف و 24
پخش کنندة تلویزیونی است. این مجموعه از بدو تأسیس با هدف استفاده و
بهره‌گیری از ابزار دیپلماسی عمومی پایه‌گذاری و تأسیس شد که گسترة پخش
آن، آسیا، اروپا و شمال آفریقا را شامل می‌شود. 


رادیوی عمومی ملی (NPR) و مجموعة صدای آمریکا (VOA) هر دو زیر مجموعة
هیأت مدیره رسانه‌های خارجی دولت ایالات متحدة آمریکا یا همان BBG هستند و
زیر نظر این هیأت مدیره ـ که اعضای آن متشکل از شورای روابط خارجی آمریکا
و نمایندگان منصوب دستگاه وزارت امور خارجه ایالات متحده است ـ اداره
می‌شود و ریاست BBGنیز با رأی مجلس سنای آمریکا انتخاب می‌شود. همچنین BBG
زیر نظر «تیم بازرسی ویژة ایالات متحدة آمریکا» فعالیت می‌کند و این تیم
گزارش‌های خود را به مجلس سنای ایالات متحده و وزارت خارجه ارائه می‌دهد.
هم‌اکنون بودجة سالیانة صدای آمریکا 800 میلیون دلار است که از محل
مالیات‌های مردم آمریکا تأمین می‌شود. 


تاریخچة تأسیس بخش فارسی صدای آمریکا 


در آوریل 1979 یعنی بلافاصله پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، بخش
فارسی رادیو صدای آمریکا ابتداء با هدف جهت‌دهی به انقلاب ایران و در پی
ناکامی، با هدف مقابله با انقلاب اسلامی و به چالش کشیدن آن، با 30 دقیقه
برنامة روزانه راه‌اندازی شد. از 22 نوامبر 1979 احمدرضا بهارلو فعالیت
خود را در این رسانه آغاز کرد. در کنار بهارلو، مجریان دیگری همچون رامش
راسخ، بهروز عباسی و اکبر ناظمی که از کارکنان رادیو ایران بودند با هدایت
بهارلو کارشان را در بخش فارسی صدای آمریکا آغاز کردند. آلن هایت در کتاب
«تاریخ VOA»، زمان تأسیس تلویزیون فارسی صدای آمریکا را سال 1996 عنوان
می‌کند. به این ترتیب، نزدیک به دو دهه بعد از آغاز به کار احمدرضا بهارلو
در مجموعه صدای آمریکا و راه‌اندازی رادیو فارسی، مسئولیت راه‌اندازی
تلویزیون این مجموعه نیز به وی سپرده شد. در تاریخ 18 اکتبر 1996، نخستین
امواج تلویزیون فارسی صدای آمریکا با اجرای احمد رضا بهارلو برای تمام
دنیا پخش شد. 


تا سال‌ها بعد، بهارلو خود سازنده و مجری بسیاری از برنامه‌های خبری
تحلیلی و سیاسی این تلویزیون بود. بهارلو در ادامه پس از برنامه هفتگی
میزگردی با شما، در 11 سپتامبر 2002 برنامه (فصلی دیگر) و در 6 جولای 2003
برنامه روزانه خبرها و نظرها را راه‌اندازی کرد.


وسعت برنامه‌های بهارلو که خود همزمان ریاست بخش فارسی رادیو و
تلویزیون صدای آمریکا را بر عهده داشت به حدی رسید که مخاطبان هر زمان که
«پیچ تلویزیون» را می‌چرخاندند، بهارلو مقابل دوربین نشسته بود و مشغول
اظهار نظر و ارائه تحلیل بود. امپراتوری بی‌رقیب بهارلو وقتی از هم گسست
که پخش رادیویی صدای آمریکا به بنیاد رادیو آزاد آمریکا سپرده و از مجموعة
VOA منفک شد که این آغازی بر افول این پیرمرد بود.


بهاییان در صدای آمریکا 


احمدرضا بهارلو نخستین رئیس بخش فارسی صدای آمریکا، اگر چه خود یک
بهایی نبود امّا تمایل زیادی به نزدیکی با بهاییان داشت. این موضوع به
خصوص در استخدام کارمندان بخش فارسی و گزینش همکاران ایرانی وی از میان
بهاییان مشهود است. همان‌طور که قبلاً گفته شد نخستین همکاران وی در این
بخش رامش راسخ، بهروز عباسی و اکبر ناظمی بودند که دو نفر نخست از بهاییان
نامدار ایرانی در رادیو و تلویزیون دوران پهلوی در ایران بودند. 


در اطلاعیة گروهی از کارمندان و کارکنان رادیو و تلویزیون ملی ایران در
تاریخ 17 بهمن 57 که در روزنامة اطلاعات به چاپ رسیده بود، نام این دو تن
به همراه گروهی دیگر از کارمندان بهایی این مجموعه دوران پهلوی به چشم
می‌خورد. 


با آغاز به کار «کنت تام لینسون» به عنوان رئیس BBG، ناگهان شیلا گنجی
از بهاییان سرشناس و از اعضای جامعة بهایی در سازمان ملل متحد، در غیاب
احمد بهارلو در آوریل 2004 به عنوان رئیس بخش فارسی VOA مشغول به کار
می‌شود. کنت تام لینسون که خود از اعضای AIPAC یا همان جامعة لابی یهودیان
در ایالات متحده محسوب می‌شود، گروهی از سرشناس‌ترین بهاییان را وارد چرخه
مدیریت صدای آمریکا می‌کند که «آوی داویدی»، «ستارة درخشش» یکی از
مهره‌های اصلی رسانه‌های جامعة جهانی بهاییت و مهتاب فرید از جمله
مهم‌ترین آنها بودند. 


در این میان، آوی داویدی نقش بسیار مهم و تعیین کننده‌ای در روند بهایی
سازی صدای آمریکا ایفا می‌کند به گونه‌ای که یک‌باره تعداد زیادی از
کارمندان مسلمان‌زاده صدای آمریکا همچون علی مستعانی و سید رسول افخمی از
این مجموعه اخراج یا مستعفی می‌شوند و جای آنها را چهره‌های شاخص تلویزیون
«صدای دوست» ارگان رسمی بهاییان در حیفا و اسرائیل می‌گیرند. 


به این ترتیب با ورود شیلا گنجی به حلقة مدیریت صدای آمریکا، محفل
کارمندان و مدیران بهایی در این رسانة فارسی زبان تکمیل می‌شود و
چهره‌هایی همچون اکبر ناظمی، بهروز عباسی، ارژنگ داوودی، رامش راسخ، آوی
داویدی، مهتاب فرید و ستاره درخشش در کنار هم قرار می‌گیرند. 


سفر مدیران صدای آمریکا به حیفا


هم‌اکنون نیز (VOA PNN) توسط جیمز گلاسمن (از اعضای ارشد انستیتوی
آمریکن اینترپرایز) رئیس جدید هیئت مدیرة رسانه‌های خارجی ایالات متحده
اداره می‌شود. وی که از سال 2007 مدیریت این مجموعه را در اختیار گرفته
است از بدو قبول تصدی این مسئولیت، ارتباط بسیار نزدیکی با محافل بهاییان
ایالات متحده و حیفا در اسرائیل پیدا کرده است. 


شاهد این مدعا، ارتباطات نزدیک وی با بهروز بهبودی مدیر و بنیان‌گذار
(Council for Democratic Iran) و از بهاییان سرشناس است. وی در اوایل
سپتامبر 2008 به همراه سناتور تام کوبرن رئیس «تیم بازرسی ویژه» ایالات
متحده آمریکا و از اعضای مؤثر سنا برای تصویب بودجة BBG  به اسرائیل سفر
کرد و در دفتر بهروز بهبودی در حیفا به دیدار وی شتافت. از آن پس روند به
کار گیری بهاییان در تلویزیون فارسی صدای آمریکا به نسبت گذشته اوج گرفته
است. پس از استعفای کنت تام لینسون رئیس قبلی BBG که با فشار شدید سناتور
کوبرن انجام گرفت، گلاسمن برای ریاست این شورا پیشنهاد شد. شیلا گنجی به
شدّت تحت حمایت تام لینسون بود و استعفای تام لینسون ضربة بزرگی به
شبکةشیلا گنجی وارد کرد. 


ریخت‌وپاش‌های بهاییان در خرج کردن بودجه 


اخراج شیلا گنجی، هم به دلیل آزرده کردن بوش بود و هم به دلیل
ریخت‌وپاش‌های فراوانی بود که از سوی این بهایی و دار و دسته‌اش صورت
می‌گرفت. وی از زمان آغاز به کارش در صدای آمریکا، حلقه‌ای از دوستان و
نزدیکان بهایی خود را از رسانه‌های رادیویی و تلویزیونی بهاییان در حیفا
در اسرائیل به آمریکا فراخوانده و به کار گرفته بود، به طوری که گزارش‌های
رسیده به کمیتة تحقیق و بررسی سنا، آنان را واداشت در این زمینه تحقیقات
جدّی صورت دهند. 


فخرآور دربارة وی می‌گوید: جالب است بدانید درجولای 2007 همزمان با رأی
سنای آمریکا به جیمز گلاسمن برای ریاستBBG شیلا گنجی با دستپاچگی
مصاحبه‌هایی را با کانسرواتیوای دولت آمریکا ترتیب داد تا شاید بتواند دل
اعضای انستیتوی قدرتمند آمریکن اینتر پرایز را به دست آورد. 


امّا با آغاز به کار دورة جدید مدیریت در صدای آمریکا و رفتن شیلا
گنجی، مدیریت صدای آمریکا میان بهاییان دست به دست شد. به این ترتیب یکی
از نزدیکان به جامعة بهایی در رأس هرم مدیریت مهم‌ترین رسانة دولتی آمریکا
قرار گرفت که این امری بی‌سابقه است. به گفته امیر عباس فخرآور، روشن
نبودن هدف برای بیشتر کارکنان این رسانه موجب شده که نیروهای غیربهایی از
فعالیت در این رسانه کنار بکشند. وی تصریح می‌کند:‌ اطمینان دارم که
مالیات دهنده‌های آمریکایی خبر ندارند که با پول مالیاتشان در VOA و رادیو
فردا، گروهی از مجریان و کارکنان این رسانه‌ها سعی دارند ادای اپرا
وینفری، کریستین امانپور، لری کینگ، و بیل اورایلی را در بیاورند و پولدار
و مشهور شوند. 


در حال حاضر، تعداد بینندگان صدای آمریکا ـ که روزی ادعا می‌کرد در
میان ایرانیان 10 میلیون بیننده دارد ـ به اعتراف عباس فخرآور از NITV لس
آنجلسی هم کمتر شده است و همة اینها به مدد سوء استفادة بهاییان از پول
مالیات دهندگان آمریکایی، حمایت دولتمردان آمریکایی از آنها و مدیریت
بهاییان بر این رسانه است.

منبع :http://www.khademnews.com



 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 88/10/29 و ساعت 6:36 عصر | نظرات دیگران()

تمثال‌ مسیح‌ در ریودوژانیرو
 
آثار ماشو پیشو در پرو‌
 



 
 
شهر باستانی‌ پترا در اردن
 
 
 
شهر شیشن‌ ایتزا مکزیک
 
 
دیوار چین
 
کولیزیه‌ در رم
 
 
تاج محل در هند
 


عجائب‌ هفتگانه‌ جدید عبارتند از:

‌‌‌1‌/ دیوار بزرگ‌ چین‌‌

2‌/ شهر باستانی‌ پترا در اردن

‌‌3‌/ تمثال‌ مسیح‌ در ریودوژانیرو

‌4‌/ آثار ماشو پیشو در پرو‌

‌5/ شهر شیشن‌ ایتزا مکزیک

‌‌6‌/ کولیزیه‌ در رم

‌‌7‌/ معبد تاج‌ محل‌ در هند

منبع :http://faranews.ir

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 88/10/29 و ساعت 6:28 عصر | نظرات دیگران()
پشت ‌پرده‌ جنجال ‌بر سر اصل 27 قانون ‌اساسی
بازی در زمین منافقین
..اگر
دو رکن اساسی این نظام را«اسلامیت» و «جمهوریت» بدانیم، علی‌القاعده کسانی
که تمام ادعایشان «بزرگتربودن13از24» است! را باید نفی کنندگان
رکن«جمهوریت» نظام اسلامی (ونهایتانابودکنندگان نظام) قلمداد نمود. بااین
وصف آیاتلاش برای ساقط کردن نظام اسلامی«مخل به مبانی اسلام»نخواهد بود؟!
سیدحسین علوی
 شاید
بتوان یکی از اصلی ترین محورهای عملیات روانی دشمنان داخلی و خارجی را در
جریان فتنه های پس از انتخابات «ادعای نقض قانون اساسی در راستای جلوگیری
از اعطای مجوز برای برگزاری تجمعات مردمی» قلمداد کرد. ادعایی که طی هفت
ماهه اخیر، بارها در حاشیه و متن روزنامه ها و سایتهای اینترنتی منتسب به
عوامل فتنه منتشر شده است. و در این باره اشاره به نکاتی ضروری به نظر می
رسد؛

«اگر نظام مطابق قانون اساسی، اجازه تظاهرات
قانونی به ما می داد به هیچ وجه کار به فتنه های این هفت ماهه نمی کشید»
این تمام شبهه است. با این وصف چه پاسخی به شبهه افکنان باید داد؟
الف)
تمام هیاهوی این عده به یکی از اصول قانون اساسی بازمی گردد. اصل 27 قانون
اساسی که مبین تجویز تجمعات و راهپیمایی ها است. مطابق این اصل «تشکیل
اجتماعات و راهپیمایی ها بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام
نباشد آزاد است.»
جریانی که با توسل به دروغهای شاخ دار در طول هفت
ماهه اخیر هوادارانش را برای آشوب راهی خیابانها کرده، اکنون با دستمایه
قرار دادن این اصل از قانون اساسی می کوشد تا جرم جنایات خود را به گردن
نظام اندازد. بهانه آنها چنین است؛ «اگر نظام مطابق قانون اساسی، اجازه
تظاهرات قانونی به ما می داد به هیچ وجه کار به فتنه های این هفت ماهه نمی
کشید» این تمام شبهه است. با این وصف چه پاسخی به شبهه افکنان باید داد؟
آیا به واقع نظام اسلامی حقی قانونی را از فتنه انگیزان دریغ کرده است؟

ب) با
نگاهی دوباره به اصل 27 قانون اساسی این واقعیت را می توان آشکارا ملاحظه
کرد که اصل مذکور «شرط اساسی» برگزاری تجمعات را «عدم اخلال در مبانی
اسلام» عنوان کرده است. با این توضیح باید یکبار دیگر به ایام ملتهب هفت
ماهه اخیر بازگردیم تا حقیقت ماجرا روشن شود.

کسانی که تلاش می کردند تا با آویختن به دروغ
بزرگ تقلب، نظام جمهوری اسلامی را در چشم جهانیان دیکتاتور و دروغگو معرفی
کنند، در پی چه هدفی بودند؟ هدف جریان فتنه، اعتراض قانونی به نحوه شمارش
آراء و برگزاری انتخابات نبوده است. کسانی که خواهان «اردوکشی های
خیابانی» بودند از یک سو به دنبال وارد کردن فشار توده ای برای به کرسی
نشاندن مطالبه نامشروع و دیکتاتورمآبانه ابطال انتخابات بودند و از سوی
دیگر گرگهای کمین کرده بی بی سی و صدای آمریکا و... را فراخوانده بودند تا
زمینه فشار رسانه ای جهانی را بر این نظام مظلوم فراهم نمایند.
ج)
یکی از مبانی قرآنی حکومت اسلامی قاعده ای است تحت عنوان «قاعده نفی
سبیل». این اصل خدشه ناپذیر که از آیه 141سوره مبارکه نساء اخذ شده حکایت
از مخالفت اصولی با هرگونه سیطره کفار بر مؤمنان دارد...؛ «ولن یجعل الله
للکافرین علی المؤمنین سبیلا».
بر مبنای اصل قرآنی فوق هرگونه تلاشی که
منتهی به استیلای کفار بر مؤمنان گردد «مخل به مبانی اسلام» است. اینک
باید از سردمداران فتنه سؤال کرد که هدف آنها از برپایی تجمعات خیابانی چه
بوده است؟ کسانی که تلاش می کردند تا با آویختن به دروغ بزرگ تقلب، نظام
جمهوری اسلامی را در چشم جهانیان دیکتاتور و دروغگو معرفی کنند، در پی چه
هدفی بودند؟ هدف جریان فتنه، اعتراض قانونی به نحوه شمارش آراء و برگزاری
انتخابات نبوده است. کسانی که خواهان «اردوکشی های خیابانی» بودند از یک
سو به دنبال وارد کردن فشار توده ای برای به کرسی نشاندن مطالبه نامشروع و
دیکتاتورمآبانه ابطال انتخابات بودند و از سوی دیگر گرگهای کمین کرده بی
بی سی و صدای آمریکا و... را فراخوانده بودند تا زمینه فشار رسانه ای
جهانی را بر این نظام مظلوم فراهم نمایند. که در هر دو مقصود با مقاومت
جانانه ملت روبرو شده و ناکام ماندند.
از این رو بدون ذره ای تردید
باید اذعان کرد که چنین تجمعاتی علیه قوانین جمهوری اسلامی، مصداق بارز
کمک به سیطره کفار بر مؤمنین و مطابق قاعده اسلامی «نفی سبیل»، مخل به
مبانی اسلام بوده است.

د) نکته
دیگر در باب اخلال چنین تجمعاتی در مبانی اسلام، به مقابله آشکار آنها با
یکی از ارکان جمهوری اسلامی بازمی گردد. در واقع اگر دو رکن اساسی این
نظام را «اسلامیت» و «جمهوریت» بدانیم، علی القاعده کسانی که تمام
ادعایشان «بزرگتر بودن 13 از 24» است! را باید نفی کنندگان رکن «جمهوریت»
نظام اسلامی قلمداد نماییم. آیا نباید آنها و مطالباتشان را در راستای نفی
جمهوریت نظام قلمداد کرد؟ آیا نفی جمهوریت به عنوان رکن نظام اسلامی، که
به فرموده امام حفظ آن از اوجب واجبات است نمی باشد و «مخل به مبانی
اسلام» نیست؟

ه) یکی دیگر از مبانی قرآنی اسلام «منع تعاون در اثم» است. بدین معنی که
همکاری در اجرای معاصی صراحتا در قرآن کریم منع شده است. آنگونه که خداوند
متعال در آیه شریفه دوم از سوره مبارکه مائده می فرماید: «ولاتعاونوا علی
الاثم والعدوان»!
آیا تجمع برای اشاعه و دفاع از یک «دروغ» مصداق اتم و
اکمل «اثم» و معصیت نیست؟! آیا آن عده ای که یا از سر فریب خوردگی و یا از
سر کین خواهی و عناد در این تجمعات شرکت می کنند، مصداق «معاونین در اثم»
نیستند؟ و بالاخره آیا آن وزارت کشوری که بخواهد به عاملین و معاونین در
اثم مجوز تجمع دهد خودش مبدل به معاون در اثم نشده است؟! مساله خیلی روشن
است. وزارت کشور موظف بوده، بدان جهت که تشکیل چنان تجمعی به دلیل «تعاون
در اثم» قطعا مخل به مبانی اسلام خواهد بود، مطابق قانون اساسی از تشکیل
آن جلوگیری کند.

سران فتنه که می دانستند دستشان از ادله
قانونی مبنی بر اثبات وقوع تقلب کوتاه است، به رغم دوباره تمدید مهلت از
جانب شورای نگهبان برای ثبت شکایت، هرگز به سراغ اعتراض قانونی نرفتند.
هرچند رفتارهای منافقانه این عده بی شک در صفحات تاریخ ثبت خواهد شد، اما
سؤال اساسی آنجاست که در این میانه رفتار نظام اسلامی با این گروه قانون
شکن چگونه باید می بود؟
و)
مساله بعدی به تقابل صریح
این جماعت با قانون بازمی گردد. تمام ادعای آنها مربوط به وقوع تقلب در
انتخابات، دقیقا راهکار قانونی داشت. سران فتنه که می دانستند دستشان از
ادله قانونی مبنی بر اثبات وقوع تقلب کوتاه است، به رغم دو بار تمدید مهلت
از جانب شورای نگهبان برای ثبت شکایت، هرگز به سراغ اعتراض قانونی نرفتند.
هرچند رفتارهای منافقانه این عده بی شک در صفحات تاریخ ثبت خواهد شد، اما
سؤال اساسی آنجاست که در این میانه رفتار نظام اسلامی با این گروه قانون
شکن چگونه باید می بود؟ آیا باید با کسانی که مزورانه در فرم ثبت
کاندیداتوری اعلام التزام به قانون اساسی و قانون انتخابات را نمودند و
نهایتا چهره حقیقی خود را با دهن کجی به ارکان قانون اساسی و قانون
انتخابات برای تاریخ به یادگار گذاشتند، همچون مؤمنان و ملتزمان به اسلام
و نظام اسلامی برخورد می کرد؟! آیا صدور مجوز تجمع خیابانی برای جریان
منحرفی که شیمون پرز و اوباما و میلیبند و هیلاری کلینتون و نتانیاهو و...
در آن ایام برایشان بال بال می زدند، مخل به مبانی اسلام نیست؟ اگر اعطای
مجوز ستیز با حقیقت مخل به مبانی اسلام نیست پس اخلال در مبانی اسلام
چیست؟!

نامه موسوی به شیخ حسینعلی منتظری و درخواست
رهنمود از وی برای رهبری معنوی جنبش به اصطلاح سبز(!) لکه ننگینی است که
دامان او را هرگز رها نخواهد کرد. سردسته کسانی که می خواست قانونی(!)
اغتشاش کند همدست کسی بود که بیست سال پیش از این امام خمینی(ره) خطر او
را در ردیف منافقین شمرده بودند!
ز)
یادآوری این نکته
حیاتی نیز ضروری است که؛ سران فتنه به تنهایی در معرکه پس از انتخابات به
کارزار نظام نیامده بودند. آنها از سالها پیش هم پیاله کسانی گشته بودند
که در دشمنی آنها با عمود خیمه اسلام، گوی سبقت را از یکدیگر ربوده بودند.
نامه موسوی به شیخ حسینعلی منتظری و درخواست رهنمود از وی برای رهبری
معنوی جنبش به اصطلاح سبز(!) لکه ننگینی است که دامان او را هرگز رها
نخواهد کرد. سردسته کسانی که می خواست قانونی(!) اغتشاش کند همدست کسی بود
که بیست سال پیش از این امام خمینی(ره) خطر او را در ردیف منافقین شمرده
بودند! کار به اینجا تمام نشد. او سالها با سران نهضت آزادی (جاسوسان
کددار سیا برابر اسناد لانه جاسوسی) محشور و هم پیاله بود. نفر دوم ستاد
انتخاباتیش (زهرا رهنورد) بارها به طور رسمی و علنی از سردسته دشمنان
اسلام در عرصه فمینیسم (شیرین عبادی) به عنوان شریک عقیدتی خود یاد کرده
بود. 127نماینده مجلس ششم که هویت آنچنانی خود را در نامه توصیه نوشیدن
جام زهر به رهبری نمایان کردند، همگی از سینه چاکان وی بودند و مهم تر
آنکه همین خط نفاق جدید بود که کنترل تمامی ستادهای انتخاباتی او را
برعهده داشت. با این وصف آیا نباید کنترل هرگونه تجمعی که مجوز آن به
موسوی اعطا می شد را در دستان عناصر دشمن می دیدیم؟! آیا اعطای مجوز به
موسوی به معنای اعطای مجوز به منافقین نبود؟ و آیا همین منافقین نبودند که
وقتی از مماشات دستگاههای قانونی مایوس شدند با استناد به بیانیه های
صهیونیست پسند کاندیدای ناکامشان به خیابان ریختند و شکستند و آتش زدند و
کشتند و غارت کردند؟!! همانهایی که وقتی به جرم محاربه بازداشت شدند،
موسوی در بیانیه شماره 10 خود آنها را «برادرانش» لقب داد!

راستی مگر قانون اساسی فقط در اصل 27 آن
خلاصه می شود؟ حضرات مدعیان حقوق قانونی- که تا اینجا ثابت شد مطابق همان
اصل 27 هم هیچ حقی نداشته اند- آیا یکبار قانون اساسی را تا آخر خوانده
اند؟! آیا اصل 57 و 110 را ندیده اند که ارکان حاکمیت جمهوری اسلامی را در
کف ولایت مطلقه فقیه نهاده است؟
ح)
راستی مگر قانون
اساسی فقط در اصل 27 آن خلاصه می شود؟ حضرات مدعیان حقوق قانونی- که تا
اینجا ثابت شد مطابق همان اصل 27 هم هیچ حقی نداشته اند- آیا یکبار قانون
اساسی را تا آخر خوانده اند؟! آیا اصل 57 و 110 را ندیده اند که ارکان
حاکمیت جمهوری اسلامی را در کف ولایت مطلقه فقیه نهاده است؟ همان کسی که
صراحتا فتنه گران را از «اردوکشی های خیابانی» منع فرمود. آیا خبر ندارند،
قانون اساسی اصل 99 هم دارد؟ آیا نمی دانند یا خود را به تجاهل زده اند که
مطابق اصل 99؛ «شورای نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاست
جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آرای عمومی و همه پرسی را برعهده
دارد»؟! آیا فتنه گران درصدد نبودند تا با برپایی تجمعات مخالف صریح اصل
27، اصل 99 همین قانون را لگدمال کنند؟ و آیا تجمع علیه قانون اساسی به
نفع اهداف مستکبران، «مخل به مبانی اسلام» نیست؟
به هرحال سردمداران
فتنه ای که طی آن ولایت فقیه و جمهوریت و شورای نگهبان و قانون اساسی و
ساحت مقدس حضرت امام حسین(ع)... را به عنوان ارکان اساسی نظام اسلامی مورد
تعدی قرار داده اند، به خوبی می دانند که قانون نیز متقابلا آنها را از
مزایای خود منع خواهد کرد. به گمان نگارنده این بیشتر شبیه یک لطیفه است
که تصور شود سران فتنه علت برخورد قاطع قانون اساسی با خود را درک نکرده
اند. واقعیت آن است که فتنه گران پس از خروش چند ده میلیونی ملت عاشورایی
در نهم دی ماه دچار چنان استیصال استراتژیکی شده اند که به هذیان گویی
پناه آورده اند.


عملکرد کروبی برای اعضای حزبش قابل فهم نیست
حمیدرضا فولادگر امروز در
گفتگو با خبرنگار فارس در اصفهان با بیان اینکه اگر استعفای اعضای حزب
اعتماد ملی به این معنی است که آنها می‌خواهند راه خود را از راه
فتنه‌گران جدا کنند باید از آن استقبال کرد، گفت: افرادی که به نظام،
انقلاب و ولی‌فقیه معتقدند باید راهشان را از فتنه‌گران جدا کنند.
وی افزود: در صورتی که این کار با هدف تغییر تاکتیک درون حزبی در راستای
مواضع نظام اسلامی باشد، از آن استقبال می‌شود و نباید دست رد به سینه
آنها زده شود.
نماینده مردم اصفهان در مجلس ادامه داد: نظام اسلامی ظرفیت پذیرش کسانی را
که بخواهند به آغوش نظام بازگردند دارد و آنها هم باید در راستای نظام
جمهوری اسلامی و طبق مبانی و اصول انقلاب به کار سیاسی بپردازند.
فولادگر با بیان اینکه باید دید که نیت اصلی اعضای حزب اعتماد ملی از این
اقدام چه بوده است، بیان داشت: تحلیلی که از این تصمیم می‌شود، این است که
با توجه به خروش میلیونی مردم در 9 دی آنها راه خود را از فتنه‌گران جدا
کرده‌اند.
وی با اشاره به اینکه رفتار نامناسب کروبی پس از انتخابات برای اعضای حزب
اعتماد ملی قابل فهم نبود، تصریح کرد: رفتار نامناسب کروبی ریشه اختلافات
موجود در اعضای حزب اعتماد ملی است و آنها نتوانستند رفتار کروبی را برای
خود تحلیل کنند.
نماینده مردم اصفهان در مجلس با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری در نماز
جمعه پس از انتخابات گفت: به فرموده مقام معظم رهبری که "دافعه در حداقل و
جاذبه در حداکثر است " نظام از حضور آنها به دامان انقلاب استقبال می‌کند.


دوچرخه سواری احمدی نژاد در پارک پردیسان
محمود احمدی نژاد رییس
جمهوری که دقایقی پیش به مناسبت روز ملی هوای پاک درپارک طبیعت تهران (
پردیسان) حضور یافته بود، در یک اقدام نمادین مسیری از این پارک را با
دوچرخه طی کرد.

به گزارش ایرنا، رییس جمهوری همچنین قرار است ضمن بازدید از بخشهای دیگر
پارک پردیسان از چند حرکت نمادین به مناسبت روز هوای پاک نیز دیدن کند .

احمدی نژاد درجمع مدیران سازمان حفاظت محیط زیست و فعالان این بخش نیز سخنرانی می کند.

سیدحسن نصرالله؛ چهره برتر 2009 لبنان
سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان به عنوان شخصیت برتر سیاسی لبنان در سال2009 انتخاب شد.

به گزارش ابنا در نظرسنجی سایت"کیلون"،بیش از هفتاد درصد شرکت کنندگان ، سید حسن نصرالله را به عنوان چهره برتر انتخاب کردند.

پس از دبیر کل حزب الله "سمیرجعجع" فرمانده اسبق شبه‌نظامیان فالانژ
و"نبیه بری" رئیس مجلس رتبه های بعدی را کسب کردند که این سه نفر88درصد
آرا را به خود اختصاص دادند.

در بین 12درصد باقی مانده آرا، نام افرادی مثل"سعد حریری"نخست وزیر"میشل عون"،"امین الجمیل"و...دیده می شود.

سید حسن نصرالله (زاده ?? اوت ???? در بیروت) روحانی شیعه و دبیر کل
حزب‌الله لبنان است. سید حسن نصرالله پس از ترور شدن سید عباس موسوی به
دست نظامیان صهیونیست، در سال ???? میلادی به مقام دبیرکلی حزب‌الله لبنان
رسید و پیروزیهای بزرگی از جمله در جنگ33روزه و آزادی جنوب لبنان ، را در
برابر رژیم اشغالگر قدس به دست آورد.
منبع : http://seratnews.ir

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 88/10/29 و ساعت 6:26 عصر | نظرات دیگران()
رهبری خطاب به افراد داخل نظام:
دو پهلو حرف زدن خواص کمک به فتنه دشمن است
نسل جوان کنونی بسیار بهتر و هوشمندانه‌تر عمل می‌کند

رهبر معظم انقلاب اسلامی تاکید کردند: هنگامی که عده ای در فضای فتنه و غبارآلودگی، با زبان، اسلام را نفی و در عمل نیز جمهوریت نظام را نفی می کنند و انتخابات را زیر سؤال می برند، انتظار از خواص این است که مرز و موضع خود را شفاف مشخص کنند.

به گزارشرجانیوز به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی امروز در دیدار مسئولان شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و رؤسای ستادهای دهه فجر سراسر کشور، مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی ایران و مراسم سالگرد انقلاب در سی سال گذشته را حضور انبوه و متحد مردم به عنوان عناصر اصلی شکل گیری انقلاب اسلامی و دلبستگی آنان به شعارهای اساسی انقلاب دانستند و تأکید کردند: در دوران فتنه و غبارآلود بودن فضا، وظیفه همه بویژه خواص، موضع گیری شفاف و پرهیز از سخنان و مواضع دو پهلو است.

رهبر انقلاب اسلامی دهه فجر را یک پدیده منحصر بفرد برشمردند و در تبیین این موضوع افزودند: علت منحصر بفرد بودن دهه فجر این است که در طول سی سال گذشته، سالگرد انقلاب اسلامی همواره با حضور انبوهِ مردمی بوده که عناصر اصلی پدید آورنده انقلاب هستند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای حضور میلیون‌ها نفر در 22 بهمن هر سال را نشانه متکی بودن انقلاب به ایمان‌های مردم دانستند و خاطرنشان کردند: معنای این حضور انبوه و منسجمِ هر ساله این است که انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن، متکی بر مردم و ایمان آنان است و علت اصلی ناتوانی دشمنان در متزلزل کردن نظام اسلامی نیز همین موضوع است.

ایشان با اشاره به وحشت مخالفان نظام اسلامی، از این حضور خالص و گسترده مردمی با گرایشها و سلایق مختلف، در مناسبتهای گوناگون انقلاب به ویژه دهه فجر و 22 بهمن افزودند: دشمنان برای سرپوش گذاشتن بر این انسجام و وحدت تلاش دارند، با کمک عوامل خود، و در تبلیغات اینگونه وانمود کنند که انسجام و جهت گیری واحد مردم دچار انشقاق و چند دستگی شده است.

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: در همین چارچوب در روز قدس که پایه و اساس آن در ضدیت با رژیم صهیونیستی است، گروهی معدود و فریب خورده، بر ضد موضوع فلسطین و به نفع رژیم صهیونیستی شعار دادند و در روز سیزده آبان نیز که روز برائت و نفرت ملت ایران از استکبار امریکایی است، بر ضد این حرکت و نظام اسلامی و اسلامیت شعار دادند.

حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه ملت ایران دلبسته به شعارهای اساسی انقلاب اسلامی است و عظمت ملت ایران نیز به برکت حضور مردمی در صحنه است، افزودند: جمهوری اسلامی با خواست و ایمان مردم شکل گرفته و تاکنون براساس همین خواست و ایمان با کمال اقتدار و احساس عزت و بی نیازی پیش رفته و از این پس نیز با اقتدار و عزت کامل بر همه دشمنان پیروز خواهد شد.

ایشان تأکید کردند: انقلاب اسلامی یک حقیقت برخاسته از سنت الهی است و تا هنگامی که متکی بر ایمان، عشق و علاقه مردم است، قدرتهای جهانی اگر با یکدیگر نیز متحد شوند نمی توانند صدمه ای به این انقلاب و مردم وارد کنند.

حضرت آیت الله خامنه ای، 22 بهمن را متعلق به ملت ایران، امام بزرگوار (ره)، و شهدا دانستند و تأکید کردند: دشمن تلاش دارد این ثروت عظیم ملی را متزلزل کند، بنابراین باید با تمام قوا در صحنه بود و عاقلانه و مدبرانه حرکت کرد.

رهبر انقلاب اسلامی شناخت "لحظه و نیاز " و اقدام متناسب با آن را یک خصوصیت و ویژگی بسیار مهم برشمردند و خاطرنشان کردند: برخی از اهالی کوفه که با عنوان "توابین " چند ماه بعد از حادثه عاشورا قیام کردند و به شهادت رسیدند، به امام حسین (ع) ایمان داشتند و انشاءالله در نزد خداوند هم مأجور هستند اما آن وظیفه ای را که باید عمل می کردند، انجام ندادند زیرا "لحظه " و عاشورا را نشناختند.

ایشان، نهم دی امسال را یکی از "لحظه ها " دانستند و تأکید کردند: راهپیمایی نهم دی، نیاز لحظه ها بود که شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی به درستی اقدام کرد و مردم نیز بخوبی این نیاز را تشخیص دادند و 9 دی به یکی از قله های تاریخ انقلاب اسلامی تبدیل شد.

حضرت آیت الله خامنه ای 23 تیر سال 78 را نیز یکی دیگر از "لحظه ها " برشمردند و خاطرنشان کردند: راهپیمایی مردم در 22 بهمن با همه عظمتی که دارد، یک کار متعارف و دارای روال مشخص است اما راهپیمایی 23 تیر سال 78 و نهم دی امسال، یک کار متعارف نبود.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: شناخت موقعیت، و حضور در لحظه مناسب و مورد نیاز، اساس همه کارها است.
ایشان، موضع گیری شفاف و پرهیز از مواضع مبهم و دو پهلو را یکی از نیازهای مهم دوران فتنه و غبارآلودگی فضا دانستند و افزودند: دشمنان همواره مخالف شفاف بودن فضا هستند زیرا آنها در فضای غبار آلود و فتنه می توانند به اهداف خود برسند.

حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: در شرایط کنونی همه جریانها و گرایش های سیاسی داخل نظام باید خط و مرز خود را با دشمن به صورت شفاف مشخص کنند و در این میان وظیفه خواص بویژه خواصی که تأثیرگذاری بالایی دارند، بیش از دیگران است.

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: موضع گیری دو پهلوی خواص مطلوب نیست و خواص باید مواضع خود را در قبال سخنان و اقدامات دشمن، شفاف بیان کنند.

ایشان افزودند: وقتی سران استکبار و ظلم، و اشغالگران کشورهای اسلامی وارد میدان می شوند و موضع گیری می کنند، دو پهلو و مبهم سخن گفتن صحیح نیست زیرا باید مشخص شود، افرادی که داخل نظام جمهوری اسلامی هستند، چه موضعی دارند و آیا حاضر هستند از دشمن تبری بجویند؟

حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: هنگامی که عده ای در فضای فتنه و غبارآلودگی، با زبان، اسلام را نفی و در عمل نیز جمهوریت نظام را نفی می کنند و انتخابات را زیر سؤال می برند، انتظار از خواص این است که مرز و موضع خود را شفاف مشخص کنند.

ایشان تأکید کردند: شفاف سازی، دشمنِ دشمن و غبارآلودگی کمک به دشمن است و این، یک شاخص و معیار برای عملکرد همه افراد و جریانها و به ویژه خواص است.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به توطئه هایی که در سی سال گذشته بر ضد انقلاب اسلامی وجود داشته است، افزودند: ملت ایران تاکنون با لطف و عنایت خداوند از گذرگاههای بسیار سختی عبور کرده است و از این پس هم عبور خواهد کرد.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه دشمنی ها با نظام اسلامی همچون گذشته در آینده نیز ادامه خواهد داشت، خاطرنشان کردند: اگر ملتی بیدار، آگاه، با عزم و متکی بر ایمان و همراه با رویش باشد بر همه توطئه ها غلبه خواهد کرد.

ایشان با اشاره به رویش های انقلاب افزودند: نسل جوان کنونی و جوانانی که حتی پیروزی انقلاب اسلامی و مقاطع مهم آن را ندیده اند، نوخاسته ها و رویش های انقلاب هستند که در مقایسه با نسل جوان اول انقلاب، بسیار بهتر و هوشیارانه تر عمل می کند.

حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: با وجود همه توطئه ها، برگ و بار درخت مستحکم انقلاب روزافزون است.
ایشان همچنین با قدردانی از زحمات شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، این نهاد را یکی از کهن ترین و پرسابقه ترین نهادهای جمهوری اسلامی دانستند و افزودند: شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی براساس یک نیاز واقعی و صادقانه شکل گرفت و این نهاد در طول سی سال گذشته نیز همواره براساس شناخت لحظه و نیاز عمل کرده است.

رهبر انقلاب اسلامی، حضور آیت الله جنتی در رأس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و اشراف وی بر کارها را یکی از عوامل اصلی حرکت این نهاد در مسیر صحیح و شناخت به موقع نیازها دانستند.

در ابتدای این دیدار آیت الله جنتی رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی ضمن اشاره به سابقه شورا و تشکیل آن در 12 مرداد 59، گزارشی از فعالیتها و عملکرد این نهاد در مقاطع مختلف بویژه در راهپیمایی نهم دی امسال ارائه از عملکرد بسیار خوب صدا و سیما در این رویداد مهم قدردانی کرد.


"یورونیوز" فارسی می‌آید

شبکه تلویزیونی یورونیوز در مسیر ایجاد بستری جدید برای جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران، برنامه‌های خبری خود را به زبان فارسی آغاز می‌کند.

به گزارش فارس به نقل از شبکه خبری بی.بی.سی، شبکه ماهواره‌ای یورونیوز مستقر در شهر "لیون " فرانسه اعلام کرد که آغاز پخش برنامه‌های خبری به زبان فارسی و ترکی را در سال جاری میلادی آغاز خواهد.

بر اساس این گزارش، شبکه خبری بی بی سی تاکید کرد که پخش این برنامه‌های خبری برای رویارویی با محدودیت‌های خبری در منطقه است و شبکه یورونیوز تصریح کرد‌ه است که پخش این برنامه‌ها برای سال جاری میلادی برنامه‌ریزی شده است و برنامه‌های ترکی نیز از اواخر همین ماه(ژانویه) شروع به کار خواهد کرد.

در ادامه این گزارش آمده است که یورونیوز در صدد است پخش برنامه‌های ترکی خود را از 30 ژانویه آغاز کند.

بر اساس اطلاعات منتشر شده توسط پایگاههای خبری جهان، شبکه خبری 24 ساعته یورونیوز که در حال حاضر به هشت زبان انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، اسپانیولی، پرتغالی، روسی و عربی برنامه پخش می‌کند در صدد است برنامه‌های خبری فارسی و ترکی زبانش را از طریق ماهواره، تلویزیونهای کابلی و همچنین بصورت اینترنتی پخش نماید.

بهزاد نبوی گفت از آمریکای تا بن دندان مسلح می‌ترسم

نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی با اشاره به مطلبی از بهزاد نبوی گفت: او نوشت هیچ منطق و عقل سلیمی حکم نمی کند که کشور جهان سومی مانند ما حتی اگر ملتی پشتیبانش باشد به جنگ آمریکا برود. من از آمریکای تا بن دندان مسلح می ترسم.

به گزارش ایرنا، "مهدی کوچک زاده" بعد از ظهر امروز در میزگردی پیرامون بازکاوی موضع گیری های امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب در حوادث انقلاب در مسجد دانشگاه تربیت مدرس تهران با اشاره به اینکه ما هیچ وقت بحران نداریم اظهار داشت: ما دارای نظام مستقل، مجلس خبرگان و رهبری هستیم و اکثریتی را در کشور داریم که مدافع آرمان های نظام هستند.

وی با اشاره به اینکه مردم ایران در نهم دی ماه حماسه ای عظیم خلق کردند افزود: بعد از نهم دی دیدیم که موسوی، خاتمی و ... هر کدام بیانیه هایی دادند و می خواستند القا کنند که کشور ما از بحران رنج می برد.

عضو کمیسیون سیاست داخلی و شوراها مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه دشمنان با آوردن اراذل و اوباش به خیابان ها می خواستند بحران در کشور ایجاد کنند گفت: آنان بدانند که هیچ گاه با این اعمالشان موفق نخواهند شد.

عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس بیان کرد: امروز می خواهم از کسانی که شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه را سر می دادند بپرسم اگر این‌طور است پس چرا با شعار نخست وزیری امام(ره) به میدان آمدید.

وی با اشاره به نامه امام راحل به گورباچف اظهار داشت: امام خمینی(ره) نامه ای را به گورباچف نوشتند و در آن تاکید کردند اولین مساله ای که باعث موفقیت شما در آینده می شود تجدید نظر بر سیاست خود نسبت به مساله دین زدایی است.

عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرش اضافه کرد: امام راحل بر این مساله تاکید داشتند که مشکل اصلی شوروی عدم اعتقاد بود. امام معتقد بودند که اگر اعتقاد به خدا در کشوری حاکم باشد آنها رشد و پیشرفت می کنند.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با اشاره به مطلبی از بهزاد نبوی که در گذشته در روزنامه اعتماد به چاپ رسیده بود گفت: او در آن زمان نوشت هیچ منطق و عقل سلیمی حکم نمی کند که کشور جهان سومی مانند ما حتی اگر ملتی پشتیبانش باشد به جنگ آمریکا برود. من به خاطر کشور و ملتم از آمریکای تا بن دندان مسلح می ترسم.

کوچک زاده در ادامه با اشاره به مطلبی از احمد شیرزاد در روزنامه یاس نو گفت: شیرزاد در این مطلب نوشته بود که برای ترسیدن شعور ترس نیاز است بعضی ها ممکن است نترسند چون شعور درک و ترس ندارند.

منبع :

http://rajanews.com


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 88/10/29 و ساعت 6:22 عصر | نظرات دیگران()
بانگداد افشا می کند - مونتاژ عکس علامه جعفری تلاشی برای مشروعیت
بخشی 


مشروعیت دادن به انحراف


بانگداد افشا می کند - مونتاژ عکس علامه جعفری تلاشی برای مشروعیت بخشی



یکی از فرقه های صوفیه تازه به
دوران رسیده فرقه مهدویه اشراقیه گمنامیه است.
این فرقه شاخه ای از ذهبیه است
که توسط یکی از صوفیان ذهبی بنام سید محمد محسنی راه افتاد.

قطب این فرقه
ادعاها وسخنان عجیبی دارد که مایه خنده و تفریح است.

از جمله وی در جمع
مریدانش شایعه کرده بود که علامه محمد تقی جعفری از وی درخواست کرده که وارد فرقه
مهدویه شود ولی آقای محسنی از او خواسته برای شکستن نفس چند روزی سر خیابان آدامس
بفروشد که ایشان قبول نکرده است.

این سخن در بین صوفیان مهدوی دزفول شهرت
دارد. هر چند در سفر علامه به دزفول ایشان در جمع مسئولین پس از شنیدن این سخن
بسیار ناراحت شده و فرموده بودند که نامبرده دفتر شعری آورده تا به قول خودش اشعار
عرفانیش را علامه ببیند که بعد از چند روز علامه جواب داده بودند که باید در شعر
بیشتر کار کند.

حال ایشان عکسی از علامه را بسیار ناشیانه مونتاژ کرده و در
سایت گذاشته و مدعی ارتباط با ایشان شده است.
به هر حال برای مشروعیت دادن به
انحراف ،چقدر آقایان صوفی تلاش می کنند!!!


بانگداد افشا می کند
...



منبع | نویسنده :
www.khademnews.com

منبع ما :http://bangdad.com/bangdad/pages/details.asp?id=276

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 88/10/29 و ساعت 2:19 عصر | نظرات دیگران()

الان فراری از جهاد کمه...

اگر دشمن بهت طمع کرد بدون داری اشتباه میری...

 

3،5 مگابایت

دانلود کلیپ تصویری

منبع :

http://mobarezclip.com/ 


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 88/10/29 و ساعت 12:41 عصر | نظرات دیگران()
مهاجرانی ابراز شرمند‌گی‌‌اش را تکذیب کرد

مهاجرانی ابراز شرمندگی نسبت به اظهارات سخیف اکبر گنجی درباره امام زمان(عج) را تکذیب کرد.

به گزارش فارس، روز گذشته اخباری مبنی بر اینکه مهاجرانی اظهارات سخیف گنجی را محکوم کرده و از اینکه نام خود را در کنار وی پای بیانیه 5 نفره گذاشته، ابراز شرمندگی کرده در بسیاری از رسانه‌ها منتشر شد؛ اما شبکه ضد انقلابی «جرس» که توسط تیم مهاجرانی و کدیور از خارج کشور مدیریت می شود در واکنش به خبر یاد شده نوشت: «سیدعطاءالله مهاجرانی خبر منتشره درباره وی در فیس بوک و برخی سایتهای خبری مبنی بر شرکت در میزگرد یک رسانه خارجی و اعلام نظر درباره سخنان گنجی را تکذیب کرد.

وی به خبرنگارسایت حامی موسویگفت: در روزهای گذشته در هیچ میزگردی شرکت نداشته و در این رابطه سخنی نگفته است. مهاجرانی تاکید کرد که مواضع آقای گنجی درباره قرآن مجید و مهدویت مواضع شخصی ایشان است. وی افزود قبلا مخالفت خود را با چنان مواضعی، طی نقدهایی که منتشر کرده اعلام داشته است.»

گفتنی است در خبر منتشره در فیس بوک آمده بود: «مهاجرانی در میزگردی با حضور کارشناسان سیاسی در یکی از رادیوهای خارجی به شدت از مواضع اخیر اکبر گنجی انتقاد کرد. مهاجرانی در واکنش به سخنان اکبر گنجی علیه اعتقادات اهل تشیع گفت: این سخنان بی ارزش، نیاز به پاسخ ندارد. وی افزود: توهین به ائمه و امام زمان که از سوی گنجی انجام گرفته، من را نسبت به امضای نامه 5 تن از روشنفکران خارج از کشور، دچار تردید کرده، چرا که به هیچ وجه علاقه ای ندارم اسمم در کنار چنین اندیشه ای قرار بگیرد و از این بابت شرمنده ام.»

نکته قابل تامل اینکه سایت «کلمه» وابسته به میرحسین موسوی با انتشار خبر سایت حامی موسوی، به تکذیب اظهارات منتسب به مهاجرانی علیه گنجی پرداخت!

این سایت حاضر نشد به انتقاد از موضع ضد امام زمانی اکبر گنجی که در واقع اقتباس از هجمه های بهائیت است بپردازد و این در حالی است که نامبرده طی 7 ماه گذشته، تبدیل به یکی از سخنگویان اصلی موسوی در خارج از کشور شده است.

سایت کلمه البته خیلی هم بی موضع نبود بلکه زیر خبر تکذیبیه مهاجرانی، به نام مخاطبان این عبارات را منتشر کرد: «خوب شد گفتین. چون وقتی این خبر رو شنیدم خیلی از آقای مهاجرانی ناراحت شدم اساسا اعتقادات دینی هر شخصی به خودش مربوط است... این سایت ها هم فقط بلدن فرافکنی کنن و قصدشون اینه که تفرقه بندازن... ممنون آقای مهاجرانی، منم وقتی این خبر رو خوندم خیلی تعجب کردم، اما منتظر تکذیب خبر بودم، با خودم گفتم اگه کلمه هم این خبر رو درج کرد باور می کنم، تا الان هم هر نیم ساعت کلمه را چک کردم تا شاید خبری ببینم که الان دیدم خدا رو شکر، دم کلمه عزیز هم گرم»!

اکبر گنجی به عنوان یکی از 5 عضو حلقه ای که مهاجرانی از آنها به عنوان «اتاق فکر جنبش سبز» یاد می کند اخیرا در مصاحبه با شبکه بی بی سی انگلیس به انکار امام زمان(عج) پرداخته و مدعی شده بود هیچ دلیلی بر وجود امام زمان وجود ندارد. وی همچنین ادعا کرده بود ائمه]ع[ نه معصوم هستند و نه واسطه فیض.

پیش از این، قرینه های بسیاری، از گرایشات بهایی برخی اعضای حلقه 5 نفره حکایت می کرد و علنی کردن ستیزه جویی با امام عصر(عج) این واقعیت را بیشتر نشان می دهد. محسن کدیور که در کنار سروش و مهاجرانی از اعضای حلقه پنج نفره فراریان قرار دارد، برای حفظ ظاهر به «جرس» گفت: «تفاوت های اعتقادی ما مانع از اشتراکات سیاسی نیست» اما توضیح نداد که اولا پس چرا به حلقه 5 نفره خود عنوان روشنفکر دینی داده اند و ثانیا چگونه می توان با منکران امامت و نبوت و قرآن و وحی هم جبهه شد؟!

به نظر می رسد اکبر- گاف مثل همیشه اگرچه دست به حماقت زده اما مثل خروس بی محل، تمام پز «روشنفکری دینی» حضرات را به هم ریخته است.

سوابق فرصت طلبانه باند 5 نفره به ویژه بهاءالله مهاجرانی به قدری سیاه است که نه تنها مردم دیندار ایران هرگز آنها را جدی نمی گیرند بلکه محافل ضدانقلاب نیز به آنها به دیده بدگمانی و کسانی که دارای رفتارهای «هخا»منشی! هستند می نگرند.

 

دلیل بازداشت علیرضا بهشتی

یکی از دلایل بازداشت علیرضا بهشتی تدوین جزوه ای کاملا عملیاتی و ساختار شکنانه و مبتنی بر رویه های براندازانه بوده است.

یک منبع آگاه در گفتگو با جوان، گفت:محمدرضا تاجیک و علیرضا بهشتی دو جزوه به میرحسین موسوی ارائه کرده بودند که جزوه تاجیک تئوریک و مبتنی بر یک سلسله اقتضائات راهبردی بوده ولی جزوه ای که بهشتی تهیه کرده بود شکل عریانی از پیشنهادهای تاجیک را شامل می شده و برمبنای ساختارشکنی و رویه هایی غیر قابل پذیرش و نامنطبق با چارچوب های اساسی نظام جمهوری اسلامی بوده است.

گفتنی است وزیر اطلاعات چندی پیش از کشف جزوه براندازی و منبق با ادبیات توده ای از ستاد یکی از کاندیداهای اصلاح طلبان خبرداده بود.

 

پنج دوره آشوب‌گری روشنفکران در تاریخ معاصر ایران

عطا بهرامی: در طی چهار سال گذشته بمباران تبلیغاتی گسترده ای از سوی رسانه های غربی و عوامل داخلی آنها علیه دولت احمدی نژاد انجام شد. غربی ها امیدوار بودند که بتوانند ثمره تبلیغات گسترده خود را در انتخابات اخیر چیده و پس از مدت ها عقب نشینی، یک گام به جلو بردارند؛ اما ماجرا برای آنها به یک فاجعه تبدیل شد. نه تنها احمدی نژاد از قدرت کنار نرفت بلکه با حمایت قاطع ملت برای بار دوم به ریاست جمهوری برگزیده شد.

اگرچه آمریکایی ها بارها گفته اند که فرد در هدایت سیاست خارجی ایران تاثیری ندارد اما مطمئنا آنها نیز برتری کیفی مدیریت اعمال شده به‌وسیله احمدی نژاد را پذیرفته اند. آنها در این چهار سال به خوبی شاهد بودند که وی توانست به توده های مردم در خاورمیانه اعتماد به نفس داده و پس از مدت‌ها بازی را در دست گرفته و کشور را از حالت انفعالی خارج نماید و فراتر از آن متحدان منطقه ای ایران نیز به پیروزی های بی سابقه ای در برابر بزرگ‌ترین تهدید منطقه یعنی رژیم صهیونیستی دست یابند.

بدون شک از کشورهای غربی انتظاری برای کمک به تقویت جایگاه کشور در سطح منطقه و جهان وجود ندارد و نباید انتظار داشت که به پیروزی های کشور به طور علنی اقرار کنند و دست از سیاه نمایی بردارند اما این انتظار به جا از تمام کسانی که دارای حداقل تعلقی به کشور و نظام هستند، وجود دارد.

مشارکت بی سابقه مردم در انتخابات و تایید مجدد احمدی نژاد پیروزی بزرگی برای مردم و نظام بود و البته هنوز هست، اگر چه با فعالیت های خرابکارانه ای که پس از انتخابات به‌وسیله روشنفکران وابسته صورت گرفت، از شیرینی آن کاسته شد. هدف از این نوشتار بررسی وقایع روز نیست بلکه پرداختن به این موضوع است که چرا بارها در تاریخ معاصر ایران شاهد تقابل روشنفکران در برابر مردم و منافع ملی بوده ایم.

این نخستین بار نیست که در کشور چنین حادثه ای رخ می دهد. در اوایل انقلاب نیز گروه هایی با راهپیمایی های متوالی و برگزاری میتینگ های پیاپی مانع استقرار ثبات در کشور شده و مردم را با چالشی بزرگ مواجه ساخته بودند که با رهبری مدبرانه حضرت امام مشکل حل شد همان اتفاقی که با عملکرد مقام معظم رهبری در وقایع اخیر روی داد.

تاریخ معاصر ایران نشان داده است که روشنفکران غرب‌زده در بهترین حالت درک درستی از منافع ملی نداشته و اگرچه در سخن از میهن دم می زنند اما با اعمالی که انجام می دهند به ابزاری برای بیگانه تبدیل می شوند.

چرا با وجود اینکه بزرگ‌ترین نظریه پردازان روابط بین الملل، اسرائیل را رژیمی طرفدار برهم زدن وضع موجود دانسته و آن را دشمن استراتژیک قدرت برتر منطقه یعنی جمهوری اسلامی ایران بر می شمارند و بالطبع کمک ایران به دشمنان اسرائیل مانند حزب الله و حماس را فراتر از هر بحثی در راستای منافع ملی ایران ارزیابی می کنند، جریان روشنفکری کشور در تبلیغات انتخاباتی با کمال شگفتی حقیقت را برای مردم وارونه جلوه می دهد و به نفع اسرائیل شعار می دهد؟

چرا با وجود اینکه نسخه های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول جز فاجعه برای کشورهای جهان سوم چیزی به بار نیاورده و آثار آن را در موارد متعدد و از جمله دوران تعدیل اقتصادی (دولت هاشمی) شاهد بوده ایم، این رویکرد در نظریات اقتصاددانان بزرگی مانند استیگلیتز، ویلیامسون و ... نیز وجود دارد، باز با حمله به سیاست های اقتصادی دولت که بسیار موفق‌تر از گذشته بوده است، درخواست لیبرال سازی بیشتر را مطرح می کنند؟

به چه دلیل با وجود شواهد بسیار زیاد درباره رویکرد استعماری کشورهای غربی مانند آمریکا در برخورد با جهان سوم و فجایعی که به بار آورده اند، باز شاهدیم که جریان روشنفکری کشور با خوش بینی از حمله نظامی آمریکا به خاورمیانه یاد می کند و چشم و دل به رسانه های تابلودار غربی دوخته است؟ سخنان زیدآبادی درباره صدور دمکراسی به منطقه از عراق که پس از حمله آمریکا ایراد شد و چیزی که هم اکنون شاهدیم به خوبی به بی‌راه رفتن این دیدگاه را نشان می دهد.

"سر جان ملکم" سفیر بریانیا در ایران قاجار به صراحت گفته بود که ما کسانی را در کشورهای جهان سوم تربیت می کنیم که از ما به منافع‌مان حساس تر باشند. اگر با نگاه بی طرفانه به رویدادهای کشور نگاه کنیم، به خوبی رد پای این ادعا را مشاهده می کنیم. روشنفکران ایرانی همواره علیه مردم و منافع ملی حرکت کرده اند و کارنامه سیاهی دارند.

تاریخ حضور روشنفکران در عرصه سیاسی را اول بار به دوران مشروطه باز می گردد. جنبشی که در ابتدا عدالتخواهانه بود اما به‌وسیله عوامل انگلیس منحرف شد و به سوی به هرج و مرج کشاندن کشور و خدمت به بیگانه هدایت شد. آنها علی‌رغم اینکه با خلع محمدشاه قاجار قدرت را در اختیار گرفته بودند، مانع هرگونه ثبات در کشور شده و جنگ داخلی و هرج و مرجی بی پایانی را به‌وجود آوردند. اقتصاد کشور ویران شد و تولید محصولات کشاورزی به حداقل رسید. پی آمد این اتفاقات قحطی و گرسنگی وحشتناکی بود که باعث از بین رفتن یک چهارم جمعیت کشور بر اثر گرسنگی شد. گرفتاری بزرگ این دوران آزادی عمل جماعت غربزده ای بود که کاری جز استخفاف ملت نداشتند و کارشان فخرفروشی به ملت و بی فرهنگ دانستن آنها بود.

دلیل استقبال اولیه مردم از رضاخان، رهاشدن از آشوب هایی بود که حاکمیت روشنفکران در ایران پدید آورده بود و پایانی برای آن نبود. کار به جایی کشید که دیکتاتوری مانند رضاخان برای مردم بر حاکمیت هرج و مرج اولویت پیدا کرد. این نخستین دوره حاکمیت روشنفکران در تاریخ ایران است.

دوره دوم حاکمیت آنها به دوران موسوم به ملی شدن صنعت نفت باز می گردد. این دوران دومین فرصت روشنفکران برای قرار گرفتن در مصدر قدرت است. نمایشگاهی از روزنامه ها، میتینگ ها و تجمعات خیابانی در کشور حاکم شد و بی ثباتی کشور را فرا گرفت. علی‌رغم اینکه آنها توانستند با وادار کردن شاه به عقب نشینی قدرت را در اختیار گیرند اما جو پرآشوبی را که ایجاد کرده بودند، پایانی نبود. مردم منتظر بودند حال که اداره کشور در اختیار آنهایی قرار گرفته است که مدام از پیشرفت فرنگ و عقب ماندگی ایران داد سخن می دهند و شاهان را متهم اصلی قلمداد می کنند حال که در مصدر قدرت قرار گرفته اند، برای آبادانی کشور گامی بردارند. این آرزویی بود که هرگز به واقعیت نپیوست. میتینگ ها و تجمعات خیابانی را پایانی نبود و کشور به سمت آشوب در حرکت بود. کار به جایی رسید که یک آمریکایی با چمدانی حاوی 4 میلیون دلار از عراق به ایران سفر کرد و با مشتی اوباش حکومت مصدق را سرنگون ساخت. درس این واقعه نه در کودتای فضل الله زاهدی بلکه در عدم هرگونه حمایت مردمی از مصدق در هنگام کودتا نهفته است. دولت مصدق بدلیل عدم استقرار ثبات در کشور و گرفتار شدن در دام آشوب های سیاسی روشنفکران که بار دیگر عرصه را برای فعالیت مناسب یافته بودند ناتوان بود به همین دلیل مردم از وی قطع امید کرده و به حمایت از وی کاری نکردند.

دوران دیگر ظهور جریان های روشنفکری به اوایل انقلاب باز می گردد. به برکت انقلاب اسلامی، گروه‌های سیاسی آن دوران که به‌وسیله دستگاه امنیتی پهلوی به زندان ها فرستاده شده بودند، فرصت عمل یافتند. ماجرا با دفعات گذشته هیچ تفاوتی نداشت. سلسله ای از روزنامه ها و شب‌نامه ها به همراه تجمعات و میتینگ‌ها کشور را فراگرفت. کار به جایی رسید که علی‌رغم حمله صدام، باز هم به جو ملتهبی که ساخته بودند، پایان ندادند و کار عده ای از آنها به رویارویی مسلحانه با مردم کشید. فرانسه که پدر روشنفکری در جهان و از جمله ایران محسوب می شود و احزاب سیاسی آن به داشتن اختلاف های بسیار مشهورند، در هنگام حمله خارجی متحد می شوند و در بین علمای سیاسی به این معروفند که تنها در صورت حمله نظامی بیگانه با یکدیگر متهم می شوند؛ اما نمونه ایرانی آن در صورت حمله بیگانه نیز دست از آشوب و برهم زدن ثبات کشور برنداشت.

دوره دیگر حضور روشنفکران در قدرت به دوران دوم خرداد باز می گردد. درست به مانند دفعات گذشته موجی از تجمعات و میتینگ های سیاسی را در کشور ایجاد کردند. علی‌رغم اینکه قوای مقننه و مجریه کشور را در اختیار گرفته بودند، اقدامات اساسی و زیربنایی متناسب برای آبادانی کشور انجام ندادند و کشور را در دوری از هیاهوهای بی پایان گرفتار کردند. به مانند دوره های گذشته هدف از کار سیاسی، کار سیاسی بود و هدف از تجمع و پارتی های سیاسی، پارتی سیاسی. تا زمانی که رای مردم را داشتند، مردم متمدن بودند و هنگامی که مردم به دلیل آشوبی که در کشور ایجاد کرده بودند، از آنها روی گرداندند، به پایین بودن سطح فرهنگ سیاسی متهم شدند.

انتخابات دهم ریاست جمهوری اگرچه به بازگشت مجدد روشنفکران منتهی نشد اما اشتراکات زیادی به مانند گذشته دارد. ملت بازهم به نادانی متهم شد و با وقاحتی که تاریخ از یاد نخواهد برد، بحث رای کمی و کیفی را به میان کشیدند.

نقطه اشتراکی دیگر همه این 5 دوره آشوب گری روشنفکران در مطالبات شخصی آنها از ملت نهفته است. آنها این حق را برای خود قائلند که امکانات کشور که به هفتاد میلیون ایرانی تعلق دارد، فقط به آنها اختصاص داده شود حتی اگر در گوشه کنار کشور بسیاری به دلیل نداشتن حداقل امکانات به فقر و فلاکت گرفتار باشند. هر گروهی چه داخلی و چه بیگانه قصد ضربه زدن به منافع مردم را داشته باشد روشنفکران یاوری وی خواهند بود.

تاریخ روشنفکری ایران از دوران مشروطه تاکنون نشان می دهد که حیات آنها در هرج و مرج نهفته است و هربار که به قدرت می رسند چنان خاطره تلخی از خود برجای می گذارند که دو یا سه دهه، به اندازه تغییر یک نسل، لازم است تا مردم به آنها مجددا اعتماد کرده و آنها را بپذیرند اگرچه در دوره اخیر، انتخابات دوره دهم، به تغییر لباس و فریبکاری روی آوردند. در دوره های گذشته 3 دهه طول می کشید تا خاطره هرج و مرج آنها از اذهان مردم پاک شود اما در دوره اخیر به دلیل تقابل آشکار با اعتقادات مردم و عریان شدن وابستگی آنها به کشورهای بیگانه بدلیل گسترش وسائل ارتباطی امیدی برای فراموشی وجود ندارد. همچنانکه مردم حمله بیگانه را هرگز فراموش نمی کنند خیانت عوامل آنها را نیز از یاد نخواهند برد.

این سوال اساسی باید پاسخ داده شود که چرا طبقه ای که بیشترین استفاده را از امکانات کشور در طی بیش از یک قرن اخیر داشته، همواره به وسیله ای برای تضعیف حاکمیت ملی تبدیل شده است؟ روشنفکری ایرانی نمونه ای است که حیات آن به ایجاد و تداوم هرج و مرج نهفته است و اگر فرصت یابد می تواند چندین دهه هرج و مرج را ادامه داده و تا زمانی که فرصت عمل از آن سلب نشود به هیاهو پایان نمی دهد.

 

http://rajanews.com

 


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 88/10/29 و ساعت 11:49 صبح | نظرات دیگران()
کروبی : محافظی ‌که‌ شب ‌جمعه‌ در ‌قزوین ‌از‌ من‌‌حمایت‌‌ نکند ‌‌به ‌چه ‌دردی ‌می‌خورد؟
عصبانیت کروبی از اسلحه نکشیدن محافظانش به سوی مردم سبب شد تا شیخ اصلاحات فرزندان خود را جایگزین تیم حفاظتی اش کند . کروبی در خصوص دلایل کنار گذاشتن محافظانش با اشاره به اخراج خود از قزوین توسط مردم این شهر در حالی که چند سالی است شدیدا میل دارد خود را مهم جلوه دهد مدعی شده که در قزوین عده ای با شلیک گلوله قصد ترور او را داشته‌اند!
"صراط" - عصبانیت کروبی از اسلحه نکشیدن محافظانش به سوی مردم سبب شد تا شیخ اصلاحات فرزندان خود را جایگزین تیم حفاظتی اش کند. سایت کروبی در این خصوص اعلام کرده که مهدی کروبی در غیاب محافظین خود با همراهی فرزندانش به دیدار خانواده عمادالدین باقی رفته است.
به گزارش صراط کروبی در خصوص دلایل کنار گذاشتن محافظانش با اشاره به اخراج خود از قزوین توسط مردم این شهرگفته : محافظینی که رسالت‌شان حفظ جان افراد است و در هنگام وقوع چنین حوادثی اختیار لازم در دفاع و حفاظت ندارند، عملاً کارایی موثری نخواند داشت. کروبی که چند سالی است شدیدا میل دارد خود را مهم جلوه دهد مدعی شده که در قزوین عده ای با شلیک گلوله قصد ترور او را داشته اند. این در حالی است که فرمانده انتظامی استان قزوین با تکذیب شایعه تیراندازی به خودروی حامل کروبی در قزوین این شایعه سازی ها را تنها خوراک تبلیغاتی برای دشمنان برشمرده است.
مسعود جعفری‌نسب در این خصوص اظهار داشته است: در پی انتشار خبر حضور حجت‌الاسلام مهدی کروبی به قزوین و ورود وی تمهیدات امنیتی لازم برای حضور ایشان فراهم شد. وی اضافه کرده است: با توجه به شرایط تجمع مردم و با هماهنگی‌های لازم با گروه امنیتی آقای کروبی، ایشان با اسکورت مستقیم و غیرمستقیم پلیس از منزل مذکور خارج شد. جعفری‌نسب تصریح کرده است: در این میان نه تنها درگیری وجود نداشت بلکه با تدابیر اندیشیده شده حتی یک گلوله نیز تیراندازی نشد و تجمع اعتراضی، بدون تنش پایان یافت
 
گزارش شبکه تلویزیونی الجزیره قطر از ترور دکتر علی محمدی
منافقان سبز‌ عاملان‌اصلی‌ترور دانشمند هسته‌ای
در جریان ناآرامی های اخیر نیروهای امنیتی ایران اعلام کردند برخی عناصر گروه منافقین وارد ایران شدند و امکانات و تجهیزات تخریبی زیادی با خود به همراه داشتند و ممکن است ماموریت آنان همین بوده باشد، زیرا محمدی فردی معروف در محافل علمی و دانشگاهی و به طور خاص در زمینه علم فیزیک اتمی و برنامه هسته ای کشور بود
امیر موسوی کارشناس امور راهبردی:
ترور محمدی در راستای تهدید از خارج و تصفیه فیزیکی در داخل انجام شد

"صراط" - یک کارشناس امور راهبردی در تهران به شبکه تلویزیونی الجزیره قطر گفت: ترور "علی محمدی" (استاد دانشگاه تهران)‌ در راستای تهدید ایران از خارج و تصفیه فیزیکی دانشمندان ایرانی در داخل صورت گرفته است.
به گزارش صراط "امیر موسوی" روز سه شنبه به این شبکه تلویزیونی گفت: "عملیات انفجاری امروز تهران، عملیاتی بیسابقه و نقض خطرناک امنیت بود، زیرا استادان و متخصصان هسته ای تلاش زیادی کردند تا به این مرحله پیشرفته از فناوری بالای فیزیک اتمی دست یافتند. ایران در حال حاضر به وجود چنین متخصصانی نیاز دارد ، زیرا آنان با استعدادها و امکانات داخلی به چنین پیشرفت هایی دست یافته اند".


موسوی افزود: "استاد محمدی یکی از این افراد برجسته و دارای سطح علمی بالا در ایران محسوب می شود. وی طرح های بسیار مهم علمی را در دانشگاه تهران و سایر مراکز مهم علمی زیر نظر داشت. عملیات امروز نگرانی هایی را در باره خطرات و تهدیدهای آینده علیه این گونه اساتید و متخصصان و تیم های علمی آنان ایجاد می کند. ممکن است از این پس نیروهای امنیتی، اقدامات جدیدی را برای محافظت از جان این دانشمندان اتخاذ کنند. این گونه عملیات ترور در ایران پدیده جدیدی است و پیش از این شاهد چنین ترورهای علمی در ایران نبوده ایم".

موسوی اظهار داشت: "به نظر می رسد طرف داخلی و احتمالا گروه "منافقین" و شاید هم اسرائیل و آمریکا در پشت پرده این عملیات ترور قرار دارند، زیرا غرب در ایجاد تاخیر در برنامه هسته ای ایران با استفاده از تهدید و تحریم ناکام شده است و چه بسا که به سراغ این ابزار خطرناک یعنی تصفیه فیزیکی دانشمندان در ایران رفته است. در جریان ناآرامی های اخیر نیروهای امنیتی اعلام کردند برخی عناصر گروه منافقین وارد ایران شدند و امکانات و تجهیزات تخریبی زیادی با خود به همراه داشتند و ممکن است ماموریت آنان همین بوده باشد، زیرا محمدی فردی معروف در محافل علمی و دانشگاهی و به طور خاص در زمینه علم فیزیک اتمی و برنامه هسته ای کشور بود. طی روزهای اخیر هم شاهد تهدیدهای نظامی (ژنرال دیوید پترائوس) فرمانده نیروهای مرکزی آمریکا علیه ایران بودیم .بنا براین، این احتمال وجود دارد که در راستا یک برنامه هدفدار، تهدیدها از خارج و تصفیه فیزیکی در داخل انجام شده است".
 

 
گفتنی است آخرین اخبار رسیده حاکی از آنه است که گروهک موسوم به انجمن پادشاهی که پیش از این در دادگاه متهمان کودتای پس از انتخابات برخی سرشاخه های آن به جرم ساماندهی به کانونهای کودتا - ستادهای موسوی - محاکمه شده بودند مسئولیت این جنایت را بر عهده گرفته است.
 
 گروهک موسوم به انجمن پادشاهی ایران ترور مسعود علی‌محمدی استاد فیزیک دانشگاه تهران را بر عهده گرفت.
 
 اعضای انجمن پادشاهی ایران در جریان فتنه‌های پس از انتخابات 22 خرداد نیز با ورود به کشور در تخریب اموال عمومی و اغتشاش نقش داشتند.
اعضای این انجمن ضمن حضور در اغتشاشات، وظیفه آموزش شیوه ساخت کوکتل‌ مولوتف و آتش زدن اماکن عمومی را به اغتشاشگران بر عهده داشتند که در جریان دادگاه افشا شد.
انجمن پادشاهی ایران طی اطلاعیه‌ای با تأکید بر اینکه "ما با افتخار اعلام می‌کنیم که محاربیم، آری ما محاربیم "، ترور مسعود علی‌‌محمدی از اساتید دانشگاه تهران را به عهده گرفت.
در اطلاعیه این گروهک آمده است که محمدی در حوادث اخیر به عنوان لباس شخصی نقش مؤثر و فعال داشته است
http://seratnews.ir
 

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 88/10/29 و ساعت 11:47 صبح | نظرات دیگران()
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا