زمستان 88 - خبر روز
شکیبایى به اندازه مصیبت فرود آید ، و آن که به هنگام مصیبت دست بر رانهایش زند ثوابش به دست نیاید . [نهج البلاغه]
امروز: یکشنبه 03 اسفند 5
دفاع مصاحبه‌شوندگان رسانه دولتی انگلیس از طرح احمدی‌نژاد
انگلیس که جای خود، امریکا، آلمان و روسیه هم باید غرامت بدهند

شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی عربی برای چندمین بار ایده دکتر احمدی‌نژاد در خصوص دریافت غرامت از متجاوزان جنگ جهانی دوم را به بحث گذاشت، اگرچه مصاحبه‌شوندگان بخش عربی رسانه دولتی انگلیس، هر دو به حق ایران در دریافت غرامت تأکید کردند و با ذکر نمونه‌های جالبی از نظریه رئیس‌جمهور دفاع کردند.

طرح درخواست غرامت از انگلیس تسویه حساب با لندن نیست

به گزارش رجانیوز، تحلیلگر مسایل سیاسی در تهران این مساله را که طرح درخواست ایران برای گرفتن غرامت از انگلیس به علت حمله به ایران در خلال جنگ جهانی دوم تسویه حساب با لندن است، رد کرد.

حسن هانی زاده در پاسخ به این سوال که چرا پس از ده‌ها سال، پرونده جنگ جهانی دوم در ایران گشوده می شود، گفت: ایران از مدتی پیش به دنبال گرفتن غرامت از انگلیس و روسیه است که در طول جنگ جهانی دوم به ایران حمله کردند، به ویژه که انگلیس در آن زمان، نیروهای خود را وارد خاک ایران کرد و به غارت اموال و ثروت‌های ملت ایران پرداخت. بر این اساس گروهی از کارشناسان سرگرم بررسی این مساله هستند و قصد دارند این مساله را در سازمان ملل و دیوان بین المللی کیفری مطرح کنند.

وی در پاسخ به سوالی درباره جنگ ایران و عراق ادامه داد: سازمان ملل پس از آتش بس بین ایران و عراق اعلام کرد عراق آغازگر جنگ بود، بر این اساس ایران هم اکنون خواهان گرفتن غرامت از عراق است.

وی در پاسخ به این سوال که آیا طرح این مساله از طرف ایران تسویه حساب با انگلیس به علت حمایت از معترضان در داخل ایران است، اظهار داشت: بعضی محافل انگلیسی و سفارت این کشور در تهران و نیز بعضی رسانه های انگلیسی برای دامن زدن به کشمکش‌ها در ایران تلاش‌هایی کردند. بر این اساس ایران معتقد است بحرانی که پس از انتخابات بروز کرد به علت تحریک و تشویق انگلیس بود.

هانی‌زاده تصریح کرد: اما نمی توان اقدام اخیر ایران را تسویه حساب با انگلیس دانست بلکه مساله حقوق ملت ایران مطرح است. دولت ایران از طرف مردم برای اتخاذ تدابیری علیه دولت انگلیس زیر فشار است. بر این اساس حقوقدانان در ایران طرح این مساله در سازمان ملل و دادگاه لاهه را بررسی می کنند.

مردم ایران حق دارند ازانگلیس امریکا وروسیه درخواست غرامت کنند

همچنین یک کارشناس مسایل ایران در لندن تاکید کرد: مردم ایران حق دارند از انگلیس، امریکا و روسیه برای اشغال این کشور در زمان جنگ جهانی دوم درخواست غرامت کنند.

حمید گل شریفی نیز در پاسخ به این سوال که انگیزه احمدی‌نژاد از مطرح کردن گرفتن غرامت از کشورهای غربی برای جنگ جهانی دوم در شرایط کنونی چیست، گفت: 65 سال از جنگ جهانی دوم می گذرد ولی ما هنوز شاهد برگزاری دادگاه هایی علیه نازی‌ها و عاملان جنایت در آن زمان هستیم. کشورهای پیروز در جنگ جهانی دوم خود اعلام کردند که ایران پل پیروزی آنها بود. حمله آنها به ایران باعث بروز مشکلات سیاسی اجتماعی و اقتصادی برای ملت ایران شد. انگلیس در ان زمان به‌طور رایگان از منابع نفتی ایران بهره برداری می کرد.

وی افزود: ایران اکنون در پرونده هسته ای در برابر غرب قرار گرفته است. امریکا، روسیه، انگلیس و آلمان کشورهای درگیر در جنگ جهانی دوم بودند. آلمان، عامل آشغال ایران در آن زمان بود زیرا انگلیس با بهانه حضور اتباع آلمانی در ایران اعلام بی‌طرفی ایران را رد کرد و به این کشور حمله کرد. عملی شدن درخواست ایران برای گرفتن غرامت از این کشورها به زمان طولانی نیاز دارد. طرح این مساله در شرایط کنونی در ایران پیامی به مردم ایران است که کشورهایی که امروز ادعای دفاع از حقوق بشر را دارند، در گذشته چگونه عامل بروز بحران در ایران بودند. افراد مسن در ایران هنوز بحران‌هایی را در که آن زمان در این کشور به وجود آمد، به یاد دارند.

http://rajanews.com/detail.asp?id=42665


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در دوشنبه 88/10/21 و ساعت 9:41 صبح | نظرات دیگران()
سید محمد انجوی نژاد
سخنرانی روشنگرانه حجت الاسلام انجوی نژاد در تحلیل بیانیه هفدهم میرحسین موسوی.

?.?? مگابایت
(?:?? دقیقه)
لینک مستقیم

شادی روح امام و شهدا صلوات

 

 

دو کلیپ از وحشی گری یزیدیان سبز پوش در ضرب و شتم نیروهای انتظامی

 

660 کیلوبایت

دانلود کلیپ تصویری

 

966 کیلوبایت

دانلود کلیپ تصویری

 

شادی روح امام و شهدا صلوات 

 

 

1،5 مگابایت

دانلود کلیپ تصویری

غیر مستقیم

شادی روح امام و شهدا صلوات 

+ لینک تصجیح شد!

 

دانلود با حجم 2.42 مگا بایت

لینک مستقیم / لینک غیر مستقیم

شادی روح امام و شهدا صلوات 

 

اذان موذن زاده اردبیلی با صحنه هایی از شهادت

 

5 مگابایت

دانلود کلیپ تصویری

 

منبع ما : سایت خوب http://mobarezclip.com/


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 88/10/20 و ساعت 8:42 عصر | نظرات دیگران()
متن کامل گزارش مجلس از ماجرای بازداشتگاه کهریزک
محاکمه سران اصلی فتنه، مطالبه زمین مانده مردم از نظام

پس از انتشار اخباری مبنی بر اقدامات خلاف قانون در
بازداشتگاه کهریزک این بازداشتگاه با پیگیری و دستور مستقیم رهبر معظم انقلاب تعطیل
شد و بنابر خواست معظم له، مجلس شورای اسلامی، مسئول رسیدگی به این موضوع شد. مجلس
هشتم نیز با تشکیل کمیته ای به پیگیری موضوع پرداخته و اقدام به تهییه گزارشی کرد
که به گزارش بازداشتگاه کهریزک معروف شد.

به گزارش رجانیوز، سخنگوی کمیته ویژه مجلس جهت
بررسی وضعیت بازداشت‌شدگان حوادث پس ازانتخابات درجلسه علنی امروز یک‌شنبه مجلس
شورای اسلامی سرانجام گزارش تفصیلی و کامل این کمیته را قرائت کرد. این در حالی است
که دستگاه‌های مسئول همچنان و با وجود گذشت بیش از شش ماه از آغاز آشوب در تهران به
هدایت برخی چهره‌های سیاسی، مسببان اصلی این آشوب را حتی به یک جلسه بازپرسی هم
دعوت نکرده اند و این سران آزادانه مشغول انتشار بیانیه و ایجاد بلوا در
کشور هستند.

متن کامل گزارش کمیته ویژه مجلس به شرح
ذیل است:

ریاست محترم مجلس شورای اسلامی
پیرو تاکید
جنابعالی مبنی بر تشکیل کمیته‌ای جهت پیگیری مسائل مربوط به بازداشتی‌ها و حوادث پس
از انتخابات دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بدین وسیله گزارش نهایی آن ایفاد
می‌گردد.
علا‌ءالدین بروجردی رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی.

با استعانت از ذات لایزال الهی و مبتنی بر اصل 84
قانون اساسی گزارش مربوط به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در دو بخش به
استحضار همه می‌رسد.

بخش اول:

چگونگی تشکیل کمیته و اقدامات انجام شده

پس از حوادث انتخابات ریاست جمهوری با تدبیر ریاست
محترم مجلس شورای اسلامی جناب آقای لاریجانی کمیته‌ای جهت پیگیری مسائل مربوط به
بازداشت‌شدگان و التهابات پیش آمده تشکیل شد، این کمیته متشکل از جمعی از اعضای
کمیسیون‌های امنیت ملی ، قضایی ، بهداشت و درمان و آموزش و تحقیقات بوده است . در
فراز نخست این گزارش شایان ذکر است که قبل از تشکیل این کمیته در روز 24 خردادماه
یعنی دو روز پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به مناسبت حوادث به وجود آمده در
کوی دانشگاه تهران از جانب ریاست محترم مجلس شورای اسلامی کمیته‌ای با مسئولیت جناب
آقای ابوترابی نایب رئیس مجلس شورای اسلامی تشکیل شد. لذا ارائه گزارش در خصوص
حوادث خوابگاه دانشجویان بر عهده آن کمیته می‌باشد و این کمیته ورود در بررسی مسائل
مربوطه به کوی نداشته است.

کمیته بررسی مسائل مربوط به حوادث پس از انتخابات
ریاست جمهوری رسما در تاریخ پنجم مردادماه تشکیل شد، اولین جلسه رسمی کمیته در روز
دوشنبه ششم مردادماه تشکیل و ضمن بررسی جوانب مختلف حوادث به وجود آمده تقسیم کار
شد و مقرر گردید کمیته جلسه‌ای با دادستان وقت عمومی و انقلاب تهران تشکیل دهد. این
جلسه در بعدازظهر همان روز تشکیل شد و قاضی مرتضوی در این جلسه گزارشی از روند
دستگیری‌ها و بازداشتی‌ها ارائه داد، وی گفت هم اینک حدود 390 نفر بازداشت هستند که
از این تعداد حدود 250 نفر بازداشتی‌های میدانی صحنه اغتشاشات و 50 نفر
بازداشیت‌های غیرمیدانی هستند.

از وی در خصوص کشته شدن سه تن از افراد بازداشت شده
آقایان روح‌الامینی، ‌کامرانی و جوادی فر پرسیده شد . وی دلیل این مساله را بنا بر
بررسی‌های انجام شده از سوی پزشکی قانونی مننژیت دانست و متذکر شد که با سرعت در
بازداشتگاه‌ها عملیات واکسیناسیون مننژیت در حال انجام می‌باشد.

هیات از وی پرسید به چه دلیل دستگیرشدگان روز 18
تیرماه به بازداشتگاه کهریزک منتقل شدند، وی ضمن مناسب و استاندارد دانستن این
بازداشتگاه مساله فقدان ظرفیت زندان اوین را اصلی‌ترین دلیل جهت انتقال این
بازداشت‌شدگان به کهریزک دانست. در این جلسه هیات، از دادستان وقت تهران خواست اولا
کسانی که دارای اتهام سنگینی نیستند هرچه سریعتر آزاد شوند، ثانیا تکلیف همه
بازداشت‌شدگان براساس قواعد حقوقی هرچه سریعتر تعیین شود ،‌ثالثا اطلاع رسانی به
خانواده‌ها با سرعت انجام پذیرد تا التهابات ناشی از نگرانی آنان کاهش یابد ، رابعا
براساس گزارشات رسیده تخلفاتی از ناحیه برخی از ضابطین خصوصا در کهریزک وجود دارد
،لذا هر چه سریعتر مسیر برخورد با آنان هموار شود.

هیات روز سه‌شنبه هفتم مردادماه به زندان اوین
عزیمت کرد و طی دیدار پنج ساعته با همه زندانیان دستگیر شده میدانی اغتشاشات دیدار
و سخنان آنان را استماع کرد، در وهله نخست هیات به دیدار حدود 60 تن از
بازداشت‌شدگان منتقل شده از کهریزک به اوین رفت و به شکل مفصلی سخنان آنان را شنید
. آنان مجموعه آزارهای انجام شده را به اطلاع هیات رساندند که اهم آن آزارها عبارت
بود از زندانی شدن 147 نفر در یک مساحت کم ، عدم وجود تهویه ، فقدان آب و غذای
مناسب ، شنیدن فحش‌های رکیک ، کلاغ‌پر رفتن همراه با ضرب و شتم ، ‌همجواری با اراذل
و اوباش و تحقیر شدن.

پس از استماع سخنان آنان در جمع سایر بازداشت‌شدگان
نیز حضور یافته و آنان نیز از روند دستگیری ، بازداشت و انتقال به اوین نقطه‌نظرات
خود را با هیات در میان گذاشتند. مجموعه سخنان آنان نیز اظهار نارضایتی از روند
دستگیری و برخوردهای نامناسب در بازداشتگاه‌ها بود. لیکن هیچ گونه شکایتی از زندان
اوین و ماموران و مسوولان آن نداشتند.

پس از دیدار با زندانیان هیات جلسه‌ای نیز با
مسئولان زندان اوین و قاضی حداد معاونت وقت امنیت دادستانی تهران داشت در آن جلسه
مسئولان اوین اذعان داشتند که انتقال بازداشت‌شدگان هجدهم تیر به بهانه فقدان جا و
ظرفیت در زندان اوین مطلب صحیحی نیست . زندان اوین کاملا آمادگی پذیرش آن
بازداشت‌شدگان را داشته است. در همین روز با همکاری دادستان وقت تهران مقرر شد که
حدود 140 تن از بازداشت‌شدگان که دارای اتهامات سنگینی نبودند، آزاد شوند که این
مساله طی روزهای سه‌شنبه هفتم و چهارشنبه هشتم مردادماه محقق شد.
در روز
چهارشنبه هشتم مردادماه جمعی از اعضای هیات از بند 209 زندان اوین بازدید کردند در
این بازدید امکان تماس مستقیم با زندانیان فراهم نشد و صرفا از بندها و سلول‌ها و
امکانات موجود و همچنین سلول‌های مربوط به بازجویی‌ها بازدید به عمل آمد. در روز
شنبه دهم مرداد جمعی از اعضای هیات با آقای علوی قائم مقام وزارت اطلاعات که در
فقدان وزیر در اصل مسوولیت وزارتخانه‌ را عهده‌دار بودند جلسه داشته و پس از این
جلسه با حضور مجدد در بند 209 زندان اوین هیات با دو تن از زندانیان آقایان قوچانی
و چوبینه در خصوص وضعیت زندان و نوع تعامل ماموران و ضابطین گفت‌وگوی مفصلی
نمود.

بیشترین نگرانی آنان در خصوص بلاتکلیفی‌شان در
زندان بود.

پس از آن این هیات از بند 240 زندان اوین بازدید
کرد و پس از آن به شکل رندوم با دو تن از زندانیان آقایان امام و آقایی گفت‌وگو
کرد. در این گفت‌وگو آنان از وضعیت زندان، ماموران، بازجویان و ضابطین شکایتی
نداشتند اما بیان کردند که به دلیل آن‌که زندانی نظامی هستند که خود را متعلق و
فدایی آن می‌دانند شکوه دارند و این موضوع را عذابی روحی شدید برای خود
می‌دانستند.

هیات در تاریخ 21 مرداد ماه مجددا از زندان اوین
بازدید به عمل آورد و با حضور در بندهای مختلف با بازداشت شدگان گفت‌وگو کردند. در
نهایت جمعی از اعضای هیات از بند 2 الف بازدید و با آقایان ابطحی، عطریانفر و
تاج‌زاده نیز گفت‌وگو کردند. شایان ذکر است که با عنایت به نگرانی شدید آقای
تاج‌زاده از سلامتی وی تا جایی که حتی شایعاتی مبنی بر کشته شدن او منتشر شده بود،
هیات اصرار به ملاقات با تاج‌زاده داشت.

خانم الهیان نیز از بند مربوط به نسوان بازدیدی به
عمل آورد که در این رابطه گزارشی مبسوط تهیه و به مراجع ذیربط ارسال نمودند. خانم
الهیان متذکر شدند که خانم‌های حاضر در بند نسوان شکایتی از وضعیت زندان اوین
نداشتند و بیشتر از زندانی بودن خود شاکی بودند.

این هیات روز دوشنبه 19 مرداد ماه در پی تقاضای
اعضای کمیته منصوب از ناحیه دو تن از کاندیداها که پیگیر مسایل بازداشت شدگان پس از
انتخابات بودند با تقاضای قبلی جهت ملاقات با هیات در مجلس حضور یافته و با کمیته
ملاقات کردند، در این ملاقات آنها ضمن تشریح دریافت‌های خود و گزارشات رسیده به
آنان، مدعی شدند که 69 نفر در حوادث اخیر کشته شده‌اند، این هیات از آنان خواست
لیست حاوی اسامی و مشخصات این افراد را ارایه دهند، آنان نیز لیستی را متشکل از نام
و فامیل ارایه کردند، پس از آن از آنها خواسته شد مشخصات بیشتری که قابل پیگیری
باشد را ارایه دهند و آنان نیز پذیرفتند ولیکن تا زمان تدوین این گزارش جز همان
ورقه حاوی نام و فامیل افراد اطلاعات تکمیلی واصل نشده است.

در همان روز هیات جلسه‌ای را به تقاضای جمعی از
خانواده‌های زندانیان از جمله خانم و خواهر تاج‌زاده، خانم میردامادی و خانم
تاجرنیا به آنها داشت و نقطه نظرات آنها را نیز استماع کرد، هیات هم چنین با برخی
از بازداشت شدگان پس از آزادی نیز تماس گرفت و مجددا در شرایط جدید از آنان خواست
چنانچه دارای اطلاعاتی هستند که در زمان بازداشت نتوانسته و یا نخواستند بیان
نمایند را با کمیته در میان گذارند.

پس از انتشار نامه کروبی مبنی بر آزار جنسی برخی از
زندانیان، کمیته با ایشان نیز جلسه مفصلی داشته و سخنان وی را استماع کردند، هیات
هم چنین ضمن دیدار با رییس قوه قضاییه، آیت‌الله آملی لاریجانی در آغازین روزهای
انتساب ایشان ضمن ارایه گزارشی از مجموعه دریافت‌های خویش، خواهان تسریع در روند
بررسی پرونده‌ها و تعیین تکلیف باقی مانده زندانیان شد.

کمیته طی جلسه‌ای با هیات سه نفره منصوب از جانب
رییس قوه قضاییه یعنی آقایان رئیسی، محسنی اژه‌ای و خلفی ضمن ارایه گزارش خود از
نتایج اقدامات آنان نیز مطلع شد. این کمیته هم چنین طی جلسه‌ای با رییس سازمان
قضایی نیروهای مسلح در رابطه با مسایل مربوط به برخورد جدی با متخلفین به خصوص در
بازداشتگاه کهریزک گفت‌وگو نمود و خواستار برخورد جدی و عادلانه با آنها شد.

همچنین این هیات متذکر شد که در نظام عادلانه
اسلامی باید بدون توجه به عناوین، با مقصرین اصلی برخورد شود و افکار عمومی باید
جدیت در برخورد را ببینند.

از آنجا که به طور همزمان با تشکیل این کمیته،
هیاتی متشکل از نمایندگان قوای سه گانه به دستور مقام معظم رهبری در دبیرخانه شورای
عالی امنیت ملی جهت بررسی مسایل مربوط به حوادث پس از انتخابات تشکیل شده بود و دو
تن از اعضای این هیات آقایان سروری و دهقان نمایندگان تهران و طرقبه جزو هیات بودند
لذا کمیته از طریق آقای سروری که عضو مشترک هر دو کمیته بود اطلاعات لازم را تبادل
نمودند.

ضمنا طی این ایام کمیته با هدف دفاع از حقوق
شهروندی امکان تماس و ارتباط با بسیاری از شهروندان را جهت ارایه هر گونه شکایت یا
نقطه نظری چه از طریق تماس تلفنی و یا حضوری فراهم کرده است.

* نتایج و استنتاجات

1- در خصوص بازداشتگاه کهریزک باید اذعان نمود که
از ابتدا این بازداشتگاه با کارویژه نگهداری اراذل و اوباش و فروشندگان کلان مواد
مخدر تشکیل شده بود. متاسفانه به مرور زمان سایر زندانیان نیز به دستور مقامات
قضایی به آن زندان راه می‌یابند. در خصوص این بازداشتگاه آقای دربین، رئیس دفتر
ویژه ریاست وقت قوه‌ قضاییه در تاریخ 86/11/17 طی نامه‌ای محرمانه خطاب به آقایان
یساقی، رئیس سازمان زندان‌ها و مرتضوی دادستان وقت عمومی و انقلاب تهران می‌نویسد:
در خصوص بازداشتگاه کهریزک موسوم به 210 ریاست قوه قضاییه مقرر فرموده‌اند لازم است
بازداشتگاه کهریزک با نظارت مستقیم سازمان زندان‌ها برای متهمین دادسرای تهران باشد
و هیچ متهمی از حوزه‌های دیگر بدون هماهنگی با دادستان تهران به این بازداشتگاه
اعزام نشود.

از این نامه رونوشتی جهت آقایان آوایی، رئیس کل
دادگستری استان تهران جهت اقدامات لازم و سردار سرتیپ احمدی‌مقدم فرماندهی نیروی
انتظامی جهت استحضار ارسال می‌شود. نتیجه آنکه اولا کهریزک یک بازداشتگاه رسمی بوده
و همه مسئولان قضایی از بالاترین رده از آن مطلع و حتی بازدیدهایی نیز داشته‌اند.
لذا اینکه برخی مسئولان قضایی طی مصاحبه‌هایی از خود سلب مسئولیت نموده‌اند به
هیچوجه قابل پذیرش نیست و امروز بیش از همه دستگاه قضایی باید پاسخگوی ضعف‌ها و
خلل‌های این بازداشتگاه باشد. ثانیا اصلی‌ترین دلیل ایجاد بازداشتگاه کهریزک تادیب
اراذل و اوباش خطرناک و هتک‌کنندگان به نوامیس مردم، متجاوزین به عنف و فروشندگان
بزرگ مواد مخدر و مجرمین خطرناک بوده؛ لذا فارغ از بحث اغتشاشات پس از انتخابات
انتقال برخی مجرمین با جرم‌های دیگر به این بازداشتگاه فاقد توجیه است و در این
خصوص نیز دستگاه قضا باید پاسخگو باشد.

در همین راستا در تاریخ 88/1/30 فرماندهی انتظامی
تهران بزرگ طی نامه‌ای خطاب به دادستان وقت عمومی و انقلاب تهران متذکر می‌شود که
در حال حاضر دادسراهای نواحی مختلف تهران بسیاری از متهمان که میزان کشفیات مواد
مخدر آنها فقط چند گرم می‌باشد را به زندان کهریزک معرفی می‌کنند و عملا زندان
مذکور محل نگهداری متهمین انواع جرایم شده است. از آنجایی که برابر تدبیر زندان
کهریزک جهت نگهداری متهمین اراذل و اوباش و مواد مخدرفروشان ساماندهی گردیده است
مستدعی است مراتب را به کلیه دادسراهای تهران ابلاغ فرمایید و چنانچه صلاح بدانید
از اعزام متهمین غیرمربوط خودداری شود.

همچنین فرماندهی انتظامی تهران بزرگ در تاریخ
88/2/5 طی نامه‌ای خطاب به جانشین ناجا متذکر می‌شود که عطف به هامش نامه شماره‌
1116 / 07 / 204 / 2 / 1726 مورخ 87/12/21 پلیس آگاهی ناجا در اجرای امریه‌
حضرت‌عالی نامه‌ای به دادستان عمومی و انقلاب تهران جناب آقای مرتضوی تنظیم مبنی بر
اینکه کهریزک برابر تدابیر قبلی محل نگهداری اراذل و اوباش، مواد فروشان و مجرمین
خطرناک بوده، لیکن دادسراها هم‌اکنون بی‌رویه هر نوع متهم را اعزام می‌نمایند؛ لذا
ابلاغ فرمایید که مانند قبل فقط متهمین مذکور اعزام گردند.

ثالثا با توجه به آنچه گذشت اعزام 147 تن از
بازداشت‌شدگان اغتشاشات روز 18 تیر ماه به چنین بازداشتگاهی به هیچ وجه قابل پذیرش
نیست. بر اساس بررسی‌های به عمل آمده در روز 19 تیر ماه به دستور دادستان وقت تهران
این جمع از بازداشت‌شدگان به کهریزک اعزام می‌شوند. اگر چه اعزام این افراد به
کهریزک حتی در صورت فقدان ظرفیت زندان اوین هم قابل توجیه نیست، لکن مسئولان زندان
اوین در جلسه‌ کمیته با آنان اذعان داشتند که زندان اوین ظرفیت پذیرش آن
بازداشت‌شدگان را داشته است. ضمن آنکه مسئولان بازداشتگاه کهریزک با این عنوان که
ظرفیت پذیرش این تعداد از بازداشت‌شدگان را ندارند در هنگام نخست از پذیرش آنان سر
باز زده و بازداشت‌شدگان ساعتی نیز در بیرون از بازداشتگاه معطل بوده اما به دلیل
اصرار مقام قضایی دستور دهنده، مجبور به پذیرش می‌شوند و لذا بازداشت‌شدگان را در
سالن کوچک قرنطینه به مساحت 70 متر جا می‌دهند و طی چهار روز حضور این تعداد از
بازداشت‌شدگان در شرایط بسیار سخت و بد آب و هوا در گرمای تابستان بدون وجود تهویه
و امکانات بهداشتی، غذایی و آشامیدنی و همچنین ضرب و شتم و توهین و تحقیر توسط
ماموران نگهداری آنان در جوار 30 نفر از اراذل و اوباش پرخطر همه و همه موجب شد که
دل رهبر معظم انقلاب از آن به درد آید.

مقام معظم رهبری پس از دریافت اولین
گزارشات از ضرب و شتم و رفتارهای غیرانسانی در بازداشتگاه کهریزک به سرعت دستور
انتقال زندانیان به مکان مناسب، تعطیلی زندان کهریزک، بررسی دقیق و همه‌جانبه مسائل
به وجود آمده و نهایتا برخورد با عوامل و مسببان این حوادث را صادر فرمودند و در پی
این دستور کمیته‌ای نیز متشکل از نمایندگان سه قوه در دبیرخانه شورای عالی امنیت
ملی تشکیل شده است. تاکنون مقام معظم رهبری دستورات بسیاری را برای پیگیری و به
نتیجه رساندن این مساله با عنایت به گزارشات کمیته تشکیل شده در دبیرخانه شورای
عالی امنیت ملی صادر فرموده‌اند که عملا مسیر را جهت به ثمر رساندن کار برای
مسئولان فراهم آورده است.

کمیته‌ مجلس بر آن است که در مسئله مربوط به
بازداشتگاه کهریزک عملا دو ظلم بزرگ انجام شده است.

الف – ظلم آشکار بر بازداشت‌شدگان 18 تیر ماه که
باید از آنان دلجویی درخوری شود.
ب – ظلم بزرگ‌تر بر نظام جمهوری اسلامی رفته و
عملا آبروی یک نظام برآمده از خون شهیدان به بازی گرفته شده و موجب وهن نظام اسلامی
در منظر جهانیان شده است و باید دستگاه قضایی با ریشه‌یابی دقیق و برخورد جدی با
همه عوامل این حادثه تلخ اعم از قضایی، اداری و انتظامی و بدون رعایت هر گونه
ملاحظه‌ای و با تقدم دلسوزی تام نسبت به آبروی نظام جمهوری اسلامی این مسئله را به
نتیجه برساند و افکار عمومی را از اقدامات خود مطلع و با عوامل اصلی بدون توجه به
عناوین آنان برخورد نماید.

2- در خصوص کشته شدن سه تن از بازداشت‌شدگان آنچه
تاکنون قابل توجه است اینکه آنان با توجه به عوامل متعدد از جمله کمبود مکان، ضعف
امور بهداشتی، تغذیه نامناسب، گرما، فقدان کولر و … و در نتیجه ضرب و شتم و
بی‌توجهی ماموران و مسئولان بازداشتگاه به وضعیت جسمی آنان بوده و اساسا طرح
مسئله‌ای با عنوان مننژیت رد شده است.

مرحوم جوادی‌فر یکی از دستگیرشدگان 18 تیر در بین
راه انتقال از کهریزک به اوین جان خود را از دست داده است. ایشان در زمان دستگیری
مورد ضرب و شتم قرار گرفته و قبل از انتقال به کهریزک مداوا گردیده ولی با این حال
نامبرده از لحاظ جسمی ضعیف شده بود و توان مقاومت در برابر صدمات جسمی و روحی
بازداشتگاه کهریزک را نداشته است و در چهار روز حضور در کهریزک یک بار به پزشک
وظیفه‌ زندان مراجعه کرده که مداوای خاصی نسبت به ایشان انجام نمی‌پذیرد. به هر حال
ایشان با حالت وخیم سوار اتوبوس می‌شود و در همان آغاز حرکت اتوبوس‌ها نامبرده
وضعیت بحرانی پیدا نموده و در بیرون از اتوبوس جان می‌دهد.

همچنین مرحوم روح‌الامینی در مسیر انتقال از کهریزک
به اوین وضعیت وخیمی داشته که هر چه بازداشت‌شدگان به ماموران محافظ در این خصوص
متذکر شده‌اند آنان بدون توجه از این مساله گذشتند. انتقال از کهریزک به اوین با
اتوبوس‌های نامناسب و با ازدحام بسیار زندانیان آن هم در اوج گرما در ساعت 10 صبح
تا دو بعدازظهر انجام شد و در اوین نیز علی‌رغم وخیم بودن وضعیت مرحوم روح‌الامینی
از ساعت 14 الی 17 در نوبت قرنطینه بوده و در ساعت 17 پزشک وی را جهت مداوا به
بیمارستان اعزام نمود.

مرحوم محمد کامرانی نیز پس از دستگیری بدون بازجویی
به زندان کهریزک منتقل می‌شود و در آنجا نیز همچون سایر زندانیان مورد ضرب و شتم و
تحقیر قرار می‌گیرد و وی نیز تحمل صدمات وارده را نداشته و پس از بازگشت به زندان
اوین به بیمارستان لقمان منتقل می‌شود و در بیمارستان نیز رسیدگی لازم صورت
نمی‌گیرد و وضعیت بحرانی نامبرده پس از 30 ساعت از انتقال به بیمارستان به خانواده
وی اطلاع داده می‌شود. آنها همان شب فرزند خود را به بیمارستان مهر منتقل نموده،
اما انتقال ایشان ثمره‌ای نداشته و وی در بیمارستان مهر جان خود را از دست
می‌دهد.

کمیته تاکید می‌کند که بررسی همه‌جانبه دلایل کشته
شدن این سه جوان بازداشت‌شده بر عهده دستگاه قضایی است و مسئولان قضایی باید در این
خصوص با دقت و سرعت بررسی نموده و به خانواده محترم آنان و افکار عمومی پاسخگو
باشند.

3- در خصوص طرح مساله آزار جنسی برخی بازداشت‌شدگان
کمیته بررسی‌های جامعی انجام داده است. پس از طرح نامه آقای کروبی و انعکاس
رسانه‌ای آن هیات با وی ملاقات کرده و خواستار ارایه اسناد و مدارک و شواهد شد. وی
در آن دیدار در پاسخ سوال کمیته مبنی بر اینکه چند نفر به شخص شما مراجعه و مدعی
آزار جنسی شده‌اند پاسخ داد که چهار نفر مراجعه مستقیم داشته‌اند. سوال دیگر کمیته
از وی این بود که آیا برای شما وقوع آزار جنسی بر روی این چهار نفر قطعی است؟ وی با
برآشفتگی منکر قطعیت شد و قائل بود که به این دلیل نامه‌ای به ریاست مجمع تشخیص
مصلحت نظام ارسال نموده تا بررسی نمایند و در صورت وقوع با این مساله برخورد جدی
شود و در صورت عدم وقوع رفع شبهه شود.

آقای کروبی از ارائه هر گونه سند و مدرکی به کمیته
استنکاف ورزید و اعلام کرد در صورت تعیین هیاتی از جانب شخص رئیس قوه‌ قضاییه حاضر
است اسناد و مدارک خود را ارایه نماید. این خواسته آقای کروبی از طریق کمیته با
ریاست مجلس شورای اسلامی جناب آقای دکتر لاریجانی در میان گذاشته شد و نهایتا ریاست
قوه قضاییه با تعیین سه نفر نماینده از طرف خود آنان را مسئول بررسی همه‌جانبه
موضوع نمود که گزارش کار این کمیته به اطلاع همگان رسید.

اما کمیته مجلس شورای اسلامی نیز در این خصوص
اقدامات جدی و بررسی‌های همه‌جانبه به عمل آورد تا جایی که از طریقی به اطلاع هیات
رسید که فردی که مورد آزار جنسی قرار گرفته آماده است ماجرا را برای هیات بیان کند.
ریاست مجلس شورای اسلامی به محض اطلاع از چنین مساله‌ای دستور دادند با تمهیداتی به
دفتر خودشان دعوت و هیات با وی گفت‌وگو نمایند. این جلسه با حضور رئیس دفتر ریاست
مجلس و حتی دو تن از نمایندگان غیر عضو کمیته، آقایان کاتوزیان و مطهری تشکیل شد و
کاملا برای همه حضار در جلسه آشکار شد که مادر آن جوان بر اثر کثرت شایعات دچار
نوعی توهم شده و هیچگونه آزار جنسی متوجه آن فرد نشده و خود وی نیز قائل بود که
مادرش درگیر یک توهم ذهنی است.

همچنین اعضای کمیته بررسی‌های دیگری داشته و هیات
دبیرخانه شورای عالی نیز در این خصوص به تفصیل بررسی کرده و نتایج هر سه کمیته
مجلس، قوه‌ قضاییه و دبیرخانه شورای عالی دقیقا منطبق بر هم بوده و آن اینکه اعلام
می‌شود ضمن بررسی‌های همه‌جانبه انجام شده به هیچ موردی از آزار جنسی نرسیده و آن
را قویا تکذیب می‌نماییم.

4- در بررسی‌های به عمل آمده از زندان اوین طی
بازدیدهای هیات از بندهای مختلف چه زندانیان میدانی اغتشاشات و چه زندانیان
غیرمیدانی هیچ گونه شواهدی دال بر شکنجه و آزارهای جسمی دیده نشده است، اما
همان‌گونه که در همه ملاقات‌ها با مسئولان قضایی از جانب هیات‌ تبیین شد ضروری است
در خصوص زندانیان باقی‌مانده هرچه سریع‌تر تعیین تکلیف شود و آنان در روند دادرسی
از همه حقوق خود مبتنی بر قانون برخوردار باشند.

5- کمیته ضمن دفاع از کلیت نیروی انتظامی و
قدرشناسی از زحمات پرسنل پرتلاش نیرو در صیانت از امنیت شهروندان گزارش‌هایی از
برخوردهای نامناسب برخی از افراد نیروی انتظامی دریافت نموده است. در این خصوص لازم
است سیستم‌های نظارت و بازرسی در این نیرو تقویت شود و از رفتارهای غیرمسئولانه
جلوگیری شود. همچنین لازم است نیروی انتظامی از ابزارهای مناسب جهت برخورد با
اغتشاشات برخوردار شود که سبب کاهش خسارت‌های جانی و مالی گردد که در این خصوص نیاز
است دولت و مجلس تمهیداتی را جهت تامین بودجه و تقویت نیروی انتظامی بیندیشند.

6- کمیته تاکید می‌کند تمامی بازداشتگاه‌ها باید
زیرنظر سازمان زندان‌ها اداره شود و این سازمان موظف است در تمامی زمینه‌ها پاسخگوی
شرایط زندان‌ها باشد، لذا دراین خصوص مدیریت دستگاه‌ قضایی ضمن بررسی همه جانبه
باید دستورات قاطعی صادر نماید. لذا کمیته یادآور می‌شود که هنوز هم برخی دیگر از
بازداشتگاه‌ها وجود دارد که هرچه سریع‌تر باید نسبت به نظارت بر آن‌ها و
استانداردسازی آنها اقدام شود.

7-کمیته قائل است متاسفانه عدم اطلاع‌رسانی به موقع
به خانواده‌ها در خصوص دستگیری‌ها موجب سردرگمی، گسترش شایعات و ناامنی روانی جامعه
شده بود، لذا لازم است اطلاع‌رسانی به خانواده زندانیان توسط نیروی انتظامی،
‌امنیتی و قضایی در اسرع وقت صورت پذیرد. هم‌چنین دستگیری افراد باید در ساعات
مناسب که موجب سلب امنیت روانی خانواده‌ها نشود صورت پذیرد.

8-کمیته معتقد است یکی از نکات مهم برای پیشگیری
چنین حوادثی اتخاذ ساز‌وکارهای واقع‌بینانه و طراحی روندهایی است که موجب تکرار
چنین وقایعی نشود و به عنوان پیشنهاد مشخص باید زیرنظر بالاترین مقامات دستگاه‌های
ذی‌ربط به شکل نوبه‌ای و مرتب از بازداشتگاه‌ها و زندان‌ها بازدید به عمل آمده و
اشکالات گوشزد شود.
همچنین لازم است ضوابطی یکسان برای همه زندان‌ها تدوین شود
چنانچه امور نیازمند قانون‌گذاری باشد، بی‌تردید مجلس شورای اسلامی آمادگی همکاری
کامل را دارد.

کلام آخر آن‌که کمیته مجلس شورای اسلامی با هدف
دفاع از حقوق مردم ضمن بررسی همه جانبه حوادث پس از انتخابات وقت خود را صرفا به
تهیه و ارائه یک گزارش سپری ننمود، بلکه از نخستین روز ماموریت یافتن از ناحیه
ریاست محترم مجلس شورای اسلامی با جلسات مستمر و ملاقات با مسئولین، بازداشت‌شدگان
و خانواده‌های آنان به اصلاح مسیر پرداخت و در این خصوص برخی از اعضای کمیته دهها
ساعت وقت جهت پیگیری امور مربوط به پاسخگویی به مردم و خانواده‌ها صرف نمودند، و از
طرف دیگری در حالی که استراتژی اطلاع‌رسانی دقیقی جهت ارائه اطلاعات دقیق و شفاف و
به موقع برای مردم عزیزمان وجود نداشت این کمیته تلاش کرد تا حدودی این خلا را نیز
جبران نماید.

اما در فراز آخر این گزارش باید بر این دو نکته
تاکید نمود که ماموریت این کمیته بررسی از نوع معلول بود. بدان مفهوم که حوادثی پس
از انتخابات اتفاق افتاد و این کمیته در خصوص بدرفتاری‌ها و کژی‌های پدید آمده در
ذیل این حوادث در راستای وظایف نمایندگی و به عنوان دفاع از حقوق شهروندی وارد عمل
شده است و طبیعتا دستورات، بیانات و تاکیدات مقام معظم رهبری مسیر این پیگیری‌ها را
هموار و انگیزه این کمیته را در استمرار جدی اقدامات خود مضاعف نمود اما آنچه باید
مورد توجه قرار گیرد آن است که از علل اصلی پدید آمدن این حوادث نباید غافل ماند و
از جمله القای یک دروغ بزرگ به نام تقلب در انتخابات ریاست جمهوری و رفتارهای
غیرقانونی که سبب ایجاد این حوادث شد و اگر همگان براساس چارچوب‌های قانونی مسیر
خود را طی می‌نمودند و اگر دو کاندیدای ریاست جمهوری دست به قانون‌شکنی، تحریک
احساسات و عواطف مردم نمی‌پرداختند امروز شاهد این گونه حوادث تلخ نبودیم که سبب
هتک حرمت نظام مقدس جمهوری اسلامی و تضییع فرصت گران‌سنگ حضور 40 میلیونی مردم در
پای صندوق‌های رای شود. بی‌تردید آنان باید پاسخگو باشند و دستگاه قضایی در خصوص
این گونه رفتارهای مجرمانه نباید بی‌اعتنا باشد.

http://rajanews.com/detail.asp?id=42634


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 88/10/20 و ساعت 8:35 عصر | نظرات دیگران()
برهنه اما سبز!

مسعود محمدی در گزارشی به آسیب شناسی مدعیان دروغین
تقلب و حامیان برهنه سبزی های داخل کشور پرداخته است.

به گزارش بولتن، در ابن گزارش آمده است:

به نظر می‌آید که دیگر پس از واقعه تلخ عاشورای88
در تهران،زمان آن رسیده باشد که سران جریان فتنه با بازخوانی تفکراتشان پس از اعلام
نتایج انتخابات ریاست جمهوری،از در توبه درآمده و از بعضی دولتهای
بیگانه،رسانه‌ها،مراکز بین‌المللی و... آراء و مواضع و صاحبانشان اعلام برائت کرده
و رو سوی دلسوزان انقلاب‌کنند.
لذا نویسنده به عنوان اولین قدم از سوی این
آقایان پیشنهاد می‌کند با نگاهی به این نوشته،برائتشان را از بخشی از حامیان
مسئله‌دار به‌ویژه سه عنصر هنری معلوم‌الحال اعلام نماید.
چرا که حافظه تاریخی
امت اسلامی این مقولات را به راحتی به فراموشی نمی‌سپارد!

1. یادآوری های تاریخی
در ماه های آخر رژیم
پهلوی، برخی بازماندگان و ریزه-خواران طرفدار آن خانواده با توجه به احساسات مذهبی
مردم و برای ایجاد انحراف در اذهان مردم از نهضت امام خمینی (ره)، دم می گرفتند که
«این است شعار ملت، خدا قرآن محمد». آنان احمقانه امیدوار بودند که وجود نام محمد
در اسم شاه فاسد ایران احساسات دینی مردم را متوجه او کند و از شدت مخالفت با او
بکاهد و شعارهای دیگری که در حمایت از امام خمینی (ره) سر داده می شد تحت الشعاع
قرار گیرد. اما این ترفند کارگر نیفتاد و وجه دینی این شعار خیلی زود توسط مردم
مسلمان پیرو امام (ره) با شعارهای رایج انقلابی انطباق پیدا کرد. این موضوع که
چندان در تاریخ انقلاب مورد توجه قرار نگرفته، یک نکتة بسیار مهم را بیان می کند و
آن اینکه مردم به این توجه دارند که چه کسی از دین می خواهد استفاده ابزاری کند. در
واقع حافظة تاریخی مردم، با استمرار تبلیغ چهره به چهره هزاران روحانی در سال های
قبل از انقلاب از گسست از گذشتة دور (صدر اسلام) و نزدیک (انقلاب مشروطه و ماجرای
دار زدن شیخ فضل الله نوری و یا دستگیری و تبعید و قتل شهید مدرس) مصون مانده بود.
این یادآوری های مکرر آن رویدادها باعث شد که در مقاطع مختلف که رژیم برای انحراف
اذهان مردم و انقلابیون از مسائل اصلی و علل قیام و مبارزه علیه رژیم سلطنتی دست به
حیله های پیچیده می زد، باز هم مردم به امام (ره) وفادار بمانند و به ویژه ندای آن
بزرگمرد را در حفظ «وحدت کلمه» پاسخ شایسته بدهند و همین شد که پیروزی بر رژیم
سلطنتی میسر گردید.

2. رخنه
یکی از فعالان سیاسی قبل از انقلاب در
یکی از سخنرانی-هایش به این نکتة ظریف اشاره کرده است که «اگر می خواهی چیزی را
نابود کنی لازم نیست خوب به آن حمله کنی، کافی است بد از آن دفاع کنی». در فضایی که
وی این حرف را زد، موارد متعددی از حمله و هجمه به مبارزان مسلمان صورت می گرفت، چه
از طرف رژیم سلطنتی و چه از سوی چپ ها. آرزوی این دو، یعنی رژیم سلطنتی و چپ ها،
این بود که مبارزین مسلمان از بین بروند. یکی از روش های هر دو طرف هم این بود که
اسلام را بد مطرح نمایند تا امکان دفاع از آن برای مبارزین مسلمان باقی نماند و
آنان در جامعه منزوی شده و توان تأثیرگذاری آنها بر مردم از بین برود یا دست کم
مهار شود. این یک جریان هدایت شده از طرف غرب بود برای مقابله با رشد اسلامگرایی در
ایران که منافع قدرتهای سلطه گر را به شدت تهدید میکرد. در آن زمان هم امام (ره) با
افشای این جریان و تأکید بر تفکیک اسلام ناب محمدی از اسلام آمریکایی به مردم این
هوشیاری را دادند که نباید فریب دین داری و شعارهای ظاهرفریب آن دو طیف را بخورند.
بعد از انقلاب این برنامه همچنان در دستور کار دشمنان انقلاب و اسلام اصیل باقی
ماند و حتی با گذشت زمان مورد تجدید نظر قرار گرفت و روش های تازه ای برای عملیاتی
کردن آن به کار بسته شد و به واقع از برنامه های استراتژیک غرب در مواجهه با انقلاب
اسلامی گردید. توهین های مکرر به مقدسات اسلامی در نشریات، ساخت فیلمهای متعدد با
مضامینی علیه باورها و ارزش های اسلامی، طرح موضوعات تفرقه انگیز، طراحی هزاران
سایت مستهجن به قصد شکستن حرمتها و ترویج فساد اخلاقی، ترویج فمینیسم به عنوان یکی
از قوی ترین ایده های دین زدا و به ویژه ضداسلامی، ترویج انواع فرقه های درویشی و
معنویت های رقیق و مروج اباحه گری، و ده ها مورد از این دست، همه و همه در چهارچوب
تضعیف آن اسلامی بوده اند که موجد انقلاب اسلامی شد. اگر آن اسلام در میان توده های
مردم جهان گسترش می یافت - که ان شاء الله خواهد یافت - زمان مرگ استکبار جهانی
درمی-رسید.
قوت و قدرت ایدئولوژی اسلام ناب محمدی، همان اسلامی که بت-های
جاهلیت را به زیر کشید و امپراتوری های وقت را ساقط کرد، چنان بود که بعد از پیروزی
انقلاب اسلامی، امواج آن در اقصا نقاط جهان موجب حرکت و خیزش توده ها علیه ظلم و
استکبار گردید.

3. ذهن های آلوده
هنگامی که یکی از سرکردگان
جبهه مشارکت گفت که اصلاح-طلبان طیفی از سروش تا گوگوش را در بر می گیرند، برای
بسیاری روشن شد که صاحبان این دیدگاه در پی جامة عمل پوشانیدن شعار تقی زاده هستند
که «باید از فرق سر تا نوک پا غربی شد». منظور تقی زاده از فرق سر، نحوة تفکر بود و
از نوک پا هم مقصودش روش زیست و زندگی. این هر دو البته به هم وابسته اند؛ یعنی کسی
چنان زندگی می کند که فکر می کند و برعکس، و اتفاقاً از همین جا می توان نتیجه گرفت
که تفکر سروشی نتیجه اش زندگی گوگوشی است و ولنگاری فکر و عقیده به آنجا می رسد که
فرد را برای تأمین منافع شخصی و لذایذ دنیوی به خیانت و هم پیمان شدن با دشمنان
ملتش می کشاند.
اما از این که فعلاً بگذریم، در جریان انتخابات امسال چیزی دیگر
جلب توجه می کرد و آن استفاده از یک رنگ به عنوان نماد و نشانة این طیف بود. در
تاریخ ایران بعد از اسلام به نظر می رسد سه رنگ همواره برخاسته از احساسات دینی
مردم بوده اند؛ رنگ سفید، رنگ سبز و رنگ سرخ. هر یک از این رنگ ها متضمن مفهومی
ویژه است که اینجا مجال پرداختن به آن نیست.
آنچه در اینجا باید گفته شود این
است که چرا طیف مذکور رنگ سبز را به عنوان نماد خود انتخاب کرده است؟ این اتفاقی
نیست و مهمتر از آن به قصد دفاع از هویت اسلامی مردم ایران هم نیست و بلکه بنا بر
قرائن و شواهد بسیار، درست در جهت معکوس است؛ دقیقاً به همان ترتیب که آن سیاستمدار
در قبل از پیروزی انقلاب گفته بود. اندکی دقت در وقایع بعد از انتخابات ایران این
موضوع را روشن تر می کند.
برخی شعارهای سرداده شده توسط گروه های سازمان یافته
از سوی این طیف چنین بود: «یا حسین، میرحسین» (استفاده از تشابه اسمی به قصد تحریک
احساسات دینی مردم به نفع خود که مصداق سوء استفاده ابزاری از احساسات دینی مردم
است)، «نه شرقی، نه غربی، جمهوری ایرانی» (در نفی سخن صریح امام خمینی (ره) مبنی بر
اینکه «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر». این شهار جدید مصداق
تضاد با اندیشة رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی است)، «نه غزه، نه
لبنان، جانم فدای ایران» (در تضاد با عمق استراتژیک دفاعی مسلمانان، و نیز در جهت
ایجاد تفرقه میان مسلمانان؛ و این مصداق تضاد منافع این طیف با امنیت ملی ایران
است).

در سر دیگر ماجرا، یعنی همان سر گوگوشی طیف مذکور،
ماجراهای دیگری جریان داشت. بعد از اینکه در حرکتی غیرقابل پیش بینی و بسیار سؤال
برانگیز حتی برای غربی-ها، جایزه نوبل به شیرین عبادی داده شد، مشخص گردید که توطئة
دشمنان جمهوری اسلامی ایران، عمق و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است. هر ساله در اروپا
و آمریکا مراسم مختلفی با پوشش هنر و... در شاخه های مختلف برگزار شده و به افرادی
به عنوان نفرات برگزیده جوایزی اهدا می شود. در سال های اخیر این برنامه ها به صورت
مشخص به گونه ای سازماندهی شده اند که برگزیدگان این مراسم در وهلة اول وجهة ضد
اسلامی و در وهلة دوم ضدایرانی داشته باشند. برای همین است که می بینیم و می شنویم
که اغلب «برندگان» این جوایز یا یهودی اند، یا همجنس باز، یا ضددین و یا هر سه! این
روند چیزی نیست جز یارگیری برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران و به ویژه امواج
رهایی بخش انقلاب اسلامی که از سی سال پیش تاکنون تداوم یافته است.

بعد از انتخابات امسال این روند شکل عجیبی به خود
گرفت؛ به این ترتیب که هر کسی برگزیده می شد با لباس سبز یا با مچ بند سبز برای
گرفتن جایزه به صحنه می آمد! رسانه های غربی نیز به شدت بر این موضوع تمرکز کرده و
این را تبلیغ می کردند که این افراد همه طرفداران «جنبش سبز» در ایران هستند. اما
آیا واقعاً چنین بود؟ بد نیست اول درنگی بر هویت فردی و کاری برخی از این افراد
داشته باشیم تا بعد موضوع را دنبال نماییم.

4. برهنه اما سبز!
شهره آغداشلو یکی از کسانی
بود که در جریان اعطای یکی از جوایز هنری، با مچ بند سبز روی جایگاه رفت. وی به
خاطر بازی در مجموعة تلویزیونی «خانه صدام» محصول کانال اچ.بی.اُ. و با همکاری
بی.بی.سی. برندة جایزة امی شده بود. در این سریال کوتاه، او نقش همسر صدام را بازی
می-کرد! شهره آغداشلو، یا همان پری وزیری تبار، در سال 1331 در تهران متولد شده و
بعد از انقلاب به خارج کشور رفت. وی تا سال 1358 همسر آیدین آغداشلو بود و بعد از
جدایی از او از ایران رفت و از سال 1366 به زندگی با هوشنگ توزیع روی آورد. آغداشلو
تا پیش از خروج از ایران در چند فیلم ایرانی بازی کرده بود و از جمله در فیلم
سوته-دلان نقش یک فاحشه را داشت! پری وزیری تبار در رشتة روابط بین الملل در لندن
تحصیل کرده و گفته می شود که بهایی است. وی هنگام دریافت جایزه اش در برابر دوربین
خبرنگاران گفت: «امیدوارم فیلم های دیگری که بی عدالتی ها را در ایران به نمایش می
گذارد ساخته شود... جوانان ایران هر کاری را که دوست دارند انجام دهند و صنعت
فیلمسازی هم در این راه به آنها کمک خواهد کرد.»

او که آخرین کارش بازی در فیلم «سنگسار ثریا م»
ساختة سیروس نورسته است، چندی پیش گفت «برای بازی در فیلم بزرگانی چون مهرجویی و
کیارستمی می شود با اشتیاق به جمهوری اسلامی ایران سفر کرد و فرامین رژیم و حفظ
حجاب کامل در فیلم را با جان و دل پذیرفت». اما در مصاحبه با بی.بی.سی مدعی
شد:«حجاب اسلامی سمبل ارتجاع رژیم است و در طول عمر این رژیم زنان ایران علیه این
قانون ایستادگی و مقاومت نشان داده اند»!

سؤال اینجاست که چه انگیزه و عاملی این زن پنجاه و
هشت ساله را واداشته تا به جوانان ایران توجه نشان دهد و برای آنها تعیین تکلیف کند
که چه کاری را باید انجام بدهند؟ او که اصلاً در سی سال گذشته در ایران زندگی نکرده
از چه بی عدالتی هایی در ایران سخن می گوید؟ و آیا کسی که در ایالات متحده زندگی می
کند می تواند مشکلات و مسائل بسیار حاد اقتصادی و اخلاقی آن (که حتی از طریق فیلم
های مستند آمریکایی مانند «سیکو» که دربارة وضعیت وخیم بیمه در آمریکا و کلاهبردای
شرکت های بیمه از مردم و تحت پوشش بیمه نبودن بیش از شصت میلیون نفر از مردم فقیر
آمریکاست، قابل فهم است) را نبیند و دم از «بی-عدالتی» در کشوری بزند که سی سال از
آن دور بوده؟ گذشته از اینها این وعدة همراهی صنعت فیلمسازی را به نیابت از طرف چه
کسی داده است؟ او در موقعیتی است که برای صنعت فیلمسازی آمریکا چنین تصمیمی بگیرد؟
و ده ها پرسش از این دست که قبل از آنکه خبرنگاران امکان طرح آنها را بیابند وی از
برابر آنها گریخت.
این یکی از عروسک های پیری است که آمریکایی ها به قول یکی از
روزنامه های لس آنجلس «برای او یک جایزه هزینه کردند» تا علیه مردم ایران سخن
بگوید.

فرد دیگر از این گروه، نازنین افشین جم است که در
سال 1979 در تهران متولد شده و قبل از یک سالگی، خانواده اش با توجه به سابقة خود
از ایران رفتند. وضعیت وی نسبت به شهره آغداشلو بسیار آشفته تر است. اگر شهره
آغداشلو در اظهارات خود بسیار عوامانه صحبت می کند و از ارائة هر گونه تحلیلی از
اوضاع ایران عاجز است و تنها آنچه به او القا شده را بر زبان می آورد، افشین جم
تلاش می کند با ژست روشنفکری حرف های خود را مستدل و منطقی جلوه دهد. نازنین افشین
جم در سال 2003 در کانادا به عنوان دختر شایسته انتخاب شد که در واقع انتخابی است
بر اساس فیزیک بدن و نه عقل و هوش! یعنی کسی در آن جا در انتخاب دختر شایسته به این
فکر نمی کند طرف چقدر عقل دارد بلکه به این نگاه می کند که طرف چقدر ... است (این
را هم باید گفت که برنامه هایی از این قبیل، یعنی انتخاب دختر شایسته، در حقیقت بنا
بر سیاست های سرمایه داری است زیرا ارائة الگوی زیبایی به جامعه، منجر به هزینة هر
چه بیشتر برای استفاده از انواع مواد آرایشی و لوازم آن و حتی جراحی های پلاستیک در
سطح وسیع می گردد). بگذریم.
وی خواننده ای دست چندم (حتی با معیارهای غربی) است
و از او بیشتر به عنوان مدل تبلیغاتی استفاده شده است. تحصیلات افشین جم در رشته
علوم سیاسی است و جالب آنکه فارسی را به سختی حرف می زند! خود او در مصاحبه ای گفته
است که «اگرچه من با ایران احساس پیوند فرهنگی دارم اما خودم را شهروند جهانی می
دانم»! معنی این حرف آن است که هویت ایرانی برای او مفهومی ندارد.

تا قبل از انتخابات امسال، کمتر کسی به وی توجه می
کرد و هیچ کس انتظار نداشت که یک مدل تبلیغاتی و به عبارتی «الگوی گوشتی» (به قول
یکی از اعضای طیف چپ اپوزیسیون خارج نشین)، که از ایرانی بودن فقط یک اسم دارد،
مدافع حقوق ایرانیان شود آن هم در سطح جهان! او در گفتگو با یک نشریة آلمانی گفته
بود هر جا که می رود همه فقط به خوشگلی اش توجه می کنند و کسی انتظار ندارد که او
عقل هم داشته باشد! اما یک جمله ای در یکی از مصاحبه های او، در ماه های بعد از
انتخابات وجود داشت که بسیار عجیب بود. افشین جم گفته بود که از همان سال 2003 با
این هدف کاندیدای دختر شایسته شده بود که بتواند از این طریق تریبونی به دست آورد
که حرف های حقوق بشری بزند. با توجه به اینکه از او بعید است تا این اندازه عقل
داشته باشد، این گفته آشکار می کند که کسانی چنین نقشی را برای او برنامه ریزی کرده
بوده اند.

نازنین افشین جم در سال 2007 به اتفاق مینا احدی به
چند شهر اروپایی رفت تا علیه جمهوری اسلامی ایران و به بهانة مبارزه با قانون اعدام
در ایران دست به تبلیغات بزند. جالب است که افشین جم یک فراوردة جهان سرمایه-داری
است اما مینا احدی دیدگاه های چپ تندی دارد. حالا چرا این دو با هم همراه شدند،
معلوم نیست. تقریباً سال قبل از آن وی به اتفاق امیرعباس فخرآور (که روابط بسیار
گرمی با تیم دیک چنی داشته است و در سال هایی که از ایران رفته مشاوره های زیادی در
خصوص جامعه ایران به دستگاه های اطلاعاتی آمریکا داده) با رضا پهلوی دیدار صمیمانه
ای داشت و با او در زمینة چگونگی طرح موضوعات حقوق بشری علیه ایران گفتگو کرد.
مورد بعدی از این گروه سبزهای صورتی، فائقه آتشین است. دربارة او و زندگی اش
مطالب زیادی گفته شده و از آنجا که در لا به لای زندگی او هرزگی و لاابالیگری
فراوان بوده، نیازی به بازگویی نیست. منتها این موضوع قابل توجه است که این خوانندة
دربار پهلوی اکنون از جان مردم ایران چه می خواهد؟ آیا او اوقعاً دوستدار مردم
ایران است؟ مهمتر آنکه مردم ایران چنان نگون بخت و بیچاره شده اند که یک خوانندة
آنچنانی باید برای آنها خط و ربط تعیین کند؟

در فیلمی مستند از سال های قبل از انقلاب، در یک
صحنه او در کاخ شاه در حال اجرای برنامه برای خانواده پهلوی و برخی میهمانان نشان
داده می شود و دوربین لحظه ای رضا پهلوی را شکار می کند که با ریتم آهنگی که نواخته
می شود خود را تکان می دهد و محو تماشای اطوارهای گوگوش شده است. در همان فیلم صحنه
های بسیار ناراحت کننده ای از فقر و فلاکت مردم در مناطق مختلف ایران نمایش داده می
شود تا تضاد کامل دربار و جامعه، بیان گردد.

گوگوش اکنون نیز انگار پیرانه سر یاد ایام جوانی اش
افتاده که در آن سوی مرزها با هر ترفندی دست اندر کار اغوای مردم شده. همان گونه که
در قبل از انقلاب به سرگرم کردن خاندان سلطنتی مشغول می شد تا مبادا خاطر آنان از
فقر مردم این سرزمین غباری بگیرد، اکنون هم می خواند و می رقصد تا مبادا حرف حق
مردم این سرزمین به گوش جهان برسد.

5. رنگ تفرقه
یکی از نظریه هایی که توسط مؤسسات
تولید فکر در آمریکا - احتمالاً دار و دستة میشل شوسودوفسکی که یک یهودی صهیونیست
است - مطرح شده، ایدة شکاف ملت - ملت به جای شکاف ملت - دولت است. برنامة شکاف
انداختن میان دولت و ملت به دلایل مختلف به نتیجة دلخواه نرسید و در نتیجه ایدة
شکاف ملت - ملت جای آن را گرفت. بنابراین ایده، اگر در میان ملت با هر وسیله ای
شکاف ایجاد شود، می-تواند دولت را تضعیف و در مراحل پیشرفته ساقط کند ضمن آنکه از
قدرت گرفتن دوبارة آن ملت هم جلوگیری می نماید. بخشی از این برنامه متوجه اقوام
ایرانی بود که در سال-های گذشته نمونه های آن را همه دیده و به یاد دارند. بخش عمدة
آن که پیچیده تر است اکنون در حال اجراست. به این ترتیب که با پررنگ کردن اختلاف
نظرها در جامعه، مردم در دسته های مختلف سازماندهی شده و علیه یکدیگر فعالیت
می-کنند. این فعالیت و تحرک این دسته ها تنش های اجتماعی بسیار زیادی را تولید می
کند که حکومت مجبور است با آنها مقابله نماید تا امنیت جامعه حفظ شود. اما ورود
حکومت به برخوردهای دسته جات مردمی به بازتولید خشونت منجر می شود و در این میان
خود به خود مردم از حکومت جدا می-شوند. این تفرقة عمومی به مرحله ای می رسد که دیگر
حکومت قادر به کنترل و مهار آن نیست و از طرف دیگر دسته ها و گروه های پدید آمده در
جامعه هم امکان آشتی پیدا نمی کنند چون رهبری واحدی را قبول ندارند.
اکنون باید
از کسانی که برای خود رنگ انتخاب کرده اند پرسید آیا به عواقب این وضعیت اندیشیده
اند و ایا اگر خود را به آرمان ها و اندیشه های امام خمینی (ره) پای بند و مقید می
دانند، به یاد نمی آروند که آن انسان آزاده تا چه حد بر حفظ وحدت کلمه تأکید می
کردند؟ و با هوشیاری ایشان و توجه و پیروی مردم بود که آن همه تلاش های دشمنان این
مرز و بوم در ایجاد شورش های منطقه ای ناکام ماند و از هرج و مرج جلوگیری شد. آیا
کسانی که با رنگ می-خواهند طرفداران خود را از بقیة جامعه جدا کنند لحظه ای فکر
کرده اند که چگونه دارند به برنامه های دشمنان ایران کمک می کنند؟
رنگ سبز در
حافظة تاریخی ملت ایران با دین و تقدس مذهبی خاندان پیامبر (ص) پیوند خورده است.
امروز این رنگ بار سیاسی جناحی شدیدی پیدا کرده و از سوی دیگر آن را به بدسابقه
ترین افراد پیوند زده اند. ارتباط دادن نمادهای مذهبی با نمادهای بی بندوباری و بی
دینی، بدون واسطه و کاتالیزور نمی تواند نتیجه بدهد و اکنون آنان که بر این نماد
بار سیاسی و جناحی افزوده اند، نقش واسطه را ایفا کرده اند.

6. زنان علیه مردان!
در سال 2004 مایکل لدین در
یک جلسة دوستانه با برخی اعضای اپوزیسیون ایرانی خارج نشین توصیه کرده بود که برای
مقابله با جمهوری اسلامی و برای جلب توجه مردم به خود و دور کردن آنها از حکومت، از
زنان زیبا و معروفه استفاده کنند! مایکل لدین یکی از پست ترین دشمنان مردم ایران
است که در تمام طول ریاست جمهوری جرج بوش به او و کاخ سفید فشار می آورد که علیه
ایران دست به اقدام نظامی بزند. وی از اعضای مؤسسة امریکن اینترپرایز است که یک
مؤسسة صهیونیستی معروف و یکی از بازوهای فکری لابی اسرائیل در آمریکا به شمار می
رود.
ظاهراً توصیة او در زمینة استفاده از زنان معروفه علیه جمهوری اسلامی
ایران امروز چنین به کار بسته شده است و متأسفانه توسط کسانی که چنین انتظاری از
آنها نمی رفت. امروز دیگر حتی برای تحلیلگران نسبتاً مستقل غرب هم تریدی نمانده که
کلید این پروژه از مدت ها پیش خورده بود و با اعطای جایزه نوبل به شیرین عبادی
آشکار شد و مراحل اجرایی آن روند شتابنده ای به خود گرفت. یادآوری این نکته خوشایند
نیست اما قرار دادن نام یک زن ایرانی در ردة سوم صد متفکر اثرگذار جهان در سال 2009
نیز بخشی از همین پروژه است. باز هم بد نیست که جمله ای از مرحوم شریعتی نقل کنیم
که بی ارتباط با این موضوع نیست و شاید تلنگری باشد به ذهن های تخدیرشده با چنان
القاب و عناوین و انتخاب هایی. شریعتی می گوید «اگر تنهاترین تنهاها شوم، باز خدا
هست. او جانشین همة نداشتن هاست. نفرین ها و آفرین ها بی ثمر است. ای پناهگاه ابدی!
تو می توانی جانشین همة بی پناهی ها شوی.» آیا کسی امروز به این فرهنگ پای بند است
که فریب آفرین ها را نخورد و از نفرین ها مأیوس نشود؟ آیا امروز هنوز کسی هست به
خدا پناه ببرد در شداید و سختی ها و نه به غرب؟ باید بترسیم و بلکه بگرییم بر وقتی
که غرب جای خدا را بگیرد در اذهان این گروه.
غرب مدت هاست به این نتیجه رسیده
که برای نابودی انقلاب اسلامی ایران باید عقل ها را تخدیر و شهوت ها را تحریض نماید
و راه مؤثر آن را هم در استفاده از زنان دیده است. می-شود حدسی قریب به واقعیت زد
که چه کسانی صحنه گردان به میدان آوردن عروسک های برهنه هستند با نشانه های
سبز!
یک بار دیگر روند ماجرای به میدان کشاندن زنان برای مقابله با جمهوری
اسلامی را مرور کنید. بردن فاطمه حقیقت جو به آمریکا و موقعیت دادن به او در یک
دانشگاه معتبر؛ دادن جایزه نوبل به شیرین عبادی؛ برکشیدن یک مدل تبلیغاتی که فراسی
را به سختی صحبت می کند به عنوان مدافع حقوق بشر؛ اعطای جایزه به بازیگر تلویزیونی
و مطرح کردن حمایت او از جنبش سبز؛ انتخاب یک زن ایرانی به عنوان سومین متفکر
اثرگذار در جهان در سال 2009؛ و ده ها مورد مانند اینها حاکی از یک برنامة پیچیده و
دامنه دار است برای شکستن ملت ایران. آیا این تحقیر یک ملت نیست که چنین افرادی را
منجی خود به شمار آورد؟

چرا امروز «رقاصه ها» و «رجاله ها» (به قول هدایت)
سردمدار «جنبش سبز» شده اند؟ آیا آن «جنبش سبز»ی که چنین کسانی آن را نمایندگی می
کنند می تواند سرنوشت یک ملت را تعیین نماید و آیا غیرت و حمیت ایرانی که در طول
چند هزار سال هرگز در برابر شدائد و سختی ها و جنگ ها سر تسلیم فرود نیاورده قبول
می کند که افسار سرنوشتش را به دست این افراد بدهد که هر یک در گوشه های به بزم و
عیش و طرب روزگار می گذرانند و هر از چندی هوس «سبز» شدن در برابر دوربین ها می
کنند؛ آن هم تکة «سبز»ی که به یک حجم صورتی آویزان شده است!

7. سخن آخر
ادوارد برمن کتابی دارد به نام
«کنترل فرهنگ» که کتاب جدیدی نیست اما بسیار معتبر است و اطلاعات آن با گذشت زمان
کهنه نمی شود چون تحلیل استفادة سرمایه داری غرب از فرهنگ است. او در این کتاب
توضیح داده که چگونه سرمایه داران آمریکایی که اغلب یهودی و طرفدار و حامی صهیونیسم
هستند برای هر دلاری که در زمینة فرهنگ هزینه می کنند ده ها دلار انتظار برداشت
دارند. او همچنین به صراحت به جوایز فرهنگی اعطایی بنیادها و مؤسسات فرهنگی غرب
اشاره می کند و آنها به عنوان مجریان سیاست های کلان-سرمایه داران غرب معرفی می
نماید.
رنگ سبز آویخته بر برهنگانی چون ... و ... و ... در نگاه سطحی و نزدیک
شاید چندان ربطی به مبارزة استکبار با اسلام انقلابی نداشته باشد اما در دوردست و
از نگاهی ژرف تر، دقیقاً در همان جهت عمل می کند. چنان که اشاره شد هم نشینی رنگ
سبز که در حافظة تاریخی مردم یک سرزمین با معنویت و اسلام پیوند دارد، با افرادی که
نمادهای هرزگی و فحشا و دین ستیزی هستند، این ایده را القا می کند که اسلام می
تواند با این نوع زندگی هم همراه و سازگار باشد؛ که این همان اسلام آمریکایی است.
در انقلاب نارنجی اوکراین، با توجه به موقعیت آن کشور و سرخوردگی عمومی از اوضاع،
رنگ نارنجی که نماد سرزندگی و شادابی و امید است برای مخالفین دولت انتخاب شده بود
تا با هم نشینی این رنگ و اپوزیسیون غربگرا، ناخودآگاه به مردم القا شود که تنها با
روی آوردن به این اپوزیسیون است که می-توان به زندگی و روزهای بهتر امیدوار بود. در
ایران هم بعد از سی سال که از عمر انقلاب اسلامی می گذرد، دشمنان دریافته اند که
نمی توان مردم را از اسلام جدا کرد ولی می-توان اسلام آنها را تغییر داد. اکنون رنگ
سبز و جنبش سبز برای آنها به معنی امکان تغییر اسلام انقلابی به اسلام آمریکایی
است.
به نظر می رسد اکنون زمان آن است که جبهه ها مشخص شود. گفتار دوپهلو و
مواضع کج دار و مریز فقط بر عمق خیانت می افزاید.

http://rajanews.com/detail.asp?id=42655
 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 88/10/20 و ساعت 8:34 عصر | نظرات دیگران()
بروجردی: کشورهای طرف مذاکره کاری نکنند مجلس، دولت را مکلف به غنی سازی 20درصد کند
رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با اشاره به تولید داروهای مورد نیاز 800 هزار نفر از طریق رآکتور تهران به کشورهای طرف مذاکره با ایران در زمینه سوخت 20 درصد هشدار داد کاری نکنند مجلس، دولت را مکلف به غنی سازی 20 درصد کند.
علاءالدین بروجردی روز یکشنبه درگفت و گو با خبرنگار سیاسی ایرنا، در واکنش به برداشت نادرست برخی مقامات و رسانه های غربی از اظهارات چندی قبل وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی مبنی بر آمادگی ایران درخصوص مبادله اورانیوم در کشور ثالث مانند ترکیه گفت: نظر ایران در زمینه خط قرمز بودن مبادله در خاک ایران تغییر نکرده و بهتر است غرب به جای فضاسازی های بی حاصل به دنبال راه حل برای خروج از بن بستی باشد که برای خود ایجاد کرده است.
وی افزود: با توجه به اینکه راکتورتحقیقاتی تهران داروهای مورد نیاز 800 هزارنفر را تامین می کند، امیدواریم که کشورهای طرف مذاکره شرایطی را ایجاد نکنند که مجلس، دولت را مکلف به غنی سازی 20 درصد کند.
بروجردی خاطرنشان کرد: در دهه 70، اورانیوم مورد نیاز رآکتور تهران را از آرژانتین خریداری کردیم و امروزهم با هرکشوری که آمادگی داشته باشد، وارد مذاکره می شویم.
رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی درباره اقدامات ایران پس از پایان ضرب الاجل یک ماهه ای که برای غرب تعیین کرده و احتمال تغییر چیدمان آبشارهای سانتریفیوژ در نطنز به منظور غنی سازی 20درصد، بیان داشت: فکر نمی کنم راه حل این موضوع تعیین یک زمانبندی توسط طرفین درقالب هشدار و اولتیماتوم باشد.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: مهم این است این گره هرچه سریع تر بازشود که این موضوع درمذاکرات وین هم در حضورکارشناسان روس، فرانسه و آمریکا پیگیری شد البته اگر ناگزیر شویم، دولت رامکلف به آغاز غنی سازی 20درصد می کنیم.
http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=884733

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 88/10/20 و ساعت 8:17 عصر | نظرات دیگران()
وقتی ضد انقلاب از عصبانیت افشاگری می کند!!
دانلود کنید  و ببینید

http://yjc.ir/news/Movie/374.wmv


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 88/10/20 و ساعت 8:15 عصر | نظرات دیگران()

تظاهرات عظیم 8 نفره علیه جمهوری اسلامی ایران (خبر ویژه)

تقلای گروهک های ضدانقلاب برای برپایی تجمع علیه جمهوری اسلامی در برخی شهرهای اروپایی به یک آبروریزی تمام عیار تبدیل شد.
صدها شبکه و سایت وابسته به دولت های غربی یا گروهک های ضدانقلاب به مدت یک هفته تبلیغات سنگینی را تدارک دیدند تا روز جمعه تجمع و تحصن های ضدانقلابی در برخی شهرهای اروپایی برپا شود. گروهک های مختلفی چون منافقین، سلطنت طلب ها، اتحاد جمهوری خواهان، فدائیان خلق، بقایای حزب توده، برخی اصلاح طلبان فراری و... در این تبلیغات پرحجم به ایفای نقش پرداختند اما اخبار و تصاویر منتشره از سوی همان محافل و رسانه ها حاکی است که کوه تبلیغات دوباره موش زاییده است.
به عنوان مثال در تحصن - تجمعی که در شهر کلن برگزار شد- و دویچه وله آلمان با بزرگ نمایی به انتشار آن پرداخت-طبق تصاویر منتشره روی هم رفته 8-7 نفر از عناصر ضدانقلاب در مقابل یک کلیسا تجمع کردند و تلاش کردند با چند عکس فتوشاپی! توجه عابرین را به خود جلب کنند. با این حال تصاویر دویچه وله حاکی از آن است که عابران اعتنایی به این 8-7 نفر نمی کنند. این تحصن ساعتی بعد، احتمالاً به خاطر استقبال فوق العاده جمعیت و امکان ایجاد مشکلات امنیتی و ترافیکی برای شهر کلن پایان یافت!!
در ایتالیا نیز 8 تن از منافقین در حالی که تصویری از مریم قجر عضدانلو ابریشمچی رجوی را در دست داشتند مقابل سفارت ایران تجمع کردند و پس از سر دادن چند شعار ضدانقلابی، پراکنده شدند. پراکنده شدن آنها هم احتمالا به خاطر انبوه جمعیت و قفل شدن خیابان های رم بوده است!!
این تحصن نیمه کاره در حالی رکورد برودت و یخ بندان در اروپا را شکست که طی چند روز قبل از آن گروهک های مختلفی اقدام به فراخوان جهت تجمع و تحصن کرده بودند. در این فراخوان ها بر حمایت از آشوبگران بازداشتی در ایران تاکید شده بود.
خوبی چنین تجمعاتی آن است که روشن می کند هر یک از گروهک ها و بعضاً همه گروهک های مقیم خارج فارغ از حجم هیاهو و گنده گویی هایشان چه قدر پایگاه اجتماعی دارند.
http://iusnews.org/news/42-latest/5648---8-----.html
 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 88/10/20 و ساعت 1:10 عصر | نظرات دیگران()

گره ی کار معترضینی که معاند نیستند همین جاست

خبرنامه دانشجویان ایران: توجه در رفتار و پایه های استدلالی اکثریت کسانی که در چند ماه اخیر نسبت به نتجیه انتخابات و وقایع بعد از آن شبهاتی داشتند، یک نتیجه بسیار مهم و راهگشا را در بردارد.

خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران» گزارش می دهد: با بررسی دلایل ذکر شده در لابلای حرف های اکثریت معترضین به انتخابات گذشته یک موضوع به وضوح به چشم می خورد و آن اشتباه محاسباتی در تعداد حامیان جریان فکری خود است.

حضور جمعیت قابل توجهی از این افراد در فضای اینترنت و شنیدن حرف های مورد علاقه خود آنچنان در بین این افراد زیاد است که زمانی مثلا در نظر سنجی یک سایت با حضور 50000 هزار کاربر نتیجه ی دلخواه را مشاهده می کنند به صحت نظر خود تفسیر می کنند.

برای توضیح بیشتر باید به حرف های جریان موسوم به سبز بعد از برنامه فوتبالی 90 توجه کرد و دید اکثریت شدن یک گزینه در آن برنامه حتی بر فرض اینکه کل رای داده شده به آن گزینه معنای دلخواه آن ها را داشته باشد موجب خوشحالی و مسرت آن افراد شد.

این درحالی است که تنها یک چهلم کل جمعیت شرکت کننده در انتخابات اخیر در آن نظر سنجی هم نظر سبزها بودند.

اتفاق جدید یک نظر سنجی جدید در یک سایت خارجی است که عنوان می کند محبوب ترین چهره ی سیاسی سال را انتخاب کند.

آرای بالای موسوی در این نظر سنجی که در میان خود سبزها آن هم در فضای اینترنت روی می دهد به طرز عجیبی فضای کاذبی به نفع این افراد ساخته است.

دروغ بودن فضای مجازی نسبت به آنچه در جای جای کشور روی می دهد آنچنان از نظر برخی افراد منصف اما منتقد دور است که این افراد به اجبار راه اشتباه لج باری را طی می کنند.

باید اذعان کرد نبود یک تحلیل درست و واقعی در میان معترضینی که واقعا به دنبال جواب هستند موجب سواستفاده سران زیرک این جریان شده است.

بر این اساس نجات این افراد از این بند مجازی به نطر می رسد مهم ترین کار حال حاضر افرادی است که به فکر پیشرفت کشور هستند.

منبع :http://iusnews.org/news/37-1/5664-1388-10-20-09-09-09.html

اخبار مرتبط :

http://khabareruz.parsiblog.com/1286383.htm


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 88/10/20 و ساعت 1:8 عصر | نظرات دیگران()
از «روز حسین» تا سیتزن‌شیپ کانادا و دلسوزی تئاتری

گروه هنری- نمایش «روز حسین» مجوز اجرا نمی گیرد؛ این آخرین خبر از مجموع وسیع اخبار، گزارش ها و مصاحبه هایی است که در ماههای اخیر درباره این نمایش منتشر شده؛ نمایشی که با تهیه کنندگی موسسه فرهنگی هنری سیمای مهر هستی (متعلق به مجموعه ای از نزدیکان شهردار تهران) از دو ماه پیش تمرینهایش را آغاز کرد اما این در حالی بود که نه تنها مجوز اکران نگرفته بود بلکه حتی تا با گذشت یک ماه از آغاز تمرین، حتی متن نهایی و کامل نمایشنامه نیز برای بررسی به اداره کل نظارت و ارزشیابی هنرهای نمایشی تحویل نشده بود. اصرار این کارگردان برای بازبینی کارگاهی به جای تصویب متن، نیز در پازل دیگر اقدامات و سخنان این کارگردان معنای خاص خود را پیدا می کند.

اما با انتشار جزئیات بیشتری از این نمایش و روشن شدن مضمون و نمادهای سیاسی موجود در داستان این تئاتر، این ماجرا جالب تر شد.

در این نمایش شخصیت «امیر حسین» با بازی علی عمرانی به نحوی طراحی شده که تداعی کننده شخصیت میرحسین موسوی در دوران پس از انتخابات باشد. وی وقتی هر از چندی در بیمارستان به هوش می آید این شعار را تکرار می کند که «نصر من الله و فتح قریب». این نمایش اگرچه عنوان تئاتر عاشورائی را با خود یدک می‌کشد اما بخش عمده ای از آن در زمان حال می گذرد. ادبیات اهانت آمیز نسبت به عاشورا و عرفی سازی مفاهیم مقدس عاشورا از دیگر ابعاد این نمایش است.

از سوی دیگر به بهانه وحدت شیعه و سنی و اینکه قرار است این نمایش در دیگر کشورهای مسلمان نیز برگزار شود، نگاه مثبتی به برخی از چهره های منفور تاریخ اسلام ترویج شده بود. مثلا در جایی از نمایشنامه آمده است: «معاویه با تدبیر زندگی کرد و با تقدیر مرد». این درحالیست که سبک کارگردانی رحمانیان به نحوی است در طول اجرا و تمرین به اقتضای بازیگران داستان تغییر می کند و به این ترتیب نباید تغییر این عبارات در متن نمایشنامه ای که با موضوع محرم و برای مخاطب ایرانی اجرا می شود کار سختی باشد.

از سیتزن شیپ کانادا تا دلسوزی تئاتری

اما عدم اطلاع رسانه ها و حتی اداره نمایش! از جزئیات این نمایش در کنار حضور فعال رسانه ای آن عجیب می نمود. خصوصا که کارگردان این تئاتر در حالی در ماههای گذشته حضور رسانه ای پررنگی داشته و در باب وضعیت تئاتر کشور و سومدیریت آن و وضعیت بازیگران، سخنان و دلسوزی های! مکرری داشته که وی و همسرش مجوز شهروندی و اقامت در کانادا را تا پایان امسال گرفته اند! وی در نشست بازیگری خانه تئاتر اعلام کرده بود که در شرایط موجود تئاتر بازیگران مورد سوء استفاده قرار گرفته و این موضوع جایی برای خلاقیت او باقی نمی گذارد. این نشست با سخنان دیگر اعضای تئاتر روز حسین یعنی علی عمرانی بازیگر نقش اول و حبیب رضایی دستیار کارگردان این انتقادات را طرح کرده بود.

این سناریوی رسانه ای در ماه های گذشته با پوشش مثبت و تفصیلی در قالب مصاحبه های مکرر، نشست خبری و گزارش میدانی از سوی رسانه های راست و چپ مانند مهر، ایسنا، ایلنا، اعتماد، فارس، خبر و وطن امروز، از نمایشی بود که بیش از هفتاد نفر را برای تمرین به کار گرفت.

این مسئله بیش از همه به آنجا برمی‎گشت که وی با استفاده ابزاری از عاشورا و نام حضرت ام البنین(سلام الله علیها)، اغراض سیاسی خود را در اجرای این نمایش پی گیری کرده و با در ابهام گذاشتن متن «نمایش روز حسین»، «نمایش رسانه ای» خود را به سرانجام برساند.

نمی‎گذارید نقد کنیم که آشوب خیابانی می شود!

اما گویا سکوت کریمانه مسئولان نسبت به این پرگویی هرروزه کارگردان نمایش، منجر به آن نشد که وی حتی روزها پس از تعطیلی تمرین نمایش اش نیز دست از این یقه درانی رسانه ای برندارد و در آخرین اظهار نظر، از موضعی طلبکارانه و حق به جانب، گواینکه بر آستان حقیقت برنشسته! علت آشوبهای خیابانی را همین فضای بسته دانسته و بیش از پیش علاقه خود به سواستفاده سیاسی از توقیف یک نمایش را عیان کرد.

وی در آخرین مصاحبه اش اعتقاد دارد وقتی به رسانه‌ها اجازه نقد داده نمی‌شود، مردم برای نقد به خیابان می‌آیند که منجر به آشوب می‌شود. این کارگردان درحالیکه با ژست اپوزیسیون، مسوولان فرهنگی کشور را نصیحت می‎کرد، پیشنهاد داد: «بهتر است با باز کردن فضای نقد در رسانه و مطبوعات از جمله رسانه تئاتر و سینما، جلوی آشوب در خیابان ها را بگیریم.»

این کارگردان در پاسخ به این سئوال که به نظر هم‌صنفان او فضای تئاتر در چند ماه اخیر کمی باز تر شده، افزود: «برای بیان مسایلی در حد شوخی و متلک ممکن است بازتر شده باشد، اما دغدغه من طرح شوخی و متلک در تئاتر نیست و مسایل عمیق‌تری را همیشه مطرح می‌کنم. من در «روز حسین» با دو وجه و نگاه مقوله مذهب را بررسی کرده‌ام و ظاهرا این برای مسئولان خوشایند نبوده است.»

وی در حالی به تعطیلی ناگهانی تمرین نمایش اش و عدم صدور مجوز اجرا اعتراض کرده که حتی به صورت غیرقانونی دست به اجرای خصوصی این نمایش برای جمعی از هنرمندان زد. وی که به دلیل تحویل ندادن متن کامل نمایشنامه و نداشتن مجوز برای تمرین، مجبور به ترک تالار وحدت شده و به تماشاخانه ایرانشهر رفته بود.

او که در گفتگویی اعلام کرده بود «این نمایش را به هر قیمت روی صحنه می برم» تحت عنوان "اجرا برای میهمانان اعضای گروه" اقدام به اجرای این نمایش کرد تا جمع بیشتری را با خود همراه کند.

اما وی در ادامه مصاحبه اخیرش گفته: «مدیران نمایشی در شرایط کنونی که ترس از تغییر و از دست دادن میزشان دارند، به خاطر خوش‌خدمتی کردن بیش از همیشه و قوانین تعیین شده در شورای نظارت بر تئاتر، اعمال سختگیری می‌کنند.» این درحالیست که اتفاقا این نمایش از سوی اسفندیار رحیم مشایی به عنوان رئیس کمیسیون فرهنگی دولت مورد بازدید و تفقد قرار گرفت اما از سوی پایین دست ترین مقام مسئول یعنی رییس شورای نظارت و ارزشیابی اداره‌ کل هنرهای نمایشی توقیف شده است.

«روز حسین» که با هزینه های بسیار بالا و با حضور بیش از 70 نفر از بازیگران و عوامل توسط محمد رحمانیان کارگردانی می شد، تا مدتی با تهیه کنندگی موسسه سیمای مهر هستی وابسته به اطرافیان محمدباقر قالیباف اداره می شد که پیشتر تهیه کنندگی فیلم «درباره الی» را برعهده داشت.

کارگردان پرکار به چه کارهایی علاقه دارد؟

اما خود کارگردان نیز سابقه کارهای پر حرف و حدیث دیگری را نیز در سالهای گذشته برعهده داشته است. وی نویسنده نمایشنامه پرحاشیه «عشقه» در سال 85 و کار توقیف شده و رکیک «مانیفست چو» در سال 87 بوده است. وی همچنین نویسنده فیلمنامه «کتاب قانون» ساخته مازیار میری است که واکنش های منفی در میان اقشار مذهبی جامعه برانگیخت. او که طرح فیلمنامه «مارمولک2» را مینویسد، از اعضای موثر خانه هنرمندان و خانه تئاتر است و اتفاقا در «روز حسین» نیز از کمک این گروه بهره می‏گیرد. در این نمایش یک تیم اجرایی و هنری با حضور موثر کسانی مانند همسرش مهتاب نصیرپور و خانم اسکندر فر (مسئول موسسه کارنامه) بهره می برد.

به هر حال اکنون که این پروژه سیاسی با شکست مواجه شده و زمان مناسب اجرا یعنی دهه اول محرم نیز از دست رفته، این سوال پیش نمی آید که آیا آخر این «نمایش» آقای کارگردان یک پروژه سیاسی برای طرح اعتراض سیاسی و سپس پرواز به خارج از کشور نبوده است؟

 

 

پاسخ‌های حسین شریعتمداری به شبهاتی مطرح در زمینه تطهیر فتنه‌گران؛
همه‌چیز از مناظره و بردن نام هاشمی شروع شد؟! کدام افراطی‌گری؟

حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز کیهان با اشاره به برخی شبهات مطرح شده از سوی علی مطهری در برنامه پنج‌شنبه شب سیما که مشابه این شبهات از سوی افراد دیگر نیز به‌صورت مکرر بیان شده است، به این موارد پاسخ داد.

به گزارش رجانیوز، "سرآغاز همه حوادث پس از انتخابات، از مناظره احمدی‌نژاد و موسوی و نام بردن از هاشمی رفسنجانی در آن بود"، "هر دو طرف در جریان این حوادث اقدام به افراطی‌گری کردند"، "هر دو طرف خشونت به خرج دادند"، و "چه اشکالی دارد که کسانی برخی از نظرات ولی فقیه را قبول نداشته باشند اما طرفدار نظام و امام و اسلام باشند"، مهم‌ترین شبهاتی است که در این یادداشت به آن‌ها پاسخ داده شده است.

آنچه در این یادداشت نقد می شود اگرچه بخش هایی از اظهارات آقای دکترعلی مطهری در میزگرد تلویزیونی پنج شنبه شب گذشته را نیز شامل می شود ولی روی سخن با ایشان نیست- و یا بهتر است گفته شود فقط با ایشان نیست- بلکه نگاه اصلی این یادداشت به کسانی است که از روی غفلت و ساده اندیشی و یا به دلیل برخی از آلودگی های مالی و سیاسی و تعصب های کور حزبی و جناحی اصرار دارند ستون پنجم شکست خورده و رسوا شده دشمنان بیرونی را بار دیگر و در پوشش فریبکارانه «آشتی ملی»! به صحنه باز گردانند و این دمل چرکین را برای فتنه انگیزی و انتشار عفونت در فرصتی دیگر باقی بگذارند و البته، کسانی که برای آگاه سازی برخی از فریب خوردگان تلاش می کنند، حساب جداگانه ای دارند و سعی آنان انشاءالله که مشکور است.

دراین وجیزه به چند نمونه از اصلی ترین ادعاهای جماعت یاد شده که این روزها به «شاه» بیت و ترجیع بند گفتمان آنان تبدیل شده است اشاره ای گذرا داریم.

1- می گویند ماجرا از مناظره تلویزیونی آقایان احمدی نژاد و موسوی شروع شد و ادعا می کنند اگر احمدی نژاد در آن مناظره نامی از آقای هاشمی رفسنجانی به میان نمی آورد، کار به اینجا نمی کشید! خب! بر فرض که بپذیریم آقای احمدی نژاد در آن مناظره به خطا رفته است و نباید نامی از آقای رفسنجانی به میان می آورد. ولی ادعای مضحک تقلب در انتخابات، دعوت از هواداران برای غائله آفرینی و آشوب در خیابان ها، آتش زدن اموال عمومی، حمله به مقر بسیج و پاسگاه پلیس، شعار به نفع اسرائیل، حمایت از آمریکا، پاره کردن عکس حضرت امام(ره) و نهایتاً اهانت به ساحت مقدس امام حسین علیه السلام چه ربطی به مناظره یاد شده دارد؟! این درحالی است که سران فتنه در تمامی موارد یاد شده از آشوبگران و غائله آفرینان آشکارا حمایت کرده و حتی اهانت کنندگان به حضرت امام حسین علیه السلام را با کمال وقاحت «مردم خداجوی»! نامیده اند! آیا چنانچه علیه آقای هاشمی رفسنجانی حرفی زده شود، پاسخ آن، حمایت از اسرائیل و آمریکا و اهانت به امام(ره) و انقلاب و امام حسین(ع) است؟!

2- تمامی شواهد و قرائن و اسناد غیرقابل انکار موجود که کیهان به مناسبت های مختلف بارها به آن پرداخته است، کمترین تردیدی باقی نمی گذارد که سران فتنه در تمامی مراحل از فرمول دیکته شده آمریکا و اسرائیل برای فتنه انگیزی پیروی کرده اند و با جرأت باید گفت هیچ مرحله ای از مراحل چندگانه حرکت سران فتنه را نمی توان آدرس داد که قبل از انجام آن از سوی مقامات و یا رسانه های رسمی آمریکایی و اسرائیلی و انگلیسی به سران فتنه دیکته نشده باشد. بهترین گواه برای اثبات این ادعا پیش بینی مرحله به مرحله حرکت فتنه انگیزان از سوی کیهان است. مراحلی مانند ادعای تقلب در انتخابات، گزینش یک نماد رنگین، دعوت به آشوب خیابانی، خودداری سران فتنه از تن دادن به روش های قانونی، نفی مبانی نظام و... تمامی این مراحل قبل از انجام آن از سوی کیهان پیش بینی شده بود. چرا و چگونه؟! پاسخ بسیار ساده و روشن است. برای این که مراحل یاد شده پیشاپیش و بی کم وکاست در فرمول «کودتای مخملی» جرج سوروس- کسی که آقای خاتمی دوبار مخفیانه با وی ملاقات داشته است- جین شارپ، مایکل لدین و سایر نظریه پردازان و استراتژیست های کودتای مخملی آمده است. آیا می توانید انکار کنید؟! معلوم است که نمی توانید، چرا که تمامی اسناد آن موجود است بنابراین درباره این ادعا که ماجرا از مناظره تلویزیونی آقایان احمدی نژاد و موسوی آغاز شده است فقط می توان گفت؛ ادعای مضحک و خنده داری است.

گفتنی است وقتی در گرماگرم فتنه، آقای خاتمی پیشنهاد رفراندوم را مطرح کرد، کیهان طی یادداشتی با عنوان «آقای خاتمی! پیشنهاد شما یا سفارش مایکل لدین» به سندی اشاره کرد که نشان می داد پیشنهاد آقای خاتمی از سوی مایکل لدین به ایشان دیکته شده است. البته آقای خاتمی به روی خود نیاورد- دقیقاً مانند ملاقات های خود با جرج سوروس صهیونیست که آن را تکذیب کرد!- اما چند روز بعد مایکل لدین در مصاحبه با واشنگتن تایمز کوشید نظر کیهان را نفی کند، ضمن آن که اشتراک نظر خود با خاتمی و این که پیشنهاد وی قبل از خاتمی مطرح شده است را انکار نکرد!! و باز هم به عنوان مثال، شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» دو روز قبل از روز قدس از سوی سایت وزارت خارجه اسرائیل برای روز قدس پیشنهاد شده بود و...

اسناد و شواهد موجود درباره پیروی مو به مو و بی کم و کاست سران فتنه از فرمول دیکته شده استراتژیست های آمریکایی و مخصوصا اسرائیلی، به اندازه ای فراوان است که پرداختن به تک تک آنها مصداق «مثنوی هفتاد من کاغذ» است.

3- می گویند در ماجرای اخیر هر دو سو مقصر بوده اند و افراط گرایی از هر دو طرف صورت گرفته است! و توضیح نمی دهند که این دو طرف موردنظر آقایان کدام «دوطرف» هستند؟

الف: آیا دو جناح سیاسی درون نظام در مقابل هم قرار گرفته بودند؟! بدیهی است که این گزینه قابل قبول نیست چرا که جناح سیاسی درون نظام به آموزه ها و مبانی نظام حمله نمی کند و علیه اصول و شاخصه های ساختاری نظام شعار نمی دهد و... آیا شعار «جمهوری ایرانی» به جای جمهوری اسلامی، نفی اسلامیت نظام نیست؟ آیا ادعای مضحک تقلب در انتخابات و پذیرش تلویحی سلامت انتخابات - بیانیه شماره 17 موسوی- نفی جمهوریت نظام و حضور بی نظیر 85 درصدی و رای 40 میلیونی مردم نیست؟! آیا شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه»! اعلام مقابله با جمهوری اسلامی ایران نیست؟ مگر شعار در حمایت از اسرائیل و آمریکا، پاره کردن تصویر مبارک حضرت امام(ره) و اهانت به ساحت مقدس حضرت امام حسین علیه السلام، اعلام جنگ با اسلام و خدا و پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) نیست؟! از این روی دو طرف مورد اشاره آقایان را فقط می توان اینگونه توضیح داد که در یک طرف، دشمنان اسلام و انقلاب و نظام اسلامی - البته با تعدادی اندک و کم شمار- ایستاده اند و در سوی دیگر توده های عظیم مردم وفادار به اسلام و امام و انقلاب و رهبری، آیا غیر از این است؟! معلوم است که نیست. بنابراین آقایانی که در جایگاه معلم اخلاق می نشینند و زبان به نصیحت می گشایند که هر دو طرف مقصر بوده اند و نسخه آشتی می پیچند، اولا؛ باید مشخص کنند که خودشان در کدام طرف ایستاده اند؟ در جبهه اسلام و انقلاب؟ در اردوگاه دشمنان اسلام و انقلاب؟ و یا این که «بی طرف»! هستند؟ در حالت سوم به یقین می دانند که «بی طرفی» در اسلام معنی ندارد و بی طرف ها چه بخواهند و چه نخواهند در مقابل اسلام و انقلاب ایستاده اند و ثانیا؛ باید توضیح بدهند که چگونه می خواهند میان اسلام و انقلاب با دشمنان آن وحدت ایجاد کنند؟!... و این قصه سر دراز دارد.

ب: در حماسه بی نظیر- تاکید می شود بی نظیر طی 30 سال گذشته- روز نهم دیماه که دشمنان تابلودار و دروغپرداز نظام نیز سرانجام چاره ای جز اعتراف به آن نداشتند، توده های چند ده میلیونی مردم را در کدام طرف ارزیابی می کنند؟ حامیان دولت؟ یا شیفتگان نظام اسلامی؟ مردم اگرچه آقای احمدی نژاد را با رأی 25 میلیونی خود به سایر نامزدها ترجیح داده بودند ولی آن روز به حمایت از امام حسین(ع)، امام، رهبری و نظام اسلامی به صحنه آمده بودند. چرا که می دانستند ماجرای این روزها، اختلاف دو جناح یا دو سلیقه سیاسی درون نظام نیست، بلکه گروهی اندک با حمایت بی پرده مالی، تدارکاتی و سیاسی و اطلاعاتی دشمنان بیرونی به مقابله با اسلام، امام حسین(ع)، امام و نظام اسلامی برخاسته اند و مردم برای ابراز وفاداری خود به این آموزه ها و مبانی الهی به صحنه آمده بودند. در تمامی طول تظاهرات چند ده میلیونی آن روز هیچ سخنی و شعاری به حمایت از دولت بر زبان ها و پلاکاردها نبود، مردم حتی یک عکس احمدی نژاد را هم با خود حمل نمی کردند. بنابراین باید از آقایان پرسید آیا غیر از این است که دو طرف مورد ادعای شما دو جناح سیاسی نیستند، بلکه در یک سو توده های میلیونی وفادار به اسلام و انقلاب و در سوی دیگر گروهی اندک و کم شمار قرار دارند که علیه این آموزه ها خروج کرده اند؟!

4- آقایان «میانجی»! می گویند هر دو طرف دست به خشونت زده اند!! و توضیح نمی دهند که اگر عده ای به تحریک سران فتنه و محافل بیگانه به خشونت گرایی، آشوب آفرینی، ضرب و شتم مردم، قمه کشی، حمله به پایگاه بسیج و نیروی انتظامی، آتش زدن اماکن عمومی و اموال ملت، تعرض به نوامیس مردم، قتل عابران و ... دست زدند وظیفه نیروهای انتظامی چیست؟ آیا باید دست روی دست بگذارند و در مقابل این آشوب آفرینی ها فقط ناظر بی طرف باشند؟! اگر چنین انتظاری دارید چه بخواهید و بدانید و چه نخواهید و ندانید، از آشوبگری و خشونت علیه مردم حمایت کرده اید. چرا در این میان، به آسایش و آرامش مردم و حفظ جان و مال و نوامیس آنها فکر نمی کنید؟! در کجای دنیا و با کدام عقل سلیم و نگاه دموکراتیک و مردم سالارانه به آشوبگران و برهم زنندگان آرامش و آسایش مردم اجازه غائله آفرینی می دهند؟! پیرزنی به کریم خان زند شکایت برد که حرامیان نیمه شب به خانه ام تاخته و اموالم را به غارت برده اند، کریم خان پرسید؛ چرا خفته بودی که حرامیان فرصت تاخت و تاز پیدا کنند و پیرزن پاسخ داد؛ پنداشتم که تو بیداری!

5- کدامیک از آشوب های خیابانی را سراغ دارید که اولا؛ قانونی بوده باشد و ثانیاً؛ فتنه انگیزان، آشوبگری و تعرض به جان و مال و نوامیس مردم را آغاز نکرده باشند؟! اگر نمونه ای دارید بفرمائید و اگر ندارید - که ندارید- شما نیز مانند توده های چند ده میلیونی مردم علیه آشوبگران خروش بردارید و چنانچه میانجی بی طرف! هستید، جانب بی طرفی حفظ کرده و سکوت کنید! اگرچه در این ماجرا، «سکوت هر مسلمان، خیانت است به قرآن».

6- ممکن است گفته شود که در مواردی نیز برخی از نیروهای حافظ نظم و آرامش در برخورد با آشوبگران زیاده روی کرده اند. که دراین باره باید گفت؛ اولا؛ از کجا معلوم این عده نفوذی نبوده و از جانب سران فتنه و مدیریت بیرونی فتنه گران ماموریت نداشته اند؟! وقتی کسانی که روزی نخست وزیر، رئیس جمهور و رئیس مجلس بوده اند در چنبره دشمنان بیرونی به انواع دروغپردازی، صحنه سازی، فتنه انگیزی، قتل، غارت و آشوب آلوده می شوند، احتمال وجود چند نفوذی دور از انتظار نیست و سابقه نیز داشته است. ثانیاً؛ در حالی که سران فتنه و عوامل اصلی آن علی رغم اثبات جرم و جنایت آزادانه پرسه می زنند، دستگاه قضایی، سخت ترین برخوردها را با تعدادی از متخلفان چه در نیروی انتظامی و چه در قوه قضائیه داشته است و دستور پی گیری نیز از سوی بالاترین مقام کشور صادر شده است. بنابراین بدیهی است که یک نمونه از این دست آنهم در مقیاسی بسیار کوچک و اندک که به شدت نیز پی گیری شده است نمی تواند توجیه کننده جنایت آشوبگران باشد. ثالثاً؛ و از همه مهم تر این که تخلف مورد اشاره بعد از آشوب و حمله آشوبگران به مال و جان و ناموس مردم صورت گرفته است بنابراین نمی توان از این تخلفات به عنوان یک سوی ماجرا یاد کرد. ظاهراً باید این نکته بدیهی نیز برای آقایان توضیح داده شود که هم رد شدن از چراغ قرمز جرم است و هم بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، اما، آیا می توان راننده عبورکننده از چراغ قرمز را با صادرکننده فرمان بمباران هیروشیما و ناکازاکی مقایسه کرد و هر دو را در یک سطح و مقیاس مجرم تلقی نمود؟! آقایان به کجا می روید؟!

7-می گویند چه اشکالی دارد که کسانی برخی از نظرات ولی فقیه را قبول نداشته باشند اما طرفدار نظام و امام و اسلام باشند!! که باید گفت؛ ولایت فقیه رکن اصیل و تیرک خیمه نظام اسلامی است، بنابراین کسانی که این رکن اصیل تصریح شده در اسلام و قانون اساسی را نادیده می گیرند اولا؛ نمی توانند طرفدار نظام باشند، چرا که نفی قانون اساسی با اعتقاد به نظام در تضاد است. ثانیاً؛ نمی توانند پیرو اسلام ناب محمدی(ص) باشند، زیرا، اسلام ناب از فقه آل محمد(ص) ریشه می گیرد، بنابراین چگونه می توان حکومتی را تصور کرد که نام اسلامی داشته باشد، اما، رهبری آن با ولی فقیه، یعنی فقیه عادل و آگاه به قوانین اسلامی نباشد؟ ثالثاً؛ ادعای پیروی این افراد از حضرت امام(ره) نیز دروغ محض است. آیا اصل ولایت فقیه که آقایان شعار مرگ بر آن را سر داده اند، از اصول بنیادین خط امام(ره) نیست؟ و آیا می توانند ادعا کنند که منظور حضرت امام(ره) از ولایت فقیه، تنها ولایت خود ایشان بوده است؟! بدیهی است که پاسخ منفی است، زیرا در این صورت باید بپذیرند حضرت امام(ره) به ادامه نظام جمهوری اسلامی اعتقاد نداشته اند؟! چرا که آن بزرگوار با تکیه بر مبانی عقلی و بدیهی اسلام نشان می دادند، جمهوری اسلامی بدون حضور ولی فقیه در آن، جمهوری اسلامی نیست بنابراین در صورتی که ادعا شود ایشان ولایت فقیه را منحصر به وجود مبارک خود می دانستند باید پذیرفت که آن امام به حق پیوسته، اعتقادی به ادامه نظام جمهوری اسلامی بعد از رحلت خویش نداشته اند!!

8- از سران فتنه که ماموریت بیرونی دارند و نیز از برخی آلودگان به چرب و شیرین دنیا و گرفتارشدگان در تعصب های کور گروهی و جناحی انتظار حق گویی و واقع بینی نمی رود، اما، از کسانی که می دانیم نیت خیر دارند و از آلودگی به دورند، انتظار می رود ساده اندیشی را کنار بگذارند و چشم ها از غبار بشویند تا اهداف اصلی فتنه گران را همانگونه که هست ببینند. آیا حمله آشکار سران فتنه به اسلام و انقلاب و امام و رهبری و از همه بی شرمانه تر، حمله به امام حسین(ع) را نمی بینند؟! آیا آمریکا و اسرائیل و سلطنت طلب ها و بهائیان و منافقین و همه دشمنان تابلودار اسلام را مشاهده نمی کنند که به حمایت از فتنه و سران فتنه برخاسته اند؟! جنگ احزاب است با سناریوی صفین، آن روز برخی این هشدار را درک نمی کردند که؛

«امروز پاره پاره قرآن به نیزه هاست
فردا سر حسین(ع) که قرآن پرپر است»

ولی مردم این روزها به بصیرت دریافته اند اگر فریب پاره های قرآن -بخوانید شال سبز و ادعای خط امام- بر نیزه ها را بخورند، فردا باید شاهد سر حسین(ع) بر همان نیزه ها باشند. اما؛ امروز توده های عظیم مردم چشم به رهبر دارند و دیدید و می بینند، همه جا از او به یک اشاره است و از مردم به سر دویدن. این بار، خیمه معاویه است که ویران می شود. خدا کند هیچ مسلمانی از این قافله غافل نماند.

 

http://rajanews.com/  منبع :


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 88/10/20 و ساعت 12:40 عصر | نظرات دیگران()

سایت" یاهو" به معرفی اغتشاشگران روی آورد.

ایران گلوبال نوشت؛ سایت یاهو اطلاعات 200 هزار کاربر خود راکه در میان آنها آدرس برخی اعضای اپوزیسیون و شرکت کنندگان در تظاهرات علیه رژیم وجود دارد به مقامات ایرانی تحویل می‏دهد.

براساس اخبار منتشره در برخی از پایگاه‏های اینترنتی ضدانقلاب، سایت«بالاترین» که تا پیش از این به یکی از بازارمکاره های سازمان های جاسوسی غرب برای شایعه پراکنی، فریب و تحریک به آشوبگری تبدیل شده بود، اکنون به یکی از تورهای اطلاعاتی ایران برای بازداشت فتنه گران و تحریک کنندگان آشوب تبدیل شده است.

ماجرا به جایی رسیده که حتی خود سایت بالاترین نیز هشدار داده که دیگر محیط امنی برای سرویس دهی به آشوبگران نیست.

این سایت و شبکه های همسو با آن اعلام کرده اند «با وجود توانایی ایران برای فیلتر کردن هر سایت- حتی جدید التأسیس- در کمتر از 3 ساعت و با وجود اینکه بالاترین پیش از این فیلتر شده بود، اکنون این سایت مدتی است فیلتر نمی شود و احتمالاً برای شناسایی فعالان سایت مورد استفاده قرار می گیرد. مراقب باشید برخی فیلتر شکن ها آی پی شما را عوض نمی کند و برای وبلاگ نویسی امن نیستند. به بقیه هم هشدار دهید. حتماً رژیم هدف مهمی از رفع فیلتر بالاترین دارد.»!

از سوی دیگر سایت ضدانقلابی ایران گلوبال مدعی شد «یاهو» نیز دیگر امنیت ندارد و مسئولان این شرکت برای ادامه فعالیت در ایران حاضر شده اند اطلاعات 200 هزار کاربر را به مقامات ایرانی تحویل دهند که در میان آنها آدرس برخی اعضای اپوزیسیون و شرکت کنندگان در تظاهرات علیه رژیم وجود دارد.

ایران گلوبال می افزاید: آدرس مخالفانی که در یاهو Account هستند طی چند ساعت در اختیار مخابرات ایران قرار گرفته!

نظرات کاربران:
 نوشته شده توسط گروه خبری روز در یکشنبه 88/10/20 و ساعت 12:37 عصر | نظرات دیگران()
<   <<   31   32   33   34   35   >>   >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا