زمستان 88 - خبر روز
بنى امیه را مهلتى است که در آن مى‏تازند ، هر چند خود میان خود اختلاف اندازند . سپس کفتارها بر آنان دهن گشایند و مغلوبشان نمایند [ و مرود مفعل است از « ارواد » و آن مهلت و فرصت دادن است ، و این از فصیح‏ترین و غریبترین کلام است . گویى امام ( ع ) مهلتى را که آنان دارند به مسابقت جاى ، همانند فرموده است که براى رسیدن به پایان مى‏تازند و چون به نهایتش رسیدند رشته نظم آنان از هم مى‏گسلد . ] [نهج البلاغه]
امروز: یکشنبه 03 اسفند 5

تخریب رهبری، آخرین حربه‌ی دشمن
اکبری - دانشجوی دکتری برق در یادداشتی نوشته است:

بسیاری از بزرگان ما طوری زندگی کرده‌اند که تا وقتی در میان مردم بوده‌ کسی به عظمت و زهد آن‌ها پی نبرده و تنها بعد از رحلت آن بزرگواران بوده است که مردم به پرهیزکاری و دقت‌نظر آن‌ها در زندگی واقف شده‌اند. همین عامل سبب شده بود در موارد بسیاری تصوراتی خلاف واقع در ذهن مردم و حتی نخبگان جامعه شکل بگیرد که فاصله‌ی آن تا حقیقت گاه مثل فاصله شرق تا غرب عالم بوده و اسباب جفایی بزرگ در حق آن عزیزان شده که حتی پای اشخاص با سوابق درخشان نیز در آن امتحانات دچار تزلزل و لغزش گردیده است.

حال تصور کنید که این شخص در منصب حکومت نیز قرار داشته باشد. سیل تهمت‌ها و افتراها از یک سو و القائات دشمنان از سوی دیگر عامل مضاعفی بر شکل‌گیری این ذهنیات و شایعات خواهد بود. نگاهی به تاریخ گواه وجود چنین نمونه‌هایی است. بارزترین این نمونه‌ها امیرالمومنین علی بن ابی‌طالب (ع) است که تا سال‌های سال مورد لعن و نفرین واعظین بر منابر بوده و ده‌ها سال مرقد مطهر آن حضرت از عموم مخفی نگه داشته شده است.

اولین چیزی که به ذهن خطور می‌کند این است که شاید این وقایع مربوط به قرن‌های گذشته بوده و در عصر حاضر که عصر اطلاعات نامیده شده است دیگر مصادیقی برای آن نتوان یافت. اما با جستار کمی می‌توان فهمید واقعیت چیز دیگری است. گسترش اینترنت و انواع رسانه‌های نوشتاری، گفتاری و شنیداری سبب شده که یک خبر یا یک شایعه در زمان اندکی مثل یک ویروس تکثیر شده و حجم انبوهی از آن همه‌جا را فرا بگیرد. خدا نکند که این شایعات منافعی را هم نصیب بانیان این رسانه‌ها بکند که در آن صورت سرعت انتشار بطور نمایی افزایش خواهد یافت. در دوره‌ی انتخابات شاهد افزایش بی‌سابقه‌ی این تهمت‌زنی‌ها و افتراها از سوی طرفداران نامزدها بودیم. بعد از پایان انتخابات و اعلام نتایج نیز برخلاف انتظار این قضایا نه تنها خاتمه نیافت، بلکه ابعاد گسترده‌تری نیز به خود گرفت. بعنوان نمونه می‌توان به انواع اتهامات و نسبت‌ها برای تقلب در انتخابات و ارایه نمودارها و منحنی‌های مغلطه‌آمیز گرفته تا درآوردن شایعات زیاد مانند کشته شدن پنج نفر در کوی دانشگاه و ریختن اسید از هلیکوپتر و ده‌ها نمونه‌ی دیگر اشاره کرد که اعلام کذب بودن آن‌ها با تاخیر سبب بازی با احساسات مردم و یا بدبینی‌های مقطعی گردید. با الطاف وعنایات الهی این نقشه‌ها تاکنون با شکست مواجه گردیده است و دشمنان اسلام و ایران در اجرای نیات شوم خود ناکام مانده‌اند.

آخرین سناریویی که توسط دشمن و برخی از طرفداران داخلی آن‌ها، در دستور کار قرار گرفته ، تضعیف جایگاه رهبری و تخریب اعتقادات مردم نسبت به ولایت‌فقیه و شخص آقای خامنه‌ای (حفظه‌الله) است. متاسفانه تعدادی از طرفداران برخی از کاندیداها نیز خواسته یا نخواسته تحت تاثیر این فضا قرار گرفته و در اشاعه‌ی آن سهیم شده‌اند. هر چند که شان ایشان و خانواده‌ی ایشان اجلّ از آن است که کسی به چنین شایعاتی توجه نماید، لکن اینجانب در این برهه‌ی زمانی سکوت را جایز ندیده و تصمیم به انعکاس مجدد گوشه‌ی کوچکی از زندگی ایشان از زبان اطرافیان‌شان گرفتم.

ساده‌زیستی مقام معظم رهبری

آیت‌الله خامنه‌ای در تمام طول زندگی، مشی ساده‌زیستی و مردمی بودن را حفظ کرده و تمام اطرافیان و مسوولان کشور را نیز به این امر دعوت می‌کنند. رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره‌هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده‌شان می‌گویند: «پدرم روحانى معروفى بود اما خیلى پارسا و گوشه گیر... زندگى ما به سختى مى‌گذشت. من یادم هست شب‌هایى اتفاق می‌افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیه می‌کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.»

حجت‌الاسلام سیدعلی اکبری در بیان خاطراتی در وبلاگ شخصی خود می‌گوید: «ما زمانی خدمت ایشان رفتیم و از آقا درخواست نمودیم تا اجازه بفرمایند از داخل منزلشان و وضیعت زندگی‌شان فیلم‌برداری کنیم، تا مردم وضیعت زندگی رهبر خود را ببینند و بفهمند که ایشان چگونه زندگی می‌کنند. آقا فرمودند: «اگر شما بخواهید زندگی مرا نشان بدهید می‌ترسم خیلی‌ها باور نکنند.» [نقل از حجت السلام المسلمین سید علی اکبر حسینی]

از حضرت آیت‌الله جوادی آملی نیز نقل شده است: «یک روز مهمان مقام معظم رهبری بودم. فرزند ایشان آقا مصطفی نیز نشسته بود که سفره گسترده شد، آیت‌الله خامنه‌ای به وی نگاهی کرد و فرمود: شما به منزل بروید. من خدمت ایشان عرض کردم: اجازه بفرمایید آقازاده هم باشند، من از وی درخواست کرده‌ام که باهم باشیم‌. آقا فرمودند: این غذا از بیت‌المال است، شما هم مهمان بیت‌المال هستید. برای بچه‌ها جایز نیست که بر سر این سفره بنشینند. ایشان به منزل بروند و از غذای خانه میل کنند. من در آن لحظه فهمیدم که خداوند چرا این همه عزت به حضرت آقا عطا فرموده است.»

زهرا رهنورد نیز تعریف می‌کند: در زمان ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای، روزی همسر ایشان به منزل ما آمدند و به من گفتند: «کوپن قند و شکر ما تمام شده است، اگر شما قند و شکر دارید مقداری به ما قرض بدهید.»

از مهندس حمید میرزاده نیز نقل شده است: در زمان ریاست جمهوری ، حضرت آیت الله خامنه ای یک چک پنجاه هزار تومانی برای نخست‌ وزیر وقت - مهندس میر حسین موسوی - ارسال می‌نماید و می‌فرمایند: این حداکثر پولی است که ممکن است از بیت‌المال در هزینه‌های شخصی بنده جابجا شده باشد ، کمتر از این است ، ولی شما این مبلغ را به حساب خزانه دولت واریز کنید تا من مدیون بیت المال نباشم.

سردار سرلشکر سیدرحیم صفوی نیز در بیان خاطره‌ای می‌گوید: ‌روزی که در منزل مقام رهبری، در خدمت ایشان بودم، بحث قدری به طول انجامید و نزدیک مغرب شد. پس از نماز، معظم‌له با مهربانی به من فرمودند: «آقا رحیم! شام را مهمان ما باشید». بنده در عین حال که این را توفیقی می‌دانستم، خدمتشان عرض کردم:‌ «اسباب زحمت می‌شود.» مقام معظم رهبری فرمودند:«نه، بمانید؛ هرچه هست با هم می‌خوریم.» وقتی‌که سفره را گشودند و شام را آوردند، دیدم شام چیزی جز املت ساده نیست.

حجت‌الاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی نیز می‌گوید: با این‌که مقام معظم رهبری می‌توانند از همه‌ی امکانات مادی بهره‌مند شوند، سطح زندگی خصوصی ایشان از سطح زندگی یک شهروند معمولی پایین‌تر است. معظم‌لَه علاوه بر این که از یک زندگی معمولی سطح پایین بهره می‌برند، دائماً به مسوولان سفارش می‌کنند: «مواظب زندگی خود باشید. اسراف نکنید.»

دکتر غلامعلی حداد عادل در خاطراتش می‌گوید: در اوایل ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای، یک شب دیداری با ایشان داشتم. صحبت به درازا کشید، معظم لَه فرمودند: «شام پیش ما بمان.» من از این دعوت خوشحال شدم؛ زیرا می‌توانستم مدتی بیش‌تر در خدمت ایشان باشم. آقا فرمودند: «من نمی‌دانم شام چی داریم یا اصلاً به اندازه ما دونفر شام هست یا نه؟ به هر حال، هرچه باشد با هم می‌خوریم.» از همان دفتر کار به منزل تلفن زدند و با خانواده صحبت کردند و گفتند: «خانم، شام چی داریم؟ فلانی پیش ماست و من گفته‌ام که هر چه باشد با هم می‌خوریم.» از جواب‌های آیت‌الله خامنه‌ای، احساس کردم که در منزل به اندازه یک نفر شام کنار گذاشته‌اند. آقا فرمودند: «عیبی نداره! هر چه هست برای ما بفرستید، قدری هم پنیر و ماست همراهش کنید.» پس از گذشت حدود یک ربع، یک بشقاب برنج ساده با یک کاسه کوچک خورشت معمولی خیلی متوسط و مختصر آوردند .قدری هم شاید نان و پنیر و ماست همراه آن بود. آن‌ها را نصف کردیم و با هم خوردیم. من در دلم و بعدها به زبانم، هزار مرتبه خداوند را به سبب نعمت انقلاب اسلامی شکر کردم که چنین تحولی در کشور ایجاد کرد. در دستگاه طاغوت – در قبل از انقلاب – چه جاه و جلال و تجمل و اصراف و تبذیری وجود داشت و امروز رییس‌جمهور چه ساده زندگی می‌کند.

حجت الاسلام و المسلمین مسیح مهاجری نیز می‌گوید: «در زمان ریاست‌جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای، ایشان ماجرایی را برای من تعریف کردند که بسیار شنیدنی و جالب است. معظم لَه فرمودند روزی در دفتر کارم نشسته بودم، تلفن زنگ زد. مادرم پشت خط بود، گوشی را که برداشتم با صدای خنده ایشان روبه رو شدم. علت را پرسیدم؛ مادرم گفت: «چند روزی است در خانه هیچ نداریم، پدرت هم پولی ندارد». این داستان برای من بسیار مهم بود. پدر و مادر رییس‌جمهور کشور، پول و غذا ندارند. ماجرای مذکور نشان از ساده‌زیستی در خانه مقام ولایت دارد. ایشان در خانه بسیار ساده زندگی می‌کنند و هیچ فردی تا به حال نتوانسته از موقعیت معظم لَه سوءاستفاده کند. چه افتخاری برای ملت مهم‌تر از این که چنین شخصیت ارزشمندی رهبری آنان را بر عهده دارد؟!

آیت‌الله سیدمحمودهاشمی شاهرودی نیز در بیان خاطره‌ای می‌گوید: زندگی شخصی آقا از سادگی و سلامت خاصی برخوردار است. این سادگی به زندگی نزدیکان ایشان نیز سرایت کرده است. آقا و فرزندانش اهل تجملات نیستند. همین اعتقاد آنان را از سوءاستفاده از مقام و موقعیت بازداشته است. من این سادگی را در منزل ایشان به تماشا نشستم. روزی معظم لَه مرا به کتابخانه خود دعوت کردند، من در آن جا یک میز ساده و قدیمی دیدم. در کنار میز نیز یک صندلی کهنه بود. آن میز و صندلی مربوط به قبل از انقلاب بود. مقام معظم رهبری در کتابخانه‌ی ساده‌ی خود هنوز از همان میز و صندلی استفاده می‌کنند.

حجت‌الاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی «ره» نیز می‌گوید: بر خود واجب می‌دانم که شهادت دهم زندگی داخلی آیت‌الله خامنه‌ای نه از باب این‌که رهبر عزیز انقلاب ما به این حرف‌ها نیاز داشته باشند، بلکه وظیفه خود می‌دانم تا این مهم را به مردم مسلمان وانقلابی ایران بگویم. من از داخل منزل ایشان مطلع هستم. مقام معظم رهبری در خانه، بیش از یک نوع غذا بر سفره ندارند. خانواده‌ی معظم‌لَه روی موکت زندگی می‌کنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس آن جا بود. من از زبری آن فرش به موکت پناه بردم.

آیت‌الله مصباح یزدی نیز می‌گوید: مصرف گوشت خانه‌ی آیت‌الله خامنه‌ای در زمان ریاست‌جمهوری تنها از طریق کوپن بود. ایشان در آن زمان به من فرمودند: «من تاکنون غیر از همان گوشت کوپنی که به همه مردم داده می‌شود گوشت دیگری از بازار نخریده‌ام.» امروز هم زندگی ایشان مثل زندگی مردم محروم و مستضعف است.

سید علی اکبر طاهایی نیز در بیان خاطره‌ای می‌گوید: «‌من در آن زمان نماینده‌ی مجلس شورای اسلامی بودم. همسرم یکی از بچه‌ها را نزد پزشک برد و در مطب دکتر، همسر مقام معظم رهبری را ملاقات کرد. ایشان نیز یکی از فرزندان خود را برای مداوا به آنجا آورده بودند. کسی نمی‌دانست که ایشان کیست! چون نوبت به همسر آقا رسید؛ به اتاق پزشک مراجه کردند. دکتر پس از معالجه فرزند مقام معظم رهبری گفت: برای مداوای فرزندتان روزی یک لیوان لعاب برنج به او بدهید. همسر مقام معظم رهبری گفت: «ما چنین امکاناتی را نداریم» پزشک که ایشان را نمی‌شناخت عصبانی شد و گفت: «مگر امکان دارد درخانه‌ای برنج نباشد؟» همسر مقام معظم رهبری فرمود: «آقای ما اجازه نمی‌دهد که در خانه، غیر از برنج کوپنی استفاده کنیم و آن هم کفاف خوراک ما را بیش از یک بار در هفته نمی‌دهد.»

سردار سرتیپ پاسدار شوشتری نیز در با اشاره به توجه رهبری به ساده‌زیستی و پرهیز از تجمل‌گرایی می‌گوید: مقداری زیلو در خانه مقام معظم رهبری بود. آن‌ها را جمع کردیم و فروختیم و یک مقدار هم پول از مال شخصی خودم روی آن‌ها گذاشتم. تا به جای آن زیلوها، برای منزل آقا فرشی تهیه کنیم. وقتی زیلوها را عوض کردیم و فرش‌ها را پهن نمودیم، آقا تشریف آوردند و فرمودند: «این‌ها دیگر چیست؟» گفتم: «زیلوها را عوض کردیم». فرمودند: «اشتباه کردید که عوض نمودید. بروید همان زیلوها را بیاورید». اصرار را بی‌فایده دیدم و با هزار مکافات رفتم و زیلوها را پیدا کردم و توی خانه انداختم. زیلوهایی که واقعاً به آن‌ها نگاه می‌کردی، می‌دیدی که نخشان درآمده و ساییده شده‌اند.

حجت الاسلام علی ابوترابی نیز فرموده‌‌‌اند: مقام معظم رهبری -در زمان ریاست جمهوری- سفرهای خارجی زیادی داشتند و در این سفر‌ها هدایای زیادی به شخص ایشان می‌دادند .حتی در سفری که به یوگسلاوی داشتند ،کلید طلایی کشور را به آقا دادند ولی مقام معظم رهبری در هیچ یک از این هدایا تصرف نکردند و بعد از پایان دوره ریاست جمهوری ، دستور فرمودند هدایا را در موزه نگهداری کنند و همه آنها را متعلق به کشور بدانند.

آقای دکتر غلامعلی حدادعادل به نقل خاطره‌ای پرداخته است: چند روز پس از خواستگاری خانواده بزرگوار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از دختر بنده، خدمت مقام معظم رهبری رسیدم. ایشان فرمودند: «آقای دکتر! اگر خدا بخواهد با هم خویشاوند می‌شویم.» عرض کردم چطور؟ فرمودند: «آقا مجتبی و دختر خانم شما ظاهراً یکدیگر را پسندیده‌اند و در گفتگو به نتیجه رسیده‌اند. حالا نظر شما چیست؟» عرض کردم: آقا اختیار ما هم دست شماست! آقا فرمودند: «شما و همسرتان استاد دانشگاه هستید و زندگی شما با زندگی ما متفاوت است. تمام زندگی ما غیر از کتاب‌هایم، یک وانت لوازم کهنه است. خانه ما هم دو اتاق اندرونی دارد و یک اتاق بیرونی که مسئولان می‌آیند و با من دیدار می‌کنند. من پولی برای خرید خانه ندارم. خانه‌ای اجاره کرده‌ایم که قرار است، در یک طبقه‌ی آن آقا مصطفی و در طبقه‌ی دیگر آقا مجتبی زندگی کنند. ما زندگی معمولی داریم و شما زندگی خوبی دارید، مثل ما زندگی نکرده‌اید. آیا دختر شما حاضر است با این وجود زندگی کند؟!» زیبایی و دقت سخن رهبر معظم انقلاب برای من بسیار جالب بود. موضوع را به دخترم گفتم و او با روی باز استقبال کرد.

حجت الاسلام و المسلمین نیازی نیز درباره تاکید رهبری بر عدم تبعیض در برخورد فرموده‌اند: یکی از مسئولان نظامی دستور تصرف مکانی را صادر کرده بود. گرچه حق با او بود، اما شیوه اقدام قانونی نبود. سازمان قضایی نیروهای مسلح گزارش حادثه را تنظیم و خدمت مقام معظم رهبری ارسال کرد. ایشان در زیر آن گزارش، مرقوم فرمودند: «با متخلف برخورد کنید ولو پسر من باشد.»

سخن پایانی

آنچه گفته شد قطره‌ای بود از دریایی عظیم که آب دریا را اگر نتوان کشید هم بقدر تشنگی باید چشید. بی‌دلیل نبود که امام راحل (ره) در مورد ایشان فرمودند: «در مورد دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلام از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می‌دهید.» ( صحیفه نور ج??ص455).

وای بر ما اگر دچار غفلت تاریخی شویم. آیا بعضی می‌خواهند ماجرای صفین و حکمیت را بعد از چهارده قرن دوباره تکرار کنند؟ در صفین علی را به تصمیم واداشتند؛ برخلاف نظر او.

امروز اما ما می‌گوییم که سیدنا و مولانا، حاشا و کلاّ که ما تو را تنها بگذاریم. اگر چه از مظلومیت و غربت شما دلمان خون شده است، لکن بدان که ما هنوز نمرده‌ایم که عده‌ای بخواهند حریم ولایت را شکسته و شما را آماج حملات ناجوانمردانه‌ی خود قرار دهند و دستان علی را در بند کنند. ما امروز «مقداد وار» چشم به چشمان شما دوخته‌ و منتظر اشارت پلک شما هستیم تا کاری کنیم که تاریخ همانند آن را سراغ نداشته باشد. 

لینک‌ منابع:

http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-940907  1-

 2      http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8703210909

3- http://www.aviny.com/Bozorgan/Ayatollah_Khamenei/Khaterat/Index2.aspx

 

منبع ما
http://alef.ir/1388/content/view/48194

 

 

قسمت دوم

روایت نشریه آمریکایی از ساده زیستی رهبر انقلاب

مجله آمریکایی تایم با اشاره به درایت مقام معظم رهبری در عین حفظ تواضع در زندگی شخصی، ایشان را فردی ساده زیست دانست. مجله آمریکایی تایم می‌نویسد: قدرتمندترین مرد ایران از زرق و برق مسئولیت اجتناب می‌کند. آیت الله خامنه‌ای رهبر عالی مذهبی ایران، در سطح یک روحانی متوسط در شهرهای کوچک زندگی می‌کند. وی دیدارهای خود را در دفاتر کوچک و بدون آلایش در مرکز تهران انجام داده و معمولا در این دیدارها تنها یک عبای ساده مشکی پوشیده و بر روی زمین می‌نشیند.یکی از مسئولان عالی رتبه ایران می‌گوید: «زمانی که با ایشان صحبت می‌کنید، احساس می‌کنید با مردی خاکی صحبت می‌کنید که در همان زمان بیش از هر زمان دیگر، همه چیز را در دست خود دارد.»

لینک های مرتبط:

- زندگی زیبای رهبری

- آشنایی با فرزندان رهبری 

 

منبع ما :

http://kashanhami.com/post-1406.aspx

 


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/10/18 و ساعت 2:47 عصر | نظرات دیگران()
حمایت از فروش اسناد سری تا اهانت به حضرت امام (ره)

فارس: از اقدامات مجرمانه‌ دیگر عباس عبدی، می‌توان به فروش اطلاعات سری به مؤسسات سازمان‌ جاسوسی آمریکا اشاره کرد. وی به دلیل موقعیت و ارتباط گسترده‌ سیاسی، حزبی و امکان دسترسی‌اش به اسناد سری و محرمانه، گرداننده‌ اصلی "مؤسسه‌ آینده " به شمار می‌رفت.

در ادامه واکاوی کتاب آسیب‌شناسی حزب مشارکت پس از بررسی اقدامات مشارکتی‌ها در مجلس ششم (لوایح دوگانه، ارسال نامه به مقام معظم رهبری، تحصن و حمایت معاندین نظام و ضد انقلابیون خارج نشین از متحصنین و...)به دفاع مشارکتی‌ها از مجرمین سیاسی - امنیتی و ( عبدالله نوری و باند نوار سازان، بازخوانی شبکه براندازان) پرداختیم که در این بخش به بازخوانی حمایت حزب مشارکت از پرونده‌های امنیتی و اخلاقی عباس عبدی، محسن کدیور و آغاجری می‌پردازیم:

* عباس عبدی

عباس عبدی در مرداد 1377 به فرانسه ‌رفت تا با " باری روزن "، گروگان لانه‌ جاسوسی آمریکا در ایران، ملاقات کند. این ملاقات به دعوت شخصی به نام "اریک رولو "، سهامدار نشریه‌ "لوموند " و از روزنامه‌نگاران متمایل به اسرائیل، صورت گرفته بود و سرانجام با هماهنگی "علیخانی "، دلال سیاسی ضد‌‌انقلاب، در هتل متعلق به همسر "رولو " میسر گردید.
خرداد 1378 نیز عبدی در کنفرانس قبرس شرکت کرد که در این کنفرانس، مقامات آمریکایی و عوامل اطلاعاتی آمریکا حضور یافته بودند؛ که از آنها می‌توان به شخصیت‌هایی نظیر "گری سیک "، دیپلمات کهنه‌کار آمریکایی و "ساموئل‌هانتینگتون "، نظریه‌پرداز جنگ تمدن‌ها، اشاره نمود.
این مجرم سیاسی در دفاعیه‌ خود از شرکت در کنفرانس قبرس و ملاقات با جاسوس آمریکایی، اظهار پشیمانی کرد:
"در هر دو مورد، یعنی شرکت در کنفرانس قبرس و مناظره با گروگان آمریکایی، باید بپذیریم که ضروری بوده است به انگیزه و نیز آثاری که این‌گونه کنفرانس‌ها، در مرزبندی میان نیروهای داخل و بیرون حاکمیت دارد، توجه بیشتری صورت می‌گرفت ".(1)
از اقدامات مجرمانه‌ دیگر عباس عبدی، می‌توان به فروش اطلاعات سری به مؤسسات سازمان‌ جاسوسی آمریکا اشاره کرد. وی به دلیل موقعیت و ارتباط گسترده‌ سیاسی، حزبی و امکان دسترسی‌اش به اسناد سری و محرمانه، گرداننده‌ اصلی "مؤسسه‌ آینده " به شمار می‌رفت.
مؤسسه‌ مذکور به اسم فعالیت‌های علمی با دو مرکز آمریکایی، به نام‌‌های مؤسسه‌ اطلاعات "گالوپ " و بنیاد صهیونیستی "زاگبی "، متعلق به عناصر یهودی و صهیونیستی در آمریکا و یک مؤسسه‌ فرانسوی به نام "وی. ام "، متعلق به مسئول انجمن دولتی فرانسه و آمریکا، در ارتباط بوده است. مؤسسه‌ عباس عبدی در قبال مبالغ هنگفتی، اطلاعات مورد نیاز آمریکایی‌ها را به طور منسجم و دسته‌بندی شده در اختیار آنها قرار داد.
عباس عبدی در اعترافات خود از این حرکت نیز اظهار پشیمانی نمود: " انجام نظرسنجی‌های مذکور برای مؤسسات خارج از کشور، در شرایط حاضر را اشتباه می‌دانم که توسط مؤسسه‌ آینده صورت گرفته است ".(2)
در حالی که عبدی به اشتباهاتش اذعان کرده و عذرخواهی نموده بود، حزب مشارکت که حزب متبوع عباس عبدی بود، بر صحت فعالیت‌های عبدی اصرار ‌ورزید:
این حزب در بیانیه‌ای به تاریخ 1381.8.19 در حمایت از عبدی، از وی به عنوان " انعکاس‌دهنده‌ خواست واقعی و حقیقی ملت ایران " یاد ‌کرد:
" عباس عبدی تنها به این جرم به زندان افتاده است که انعکاس‌دهنده‌ خواست واقعی و حقیقی ملت ایران است. گناه عباس عبدی این است که خواسته‌ واقعی مردم را مبنی بر نفی اقتدارگرایی و استقرار مردم‌سالاری و حاکمیت قانون به تصویر می‌کشد ".(3)
حزب مشارکت عملکرد مؤسسه‌ آینده با مدیریت عباس عبدی را نیز علمی و پژوهشی ‌دانست و ارتباط این مؤسسه با مؤسسات آمریکایی ـ صهیونیستی را تحسین کرد:
"ما مؤکداً اعلام می‌داریم این دادگاه و این کیفرخواست نه فقط علیه سه شهروند ایرانی بلکه علیه علم، پژوهش، تحقیق، نظرسنجی و علیه همه‌ محققان و پژوهشگران آزاد و غیر‌ وابسته‌ای است که نمی‌توانند چشم خود را بر روی واقعیت‌های جاری کشور ببندند و از طرف دیگر به مقتضای حرفه‌ی خود با مرکز پژوهشی و علمی معتبر داخلی و خارجی در ارتباط هستند ".(4)
مشارکتی‌ها همچنین در صدد القای وجود اختناق در کشور برآمدند و مدعی گشتند:
"... ما اصل تشکیل این پرونده را گامی در جهت فروبستن چشم‌ها از دیدن واقعیت‌ها و شنیدن گوش‌ها از حقیقت جاری کشور می‌دانیم و همین جا ابراز تأسف شدید خود را از این رفتارها ابراز می‌داریم و صریحاً اعلام می‌کنیم با پاک کردن صورت مسئله نمی‌توان به حل هیچ مشکل نایل آمد ".(5)
در همین راستا اعضای حزب مشارکت نیز در حمایت از عبدی به موضع‌گیری پرداختند. محمدرضا خاتمی، دبیرکل وقت حزب مشارکت، قبل از برگزاری دادگاه عبدی، در ادعاهایی به دستگاه قضایی حمله برد:
"دوستان ما امروز در مظلومیت کامل به سر می‌برند... همه‌ رفتارهایی که با بازداشت شدگان صورت می‌گیرد، تنها برای وارد آوردن فشار برای گرفتن اقرار و اعتراف است ".(6)
حجاریان، عضو برجسته حزب مشارکت، نیز خطای صورت گرفته از سوی عباس عبدی را فاقد اشکال دانست:
"عبدی نظر مردم ایران را نسبت به رابطه و مذاکره با آمریکا پرسیده است. کجای این کار اشکال دارد؟ "(7)
در حالی این اتهامات از سوی مشارکتی‌ها مطرح شد که عبدی در دادگاه تصریح کرده بود:
"تمام مطالبی که در بازجویی‌ها گفته‌ام مورد قبول است و می‌توانید به آن استناد کنید ".(8)

* محسن کدیور

محسن کدیور، از تجدیدنظرطلبان و حامی سرسخت آقای منتظری، در 1377.11.29 طی برگ احضاریه‌ رسمی برای اول اسفند به دادگاه ویژه‌ روحانیت احضار ‌شد و در آن روز در شعبه سوم دادگاه تهران به مدت سه ساعت به سؤالات دادیار آن شعبه و دادستان تهران پاسخ داد. علت احضار کدیور به مصاحبه‌اش با چند روزنامه‌ چپ و همچنین سخنرانی در اصفهان باز می‌گشت که اتهامات "تضعیف نظام جمهوری اسلامی، اهانت به حضرت امام(ره)، اهانت به مقام معظم رهبری، تشویش اذهان عمومی، تبلیغ منتظری و تبلیغ جدایی دین از سیاست " را برای وی به دنبال آورد.
از مستندات پرونده‌ اتهامی کدیور می‌توان به مصاحبه‌‌ای که با روزنامه‌ خرداد در اواخر بهمن 1377 انجام داد، اشاره کرد.
کدیور در این مصاحبه‌ با روزنامه‌ خرداد در 1377.11.26نظام جمهوری اسلامی را به نظام دیکتاتور پهلوی تشبیه نموده بود:
"درباره‌ حذف صوری نظام سلطنتی هم اگر چه این نظام را در صورت حذف کردیم ولی آنچه که باقی مانده به شدت درگیر آن هستیم بازتولید روابط سلطنتی سابق است ".(9)
وی همچنین به مسئولان ارشد نظام این‌گونه حمله نموده بود:
"مشاهده می‌شود که تلقی آنها از حکومت اسلامی هیچ تفاوتی با یک نظام سلطنتی ندارد، تنها تفاوتی که دارد این است که در رأس حکومت یک فرد عادل و عدم وابسته به اجنبی باشد... دیگر هیچ تفاوتی ندارد که او با مردم چه نوع برخوردی می‌کند... که آن نظام سلطنتی اسلامی [است] ".(10)
با دستگیری کدیور، مشارکتی‌ها با بهانه‌ به‌دست آمده در اولین گام به "دادگاه ویژه‌ روحانیت " حمله بردند. در همین زمینه شکوری، عضو ارشد حزب مشارکت، این عمل دادگاه ویژه‌ روحانیت را بدتر از توطئه‌های معاندین انقلاب تلقی نمود:
"دفاع بدی که آقایان از اسلام و انقلاب می‌کنند از هر توطئه و تهاجمی که معاندین روا می‌دارند، در تخریب ذهن و اندیشه‌ مردم و به ‌خصوص جوانان و نسل دوم انقلاب مؤثرتر است ".(11)
روزنامه‌ صبح امروز، جریده‌ حزب مشارکت، نیز در پی بازداشت کدیور، ضمن حمله به دادگاه ویژه‌ روحانیت، به تخریب قوه‌ قضائیه پرداخت:
"... علی‌رغم اعتراض جریان‌ها و اشخاص مختلف به نحوه‌ برخورد با دکتر کدیور، دادگاه ویژه بدون توجه به اعتراضات و بدون آنکه خود را ملزم به توجه به افکار عمومی و نصیحت ناصحین بداند، به روش خود ادامه داد. البته این شیوه تنها روش قوه‌ قضائیه و دادگاه ویژه‌ روحانیت نیست ".(12)
این روزنامه‌ حزب مشارکت که توسط سعید حجاریان اداره می‌شد، در ادامه تهدید کرد که اگر اصلاح‌طلبان تحمل‌شان تمام شود، به روش‌های تخریبی و شورشی دست خواهند زد:
"در نتیجه‌ اعمال این روش، افرادی که به اصلاح امور در عین حفظ چارچوب‌های کلی می‌اندیشند، به بن‌بست می‌رسند و زمینه برای تقویت دیدگاه‌ها و روش‌های تخریبی و شورشی فراهم خواهد گردید ".(13)
امام‌خمینی(ره) برای حفظ شأن روحانیت، در 1366.3.25 با تشکیل دادگاه ویژه‌ روحانیت، حکم انتصاب برای آقایان رازینی و فلاحیان صادرکردند. در حکم انتصاب امام(ره) به آقای رازینی به عنوان حاکم شرع دادگاه ویژه‌ روحانیت آمده بود که:
"جنابعالی با کمال دقت و ظرافت و قاطعیت به وظیفه‌ شرعی‌تان عمل نمایید و خداوند متعال را حاضر و ناظر دانسته و تحت‌تأثیر هیچ‌کس و هیچ چیز قرار نگیرید ".(14)
در این حکم موارد ذیل تصریح شده است:
"1- رسیدگی به تخلفات روحانیون؛
2- دقت، ظرافت و قاطعیت در عمل؛
3- تحت تأثیر هیچ‌کس و هیچ چیز نبودن ". (15)
امام در حکم انتصاب به آقای فلاحیان به عنوان دادستان ویژه‌ روحانیت نیز این‌گونه می‌آورند:
"نظر به اهمیت و لزوم حفظ شئون روحانیت و حوزه‌های علمیه به جرایم روحانی‌نمایان و دین به دنیافروشان رسیدگی نمایید ".(16)
امام در این حکم به جوسازان و قانون ستیزان پیشاپیش پاسخ صریحی داده‌اند و فرموده‌اند که:
"بجاست تا بدون در نظر گرفتن فشارهای جانبی از طرف هر شخص و شخصیت به وظیفه‌ خطیر خود با کمال دقت و قاطعیت عمل نمایید ".(17)

* آغاجری

در 1381.3.29 آغاجری، از نیروهای شاخص سازمان مجاهدین انقلاب، در خانه‌ معلم همدان، به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد درگذشت علی شریعتی به سخنرانی پرداخت و در سخنرانی‌اش با عنوان "پروتستانیسم اسلامی " به دین مبین اسلام، مذهب شیعه و روحانیت، اهانت کرد. در واکنش به این سخنان اهانت‌آمیز وی، "مراجع، فقها، عالمان حوزه‌ علمیه‌ قم، امامان جمعه، گروه‌های مذهبی و شخصیت‌های فرهنگی و سیاسی " سخنان وی را محکوم کردند و خواستار برخورد قاطع قوه‌ قضائیه با وی شدند. جامعه‌ مدرسین حوزه‌ علمیه‌ قم در واکنش به هتک مقدسات توسط آغاجری و همچنین حمایت بی‌چون و چرای سازمان مجاهدین از وی، بیانیه‌ای که به امضای آیت‌الله مشکینی رسیده بود، صادر نمود. در این بیانیه آمده است:
"سازمان موسوم به مجاهدین انقلاب اسلامی برای بدبین کردن نسل جوان به اسلام و روحانیت و تفکیک دین از سیاست، که هدف دشمنان جهانی اسلام نیز هست، تلاش می‌کند... سخنان موهن یکی از اعضای مرکزیت این سازمان در همدان (توهین او به عقاید دینی، مراجع تقلید و مردم متدین ایران) و حمایت بی‌دریغ آن سازمان از گفته‌های او، شاهدی بر این مدعاست ".(18)
در پایان بیانیه، جامعه‌ مدرسین حوزه‌ علمیه‌ قم حکم غیر‌شرعی بودن سازمان مجاهدین را صادر و همکاری با آن را حرام اعلام کرد:
"جامعه‌ مدرسین حوزه‌ علمیه قم، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را فاقد مشروعیت دینی می‌داند و متدینین را از همکاری با آنها برحذر می‌دارد ".(19)
به دنبال شکایت رئیس دادگستری استان همدان به منزله‌ مدعی‌العموم، پرونده‌ای در دادگستری استان همدان برای‌هاشم آغاجری تشکیل شد و شعبه‌ 14 دادگاه عمومی همدان، وی را در مورخه‌ 1381.4.1 احضار نمود. اما وی از حضور در دادگاه سرباز زد و برای دومین بار نیز در 1381.8.15 از حضور در دادگاه خودداری کرد. بدین ترتیب با توجه به عدم توجه آغاجری به احضاریه‌های دادگاه، دستگیر شد و طی جلسات متعددی با حضور وکیل مدافعش مورد تحقیق قرار گرفت. سرانجام دادگاه بدوی در 1381.8.15 وی را به اتهامات:
"1- اهانت به دین حنیف اسلام و تشبیه آن به مسیحیت محرّف و منسوخ و ارتجاعی خواندن آن؛
2- اهانت به علمای اسلام و مرجعیت شیعه و مقلدان؛
3- اهانت به ائمه‌ طاهرین (علیهم السلام) و انکار مقام قدسی و الهی آنان؛
4- اختلال در نظم و آرامش شهروندان همدانی و ایجاد تشنج در سرتاسر کشور " محکوم نمود.
به‌دنبال صدور حکم دادگاه برای عضو ارشد سازمان مجاهدین، اعتصاب در دانشگاه‌های تهران انجام و کلاس‌ها به تعطیلی کشانده ‌شد.
محمدرضا خاتمی، که در آن زمان دبیر کل حزب مشارکت بود، در حمایت از تحرکات انجام گرفته در دانشگاه‌ها بیان داشت که: "این تحرکات طبیعی است معلوم است که وقتی با استاد دانشگاه این‌گونه برخورد می‌شود کل دانشگاهیان احساس ناامنی می‌کنند ".(20)
حزب مشارکت در حمایت از آغاجری بیانیه‌ای نیز صادر ‌کرد و در آن، ضمن ستایش‌ هاشم آغاجری، در عباراتی محاکمه‌ این اهانت‌کننده به مقدسات را در جهت ایجاد رعب در دل اصلاح‌طلبان دانست. این حزب، قوه‌ قضائیه‌ جمهوری اسلامی را نیز به خاطر اجرای عدالت مورد حمله قرار ‌داد: "این حکم چیزی جز نقطه‌ سیاه دیگری در پرونده‌ قوه‌ی قضائیه نیست ".(21)

* سخنان‌ هاشم آغاجری

آغاجری در سخنرانی‌ای که در همدان ادا کرد، در مورد داستان ابراهیم و اسماعیل(ع) بیان می‌کند که:
"به نام خدا و نایب خدا و مسیح که پاپ روحانیت مسیح بود. انسان را قربانی می‌کردند؛ البته این سنتی است بسیار قدیمی در طول تاریخ بت‌پرستی، یعنی قربانی انسانی به نام بت در قالب خدا؛ خدایی که بت می‌شود قربانی انسان می‌طلبد. خدای ابراهیم قربانی انسان نمی‌خواهد. داستان نمادینی که دکتر شریعتی به او خوب پرداخته، وقتی ابراهیم در خواب می‌بیند که خدا به او فرمان می‌دهد که اسماعیل را بکش و بلند می‌شود تا اسماعیل را بکشد‌ـ در جامعه‌ ابراهیم سنت انسان کشی، سنت قربانی پسران یک سنت رایج بود - اما خداوند در بیداری به او دستور می‌دهد که نه، اسماعیل را نکش و به جای اسماعیل یک گوسفند را قربانی بکن ".(22)
همچنین وی در این نطق پس از برشمردن خصوصیات کلیسای قرون وسطا در گریزی می‌گوید:
"کتاب مقدس یعنی انجیل و تورات مستقیماً توسط هیچ مؤمن مسیحی قابل فهم شمرده نمی‌شود. یعنی حتماً مسیحیان برای فهم کتاب مقدس خودشان، نیازمند روحانی بودند. روحانیان هم واسطه‌ بین خلق با خدا بودند و هم واسطه‌ بین مسیحیان یا مسیح بودند. نه با خدا بدون روحانی می‌شد ارتباط برقرار کند، نه با مسیح بدون روحانی می‌شد ارتباط برقرار کرد، نه با کتاب مقدس، هیچ کدام. گویی که این کتاب مقدسی که به قول قرآن "لایمسه الاالمطهرون " هیچ‌کس به این کتاب نباید دست بزند و او را لمس کند جز پاکان، گویا که این پاکان فقط روحانیان هستند. پس مردم به دو گروه تقسیم می‌شدند: روحانی و جسمانی، روحانی، مطهر و پاک است و جسمانی، نجس و این ناپاک‌ها و نجس‌ها اگر می‌خواهند پاک باشند، باید دست روحانی را ببوسند و لمس کنند ".(23)
عضو سازمان مجاهدین با برداشت‌های سطحی خود از روایات، گمان می‌برد که دستاورد خوبی برای حمله به متون مذهبی پیدا کرده است؛ حال آنکه نقل و عقلش هر دو مردود است. وی در مورد سنت استحباب انگشتر در دست راست مدعی می‌‌شود که:
"گاهی شما می‌بینید که مراسم بسیار ساده شده جز عناصر اصلی دین و علایم اصلی مسلمانی. ما روایت داریم که شیعه انگشتر را در دست چپ بکند، آن هم انگشت وسط. همین روایت می‌آید تبدیل می‌شود به یک اصل ثابت. امروز اگر شما بپرسی از آقا، آقا جواب می‌دهد که یک انگشتر عقیق بکن در انگشت خودت، این علامت مسلمانی است ". (24)
آغاجری در سخنرانی‌اش پا را از این فراتر می‌گذارد و اسلام مکه و مدینه‌ 1400 سال قبل را نیز نارسا به حل مسائل امروز معرفی می‌کند:
"مسلم [است که] انسانی که در قرن 20 و 21 می‌خواهد مسلمان باشد متفاوت است از اسلامی که در مکه و مدینه‌ 1400 سال پیش که به اندازه‌ کوچک‌ترین روستاهای امروز ایران جمعیت داشته. اسلام امروز متفاوت است. معلوم است که ما یک شیوه و متد دیگری درک می‌کنیم. در همه‌ زمینه‌ها، اقتصاد، سیاست، تمام حوزه‌ زندگی‌مان، شیوه‌ شناخت اسلام برای انسان امروزی، هر دوره‌ای و هر نسلی باید آن‌گونه فکر بکند که او خود مخاطب کتاب مقدس، مخاطب خداوند و پیامبران است... ". (25)
در جایی دیگر از این سخنان، وی حوزه‌های علمیه را متهم می‌کند که:
"تا همین اواخر در حوزه‌های علمیه‌ ما، یادگیری زبان انگلیسی خلاف شرع بود. این همان روحانیت است که از آسمان نیامده بود، روحانیت همین جامعه بود ". (26)
در قسمتی دیگر از سخنان عضو ارشد سازمان مجاهدین، روحانیان مخالف علوم جدید دانسته می‌شوند:
"تمام آموزه‌های دینی که دستگاه رسمی و سنتی مذهبی ارائه می‌کرد، آموزه‌های گردگرفته یا تاریک و عتیقه بود... شما همین تاریخ صد سال اخیر را زمانی که بهداشت در جامعه داشت به وجود می‌آمد، آن خزینه‌های قدیمی را غیر‌بهداشتی اعلام کرد. بخشی از مؤمنان و مؤمنین به اعتراض برخاستند که نه خیر، تنها و تنها و تنها آن خزینه‌هاست که غسل کردن در آنها غسل دینی و شرعی است. غسل کردن در زیر دوش و شیر شبهه‌ناک است در یکی از رساله‌های یکی از این آقایون روحانی نوشته، مصادق با مشروطیت علیه علوم جدید، علوم شیمی، علیه علوم جدید، علم شیمی و فیزیک اینها که فراگرفتن این علوم حرام است. علم شیمی یعنی خدا نیست، علم شیمی می‌گوید خدا نیست... ".(27)
آغاجری درباره‌ مسئله‌ تقلید بیان می‌دارد که:
"شریعتی می‌گفت، رابطه با مردم رابطه‌ معلم و متعلم است نه رابطه‌ مراد و مرید، نه رابطه‌ مقلِّد و مقلَّد که تقلید بکنید. مگر مردم میمون هستند که تقلید بکنند، متعلم می‌فهمد و عمل می‌کند و سعی می‌کند فهم خود را رشد بدهد تا روزی خودش بی‌نیاز شود از این معلم، خودش مراجعه کند و استنباط بکند و درک نماید... رابطه‌ نهاد سنتی با عوام، رابطه‌ مراد و مرید است یعنی اینکه مراد همیشه مراد باشد و مرید همیشه مرید باشد. این حلقه برگردنش باشد. رابطه‌ عالم یا هر دو، یک رابطه انتقادی است... او یک موجود قدسی ملکوتی نیست که ما به او یک شخصیت غیر‌عادی لاهوتی بدهیم ". (28)
همچنین وی از طبقه‌ روحانی اعلام بی‌نیازی می‌نماید و سلسله مراتب آن را برگرفته از نظام کلیسایی تلقی می‌کند:
"کی گفته است حتماً یک آخوند باید امام جماعت باشد ]دست زدن ممتد تعدادی از حضار[ اگر قرار باشد هر دو جوانی که با هم ازدواج می‌کنند این طبقه را دعوت نکنند، بی‌نیاز باشند از آن در عزایشان، در تولدشان و خیلی از چیزهای دیگر تعطیل می‌شود. طبقه بیکار می‌شود... ما در اسلام طبقه‌ روحانی نداشته‌ایم، طبقه‌ روحانی طبقه‌ جدیدی است در تاریخ ما، بسیار از این عناوین آن چنان تازه است که گاه عمرش از پنجاه تا شصت سال تجاوز نمی‌کند. کی قبل از صفویه ما این سلسله مراتب را داشته‌ایم؟ این سلسله مراتب در نظام کلیسایی بود، از پاپ شروع می‌شود ".(29)
آغاجری در ادامه‌ سخنانش جنبه‌ لاهوتی ائمه را به روحانیت نسبت می‌دهد، ولی صفاتی را برای امامان معصوم می‌شمارد که جز استهزا، هیچ تفسیر دیگری ندارد:
"این طبقه [روحانی] ابتدا امامان معصوم را لاهوتی می‌کرد تا خودش هم به عنوان نایبان آن معصوم لاهوتی بشود و اتفاقاً یکی از کارهایی که شریعتی در نقد این کارکرد، گفت: امامان، پیامبران، اینها را نباید به عنوان موجودات فرا انسان نگاه کنیم، یک موجودات غیر‌بشری، غیر‌انسانی که اصلاً همه چیز آنها با ما فرق بکند. اصلاً قبل از خلقت یک چیز دیگر است، ناف بریده متولد می‌شوند، وقتی متولد می‌شوند، از شکم مادر که بیرون می‌آیند با دست می‌آیند زمین و پاهایشان روی هواست، در همان حال اذان می‌گویند. وقتی که راه می‌روند اصلاً سایه ندارند، برخلاف آدم‌های دیگر که سایه دارند، آنها سایه ندارند. دو چشم جلوی سر دارند و دو چشم پشت سرشان، چهارچشمی هستند. اول امام را یک موجود دست نیافتنی لاهوتی می‌کردند که البته او دیگر یک الگو نبود... ". (30)


ادامه دارد....

پا نوشت:
1. روزنامه مردم‌سالاری، 1381.10.4
2. روزنامه‌ توسعه، 1381.9.13
3. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده‌ی 15373
4. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده‌ی 15574
5. همان
6. روزنامه‌ توسعه، 1381.9.4
7. همان
8. روزنامه‌ رسالت، 1381.10.5
9. روزنامه خرداد، 1377.11.26
10. همان
11. روزنامه‌ سلام، 1377.12.13
12. روزنامه‌ صبح امروز، 1377.12.22
13. همان
14. صحیفه‌ نور، ج 20، صص 96 ـ97
15. همان
16.همان
17. همان
18. روزنامه‌ سیاست روز، 1381.4.19
19.همان
20. خبرگزاری ایسنا، 1381.8.22
21. همان، 1381.8.19
22. روح‌الله حسینیان، ماجراهای‌هاشم آغاجری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 17
23. همان، ص 25
24. همان، ص 33
25. همان، ص 37
26. همان، ص 43
27. همان، ص 47
28. همان، ص55
29.همان، ص 63
30. همان، ص 75
منبع: کتاب آسیب‌شناسی حزب مشارکت ایران اسلامی
(انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی)
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=42525


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/10/18 و ساعت 11:21 صبح | نظرات دیگران()
خبر روز : اینم از این خبر (هر روز یه پروژه ی  در تخریب دولت و هر روز یک تکذیب )
تکذیب‌انتصاب"مهدی احمدی‌نژاد"در ریاست‌جمهوری

مدیرکل امور رسانه های ریاست جمهوری اعلام کرد:خبر انتصاب آقای "مهدی احمدی نژاد" به عنوان رییس مرکز اسناد و پژوهشهای ریاست جمهوری صحت ندارد.

ساسان والی زاده در گفت و گو با ایرنا ضمن اعلام این مطلب افزود:برخی پایگاههای اینترنتی روز پنجشنبه خبر نادرستی را در خصوص انتصاب آقای "مهدی احمدی‌نژاد" فرزند ارشد رئیس‌جمهور، به سمت "مدیرکل اسناد ریاست‌جمهوری" منتشر نمودند که این خبر فاقد صحت است.

مدیرکل امور رسانه های ریاست جمهوری در پایان اظهار داشت:برخلاف آنچه که در این پایگاههای اینترنتی منتشر شده اصولا اداره کلی به این نام در نهاد ریاست جمهوری وجود ندارد ، در عین حال در معاونت ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رییس جمهور مرکزی تحت عنوان "مرکز اسناد و پژوهشهای ریاست جمهوری" فعال می باشد که در مورد این مرکز نیز تا کنون انتصابی صورت نگرفته است.


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/10/18 و ساعت 10:48 صبح | نظرات دیگران()
تعداد منافقین و بهائیان بازداشت شده در اغتشاشات عاشورا 

در حاشیه وقایع تاسف بار عاشورا


تعداد منافقین و بهائیان بازداشت شده در اغتشاشات عاشورا




فضای ملتهب ایجاد شده در کشور پس از اتهام زنی برخی کاندیداها به دولت و نظام، موجب شده است تا عناصر ضد انقلاب و گروهک تروریستی منافقین به شدت برای نا امن کردن کشور فعال شوند.

در کنار این موضوع یک جریان افراطی که از این پس بیشتر به آن خواهیم پرداخت، سعی دارد تمام حرمت شکنی ها و نا امنی های ایجاد شده را به حامیان میرحسین موسوی نسبت دهد و اجازه ندهد فضای آرام به کشور باز گردد.

فعالیت این جریان افراطی که ظاهرا اغتشاش در کشور را نوعی استراتژی برای رسیدن به اهداف خود می داند همزمان با احتمال آرام شدن فضای جامعه شدت می گیرد.

این موضوع در حالی است که طبق اطلاعات موثق خبرنگار جهان، یک مقام عالی رتبه کشور نسبت به اتهام زنی به هواداران کاندیداهای معترض تذکر داده اند و بیان نموده اند که حساب عناصر ضد انقلاب که از بدو تشکیل انقلاب وجود داشته اند با معترضین به دولت از هم جداست.

در همین زمینه یک مقام آگاه از بازداشت 14 نفر از اعضای گروهک منافقین در اغتشاشات روز عاشورا خبر داد و افزود: 6 نفر از این تعداد از اعضای سابقه دار این گروهک بوده اند.

همچنین وی به خبرنگار جهان گفت: در جریان حرمت شکنی های روز عاشورا 16 نفر از اعضای فرقه ضاله بهائیت در محل اغتشاشات بازداشت شده اند.



منبع | نویسنده : جهان

Print  پرینت صفحه


http://bangdad.com/bangdad/pages/details.asp?id=189

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/10/18 و ساعت 10:41 صبح | نظرات دیگران()
 عامل سفارت عربستان در مدیرت آشوب های روز عاشورا کیست؟  

نقش عربستان در حوادث روز عاشورا


عامل سفارت عربستان در مدیرت آشوب های روز عاشورا کیست؟



عامل سفارت عربستان در مدیرت آشوب های روز عاشورا کیست؟

فرد عملیاتی ای که در سفارت عربستان هدایت آشوب های روز عاشورا را برعهده داشته فردی به نام «حیدر.ز» بوده است.

در پی انتشار اخباری در خصوص نقش سفارت عربستان و وهابیون در رخدادهای روز عاشورا در تهران ،خبرنگار «جوان آنلاین» به اخبار جدیدی در این زمینه دست یافت.
گزارش ها حاکی است ، فرد عملیاتی ای که در سفارت عربستان هدایت آشوب های روز عاشورا را برعهده داشته فردی به نام «حیدر.ز» عراقی الاصل و با شناسنامه ایرانی و ساکن تهران بوده که در سفارت عربستان فعالیت می کرده است.
گفته می شود وی با «شبکه سازی» و« ارتباط گیری » برخی عناصر داخلی و تعدادی ازنیروهای اعزام شده به تهران بخشی از آشوب های روز عاشورا را هدایت ومدیریت می کرده است.
وی همچنین حمایت مالی شبکه خود را از طریق ارتباط گیری با وهابیون انجام می داده است.


بانگداد خواندن این مطلب را توصیه می کند : نقش سفارت عربستان در حوادث روز عاشورا



Print  پرینت صفحه


http://bangdad.com/bangdad/pages/details.asp?id=188

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/10/18 و ساعت 10:41 صبح | نظرات دیگران()
تصویر میرحسین موسوی بر سر جنازه خواهرزاده اش 

وداع میرحسین


تصویر میرحسین موسوی بر سر جنازه خواهرزاده اش



سید علی موسوی بدون اینکه در صحنه اغتشاشات حضور داشته باشد در یکی از خیابانهای فرعی تهران (خیابان شادمان) ، در حدود ساعت 12 الی 13 روز ششم دی در حین حرکت ، به دست سرنشینان یک دستگاه خودرو با سلاح گرم هدف ترور قرار گرفته که به علت تأخیر در انتقال به بیمارستان دچار خون ریزی شدید شد و فوت کرد.


+ چگونگی قتل خواهر زاده میرحسین در اغتشاشات یکشنبه + اخبار تکمیلی و عکس



منبع | نویسنده : اختصاصی بانگداد

Print  پرینت صفحه

http://bangdad.com/bangdad/pages/details.asp?id=207

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/10/18 و ساعت 10:39 صبح | نظرات دیگران()
 مگر آن روزها خون انسانها ارزش نداشت؟ 

علیرضا ذوالفقار


مگر آن روزها خون انسانها ارزش نداشت؟



امروز پس از شش سال، بسیاری از مردم و نخبگان و روزنامه نگاران ایرانی حتی یک بار هم به گوششان نخورده که پیش از ظهر دوم اسفند 82 هم هفت نفر از کسانی که (با هر استدلالی) به این نتیجه رسیده بودند که رای آنها دزدیده شده و باید "رای من کو؟" سر بدهند، در درگیریهای پس از انتخابات در دو شهر (که جمعیتشان سرجمع سیصدهزار نفر نمیشد) کشته شدند. آیا چون آن هفت نفر تهرانی نبودند کسی به آنها لقب شهید نداد؟ یا بهخاطر این که شهروند درجه دو بودند؟ یا اصلا بخاطر این که صرف نمیکرد...!؟



پیش نیاز

سخنان رهبر در رابطه با کهریزک :این را هم این برادر عزیزمان و خانواده‌ی محترمشان، هم همه‌ی کسانی که در این قضایا یک آسیبی بر آن‌ها وارد شده- به هر نوعی، از سوی هر کسی- بدانند که بنای نظام و تصمیم نظام بر مجامله کردن نیست. همان‌طور که ما با کسانی که با نظام صریحاً معارضه می‌کنند، بنای بر مجامله نداریم، معتقد به ایستادن در موضع قانون و موضع حق هستیم، عیناً همان‌طور، اگر چنانچه در مجموعه‌ی منتسب به نظام، تخلفی انجام بگیرد، کار بدی انجام بگیرد، خدای نکرده جنایتی انجام بگیرد، باز هم اعتقاد من همین است. ما در موضع قانون، در موضع حق باید بایستیم. خدای متعال کمک کند بتوانیم این چیزی را که می‌خواهیم، انجام بدهیم.



مقاله سایت الف

اشاره: انتخابات ریاست جمهوری دهم اولین انتخابات در تاریخ دموکراسی ایرانی نبود که در درگیریهای پیش یا پس از آن خونهایی ریخته شد. با این وجود، گروههایی که با کشاندن رایدهندگان به خیابانها نتوانستند نتابج انتخاباتی قانونی را تغییر دهند، سعی کردند با تکیه بر بیتوجهیهای همیشگی نخبگان سیاسی ایران کشته شدن افراد در ماجرای این اعتراضات خیابانی غیرقانونی را امری فوقالعاده بزرگ، بدیع و نافی مشروعیت کل نظام جلوه دهند. کشته شدن معترضین (حتی در جریان یک اعتراض سیاسی غیرمجاز) نشانه “ناکارآمدی” بخشهایی از نظام است اما هیچگاه نمیتواند نافی “مشروعیت” کل نظام باشد.

مخصوصا آن که علم “نفی مشروعیت نظام” از جانب عدهای بلند شده باشد که سابقه کشتار معترضین در جریان اعتراضات اجتماعی و سیاسی دوران حکومت خود و همفکران سیاسیشان کم نیست. آنچه در زیر میخوانید نمونه هایی از این موارد است.

سبزوار: برخورد قانونی با عوامل یک سوءتفاهم
چهارشنبه هفتم شهریور 1380 درپی انتشار خبر تقسیم استان خراسان به سه استان و اعلام نشدن نام سبزوار بهعنوان مرکز یکی از سه استان تازهتاسیس، اعتراضات در این شهر آغاز شد. روز اول دفتر سیدآبادی یکی از نمایندگان سبزوار و همچنین فرمانداری این شهر هدف هجوم معترضین قرار گرفت. روزنامه ایران در شماره روز یکشنبه ?? شهریور ماجرا را به نقل از خیرآبادی دیگر نماینده سبزوار این گونه توصیف کرده است:

“پنجشنبه گذشته مردم سبزوار با بستن راه تهران ـ مشهد راهپیمایی را به خشونت کشاندند و این خشونت به داخل شهر کشیده شد و منجر به درگیری نیروهای نظامی و انتظامی با مردم شد که طبق آخرین خبرها یک نفر از عزیزان سبزواری جان خود را از دست داد، حدود ?? نفر مجروح شدند که ??نفر آنها دچار شکستگی دست و پا شدند. دو نفر ازمجروحان که حالشان وخیم است با انتقال به مشهد از مرگ نجات یافتند. دکتر خیرآبادی درمورد عده بازداشت شدگان گفت: منابع غیررسمی دستگیرشدگان را ??? نفر اعلام کردند.”

سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور وقت در نخستین مصاحبه خبری خود حوادث سبزوار را “سوءتفاهمی که برای مردم این شهر رخ داده” توصیف کرد و بدون آنکه درباره دلجویی از آسیب دیدگان این سوءتفاهم حرفی بزند یا به تلفات این اعتراض اجتماعی اشارهای بکند، ابراز امیدواری کرد “همه مقصران و کسانی که از این وضعیت رخ داده، فرصتطلبی کرده و به همبستگی مردم لطمه وارد ساختند، برخوردی قانونی، منطقی و درست صورت گیرد.”



سمیرم: قربانیان اعتراض به یک تقسیم
بیست و هفتم مرداد 82 خبری روی تلکس خبرگزاریها قرار گرفت مبنی بر کشته شدن 8 نفر در درگیری ماموران نیروی انتظامی استان اصفهان با مردم معترض سمیرم. شش تن از کشتهها از مردم بودند و دو تن از ماموران نیروی انتظامی.آنچه مردم سمیرم را به اعتراض واداشته بود، مصوبه پنج روز قبل هیات دولت درباره جدایی دهستان وردشت از سمیرم و الحاق آن به شهر تازهتأسیس دهاقان بود.سایت بازتاب (سلف توقیفشده سایت تابناک) آن زمان تعداد معترضان را 3000 نفر اعلام کرد.

علی افشاری عضو شورای شهر وقت سمیرم چند روز بعد از حادثه، در گفتگویی با خبرگزاری فارس گفت که “ اعتراض مردم سمیرم به جدایی دهستان وردشت از شهرستانشان در آغاز کاملاً عاری از خشونت بوده” و خشونتها پس از سه- چهار روز تحصن آرام در فرمانداری سمیرم و پاسخگو نبودن هیچیک از مسئولان استانداری یا وزارت کشور دولت اصلاحات آغاز شده است. کرامتالله عمادی نماینده وقت سمیرم در مجلس هم یک روز قبل در نطقی در مجلس “عناد و غرضورزی عدهای که با برخی افراد در استانداری اصفهان در ارتباطند” را علت تشنج و درگیری در سمیرم توصیف کرده بود.

در آن سو حسن رمضانیانپور، نماینده شهرضا (همسایه سمیرم) در مجلس در گفتگویی با خبرگزاری فارس عامل تشنج در سمیرم را “برخی اعضای فرصتطلب شورای این شهر” که به گفته او “برای پوشاندن نقطه ضعف خود، موضوع وردشت را بهانه قرار دادهاند” معرفی کرد.

محمود میرلوحی، معاون حقوقی و امورمجلس موسوی لاری هم همان روزها در گفتگویی با ایسنا ضمن دفاع از تصمیمی که درباره انتزاع وردشت از سمیرم گرفته شده بود، بدون نام بردن از کسی عدهای را عامل بروز درگیری معرفی کرد که بهگفته او “همیشه سعی میکنند بر موقعیتها و مشکلاتی که پیش میآید موج سواری کنند.” میرلوحی سپس ادامه داده بود که استاندار اصفهان مکرراً مأموران نیروی انتظامی را از تیراندازی منع کرده بوده اما اوضاع از کنترل خارج می شود و حتی تلاش وزیر کشور هم برای آرام کردن اوضاع به جایی نرسید.در نهایت در تیراندازی ماموران نیروی انتظامی بسوی مردم سمیرم شش نفر از آنها کشته شدند.

بسیاری از کسانی که آن روزها پیگیر ماجرای کشته شدن مردم در سمیرم بودند متوجه نشدند با عوامل این رویداد (هرکس که بود) چه برخوردی شد.آن زمان هیچ کس تلاش نکرد اتهام “ کشتار مردم” را به پای کل نظام بنویسد و آن را زیرسوال برنده مشروعیت نظام بداند. خون آن شش نفر هم دامن هیچ یک از مقامات دولت اصلاحات و نظام و حتی مقامات درجه دو و سه استان اصفهان را نگرفت.

روزنامه اعتماد دوازدهم مهر 82 موضع عبدالواحد موسوی لاری دومین وزیر کشور خاتمی در این باره را این طور منتشر کرد:
“وزیر کشور درباره رویکرد این وزارتخانه نسبت به عوامل پدیدآورنده حادثه سمیرم گفت: نباید هیچ محدودیتی در برخورد با عاملان این حادثه، وجود داشته باشد. موسوی لاری در حاشیه همایش فرمانداران با اعلام این مطلب که گزارش حادثه سمیرم هنوز به صورت رسمی در اختیار وی قرار نگرفته، گفت: وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی به ما اعلام کردند که عوامل اصلی این حادثه را شناسایی کردهاند. اما امیدواریم در فرصتی مناسب با “عوامل تخریب و آشوب” و “ کسانی که کشته شدن تعدادی از افراد را در این شهرستان موجب شدند” برخورد شود و دستگاه قضایی هم انشاء الله در این مسأله با ما همکاری خواهد کرد.”


اصل موضوع انتزاع وردشت از سمیرم همه در نهایت با ابطال مصوبه هیات دولت در دیوان عدالت اداری به پایان رسید:
“هیات عمومی دیوان عدالت اداری مصوبه شماره 28822ت/22099 مورخه 22/5/ 82 کمیسون موضوع اصل 138 قانون اساسی را در خصوص انتزاع دهستان وردشت از بخش مرکزی سمیرم و الحاق آن به مرکزیت شهر دهاقان را صرف نظر از اینکه موجب اغتشاش و بینظمی در منطقه را فراهم نموده بود، برخلاف مادتین 10 و 13 و تبصره یک ماده چهار قانون تقسیمات کشوری قلمداد و به اتفاق آراء ابطال نمود.این بخشنامه خلاف قانون و اختیارات کمیسیون سیاسی - دفاعی دولت تشخیص داده شد.” (خبرگزاری فارس، دوم شهریور 1382)

فیروزآباد و ایذه: قربانیانی از جنس شهروندان درجه دو
شنبه دوم اسفند 1382 درپی اعلام نتایج انتخابات مجلس هفتم در حوزه فیروزآباد، تعدادی از اهالی شهر در اعتراض به نتیجه اعلام شده به سمت فرمانداری حرکت کردند.ظاهرا در جریان حرکت مردم به سمت فرمانداری ماموران یکی از پاسگاههای نیروی انتظامی با معترضین درگیر میشوند و در تیراندازی به سمت مردم یک نفر کشته میشود.پس از این حادثه درگیریها شدت میگیرد و با اضافه شدن به جمعیت، اوضاع شلوغتر و تخریب شهر آغاز میشود و چند روز ادامه مییابد.

معاون امنیتی انتظامی وزارت کشور دولت خاتمی چهار روز بعد، در گفتگویی با خبرگزاری ایسنا تعداد کشته های این ماجرا را چهار نفر اعلام کرد.علیاصغر احمدی در همان مصاحبه تلفات درگیریهای مشابهی را که همان روز (شنبه پس از انتخابات) در ایذه روی داده بود، سه نفر اعلام کرد.این آمار البته اندکی با آماری که دو روز قبل از طرف معاون سیاسی - امنیتی استانداری خوزستان (که به صحنه نزدیکتر) بود تفاوت داشت. افقه معاون سیاسی امنیتی استانداری خوزستان سوم اسفند در گفتگویی با ایسنا، کشته شدگان حوادث شنبه پس از انتخابات در این شهر را چهار نفر اعلام کرده بود.ایسنا ماجرای درگیریهای بعد از انتخابات مجلس هفتم در این شهر را به نقل از فرماندار وقت ایذه این طور توصیف کرد:

“وی در مورد حادثه‏ شهرستان ایذه، گفت: بعد از اینکه نتایج آرا مشخص شد تعدادی به خیال اینکه می‏توانند انتخابات را زیر سوال ببرند، به طرف فرمانداری حرکت و قصد داشتند که آن را تصرف کنند. فرماندار ایذه، در مورد اوضاع فعلی شهر گفت: اوضاع شهر آرام و زندگی عادی در جریان است، البته نزدیک به سه میلیارد تومان خسارت مالی به اماکن دولتی این شهرستان وارد شده است و تاکنون ]فردای روز حادثه[ در ارتباط با این حادثه سی نفر شناسایی شده‏اند که تعدادی از آنها اعتراف کرده‏اند."

کشته شدن هفت نفر از معترضان به انتخاباتی که وزارت کشور سیدمحمد خاتمی مجری آن بود، نه به پای خود او یا وزیر کشورش که حتی به نام فرمانداران ایذه و فیروزآباد هم نوشته نشد.هیچ کس هم به کشتهشدگان لقب شهید نداد.
امروز پس از شش سال، بسیاری از مردم و نخبگان و روزنامهنگاران ایرانی حتی یک بار هم به گوششان نخورده که پیش از ظهر دوم اسفند 82 هم هفت نفر از کسانی که (با هر استدلالی) به این نتیجه رسیده بودند که رای آنها دزدیده شده و باید "رای من کو؟" سر بدهند، در درگیریهای پس از انتخابات در دو شهر (که جمعیتشان سرجمع سیصدهزار نفر نمیشد) کشته شدند. آیا چون آن هفت نفر تهرانی نبودند کسی به آنها لقب شهید نداد؟ یا بهخاطر این که شهروند درجه دو بودند؟ یا اصلا بخاطر این که صرف نمیکرد...!؟


لینک مستقیم مطلب :

http://www.zolfeghar.com/article/8-politic-/125-khoonbaha.html



منبع | نویسنده : بانگداد - علیرضا ذوالفقار

Print  پرینت صفحه

منبع ما : http://bangdad.com/bangdad/pages/details.asp?id=212
 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/10/18 و ساعت 10:38 صبح | نظرات دیگران()
 عبدالمالک ریگی هم به جنبش سبز پیوست  

گروهک تروریستی جندالشیطان


عبدالمالک ریگی هم به جنبش سبز پیوست



گروهک تروریستی جندالشیطان به سرکردگی شرور قاتل عبدالمالک ریگی در حمیات از جنبش سبز و اعلام آمادگی این گروه برای همکاری با جنبش سبز و آمادگی انجام هر گونه عملیات در هر نقطه ی کشور برای رسیدن به آزادی! اطلاعیه ای صادر کرد.

بنابراین گزارش، عبدالمالک ریگی کسی است که در اسفند 84 بیش از 20 شهروند سیستانی را به جرم شیعه بودن و سیستانی بودن در قتلگاه تاسوکی ناجوانمردانه به شهادت رساند که در بین آنها نوجوانی 14 ساله نیز مشاهده می شود و چندین نفر از هموطنانمان را به گروگان گرفت.

وی چندین نفر از سربازان یکی از مناطق مرزی را به گروگان گرفت و تعدادی از آنان را نیز کشت و همچنین نمازگزاران مسجد علی بن ابی طالب را در شب شهادت حضرت فاطمه ی زهرا (س) در حین نماز با انفجار بمبی به خاک و خون کشید که در بین انان نیز سه نوجوان زیر 13 سال وجود دارد.

و آخرین سند افتخار این شرور بی دین نیز انفجار در جلسه ی شورای طوایف شهر سرباز بود که به کشته شدن سرداران شوشتری و محمدزاده و پاسداران و سران طوایف بلوچ این خطه منجر شد.

در بخشهایی از بیانیه این گروه تروریستی که به امضای عبدالمالک ریگی رسیده در حمایت از فتنه گران داخلی آمده است:

طی چند روز اخیر بسیاری از مردم و جوانان ایران از نقاط مختلف ایران با روابط عمومی جنبش تماس گرفته و اعلام پیوستن به جنبش مقاومت نموده اند و آمادگی خود را برای عملیاتهای نظامی در تهران و اصفهان و مشهد و شیراز اعلام نموده اند.
جنبش مقاومت از احساسات پاک جوانان ایرانی تشکر و قدردانی نموده و اعلام می دارد که آماده همکاری کامل با همه مبارزان ایران در هر نقطه ای از ایران می باشد و همچنین جنبش آمادگی خود را برای آموزش جوانان ایرانی در زمینه های جنگ چریکی و بمب سازی و عملیاتهای انفجاری و تشکیل هسته های مقاومت و روش مبارزه چریکی شهری اعلام می دارد.
جنبش مقاومت شهادت مظلومانه تعدادی از مردم مبارز تهران را به خانواده ها و به مردم ایران تسلیت گفته و خود را در غم و درد بازماندگانشان شریک می داند.

پیش از این میرحسین موسوی از اعلام برخی رسانه ها و چهره های سیاسی مبنی بر نفوذ جریانات تروریستی و فرقه های ظاله در بین معترضین به انتخابات به شدت انتقاد کرده بود و صریحاً اظهار داشت: هیچ فرد یا گروه ضد انقلابی در جنبش سبز راه نیافته است!



منبع | نویسنده : جهان

Print  پرینت صفحه

منبع ما : بانگداد .کام

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/10/18 و ساعت 10:37 صبح | نظرات دیگران()

پایان 11 سال توهم و تخیل در فرهنگستان هنر

 
خبرنامه دانشجویان ایران: پیش از ظهر روز پنج شنبه 17 دی ماه به 11 سال سیطره خیال پردازی و توهم در فرهنگستان هنر پایان یافت.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران» با معرفی رسمی علی معلم دامغانی به عنوان رئیس جدید فرهنگستان هنر با حضور اعضای این فرهنگستان، میرحسین موسوی دیگر رئیس یکی از مهمترین مجموعه های فرهنگی هنری کشور نیست.

موسوی که با خیال پردازی تصور می کرد انتخابات به نفع وی تمام شده است، در 11سال حضور در فرهنگستان هنر هم به تمام معنا علاقه و تفکر خود را بروز می داده است.

یک گزارش خواندنی که چند ماه پیش روزنامه جوان در بررسی عملکرد میرحسین در فرهنگستان منتشر کرده بود بار دیگر جای انتشار دارد.

این گزارش را بخوانید و به میزان سیطره توهم و خیال در فرهنگستان هنر پی ببرید:

فعالیت هاى فرهنگستان هنر در محورهاى برگزارى همایش، پیش همایش، هم اندیشى، دوسالانه، انتشار فصلنامه، ماهنامه و کتاب هاى تخصصى و... تعریف مى شود. بعضى از این فعالیت ها را با هم مرور مى کنیم:

انتشار فصلنامه خیال، ویژه نامه هاى نقش خیال، طرح خیال، نواى خیال، سایه خیال، تصویر خیال، تندیس خیال، معراج خیال، اقلیم خیال، جوانه خیال، آواى خیال، صور خیال، فصلنامه خیال شرقى، ماهنامه آیینه خیال و...

در این مجموعه ها به موضوع هاى مختلفى پرداخته شده است؛ از جمله در فصلنامه خیال، مقاله هاى مکان مخیل، باغ حسن، طبیعت گیاهى و صور خیال، خیال به روایت مولانا جلال الدین محمد بلخى، عالم خیال به روایت شیخ اشراق، هنر دینى در آیینه متون کهن هنر و آراى کوما را سوامى و بررسى نماد درخت در آثار عباس کیارستمى به چاپ رسیده است.فرهنگستان هنر کتاب هایى در حوزه هاى تخصصى هنر چاپ کرده که «عکس مه رویان، خیال عارفان»،« فراسوى ایمان، هنر مدرن و تخیل مذهبى»،«صور خیال در شعر سبک اصفهانى»،«مقالات اولین هم اندیشى تخیل هنرى»، «خیال ایرانى»، «بهزاد در خاطره و خیال من»،«متافیزیک خیال در گلشن راز شبسترى» ،«خلیل خیال، یادنامه استاد خلیل درودچى»،«ترمه هاى سلطنتى ایران و کشمیر»، «کلیساهاى ارامنه جلفاى نو اصفهان»، «حضور طبیعت در مجموعه چینى هاى آبى و سفید» و «پژوهشى در زیلوى یزد» از این جمله اند.

هم اندیشى تخیل هنرى (?‎/??‎/??) اولین هم اندیشى تخیل هنرى (?‎/?‎/??)، دومین هم اندیشى تخیل هنرى (??‎/?‎/??)، سومین هم اندیشى تخیل هنرى (??‎/?‎/??)، هم اندیشى تخیل و مهاجرت (?‎/??‎/??)، نمایشگاه تجلى عاشورا در آینه خیال (??‎/??‎/??)، نمایشگاه خیال ایرانى (??‎/?‎/??)، نمایشگاه بهزاد در خاطر و خیال من (??‎/?‎/??)، نمایشگاه و کارگاه تخصصى،حماسه خرمشهر به روایت نقاشان خیالى ساز (?‎/?‎/??)و... از سوى این فرهنگستان در دوره ?? ساله فعالیت آن برپا شده است.فرهنگستان هنر چند گروه پژوهشى در زمینه هاى مختلف دارد. گروه پژوهشى «تخیل هنرى» یکى از این گروه هاست که تاکنون ? هم اندیشى تخیل هنرى برگزار کرده است.سخنرانى هایى با موضوع «تخیل ادبى و هنرى از منظر گاستون باشلار»، «تخیل هنرى از منظر ژاک لاکان»، «مولانا، تخیل و هنر» و «تخیل هنرى از منظر ژیلبه دوران»،«تخیل هنرى از منظر ابن عربى»،«تخیل هنرى از منظر شیخ اشراق» از فعالیت هاى دیگر گروه پژوهشى تخیل هنرى است.

این گروه چهارمین هم اندیشى تخیل هنرى، پنجمین هم اندیشى تخیل هنرى و سخنرانى هایى با این موضوع را برگزار خواهد کرد.

یکى از هدف هاى تشکیل کارهاى این گروه، پژوهش در حوزه مباحث نظرى درباره تخیل به مفهوم عام و تخیل هنرى به مفهوم خاص بوده است.فرهنگستان هنر در بخش اکران فیلم، هر بار با نقد و بررسى یک فیلم، فیلم هاى «تمرین آخر» ناصر تقوایى (?‎/?‎/??)، «خیلى دور، خیلى نزدیک» رضا میرکریمى (?‎/?‎/??)، «مهمان مامان» داریوش مهرجویى (??‎/?‎/??) و... را به نمایش درآورده است.

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/10/18 و ساعت 10:37 صبح | نظرات دیگران()

فرزند شهید صیاد شیرازی:آقای جاسبی! دانشگاه آزاد "حیات خلوت فتنه سبز " شده است

 

 

خبرنامه دانشجویان ایران:مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات در نامه‌ای سرگشاده به عبدالله جاسبی به تخلفات مهدی هاشمی‌رفسنجانی و نقش فائزه هاشمی‌رفسنجانی و برخی مدیران دانشگاه آزاد در تجمعات غیرقانونی پرداخت و از سکوت جاسبی در قبال این موضوعات انتقاد کرد.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، متن نامه سرگشاده مهدی صیاد‌شیرازی فرزند شهید علی صیاد‌شیرازی و مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد واحد علوم‌تحقیقات به عبدالله جاسبی رئیس دانشگاه آزاد به شرح ذیل است:

ریاست محترم دانشگاه آزاد اسلامی
جناب آقای دکتر عبدالله جاسبی
سلام علیکم
واحد علوم و تحقیقات تهران از بدو تاسیس تا کنون با داشتن 24000 دانشجو که اکثرا در مقطع تحصیلات تکمیلی مشغول به تحصیل می‌باشند، تنها واحدی است که ریاست آن علاوه بر مدیریت مجموعه دانشگاه آزاد اسلامی، به طور مستقیم بر عهده شخص جنابعالی است که این امر نشان دهنده جایگاه برجسته علمی و آموزشی آن به عنوان گل سرسبد 357 واحد دانشگاهی آزاد در سراسر ایران است و در کلام و ادبیات شما از "دانشگاه آزاد اسلامی " و "واحد علوم و تحقیقات " با تعابیر "فرزند من " و "خانه من " یاد شده، اما صد افسوس که اکنون خانه مورد علاقه شما و ما، تبدیل به لانه معاندین نظام جمهوری اسلامی ایران و اصل ولایت‌فقیه شده است و واحد علوم و تحقیقات که روزگاری آوازه علمی آن مایه شهرتش بود، پوستین عوض کرده و با غفلت و تسامح عده‌ای به نماد "حیات خلوت فتنه سبز " در دانشگاه‌های آزاد کشور تبدیل شده است. در پی حوادث ماه‌های اخیر، برخی از جریانات باعث تکدر خاطر و دل نگرانی دانشجویان مومن و آگاه این واحد گردیده که گوشه‌ای از آنها را به جنابعالی که دارای سوابق درخشان انقلابی می‌باشید، یادآور می‌شوم:


1- در انتخابات خرداد 88 جنابعالی بعنوان ریاست محترم دانشگاه آزاد اسلامی در حمایت از نامزدهای ریاست جمهوری، اعلام بی‌طرفی نمودید اما از سوی دیگر همگان، حمایت منصوبین و طرفداران شما از کاندیدایی خاص و جهت‌گیری یک سویه این مجموعه عظیم را به نظاره نشستند. در واحد علوم و تحقیقات، آقای "مهدی هاشمی‌رفسنجانی " بعنوان دانشجوی دکترای این واحد، به گواهی نزدیکان شما، بستر ساز بسیاری از مسایل بودند و در پی اعتراضات گسترده به شبهات مختلفی در مورد سوءاستفاده‌ها، بخصوص هزینه از شهریه دانشجو در زمینه انتخابات و رانت‌های فراقانونی برای تشکل‌هایی خاص، قول برخورد با متخلفان داده می‌شد، لیکن شاهد پیگیری مناسبی نبودیم و تخلفات غیرقانونی در این واحد به بوته فراموشی سپرده شد. البته آقای حمزه کرمی (دبیر سابق ستاد ربع قرن عملکرد دانشگاه آزاد) و عده‌ای دیگر از بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات، مواردی از این دست را ذکر کردند، که ما بدون داوری درباره صدق و کذب آنها، خواستار شفاف‌سازی قوه قضاییه در پیگیری این قضیه هستیم.


2- بعد از انتخابات نیز همین سیر به صورت دیگری ادامه یافت و این‌بار "فائزه هاشمی رفسنجانی " در غیاب برادر سفر کرده، به عنوان دانشجوی دکترای روابط بین‌الملل واحد علوم و تحقیقات نقش پر‌رنگ‌تری یافت.

برای مثال همان تشکل‌های خلق‌الساعه گوش به فرمانی که برای انتخابات و رای جمع کردن برای جریانی خاص تاسیس شده بودند، تحت حمایت و هدایت لیدرهای ایشان وارد عمل شدند و با تحریک عده‌ای که برای ما شناخته شده‌اند، با روش‌هایی خاص به رهبری و هدایت جریان قانون‌شکن درون دانشگاه پرداختند.

عجیب آنکه هیچ‌گونه برخورد قانونی با هیچ یک از افراد خاطی نشد و دانشگاه با بی تفاوتی خود نسبت به قانون‌شکنی‌های متعدد، عملاً چراغ سبز خود را به این رفتارهای ساختارشکنانه نشان داد. البته عنوان بی‌تفاوتی برازنده نیست! چراکه دانشجویان رفتارهای حراست واحد را در تجمعات اخیر دیده‌اند؛

فضا تا حدی برای فتنه‌گران مهیا بود که دانشجویان ساختارشکن دانشگاه‌های دیگر را نیز به سمت این واحد کشانید. جناب آقای دکتر! مایه بسی تاسف است که به تازگی تعداد معدودی از دانشجویان فریب‌خورده گرفتار در فتنه سبز، به کمیته انضباطی فرا خوانده شده‌اند، اما در بین این افراد، طبق پیش‌بینی‌ها، خبری از بازخواست و صدور حکم محرومیت برای دانشجوی دکترای این واحد، خانم فائزه هاشمی نیست! آیا با انبوهی از مدارک و اسناد غیر قابل انکار برای این پرسش جوابی به غیر از سکوت مصلحت‌آمیز برای مسئولین امر وجود دارد؟

البته بنده هم محدودیت‌ها، ظرافت‌ها و مصلحت‌های موجود و لاجرم دست و پاگیر برای شخص جنابعالی در برخورد با این غائله را درک نموده و همانند شما برای آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بعنوان رئیس مجلس خبرگان رهبری، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و یار دیرین حضرت امام (ره) احترامی خاص قائلم، اما هاشمی بدون فرزندانش، بدون کارگزاران سازندگی و همراه و همگام با مقام معظم رهبری، برای ما و دوستداران انقلاب اسلامی، دلنشین و ستودنی است.


3- جناب آقای دکتر جاسبی! شنیدیم که با فراخوانی روسای دانشکده‌های واحد علوم و تحقیقات، بخشنامه‌ای مبنی بر ممنوعیت برگزاری هر‌گونه تجمع در دانشگاه صادر نموده‌اید، حتی تجمعات بسیج دانشجویی! اولاً: آقای دکتر جاسبی مگر منصوبان شما، تاکنون تجمعات ساختارشکنانه قبلی را قانونی می‌دانسته‌اند؟ البته که چنین نیست! آ

یا مخاطبان این نامه اعضای بسیج دانشجویی‌اند که هفته پیش بعد از مقابله با فتنه در دانشگاه، به دفتر جنابعالی آمده و مراتب اعتراض خود را از سر دلسوزی اعلام داشته‌اند؟ تجمعاتی که درآنها به کرات برعلیه نظام جمهوری اسلامی، ولایت فقیه و بسیج شعار داده می‌شود، قانونی نیستند که حالا بخواهید در این باره نکته‌ای بدیهی به زبان بیاورید. دوم آنکه بسیج دانشجویی را متهم کردن خطاست. پس از آن همه سکوت و حمایت‌ها که در بالا به آن اشاره شد و بی‌توجهی‌ها، و زمانی که مطالبه قانون از دانشگاه به جایی نرسید، بسیج دانشجویی اقدام به حضور در مقابل قانون‌شکنان نمود، تا فضای امن بالا را از ذهن آنها بزداید.

اگر مدیران دانشگاه آزاد اسلامی حاضر به اجرایی کردن مقررات نبوده‌اند، بایستی مجموعه خدوم بسیج دانشجویی که یادگار امام راحل عظیم الشان است مورد بازخواست و شماتت قرار گیرد؟ پر واضح است که اعتراض و اقدامات بصیرت‌ساز افسران جوان جنگ نرم این واحد، در مقابل تساهل و غفلت افرادی از مجموعه مدیریتی دانشگاه آزاد اسلامی حاصل عملکرد منفعلانه بعضی از مدیران و وابستگان به شماست که انتظار می‌رفت با توجه و عنایت ویژه جنابعالی مرتفع گردد که نوشدارویی پس از مرگ سهراب بود. سوم آنکه از ابتدای ترم جاری، اعتراضات خود را بدون رسانه‌ای کردن، نسبت به فضای فرهنگی و سیاسی واحد و شخص معاون فرهنگی دانشگاه، که در عدم حضور شما سرپرستی واحد را بر عهده دارد، در جلسات متعدد با افراد مرتبط بیان نمودیم، انتقادات و پیشنهادهای خود را نیز به طرق مختلف به گوش جنابعالی از طریق مشاور محترمتان در امور بسیج و ایثارگران رساندیم، اما با کمال تاسف شاهد بی‌توجهی نسبت به اعتراضات و توصیه‌های خود بودیم و از سوی دیگر به جای فضای خیرخواهانه، تهدیدها را به نظاره نشستیم.

اگرچه دود این رفتار ها و گوش ندادن‌ها به چشم خود آقایان رفت، اما چگونه است که با آن همه خونی که معاون فرهنگی واحد علوم وتحقیقات، به دل نیروهای ارزشی دانشگاه، به خصوص اعضای بسیج کرده‌اند، باز اظهار می‌دارند که با بسیج دانشجویی هیچ مشکلی ندارند؟ آیا کسی ساختارشکنی هتاکانه معاون فرهنگی شما در جشن‌های روز دانشجوی سال گذشته و امسال و تبدیل آنها به محفل طرب و آوازه‌خوانی را که بی‌‌شباهت به شوهای مبتذل ماهواره‌ای نبود به سمع و اطلاع شما رسانیده است؟

آیا نمی‌خواهید در مدیریت ناکارآمد فرهنگی و فرسوده ایشان در واحد علوم وتحقیقات که بیش از 12 سال از آن می‌گذرد تجدید‌نظر کنید؟ در تمامی تجمعاتی که در این ترم برگزار شد، خط قرمز‌ها شکسته گردید و معاون فرهنگی شما فقط نظاره‌گر بود! آیا ایشان که داعیه انقلابی بودنشان گوش فلک را کر کرده است همیشه این چنین پای خط قرمزهایش می‌ایستد؟ صبر می‌کند همه حرمت‌ها شکسته شود و بعد بگوید که نباید چنین یا چنان شود؟ آیا دیدار مقام معظم رهبری با اساتید دانشگاه‌ها در ماه مبارک رمضان و ابلاغ حکم فرماندهی جنگ نرم به آنان و درخواست لزوم بصیرت افزایی توسط اساتید انقلابی در فضای غبارآلود فتنه در دانشگاه‌ها توسط معاون فرهنگی شما اجرایی شده است؟ صد البته‌، کارنامه سیاه تجمعات غیرقانونی و ساختار‌شکنانه و هتاکی مستقیم به ارکان نظام در واحد علوم و تحقیقات، می‌تواند شاخص مناسبی برای ارزیابی عمکرد مدیران فرهنگی این واحد باشد.

جناب آقای دکتر جاسبی!

قریب به هفت ماه از جریان فتنه انتخابات می‌گذرد، اما مجموعه بسیج دانشجویی شاهد پاسخگویی شما به اشکالات و انتقادات سازنده دانشجویان دلسوز و انقلابی، نسبت به عملکرد نامناسب بعضی از مدیران دانشگاه آزاد اسلامی نبوده است. بسیج دانشجویی بر خود وظیفه می‌داند برای اثبات صدق گفتار خویش درباره "غفلت و همگامی بعضی از مسئولین دانشگاه آزاد اسلامی با فتنه سبز "، به همراه مستنداتی مستدل با شما به گفتگو بنشیند تا بخشی از شبهات پیرامون این جریان از اذهان زدوده شود.

در پایان، تشکیل کارگروهی متشکل از اساتید نخبه، دلسوز و متعهد به نظام جمهوری اسلامی ایران و تعدادی از دانشجویان مقطع تحصیلات تکمیلی بعنوان "فرماندهان و افسران جنگ نرم " در واحد علوم و تحقیقات، برای ارائه راهکارهایی عملی جهت آگاه‌سازی اندیشه و افکار دانشجویان گرفتار در امواج فتنه و تحقق کرسی‌های آزاد‌‌اندیشی مد‌نظر مقام معظم رهبری ضروری به نظر می‌رسد که در صورت نظر مساعد جنابعالی و خروجی مثبت آن می‌تواند الگویی موفق برای سایر واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی در تقابل با جنگ نرم باشد.
همواره دعاگو و قدردان زحمات جنابعالی و سایر زحمتکشان مجموعه دانشگاه آزاد اسلامی هستم.


والسلام علی عبادالله الصالحین

http://www.iusnews.ir/news/34-other/5519--q-q-.html


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در جمعه 88/10/18 و ساعت 10:36 صبح | نظرات دیگران()
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا