شهید - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از فضل دانشت آن است که دانشت را کم انگاری. [امام علی علیه السلام]
امروز: پنج شنبه 103 آذر 8
با انتشار نامه سرگشاده و استمداد از رهبر معظم انقلاب صورت گرفت:
انتقاد شدید طلاب و دانشجویان مدرسه عالی شهید مطهری از تغییر این "مدرسه عالی" به "دانشگاه"

اعلام خبر تغییر و ارتقاء «مدرسه عالی شهید مطهری» به «دانشگاه شهید مطهری » که در جلسه هفته گذشته شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید، موجب اعتراض دانشجویان و طلاب این مدرسه دینی شده است.

به گزارش رجانیوز، طلاب و دانشجویان مدرسه عالی شهید مطهری با تنظیم نامه سرگشاده ای خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی، که به امضا تعداد قابل توجهی از طلاب ودانشجویان این مدرسه دینی رسیده و نسخه ای از آن در اختیار رجانیوز قرار گرفته است، با ابراز ناخرسندی از این تغییر، خواستار دستور معظم له مبنی بر لغو مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی شده اند.

این واکنش‌ها پس از آن جدی شد که شواری عالی انقلاب فرهنگی، بر مبنای درخواست آیت الله امامی کاشانی، تولیت مدرسه عالی شهید مطهری، با تغییر این مرکز دینی به دانشگاه شهید مطهری موافقت کرد.

طلاب و دانشجویان مدرسه عالی شهید مطهری، در نامه سرگشاده خود با اشاره به هدف تاسیس این مدرسه دینی در محقق ساختن موضوع وحدت حوزه و دانشگاه و همچنین انتظار رهبر معظم انقلاب از این مدرسه که طبق فرمایش معظم له تربیت تراز خاصی از روحانی و طلبه معمم است، این مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی را زمینه ساز تغییر ماهیت مدرسه عالی شهید مطهری دانسته اند.

متن کامل این نامه سرگشاده به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مدّ ظلّه‌العالی)
سلام علیکم و رحمة الله

احتراماً همان‌گونه که مستحضر هستید شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه سه‌شنبه 24/1/1389 خود مصوّب کرده است که «مدرسه عالی شهید مطهری» به دانشگاه ارتقاء یافته و از این پس تحت عنوان «دانشگاه شهید مطهری» به فعالیت خود ادامه دهد. این در حالی است که از منظر قاطبه طلاب و دانشجویان مدرسه عالی، چنین تصمیمی را نمی‌توان حقیقتاً «ارتقاء» نامید؛ بلکه این مصوّبه اساساً نوعی واپس‌گرایی و عقب‌نشینی از آرمانی است که امام راحل عظیم‌الشأن(رضوان‌الله‌علیه) و حضرتعالی برای این مدرسه عالی ترسیم نموده‌اید. (متن سخنان امام خمینی(ره) و متن کامل بیانات روشنگرانه حضرتعالی در سال 1372 در جمع مسؤولان مدرسه عالی شهید مطهری به پیوست می‌باشد.)

ما طلاب و دانشجویان و دانش‌آموختگان مدرسه عالی شهید مطهری بر این باور بوده و هستیم که بر مبنای فرمایش متین حضرتعالی که تصریح فرمودید «اینجا یک محلی است که باید روحانیونی تربیت کند که برای گسترش فکر متعالی اسلامی و همان تبیین بالحکمه و الموعظه الحسنه بسیار بسیار مفید باشند و تبیین حکیمانه دین و نه تبیین عامیانه دین کنند. من فکر می‌کنم امروز ما به این احتیاج داریم. شاید ـ‌ ان شاء الله ـ مدرسه شما الگویی شود که نظیر آن حتی در حوزه‌ها و جاهای دیگر ساخته بشود و یک ترازِ خاصی از روحانی را در اینجا پرورش بدهد. یعنی، شما بر روحانی بودن و معمم بودن به خصوص پا فشاری بفرمایید.» مسؤولان مدرسه و طلاب و دانشجویان آن باید در این سال‌ها وجهه همّت خود را دست‌یابی به این آرمان مقدس و تحقّق نمونه عینی «وحدت حوزه و دانشگاه» قرار می‌دادند.

اما اگرچه بنا به علل مختلفی که قطعاً حضرتعالی نسبت به آنها اشراف دارید، تاکنون چنین هدفی محقّق نشده است، لکن به اعتقاد ما راه حلّ این مشکل، تبدیل «مدرسه عالی» به «دانشگاه» نیست؛ زیرا مسلّماً این «تغییر عنوان» در آینده‌ای نه چندان دور منتهی به «تغییر ماهیّت و هویّت» خواهد شد و دانشگاه شهید مطهری از آنجا که ذاتاً و قانوناً یک «دانشگاه» خواهد بود، دیگر آن ماهیّت بینا‌بین و میانه را نخواهد داشت و نخواهد توانست محلی برای تربیت روحانیانی که مدّ نظر شریف حضرتعالی بوده است باشد و قطعاً نمی‌تواند منادی شعار «وحدت حوزه و دانشگاه» باشد. در حالی که امید و آرزوی ما این بود که از یک سو با بقاء اصل و ریشه این تفکر و آرمان مقدس و از سوی دیگر با مرتفع شدن عوامل اصلی عدم رشد مدرسه، سرانجام روزی شاهد شکوفایی مجدّد این مدرسه عالی و حرکت شتابنده‌ی علمی و معنوی آن در راستای اهداف و آرمان‌های از پیش تعیین شده باشیم.

لذا با عنایت به موارد فوق‌الذکر و عطف به خیزش‌های اصلاح‌گرایانه‌ای که در سال‌های گذشته برای بازگرداندن مدرسه عالی به مسیر درست و منطبق بر نقشه‌ی راه ترسیم شده توسط حضرتعالی صورت گرفت و سعی شد که گزارش‌های آن از طُرُق مختلف به سمع و نظر حضرتعالی نیز برسد، خواهشمندیم:

1.به شورای عالی انقلاب فرهنگی امر بفرمایید که در مصوّبه اخیر خود تجدید نظر نموده و همان عنوان «مدرسه عالی شهید مطهری» را برای این مرکز حوزوی‌- دانشگاهی به رسمیت بشناسند.

2.نمایندهی ویژه‌ای را برای بررسی همه‌جانبه‌ی مشکلات این مدرسه عالی و گزارش علل ضعف و کم‌تحرکی علمی و معنوی آن و نیز ارائه پیشنهادهای عملیاتی جهت رفع نابسامانی‌ها و نقاط ضعف آن تعیین و در صورت صلاحدید، معرفی فرمایید. منوط به اوامر عالی است.

فرصت را غنیمت شمرده و با حضرتعالی به عنوان ولیّ امر مسلمین و نائب بر حقّ امام عصر(ارواحنافداه) تجدید بیعت می‌کنیم و از درگاه خدای متعال، طول عمر با عزّت و سلامت برای حضرتعالی و دوام توفیقات نظام مقدس جمهوری اسلامی را مسألت می‌نماییم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
طلاب، دانشجویان و دانش‌آموختگان مدرسه عالی شهید مطهری
28/1/1389

 

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=48279


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 89/1/28 و ساعت 8:27 عصر | نظرات دیگران()

فاش شدن هویت ترانه موسوی با حکم جلب مهدی هاشمی

 

 

دستگیری مهدی هاشمی می تواند پشت پرده دروغ بزرگی به نام ترانه موسوی را برملا سازد.
به گزارش جهان سرنخ افشای هویت ترانه موسوی فرد موهومی که پس از انتخابات به اتهامی علیه جمهوری اسلامی و ترکتازی ضدانقلاب و محافل ضد ایرانی غربی تبدیل شد ،در دست مهدی هاشمی است.
ترانه موسوی کسی که رسانه های ضدانقلاب و محافل رنگی و جریان نفاق از آن به عنوان شهید حوادث پس از انتخابان نام بردند و حتی نام وهمی و عکس تخیلی آن در سنای آمریکا نیز به نمایش درآمد و از آن بر علیه ایران استفاده شد،همان فردی است که هویت وی با گذشت ماهها از حوادث پس از انتخابات نامشخص و مجعول است و احدی مدعی آشنایی و نزدیکی با وی نیست.تا انجا که مدتی پیش یکی از سایتها در فراخوانی از کسانی که وی را می شناسند دعوت کرده بود تا اطلاعاتی در مورد هویت وی ارائه کنند که این فراخوان هم باعث نشد پرده از این فرد موهوم برداشته شود.در همین راستا محافل امنیتی نیز از پروژه شهید سازی و دست ساز هویت ترانه موسوی خبر دادند.
اما ماجرا از چه قرار بود و چه ارتباطی میان این فرد موهوم با مهدی هاشمی است.ترانه موسوی که از نزدیکان یک مقام امنیتی کشور است ،همسر فردی است که در انتخبات نهم ریاست جمهوری حامی مالی یکی از کاندیداهای اصلی رقابت انتخابتی بود.وی که پس از شکست کاندیدای مورد نظر خود بدهی بالایی به بار می آرود از کشور فرار و به کانادا سفر می کند.این فرد که سالها است ارتباط تجاری و اقتصادی نزدیک با مهدی هاشمی دارد در حوادث اخیر پس از انتخابات به طور مداوم با وی در تماس بوده است.
ترانه موسوی نیز در حال حاضر زنده و در کاندا در کنار همسر خود زندگی می کند.با این حال هیچ گاه نسبت به سوء استفاده ای که ساعت ها برنامه و هزاران صفحه اینترنتی از نام و عکس وی علیه جمهوری اسلامی ایرانی کردند واکنشی نشان نداده است.و حالا این مهدی هاشمی است که می تواند بعد از ماهه تهمت و افترا به نظام ،از هویت موهوم کشته پس از انتخابات پرده بردارد و واقعیت یک دروغ بزرگ ،در پروژه دست ساز شهدای فرقه سبز را بر ملا سازد.

 

 

منبع ما : http://jahannews.com/vdcbzzb8zrhbg5p.uiur.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 89/1/28 و ساعت 10:55 صبح | نظرات دیگران()
به مناسبت سالروز شهادت شهید صیاد شیرازی؛
وقتی رهبر معظم انقلاب به شهید صیاد غبطه می‌خورد

این حقیقتی است که گرچه مردان الهی در همین دنیا با تمام توان مشغول بندگی خدا و خدمت به خلق او می‌شوند، ولی در عین حال در آرزوی شهادت هم می‌سوزند و به حال شهدا غبطه می خورند.

به گزارش رجانیوز، شهید صیاد شیرازی جزو بزرگ ترین شهیدانی است که امت اسلام تقدیم آستان حضرت حق نموده است و زندگی و مرگ او الگویی شایسته برای همگان است.

بر آن شدیم که به بهانه 21 فروردین، سالروز شهادت این مجاهد سرافراز، خاطره ای از مقام معظم رهبری (حفظه الله) را نقل کنیم که هم نشانگر روحیات رهبر عارفمان است و هم نشانگر عظمت آن شهید عزیز.

جناب آقای حسین حیدری (از شاگردان حضرت آیت الله بهاءالدینی) نقل کرده است: « شهادت سپهبد صیاد شیرازی برای رهبر معظم انقلاب خیلی سنگین بود. من همان روز خاک سپاری این امیر شهید محضرشان بودم و خدمتش عرض کردم: وقتی اولین نایب حضرت بقیه‌الله از دنیا رفت، امام علیه السلام به فرزند [نایب]اش محمد بن عثمان نامه تسلیتی مرقوم فرمود و در آن دارد «رُزئت و رُزئنا و اَوحشک و اَوحشنا». درگذشت پدرت، تو و ما را محزون و غمگین کرد و تو و ما از دوری و جدایی او وحشت زده شدیم.

وقتی امام ارواحنا فداه با از دست دادن نایب و یار و بازویش وحشت زده شود، حساب پیشوایان غیرمعصوم معلوم است. و برای تسلی دل معظم له عرض کردم صیاد می بایست در دوران جنگ کشته می‌شد. چون جنگ اسلام و کفر باقی بود، خدا او را نگه داشت و امروز که او با درخواست خودش شهادت را از خدا خواست، شهید می‌شود.

... وقتی اینها را عرض کردم مقام معظم رهبری دو مرتبه فرمود : خوشا به حالش! که حقیر حالت غبطه خوردن به حال صیاد را نه در کلام که گویا در برق چشم رهبر معظم می دیدم. او علاقه به این سردار رشید اسلام را با بوسیدن چهره گلگونش و بوسه زدن به تابوت حامل پیکر پاک او نشان داد.»
(منبع: سیری در آفاق، انتشارات تهذیب، صفحات 215 و 216)


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 89/1/22 و ساعت 2:4 صبح | نظرات دیگران()
وصیتنامه شهید سپهبد علی صیاد شیرازی؛
خداوندا! ولی امرت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را تا ظهور حضرت مهدی (عج) زنده بدار

خبرگزاری فارس: شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در آخرین فراز وصیتنامه خود آورده است: خداوندا! ولی امرت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را تا ظهور حضرت مهدی (عج) زنده، پاینده و موفق بدار. آمین یا رب العالمین.


به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا»، در متن وصیتنامه شهید علی صیاد شیرازی آمده است:
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، ارحم‌‌الراحمین، رب‌العالمین و صلی‌الله علی محمد واله‌الطاهرین، انالله و اناالیه راجعون.
هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق‌الله و رسوله. اللهم زدنا ایماناً و ارحمنا. اشهد ان لااله‌الا الله وحده لا شریک له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین‌الحق و ان الصدیقة‌ الطاهره فاطمه‌الزهرا، سیده نسا العالمین و أن علیاً أمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و علی‌بن‌الحسین و محمّد‌بن‌علی و جعفربن‌محمّد و موسی‌بن‌جعفر و علی‌بن‌موسی و محمّد‌بن‌علی و علی‌بن‌محمّد و الحسن‌بن‌علی و الحجه‌القائم‌المنتظر صلوات‌الله و سلامه علیهم ائمتی و سادتی و موالی بهم اتولی و من اعدائهم اتبر و أن‌الموت و النشور حق و الساعة آتیة لاریب فیها و أن‌الجنة و النار حق. اللهم أدخلنا جنتک برحمتک و جنّبنا و احفظنا من عذابک بلطفک و احسانک یا لطیفاً بعباده یا أرحم الراحمین.
خداوندا! این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایتت قرار دادی. خدایا! تو خود می‌دانی که همواره آماده بوده‌ام آنچه را که تو خود به من دادی، در راه عشقی که به راهت دارم، نثار کنم. اگر این نبود، آن هم خواست تو بود.
پروردگارا! رفتن در دست تو است؛ من نمی‌دانم چه موقع خواهم رفت ولی می‌دانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم‌خورده‌ات بجنگم تا به فیض شهادت برسم.
از پدر و مادرم که حق بزرگی بر گردنم دارند، می‌خواهم که مرا ببخشند؛ من نیز همواره برایشان دعا کرده‌ام که عاقبت به خیر شوند. از همسر گرامی و فداکار و فرزندانم می‌خواهم که مرا ببخشند که کمتر توانسته‌ام به آنها برسم و بیشتر می‌خواهم وقف راهی باشم که خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده است.
آنچه از دنیا برایم باقی می‌ماند، حق است که در اختیار همسرم قرار گیرد. از همه آنهایی که از من بد دیده‌اند، می‌خواهم که مرا به بزرگی خودشان ببخشند و بالاخره از مردان مخلص خودم به ویژه حاج آقا امیر رنجبر نیکدل، استدعا دارم در غیاب من به امور حساب و کتاب من برسند و با برادران دیگر چون جناب سرهنگ حاج آقا آذریون و تیمسار حاج آقا آراسته در این باب، تشریک مساعی نمایند.
خداوندا! ولی امرت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را تا ظهور حضرت مهدی (عج) زنده، پاینده و موفق بدار. آمین یا رب العالمین.
من‌الله‌التوفیق علی صیاد شیرازی - 19دی1371
انتهای پیام/+ر

 

منبع ما : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8901190753


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 89/1/20 و ساعت 4:46 عصر | نظرات دیگران()

یک‌بار ایشان را در حال خواب ندیدم

 

سرلشکر غلامعلی رشید درباره شهید صیاد شیرازی می گوید:من نزدیک پنج سال از نزدیک در یک قرارگاه با ایشان زندگی کردم. در زمان جنگ در قرارگاه مرکزی کربلا یا در قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء با هم بودیم و حقیقتاً یک‌بار ایشان را در حال خواب ندیدم. اینکه کجا و یا کی می‌خوابید؟ واقعاً در حیرتم!

*در آمد:
تفکر بسیجی، اعتقاد عمیق به ولایت و میل به خدمت صادقانه و مخلصانه در تمام مراحل زندگی شهید صیاد شیرازی موج می‌زند. او جز رضای حق و ادای تکلیف در پی چیزی نبود و تمام حیات پر بارش حاکی از این اشتیاق است. در این گفت‌و‌گو ، نشریه شاهد یاران ،بیش از هر چیز، بر ویژگی‌های منحصر به فرد و بر‌جسته او تکیه کرده است.

*ابتدا مختصری از سابقه و نحوه آشنایی خود با سپهبد صیاد شیرازی توضیح دهید.

*غلامعلی رشید: در مورد سابقه آشنائیم با شهید بزرگوار سپهبد علی صیاد شیرازی باید عرض کنم بار اول در ماه چهارم جنگ بود که با ایشان در دزفول آشنا شدم. البته من نام ایشان را که آوازه بلندی هم در نیروهای مسلح داشت شنیده بودم و می‌دانستم که او یک افسر شجاع و پرتحرک و متدین است که از طریق ارتش جمهوری اسلامی ایران در مناطق کردستان علیه ضدانقلاب و مزدوران استکبار جهانی در کنار برادران سپاهی و بسیجی می‌جنگد. بهرحال ماه چهارم جنگ بود که او را در دزفول درحالی که با لباس شخصی بود، دیدم و با ایشان آشنا شدم. آن زمان هم درست ایامی بود که شهید صیاد شیرازی به دلیل تفکرات بسیجی‌وار خود و حمایت قاطعانه‌اش از منویات حضرت امام(ره)، مغضوب بنی‌صدر و ضد انقلاب و لیبرال‌ها شده و از ارتش اخراج شده و متواضعانه آمده بود در کنار برادران سپاه تلاش می‌کرد و آموزش‌هایی چون نقشه‌خوانی را که در ارتش فرا گرفته بود در اختیار برادران سپاهی قرار می‌داد.
همین کار را هم کرد و علاوه بر کلاس‌های آموزشی که‌ در تهران منعقد ساخت، برای برخی از برادران سپاه هم در شهرهای جنگی، منجمله دزفول برگزار کرد در یکی از این جلسات در اتاقی که بنده هم بودم وارد شد و وقتی نقشه‌های عملیات را دید که چگونه خطوط پیشروی دشمن و خط دفاعی خود را پیاده کرده‌ام، احساس کرد که اطلاعاتم در این زمینه کافی است و نیازی به آموزش ندارم.

*این ارتباط باز هم ادامه داشت؟

*غلامعلی رشید: بله، بار دوم که باز خیلی طول نکشید در مهرماه سال 1360 بود که امام راحل(ره) ایشان را به فرماندهی نیروی زمینی ارتش منصوب کردند، آن زمان ما در اهواز بودیم که بدیدنمان آمدند، همان‌جایی که معروف به گلف بود و ما نام آن‌را به پایگاه منتظران شهادت تغییر داده بودیم، وقتی ایشان به آنجا آمدند با فرماندهان سپاه مانند سردار محسن رضائی، سردار صفوی، شهید باقری، دریابان شمخانی و سایر عزیزان سپاهی که در آرزوی وحدت و یکپارچگی با ارتش بودند، دست دوستی، برادری، اتحاد و انسجام دادند و از همان‌جا بود که کار مشترک عملیات ارتش و سپاه شکل گرفت. ایشان که به اوامر امام راحل (ره) توجه خاصی داشت و دائماَ می‌گفت: "امام فرمودند همه باید یکی شویم، ید واحده شویم ". و همین شیوه را تا آخر عمر با برادران سپاهی ادامه داد و همواره پرهیز می‌کرد از اینکه با ارتش یا سپاه به تنهایی کار کند. اعتقاد عجیبی به انسجام داشت. روی همین اصل با همدیگر می‌نشستیم و طرح‌های عملیاتی را علیه دشمن طرح‌ریزی می‌کردیم به‌گونه‌ای که مردم خوب ما متوجه تفکر انحرافی بنی‌صدر و لیبرال‌ها ¬شدند و اینکه چگونه بنی‌صدر و یارانش برای بسیجی‌ها و نیروهای مردمی مانع تراشی می‌کردند .
از سوی دیگر، ما وحدت بین ارتش و سپاه راهم به نمایش می‌گذاشتیم. در سال اول جنگ، بنی‌صدر ادعا کرد که جنگ را علم و تخصص حل می‌کند، ما باید زمین بدهیم و زمان بگیریم! می‌گفت ما باید به شیوه اشکانیان بجنگیم! تمام این شعارها را داد، ولی نتوانست هیچ کاری صورت بدهد و موفق نشد حتی یک عملیات برجسته و گسترده علیه عراقی‌ها به اجرا درآورد. از سوئی فرمانده کل قوا هم بود. در چنین شرایطی بود که امام(ره) یک فرمانده 35 الی 36 ساله جوان را به‌نام "علی صیاد شیرازی " در رأس نیروی زمینی ارتش منصوب کردند و فرمانده جوان دیگری به‌نام "محسن رضائی " را که 27 یا 28 سال بیشتر سن نداشت، در رأس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قراردادند و این دقیقاً همان روشی بود که رسول اکرم(ص) در صدر اسلام در جنگ‌ها عمل کردند امام به لیاقت کاردانی، ایمان، انگیزه و تدین افراد کار داشتند نه به سن و سال آنها. انتخاب‌های حضرت امام(ره) در این سال‌ها شبیه انتخابی بود که رسول اکرم(ص) در مورد اسامه بن زید به کار بردند و او را برای فرماندهی جنگ برگزیدند.

*از عملیات بیت‌المقدس و نقش شهید صیاد برایمان گویید.

*غلامعلی رشید: شهید صیاد در بیت‌المقدس فرماندهی نیروی زمینی ارتش و همچنین فرماندهی قرارگاه مرکزی کربلا از سوی ارتش را عهده‌دار بود. و از سوی سپاه هم سردار رضایی فرماندهی این قرارگاه را به عهده داشت. شهید صیاد با تدبیر بلندی که داشت اصرار می‌کرد عملیات آزادسازی هرچه سریع‌تر صورت بگیرد و دلیل ایشان هم این بود که دشمن بعد از عملیات فتح‌المبین دریافته است که اولین نقطه‌ای که رزمندگان اسلام در حمله بعدی در منطقه جنوب به سراغ آن خواهند آمد، همین منطقه بیت‌المقدس در غرب کارون و جنوب غربی اهواز است. لذا به همراه سردار رضایی تأکید داشت که نباید زمان را از دست داد و همین کار هم صورت گرفت.در مرحله اول عملیات به خوبی پیش رفت. تا اینکه ما بعد از تکمیل دو مرحله اول به مدت 10 روز پشت دروازه‌های خرمشهر تأمل کردیم، چون ورود به خرمشهر نقطه اوج و بحرانی عملیات بود و لذا به دنبال راهکاری بودیم که عملیات ورود با شکست مواجه نشود. بیم از این داشتیم که قبل از حمله ما، دشمن شهر را تخلیه کند. لذا در روز اول خرداد جلسه‌ای را تشکیل دادیم و شهید صیاد در حضور همه فرماندهان حاضر به ارائه آخرین راهکارها پرداخت که توضیح مفصل آن ا زحوصله این بحث خارج است. انصافاً راه متقنی بود. البته پیچیده هم بود، به‌طوری که سئوالات متعددی مطرح شد و شهید صیاد هم جواب داد. بدین‌گونه مرحله سوم عملیات آغاز و به فتح خرمشهر منتهی شد. می‌توانیم بگوییم فتح خرمشهر، یادگار تدبیر عالی شهید صیاد شیرازی بود.
یکی از قطعه‌های حماسی شهید، حضور داوطلبانه وی در عملیات مرصاد بود. از خاطرات شرکت وی در این عملیات بگوئید.
همچنان‌که می‌دانید صیاد شیرازی از نیمه سال 65 به بعد فرمانده نیروی زمینی ارتش نبود و تنها نماینده حضرت امام(ره) در شورای‌عالی دفاع بودند که در سال 67 که ستاد کل قوا تشکیل شد، تنظیمات سابق نیز از بین رفت و جلسات شورای‌عالی دفاع هم در ستاد کل تشکیل می¬شد و شهید صیاد هم مسئولیتی در آن نداشت، اما وقتی که خبر حمله منافقین به کرند غرب و اسلام آباد را شنید، شاهد بودیم که بی‌هیچ توقعی و بدون اینکه منتظر دستوری بماند، به سمت کرمانشاه حرکت کرد و طرح‌ریزی آتش توسط هلی¬کوپتر تک (کبری) و هجومی (214) و شنوی را به عهده گرفت و هوانیروز را به حالت آماده باش درآورد. بعد از نماز صبح بود که به پادگان هوانیروز کرمانشاه رفت و هلی¬کوپترها را در روشنایی سپیده به پرواز درآورد و خودش سوار هلی¬کوپتر شد و بالای تپه چارزبر به پرواز درآمد و اجرای آتش علیه منافقین را هدایت ¬کرد. با توجه به تسلط و آشنایی که به منطقه داشت تلاش می‌کرد تا نیرویی از سپاه و ارتش را با هلی¬برد در ارتفاعات کرند موسوم به (بی¬وی¬نیچ) پیاده کند تا هنگام حمله منافقین، آنها را در محاصره بیندازد و همین کار را هم کرد و بسیار هم موفقیت‌آمیز عمل کرد و ضربه سنگینی به این گروهک وارد ساخت.

*رابطه شهید صیاد شیرازی با امام چگونه بود؟

*غلامعلی رشید: مهم‌ترین عملکرد شهید در اجرای اوامر امام(ره) را می‌توانیم در تلاش وی بر وحدت بخشی بین نیروهای سپاه و ارتش و بسیج بدانیم. یادم می‌آید در جلسه‌ای که فرماندهان عملیات از سپاه و ارتش حضور داشتند و در محضر امام(ره) بودیم، حضرت امام خمینی(ره) دست‌های سردار رضایی و سپهبد صیاد شیرازی را در دست هم گذاشته و تأکید کرد که با وحدت عمل کنید. این کار امام، احساسات حاضران را بسیار برانگیخت و شهید صیاد تا آخر عمر به دنبال این هدف بود و سعی می‌کرد چه از لحاظ فرهنگی و چه از لحاظ پشتیبانی، ارتش و سپاه را به یک میزان حمایت کند و موفقیت در این زمینه نیز مرهون تلاش ایشان بود.

*در دوران جنگ چه ویژگی‌‌هایی برجسته‌ای را در ایشان سراغ دارید؟

*غلامعلی رشید: همین‌قدر بگویم که شهید صیاد شیرازی یک انسان عادی نبود و حقیقتاً یک جنبه‌های برجسته و بارز شخصیتی داشت که او را از دیگران متمایز می‌کرد. از لحاظ شجاعت کم نظیر بود و شجاعت بالایی در وجودش موج می‌زد. بسیاری از سرداران و رزمندگان در جنگ ایشان را دعوت می‌کردند که در عقبه بماند و از رفتن به صحنه‌های بحرانی که همه نوع گلوله از سوی دشمن شلیک می‌شد، خودداری کند، اما این شهید عزیز هرگز قبول نمی‌کرد و با شجاعت تمام دوشادوش رزمندگان می‌جنگید. مثلاً در کنار پل سابله که همه رزمندگان سپاهی و بسیجی و ارتشی جنگ شدیدی با دشمن داشتند، صبح روز هفتم بود که شهید صیاد شیرازی حضور پیدا کرد، آن‌ هم درست در جایی که تیر مستقیم تفنگ، حتی تانک و همه نوع گلوله در اطراف آن شلیک می‌شد. بارها این حادثه تکرار ¬شد و این از شجاعت بسیار بالای ایشان بود و یا در کنار شرق دجله در عملیات بدر که حضور یافت و داستان مفصلی دارد، باز یک تحرک و شجاعت فوق‌العاده‌ای داشت که اگر فیلمش را ببینید متحیر می‌مانید که او تا چه حد شجاع بود. حتی قبل از شهادت که تقریباً 55 سال سن داشت باز آن‌چنان تحرک و فعالیت داشتند گوئی که یک جوان 25 ساله است. یا مثلاً زمانی که در سمت معاون بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح بود از اذان صبح تا انتهای شب کار می‌کرد و یا 50 تا 100 نفر را به مناطق جنگی و یا مناطقی که ارتش و سپاه هستند می‌برد. هیچ‌گاه ندیدیم خسته شود به قول یکی از برادرها، صیاد شیرازی "خستگی را خسته می‌کرد " از بس که تحرک و شادابی داشت. برای خدمت سر از پا نمی‌شناخت. من نزدیک پنج سال از نزدیک در یک قرارگاه با ایشان زندگی کردم. در زمان جنگ در قرارگاه مرکزی کربلا یا در قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء با هم بودیم و حقیقتاً یک‌بار ایشان را در حال خواب ندیدم. اینکه کجا و یا کی می‌خوابید؟ واقعاً در حیرتم!
همیشه فانوسقه بسته، با لباس مرتب و منظم، مثل یک نظامی کامل آماده بود. حتی یک بار ایشان را ندیدم که مثلاً جوراب پایش نباشد و در اطراف قرارگاه باشد. یک انسان قبراق، سرحال، شاداب، خستگی ناپذیر، کلت به کمر بسته، با کلاه و قطب‌نما و سایر تجهیزات نظامی که بایستی به همراه داشته باشد و این وضع را چه در قرارگاه و چه در خط مقدم حفظ می‌کرد. خلاصه مجموعه اینها نشان می‌داد که او استراحت بسیار مختصری نداشت که آن را هم ما ندیدیم. از نظر انضباط بی‌نهایت منضبط بود و شایستگی یک فرمانده مقتدر و منضبط و مدبر و مدیر را که بایستی لشکر و تیپ و عده و بالاتر از اینها را اداره کند، داشت. همیشه با وضو و اهل نماز شب، معتقد به نماز اول وقت و خلاصه سرشار از معنویت و فضیلت بود. همیشه قبل از هر جلسه¬ای 2 رکعت نماز می‌خواند و بعد از آنکه جلسه را اداره می‌کرد، زیارت عاشورا و ادعیه مختلف را به کرات می‌خواند. هر فرصتی هم که پیش می‌آمد به مکان‌های زیارتی می‌رفت تا صبح در حرم می‌ماند و زیارت می‌کرد.

*درباره نقش ایشان در ایجاد وحدت بین ارتش و سپاه توضیح دهید.

*غلامعلی رشید: سپهبد شهید صیاد شیرازی در حقیقت نقشی تاریخی در وحدت بین ارتش و سپاه ایفا کرد که فراموش نشدنی است. برای اینکه بهتر بتوانم این سؤال شما را پاسخ بدهم، اشاره‌ای به شرایط آن روزها می‌کنم. ببینید، شهید صیاد در شرایطی این نقش را به عهده گرفت که دشمن متجاوز بعثی عراق با آن همه لشکر و تیپ و با حمایت کشورهای منطقه و استکبار جهانی، آمریکا به میهن اسلامی ما حمله و بخش‌های زیادی از استان‌های مرزی ما را اشغال کرده و شهرهای متعددی را هم به تصرف درآورده بود. در یک چنین شرایطی، حضرت امام(ره) فردی مانند بنی‌صدر را که رئیس جمهور این مملکت بود و هشت ماه قبل از جنگ، او را به فرماندهی کل قوا منصوب کرده بودند، به خاطر اینکه اوضاع نابسامان امنیتی کشور را سروسامان دهد، عزل کردند. بنی‌صدر حدود ده یا یازده ماه در رأس جنگ بود اما همان‌گونه که قبلاً عرض کردم حتی نتوانست یک عملیات موفق انجام دهد و آن‌هم به‌خاطر این بود که بنی‌صدر صداقت نداشت و مانع حضور سپاه و بسیج و نیروهای مردمی می شد و با چهره‌های خوب و حزب‌اللهی ارتش هم میانه خوبی نداشت. سپهبد شهید علی صیاد شیرازی در چنین شرایطی از برجسته‌ترین چهره‌های حزب‌اللهی ارتش بود که بنی‌صدر او را از ارتش اخراج کرد و این بزرگ‌ترین علامتی است که ثابت می‌کند بنی‌صدر چه تفکری داشت و صیاد شیرازی و دوستانش چه نوع تفکری داشتند. به‌هرحال بعد از یک سال که بنی‌صدر به‌دلیل عدم کفایت سیاسی از سوی مجلس رد صلاحیت شد و امام(ره) او را از فرماندهی کل قوا عزل کردند و جبهه متحد ضد انقلاب متلاشی شد و بنی‌صدر فرار کرد، در چنین اوضاع و احوالی امام راحل(ره) فردی به‌نام سرهنگ صیاد شیرازی را به فرماندهی نیروی زمینی ارتش بر گزیدند و ما هرچه پیروزی می بینیم بعد از این ایام است و از لحاظ تاریخی، نظامی، سیاسی و حتی در هنر و ادبیات به‌دلیل حساس بودن شرایط موفق بوده‌ایم. ضمن اینکه خواست و تقاضای مردم این بود که دشمن را دفع کنیم و شکست بدهیم. شهید صیاد شیرازی با وحدت بین ارتش و سپاه همه را بسیج کرد و پیروزی و عزت را برای جبهه اسلام و مسلمین رقم زد. این به‌خاطر تفکر بسیجی گونه و اعتماد به نفس بالای او بود که توانست به موفقیت و پیروزی‌های متعددی در جنگ دست یابد.

*به نظر شما چرا منافقین دست به ترور ناجوانمردانه ایشان زدند و چه چیزی عاید آنان شد؟

*غلامعلی رشید: به اعتقاد من منافقین به بن‌بست رسیده‌اند نه اینکه حالا چنین وضعیتی داشته باشند، همیشه همین‌گونه بودند. در تمام این بیست سال انقلاب بارها دست به ترور و اقدامات کور زدند که اعلام موجودیت کنند. منافقین در ایدئولوژی، استراتژی، تاکتیک به بن‌بست رسیده‌اند و این اهداف شوم را هم در پس برده با همراهی مزدوران صدام و موساد اسرائیل پذیرفته‌اند. به نظر من در شهادت شهید صیاد شیرازی حتی صهیونیست‌ها هم منافقین را تشویق کردند که دست به چنین اقدامات کوری بزنند، اگرچه به رسوایی آنان ختم شد و با خون مطهر شهید صیاد شیرازی انقلاب بیمه شد.

*در پایان خاطره‌ای از رشادت‌های سپهبد علی صیاد شیرازی که در ذهن دارید بیان نمائید.

*غلامعلی رشید: خاطره‌ای از حضور حماسی وی در عملیات بدر برایتان بگویم که تا یک قدمی اسارت هم رفت. قضیه از این قرار بود که یک‌بار شهید صیاد به همراه سردار رحیم صفوی تا خطرناک‌ترین نقطه در شرق بصره نفوذ کردند، به طوری که در بین فرماندهان و رزمندگان این بیم به وجود آمد که مبادا به اسارت درآیند. هر کاری و خواهشی که می کردیم، عقب‌نشینی نمی‌کردند. تا اینکه بچه‌ها طرحی را به کار بستند و در یک عملیات غافلگیر کننده، ایشان را به همراه سردار صفوی بغل کردند و داخل قایق گذاشتند و به سرعت قایق را از ساحل دور کردند. 50 متر از ساحل دور شده بودند که دیدیم شهید صیادشیرازی با همه تجهیزات و ادواتی که با خود داشت، به داخل آب پرید و شناکنان به ساحل برگشت.

منبع: فارس

 

منبع ما : http://jahannews.com/vdcgzn9q7ak9zn4.rpra.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 89/1/19 و ساعت 11:42 صبح | نظرات دیگران()
نظر شهید آوینی در مورد مخملباف
مخملباف؛ مدافع لیبرالیسم جنسی

« خب حالا با اطمینان می توان گفت دور مخملباف به پایان رسیده است، دوری که به اعتقاد من هرگز آغاز نشد... از همان اول با کمال تاسف معلوم بود که مخملباف از آن تب های تند است که زود سرد خواهد شد، اما همان تندی و داغی مانع از آن بود که این برودت قریب الوقوع را باور کنند. اما امروز دیگر در وجود او، باید «ایمان بیارویم به آغاز فصل سرد.» «نوبت عاشقی» و «شبهای زاینده رود» از لحاظ ساختار سینمایی به اولین کارهای دانشجویان بی استعداد سینما شبیه هستند و بنابراین، اصلا نباید درباره آنها به عنوان فیلم سخن گفت.»

به گزارش رجانیوز، این یکی از فرازهای نظرات انتقادی شهید سید مرتضی آوینی درباره محسن مخملباف است که در سال 67 در لابلای نقدهای سینمایی او آمده است.

آوینی در یادداشت "مضمون عشق در جشنواره نهم" در جلد دوم آینه جادو، البته انتقاداتش به مخملباف را به سالها قبل باز می گرداند و می نویسد: « آنچه که باعث می‌شد تا ما علی‌رغم آگاهیمان از تحولات فکری و درونی او سکوت کنیم همان ملاحظاتی بود که امروز ما را وا داشته است تا با تفکر او به مقابله برخیزیم»

سید مرتضی آوینی که پنج دوره یادداشت هایش درباره فیلم های جشنواره های فیلم فجر در کتاب آینه جادو گرد آمده است، در مورد کارهای بسیاری از کارگردانان ایران نقدهای عالمانه نوشته است. اما در این میان محسن مخملباف که همواره به عنوان عنصری رادیکال در میان سینماگران پس از انقلاب شناخته می شد، کارش از نوشتن "مانیفست سینمای اسلامی" به جایی رسید که آرام آرام زاویه انحراف از معتقدات اولیه اش، در فیلمهایش روشن شد. این البته قضاوت کسانی بود که به ظاهر مسائل توجه می کردند و سید مرتضی درهمان سالهای اولیه او را نه تنها فیلمساز نمی دانست بلکه به انحرافات عمیق فکری وشدت گرفتن آن مکررا اشاره کرد.

وی در دو یادداشت از سه یادداشتی که به بهانه جشنواره نهم فجر در سال 1369 منتشر شده، تعریضهایی به محسن مخملباف دارد که خواندنیست.

"یادداشت های یک تماشاگر حرفه ای" عنوان مقاله ای بلند از سید مرتضی آوینی است که دربردارنده یادداشتهایی کوتاه درباره عمده فیلم های حاضر در جشنواره است. مخملباف که به عنوان نویسنده فیلم "فرماندار" نیز در این دوره از جشنواره حاضر شده است، مورد نقد سید مرتضی قرار می گیرد. آوینی با میان تیتر "وقتی یک خشکه مقدس فرماندار می شود!" به سراغ فیلم او می رود.

آوینی با اشاره به شخصیت وی می نویسد: "مسئله‌ی مخملباف از «دستفروش»به بعد، فقر و عدالت بوده است بی‌آنکه جواب را پیدا کند، و آدمی مثل او هرگز به جواب نخواهد رسید. شکاک است، اما این شک را مقدمه‌ی رسیدن به یقین و بعد هم قطعیت و قاطعیت قرار نمی‌دهد. فقط شک می‌کند و دیگران را به شک می‌اندازد و بعد هم رهایشان می‌کند، چرا که خودش هم به جواب نرسیده است."

او در ادامه می نویسد: "وقتی که به سینمای مخملباف می‌روی باید قبول کنی که یک ساعت و نیم از زندگی‌ات را در یک فضای آکنده از بدخلقی، عصبانیت، ظاهرگرایی، تردید، نیهیلیسم مزمنِ بدخیم، سیاه‌اندیشی، سرگردانی و عوامفریبی سر کنی. اشکال کار اینجاست که وقتی کسی به اینجا می‌رسد باز هم هیچ‌چیز مانع از آن نیست که امکانات سینما در اختیارش قرار بگیرد و فیلم بسازد، فیلم اکران عمومی پیدا کند و آدم‌های بسیاری فیلم را تماشا کنند و بیماری‌های فیلمساز به آن کسانی که آمادگی دارند سرایت کند و مگر نه اینکه آقای مخملباف خودشان بارها گفته بودند که فیلم، کارگردان را لو می‌دهد؟"

آوینی ضمن مقایسه فضای روشنفکرمآبانه "فرماندار" با "هامون" و اشاره به اینکه "این سردرگمی صفت ذاتی روشنفکربازی است"، معتقد است فرماندار سردرگم تر از هامون است.

اهانت مخملباف به شهید رجایی در سال 65

فیلم سینمایی "فرماندار" حاوی اهانت هایی به رئیس جمهور شهید رجایی است و این نکته را سید مرتضی با نقل یکی از دیالوگ های فیلم فرماندار مورد اشاره قرار می دهد که میگوید: "وقتی یک سیرابی فروش معاون فرمانداری می شود و یک کاسه بشقابی رئیس جمهور، معلوم است که کار به کجا می کشد." و سپس می نویسد: "مقصود از رئیس جمهور کاسه بشقابی، شهید رجایی است و آدم در می ماند که مگر قرار نبود داستان در زمان بنی صدر اتفاق بیفتد!"

مخملباف؛ مدافع لیبرالیسم جنسی

سید شهیدان اهل قلم و تفکر، معتقد است مخملباف هنوز در اصول اعتقاداتش دچار شک و تردید است: "کسی که بر سر عدالت مشکل دارد باید بداند که پای عقل او در مسئله‌ی جبر و اختیار می‌لنگد؛ بگذریم از آنکه اصلاً جای مباحثه و حل مسائل فلسفی در سینما نیست. کسی تا به قطعیت نرسیده است نباید فیلم بسازد و اگر هم فیلم می‌سازد تا طرح مسئله کند، باید داستانی را طراحی کند که در طول آن، در متن وقایع و ارتباط میان افراد، این مسئله وجود پیدا کند. از زبان قاضی فیلم «نوبت عاشقی» می‌شنویم که: «قضاوت به درد کسی می‌خورد که به نتایج عمل مجرم‌ فکر می‌کند نه به دلایلش.» و درست خود آقای مخملباف هم به همین درد مبتلاست."

آوینی که نمیدانست روزگاری کار محسن مخملباف به تولید فیلم «سکس و فلسفه» خواهد کشید، در ادامه این یادداشت او را مدافع لیبرالیسم جنسی معرفی می کند و می نویسد: "در جامعه‌ای که «جبر موقعیت و شرایط» بسیاری از جوانان کشور را وا داشت تا خود را برای آزادی فدا کنند، «جبر همان موقعیت و شرایط» بچه مسلمان دیگری را هم وا داشت تا خط بطلان بر هرچه داشت بکشد و در صف اصحاب هربرت مارکز و پوپر از لیبرالیسم جنسی دفاع کند! به راستی از «جبر محیط» چه کارها که برنمی‌آید!"

دور مخملباف به پایان رسیده است

در ادامه همین مقاله بلند، جایی که نوبت به نقد "نوبت عاشقی" و "شبهای زاینده رود" می رسد؛ مرتضی آوینی در همان آغاز، فاتحانه می نویسد "خب حالا با اطمینان می توان گفت دور مخملباف به پایان رسیده است، دوری که به اعتقاد من هرگز آغاز نشد." و بعد هم پیش بینی می کند که "او هیچگاه فیلمساز نخواهد شد."

مخملباف که در "نوبت عاشق" نویسنده و در "شبهای زاینده رود" کارگردان است، اینگونه مورد خطاب فیلسوف فقید سینمای ایران قرار می گیرد که: "آقای مخملباف! شما متعلق به قشری از جامعه‌ی ایران هستید که هرگز روشنفکر نخواهید شد. شما اگر بخواهید ادای روشنفکرها را در بیاورید فیلمی مثل «شب‌های زاینده‌رود» می‌سازید که یک فیلمفارسی است و هر پلان فیلم داد می‌زند که سازنده‌ی فیلم از روشنفکری و مراتب و لوازم آن بی‌خبر است و فقط راه‌گم کرده‌ای حیران است. فیلم روشنفکری، «پرده‌ی آخر» است با ساختی در کمال مهارت. فیلم روشنفکری، فیلم «نقش عشق» است. فیلم روشنفکری خودش داد می‌زند که فیلمسازش متعلق به بورژوازی اشراف‌منش علم‌زده و غرب‌زده‌ی ایرانی است. شما فیلمفارسی می‌سازید و از «دستفروش» به بعد، فقط شعار داده‌اید."

آوینی حتی پا را فراتر می گذارد و بنا به شناخت شخصی که از این کارگردان سینما دارد، او را تحقیر می کند: "آقای مخملباف هنوز در مرحله‌ی «شک» است و خلاف آنچه وانمود می‌شود هیچ‌چیز برای گفتن ندارد. فیلم ساختن برای او نوعی اظهار وجود است و هیچ غایت دیگری را در نظر ندارد. خانه‌تکانی هم نکرده است و فقط در شک خویش عمیق‌تر و عمیق‌تر شده است، اما باز هم حاضر به اعتراف به این حقیقت، لااقل در نزد خویش نیست. او باید روی به صداقت بیاورد تا نجات یابد."

وی در یک قضاوت کلی درباره شخصیتهای فیلم های مخملباف می نویسد: "انسان در فیلم‌های مخملباف موجودی بی‌هویت، سرگشته، کور و حیوان‌صفت است و میان پرسوناژهای او با زندگی واقعی هیچ نسبتی نیست. او همه چیز را برای دستیابی به مطامعی خاص، آن‌سان که خود می‌خواهد شکل می‌دهد، اما از آنجا که هنوز خود به قطعیت نرسیده است، فیلم‌هایش نیز تجسم شکاکیت بی‌انتهای او هستند."

در جشنواره نهم فقط دو فیلم مخملباف مفسده انگیز و منافی تعفف بودند!

سید مرتضی آوینی در مقاله دیگری که مربوط به دوره نهم جشنواره است اما به بررسی یک موضوع؛ یعنی عشق؛ در همه فیلمهای این دوره پرداخته است، ارزیابی وضعیت این دوره را از یک جمله شروع می کند: " در جشنواره امسال بجز دو فیلم محسن مخملباف، هیچ فیلم دیگری که مفسده انگیز و منافی تقدس و تعفف انسان باشد وجود نداشت."

آوینی در تحلیلی از آغاز روند ابتذال و استحاله در برخی فیلم های ایرانی، پیش قراول آن را افرادی ظاهرا منتسب به انقلاب و باطناً پیوسته با دشمن می داند و با اشاره صریح به مخملباف می نویسد: «پیش‌قراولان ایجاد آن فضای مغشوشی که امکان ازاله‌ی هویت از انقلاب را رفته‌رفته فراهم کند باید افرادی باشند ظاهراً منتسب به خود انقلاب و باطناً پیوسته با دشمن. محسن مخملباف یکی از بهترین کسانی بود که می‌توانست این وظیفه را بر عهده بگیرد؛ سیاه‌اندیشی و عصبیت او سال‌ها بود که خود را در فیلم‌هایش به ظهور رسانده و گرگ‌ها را در کمین او نشانده بود.یک تحلیل درست از جلوه‌های تحولات فکری او در فیلم‌هایش می‌توانست به‌خوبی نشان دهد که مخملباف خودش نیز به همان دور باطلی گرفتار آمده است که «بای‌سیکل‌ران» در آن رکاب می‌زد و به مقصد نمی‌رسید. دیگر پرسوناژهای او نیز به مقصد نرسیدند، نه دستفروش، نه حاجی و نه دیگران...»

آوینی به خودی ها تذکر می دهد و می نویسد: «آنچه که به آنان این جرأت را بخشیده یکی تفرقه‌ی حاکم در میان ماست و دیگر، وجود افرادی چون مخملباف که به حریم‌هایی که روزی به آن اعتقاد داشته‌اند وفادار نمانده‌اند... مخالفان سیاسی داخلی و خارجی، این کارگردان را به عنوان «یک فرد حزب‌اللهی که از عقاید خویش برگشته است» می‌شناسند و به همین دلیل در هنگام نمایش فیلم‌های او، درست در نقاطی که نیشی سیاسی به نظام می‌زند، تماشاگران جشنواره‌ای هم کف می‌زنند."

دستفروش؛ آینه نابخود مخملباف

سید مرتضی بارها به نمایان شدن انحراف مخملباف در فیلم «دستفروش» به نویسندگی و کارگردانی وی، اشاره می کند.

او بارها و بارها به انحراف مخملباف در فیلم "دستفروش" محصول 1365 اشاره می کند و در جای دیگری از همین یادداشت می نویسد: "از فیلم «دستفروش» به بعد، مخملباف فیلم را وسیله‌ی «شعار دادن» ساخت و به‌به و چه‌چه‌های جناح روشنفکران نیز اجازه نداد که او به حقیقتِ کاری که انجام می‌دهد واقف شود. این معروفیت و هیاهو، نوعی ورم بود که بالأخره می‌خوابید. جایی که ورم می‌کند، بادکنکی که باد می‌شود، ظاهراً چاق می‌شود و رشد می‌کند، غافل از آنکه در درون چیزی جز باد ندارد و بالأخره خواهد ترکید. از همان موقع همه‌ی ما نگران او بودیم، اما فضای آشفته‌ی ژورنالیسم و انتلکتوئلیسم اجازه نمی‌داد که واقعیت را درک کند"

او در این مقاله نیز این فیلم را آینه نابخود مخملباف می خواند و می نویسد: "آن "فیلم «دستفروش» ـ آینه‌ی نابه‌خود مخملباف ـ نشان می‌داد که دیگر میان او و تفکر دینی هیچ پیوندی نمانده است و هرچه هست به تلنگری فرو خواهد ریخت و آقای مخملباف نیز در پرتگاهی خواهد افتاد که بسیاری دیگر فرو غلطیده بودند. و البته در عمق این پرتگاه، آغوشی شیطانی هم باز است که بازماندگان از قافله‌ی حق را می‌بلعد. آنچه که باعث می‌شد تا ما علی‌رغم آگاهیمان از تحولات فکری و درونی او سکوت کنیم همان ملاحظاتی بود که امروز ما را وا داشته است تا با تفکر او به مقابله برخیزیم."

 

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=47594


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 89/1/19 و ساعت 11:31 صبح | نظرات دیگران()

 آیا فرزند شهید صدر "سکولار" شده است؟

یادداشت: شبکه بی‏بی‏سی با انتشار گزارشی، تلاش کرده است که از سید جعفر صدر چهره‏ای سکولار بسازد و وی را شخصی "طرفدار جدایی دین از سیاست" و "مخالف اجباری شدن حجاب" جلوه دهد ؛ اما نزدیکان او می‏گویند که وی برای ورود به انتخابات و فعالیت سیاسی، "پنج بار" استخاره کرده است.      


    شبکه بی‏بی‏سی با انتشار گزارشی، تلاش کرده است که از سید جعفر صدر چهره‏ای سکولار بسازد و وی را شخصی "طرفدار جدایی دین از سیاست" و "مخالف اجباری شدن حجاب" جلوه دهد ؛ اما نزدیکان او می‏گویند که وی برای ورود به انتخابات و فعالیت سیاسی، "پنج بار" استخاره کرده است.




به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ در حالی که جریان سیاسی سید مقتدی صدر، در حال برگزاری یک همه‏پرسی برای سنجش نظر مردم در مورد ریاست دولت آینده عراق است چهره نسبتاً جدیدی نیز به مردم معرفی شده است.


صدری‏ها در این همه‏پرسی، پنج نامزد برای نخست وزیری معرفی کرده و یک مربع خالی هم در برگه‏های همه‏پرسی گذاشته‏اند تا اگر رأی‏دهندگان، شخص دیگری غیر از این پنج نفر را در نظر دارند نام او را در آن بنویسند. سه تن از نامزدها سابقه نخست وزیری دارند: «نوری مالکی» نخست وزیر کنونی، «ایاد علاوی» نخست وزیر موقت که ائتلاف تحت رهبری‏اش آرای بیشتری به دست آورد و «ابراهیم جعفری» از ائتلاف ملی عراق؛ ائتلافی که صدری‏ها و دیگر تشکلهای اسلامگری شیعه در آن جای داشتند. نامزد دیگری که در همه‏پرسی صدری‏ها معرفی شده «عادل عبدالمهدی» معاون رئیس جمهور و عضو مجلس اعلای اسلامی عراق است. اما شخصیت مورد توجه در این همه پرسی، که شاید این نظرسنجی اساساً برای سنجش شانس پیش انداختن او در صحنه سیاسی عراق انجام شده است «سید جعفر محمدباقر الصدر» است، نامی که تاکنون کمتر در عالم سیاست عراق به گوش خورده و بیشتر در بین طلاب و روحانیون شهرت دارد.


جریان صدر، هم با ادامه نخست وزیری نوری مالکی مخالف است و هم با بازگشت ایاد علاوی به کرسی صدارت؛ اما فرد مشخصی را هم برای نخست وزیری مشخص نکرده و در انتظار نتیجه همه‏پرسی ابداعی خود است.


سید جعفر صدر تنها پسر «آیت الله شهید سید محمدباقر صدر» از علمای برجسته معاصر شیعه است که پس از تأسیس "حزب الدعوة" و ایجاد جنبش سیاسی شیعه، در سال 1980 به دستور صدام حسین به شهادت رسید و دوشنبه آینده سی‏امین سالگرد شهادت اوست. از آنجا که خواهر «امام موسی صدر» همسر شهید محمدباقر صدر بود، لذا این رهبر مفقود شیعیان لبنان، دایی سید جعفر صدر می‏باشد. همچنین «سید مقتدی صدر» داماد شهید سید محمدباقر و شوهرخواهر سید جعفر است.


سید جعفر صدر هنگام شهادت پدر، کودکی ده ساله بود. او سپس در حوزه تحصیل کرد، به لباس روحانیت درآمد و از نزدیکان «آیت الله شهید سید محمد محمدصادق صدر» پدر سید مقتدی صدر و معروف به "شهید صدر ثانی" شد که در عراق مرجعیت داشت. شهید صدر ثانی، دوازده سال پیش ـ یک سال پیش از آنکه در نجف ترور شود و به شهادت برسد ـ سید جعفر صدر را مخفیانه به ایران فرستاد تا ضمن ادامه تحصیل در حوزه علمیه قم، دفتر او در قم را دایر و اداره کند.


سید جعفر صدر پس از شهادت شهید صدر ثانی، سال‏ها در جمهوری اسلامی ایران به سر برد و با وجود اینکه در همان سال‏ها و در قم، لباس روحانیت را از تن درآورد، مشغول تحصیل علوم دینی بود و بیشتر از محضر «آیت الله سید کاظم حسینی حائری» بهره برد. وی در پاسخ به دوستان، دلیل نپوشیدن لباس روحانیت را امکان خدمت بیشتر به مردم عنوان می‏نمود. این در حالی است که بی‏بی‏سی در گزارشی زیرکانه و مغرضانه، زمان خارج شدن سید جعفر از لباس روحانیت، پس از خروج او از ایران و رفتن به لبنان و لندن(!) ذکر کرده است!


وی سپس برای تحصیل در رشته حقوق به لبنان رفت و پس از اخذ فوق لیسانس حقوق، به عراق بازگشت اما هنوز به سلک روحانیت بازنگشته است.


جعفر صدر با اینکه بروز و ظهور سیاسی چندانی نداشت، در انتخابات اخیر عراق از بغداد نامزد شد و با وجود نزدیکی به صدری‏ها و داشتن نسبت نسبی و سببی با مقتدا، به جای پیوستن به "فهرست حکیم و صدر"، به دعوت رقیب آن مالکی، به "ائتلاف دولت قانون" پیوست و توانست در انتخابات، آرای بسیار بیشتری نسبت به سیاستمداران شناخته شده عراقی کسب کند و با 28000 رأی پس از مالکی، نفر دوم این ائتلاف شود؛ موفقیتی که مرهون شهرت و محبوبیت پدرش میان مردم عراق است. البته سید جعفر در پاسخ به دعوت مالکی، "حضور منتقدانه نسبت به برخی سیاست های وی" را شرط مشارکت در فهرست ائتلاف او اعلام کرده بود که با موافقت مالکی مواجه شد.


شبکه بی‏بی‏سی در این گزارش، تلاش کرده است که از سید جعفر صدر چهره‏ای سکولار بسازد و وی را شخصی "طرفدار جدایی دین از سیاست" و "مخالف قانون حجاب" جلوه دهد که تلاش می‏کند از لحن اسلامگرایانه و بیان حوزوی فاصله بگیرد؛ اما نزدیکان او می‏گویند که وی برای ورود به انتخابات و فعالیت سیاسی، "پنج بار" استخاره کرده است.


خود او دلیل ورودش به عالم سیاست را "انگیزه کمک به مردم مظلوم و ستمدیده عراق" اعلام کرده و گفته است: «من اگر کار مثبتی انجام دهم همه از برکات پدرم شهید صدر است؛ اما اگر کاری منفی انجام دادم خودم مسؤول آن هستم». ضمن اینکه در پوستر انتخاباتی خود، تصویرش را بدون کراوات به چاپ رسانده است ؛ آن هم در حالی که نیروهای مذهبی نظیر مالکی و جعفری همواره با کراوات در انظار ظاهر می شوند.


از سوی دیگر تمایل جناح شدیداً مذهبی مقتدی صدر به نخست‏وزیری وی، حاکی از این است که گزارش بی‏بی‏سی نمی‏تواند کاملا مقرون به صحت باشد. لذا در مذاکراتی که صدری‏ها و فرستادگان دیگر احزاب شیعه عراقی اخیراً در ایران انجام دادند نیز نام سید جعفر صدر مطرح و موافقت‏هایی با او ابراز شد. هرچند همه‏پرسی صدری‏ها ـ که نتیجه آن فردا یکشنبه اعلام می‏شود ـ نمی‏تواند بیانگر دیدگاه مردم عراق تلقی شود اما می‏تواند شاخصی از میزان محبوبیت رهبران سیاسی عراق به دست دهد و در تعیین نخست وزیر آینده، که باید شیعه‏مذهب باشد نقش ایفا کند.


شایان ذکر است که مطابق نتایج نهایی دومین انتخابات پارلمانی پس از سرنگونی رژیم صدام، بر مبنای اعلام کمیساریای عالی سازمان ملل برای انتخابات عراق، به ترتیب فهرست‏های ‏العراقیه (به‏ ریاست «ایاد علاوی» نخست‏وزیر اسبق و مورد حمایت‏ سعودی ـ شیعه‏سکولار)، ائتلاف دولت قانون (به ریاست «نوری المالکی» نخست وزیر کنونی عراق ـ شیعه مذهبی)، ائتلاف ملی عراق (به ریاست «سید عمارالحکیم» و عضویت «صدری‏ها» ـ شیعه مذهبی) و ائتلاف کردستان (به ریاست «طالبانی» رییس‏جمهور و «بارزانی» رییس کردستان ـ کرد سنی) هر کدام با 91 ، 89 ، 70 و 43 کرسی حائز مقام‏های اول تا چهارم شده‏اند. صدری‏ها 39 کرسی از 70 کرسی را که ائتلاف ملی عراق به دست آورد از آن خود ساختند و از مجلس اعلا به رهبری عمار حکیم که هسته اصلی این ائتلاف بود پیش افتادند. بدین ترتیب جریان صدر موقعیت برتری نسبت به گذشته پیدا کرده و هر کس که دولت در عراق تشکیل دهد ناگزیر است سهمی به این جریان بدهد.

   


عکس های مرتبط:





 

منبع ما : http://islamenab.ir/index.php?action=show_news&news_id=1294


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 89/1/15 و ساعت 9:31 عصر | نظرات دیگران()

 صحنه های بسیار جالب از شهید باکری

جالبه!

3،06 مگابایت

دانلود کلیپ تصویری

مستقیم یا غیرمستقیم

 

شادی روح امام و شهدا صلوات

 

منبع ما : http://mobarezclip.com/


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 89/1/15 و ساعت 10:32 صبح | نظرات دیگران()

نام: سید حسن آیت
تاریخ و محل تولد: 1317، نجف آباد اصفهان
تحصیلات: فوق لیسانس علوم اجتماعی،لیسانس ادبیات،لیسانس حقوق
محل خدمت: منتخب مردم اصفهان در مجلس خبرگان قانون اساسی و عضو هیئت رئیسه همین مجلس، منتخب مردم تهران در دوره اول مجلس شورای اسلامی، یکی از 7 نفر بنیانگذارحزب جمهوری اسلامی و اولین دبیر سیاسی همان حزب.
تاریخ و محل شهادت: 14 مرداد 1360 و 38 روز پس از انفجار تالار اجتماعات حزب جمهوری اسلامی.
چگونگی شهادت: با شلیک بیش از 60 گلوله، در اتومبیل شخصی‌اش و جلوی درب منزلش، هنگامی که قصد داشت برای حضور در جلسه بررسی صلاحیت وزرای دولت شهید باهنر در مجلس حضور یابد.

سخن از شهید آیت سخن از انقلابی است که یاران آن مظلومانه به شهادت رسیدند زیرا حاضر نشدند از محتوای اسلامی آن صرف نظر کنند.

سخن از شهید آیت سخن از نخبگانی است که جان خود را کف دست گرفته و به جنگ جریانی رفتند که در سبعیت و بی رحمی چیزی کمتر از اربابان صهیونیست و غربی و شرقی خود نداشتند.

سخن از شهید آیت سخن از آنانی است که به میدان نبرد بی‌امان با انحراف از آرمان های اسلامی انقلاب شتافتند.

سخن از آنانی است که عمارگونه به روشنگری پرداخته، امام خود را حتی برای یک لحظه تنها نگذاشته و در این راه به شهادت رسیدند.

روز 7 تیر سال 60 روز سختی برای آیت بود.
او در جلسه شورای مرکزی حزب جمهوری به سختی بر صلاحیت میر حسین موسوی برای تصدی پست وزارت امور خارجه دولت شهید رجایی شورید.
هنوز سخنان این شهید در آن جلسه به صورت کامل فاش نشده است اما هرچه بوده نشان از وجود مانعی جدی در برابر سیر صعودی میرحسین موسوی در نظام جمهوری اسلامی داشت.

شهید آیت که به حق یکی از نظریه پردازان سیاسی ایران است در رشته علوم اجتماعی به تحصیل پرداخت و در این رشته به درجه کارشناسی ارشد رسید.

او همچنین در رشته های ادبیات فارسی و حقوق هم مدرک کارشناسی گرفت. جالب توجه این‌که او در دانشکده ادبیات در رشته جامعه شناسی رتبه اول را بدست آورد و باید طبق روال برای ادامه تحصیل به خارج از کشور اعزام می گردید ولی همان زمان در سال 1338-1339 گروه های هوادار مصدق توسط فردی به نام دکتر صدیقی که در دانشکده علوم اجتماعی حضور داشت با اعمال نفوذ، حق او را تضییع و صرفا به خاطر افکار سیاسی این شهید، فردی دیگر را به جای او به بورس تحصیلی می‌فرستند.

شهید آیت نه فقط در جریان شناسی سیاسی بسیار متبحر بود بلکه در مورد رجال سیاسی و تاریخی معاصر ایران شناخت کاملی داشت، به گونه ای که اگر کسی به ایشان معرفی می شد بلافاصله سوابق فعالیت‌هایش در دوره های مختلف مجالس قبل از انقلاب، موضعگیری‌ها، کتاب‌های نوشته شده، عضویتش در گروه‌ها و تمام جزئیات زندگی او را بیان می کرد.

اینها نتیجه مطالعه بسیار عمیق و گسترده او در تاریخ معاصر ایران و ذهن قوی وی بود به طوری که یک نمونه از تلاش هایش مطالعه تمام روزنامه‌های موافق و مخالف که قبل از سی ام تیر 1320 به بعد انتشار یافته بود می‌باشد.
از گفتنی‌های دیگر در مورد این شهید، فعالیتش در ماجرای نهضت ملی شدن صنعت نفت است (که البته نویسنده، مطلبی در این مورد در مطالب منتشره از شهید نیافته است).

شهید آیت اولین حرکت اسلامی و موفق خود را با کشهید سید حسن آیت، روزی که قرار بود مدارک مهمی در رابطه با میر حسین موسوی افشا کند ترور شدمک بزرگانی چون شهید بهشتی در مجلس خبرگان قانون اساسی انجام داد و آن گنجاندن اصل مترقی ولایت فقیه در قانون اساسی بود.

شهید آیت همچنین اصرار داشت که نیروهای مسلح نیز باید تحت فرماندهی ولی فقیه باشند تا انقلاب اسلامی به سرنوشت نهضت ملی شدن صنعت نفت گرفتار نشود و اسیر کودتاهای صهیونیستی نگردد.

این گفته شهید آیت است که:
"ما باید ولایت فقیه را همچون سدی در برابر غرب‌گرایی درآوریم" و تجربه31 ساله انقلاب نشان داد که او با مطالعات و تلاش‌های علمی و عملی‌اش شناختی کامل از دشمن پیدا کرده بود.

این تلاش ها از همان ابتدا کینه او را در دل آمریکا و اذنابش عمیق کرد.
خدمت درخشان دیگر این نخبه شهید به همراه هم‌فکرانی چون شهید دیالمه، مخالفت صریح با رئیس جمهور شدن بنی صدر است که البته با ناکامی آنها مواجه شد، اما او از همان ابتدای ریاست جمهوری بنی صدر ملعون و حتی قبل از آن در افشا کردن خیانت‌های او نقش به سزایی داشت تا جایی که او را از عناصر کلیدی سقوط بنی‌صدر می دانند.

شناخت شهید آیت از بنی صدر که به دوران همکلاسی بودن با او در دانشگاه تهران باز می‌گشت نقش به سزایی در ایستادگی شهید آیت در برابر بنی صدر داشت.

شهید آیت کاندیداتوری بنی صدر را این‌چنین پیش بینی کرده بود:
"آنهایی که قانون اساسی را قبول ندارند و آن‌هایی که رئیس جمهوری را مترسک، در روزنامه(منظور روزنامه انقلاب اسلامی متعلق به خود بنی صدر) قلمداد می کنند، همین جا خود را کاندید ریاست جمهوری خواهند کرد".

پیش‌بینی‌های او براساس شناخت بود و اعتقاد داشت جلوتر از امام حرکت نمی‌کند، بلکه کوشش می‌نماید تا زمینه لازم را برای بیان رهنمودهای امام بوجود آورد.

اعتقاد دیگری که داشت و گذر زمان مهر تأیید بر آن کوبید، این بود که شهید آیت جبهه ملی، نهضت آزادی، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و سپس چپ‌های آمریکایی را حلقه‌های یک زنجیره واحد می دانست.

حلقه هایی که همراه با هم ولی هریک در زمان مناسب به حرکت درمی آیند و همگی هدفی واحد را پیگیری می کنند. همه آنها به دنبال نفوذ در رهبری انقلاب هستند تا در فرصت مناسب آن را منحرف و به دامان آمریکا بی‌اندازند.

این مسائل باعث گردید تا جریان راست  لیبرال (جبهه ملی، نهضت آزادی و بنی صدری‌ها) و چپ سوسیالیست (سازمان مجاهدین خلق) به همراه جریان پیچیده‌ی چپ‌های آمریکایی که او را متهم به بیان مسائل اختلاف‌انگیز و جلو زدن از امام می‌کردند عزم خود را جزم کنند تا ضربه‌ایی را که در مجلس خبرگان و تدوین قانون اساسی و سپس در ایستادگی‌های او در برابر بنی صدر از آیت خورده بودند جبران نمایند و او را از سر راه خود و رئیس جمهوری که امیدهای فراوانی به او بسته بودند بردارند، بنابراین دسیسه‌ای ناجوانمردانه تدارک دیدند.

این اولین رویارویی آنها با این شهید دانشگاهی و به عبارتی با پیروان راستین امام(ره) بود.

منبع ما : http://www.bachehayeghalam.ir/archiveblog/cat_1_1/012887.php


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/12/28 و ساعت 9:3 عصر | نظرات دیگران()

بخشی از وصیتنامه شهید نضال فرحات

از فرماندهان نظامی حماس و طراح موشک های قسام

هذا الزمان زمن المهدی فانا ابایعه من الآن متی ظهر

این زمان زمان مهدی است.

من از هم اکنون تا زمان ظهورش با او بیعت می کنم

 

رهبر " جهاد اسلامی " فلسطین شهید فتحی شقاقی

سرور جوانان اهل بهشت، حسین بن علی بن ابی طالب ع در سپیده دم یک روز تاریخی، در صحرای کربلا، صحنه های درخشانی را نمایش گذاشت که در حافظه تاریخ جادوانه مانده است و هرگز از یادها فراموش نخواهد شد.او با شهادت در راه حق و دادگری، نماد انسانیت به تمام معنی را تجلی بخشید...در ادامه راه سرور شهیدان اهل بهشت، یکی از مردان حسینی تبار به نام"عز الدین قسام"در برابر تجاوزگران صلیبی، در برابر چهره زشت و نفرت آور استعمارگران انگلیسی، و صهیونیسم وابسته به او، ایستاد و مقاومت کرد، و حسینی وار در کوهستان های فلسطین به شهادت رسید و به کالبد نیمه جان ملتمان روح تازه دمید،و آتش جهنم مقدسی افروخت.

پوستر در ادامه مطلب...

 

                                                        شادی روح امام و شهدا صلوات

+این دو عکس از مقام معظم رهبری توسط یک راهی به کربلا برایمان ارسال شد...دانلود کنید(غیرمستقیم)

+ کامنت وارده: التماس دعا

برادر من جانباز80 % درصد جنگ می باشد و از دیشب در icu بستری شده وبه کما رفته التماس دعای شدید برای این یادگار جنگ محافظ امام خمینی وشهیدان عزیز بهشتی و رجایی و.... وعضو گردان دستمال قرمزیهای جنگ در کردستان و همرزم شهیدان عزیز چراغی بروجردی ... چهارشنبه 12 اسفند1388 محمد ساعت 12:05

منبع ما : http://mobarezclip.com/


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 88/12/12 و ساعت 1:13 عصر | نظرات دیگران()
<      1   2   3      >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا