داخلی - خبر روز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همه آنچه را که می دانی بر زبان میاور که همین در نادانی تو بس باشد . [امام علی علیه السلام]
امروز: جمعه 103 اردیبهشت 28
گفت‌وگوی فارس با علیرضا قزوه درباره شعر سیاسی
مزه پارتیزان ادبی بودن را چشیده‌ام

خبرگزاری فارس: علیرضا قزوه گفت: از شعرهای اخیرم هیچ وقت پشیمان نیستم، چون به اندازه کافی روی آنها فکر کرده‌ام و مزه قهرمان بودن و پارتیزان شدن را هم چشیده‌ام.


علیرضا قزوه، شاعر و مدیر مرکز تحقیقات زبان فارسی دهلی‌نو، در گفت‌وگو با خبرنگار فارس به پرسش‌هایی در زمینه شعر سیاسی پاسخ داد.

* سابقه‌ شعر سیاسی به اندازه سابقه شعر پارسی است
---------------------------------------------------------------------

وی در ابتدای این گفت‌وگو با اشاره به سابقه شعر سیاسی، گفت: شعر سیاسی سابقه‌اش از زمان شکل‌گیری شعر پارسی ست. از همان شعرهای شیعی فردوسی در برابر محمود غزنوی و رنج‌های ناصرخسرو و اشعار حیدری و فاطمی این شاعر رنج‌دیده و آزادمرد، از تعریض‌های سیاسی حافظ بر امیر مبارزالدین و کسانی که سلطنت آنها را مغرور کرده بود و از آوارگی‌ها و تنهایی‌های شاعری چون حزین لاهیجی و تا شعرهای عصر مشروطیت خودمان و تا ملک‌الشعرای بهار و دهخدا و عارف و ایرج و تا شعرهای اخوان و سلمان هراتی و صفارزاده و تا امروز که جوانان شاعر این میراث ادبی را حفظ کرده‌اند.
قزوه ادامه داد: در جنبه جهانی‌اش هم همیشه شاعران عرب و شرق و عرب و عجم در این راستا قلم و قدم زده‌اند. فی‌المثل در شعر امروز عرب عاشقانه‌سراترین آنها نزار قبانی سیاسی‌ترین آنها هم بود و یا شاعرانی در حد و اندازه مظفرالنواب یا احمد مطر اینها همه شاعرانی با ذهنیت سیاسی هستند. در شعر جهان هم شاعرانی چون پل الوار و ریتسوس و لورکا عاشقانه‌سرایان سیاسی‌اند و دارای موضع‌گیری.

* مزه پارتیزان ادبی بودن را چشیده‌ام
--------------------------------------------

علیرضا قزوه که در جریان شعر سیاسی و اجتماعی این سال‌ها و به خصوص بعد از قطعنامه از صداهای شاخص شعر معاصر ایران است، در بخش دیگری از این گفت‌وگو، اظهار داشت: من هم در برهه‌ای حساس این مسائل سیاسی را در شعرهایم بازتاب داده‌ام و مزه پارتیزان ادبی بودن را چشیده‌ام و برایم مجلس ختم هم گرفته‌اند و ... در همین زمان قطعنامه و بعد از آن و حتی قبل از آن در دوره نخست وزیری مهندس موسوی و اواخر جنگ و بعد در دوران هاشمی و ... با شعرهای «مولا ویلا نداشت» و در روزگار قحطی وجدان و از نخلستان تا خیابان وارد این جریان شعر سیاسی شدم و از قضا خود خانم رهنورد در همان زمان روزی تلفن کردند به بنده که امروز مهندس موسوی جلسه دارند با امام و این شعرها را هم بناست پیش امام ببرد و برده بود و امام هم شعرهای سیاسی مرا خوانده بودند و روزگاری مجلس را هم به هم ریخته بود و برخی نمایندگان مجلس هم در بحث‌هایشان به آن استناد کرده بودند و در آمار بسیار بالا در دانشگاه‌ها پخش شده بود. حتی آمده بودند مرا بگیرند ببرند با حکم کسی که الان دیگر زنده نیست و خدا بیش از او از سر تقصیرات من بگذرد. اگر شهید زارعی نبود آن روز من هم رفته بودم و سردار اثباتی و چند تن دیگر که زنده‌اند هم شاهدند.

* اطاعت از رهبری تنها راه نجات است
---------------------------------------------

قزوه درباره شعرها و موضع گیری‌های اخیر سیاسی‌اش گفت: من سال‌ها در ادبیات و فرهنگ دفاع مقدس کار کرده‌ام و بخش تخصصی کار من هم وصیت شهدا بود. یک سال‌هایی هم شروع کردم به نوشتن ستون دو رکعت عشق در روزنامه اطلاعات که آن هم خاطرات شهدا بود. من معتقدم که پیام اصلی شهدا و بیشترین جمله ای که روی آن تأکید می‌کردند و حرف آخرشان بود مسئله حمایت از ولایت فقیه و رهبری بود. این در وصیت همه شهدا هست. الان هم معتقدم همان جنگ هست و همیشه همان کل یوم عاشورا بوده و هست. در میان جماعت عالمان دین هم علامه متقی و عارف و فیلسوف و فقیهی چون علامه جوادی آملی را داریم که ایشان هم حرفشان همین است که اطاعت از رهبری تنها راه نجات است پس موضع من موضع شهدا و عالمان متقی دین بوده است و برخی جریان‌ها را بازی خورده مقام و دنیا می‌بینم و دم‌زدنشان از امام و شهدا را مصداق این بیت شعر علی معلم دامغانی می دانم که گفت:
استادن است کار شما گر دو تا شوید
امروز بنده اید که فردا خدا شوید.

* از شعرهای اخیرم هم هیچ وقت پشیمان نیستم
----------------------------------------------------------

قزوه در پایان افزود: بعضی‌ها یک مدتی بندگی می‌کنند تا به خدایی برسند. ما همین بندگی بس‌مان است. از شعرهای اخیرم هم هیچ وقت پشیمان نیستم چون به اندازه کافی روی آنها فکر کرده‌ام و مزه قهرمان بودن و پارتیزان شدن را هم چشیده‌ام. دنیا گرگ شده است و کافی است یک روز این قلعه و این قلعه‌بان نباشد. با ما همان کاری را می‌کنند که امروز با افغانستان و عراق و پاکستان دارند انجام می‌دهند و هر روز حمام خون راه می‌اندازند. ما اگر قدر امام و میراث ارزشمندش جمهوری اسلامی را ندانیم فردا معلوم نیست همین برادران مهربان انگلیسی با ما همان کار را نکنند که پیش از این با این ملت کردند و صاف سرشان را می‌کنند در آخور نفت و گاز ما و فلان عالی جناب را هم می‌فرستند انگلیس تا مثل آقای فلان و فلان پاپیونشان را بزنند و جایزه‌شان را بگیرند و در برابر دموکراسی غربی دمشان را تکان بدهند.

.farsnews.com


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 88/9/17 و ساعت 9:29 عصر | نظرات دیگران()
4 نکته مهم هنگام بنزین زدن

اطلاع از این نکته که چه زمانی و به چه صورت اقدام به سوخت گیری کنید، نقش بسیار مهمی در بهینه سازی سوخت‌گیری و صرفه‌جوئی اقتصادی برای رانندگان خواهد شد.

به گزارش فارس، در این راستا نکاتی چند حائز اهمیت است.

* صبح زود بنزین بزنید

نخست آنکه صبح زود که حرارت زمین هنوز در پایین‌ترین حد خود قرار دارد، بنزین بزنید. به خاطر داشته باشید در تمام پمپ‌بنزین‌ها مخزن سوخت در زیر زمین قرار دارد؛ بر این اساس هرچه زمین سردتر باشد، بنزین غلیظ‌تر و متراکم‌تر است.
وقتی هوا گرم می‌شود، بنزین منبسط می‌شود. بنابراین خرید بنزین در بعد از ظهر و حتی شب که هنوز هوا کاملاً سرد نشده و بر بنزین اثر نگذاشته، سبب می‌شود یک لیتر شما واقعاً یک لیتر نباشد. در صنعت نفت، گرانش معین و حرارت بنزین، گازوئیل و سوخت هواپیما، اتانول و سایر محصولات نفتی نقشی مهم ایفا می‌کند.
هر درجه حرارت که افزایش یابد منفعت زیادی نصیب این صنعت می‌کند اما جایگاه‎های سوخت دارای دستگاه جبران حرارت در پمپ‌هایشان نیستند.

* دستگیره نازل را تا انتها فشار ندهید

دوم آنکه وقتی مشغول بنزین زدن هستید، دستگیره نازل را تا آخر فشار ندهید. نازل‌ها دارای سه درجه کند، متوسط و تند برای انتقال سوخت از مخزن به باک خودرو هستند.
در حالت کُند میزان تبخیر که در اثر پمپ شدن بنزین حاصل می‌شود به حداقل می‌رسد. در پمپ بنزین‌های پیشرفته همه شیلنگ‌ها دارای محل بازگشت بخار هستند لذا اگر سریع بنزین بزنید، مایعی که وارد مخزن بنزین شما شده بخار می‌شود. این بخار مکیده شده وارد مخزن زیرزمینی می‌شود به طوری که وقتی شما بنزین می‌زنید، در واقع به آن میزان که دستگاه نشان می‌‎دهد، بنزین نزده‌اید.

* تا باک خالی نشده، حتما بنزین بزنید

سومین و یکی از مهم‌ترین نکات برای بنزین زدن این است که وقتی باک اتومبیل نصفه است بنزین بزنید. دلیل آن این است که، هرچه بنزین بیشتری داخل باک باشد، هوای کمتری فضای خالی آن را اشغال می‎کند.
بنزین به مراتب سریع‌تر از آنچه که تصور می‎کنید تبخیر می‌شود. مخازن ذخیره بنزین دارای سقف داخلی شناور هستند. این سقف به عنوان نقطهء صفر بین بنزین و جو عمل می‌کند تا تبخیر را به حداقل برساند.

* زمانی که تانکر تخلیه بنزین در جایگاه است، بنزین نزنید

نکتهء آخر این است که اگر تانکر بنزین در حال تخلیه به مخزن بنزین است و شما هم در جایگاه سوخت حضور دارید، در آن موقع بنزین‌ نزنید.
به احتمال زیاد بنزینی که تخلیه می‌شود سبب می‌گردد که بنزین داخل مخزن به هم بخورد و آنچه از آشغال و آلودگی که معمولاً ته‌نشین می‌شود، بالا بیاید و قسمتی از آن نصیب اتومبیل شما شود.


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 88/9/17 و ساعت 8:58 عصر | نظرات دیگران()
 گزارش کامل 16 آذر 88  

تجمع بزرگ دانشجویان دانشگاه تهران


گزارش کامل 16 آذر 88



- تجمع بزرگ دانشجویان دانشگاه تهران در محوطه این دانشگاه آغاز شد.
- این تجمع با حضور هزاران تن از دانشجویان برگزار شد و از مقابل دانشکده فنی به سمت مسجد این دانشگاه به حرکت درآمده‌اند.
- این تجمع با شعارهایی چون "منافق حیا کن دانشگاه رو رها کن "، "مرگ بر ضد ولایت فقیه " ،"الله اکبر خامنه‌ای رهبر "،"حیدریم، حیدریم "، "علمدار ولایت، دانشجویان فدایت " و "الله اکبر "‌ همراه بود.
- اعضای 4 تشکل بزرگ دانشجویی دانشگاه تهران نیز در این تجمع داشتند.
- در این راهپیمایی، پوستری که در آن عکس های موسوی ، رهنورد، مریم رجوی، مسعود رجوی، پرز، شیرین عبادی و ربع پهلوی، در کنار هم چیده شده بود، با شعار مرگ بر منافق دانشجویان به آتش کشیده شد. این دانشجویان اعلام کردند، حاضرند برای ساعت ها و روزهای متمادی در صحن دانشگاه حاضر شوند، تا منافقین مجال ایجاد فتنه در دانشگاه را نداشه باشند.
- حدود 50 نفر از طرفداران موسوی نیز در حاشیه این تجمع با شعار "یا حسین میرحسین " برای ایجاد اغتشاش در دانشگاه به تکاپو افتادند.
- به گزارش رجا : دانشجویان طیف های مختلف از طیف علامه، مارکسیست ها، لیبرال ها،جریانات دموکراسی خواه و جریانات قومی که در سالیان اخیر همواره اختلافات و درگیریهای بسیار جدی در بین آنها وجود داشت، در یک اقدام عجیب قابل توجه، بصورت هماهنگ و متحد، اقدام به تجمع و سردادن شعار در دانشگاه تهران کردند. در میان این دانشجویان، تعداد زیادی از دانشجویان افراطی دانشگاه های علامه، امیرکبیر و شریف نیز دیده می شد.
- گزارش‌ها حاکی است پس از تجمع دانشجویان ولایتمدار دانشگاه تهران در مقابل درب دانشکده فنی، تعدادی از هواداران موسوی به داخل این دانشکده رفته و با شکستن شیشه‌های دانشکده فنی به برخی از دانشجویان حمله کردند.
- در این مراسم که حدود ساعت 14 خاتمه یافت، رحیم پور ازغدی و صفار هرندی سخنرانی کردند.
طرفداران موسوی که تعداد آنها نزدیک به 200 نفر رسیده بود و قصد داشتند با حضور در مقابل دانشکده فنی مانع برگزاری سخنرانی رحیم پور ازغدی و صفار هرندی در تالار شهید چمران این دانشکده بمانسبت روز دانشجو شوند .
- ترافیک در خیابان انقلاب از چهارراه ولی عصر تا میدان انقلاب سنگین گزارش شده، به گونه‌ای که پلیس در مواردی با هدایت اتومبیل‌ها به خط ویژه اتوبوس تلاش در تسهیل بار ترافیک دارد.
- همچنین در مقابل دانشکده فنی دانشگاه تهران نیز دو گروه از دانشجویان به شعار علیه یکدیگر مبادرت کرده و در چند مورد نیز برخوردهایی میان دانشجویان با یکدیگر رخ داده است. در همین درگیری‌های پراکنده، برخی شیشه‌های دانشکده فنی نیز شکسته شده است.
- دانشجویان همچنین شعار می دادند : " یا حسین، کربلا"، " خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست" انگلیس حیا کن دانشگاه را رها کن" ، " انگلیس حیا کن کروبی را رها کن"، " آزادی اندیشه با بادکنک(سبز) نمی شه".
- ایرنا گزارش داد: عده ای از اغتشاشگران که قصد سوء استفاده از آیین ویژه بزرگداشت روز دانشجو را داشتند با تجمع در خیابان های اطراف دانشگاه تهران با نیروهای انتظامی درگیر شدند.

- عده ای از افراد سبزپوش که به گونه ای کاملا سازماندهی شده در خیابان های اطراف دانشگاه ها خصوصا دانشگاه تهران، امیرکبیر و شریف حضور یافته اند قصد دارند تا با دخالت در این برنامه های دانشجویی، بهانه ای برای ایجاد نا آرامی در خیابان ها ایجاد کنند به نحوی که تعداد دویست نفر از اراذل و اوباش با حضور در خیابان دانشگاه( خیابان مقابل سردر دانشگاه تهران) پس از حمله به نیروی انتظامی اقدام به ایجاد آتش سوزی، سوزاندن دو موتور سیکلت پلیس و شکستن شیشه های فروشگاه های کتاب فروشی این خیابان کردند.
- همچنین گروهی از اراذل و اوباش نیز با تجمع مقابل درب دانشگاه امیرکبیر، سعی در ورود غیر قانونی به این دانشگاه را داشتند که با مقاوت نیروهای حراست این دانشگاه موجه شده اند.
- این تعداد سپس با حضور در خیابان ولیعصر با شکستن درب دانشگاه هنر تلاش کردند تا از این طریق وارد دانشگاه امیرکبیر شوند.

- سبزها عکس امام را پاره کردند  و به دانشجویان فحاشی کردند .
-  اغتشاش گران مخازن زباله خیابان های اطراف دانشگاه را سوزاندند .
- تلاش هواداران موسوی برای ناامن کردن دانشگاه شهید بهشتی در روز ‏16‏ آذر با بی اعتنایی دانشجویان همراه بود

- اقلیت در علم وصنعت و امیرکبیر هم راه به جایی نبرد
- حامیان میر حسین موسوی و عوامل فتنه که با لباس های سبز رنگ در جلوی درب اصلی دانشگاه علم و صنعت تجمع کرده اندو شعارهای مرگ بر دیکتاتور،نترسید نترسید ما همه با هم هستیم، الله اکبر یا حسین، میر حسین می دادند‏.‏
این در حالی است که جمعی از دانشجویان که تعدادشان به حدود ‏500 نفر می رسید در مقابل حامیان موسوی و عوامل فتنه ایستادند و شعارهای مرگ بر آمریکا،مرگ بر منافق،الله اکبر خامنه ای رهبرسر می دادند‏.‏
جمعی از حامیان موسوی در حین شعاردادن های دانشجویان تلاش می کردند با زدن قاشق ها به نرده های درب دانشگاه و کف و سوت زدن مانع رسیدن صدای شعارهای دانشجویان شوند که این اقدام آنان موفقیت آمیز نبود، پس از شعارهای دانشجویان بسیاری از حامیان میر حسین موسوی متفرق شدند‏.‏

- سبزهای شریف؛ فقط 50نفر
اخبار رسیده از دانشگاه صنعتی شریف حاکی از آن است که جمعی از حامیان موسوی که تعداد آنان به ‏50‏ نفر می رسد ،همزمان با روز ‏16‏آذر، مقابل درب اصلی دانشگاه صنعتی شریف تجمع کردند‏.‏
این دانشجویان که لباس های سبز رنگ به تن دارند، شعارهای مرگ بر دیکتاتور، الله اکبر ، یا حسین میرحسین سر می دهند و تلاش می کنند که دیگر دانشجویان را با خود همراه کنند‏.‏
حامیان میر حسین تلاش می کنند که با سر دادن شعارهای ضد دولتی مردم بیرون از دانشگاه را نیز با خود همراه کنند‏.‏ این در حالی است که قرار است دانشجویان دانشگاه شریف در مقابل این حرکت حامیان موسوی بعد از نماز ظهر و عصر تجمعی اعتراض آمیز داشته باشند‏.‏

- تحریک مردم برای آشوب، گام بعدی طرفداران جنبش سبز

اقلیت جنبش سبز دانشگاه تهران، پس از اینکه از همراه کردن دانشجویان با خود ناامید شدند و نتوانستند صحنه دانشگاه را به آشوب بکشانند، به سمت در های ورودی دانشگاه تهران حرکت کرده و با قرار گرفتن پشت درها و سر دادن شعار :ایرانی با غیرت حمایت حمایت" قصد تحریک مردم و همراه کردن آنان با خود را دارند.

- با شعار یاحسین، میرحسین؛ ورودی دانشگاه هنر را شکستند

همچنین تعدادی از عوامل فتنه که از صبح در مقابل دانشگاه هنر واقع در خیابان ولیعصر تجمع کرده بودند، با شکستن درب ورودی وارد این دانشکده شدند‏.‏
درپی شکسته شدن درب ورودی دانشگاه هنر، نیروهای پلیس مانع از ورود نیروهای آشوب طلب به این دانشکده شدند.
آشوب طلبان در خیابان دانشگاه دو موتور سیکت پلیس را به آتش کشیدند،

- از طرف دیگر انجمن اسلامی دانشجویان با توزیع بیانیه موسوی به مناسبت 16 آذر و همچنین بیانیه ای در محکوم کردن بسیج دانشجویی سعی در تحریک دانشجویان دارد.

- دانشجویان برای نماز به مسجد رفتند، سبزها برای هواخوری به دانشکده ادبیات .

- تابناک سایت وابسته به محسن رضایی در اقدامی تعجب آور و برخلاف گفته های خبرگزاری ها و شرکت کنندگان مدعی شده در خیابان انقلاب در چند مورد تیر هوایی شلیک شده !!

- گفتنی است آخرین گزارش ها حکایت از پابان تجمعات و بازگشت آرامش به دانشگاه را دارد.

 



منبع | نویسنده : اختصاصی بانگداد
http://bangdad.com/bangdad/mainsite/details.asp?id=23
 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 88/9/17 و ساعت 12:34 عصر | نظرات دیگران()

 
 بانگداد افشا می کند - بچه ای که در شکم مادرش تیر خورده است 

افتضاح ستاد جنگ روانی میر حسین موسوی


بانگداد افشا می کند - بچه ای که در شکم مادرش تیر خورده است



افتضاح ستاد جنگ روانی میر حسین موسوی
برخی از سایت ها و وبلاگ های هوادار سر سخت میر حسین موسوی، با اتکا به اصلی که مارکسیسم آموزششان داده که "هدف وسیله را توجیه می کند"، اقدام به انتشار شایعه ای کرده اند که:
" زن آبستنی امروز در تهران کشته شد؛ بچه ای که در شکم مادرش تیر خورده است و مشاور خامنه ای پرسنل بیمارستانی را تهدید کرد که این خبر منتشر نشود."




جالبتر اینکه هواداران موسوی در خارج برای اثبات این قتل همین عکس را به دست گرفته اند.



خوب که به عکس دقت کنید متوجه خواهید شد عکس متعلق به کشته شدن زنی لبنانی در جنگ 33 روزه تابستان 1385 لبنان توسط حامیان امروزی میر حسین یعنی صهیونیستهاست.

این حرکت زشت و دروغ نا بخشودنی درشرایطی صورت می گیرد که حامیان جریان مذکور با چشم پوشی ازاین جنایات آشکار اسرائیل در روز قدس شعار " نه غزه نه لبنان " سر می دهند

در سایت گوگل این جمله را جستجو کنید :
"بچه ای که در شکم مادرش تیر خورده"

بانگداد افشا می کند ...



منبع | نویسنده : اختصاصی بانگداد
http://bangdad.com/bangdad/mainsite/details.asp?id=17

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 88/9/17 و ساعت 8:20 صبح | نظرات دیگران()
هاشمی رفسنجانی در پاسخ به دانشجویان:
مهدی خیالش ازپرونده‌ها راحت‌است/اگر دادگاهی‌احضارش کند حاضر می‌شود

حضور درجمع فعالان دانشجویی خراسان سبب شد تا هاشمی رفسنجانی که پس از انتخابات ترجیح داده بود تا در مورد برخی از مسائل روز موضع گیری ویژه ای نداشته باشد، به سخن بیاید و در مورد مسائلی همچون سکوت، چینش سیاسی نیروها در ایران پس از انتخابات، نماز جمعه تیرماه و همچنین ابهامات فعالیت های سیاسی فرزندش، با دانشجویان گفتگو کند. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است، "در تمام این دوران، نوعی از افراط در برابر او شکل گرفته است." وی با رد دخالت مهدی هاشمی در کار ستادهای انتخاباتی، درباره فعالیت های سیاسی او نیز گفته است: "مهدی هاشمی در انتخابات صرفاً تجربیاتش پیرامون صیانت از آرا را مطرح کرده است و دخالتی در کار ستادها یا تظاهرات نداشته و اگر دادگاهی او را احضار کند، حضور می‌یابد."

به گزارش رجانیوز به نقل از دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، هاشمی رفسنجانی در دیدار با جمعی از فعالان دانشجوی دانشگاه‌های فردوسی، رضوی و آزاد اسلامی مشهد با تبریک عید سعید غدیر در پاسخ به سؤالات متعدد دانشجویان در خصوص راه کار برون رفت از وضعیت فعلی با بیان اینکه جامعه ما از طرف دشمنان تحت فشار است، اظهار داشت: باید با ایجاد وحدت در کشور از فاصله گرفتن جریان فکرساز جامعه از نظام جلوگیری شود.

رئیس مجلس خبرگان با قرائت آیه‌‌ای از قرآن کریم مبنی بر اینکه «جامعه امن جامعه‌ای است که مؤمن باشد و آلوده به ظلم نباشد» خاطرنشان کرد: این دو خواسته هدف اصلی انقلاب است و اگر جامعه‌ای مؤمن باشد و ظلم در کشور حاکم نباشد پیشرفته، توسعه یافته و امن است.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به سئوال یکی از دانشجویان مبنی بر اینکه چرا در خصوص مسائل اخیر سکوت اختیار کرده است، بیان داشت: من مواضعم را بارها اعلام کرده‌ام که با افراط و تفریط مخالفم و راه اعتدال را در نظر دارم و در تمام این دوران هم نوعی افراط در برابر من شکل گرفته است.

وی ادامه داد: به نظر می‌رسد که اعتدال بر جامعه حاکم باشد بسیاری از مسائلی قابل حل است و همیشه جریان افراطی در جناح چپ و راست وجود داشته‌اند و اکنون تندروهایی که از دو طرف می‌بینیم مربوط به رادیکال‌هاست.

هاشمی رفسنجانی با تأکید بر اینکه من اکنون ساکت نیستم، ابراز داشت:‌شرایط کشور به گونه‌ای است که تحمل اظهارنظرها و انتقادات سازنده را ندارند و برخی عکس‌العمل‌ها نیز در برابر اظهارنظرها مفسده بر انگیزه است.

وی ادامه داد: من مواضعم را صریحاً در نماز جمعه تیر ماه اعلام کرده‌ام و راه‌کارهایم همان پیشنهادهای ارائه شده است.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به خطبه‌های ایراد شده، گفت: من در آن خطبه‌ها بر نقش مردم در جامعه اسلامی تأکید کردم زیرا این مردم بودند که انقلاب را به پیروزی رساندند و در جنگ هم اگر گروه‌های داوطلب و بسیجی نمی‌آمدند پیروزی ما امکان‌پذیر نبود.

وی تصریح کرد: من در خطبه‌ها گفتم تردیدها باید از بین برود ولی برخی گفتند، چرا لفظ تردید را به کار بردید در حالیکه سخنان ناظر بر برخی مسائل مطرح شده پس از انتخابات بود.

هاشمی رفسنجانی با تأکید بر اینکه باید همه طرف‌ها در چارچوب قانون عمل کنند، ایجاد فضای آزاد را موجب قانع شدن اکثریت جامعه و رفع ابهامات دانست.

وی آزادی رسانه‌ها در چارچوب قانون را ضروری خواند و افزود: ما باید با استدلال و منطق جامعه را هدایت نماییم و فضای گفتگو به گونه‌ای جدی گرفته شود که صاحب‌نظران با حضور در رسانه‌ ملی به مناظره و بیان نظرات خود بپردازند.

رئیس مجلس خبرگان رهبری در پاسخ به انتقاد یکی از نمایندگان دانشجوی مبنی بر اینکه در دوران مسئولیت وی، رسانه‌ها آنچنان از آزادی برخودار نبوده‌اند با رد این موضوع گفت: در آن دوران مطبوعات مانند امروز گسترش نیافته بود ولی روزنامه‌های منتقد از جمله روزنامه سلام هر آنچه را که می‌خواستند در مورد دولت می‌نوشتند و دولت هم هیچ تعرضی به آنها نداشت و اگر هم رسانه‌ای بستر شده خارج از خواست دولت بوده است و در دولت‌ آقای خاتمی هم تعدادی از رسانه‌ها به همین صورت بسته شدند.

وی در پایان پاسخ به سؤالی در خصوص عدم بازگشت مهدی هاشمی به کشور عنوان داشت: مهدی خیالش از پرونده‌ها و تهمت‌ها راحت است و هم‌اکنون برای رسیدگی به وضع دانشگاه‌های آزاد اسلامی خارج از کشور در حال گذراندن رساله دکترای خود در خارج از کشور است و در انتخابات نیز صرفاً تجربیاتش پیرامون صیانت از آرا را مطرح کرده است و دخالتی در کار ستادها یا تظاهرات نداشتند و اگر دادگاهی او را احضار کند، حضور می‌یابد.

http://www.rajanews.com/detail.asp?id=40860

 


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 88/9/16 و ساعت 1:10 عصر | نظرات دیگران()
تغییر نام دیرهنگام بیمارستان دراویش دزفول

با مصوبه شورای تامین استان خوزستان و شهرستان دزفول، اقدام غیر قانونی فرقه "دراویش ذهبیه اغتشاشیه" که با حمایت برخی مسئولین محلی این شهر را محل اصلی فعالیت خود در جنوب کشور قرار داده اند، ملغی شد.

به گزارش رجانیوز، با تصویب شورای تامین استان خوزستان و تایید و اجرای شورای تامین شهرستان دزفول نام بیمارستان گنجویان دزفول به بیمارستان دولتی " غدیر " تغییر یافت .

"گنجویان" قطب فراماسونر و فراری فرقه ی ذهبیه اغتشاشیه است که با پیروزی انقلاب اسلامی به انگلستان گریخته است، اما بقایای این فرقه که عمده فعالیت خود را بر شهر دزفول متمرکز کرده اند، با برجسته کردن و تطهیر وی در قالب فعالیت های خیریه، تلاش ویژه ای را برای گسترش این فرقه انجام داده اند.

بر همین اساس، پس از آنکه بیمارستان بزرگ شهر دزفول با بودجه مستقیم دولت، تجهیز و بازسازی و سپس به دست وزیر وقت بهداشت(دکتر پزشکیان) افتتاح شد، پس از مدتی این بیمارستان که با نام "بیمارستان بزر گ دزفول" افتتاح شده بود، بدون کسب هرگونه مجوزی و به صورت کاملا بی سر وصدا، به "بیمارستان بزرگ دکتر گنجویان دزفول"، قطب فراری این فرقه تغییر نام داد. که این اقدام با اعتراض شدید متدینین شهر دزفول همراه بوده است.

این درحالی است که دراویش دزفول در پوشش فعالیت های خیریه، برخی امتیازات همانند امتیاز دولتی دستگاه ام . آر. آی را نیز تصاحب کرده و به فعالیت اقتصادی در این زمینه مشغولند.

اما فعالیت دراویش در دزفول به تغییر نام این بیمارستان خلاصه نشده است چنانکه این فرقه با استفاده از نفوذ برخی از اعضای خود در ادارات دولتی منطقه موفق شده است نام برخی از اماکن دولتی همچون مرکز آموزش فنی و حرفه ای دزفول را نیز به نام عصاریان قطب خود خوانده دراویش این فرقه تغییر دهند.

در همین حال حمایت برخی از مسئولین محلی و برخی نمایندگان مجلس استان خوزستان از این فرقه سبب شده است تا برخورد با اقدامات غیر قانونی و زیر زمینی دروایش ذهبیه دزفول به سختی پیگیری شود، چنانکه شورای تامین استان خوزستان و شهرستان دزفول، تاکنون نتوانسته بود، اقدامی متناسب با فعالیت های این زیرزمینی این فرقه همچون اقدامات سیاسی در پوشش فعالیت های خیریه و یا افزایش غیر قانونی وسعت خانقاه 70 متری این فرقه به خانقاهی به وسعت 3000 متر، و تلاش برای کادر سازی از طریق خانقاه ها ، مدارس تحت نظر خود و حوزه های بهداشت و درمان ، بیمارستان و آموزش و پرورش که موجب بروز تفرقه و چند دستگی در سطح این شهرستان و بلکه استان خوزستان شده است انجام دهد.


این در حالی است که اینک و پس از 8 سال روشنگری جدی روحانیت، متدینین و دلسوزان دزفول در مقابل خط گسترش این جریان مرموز و خطرناک و انحرافی سرانجام شورای تامین استان خوزستان رای به تغییر نام بیمارستان گنجویان به بیمارستان غدیر دزفول داده است. هر چند که شنیده ها از تلاش دراویشو حمایت برخی نمایندگان مجلس استان خوزستان، و برخی مسئولین قضایی، برای ممانعت از اجرایاین مصوبات دارد.

لازم به ذکر است که حجت الاسلام ابوالقاسمی نیز که سال ها در شهرستان دزفول به عنوان پرچم دار مبارزه با این جریان انحرافی به روشنگری پرداخته بود چهار سال پیش به گونه ای مشکوک و به دلیل گازگرفتگی از دنیا رفت.
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=40900


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 88/9/16 و ساعت 1:8 عصر | نظرات دیگران()
 
نگاهی به فیلم جنجالی و در حال اکران 2012
2012 به چه فرا می‎خواند؟

سرویس فرهنگی- تصور اینکه قرار است همه ساکنان زمین در سال 2012 در اثر یک سلسله حوادث مهیب طبیعی، زیر آب بروند و جان بدهند، به خودی خود بسیار هولناک است. این تصور وقتی توسط کارگردان توانای «روز استقلال» یعنی رولند امریخ (Roland Emmerich)، با جلوه های بصری بی‎سابقه به تصویر کشیده شود، می تواند موجی از نگرانی در میان ساکنان زمین به وجود آورد و سپس حتی عنوان "مادر ژانر بلایای طبیعی" از آن خود کند.

خصوصا اینکه کمپانی تبلیغاتی این فیلم جار و جنجال راه انداخت و با هدف فروش بیشتر، سال 2012 را به عنوان سال پایان جهان معرفی کرد تا به این توهم رنگ واقعیت ببخشد. این مساله از آنجا شروع شد که مسئولان کمپانی سونی پیکچرز دست به آماده سازی وب سایتی زدند و با ارائه کلیپ های تبلیغاتی کار را به آنجا کشاندند که دست آخر مسئولان ناسا به تهیه کنندگان کمپانی سونی در مورد تبلیغات این فیلم در اینترنت هشدار دادند و از آنها خواستند برای رفع این سوء تفاهم عمومی دست به کار شوند.

کارگردان بدبین2012 قبل از این هم در فیلم‌هایی مثل «روز استقلال» (درباره حمله موجودات فضایی به زمین) و «پس فردا» (نابودی جهان به دلیل تغییر وضعیت گلخانه‌ای و گرم شدن تدریجی جو) دست به نابودی کره خاکی زده است. اما وی درباره روند کاری سه اثر اخیر خودش می‌گوید: «به نظرم ما بیش از پیش درباره آینده بدبین شده‌ایم. در «روز استقلال» دنیا چیزی بود که ارزش دفاع کردن را داشت. پیام «روز پس از فردا» این بود که اگر ما به همین رویه ادامه بدهیم در آب فرومی‌رویم و حرف «2012» این است که کار ما تحت هر شرایط تمام است».

مروری بر داستان

رولند امریخ در کار تازه‌اش پا را فراتر می‌گذارد و تصاویری از ویرانی تمدن شهری خلق می‌کند که مشابه آن تا پیش از این در هیچ فیلم سینمایی‌ای به نمایش درنیامده است. همه مردم جهان به استثنای 400 هزار نفر در «2012» محکوم به یک مرگ تلخ و سخت می شوند.

این فیلم اگرچه بر اساس یک پیش گویی اقوام مایایی ساکن در نواحی مرکزی آمریکا، این سال را به عنوان پایان جهان انتخاب کرده اما با استفاده از مضمونی علمی - تخیلی داستان را به پیش می برد.

«2012» با صحنه هایی از اتعاشات عظیم و غیرعادی خورشید که به سوی زمین روانه می شود، آغاز می شود. یک محقق هندی برای اولین بار در سال 2009 متوجه این ارتعاشات میشود و تاثیر آن بر فعال شدن هسته مذاب زمین را با یک محقق آمریکایی در میان می گذارد.

آدریان زمین شناس آمریکایی به هند می رود تا گزارشی از این موضوع برای هیئت حاکمه آمریکا ببرد. امواج و نیروهای متصاعد از این تشعشات باعث شده درجه حرارت هسته زمین به سرعت افزایش یابد و این ماجرا به زودی موجب فوران هسته زمین، زلزله های پی در پی و بالاآمدن سطح آب دریاها می شود. این اتفاقات نهایتا به آب گرفتگی سراسر زمین و نابودی ساکنان این سیاره در سال 2012 خواهد انجامید. آدریان موضوع را به کاخ سفید اطلاع داده و کار به اجلاس سران گروه بیست می کشد و تصمیم این می‎شود که طی یک پروژه فوق سری، 400 هزار نفر از برگزیدگان برخی کشورهای جهان به اضافه آثار مهم فرهنگی تمدنی قابل انتقال و نیز یک جفت از همه حیوانات انتخاب شوند تا در روزهای منتهی به تاریخ 12/12/2012 در کشتی مسقفی که کوهستانهای مرتفع چین به همین منظور از قبل ساخته می شود جای بگیرند.

اما محور این داستان یک رمان نویس ناموفق و روشنفکر آمریکایی به نام جکسون است که شغل دومش رانندگی یک سرمایه دار روسی به نام یوری کارپف است. جکسون به صورت محیرالعقول و خیال انگیزی خانواده اش را از زلزله های پی در پی شهرهای آمریکا نجات می دهد و خودش را به چین می رساند.

او وقتی به اتفاق خانواده اش به شهر فلزی ساخته شده بر فراز ارتفاعات چین می رسد، راهی برای ورود به کشتی (زیردریایی) غول پیکر پیدا می کند اما با مشکلات پیچیده‎ای روبه رو می شود که دست آخر ماموریت نجات نسل بشر بر عهده او قرار می‎گیرد. او و خانواده اش در قسمت چرخ دنده های لولای دریچه کشتی گیر افتاده اند. در این بین پیش از آنکه دریچه های کشتی بسته شود، سطح آب آنقدر بالا می آید که کشتی دچار آبگرفتگی می شود و اینگونه است که این ماموریت بر عهده او می افتد. او وقتی‌که درگیر تعمیر نقص فنی دریچه کشتی است، با همکاری پسرش «نوح» منجی نسل بشریت می شوند تا دوباره تاریخ زمین از 01/01/01 آغاز شود.

تاریخ 27/01/01 در تصاویر پایانی فیلم نقش می بندد. حالا 27 روز است که کشتی نوح در سیاره آبی زمین شناور است و دیگر به نزدیکی خشکی هایی رسیده که از سوی آفریقای جدید که از بلندترین نقاط است، نمایان شده. قهرمانان فیلم در عرشه های کشتی آفتاب می گیرند.

سوژه حساس داستانی

اگرچه ضعفهای تکنیکی در پیوستگی ساخت داستانی خصوصا در شکل عجیب و غریب نجات یافتن قهرمان داستان از بلایای طبیعی دائما تکرار می شود اما جلوه های بصری شگفت انگیز و جدید و اتفاقات هولناکی که یکی پس از دیگری اتفاق می افتد بیننده را سرگرم میکند. و مهمتر از این دو، ایده پایان دنیا در عین ادامه دنیا است که پایه حوادث داستان قرار گرفته است. همه اینها به اضافه پیامهای سیاسی و فرهنگی مدنظر رولند امریخ، این فیلم را در جایگاهی فراتر از یک اکشن علمی- تخیلی صرف قرار می دهد.

نویسندگان فیلمنامه تلاش کرده اند داستان پایان تدریجی جهان را با اتکا به اکتشافات علمی وقایع فیزیکی مستند کنند تا برای بینندگان که با قواعد فیزیک جدید فکر میکنند و زندگی می کنند، اقناع کننده باشد. زمان پایان جهان اما از یک داستان افسانه ای اقوام مایایی گرفته شده که سال 2012 را سال پایان جهان میداند. در این میان نحوه نجات برگزیدگان نسل بشریت و آغاز دوباره جهان از این ماجرای هولناک، برگرفته از داستان حضرت نوح است.

بر اساس این داستان باید یک جفت از نر و ماده همه حیوانات، در کنار 400 هزار نفر از برگزیدگان کشورهای قدرتمند جهان در زمان مقرر به سوی سفینه بزرگی که یادآور کشتی نوح است فراخوانده شوند تا نسل بشریت نجات یابد. در این میان عموم ساکنان زمین محکوم به مرگند، حتی دانشمند هندی که برای اولین بار این اتفاق را پیش بینی کرده است. اگرچه استفاده از داستان نوح، فضای جدیدی در فیلمهای آخرالزمانی گشوده اما نگاه به ادیان در این فیلم کاملا حساب شده بوده است.

قابلیت بودا برای حضور در دنیای آینده

در سکانسی از فیلم؛ در حالیکه تصاویر تلویزیونی سی ان ان نشان‎دهنده غافلگیری و نگرانی صاحبان و مومنان دیگر ادیان نسبت به زلزله‎ها و بلایای طبیعی آخرالزمان است، راهبان بودا در ارتفاعات چین در آرامش کامل به پایان جهان می اندیشند و از پیش خودشان را آماده پایان جهان می کنند. راهب جوان از سوی راهب پیر برای حضور در کشتی فرستاده می شود. وقتی جکسون و گروه همراهش در کوهستان گیر افتاده اند، راهب بودایی جوان آنها را نجات می‎دهد و به محل کشتی می‏رساند. راهب بزرگ اما تا آخرین لحظات که امواج سهمگین سونامی به سوی معبدی بر فراز کوه می شتابد، تماشاگر امواج است و با نواختن زنگ آخرالزمان، آخرین مناسک آیینی را به جا می آورد و در ساختمان معبد که بوسیله امواج سونامی ویران می شود، جان می‌دهد.

البته امریخ و همکار فیلمنامه‌نویسش هارولد کلوسر(Roland Emmerich) در «2012» بسیاری از شهرها و کشورها از جمله ریو دوژانیرو، رم، کالیفرنیا، واشنگتن، تبت، لاس وگاس و تعداد زیادی از نمادهای معروف دینی یا تاریخی مانند ابلیسک را ویران کرده‌اند، اما به خاطر حساسیت‌های موجود سراغ تخریب نمادها و مکان‌های اسلامی نرفته‌اند.

این فیلم البته نافی معنویت، اخلاق و دین نیست اما سعی دارد همه چیز را در ذیل باورهای اومانیستی و سیادت آمریکا جای دهد. بودایی ها بر نوعی از معنویت تاکید دارند که فراتر از برخی تجربه های معنوی شخصی نیست و مهم این است که سیادت آمریکا و استیلای تمدن غرب را می پذیرد. اما باید دقت کرد که در این فیلم خود بودایی گری اجازه و توانایی ورود به عصرِ آینده را پیدا نمی‌کند، بلکه او باید منجی را به محل سفینه برساند و بعد تماشاگر فداکاری و هنرنمایی یک انسان میان مایه و روشنفکر آمریکایی باشد که ضمنا از فیزیک بدنی خوبی برخوردار است و توانایی این کار را دارد. به این ترتیب در 2012، بودا می تواند نمود معنویت آینده باشد چرا که قابلیت جمع با مدرنیته را داراست. امروزه در اتمسفر رسانه ای غرب نیز هندو ـ چینی‌ها تداعی کنندة معنویت هستند و شخصیت رسانه ای خود را در کسی مانند دالایی لاما رهبر معنوی تبتیها می جویند که بازیگر استراتژیک آمریکاست و چپ و راست با متحدان آمریکا در سراسر جهان می نشیند و فالوده می خورد.

به همین جهت است که برادران واچوفسکی در تریلوژی ماتریکس نیز با نئوهندوئیسم اجازه و توانایی ورود به عصرِ آینده را پیدا می‌کنند که قابلیت جمع با مدرنیته را داراست.

از سوی دیگر آخرالزمان مورد نظر این فیلم در هیچ یک از ادیان مورد اشاره قرار نگرفته. سازندگان «2012» یک تقویم باستانی مایایی را مبنای فیلم قرار دادند که به اعتقاد برخی در آن پیش‌بینی شده دنیا 21 دسامبر 2012 نابود می‌شود. عموم تحلیلگران روایت این فیلم از آخرالزمان را برگرفته از باورهای مایایی می دانند و در تمام پوسترها و آنونس‌های فیلم آمده: «تمدن بشری اولیه درمورد پایان دنیا هشدار داد». افسانه‌های موجود درباره تقویم مایایی که اغلب به غلط تعبیر شده، ‌بهترین دستاویز برای امریخ و کلوسر بوده است.

اما مشکل این جاست که مایاها واقعاً پایان دنیا را پیش‌بینی نکردند. دکتر دیوید استیوارت، استاد رشته هنر و تاریخ هنر در دانشگاه تگزاس که متخصص تمدن مایاهاست، می‌گوید: «هر جور تصور کنید، مایاها هیچگاه چنین چیزی نگفتند. در تقویم قدیمی مایایی، 21 دسامبر 2012 آغاز دوره سیزدهم است و دوره چهاردهم هم وجود دارد. استیوارت می‌گوید: «تصور نمی‌کنم هیچ کس این فیلم را جدی بگیرد.»

نامگذاری و شخصیت پردازی معنی دار

اما نویسندگان فیلمنامه با فراست در نامگذاری بازیگران و شخصیت پردازی آنها دقت کرده اند. همانگونه که گفتیم وقتی که بناست جکسون کشتی را نجات دهد، حضور شجاعانه پسرش در آخرین لحظات و همکاری او موجب نجات زمین می شود. نام پسر او نوح است. در واقع شجاعت «نوح» به داد جکسون می رسد و نسل بشریت نجات می یابد. «نوح نوجوان» کسی است که می خواهد از دنیای آینده آینده لذت ببرد.

از سوی دیگر کارگردان سعی کرده با تعریف شخصیت‌هایی از کشورهای مختلف دنیا دایره شخصیتهای داستانی را وسیع کند تا بتواند برای خودش مخاطبانی از سراسر جهان دست و پا کند. کارگردان اجازه داده شخصیت‌ها به زبان خودشان سخن بگویند و حتی مثلا ضرورتی ندیده که زبان هندی یا فرانسوی زیرنویس شوند. با این حال همه ملل بر محور آمریکایی ها موفق به نجات خود می شوند و هیئت حاکمه آمریکا مدیریت پروژه را برعهده دارند.

یکی از آنها، شخصیت منزجر کننده و خودخواهانه یوری کارپف به عنوان یک تاجر ثروتمند روس است که با حضور پسران دوقلوی او تکمیل می شود. همسر کارپف فوت شده و او دوست دختری به نام تامارا دارد. وقتی هلیکوپتری می‌خواهد آنها را از ارتفاعات چین نجات دهد، او تامارا را جا می گذارد. با این حال، کارپف در نهایت به خاطر نجات دو پسرش جان خود را از دست می دهد.

همچنین شخصیت فرانسوی که عهده دار جمع آوری آثار برگزیده از میراث فرهنگی هنری جهان است و خیلی زود کشته می‎شود؛ دانشمند هندی که تغییرات خورشید و زمین را کشف می کند؛ خاندان ثروتمند عرب که به عنوان نماینده مسلمانان تلقی می‌شوند و به شکلی ذلیلانه و با استناد به سرمایه و تبارش، خواهان حضور در کشتی بزرگ است؛ راهبان تبتی که از این واقعه مطلعند و به صورتی مناسکی بدان تن داده‎اند؛ کشور چین به عنوان پایگاه ساخت کشتی و پذیرش کننده چهارصدهزار نفر برگزیده؛ اینها حاکی از سیاستگذاری امریخ برای نمایش سهم هر یک از ملل و ادیان در دنیای آینده است.

رئیس جمهور سیاه پوست و مردمی آمریکا!

اما با اینکه بیش از 5 سال از ساخت این فیلم سینمایی می گذرد، شخصیتی که به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شده یک سیاه پوست است. وقتی که شهر واشنگتن در آستانه نابودی قرار دارد و هیئت حاکمه آمریکا در حال ترک این شهر با یک هواپیمای مسافربری بزرگ هستند، توماس ویلسون یعنی آقای رئیس جمهور می گوید همه مردم باید شانس ترک کردن آمریکا را داشته باشند و به همین جهت تصمیم می گیرد در میان مردم بماند و با آنها بمیرد. او بر صفحه تلویزیونهایی که در سراسر خیابانها وجود دارد، ظاهر می شود و در رسای آمریکا سخن می گوید و به مردم آرامش می دهد. اما با قطع شدن تلویزیونها او به میان مردم می آید، بر سرشان دست می کشد و آنها را مورد ملاطفت قرار میدهد. او آنقدر ساده و بی واسطه در میان مردم حضور یافته که وقتی در خیابانی به یک پزشک که مشغول مداوای بیماری هست، تذکری میدهد آن پزشک وی را نمی شناسد.

رفتار مردمی این رئیس جمهور تقریبا در میان هیچ یک از روسای جمهور دنیا -چه در عالم سینما و چه در عالم واقع!- نظیر ندارد و از جهت تماس بی واسطه و مستقیم با مردم تنها با رئیس جمهور ایران قابل مقایسه است. همچنین انتخاب کاراکتر سیاه پوست برای این نقش جای تامل جدی دارد.

آخرالزمان یا قیامت؟

از سوی دیگر 2012 بین پایان و ادامه زندگی سردرگم است، و این سردرگمی در این جمله کارگردان فیلم هم هست که می گوید: "وقتی شما می‌خواهید یک دروغ؛ واقعی و رئالیستی به نظر برسد، باید سخت کار و تلاش کنید."

تحول عظیم در زمین و اجرام آسمانی در این فیلم، می تواند انتهای ژانر آخرالزمانی و آغاز ژانر دیگری باشد. چرا که بلایای طبیعی به نمایش درآمده در این فیلم فقط با اتفاقی مانند «قیامت» قابل قیاس است و مشابه توصیفی است که از قیامت در کتب آسمانی شده است. با این تفاوت که جمعی از برگزیدگان گروه بیست، نجات می یابند و دوباره با فرونشست آب، در جای دیگری از زمین ساکن می شوند. به این ترتیب شاید کارگردانبه این توهم دامن می زند که با قدرت علم می توان حتی از قیامت هم جان سالم به در برد!

منجی میان مایه

منجی یک شخصیت متوسط الحال و آدمی معمولی است. او یک رمان نویس ناموفق است که راننده اتومبیل لیموزین سرمایه دار روسی است. تعریف کاراکتر متوسط الحال برای منجی در برخی فیلمهای آخرالزمانی از هیچ یک از متون دینی قابل استخراج نیست و البته در این میان تنها دین یهود منجی را فردی معمولی می داند.

این شخصیت البته یک ویژگی مثبت دارد و آن اینکه به خانواده اش علاقه مند است. شاید یکی از ویژگیهای مثبت این فیلم خانواده گرایی آن است. آنجا که کارپف جانش را برای نجات فرزندانش فدا می کند و یا آنجا که دو شخصیت مجرد و بزرگسال فیلم یعنی ماتارا و سیلبرمن کشته می شوند.

به هر روی 2012 هنوز در حال اکران است، منتقدین و مردم از آن استقبال کرده‎اند و حرف و سخن درباره آن بسیار است اما اقبال مخاطبان از ایده های آخرالزمانی و پایان جهان را باید بیش از همه به شرایط کلی حاکم بر غرب در دهه اخیر دانست. بحران دامنگیر اقتصادی، نظامی گری روزافزون و لشکرکشی به عراق و افغانستان، گرم شدن زمین و بحرانهای فزاینده زیست محیطی، حاد شدن نابهنجاری های فرهنگی و اخلاقی و مانند آن، همه و همه به این باور عمومی دامن زده که دنیا رو به پایان است و یا رو به آغازی دوباره که با ظهور منجی آخرالزمان از سر گرفته خواهد شد.

http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=40776


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/9/13 و ساعت 9:14 عصر | نظرات دیگران()
 
موقعیت ژئودکترین جمهوری اسلامی ایران در گفتگو با حسن عباسی:
موقعیت امروز جمهوری اسلامی موقعیت "قلب جهان" است

همواره در رسانه‌ها و در اظهار نظر کارشناسان حوزه‌های مسائل امنیتی، دیپلماتیک و حتی اقتصادی و فرهنگی، از مفاهیمی همچون موقعیت ژئوپلیتیک یا موقعیت ژئواستراتژیک ایران یاد می‌شود. پرسش این است: موقعیت واقعی ایران چیست؟ برای یافتن پاسخی به این پرسش، نشریه موعود به دیدار حسن عباسی رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال رفته است تا به تبیین موقعیت این کشور کهن بپردازد.

در آغاز، یک پرسش ساده و کلی مطرح است: موقعیت هر کشور چیست؟ و چگونه برآورد می‌شود؟

در علوم استراتژیک، موقعیت هر کشور از ابعاد مختلفی بررسی می‌شود، مانند: موقعیت تاریخی، موقعیت اقتصادی، موقعیت اجتماعی، موقعیت فرهنگی، یا موقعیت سیاسی. یکی از مهم‌ترین گونه‌های تبیین موقعیت هر کشور، موقعیت محیطی آن است که در آن ابتدا محیط جغرافیایی تبیین می‌شود، سپس سایر مؤلفه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در نسبت با محیط جغرافیایی تعریف می‌گردد. در بررسی «موضوع محور»، ابتدا محورهای موضوعی مانند سیاست، اقتصاد، فرهنگ یا موضوع نظامی تبیین و سپس سایر مؤلفه‌های قدرت موضوعی، از جمله «محیط» در نسبت با آن بررسی می‌شود.

مثلاً اگر موقعیت یک کشور، از حیث سیاسی بررسی شد، سایر مؤلفه‌ها در نسبت با آن تعریف می‌شود، از جمله مؤلفة جغرافیایی. یا اگر این بررسی از حیث اقتصادی انجام شد، دیگر مؤلفه‌ها، از جمله محیط جغرافیایی، در نسبت با موضوع اقتصاد تعریف می‌شوند. امّا در بررسی «محیط محور» ابتدا ابعاد محیطی و جغرافیایی تبیین می‌گردد، سپس سایر مؤلفه‌ها در نسبت با آن سنجش و ارزش‌گذاری می‌شود.

موقعیت محیطی یا به تعبیر غربی‌ها «Situation» در سه مرحله سنجش و برآورد می‌شود. مرحلة نخست یا مرحلة تبیین قدرت محیطی، مرحلة تبیین موقعیت کشور مورد مطالعه در سه مؤلفة قدرت محیطی، یعنی زمین (Geo)، دریا (Hydro) و هوا (Aero) است. در مؤلفه‌های زمین (Geo)، سرزمین هر کشور از حیث کیفیت، ابعاد، مساحت و همچنین منطقه‌ای، از کرة زمین، که آن کشور در آن واقع شده، منبع متفاوتی از قدرت محیطی محسوب می‌شود و هیچ دو کشوری موقعیت سرزمینی یکسانی ندارند. برای نمونه، سرزمین کشور شیلی همچون یک مار دراز و باریک است، امّا سرزمین روسیه، کانادا یا آمریکا، موقعیتی مستطیلی و پهناور دارند. در مؤلفة دریا (Hydro)، نیز وضعیت کشورها متفاوت است. این تفاوت به دو بخش تقسیم می‌شود: ابتدا اینکه آیا کشور مورد مطالعه، دسترسی به دریا دارد یا ندارد. کشورهایی مانند افغانستان، تاجیکستان یا اتریش، دسترسی به دریا ندارند، لذا یکی از مؤلفه‌های سه گانة زمینی، دریایی و هوایی، در قدرت ملی آنها غایب است. دیگر اینکه کیفیت موقعیت دریایی کشور مورد مطالعه چقدر است. این کیفیت، با گزاره‌هایی چون طول سواحل،‌ بازبودن یا بسته بودن دریایی که در جوار سرزمین آن کشور قرار دارد، کیفیت فلات قاره در آب‌های ساحلی و سرزمینی آن کشور، و ... سنجش می‌شود. مؤلفة هوا (Aero) نیز متأثر از محل و منطقه‌ای است که آن کشور در کرة زمین در آن واقع شده است.
امّا در مرحلة دوم، که مرحلة تبیین قدرت موضوعی است، باید به تبیین موقعیت آن کشور از حیث قدرت سیاسی، قدرت اقتصادی، قدرت نظامی، قدرت فرهنگی و قدرت اجتماعی پرداخت.

در مرحلة سوم، آنچه در تبیین قدرت موضوعی برآورد شد، با آنچه در تبیین قدرت محیطی سنجش شد، با یکدیگر تلفیق می‌شوند. نتیجة این انطباق و تلفیق را می‌توان «موقعیت آن کشور» نامید.


صورت‌بندی این تلفیق چگونه است؟ یعنی موقعیت یک کشور پس از طیّ این سه مرحله چگونه معرفی می‌شود؟

از انطباق قدرت موضوعی سیاست با جغرافیا، ژئوپلیتیک (Geopolitic) شکل می‌گیرد. هنگامی که از ژئوپلیتیک یک کشور سخن به میان می‌آید، منظور انطباق قدرت سیاسی با قدرت جغرافیایی آن کشور است. از انطباق قدرت موضوعی اقتصاد، با جغرافیا، ژئواکونومی (Geoeconomy) پدید می‌آید. از انطباق قدرت موضوعی نظامی با جغرافیا، ژئومیلیتاری (Geomilitary) به دست می‌آید. از انطباق قدرت موضوعی فرهنگی یا اجتماعی نیز با جغرافیا، ژئوکالچر (Geoculture) یا ژئو سوشال (Geosocial) به وجود می‌آید.

امّا اگر انطباق قدرت‌های موضوعی سیاست، اقتصاد، فرهنگ، نظامی و اجتماعی، با بعد دریایی قدرت محیطی صورت پذیرد نتیجه به ترتیب می‌شود: هیـدروپلیتیـک (Hydropolitic)، هیـدرواکـونـومـی (Hydroeconomy)، هیدروکالچر (Hydroculture)، هیدرومیلیتاری (Hydromilitary) و هیدروسوشال (Hydrosocial). همواره موقعیت کشورها از حیث محیطی، با یکی از این حوزه‌های قدرت موضوعی ـ محیطی معرفی می‌شود.


مفاهیمی همچون ژئواستراتژی در کجای این تقسیم‌بندی قرار دارند؟

موقعیت ژئواستراتژیک، ژئوتاکتیک یا ژئوتکنیک، تقسیم‌بندی موضوعی نیستند، بلکه در سطح‌بندی محیط مطرح هستند. یعنی یک موقعیت محیطی، «استراتژیک» است، دیگری «تاکتیکی». به موقعیت محیطی استراتژیک، «ژئواستراتژیک»، «هیدرواستراتژیک» و «آئرواستراتژیک» گفته می‌شود و به موقعیت محیطی تاکتیکی، ژئو تاکتیک یا هیدروتاکتیک و آئروتاکتیک.
در واقع این سطح‌بندی، بعد سوم مکعب مطالعات محیطی را در کنار دو بعد قدرت محیطی (زمین، دریا، هوا) و قدرت موضوعی (سیاست، اقتصاد، فرهنگ، نظامی و اجتماعی) شکل می‌دهد.

اکنون می‌توان پرسید، موقعیت ایران از حیث محیطی چیست و چه عواملی این موقعیت را پدید آورده‌اند؟
پرسش خوبی است. امروز ایران، حساس‌ترین و ویژه‌ترین موقعیت را در چند صد سال اخیر داراست که هم می‌توان آن را یک سرمایة عظیم به حساب آورد، و هم زمینة طمع دشمنان. من این موقعیت را در چند محور معرفی می‌کنم.

1. در حال حاضر ایران، از نظر ژئودکترین، به «هارتلند» یا قلب حیاتی سرزمین جهانی تبدیل شده است. در سطح کرة زمین، بخش محدودی به خشکی‌ها اختصاص دارد. در میان خشکی‌های کرة زمین، قطعة بزرگ و یکپارچة آسیا ـ اروپا، به عنوان جزیرة اصلی کرة زمین مطرح است که به جزیرة جهانی معروف است.

حدود یک‌صد سال قبل، «هالفورد مکیندر» قلب جزیرة جهانی را منطقة آسیای مرکزی معرفی کرد که شامل: قزاقستان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان، بخش‌هایی از شمال افغانستان و شمال خراسان ایران، و بخش‌هایی از شکم روسیه در مرز کشور قزاقستان می‌شود، یعنی منطقة عمومی شرق دریای خزر. فرض مکیندر این بود که هر کس بر این هارتلند یا قلب حیاتی سرزمین جهانی حکومت کند، بر جهان حکومت خواهد کرد. گمان بر این است که هیتلر تحت وسوسه‌های ژئوپلیتیسین خود «هاوس هافر»، در لشکرکشی به سوی شرق، در صدد دستیابی به سرزمین‌های ماوراء آرال و خزر بود که البته تا منطقة چچن بیشتر نتوانست پیش‌روی کند.

آمریکا و ناتو نیز با همین انگیزه و البته به بهانة مقابله با القاعده و طالبان، افغانستان را اشغال کرد تا از آن طریق بتواند آسیای میانه یا همان هارتلند را کنترل کند. امّا مسائلی پدید آمد که برای قدرت‌های استکباری مشخص شد که هارتلند جهان، پس از فروپاشی شوروی، به دلایل گوناگون از آسیای میانه، به ایران منتقل شده است. اکنون ایران به عنوان قلب سرزمین حیانی (جزیرة جهانی) در جهان ژئودکترین مطرح است و برآورد می‌شود که از سال 2005 میلادی به مدت بیش از پنجاه سال جمهوری اسلامی ایران می‌تواند این موقعیت را حفظ کند.

2. همچنین در حال حاضر، ایران از نظر هیدرودکترین به «هارت‌سی» یا قلب حیاتی دریای جهانی تبدیل شده است. هارت‌سی جهان از بدو جنگ دوم جهانی در منطقة عمومی غرب اقیانوس اطلس شمالی شکل گرفت. دلیل آن هم تردّد گستردة ناوگان تجاری آمریکا و اروپا در این منطقه، میان اروپای غربی و سواحل شرقی آمریکا و کانادا بود. اروپای سال 1945 که شاهد تسلیم آلمان هیتلری بود، با ویرانی عظیم حاصل از جنگ جهانی دوم و مشکلات آن درگیر شد، لذا به مدت ربع قرن نیازمند کمک‌های آمریکا از طریق اقیانوس اطلس بود. در یک منطقة مثلثی در غرب اقیانوس اطلس شمالی، یعنی از دریای ساراگاسو تا جزیرة برمودا، و در نهایت دریای کارائیب، منطقه‌ای تحت عنوان هارت‌سی جهان شکل گرفت. فرض بر این بود که هر کس کنترل این منطقه را عهده‌دار شود، کنترل دریای اصلی جهان را در اختیار دارد. اقتصاد ماوراء اقیانوسی (ترانس اوشنیک) آمریکا عمیقاً به این اقیانوس وابسته بود. به این دلیل و برای منحرف کردن اذهان از این موضوع، آمریکا اقدام به افسانه پردازی پیرامون جزیرة انگلیسی برمودا نمود، که در آن مسئلة غرق کشتی‌ها و سقوط هواپیماها در این منطقه مطرح می‌شد و به مرموز بودن آن دامن می‌زد.

پس از پایان جنگ سرد در 1990 از اهمیت و حساسیت دریای ساراگاسو به عنوان «هارت‌سی» جهان کاسته شد و به مرور نقش خلیج فارس، تنگة هرمز، دریای مکران (که عمان خوانده می‌شود)، دریای کوروش (که آن نیز به غلط دریای عربی خوانده شده)، و دریای قزوین (که خزر خوانده می‌شود)، در جهان برجسته شد. از آنجا که این آب‌ها، در جوار ایران و بخش‌های عمدة آن، متعلق به ایران هستند و تحت نفوذ جمهوری اسلامی می‌باشند، لذا «هارت‌سی» از اقیانوس اطلس شمالی به سواحل جنوبی و شمالی ایران منتقل شد.

پنجاه سال قبل، فاصلة میان قلب حیاتی سرزمین جهانی با قلب حیاتی دریای جهانی بیش از 10.000 کیلومتر بود، امّا اکنون این دو در یک نقطه بر هم منطبق شده‌اند، در ایران. یعنی امروز جمهوری اسلامی ایران همزمان هم قلب حیاتی سرزمین جهانی است، و هم قلب حیاتی دریای جهانی، و حداقل تا پنجاه سال آینده این موقعیت برای ایران محفوظ است.

3. فضای ایران نیز آئرواستراتژیک است و پس از منطقة فضایی تحت کنترل نوراد (فرماندهی عالی دفاع هوافضایی آمریکای شمالی)، دومین منطقة فضایی حساس جهان است.

4. از نظر قدرت اقتصادی، موقعیت ژئواکونومیک و هیدرواکونومیک ایران، بسیار حساس است. شریان‌های انرژی فسیلی جهان همچون رگ‌های این قلب تپنده، از جوار ایران، به اعضا و جوارح جهان پمپ می‌شود. بازار منطقه، بازار هدف کالاهای شرق و غرب است. همچنین منابع زیرزمینی منطقه، منابع اقتصاد استراتژیک کشورهای مختلف است.

5. از نظر قدرت سیاسی، در محیط استبدادی و استعمارزدة منطقه، موقعیت ژئوپلیتیک ایران، به دلیل وجود حکومت مستقر و مستقل، بسیار حائز اهمیت است. غرب تلاش می‌کند در تبلیغات خود دولت ترکیه و دولت غاصب و جعلی اسراییل را تنها دموکراسی‌های منطقه بخواند و زیر بار فشار روانی اتهام حمایت از دولت‌های مرتجع و استبدادی کشورهای عربی، رژیم اسراییل را نماد دموکراسی واقعی بخواند. حال آنکه جمهوری اسلامی به‌عنوان یگانه حکومت مردم سالاری دینی در جهان، از حیث استقلال سیاسی می‌درخشد و این موضوع که حکایت از عدم تعهد واقعی به قدرت‌های بیگانه دارد، موقعیت ایران را در منطقه و جهان حائز اهمیت روز افزون نموده است. اکنون ایران بازی‌گری مهم در پهنة منطقه است که در معادلات جهانی نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

6. از نظر فرهنگی، موقعیت ژئوکالچر ایران بسیار ممتاز است. ایران امروز با یک دامنة فرهنگی فارسی زبانان

از کردستان عراق تا افغانستان و قلب آسیای میانه، نفوذ فرهنگی دارد. همچنین با یک دامنة فرهنگی شیعی، از افغانستان و پاکستان در شرق، تا عراق و لبنان در غرب و آذربایجان در شمال و بحرین در جنوب، نفوذ مذهبی چشمگیری دارد. تأثیر این نفوذ را می‌توان در معادلات فرهنگی، سیاسی و نظامی منطقة جنوب غرب آسیا دید.

7. از نظر اجتماعی، موقعیت ژئوسوشال ایران، با توجه به تنوع اقوام و طوایف گوناگون، جمعیت مناسب و نیروی جوان، موقعیتی ممتاز است.

8. از نظر نظامی نیز، موقعیت ژئومیلیتاری و همچنین هیدرومیلیتاری ایران، از حیث قدرت بازدارندگی زمینی، دریایی، موشکی، و عملیات ویژه، یکی از استثنایی‌ترین موقعیت‌های اقتدار نظامی منطقه‌ای را برای کشور در 300 سال اخیر پدید آورده است.


این موقعیت ایران، قطعاً پیامدهایی در عرصة بین‌المللی دارد. پرسش این است که این موقعیت، متضمّن چه نتایجی در سطح جهان است؟

اگر نظام جهانی یک پیکر واحد در نظر گرفته شود، جمهوری اسلامی ایران، قلب این پیکرة جهانی محسوب می‌شود. در مقابل، آمریکا طیّ نیم قرن تلاش نموده است تا به مغز جهان تبدیل شود. اکنون ایالات متحده، با وجود سازمان گسترده‌ای همچون «NSA» توانسته است به ایجاد اینترنت در جهان مبادرت نموده و حافظة جهان را در 9 هکتار مساحتی که سوپر کامپیوترهای آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) در زیرزمین اشغال کرده‌اند، پدید آورد. این حافظة جهانی، روزانه سه میلیارد پیام را دسته‌بندی و ذخیره می‌کند.

موقعیت ایران به عنوان قلب در کنار موقعیت آمریکا به عنوان مغز این پیکره، شرایطی را پدید آورده که در بدن یک انسان می‌توان دید: قلب انسان بدون مغز، زنده می‌ماند، مانند بیمارانی که مرگ مغزی می‌شوند، امّا مغز انسان، بدون قلب او زنده نمی‌ماند. موقعیت استراتژیک جمهوری اسلامی ایران متضمن سه نکته است:

الف ـ در میان 200 کشور جهان، جمهوری اسلامی قلب جهان «Global heart» محسوب می‌شود.
ب ـ آمریکا مغز جهان«Global brain» محسوب می‌شود.
ج ـ قلب، بدون مغز زنده می‌ماند، امّا مغز بدون قلب زنده نمی‌ماند.

به یک نکته باید توجه داشت و آن‌هم اینکه وقتی کشوری دارای موقعیت جهانی است، به‌عنوان ثقل جهانی یا منطقه‌ای عمل می‌کند. مانند آمریکا، که چون موقعیت جهانی دارد، لذا خود را مرکز عالم می‌پندارد و سایر نقاط و مناطق را با خود می‌سنجد. برای نمونه، در قاعدة «مرکز ـ پیرامون» که آمریکا خود را مرکز عالم می‌شناسد، در یکصد سال اخیر، جزیرة جهانی یا قاره‌های به هم پیوستة آسیا ـ اروپا را که در موقعیت شرق آمریکا قرار دارند، با نام کلّی «خاور» می‌شناسد، سپس آن را به سه قسمت: خاورنزدیک، «خاورمیانه» و خاوردور تقسیم می‌کند. در یک صد سال اخیر که منطقة ما از سوی آمریکایی‌ها خاورمیانه خوانده شده است، هر یک از مردم این منطقه که واژة خاورمیانه را برتافته و بازگو کند، در واقع پذیرفته است که در حاشیة قطب! عالم امروز، یعنی آمریکا قرار دارد. حتی در 6 سال اخیر، آمریکا تلاش نمود با طرح خاورمیانة بزرگ، ابعاد آنچه را در یک‌صد سال گذشته توسط آدمیرال آلفرد ماهان تعریف شده بود، گسترش دهد.

موقعیت جمهوری اسلامی به‌عنوان «هارتلند» جهان، در برابر موقعیت آمریکا به عنوان «برین‌لند» جهان، مفهوم خاورمیانه را متزلزل ساخته است و اکنون این پرسش مطرح است که «شرق میانة چه کشوری؟!». مانع اصلی طرح خاورمیانة بزرگ، جمهوری اسلامی بوده است، و لذا موقعیت فعلی ایران، به عنوان «قطب جهان خداگرا» و همچنین هارتلند جهان، نظام بین‌الملل را وارد صورت بندی جدیدی نمود که در سوی دیگر آن، آمریکا به عنوان «قطب جهان بشرگرا» و برین‌لند جهان مطرح است. اکنون اگر کسی آمریکا را به تبع موقعیت آن مرکز عالم اومانیسم بداند، مفاهیمی همچون خاور نزدیک، خاورمیانه و خاور دور موضوعیت دارند، امّا هنگامی که موقعیت ایران کنونی، آن را مرکز عالم خداگرا قرار داده، می‌توان از باخترنزدیک (کشورهای اروپایی ارتدوکس و کاتولیک)، باخترمیانه (کشورهای پروتستان مرکز و شمال اروپا با محوریت آلمان) و باختردور (کشورهای آنگلوساکسن، شامل انگلیس، آمریکا، کانادا، استرالیا و نیوزیلند) نام برد.

چه عواملی این موقعیت ایران را تهدید می‌کند و آن را می‌فرساید؟

عوامل متعددی به عنوان تهدید این موقعیت ایران مطرح هستند. فهرست بلندی از تهدیدهای غربی‌ها علیه جمهوری اسلامی وجود دارد که همواره در تلاش‌اند تا این موقعیت را متزلزل، نابود و بی‌اثر سازند: سکتاریزاسیون (فرقه‌گرایی)، بالکانیزاسیون (تجزیة سرزمینی)، گلوبالیزاسیون (ذوب در نظام سیاسی، اقتصادی و فرهنگی غرب به بهانة جهانی‌سازی)، واتیکانیزاسیون (تحدید نهاد ولایت فقیه)، لیبرالیزاسیون فرهنگی و اقتصادی، سکیولاریزاسیون، ایندیویدوآلیزاسیون تربیتی، امانیزاسیون اعتقادی، پرنوکراتیزاسیون سیاسی، الیناسیزاسیون اجتماعی و هویت زدایی به ویژه در نسل جوان و موارد دیگری.


راه‌های مقابله با این تهدیدها کدامند؟

بخشی از این تهدیدها باید توسط نهادهای حکومتی و دولتی خنثی شوند، و بخشی نیز توسط مردم. امّا یک نکته میان هر دو مشترک است و آن هم «نیاز به بصیرت» است.


اگر مردم و حکومت‌مداران ندانند که کشور چه جایگاه و موقعیت ممتازی دارد و از وجود چنین نعمتی غفلت کنند، یقیناً آن را از کف خواهند داد. از سوی دیگر اگر این موقعیت را نشناختند، قطعاً متوجه تهدیدها و آسیب‌های آن نیز نخواهند بود که این غفلت موجب خسارت‌ها و فجایع جبران ناپذیری خواهد شد. لذا بصیرت حکومت و مردم، عامل اساسی خنثی‌سازی این تهدیدها و حفظ این موقعیت ممتاز به عنوان میراثی برای نسل‌های بعدی است.



این موقعیت چه ربط و نسبتی با حوزة فکری و فرهنگی ایران اسلامی ـ شیعی پیدا می‌کند؟

موقعیت ژئوکالچر ایران امروز، عمیقاً متاثر از فرهنگ شیعی ایران است. اگر این فرهنگ نبود، انقلاب اسلامی ایران نیز نبود و حداکثر در حدّ یک انقلاب ملی رقم می‌خورد.

انقلاب اسلامی ایران، جهان را از حالت دوقطبی درون پارادایم اومانیسم (بشرگرایی) که جهان را به دو قطب: لیبرال کاپیتالیسم غرب و سوسیالیسم شرق تقسیم می‌کرد، به درآورد، و به جهان دوقطبی جامع‌تری رساند: جهان دوقطبی اومانیسم (بشرگرایی) و تئوئیسم (خداگرایی). پس موقعیت ژئوکالچر ایران در جهان امروز مقوّم جهان ژئوپارادایم دوقطبی خداگرا ـ بشرگراست.

و اگر فرهنگ ایرانی شیعی نبود، نظام دوقطبی نوین در جهان شکل نمی‌گرفت. اهمیت ژئواستراتژیک ایران در جهان از این روست که نه تنها خود یک قطب این نظام دوقطبی است، بلکه خود این نظام را شکل داده است. این یعنی بازی‌گری در عرصة جهانی. البته مایل نیستم این مطلب به نوعی خود بزرگ‌بینی فرهنگی یا اعتماد به نفس کاذب بدل شود، زیرا موقعیت و جایگاه برتر داشتن، نیازمند زحمت و تلاش گسترده‌تر برای حفظ آن است. لذا از حیث توجه و تنبّه عرض می‌کنم تا به نوعی بتوان حساسیت‌ها را نسبت به داشته‌ها و سرمایه‌های ملی و دینی برانگیخت.


با توجه به رویکرد انقلاب اسلامی به آیندة جهان اسلام و نقش ایران در واقعة شریف ظهور حضرت ولی عصر(عج) جایگاه این موقعیت در این رویکردها چیست؟

با پدید آمدن نظام دوقطبی خداگرا ـ بشرگرا، موقعیت ژئوپارادایم ایران به عنوان مرکز جهان خداگرا، مقوّم رویکرد انقلاب اسلامی در جهان اسلام، به ویژه در حوزة الهام بخشی برای رهایی از سلطة بیگانگان بود که نمونه‌های آن در لبنان و فلسطین مشهود است. ظهور مهدی موعود(عج) متضمّن حضور دین در عرصة زندگی بشر و تقویت قطب خداگرا و بسط جامعة موحّدین و متقین در عالم است. موقعیت ایران کنونی، متضمن این حرکت بوده است و برای نهادینه‌سازی و تقویت آن باید تلاش کرد. گام بعدی که بسیار دشوار است، دینی‌سازی سبک زندگی بشر است. در واقع کار اساسی که رویکرد جدّی انقلاب اسلامی، پس از تحقق نظام ژئوپارادایم اومانیسم و تئوئیسم است، مسئلة تحقّق سبک زندگی مهدوی است. اگر سبک زندگی بشر مهدوی شود، زمینه‌سازی برای ظهور به نتیجه خواهد رسید. موقعیت ویژة ایران امروز، در این مسیر بسیار مؤثر است.


وظیفة دولت اسلامی و مردم در قبال این موقعیت در سطح منطقه‌ای و جهانی چیست؟

هر پدیدة اجتماعی، در حرکت کلی خود از سه مرحله عبور می‌کند: ایجاد، حفظ و بسط. موقعیت کنونی محیطی ایران در نظام اجتماعی جهان امروز نیز از این قاعده مستثنا نیست.

مرحلة نخست که مرحلة ایجاد این موقعیت بوده ، اکنون محقق شده است. باید این موقعیت را درک کرد. مرحلة دوم، حفظ این موقعیت است. وظیفة دولت و مردم در این مقطع حساس، حفظ و پاسداشت این موقعیت بسیار ارزشمند است. امّا آن‌هم کافی نیست، بلکه باید به سراغ مرحلة سوم رفت و مسئلة بسط این موقعیت ممتاز را مدّ نظر داشت. اگر مرحلة سوم، یعنی بسط موقعیت جمهوری اسلامی محقق شود، گامی در جهت زمینه‌سازی برای ظهور مهدی موعود(عج) محقق شده است. هوشیاری و بصیرت دولت و مردم از یک‌سو، و اهتمام به بسط این موقعیت از سوی دیگر، وظایف کلی ما در نسبت با موقعیت ممتاز ژئودکترین نهضت انتظار محسوب می‌شود.

از اینکه در این گفت‌وگو شرکت کردید، سپاس‌گزاریم

منبع:رجانیوز


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/9/13 و ساعت 9:9 عصر | نظرات دیگران()
راه‌اندازی 3 کلانتری مخصوص زنان در پایتخت
رئیس پلیس پیشگیری تهران بزرگ از راه‌اندازی 3کلانتری مخصوص زنان تا پایان سال‌جاری در پایتخت خبر داد.

سرهنگ بیگی در گفت‌وگو با ایسنا در رابطه با روند احداث شعب ویژه کودکان و زنان در کلانتری‌های پایتخت، اظهار کرد: در حال حاضر در تمام کلانتری‌های پایتخت، شعب خدمات قضایی از سال گذشته راه‌اندازی شده که پلیس زن در این شعب نیز حضور دارد و مسائل مربوط به زنان و کودکان را رسیدگی می‌کند.

وی ادامه داد: تا پایان سال‌جاری بناست، بحث تکمیل و توسعه واحدهای خدمات قضایی انجام شود و همچنین یگان انتظامی مخصوص زنان نیز تا پایان امسال با رویکرد رسیدگی به جرایم زنان و مسائل مربوط به اطفال و نوجوانان راه‌اندازی می‌شود.
http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=75495
 

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 88/9/11 و ساعت 9:1 عصر | نظرات دیگران()
احمدی‌نژاد: سوخت هسته‌ای 20 درصد را در ایران تولید می‌کنیم
رئیس جمهور درباره تلاش ایران برای دستیابی به اهداف بلند و صلح آمیز هسته‌ای با وجود صدور قطعنامه در آژانس و مانع تراشی برخی کشورها، از عزم کشورمان برای تولید سوخت 20 درصد خبر داد.

به گزارش شبکه خبر، محمود احمدی نژاد، امروز در جمع مردم اصفهان، با اشاره به موضوع هسته‌ای ایران گفت: دیدیم در شورای حکام آژانس، برخلاف قانون و مصوبات خودشان و برخلاف منطق و عدل و البته تحت فشار چند کشور به ظاهر قدرتمند، اما رو به افول، بر ضد ما قطعنامه صادر کردند.

احمدی نژاد تصریح کرد: خیلی روشن است که اگر همه آنها حتی با هم باشند، ملت ایران هیچ ترس و واهمه‌ای نخواهد داشت.

رئیس جمهور افزود: دیشب در شبکه اول عرض کردم آنها قدرت اندیشه، تفکر و تعقلشان را از دست داده‌اند، متوجه نمی‌شوند و سرشان را در برف کرده‌اند و دستور می‌دهند و خیال می‌کنند که همه به حرفشان گوش فرامی دهند و هرچه می‌گویند دنیا باید به آن عمل کند.

احمدی نژاد گفت: آنها در ظلمت هستند، تدبیرشان نتیجه نمی‌دهد، ما به دنیا اعلام کرده ایم که این سازمان‌ها در اختیار چند قدرت فاسد است و مطلقا در مسیر قانون حرکت نمی‌کنند، خدا زده پس کله این طاغوت ها، خودشان تصمیم‌هایی می‌گیرند و سندهای معتبری را از ملت ایران در برابر ملت‌های دنیا قرار می‌دهند و هر آنچه را ما می‌گوییم آنها در عمل به جهان ثابت می‌کنند و حقیقت حرف‌های ما را روشن می‌کنند.

رئیس جمهور تصریح کرد: از نظر ما موضوع هسته‌ای تمام شده، این‌ها سوختن هایشان از جای دیگری است و از جای دیگری ناراحت هستند.

احمدی نژاد افزود: منطق را ببینید، ما به آنها گفتیم سوخت 20 درصد می‌خواهیم، بر اساس مقررات آژانس آنها موظف هستند این سوخت را در اختیار ما قرار دهند؛ اما شروع کردند به گذاشتن شرط و شروط برای ما، و ما در پاسخ گفتیم که هیچ شرط و شروطی را از شما نمی‌پذیریم، اگر می‌دهید که هیچ، و اگر نمی‌دهید خودمان تولید می‌کنیم؛ اما آنها برخلاف قانون، قطعنامه ضد ما صادر کردند.

رئیس جمهور اضافه کرد: منطق آنها بر اساس قانون نیست، بلکه به دوران قرون وسطی برمی گردد، منطقی که ملت‌ها را ضد قدرت‌ها می‌شوراند.

احمدی نژاد ادامه داد: اگر سوخت نمی‌دهید به یاری خدا سوخت بیست درصد و هرچه که نیاز داشته باشیم، خواهیم ساخت.

رئیس جمهور، در ادامه سخنانش در جمع مردم اصفهان گفت: بگذارید این جمله را هم بگویم؛ جنگ روانی راه‌انداختند که جنگ می‌شود و همه اینها بازی‌های تبلیغاتی است.

احمدی نژاد افزود: چند تا از این‌ها در نیویورک و در سفرهای اخیر پیش ما آمدند و گفتند رژیم صهیونیستی خیلی عصبانی است، قابل کنترل نیست و ممکن است غلطی بکند.

رئیس جمهور اضافه کرد: بنده به آنها گفتم این رژیم صهیونیستی که چیزی نیست، حتی اربابان آنها نیز نمی‌توانند غلطی بکنند.

احمدی نژاد گفت: دنیا بداند ملت ایران ملت منطق، قانون مداری، عدالت، برادری، گفتگو و تفاهم است.

رئیس جمهور، با بیان اینکه ما برای آقای اوباما نگران شدیم، افزود: او گفته بود می‌خواهد تغییرات اساسی ایجاد کند و ما هم استقبال کردیم و گفتیم بسم الله.

احمدی نژاد اضافه کرد: من پیام دادم اگر تغییرات اساسی می‌خواهید، ایجاد کنید؛ این است که سیاست زورگویی، تجاوز، بی قانونی و تبعیض، لشکرکشی به خاورمیانه و حمایت از صهیونیست‌های آدم کش را تعطیل کنید و ملت‌ها را دوست داشته باشید و ما سعی کردیم که تغییر اتفاق بیفتد؛ اما الان نگرانیم، خوب عمل نمی‌کند.

رئیس جمهور ادامه داد: ما نگران این هستیم که صهیونیست‌ها وی را هم هول بدهند در ریلی که آقای بوش را هول دادند.

احمدی نژاد گفت: سرنوشت آقای بوش، جلوی چشم ایشان و همه است و ما به سرنوشت آقای بوش هم راضی نبودیم.

رئیس جمهور افزود: من به بوش نامه دادم و دعوت کردم و گفتم تو که می‌گویی مسیحی هستی، بسم الله، این راه حضرت مسیح، وارد شو تا رستگار شوی.

احمدی نژاد گفت: در همانجا نوشتم که اگر راه درست را انتخاب نکنی، بدان که سنت الهی به خفت و خواری امثال توست و متاسفانه او بی اعتنایی کرد و به آیات الهی که در نامه نوشته شده بود، بی حرمتی کرد.

رئیس جمهور با بیان اینکه امروز، منفورترین رئیس جمهور تاریخ آمریکا آقای بوش است، افزود: ما نمی‌خواهیم چنین سرنوشتی نصیب فرد بعد از او شود.

رئیس جمهور در ادامه سخنرانی خود در جمع مردم اصفهان گفت: ما خودمان آمدیم و سایت قم را یک سال قبل به آژانس اطلاع دادیم، بعد ما را محکوم می‌کنند و می‌گویند: سازمان‌های جاسوسی غرب مطلع شده بودند، چون ایرانی‌ها فهمیدند آنها مطلع شدند، آمدند خبر دادند.

احمدی نژاد افزود: ما سوال می‌کنیم شما به چه حقی در کشور ما جاسوسی می‌کنید؟ شما مگر در "قرارداد الجزایر" تعهد ندادید که دیگر علیه ملت ما کاری نکنید؟ مگر تعهد ندادید که دیگر جاسوسی نکنید؟ این چه رفتار زشتی است؟

رئیس جمهور گفت: این بلوف است، ما یک کار مثبتی انجام دادیم و آنها منفعل شدند و دستشان خالی است؛ اخلاق طاغوتی است دیگر؛ شروع می‌کنند به ادعا کردن، غافل از اینکه زیر پایشان دیگر خالی است و نقطه استقراری در دنیا ندارند.

احمدی نژاد در ادامه سخنانش به برنامه‌های سفر سوم دولت به اصفهان اشاره کرد و گفت: ان شاء الله در سفر هم کارگروه‌ها را داریم. از جمله کارگروه فرهنگی. به خصوص برای استان اصفهان بحث آب، حمل و نقل شهری، خشکسالی، کشاورزی، حمل و نقل درون شهری، میراث فرهنگی، صنعت و اشتغال و بحث مسکن مهر را داریم که درباره اینها تصمیمات خوبی خواهیم گرفت و مصوبات قبلی پیگیری خواهد شد.

رئیس جمهور افزود: جلساتی با ایثارگران و با منتخبان استان خواهیم داشت، حرف‌ها را می‌شنویم، و بحث را دنبال می‌کنیم.

احمدی نژاد گفت: برای جوانان عزیز اصفهان نیز، ورزشگاه بزرگ این شهر را دولت تصمیم می‌گیرد که بشازد و ان شاءالله از طریق صدا و سیما از برنامه‌ها آگاه می‌شوید.

رئیس جمهور، در بخش دیگری از سخنان خود، اصفهان را ترکیبی بسیار زیبا از تدین، ایمان ناب، مجاهدت و نجابت خواند و گفت: اصفهان، خورشیدی فروزان در مرکز ایران است که به همه سرزمین ایران، نورافشانی می‌کند.

احمدی نژاد افزود: اصفهان زادگاه عارفان، فیلسوفان، معماران، هنرمندان، علمای بزرگ، فقها و مراجع عظیم الشانی است که صدها سال پناهگاه مردم و سنگر دفاع از اسلام ناب محمدی بوده است.

رئیس جمهور، با بیان اینکه اصفهان سرزمین مردان و زنان بزرگ، مجاهدان، شهیدان والامقام و سرداران فدایی انقلاب و اسلام عزیز است، افزود: اصفهان گنجینه پرافتخار از ذوق، ابتکار و زیبایی است.
احمدی نژاد اضافه کرد: سلام و درود خدا بر زنان و مردان اصفهان که میراث دار فرهنگ و هنر ایران زمین هستند.

رئیس جمهور ادامه داد: اصفهان در چهارصد سال اخیر و قبل از انقلاب و پس از پیروزی آن، نقش برجسته و پیشتازی در بالندگی، عظمت و عزت ملت ایران داشته است.

رئیس جمهور، در بخش دیگری از سخنانش در اصفهان درباره اهمیت ولایت و امامت در پیشرفت و تعالی بشر گفت: هر کسی به ولایت و امامت متصل شود، ماندگار و جاودان است و هر عملی که در مسیر امامت انجام شود در عالم باقی است، رشد خواهد کرد و به کمال خواهد رسید.

احمدی نژاد گفت:‌ اتصال به ولایت امام در حقیقت اتصال به کمال علم، قدرت، جود و شجاعت است و انقطاع از غیر خدا و اتصال به نقطه نهایی حیات و نور ایمان، نعمت و نقطه نهایی دین است.

رئیس جمهور گفت: خارج از مسیر امامت هیچ چیزی به انسان عطا نمی‌شود و هیچ رشدی در دنیا اتفاق نمی‌افتد و همه کمالات در اتصال به امام است.

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 88/9/11 و ساعت 9:0 عصر | نظرات دیگران()
<      1   2   3   4   5   >>   >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا