فتنه - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گرامی ترین عزّت، دانش است، زیرا با آنشناخت معاد و معاش به دست آید و خوارترین خواری، نادانی [امام علی علیه السلام]
امروز: یکشنبه 103 آذر 4
نظر وزیر اطلاعات درباره دستگیری سران فتنه

وزیر اطلاعات در خصوص دستگیری سران فتنه گفت: وزارت اطلاعات برای دستگیری سران فتنه تصمیم نظام را دنبال می‌کند.

حجت‌الاسلام مصلحی وزیر اطلاعات در حاشیه جلسه هیئت دولت در جمع خبرنگاران در پاسخ به خبرگزاری فارس، در خصوص اینکه آیا ایران قصد شکایت از فرانسه به دلیل زندانی کردن علی وکیلی راد به مدت 19 سال به دلایل واهی دارد، گفت: ایران در حال بررسی این موضوع است تا ببیند نوع برخوردی که با ایشان شده چگونه بوده است.

وی در پاسخ به سؤال دیگر فارس مبنی بر اینکه اگر شکنجه‌ای انجام نشده باشد همین که به دلیل واهی در زندان بوده است آیا جای شکایت ندارد، گفت:‌ این موضوع را بررسی خواهیم کرد و در خصوص آن اقدام می‌کنیم.

وزیر اطلاعات در خصوص ورود خانواده سه تبعه آمریکایی که فرزندان آنان در ایران هستند، گفت: آنها قرار است به ایران آمده و وضعیت آنان را مشاهده کنند و بر اساس سیاست انسان‌ دوستی که جمهوری اسلامی ایران دارد و می‌خواهد آنرا به دنیا اعلام کند ما از آمریکا نیز خواسته‌ایم که خانواده افرادی که بیگناه و به صورت ربایش در آمریکا زندانی هستند آنها نیز به دیدار خانواده‌های خود بیایند و در این درحالی است که آنهایی در ایران دستگیر شدند حرکت‌شان جاسوسی بوده و ورود آنها به خاک ایران غیرقانونی بوده و ما بر اساس احکام دینی و بشردوستی‌مان اینگونه برخورد می‌کنیم اما آنها که ادعای حقوق بشر دارند ببینند با افرادی که از ما در اختیار دارند چگونه برخورد می‌کنند.

حجت‌الاسلام مصلحی در خصوص دستور رئیس جمهور مبنی بر برخورد با پارتی‌بازی و پیگیری آن توسط وزارت اطلاعات، گفت: از ما خواسته شده است تا گزارشی تهیه کنیم و این گزارش در حال تهیه است و برای اقدام تحویل رئیس جمهور خواهد شد و این گزارشات مخصوص کل کشور است که به رئیس جمهور ارائه می‌‌کنیم.

وی در خصوص طرح هدفمند کردن یارانه‌ها و دریافت یارانه، گفت: اینگونه نیست که من نیاز نداشته باشم اما فرم اقتصادی را پر نکردم و یارانه را دریافت نمی‌‌کنم زیرا مستحق‌تر از ما هستند.

وزیر اطلاعات در خصوص گزارش کمیسیون امنیت ملی از وزارت اطلاعات درخصوص قطع روابط ایران با انگلیس، گفت: از ما گزارشی در خصوص قطع روابط با انگلیس خواسته نشده است و ما یک سری بررسی‌هایی را در خصوص مباحث ارتباط با انگلیس داشته‌ایم و پیشنهاداتی را در این خصوص مطرح کردیم و آن پیشنهادات را قرار است شورای امنیت ملی بررسی کند.

حجت‌الاسلام مصلحی در خصوص آخرین اقدامات وزارت اطلاعات در خصوص مهدی هاشمی فرزند هاشمی رفسنجانی، گفت: در خصوص پرونده مهدی هاشمی باید دستگاه قضایی باید حکم جلب را صادر کرده و به محض اینکه مهدی هاشمی وارد ایران شود جلب می‌شود.

وی در خصوص نظارت وزارت اطلاعات بر آقازاده‌ها و برخی مقامات و سفرهای‌ آنها به خارج از کشور، گفت: ما درخصوص این افراد به خارج از کشور چیزی نداریم.

وزیر اطلاعات در خصوص اهداف آمریکا برای تصویب قطعنامه بر علیه ایران، گفت: آمریکا وضعیتش مشخص است و می‌خواهد از این وضعیتی که برایش ایجاد شده و کارشناس سیاسی آمریکا نیز اعلام کردند که وضعیت به گونه‌ای شده است که آمریکا خلع سلاح شده است را و در مقابل جمهوری اسلامی ایران زیرپایش خالی شده به دنبال این است که ایران را متهم کند و خود را از این وضعیت بیرون بیاورد اما بیانیه تهران بسیار محکم و قوی است و در این بیانیه شرایطی گذاشته است که اگر غربی‌ها به دنبال ایجاد آرامش و برطرف کردن تنش‌ها هستند باید این مباحث را پیگیری و دنبال کنند و من احساسم این است که تعبیر همان تعبیری است که مقام معظم رهبری فرمودند که این دست چدنی است که بر روی آن دستکشی مخملی کشیده شده است.

حجت‌الاسلام مصلحی در پاسخ به سؤال خبرنگار فارس، مبنی براینکه برخی تصمیمات در سطح بالای نظام گرفته شده را زیر سؤال می‌برند، گفت: زمانی است که برخی انتقاد سازنده و از دلسوزی دارند اما عمدتا احساس ما این است که این اظهارنظرات غرض‌ورزی است و از روی دلسوزی برای نظام و اهداف نظام نیست.

وی در خصوص بحث‌های مطرح شده در خصوص گروکشی ایران از آزادی کلوتیلد ریس گفت که چنین بحث‌هایی صحت ندارد.

حجت الاسلام مصلحی در خصوص دستگیری سر تیم حفاظت میرحسین موسوی گفت: من خبری از این موضوع ندارم.

وزیر اطلاعات در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا ما در خردادماه باز هم شاهد اغتشاشات خواهیم بود یا نه گفت: وضعیت فتنه به لطف خدا با وضعیتی که پیدا کرده است به گونه‌ای نیست که بتواند حرکتی داشته باشد.

وزیر اطلاعات در پاسخ به سؤال فارس مبنی بر اینکه بحث‌هائی در خصوص شکل‌گیری اغتشاشات در خیابان حجاب گفت: وضعیت فتنه به گونه‌ای نیست که بتواند حرکتی انجام دهد.

مصلحی در پایان نظر وزارت اطلاعات در خصوص دستگیری سران فتنه گفت: ما تصمیم نظام را دنبال می‌کنیم.

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=50579


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 89/2/29 و ساعت 6:38 عصر | نظرات دیگران()

اختصاصی"جوان آنلاین"
مشارکتی ها به دنبال دیدار با سران فتنه

شاخه های استانی حزب مشارکت از احزاب منحله دوم خرداد به دنبال تنش آفرینی های جدی می باشند.

 

شاخه های استانی حزب مشارکت  از احزاب منحله دوم خرداد به دنبال تنش آفرینی های جدی می باشند
به گزارش«جوان آنلاین»،پس از انحلال این تشکل دوم خردادی برخی از دفاتر استانی این تشکل ،پیشنهادی را مبنی برنحوه مواجهه با این مساله و آغاز دور جدید تنش آفرینی ها به برخی از اعضای اصلی این تشکل ارائه کرده اند.
گفته می شود براساس این پیشنهاد جهت قرارشده است که عده ای از دفاتر استانی ضمن دیدار با سران فتنه درابتدا دلیل انحلال حزب خود را تنها به دلیل حمایت از کاندیدای خود در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری عنوان کرده و در ادامه با اعتراضات احتمالی نسبت به انجام این دیدار موج جدیدی از تنش ها را سامان دهند.
همچنین یکی دیگر از پیشنهاد های مطرح شده صدور بیانیه مبنی بر حمایت از سران فتنه در سالروز ارتحال حضرت امام(ره) بوده است.



  انتهای خبر / پایگاه اطلاع رسانی جوان / کد خبر 294712

منبع ما : http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=294712


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 89/2/28 و ساعت 8:49 عصر | نظرات دیگران()
عدالت در گرداب و گذار از فتنه منتشر شد

کتاب های عدالت در گرداب و گذار از فتنه به عنوان نخستین محصولات موسسه اشراق حکمت و فرهنگ اسلامی منتشر شد.

به گزارش موسسه اشراق حکمت و فرهنگ اسلامی، عدالت در گرداب (جریان شناسی تحلیلی حکومت علوی) بررسی جریان های اثرگذار حکومت علوی را بر عهده دارد. و قابلیت تطبیق بر جریانهای موجود در کشور را دارد که در دو بخش بدانها پرداخته است:

بخش یکم؛‌چالش های مردم
فصل اول: غربت ولایت؛ که بیانگر ناآگاهی مردم نسبت به مقام ولایت و کوتاهی آنان در فرمانبری از امیرمومنان(ع) است. در این فصل روشنگری‌های مالک، عدی بن‌حاتم و زید بن صوحان در بیان مقام مولا است. این فصل پیامد غربت ولایت را در توهم ناکارآمدی حکومت اسلامی، تردید و مخالفت و نیز بروز فتنه‌ها می‌داند.
فصل دوم: بی بصیرتی؛ این فصل با درنگی در مفهوم بصیرت به جریان‌های بی‌بصیرت، که شامل کندروها و تندروها می‌باشد، شروع می شود. نیز از کم بصیرتی خودی‌ها حکایت می‌کند، و چالش‌های بی‌بصیرتی را تحت عنوان بحران بی اعتمادی و عوام زدگی بررسیده است.
فصل سوم: تحجرگرایی؛ پس از نگاهی به مفهوم تحجر،‌ تاملی در جناح‌های تحجرگرا،‌ آنگاه بررسی مصادیق تحجرگرایی در بصره(جنگ جمل) درون سپاه مولا و نیز در شام(در سپاه معاویه) را کاویده است.

بخش دوم: چالش‌های نخبگان؛
فصل چهارم: اشرافی گری؛ تفحص در فرایند رفاه طلبی در امت پس از پیامبر(ص)، و پیامدهای آن در قالب اعتراض به مولا و خیانت، در این فصل می گنجد.
فصل پنجم: حسدورزان و کینه جویان
بررسی مصداقی عملکرد کسانی که به یکی از دلایل ذیل با عدالت خواهی مولا مخالفت کردند، برعهده این فصل است؛
1. رقابت های قومی
2. زخم های ذوالفقار(کسانی که نزدیکانشان در جنگ های صدر اسلام بدست مولا کشته شده بودند و کینه ایشان را به دل داشتند.)
3. عقده های شخصی
4. اصرار بر احکام الاهی
فصل ششم: معضل بدعت گذاران؛ این فصل بررسی بدعت های پیشینیان و نحوه مواجهه مولا با آنها ، در این فصل آمده است.
فصل هفتم: جریان نفاق؛ بیان مفهوم نفاق و اوصاف منافقان در قالب 1.دعوی اصلاح‌گری 2.ادعای زیرکی و سیاستمداری و 3. چند چهرگی، و اقسام نفاق در این فصل مندرج است.
فصل هشتم: منافقان خاکستری؛ بیان تفصیلی عملکرد کسانی چون شبث بن ربعی تمیمی، اشعث بن قیس و جریربن عبدالله بجلی که به ظاهر در سپاه مولا بودند ولی عملا در خدمت معاویه به سر می بردند،‌ در این فصل گنجیده است که از جمله بهترین فصول کتاب است.
فصل نهم: منافقان برانداز؛ بیان اهداف بنی‌امیه به عنوان منافقانی که در پی برانداختن اساس اسلام بودند از منظر پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) و شرح عملکرد آنان در جهت ریشه کنی اسلام از جمله مطالب این فصل است.
فصل دهم: جریان اعتزال؛ این فصل به بیان یکی از پنهان ترین جریانهای زمان مولاست که رهبری آن با ابو موسی اشعری است. کسی که با ردای زهد و دوری از دنیا عملا به مخالفت با مولای متقیان (ع) پرداخت. تشبیه ابوموسی در کلام نبی اکرم(ص) به سامری امت از دیگر مطالب این فصل است.

گذار از فتنه
گذار از فتنه شگردهای فتنه گران و راهکارهای مقابل با آنان از منظر امام سجاد(ع) است.
فصل اول: زمینه‌های فتنه؛ در این فصل، انحراف از هدایت الهی،سنگدلی، تزلزل و پیمان شکنی و نافرمانی پروردگار،‌ به عنوان زمینه های مهم بروز فتنه در جامعه اسلامی شمرده شده اند.
فصل دوم : زمانه فتنه؛ در زمانه فتنه، انسان‌های فتنه انگیز از غلطیدن در وادی هلاکت، حضور در مسیرهای پر آسیب و استقبال از عقوبت الاهی ـ به عنوان سه مشخصه بارزـ ابایی ندارند.
فصل سوم: شگردهای فتنه گران؛ فتنه گران برای پیشبرد کارهای خود ابزارهای مختلفی را به کار می برند که عمده آنها به فرموده امام سجاد(ع) به شرح ذیل اند:
1. نیت عداوت
2. قصد براندازی
3. آمیختن حق و باطل
4. انتخاب بهترین راه کارها
5. جاسوسی
6. جنگ نرم
7. استفاده از ضعف‌ها
8. زمینه سازی فتنه
9. جمع آوری اخبار
10. لبخند پر از کینه
11. حسادت عامل فتنه گری
12. تهدید و تندزبانی
13. عیب جویی
14. اتهام زنی و شایعه پراکنی
15. حفظ کینه پس از شکست
فصل چهارم؛ روش های مقابله با فتنه
امام سجاد برای مقابله با فتنه گران راهکارهایی را در دو بخش نظر و عمل عرضه می دارد که انتشارات مذکور این موارد را در بصیرت زایی و عملگرایی سنجیده، گنجانده است:
الف. بصیرت‌زایی
1. حق شناسی
2. راه شناسی
3. دشمن شناسی
4. خودشناسی
ب. عملگرایی سنجیده
1. توحید عملی
2. استقامت و صبر
3. زدودن سوءظن ها
4. فرصت سازی از تهدیدها
5. شکستن وحدت فتنه گران
این دو کتاب جزو نخستین محصولات موسسه اشراق حکمت و فرهنگ اسلامی است که نویسندگانش برآمده از دانشجو – طلبه های حوزه علمیه قم هستند.

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=50447


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 89/2/28 و ساعت 11:5 صبح | نظرات دیگران()
هشدار صریح دادستان تهران به سران فتنه؛
حمایت موسوی از پنج اعدامی تروریست جرم جدید اوست/ در زمان محاکمه سران فتنه به همه موارد توجه می‌شود

میرحسین موسوی هفته گذشته پس از آنکه پنج نفر به اتهام فعالیت در گروه‌های تروریستی اعدام شدند، در نامه‌ای ادعا کرد اعدام این افراد، ناگهانی، بدون توضیحات روشن‌کننده و ناعادلانه بوده است.

وی که سال گذشته نیز به اعدام دو تن از بمب‌گذاران حسینیه شیراز که به کشته شدن ده‌ها تن از جوانان عزادار منجر شد، اعتراض کرده بود، در انتهای نامه اخیر خود نوشت: چگونه است که امروز محاکم قضایی از آمران وعاملان جنایتهای کهریزک و کوی دانشگاه و کوی سبحان وروزهای?? و?? خرداد وعاشورای حسینی میگذرند وپرونده های فساد های بزرگ را باز نشده می بندند وبه صورت ناگهانی در آستانه ماه خرداد، ماه آگاهی وحق جویی پنج نفر را با حواشی تردید بر انگیز به چوبه های دار می سپارند؟ آیا این است آن عدل علوی که به دنبالش بودیم؟

پس از موسوی همسر وی نیز که از او به‌عنوان محرک اصلی‌اش یاد می‌شود، در نامه جداگانه دیگری و در اظهاراتی که شبیه ارتداد بود، اساس حکم اعدام را که دارای مبنای دینی قصاص است، زیر سؤال برد.

در واکنش به این شبهه‌انگیزی که با استقبال رسانه‌های بیگانه و ضدانقلاب نیز مواجه شد، دادستان تهران خود در گفت‌وگویی تفصیلی به شبهات پاسخ داد و به موسوی هشدار داد که این اظهارات جرم جدیدی است و روزی که زمان محاکمه سران فتنه فرا برسد، به همه این موارد توجه خواهد شد.

عباس جعفری دولت‌آبادی دادستان عمومی و انقلاب تهران در گفت‌وگو با هفته نامه پنجره همچنین به بیان جزئیات اتهامات پنج اعدامی پرداخت و گفت: همان‎طور که در اطلاعیه دادستانی آمده بود، در تاریخ تاریخ 28/5/1385 پلیس به یک دستگاه خودرو مشکوک شد و در بازرسی از آن پنج کیلوگرم مواد منفجره کشف کرد و در این رابطه سه نفر به اسامی فرزاد کمانگر، فرهاد وکیلی و علی حیدریان را که قصد فرار داشتند، دستگیر می‎کند. البته یکی از این افراد موفق به فرار شده که متعاقبا نامبرده هم در شهر سنندج دستگیر می‎شود.

وی اضافه کرد: اقدامات این سه نفر شامل تهیه خانه تیمی در تهران به منظور انجام عملیات انفجاری و تروریستی به‎علاوه استفاده اوراق جعلی شناسایی بود. همچنین در تحقیقات بعدی از معدومین 17 کیلوگرم مواد منفجره و مقادیر زیادی سلاح گرم از جمله 57 گلوله آرپی جی و 600 عدد فشنگ جنگی کشف شده بود.

به گفته دادستان تهران، تحقیقات بعدی نشان داد که متهمان از سال 1377 درصدد انجام اقدامات خرابکارانه بودند، اما شروع کار آن‌ها بعد از تشکیل گروهک مسلح پژاک بوده است و در این راستا موفق به انفجار بمب در ساختمان‎های فرمانداری و اداره کل بازرگانی کرمانشاه هم شده بودند، اما خوشبختانه علیرغم برنامه‎ریزی‎ برای عملیات انفجاری در تهران، دستگیر شدند.

وی در خصوص اینکه خانواده‎های افراد اعدام شده در رسانه‎های غربی این شبهه را مطرح کرده‎اند که متهمان ظرف شش دقیقه محاکمه شده‎اند، گفت: معدومین در تاریخ 28/5/1385 دستگیر شدند و در تاریخ 1/4/1386 یعنی یک سال بعد برای آن‌ها کیفرخواست صادر شد و در تاریخ 10/11/1386 با ارسال کیفرخواست به دادگاه، محاکمه‌ آن‎ها صورت گرفت. حکم در 6/12/1386 به محکومان ابلاغ شد و با اعتراض آنان پرونده به دیوان‌عالی کشور ارسال ‌شد و حکم در تاریخ 10/12/1387 یعنی یک‎سال بعد، در دیوان عالی کشور تأیید گردید.

وی تاکید کرد: سیر محاکمه از تاریخ 25/8/1385 آغاز و در 10/12/1387 به پایان می‎رسد و تاریخ اجرای حکم در سال 1389 صورت گرفته، یعنی فرایند رسیدگی به اتهامات نامبردگان چهار سال طول کشیده است.

* هر چهار محکوم به طور مستقیم در مأموریت‌های تروریستی پژاک نقش داشتند

دادستان تهران در پاسخ به این سوال که آیا هر پنج نفری که حکم اعدام‎شان به اجرا درآمد، در گروهک پژاک عضویت داشتند، گفت: فرزاد کمانگر، فرهاد وکیلی، علی حیدریان و شیرین علم هولی عضو پژاک بودند. علم هولی در تاریخ 6/3/1387 در تهران به دنبال انجام یک مأموریت انفجاری در مقر سپاه پاسداران دستگیر شده و در تاریخ 7/6/1387 آخرین دفاع از وی اخذ و پرونده وی به دادگاه ارسال می‎شود. در تاریخ 7/10/1387 محاکمه شده و حکم صادره در خصوص وی، در تاریخ 25/11/1388 تأیید می‌شود.
وی یادآور شد: هر چهار محکوم به طور مستقیم در مأموریت‌های تروریستی از سوی پژاک نقش داشته‎ و از آن‎ها مواد منفجره کشف شده است. عمل این عده منطبق با ماده 186 قانون مجازات اسلامی است که طبق آن هر فردی عضو یا هوادار گروه‎های مسلح معاند نظام جمهوری اسلامی باشد و در این راستا فعالیت و تلاش مؤثر کند، محارب شناخته می‌شود. این نص قانون است و این‌گونه نیست که قوه قضاییه کسی را بی‎جهت محکوم به اعدام کند.

جعفری دولت آبادی افزود: این چهار نفر به طور مستقیم با گروهک‎‎های محارب علیه جمهوری اسلامی همکاری داشته‎اند. از آ‎ن‎ها مواد منفجره کشف شده، در عملیات انفجاری شرکت داشته‌اند و شبهه و تردیدی در رابطه با مجرمیت و محارب بودن آن‎ها وجود ندارد و احکام دادگاه به درستی صادر شده است.

* مهدی اسلامیان از اعضای گروهک‎ ضد انقلابی تندر بود

وی در خصوص نفر پنجم یعنی مهدی اسلامیان نیز گفت: وی از اعضای گروهک‎ ضد انقلابی تندر بوده و در انفجار حسینیه‌ ره‎پویان وصال شیراز نقش داشته که منتهی به شهادت قریب به چهارده نفر از مردم متدین این شهر شده است. برادر اسلامیان به نام محسن در اردیبهشت ماه سال گذشته در شیراز اعدام شد.

دادستان تهران با بیان اینکه مهدی اسلامیان از این انفجار اطلاع کامل داشته و پس از آن‌که عاملان اصلی فراری می‌شوند، نقش مهمی در کمک مالی و غیرمالی به برادر خود ایفا کرده است، اضافه کرد: ضمن این‌که برادرش به قصد انجام عملیات انفجاری به تهران آمده و مهدی اسلامیان در تمام این مراحل با اطلاع از قصد برادرش با وی همکاری داشته است.

* این فضاسازی‌ها برای سلب توان از قوه قضاییه در احکام مشابه است

این مقام مسئول در قوه قضائیه در پاسخ به این شبهه که گفته می‌شود خانواده محکومین درخواست اعمال ماده 18 را ارائه کرده بودند نیز اظهار داشت: عدم اجرای احکام قطعی صرفا با عفو از سوی مقام معظم رهبری یا قرار گرفتن در مسیرهای دیگر از جمله اعمال ماده 18 اصلاحی قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب امکان پذیر است، ما نیز مرجع رسیدگی به درخواست اعمال ماده 18 اصلاحی نیستیم.

وی خاطرنشان کرد: اگر وکیل آن‎ها درخواست ماده‌ای ‌کرده، باید موضوع را در مراجع رسمی پیگیری‌ می‌کرد. ضمن این‌که اجرای این ماده از طریق ریاست محترم قوه قضاییه است و گزارش پرونده قبل از اجرای حکم به استحضار ایشان رسیده بود و ادعای آن‌ها برای ایجاد شک و تردید در اجرای حکم بود.

دولت آبادی در خصوص علت فضاسازی رسانه‌های خارجی درباره اعدام افراد یادشده نیز گفت: دشمنی رسانه‌های استکباری و غربی با جمهوری اسلامی ایران مسلم است. آن‌ها از هر فرصتی برای ضربه زدن به کیان نظام اسلامی استفاده می‌کنند. علاوه‌‎بر این رسانه‌های غربی درصدد هستند تا با ایجاد هیاهو و جنجال، مانع پیشرفت ایران شوند. آن‌ها می‌دانند که نظام جمهوری اسلامی ایران به ارزش‌های دینی و ایدئولوژیک خود وفادار است، لذا آن‌ها جریان‌سازی می‌کنند تا دستگاه قضایی در برابر امواج تخریبی کوتاه بیاید، قضات را می‌ترسانند تا حتی اگر احکام دیگری صادر شد، نتوان آن‎را اجرا کرد، اما این حربه‌ها اثری ندارد.

دادستان تهران تاکید کرد: باید دست قضات پاکدامن را بوسید که شجاعانه در برابر این نوع امواج ایستاده‌اند.

وی اضافه کرد: تصور می‌کنم این جریان‌سازی بیشتر به منظور تخریب فضا برای پیشبرد اهداف خودشان است؛ زیرا آن‌ها می‌دانند که در هیچ نظام حقوقی، حتی نظام‌های لیبرال، به گروه‌های مسلح علیه حکومت، اجازه اقدام برای براندازی داده نمی‌شود. آن‌چه استثنا شده، جنبش‌های آزادیبخش در سرزمین‌های اشغالی است، مانند کاری که علیه رژیم صهیونیستی انجام می‌شود. همه حکومت‌ها استفاده از ترور، سلاح و مواد منفجره را محکوم می‌کنند. رسانه‌های غربی از تروریست‌های مسلح که در عملیات‎های انفجاری شرکت کرده و به عضویت در گروهک‌های ضد ‌انقلاب (که مرکز آن گروهک‎ها باقی است)، اقرار دارند، چگونه حمایت می‎کنند؟

جعفری دولت آبادی افزود: این فضاسازی‌ها برای سلب توان از قوه قضاییه در احکام مشابه است، اما دستگاه قضایی مانند گذشته درباره مجرمین و کسانی‌که مرتکب جرم شده و علیه کیان نظام اسلامی فعالیت می‌کنند، محکم و مقتدر و در چهارچوب قانون اقدام می‌کند و هیچ‌گونه عذری برای عدم اجرای احکام قطعی پذیرفته نخواهد شد.

* اعدام‌ 5 نفر هیچ ربطی به اغتشاشات اخیر نداشت

دادستان تهران همچنین در پاسخ به این سوال که رسانه‌های خارجی بسیار تبلیغ می‌کنند که افراد اعدام شده از متهمان حوادث بعد از انتخابات هستند نیز گفت: دو نفر اعدامی سال گذشته و این پنج نفر دو تجربه متفاوت هستند. ما در مورد دو نفر اول به اسامی "محمدعلی زمانی " و "آرش رحمان‌پور " بدون اطلاع‌رسانی حکم را اجرا کردیم و صرفا به یک مصاحبه مطبوعاتی بسنده کردیم و موضوع آن‌ها را به حوادث عاشورا ارتباط ندادیم.

وی افزود: البته زمان اعدام‌ها نزدیک به این حوادث و قبل از سی بهمن بود و غربی‌ها براساس همان فضاسازی این ادعا را مطرح کردند. ما نیز در پی این فضاسازی، طی اطلاعیه رسمی حقایق پرونده این دو نفر را افشا کردیم.

این مقام مسئول در قوه قضائیه در پاسخ به پنجره تاکید کرد: در مورد این پنج نفر ما اطلاعیه را همزمان با اجرای حکم دادیم تا تجربه سابق تکرار نشود، ولی باز می‌بینیم که آن‌ها به دنبال اهداف خود هستند؛ جرایم این هفت نفر همگی مربوط به زمان پیش از انتخابات و اغتشاشات پس از آن بوده است.

وی تصریح کرد: این اعدام‌ها هیچ ربطی به اغتشاشات اخیر نداشت. برخی تبلیغات مبنی بر این بود که دستگاه قضایی با این اعدام‌ها خواسته است در آستانه خردادماه و سالگرد انتخابات رعب و وحشت ایجاد کند؛ ولی ما شدیداً این ادعا را تکذیب می‌کنیم.

جعفری دولت آبادی اضافه کرد: این احکام باید اجرا می‌شدند و تعیین زمان اجرا هم با دادستان است. طبیعتا ما باید زمان‌هایی را انتخاب کنیم که کمترین شبهه را ایجاد کند و تصور می‌کردیم که الان فرصت مناسبی است که این احکام اجرا شود و هیچ تحلیلی برای ارتباط این اعدام‎ها به حوادث سالگرد انتخابات و قبل از آن نداریم.
وی با بیان اینکه ممکن است امروز احکامی صادر شود که چند سال دیگر اجرا شود، گفت: آیا می‌شود تحلیل کرد که این احکام برای آن روزها آماده شده است. هیچ‌کس در سال 1385 نمی‌دانست که در سال 1388 چه اتفاقاتی رخ می‌دهد تا ما احکام را برای امروز نگه داریم.

* حکم اعدام 3 نفر در دادگاه تجدیدنظر به حبس تبدیل شد

دولت آبادی در پاسخ به این سوال که آیا در حوادث بعد از انتخابات به صورت مشخص تا به‌حال کسی از متهمین دستگیر شده، اعدام شده است نیز گفت: ما برای ده نفر از کسانی که در جریان حوادث پس از انتخابات و به ‌خصوص روز عاشورا دستگیر شدند، به اتهام محاربه کیفرخواست صادر کردیم. سه فقره از احکام اعدام که توسط دادگاه بدوی صادر شده بود، در دادگاه تجدیدنظر تأیید شد.

وی در این خصوص اینگونه توضیح داد: احمد دانشپور مقدم، محسن دانشپور مقدم و عبدالرضا قنبری از هواداران و وابستگان به گروهک منافقین هستند که عبدالرضا قنبری در روز عاشورا مستقیما برای منافقین گزارش می‌داده است. حکم اعدام این سه نفر قطعی شده است، اما درخواست عفو کرده‎اند. سه نفر دیگر به نام‌های مطهره بهرامی حقیقی، ریحانه حاج ابراهیم دباغ و هادی قائمی در دادگاه بدوی محکوم به اعدام شدند، اما مجازات آن‌ها در دادگاه تجدید نظر به حبس تبدیل شد.

* ارسلان ابدی و محمد ولیان از اتهام محاربه تبرئه شدند

جعفری دولت آبادی افزود: در حال حاضر سه حکم اعدام تأیید شده داریم که مربوط به محمدعلی صارمی، جعفر کاظمی و فردی به‎نام محمدعلی حاج آقایی است که هر سه نفر از هواداران گروهک منافقین هستند. ارتباط این سه نفر با گروهک منافقین آشکار و مسلم است. این عده وابستگی گروهکی دارند و در شهریور سال 1388 دستگیر شده‎اند.

دادستان تهران گفت: با این وصف کیفرخواست‌های صادره در رابطه با حوادث عاشورا و به اتهام محاربه توسط دادسرا 10 فقره بوده که از میان آن‌ها ارسلان ابدی و محمد ولیان از این اتهام تبرئه شده‎اند، احکام سه نفر تأیید و احکام سه نفر نیز تبدیل شده است. به اتهام دو نفر نیز رسیدگی نشده و در انتظار محاکمه هستند.
وی با تاکید بر اینکه تا این لحظه هیچ حکمی اجرا نشده و این‎همه هیاهو برای هیچ است، گفت: اما ذکر این نکته لازم است که حکم 217 نفر از محکومین حوادث پس از انتخابات قطعی شده است. اعتراض آن‎ها بررسی شده و احکام نیز قطعی شده است.

* بهتر بود نخست وزیر سابق به پرونده خود این اتهام را اضافه نمی‎کرد

این مقام مسئول در قوه قضائیه در خصوص بیانیه یکی از کاندیداهای شکست‎خورده در انتخابات که اعدام‎ها را محکوم کرده است نیز گفت: در این مورد شما را به دو آموزه قرآنی توجه می‎دهم. اولین آموزه این است؛ کسی که چیزی را نمی‎داند نباید در مورد آن سخن بگوید و دوم این‎که کتمان حقایق نکند. قوم یهود متهم به کتمان حق علی‌رغم علم به آن بود. کتمان حقایق از بدترین صفاتی است که قرآن کریم در مورد مخالفان پیامبران ذکر کرده است.

وی اضافه کرد: از این فرد سوال می‎کنم که شما چند صفحه از این پرونده را خوانده‎اید که این‌گونه قضاوت می‌کنید؟ بهتر بود که به پرونده خود این اتهام را اضافه نمی‎کردید.

دادستان تهران یادآور شد: حمایت از کسانی‎که مرتکب عملیات تروریستی شده‎‎اند و تعدادی از مردم را شهید کرده‌اند، از آن‎ها اسلحه کشف شده و علیه نظام اسلامی قیام کرده‎اند، چه معنایی دارد؟ کسانی‎که مدعی پیروی از خط امام (ره) هستند، چگونه می‎توانند آموزه‎های ایشان را که ایستادگی در برابر گروهک‎های معاند بود، فراموش کنند.

جعفری دولت آبادی افزود: در همان سال‎هایی که اعدام‌هایی بر اساس حکم حضرت امام (ره) علیه منافقین صورت گرفت، ایشان نخست‎وزیر بود. اگر چنین ادعایی دارد، چگونه در آن دوران خدمت کرد؟ وی حق ندارد احکام قطعی دادگاه‎ها را زیر سؤال ببرد و اظهارنظری کند که باعث خرسندی و رضایت دشمنان نظام اسلامی شود.

* مدعی‎العموم به طور حتم درباره حمایت یک کاندیدا از افراد اعدام شده اقدام خواهد کرد

دادستان عمومی و انقلاب تهران در پاسخ به سوال دیگری درباره رسیدگی به پرونده این فرد نیز گفت: وی با این اظهار نظر اساسا از مجرمین و گروهک‎های ضد انقلاب حمایت کرده و احکام قطعی محاکم را زیر سئوال برده است. وقتی حکمی قطعی می‎شود، کسی حق ندارد دستگاه قضایی را متهم کند و موجبات خوشحالی دشمنان جمهوری اسلامی را فراهم کرده و آن‎ها تصور کنند که امروز ما بی‎گناهان را اعدام کردیم که این یک ظلم بزرگ است.

دولت آبادی تاکید کرد: مدعی‎العموم به طور حتم در وقت مناسب اقدام خواهد کرد و این موضوع هیچ ربطی به مسائل انتخاباتی ندارد. وی در سال 1367 در جریان احکام حکومتی حضرت امام در مورد منافقین بوده و به‎خوبی می‎داند که قوه قضاییه در چهارچوب قوانین و مقررات کشور اقدام می‎کند و محتویات پرونده نیز این موضوع را نشان می‎دهد که پرونده فرزاد کمانگر و سایرین در جریان رسیدگی بوده و این‎که چرا حکم بعد از چند سال اجرا شده به منزله اشتباه بودن احکام صادره نیست. احکام یاد شده به دلایلی اجرا نشده بود و دستگاه قضایی این احکام را اجرا کرده است.

وی تاکید کرد: بهتر است که این مدعیان خط امام از اصولی که مدعی هستند، پیروی کنند؛ مخصوصاً حمایت از این نظام که براساس اسلام و قرآن بنا شده است.

دادستان تهران افزود: این اقدامات فرار به جلو است تا بگویند همه احکامی که صادر می‌شود بی‎اعتبار است. وی در بیانیه‌اش اشاره کرده که خدمت‎گزارانی را در بند کشیده‌ایم. کسانی‌که در حوادث پس از انتخابات دستگیر شده‌اند، کسانی هستند که علیه امنیت کشور اقدام کرده‌اند و طبق قانون مجازات اسلامی هرگونه اقدام علیه امنیت کشور مجازات دارد.

* برخی حمایت‌ها و اظهار نظرهای یک کاندیدای شکست خورده انتخابات، نشر اکاذیب است


دولت آبادی درباره نحوه برخورد داستانی تهران با پدیده صدور بیانیه‌های غیرقانونی نیز گفت: ما بارها گفته‌ایم که بین انتقاد و ارتکاب جرم تفاوت قائل هستیم. طبق قانون اساسی و قانون مطبوعات انتقاد از مسئولان جمهوری اسلامی و عملکرد آن‌ها آزاد است و هیچ‌کس از این بابت نباید نگرانی داشته باشد. هم در روزگار رهبری حضرت امام و هم در دوره زعامت مقام معظم رهبری، انتقاد آزاد بوده است. اما آن‌چه ممنوع است اهانت و زیر سوال بردن ستون‌های انقلاب و حمایت از اقداماتی است که به موجب قانون جرم تلقی می شود.

وی تصریح کرد: حمایت و اظهار نظر این فرد نشر اکاذیب است و این نوع اظهارنظرها جرم است. در هیچ جای دنیا دستگاه قضایی این‌گونه بی‎محابا مورد اتهام واقع نمی‎شود، به ‌خصوص زمانی‌که احکام صادره قطعی شده است.

دادستان تهران با بیان اینکه آن‌ها خواستند دل یک عده‌ای را به دست بیاورند و برای خود در میان آن‌ها جایگاهی پیدا کنند، اما غافل از این هستند که این‌ مواضع با آرمان‌های امام و حمایت‌های امام از جمهوری اسلامی کاملا مغایرت داد، همان‌طور که حوادث عاشورا دست عده‌ای را رو کرد، گفت: این فرد مدتی پیش هم با اعضای نهضت آزادی که امام آن‌قدر از آن‌‌ها بد گفتند، ملاقات کرد و این اظهار نظر در ادامه همان جریان است.

* روزی که وقت محاکمه سران فتنه برسد به همه موارد توجه خواهد شد

وی همچنین تصریح کرد: بسیاری از مواضعی که وی و کاندیدای شکست‌خورده دیگر انتخابات اخیر گرفته‌اند، جرم است؛ اما چون نظام اسلامی برای تعقیب آن‌ها براساس مصالحی عمل می‌کند، آن را موکول به زمان مناسب کرده‌ایم.

این مقام مسئول در قوه قضائیه با بیان اینکه این موضوع به معنای آن نیست که اگر سکوت می‌کنیم این گونه مواضع جرم تلقی نمی‎شود، گفت: تعقیب آن‌ها به عنوان سران فتنه تابع مصالح نظام اسلامی است و مطمئنا در آن چهارچوب عمل می‌شود. اما بیانیه اخیر در حمایت از محکومین ضد انقلاب معدوم بیانیه‌ای است، جدا از بیانیه‌های انتخاباتی گذشته و برخلاف اصول است، لذا روزی که وقت محاکمه آن‌ها برسد به همه این موارد توجه خواهد شد.

* حکم 217 نفر از محکومین حوادث پس از انتخابات قطعی شده است

جعفری دولت آبادی با یادآوری اینکه دستگاه قضایی باید طبق قانون عمل کند، اما همان‌طور که امام گفتند نظام اسلامی مصلحت‌هایی دارد که ممکن است از تشخیص ما خارج باشد، افزود: بنابراین اگر امروز به درخواست مردم برای تعقیب سران فتنه عمل نمی‌شود، نه از سر ناتوانی یا بی‌توجهی، غفلت و یا هماهنگی با آن‌ها و یا بی‌دغدغگی، بلکه از این بابت است که زمان آن فرا نرسیده است.

وی تصریح کرد: اگر زمان آن فرا برسد، مانند میوه‌ای که در زمان خودش باید چیده شود، اقدام خواهد شد.

دادستان تهران با بیان اینکه ما به مردم اطمینان می‌دهیم که دستگاه قضایی در این چهارچوب حرکت می‌کند و امروز اگر ما سکوت می‌کنیم به معنای قبول این بیانیه‌ها نیست، اضافه کرد: تجربه‌کاری ما در طول سی سال گذشته نشان می‌دهد که باید طوری عمل کنیم که به اهداف انقلاب برسیم و انشاءالله به این مطالبه مردمی هم در وقت خودش عمل خواهد شد.

جعفری دولت آبادی در پایان خاطرنشان کرد: تا این لحظه هیچ حکمی درباره بازداشت شدگان حوادث اخیر اجرا نشده و این‎همه هیاهو برای هیچ است. اما ذکر این نکته لازم است که حکم 217 نفر از محکومین حوادث پس از انتخابات قطعی شده است. اعتراض آن‎ها بررسی شده و احکام نیز قطعی شده است.

 

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=50280


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 89/2/26 و ساعت 2:4 عصر | نظرات دیگران()
مشارکت و مجاهدین انقلاب، از انحراف تا فرجام/5
بازخوانی فتنه کوی دانشگاه و غائله خرم آباد

گروه سیاسی: غائله ی کوی دانشگاه:مجلس پنجم در اوائل سال سوم دوره فعالیت خود، با علم به این واقعیت که بخش مهمی از ناهنجاری ها ناشی از نقاط ضعف و وجود نواقص فراوان در قانون مطبوعات مصوب 1364 است، تصمیم به اصلاح آن گرفت که این تصمیم به بهانه تحدید آزادی مطبوعات، با مخالفت مهاجرانی وزیر ارشاد وقت، به عنوان موضع رسمی دولت اصلاحات روبرو شد.

در همین راستا، مطبوعات زنجیره ای نیز با به راه انداختن هیاهو و جنجال، سعی در وادار نمودن مجلس به عقب نشینی از تصمیم خود داشتند و روزنامه سلام در اقدامی غیرقانونی دست به انتشار یک خبر کاملاً سری و محرمانه به نقل از یکی از مقامات ارشد وزارت اطلاعات زد که این امر بر شدت التهابات سیاسی در کشور افزود.

این روزنامه، یک روز قبل از به بحث گذاشته شدن «طرح اصلاحیه قانون مطبوعات» در مجلس، در تاریخ 15 تیر 1378 نامه ای کاملاً سرّی و طبقه بندی شده را منتشر کرد که در آن از طرح اصلاح قانون مطبوعات و ارتباط آن با سعید امامی (اسلامی)، سخن به میان آمده بود. این روزنامه در تیتر نخست خود نوشته بود: «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است»

در پی این اقدام، وزارت اطلاعات دولت اصلاحات شکایتی را علیه روزنامه اصلاح طلب سلام تنظیم و آن را تسلیم قوه قضاییه نمود، تا قوه قضاییه عاملین این اقدام غیر قانونی را مورد پیگرد و مجازات قرار دهد.

دادگاه ویژه روحانیت نیز در پی این شکایت، روزنامه سلام را به جرم انتشار اسناد طبقه بندی شده توقیف نمود. البته در همان روز وزارت اطلاعات در پی فشارهای سیاسی تعدادی از اصلاح طلبان تندروی وابسته به حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب، ناچار به پس گرفتن شکایت خود شد ولی هیچگاه محرمانه بودن این نامه را انکار نکرد، بلکه یونسی وزیر اطلاعات وقت، بارها پس از آن ماجرا بر محرمانه بودن نامه تأکید کرد. وی چند ماه پس از انتشار نامه و توقیف روزنامه سلام، در مصاحبه ای تصریح کرد: «نامه، مربوط به سعید امامی نبوده بلکه از حوزه‌ مشاورین وزیر، خطاب به وزیر ارسال شده و موضوع نامه نیز مربوط به اصلاح قانون مطبوعات نیست» بنا به گفته‌ وزیر اطلاعات روزنامه‌ سلام با حذف صدر و ذیل نامه صرفاً استفاده‌ جناحی و سیاسی نموده است. 83

یونسی چندی بعد نیز در جمع خبرنگاران این اقدام را سرقت اطلاعات خواند و گفت: «سندی که روزنامه سلام چاپ کرد، در حقیقت یک نوع سرقت بود که نباید چنین کاری صورت می گرفت» 84

بعد از این اتفاق، کوی دانشگاه تهران که مدت ها در اثر تحریکات عوامل افراطی، خصوصاً گروهک نهضت آزادی و نیز اتفاقات سیاسی پیاپی در تب و تاب به سر می برد، پس از توقیف روزنامه سلام و با انگیزه مخالفت با تصویب کلیات طرح اصلاح قانون مطبوعات، در شامگاه هفدهم تیرماه به صحنه تجمع های اعتراض آمیز و درگیری های خشونت بار تبدیل گردید. دفتر تحکیم وحدت در روز پنجشنبه 17 تیر 1378 بنا بر گزارش کمیته تحقیق شورای عالی امنیت ملی، یک میتینگ اعتراض آمیز را در دانشگاه تهران برگزار می کند. پس از آن واقعه در ساعت 45/22 دقیقه حدود 150 نفر از دانشجویان اقدام به راهپیمایی غیر قانونی کرده و سپس با تحریکات عده ای از عناصر افراطی از کوی دانشگاه خارج می شوند و با سر دادن شعارهایی تند اعتراض خود را ابراز می دارند.

در همین حال نیروهای انتظامی و پلیس ضد شورش به دعوت مسئولین دانشگاه وارد منطقه می شوند و با تذکرات پی در پی و دعوت از دانشجویان به حفظ آرامش، از آنها می خواهند که به داخل کوی دانشگاه باز گردند، اما این تلاش ها هیچ نتیجه ای در بر نداشت.

چندی بعد با ملحق شدن تعدادی از عناصر ضد انقلاب و فرصت طلب در خیابان های اطراف دانشگاه، فضا برای اعمال خرابکارانه و خلاف قانون، نظیر تعرض به عابران و اشخاص در حال گذر، ضربه زدن به اموال عمومی و خصوصی و اهانت و هتاکی علیه مسئولین بلند پایه نظام فراهم می شود.

پلیس نیز پس از تشدید اوضاع، با دریافت مجوز از وزیر کشور، مبنی بر لزوم برخورد با تحرکات غیر قانونی از جمله راهپیمایی های بدون مجوز دانشجویان که به بروز آشوب انجامید وارد عمل می شود که با مقاومت اغتشاشگران روبرو می گردد. با تشدید درگیری ها و آشوب ها پلیس ضد شورش برای دستگیری تعدادی از آشوبگران و آزادی سه نفر از پرسنل خود که توسط دانشجویان به گروگان گرفته شده بودند، وارد محوطه کوی دانشگاه می شوند که این امر بر دامنه فاجعه می افزاید و ماجرا را پیچیده تر می سازد.

عناصر ضد انقلاب پس از اطلاع از اوضاع شهر به دانشگاه هجوم آوردند و تحریک کنندگان حزبی درون حکومت نیز هر از گاهی با دمیدن در تنور احساسات با سخنرانی ها و شایعات و جعل اخبار صددرصد کذب نظیر به خاک و خون کشیده شدن تعدادی از دانشجویان کوی دانشگاه، زبانه های این آتش را شعله ور ساختند و فردای آن روز حادثه، حادثه غم انگیز دیگری شکل می گیرد و فصل تازه ای از حوادث رقم می خورد، حوادثی که به قطع و یقین دست ناپاک دشمن خارجی در ایجاد و هدایت آن نقش آفرین بوده است.

از هجدهم تیر ماه 78 به بعد، اتفاقاتی رخ داد که کاملاً از تصمیم و عزم جدی عاملان آن برای براندازی نظام جمهوری اسلامی حکایت می کرد. در ادامه خط تشنج و خشونت که در کوی دانشگاه کلید خورده بود، عده ای اوباش با عنوان جعلی دانشجو و به بهانه ی حمایت از جنبش دانشجویی و انتقام و پس گرفتن خون شهدای دروغین این حادثه، دست به آشوبی فراگیر در سطح شهر زدند.

سردار فرهاد نظری فرمانده وقت نیروی انتظامی تهران بزرگ، در کتاب خود، «برای تاریخ» در این باره می نویسد: «با توجه به گستردگی آشوب و شورش در حساس ترین مناطق پایتخت در 18 تیر 1378 دستور هرگونه برخورد با تظاهر کنندگان و آشوبگران از سوی موسوی لاری وزیر کشور ابلاغ گردید و 48 ساعت به طول انجامید. در این مدت آشوبگران و اراذل و اوباش نقابدار تحت حمایت بعضی از مدعیان اصلاحات، آزادانه هر کاری که دلشان می خواست انجام دادند از قبیل: دایر کردن پست های ایست و بازرسی، خلع سلاح بعضی از مأمورین گشت های انتظامی، ضرب و شتم و مجروح ساختن بسیاری از مردم و پرسنل شریف نیروی انتظامی و ...»

خیابان جلال آل احمد، کارگر شمالی، میدان ولی عصر، خیابان فلسطین و بلوار کشاورز از جمله میادین درگیری و خشونت های خیابانی بودند، آشوب و شورش در حساس ترین مناطق شهر در جریان بود و لحظه به لحظه بر گستره آن افزوده می شد. آشوبگران در حالی که مجهز به پیشرفته ترین سیستم های ارتباطی، حتی بی سیم های سازمانی (بعدها تعدادی از بی سیم های متعلق به وزارت کشور در میان آنها یافت شد) بودند، آشوب را به هر نقطه ای از این شهر بزرگ که می خواستند می کشاندند.

پس از واقعه کوی دانشگاه، هجوم سازماندهی شده بی سابقه ای به نیروهای انتظامی صورت گرفت و نیروی انتظامی در آن شرایط بس خطیر، از ناحیه دوست و دشمن به شدت مورد بی مهری و هتاکی و توبیخ واقع شد.
در این میان اما باز هم نقش روزنامه های زنجیره ای و برخی چهره های اصلاح طلب در برافروختن نا آرامی ها در کشور مشهود بود.

روزنامه صبح امروز زیر نظر سعید حجاریان، عضو تاثیرگذار حزب مشارکت در تاریخ 20/4/78 نوشت:«قتل حداقل 2 دانشجو در حمله نیروی نظامی به خوابگاه قطعی است» این روزنامه در تاریخ 19/4/78 نیز نوشته بود: «برخوردهای خشونت آمیز لاجرم واکنش‌های خشن نیز در پی خواهند داشت و در نهایت جو جامعه به ناآرامی و التهاب کشیده خواهد شد و اعمال خشونت علیه دانشجویان آن هم در حریم دانشگاه از یک سو جنبش دانشجویی را به اتخاذ شیوه‌هایی وادار می‌کند که موجب گسترش فضای خشن در بخش‌های دیگر جامعه می‌شود و از سوی دیگر راه را برای فرصت طلبانی باز می‌کند که از آب گل آلود خشونت و ناامنی، ماهی‌های دلخواه خود را می‌گیرند.»

و در این میان یکی از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، در تجمع مقابل درب اصلی دانشگاه اعلام کرده بود: «اجساد شهدای دانشجو باید به ما تحویل داده شوند و دولت باید امنیت تشییع جنازه باشکوه آنها را که ما برگزار می کنیم تضمین کند» 85

اما به تصریح گزارش کمیته تحقیق شورای عالی امنیت ملی، فردی در حادثه کوی دانشگاه کشته نشده بود.
از طرف دیگر موسوی لاری و مصطفی معین وزرای کشور و علوم نیز به دانشجویان کوی ملحق شدند اما تجمع‌کنندگان به موسوی لاری حمله‌ور شدند، در این میان بعضی فعالان سیاسی از جمله فائزه هاشمی، مجید انصاری و فاطمه کروبی هم در مقاطعی در جمع دانشجویان حاضر گشتند.

اما همه اینها در حالی بود که شواهد فروانی حتی قبل از آغاز تشنجات وجود داشت که غائله 18 تیر، برنامه ای حساب شده جهت بحران سازی ومظلوم نمایی افراطیون است. پنج روز قبل از سناریوی کوی دانشگاه، روزنامه‌ صبح امروز، وابسته به حزب مشارکت، پا را از تهدیدات تلویحی فراتر گذاشته بود و در یادداشت روز 13 تیر 1378 خود، مسئولان را به ایجاد شورش و آشوب تهدید کرده و یادآور شده بود که «اگر طرح تصویب گردد، اغتشاش ایجاد می‌شود» و روزنامه‌ نشاط، جریده‌ دیگر حزب مشارکت نیز به این شکل تهدید به خشونت کرده بود: «صاحب‌نظران بر این باورند که ورود به قلعه‌ فتح شده‌ چپ‌گرایان، یک ریسک خطرناک برای محافظه‌کاران است ... ناظران پیش‌بینی می‌کنند که طی روزهای آینده‌ دفتر تحکیم وحدت و بدنه‌ اجتماعی مدافع جناح چپ وارد صحنه شوند» 86 و محمد قوچانی، نویسنده‌ مشهور روزنامه‌های زنجیره‌ای نیز چند روز پس از توقیف سلام، گفت که قرار بود روزنامه‌ صبح امروز نامه‌ منتسب به سعید امامی را به چاپ برساند اما سعید حجاریان با زیرکی این دام را فقط برای روزنامه‌ سلام پهن کرد: «موسوی‌خوئینی‌ها با انتخاب تیتر روز سه‌شنبه خود کوشید، یکبار دیگر از کارآیی سوابق خود در ایجاد حاشیه‌ امنیتی برای روزنامه‌اش مطمئن شود... (موسوی‌خوئینی‌ها) کوشید به یک ریسک بسیار خطرناک دست بزند، خطر این ریسک به اندازه‌ای بود که حتی سعید حجاریان نیز صلاح را در آن دانست که چنین بازی خطرناکی را به موسوی‌خوئینی‌ها بسپارد.» 87

در نهایت پس از گذشت چند روز از آغاز این آشوب ها، مقام معظم رهبری در پیامی مهم خطاب به ملت ایران خواستار حفظ هوشیاری و آمادگی لازم برای فرو خواباندن این فتنه بزرگ شدند.

معظم له در قسمتی از این پیام که در تاریخ 22 تیر 1378 صادر شده بود، فرمودند: «دو روز است که جمعی از اشرار با کمک و همراهی برخی از گروهک های سیاسی ورشکسته و با تشویق و پشتیبانی دشمنان خارجی در سطح تهران به فساد و تخریب اموال و ارعاب و عربده جویی پرداخته و موجب سلب امنیت و آسایش مردم شده اند. دشمنان زبون و حقیر اسلام و انقلاب گمان کرده اند، انقلاب و مردم مؤمن و انقلابی به آنان اجازه خواهند داد که با فتنه انگیزی خود راه سلطه آمریکای جنایتکار را بر میهن عزیز ما هموار کنند. گروهک های وابسته و معاند، طبق تحلیل اربابان و معلمان خود، گمان کرده اند مردم ایران از اسلام و انقلاب، دست برداشته اند و به خیال باطل خود می خواهند از انقلاب اسلامی انتقام بگیرند. ولی غافل از این که ملت مؤمن و شجاع و هوشیار به آنان و اربابان و پشتیبانان آنان اجازه ادامه شرارت را نخواهند داد و نظام مقتدر اسلامی، آنان را به شدت منکوب خواهد کرد. به مسئولان در دولت و به خصوص مسئولین امنیت عمومی تاکید شده است که با درایت و قدرت، عناصر مفسد و محارب را در جای خود بنشانند و بی شک کسانی که چشم به فتنه انگیزی های این روسیاهان دوخته اند، مأیوس خواهند شد. ملت بزرگ ایران مخصوصاً جوانان عزیز باید در کمال هوشیاری مراقب حرکات دشمن باشند و به طور کامل با مأموران، همکاری کنند و عرصه را بر عناصر مزدور و خود فروخته دشمن، تنگ نمایند و به خصوص فرزندان بسیجی ام باید آمادگی های لازم را در خود حفظ کنند و با حضور خود در هر صحنه ای که حضور آنان در آن لازم است، دشمنان زبون را مرعوب و منکوب سازند»

8 سال پس از این ماجرا و در 22 تیرماه 1386، سردار نظری در گفتگویی که خبرگزاری مهر آن را منتشر کرد، ضمن طرح انتقادات شدید نسبت به دولت اصلاحات در این زمینه، رسما تقاضای برگزاری مناظره با سید محمد خاتمی و یا دیگر مسئولین ارشد دولتی آن دوره را در رسانه ملی مطرح نمود. تقاضایی که تا کنون از سوی خاتمی بدون پاسخ مانده است. نظری در بخشی از این مصاحبه اعلام داشت:«با کمال تاسف آقای خاتمی نه تنها در برابر قانون پاسخگوی عملکرد خود نبود، بلکه حتی برای تحقق بخشیدن به شعار گفتگوی تمدن ها و پایبندی به گفتمانی که خود مطرح کرده بود قدمی پیش نگذاشت و اکنون نیز از حضور در کمیسیون اصل نود مجلس یا مجامع عمومی برای مناظره در جهت تنویر افکار عمومی خودداری می کند»


غائله خرم آباد:

13 ماه پس از غائله 18 تیر، در یازدهم مرداد ماه 1379 مسئول برگزاری هفتمین اجلاس دفتر تحکیم وحدت طی نامه ای از استاندار لرستان درخواست همکاری در خصوص اردوی دانشجویان با عنوان « آینده اصلاحات در ایران » از تاریخ 1/6/79 تا تاریخ 8/6/79 را مطرح نمود اما با توجه به سوابق نامطلوب و اقدامات ساختارشکنانه دفتر تحکیم وحدت طی سالهای 79-76 و تصویر مخدوش از این تشکل سیاسی و شبه دانشجویی در اذهان عمومی، انتشار این خبر در خرم آباد عکس العملهای اعتراضی از سوی توده های مردمی را منجر شد.

سرانجام شورای تأمین شهرستان و استان با برگزاری جلسات متعدد به این نتیجه رسید که از شرکت برخی مدعوین سیاسی افراطی همانند سروش و کدیور جلوگیری کند. حتی مدیر کل اداره اطلاعات استان، با توجه به خطر ساز بودن این اقدام، خطاب به مسئولین استان هشدارهای لازم را داده بود: «اگر قبلاً این موضوع مطرح می گردید، اداره اطلاعات قطعاً با تشکیل آن مخالفت می نمود و چنانچه وضعیت اجتماعی فرهنگی استان لرستان و خرم آباد و ویژگی های برگزاری این اجلاس با حضور هشت صد تا هزار نفر مورد توجه قرار می گرفت. با عنایت به این که دفتر تحکیم وحدت در همایش هایی به مراتب کوچک تر از این، خطوط قرمز را رعایت نکرده است و مدعوین و سخنرانان از جناح های سیاسی کشور هستند، ما یقیناً در مرز تشنج حرکت می کنیم» 88 اما علی رغم این تصمیم و تأکیدات مکرر مسئولان امنیتی، معاون سیاسی وقت استانداری لرستان که از اعضای حزب مشارکت نیز بود نه تنها از شرکت افراد مذکور امتناع نمی کند، بلکه خود با هماهنگی و اصرار معاون سیاسی وقت وزیر کشور مصطفی تاج زاده، بستر اجتماعی و سیاسی اغتشاشی فراگیر را فراهم می آورد که به «غائله خرم آباد» شهرت یافت.

نهایتا اردوی سیاسی دفتر تحکیم، در روز چهارشنبه دوم شهریور 1379 با پیام خاتمی آغاز به کار کرد و سخنرانان افتتاحیه در همان آغاز، سخنان تنش زایی را بر زبان راندند که انتشار آن سخنان به بیرون موجی از واکنش های مردمی را در پی داشت. با ورود چهره های حساسیت برانگیز مورد اشاره به شهر خرم آباد، تجمع اعتراضی از سوی مردم در فرودگاه و سطح شهر صورت پذیرفت و در عمل از سخنرانی برخی سخنرانان مدعو ممانعت بعمل آمد اما در صبح روز سوم اجلاسیه عباس عبدی، طی سخنانی اختیارات رهبری را غیر قانونی و غیر شرعی خواند!

در تاریخ 5/6/79 حزب مشارکت خرم آباد، با صدور بیانیه ای از هواداران خود درخواست تجمع و راهپیمایی به طرفداری دولت اما در اصل برای متشنج ساختن اوضاع شهر نمود اما این راهپیمایی با سر دادن شعارهای ضد ارزشی علیه نظام تبدیل به یک درگیری گسترده در سطح شهر شد و در چند روز پس از آن نیز آشوب و بلوا ادامه داشت. در پی آن، تعدادی از اراذل و اوباش در حمایت از دفتر تحکیم وحدت، در یکی از خیابان های این شهر، دست به اغتشاش، تخریب اموال عمومی و تعرض به جان و مال مردم و درگیری مسلحانه با پلیس ضد شورش می زنند. در این درگیری ها یک تن از پرسنل نیروی انتظامی به شهادت می رسد و 80 نفر مجروح می شوند. شماری از مؤسسات دولتی و بانک ها به آتش کشیده می شوند و خسارات سنگین مالی به اموال دولتی و مردم وارد می گردد و بعد از این ماجرا مردم خرم آباد در تجمعی اعتراض آمیز در برابر بیت امام جمعه شهر متحصن می شوند و خواستار برخورد با عوامل ناامنی در این شهر و رسیدگی به بی کفایتی مسئولین استانداری می شوند.

در این اتفاق تلخ نیز نقش پر رنگ تعدادی از عناصر موثر حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب مشهود بود. مصطفی تاج زاده ، معاون سیاسی وقت وزیر کشور و عضو مشترک حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب، در اظهار نظری تحریک آمیز در فرودگاه خرم آباد هنگام سوار شدن به هواپیما با اشاره به معترضین، خطاب به معاون سیاسی استانداری لرستان، معترضین خرم آبادی را «فاشیست» توصیف می کند: «این فاشیست ها را شناسایی و دستگیر و اسامی آنها را به روزنامه اعلام کنید» 89 و عبدالکریم سروش نیز که بواسطه ی اعتراضات و ممانعت مردم خرم آباد نتوانسته بود در این شهر حضور پیدا کند، بعدها در نوشته ای مردم خرم آباد را «قومی آدمخوار» توصیف کرد: «هنوز چندی از آن فاجعه ی فضیحت بار نگذشته است که صاحب این قلم به همراه تنی دیگر از دوستان به دعوت دانشجویان برای ایراد سخنرانی در خرم آباد به فرودگاه آن شهر پا نهاد و از راه نرسیده خود را در محاصره ی قومی آدمخوار یافت» 90


83. روزنامه‌ کیهان، 1378.4.16
84. روزنامه‌ بیان، 1379.2.22
85. «همه چیز از یک سلام شروع شد» رجانیوز، 18 تیر 87
86. روزنامه نشاط، 1378.4.17
87. روزنامه‌ نشاط، 1378.4.19
88. بازخوانی دو پرونده، محمد خامه یاری
89. روزنامه کیهان 26/6/79
90. هنگامه شهیدی، جعبه سیاه خرم آباد، تهران سرایی، 1381، ص 71

مستندات کلیه جملات ارائه شده در این مطالب از منابع دیگر همچون کتب « جنگ در پناه صلح، آسیب شناسی حزب مشارکت، ماجراهای هاشم آغاجری، چریک های پشیمان، جلد نخست ویژه نامه رمز عبور و ...» و تعدادی دیگراز جراید و وب سایت های اینترنتی استفاده شده است.

 

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=50298


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 89/2/26 و ساعت 2:2 عصر | نظرات دیگران()
کیهان: قرار است سران فتنه در مراسم عزاداری مجمع تشخیص مصلحت شرکت کنند

کیهان نوشت: قرار است صبح روز یکشنبه - امروز- به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) در نمازخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام مراسم سوگواری برپا شود. قرار بود این مراسم در حسینیه جماران برگزار شود که به دلایلی، برپایی آن به نمازخانه مجمع تشخیص مصلحت منتقل گردیده است.

خبر برپایی این مراسم که برای اولین بار برگزار می شود، همراه با دعوت به شرکت در آن از طریق فکس برای برخی از تشکل های سیاسی و گروههای مدعی اصلاحات ارسال شده است.

گفته می شود که سران فتنه و شماری از عوامل اصلی آشوب ها تصمیم به شرکت در این مراسم دارند.

برخی از روحانیان دعوت شده به این مراسم، در پی آگاهی از احتمال حضور سران و عوامل اصلی فتنه در مراسم یاد شده، پیشاپیش مخالفت خود را با شرکت در آن اعلام کرده اند

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=50335


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 89/2/26 و ساعت 2:0 عصر | نظرات دیگران()
جلسه خصوصی موسوی و خاتمی برای طراحی دور جدید فتنه

میرحسین موسوی بعدازظهر امروز پنج شنبه قصد دارد با سید محمد خاتمی ملاقات کند.

به گزارش رجانیوز، از اهداف موسوی در اصرار برای برگزاری این جلسه خبری در دست نیست اما برخی منابع اعلام کرده‌اند ایجاد برخی هماهنگی ها و رفع کدورتها موضوع این جلسه است.

با این حال و با توجه به صدور اطلاعیه های ضددینی موسوی در حمایت از محکومین گروهک تروریستی پژاک و همراهی با عوامل بمبگذار شیراز در روزهای گذشته، این جلسه و اخذ موافقت خاتمی با برنامه های آینده، برای موسوی "حیاتی" ارزیابی شده است.

گفتنی است برخی گزارشها حاکیست که سران فتنه بنادارند در روزهای دوم، چهاردهم، بیست و دوم و بیست و پنجم خرداد ماه بیانیه هایی در مقابله با نظام صادر کنند تا به این ترتیب سریال بیانیه های بی تاثیر و تکراری موسوی با هدف زنده نشان دادن جریان فتنه ادامه یابد.

هنوز معلوم نیست که خاتمی باتوجه به عذرخواهی تلویحی اخیر خود ، برای کنترل رفتارهای ضددینی موسوی حاضر شده تا پا در این جلسه بگذارد یا قصد همراهی با وی را دارد.http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=50182


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 89/2/23 و ساعت 7:13 عصر | نظرات دیگران()
عکس نمایشی سران فتنه!

شبکه ایران: تلاش پدربزرگان جریان اصلاحات برای نمایش تصویری وحدت سران فتنه آغاز شد. شنیده های موثق حاکی است در جلسه ای که تعدادی از اعضای مجمع روحانیون مبارز و برخی سردمداران جریان فتنه سبز (اصلاحات سابق) برگزار کردند عنصر اصلی مجمع روحانیون مبارز بحثی مطرح کرده که باید به هر قیمت که شده این سه نفر (منظور وی کروبی، موسوی و خاتمی است) را دور هم جمع کنیم و یک عکس دسته جمعی که بیانگر رفع اختلافات و وحدت جریان است را در رسانه ها منتشر کنیم تا به هواداران خودمان روحیه بدهیم شاید بشود برای22 خرداد یک کاری کرد!

به نوشته روزنامه رسالت، در این جلسه برخی حاضران از انتقادات تند و صریح کروبی و موسوی از خاتمی مواردی را نقل کرده اند و نشست این سه نفر را غیر ممکن ارزیابی کرده اند که قرار شده همه تلاش خود را به کار گیرند تا قبل از22 خرداد بتوانند تصویر وحدت تاکتیکی این سه نفر را به رسانه ها بکشانند.

گفتنی است تلاش پدر بزرگان اصلاحات برای آشتی دادن صوری این سه نفر در حالی صورت می گیرد که کروبی و موسوی اخیرا دعوت مجمع روحانیون مبارز برای حضور در جلسه این مجمع را به دلیل فرصت طلبی های خاتمی رد کرده و کروبی در جلسات خصوصی خاتمی را به عافیت طلبی و نشستن بر سر سفره آماده متهم می کند و موسوی هم خاتمی را به معامله در پشت صحنه برای رسیدن به قدرت متهم کرده و از اینکه خاتمی حاضر نشده یک کلمه درباره جنبش سبز بگوید از برگزاری جلسه مشترک با وی خودداری کرده است.


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 89/2/19 و ساعت 2:14 عصر | نظرات دیگران()
چه کسی متهم واقعی است؟

تئوری سیاسی جدید یکی از سران فتنه

خاتمی در بخشی از این دیدار می‌گوید: «اعتراض داشتن به مسائل نباید سبب شود که معترضان به همه اتهامات متهم شوند. من مطمئن هستم که اگر قوه قضائیه دقیقاً به وظایف خود عمل کند، جای مدعیان و متهمان عوض خواهد شد.»

تاریخ انتشار: چهار‌شنبه 15 اردیبهشت 1389

یاسر مهدوی- یک روز پس از سخنان میرحسین موسوی در جمع اصلاح‌طلبان آذربایجانی، روز گذشته نوبت خاتمی بود تا در دیدار نمایندگان ادوار مجلس، تئوری‌های جدید خود را مطرح سازد.
 

عوض شدن جای مدعیان و متهمان

خاتمی در بخشی از این دیدار می‌گوید: «اعتراض داشتن به مسائل نباید سبب شود که معترضان به همه اتهامات متهم شوند. من مطمئن هستم که اگر قوه قضائیه دقیقاً به وظایف خود عمل کند، جای مدعیان و متهمان عوض خواهد شد.»
 

ظاهراً مماشات چند ماهه دستگاه قضا با عوامل اصلی اغتشاشات و مرتکبین جرم بزرگ، امثال آقای خاتمی را خواب نما‌کرده است و یا اینکه براثر یک عارضه فراموشی، حوادث سال گذشته را از یاد برده‌اند. اگر اینگونه است بد نیست چند کلمه‌ای را به خاطر مبارک ایشان بیاوریم.
 

جناب آقای خاتمی! جنابعالی 8 سال بالاترین مقام اجرایی این کشور را داشته‌اید و بهتر از هر کس با ساز‌و‌کارهای انتخاباتی آشنا هستید. همانگونه که ادعای تقلب 500 هزار رأیی آقای کروبی را در سال 84 نپذیرفتید پس چگونه ادعای تقلب 11 میلیونی را شنیدید و با سخنان دوپهلو آن را تأیید کردید؟ آیا معنای دموکراسی که همیشه فریاد می‌زدید، این بود؟
 

بیست و یکم اردیبهشت سال گذشته یعنی یک ماه مانده به انتخابات گفتید: «مسئله ‌فوری لزوم تغییر وضع کنونی است که اگر تغییر نکند همه زیان می‌کنند». چه زیان و بحران حادی متوجه همگان بود که بایستی در انتخابات تغییر می‌کرد.
 

طی 3 ماه مانده به انتخابات شما و اصلاح‌طلبان برخلاف هشدار رهبری مدام از سلامت انتخابات ابراز نگرانی کردید تا اینکه موسوی پس از باخت دچار این توهم شد که در آرا «شعبده‌بازی» صورت گرفته است. آیا این دلسوزی برای نظام بود؟ پس از اولین بیانیه میرحسین، جنابعالی به جای نصیحت وی و توصیه وی به عملکرد در چارچوب قانون اساسی همراه با سایر اعضای مجمع روحانیون مبارز تأکید کردید که مهندس موسوی عزیز را تنها نخواهید گذاشت، موسوی را در چه راهی نمی‌خواستید تنها بگذارید، در راه سیلی زدن به جمهوریت نظام؟ همراه با مجمع روحانیون فراخوان غیر‌قانونی تجمع 30 خرداد را دادید، آن هم درست یک روز پس از خطبه‌های وحدت آفرین نماز جمعه رهبری و در سالروز عملیات منافقین. تا ساعت 14 اعلام لغو راهپیمایی را به تأخیر انداختید تا معترضان به خیابان‌ها بیایند و آن فجایع اتفاق افتد.
 

آیا این از خیرخواهی نظام بود؟ در برابر تهمت‌های کروبی و موسوی به نظام یا سکوت کردید و یا اینکه تأیید کردید. بدون اینکه صحت و سقم آنها را جویا شوید. شعارهای ضد نظام و ضد امام (ره) روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و روز عاشورا را شنیدید اما محکوم نکردید. سخنان هتاکانه دوستان قدیم خود مانند مهاجرانی (وزیر نمونه‌تان)، اکبر گنجی، سروش، کدیور، مخملباف و سازگارا را در شبکه‌های ضد‌انقلاب می‌شنیدید اما حتی یک بار تلویحی هم شده آنان را نفی نکردید. وقتی گفتند امام (ره) مستبد بود و اهل دموکراسی نبود آیا نیاز به واکنش نداشت؟ آیا این موارد و ده‌ها مورد دیگر مصداق اتهام نیست و نبایستی بررسی شود.
 

تهاجم از دو جهت
 

خاتمی در بخش دیگری می‌گوید: «ما از دو جهت مورد تهاجم قرار می‌گیریم، یکی از جانب دستگاه و امکانات تبلیغی که در اختیار جریانات خاص است و دیگر آنهایی که در خارج کشورند و با اسلام و با امام (ره)‌و ایران میانه‌ای ندارند و خوشحال می‌شوند که امام (ره) زیان و لطمه ببیند.» آقای خاتمی! آیا در 10 ماه اخیر که تمامی ضد‌انقلاب از ربع پهلوی گرفته تا منافقین تمام قد به صحنه آمدند تا انقلاب خمینی را به بهانه حمایت از کاندیدای اصلاح‌طلب واژگون سازند، آیا نمی‌دانستید که اینها با امام (ره) و اسلام میانه‌ای ندارند و برای آنها اصلاح‌طلب و اصولگرا فرق ندارند.
 

پس چرا حتی یک‌بار حتی در یک جمله کوتاه شما و میرحسین سخنی نگفتید و دخالت آنها را محکوم نکردید.
 

نظارت لازم است!
 

آقای خاتمی در این دیدار برخلاف رویه قبلی چند ماهه اخیر سران اغتشاش جایگاه نظارت شورای نگهبان را می‌پذیرد و می‌گوید: «وقتی می‌گوییم انتخابات آزاد و سالم و فراگیر باشد، مراد نفی نظارت نیست. نظارت لازم و نهاد نظارت کننده هم معلوم است» این در حالی است که وی و دوستانش طی یک سال اخیر بر ساختار شورای نگهبان می‌تاختند و خواستار نظارت دستگاهی چون مجمع تشخیص بر انتخابات بودند البته او در ادامه نظارت استصوابی را کنار می‌گذارد و جایگاه شورای نگهبان را در حد یک تماشاچی بی‌خاصیت مسابقه ورزشی که هیچ اختیاری ندارد و فقط بایستی تماشا کند تقلیل می‌دهد.
 

انحلال احزاب با کدام معیار قانون اساسی سازگار است؟
 

آقای خاتمی در ادامه از انحلال مشارکت و مجاهدین انتقاد و ادعا می‌کند این رفتار با قانون اساسی و مصلحت جامعه سازگار نیست. اما آقای خاتمی آیا نمی داند در همان قانون اساسی که فعالیت احزاب را به رسمیت شناخته، چارچوبی برای آنان قائل شده و آن مخل نبودن نسبت به اسلام و امنیت جامعه است. حضرت امام?(ره) که آقای خاتمی و همفکرانش مدعی پیروی از خط ایشان هستند، به محض شنیدن فراخوان جبهه ملی جهت تظاهرات علیه لایحه قصاص، این حزب را مرتد اعلام کردند و پس از آن این حزب به موزه تاریخ پیوست. اگر رفتارهای این دو حزب اصلاح‌طلب مروری کوتاه شود، صدها برابر بالاتر از اقدام جبهه ملی علیه اسلام و امنیت ملی و مصلحت جامعه است.
 

اختلافی وجود ندارد، ‌اهداف ما مشترک است
 

ظاهراً انتقادهای اخیر میرحسین وکروبی از خاتمی باعث موضع‌ انفعالی وی شده که وجود اختلاف در میان سران اصلاحات را جنگ روانی رقیب می‌شمرد و اهداف آنها را یکسان می‌داند. آقای خاتمی با این سخن اعتراف می‌کند که در تمامی ساختار‌شکنی‌های میرحسین و کروبی با آنان هم‌رأی است و در کشیدن شمشیر از رو بر صورت نظام مسئله‌ای است که او نیز قبول دارد.
از نکات جالب این جلسه آنجاست که پس از انتقادهای اخیر میرحسین از خاتمی که گفته بود خاتمی حتی یک‌بار اسم جنبش سبز را نیاورده است، خاتمی در این دیدار کلمه جنبش سبز را بر زبان جاری می‌سازد. هر چند سعی می‌کند ابتدا نام اصلاحات را بیاورد و بعد نام جنبش سبز را تامشخص کند که اولویت او هنوز اصلاحات است و سعی دارد آن را از سیطره جنبش سبز خارج سازد.
 

آوردن نام جنبش سبز برای اولین بار
 منبع ما : http://www.esteghamat.ir/pages.asp?id=6731


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 89/2/17 و ساعت 2:27 عصر | نظرات دیگران()

بررسی شرایط سیاسی امروز و وظایف پیش‌رو ‌‌در گفت‌وگوی «جوان» با مهندس مرتضی نبوی
دستور حمله به اسلام از لانه اصلاح‌طلبان به جریان فتنه رسید

 

 

محمدمهدی اسلامی- ‌‌مهندس مرتضی نبوی، ‌‌اگرچه عضو کمیسیون فرهنگی- اجتماعی مجمع تشخیص مصلحت نظام است اما بیشتر با وجهه سیاسی‌اش شناخته می‌شود. ‌‌مصاحبه با او بیشتر برای دستیابی به پاسخ این پرسش بود که وظیفه امروز در نبرد نرم چیست، اما پاسخ‌های او به این پرسش برخلاف انتظار ما، ‌‌بیش از آنکه به منازعات سیاسی اشاره داشته باشد، ‌‌ناظر به عمق فرهنگی آن بود و در ساحت آسیب‌شناسی نیز بسیار صریح ظاهر شد. ‌


آقای مهندس نبوی، ‌‌یک سؤال کلیدی در ذهن حامیان نظام مطرح است که وظیفه‌ای که امروز در برابر فرقه یا فتنه سبز به عهده ماست، ‌‌چیست؟

به نظر من وظیفه کنونی ما پاسخ به این سؤال است که ابعاد و نوع فتنه چه بود و رهبری چگونه این قضیه را کنترل کردند. ‌‌ما برای آینده کاری نیازمند بررسی هرچه بیشتر هستیم. ‌‌در فتنه اخیر اوباما، ‌‌سارکوزی، ‌‌براون و مراکز پژوهشی غرب و تمام ابزارهای سرویس‌های امنیتی غرب بسیج شده بودند تا فرقه سبز شکست نخورد. ‌‏ به نظر من این مسأله، ‌‌ساده نیست، ‌‌خیلی پیچیده است. ‌‌پس از جنگ سردی که بین آمریکا ‌‌و شوروی جریان داشت و با یک سرمایه‌گذاری سنگین، ‌‌موجب فروپاشی یک ابرقدرت شدند و توانستند از طریق تهاجم فرهنگی آنها را از پا درآورند، ‌‌با استفاده از تمام آن تجربه‌ها و با کار مداوم فکری و نظری که انجام می‌دهند، ‌‌در حال حاضر دارند این برنامه را علیه جمهوری اسلامی پیگیری می‌کنند و ادامه می‌دهند و حالا با این فتنه و جنبشی که در ایران با آن روبه‌رو هستیم، ‌‌می‌شود اسمش را گذاشت جنبش ضدفرهنگ. ‌

به هر حال انقلاب ما یک انقلاب عمیقاً فرهنگی بوده، ‌‌یعنی بر اساس یک مکتب، ‌‌دین و ایدئولوژی صورت گرفته و وجه تمایز آن با انقلاب‌های دیگر و آنچه تا روزگاران ما مرسوم بوده، ‌‌جنبه دینی بودن این انقلاب است. ‌‌از طرفی ما با یک دشمن جهانی روبه‌رو هستیم که در تثبیت موقعیت خودش تجربه بیش از 100 سال را دارد و فراز و نشیب‌های فراوانی را هم از سر گذرانده. ‌‌مدرنیته وقتی متولد شد و حاصل پشت کردن به کلیسا و قهر کردن با آسمان بود، ‌‌اینها همه گونه سرمایه‌گذاری روی ایدئولوژی خودشان کردند و با آن فلسفه‌ها بافتند و آن فلسفه‌ها را متکامل کردند و نظریه‌های مختلفی را ارائه کردند که ما امروز به عنوان علوم انسانی با آنها روبه‌رو هستیم. ‌‌این کار آنچنان گسترده است که تمام فضای دانشگاهی ما را به تسخیر خود درآورده است، یعنی برخی از جوانانی که در جمهوری اسلامی تربیت شده‌اند. ‌‌ناگهان چشم باز کردیم و دیدیم سرباز همین جنبش ضدفرهنگی هستند. ‌‌همین‌ها حاضرند همه گونه خطر و ریسک را بپذیرند و در شرایط بسیار پرخطری به میدان بیایند و کاملاً هم مشخص است که اینها جنبش‌های ضدفرهنگ هستند. ‌

مشخصه‌های این جریان چیست؟

شاید بتوان گفت که سه مشخصه بارز این جنبش ضدفرهنگ، ‌‌یکی اتکا بر مجموعه نظریه‌های علوم انسانی مدرن است که فلسفه مادی پشتوانه آنهاست و متأسفانه خود ما به‌شدت اینها را ترجمه کردیم و در دانشگاه‌هایمان داریم تحویل جوان‌ها می‌دهیم. به هر حال آنها سال‌ها کار و برای مباحث مختلف نظریه‌پردازی کرده‌اند. ‌‌یکی دیگر از ویژگی‌های این جنبش ضدفرهنگ، ‌‌اصالت مصرف و رفاه است و حتی ماه رمضان هم که برای راهپیمایی می‌آیند‌‌، باید شیشه‌های آب معدنی دستشان باشد که تشنه‌شان شد، ‌‌بخورند! یکی دیگر از ویژگی‌های این جنبش هم مسأله جدایی دین از سیاست و سیاست منهای دین است و این همان چیزی است که حضرت امام (ره) و مرحوم مدرس در باره آن هشدار دادند و تأکید‌‌ کردند که سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ما. ‌‌اینها کاملاً در مقابل این مسأله هستند. ‌

این مسأله را هم عرض کنم که این جنبش‌ها مختص ایران نیست. ‌‌همه کشورها با چنین پدیده‌ای روبه‌رو هستند. ‌‌خاستگاه و پایگاه این جنبش، ‌‌طبقه متوسط شهری است. ‌‌اینها آدم‌های تحصیلکرده‌ای هستند که این سه ویژگی را دارند و با توجه به پدیده جهانی شدن یا به تعبیر دقیق‌ترش جهانی‌سازی، ‌‌غیر از آنکه یک پشتوانه فکری و نظری دارند، ‌‌یک پشتوانه تدارکاتی جهانی هم دارند و به قدرت، ‌‌ثروت و ابزار تاثیر و تبلیغاتی و رسانه‌ای صهیونیست‌ها و سرمایه‌داران آمریکایی یا مسیحیان صهیونیست در سراسر دنیاست. ‌

مصادیق این سرمایه‌گذاری‌ها آیا تا کنون احصا هم شده است؟

همان طور که در اول بحثم اشاره کردم، ‌‌ابعاد این کارخیلی گسترده است. ‌‌مرکز پژوهش‌های مجلس جزوه‌ای را منتشر کرده و بعضی از موسساتی را - که بعضی از آنها دانشگاهی هم هستند - ‌‌اسم برده که نشان می‌دهد چه سرمایه‌گذاری عظیمی شده. ‌‌اینها در زمینه براندازی نرم هم تجربه‌های گسترده‌ای دارند و در مورد شوروی سابق این آزمایش شده به نتیجه رسیده‌اند. ‌‌اگر بخواهیم از این موسسات نام ببریم، ‌‌باید به موسسات امریکن اینترپرایز اشاره کرد که شخصیت‌های مهمی در آن هستند و اسامی بعضی از آنها مثل مایکل لدین، ‌‌ریچارد پرل، ‌‌داگلاس فیث، ‌‌مارک پالمر، ‌‌مارتین ایندیک، ‌‌کنت پولاکف، ‌‌جان پل ولفوویتز، ‌‌کاندولیزا رایس و ... را شنیده‌اید. ‌‌در اینجا کمیته‌ای وجود دارد به نام «کمیته خطر جاری» که یکی از مراکز پژوهشی حامی گسترش نافرمانی مدنی است. ‌‌با این اصطلاحات در دوران دوم خرداد آشنا شدیم که عیناً ترجمه همان ادبیاتی است که در امثال این کمیته‌ها ایجاد می‌شود. ‌‌یا مرکز پژوهشی هادسن به ریاست هربرت لندن از دیگر مراکز پژوهشی است که از گسترش نافرمانی مدنی به‌ویژه پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری حمایت کرده است. ‌‌این کمیته یکی از روش‌های تعدیل سیاست هسته‌ای دولت دهم را تهاجم نرم معرفی کرده است. ‌ مرکز بین‌المللی محققان وودرو ویلسون که یک مؤسسه پژوهشی است و در راستای مدیریت انقلاب‌های مخملی فعالیت می‌کند. ‌‌توجه داشته باشید که این مؤسسه از سال 1968 تاسیس شده و سابقه‌‌دار است و 30، 40 سالی است که فعالیت می‌کند. ‌

دیگری، بنیاد سوروس است که اسم آن را در تلویزیون زیاد شنیدیم. ‌‌این آقای تاج‌بخش که در دادگاه محکوم شد، ‌‌یکی از مغزهای متفکر آن بود. ‌‌

تولیدات این مراکز چگونه در ایران عملیاتی شد؟

مؤسسه هوور وابسته به دانشگاه استانفورد یکی از مراکز پژوهشی پیرو سیاست فشار از بیرون، ‌‌تغییر از درون است. ‌‌این اصطلاح فشار از پایین، ‌‌چانه‌زنی از بالا عیناً ترجمه همین واژه‌هایی است که خود آنها طراحی‌ کرده‌اند و ساخته آقای سعید حجاریان نبود. ‌‌او در زندان گفت من این ادبیات را گرفتم و آمدم در جامعه خودمان پیاده کردم. ‌‌این اصطلاحات در آنجا وضع و عیناً در اینجا ترجمه شده است. ‌‌به این ترتیب که در جامعه از پایین فشار بیاورند و در بالا بر سر منافع و تقسیم قدرت، ‌‌چانه‌زنی کنند و همزمان از بیرون فشار بیاورند تا تغییر را در درون عملی کنند. ‌‌اینها به ظاهر یک مشت واژه هستند، ‌‌ولی پشت سرشان کلی برنامه و روش و راه خوابیده‌ و عیناً در اختیار بوده و امثال آقای حجاریان اقرار می‌کنند که آمده و این روش‌ها را در جمهوری اسلامی پیاده کرده‌اند. ‌

از جمله ابزارهایی که برای مدیریت نافرمانی مدنی از آنها استفاده می‌کنند، ‌‌یکی تنش‌زایی با بهره‌گیری از ظرفیت سازمان‌های بشردوستانه است. ‌

بهره‌گیری حداکثری از ظرفیت جنگ اطلاعاتی که هر کدام از اینها توضیحات و اطلاعات قابل توجه و قابل مطالعه‌ای دارد. ‌‌بهره‌گیری هدفمند از ظرفیت تهاجم رسانه‌ای که الی ماشاء‌الله می‌بینیم که استفاده شده و در این زمینه چقدر سرمایه‌گذاری کرده‌اند. ‌‌راه انداختن صدای آمریکا ‌‌یا بی. ‌بی. ‌سی که با سرمایه اولیه 30 میلیون پوند راه اندازی شده، ‌‌اینها ارقام کوچکی هستند و الان کنگره آمریکا ‌‌مرتباً بودجه تصویب می‌کند که این شبکه‌هایی که در اختیار اینها می‌گذارد پشتیبان کارهای آنها باشد، ‌‌گسترش پیدا کند و خلاصه کم نیاورند و به روز باشند. ‌

با چنین وصفی، ‌‌اینها دقیقاً چه اهدافی را دنبال می‌کنند؟

چند سال بود که با افتخار می‌گفتیم که جمهوری اسلامی برای کشورهای منطقه تبدیل به الگو شده است. ‌‌یکی از اهداف آنها این است که این طور نشود و می‌بینیم بعد از انتخابات مدتی تلاش کردند گرفتار خودمان شویم برای جلوگیری از الگو شدن جمهوری اسلامی برای سایر کشورهای اسلامی. ‌‌اگر ما رفتیم و در حیاط خلوت آمریکا ‌‌یعنی آمریکای لاتین دوستانی پیدا کردیم و کشورهایی در آنجا و آفریقا و لبنان و عراق، ‌‌ضد آمریکا می‌شوند، ‌‌آنها هم بیکار ننشستند و تلاش کردند. ‌‌

درست است که ما در دولت نهم در این زمینه پیشرفت خوبی داشته‌ایم. ‌‌در زمینه سیاست خارجی تهاجمی، ‌‌در زمینه انرژی هسته‌ای، ‌‌اما اینها از نظر اقتصادی ما را قفل کردند و در این چند سال تقریباً سرمایه‌گذاری قابل توجهی انجام نشده، ‌‌گرچه علی‌رغم میل آنها درآمدهای نفت افزایش پیدا کرد و بعضی از این سال‌ها صرفاً به دلیل خرج همین افزایش، ‌‌عددی از توسعه رشد اقتصادی را داشتیم، ‌‌ولکن تقریباً سرمایه‌گذاری‌های بزرگ نفت تعطیل شد و مقدار زیادی بیکاری ایجاد شد و خلاصه مهار توسعه بومی، ‌‌بازدارندگی متعارف موشکی، ‌‌کندکنندگی نهضت نرم افزاری تولید علم اتفاق افتاده و شما می‌بینید که تقریباً در همه دانشگاه‌ها را در غرب به روی دانشمندان ما بستند و خیلی از جاها را در حوزه فناوری‌های نوین و هوافضا برای دانشجویان ایرانی ورود ممنوع کردند. ‌

‌مرکز این جنبش در کجا واقع شده است؟

مرکز این جنبش ضدفرهنگی دانشگاه‌های ما هستند، ‌‌به‌ویژه دانشگاه‌های تهران و این هم مختص دانشجویان نیست. ‌‌به نظر من نقطه ضعفی که سران فتنه از آن سوءاستفاده کردند ایجاد شوک و گفتمان در سطح جامعه بود. ‌‌به زعم اصلاح طلبان جامعه ایران یک جامعه جنبشی است. ‌‌اگر کسی بتواند گفتمانی را در جامعه ترویج کند در پی این گفتمان یک جنبش رخ می‌دهد. ‌‌جریان فتنه توانایی غلبه بر گفتمان انقلاب را در سطح کلان مردم نداشت اما در فضاهای بسته‌ای مانند دانشگاه‌ها و شهرهای بزرگ که افراد دسترسی بیشتری به فضای سایبری دارند با شبکه‌سازی گفتمان سکولاریستی را غالب کردند. ‌‌امروز اساتید تندتر از دانشجویان دارند آنها را برای نافرمانی تحریک می‌کنند. ‌‌خیلی از دانشگاه‌ها مرکز این جنبش نافرمانی مدنی و مرکز این جنبش ضدفرهنگی است و اینها تحت تاثیر همین علوم انسانی هستند که در آنها خدا مرده است. ‌‌اینها در کتاب‌های علوم سیاسی‌شان به صراحت می‌گویند «خدا مرده است، ‌‌در صحنه سیاست حضور ندارد و انسان، محور است». ‌‌این پایه تعلیمات آنهاست. ‌‌تمام تعالیم آنها در علوم سیاسی و جامعه‌شناسی و سایر علوم در برابر ارزش‌هایی است که انقلاب ما بر آنها تکیه دارد ‌‌و این جوان‌ها خیلی گستاخ در این صحنه وارد شدند و مطالبات خودشان را مطرح می‌کنند و به آنها یاد داده‌اند که حتی از فرصت‌هایی مثل تاسوعا و عاشورا هم استفاده کنند. ‌

آقای بشیریه که یک جامعه‌شناس ضد دین است و متأسفانه کتابش مثل نقل و نبات در دانشگاه‌ها دست به دست می‌گردد و ایدئولوگ جریان دوم خرداد شده بود، ‌‌در کتاب جامعه‌شناسی‌اش رسماً می‌گوید فراماسونری یک شبکه مترقی است. ‌‌در حالی که فراماسونری شبکه‌ای است که در آن عناصر روشنفکر وابسته را تربیت می‌کردند تا به نمایندگی از غرب در اینجا در حکومت نفوذ داشته باشند. ‌‌چنین آدمی استاد امثال آقای حجاریان بوده است و در زمان آقای موسوی لاری پاتوقش در وزارت کشور بود. ‌‌کتابی به اسم «جامعه‌شناسی جمهوری اسلامی» منتشر کرد و در آنجا می‌گفت تضاد اصلی، بین سنت و مدرنیته، ‌‌یعنی بین اسلام و مدرنیته است و باید در این زمان این شکاف به نفع مدرنیته تمام شود یعنی دین از صحنه بیرون برود و آنها در مجلس ششم به دنبال این بودند که رفراندوم برگزار و جمهوری اسلامی را تبدیل به جمهوری مطلق کنند. ‌‌ همین آقای بشیریه که حالا به آمریکا ‌‌رفته و در آنجا سنگر گرفته، ‌‌در همین زمینه دستوراتی می‌داد، ‌‌از جمله اینکه به اسطوره‌های انقلاب حمله کنید و از نظام بیرون بیایید. ‌‌تشخیص او این است که این جمهوری اسلامی در حال فرسایش است و کمک کنید که این فرسایش تسریع شود و یکی از دستورالعمل‌هایش هم این است که به ارزش‌های انقلاب مثل مردم‌سالاری دینی، ‌‌جمهوری اسلامی و سایر ارزش‌ها حمله کنید و دستورالعمل‌هایش هم دارد پیاده می‌شود، ‌‌البته اگر او هم نگوید همه اینها طراحی شده و دسته‌بندی شده است. ‌

معنای سخنان شما این است که آنها اعتقادات ما را هدف قرار داده‌اند؟

دقیقاً، ‌‌تضعیف بنیان‌های اعتقادی جامعه، ‌‌مسأله‌ای است که رویش شدید کار می‌کنند، ‌‌یعنی در نسل جدیدی که در این جنبش سبز حضور دارد پیاده شده و می‌توان گفت که این جنبش اساساً یک جنبش ضدفرهنگ با تمام ویژگی‌های خودش هست که ابایی هم ندارد که عکس امام (ره) را پاره کند و در بیانیه بگوید که اینها پشت عکس پاره شده سنگر می‌گیرند. ‌‌از این گرفته تا اهانت به پیامبر (ص) و سایر مقدسات و نشر تصاویر غیراخلاقی و کلیپ‌هایی که توسط بلوتوث‌ها منتقل می‌شوند و تضعیف وحدت ملی و شایعه‌سازی، ‌‌افزایش سطح انتظارات و مطالبات، ‌‌فریب افکار عمومی و به چالش کشاندن نظام امنیت اقتصادی. ‌

به نظر می‌رسد یکی از فعالیت‌های آنها بحران سازی ساختاری با هدف تفرقه افکنی و تضعیف ثبات فکری رویه‌ای کارگزاران نظام است. ‌

دقیقاً، ‌‌ما الان این را به‌نوعی احساس می‌کنیم آن ثباتی که باید در مسؤولان ما باشد و همه یک جور فکر کنند و در برخوردها منسجم باشند، ‌‌وجود ندارد و حتی در بین نخبگان اصولگرا هم تفرقه و تشتت آرا دیده می‌شود و از ثبات فکری برخوردار نیستند و بعضی از دوستان نزدیکمان با صراحت می‌گویند ما بریده‌ایم! و در صحنه مقابله، ‌‌شما اینها را مشاهده نمی‌کنید. ‌‌چهره‌های معدودی الان در صحنه هستند و از مواضع مقام معظم رهبری دفاع می‌کنند. ‌

مهم‌ترین اقشاری که مورد هدف اینها هستند، ‌‌اقشار دانشگاهی و دانشجو است و بعد هم دامن زدن به تشتت‌ها و اختلافات قومی. مسائل صنفی هم است، ‌‌یعنی مثلاً کارگران هم جزو اهدافشان هستند. ‌‌یک آدرسی را هم آقای هاشمی رفسنجانی در مشهد دادند که اگر نظام، سپاه و بسیج دارد، ‌‌آن طرف هم دانشجو، نخبه، کارگران و اصناف مختلف را دارد. ‌‌اگر در ادبیات براندازی نرم نگاه کنید، ‌‌اقشار جزو اهداف و مخاطب اینها هستند. ‌

و به طور مفصل از فضای مجازی، ‌‌اینترنت، ‌‌شبکه‌های ماهواره‌ای، ‌‌تلفن همراه، ‌‌ایمیل‌ها و وبلاگ‌ها استفاده می‌کنند، ‌‌تجربه‌هایی هم داشته‌اند. ‌

به این صورت جمع‌بندی می‌کنم که زیربنای ساختار تهاجم نرم را ناتوی فرهنگی و روبنای آن را انقلاب‌های رنگی شکل می‌دهد که به عنوان یکی از شاخک‌های انشعابی دکترین براندازی نرم با هدف تنش‌افزایی در پنج سطح دانشجویی، ‌‌قومی، ‌‌فرقه‌ای، ‌‌صنفی و اجتماعی سازماندهی می‌شوند. ‌‌این فرقه سبز که الان ما داریم، ‌‌یک جنبش اجتماعی است و می‌خواهد در سطح اجتماع ناامنی اجتماعی ایجاد کند و از لحاظ ادبیات امنیتی در قالب دکترین تنش‌زایی از پایین، ‌‌چانه‌زنی از بالا قابل تعریف است که در آن با بحران‌افزایی در لایه‌های زیرین و میانی جامعه برنامه‌ریزی می‌شود، ثبات فکری رویه‌ای رجال نظام در کانون‌های مذاکرات استراتژیک تضعیف شود، ‌‌به همین دلیل بایسته است که متولیان امر با خرد جمعی و حداقل‌رسانی هزینه‌های کنترل بحران با اتخاذ نقشه راهی پیشدستانه و پیشگیرانه و از رویکرد بایسته‌های امنیت ملی، ‌‌پیش‌زمینه‌های وقوع نافرمانی مدنی را خنثی کنند که این رویکرد، ‌‌پاشنه آشیل انقلاب‌های مخملی است که تحقق آن مستلزم کار گروهی، ‌‌حداکثرسازی انسجام فکری رویه‌ای متولیان امر و هم‌افزایی بهینه ظرفیت‌هاست. ‌

به نظر شما برای جلوگیری از پیش‌زمینه‌های وقوع برنامه نافرمانی مدنی چه باید کرد؟

تا زمانی که ما از قبل آماده شده‌ایم و نگذاشته‌ایم اصلاً این مسأله پیش بیاید ـ پزشکان هم همیشه می‌گویند هزینه پیشگیری خیلی کمتر از درمان است- ما باید طوری پیشگیری کنیم که این کار به وقوع نپیوندد و زمینه ظهور پیدا نکند. ‌‌

راه حل پیشگیری چیست؟

در این چند سال رهبر معظم انقلاب مرتباً هشدار می‌دادند و کمتر گوش شنوایی بود. ‌‌بصیرتی بود برای اینکه عمق این خطر را بتواند حس کند. ‌‌یعنی اگر بخواهیم خلاصه کنیم که راه حل این مسأله و پیشگیری آن چیست در یک عبارت یعنی همانی که آقا گفتند خلاصه می‌شود و آن هم مهندسی فرهنگ در سطح کلان و مهندسی فرهنگی در سطح اجرایی کردن مهندسی فرهنگ است. ‌‌در مهندسی فرهنگ شما سیاستگذاری و در مهندسی فرهنگی ساختارسازی و اجرا می‌کنید. ‌

اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی ما می‌توانست این پیام را درک کند و ظرفیتی داشت و روی این برنامه سرمایه‌گذاری می‌کرد، ‌‌شاید ما امروز به این وضعیت دچار نمی‌شدیم. ‌‌بعد از سه دهه هنوز نیامده‌اند به جای این کتاب‌های ضد دین و ضد ارزش‌های الهی و انسانی، ‌‌کتاب‌هایی را تالیف کنند که اقلاً اسمی هم داشته باشد و بگویند که اگر یک کسی خودش نخواست جامعه‌شناسی ضد دین بخواند، ‌‌بگویند بیا این کتاب را که ما به جای آن گذاشته‌ایم بخوان. ‌‌جمهوری اسلامی و مؤسسه نشر کتب دانشگاهی آمدند و همین کتاب‌ها را چاپ کردند، ‌‌شورای عالی انقلاب فرهنگی هم دائماً جلسه گذاشت و به یک سری مسائل روزمره و جاری پرداخت و از این مسائل غافل شد، البته اخیراً تلاش‌هایی در این زمینه آغاز شده است. ‌

پس از نگاه شما شرایط خیلی ناامید کننده است؟

نه، ‌‌به دنبال این مطالب نومیدکننده من معتقدم جمهوری اسلامی موجودی است که متولد شده، ‌‌رشد کرده، ‌‌30 ساله شده و ‌نیازهای خود را شناخته و آنها را تأمین‌‌ کرده. ‌‌نسل جوان ما خیلی توانمندتر از ما این مسائل را حس می‌کنند و توانمندی‌های لازم را هم در این جریان دارند. ‌‌ماها دیگر نه حال و حوصله و نه توانش را داریم که در فضای سایبر و وب سایت و این حرف‌ها برویم ‌و مقابله کنیم. ‌‌فکر می‌کنم هنر ما این باشد که زمینه را باز و استقبال کنیم و نسل جوان را در این صحنه بیاوریم و امکانات را برایشان فراهم کنیم. ‌‌آنها می‌توانند ‌‌ما دیگر باید اقرار کنیم که نمی‌توانیم از پس این تهدیدهای نرم بر بیاییم. ‌‌بزرگ‌ترین هنر ما این است که جوان‌هایمان را تشویق کنیم و زمینه‌سازی کنیم. ‌‌آقا خودشان را به روز نگه داشته‌اند و حتی جلوتر را هم می‌بینند. ‌‌از 10 ، 20 سال پیش تذکر می‌دادند. ‌‌ایشان مانند نخبگان اصولگرای فرتوتی مثل من نیستند که از زمان عقب باشند. ‌‌به روز هستند، ‌‌همان طور که امام هم تا آخر عمرشان به روز بودند، ‌‌یعنی ادبیات ایشان یک ادبیات جوان بود. ‌‌امروز هم مقام معظم رهبری این گونه هستند و به خاطر مسؤولیت و پشتوانه الهی‌ای که دارند، ‌‌حتی جلوتر از زمان حرکت می‌کنند و نسل جوان متعهد ما که توانمندی‌های علمی و فناورانه هم دارند، می‌توانند به ایشان لبیک بگویند. ‌‌

برای رسیدن به این دستاورد، ‌‌چه باید کرد؟

یکی از مسائلی که صحبتش هم زیاد می‌شود، ‌‌مسأله سرمایه اجتماعی است. ‌‌این عبارت‌ها هم غربی هستند و اسم اعتماد را گذاشته‌اند سرمایه اجتماعی. ‌‌نظام سرمایه‌داری همه چیز را با نگاه سرمایه می‌بیند: ‌‌سرمایه اقتصادی، ‌‌سرمایه مالی، ‌‌حتی انسان را هم سرمایه می‌بیند و می‌گوید سرمایه نیروی انسانی و نیز سرمایه اجتماعی. ‌‌می‌گویند اعتمادی که در جامعه هست، ‌‌قابل تبدیل به سرمایه مادی است و می‌شود از آن استفاده کرد. ‌‌مطالعه کرده‌اند و می‌گویند مثلا در شمال ایتالیا که سرمایه اجتماعی بالاست، ‌‌پیشرفت‌های فنی و اقتصادی و توسعه علمی بیشتری هم دارند و در جاهایی که سرمایه اجتماعی پایین است، ‌‌پیشرفت‌های اقتصادی و توسعه علمی کمتری دارند. ‌

این یک واقعیتی است. ‌‌می‌بینیم اگر در جامعه اعتماد مردم به حکومت، ‌‌اعتماد مردم به یکدیگر گسیخته شود، ‌‌جامعه دائماً دچار ناامنی و بی‌ثباتی است و به فکر پیشرفت و این چیزها نیست. ‌‌آقا دهه چهارم را دهه پیشرفت و عدالت نامیدند، ‌‌ولی بعد از انتخابات آن قدر همه ما گرفتار این فضا شدیم که فراموش شد. ‌‌پس این سرمایه اجتماعی که آنها استفاده می‌کردند و در فرهنگ ما هم آمده، ‌‌بر می‌گردد به اعتماد بین مردم و مردم و مسؤولان. این اعتماد چگونه ایجاد می‌شود؟ مهم‌ترین راه حل آن این است که مردم ‌‌متشکل شوند. ‌‌خوشبختانه در جامعه ما تشکل‌هایی سنتی در قالب هیأت‌های مذهبی و مساجد وجود دارند، ‌‌به نظرم باید از این به بعد وجهه اصلی کارمان را وجهه فرهنگی قرار دهیم. ‌‌ما احتیاج به دیپلماسی فرهنگی داریم. ‌‌مهم‌ترین سرمایه ما امروز بسیج و سپاه هستند و امروز اینها را هم مورد تهاجم قرار داده‌اند. ‌‌یکی از مقامات آمریکایی گفته بود تا وقتی بسیج و سپاه هست، ‌‌مخالفان ول معطل هستند و به جایی نمی‌رسند. ‌‌باید اینها هدف تهاجم قرار بگیرند و ضد ارزش بشوند که در همین تهاجمات بعد از انتخابات سعی کردند محبوبیت بسیج و سپاه را زیر سؤال ببرند. ‌

عرض کردم در دنیا دولت‌ها بیشترین بودجه‌ها را به پژوهش درباره شیوه‌های مقابله با یک پدیده اختصاص می‌دهند. ‌‌ما که نمی‌توانیم فقط حرفش را بزنیم. ‌‌باید مهم‌ترین بخش سرمایه‌ها و فعالیت‌هایمان را متوجه این تهدیدی کنیم که مقام معظم رهبری تشخیص دادند و آن تهدید نرم است و تمام قد در برابر جمهوری اسلامی ایستاده و امروز هم نتیجه‌هایی گرفته است. ‌‌باید روی آنها متمرکز شویم تا هم این پدیده را خوب بشناسیم ‌که چیست و چگونه می‌توان با آن برخورد کرد. ‌‌آن وقت نیروی انتظامی در این فضا تعریف دیگری پیدا می‌کند. ‌‌من یک بار در سرمقاله‌ای نوشتم نیروی انتظامی برای این نیست که برود و کتک بزند. ‌‌چه کسانی را کتک می‌زند؟ همین جوان‌هایی را که خودمان تربیت کرده‌ایم. ‌‌نیروی انتظامی در چنین فضایی باید یاد بگیرد که کتک بخورد تا مقداری از انرژی آنها تخلیه شود، ‌‌از دماغ کسی هم خون نیاید. ‌‌

برخی معتقدند که دیگر از خطر جنگ نرم عبور کرده‌ایم، ‌‌نظر شما چیست؟

امروز سرشاخه‌های شبکه‌سازی غربی از بین رفته است اما همچنان احتمال بازسازی ارتباطات وجود دارد. ‌‌چرا که هنوز آن تحریکات ‌در کشور وجود دارد. ‌‌به هر حال باید دانست به دلیل گسترش روزافزون مجاری ارتباطی خطر گسترش تفکر سکولاریستی نیز وجود دارد. ‌‏ ما باید خطر تهاجم فرهنگی و جنگ نرم را خیلی جدی بگیریم. ‌‌آمریکایی‌ها در این زمینه خیلی جدی هستند و تجربه زمین زدن شوروی را هم دارند که آن هم بر مبنای یک نظام ایدئولوژیک بود و با شعارهای خلقی و ضد سرمایه داری آمد، ‌‌ولی آن را وادار به توبه و غلط کردن کردند. ‌‌همه آن تجربه‌ها به اضافه سرمایه‌گذاری‌های جدید را دارند به کار می‌گیرند و اگر در مقاطعی موفق نشدند، ‌‌در این مقطع انتخابات توفیقاتی را به دست آوردند و ثبات فکری رویه‌ای مسؤولان ما را تا حدی به هم زدند و تشتتی را ایجاد کردند و حتی بین نخبگان اصول‌گرا و نظام هم فاصله‌ای را فراهم کردند. ‌‌این را جدی بگیریم و اگر بخواهیم ببینیم راه مقابله با آن چیست، ‌‌مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی و سرمایه‌گذاری جدی روی مسأله فرهنگ و شناخت، ‌‌پیش‌بینی، ‌‌پیشگیری قبل از اینکه بخواهیم به انفعال بیفتیم، ‌‌چون برخورد سخت و خشن، ‌‌مثل یک غده سرطانی باعث تکثیر و گسترش آن می‌شود. ‌‌ممکن است در بعضی از مقاطع چاره نداشته باشیم و این کار را بکنیم. ‌‌

اما در عین حال راه چاره اصلی را میان‌مدت می‌بینیم و باید با تدبیر و همه جانبه وارد شد و خود ما هم باید در این زمینه احساس مسؤولیت کنیم. ‌‌نظام تعلیم و تربیت ما جایی است که نسل جدیدمان را به جای اینکه آنها را به عنوان سربازان جنبش ضدفرهنگ تربیت کند، ‌‌تبدیل بشود به نظامی که سرباز، ‌‌افسر و فرمانده برای انقلاب اسلامی تربیت کند. ‌‌
ما می‌توانیم تسلیم این تهدیدها شویم یا به فرمایش امام و مقام معظم رهبری، ‌‌آنها را به فرصت تبدیل کنیم. ‌‌به نظر می‌آید این فضایی که ایجاد شده و این ابعادی که قضیه دارد، ‌‌فرصت خیلی خوبی هم هست که استعداد انقلاب اسلامی در این زمینه شکوفا شود، ‌‌یعنی اگر ما بتوانیم با خون دل خوردن و سرمایه‌گذاری کردن، ‌‌از این میدان مبارزه، ‌‌پیروز بیرون بیاییم، ‌‌می‌توانیم بگوییم که ان‌شاءالله مدرنیته را با تمام ظرفیت‌های نظامی، ‌‌اقتصادی و رسانه‌ای آن به خاک خواهیم سپرد و این نمی‌شود مگر با همان کاری که آقا گفته‌اند یعنی فرهنگ باید مهندسی شود، ‌‌نهضت نرم‌افزاری انجام شود، ‌‌تولید علم داشته باشیم، ‌‌چون از زمانی که آقای میشل فوکو که آدم منحرفی هم بود، ‌‌نظریه داد و انقلاب اسلامی را یکی از موارد نظریه خودش دانست که گفتمان‌ها تبدیل به قدرت می‌شوند؛ این نظریه می‌گوید علم مساوی قدرت است، ‌‌یعنی شما اگر امروز بخواهید قدرت داشته باشید، ‌‌باید علم داشته باشید و هر قدر علمتان بیشتر باشد، ‌‌قدرتتان بیشتر است و لذا باید در زمینه فرهنگ و تولید علم بیشترین سرمایه‌گذاری بکنیم و همت و تلاشمان را مضاعف کنیم. ‌



  انتهای خبر / پایگاه اطلاع رسانی جوان / کد خبر 292850

 

منبع ما : http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=292850


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 89/2/15 و ساعت 8:18 عصر | نظرات دیگران()
   1   2   3   4   5   >>   >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا