زمستان 88 - خبر روز
دل احمق در دهانش و دهان حکیم در دلش است . [امام عسکری علیه السلام]
امروز: یکشنبه 03 اسفند 5
به‌نام خط امام به‌کام استعمار، عدم کتمان حق از سوی جامعه
مدرسین و اغماض نظام از رفتار ضدامنیتی صانعی

محمد مهدی تهرانی: شیخ یوسف صانعی
افتخار شاگردی امام را در کارنامه خود دارد. با آغاز نهضت و در گرماگرم خروش انقلاب
بود که او در صف انقلابیون قرار گرفت. وی البته از جمله یاران تراز اول امام و
مبارزان دردکشیده نهضت در زندان‌ها و حتی تبعیدگاه‌های رژیم طاغوت نبود، بلکه از
چهره های حلقه سوم، چهارم و از علاقمندان به امام به شمار می آمد.

او خود در این خصوص می گوید: «از زمانی که امام
مبارزات را شروع کرد، ما در خدمت امام بودیم، منتها ما حلقه‌‌های چهارم و سوم
مبارزه بودیم. ما بیشتر در کارهای علمی مبارزات، سهم داشتیم. ما وقتی که می‌خواستند
مرجعیت امام را در تهران جا بیندازند، تلاش می‌کردیم... مبارزات امام حلقه داشت.
حلقه اول و دوم و سوم. حلقه اول مبارزات امام را مرحوم ربانی [شیرازی](ره) بود،
ربانی املشی و... حلقه دوم یک‌سری از دوستان تهران و بازاری‌های تهران بودند؛ چون
شهید مهدی عراقی و باند آنها... حلقه سوم منبری‌‌های تهران بودند که تبلیغ می‌کردند
و یا منبرهای بلاد. ما در کنار حلقه سوم مبارزات بودیم...»

صانعی کم کم با عنوان شاگرد مکتب فکری امام شناخته
و از سوی ایشان بعدها به عنوان عضو فقیه شورای نگهبان انتخاب شد. اما این همه چندان
به طول نیانجامید و با استعفای زودهنگام و موافقت بدون مقدمه امام پایان یافت. پس
از این استعفا بود که صانعی به عنوان دادستان کل کشور منصوب شد.

امام همان زمان که از قصد خویش برای انتصاب صانعی
سخن گفتند، در تجلیل از او فرمودند: «من آقاى صانعى را مثل یک فرزند بزرگ کرده‏ام.
این آقاى صانعى وقتى که سال‌هاى طولانى در مباحثاتى که ما داشتیم تشریف مى‏آوردند
ایشان، بالخصوص مى‏آمدند با من صحبت مى‏کردند و من حظ مى‏بردم از معلومات ایشان. و
ایشان یک نفر آدم برجسته‏اى در بین روحانیون است و یک مرد عالمى است و متوجه مسائل
است و مخالف این انحرافاتى که در این کشور موجود بوده است؛ از قبیل منافقین-
نمى‏دانم- و غیره، و ایشان مخالف سرسخت آنهاست. با جدیت عمل مى‏کند. با قاطعیت عمل
مى‏کند اگر یک وقتى موقعش بشود.»

در این دوره بود که مسئله عدم صلاحیت مرحوم
شریعتمداری برای مرجعیت مطرح شد و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم طی بیانیه ای رسما
این مسئله را اعلام کرد. در بیانیه آن روز جامعه مدرسین در خصوص شریعتمداری آمده
بود: «بنا به وظیفه شرعی بر خود لازم دانستیم که سقوط مشارالیه از شایستگی مرجعیت
را بالصراحه اعلام نماییم تا افرادی از مسلمانان که در حالت تردید و دو دلی بودند،
تکلیف خود را بدانند و احیاناً با تقلید خود به اسلام و انقلاب ضربه وارد نکرده
باشند.»

آن زمان هنوز موسوی تبریزی در جایگاه دادستانی کل
قرار داشت. وی بعد از این تصمیم جامعه مدرسین، با موافقت امام طی نامه ای مصادره
اموال شریعتمداری را خواستار شد. در این حکم که صانعی مأمور اجرای آن شد، آمده بود:
«با توجه به اینکه آقاى شریعتمدارى دیگر صلاحیت اداره دارالتبلیغ اسلامى قم و
انتشارات و چاپخانه و کتابخانه و متعلقات آنها اعم از ساختمان‌ها و خوابگاه و غیره
را ندارند و نمى‏توانند درباره آن‌ها سرپرستى کنند و از آنجا که همه آن‌ها طبق
اعترافات خودش از وجوه شرعیه و زکوات و عطایاى مردم و از بیت المال مسلمین تهیه شده
است با کسب اجازه که از محضر مبارک ولى فقیه و مرجع بزرگوار و امام امت آیت اللَّه
العظمى امام خمینى- مدظله العالى- شد ایشان اجازه فرمودند که دفتر تبلیغات اسلامى
قم تمامى موارد فوق الذکر را به نحو احسن اداره نمایند... از این تاریخ مى‏توانید
با صورتجلسه کامل همه موارد فوق و کلیه وسایل موجود را از دادستان محترم انقلاب
اسلامى قم تحویل بگیرند.»

ماندن صانعی در جایگاه دادستانی نیز دوام چندانی
نیاورد. استعفای اول او با مخالفت امام مواجه شد. صانعی موارد فوق را به عنوان
دلایل استعفای خود در نامه مورخ 21 اردیبهشت 64مطرح کرده بود: «ضعف نیروی جسمی به
خاطر پنج سال کار مداوم در دادستانی کل، عدم پذیرش و تحمل نظارت بر حسن اجرای قانون
از ناحیه گروه‌ها و باندها، داشتن افکار و مبانی در مسائل اسلامی که بنابر نظرات
برخی از آقایان، آرای "شاذ" محسوب شده و مقاومت می‌شود و نیز کم‌لطفی برخی از
مقامات و جامعه در مورد پشتیبانی از دادستانی...»

امام در پاسخ استعفا فرمودند: «در شرایط فعلی
موافقت نمی‌شود، به کار خودتان ادامه دهید.» استعفای دوم اما با موافقت امام مواجه
شد و به این ترتیب خداحافظی صانعی با مسئولیت های درخور توجه و بازگشت او به قم
آغاز شد.

با رحلت امام در سال 68، صانعی همچنان در صف
انقلابیون باقی بود. او نه تنها هیچ رغبتی به منتظری نشان نداد، بلکه در دفاع جدی
از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و رهبری ایشان برآمد. صانعی ضمن قرائت قسمتی از
وصیت‌نامه امام(ره) که در آن همه مراجع، علما و مردم را به حضور در صحنه و حمایت از
نظام اسلامی توصیه کرده و مسامحه در امر مسلمین را از گناهان نابخشودنی دانسته بود،
گفت: «من به عنوان یک مسئله شرعی می گویم که تخلف از فرمان آیت‌الله خامنه‌ای گناه
و معصیتی است بزرگ و رد بر او، رد بر امام صادق(ع) و رد بر امام صادق(ع) رد بر رسول
الله(ص) و رد بر رسول الله(ص)، رد بر الله و موجب خروج از ولایت‌الله و ورود به
ولایت شیطان است و طبق روایت عمر ابن حنظله در باب ولایت فقیه، رد بر او در حد شرک
به الله است و اما حفظ و تقویت آیت‌الله خامنه‌ای هرچه بیشتر تایید و تقویت شود،
اسلام و انقلاب اسلامی و حوزه‌های علمیه و فقه و قرآن تقویت شده است.»

وی همچنین افزود: «تایید ایشان یک واجب الهی است نه
یک مستحب. مسئله کیان اسلام و عظمت اسلام است، مسئله یک امر جزیی نیست و عدم تأیید،
ترک واجب است و ترک واجب موجب معصیت و خروج از عدالت است.»

صانعی معتقد بود: «ولایت فقیه در همه چیز حاکم است
و می تواند خلاف هر مقرری و آئین نامه‌ای را بگوید. حتی می تواند خلاف قانون و
مصوبات مجلس را هم بگوید اما ولی‌امر معمولا این کار را نمی‌کند. اما براساس
اساسنامه‌ها، آئین نامه‌ها، قانون و حتی قانون مصوب مجلس هم حاکم است و بالاتر از
آن ارزش قانون اساسی ما به امضاء مقام رهبری است والا اگر روزی امضای مقام رهبری از
روی قانون اساسی برداشته شود، آن قانون اساسی ارزش ندارد. میزان ما، میزان الهی است
چون در رابطه با مقام رهبری است و اگر یک روز رابطه‌اش با مقام رهبری و ولی‌امر قطع
بشود، می‌شود نظام طاغوتی.»

اینها سخنان و مواضع صانعی انقلابی بود. کسی که آن
روزها از مبانی ولایت مطلقه فقیه می گفت و خط امام را در این دفاع همه جانبه تعریف
می کرد. صانعی تصریح می کرد: «حاکمیت ولی‌امر همه جا است و برهمه چیز مقدم است و
هیچ چیز نمی تواند مقام ولی امر را تهدید کند و هرجور حکم کند، همان معتبر است و
تخلف از او گناه و معصیتی کبیره است و هنگامی که ولی‌امر حکمی داد، نه‌تنها هیچ
احتیاجی به نظر دیگران نیست بلکه مراجعه به دیگران معصیت و خلاف شرع است. مراجعه به
دیگران ایستادن در مقابل مقام رهبری و تضعیف آن مقام است. مراجعه به دیگران یعنی
قبول نکردن حرف مقام رهبری است و قبول نکردن حرف مقام رهبر برمی گردد به قبول نکردن
حرف مقام ولی عصر(عج).پس نه تنها مراجعه به دیگران احتیاج نیست بلکه معصیت و خلاف
شرع است. انقلاب ما را تمرکز قدرت مرجعیت به نتیجه رسانده است.»

آن سال ها هنوز آرایی که خود صانعی از آنها با
عنوان "شاذ" یاد کرده بود، از آرای انقلابیون فاصله قابل توجه پیدا نکرده بود.
صانعی هنوز شاگرد مکتب فکری امام شناخته می شد و به واسطه بیان فتاوای امام در
صداوسیما یک چهره مقبول در نزد مردم بود. با این همه کسی او را در حد مرجعیت نمی
شناخت و نمی دانست.

در سال 73 نیز با درگذشت مرحوم آیت‌الله العظمی
اراکی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم فهرستی از مراجع منتشر کرد که نامی از صانعی در
میان آنان نبود؛ نه اینکه جامعه مدرسین صانعی را در حد مرجعیت نمی دانست بلکه آن
روز جریانی نبود که مرجعیت را درخور صانعی بداند، چرا که حتی جریان‌های موسوم به چپ
مانند مجمع روحانیون مبارز نیز هیچ‌گونه اطلاعیه‌ای در زمینه توصیه مردم به مرجعیت
صانعی صادر نکردند و اساساً بحث و نقلی از این موضوع در محافل حوزوی و سیاسی
نبود.

در سال های بعد بود که کم کم صانعی خود را به عنوان
مرجع معرفی کرد و به واسطه آرای شاذ و سیاسی اش مورد توجه بیشتری قرار گرفت. صانعی
که رشد خود را مرهون عنوان "شاگرد مکتب فکری و فقهی امام(ره)" بود اما کم کم به
تخطی در آرای فقهی امام(ره) پرداخت و آرایی را مطرح کرد که مورد انتقاد گسترده علما
و مراجع قرار گرفت. این آرا آن گونه بود که برخی شخصیت ها مانند مرحوم منتظری نیز
که صانعی بعد از سال های انقلابی گری به مواضع آنان نزدیک و نزدیک تر می شد هم
آن‌ها را نپذیرفتند.

صانعی در سال های بعد مواضعی را مورد توجه قرار داد
که در تعارض و تضاد کامل با مواضع اولیه اش قرار داشت و او اکنون باید توضیح دهد که
کدام یک از این مواضع مصداق خط امام و مطابق با شیوه امام است. آیا خط امام تغییر
کرده و یا این صانعی است که دیگر شاگرد مکتب فکری امام نیست؟ آقای صانعی قطعا
نمی‌تواند نان شاگردی امام را بخورد و بدون داشتن وجاهتی در حوزه‌های علمیه از این
نام برای خود کسب آبرو کند اما در مقابل در حوزه فقاهت و سیاست، برعکس نصوص خط
امام(ره) و معتقدات و تصریحات قبلی خود رفتار کند و در ضمن باز هم ادعای خط امامی
داشته باشد.

صانعی در اظهاراتی تصریح کرد که اجرای حدود مربوط
به زمان ظهور حضرت است و در زمان غیبت باید اجرای حدود را تعطیل کرد. او گفت:
«ایجاد تغییرات در قانون مجازات اسلامی ضروری است، اما نه به دلیل نسخ، بلکه بر
همان مبنایی که میرزای قمی فرموده که حدود تنها اختصاص به زمان معصوم دارد که از
چند و چون آن آگاه است. اما در زمان غیبت تنها راهکار مقابله با جرائم در بخش
مجازات ها تکیه بر تعزیرات است که در آن مجلس می تواند با استفاده از کارشناسان
روانشناس و جامعه شناس و رعایت تناسب بین جرم و جزا مجازات را تعیین کند.»

بر اینکه کسی نگاه و رأی فقهی خاص خود را داشته
باشد، اشکالی وارد نیست اما سوال اینجاست که این دست مواضع چه نسبتی با امام و
ادعای شاگردی مکتب امام و کسب وجاهت از این عنوان دارد؟

امام در جایی می فرمایند: «بدیهی است ضرورت اجرای
احکام که تشکیل حکومت رسول اکرم(ص) را لازم آورده ، منحصر و محدود به زمان آن حضرت
نیست و پس از رحلت رسول اکرم(ص) نیز ادامه دارد. طبق آیه شریفه، احکام اسلام محدود
به زمان و مکان نیست و تا ابد باقی و لازم الاجراست. تنها برای زمان رسول اکرم(ص)
نیامده تا پس از آن متروک شود و دیگر حدود و قصاص، یعنی قانون جزای اسلام اجرا
نشود.»

امام همچنین در پاسخ به کسانی که آن روز چنین
شبهاتی را مطرح می کردند، می فرمود: «برای روشنی مطلب این سؤال را مطرح می کنم: از
غیبت صغری تاکنون که هزار و چند صد سال می گذرد و ممکن است صدهزار سال دیگر بگذرد و
مصلحت اقتضاء نکند که حضرت تشریف بیاورند، در طول این مدت مدید، احکام اسلام باید
زمین بماند و اجرا نشود؟»

تغییر مواضع صانعی جزیی و موردی نبود، بلکه تغییرات
اساسی را شامل می شد. صانعی که روزی در مقابل منتظری و در جبهه دفاع از رهبر انقلاب
قرار داشت، دقیقا در سویه مقابل قرار گرفت و هم پیمان منتظری شد. این خط سیر البته
تنها به صانعی مربوط نمی شود.

جالب اینجاست که برجسته شدن صانعی هم دقیقا به خاطر
مواضع و نظریات شاذ فقهی اوست. مواضعی که بعضا در پوشش آنچه "نواندیشی دینی" خوانده
می شود، رقم می خورد. و این ادعای نواندیشی البته تنها تابلویی است که در سایه آن
مبانی استدلالی فقهی و برآیندهای آن به کلی زیر و رو می شود.

نواندیشی دینی اگر بر پایه فقه سنتی و با حفظ اصول
و قواعد رقم بخورد، همان چیزی را رقم می زند که در تفکر امام پذیرفته شده است؛ اما
آن گاه که این اصول درنوردیده می شوند، آن گاه است که دیگر نمی توان آن را نواندیشی
دینی نام نهاد. نواندیشی دینی باید ضابطه مند باشد. باید پاسدار خلوص معرفت دینی
باشد و با کتاب و سنت سازگاری داشته باشد نه اینکه درست در مقابل آن قرار گیرد. نمی
توان تحت تاثیر فضای غالب سیاسی، تبلیغاتی و جریان سازی های ژورنالیستی حکم صادر
کرد و آن را نواندیشی دینی نام نهاد.

وقتی چکمه پوشیدن برای زنان توسط مسئولین کشور
ممنوع اعلام می شود، آقای صانعی در گفتگو با یک خبرنگار از مصداق تبرج نبودن چکمه
پوشیدن در زمستان سخن به میان می آورد. و توضیح می دهد که "تنها تبرج آرایشی است که
ممکن است زنی بکند و نعوذبالله بخواهد روسپی‌گری کند!" این، تنها یک نمونه از تقلیل
شأن مرجعیت به ژورنالیسم سیاسی با ورود به موضوع است.

سوء استفاده جریان‌های فکری و سیاسی ناسالم از
صانعی، در تاریخ انقلاب مسبوق به سابقه است و مرحوم آیت‌الله شریعتمداری نیز عملاً
تحت تأثیر همین جریان‌ها قرار گرفت.

مجموعه نوع ورود و استنباط های صانعی آن چیزی است
که اسباب نگرانی و ناراحتی غالب مراجع تقلید و علمای حوزه علمیه قم را به دنبال
داشته است؛ این ناراحتی تا بدانجا بود که حتی پس از اعلام جامعه مدرسین درخصوص
صلاحیت مرجعیت نداشتن آقای صانعی، هیچ مخالفتی از سوی مراجع یا اکثریت حوزه های
علمیه صورت نگرفت و اتفاقا از این تصمیم استقبال شد.

چگونه ممکن است کسی آن گونه از ولایت مطلقه فقیه
دفاع کند و در سلسله جلساتی هم مبانی آن را تشریح کند به طوری که خروجی آن به‌عنوان
کتاب ولایت فقیه منتشر شود و بعد از چند سال مواضعی دیگر را مورد توجه قرار دهد؛
کدامین مطابق با خط امامند؛ هر دو؟! چگونه است که آقای صانعی در زمان امام از حدود،
قصاص، دیات و تعزیرات دفاع می کند اما اکنون این همه را به چالش می کشد؟

انحرافات عمیق و قابل توجه صانعی بود که جامعه
مدرسین را طی جلسات متمادی به این نتیجه رساند. انحرافاتی که در فتاوی شاذ و
اظهارنظر در خصوص تساوی دیه زن و مرد، دیه، متعه، تشکیک در حکم ارتداد، ازدواج موقت
و... ظهور و بروز یافته است. این اظهارنظرها را باید در کنار سکوت معنادار وی در
مورد انحرافات فکری جریان توهین کننده به مقدسات حداقل طی 15 سال اخیر در موارد
غیرقابل اغماضی مانند تخطئه وحیانی بودن قرآن و عصمت ائمه گذاشت تا بتوان تقلیل شأن
مرجعیت به ابزار جریان‌های سیاسی و فکری ناسالم توسط صانعی را بیشتر
دریافت.

اکنون البته اولین باری نیست که جامعه مدرسین از صلاحیت
مرجعیت برای کسی سخن می گوید. در زمان امام این جامعه مدرسین بود که مرحوم
شریعتمداری را با آن جایگاه و آن حجم از مقلد از مرجعیت خلع کرد و درست به همین
خاطر هم مورد تجلیل و تکریم امام راحل واقع شد. امام فرمودند:«اگر آنان(فرزندان
انقلابی ام) جذب آقایان محترم مدرسین نشوند، در آینده گرفتار کسانی خواهند شد که
مروج اسلام آمریکایی اند.»

ایشان همچنین در تجلیل از اعلام موضع جامعه مدرسین
تصریح کردند: «ان شاء اللَّه در بین جامعه مدرسین و طلاب انقلابى اختلافى نیست، اگر
باشد بر سر چیست؟ بر سر اصول یا بر سر سلیقه‏ها؟ آیا مدرسین محترم که ستون محکم
انقلاب در حوزه‏هاى علمیه بوده‏اند- نعوذباللَّه- به اسلام و انقلاب و مردم پشت
کرده‏اند؟ مگر همانها نبودند که در کوران مبارزه حکم به غیرقانونى بودن سلطنت
دادند؟ مگر همانها نبودند که وقتى یک روحانى به ظاهر در منصب مرجعیت از اسلام و
انقلاب فاصله گرفت، او را به مردم معرفى کردند؟ آیا مدرسین عزیز از جبهه و رزمندگان
پشتیبانى ننمودند؟ اگر خداى ناکرده اینها شکسته شوند چه نیرویى جاى آنان را خواهد
گرفت؟ و آیا ایادى استکبار، روحانى نماهایى را که تا حد مرجعیت تقویت نموده است،
فرد دیگرى را بر حوزه‏ها حاکم نمى‏کنند؟ و یا آنها که در توفان پانزده سال مبارزه
قبل از انقلاب و ده سال حوادث کمرشکن بعد از انقلاب نه غصه مبارزه و نه غم جنگ و
اداره کشور را خورده‏اند و نه از شهادت عزیزان متأثر شده‏اند و با خیالى راحت و
آسوده به درس و مباحثه سرگرم بوده‏اند مى‏توانند در آینده پشتوانه انقلاب اسلامى
باشند؟»

منشور روحانیت امام راحل که تندی های فراوان به
متحجران و مقدس نمایان و لیبرال ها دارد، این گونه در خود تجلیل از جامعه مدرسین را
به یادگار گذاشته است. امام در منشور روحانیت تاکید داشتند: «اگر روحانیون طرفدار
اسلام ناب و انقلاب دیر بجنبند ابرقدرتها و نوکرانشان مسائل را به نفع خود خاتمه
مى‏دهند. جامعه مدرسین باید طلاب عزیز انقلابى و زحمت کشیده و کتک خورده و جبهه
رفته را از خود بدانند. حتماً با آنان جلسه بگذارند و از طرحها و نظریات آنان
استقبال نمایند و طلاب انقلابى هم مدرسین عزیز طرفدار انقلاب را محترم بشمارند و با
دیده احترام به آنان بنگرند و در مقابل طیف بى عرضه و فرصت طلب و نق زن ید واحده
باشند و خود را براى ایثار و شهادت در راه هدایت مردم آماده‏تر کنند، حال جامعه و
مردم، طالب حقیقت باشند مثل زمان ما که حقاً مردم بیشتر از آنچه که ما فکر مى‏کنیم
وفادار به روحانیت بوده و خواهند بود، یا نباشند مثل زمان معصومین- علیهم
السلام.»

اکنون البته طبیعی است همان کسانی که از منظر سیاسی
فتاوای فقهی صادر کرده و می کنند، از منظر منافع سیاسی رای و نظر جامعه مدرسین را نپذیرند؛ اما به راستی اینکه اصل صلاحیت
اعلام نظر را از جامعه مدرسین سلب کرده و می کنند، چه نسبتی با تمجید و تکریم های
آن روز امام دارد؟ به راستی آنان که روزی با عنوان جمعی از شاگردان مکتب فکری امام
شناخته می شدند، امروز راه به کجا می برند؟

جدای از رسالتی که امام بر عهده جامعه مدرسین
گذاشتند، اصولا بر عالمان دینی فرض است که کتمان حق نکنند و در مقابل انحرافات بیّن
موضع بگیرند. در واقع جامعه مدرسین حوزه علمیه قم جدای از رسالت انقلابی، بر مبنای
باور دینی اش موظف بود نسبت به این انحرافات موضع گیری کند.

امام بهمن ماه سال 65 در جمع اعضاى شوراى مدیریت
حوزه علمیه قم می فرمایند: «من چنانچه سابقاً نیز گفته‏ام، راجع به حوزه علمیه،
عقیده‏ام بر این است که باید به آن بیشتر از همه چیز توجه کرد؛ چرا که حوزه علمیه
اگر درست بشود، ایران درست مى‏شود.و اگر- خداى نخواسته- در حوزه علمیه فسادى به
وجود آید- ولو در دراز مدت- در سرتاسر ایران آن فساد پیدا مى‏شود و آنها که همیشه
در فکر بوده‏اند که در حوزه علمیه نفوذ کنند، به همین خاطر است. نفوذ آنها، نفوذ
ظاهرى نیست که معلوم باشد فلان آقا نفوذى است. چه بسا بیشتر از شما اظهار دیانت
بکند، مع ذلک، در موقع مناسب کارش را انجام دهد. اینها از مشکلات حوزه است. و قضیه
تحصیل هم باید به نحوى باشد که فقه سنتى فراموش نشود. و آن چیزى که تا به حال اسلام
را نگه داشته است، همان فقه سنتى بوده است. و همه همتها باید مصروف این بشود که فقه
به همان وضعى که بوده است، محفوظ باشد. ممکن است اشخاصى بگویند که باید فقه تازه‏اى
درست کرد که این آغاز هلاکت حوزه است و روى آن باید دقت بشود.»

بیان انذارگونه آن روز امام در عین اینکه هشداری
بود برای انقلابیون و حوزویان بیان یک تکلیف بود و تبیین یک رویکرد خزنده در ریختن
آب به آسیاب دشمنان. امام با صراحت فرمودند: «باید خیلى متوجه باشید. در هر صورت،
آن چیزى که براى حوزه‏ها خطر است، این است که ما این فقه را به نحوى که به دست ما
رسیده است، به نسل آینده تحویل ندهیم. باید همان‏طور که مبانى اسلامى، مبانى فقهى
را تحویل داده‏اند، ما هم به آینده‏ها تحویل بدهیم که اگر این افراد در آینده
نتوانستند کار خودشان را انجام بدهند،تقصیر ما نباشد.»

امروز البته آقای صانعی باید نسبت خود را با مسائل
زیاد دیگری نیز روشن کند که طبیعتا اولین آنها خط امام است اما آخرین آنها خط امام
و مقوله معرفت دینی نیست. اظهار نظر جامعه مدرسین صرفا در حوزه فقهی و از منظر دینی
بود؛ در حالی که نقش آفرینی های اخیر آقای صانعی، وجه ضد امنیت ملی پیدا کرده و
نظام تاکنون با اغماض از کنار این پرونده ضدامنیتی عبور کرده است و به نظر می‌رسد
در آینده نزدیک باید به دقت جزییات این رفتارها بررسی شود.

بر مبنای اصول و قوانین همان انقلابی که امام بنیان
نهاد و آقای صانعی هم مدافع آن بود، مواجهه علنی با ساختارهای کشور و برخوردها و
مواضع ضد امنیتی جرم محسوب می شود. مواضع وی بعد از انتخابات مواضع تأمل برانگیزی
است که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت. اینکه او در باب پند و اندرز به نظامیان
برمی آیند و از داشتن و نداشتن حق برخورد با مردم سخن می گویند در کنار سایر مواضع
تأمل برانگیز وی قطعا نمی تواند در چارچوب قانون و امنیت ملی تعریف شود.

با این مقدمه بعد از جامعه مدرسین نوبت به مسئولین
می رسد تا نه وجه فکری، عقیدتی و سیاسی صانعی که وجه امنیتی عملکرد و مواضع او و
اطرافیانش را مورد بررسی قرار دهند.

http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=42449


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 88/10/16 و ساعت 12:51 عصر | نظرات دیگران()
انتقاد شدید آیت الله مکارم از انتساب اظهارنظر کذب به وی
درباره جوازتقلید از صانعی

حضرت آیت الله "ناصر مکارم شیرازی" از انتساب مطالب
کذب و بی اساس برخی رسانه درمورد اظهار نظر ایشان در باره افراد(آقای صانعی) بشدت
انتقاد کرد.

به گزارش ایرنا،این مرجع تقلید روز چهارشنبه در
ابتدای درس خارج فقه خود در مسجد اعظم قم گفت: متاسفانه ، شاهدیم در برخی رسانه
براساس گمان، شایعات، نسبت های دروغ و حرفهای بی اساسی را منتشر می کنند.
وی
افزود: منشاء اصلی بروز بحران در شرایط فعلی کشور شایعه پراکنی و انعکاس اخبار کذب
از سوی رسانه هاست.

وی تصریح کرد: برخی رسانه ها بدون اینکه به اصل
موضوع و واقعیت یک مطلب بپردازند از روی وهم، خیال و ظن بیهوده اقدام به دروغپردازی
و نشر اکاذیب می کنند.

وی گفت: همین دیروز در یکی از رسانه های کشور
درباره ما مطلبی به چاپ رساندند که در آن گفته شده است که مکارم در باره فلان شخص
(آقای صانعی) اظهار نظری داشته است.

وی با بیان اینکه،این مطلب کذب محض است گفت: جالب
اینجاست که این رسانه برای دروغ خود دلیل هم می آورد و به اصطلاح خود آن را توجیه
می کند.

این مرجع تقلید با اشاره به تاثیر منفی و مخرب رواج
شایعه و دروغ در جامعه اظهار داشت: شایعه مانند یک بمب و سلاح تخریبی وحشتناک،
جامعه را در حالت تشویش و نگرانی دایم نگه می دارد.

وی افزود: هم کسانی که شایعه را می سازند و هم
کسانی که در پخش و انتشار آن شرکت دارند به یک اندازه در گناه این دروغگویی سهیم
هستند.

وی تصریح کرد: برخی با اینکه از نادرستی یک خبر
آگاهی کامل دارند اما می گویند ما که منبع اصلی آن نیستیم پس این شایعه ر ا پخش می
کنیم،از این رو از خود به غلط ، سلب مسوولیت می کنند.

وی با اظهار نگرانی از گسترش شایعه دررسانه ها
تصریح کرد: متاسفانه قضاوت های سریع و بی اساس برمبنای انعکاس برخی مطالب و نسبت
های غیرواقعی به افراد زیاد شده که بی شک هیچ فایده ای جز متزلزل کردن افکار عمومی
جامعه ندارد.

وی با اشاره به نهی و سرزنش شایعه و شایعه کنندگان
در قرآن و روایت های معتبر ازسوی امامان معصوم(ع) افزود: کافران و مشرکان صدر اسلام
نیز بوسیله همین شایعه ها بود که قصد تخریب چهره پیغمبر اکرم(ص) را داشتند و این
روش کفار است.

روز گذشته دفاتر حضرات آیات نوری همدانی ، مکارم
شیرازی و جوادی آملی از مراجع عظام تقلید با انتشار اطلاعیه های جداگانه اعلام
کردند: آنها در باره مرجعیت اشخاص (آقای صانعی) اظهار نظر نکرده اند.

در اطلاعیه دفتر آیت الله مکارم شیرازی بیان شده
است: سؤالاتی در رابطه با مرجعیت بعضی از آقایان از دفتر حضرت آیت الله مکارم
شیرازی پرسیده شده که معظم له در جواب فرمودند: اینجانب درباره اشخاص هیچگونه اظهار
نظر نکرده و نمی کنم.

این درحالی است که نخستین بار دوروز پیش سایت خبری
"فردا" تحت عنوان "مراجع تقلید وصانعی ...، درپاسخ به سئوالات ایجاد شده در مورد
جواز تقلید از آقای صانعی،درتماس با دفتر مراجع از جمله آیت الله مکارم شیرازی،
نظرات آیات عظام را به گونه ای درنفع آقای صانعی و برضد نظر جامعه مدرسین منتشر
کرد.

جامعه مدرسین هفته جاری با انتشار اطلاعیه ای اعلام
کرد: با توجه به پرسش‌های مکرّر مؤمنان، جامعه مدرسین حوزه‌ی علمیه قم براساس
تحقیقات به عمل آمده در یک سال گذشته و پس از جلسات متعدد به این نتیجه رسیده است
که ایشان(آقای صانعی) فاقد ملاکهای لازم برای تصدّی مرجعیت است.

http://www.rajanews.com/detail.asp?id=42465


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 88/10/16 و ساعت 12:49 عصر | نظرات دیگران()
خرید و فروش کالاهای ایرانی حرام شد !

شیعه آنلاین: تعدادی از چهره های سرشناس اهل سنت در
استان الأنبار عراق که طی چند سال اخیر مقر و مخفیگانه اصلی اعضای شبکه تروریستی
القاعده و نیروهای حزب بعث سابق عراق بوده، با صدور فتوایی خرید و فروش و هرگونه
معامله کالاها و محصولات ساخت و تولید ایران را از نظر شرعی حرام اعلام کرد.

در همین راستا شیخ "علی راوی" از چهره های سرشناس
اهل سنت الأنبار گفت: حدود 30 تن از روحانییون دینی استان الأنبار در واکنش به
تجاوز! اخیر ایران به چاه نفتی عراق! فتوایی صادر کرده و بر اساس آن خرید و فروش و
هرگونه معامله کالاها و محصولات ساخت و تولید ایران را حرام اعلام کردند.

شیخ "علی راوی" در ادامه افزود: این فتوا به هیچ
وجه رنگ و بوی سیاسی ندارد! و با توجه به اینکه برای صدور آن از نصوص دینی استفاده
شده! کاملا دینی است! این فتوا بر آن اساس صادر شده که دین مبین اسلام به ما دستور
داده کالاهای کشورهایی را که به مسلمانان ضرر می‌رسانند را تحریم کنیم تا از این
طریق به اقتصاد آن کشورها آسیب برسانیم.

از سوی دیگر شیخ "عبدالله قیسی" از صادر کنندگان
این فتوا طی اظهاراتی گفت: تحریم کالاهای ایرانی از تحریم کالاهای دانمارکی هم
مهمتر و شدیدتر است! زیرا دانمارک یک کشور اسلامی نبوده که آن رفتار را با مسلمانان
داشت. ما امیدواریم که همه شهروندان عراقی به این فتوا عمل کنند و نه فقط اهالی
استان الأنبار.

این چهره سنی مذهب استان الأنبار عراق در ادامه
افزود: عراق سالانه بیش از پنج میلیارد دلار کالا از ایران وارد می کند. ما با صدور
این فتوا باید در کاهش این حجم واردات تأثیر بسزایی داشته باشیم.

http://www.rajanews.com/detail.asp?id=42467


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 88/10/16 و ساعت 12:48 عصر | نظرات دیگران()
یک عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
جزئیاتی دقیق از برکناری صانعی از مرجعیت


عضو شورای مرکزی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
در گفتگوی تفصیلی با خبرگزاری فارس به تشریح جزئیات علل اتخاذ تصمیم از سوی جامعه
مدرسین درباره عدم صلاحیت آقای صانعی برای مرجعیت پرداخت.

به گزارش خبرگزاری
فارس در پی اعلام نظر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مبنی بر عدم صلاحیت مرجعیت آقای
صانعی، برخی رسانه‌ها و گروه‌های وابسته به سران فتنه اقدام به جو‌سازی و حرکت‌های
تحریک‌آمیز در رسانه‌های خود کردند.
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بارها و بارها
اعلام کرده که این نهاد یک نهاد حوزوی است، اما برخی جریانات سیاسی، همه را به چشم
سیاسی دیده و رای اخیر جامعه مدرسین را نیز موضوعی سیاسی عنوان
کرده‌اند.


به منظور بررسی علل و مراحل رای جامعه مدرسین حوزه علمیه
قم مبنی بر عدم صلاحیت مرجعیت آقای صانعی، در گفتگویی با حجت‌الاسلام و المسلمین
محمودرضا جمشیدی عضو شورای مرکزی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به بررسی ابعاد این
موضوع پرداختیم.

*جناب آقای جمشیدی لطفا به عنوان سئوال اول در خصوص
جایگاه جامعه مدرسین توضیحاتی را بفرمایید.

جامعه مدرسین یک نهاد حوزوی
علمی و فقهی است که دفاع از کیان تشیع و مرجعیت و انقلاب و نظام اسلامی را همواره
وظیفه خود می‌داند.
جامعه مدرسین متشکل از اعضایی است که حافظ ارزش‌های اسلامی
بوده و نظرات و رای‌هایی که صادر می‌کنند، سیاسی نیست.

*برخی از
رسانه‌ها و سایت‌ها، جامعه مدرسین و رای اخیر جامعه در زمینه عدم صلاحیت مرجعیت
آقای صانعی را موضوعی سیاسی می‌دانند، آیا چنین مسئله‌ای صحت
دارد؟

متاسفانه به دنبال اعلام نظر جامعه مدرسین در خصوص عدم صلاحیت
مرجعیت آقای صانعی برخی از مطبوعات و جریان‌های سیاسی که تعلقات سیاسی خاصی داشتند،
تلاش کردند تا این موضوع را سیاسی جلوه دهند.
بنده صراحتا عرض می‌کنم که اقدام
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به هیچ عنوان سیاسی نبود و اگر بنا بود که جز جنبه‌های
الهی، معنوی و حوزوی مد نظر باشد در این شرایط آقایان نباید چنین اعلامی را
می‌کردند.

*چه پیامی برای این افراد و مسئولان این رسانه‌ها
دارید؟

من همین جا ناصحانه تذکر می‌دهم این گروه‌ها و جریان‌ها دست از
این نوع بداخلاقی‌ها بر دارند.

*آیا جامعه مدرسین در طول فعالیت خود
تنها برای آقای صانعی این رای را صادر کرده است؟

این مسئله و رای نیز
بدون سابقه نیست، اعلام مرجعیت امام خمینی(ره) توسط جامعه مدرسین در زمان رژیم شاه
صورت گرفت.
خلع جناب آقای شریعتمداری از مرجعیت توسط جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
بود و امام در منشور روحانیت به این موضوع اشاره صریح داشتند و این جایگاه را برای
جامعه مدرسین از افتخارات این نهاد دانسته‌اند و پس از ارتحال مراجعی چون آیت‌الله
گلپایگانی و اراکی جامعه مدرسین اقدام به معرفی مراجع جدید کرد که با استقبال عمومی
مردم در ایران و سایر کشورهای جهان مواجه شد و حتی تعبیری از مقام معظم رهبری در
دیدار با اعضای جامعه مدرسین داریم که معظم‌له فرمودند «معرفی مراجع از شئونات
جامعه مدرسین است و اینجا عرض می‌کنم که جایگاه جامعه مدرسین یک جایگاه حقوقی و
حقیقی است و جایگاه اعطایی نیست و پشتوانه علمی و عملی که جامعه و سابقه این نهاد
وجود دارد، این پشتوانه علمی و عملی که بیش از 40 سال مبارزه و سابقه تلاش‌های علمی
این جایگاه را برای جامعه مدرسین ایجاب می‌کند».

*بحث اعلام عدم
صلاحیت مرجعیت آقای صانعی به چه زمانی باز می‌گردد؟

در خصوص موضوع
اخیر، مصداقا عرض می‌کنم که پیشینه این بحث به سه سال پیش بر می‌گردد. به دنبال
برخی فتوای شاذ و نادر جناب آقای صانعی چند نفر از مراجع وقت که هنوز برخی از آنها
در قید حیات هستند و یکی از مراجعی که سال 86 به دیار باقی شتافت، در چند دیدار
صراحتا به جامعه مدرسین اشکال فرمودند که چرا جامعه در این قضایا که مربوط به شئون
مرجعیت است دخالت نمی‌کند و چرا اجازه می‌دهد که برخی از افراد با مبانی شاذ و بدون
توجه به قواعد مسلم اصولی، فقهی و آیات و روایات و به تعبیر بنده با تکیه به برخی
استحصانات و برداشت‌های نادرست از جایگاه عدله عقلیه و عرف در استنباطات احکام شرعی
اقدام به برداشت‌های نادرست از آیات و روایات کرده و به مسلمات فقه اسلامی توجه
نمی‌کنند، ایشان گله می‌کردند که چرا جلوی این افراد گرفته
نمی‌شود.

*مراجع فعلی نیز آیا در این زمینه موضع‌گیری‌ها و اعلام
نظر داشتند؟

برخی از مراجع فعلی هم که هم‌اکنون در تصدی مرجعیت هستند،
برخی از اعضای جامعه مدرسین را خواسته و پیغام داده بودند و حتی یکی از این
بزرگواران، فتوای مربوط به جناب آقای صانعی را داده بودند که جامعه ببیند و فتوای
ایشان را بررسی کند.

*بحث موضوع رای جامعه از چه زمانی آغاز
شد؟

به دنبال این قصه از سه سال پیش، طرحی مطرح شد و یک شورایی متشکل
از مشایخ جامعه مدرسین که سابقه تدریس چندین ساله در بحث‌های خارج فقه و اصول
داشتند تشکیل شد و همه اعضای این شورا از بزرگان هستند که نمی‌خواهم نام آنها را
ببرم، اساس این شورای مرجعیت پس از تایید سه نفر از مراجع بود، تشکیل شد.
این
شورا بعد از بحث و بررسی‌های طولانی جناب آقای صانعی را فاقد شرایط لازم برای
مسئولیت مرجعیت دانستند و البته این معنایش جلوگیری از درس و بحث نبود، معنایش این
بود که ما این اهلیت را بر وی نمی‌بینیم، اگر چه که همین شورا به برخی رفتار‌های
صانعی و برخی تعابیرشان در مورد اشخاص مختلف چه شخصیت‌های روحانی و غیر روحانی نیز
تذکر داده و معتقد بودند این تعابیری که از لسان وی جاری می‌شد در شان مرجعیت
نیست.

جدایی از این مسائل، این شورا، نامه‌ای به جامعه مدرسین نوشت و در
جلسه‌ای که جامعه مدرسین در مورد این موضوع داشت به اتفاق آرا، عدم صلاحیت آقای
صانعی را برای تصدی مرجعیت مشخص شد.
البته این مربوط به چند ماه قبل است و قصه
اعلام این موضوع مصادف شد با جریان‌های اخیر و این تصادف ربطی به اصل موضوع و اصل
بحث نداشت.

*در خصوص اعضای حاضر در جلسه جامعه مدرسین حوزه علمیه در
زمینه بررسی صلاحیت مرجعیت آقای صانعی توضیح دهید و آیا این جلسه رسمیت
داشت؟

در زمینه این مصوبه هم، همانند دیگر جلسات و مصوبات جامعه مدرسین
طبیعی است برخی اعضا در جلسه حضور دارند و برخی نیستند، ما در مصوبات جامعه مدرسین
حد نصابی در مورد رسمیت جلسات، در مورد مصوبات و اعلام مصوبات داریم و این کار یک
کار قانونی است و با این پیشینه که عرض شد، این جلسه نیز رسمیت داشته
است.

همانطور که عرض شد این کار بیشتر نازل بر این بود که جامعه مواجه شد با
سئوالات زیادی از مومنان و مقلدان آقای منتظری و طبیعی است که ما نمی‌توانیم در
برابر این مراجعات و کسانی که به جامعه مدرسین این اعتماد را دارند، سکوت
کنیم.
برخلاف اینکه برخی از رسانه و مطبوعات و جریانات و گروه‌ها می‌نویسند،
عموم مردم یک ارادت خاصی به مجموعه جامعه مدرسین دارند، انتخابات خبرگان قبلی و
انتخابات خبرگان در طول دوره‌ای که جمهوری اسلامی داشته، بهترین شاهد برای اقبال
عمومی مردم به نظر جامعه مدرسین است، در مسئله مرجعیت جامعه مدرسین همواره سعی کرده
وظیفه شرعی خود را عمل کند و ملاحظه‌ای که همه اعضا داشتند این بود که اگر نظرشان
را در این مسئله اعلام نکنند و مردم در این مسئله یعنی تقلید از آقای صانعی به
گمراهی بیافتند، این مسئولیت به دوش علمای اسلام سنگینی خواهد کرد.
http://parcham.ir/vdcd.n0k2yt0jza26y.html

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 88/10/16 و ساعت 7:31 صبح | نظرات دیگران()
کلاس‌های ترور"ریگی"برای اغتشاشگران


 گروهک تروریستی جندالله قصد دارد برای اعضای فرقه سبز کلاس های
"آموزش ترور" برگزار کند.
گروهک تروریستی ریگی با صدور اطلاعیه‌ای ضمن حمایت از
آشوبگران عاشورای تهران، اعلام آمادگی کرده تا آموزش‌های لازم را برای اغتشاش
آفرینی مجدد در اختیار متقاضیان سبز قرار دهد.
به نوشته شبکه خبر دانشجو، در
بخشی از این اطلاعیه آمده است: "جنبش مقاومت از احساسات پاک جوانان ایرانی تشکر و
قدردانی کرده و اعلام می‌دارد که آماده همکاری کامل با همه مبارزان ایران در هر
نقطه ای از ایران است."
این اطلاعیه در ادامه می افزاید که گروهک جندالله
آمادگی دارد تا آموزش‌های لازم را در زمینه‌های جنگ چریکی، بمب سازی، عملیات‌های
انفجاری و تشکیل هسته‌های مقاومت را به افرادی که "جوانان ایرانی" نامیده، بدهد.
گروهک ریگی در ادامه به هواداران میرحسین موسوی توصیه می‌کند که "در شرایط فعلی
بالاجبار باید متوسل به مبارزه مسلحانه شوید".

گروهک ریگی پیش از این و در
ابتدای اغتشاشات پس از انتخابات ایران نیز حمایت خود را از میرحسین موسوی و حامیانش
اعلام کرد که البته آقای موسوی همچنان که درباره حمایت منافقین، سلطنت طلبان و شبکه
های ماهواره ای غربی و ضد ایرانی از خود، سکوت کرده بود، حاضر نشد در این باره هم
موضع گیری کند.
از جمله اقدامات تروریستی که عبدالحمید ریگی در آنها دست داشته
است، حادثه تاسوکی، گروگانگیری نوبندیان و عملیات دارزین کرمان است که منجر به کشته
شدن ده‌ها تن از هموطنانمان شد.

همچنین مقامات امنیت کشورمان اعلام کردند
که عامل ترور جمعی از فرماندهان سپاه پاسداران و سران شیعه و سنی قبایل سیستان و
بلوچستان که چند ماه پیش رخ داد، گروهک تروریستی جندالله بوده است.

بنابر
اسناد متعدد بدست آمده و اعترفات سران این گروهک تروریستی، آمریکا و انگلیس از
حامیان و تجهیزکنندگان اصلی این گروهک هستند.

این موضوع را عبدالحمید برادر
عبدالمالک ریگی، سرکرده گروهک تروریستی جندالله، پیش از اعدام شدن خود افشا کرد.
http://parcham.ir/

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 88/10/16 و ساعت 7:28 صبح | نظرات دیگران()
جوان:دستگیری اغتشاشگر رپ خوان




 
یکی از عوامل اغتشاشات قم و تهران که اخیرا دستگیر شده،یک
خواننده رپ است.
به گزارش«جوان آنلاین»،این فرد که «م.ش» نام دارد ضمن شرکت در
اغتشاشات تهران و میدانداری حضور پررنگی را نیز در حواشی و ماجرای های تشییع جنازه
آیت الله منتظری در قم داشته است.
وی همچنین از خوانندگان رپ و دانشجوی دانشگاه
آزاد اسلامی نیز می باشد.
http://parcham.ir/vdcf.vdtiw6dctgiaw.html

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 88/10/16 و ساعت 7:27 صبح | نظرات دیگران()
ایرنا:مرگ ندااقا سلطان در راه بیمارستان




به گزارش ایرنا به نقل از روزنامه وطن امروز، ندا آقا سلطان و
قتل وی در جریان حوادث پس از انتخابات، سوژه‌ای برای حامیان داخلی موسوی و
رسانه‌های خارجی حامی وی شد تا وی را به عنوان‌نماد مظلوم‌ نمایی خود قرار داده و
با انتشار غیر قابل برآورد آن در تمام رسانه‌های دنیا، اقدام به پیگیری اهداف خود
کردند.
این روز‌ها زوایای مختلفی از دروغ‌پردازی‌های سران جریان موسوم به سبز،
از‌ حوادث پس از انتخابات تاکنون آشکار شده و همین موضوع نه‌ تنها موجب بی‌اعتباری‌
آنها که باعث خشم ملت نسبت به آنها و درخواست برخورد شدید دستگاه قضا با این هتاکان
و دروغگویان شده است.
این روزها که عامل اصلی حوادث انتخابات یعنی موسوی، خود به
دروغ بودن محرک اصلی آشوب‌ها ـ یعنی ادعای تقلب ـ معترف شده و پروژه‌های مضحکی چون
سعیده‌پور‌آقایی، ترانه موسوی، عاطفه امام و در راس آنها پروژه خنده‌دار «72 تن»
تشت رسوایی این جماعت شده؛ افشای پشت پرده قتل ندا‌آقا سلطان می‌تواند اوج نفاق و
شیطان صفتی هدایت‌کنندگان آشوب‌های پس از انتخابات در تهران را هویدا کند.
طی
چند هفته اخیر فیلمی جدید و ارزیابی شده از صحنه معروف قتل ندا آقا سلطان در فضای
سایبر منتشر شده که بررسی آن نشان می‌دهد، قتل ندا آقا سلطان، بسیار مشکوک و یک
پروژه طراحی شده از سوی عوامل سرویس‌های امنیتی انگلیس و آمریکا بوده
است.
تناقضات این فیلم و نیز اظهارات آرش حجازی به عنوان فرد حاضر در صحنه و
متهم اصلی قتل ندا آقاسلطان از یک سناریوی از قبل طراحی شده برای این موضوع خبر
می‌دهد.
براساس تحلیل و بررسی‌های تهیه‌کنندگان این فیلم مستند، آقا سلطان در
این صحنه کشته نشده و در جای دیگری به قتل رسیده است.
انتشار این فیلم جدید از
قتل ندا آقاسلطان که بر فرضیه قوی صحنه‌سازی بودن این ماجرا صحه می‌گذارد، ابعاد
فاجعه‌باری از تلاش سرویس‌های اطلاعاتی غرب و همراهان داخلی آنها در حوادث اخیر را
آشکار می‌کند.
در این مستند، گفته می‌شود که ندا آقاسلطان با همکاری عوامل
بیگانه در لحظه فیلمبرداری از صحنه ساختگی قتل خود، با دستگاه یا کیسه‌ای مخصوص،
خون را روی صورت خود جاری می‌کند. همچنین تناقض‌های آشکار عکس معروف ندا آقا سلطان
با فیلم پخش شده از وی نشان از زوایای پنهان این توطئه دارد.
بر اساس بررسی‌های
صورت گرفته روی این فیلم، ندا آقا سلطان در این سناریو، خود همکاری می‌کرده و پس از
اینکه همراه با آرش حجازی وارد خودرو برای انتقال به بیمارستان شده، توسط یکی از
همراهان کشته می‌شود.
گفتنی است، از همان روزی که فیلم با کیفیت بالای قتل ندا
آقاسلطان برای اولین بار از CNN پخش و پیگیری آن به بی‌بی‌سی فارسی سپرده شد، با
توجه به شواهد موجود، از جمله کیفیت فیلمبرداری، فاصله فیلمبرداری از محل درگیری،
خلوت بودن خیابان، اسلحه به کار برده شده، زاویه اصابت گلوله و اصابت گلوله از
فاصله نزدیک(بر اساس گزارش پزشکی قانونی)، فرار آرش حجازی به انگلیس در روز بعد از
قتل، ارتباطات حجازی در انگلیس و شواهد دیگر، این فرضیه مطرح شد که آقاسلطان با
طراحی سرویس‌های جاسوسی انگلیس و آمریکا و عاملیت بخشی از هواداران موسوی به قتل
رسیده است.
طرح این فرضیه توسط رسانه‌های انقلابی و شواهد ارائه شده برای آن در
روزهای پس از پخش فیلم در CNN و بی بی سی فارسی، خشم رسانه‌های بیگانه و همراهان
داخلی آنها را برانگیخت به طوری که پس از آن به ورطه تناقض‌گویی و ‌فحاشی
افتادند.
جزئیات این قتل شیطانی در ابتدای صحنه فیلم معروف ندا آقا سلطان، آرش
حجازی به همراه مربی موسیقی ندا آقاسلطان، وی را روی زمین نشانده و دراز می‌کنند.
نخستین موضوعی که بسیار جلب توجه می‌کند، حجم خون فراوانی است که روی زمین و زیرپای
ندا آقا سلطان ریخته شده است و این در حالی است که این حجم انبوه خون تناسبی با خون
ریخته شده بر گلوی ندا آقا سلطان و دستان این 2 نفر که به ادعای خود می‌خواستند
مانع خونریزی شوند، ‌ندارد.
مورد قابل توجه دیگر رفتار عادی اطرافیان است. در
همان ابتدای فیلم به خوبی مشخص است که عابران اندک خیابان در حال رفت و آمد عادی
خود هستند. ولی این آرش حجازی و مربی موسیقی ندا هستند که هیجان زده شده‌اند. اگر
شلیکی صورت گرفته بود، چرا عابران رفت و آمد عادی خود را داشتند. در این فیلم به
وضوح مشخص است که آرش حجازی در لحظه‌ای که ندا را روی زمین دراز می‌کند به دوربین
نگاه می‌کند و در واقع کاملا مشهود است که وی به دنبال آن است که ببیند آیا دوربین
صحنه را تعقیب می‌کند و در واقع کلیت صحنه را در نظر می‌گیرد.
پس از دراز کردن
ندا روی زمین، برای جلب توجه مردم، آرش حجازی فریاد می‌زند[ندا] تیر خورده! قطعاً
این موضوع هم برای جلب توجه مردم اطراف که در حال رفت و آمد عادی خود هستند، است و
هم اینکه در حال گفتن دیالوگ مربوط به این فیلم هستند. دوربین بلافاصله پس از
تصویربرداری از پایین بدن ندا ـ برای به تصویر کشیدن خونی که روی زمین ریخته شده ـ
به بالای بدن وی می‌رود. در این لحظه به نظر می‌رسد که ندا به دوربین نگاه می‌کند و
بلافاصله نگاه خود را از دوربین برمی‌گرداند.
در این هنگام مربی ندا فریاد
می‌زند که «ندا بمون، ندا نرو، ندا مقاومت کن»، این دیالوگ قطعا غلظت احساسی این
فیلم را افزایش می‌دهد. آرش حجازی نیز به همراه مربی ندا، دست بر گلوی وی
گذاشته‌اند و به اصطلاح می‌خواهند مانع خونریزی شوند.
در ادامه فیلم، خون از
دهان و بینی ندا خارج می‌شود و فردی که بالای سر ندا ایستاده داد می‌زند که «مُرد
آقا، مُرد». در ادامه همین شخص دوباره فریاد می‌زند «مُرد» و اقدام به فریاد زدن و
داد کشیدن می‌کند! این فرد همچنین با به زبان راندن برخی الفاظ رکیک ـ مخاطب وی
مسؤولانند ـ سعی بر آن دارد که واکنش خود به دیدن این صحنه دلخراش را با این الفاظ
رکیک انجام دهد تا به نوعی حس قضاوت این صحنه را در بینندگان به وجود آورد.
آرش
حجازی پس از خروج از کشور در گفت‌و‌گو با بی‌بی‌سی فارسی در توضیح این اتفاق
می‌گوید: «سر و صدا را در خیابان شنیدم و تصمیم گرفتم بیرون بیایم و ببینم که چه
خبره. خیابان خسروی را تا انتها رفتم و رسیدم به خیابان کارگر تا اینکه رسیدم به
جایی که مردم جمع شده بودند و 50‌متر پایین‌تر پلیس ضد‌شورش با موتورهاشون ایستاده
بودند و مردم را عقب می‌راندند. در یک لحظه گاز اشک‌‌آور بین مردم پرتاب شد و مردم
وحشت کردند. در همان زمان پلیس به سمت مردم حرکت کرد با موتور و مردم در خیابان
خسروی دویدند. ندا هم در میان اون مردم بود (چطوری ندا را می‌شناخت؟!) و می‌دیدمش و
مرتب در تمام این مدت ما ایشون رو می‌دیدیم. ما همین‌طور دور شدیم تا به تقاطع
خیابان خسروی و خیابان صالحی رسیدیم، جایی که مردم پراکنده شدن دیگه و چند نفری
ایستاده بودند که ببینن چیکار باید بکنن که در اون لحظه ما صدای تیری رو شنیدیم. من
از دوستی که کنارم ایستاده بود پرسیدم که این چی بود؟ گلوله بود؟ و اون گفت که نه.
می‌گن که گلوله‌های پلاستیکی دارن. منتها در همان لحظه من برگشتم و دیدم خون از
سینه خانم ندا که در یک متری من ایستاده بود داره فواره می‌زنه! من به طرف ایشون
رفتم و به کمک فردی که فکر می‌کردم پدرشونه و بعدا شنیدم که معلم موسیقی شونه، روی
زمین خواباندیم و سعی کردم که با فشار دستم جریان خون رو متوقف کنم ولی گلوله به
آئورت ایشون خورده بود و ریه ایشون رو پاره کرده بود. گلوله از جلو وارد شده بود به
سینه ایشون. متأسفانه نتوانستم کاری برای ایشون بکنم. متأسفانه هر چه فشار به سینه
ایشون آوردم وقتی که آئورت ایشون پاره شده بود، خون در مدت 30ثانیه، 40 ثانیه از
بدن خالی شد». حجازی این گمانه که ممکن است شلیک از سوی نیروی انتظامی نباشد را رد
کرد و گفت: مردم نه سلاح سرد حمل می‌کردند و نه سلاح گرم. تنها سلاحشون صداشون بود
که اون هم چند روز قبل از این اتفاق، مردم در سکوت راهپیمایی می‌کردند و هیچ‌کس
جلوی ایشون نبود. مردم کنار ایشون راهپیمایی می‌کردند. موقعی که صدای گلوله شنیده
می‌شد و گلوله از جلو اومد. کوچه خالی بود موقعی که گلوله اومد.
نکات عجیب در
صحبت‌های آرش حجازی
1- آرش حجازی در توضیح خود از حوادث قبل از
صحنه به اصطلاح تیر خوردن ندا، چندبار ندا آقاسلطان را دیده است: «ندا هم در میان
اون مردم بود. و می‌دیدیمش و مرتب در تمام این مدت ما ایشون رو می‌دیدیم».
آرش
حجازی سابقه آشنایی با ندا آقاسلطان نداشته و مدعی‌ شده در صحنه قتل وی را دیده
است، با این حال وی چگونه توانسته در میان جمعیت حاضر در خیابان خسروی و کارگر ندا
را از دیگران تشخیص دهد؟! به عبارت دیگر آرش حجازی در خیابان‌های خسروی و کارگر آیا
به دنبال شخص خاصی میان جمعیت بوده که پس از مشاهده به اصطلاح تیر خوردن ندا در
خیابان، وی را به یاد می‌آورد؟ قطعا هر فردی که قصد خاصی نداشته باشد، وقتی اجتماعی
را می‌بیند، روی فرد خاصی تمرکز نمی‌کند. ولی چگونه حجازی ندا را قبل از آنکه حادثه
رخ دهد در خیابان‌های اطراف به یاد می‌آورد؟ مگر آنکه پروژه‌ای از قبل طراحی شده
باشد که اجزای آن به خوبی همدیگر را بشناسند و در حال هماهنگی برای انجام آن
باشند.
2- حجازی مدعی می‌شود، تیر به «آئورت» ندا آقاسلطان
برخورد کرد. در حالی که اگر تیر به «آئورت» وی اصابت می‌کرد، حادثه دیده اصطلاحا
دچار «confause» (گیج‌شدگی) می‌شد. ولی در تصویر مشاهده می‌شود که ندا آقاسلطان
عملا یکی از دست‌هایش را تکان می‌دهد و به‌نظر می‌رسد در چند نوبت به دوربینی که با
کیفیت بالا تصویر می‌گرفت، نگاه می‌کند.
از سوی دیگر اگر آنگونه که حجازی مدعی
شده تیر به آئورت ندا اصابت و خون فوران کرده، چرا روی لباس‌های وی آثار خون دیده
نمی‌شود و فقط این جلوی پای نداست که حجم فراوانی خون دیده می‌شود! از سوی دیگر اگر
گلوله به آئورت ندا برخورد کرده، قطعا خون فوران می‌کند، ولی چرا میزان خونی که
دست‌های حجازی و مربی موسیقی به آن آغشته است هیچگونه تناسبی با آن حجم خون فوران
شده ندارد؟
3- این ادعا با یافته‌های پزشکی مطابقت ندارد که
«آئورت» پاره ‌شود و 15 ثانیه بعد مصدوم آنچنان هوشیار باشد و به صدای اطرافیان عمل
کند. همچنین این موضوع غیرقابل پذیرش است که همزمان با این رفتار بیماری که گلوله
به آئورت وی اصابت کرده، خون از بینی مصدوم خارج شود.
خروج این میزان خون از
بینی، مستلزم آن است که خون وارد ریه و مجاری تنفسی شود و آن را اشباع کند و از راه
دهان و بینی خارج شود. در چنین وضعی مصدوم نمی‌تواند بلافاصله قبل از خروج این حجم
خون، هوشیار باشد!
اما اصل ماجرا!
شبکه خبری بی‌بی‌سی که
عهده‌دار پروژه رسانه‌ای (قتل رسانه‌ای) ماجرای قتل ندا آقاسلطان بوده در این‌باره
چندین بار اقدام به پخش صحنه‌هایی از حضور ندا آقاسلطان در تجمعات می‌کند! جالب‌تر
آنکه در یکی از این تصاویر، ندا آقاسلطان در وسط کادر و اصطلاحا در نقطه «طلایی»
دوربین قرار می‌گیرد.
در همین تصویر ندا به عقب برگشته، دوربین را نگاه می‌کند!
و سپس به همراه مربی موسیقی خود به سمت راست حرکت می‌کند! جالب آنکه دوربین نیز در
حالی که جمعیت حاضر در کادر، فراوانند، اقدام به تعقیب ندا آقاسلطان می‌کند! چرا؟
در میان این همه سوژه چرا دوربین بر ندا آقاسلطان و مربی وی زوم کرده و آنها را
تعقیب می‌کند؟! بدون شک به علت ازدحام جمعیت، مکان برای انجام سناریو مناسب نبوده
است.
اما در تصویر معروف، فضایی که صحنه قتل ندا در آن اتفاق افتاده، هیچگونه
درگیری یا ازدحام جمعیتی را نشان نمی‌دهد. به عبارت دیگر اتفاق خاص و عجیبی در آن
اطراف رخ نداده است. بنابراین این موضوع نشان‌دهنده آن است که آشوب‌ها به مکان
فیلمبرداری شده سرایت نکرده است! اما آنها مدعی هستند که ندا آقا سلطان در این مکان
مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد! جالب آنکه پس از آنکه آرش حجازی و مربی موسیقی ندا،
وی را روی زمین می‌خوابانند، اطراف تصویر حرکت عادی مردم را حکایت می‌کند! آیا اگر
در آن اطراف صدای شلیک گلوله می‌آمد، حرکت مردم اینگونه عادی بود؟! با نگاهی به
فیلم سوال دیگری که پیش می‌آید این‌است که چرا ندا پس از اصابت گلوله فرضی، نقش بر
زمین نشده و توسط حجازی و استاد خود روی زمین خوابانده می‌شود.
در حالی که اگر
در آن صحنه گلوله‌ای به آئورت او خورده بود قطعا باید خودش نقش بر زمین می‌شد.
و
نقش ندا در فیلم منتشر شده از فیلمی که ادعا می‌شود صحنه به قتل رسیدن ندا را نشان
می‌دهد، در هنگامی که ندا آقاسلطان روی زمین می‌نشیند، دست چپ وی خالی است؛ موقعی
که آرش حجازی و مربی موسیقی، ندا را روی زمین می‌خوابانند نیز دست چپ وی خالی است و
حتی هنگامی که دوربین که کیفیت بسیار بالایی دارد، قصد پایان فیلمبرداری از پایین
تنه ندا و اقدام به فیلم گرفتن از صورت وی را دارد، در دست چپ ندا هیچگونه شیئی
دیده نمی‌شود. اما بلافاصله پس از آنکه دوربین از پشت سر مربی موسیقی عبور کرده و
اقدام به فیلمبرداری از صورت ندا می‌کند، در کمال حیرت در دست چپ ندا شیئی که شباهت
زیادی به کیسه خون دارد یا دستگاهی شبیه به آن، دیده می‌شود!! اما ماجرا به همین جا
ختم نمی‌شود.
ندا آقاسلطان که از وی به عنوان نماد به اصطلاح جنبش سبز یاد
می‌شود، همزمان دست چپ خود را نزدیک صورتش آورده و چند بار با انگشت شست خود شیئی
در دست خود را فشار می‌دهد.
در همین هنگام خون روی دهان و بینی ندا سرازیر
می‌شود و در ادامه صحنه پایین رفتن دست چپ ندا به وضوح مشاهده می‌شود!!
در کلیپی
که سایت mobarezclip.com از این تصاویر منتشر کرده، حرکت دست ندا به وضوح به نمایش
گذاشته شده و توضیحات قابل تاملی روی این تصاویر داده شده است که از طراحی یک
سناریوی کثیف در این باره خبر می‌دهد.
نکته جالب و در عین حال قابل تامل دیگر
اینکه در صحنه‌ای از فیلم، مشاهده می‌شود فردی اقدام به عکس گرفتن از ندا می‌کند.
همان عکسی که این روزها معروف‌ترین عکس وی است. اما بررسی صورت ندا در هنگام گرفتن
این عکس و خود عکس منتشر شده، نشان می‌دهد طراحان سناریوی قتل ندا، اقدام به
دستکاری این عکس کرده و بخش‌هایی از خون ریخته شده بر صورت وی را پاک
کرده‌اند.
قطعا وقتی دختری جوان، زیبا و دانشجو برای این سناریو انتخاب می‌شود،
می‌بایست هنگام قتل ساختگی وی، جلوه‌های بصری صورتش نمایان باشد! این مستند نشان
می‌دهد ندا آقاسلطان در فیلم قتل، به ایفای نقش پرداخته، اما براستی وی چگونه کشته
شد؟آنگونه که پزشکی قانونی گزارش داده، ندا آقاسلطان با شلیک اسلحه و از پشت و از
فاصله‌ای بسیار نزدیک مورد اصابت قرار گرفته است.
پزشکی قانونی همچنین گزارش داد
که ندا آقاسلطان با اسلحه‌ای با کالیبر و مدل کوچک به قتل رسیده است. این گزارش
پزشکی قانونی نشان می‌دهد، ندا آقاسلطان در صحنه‌ای که فیلم آن هفته‌ها علیه جمهوری
اسلامی ایران پخش می‌شد، کشته نشده است. اما ندا همان روز کشته شد، پس ماجرا چیست؟
کارشناسان قطعی‌ترین فرضیه برای قتل ندا را اینگونه می‌دانند که وی در حین انتقال
به بیمارستان کشته شده است. به احتمال قریب به یقین، ندا آقاسلطان در مسیر
بیمارستان توسط همان سناریست‌های ماجرا به قتل رسیده است.
دیگر ابهامات چرا آرش
حجاری 24 ساعت پس از فیلمبرداری از صحنه مشکوک قتل ندا آقا‌سلطان، ایران را ترک
می‌کند؟ این در حالی است که وی 48 ساعت قبل از ماجرا به ایران آمده بود. حجازی که
در انگلیس تحصیل می‌کند، 2 روز پس از حضور در ایران، وارد اتفاقی بسیار مشکوک علیه
جمهوری اسلامی ایران می‌شود؛ یک روز بعد نیز وی از ایران خارج می‌شود و برای اولین
بار به عنوان شاهد ماجرا درگفت‌وگو با بی‌بی‌سی فارسی ـ اصلی‌ترین رسانه حامی موسوی
و مخالفان جمهوری اسلامی ـ اقدام به تشریح ماجرا می‌کند!اما نکته بسیار مشکوک دیگر
را از زبان داریوش سجادی از عناصر نزدیک به اپوزیسیون خارج از کشور در گفت‌وگو با
سایت ضدانقلاب «گویانیوز» بشنوید.
سجادی در بخشی از این گفت‌وگو، قتل آقاسلطان
را سناریویی از پیش تعیین شده می‌داند و می‌گوید: «یک نکته دیگر هم هست که از آرش
حجازی شاهد قتل ندا آقاسلطان می‌پرسم. یا ایشان یا هر کس دیگری که می‌خواهد جواب
بدهد. ایشان 48 ساعت بعد از حادثه با ویزای آماده در جیب(!) سر از بی‌بی‌سی
درآوردند و گفتند ما قاتل ندا را گرفتیم. کارتش را درآوردیم، او بسیجی بود و ...
بنده سوالم این است آقای آرش و همه کسانی که خبر را شنیدید، شما می‌گویید جنبش سبز
یک جنبش نایس ملاطفت‌طلب است بعد هم توانستید یک بسیجی آدم‌کش را که یک نفر را در
مقابل چشم همه کشته خلع‌سلاح کنید و کارت شناسایی‌اش را هم درآورده‌اید، ایشان هم
تمام مدت مثل ماست ایستاده و شما را نگاه کرده؟! از کی تا حالا جنبش سبز اینقدر
دلاور شده که یک قاتل مسلح را خلع‌سلاح کند، بعد هم ولش کند؟! آیا روی پیشانی بنده
و امثال بنده نوشته شده: ابله!»
قتل رسانه‌ای پروژه قتل آقاسلطان نمونه ای
مثال‌زدنی‌است که سرویس های اطلاعاتی با همراهی رسانه‌های هماهنگ با خود، یک
پروژه‌قتل را کلید می‌زنند در حالی که برای فیلمبرداری، رسانه ای‌کردن و انتساب آن
به دیگران از قبل برنامه ریزی کرده اند؛ در واقع ما در ماجراهایی شبیه مرگ ندا
آقاسلطان شاهد یک «قتل رسانه‌ای» هستیم.
http://parcham.ir/vdcj.yeifuqeoisfzu.html

 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 88/10/16 و ساعت 7:25 صبح | نظرات دیگران()
کاریکاتوریست هتاک به پیامبر در آتش سوخت

شیعه آنلاین به نقل ازالجوار عراق نوشت: امروز
خبری در سایت‌های مختلف خبری و غیر خبری جهان عرب و حتی برخی از سایت‌های غیر عربی
منتشر شد مبنی بر اینکه جسد "کورت وسترگارد" کاریکاتوریست اهانت کننده به پیامبر(ص)
در حالیکه در آتش سوخته شده بود، در نزدیکی منزلش پیدا شد. این خبر تابدین لحظه از
سوی دولت دانمارک تأیید یا تکذیب نشده است.

"کورت وسترگارد" دو روز پیش توسط یک جوان اهل کشور
سومالی که یک کلت به همراه داشت، مورد تهدید قرار گرفت اما توانست از دست وی جان
سالم بدر ببرد. پس از تیراندازی جوان سومالی به سمت کاریکاتوریست موهن، اهالی محله
فورا پلیس را خبر کرده و جوان سومالی را بازداشت کردند.

گفته می شود "کورت وسترگارد" از زمان کشیدن آن
کاریکاتور موهن تا به امروز که چندین سال می گذرد، همواره در رعب و وحشت زندگی کرده
و همیشه جانش در خطر بوده است. حتی گاهی که به شهرها و یا کشورهای مختلف سفر
می‌کند، برخی هتل‌ها از ترس به خطر افتادن امنیتشان، حاضر به استقبال از وی و دادن
اتاق به او نمی‌شوند.

شایان ذکر است حدود دو سال پیش نیز شبکه فرهنگی عرب
زبان هجر در خبری مشابه اعلام کرد که جسد سوخته "کورت وسترگارد" نزدیک دفتر نشریه
محل کار وی در دانمارک، پیدا شده است. در همان روز شبکه تلویزیونی الفرات عراق نیز
در بخش زیرنویس خود این خبر را پخش کرد اما چند روز بعد شایعه بودن خبر اعلام
شد.

قابل ذکر است روزنامه پرتیراژ دانمارکی «یولند
پوستن» سی‌ام سپتامبر 2005 میلادی به بهانه و ادعای آزادی بیان، تصاویری اهانت آمیز
به پیامبر اکرم(ص) منتشر کرد. روزنامه مگزینز نروژ نیز این تصاویر را 10 ژانویه سال
بعد برای دومین بار چاپ کرد. چاپ این کاریکاتورها در روزنامه یولند پوستن و متعاقب
آن روزنامه های چند کشور اروپایی دیگر، خشم مسلمانان جهان را
برانگیخت.
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=42438


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در چهارشنبه 88/10/16 و ساعت 12:2 صبح | نظرات دیگران()
رهبر: فتاوای صانعی بیانگر ضعف فقاهت اوست

رئیس مجمع نمایندگان روحانی مجلس گفت: جامعه مدرسین
حوزه علمیه قم پس از جلسات متعدد به این نتیجه رسید که آقای صانعی فاقد ملاک‌های
لازم برای تصدی مرجعیت است و فتاوی وی بیانگر ضعف فقاهت اوست.

حجت‌الاسلام محمدتقی رهبر رئیس مجمع نمایندگان
روحانی مجلس در گفتگو با فارس اظهار داشت: حضرت امام (ره) در صفحه 287 جلد 21 صحیفه
نور فرمودند مگر جامعه مدرسین نبودند که وقتی یک روحانی به ظاهر، در منسب مرجعیت از
اسلام و انقلاب فاصله گرفت، به مردم معرفی کردند و آیا ایادی استکبار روحانی
نماهایی را که تا حد مرجعیت تقویت نموده، فرد دیگری را بر حوزه‌ها حاکم نمی
کنند؟

وی افزود: این فرمایش نشان می دهد حضرت امام (ره)
اقدام جامعه مدرسین حوزه علمیه قم [در خصوص خلع مرجعیت] یک مرجع [سید کاظم
شریعتمداری] که از آقای صانعی دارای جایگاه برتری از نظر علمی و اجتماعی بود، تائید
فرمودند و اگر اقدام آن روز جامعه مدرسین درست بود، اقدام اخیر جامعه هم درست و
مورد تائید است.

رئیس مجمع نمایندگان روحانی مجلس گفت: جامعه مدرسین
حوزه علمیه قم با توجه به پرسش های مکرر مومنان بر اساس تحقیقات به عمل آمده و پس
از جلسات متعدد به این نتیجه رسید که آقای صانعی فاقد ملاک‌های لازم برای تصدی
مرجعیت است و صانعی از نظر فقاهت ضعیف است.

حجت‌الاسلام رهبر افزود: برخی فقها به فتاوای آقای
صانعی ایراد دارند و در حالیکه اجماع امت اسلام این است که زن نمی تواند امام جماعت
مردان شود و هیچ یک از بزرگان امت اسلام هم تاکنون فتوایی غیر از این نداده اند،
صنعی امامت زن بر مردان را جایز دانسته و یا در فتوایی دیگر پسرخوانده را محرم زنی
دانسته که او را بزرگ می کند و سن تکلیف دختران را 13 سالگی اعلام کرده است.

وی در پایان با درست و مسبوق به سابقه دانستن اقدام
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در خصوص خلع مرجعیت یوسف صانعی گفت: اگر چه فراکسیون
روحانیون مجلس به این تصمیم نرسید که درباره اقدام جامعه مدرسین بیانیه رسمی بدهد
اما اکثریت اعضای فراکسیون با انتشار یک نامه، حمایت خود را از این اقدام اعلام
کردند. 

http://www.rajanews.com/detail.asp?id=42426


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 88/10/15 و ساعت 7:13 عصر | نظرات دیگران()
نامه فرزند شهید صیاد شیرازی به جاسبی

مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد واحد علوم
تحقیقات در نامه‌ای سرگشاده به عبدالله جاسبی به تخلفات مهدی هاشمی‌رفسنجانی و نقش
فائزه هاشمی‌رفسنجانی و برخی مدیران دانشگاه آزاد در تجمعات غیرقانونی پرداخت و از
سکوت جاسبی در قبال این موضوعات انتقاد کرد.

به گزارش فارس، متن نامه سرگشاده مهدی صیاد‌شیرازی
فرزند شهید علی صیاد‌شیرازی و مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد واحد علوم‌تحقیقات
به عبدالله جاسبی رئیس دانشگاه آزاد به شرح ذیل است:

ریاست محترم دانشگاه آزاد اسلامی
جناب آقای
دکتر عبدالله جاسبی
سلام علیکم
واحد علوم و تحقیقات تهران از بدو تاسیس تا
کنون با داشتن 24000 دانشجو که اکثرا در مقطع تحصیلات تکمیلی مشغول به تحصیل
می‌باشند، تنها واحدی است که ریاست آن علاوه بر مدیریت مجموعه دانشگاه آزاد اسلامی،
به طور مستقیم بر عهده شخص جنابعالی است که این امر نشان دهنده جایگاه برجسته علمی
و آموزشی آن به عنوان گل سرسبد 357 واحد دانشگاهی آزاد در سراسر ایران است و در
کلام و ادبیات شما از "دانشگاه آزاد اسلامی " و "واحد علوم و تحقیقات " با تعابیر
"فرزند من " و "خانه من " یاد شده، اما صد افسوس که اکنون خانه مورد علاقه شما و
ما، تبدیل به لانه معاندین نظام جمهوری اسلامی ایران و اصل ولایت‌فقیه شده است و
واحد علوم و تحقیقات که روزگاری آوازه علمی آن مایه شهرتش بود، پوستین عوض کرده و
با غفلت و تسامح عده‌ای به نماد "حیات خلوت فتنه سبز " در دانشگاه‌های آزاد کشور
تبدیل شده است. در پی حوادث ماه‌های اخیر، برخی از جریانات باعث تکدر خاطر و دل
نگرانی دانشجویان مومن و آگاه این واحد گردیده که گوشه‌ای از آنها را به جنابعالی
که دارای سوابق درخشان انقلابی می‌باشید، یادآور می‌شوم:

1- در انتخابات خرداد 88 جنابعالی بعنوان ریاست
محترم دانشگاه آزاد اسلامی در حمایت از نامزدهای ریاست جمهوری، اعلام بی‌طرفی
نمودید اما از سوی دیگر همگان، حمایت منصوبین و طرفداران شما از کاندیدایی خاص و
جهت‌گیری یک سویه این مجموعه عظیم را به نظاره نشستند. در واحد علوم و تحقیقات،
آقای "مهدی هاشمی‌رفسنجانی " بعنوان دانشجوی دکترای این واحد، به گواهی نزدیکان
شما، بستر ساز بسیاری از مسایل بودند و در پی اعتراضات گسترده به شبهات مختلفی در
مورد سوءاستفاده‌ها، بخصوص هزینه از شهریه دانشجو در زمینه انتخابات و رانت‌های
فراقانونی برای تشکل‌هایی خاص، قول برخورد با متخلفان داده می‌شد، لیکن شاهد پیگیری
مناسبی نبودیم و تخلفات غیرقانونی در این واحد به بوته فراموشی سپرده شد. البته
آقای حمزه کرمی (دبیر سابق ستاد ربع قرن عملکرد دانشگاه آزاد) و عده‌ای دیگر از
بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات، مواردی از این دست را ذکر کردند، که ما بدون
داوری درباره صدق و کذب آنها، خواستار شفاف‌سازی قوه قضاییه در پیگیری این قضیه
هستیم.

2- بعد از انتخابات نیز همین سیر به صورت دیگری
ادامه یافت و این‌بار "فائزه هاشمی رفسنجانی " در غیاب برادر سفر کرده، به عنوان
دانشجوی دکترای روابط بین‌الملل واحد علوم و تحقیقات نقش پر‌رنگ‌تری یافت. برای
مثال همان تشکل‌های خلق‌الساعه گوش به فرمانی که برای انتخابات و رای جمع کردن برای
جریانی خاص تاسیس شده بودند، تحت حمایت و هدایت لیدرهای ایشان وارد عمل شدند و با
تحریک عده‌ای که برای ما شناخته شده‌اند، با روش‌هایی خاص به رهبری و هدایت جریان
قانون‌شکن درون دانشگاه پرداختند. عجیب آنکه هیچ‌گونه برخورد قانونی با هیچ یک از
افراد خاطی نشد و دانشگاه با بی تفاوتی خود نسبت به قانون‌شکنی‌های متعدد، عملاً
چراغ سبز خود را به این رفتارهای ساختارشکنانه نشان داد. البته عنوان بی‌تفاوتی
برازنده نیست! چراکه دانشجویان رفتارهای حراست واحد را در تجمعات اخیر دیده‌اند؛
فضا تا حدی برای فتنه‌گران مهیا بود که دانشجویان ساختارشکن دانشگاه‌های دیگر را
نیز به سمت این واحد کشانید. جناب آقای دکتر! مایه بسی تاسف است که به تازگی تعداد
معدودی از دانشجویان فریب‌خورده گرفتار در فتنه سبز، به کمیته انضباطی فرا خوانده
شده‌اند، اما در بین این افراد، طبق پیش‌بینی‌ها، خبری از بازخواست و صدور حکم
محرومیت برای دانشجوی دکترای این واحد، خانم فائزه هاشمی نیست! آیا با انبوهی از
مدارک و اسناد غیر قابل انکار برای این پرسش جوابی به غیر از سکوت مصلحت‌آمیز برای
مسئولین امر وجود دارد؟ البته بنده هم محدودیت‌ها، ظرافت‌ها و مصلحت‌های موجود و
لاجرم دست و پاگیر برای شخص جنابعالی در برخورد با این غائله را درک نموده و همانند
شما برای آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بعنوان رئیس مجلس خبرگان رهبری، رئیس مجمع تشخیص
مصلحت نظام و یار دیرین حضرت امام (ره) احترامی خاص قائلم، اما هاشمی بدون
فرزندانش، بدون کارگزاران سازندگی و همراه و همگام با مقام معظم رهبری، برای ما و
دوستداران انقلاب اسلامی، دلنشین و ستودنی است.

3- جناب آقای دکتر جاسبی! شنیدیم که با فراخوانی
روسای دانشکده‌های واحد علوم و تحقیقات، بخشنامه‌ای مبنی بر ممنوعیت برگزاری
هر‌گونه تجمع در دانشگاه صادر نموده‌اید، حتی تجمعات بسیج دانشجویی! اولاً: آقای
دکتر جاسبی مگر منصوبان شما، تاکنون تجمعات ساختارشکنانه قبلی را قانونی
می‌دانسته‌اند؟ البته که چنین نیست! آیا مخاطبان این نامه اعضای بسیج دانشجویی‌اند
که هفته پیش بعد از مقابله با فتنه در دانشگاه، به دفتر جنابعالی آمده و مراتب
اعتراض خود را از سر دلسوزی اعلام داشته‌اند؟ تجمعاتی که درآنها به کرات برعلیه
نظام جمهوری اسلامی، ولایت فقیه و بسیج شعار داده می‌شود، قانونی نیستند که حالا
بخواهید در این باره نکته‌ای بدیهی به زبان بیاورید. دوم آنکه بسیج دانشجویی را
متهم کردن خطاست. پس از آن همه سکوت و حمایت‌ها که در بالا به آن اشاره شد و
بی‌توجهی‌ها، و زمانی که مطالبه قانون از دانشگاه به جایی نرسید، بسیج دانشجویی
اقدام به حضور در مقابل قانون‌شکنان نمود، تا فضای امن بالا را از ذهن آنها بزداید.
اگر مدیران دانشگاه آزاد اسلامی حاضر به اجرایی کردن مقررات نبوده‌اند، بایستی
مجموعه خدوم بسیج دانشجویی که یادگار امام راحل عظیم الشان است مورد بازخواست و
شماتت قرار گیرد؟ پر واضح است که اعتراض و اقدامات بصیرت‌ساز افسران جوان جنگ نرم
این واحد، در مقابل تساهل و غفلت افرادی از مجموعه مدیریتی دانشگاه آزاد اسلامی
حاصل عملکرد منفعلانه بعضی از مدیران و وابستگان به شماست که انتظار می‌رفت با توجه
و عنایت ویژه جنابعالی مرتفع گردد که نوشدارویی پس از مرگ سهراب بود. سوم آنکه از
ابتدای ترم جاری، اعتراضات خود را بدون رسانه‌ای کردن، نسبت به فضای فرهنگی و سیاسی
واحد و شخص معاون فرهنگی دانشگاه، که در عدم حضور شما سرپرستی واحد را بر عهده
دارد، در جلسات متعدد با افراد مرتبط بیان نمودیم، انتقادات و پیشنهادهای خود را
نیز به طرق مختلف به گوش جنابعالی از طریق مشاور محترمتان در امور بسیج و ایثارگران
رساندیم، اما با کمال تاسف شاهد بی‌توجهی نسبت به اعتراضات و توصیه‌های خود بودیم و
از سوی دیگر به جای فضای خیرخواهانه، تهدیدها را به نظاره نشستیم. اگرچه دود این
رفتار ها و گوش ندادن‌ها به چشم خود آقایان رفت، اما چگونه است که با آن همه خونی
که معاون فرهنگی واحد علوم وتحقیقات، به دل نیروهای ارزشی دانشگاه، به خصوص اعضای
بسیج کرده‌اند، باز اظهار می‌دارند که با بسیج دانشجویی هیچ مشکلی ندارند؟ آیا کسی
ساختارشکنی هتاکانه معاون فرهنگی شما در جشن‌های روز دانشجوی سال گذشته و امسال و
تبدیل آنها به محفل طرب و آوازه‌خوانی را که بی‌‌شباهت به شوهای مبتذل ماهواره‌ای
نبود به سمع و اطلاع شما رسانیده است؟ آیا نمی‌خواهید در مدیریت ناکارآمد فرهنگی و
فرسوده ایشان در واحد علوم وتحقیقات که بیش از 12 سال از آن می‌گذرد تجدید‌نظر
کنید؟ در تمامی تجمعاتی که در این ترم برگزار شد، خط قرمز‌ها شکسته گردید و معاون
فرهنگی شما فقط نظاره‌گر بود! آیا ایشان که داعیه انقلابی بودنشان گوش فلک را کر
کرده است همیشه این چنین پای خط قرمزهایش می‌ایستد؟ صبر می‌کند همه حرمت‌ها شکسته
شود و بعد بگوید که نباید چنین یا چنان شود؟ آیا دیدار مقام معظم رهبری با اساتید
دانشگاه‌ها در ماه مبارک رمضان و ابلاغ حکم فرماندهی جنگ نرم به آنان و درخواست
لزوم بصیرت افزایی توسط اساتید انقلابی در فضای غبارآلود فتنه در دانشگاه‌ها توسط
معاون فرهنگی شما اجرایی شده است؟ صد البته‌، کارنامه سیاه تجمعات غیرقانونی و
ساختار‌شکنانه و هتاکی مستقیم به ارکان نظام در واحد علوم و تحقیقات، می‌تواند شاخص
مناسبی برای ارزیابی عمکرد مدیران فرهنگی این واحد باشد.

جناب آقای دکتر جاسبی!
قریب به هفت ماه از
جریان فتنه انتخابات می‌گذرد، اما مجموعه بسیج دانشجویی شاهد پاسخگویی شما به
اشکالات و انتقادات سازنده دانشجویان دلسوز و انقلابی، نسبت به عملکرد نامناسب بعضی
از مدیران دانشگاه آزاد اسلامی نبوده است. بسیج دانشجویی بر خود وظیفه می‌داند برای
اثبات صدق گفتار خویش درباره "غفلت و همگامی بعضی از مسئولین دانشگاه آزاد اسلامی
با فتنه سبز "، به همراه مستنداتی مستدل با شما به گفتگو بنشیند تا بخشی از شبهات
پیرامون این جریان از اذهان زدوده شود. در پایان، تشکیل کارگروهی متشکل از اساتید
نخبه، دلسوز و متعهد به نظام جمهوری اسلامی ایران و تعدادی از دانشجویان مقطع
تحصیلات تکمیلی بعنوان "فرماندهان و افسران جنگ نرم " در واحد علوم و تحقیقات، برای
ارائه راهکارهایی عملی جهت آگاه‌سازی اندیشه و افکار دانشجویان گرفتار در امواج
فتنه و تحقق کرسی‌های آزاد‌‌اندیشی مد‌نظر مقام معظم رهبری ضروری به نظر می‌رسد که
در صورت نظر مساعد جنابعالی و خروجی مثبت آن می‌تواند الگویی موفق برای سایر
واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی در تقابل با جنگ نرم باشد.
همواره دعاگو و قدردان
زحمات جنابعالی و سایر زحمتکشان مجموعه دانشگاه آزاد اسلامی هستم.
والسلام علی
عبادالله الصالحین 


http://www.rajanews.com/detail.asp?id=42427


 نوشته شده توسط گروه خبری روز در سه شنبه 88/10/15 و ساعت 7:12 عصر | نظرات دیگران()
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کانال تلگرامی اخبار ( یارانه و اخبار جدید )
یارانه مهر واریز شد/ایرانیها 280هزار میلیارد تومان یارانه گرفتند
بازگشایی پایگاه اطلاعاتی آمار طی یک هفته آینده
اطلاعیه شماره 7 ستاد هدفمندی یارانه ها منتشر شد
پرداخت 40 هزارو 500 تومان یارانه اسفند ماه
عناوینی از سایت دولت
نتایج هفته اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
تصویب نرخهای جدید حمل و نقل
قیمت مصوب انواع نان
قیمت پله های 7 گانه مصارف برق
میزان سهمیه و قیمتهای جدید بنزین و گازوئیل و گاز خودرو
تعرفه های جدید گاز
فروشگاه اینترنتی شما
آغاز به کار سامانه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از اول آذر ما
دفاع از قرآن
[همه عناوین(3262)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا