هاشمی - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[پیمان] دوستی را نگه دار، گرچه دیگری آن را نگه ندارد . [امام علی علیه السلام]
امروز: یکشنبه 103 آذر 4
نامه بدون سلام هاشمی هر کلمه‌اش سراسر توهین بوده است
 
 

فارس:  عباس سلیمی‌نمین ظهر امروز در همایش نقش روحانیت و بسیج در مقابله با جنگ نرم که از سوی بسیج سازمان فنی و حرفه‌ای در مجتمع یاوران مهدی (عج) قم برگزار شد، در سخنانی اظهار داشت: بر اساس راه و روش امام خمینی (ره) ملت می‌توانند نسبت به کسانی که باید جامعه را اداره کنند به تشخیص برسند و اگر پافشاری و اصرار رهبری نبود امکان رسیدن به این ملاک وجود نداشت.
وی ادامه داد: در انتخابات دولت نهم هاشمی پس از مشاهده نتایج آرا اعلام کرد که من با این رای موافق نیستم و این انتخابات آنگونه که شایسته بود برگزار نشده است، ولی تمام هم‌پیمایان هاشمی انتخابات را سالم دانستند ولی در نهایت هاشمی اعلام کرد که من به خدا واگذار کردم، کسی که انتخابات و آرا مردم را قبول ندارد یا باید دلایل ارائه کند و یا شان خود را از جامعه بالاتر می‌داند و مردم را زمانی قبول دارد که در مسیر او گام بردارند.
رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران با بیان اینکه از آن مقطع برخی نخبگان مورد مطالعه جدی جامعه قرار گرفتند که آنها چه ملتی را قبول دارند، بیان داشت: برخی از این نخبگان اعتقادشان این نبود که ملت شخصیت داشته باشند، نگاه آنها اینگونه بود که باید ملت را هدایت کرد تا به نتیجه مطلوب برسیم و این نگاه با نگاه مقام معظم رهبری و امام خمینی (ره) مغایرت دارد.
وی با بیان اینکه برخی خواص برای انتخابات دولت دهم تدارک خوبی دیده‌ بودند، گفت: برخی خواص در انتخابات دولت دهم تدارک عدم تمکین نسبت به رای مردم را دیده‌ بودند که این امر سبب شد برخی از شخصیت‌ها که انتظار می‌رفت مسائل را خوب ببینند، دچار اشتباه شوند.
سلیمی‌نمین با اشاره به نامه هاشمی به مقام معظم رهبری خاطرنشان کرد: هاشمی در نامه خود به رهبری می‌نویسد که من در انتخابات هیچ دخالتی نداشتم و در مناظره نسبت به من بی‌احترامی شده است، این در حالی است که قبل از بحث مناظره‌ها هاشمی وارد انتخابات شده و امکانات دانشگاه آزاد و همچنین فرزندان خود را نیز وارد انتخابات کرده بود.
رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران اضافه کرد: البته مشکل شخصیتی که آن نامه اهانت‌آمیز که بدون سلام و هر کلمه‌اش سراسر توهین بوده است را نوشته است با مهندسی انتخاباتی بود که رهبر معظم انقلاب ترسیم کردند و این برای کسانی که خود را برتر از ملت می‌دانند بسیار سخت است.
وی تصریح کرد: کسی که آتش و دود را در خیابان پیش‌بینی می‌کند باید فرزندش از طریق دانشگاه آزاد امکانات و ابزار آتش و دود را فراهم کرده باشد و در غیر این صورت نمی‌تواند تهدید کند.
سلیمی‌نمین در بخش دیگری از سخنان خود در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه چرا زمانی که هاشمی و خاتمی در جمع سران کشورهای غربی صحبت می‌کردند برای آنها کف می‌زدند و زمانی که احمدی‌نژاد صحبت می‌کند محل را ترک می‌کنند، اظهار داشت: غربی‌ها به نوعی به برخی از شخصیت‌ها در داخل کشور دل‌بسته و از برخی شخصیت‌ها فاصله گرفته‌اند؛ به ویژه کشورهایی قصد دارند در سایر نقاط جهان نیز تاثیرگذار باشند.
وی در پاسخ به سئوالی در ارتباط با حمایت احمدی‌نژاد از مشایی و توجه نکردن به سفارشات رهبری بیان داشت: ملت ایران امروز به جایی رسیده ‌است که نسبت به همه خواص آگاهی دارند، برخی از نیروهای انقلابی جامعه نسبت به ضعف‌های احمدی‌نژاد آگاهی داشتند ولی به وی رای دادند چون ضعف‌های او نسبت به سایر کاندیداها کمتر بود و امروز نیز همان افراد نخستین منتقدان احمدی‌نژاد هستند.
رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران گفت: مشایی امروز نه در روحانیت جایگاهی دارد، نه در دانشگاه و نه در توده‌های مردم، امروز مشایی به شیوه‌های سوخته هاشمی متوسل شده است و فکر می‌کند با پول دادن به یک هنرمند می‌تواند برای خود پایگاهی تاسیس کند.
وی ادامه داد: ما اگر امروز نسبت به برخی بدعت‌های هاشمی نگران هستیم چون هاشمی بعد تاثیرگذاری خود را دارد، مشایی نه می‌تواند مسائل تئوری را مطرح کند و نه فضلا و طلاب مباحث مطرح شده وی را می‌پذیرند.
سلیمی نمین گفت: البته یکی از ضعف‌های احمدی‌نژاد شرکت نکردن در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام است که با وجود سفارشات رهبری هنوز در این جلسات شرکت نکرده است.
وی افزود: ما نباید مسائل را به فرد پیوند بزنیم، هاشمی پیشقراول برخی سوء استفاده‌ها شد ولی اینگونه نیست که چون هاشمی است باید بخشی از نظام تعطیل شود.

منبع ما :

http://www.khademnews.com/fulltext_news.php?news_id=3325
 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 88/12/16 و ساعت 11:58 صبح | نظرات دیگران()
پس از انتقادات انقلابیون از مواضع ماه‌های اخیر هاشمی ؛
سبزها هم از هاشمی قطع امید کردند

گروه سیاسی: اظهارنظرهای هاشمی در مجلس خبرگان و حضور او هنگام قرائت بیانیه ای که سبزها را محکوم می کرد، واکنش و ناامیدی کسانی که پیش از این به مواضع او دلبسته بودند را موجب شد.

به گزارش رجانیوز این انتقادها به هاشمی در حالی شکل گرفت که انقلابیون نیز به واسطه مواضع هاشمی در مرقد امام و نیز به واسطه حضور او در کنار کروبی و خاتمی در بیت آیت الله توسلی نسبت به مواضع دوپهلوی هاشمی موضع انتقادی اتخاذ کرده اند؛ اما به نظر می رسد آتش انتقاد سبزها طی این روزها تندتر بوده است.

یک سایت جدیدالتاسیس ضد انقلاب،طی مطلبی با عنوان "زنانی برتر از مردان: خانواده هاشمی رفسنجانی" نوشت:«بگذارید بیشتر بگویم. از آن هنگام که کسی را بنام اکبر هاشمی شناخته‌ام، هیچگاه به یاد ندارم که جمله ای را رک و پوست کنده گفته باشد، چه میگویم؟ جمله! نه، ایشان حتی یک واژه صریح هم نمیگوید! همیشه از گفته های او می توان هم چپ را خوشنود دید و هم راست را شادمان، هم دوست و هم دشمن.»

این سایت حامی اقلیت معترض بعد از انتخابات همچنین با اشاره به خانواده هاشمی نوشت:«گویا شجاعت زنان این خاندان بیشتر است و آنان شیرزنان بیشتری دارند تا شیر مردان! بیاد دارید روز ?? خرداد را، که خانم مرعشی، مادر فائزه، با چه صراحتی گفت: "اگر تقلب کردند، مردم بریزن تو خیابونا"؟ چنین صراحتی را در کدام گفتار هاشمی دیده‌اید؟»

این سایت همچنین ضمن تقدیر از فائزه و با انتقاد از مواضع غیرشفاف هاشمی افزود:«شجاعت زنان در این خاندان فراتر از مردان است. ای کاش شجاعت در این خاندان از پدر به پسر میرسید، نه از مادر به دختر!!»

در عین حال VOA نیز ذیل مطلبی با عنوان "شهرت رفسنجانی در میان حامیان اپوزیسیون در خطر است"، با اشاره به بیانیه ای که با امضای هاشمی در مجلس خبرگان قرائت شد، نوشت:«چنین حرکتی شدیدا به شهرت او در میان حامیان جنبش اپوزیسیون ایران، اصلاح طلبان و میانه روها در نظام سیاسی ایران لطمه میزند.»

صدای آمریکا همچنین افزود:«بیانیه میگوید ما به همه دشمنان خارجی و فریب خوردگان داخلی توصیه میکنیم با مقام رهبری همسو شوند و خود را ازجریانات فتنه انگیزی و منافقانه دور نگاه دارند.»

این همه در حالی بود که یکی از کاربران بالاترین نیز از سخنان و مواضع هاشمی با عنوان سیاست تکراری و بی اثر یاد کرده بود. سیاستی که در مجلس خبرگان تمجید از رهبری را دنبال می کند و در مرقد امام حمله به احمدی نژاد را!

رادیو زمانه نیز در خط تحلیل مشابه نوشت:«آقای رفسنجانی در سخنانی که هنگام گشایش مجلس خبرگان ایراد کرد، به نوعی همان شیوه‏ی دوپهلو سخن گفتن را در پیش گرفت؛ حمایت صریح از رهبر جمهوری اسلامی و در کنار آن درخواست آزادی زندانیان سیاسی و جبران خسارات وارده به مردم.»

نوری زاده که این روزها در مقام تئوریسین خارج نشین سبزها سخن می گوید نیز طی سخنانی با اشاره به دیدار خبرگان با رهبری تصریح کرد:«به عقیده من آنچه جدید بود و قابل تامل حضور آقای هاشمی رفسنجانی در کنار ایشان بود. آقای هاشمی رفسنجانی در طول ماههای اخیر به نوعی جلوه داده بود که از جنبش سبز ولو به طور غیر مستقیم حمایت می کند. حضور ایشان در ملاقات هایی که بین رهبران جنبش سبز صورت می گرفت، یا تماس هایی که ایشان داشت، مثلا دیدار ایشان بعد از تظاهرات 22 بهمن با فرزند آقای کروبی که ربوده شده و مورد شکنجه و آزار قرار گرفته بود، و همین طور مواضع فرزندان ایشان به ویژه خانم فائزه هاشمی در رابطه با جنبش سبز و افرادی که از نزدیکان ایشان به شمار می رفتند، همه و همه این توهم را ایجاد کرده بود که آقای هاشمی رفسنجانی با توجه به جایگاهش در نظام، حاضر نخواهد شد در طی یک سازش همه آن عهد و پیمانی که با رهبران جنبش سبز داشته زیر پا بگذارد.»

نوری زاده همچنین با اشاره به سخنان هاشمی ادامه داد:«اینها نشانه این است که به هر حال آقای رفسنجانی نه تنها از مواضع خود عقب نشینی کرده، بلکه عملا تلاشی که می گفتند برای میانجی گری و آَشتی بدان دست زده، این تلاش را برای همیشه کنار خواهد گذاشت.»

اظهارات هاشمی در رسانه ها و روزنامه های خارجی نیز بازتاب گسترده ای داشت. هفته نامه تایم از سخنان هاشمی تعبیر به سازش کرد و روزنامه لس آنجلس تایمز نیز با انتشار تصویر گفتگوی هاشمی با سردار جعفری گزارشی از بیانیه مجلس خبرگان و مواضع هاشمی منتشر کرد و از اینکه این وضعیت به موقعیت هاشمی در میان اپوزیسیون و اصلاح طلبان ضربه زده است، سخن به میان آورد.

در عین حال مهدی خزعلی نیز در سایت شخصی خود به تحلیل اجلاس هفتم مجلس خبرگان پرداخت. او نوشت:«دیدیم که هاشمی را نه پای منبر که بالای منبر و در جایگاه ریاست خبرگان نشاندند و از خواص بی بصیرت و سران فتنه سخن گفتند. او مجبور است تا از 9 دی تجلیل کند و کیست که نداند در 9 دی تمام شعارها علیه او و فرزندانش بوده است، و امروز هاشمی باید بیانیه ای را علیه خود امضا کند و نطقی در تجلیل از اهانت هایی که به او شده است ایراد نماید، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!»

برخی انتقادهای مطرح شده نسبت به هاشمی یادآور تخریب های مجلس ششم علیه او بود. یکی از سبزها با طرح این سوال که آیا "دوستان داخل و خارج از کشور که این روزها اینچنین فرش قرمز برای هاشمی گسترانیده اند آیا واقعا فکر می کنند با مشتی آلزایمری طرف هستند؟"، نوشت:«همین هاشمی بود که دهها منتقد و روزنامه نگار را بخاطر یک نامه اعتراضی به رئیس جمهور و مقالاتی که در انتقاد از سیاست‌های اقتصادی دولتش منتشر شده بود به زندان انداخت و شکنجه کرد و وقتی مجلس هم از وی سئوال کرد که چرا این بازداشتها صورت گرفته و مشخصا نام عزت الله سحابی را هم آوردند جواب شنیدند از وی که "سحابی رویش زیاد شده بود دستور دادم بگیرند رویش را کم کنند!»

هاشمی طی این سال ها در واقع در مقاطعی مورد توجه اصلاح طلبان قرار کرفته که به نوعی تامین کننده منافع آنها بوده. تجربه نشان داده است که هر گاه اصلاح طلبان هاشمی را در جهت منافع خود ندیده اند، بی مهابا به او تاخته اند و تخریب او را در دستور کار قرار داده اند.

این همه شاید ترجمانی از همان حرف های ابطحی در سال 86 باشد:«آقای هاشمی هیچ وقت محور اصلاحات نبوده...آقای هاشمی یک شخصیت بسیار قدرتمند در ساختار قدرت کشور است و رفتار آقای احمدی‌نژاد به گونه ای بوده که آقای هاشمی را درمقابل خودش قرار داده. خوب طبیعتاً اینجا فرصت بسیار خوبی برای اصلاح‌طلبان فراهم شده که از این موقعیت و پتانسیل آقای هاشمی استفاده کنند... در سیاست هیچ چیزی آرمانی نیست... من به یک سری اصول پایبندم اما برای پیشبرد این اصول از امکانات و شیوه های مختلف استفاده می کنم.... برای ما مهم این است که به اصولمان برسیم ولی از راه های مختلف می توانیم به این اصول برسیم؛ یک روز با کمک آقای هاشمی و یک روز هم بدون کمک آقای هاشمی. یک روز با کمک افراطیون، یک روز هم بدون کمک افراطیون... »

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=45610


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 88/12/10 و ساعت 8:0 عصر | نظرات دیگران()
پالس‏های مأیوس‏کننده ریاست‏مجمع برای هر دو جریان

گروه سیاسی: مواضع پاردوکسیکال هاشمی طی این روزها اگر چه ظهوری دوباره از همان ویژگی های همیشگیوی بود؛ اما در عین حال پیام های روشنی را نیز چه برای اصلاح طلبان و چه برای اصولگرایان با خودبه همراه داشت؛ پیام هایی که اگر چه از باب جلب نظر و دلجویی طرفین صادر می شد، اما در عمل واکنش هر دو را برانگیخت.

به گزارش رجانیوز در حالی که بیانیه پایانی اجلاس گذشته خبرگان بدون حضور هاشمی قرائت شد تا حرف و حدیث ها روزهای آغازین ماه مهر را به خود اختصاص دهد، این بار و در هفتمین اجلاس، هاشمی تا آخر ماند تا بیانیه محکومیت فتنه گران در حضور او قرائت شود. هاشمی حتی در سخنان خود نیز حسابش را از کسانی که مدتها بود روی امداد او حساب ویژه ای باز کرده بودند، جدا کرد.

این همه شاید یادآور همان قضاوت گذشته اصلاح‌طلبان بود:«هاشمی رفسنجانی در عمل نشان داده است که حاضر نیست زمان گرفتاری کسانی که به او خدمت کرده اند، کوچکترین قدمی بردارد. نمونه آن می توان از کرباسچی، عبدالله نوری و حتی فائزه هاشمی نام برد. هاشمی رفسنجانی حتی از دختر خود دفاع نکرد. ایشان یا نمی خواهد یا نمی تواند. اگر نمی خواهد که فرد قابل اعتمادی نیست، اگر هم بخواهد و نتواند کمک کند که در این صورت بسیار ناتوان است.»(روزنامه آفتاب امروز 21/8/1378)

هاشمی رفسنجانی در سخنان خود از محوریت قانون اساسی، ولایت فقیه و رهبری سخن گفت و تاکید کرد:«کاری نکنیم که تیرهایی که نباید به سمت رهبری هدف گرفته شود، به این سمت سوق پیدا کند.» او همچنین افزود:«من کسی غیر از رهبری را نمی‌شناسم که بتواند محور همراهی و همدلی باشد. البته دیگران هم موثر هستند اما با اراده و راهنمایی‌های ایشان ان‌شاءالله خبرگان که میان مردم موثر هستند، فعالیت می‌کنند.»

کروبی در اجلاس قبل نامه ای بلندبالا خطاب به هاشمی نوشته بود و با تبیین جایگاه مجلس خبرگان از ریاست مجلس پرسیده بود:«اجلاس خبرگانی با چنین جایگاهی منحصر به فرد، در شرایط خطیر کنونی برگزار شد و پرسش من از شما به عنوان رئیس این مجلس است که آیا این مجلس بر اساس وظیفه خود در این اجلاس عمل کرده است؟ آیا آن نطق های پیش از دستور و آن گزارش و بیانیه ای که صادر شد به واقع پاسخگوی پرسش ها و ابهامات جامعه امروز ایران بود؟» اما او نیز این بار انگار حرفی برای گفتن نداشت.

اما همه حرف های هاشمی از این جنس نبود. او انگار گفته ها و ناگفته هایی را برای مخاطبان مختلف تدارک دیده بود تا بلکه بتواند در همان جایگاه به اصطلاح میانه خود نقش ایفا کند.

بخش دوم اظهارات هاشمی طی روزهای اخیر نشان داد کسی که دم از اتحاد و وحدت می زند، هنوز در سوی دیگر میدان قرار دارد. میدانی نه با مختصات موسوی و کروبی که با مختصات مهدی و فائزه.

هاشمی بر سر مزار امام راحل حاضر شد و طی سخنانی همراه با کنایه گفت:«کسانی که در زمان مبارزه حرفی برای گفتن نداشتند، اکنون میدان‌داری می‌کنند.»

او با اشاره به عملکردهای گذشته تاکید کرد:«مسیری تا به حال آمده‌ایم درست بود و جور دیگری تعبیر نشود و افراد نورسیده‌ای نخواهند کاری جدیدی را شکل دهند که از عهده آن بر نمی‌آیند، زیرا ممکن است با حسن نیت، بنای تازه‌ای را روی بنایی که تخریب کرده‌اند بسازند که البته اشتباه می‌کنند.»

کنایه های معنادار رییس مجمع در حالی بود که پیشتر رهبر انقلاب از تفاوت نگاه رییس جمهور و رییس مجمع سخن گفته بودند و نظر رییس جمهور را به نظر خود نزدیک تر دانسته بودند. با این همه اما هاشمی در جملاتی پر از کنایه از کسانی سخن گفت که تازه از راه رسیده اند و نخواهند توانست مسیر درست گذشته را عوض کنند!

نظیر این سخنان را هاشمی در خصوص دانشگاه آزاد هم گفته بود. او منتقدان دانشگاه آزاد را مزاحم، حسود و شهرت طلب نام نهادهو تصریح کرده بود:«شرارت هایی که می شود تا دانشگاه آزاد را تضعیف کند، شرش را کوتاه کنیم.» او همچنین افزوده بود:«برخی از موذی‌گری‌ها که نسبت به دانشگاه آزاد آغاز شده است، شکست خواهد خورد اگر قرار بود در مقابل این موذی‌گری‌ها عقب بنشینیم باید به همان اطاق طلبگی برمی‌گشتیم و برای مردم مسئله می‌گفتیم!»

هاشمی در عین حال در مراسم سالگرد آیت الله توسلی هم حاضر شد تا در کنار کروبی، خاتمی و سیدحسن خمینی بر پشتی تکیه بزند. حضور او در کنار کسانی که رهبر انقلاب آنان را خارج از نظام خوانده بودند، معنای روشنی برای اصولگرایان داشت و مواضع تند و تیز او در خبرگان نیز پیام های واضحی برای اصلاح طلبان.

به این ترتیب مواضع دوپهلوی هاشمی به همان نسبت که اصلاح طلبان را از همراهی او ناامید کرد، اصولگرایان را هم به این باور رساند که هاشمی هنوز بر همان مدار خویش است و انگار این مناسبات سیاسی ریاست مجمع هیچ گاه پایانی نخواهد یافت.

اکنون باید صبر کرد و دید کسانی که به تبع کاردینال ریشلیو فرانسوی لقب عالیجناب سرخپوش را برای هاشمی برگزیدند، در مقابل مواضع دوپهلوی او که مصداق یکی به نعل زدن و یکی به میخ کوفتن است، چه می کنند. پیش از این یکی از سبزها با گلایه از هاشمی نوشته بود:«انتظار من و خیلی‌ها از آقای هاشمی رفسنجانی این است که به جای گریه برای دست کبود شده علی کروبی، معترض به قتل ندا باشند، در پهنه عمومی برای سهراب و قربانیان کهریزک اشک بریزند، نه فقط برای یک آقازاده و فرزند خواص!»

منبع ما : http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=45526


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 88/12/9 و ساعت 12:57 عصر | نظرات دیگران()
داوری اسناد تلاش دولت خاتمی برای پیوستن به ناتو را رو کرد

شبکه ایران: مناظره پنجشنبه شب عبدالرضا داوری، عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی و محمدباقر نوبخت، نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی، بار دیگر منجر به افشای موضوعات تامل برانگیزی درباره اقدامات دولت های گذشته شد.

گرچه انتقادات داوری از برنامه نویسی و عملکرد اقتصادی دولت آقای هاشمی رفسنجانی محور اصلی برنامه "رو به فردا" بود اما روشنگری او درباره یکی از اهداف دولت دوم محمد خاتمی در چهارم توسعه، مخاطبان این مناظره را به تعجب واداشت.

عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی در این باره گفت که در برنامه چهارم توسعه یا دومین برنامه دولت اصلاحات در سال 82 عنوان شده که سالیانه 20 درصد بودجه نظامی را کاهش دهیم و به جای آن عضو پیام منطقه‌ای یا عضوپیمان نظامی بین‌المللی شویم. البته آنجا رویشان نشد بنویسند پیمان ناتو، در حالی که منظورشان همان ناتو بود، کاری که دنبال می‌کردند به ناتو می‌رسید."

سازمان آتلانتیک شمالی(ناتو) پیمانی نظامی و امنیتی و متشکل از 28 عضو اروپایی و آمریکایی است که به گفته کارشناسان تحت نفوذ شدید آمریکا قرار دارد و در جهت تامین منافع این کشور حرکت می کند؛ چنانچه حضور آن در عراق و افغانستان هم در همین راستا بوده است.

استدلال دولت خاتمی
سخنان داوری، گرچه با واکنش آقای نوبخت و سپس حامیان آقای خاتمی همراه شد اما آنان نتوانستند مانع از اثبات این گفته ها شوند چرا که داوری در همان مناظره نشانی اسناد موردنظر را هم اعلام کرد.

با این حال در ادامه برخی شبهه پراکنی ها، عبدالرضا داوری در گفت و گو با شبکه ایران به تشریح نحوه تلاش دولت اصلاحات برای ادغام در ساختارهای نظامی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی بین المللی پرداخت.
او با اشاره به مبانی نظری برنامه چهارم توسعه گفت: "دولت آقای خاتمی استدلال می کردند که برای حفظ امنیت به جای اینکه بیاییم بر یک امنیت درون زا و بر ساختارهای نظامی و مردمی خود همچون سپاه تکیه کنیم، امنیت خود را به روندهای امنیتی بین المللی بسپاریم و حتی در این راستا پیشنهاد دادند که بودجه نظامی را کم کنیم و به جای آن عضو پیمان های بین المللی شویم."

شاید "جمع آوری و خمیر شدن این کتاب" و "متوقف شدن جهت گیری آن" هم، به دلیل افشای این موضوع و ترس از واکنش های مختلف بود.

بخش هایی از اهداف تامل برانگیز دولت خاتمی
داوری در ادامه به صفحه 349 کتاب مبانی نظری برنامه چهارم توسعه اشاره کرد که در آن آمده است: "در قیاس با ترکیه و پاکستان، سپاه و ارتش قدرت نظامی محسوب نمی شوند. مدل جنگ های افغانستان و عراق نشان داد که در ارتش های کلاسیک و نیروهای نظامی متعارف در مقابله با تکنولوژی نوین هیچ گونه کارایی ندارند. ممکن است ارتش و سپاه در مقایسه با کشورهای کوچک جنوب یا برخی کشورهای شمال ایران مطلوب باشد اما در مقایسه با قدرت های بزرگ و همچنین قدرت های منطقه ای قابل اعتنا نیست به دلیل اینکه ایران از اتحادهای کلان به دور است."

در بخش دیگری از این سند، گرچه از سازمان ناتو نامی برده نشده، اما عنوان شده است که "با توجه به حضور آمریکا در منطقه، ایران امکان هیچ اراده مثبتی را ندارد و قدرت ها هرگز امکان دستیابی ایران را به یک سلاح استراتژیک نخواهند داد. ایران کشوری خارج از مدار قدرت است و اگر می خواهد زنده بماند باید به پیمان های امنیتی بپیوندد. سهم ایران در نظام جهانی و حتی روندهای بین المللی به گونه ای است که نمی توان آن را یک قدرت در حال رشد جهانی و حتی منطقه ای نامید با دوری گزیدن از فرایندهای امنیتی جهان برای ایران امکان دستیابی به عوامل قدرت و تاثیرگذاری در نظام جهانی وجود ندارد."

به گفته داوری دولت آقای خاتمی در توجبه این ادعاها، چنین استدلال کرده است که "الحاق ایران به روندهای امنیتی و رژیم های امنیتی می تواند ایران را تبدیل به یک عامل تاثیرگذار کند."

"کاهش هزینه های نظامی به 20 درصد فعلی" از دیگر موضوعاتی است که در کتاب مبانی نظری برنامه چهارم مطرح و در جملاتی عجیب عنوان شده است: "ایران توانسته با اعمال قدرت ایضایی به هژمونی منطقه ای اسراییل و آمریکا زمینه را برای ابراز وجود و تهدید تلفات اما بدون احراز منزلت فراهم کند در مقابل "دو کشور" مذبور توانستند به واسطه این اقدامات به سرعت منزلت منطقه ای و جهانی خود را بهبود بخشند."

البته دولت اصلاحات علاوه بر بعد سیاسی و امنیتی مبانی برنامه چهارم توسعه، در دیگر ابعاد آن از جمله عرصه اقتصادی هم، به طرح موضوعات تامل برانگیزی پرداخت؛ چنانچه فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران در مناظره ای که سال 86 با ستاری فر، رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی دولت خاتمی داشت، گفت: اگر مستندات قانون برنامه چهارم مبانی درستی داشت و شما به آن اعتقاد دارید، چرا جمع‌آوری کردید.

منبع ما : http://rajanews.com/detail.asp?id=45481


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 88/12/8 و ساعت 2:51 عصر | نظرات دیگران()
هاشمی رفسنجانی:
موج فتنه علیه امام و ولایت کار دشمن است/ اشتباه مشروطه نباید تکرار شود
رئیس مجلس خبرگان رهبری با اعلام اینکه دوباره در این شرایط یک‌بار دیگر به این فکر افتاده‌اند که امام (ره) را حذف کنند، تصریح کرد: ما نباید بگذاریم که اشتباه تاریخی تکرار شود و داستان مشروطه دوباره در کشور احیا شود. دشمنان ما کارشناسان کارکشته‌ای هستند . موج فتنه بزرگی علیه امام (ره) و انقلاب و اسلام و ولایت و تقدس روحانیت شروع شده و این موج هیچ گاه نمی‌بینیم که بخواهد ذره‌ای کوتاه بیاید.

به گزارش خبرگزاری مهر، اعضای خبرگان رهبری صبح امروز پنج‌شنبه با حضور در حرم امام خمینی(س) و نثار تاج گل با آرمان‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران تجدید میثاق کردند.

در مراسم تجدید میثاق خبرگان رهبری با آرمان‌های بلند امام خمینی(ره) که حجت الاسلام  سید حسن خمینی نیز در آن حضور داشت، آیت الله هاشمی رفسنجانی اظهار داشت: متاسفانه تبلیغات به گونه‌ای است که نسل جدید متوجه نمی‌شوند که امام (ره) چه کار بزرگی کردند و چه معجزه‌ای با کمک مردم آفریدند. شاید بسیاری از حاضران آن زمان می‌دانند که بعد از دوران آیت الله العظمی بروجردی چه گذشت. در آن زمان روحانیت قدرت و صلابتی داشت. در آن زمان ما که طلبه‌های جوانی بودیم و با مسایل سیاسی و اجتماعی آشنا بودیم، به خصوص که کار مطبوعاتی و نشریه هم انجام می‌دادیم، عمیق‌ترین خفقان را می‌دیدیم و فکر می ‌کردیم چیزی نیست که این خفقان را بشکند و امیدی برای کسی نمانده بود.

وی افزود: همه گروه‌ها، شخصیت‌ها، احزاب و هر کسی که حرف مردم را می‌زد، همه سرکوب شدند. قبرستان واقعی در کشور حاکم بود. یاس مطلق هم بر همه حاکم بود. به طوری که وقتی حضرت امام (ره) نهضت‌شان را آغاز کردند، ما طلبه‌ها در جمع خود، حرکت امام (ره) را تعبیر می‌کردیم به مشت بر سندان کوبیدن یا بر درفش زدن. ما فکر می‌کردیم که کار طلبگی خودمان را کنیم و حکومت هم خودش می‌داند. شرایط این گونه بود. حرکتی که امام (ره) کردند در ابتدا مانند سنگی که در اقیانوسی بیندازیم، دوایری خلق می‌کرد. به تدریج جمع خوبی از شاگردان اطراف امام (ره) گردآمدند و با وجود همه سختی‌ها، موج به وجود آمده را بلند و بلندتر کردند تا این که به ساحل رسید.

آیت الله هاشمی رفسنجانی ادامه داد: امام (ره) در دوران طولانی تبعید ارتباط کمی با مردم داشتند و تنها پیام‌هایی بود که ما به آن دل گرم می‌شدیم. خیلی کوتاه بود عمر مبارزه ازسال 42 تا 57، که شاهد بودیم مردم آگاه شدند، به میدان آمدند و همه چیز به هدف نزدیک شد.

وی اضافه کرد: رفتار و کلمات امام (ره) در آن زمان رمز پیروزی ما بود. متاسفانه امروز نسل نویی داریم که خبرهای خوبی از آن دوران ندارند و چیزهایی می‌شنوند. دوباره در این شرایط یک‌بار دیگر به این فکر افتاده‌اند که امام (ره) را حذف کنند. طبیعی است که کشورهای استکباری ضربه سنگینی از امام (ره) در آن زمان خورده‌اند، هم در ایران و هم درسایر کشورهایی که تفکر امام (ره) به آنجا راه یافت. الان این کشورها انتقام می‌گیرند. هر مساله‌ای که درکشور اتفاق می‌افتد آن را به گذشته اتصال می‌دهند و می‌گویند که در گذشته هم همین‌طور بود. روحانیت همین است. دین و تفکرات شیعی همین است. از همه چیز انتقام می‌گیرند. آنها می‌دانند که از کجا ضربه خورده‌اند. نگران بودند که ضربه کاری‌تر شود و ترس آنها این است.

رئیس مجلس خبرگان رهبری خاطرنشان کرد: ما نباید بگذاریم که اشتباه تاریخی تکرار شود و داستان مشروطه دوباره در کشور احیا شود. دشمنان ما بسیار حرفه‌ای کار می‌کنند. کارشناسان کارکشته‌ای هستند که عمدتا هم از ایران رفته‌اند و در امور فرهنگی و اطلاعاتی و نظامی مشغول بوده‌اند. کسانی که با ایران آشنایی دارند و تحلیل معکوس می‌کنند. موج فتنه بزرگی علیه امام (ره) و انقلاب و اسلام و ولایت و تقدس روحانیت شروع شده. این موج هیچ گاه نمی‌بینیم که بخواهد ذره‌ای کوتاه بیاید. کارهایش را با مسایل سیاسی و اقتصادی و ... همراه می‌کنند و از این‌جا به گذشته اتصال می‌دهند.

وی گفت: ما یعنی بقایای نیروهایی که زمان انقلاب ایستادند، به اضافه نسل بعدی، وظیفه سنگینی داریم. البته خود تشیع و امام زمان و اسلام برای ما سرمایه بزرگی است ولی امام (ره) یک سنبل و نمونه بود. نباید از این نمونه غفلت کنیم. درست مثل کسانی که رسیده‌اند و میوه‌های پربار درختی را مصرف می‌کنند ولی آهسته آهسته درخت را از بیخ می‌زنند. این اشتباه بزرگی است که اتفاق می‌افتد. ان شالله که هوشیار باشیم و بدانیم که مسیری که آمده‌ایم تا به حال مسیر درستی بوده است و تعبیر دیگری نشود و افراد نورسیده‌ای نخواهند کار جدیدی را شکل بدهند که از عهده‌شان خارج است. ان شاالله که با آگاهی به‌خصوص ما خبرگان که شاگردان یا حداقل با واسطه کمی از شاگردان مستقیم امام (ره) هستیم، از عهده وظیفه سنگین‌مان برآییم. خوشبختانه امروز کسی را مثل مقام معظم رهبری در راس کشور داریم که ایشان بیش از همه می‌دانند که تاثیر امام (ره) چه بوده و همیشه هم در کلمات‌شان بر آن تکیه دارند.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پایان گفت: متاسفانه افراد ناآگاه به جای این که مسوولیت کارهای خود را به عهده بگیرند، به گونه‌ای، همه مسوولیت‌ها را به گردن ایشان می‌اندازند. رفتارها وحرف‌هایی را که می‌دانند مردم آنها را قبول نمی‌کنند به نحوی با جاخالی دادن، یا ترکش حرف‌های نامربوط‌شان را به آن سو می‌فرستند. ما باید خیلی هوشیار باشیم، دشمن بسیار حرفه‌ای عمل می‌کند. ما هم باید با اطلاع‌رسانی درست آگاهی مردم را تقویت کنیم. ان شاءا لله که ما هم بتوانیم وظیفه‌ای که برعهده داریم و اتمام حجتی که بر ما شده، از موقعیت‌مان استفاده کنیم و از مسوولیت سنگینی که داریم شانه خالی نکنیم. نمی‌دانیم فردا به خداوند چه پاسخی بدهیم اگر میراث امام (ره) را در مسیر درست حرکت ندهیم.

 در ادامه این مراسم آیت الله هاشمی رفسنجانی و هیات همراه، پس از قرائت فاتحه بر قبور مرحومه خانم ثقفی ـ همسر مکرمه امام خمینی(س) ـ و نیزآیت الله توسلی به زیارت مرقد هفتاد و دو تن از شهیدان هفتم تیر و شهدای دفاع مقدس رفتند. 

 

منبع ما : http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1041192


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در پنج شنبه 88/12/6 و ساعت 6:34 عصر | نظرات دیگران()
دکتر الهام در جلسه هفتگی انصار حزب الله مطرح کرد:
هاشمی همواره به دنبال دور زدن شورای نگهبان بوده است
ساقط کردن دولت احمدی نژاد طرح بعدی سران فتنه است

دکتر غلامحسین الهام طی سخنانی به مواردی در خصوص فتنه اخیر و نقش برخی افراد و همچنین تاثیر هدایت مقام معظم رهبری، حضور مردم و شخص احمدی نژاد در خنثی سازی این فتنه اشاره کرد و پیرامون موضوعاتی چون حذف شورای نگهبان از انتخابات ها و جایگزینی کمیسیون انتخابات که وی آنرا ادامه فتنه می داند، توضیح داد.

به گزارش رجانیوز متن کامل این سخنرانی که در جلسه هفتگی انصار حزب الله ایراد شده است، بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

"مَا کَانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الأَعْرَابِ أَن یَتَخَلَّفُواْ عَن رَّسُولِ اللّهِ وَلاَ یَرْغَبُواْ بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ لاَ یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَلاَ نَصَبٌ وَلاَ مَخْمَصَةٌ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَطَؤُونَ مَوْطِئًا یَغِیظُ الْکُفَّارَ وَلاَ یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّیْلاً إِلاَّ کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ "

اهل مدینه و عرب‌های بادیه نشین اطراف آن را نرسد که از همراهی با پیامبر خدا تخلف ورزند و نباید که از او به خود پردازند زیرا هیچ تشنگی به آنها چیره نشود یا به رنج نیفتند یا به گرسنگی دچار نگردند یا قدمی که کافران را خشمگین سازد بر ندارند یا به دشمن دستبردی نزنند، مگر آنکه عمل صالحی برایشان نوشته شود، که خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمی سازد. مثل گام هایی که در 22 بهمن برداشته شد و هر چه که دشمن علیه اینها اقداماتی انجام دهد، ما به ازای آن برایشان عمل صالح نوشته می شود و خداوند اجر محسنین را ضایع نمی کند.

نتیجه عمل صالح جامعه ما امروز بارز شده. اما این عمل چه بود و نتایج آن چه شد؟ اجازه بدهید یک مروری کنیم بر وضعیت فتنه هایی که در مقابل انقلاب اسلامی صورت گرفت خصوصا فتنه اخیر که رقم خورد. دشمن از براندازی سخت نظام مایوس شد. اقداماتی که اینها در جنگ هشت ساله انجام دادند، کم از استفاده از بمب اتم نداشت. سخت‌ترین مقاومت در برابر این جریان بود. خوب این براندازی های سخت شکست خورد باید این تجربه را به کار می گرفتند که آن چیزی را بزنند که باعث شد مردم این سختی ها را تحمل کنند یعنی هشت سال دفاع ناشی از سلاح و تجهیزات نبود، باور و ایمان بود. این باور باید مورد هجمه و صدمه قرار گیرد؛ چیزی که رهبری فرمودند: جنگ فرهنگی، جنگ فرهنگی یعنی جنگ نرم که با باورها کار دارند؛ مغزها را هدف قرار می گیرد؛ فکر را هدف را می گیرد؛ انسان ها با باورها حرکت می‌کنند توجه قرآن هم به باور ها بیشتر از اقدامات مادی است همین آیه "فالینظر الانسان الی طعام" یعنی انسان باید به غذایش توجه کند یا تعابیری که ائمه در مورد این آیه نقل کرده اند؛ گفته اند که انسان نگاه کند از کجا تغذیه فکری می کند. از کجا علمش را اخذ می کند که از غذای جسم مهمتر است. اگر باور تغییر کند انسان تغییر می کند. از یک سو کار کردن روی این باور سخت است؛ از یک طرف موثر است. چون اگر آدم عوض شد، خیلی چیزها عوض می شود.

جنگ فرهنگی همین را دنبال می کرد. در این جنگ باید در بیرون، نظام را ناکارآمد می کردند که بگویند نظام توان پاسخگویی به نیاز دنیوی مردم را ندارد اسلام هم نفی نکرده که باید دنیای مردم را آباد کرد و هدف را آخرت گرفت اما نباید دنیا را فراموش کرد اگر دنیا نباشد آخرتی نیست، این دنیا باید با عدالت و ارتقا و پیشرفت و بهره مندی از مظاهر مادی نعم دنیایی ساخت. اگر حکومت نتواند دنیای مردم را بسازد، ناکارآمد جلوه می کند و مردم از آن مایوس می شوند. بعد فضا برای ایجاد نظام های ضد مردمی و اسلامی فراهم می شود، پس باید حکومت کارآمد باشد. کارآمدی هم همین ایجاد عدالت و پیشرفت جامعه است. این، با کار و خدمت مهیا می شود، دوم اینکه باید ذهن و باورهای انسان از ارزش‌های متعالی که بر اساس آن این حرکت انقلاب شکل گرفت لبریز باشد، انقلاب یک ارزش فرهنگی بالاتر دارد. اینکه انسان بداند مادیات را در اختیار معنویات به کار گیرد خود این یک عمل فرهنگی است. نفس اینکه باید در برابر ظلم ایستاد یک عمل فرهنگی است. آنچه در انقلاب اتفاق افتاد یک عمل فکری و فرهنگی بود. لذا می خواستند آن را خراب کنند باید ارزش‌ها برگردد و زمانی که برگشت یک سری باورهای جدید جایگزین می شود. اگر این شد، نظام های سیاسی هم تغییر می کند ما این موج را در طول انقلاب داشتیم خصوصا بعد از فوت امام این حرکت شکل گرفت. لذا مهمترین ابزار دشمن تغییر گفتمان های دولت ها و انقلاب است با این طریق نفوذ دشمن فراهم می شود بعد از امام تاثیر عملی این حرکت را در دولتها دیدم یک سری مسئولین سیاسی داشتیم، این تهاجم فرهنگی قبل از اینکه روی مردم اثر کند روی کارگزاران حکومتی اثر گذاشت یا اینکه بارز شد که تغییر کردند.

اگر کارنامه انقلاب را از لحاظ اشخاص مرور کنید و آدم ها را تجزیه و تحلیل کنید، تحت تاثیر شخصیت افراد هم قرار نمی گیرم امام علی(ع) گفت حق وباطلی هست و هر کدام اهلی دارد، آدم را باید با حق محک زد، حق را بشناسیم و با معیار بسنجیم هر کس دور این معیار چرخید می شود بر حق، ما هم ملاک های حق را داریم.

*نباید مرعوب شخصیت افراد شد باید حق را دید

یک آقای هاشمی داریم که شخصیتی دارد در 57 که بحث های عدالت اجتماعی و غیره را پیگریی می کند یک شخصیتی دارد در دهه آخر 60، همین آدم را در76 ارزیابی کنید، از 83 که دوباره به صحنه باز می گردد بازهم ارزیابی کنید ببینید که این یکی منحنی خطی است یا سینوسی است، یک معیار هم داریم، حق هم یک تجلی عینی دارد و آن هم ولایت است، مرعوب شخصیت هم نشوید، فلسفه آقایی و آقازادگی را کنار می گذاریم و حق را می سنجیم، امام هم گفتند که من افرادی را تایید کردم ملاک من در تایید اینها تعهد به اسلام بوده بعد احساس کردم اغفال شدم، بعدا فهمیدم ملاک حال فعلی افراد است، این وصیت مانده برای ما، خیلی مهم است که امام رهبر بر حق، افرادی را تایید کند، مهمتر این است که این ملاک ها را حفظ کند، خوب ما این تغییر گفتمان را در این شخصیت ها ببینیم، انقلاب با نوساناتی مواجه شد، در ظاهر کار گفتمان های دولت ها تغییر کرد، سازندگی، اصلاحات، قبل از اینها وجه قالب عدالت بود، در اینجا یک آدم هایی همیشه هستند و ثابت اند، مثل تیم کارگزاران، در گفتمان عدالت هستند، در سازندگی هستند در اصلاحات هستند، این چه ملاکی است، درست است که برخی می گویند ما نوکر آقاییم، ملاک برای آن‌ها مهم است، این نوسان ملاک ها برای آنها سوال است، چه می‌شود که در تحولات گفتمانی اینها همیشه هستند، نظام عوض شده؟ مردم عوض شده اند؟ این ها عوض شدند؟ چی تغییر کرده است؟ نظام که هست و مردم هم هستند، لذا باید اینها خود را شفاف کنند اگر این کار را نکند یک موجی از نفاق، فراگیر خواهد شد، و اینجا شبهه ها پیش خواهد آمد و فتنه از اینجا بروز می کند.

این مشکلی است که ما داشتیم، خیلی آدم ها تند تند تغییر گفتمان دادند، تغییر فکر دادند اما بر اساس شرایط خود را همان آدم قبلی نشان دادند، اعتبارشان را از امام گرفتند ولی حرکتشان حرکت قبلی نبود. گفتند ما در پرتو امام بزرگ شدیم. ما در محضر امامیم، آمدند جلوتر دیدند هیچ نسبتی رفتارشان با امام ندارد، این دوگانگی و نفاق است، ما مشکلی داشتیم که عده ای تلاش کردن بر اساس فضا خود را به گونه ای نشان دهند که جلب رای بکند در عمل راه دیگری رفتند.

*امام گفت بسیجی ها مایه فلاح کشوراند، هاشمی آنها را بیل به دست و جولونبر نامید

در عمل شاهد بودیم در دوره سازندگی و اصلاحات به نحو تکاملی خط تغییر نظام از درون دنبال شد، اشکال مختلف، یک وقت امام گفت تفکر بسیجی ابزار فلاح و رستگاری کشور است، یک وقت بعد از امام اوایل دهه هفتاد یادتان هست که آقای هاشمی در نماز جمعه گفت، حزب اللهی های جولونبر، بسیجی های چسبیده به بیل، تفکر بسیجی تفکر نوک دماغ بین است و فهم سازندگی را ندارد، لذا باید حذف شوند تا کشور پیشرفت کند، به تدریج دیدیم که ارزشها چیزهای دیگری شد، در سیاست خارجی مسایل به گونه دیگری بروز کرد جلوتر آمدیم در اصلاحات شفاف تر شد، گفتند ولایت فقیه، شورای نگهبان، بسیج و غیره، این سمبل های اساسی را تخطئه کردند و می خواستند حذف کنند، بعد به تدریج گفتند ما به سمت فرهنگ تغییر نظام می رویم کنشهای جابجایی نظام، که نظام اسلامی به نظام دموکراتیک تبدیل شود، گفتمان توسعه و دموکراسی جایگزین گفتمان عدالت و حق و انقلاب قرار گرفت، بعضی مسایلی که مطرح شد پیامهای بسیاری داشت، یک حرفی را آن آقایی که امروز جزء اطاق فکر کودتا است که منکر امام زمان است، در اصلاحات گفت، "ما تلاش می کنیم که خمینی را به گونه ای تفسیر کنیم که مخالف با دموکراسی نباشد، خمینی دیگر وجود ندارد آنچه وجود دارد برداشتهای ما از سخنان اوست، اما او به هر حال یک روزی به موزه خواهد رفت، و هیچ کس نمی تواند جلوگیری کند، این یک تکامل تاریخی است" آن یکی از مبتکران فکری آنها که در نهایت ازش بابیت و صهیونیسم در می آید، می گوید "فرهنگ شهادت خشونت آمیز است اگر کشته شدن آسان شد کشتن هم آسان می شود" مهاجرانی که امروز به این روز افتاده می گوید "سر دادن شعار مرگ و آتش کشیدن پرچم آمریکا زشت و خشونت بار است" خود خاتمی می گوید "اگر حجاب مانع بروز شخصیت زن شود قطعا مضر است مشکلی نیست" از این دست مقوله ها در تبیین دیدگاه فکری آنها که صراط مستقیم را به صراط های مستقیم تغییر دادند زیاد است کدیور می گفت ائمه و امامان تنها در کلیات اسوه اند، و لذا با این گفتنمان آمدند که نظام را تغییر دهند و یک کمی هم عجله کردند، تند هم آمدند کودتای 18 تیر را به راه انداختند که از دل وزارت کشور هدایت می شد، خشن ترین رفتار را انجام دادند.

*در انتخابات سال 84 به یکباره هاشمی انقلاب شد هاشمی 2005

در دوره آقای هاشمی آمدند گفتند رئیس جمهوری وی مادام العمر شود، هاشمی دائم بماند که رهبر جلوی آن را گرفت، بعد در دوره ششم، مجلس را به دست گرفتند و برای دوره هفتم گفتند جلوی انتخابات را می گیرم چون ما توی آن نیستیم، یعنی تعطیل انتخابات توسط کسانی که شعار دموکراسی می دهند، حالا آمدیم در انتخابات نهم، همه ظرفیت ها به کار گرفته شد که بازگشتی به گفتمان امام انجام نشود، مردم در صحنه آمدند، انتخابات برای اولین بار به دور دوم رسید، این پیام مهمی برای آقای هاشمی داشت، نشان داد که مردم از او برگشته اند، و نمی توانند این کارکرد را قبول داشته باشند، آنهایی که خود را بی رقیب می دانستند خود را به محک گذاشتنند و دیدیم که چقدر از ارزشها عدول کردند، درآن دوره هاشمی انقلاب شد هاشمی 2005، این چه نسبتی داشت با انقلاب را نفهمیدیم.

*نگاه رهبر به دولت سازندگی و اصلاحات از لحاظ گفتمانی انتقادی ولی نسبت به دولت نهم حمایت آمیز بوده است

خوب حالا شما آقای هاشمی رای نیاوردید که نشان داد مردم شما را نمی خواهند، دور دوم هم این را نشان دادند، خوب اینها باید این واقعیت را می فهمیدند، در این دوره می خواستند فضا را بشکنند و نگذارند در این دوره نظام به جای اصلی برسد، در این دوره شعارهای انقلاب برنده شد. رهبری از گفتمان عدالت خوشحال شد و در همان دوره نهم هم فرمودند که اگر احمدی نژاد پیروز هم نمی شد، از این جهت که ارزشها ی امام و انقلاب را زنده کرده خود پیروزی است، ببینید چقدر رهبر در تنگنا قرار گرفته بودند که احیای شعار عدالت را هم پیروزی می دانستد، این نگرانی ایشان از اشرافیت در دولت است، نگران فراموش شدن ارزش ها است، دولت ها را در کارشان حمایت می کردند، حمایت مقام معظم رهبری از دولتها همیشه بوده چون دولت ها نمی تواند بدون حمایت کار کنند اما نگاه ایشان به دو دولت سازندگی و اصلاحات از نظر فکری و گفتمانی انتقادی است، رهبر را در عصر هاشمی ببینید که چقدر جوش اشرافیت، دنیا گرایی، عدالت را زدند، اما نسبت رهبر با دولت نهم از نظر گفتمانی حمایت است، حمایت گفتمانی به طور خاص بارز است، این یک اتفاقی بود که صورت گرفت، این بدین معنا نیست که دولت نهم از آسمان آمده اتفاقا از زمین روییده است، این نیست که ضعف نداشته باشد، جهت گیری اصلاح شد و مهمترین اطمینان خاطر مردم به خاطر تغییر گفتمان بود که تغییر رفتار را موجب شد.

*از الطاف الهی بود که جریان نفاق چالش خود را چالشی گفتمانی کرد

خوب خیلی در این دوره فشار آوردند، به یک باره برای رویارویی با دولت دهم یک چهره هایی ظهور کردند، از جمله نخست وزیر دوران دفاع مقدس و با شعار نسخت وزیر امام آمد ان هم با دو دهه سکوت، امد در میدان، رقابت همواره در انقلاب بوده است، در انتخابات چه چیزی پایه قرار می گیرد؟ این یکی از الطاف خدا و از اشتباهات اینها بود که آمدند چالش شان را گفتمانی کردند، نیامدند بگویند ما در عدالت قوی تریم، دست آمدند تکیه را به تفاوت گفتمان ها آوردند، چالش شد گفتمانی، اول گفتند ما حافظ و حامی ارزش های امام هستیم، اولین بیانیه موسوی این بود که می خواهم ارزش های امام را به سفره مردم بیاورم، به جای نفت، خوب این خوب است، اما خیلی زود این چالش گفتمانی به دولت مستقر کشانده شد یعنی همه تلاش ها معطوف شد به نفی دولت موجود، این اولین پرسش برای ما بود، آن کسی که دغدغه خط امام دارد نگران گفتمان انقلاب است چرا بعد از دو دهه می آید؟ در دوره ای که این شعارها زنده شد، موسوی از نظر فکری در جبهه هاشمی قرار گرفت و از او حمایت کرد، خوب اگر دغدغه اندیشه امام دارید چرا آن روز که اندیشه امام در خطر بود، تو در آن جبهه بودی؟ حالا وقتی آمده ای که مردم به این گفتمان امید پیدا کرده اند، در حالی که این امید ایجاد شده است، دولتی برآمده با همین پرچم و شما هم درست در مقابل همین دولت صف آرایی کردید این دولت که همان گفتمان امام را داشت.

*هاشمی خودش گفت که معمار اصلاحات است

لذا اینها مشکل گفتمانی با دولت داشتند؟ چرا چالش گفتمانی؟ می شد چالش اینها کارکردی باشد که بگویند مثلا ما در جهت خدمت به روستاها بهتریم برای مبارزه با فساد همین طور اما خیلی زود آمدند به تخریب این بنیانها پرداختند، سفرهای استانی زیر سوال رفت، سیاست خارجی که با یک قوتی پیش رفت خفت بار نامیده شد، حداقل ما خاکریز دشمن وآمریکا را از پشت مرزهایمان تا آمریکای لاتین عقب رانده بودیم، فضای انقلاب در دنیا پا گرفت، توجه مردم در همه جای دنیا به امام معطوف شده است، و این یک موفقیت بود، در زندگی مردم هم احساس رضایت پا گرفته است و اعتماد عمومی هم بالا رفته بود، تجمل و اشرافیگری بد بود، اینها آمدند به همه اینها حمله کردند، کسانی در گفتمان این آقا جمع شدند، که مورد حمایت آمریکا و اسرائیل و انگلیس بودند و یک باره رسانه های شیطانی حامی اینها شدند، از یک سال پیش بی بی سی فارسی تدارک این جنگ را انجام داد، آیا اینها با امام اند، زود این مساله بروز کرد اگر روی گفتمان تاکید نمی کردند دو تا مشکل پیدا می کردند، اینها می خواستند توده مردم را جذب کنند، دیدند مردم متمایل به گفتمان دولت مستقر هستند باید اعتماد آنها جلب می شد، از طرفی هم دنبال یک رای خاکستری بودند که این با آن قبلی نمی خواند، امر بر مردم مشتبه شد، در رقابت های انتخاباتی یک جرقه ای خورد و مرز بندی ها مشخص شد، اتفاق سال 76 نیافتاد، در آن سال عده ای فکر کردند گفتمان جدید از گفتمان دولت هاشمی فاصله می گیرد، و لابد خاتمی پرچمدار گفتمان مقابل است، اما طولی نکشید که مشخص شد این دولت هم از دامن آقای هاشمی در آمده است، هاشمی خودش گفت که معمار اصلاحات من هستم، اما آیا اگر مردم می دانستند که معمار هاشمی است می آمدند پای کار خاتمی؟ یک اتفاق در این دوره افتاد، و آن هم مناظره احمدی نژاد بود در مناظره مرز بندی مشخص شد، احمدی نژاد یک سوال کرد و آن سوال همان میوه ممنوعه بود، گفت نسبتت با هاشمی چیست؟ اگر موافقی که هیچ، اگر مخالفی خوب چرا در مدت این سالها سکوت کردی، احمدی نژاد گفت که مشکلم تو نیستی روسای آن دولتها در برابر من قرار گرفته اند.

*سوالهای احمدی نژاد در مناظره، مرزها را مشخص کرد

سوال کرد که آقازاده های آنها چه می کنند، اموال و املاک اینها از کجاست؟ اینها همه در حد پرسش مطرح شد و همین پرسش جرقه را زد و مرزبندی ها مشخص شد و آن گفتمان خود را در برابر این گفتمان باخت چون تصنعی بود و به چیز چیز افتاد. یعنی همه چیزشان فروریخت و مردم هم دریافتند، عیبی نیست که کسی شجاع باشد و حرفهایی را بگوید، مرزبندی ها را در جامعه روشن کرد، این شفاف سازی باعث حضور مردم در صحنه شد، نمی گویم نمی دانستند ولی برایشان شفاف شد.

*نامه تهدیدآمیز به رهبر زمانی بود که این جریان فهمید رای مردم را ندارد

شخصیت موسوی که امروز شناخته شده است قبل از مناظره در بین مردم اینگونه نبود، من که خودم اینقدر باور نداشتم که این آدم اینی باشد که در دی 88 می بینم. در این حد و به این سرعت سقوط و این مقدار انحراف را من هم باور نمی کنم. این مرزبندی مردم را به صحنه آورد، اینها هنوز مایوس نبودند فکر می کردند که مردم را دارند، مغرور هم شده بودند، به کمک های نامشروع و خارجی، به رانتها و غیره، یعنی رسما هم اینها را بروز دادند. هنوز هم باور نمی کردند، کی تکان خوردند؟ زمانی که شهرستان ها را مشاهده کردند، حس مردم را که ما نان نمی خواهیم عدالت می خواهیم، ارزش های انقلاب را می خواهیم، مردم وقتی این را حس کردند سه روز قبل از انتخابات متوجه شدند و آن نامه را نوشتند، و نظام و رهبر را تهدید کردند، در رهبری ثنویت ایجاد کردند، گفتند بعد از این قضایا دو نفر مانده است، یکی من یکی هم رهبر، اما رهبر فقط یک نفر است، بعد تهدید کردند که این جریان برنده هم شوند ما به کف خیابان می ریزیم، یعنی می گفتند احمدی نژاد را حذف کنید، آن روز ارزیابی شان از فضای مردم واقع بینانه شده بود، آن طراحی هایی که داشتند که یک کمیته انتخابات داشته باشند و در واقع یک نظامی در حاشیه نظام برای خود ایجاد کنند، خوب دیدند که اینجا باختند، امدند روی فاز دوم، فاز دوم این بود که اوضاع را آشفته کنند، لذا دیدیم که همسر همین آقایی که نامه را نوشت گفت اگر موسوی برنده نشد به خیابانها بریزید، ناشی گری کرد، بی بی سی هم همین را می گفت، نشان می داد که این یک برنامه هدفمند است که نقش یک کودتا را بازی می کند نه یک انتخابات را، انگیزه اینها کودتا بود، من گمان می کنم اگر اینها برنده می شدند اصلا تا تنفیذ منتظر نمی ماندند، همانهایی که بعد از انتخابات به خیابانها ریختند به ادارات می ریختند، و همه چیز را تغییر می دادند، و می گفتند ما رای مردم را داریم به همین واسطه می خواستند بنیان های انقلاب را عوض کنند، بعدا که دیدند توفیقی نداشته اند مرگ بر اصل ولایت فقیه گفتند.

در اصلاحات و سازندگی هم این راه طی شد، دیدند با وجود رهبری نمی شود با ولایت فقیه نمی شود لذا گفتند باید اینجا را زد، می خواستند یک رای جدی بسازند تا بر اساس آن سناریوی خود را اجرا کنند و الا دلیلی ندارد که امریکا از اینها حمایت کند.

*فتنه اخیر بالاتر و سنگین تر از هشت سال دفاع مقدس بود

واقعا یک کودتا بود این کودتا را خدا خنثی کرد، چطور خنثی شد؟ چه شد که ما از این فتنه عبور کردیم؟ امیرالمومنین می فرمایند وقتی فتنه رفع شد تازه می فهمید فتنه چه بوده است، حالا که این فتنه رفع شده من باورم این است که این فتنه بالاتر از هشت سال جنگ تحمیلی بوده است.

*بالاترین فریب وارد شدن با نقاب امام خمینی بود

بالاترین فریب این بود که نقاب امام زدند، اگر دشمن ناشناس وارد جبهه شد اسیر نیست محکوم به اعدام است، یعنی این به لباس دوست وارد شد، تقلب واقعی آنجا بود، تقلب واقعی زمانی بود که در محتوی شما نمی توانستید جواب بدهید، نظام را متهم به دروغ کردند ولی خود دروغگو بودند.

*این فتنه محل آزمون آقازاده ها بود/در اسلام آقازادگی ملاک نیست

در این قضایا خیلی از آقازاده ها را به میدان آوردند، آزمون آقازاده ها بود، همه آمده بودند نون پدرهایشان را بخورند، در این انقلاب کسی نان پدر نمی خورد، نوح را خداوند به او خطاب کرد "عملا غیر صالح" عمل صالح ملاک است، در اسلام کجا آقازادگی ملاک است، نسل امام یک نسل فکری است، امام در بیانیه حج گفت فرزندان معنوی رسول الله، مگر مردم ما سید بودند، دل و جان مردم با رسول الله است، همه اینها که در حرکت امام بودند فرزند امام اند، نسبت ما نسبت ژنی نیست بلکه نسبت فکری است، حالا اینها می آیند می گویند من فرزند فلانی هستم، باش، نسبتت با انقلاب چیست؟

*اگر آقازاده ها لشکر انگیزند که خون عاشقان ریزند...همه ملت به هم سازند و بنیادش براندازند

یک وقت حافظ گفت "اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد...من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم" حالا هم "اگر آقازاده ها لشکر انگیزند که خون عاشقان ریزند...همه ملت به هم سازند و بنیادش براندازند".

*قوه قضائیه اگر می خواهد جرم سران فتنه را به معاونت در ایجاد ترافیک تقلیل دهد، رسیدگی نکند

این کودتا بود و عاملین این کودتا خیانت کردند و مجازاتشان هم باید براساس خیانت به کشور باشد، قوه قضائیه اگر با این مرز جلو می آید رسیدگی بکند، اما اگر می خواهد بگوید معاونت در ایجاد ترافیک، از این گونه حکم ها مردم نمی خواهند، مردم داوری واقعی کرده اند اینها اتهامشان این است که خیانت کرده اند.

تراز ولایت در این کارها مشخص شد، کینه اینها با ولایت مشخص شد، روزی که احمدی نژاد دوره اول رئیس جمهور شد اینها گفتند این رئیس جمهور نیست، اینها تراز رای ملت را پایین آورده اند، گفتند رئیس دفتر رهبری است نه رئیس جمهور، می خواستند تحقیر کنند.

*روح ضد دیکتاتور بودن ولی فقیه در حوادث اخیر مشخص شد

جایگاه رهبری در میان این همه شخصیت هایی که در برابر تفکر انقلاب ایستادند مشخص شد، مدیریت اینها شخصیتی الهی می خواهد که آنرا شاهد بودیم، و این جایگاه تثبیت شد، روح ولایت فقیه تثبیت شد، روح ضد دیکتاتور بودن ولایت فقیه مشخص شد، نشان داد حقیقت احترام به حقوق مردم در ولایت فقیه است.

*حوادث روز قدس جز از خبیث ترین صهیونیست ها بر نمی آمد

در 22 بهمن اینها آمدند نظام را سوراخ کنند، بزرگترین خیانتی که اینها انجام دادند کاری بود که در روز قدس کردند، قدس روز وحدت مسلمین است، هیچ کس نمی توانست با این روز مخالفت کند اینها کردند، این نقطه وحدت را اینها شکستند، این کار جز از خبیث ترین صهیونیست ها بر نمی آمد.

*امام سوزی واقعی روز قدس بود نه 16 آذر

در نماز جمعه هایی که برگزار شد به جای آنکه عذر خواهی کنند آنرا تجلیل کردند، من در برابر روز قدس، 13 آبان و 16 آذر را چندان مهم نمی دانم، اینها امام را روز قدس سوزاندند، تصویر امام را در 16 آذر به آتش کشیدند ولی فکر امام را در روز قدس به آتش کشیدند، امام سوزی روز قدس اتفاق افتاد، عمق کینه را بروز دادند، 22 بهمن فکر کردند باز هم اتفاق می افتد، گفتند اگر بیایند از درون این اختلاف را بروز دهند پیروز خواهند شد، خیلی سرمایه گذاری هم کردند، از درون 22 بهمن می خواستند ضد آن را نمایش دهند، به قول مقام معظم رهبری اینها ابتدا کاریکاتور انقلاب را در آوردند بعد بروز دادند، الله اکبر گفتن اینها به آتش زدن امام حسین رسید.

*برخی ها گفتند شعار 22 بهمن وحدت بود تا نفاق خود را بپوشانند اما در فکر توطئه بعدی هستند

یک جایی یک نقشی وجود دارد، متاسفانه کسانی برخی این نقش را نادیده می گیرند، اما در واقع دارند توطئه بعدی را رقم می زنند، به ظاهر عده ای می آیند می گویند شعار 22 بهمن وحدت بود و غیره، بله وحدت بود اما حول انقلاب و امام و رهبری و ارزشها، اما اینها این شعار را دادند که این مرزبندی ها و این نفاق را بپوشانند و بخش دوم این فتنه را دنبال کنند.

*اگر تلاش های احمدی نژاد نبود رای 40 میلیونی و 25 میلیونی هم نبود

مهمترین نقطه پیروزی در برابر این جریان این بود که 40 میلیون به صحنه آمدند، در این میزان 25 میلیون به کسی رای دادند که جدا می دانستد که احمدی نژاد در خط امام و رهبری است، این 25 میلیون و 40 میلیون فوق العاده در خنثی سازی فتنه کارساز بود، اگر طرف مقابل کمی بیشتر رای می اوردند موجودیتی برای نظام قائل نمی شدند، در این نقطه قوت آیا احمدی نژاد نقشی دارد یا ندارد؟ در این میدان سهمی برای او قائلیم یا نه؟ انصاف بدهیم، اگر او با کارکردش در 4 سال و شعارش و شجاعتش به عنوان یک سمبل نمی آمد آیا 40 میلیون می آمدند و 25 میلیون به این سمت معطوف می شد؟ اگر مرزبندی های فساد را در مناظره بروز نمی داد این اتفاق می افتاد؟ من معتقدم نه، این نقش ایفا کرد این همه فشارها را خرید و سربازی کرد و این یک سرباز این عرصه است و فرمانده کس دیگری است.

*یکی از آقازاده های جلوتر زده از سایر آقازادگان دائما احمدی نژاد را عامل فتنه می نامد

من این حرف را از این جهت می گویم که الان یک عده ای برون رفت از این مسایل را عبور از احمدی نژاد میدانند، این همه تلاش کردیم حالا می گویند احمدی نژاد را فراموش کنید، یا اینکه اسم احمدی نژاد را نیاورید، یک آقازاده ای که اصلا از آقازاده ها هم جلوتر رفت، گفت عامل فتنه احمدی نژاد است، من یاد صفین می افتم، گفتند آن کسی که عمار را کشت علی بود که او را به جنگ فرستاد، در حالی که لشکر شام قاتل عمار بود، این ملاک حق و باطل است، حالا هم این آقازاده این چرت ها را می گوید.

*ابوموسی اشعری در حکمیت بازی نخورد، برنامه ریزی شده بود

طراحی کرده اند که احمدی نژاد را وسط دوره می زنیم و نمی گذاریم به چهار سال بکشد، و الان می خواهند یک کمی آرام شوند، دوتا مهره را بسوزانند و به کنار ببرند و دو تای دیگر نگه دارند بعد از آن بشوند "حکم" و منجی که حالا ما می آییم حل کنیم، اول می گویند نه علی نه معاویه بعد هم می بینید که ته آن با حکمیت عمروعاص می شود معاویه، امیرالمومنین یک سوال جدی بعد از حکمیت داشت که ابوموسی اشعری راست می گفت یا دروغ؟ اگر قبول داشت صفین فتنه است چرا در جمل که من دنبال او فرستادم نیامد؟ جنگ جمل امام حسن و مالک اشتر رفتند نزد ابوموسی که حاکم کوفه بود گفتند این فتنه دارد پا می گیرد پاشو بیا، بیا علی را یاری کن ولی نیامد گفت زره هایتان را در آورید و شمشیرهایتان را هم غلاف کنید، بعد در صفین شد حکم، من فکر نمی کنم که ابوموسی در صفین بازی خورده باشد، سناریو داشت، من این را بگم تو هم این را بگو، بعد شد من اینو گفتم تو نگفتی، اینها هم دنبال همین هستند، تا دوباره بازگردند، ما که عاشورا را فراموش نمی کنیم، می خواستند امام حسین را گرو گیرند که دولت را به تسلیم وادارند، آقا هم فرمودند ما باج بده نیستیم.

*احمدی نژاد یک سرباز ملی است/ احمدی نژاد هنوز برای ما احمدی نژاد است

می خواهند عبور از احمدی نژاد را در فاز بعدی از سناریوی مطرح کنند، در حالی که احمدی نژاد نقش سربازی مهمی در خنثی سازی این فتنه بازی کرد، من احمدی نژاد را یک سرباز ملی می دانم، و این سرباز رهبری را خرسند کرده است، رهبر نباید در خاکریز جلو باشد، باید حواسمان به همه ابعاد قضیه باشد، یک حرف هم داریم با خود احمدی نژاد، که چیزی که ایشان به دست آورده یک ودیعه الهی است و باید از آن حفاظت شود، حفاظت از به دست آوردن مهم تر است، همان عدالت و مبارزه بافساد باید جدی پیگری شود، یک دولت پاک و مطهر، و احمدی نژاد هنوز هم همان شاکله را برای ما دارد و حفظ کرده و همان حمایت ملت هم وجود دارد. اینکه ایشان خود را درگیر این مسایل نکرده است ارزشمند است باید به سرعت به دنبال همان عدالت بود.

*هاشمی همواره دنبال دور زدن شورای نگهبان بوده است

الان یک پروژه دیگری را هم دارند دنبال می کنند که بسیار از من سوال شده لذا لازم می دانم به آن جواب بدهم، این قضیه اخیر که در مجمع تشخیص مصلحت نظام در حال بررسی است و می خواهند یک کمیسیون انتخابات تشکیل دهند از این قرار است که این یکی از آن فتنه هاست که عرض کردم، و دنباله طرح کودتا است نه از دوره فتنه اخیر کودتای سبز بلکه از دوران اصلاحات و خاتمی، آقای هاشمی همواره دنبال این بود که شورای نگهبان را دور بزند، در انتخابات هم به عنوان منجی آمد گفت بیایید مجمع تشخیص موضوع را حل کند، ولی تلاش اینها بیهوده است. آنچه که می گویند وزیر کشور نامه ای به مقام معظم رهبری داده است این حرفها نیست، ما در انتخابات مشکلاتی داریم، مشکلات این است که هزینه های انتخاباتی ما بالاست، نفس انتخابات را ما هیچ گاه خدشه ای بر آن وارد نمی دانیم ما هر سال یک انتخابات داشتیم خوب برای مردم این هزینه دارد، از یک طرف اینکه هر ساله فضای انتخابات در کشور ایجاد می شود مطلوب است اما اثر منفی می گذارد روی نظام اداری، یک عده ای هستند که ببینند در نظام اداری چه اتفاقی می افتد، یک عده ای می خواهند خود را تنظیم کنند با فردا، این کمی فضا را تغییر می دهد، فرهنگ اسلامی می گوید که کار نباید آسیبی ببیند، هم هزینه های مالی و هم هزینه های اداری بالا می رود، ما اگر می توانستیم یک مقداری انتخابات را تجمیع کنیم مناسبت بود مثلا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری با انتخابات خبرگان، انتخاب مجلس با شوراها هماهنگ می شد، یک جوری تطبیق می کردیم که مردم همزمان به دو انتخاب رای می دادند، خوب ما مشکل قانون اساسی داشتیم، مثلا دوره مجلس فرضا خرداد تمام می شود، دوره ریاست جمهوری هم چهار سال است، سال بعد تمام می شود، دوره خبرگان هشت سال یک بار می تواند با یکی از اینها منطبق شود، لذا زمان یک جوری است که تطابق ندارد، برخلاف قانون اساسی هم نمی شود که مدت را کوتاه یا زیاد کرد، یک مورد باید اینکار را می کردیم، مثلا ریاست جمهوری کمتر یا بیشتر می شد یا مجلس کمتر یا بیشتر می شد، خبرگان هم که تحت آیین نامه خبرگان است و مشکلی ندارد، شوراها هم دست مجلس است، اما ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی دست قانون اساسی است، باید یک تدبیری می کردیم، یک طرحی داده شد برای تجمیع انتخابات، خوب به مجلس رفت و تصویب نشد، این نامه ای که وزیر وقت کشور نوشت یک قسمتی از آن همین است، فکر هم دادند که مجمع تشخیص مصلحت نظام راجع به این طرح تحقیق کند، یک سری مسایل هم که شفاف سازی کنیم برای هزینه های انتخاباتی و از این قبیل حرف ها هم زده شده است.

*به یکباره از یک نامه طرح حذف شورای نگهبان را در آوردند/ این خواسته دشمنان است که نهادی مثل شورای نگهبان حذف شود

به یکباره از آن نامه طرحی در آوردند مبنی بر حذف شورای نگهبان از انتخابات، این نبوده است، گفته اند شورای نگهبان را دور بزنیم و یک کمیسیون انتخابات تشکیل دهیم، این برای همیشه خلاف قانون اساسی است، چه دلیلی دارد؟ کارنامه شورای نگهبان نشان داده است که هم حقوق مردم حفظ می شود و هم حقوق نظام، اینها در انتخابات دیدید چه کودتایی می خواستند انجام دهند، می خواهند همان را ساختاری کنند تا ابزار قانونی اش فراهم شود، حالا میان دوره ای یا بعد از این دوره یک چیز دیگر رو می کنند که نظام را در دست بگیرند، خواسته غربی ها به خصوص فعالین حقوق بشری شان حذف شورای نگهبان و نهادهایی است که از نظام حراست می کند، مطمئن باشید در این طرح ها موفق نخواهند شد، چون شورای نگهبان تایید نمی کند، مجلس هم رای نخواهد داد و مهمتر از همه اینها جایگاه رهبری این موارد را تایید نمی کند.

منبع ما : http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=45076


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 88/12/3 و ساعت 12:41 عصر | نظرات دیگران()
حسین شریعتمداری خبر داد:
دور زدن قانون اساسی و حذف شورای نگهبان، نتیجه طرح موردنظر هاشمی، روحانی و رضایی

حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان، در سر مقاله صبح امروز(شنبه) این روزنامه به افشاگری درباره جزئیات و پیامدهای طرحی که با قید فوریت ساعتی دیگر در دستور کار مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار می گیرد، پرداخت.

به نوشته حسین شریعتمداری، این طرح که هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی و محسن رضایی برای قانونی شدن آن تلاش می‌کنند، قرار است به صورت ظریفی نظارت شورای نگهبان بر انتخابات های ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی را حذف کند و به کمیسیون موهومی به نام کمیسیون انتخابات که زیر نظر مجمع تشخیص مصلحت نظام است، واگذار شود.

همچنین براساس این طرح، التزام عملی کاندیداها به ولایت مطلقه فقیه حذف شده است.

گفته می شود این طرح در واقع ادامه تئوری های سران فتنه برای بازگشت به عرصه سیاسی با یک دوپینگ سیاسی است.

متن کامل سرمقاله امروز کیهان در ادامه می‌آید:

این نوشته در پی آن نیست که آیت الله هاشمی رفسنجانی ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و یا افرادی نظیر آقایان دکترحسن روحانی رئیس محترم کمیسیون سیاسی، دفاعی، امنیتی مجمع و دکتر محسن رضایی، دبیرمحترم این مجمع را به تلاش برای دور زدن قانون اساسی متهم کند و یا انگیزه آنان از اقدامی که در پی آن هستند را- خدای نخواسته- تأمین خواسته ها و منافع بر زمین مانده دشمنان اسلام و انقلاب بداند! ولی متاسفانه و با عرض پوزش باید گفت، نتیجه طرحی که آقایان در دست تهیه داشته و برای قانونی شدن آن تلاش می کنند، چه بخواهند و چه نخواهند -والبته که نمی خواهند- از یکسو «دور زدن قانون اساسی» و از سوی دیگر، تامین خواسته ای است که دشمنان بیرونی نظام و دنباله های داخلی آن طی 20 سال گذشته با همه توان برای دسترسی به آن تلاش کرده و می کنند. ماجرا در یک کلمه، حذف شورای نگهبان از چرخه تعیین صلاحیت نامزدهاست. این طرح که امروزه با قید «فوریت» و «خارج از نوبت» در دستور کار مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار دارد، به گونه ای تنظیم شده است که اهداف اصلی و نهایی آن در پوششی ازلفاظی ها و ظاهرسازی های دهان پرکن، مخفی شده و در نگاه اول به چشم نمی آید و بعید نیست که این پنهان کاری به مسئولان مجمع نیز تحمیل شده و افرادی با زرنگی خاص- بخوانید با موذی گری و لفاظی های هزار لایه- اهداف نهایی طرح را از نگاه آنان مخفی کرده باشند!

ماجرا، اما به طور خلاصه اینگونه است که در اردیبهشت ماه سال 1387 آقای پورمحمدی وزیر وقت کشور با اشاره به برخی از موارد مبهم و بعضاً مشکل آفرین در قانون انتخابات و چرخه اجرایی آن، نظیر منابع مالی نامزدها، چگونگی تبلیغات، برگزاری جداگانه چند انتخابات که قابل جمع هستند و... نامه ای خطاب به رهبر معظم انقلاب می نویسد و درخواست می کند که موضوع به عنوان یک «معضل» در مجمع تشخیص مصلحت نظام مورد بررسی قرار گرفته و راهکارهایی برای آن اندیشیده شود. مشکلاتی که آقای پورمحمدی خواستار چاره جویی برای آنها شده بود، از مدتها قبل- بیش از یک دهه- مورد توجه تمامی مسئولان نظام و مخصوصاً دست اندرکاران برگزاری انتخابات قرار داشته و تقریباً تمامی مسئولان ذیربط خواستار برطرف شدن آن بوده اند و برخی از این موارد، نظیر ضرورت تجمیع انتخابات ریاست جمهوری، مجلس، خبرگان و شوراها به صورت انتخابات همزمان «مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری» و «ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا» و یا دوگانه های دیگر، از مدتها قبل مطرح شده و درباره آن بحث و بررسی هایی صورت گرفته بود. روشن شدن منابع مالی نامزدها، اخلاق انتخاباتی و... نیز، از جمله همین موارد بوده است. بنابراین درخواست وزیرکشور وقت برای حل و فصل نهایی این اشکالات و رفع ابهامات و یا قانونمندی آنها، خواسته اکثریت قریب به اتفاق مسئولان-صرفنظر از سلیقه های سیاسی آنان- بوده و انجام آن کمترین نیازی به دور زدن قانون اساسی نداشته و ندارد. درخواست آقای پورمحمدی از سوی رهبرمعظم انقلاب به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع می شود تا پس از بررسی های لازم و ارائه نظر پیشنهادی مجمع، درباره آن «تصمیم مقتضی» گرفته شود. روالی که در امور و مسائلی از این دست، جاری و متداول است.

کمیسیون «سیاسی، دفاعی و امنیتی» مجمع تشخیص مصلحت نظام به ریاست آقای دکترحسن روحانی، بعد از چند جلسه بحث و بررسی، نظر پیشنهادی مجمع را از طریق ریاست محترم مجمع به محضر رهبرمعظم انقلاب تقدیم می دارد این پیشنهاد با دستور العمل بعدی معظم له به مجمع بازمی گردد و نهایتاً کمیسیون یاد شده با تشکیل 20 جلسه دیگر- و با حضور برخی از شخصیت های سیاسی، نمایندگان ادوار و کنونی مجلس و... - پیشنهاد نهایی خود را طی نامه ای در تاریخ 3/11/88 برای طرح در «صحن اصلی مجمع تشخیص مصلحت نظام» به ریاست محترم مجمع ارائه می دهد و از ایشان می خواهد « به دلیل اهمیت مسئله» مقرر فرمایند که «موضوع، خارج از نوبت و با فوریت در دستور کار مجمع قرار گیرد» که با این درخواست موافقت شده و طرح مورد اشاره هم اکنون با دو قید «خارج از نوبت» و «فوریت» در دستور کار صحن اصلی مجمع قرار دارد که گفتنی است ؛

1- در این طرح برای برخی از مشکلات نظیر، زمان برگزاری انتخابات و ضرورت تجمیع 4 انتخابات به صورت 2 به 2، تعیین قطعی حداقل سن رأی دهندگان و انتخاب شوندگان، ضوابط لازم الاجرا برای فعالیت انتخاباتی نامزدها، فراهم آوردن امکانات کافی و عادلانه برای کاندیداها، پیشگیری از تخریب نامزدها و قانونمند شدن اخلاق تبلیغاتی و... پیشنهادهای - در مجموع- راه گشایی ارائه شده است که این بخش از طرح یاد شده را می توان و باید از موارد مثبت آن تلقی کرد.

2- و اما، بخش ها و بندهایی از طرح پیشنهادی مجمع تشخیص مصلحت نظام، از یکسو با قانون اساسی مغایر است و از سوی دیگر، در صورت تصویب - که محال و غیر ممکن به نظر می رسد- آرزوی چندین ساله دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنان برای حذف نظارت شورای نگهبان و نفوذ افراد بی صلاحیت به مراکز حساس نظام را برآورده می کند. چرا...؟! بخوانید؛

بند 4 از فصل «ساماندهی اجرا» در طرح 28 ماده ای یاد شده می گوید؛«کمیسیون ملی انتخابات» مسئولیت برگزاری انتخابات، بررسی صلاحیت داوطلبان، کنترل و نظارت بر تبلیغات و هزینه های انتخاباتی و انجام بازرسی و رسیدگی به شکایات را برعهده دارد.» که باید گفت؛

الف: در اوایل آذرماه سال جاری و بعد از آن که نشانه های شکست قطعی فتنه اخیر آشکار شد و سران فتنه از دروغ بزرگ «تقلب در انتخابات»! حمایت بی پرده آمریکا، اسرائیل و انگلیس، ائتلاف اعلام شده با منافقین، بهایی ها، سلطنت طلب ها، مارکسیست ها و تمامی افراد و گروههای اپوزیسیون، اهانت به آرمان های اسلام ، امام (ره) ،انقلاب و... طرفی نبسته و به جایی نرسیدند، به ناگاه طرحی با همین عنوان «کمیسیون ملی انتخابات»!! که یکی از نامزدهای ناکام انتخابات در پشت صحنه آن قرار داشت، به میان کشیده شد و بلافاصله با استقبال گسترده فتنه گران و حامیان بیرونی آنها روبرو گردید. کیهان در همان هنگام، طرح یادشده را نقد کرده و ضمن تأکید بر مغایرت این طرح با قانون اساسی به بخش مضحکی از طرح مزبور اشاره و نوشته بود؛ «طراحان طرح موسوم به کمیسیون ملی انتخابات در ماده چهار آن شورای نگهبان را دور زده و نوشته اند: در صورتی که شورای نگهبان، مستندات و دلایل کمیسیون را نپذیرد اما کمیسیون همچنان با تکیه بر مستندات مربوطه بر وقوع تخلف اصرار کند در این حالت جهت حل اختلاف، دو راه حل پیشنهاد می شود: الف- به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع خواهد شد. رأی مجمع تشخیص، قطعی خواهد بود. ب- به کمیته ویژه ای که شش نفر از اعضای کمیسیون در آن حضور دارند و ریاست آن هم برعهده یکی از اعضای مجمع تشخیص خواهد بود ارجاع می شود. رأی کمیته مذکور، قطعی خواهد بود»!

همانگونه که ملاحظه می کنید در آن هنگام نیز از متن طرح موسوم به «کمیسیون ملی انتخابات» معلوم بود رد پای تهیه کنندگان آن به مجمع تشخیص مصلحت نظام می رسد! و کیهان به همین علت و با کنایه نوشته بود «اگر ارائه کننده این طرح به جای عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام، کارمند مثلاً وزارت نفت بود، مرجع رسیدگی به اختلافات احتمالی را «وزارت نفت»! معرفی می کرد»!

بنابراین، بعید به نظر می رسد که پیشنهاد اخیر کمیسیون مربوطه در مجمع تشخیص مصلحت نظام، به قول آقای دکتر روحانی «بعد از 20 جلسه کارشناسی و...» تهیه شده باشد، چرا که این پیشنهاد مدتی قبل، از سوی افراد وابسته به مجمع مطرح شده بود! و اکنون در پوشش لفاظی های دیگر به اصطلاح «پرورده» شده است، انگار قانون انتخابات «پنیر» یا «زیتون» است که پرورده آن قیمت بیشتری داشته باشد؟!

ب: مطابق نص صریح اصل 99 قانون اساسی، «نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آراء عمومی و همه پرسی بر عهده شورای نگهبان است» بنابراین، پیشنهاد «کمیسیون ملی انتخابات» که در طرح مجمع آمده است، با نص صریح قانون اساسی در تضاد است و «تغییر قانون اساسی» در صورت ضرورت، راه کار جداگانه ای دارد که به مجمع تشخیص مصلحت مربوط نیست.

ج: از اولین سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و مخصوصاً طی دو دهه اخیر، تمامی گروههای ضدانقلاب داخلی و خارجی و قدرت های استکباری حمله مشترک و هماهنگی را علیه نظارت شورای نگهبان آغاز کرده و بی وقفه ادامه داده اند. چرا که این شورا مطابق وظیفه قانونی خود مانع از ورود افراد بی صلاحیت به کانون ها و مراکز تصمیم ساز و سیاست پرداز نظام است. حمله به شورای نگهبان مخصوصاً در دوران مدعیان اصلاحات به اوج خود رسید تا آنجا که آقای خاتمی رئیس جمهور وقت، بخشی از لایحه موسوم به «دوقلو» را به حذف نظارت شورای نگهبان اختصاص داده بود و...

د:متاسفانه باید گفت که طرح مورد اشاره در چارچوب فتنه اخیر قابل ارزیابی است و از آنجا که برخی از تهیه کنندگان طرح، اگر با فتنه اخیر همراه نبوده اند- که بعضاً بوده اند- علیه فتنه گران نیز مواضع روشن و مرزبندی شده ای نداشته اند، احتمال آن که طرح یاد شده، تلاش و تقلایی- البته بی ثمر- برای دمیدن در تنور فتنه شکست خورده اخیر باشد، دور از انتظار نیست!

این تلاش مخصوصاً بعد از راهپیمایی بی نظیر 9 دی ماه و حماسه بی سابقه 22بهمن ماه، بسیار عجیب به نظر می رسد و گویی برخی از آقایان هنوز پیام روشن و پرصلابت توده های چند ده میلیونی مردم را دریافت نکرده اند ویا خدای نخواسته...!

3- آقایان لطف کرده! و در بند 5 طرح پیشنهادی خود که به ترکیب «کمیسیون ملی انتخابات» اختصاص دارد، از شورای نگهبان نیز یاد کرده و به عنوان یکی از اعضای این کمیسیون، آورده اند، «یک نفر از اعضای شورای نگهبان به انتخاب آن شورا، به عنوان ناظر و بدون حق رأی»!

4-طرح یاد شده، نکات درخور نقد و غیرقانونی و غیرمنطقی دیگری نیز دارد که از آنها می گذریم و تنها به بند 21 این طرح اشاره می کنیم که در آن به گونه ای زیرکانه درباره یکی از شرایط داوطلبان آمده است؛
«تعهد و پایبندی داوطلبان نسبت به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و التزام عملی نسبت به احکام اسلام (التزام اقلیت ها به احکام دین خود)»

در این بند با ظرافت خاصی، التزام عملی به اصل ولایت فقیه، یعنی همان نکته که مشکل اصلی و همیشگی دشمنان و از جمله سران فتنه بوده، حذف شده است. ممکن است گفته شود، التزام به قانون اساسی و «احکام اسلام» می تواند جایگزین آن باشد! که باید گفت؛ روال تعریف شده در قانونگذاری، اجتناب از «کلی گویی» و «ابهام» است. به عنوان مثال، فلان کاندیدا بعد از حضور در مسئولیت می تواند قانون اساسی و حکم و نظر ولی فقیه را نادیده بگیرد و در پاسخ ادعا کند که بنده، مثلاً مقلد آقای صانعی!!و یا ... هستم! و این آقایان، فلان نظر حضرت امام(ره) را قبول ندارند و یا همراهی و همکاری با آمریکا را «تعامل سازنده»! می دانند و...

6- و بالاخره، تردیدی نیست که این طرح در همان صحن اصلی مجمع- با توجه به حضور افراد متعهد و هوشمند- رد خواهد شد و بر فرض تصویب، با مخالفت مجلس و شورای نگهبان روبرو می شود. ولی چرا باید برای «هیچ» هزینه داد؟!

منبع ما : http://www.rajanews.com


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در شنبه 88/12/1 و ساعت 10:26 صبح | نظرات دیگران()
سخنان مهم حسین فدایی پیرامون نقش هاشمی رفسنجانی در حوادث اخیر
دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی گفت: فتنه گری های هشت ماه اخیر علیرغم ادعاهایی که مطرح می شود، ربطی به موضع گیری های انتخابات نداشت؛ ریشه در ستیز این افراد با گفتمان انقلاب اسلامی داشت و از قبل انتخابات برنامه ریزی شده بود.

صدای شیعه :حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در نشست سیاسی در شهرک شهید محلاتی به ریشه‌یابی حوادث انتخابات پرداخت و گفت: در دوران مبارزه برای پیروزی انقلاب اسلامی سه جریان مدعی خارج از صفوف مردم وجود داشتند که شامل جریان غربگرا، چپ‌گرا و التقاطی بود که این جریانات در کوران حوادث بعد از انقلاب راه خود را از مردم جدا کردند و در مقابل ملت ایران ایستادند.
این فعال سیاسی اصولگرا تصریح کرد: هر سه جریان مدعی اعتقاد به مبارزه با رژیم طاغوت داشتند اما برای نابودی رژیم به قدرت جهانی متکی بودند و حرفشان این بود که ما به تنهایی زورمان به طاغوت نمی‌رسد.
فدایی ادامه داد: گروه‌های چپگرا با اندیشه سوسیالیستی و رادیکالی برای مبارزه به شوروی متکی بودند و جریان‌های راست به اروپای غربی و احزاب لیبرال و دمکرات گرایش داشتند.
وی افزود: در جریان التقاطی دو تمایل وجود داشت و این گروه‌ها نهایتا به راست و چپ وابستگی داشتند از گروه‌های راستگرا می‌توان جبهه‌ ملی را نام برد و از گروه‌های التقاطی چپ توده‌‌ای‌ها، فدایی خلق و سازمان مجاهدین قرار داشتند.
نماینده مردم تهران در مجلس در ادامه به تبیین جبهه‌ها و گروه‌های مبارز انقلاب اشاره کرد و گفت: در پیروزی انقلاب سه جبهه اصلی وجود داشت که هر کدام به دنبال اهداف خود بودند، جبهه حق که با پشتیبانی حضرت امام در مسیر اسلام به دنبال گفتمان انقلاب بود؛ جبهه باطل که از سردمداران غربی و شرقی تشکیل می‌شدند و خواهان برقراری رژیم سلطنتی بودند و از اساس با حکومت اسلامی مشکل داشتند و جبهه سوم گروه‌ها را تشکیل می‌دادند که مدعی همراهی با انقلاب بودند ولی عملا در مسیر جبهه باطل حرکت می‌کردند.
فدایی نقاط مشترک جبهه مدعی در آستانه انقلاب اسلامی را برشمرد و افزود: جبهه مدعی متشکل از گروه‌های مبارز دوران طاغوت با وجود اختلاف حزبی و ایدوئولوژیکی در نابودی رژیم پهلوی نقاط اشتراک داشتند اما تحلیل این گروه‌ها از نهضت امام این بود که چون مبارزات علمی نیست به بن‌بست خواهد رسید و عملا به راه امام ایمان نداشتند.
وی در ادامه به تحلیل و ریشه‌یابی حوادث بعد از 22 خرداد 88 به پنج نظریه اشاره کرد و افزود: نظریه اول، این حوادث را ناشی از یک بداخلاقی انتخاباتی می‌دانست که مناظره‌های تلویزیونی و فضای باز سیاسی که قبل از انتخابات به وجود آمده بود، علت آن عنوان می‌کرد.
فدایی جنگ قدرت بین جناح‌های سیاسی کشور را نظریه دوم عنوان کرد و گفت: جریان اصلاحات بعد از شکست مفتضحانه در طول انتخابات گذشته، به دنبال جبران شکست بود که تمام نیروهای خود را در این رابطه بسیج کرد.
وی با اشاره به اینکه نظریه سوم عنوان می‌کرد که حوادث بعد از انتخابات یک جنبش اجتماعی بود، افزود: سیاه‌نمایی‌هایی که در رسانه‌های زنجیره ای دوم خرداد با طراحی قبلی علیه دولت بوجود آمد و سخنرانی‌های ضد دولتی کاندیداها در اعتراض به عدالت اجتماعی موجب حرکت مردم برای دستیابی به خواسته‌های به اصطلاح عدالت محور بود.
این نماینده مجلس نظریه چهارم انقلاب را بروز کودتای مخملی و انقلاب رنگین عنوان و تصریح کرد: شکل گیری یک جبهه نفاق داخلی بر علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی که با سیاه‌نمایی‌ها و بهره برداری از تئوری‌های کودتای مخملی‌ در کشورهای مختلف انجام شد، کشورهای بیگانه و رسانه‌های آنها را ترغیب به فروپاشی از درون نظام می‌کرد.
وی نظریه پنجم را فتنه از پیش طراحی شده دانست و اظهار داشت: جریان مخالف با ارائه تحلیل‌های متفاوت سعی داشت که علت و ریشه‌ این حوادث را به جناح رقیب نسبت دهد.
فدایی در ادامه بیان کرد: نیروهای انقلاب با بررسی علل واقعی این جریان و پیشینه تاریخی که از جریان نفاق داشتند حوادث بعد از انتخابات را فتنه قلمداد کردند.
عضو شاخص فراکسیون اصولگرایان مجلس اظهار داشت: فضای غبارآ‌لودی که در جامعه ایجاد شد امکان کشف حقیقت از برخی افراد را گرفت و برخی از خواص با ایجاد تردید، سکوت و تشخیص نادرست بر دامنه فتنه افزودند.
فدایی تصریح کرد: به خلاف نظر برخی از نیروهای انقلاب که اعتقاد داشتند جریان فتنه ریشه ندارد، می توان با واکاوی حوادث تاریخ انقلاب به ریشه اصلی این جریان‌ها رسید که مبانی فکری تمام گروه‌های معاند نظام شامل حزب توده، جبهه ملی، نهضت آزادی، چریک‌های فدایی خلق، پیکار گروه‌های خلقی تجزیه طلب، سلطنت طلب‌ها، بهایی‌ها، مشارکتی‌ها، مجاهدین انقلاب و مجاهدین خلق، با گفتمان انقلاب اسلامی سر ستیز دارند، در حوادث بعد از انتخابات این گروه‌ها به دنبال حذف نظام اسلامی بودند.
دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی اظهار داشت: فتنه گری های هشت ماه اخیر علیرغم ادعاهایی که مطرح می شود، ربطی به موضع گیری های انتخابات نداشت؛ ریشه در ستیز این افراد با انقلاب اسلامی و گفتمان آن داشت. فتنه گری های هشت ماه اخیر از قبل انتخابات برنامه ریزی شده بود.
وی با اشاره به فعالیت‌های مغرضانه جریان معاند نظام در طول دوران حیات دولت نهم گفت: جریان‌های داخلی و خارجی با سیاه‌نمایی در روزنامه‌های زنجیره‌ای علیه رئیس جمهور و دولت نهم توانستند فضای رسانه‌ایی را علیه دولت خدمتگزار به وجود آورند.
نماینده مردم تهران در خانه ملت افزود: در ملاقات‌هایی که در گذشته با آقای هاشمی صورت گرفته این نکته به وی تذکر داد شده بود که مرکز مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام کانون عناصر لیبرال و معاند نظام شده که این مسئله در آینده نزدیک خطری برای جمهوری اسلامی ایران به وجود می‌آورد.
فدایی در ادامه به فعالیت‌های جریان معاند برای ایجاد فتنه در کشور اشاره کرد و گفت: نیروهای دوم خرداد با همراهی هاشمی رفسنجانی با جوسازی بحث عدم صلاحیت دولت، زیر سؤال بردن خدمات دولت را آشکارا بیان کردند و با طرح وحدت ملی برخی از عناصر مدعی اصولگرایی را به سمت خود کشانده و فضای سیاهی را علیه احمدی‌نژاد ایجاد کردند.
وی تصریح کرد: حجاریان در اردیبهشت 88 به این نکته اشاره کرد که اصلاحات برای تداوم احتیاج به دادن خون دارد. و اصلاح طلبان می گفتند که برای تحقق آن با ادعای تقلب،انتخابات را به سمتی بکشانیم که فضای سیاسی جامعه دچار آشوب شود.
عضو شاخص فراکسیون اصولگرایان مجلس اظهار داشت: مصطفی تاج‌زاده از مشاوران موسوی که خود یکی از عوامل فتنه در جریان انتخابات بود با ارائه این تحلیل که موسوی در انتخابات شکست خواهد خورد نافرمانی مدنی را بهترین راه برای اصل نظام اسلامی دانسته بود.
فدایی ادامه داد: حرکات جریان دوم خرداد در طول حوادث انتخابات به گونه‌ای شکل گرفت که همسر یکی از شخصیت ها با اذعان به اینکه اگر موسوی در انتخابات پیروز نشود حتماً تقلب در انتخابات بوده است، مردم را تشویق به اعتراض خیابانی کرد.
وی خاطرنشان کرد: در روز یکشنبه بعد از انتخابات در جلسه‌ای که سران اصلاحات با هاشمی داشتند، کف خواسته‌های موسوی ابطال انتخابات بود.
این فعال سیاسی اصولگرا خاطرنشان کرد: جریان دوم خرداد با ایجاد فضای آشوب و التهاب‌آفرینی سعی در ضربه زدن به اعتبار 30 ساله نظام داشت که با بصیرت و آگاهی مقام معظم رهبری و توده های میلیونی مردم و حماسه های نهم دی و 22 بهمن 88 جریان نفاق دچار شکست بیشتر شد.

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/11/30 و ساعت 11:34 صبح | نظرات دیگران()
5ماه از حضور مهدی هاشمی در لندن گذشت؛
مأموریتی که مرد شماره 2 دانشگاه آزاد از جزئیات آن بی‌خبر است
در حالی که بیش از 5 ماه از حضور مهدی هاشمی رفسنجانی در لندن می‌گذرد و دانشگاه آزاد چند روز پس از خروج وی از کشور، اعلام کرد که مهدی هاشمی برای انجام کارهای مربوط به دانشگاه آزاد از کشور خارج شده است، مرد شماره 2 دانشگاه آزاد از جزئیات این مأموریت خبر ندارد.

صدای شیعه : مهدی هاشمی رفسنجانی فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از اغتشاشات ایام پس از انتخابات 22 خرداد، در اوایل شهریور سال جاری به یکباره کشور را به مقصد لندن ترک کرد که پیرو آن سوالات فراوانی در اذهان عمومی راجع به این اقدام فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام شکل گرفت.
بسیاری از مردم و کارشناسان، رفتن مهدی هاشمی به لندن را با مسائل مطرح شده درباره وی مبنی بر دست داشتن در اغتشاشات پس از انتخابات، بدون ارتباط نمی‌دانستند و خواستار بازگردان وی به ایران برای حضور در دادگاه بودند؛ مسئله‌ای که هم‌اکنون نیز به قوت خود باقی است.
این شائبه‌ها آنجا بیشتر تقویت شد که در چهارمین جلسه رسیدگی به پرونده آشوب های پس از انتخابات، مسعود باستانی از روزنامه‌نگاران فعال دوم خردادی با اشاره به محورهایی که از سوی مهدی هاشمی رفسنجانی به مدیریت سایت "جمهوریت " داده شده بود، گفت: حمله به عملکرد 4 ساله دولت و تضعیف نهادهای قانونی کشور(سپاه ،بسیج، شورای نگهبان و...) و القای تقلب و التهاب‌آفرینی در انتخابات جزو محورهایی بود که دستور کار داشتیم.
همچنین حمزه کرمی مدیر سایت جمهوریت نیز در دادگاه اعلام کرد که مهدی هاشمی در انتخابات پولشویی، سند سازی و از بیت‌المال هزینه می‌کرد.
اما پیرو این شائبه‌های جدی، دفتر هیئت‌امنای دانشگاه آزاد به دفاع از مهدی هاشمی رئیس این دفتر، پرداخت و با صدور اطلاعیه‌ای سفر وی را یک "مأموریت سازمانی " عنوان کرد.
دفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد در این اطلاعیه خود تصریح کرد که مهدی هاشمی رئیس دفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد جهت بازدید و رسیدگی دفاتر و شعبات دانشگاه آزاد در خارج از کشور، چندین روز قبل از دادگاه مورخ 3 شهریور 88 به خارج از کشور عزیمت کرده و قطعاً بعد از اتمام "مأموریت سازمانی " خویش جهت پاسخگویی به مطالب کذب مطرح شده در دادگاه به کشور بازخواهد گشت.
اما اکبر هاشمی رفسنجانی پدر مهدی هاشمی نیز در دیدار با دانشجویان در سفر خود به مشهد مقدس، در پاسخ به سوالات و اعتراضات دانشجویان راجع به سفر مهدی هاشمی به خارج از کشور پاسخ‌هایی ارائه کرد.
آنچنان که در متن ارسالی از سوی دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از این دیدار آمده است، هاشمی در پاسخ به سوالات دانشجویان درباره مهدی هاشمی رفسنجانی می‌گوید: "خیال مهدی از پرونده‌هایش راحت راحت است! "
اما هاشمی رفسنجانی در ادامه به نقش مهدی هاشمی در کمیته غیرقانونی "صیانت از آرا " اشاره کرده و می‌گوید:‌من مطمئنم مهدی در این انتخابات در هیچ بخشی دخالت نداشت، "جز در مسئله کمیته صیانت از آرا ". مهدی نه پولی دارد و نه به کسی پول داد. گفتند: او پول داده تا افرادی در اغتشاشات شرکت کنند، در حالی که از این کارها بیزار است!
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص علت سفر پسرش به لندن هم اینچنین می‌گوید که: "ما در دانشگاه آزاد اسلامی شش واحد در خارج از کشور داریم که همه آنها مشکل دارند. می‌بایست کسی می‌رفت و رسیدگی می‌کرد. از لندن شروع کردیم و به لبنان رفتیم که باید توسعه پیدا کند. واحد دوبی مشکلات خاصی دارد. در زنگبار زمین دادند که هنوز نتوانستیم شروع کنیم. در ارمنستان و تاجیکستان هم واحد داریم. باید رسیدگی می‌کرد که رفت. دلش می‌خواهد بیاید و من می‌گویم اول کارهایت را تمام کن و انجام بده و بعد بیا. از این طرف هم مرتب تهمت می‌زنند که او هم همیشه جواب می‌دهد. "

* عضو هیئت امنا؛ فعلا بی‌اطلاع
با وجود اطلاعیه دفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد که ریاست آن بر عهده شخص مهدی هاشمی رفسنجانی است و همچنین اظهارات اکبر هاشمی رفسنجانی، کریم زارع عضو هیئت امنای دانشگاه آزاد در پاسخ به تماس‌های مکرر خبرنگار فارس همچنان اعلام می‌کند که در این خصوص اطلاعات کافی ندارد و بایستی ابتدا تحقیق کرده و سپس در این مورد اطلاع‌رسانی کند.
کریم زارع طی مصاحبه‌ای با خبرگزاری فارس در مورخ 27 دی درباره مأموریت مهدی هاشمی رفسنجانی از سوی دانشگاه آزاد گفت که عادت من این است که تا از موضوعی به طور کامل خبر نداشته باشم در مورد آن صحبتی نمی‌کنم، لذا من در این باره می‌پرسم و خبر می‌دهم.
با این وجود و با گذشت 20 روز از این مصاحبه کریم زارع و گذشت 5 ماه از سفر مهدی هاشمی رفسنجانی به لندن، کریم زارع عضو هیئت امنای دانشگاه آزاد همچنان در پاسخ به سوال خبرنگار ما مبنی بر چند و چون مأموریت مهدی هاشمی، مدت زمان این مأموریت، جزئیات آن، زمان برگشت وی و ... اعلام می‌کند که باید ابتدا در این مورد تحقیق کرده و سپس اطلاع‌رسانی کند.
کریم زارع می‌گوید که هنوز موضوع مأموریت آقای مهدی هاشمی برایش مشخص نشده! وی همچنین ادامه می‌دهد که "من گفته‌ام که موضوع مأموریت آقای هاشمی را به من بگویند ولی هنوز به من چیزی نگفته‌اند! "
در هر حال عدم اطلاع عضو هیئت امنای دانشگاه آزاد و معاون پارلمانی این دانشگاه که پس از عبدالله جاسبی رئیس این دانشگاه، مرد شماره 2 دانشگاه آزاد به شمار می‌آید، از مأموریت مهدی هاشمی امری عجیب به نظر می‌رسد و اصحاب رسانه و مردم کشورمان همچنان منتظر اطلاع از جزئیات بیشتر مأموریت مهدی هاشمی و زمان بازگشت وی به ایران هستند.
در عین حال سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین رئیسی معاون اول قوه قضائیه مبنی بر ارجاع پرونده مهدی و فائزه هاشمی رفسنجانی به دادسرا نیز موضوعی است که بیش از پیش اطلاع‌رسانی دقیق‌تر دانشگاه آزاد درباره مهدی هاشمی را ضروری می‌سازد.
 
 

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/11/30 و ساعت 11:33 صبح | نظرات دیگران()
مهدی هاشمی رفسنجانی در پاسخ به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری فارس:
مثل شهروند عادی برای تحصیل دکترا و ماموریت به خارج رفتم

خبرگزاری فارس: مهدی هاشمی رفسنجانی در پاسخ به سئوالات متعدد افکار عمومی درباره عدم بازگشت وحضور در دادگاه گفت: مثل شهروند عادی برای تحصیل دکترا و ماموریت به خارج رفتم.


به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاه خبرگزاری فارس، در پی انتشار گزارشی در خبرگزاری فارس و پیرو آن موضع‌گیری‌های فعالان دانشجویی درباره حضور طولانی‌ مدت مهدی هاشمی در خارج از کشور به رغم اتهامات وی در جریان حوادث پس از انتخابات، وی توضیحاتی را منتشر و ارسال کرد.
مهدی هاشمی در پاسخ به گزارش خبری فارس با عنوان "5 ماه از حضور مهدی هاشمی در لندن گذشت؛ مأموریتی که مرد شماره 2 دانشگاه آزاد از جزئیات آن بی‌خبر است "، نوشته است: " خبرگزاری فارس ... هر از چند گاهی به بهانه سفر تحصیلی اینجانب به خارج از کشور، آن را مستمسکی برای تکرار ادعاهای غیرقانونی برخی محکومین جریانات بعد از انتخابات در دادگاه قرار می‌دهد و لابد شخص، ارگان یا سازمان و مسئولین قضایی نیز به این سایت خبری به دلیل تکرار ادعاهای محکومین علیه اینجانب که رهبری معظم انقلاب رسما در خطبه‌های نماز جمعه خود آن را بی‌اعتبار توصیف کردند، هیچ‌گونه اعتراض و یا بازخواستی نمی‌کند که این گونه خود را در حاشیه امن آهنین می‌دانند؟!
همچنانکه کرارا اعلام شده است یکبار دیگر اعلام می‌کنم که اینجانب برای ادامه تحصیل مقطع دکتری و رسیدگی به دفاتر و شعبات دانشگاه آزاد اسلامی در چندین شعب خارج از کشور به خارج سفر کرده‌ام و از حدود 5 ماه اقامت در خارج از کشور حدودا یک ماه، آن را در لندن به سر برده‌ام و مابقی این مدت در سایر کشورها در تردد و سرکشی و ماموریت بوده‌ام و مانند یک شهروند عادی به دور از جنجال های ساختگی خبرگزاری فارس و سایر سایت‌های همسو و زنجیره‌ای به ادامه تحصیل در خارج از کشور ادامه می‌دهم. "

توضیح فارس:
1- همانطور که ذکر شد، خبرگزاری فارس در راستای روشنگری نسبت به سفر مهدی هاشمی که به گفته دفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد یک "مأموریت سازمانی " بوده است، گزارشی را منتشر و در آن با اشاره به تماس‌های مکرر خود با کریم زارع و عدم اطلاع وی از جزئیات این "مأموریت سازمانی " که بیش از 5 ماه به طول انجامیده‌ است، این سوال را مطرح کرد که چگونه ممکن است این عضو شاخص هیئت امنای دانشگاه آزاد و معاون پارلمانی رئیس دانشگاه آزاد که بعد از جاسبی به عنوان مرد شماره 2 این دانشگاه شناخته می‌شود، از جزئیات چنین مأموریتی بی اطلاع باشد؟

2- در گزارش مذکور با اشاره به اتهامات فراوان مهدی هاشمی در حوادث پس از انتخابات و اعترافات برخی متهمان به نقش وی در این حوادث و همچنین سخنان صریح اکبر هاشمی رفسنجانی پدر مهدی هاشمی رفسنجانی مبنی بر نقش مهدی هاشمی در کمیته غیرقانونی صیانت از آرا، این موضوع مطرح شده بود که تأخیر طولانی مدت مهدی هاشمی در بازگشت به ایران و عدم اطلاع عضو شاخص هیئت امنای دانشگاه آزاد از جزئیات مأموریت وی، این شائبه را به صورت جدی پیش می‌آورد که وی به دلیل اتهامات مذکور و واهمه از رسیدگی به اتهاماتش در دادگاه از بازگشت به ایران خودداری می‌کند. همانطور که مشخص است، مهدی هاشمی نسبت به این موضوع هیچ پاسخی نداده و در این باره رفع شائبه نکرده است.

3- همچنانکه برخی فعالان اتحادیه‌های بزرگ دانشجویی در کشور نیز در گفتگوهای خود با خبرگزاری فارس بر آن تأکید کردند، حدأقل انتظار در شرایط کنونی آن است که آقای مهدی هاشمی برای چند روز هم که شده به ایران اسلامی تشریف آورده و پس از رسیدگی به اتهاماتشان و در صورتی که بیگناه شناخته شدند، مجددا به لندن بازگشته و مأموریت سنگین خود را پیگیری کنند تا این شائبه‌ها در اذهان عمومی و کارشناسان امر پیش نیامده و آقای مهدی هاشمی نیز به جای پاسخگویی به این شائبه‌ها، رسانه‌های منتشر کننده افکار عمومی را مورد تهاجم قرار ندهند.

4- البته به نظر می‌رسد بهتر ‌بود که مهدی هاشمی در پاسخ خود اشاره می‌کرد که آیا برای پاسخگویی به همه اتهامات و از جمله اتهام های مربوط به "کمیته غیرقانونی صیانت از آرا " که مورد تایید پدرش قرار دارد، قصد بازگشت به کشور و پاسخگویی به عملکرد خود را دارد؟

5- ذکر این نکته نیز ضروری است که تحصیل در دوره دکتری نیازمند صرف وقت فراوان برای مطالعه دروس سنگین این مقطع بوده و اخذ این مدرک آن هم در خارج به این سادگی نیست که فردی بتواند هم به یک "مأموریت سازمانی " رسیدگی کند، هم به قول خود مهدی هاشمی، بین شهرهای مختلف مدام در حال تردد باشد و هم به تحصیل در مقطع دکتری بپردازد.

6- وزیر اطلاعات در جلسه چندی قبل کمیسیون امنیت ملی و سیاست‌خارجی مجلس از لزوم بازگرداندن مهدی هاشمی به کشور برای پیگیری سرنخ‌های آشوبهای پس از انتخابات سخن به میان آورده و گفته بود: قوه قضائیه با توجه به مدارک و مستندات کاملی که در اختیار دارد باید وی را احضار کند که متاسفانه با اهمال‌کاری هنوز این اتفاق صورت نگرفته است.
جعفری دولت آبادی دادستان تهران نیز چندی قبل توصیه کرده بود که " مهدی هاشمی هر چه زودتر به ایران بازگردد و اگر وی معتقد است که اتهامی به او وارد نیست، با بازگشت به کشور از خود دفاع کند. "
گفته شده مهدی هاشمی از دوم شهریور ماه برای سرکشی به شعبه دانشگاه آزاد اسلامی در سایر کشورها، از طرف دانشگاه آزاد به ماموریت انگلیس اعزام شده است اما با گذشت بیش از پنج ماه از آغاز این ماموریت وی هنوز به کشور باز نگشته است. قبلا گفته شده بود وی در ماموریت است و اینک خود وی می گوید مشغول به تحصیل در دوره دکترا و ماموریت است و همچنان انتهایی در کار نیست. مهدی هاشمی همچنان زمان بازگشت خود را که از سئوالات مردم و افکار عمومی است بدون پاسخ باقی گذاشته است به جای آن اهانت هایی را متوجه فارس کرده است. ضمن اینکه از نظر حقوقی باید بررسی شود که آیا مطابق مقررات جمهوری اسلامی اشتغال به کارو ماموریت و همزمان با آن اشتغال به تحصیل در خارج کشور با توجه به عمومی بودن دانشگاه آزاد قانونی است یا اینکه برای کش دادن ماجرا و فرار از حضور در دادگاه می باشد. فارس یک سئوال روشن دارد و آن این است که این ماموریت و اخیرا تحصیل چه تاریخی به پایان می رسد؟

منبع:http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8811280922


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 88/11/28 و ساعت 8:4 عصر | نظرات دیگران()
<   <<   6   7      >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا